توصیه ها و نکات عرفانی علامه حسن زاده آملی

تب‌های اولیه

575 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="DarkOrchid"]علامه حسن زاده آملی در صفحه 243 فص فاطمیه می نویسند : (نفس انسانی خواه مرد وخواه زن همین که از کدورات مادی بدر آمد و بذرهای معارف در آن پرورده شده‌است و محاسبت را تاکید و مراقبت را تشدید کرده است، صور ملکی و ملکوتی درآن تمثل می‌یابد و با موجودات آنسویی همدهن و همسخن می‌شود)

ای دل به کوی دوست گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
[/]



موت اختيارى، حيات حقيقى است من لم يذق لم يدر تا نچشى ندانى.

نکته 480 هزار و یک نکته



جان آكنده از اصطلاحات علوم غير ايقانى، حجاب بزرگى براى انسان است زيرا كه قلب مجلو و فارغ از آنها بايد ادراك حقايق كما هى به نمايد.
در فص عزيرى فصوص الحكم گويد:



و لما كانت الانبياء صلوات الله عليهم لا تأخذ علومها الا من الوحى الخاص الالهى فقلوبهم ساذجة من النظر العقلى لعلمهم بقصور العقل من حيث نظره الفكرى عن ادراك الامور على ما هى عليه.
ی
عنی از آنجا که انبیا علیهم السلام علوم خود را جز از وحی خاص الهی دریافت نمی کردند پس قلبهای ایشان از هر گونه نظر عقلی دست نخورده است زیرا ایشان آگاهند که عقل از حیث نظر فکری خود از ادراک امور آنگونه که هستند قاصر است.

نکته 788 هزار و یک نکته



اویس;776992 نوشت:


موت اختيارى، حيات حقيقى است من لم يذق لم يدر تا نچشى ندانى.

نکته 480 هزار و یک نکته





خوشا بر ویس واین جام شرابش
خوشا بر ناز مندی های نابش
درختش غنچه کرده در زمستان
خوشا بر کاکل پر پیچ و تابش

صادق;776995 نوشت:
خوشا بر ویس واین جام شرابش
خوشا بر ناز مندی های نابش
درختش غنچه کرده در زمستان
خوشا بر کاکل پر پیچ و تابش

با عرض سلام و کمال ادب و احترام خدمت استاد معظم و الگوی تواضعم جناب صادق گرانمایه
گرچه بنده نوازی و نگاه عارفانه «حق مخلوق به» ی شما به این حقیر سراپاتقصیر جزء سیره های پاک دائمی حضرتعالی است اما لازم به ذکر است که بنده ناقل فرمایش علامه در کتاب هزار و یک نکته بودم و خود از این منقبت و منزلت بی بهره ام اگر چه حق آن است که بگویم: کسی که موت ارادی ندارد هیچ حیاتی ندارد.

صادق;776995 نوشت:

خوشا بر ویس واین جام شرابش
خوشا بر ناز مندی های نابش
درختش غنچه کرده در زمستان
خوشا بر کاکل پر پیچ و تابش

خوشا آن کو رفیقی ناب دارد

به نیکویی هزاران باب دارد

میان انجمن نُقل کلامش

به هر سویی چه پیچ و تاب دارد

ز هر نکته که می گوید رفیقش

تو گویی تشنه ای کو آب دارد

تو ذوالقرنین باشی با رفیقی

که از عقل و خرد اسباب دارد

مبارک باشدت این فیض استاد

چو ایشان هم تو را ز احباب دارد

پ.ن

بابت خطاب مفرد دو بیت پایانی بسیار

شرمنده ام،قافیه تنگ آمده بود!

✴️ حضرت علّامه حسن زاده آملی :

✅ هیچ موجودی به ما از خود ما نزدیک تر نیست ٬ بهتر این که اوّل خودمان را بشناسیم.

اویس;776993 نوشت:
جان آكنده از اصطلاحات علوم غير ايقانى، حجاب بزرگى براى انسان است زيرا كه قلب مجلو و فارغ از آنها بايد ادراك حقايق كما هى به نمايد.

