توسل به اموات فقط از لحاظ قرآن

تب‌های اولیه

116 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=arial]

غلامعلی نوری *;31293 نوشت:
من به طور کلی با عقیل موافقم

[=arial]وقتی طبق قرآن باید به کتاب آسمانی زنده و گویا ( قرآن) چنگ زد و تمسک جست دیگر چه توجیهی دارد به ضریح رفتگان چنگ بزنیم و توسل بجوییم

[=arial]وَالَّذِينَ يمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ(الأعراف/170)
[=arial]و کساني که به کتاب [آسماني] چنگ درمي‏زنند و نماز برپا داشته‏اند [بدانند که] ما اجر درستکاران را تباه نخواهيم کرد

[=arial]سلام خدمت جناب اقاي نوري

[=arial]به نظرم ما بايد ايات قرآن را كنار هم معنا كنيم تا مصداق اين ايه نباشيم " أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ" آيا به بخشى از كتاب ايمان مى‏آوريد و به بخشى ديگر انكار مى‏ورزيد؟

[=arial]طبق فرمايش شما اگر قرار است طبق ايه 170 سوره اعراف فقط به كتاب خدا تمسك بجوييم؛
[=arial]پس طبق ايه 93يوسف: اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ"اين پيراهنم را ببريد و آن را بر روى پدرم بياندازيد تا بينا گردد. و خانواده‏تان را همگى به نزد من آوريد.
[=arial]به پيراهن اولياء الهي تمسك بجوييم.(تازه اينجا عمل دو پيامبر را پشتوانه خود دارد)

[=arial]بنابر اين انچه از كتاب خدا به دست مي ايد تمسك به حق است و تنها حق مطلق خداوند متعال است و البته واسطه هاي رسيدن به خدا متفاوت. گاهي طبق 170 سوره اعراف بايد به كتاب صامت الهي تمسك جست و به دنبال ان جلد و كاغذ اين كتاب چون منسوب به كتاب صامت است حرمت پيدا مي كند و حتي بي احترامي به آن حرام است. و طبق ايات فراوان گاهي بايد به كتاب ناطق (اوليا الهي تمسك جست) و ظريح و قبر هم به خاطر منسوب شدن به قران ناطق محترم است و بي احترامي به ان جايز نيست.

[=arial]به نظرم بحث تمسك جستن با حفظ حرمت اشتباه شده است.
[=arial]هيچ كس به ظريح تمسك نمي جويد بلكه حتي به ولي خدا هم تمسك نمي جويد تمسك تنها و تنها به خداوند است و ولي خدا به عنوان وسيله و محبوب خدا بودن مورد توجه است و ضريح و ... به عنوان منسوب بودن به ولي خدا تنها محترم است.

سلام بر ال یاسین
عقیل جان شما که دنبال جواب نیستی خودت دوختی خودتم پوشیدی خودتم تعریفشو میکنی دیگه سوال کردنت چه صیغه ایه؟؟؟
به جواب ها هم که اصلا دقت نمیکنی سوال مارو هم که جواب نمیدی التیماتوم هم که میدی اخه انصاف هم یه ریزه خوبه !!!خوب نیست؟
شما معنی کلمه توسل رو دقت کنی به همه جوابهات میرسی
توسل یعنی وسیله قرار دادن که ما همیشه در همه جا اینکار رو انجام میدیم وقتی مطب میریم از دکتر برای شفا کمک میگیریم در حالی که شفا از خداست و تا حالا کسی نگفته هر کس دکتر رفت مشرکه حالا اشکال داره ما برای شفای قلبهامون بریم مطب اهل بیت از اونها کمک بگیریم تا خدا بهمون شفا بده؟ هیچ ادم عاقلی اینو شرک نمیدونه
اما شما توسل رو هدف قرار دادن میدونید و فکر میکنید اگه ما میریم سراغ اهل بیت منظورمون اینه که اونها درای استقلال در حاجت دادن هستند که اشتباه از شماست نه از ما
هیچ کدوم از شیعیان حتی اون کوچه بازاریش همچین تصوری که شما ما رو متهم به اون طرز تفکر میکنید رو قبول نداره چه برسه بخواد بهش عمل کنه!!!
اما در رابطه با مرگ وزندگی پیامبر و اهل بیت علیهم صلوات الله اعتقاد ما اینه که حیات ظاهری در یک دوره شصت ساله به پایان میرسه ولی حیات معنوی که پیامبر مجرای وصول به ان حیات طیبه است پایانی برایش متصور نیست وکسی که در این دنیا بهره ای از اون نداره بطریق اولی در اون دنیا هم بی بهرست و پیامبر و اهل بیت رو در همه حال حاظر و ناظر میدونیم چرا که این بزرگواران بواسطه اینکه در مدت عمر دنیایی ذوب در خدا شده و با وجه الله معنوس شده اند حالا اگه باز جوابت رو نگرفتی بگو تا باز برات بیشتر و شفاف تر توضیح بدم عزیز دل برادر
السلام علیک ایها النبی و رحمت الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بشارت;32389 نوشت:
توسل یعنی وسیله قرار دادن که ما همیشه در همه جا اینکار رو انجام میدیم وقتی مطب میریم از دکتر برای شفا کمک میگیریم در حالی که شفا از خداست و تا حالا کسی نگفته هر کس دکتر رفت مشرکه حالا اشکال داره ما برای شفای قلبهامون بریم مطب اهل بیت از اونها کمک بگیریم تا خدا بهمون شفا بده؟ هیچ ادم عاقلی اینو شرک نمیدونه