سلام و عرض ادب استاد گرامی
با توجه به اینکه تمام بزرگان معتقد اند که اول باید فلسفه خواند بعد عرفان نظری بعد عملی. و خودشان هم همین راه را پیموده اند، سوال من این است که با توجه به اینکه در روش است در فلسفه تنها روش پذیرفتنی روش عقلی و طریقه برهان است یعنی فیلسوف با دغدغه عقلانی با مسائل روبه رو شده در پی حل آن است اما مبنای اساسی و روش کلیدی در عرفان روش شهودی و دریافت های حضوری است،چگونه باید ذهن فلسفی و منطقی بار آمده را از این وادی دور کرد؟شاید در پاسخ بتوان گفت آن هنگام که دل به نعمت حضور و مشاهده بار یافت،خود بخود عقل را در آن میان راهی نمی ماند.
اما با این حساب،چه لزومی به آموختن فلسفه یا منطق است؟آموختن روش درست فکر کردن چه کمکی میکند؟ اگر قرار است که در نهایت در رسیدن به غایت اصلی، نوعی حجاب باشد؟
با سپاس

در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه و آله ) نقل است كه : بعضى از مردم با چهره هايى محشور مى شوند كه صورت ميمون و خوك در مقايسه با آن ، زيبا مى نمايد
و در جايى فرموده است : در قيامت مردم به دو گروه محشور مى شوند: گروهى بر مركب سوارند، و گروهى پياده و با پاى خود و گروهى بر وجه و صورتشان .
سر اين مطلب آن است كه كه هر يك از خلق و خوى رذيله و هر هيات زشت و ناپسندى كه در نفس تمكن يافته است ، صورت نوعى است از انواع حيوانات ، و بدنى بدان اختصاص يافته است ؛ چون بدن شير و مانند آن ، براى خلق و تكبر و تهور، و روباه براى حيله و نيرنگ ، و ميمون براى استهزاء و سخريه ، و خوك براى آز و شهوترانى .
گاهى شخصى واحد، متخلق به اخلاق رذيله كثيرى است كه مراتب متفاوتى دارند؛ پس به حسب آن ، در آخرت صورت هاى حيوانى متفاوت و متعدد مى شوند. خداوند متعال فرموده است : (( يوم تشهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما كانوا يعملون ))

________________
رساله لقاء الله - علامه حسن زاده آملی

[="DarkOrchid"]خوشا به حال کسى که از خواب غفلت بيدار شود و خود را آماده سازد!
خوشا به حال کسى که سرّ خود به غير خدا نگويد و فقط در راه تقرّب به او و لقا و رضايش کوشش کند! چه، به ما امر شده است جز او کسى را عبادت نکنيم و جز او کسى را نجوئيم.
پس خدا را با خلوص قلب، يگانه دان ! تا با چشم بصيرت نظاره کنى که لا هو الا هو و لا اله الا هو؛ و او اول و آخر و ظاهر و باطن است، و هر کجا باشيد با شماست.

_____________
رساله لقاء الله - علامه حسن زاده آملی
[/]

جملاتی از الهی نامهٔ حضرت علّامه حسن زاده آملی :

✅ معرفت شهودی، رسیدن و دیدن و چشیدن و شدن و سکوت کردن است اما معرفت فکری شنیدن و تصور کردن و فهمیدن و حرف زدن است.
لذا آنکه می چشد دائماً در سکوت است و از حرف زدن طفره می رود اما آنکه می فهمد دائماً مشغول کلام و سخن گفتن است و از سکوت دوری می گزیند

✅ فرق بین معرفت فکری با معرفت شهودی فرق بین نطق و سکوت است که آن ظاهر را بر می انگیزد و این باطن را.
به تعبیر دیگر در سکوت آدمی با خودش به سر می برد و در حرف زدن انسان با غیر، ایام عمر سپری می کند و هر کجا که پای غیر، به میان آمد انسان مغبون است و در مقابل هر چقدر انسان با خودش باشد، سود بیشتر می برد و بهره ها می گیرد و چه عجب که مؤونه سکوت به مراتب کمتر از حرف زدن است.
اگر چنین است پس بگو حرف زدن دنیای انسان است و سکوت قیامت آدمی.

✅ به راستی ما چه زمانی به تحول خواهیم رسید؟
آن زمان که این حرفها باید ما را بشوراند و از درون انقلاب ایجاد کند چه هنگامی است؟ تا کی فقط باید حرف بزنیم و حرف بشنویم؟
آیا هنوز وقت آن فرا نرسیده که به درد آییم و به فکر خودمان بیفتیم و بیندیشیم که چه هستیم و از کجا آمده ایم و به کجا می رویم؟ این روزمره گی ها کی به پایان خواهد رسید و آن خلوتی که سراپای وجودمان را شعله ور کند به راستی در کدام صبح صادقی خواهد بود؟

✅ جناب سید مهدی بحرالعلوم در باب هشتم رساله ی سیر و سلوک خود که پیرامون مؤاخذه است، می فرمایند:«از یکی از اکابر مأثور است که در مصلای خود تازیانه داشت و بعد از محاسبه نفس و ظهور خیانت، خود را با آن تأدیب می کرد.
و نیز نقل است که عارفی می گذشت و در راه عمارتی تازه دید پرسید چه وقت است که آن را ساخته اند؟ پس به ملاحظه این سؤال لغو سالی آب نیاشامید و نیز منقول است که شخصی در زمان حضرت عیسی علیه السلام در غذر خواهی اینکه روزی شکایت از گرما کرد چهل سال عبادت کرد».