اگه اهل بیت هم مطب دارند چرا وقتی که حضرت علی زخمی شد مداواش نکردند اگر مطب دارند چرا امام رضای مسموم را معالجه نکردند تازه مگه شما پیش یه دکتر مرده می رید حتی اگه اون دکتر بهترین دکتر دنیا بوده باشه مرده اش دیگه مداوا نمی کنه
بشارت;32389 نوشت:
اما شما توسل رو هدف قرار دادن میدونید و فکر میکنید اگه ما میریم سراغ اهل بیت منظورمون اینه که اونها درای استقلال در حاجت دادن هستند که اشتباه از شماست نه از ما

به نظر شما گفتن یا علی مدد و یا مهدی ادرکنی خواستن مستقیم از خود ایشان نیست

سلام بر ال یاسین

عقیل;32409 نوشت:
1.آیا ائمه و پیامبران با دیدن اعمال ما غمگین و ناراحت نمی شوند و آیا این عدالت است که آنها پس از زندگی پر درد و رنج در برزخ هم در ناراحتی باشند؟

اره عقیل جان عذاب میکشند ولی ربطش به عدل چیه نمیدونم مگه شما وقتی نماز میخونی یا روزه میگیری اذیت نمیشی میشی ولی با جون و دل خریدار این عذابی چرا که ماجوره تازه مگر در زمان حیات این بزرگواران همه اعمال مردم رو نمیدیدند چطور اونوقت ظلم نبود الان ظلمه؟ انسان هرچقدر روحش بزرگتر میشه باید رنج بیشتری تحمل کنه این یه اصل لایتغیره کسی که بیشتر میفهمه باید بیشتر هم رنج بکشه
برای همین میگیم مراقب باشیدبا حرف ها و اعمالتون قلب پیامبر رو نشکنید
عقیل;32409 نوشت:
2-آیا حضرت عزیر در صد صد سال مرگش صدای مردم را می شنیدند یا نه؟

بله میشنید خوب هم میشنید وقتی کفار توی چاه صدای پیامبر رو میشنوند بدون شک مومنی که مخاطب خدا شده هم صدای مردم رو میشنوه یکم مطالعات تاریخی داشته باشی بد نیست!
عقیل;32409 نوشت:
اگه اهل بیت هم مطب دارند چرا وقتی که حضرت علی زخمی شد مداواش نکردند اگر مطب دارند چرا امام رضای مسموم را معالجه نکردند

چه سوال کودکانه ای عقیل جان مگه هرکی مطب میره درمون میشه؟ عزیزم یکم دقت کن عرض کردم شفا دست کیه؟ دکتر فقط وسیله است اونی که تصمیم میگیره کی شفا بگیره کی نگیره ذات خداوند متعاله همه ما وسیله ایم ولاغیر
عقیل;32409 نوشت:
به نظر شما گفتن یا علی مدد و یا مهدی ادرکنی خواستن مستقیم از خود ایشان نیست
چرا دقیقا از خودشون کمک میخوایم که مشکلمون رو حل کنن همونطور که از یه دکتر یا متخصص میخوایم بکمک ما بیان و مشکل ما رو حل کنند و این منافاتی با توحید نداره تعجب میکنم یه بچه هم اینو خوب میفهمه شما چرا خودتونو به کوچه علی چپ زدید نمیدونم!!! ولی اگه راستشو بخوای میدونم اگه قبول کنید مجبورید قبول کنید اولی و دومی و سومی که از این خیرها ندارن و در نتیجه ....بگذریم
ما از ذکر علی مدد گرفتیم انچیز که میشود گرفتیم
یا رسول الله مدد

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بشارت;32422 نوشت:
اره عقیل جان عذاب میکشند ولی ربطش به عدل چیه نمیدونم مگه شما وقتی نماز میخونی یا روزه میگیری اذیت نمیشی میشی ولی با جون و دل خریدار این عذابی چرا که ماجوره تازه مگر در زمان حیات این بزرگواران همه اعمال مردم رو نمیدیدند چطور اونوقت ظلم نبود الان ظلمه؟ انسان هرچقدر روحش بزرگتر میشه باید رنج بیشتری تحمل کنه این یه اصل لایتغیره کسی که بیشتر میفهمه باید بیشتر هم رنج بکشه برای همین میگیم مراقب باشیدبا حرف ها و اعمالتون قلب پیامبر رو نشکنید