✅ خداوندا به راستی این عارفان و بزرگان دین ما چه همت بلند و والایی داشتند که به خاطر یک اشتباه کوچک حاضر بودند سالیانی خود را مؤاخذه کنند تا از این طریق راه نفس را برای سرکشی ها و گردنکشی های بعدی سدّ کنند و مانع طغیان وی شوند. ما چرا هنوز درگیر مسائل ابتدایی شریعت مطهره مان مانده ایم و از حد انجام واجبات و ترک محرمات تجاوز نکرده ایم! این سؤالی است که یکایک ما و شما باید از خودمان بنماییم.

[="Tahoma"][="Blue"]

یکی دیگه.;777270 نوشت:
سلام و عرض ادب استاد گرامی
با توجه به اینکه تمام بزرگان معتقد اند که اول باید فلسفه خواند بعد عرفان نظری بعد عملی. و خودشان هم همین راه را پیموده اند، سوال من این است که با توجه به اینکه در روش است در فلسفه تنها روش پذیرفتنی روش عقلی و طریقه برهان است یعنی فیلسوف با دغدغه عقلانی با مسائل روبه رو شده در پی حل آن است اما مبنای اساسی و روش کلیدی در عرفان روش شهودی و دریافت های حضوری است،چگونه باید ذهن فلسفی و منطقی بار آمده را از این وادی دور کرد؟شاید در پاسخ بتوان گفت آن هنگام که دل به نعمت حضور و مشاهده بار یافت،خود بخود عقل را در آن میان راهی نمی ماند.
اما با این حساب،چه لزومی به آموختن فلسفه یا منطق است؟آموختن روش درست فکر کردن چه کمکی میکند؟ اگر قرار است که در نهایت در رسیدن به غایت اصلی، نوعی حجاب باشد؟
با سپاس

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
عرفانی که مطلوب حکیمان متاله و عارفان حقیقی است عرفانی است که از صراط مستقیم عقلانیات به منزل مشاهدات می رسد در غیر این صورت آن علم حضوری که مسبوق به علم حصولی نباشد از مخاطرات وهم و خیال و حسیات در امان نخواهد بود.
در حقیقت فلسفه و منطق برای زنگار زدایی اوهام و خیالات از صفحه جان انسان هستند و تا لوح جان آدمی از این زنگارها خلاصی نیابد آماده مشاهده حقایق نخواهد شد.
عقل و منطق و تفکر، انسان را از تعلقات مادی دور نموده و خطر رهزنی وهم و خیال را به نهایت قلت می رساند و به همین خاطر است که مهمترین دستورالعمل قرآن کریم دستور العمل تفکر است.
مهمترین خاصیت تفکر وحدت و تنهایی است و بخاطر همین است که با وجود اشتغالات و کثرات گوناگون نمی توان تفکری شایسته و بایسته داشت.
تفکر، انسان را از عالم کثرت به عالم وحدت سفر می‌دهد و این سفر آغازی برای مشاهده حقایق در عالم وحدت است. اگر عقل و تفکر را از سیر و سلوک انسانی برکنار نماییم و بدون این مرکب بخواهیم به منزل مشاهدات نائل شویم مکاشفاتمان در غالب موارد از جنس اوهام و خیالات و نیز مملو از القائات شیطانی خواهند بود.
[/]

✴️ حضرت علّامه حسن زاده آملی :

❇️ در شگفتم از كسي كه گمشده خود را می جويد و خودش را گم كرده و نمی جويد.

❇️ در شگفتم از كسي كه جاهل به خود است ، چگونه مي خواهد عارف به ربّش شود.