ما فرق می کنیم چون ما در دنیا هستیم ولی اگر به من بگویند با وجود این همه رنج و زحمت در قیامت هم در آسایش نخواهی بود در عدل خداوند شک خواهم کرد.
آیا این عدل است پیامبر با این همه گرسنگی و تبعید و مهاجرت و شکنجه و قتل یارانش و ... که در دنیا کشیده است در آن دنیا هم در غم و ناراحتی باشند
در ضمن این با صریح قرآن تناقض دارد چون قرآن به آنها بشارت آسایش و خوشحالی در قیامت را می دهد
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
(اى پيامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ
آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده‏اند [= مجاهدان و شهيدان آينده ]، خوشوقتند؛ (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى‏بينند؛ و مى‏دانند) که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت.
بشارت;32422 نوشت:
بله میشنید خوب هم میشنید وقتی کفار توی چاه صدای پیامبر رو میشنوند بدون شک مومنی که مخاطب خدا شده هم صدای مردم رو میشنوه یکم مطالعات تاریخی داشته باشی بد نیست!

اگر می شنید چطور نمی دانست چند سال فوت کرده است آیا فرق صد سال با بخشی از یک روز را نمی دانست آیا صدای آن همه مردم که هر روز به او توسل می جستند را در بخشی از یک روز می دانست
امیدوارم شما هم مطالعات قرآنیتان را افزایش دهید
بشارت;32422 نوشت:
چرا دقیقا از خودشون کمک میخوایم که مشکلمون رو حل کنن همونطور که از یه دکتر یا متخصص میخوایم بکمک ما بیان و مشکل ما رو حل کنند و این منافاتی با توحید نداره تعجب میکنم یه بچه هم اینو خوب میفهمه شما چرا خودتونو به کوچه علی چپ زدید نمیدونم!!! ولی اگه راستشو بخوای میدونم اگه قبول کنید مجبورید قبول کنید اولی و دومی و سومی که از این خیرها ندارن و در نتیجه ....بگذریم ما از ذکر علی مدد گرفتیم انچیز که میشود گرفتیم یا رسول الله مدد

مگر شما در تعریف توسل نگفته بودید
بشارت;32389 نوشت:
شما معنی کلمه توسل رو دقت کنی به همه جوابهات میرسی توسل یعنی وسیله قرار دادن که ما همیشه در همه جا اینکار رو انجام میدیم

اما این جا وسیله ای نیست مستقیما از خود این بزرگواران درخواست کمک می شود

سلام بر ال یاسین

عقیل;32468 نوشت:
زحمت در قیامت هم در آسایش نخواهی بود در عدل خداوند شک خواهم کرد.

در قیامت اره اما الان که قیامت نیست عالم برزخ با قیامت فرق نمیکنه عقیل جان؟ در قیامت دیگه از هیچ عذابی برای بهشتی ها خبری نیست چون بهشت جای عذاب نیست و این شامل همه بهشتی ها میشه انشاءالله اونجا میام هرجا باشی پیدات میکنم یادت میارم
عقیل;32468 نوشت:
اگر می شنید چطور نمی دانست چند سال فوت کرده است آیا فرق صد سال با بخشی از یک روز را نمی دانست آیا صدای آن همه مردم که هر روز به او توسل می جستند را در بخشی از یک روز می دانست

شما الان که زندهای اگه حقیر بهتون از شهر خودم متوسل بشم صدامو میشنوی ؟ نه پس اونجا هم همینطور!!!
ولی اگه تونستی از شهر خودت همه اعمال مردم دنیا رو الان که زنده ای شاهد باشی در برزخ هم میتونی شاهد باشی
یکی از امتیازات ائمه بر همه مردم همین نکته زیباست که اونها از باطن افراد به اذن خدا میتونن با خبر بشن
عقیل;32468 نوشت:
اما این جا وسیله ای نیست مستقیما از خود این بزرگواران درخواست کمک می شود

خوب درخواست کمک مستقیم باشه مگه شما از دکترت درخواست کمک غیر مستقیم میکنی؟
ای دکتر به دادم برس مردم از درد یعنی چی ؟ یعنی با استفاده از قدرت و مهارت و ابرویی که خدا بهت داده مشکلم رو حل کن شما چیز دیگه ای متوجه میشی؟
دقیقا ما هم از اهل بیت میخوایم از ابروی که خدا بهشون داده استفاده کنن و مشکل ما رو به اذن خدا حل کنن
اذن خدا رو فراموش نکن
فتامل
عقیل;32468 نوشت:
امیدوارم شما هم مطالعات قرآنیتان را افزایش دهید

از دعای که برام کردی متشکرم خدا خیرت بده

سلام عقيل گرامي دست درد نكنه مثل اينكه قبلا هم ديده بودم ولي از بس كه اينجا شلوغه حواس نمي مونه برا ادم

[quote=عقیل;32409]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

1.آیا ائمه و پیامبران با دیدن اعمال ما غمگین و ناراحت نمی شوند و آیا این عدالت است که آنها پس از زندگی پر درد و رنج در برزخ هم در ناراحتی باشند؟
[/quote]

خب به نظر شما خدا از گناهان بندگان راضي مي شود يا نا راضي مگر نه اينكه گناه گناه كاران خداوند را خشمگين مي كند. به نظرتون اين ظلم نيست كه خداوند با اين همه مشغوليتي كه براي اداره امور عالم دارد اعمال ما نيز اورا خشمگين كند؟
راستي پيامبران خدا در زمان حيات خود از گناه زشتكاران غمگين مي شدند يا خوش حال؟ يا بيخيال بودند؟ به نظرتون اگه ناراحت مي شدند؛ اين ناراحتي ظلم در حق انها نبوده است؟
آيا بندگان خوب خدا از مشاهدا گناه ديگران ناراحت مي شوند يا خوشحال يا بيخيال؟ اگر ناراحت مي شوند؛ ايا در حق انها ظلم نشده است؟
پس دوست گرامي ناراحت شدن افراد از گناه ديگران نه ربطي به ائمه و غير ائمه دارد. و نه ربطي به انسان زنده و غير زنده دارد.

و اما سوال شما (اصل اينكه ايا ائمه در برزخ هم از گناه گناهكاران ناحت مي شوند خود مطلبي جدا گانه است كه در جايش بررسي مي شود) ولي در فرض سوال همانطور كه در موارد بالا هم اشاره شد؛ گناه و زشتي هميشه زشته چه از خود ادم باشه چه از ديگري؛ و انسان مومن پيوسته از زشتي بدش مياد و ناراحت ميشه. اين ناراحتي مقتضاي مومن بودن و اتفاقا نشانه كمال اوست. نه عاملي براي عذاب او. به نظرتون كسي كه از شهادت يك ولي خدا ناراحت مي شود اين ناراحتي نشانه محبت و كمال اوست يا نشانه عذاب او؟ اتفاقا اگه ناراحت نشود بايد اشكال گرفت.

[quote=عقیل;32409]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
2-آیا حضرت عزیر در صد صد سال مرگش صدای مردم را می شنیدند یا نه؟

[/quote]
من نمي دونم شما با مباحث معرفه النفس چقدر اشنا هستيد. ولي در اين علم آنچه مطرح شده وجود حواس باطني به موازات حواس ظاهري است. كه متناسب با جايگاه خودش منتهي به علم مي شود.
بگذريم اين قصه سر داز دارد
خب حالا منظورتون از شنيدن؛ فعال بودن حس شنوايي از طريق عضو مادي و گوش بدني است؟ خب وقتي بدن او از بين رفته طبعا اين نوع شنوايي هم وجود ندارد. ولي اگر منظورتون فعال بودن حس شنوايي از طريق حس شنوايي باطني است. خب اين حس بسته به قدرت و سعه وجودي خود شخص فعال است.
نكته: اين حس باطني قائم به نفس است نه بدن.
حضرت عزير هم متناسب با سعه وجودي اش صداي مردم زمان خود را مي شنيده است.

:Sham:بسم الله الرحمن الرحیم:Sham:

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:جمع بندی مطالب گفته شده:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

1-ازمسائلی که مورد اتفاق همۀ مسلمانان است و اختلافی در اصل آن دیده نمی شود بحث توسل به اولیاء دین خصوصا وجود مبارک پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله » است . در این میان اقلیّت ناچیزی با تصور اینکه بحث توسل بااصل و اساس توحید مخالف است با این امر مخالفت نموده و انجام این افعال را در بعضی از مصادیقش«همچون توسل به ذات وجاه پیامبر در حیات برزخی» از مصادیق شرک می دانند و متوسلین به آن حضرت را مشرک قلمداد می کنند .

ریشه های مخالفت عملی با توسل را در نگاه گذرایی به تاریخ در عقائد احمدبن تیمیه باید جستجو نمود .وی در زمان خود عقائدش را مطرح نمود اما با مخالفت قاطبۀ علمای عصر خویش مواجه شد و بعد از چند بار محاکمه و تبعید نهایةدر زندانی در دمشق در سال 728 در گذشت. بعد از او عقائدش به بوتۀ فراموشی سپرده شد تا اینکه عقائد او در نیمۀاوّل قرن دوازدهم توسط «محمد بن عبد الوهاب »تجدید گردید .