چرا اکثری به نتیجه مطلوب نمی رسند؟! ...اضطراب، دودلی، پرشان خاطری و عدم نتیجه در عبادات و افعال نمی گذارذ در اکثری که به نتیجه برسند، زیرا به یقین نرسیده اند و به صورت مبادا چه بشود، مبادا فلان طور پیش آید در ترددند و لذا برای اسقاط تکلیف عبادت می کنند که خوب اگر اینهایی که آخوند ها می گویند راست باشد مبادا انسان را به جایی نرساند و در شک می افتند که یکی از بیماری ها و امراض خطرناک قلبی است و کسی با شک به جایی نمی رسد بلکه در عبادت باید به یقین رسید تا نتیجه حاصل شود سپس فکر کن، درس بخوان حرف بشنو، اندیشه داشته باش، سیر علمی کن، تکامل ذاتی پیدا کن تا به مقام یقین برسی. وقتی نور یقین حاصل گردد حساب دیگری دارد و دل با یقین مثل آفتاب می درخشد. صفحه 365- دروس شرح فصوص الحکم- جلد اول

منطق ، دانش ترازوست
در مكانت دانش ترازو گوييم : تار و پود سرشت انسان بينش و كاوش است . برهان رهنماى عقل تا به سر منزل ايقان است . مقام محمود آدمى ادراك حقايق اشياء به نحو شهود است .
رستگارى هر كس به دانش شايسته و كردار بايسته است كه دو بال مرغ جانند و با اين دو بال تواند به اوج عزت خود پرواز كند . شايسته را از ناشايسته نور برهان تميز مى دهد و بايسته را از نابايسته منطق دليل . ترازوى راستين سنجش درست از نادرست و محك سره از ناسره علم ميزان است . و به تعبير شيرين و دلنشين ابن سينا در آغاز دانشنامه : ( علم منطق علم ترازوست) .
لسان وحى محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - كه زبانه هر ترازوست , فرمايد : فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أولئك الذين هديهم الله و أولئك هم أولوا الالباب .
در اين كلام خدا آن دسته از بندگانش كه نيكوترين آنچه را مى شنوند پيروى مى كنند به نويد رستگارى سرفراز و به هدايت شدگان و خردمندان ستوده شده اند . برگزيدگان سخن نيكوترين را ترازوى راستين بايد و آن جز با روش انديشه درست كه علم ميزان رهبر آنست راست نيايد .
اين چند سطر در مكانت دانش ترازو را از آغاز مقدمه رساله قرآن و عرفان و برهان از هم جدائى ندارند كه به پارسى و تازى به طبع رسيده است نقل كرده ايم . رساله ياد شده در موضوع مذكور رساله اى وحيد بر مبانى سديد است , و به حق همانست كه در پايان آن گفته ايم :
هر بخرد آگاه گواهى دهد كه در تصنيف اين رساله , رويت دقيق و فكرت عميق به كار رفته است , و سياق فصول و مسائل آن بر صنعت برهان موقن اتساق يافته است . اميد است كه دانش پژوه فرزانه را چراغى فرا راه نيكبختى و رستگارى باشد , و نگارنده را اثرى شايسته و پايدار به يادگارى
منبع : كلمه 113-هزار و یک کلمه

آلبرت اینشتین‏"Albert Einstein" نخستین کسى نیست که عقیده نسبیّت را اظهار داشته است، پیش از وى «منکوسکى» و «لوزنتر» و «پوانکاره» و دیگران، عقیده نسبیت را اظهار داشته ‏اند. و لیکن اینشتین‏ به واسطه اطلاع زیاد بر ریاضیات عالیه از یک طرف، و دست داشتن در فلسفه از طرف دیگر، نظریه نسبیّت را به ثبوت رسانید، و به وسیله قواعد و حسابهاى ریاضى ثابت نمود که احکام و قضایاى علمى، نسبى است. اینشتین‏ دوازده صفحه در شرح نظریه خود نوشت و در ظرف پانزده سال 3775 کتاب و رساله در شرح این دوازده صفحه نوشته شده است. (1) درست است که صدر المتألهین (ملاصدرا) در مباحث حرکت به بعد چهارم از ابعاد چهارگانه جسم به نام «زمان» تصریح مى ‏کند، ولى چنانکه شایسته این بحث بود و کشف این امر آن را ایجاب مى‏ کرد درباره آن سخن نگفته و به اجمال برگزار نموده است، در حالى که پیش از کشف نسبیت «انیشتین‏» و اینکه زمان بعد چهارم جسم است، این مسأله در فلسفه صدر المتألهین پى ‏ریزى شده و حضرت استاد (علامه طباطبایی) با تشریح ابعاد گوناگون حرکت در جوهر، وجود چنین بعدى را براى جسم ضرورى دانسته است. (2) پی نوشتها:
1. هزار و یک کلمه،جلد1، صفحه 463، کلمه 206، حضرت علامه حسن زاده آملی
2. دومین یادنامه علامه طباطبایی، صفحه 291، حضرت علامه حسن زاده آملی برداشت از وبلاگ قاصدون