آنچه که در این میان مهم است این است که عقاید سلفیّت تنها مخالف با مکتب تشیع نیست بلکه مخالف با عقاید همۀ مسلمانان از گروه های فقهی مختلف و مذاهب کلامی گوناگون است .لذا می بینیم که در بحث وهابیّت بیش از دهها کتاب در رد عقاید آنان توسط علمای اهل سنت نگارش یافته است.

2-در پستی که تو سط جناب آقای عقیل تحت عنوان «توسل به اموات تنها از لحاظ قرآن »مطرح گردید عینا مطالبی که توسط سایتهای ضد شیعی وجود دارد عنوان گردیده و نویسنده سعی بر این دارد که نسبت گمراهی را در موارد متعدد به شیعه استناد دهد در حالی که خود می داند این موضع گیری مقابل موضع واعتقاد همۀ مسلمانان است بخاطر همین امر در استدلالات خود هیچگاه به روایاتی که حتی در صحیح بخاری ومسلم است که به اعتقاد علمای اهل سنت بعد از قرآن کتاب صحیحی همچون این دو کتاب وجودندارد و تمام روایات آن دو کتاب بر مبنای اهل سنت صحیح است تمسک نمی نماید .

نکتۀ دیگری که در مجموع گفته های ایشان دیده می شوداین است که این بزرگوار تنها مطالب را از سایتهای سلفی جمع آوری می کند اما هیچ گاه در استدلالات قرآنی خویش به مفسرین مشهور حتی افرادی چون ابن کثیر سلفی، استنادی نمی کند و این دلیل براین است که این استنباطات چقدر ضعیف و بی پایه و دور از منطق تفسیری می باشد.

هنگامی که جناب آقای عقیل آیه ای از قرآن را می آورند تکیه اشان به برداشت شخصی خویش و دوستان هم فکر خود از آن آیه است مثلا در اوّلین پستی که ارسال نموده اند،آیه ای را که مخصوص مشرکین است بیان می کند وسعی می نمایدآن را بر افعال ما منطبق کنند .در حالی که اصلی مسلم است که اعمال تابع نیت انسان است و کدام شیعه را می یابید که اهل بیت علیهم السلام را مستقل در فیض رسانی بداند .وما هم آیاتی که با این مضمون آمده بود از لسان قرآن کریم بیان نمودیم که این قیاس مع الفارق است.

اما جناب آقای عقیل جوابی مرحمت نفرمودند و باز در پست های بعدی اشباه خود را مرتکب می شوند.

هنگامی که دوستان بزرگوار جوابهای ایشان را می دهنددر مواردی که جوابی برای گفتن نداشتند ابدا در پست بعدی متعرض آن نمی شوند و جالب این است که در موارد بعدی ادعا می نمایند که جواب من بالاخره داده نشد !و نفس همان ادعا ها را تکرار می نمایند.؟البته به حمدالله که استدلالات هنوز باقی است و دوستان می توانند مراجعه کنند و موارد را ملاحظه بفرمایند.

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

3-نکاتی که در سخنان ایشان بارز است به این قرار است.

1-بحث توسل در قرآن وجود ندارد؟!.

2- توسل عملی شرک آلود است!.

3-توسلی که در قرآن آمده مربوط به حیات پیامبر ان بوده است؟نه زمان مرگشان؟.

4- حیات شهدا برای ما معلوم نمی باشد لذا نمی توان گفت آنها از این عالم باخبر هستند.

5 -پیامبراسلام «صلی الله علیه وآله » شهید نشده اند و مرده اند پس پیامبر« صلی الله علیه وآله» نمی توانند بشنوند.

6-در توسل قدرت شرط است و مرده ها قدرتی ندارند.

7-در مواردی توسل به احیاء را بی اشکال می داند بعد در پستهای دیگر آنرا هم مقید میکند که مخالف نص قرآن است علاوه بر اینکه در شرک زنده و مرده بودن افرا د مدخلیّتی ندارد.

8-پیامبران از جمله حضرت عیسی و عزیر از دنیا خبر ندارند و به دو آیه تمسک می کند که هیچ ربطی به مدعای خویش ندارد و احدی از مفسرین نیز چنین برداشتی را ننموده اند.وما جواب این امر را دادیم ولی جوابی دیده نشد.!

9- ادعای اینکه در صحیفۀ سجادیه و نهج البلاغه سخنی راجع به توسل وجود ندارد؟!

10-وقتی جواب ایشان داده می شودبه توجیه و تأویل خلاف ظاهر آن می پردازد واز قول برخی نسبت بدعت به سخنان حضرت می دهد که توهینی آشکار بود و وقتی به سخن ایشان اعتراض می شود می گوید قصدی نداشتم؟!و جالب اینجاست که وی در سخن دیگری منکر این می شود که این سخن امام سجاد «علیه السلام» باشد.؟؟؟!!

11-جناب آقای عقیل در پست دیگری قسمتی از نامۀ سی و یکم نهج البلاغة را بیان می دارد و در یک برداشت سطحی و بدون تدبر بیان می دارد که این نامه مخالف باتوسل است و جواب داده شد که چقدر این برداشت دور از واقعیت است . اما باز طبق معمول از طرف ایشان جوابی داده نشد؟!

12-باز درآخرین پستهای خود داستان حضرت عزیر را بیان می دارد و می گوید که حضرت عزیر بعد از زنده شدن نمی دانست که چقدر درنگ نموده است و این خود دلیل این امر است که انبیاء از این دنیا بی خبرند و جواب داده شد که این تردید به خاطر نسبی بودن زمان است و....«مراجعه به صفحه 10 شود» که ایشان دوباره بیان نمودند که بالاخره حضرت عزیر در این مدت صد سال از این دنیا خبر داشتند یاخیر؟ که نکاتی دیگر از اصول مسلم نزد اهل سنت بیان شد و ایشان نیز مرقوم نمودند شما وقتی کم می آورید سراغ اهل سنت می روید؟؟خلاصه معلوم نیست این اسلام واقعی که ایشان مدعی آن هستند در کجا قرار دارد؟و ظاهرا اکثر مسلمانان طبق منطق ایشان گمراهند!!و در پایان هم چشمانشان را از بیان همۀ حقائقی که دوستان عزیز بیان نمودند فرو بسته و بیان می دارد که من جواب سؤالاتم را نگرفتم؟!؟

و شاید سرّ اینکه ناخواسته به جای اینکه بگوید والسلام علی من اتبع الهدی نوشته والسلام علی من اتبع الهوی؟!همین امر باشد.«ص11».

:Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat:


در پایان عرایض نکاتی اساسی در رابطه با بحث توسل بیان می شود امیدوارم مورد استفادۀ دوستان واقع شود.



:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:



1-واژه توسل (الوسيلة) در لغت و اصطلاح:



واژه‌شناسان «توسل»(وسيله) را چنين معنا کرده‌اند:



درجه، قرب و منزلت نزد خدا جستن[1]، رغبت [2] ، توسل جستن شيء با رغبت [3]، شيءاي که به توسط آن به غير نزديک شوند [4] ، تقرب و نزديکي [5] با توجه به معاني مختلف و مشترک توسل و وسيله، مي‌توانيم در يک جمله کوتاه بگوييم: توسل اين است که عملي را با شوق و رغبت براي رسيدن به قرب خدا انجام دهيم.



بر اين اساس، معناي اصطلاحي توسل اين است که عبد چيزي يا کسي را در پيشگاه باري تعالي واسطه کند تا خداوند عالم دعاي او را بپذيرد و او به مطلوب خويش برسد.



به بیان دیگر، وسيله به هر چيزي اطلاق می شودکه آدمي را به خدا نزديک ‌کند. به اعمال نيک،یا ترک منهيات،ویا دعا،ویا واسطه جستن به اسمي از اسماي الهي و صفتي از اوصاف خداوندي ويا مؤمن صالح.[6]



لذا «وسيله» را چنين تعريف کرده‌اند: «اسم لکل ما يتوصل به الي مرضاة الله من علم و عمل[7].



[=&quot][1] .مفردات راغب ،ج15ص3

[=&quot][2] .مقابیس اللغة،ابن فارس،ج6ص110.

[=&quot][3] .مفردات راغب،ص523.

[=&quot][4] .صحاح الجوهری،ج5ص1841.

[=&quot][5] .قاموس القرآن،قریشی،ج5ص218.

[=&quot][6] .روح المعانی ،آلوسی،ج6ص126.

[=&quot][7] .تفسیر المنار،رشید رضا،ج6ص307.

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:



2-توسل به اولیای الهی

توسل به اولياء الهي و وسيله قرار دادن آنها در پيشگاه الهي براي آمرزش گناهان و رسيدن به مطلوبات، امري است که در آيات و روايات فریقین آمده است و چون ما آنان را داراي وجودات مستقل از خداوند متعال نمي‏دانيم بلکه آنهارا وابسته به خداوند متعال مي‏دانيم وآنها را به عنوان وسيله‏اي در پيشگاه او قرار مي‏دهيم، توسل به آنها هرگزشرک نخواهد بود.کساني که شرک را به معني «تعلق و توسل به غير خدا» تفسير مي‏کنند، حرفشان تنها در صورتي صحيح است که ما براي وسائط موجود، «اصالت و استقلال» قائل شويم، و گرنه چنانچه آنها را وسايلي بدانيم که، به مشيت و اذن الهي، ما را به نتيجه مي رسانند از مسير توحيد خارج نشده‏ايم.



قرآن کريم، ما را به بهره گرفتن از وسائل معنوي دعوت کرده مي‏فرمايد:



(يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا إليه الوسيلة و جاهدوا في سبيله لعلکم تفلحون) (مائده / 35):



اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خداوند پروا كنيد و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، شايد رستگار گرديد.