[="DarkOrchid"]عارفان مقاماتی دارند که در غیر آنها یافت نمی شود و اکثر مردم آنها را مجنون و دیوانه می پندارند و حال آن که اینها دیوانه نیستند . آن حضور ، اینها را خاموش کرده و اختیار چانه خود را دارند و هرزه گو و هرزه خوار نیستند . عارفان یکپارچه وقار ، سکینه ، حضور و مراقبتند . قدر خودشان را می شناسند . البته از دیگران فاصله می گیرند ، نه آنکه از آنها جدا بشوند . بله ! هم در میان آنها هستند و هم نیستند ! خیلی کم حرفند ، اما وقتی به حرف آمدند ، می بینید یک جمله انها یک کتاب است کس دیگری جز عارفان به این امور دست نمی یابد . گاهی حالاتی از ایشان صادر و ظاهر می شود تا دیگران هم چیزکی بفهمند و بیابند ، ولکن اینها هیچ دلالت از آن حقیقت باطن ایشان نمی کند . انسان عاقل این امور را بزرگ می شمارد و می گوید : خوشا به حالش که به این مقامات دست یافته است .
________________
گزیده ای از شرح اشارات و تنبیهات-علامه حسن زاده آملی
[/]

اویس;779443 نوشت:
مهمترین خاصیت تفکر وحدت و تنهایی است و بخاطر همین است که با وجود اشتغالات و کثرات گوناگون نمی توان تفکری شایسته و بایسته داشت.

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار ممنونم استاد عزیز استفاده کردیم

در حالات سید بن طاووس است که تصمیم گرفت که عزلت اختیار کرده و از مردم و اجتماعاتشان فاصله بگیرد؛ نقل می کنند: یکى از شاگردانش به دیدارش رفت و عرض کرد: چرا پیوند خویش با ما گسستى و از نشستن در جمع ما خوددارى مى کنى، در حالى که نشستن در کنار تو موجب نزدیکى ما به پروردگار مى شود؟ این عارف حله پاسخ داد: اگر من به اندازه اى نیرومند و قوى بودم که در حال گفتگو با شما از یاد خداوند غافل نشده ، شما نیز در اثر توجه به من، در اندیشه خداى بزرگ فرو مى رفتید، بى تردید به دیدارتان مى شتافتم . ولى مى ترسم در اثر گفتگو با شما از یاد خداوند بازمانده، به شما توجه کنم . معناى چنین حادثه اى آن است که پروردگار را از ولایت عزل کرده، به دوستى و ولایت شما پردازم و قلبم را که جایگاه اوست به شما که مملوکى بیش نیستید وانهم . و این در دیدگاه من به منزله کفر است .البته ممکن است در گفتگوى با شما گاهى یاد خدایم باشم و گاهى به شما بیندیشم . که در این صورت به شرک و هلاکت دچار مى شوم زیرا شما و پروردگارم هر دو را در قلب جاى داده ام . نوشته اند که بزرگترین پیروزی هاى معنوى سید در این سالها تحقق یافته است پیروزی هایى که خود درباره آنها به فرزندش چنین نگاشت :

در نجف از مردم کناره مى گرفتم و جز فرصتى اندک با آنها آمد و شد نمى کردم . بدین سبب مشمول عنایت ها قرار گرفتم. عنایت هایى در دین و دنیایم که سراغ ندارم مانند آن را به کسى دیگر از ساکنان آن حریم داده باشند -نجم الثاقب



نامه ها برنامه ها

حبيبم حسنا اگرچه داروي دردها در دست توست ولي از آنكه هر درد را درمان دهد در خواست دارم كه دل پر دردي دهدت كه جز داروي سوز و گداز عطّار عشق درمانش نبود كه دل بي درد گوشت پاره اي سرد است نه جان دارد نه جانان . از روز جدائي تا كنون در انديشه نوشتن نامه ام ولي شرمسارم كه چه ريسم و چه نويسم .

♦️در جامع كافي از كشّاف حقائق حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه "التّواصل بين الاخوان في الحضر التزاور و في السفر التكاتب"

♦️ يعني وصلت ميان برادران در حضر به ديدار يكديگر است و در سفر به
نامه نگاري .
از اين روي خواستم كه بدين بهانه به آن دوست يگانه ديداري شود و پيمان دوستي پايدار و استوار . ندانم دوستم در چه كار است ، در خواب است يا بيدار است ؟ در شب سهر دارد يا نه ؟ سهرش در احياي سحر است يا افشاي سمر . در انديشه سراي جاويدان به كجا رسيده است ؟ آيا بدين گفتارم كار بسته است يا نه :

در فكر شبانه روح نيرو گيرد
چون ماه ز آفتاب پرتو گيرد

در فكر نشين كه مرغ عرشي دلت
پرواز كنان جانب مينو گيرد

امروزش بهتر از ديروز است يا نه . گاهي آه آتش سوز دارد يا نه ؟ وقتي ديده اشكبار دارد يا نه ؟ در حضور و مراقبت به سر مي برد يا در جهل و غفلت . اين گفتار را چون حلقه در گوش كرده است يا نه ؟ :

سرمايه راهرو حضور و ادب است
آنگاه يكي همت و ديگر طلب است

ناچار بود رهرو از اين چار اصول
ورنه به مراد دل رسيدن عجب است

#نامه_ها_برنامه ها #ص_43
#حضرت_علامه #حسن_زاده آملي روحي فداه

[h=2]سفارشاتی بسیار مهم از جناب علامه حسن زاده آملی [/h]
هم اکنون در پی تحصیل کمال بوده باشید تا آتیه ای سعادتمند داشته باشید زیرا که باور کرده اید هر چیز تا به کمال نرسیده است قدر و قیمت ندارد باید از همسالان و همزادان خود که شب و روز را به بیکاری و ولگردی و هرزگی به سر می برند سخت دوری گزینیدکه رهزن شمایند این گروه روی سعادت را نخواهند دید چند روزی در مقام خیال به تازگی رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاکهای گوناگون بوقلمونی وطاووسی دل خوشند و به زودی نه آن رادارند نه این را نه کمالی تحصیل کرده اند که بدان دل گرم باشندناچارا باید بعدا تن به گدایی دهند و یا به دزدی و دیگر بیچارگیها مزاحم اجتماع باشند و زندگی را بگذرانند . با آنان هم نشین نشوید که هم از اکنون به شما بگویم نطفه و مربی و اجتماع و معاشر از اصولی اند که در سعادت وشقاوت انسانی دخلی به سزا دارند..... باید دوستانم از روش نابخردان همواره دوری گزینند و بدانند که اکثر بزرگسالان عصر ما به حدبلوغ نرسیده اند و در راه آن نیستند که هر روزشان بهتر از روز پیش باشد

[h=2]وقت اندك و كار بسیار[/h] بدان كه باید تخم و ریشه سعادت را در این نشئه در مزرعه دلت‏ بكارى و غرس(درخت کاشتن)كنى. این‏جا را دریاب، این‏جا جاى تجارت و كسب و كار است; و وقت هم خیلى كم است. وقت‏ خیلى كم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمۆمنین علیه السلام عرض كنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش‏» ; یعنى شتران تشنه را مى‏بینید كه وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى‏كوشند و مى‏شتابند و از یكدیگر سبقت مى‏گیرند كه خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى كه گنج‏هاى رحمان‏اند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات كه قرآن و عترت است. وقت‏ خیلى كم است و ما خیلى كار داریم. امروز و فردا نكنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اكثر مردم به علت تسویف، به كیفر اعمال بد این‏جاى خودشان مبتلا شده‏اند .» تسویف یعنى سوف سوف كردن، یعنى امروز و فردا كردن، بهار و تابستان كردن، امسال و سال دیگر كردن. وقت نیست، و باید به جد بكوشیم تا خودمان را درست‏ بسازیم.

[h=2]دهان روح و تن[/h] انسان دو دهان دارد: یكى گوش كه دهان روح او است و دیگر دهان كه دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترم‏اند. انسان باید خیلى مواظب آن‏ها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آن‏هایى‏كه هرزه خوراك مى‏شوند، هرزه كار مى‏گردند. كسانى كه هرزه شنو مى‏شوند، هرزه گو مى‏گردند. وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و كثیف مى‏شود. یعنى قلم او هرزه و نوشته‏هایش زهرآگین خواهد داشت. حضرت وصى، امیرالمۆمنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بى ‏نیاز نیست و آب‏ها گوناگون‏ند. هر آبى كه پاك است، آن نبات هم پاك و میوه‏اش شیرین خواهد بود; و هر آبى كه پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است.* خود عمل، حاكى است كه از چه آبى روییده شده است.

[="Tahoma"][="Blue"]



آن كه چند روزى كشيك نفس خود بكشد و صادرات و واردات آن را مواظب باشد بدرد خود مى رسد و چاره درمانش مى كند.