بايد توجه نمود که وسيله به معناي تقرب نيست، بلکه چيزي است که مايه تقرب به خدا مي‏گردد و يکي از طرق آن، جهاد در راه خداست که در آيه ذکر شده‏است و در عين حال مي‏تواند، چيزهاي ديگري نيز وسيله تقرب باشد.



شکي نيست که انجام واجبات و مستحبات، همچون نماز و روزه و زکات و جهاد و غيره در راه خدا، همگي وسايل معنویی هستند که انسان را به سر منزل مقصود، که همان تقرب به خداوند است مي‏ رسانند ،ولي بايد توجه نمود که وسايل غير طبيعي، منحصر به انجام امور عبادي نيست. بلکه در کتاب و سنت يک رشته وسايل معرفي شده که توسل به آنها استجابت دعا را به دنبال دارد که ذيلا برخي از آنها را يادآور مي‏شويم:



1- توسل به اسما و صفات حسناي الهي که در کتاب و سنت وارد شده است، چنانکه مي‏فرمايد: (ولله الأسماء الحسني فادعوه بها) (اعراف / 180) اسماء حسني مخصوص خداوند است، پس خداوند را به وسيله آنها بخوانيد. در ادعيه اسلامي، توسل به اسما و صفات الهي فراوان وارد شده است.



2-توسل به دعاي صالحان که برترين نوع آن توسل به ساحت پيامبران و اولياي خاص خداوند است تا براي انسان از درگاه الهي دعا کنند.



قرآن مجيد به کساني که بر خويشتن ستم کرده‏اند (گنهکاران) فرمان مي‏دهد سراغ پيامبر روند و در آنجا هم خود طلب مغفرت کنند، و هم پيامبربراي آنان طلب آمرزش کند. و نويد مي‏بخشد که: در اين موقع خدا را توبه پذير و رحيم خواهند يافت، چنانکه مي‏فرمايد:(ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک فاستغفرو الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما) (نساء / 64)



در آيه ديگر، منافقان را نکوهش مي‏کند که چرا هرگاه به آنان گفته شود سراغ پيامبر بروند تا درباره آنان از خداوند طلب آمرزش کند، سرپيچي مي‏کنند؟! چنانکه مي‏فرمايد:(و إذا قيل لهم تعالوا يستغفر لکم رسول الله لووا رؤوسهم و رأيتهم يصدون هم مستکبرون) (منافقون / 5).



از برخي از آيات بر مي‏آيد که در امتهاي پيشين نيز چنين سيره‏اي جريان داشته است. في المثل، به صريح قرآن، فرزندان يعقوب عليه السلام از پدر خواستند بابت گناهانشان از خدا براي آنان طلب آمرزش کند و يعقوب نيز درخواست آنان را پذيرفت و وعده استغفار داد:(يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا کنا خاطئين قال سوف أستغفر لکم ربي إنه هو الغفور الرحيم) (يوسف / 97 و 98).

:Sham::Sham::Sham:



:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:


بیان اشکال

ممکن است گفته شود: توسل به دعاي صالحان، در صورتي عين توحيد (و يا لااقل مؤثر) است که کسي که به او توسل مي‏ جوييم در قيد حيات باشد، ولي اکنون که انبيا و اوليا از جهان رخت بربسته ‏اند، چگونه توسل به آنان مي‏تواند مفيد و عين توحيد باشد؟
در پاسخ به اين اشكال، دو نکته را بايستي يادآور شويم:
الف: حتي اگر فرض کنيم شرط توسل به نبي يا ولي حيات داشتن آنهاست، در اين صورت توسل به انبيا و اولياي الهي پس از مرگ آنان، تنها کاري غير مفيد خواهد بود، نه مايه شرک؛ و اين نکته ‏اي است که غالبا از آن غفلت شده، و تصور مي‏گردد که حيات و موت، مرز توحيد و شرک است! در حالي که بر فرض قبول چنين شرطي (حيات انبيا و اوليا در هنگام توسل ديگران به آنان)، زنده بودن شخص نبي و ولي، ملاک مفيد و غير مفيد بودن توسل خواهد بود، نه مرز توحيدي بودن و شرک آميز بودن عمل!
ب :مؤثر و مفيد بودن توسل دو شرط بيشتر ندارد:
1-فردي که به وي توسل مي جويند، داراي علم وشعور و قدرت باشد.
2ـ ميان توسل جويندگان و او ارتباط برقرار باشد و در توسل به انبيا و اوليايي که از جهان در گذشته ‏اند، هر دو شرط فوق (درک و شعور و وجود ارتباط ميان ما و آنان به دلايل روشن عقلي و نقلي) تحقق دارد.