نماز شب و انس با ملكوت

يكى از مستحبات كه براى سالكين الى الله در حد وجوب است (البته نه واجب تكليفى ) نماز شب است

️نماز شب آب حيات است و دل شب ، ظلمات و استاد سلوك ، خضر اين راه كه اگر كسى از آب حيات نوشيد به سعادت جاويد و حيات ابدى مى رسد.

مرا در اين ظلمات آن كه راهنمايى كرد
نماز نيمه شب بود و گريه سحرى

امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايند: (( ليس من شيعتنا من لم يصل صلاه الليل ))
كسى كه نماز شب نمى خواند از شيعيان واقعى نيست .

️عزيزان وقت نيست ... دير است !! به انتظار ننشينيد، انسان با 40، 50 سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد، كم كم مزاج جواب مى كند، البته با مزاج مخالفت هم نكنيد، ثلث آخر شب بسيار خوب است .
غذا هضم شده ، هوا لطيف گشته ، خلوت با شب داشته باشيد كه انس با عالم غيب و ملكوت ببار مى آيد

منبع:صراط سلوک
حضرت علامه حسن زاده آملی
#نماز_شب

مقام عصمت حضرت فاطمه

♦️ در تفسیر فرات کوفی این حدیث آمده است :
رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود : انا انزلناه فی لیله القدر - لیله فاطمه است و قدر الله است پس هر کس فاطمه را آنگونه که حق فاطمه است بشناسد شب قدر را درک کرده است و علت نامگذاری آن حضرت به فاطمه آن است که خلایق از کنه معرفت وی بریده شده اند ( به کنه معرفت وی نمی رسند) . ما ادراک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر یعنی چه می فهمی که لیله القدر چیست لیله القدر بهتر از هزار ماه است یعنی بهتر از هزار مومن است زیرا فاطمه مادر مومنان است - تنزل الملائکه و الروح فیها ملائکه و روح را در این شب فرود می آورد و ملائکه مومنانی اند که علم آل محمد (ص) را واجدند و مراد از روح القدس فاطمه است ...

منبع:#شرح_فص_حكمة_
#في_كلمة_فاطمية

استاد #علامه_حسن_زاده_آملي روحي فداه

حضرت علّامه حسن زاده آملی : ✨ اساسا ايمان يعنى علم ، هر كسى كه عالم تر و آگاه تر است و ورزش فكرى بيشترى كرده و درس بيشتر خوانده است ؛ بهتر به اسرار الهى دين آگاهى پيدا مى كند و با او بهتر مى شود حرف زد تا با كسى كه فكرش خواب است و چيزى نمى فهمد. آن دانشمندى كه رياضت فكرى كشيده و ورزش ‍ فكرى كرده ، بهتر حقايق را مى فهمد تا آن آدم عامى . قرآن كريم مى فرمايد : ادعُ الى سَبيلِ رَبّك بالحِكمة و الموعظةِ الحسنة و جادِلْهُمْ بالّتى هِى اَحسن.

حضرت علّامه حسن زاده آملی :

بدان که وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد. بدان که این دستور با برکت ، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است .

⛅️ پس ای سالک کوی یار ، بر تو لازم است که اولاً ؛ همیشه آن را انجام دهی و ثانیاً همت عالی داشته باشی و پس از نماز، از خدای - تبارک و تعالی - آنچه را که باقی و جاودانه است بخواهی و از او ، به جز او را نخواهی و با زبان حال ، این گونه مترنّم باشی :

ما از تو نداریم به غیر تو تمنّا
حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده است.

ذکر یکی از نام های قرآن شریف است:
وَالقُرءَانِ ذِی الذِّکرِ
إنَّانَحنُ نَزَّلنَاالذِّکرَوَإِنَّالَهُ لَحَافِظُونَ

چه بسا عزیزانی به بنده فرمودندکه ذکری به مابدهید،عرض کردم:مگرخود قرآن ذکر نیست؟

ما در این درس و بحث داریم با اصطلاحات و مفاهیم قرآنی نزدیک می شویم،حالا اینهارا بدانیم و از متن قرآن و آن «ذکر» برکنار باشیم؟
ازهم اکنون خودتان راتعدیل بفرمایید،جوان هستید،قریب العهد به مبدأ هستید،بعد ها در ادامه زندگی کار مشکل می شود. قدر عمر و فرصت را بدانید به خلوت،به شب و به سکوت...
ان شاءالله الرحمن تصمیم بگیریدکه هرچه «مالایعنیه» هست،یعنی برای انسان کاری نمی رسد(ضمیر یعنیه را به انسان برگردانید)قیچی کنید و تعلق را کم کنید.

باری به عرض رساندم که «تعقّل با تعلّق» جمع نمی شود.
بنده مشغول نوشتن مطلبی بودم،الآن کنار گذاشتم که این ساعت خدمت شما برسم.خدا شاهد است دیشب و امروز به فکرشما بودم وبه فکرخودم بودم که، حالا کتاب اشارات خوانده شد و اسفار شروع کنیم،ثم ماذا؟
نمی گویم غلط است نعوذبالله مفاهیم یادبگیریم الفاظ وعبارات یاد بگیریم،ولی تصمیم به راه افتادن نباشد،تصمیم به خودسازی نباشد،بعد از آن چه بشود؟ برنامه ای برای خود تشکیل بدهید ترک«مالایعنیه» بشود،به هر مقداری که میسور و مقدور است لااقل خلوت شب را،سجده ها...به مقداری که دل آرام بگیرد،دل کام بگیرد و سر بلند کنید،این عجله وشتابزدگی...نباشد.
اگرکسی از دور،عالم ملکوت نظاره کندبا این دستپاچگی...کاربه جایی نمی رسد.الآن فراغ است بنده هم تادرسنّ شما بودم یک فراغتی بود،امّا حالا می بینیم که کار مشکل شد،چقدر باید با مزاج بجنگد،مزاج پیرشده و جواب کرده آن که می گفت:
شیر شیر است اگرچه پیربود
باید گفت:پیر پیر است اگرچه شیر بود
______________________

علامه حسن زاده آملی-شرح اشارات وتنبیهات این سینا نمط ششم

✴️ حضرت علّامه حسن زاده آملی :

از الهی نامه ایت الله حسن زاده املی

الهى واى برمن اگردانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهى چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.
الهى چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت.
الهى چون عوامل طاحونه چشم بسته وتن خستهام راه بسیار میروم ومسافتى نمىپیمایم واى
من اگر دستم نگیرى ورهاییم ندهى
#الهی_نامه

از الهی نامه حسن زاده آملی

الهى ناتوانم و درراهم و گردنه هاى سخت در پیش است و رهزنهاى بسیاردر کمین و بار
گران بر دوش یا هادى اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب
علیهم و لا الضالین.

الهى از روى آفتاب و ماه و ستارگان شرمندهام از انس و جان شرمندهام حتى از روى شیطان
شرمندهام که همه در کار خود استوارند واین سست عهد ناپایدار.

الهى رجب بگذشت و ما از خودنگذشتیم وتو از ما بگذر.

#الهی_نامه

✅ ۲ جمله از حضرت علّامه حسن زاده آملی :

1⃣

انسان قرآنى باش

هر كسى وظيفه اش اين است كه بايد انسان قرآنى بشود. انسان قرآنى كسى است كه : (( لا يمسه الا المطهرون )) انسان قرآنى هم همين طور است . حرف مى زند پاك ، غذا مى خورد پاك ، مى بيند پاك ، خيالش طاهر، ذكرش ، عقلش ، قلمش ، امضايش ، شهادتش ، كسب و كارش ، همه قرآنى است . چون انسان آنچه را مى شنود، آنچه را مى بيند، همه را مس مى كند و انسان قرآنى كسى است كه (( لايمسه الا المطهرون )) .

منبع:#پندهای_حکیمانه#جلد_٣

[="Navy"]

علامه حسن زاده آملی:
"در جوانی فکر می‌کردم شیر اگر پیر هم بود، شیر است. وقتی پیر شدم، فهمیدم پیر اگر شیر هم بود، پیر است!"
"قدر جوانی را بدانید"

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]الفاظ مطلقا از اين نشأه مادّى برخاسته‏ اند و رنگ و بوى و وصف و خوى اين نشأه را دارند. انسان عالم عاقل اسمائى را كه بر بارى تعالى اطلاق مى ‏كند آنها را از رنگ و بوى و وصف و خوى مادّى بتجريد تطهير مى‏ كند كه بفرموده امام صادق عليه السلام: لا طاهر من تدنّس بشى‏ء من الأكوان إلّا اللّه. اطلاق سميع و بصير و عالم و قادر و متكلم و نظائر اين اسماء در انسان با آلات و أدوات مادّى است، و به اين‏ معنى در مبدأ عالم تعالى شأنه روانيست، سبحان ربك ربّ العزّة عمّا يصفون. و هر اسم و صفتى كه بر واجب سبحانه اطلاق مى‏ شود فوق و وراى آنچه هست كه بر انسان حمل مى گردد اگرچه در طول يكديگرند ولى اين رقيقت است و آن حقيقت و تفاوت از ممكن تا واجب است.
هزار و يك كلمه،کلمه 21
[/]