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:


3-بیان برخی از ادلۀ نقلی حیات برزخی اولیاء:

وجود حيات برزخي يکي از مسايل مسلم قرآني و حديثي است. در جايي که به تصريح قرآن، شهداي راه حق حيات و زندگي دارند، مسلما پيامبران و اولياي خاص الهي که بسياري از ايشان خود نيز شهيد شده‏اند از حيات برتر و بالاتري برخوردارند.بر وجود ارتباط ميان ما و اولياي الهي دلايل بسياري در دست است که برخي را ذيلا يادآور مي‏شويم:
1ـ همۀ مسلمانان در پايان نماز شخص پيامبر گرامي اسلام «صلي الله عليه و اله و سلم» را خطاب قرار داده و مي‏گويند: السلام عليک أيها النبي و رحمة الله و برکاته؛ آيا آنان براستي کار «لغوي» انجام مي‏دهند و پيامبر اين همه سلام را نمي‏شنود و پاسخي نمي‏دهد؟
2-پيامبر گرامي در جنگ بدر دستور داد اجساد مشرکان را در چاهي ريختند. سپس خود با همه آنان سخن گفت. عمربن خطاب به رسول خدا عرض کرد: آيا با مردگان سخن مي‏گوييد؟ پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم فرمود: شماها از آنان شنواتر نيستيد[1].
3-رسول گرامي صلي الله عليه و اله و سلم کرارا به قبرستان بقيع مي‏رفت و به ارواح خفتگان در قبرستان چنين خطاب مي‏کرد: السلام علي أهل الديار من المؤمنين و المؤمنات. و بر اساس روايتي ديگر مي‏ فرمود: السلام عليکم دار قوم مؤمنين»[2].
4-بخاري در صحيح خود آورده است:روزي که پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم در گذشت، ابوبکر وارد خانه عايشه شد. سپس به سوي جنازه پيامبر رفته، جامه از صورت پيامبر بر گرفت و او را بوسيد و گريست و گفت:بِأَبِى أَنْتَ يَا نَبِىَّ اللَّهِ ،لاَ يَجْمَعُ اللَّهُ عَلَيْكَ مَوْتَتَيْنِ ، أَمَّا الْمَوْتَةُ الَّتِى كُتِبَتْ عَلَيْكَ فَقَدْ مُتَّهَا»[3]پدرم فداي تو باد اي پيامبر خدا، خدا دو مرگ بر تو ننوشته است. مرگي که بر تو نوشته شده بود، تحقق يافت.چنانچه رسول گرامي حيات برزخي نداشته و هيچگونه ارتباطي ميان ما و او وجود ندارد، چگونه ابوبکر به او خطاب کرده و گفت: يا نبي الله.
5-امير مؤمنان علي عليه السلام آنگاه که پيامبر را غسل مي داد به او چنين گفت:«بأبي أنت و أمي يا رسول الله لقد إنقطع بموتک ما لم ينقطع بموت غيرک من النبوة و الأنباء و أخبار السماء... بأبي أنت و أمي اذکرنا عند ربک و اجعلنا من بالک[4]»پدر و مادرم فداي تو باد اي رسول خدا، با مرگ تو چيزي منقطع گرديد، که با مرگ ديگران منقطع نگرديده بود؛ با مرگ تو رشته نبوت و وحي گسسته شد... پدر و مادرم فداي تو باد، ما را نزد خدايت به يادآور، ما را به خاطر داشته باش.

[1].صحيح البخاري،باب قتل ابی جهل،ح3757.

[2] .صحیح مسلم،باب مایقال عند دخول القبور،ح1618.صحیح ابن حبان،فصل فی زیارت القبور،ج7ص429.و...

[3] .صحیح البخاری،باب الدخول علی المیت،ح1241.

[4] نهج البلاغة،کلمۀ،235.

:Sham::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Sham:

4-ديدگاه علماي اهل سنت پیرامون توسل به پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله»



1-شيخ خليل احمد سهارنپوري در کتاب خود المهند علي المفند، فتواي 75 نفر از علماي بزرگ اهل سنت کشورها مختلف اسلامي را بر جواز توسل به قبر پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) جمع آوري کرده، که خلاصه‏ي آن از اين قرار است:



از نظر ما و مشايخ ما زيارت قبر سيد المرسلين (روحي فداه) از عظيم ترين قربتها و از مهمترين ثوابها و بزرگترين وسيله براي دستيابي به درجات بلند مي‏باشد. حتي امري است نزديک به درجه‏ي واجبات اگر چه براي رسيدن به آن جز با «شد رحال ؛تحمل رنج سفر» و بدون بذل جان و مال، چاره‏اي ديگر نباشد.



و توسل به انبياءو اوليا و صلحا و شهدا و صديقين، در دعاها، چه در حال حيات آنها و چه بعد از وفات آنها، به اين گونه جايز است که بگويد:



اللهم اني اتوسل اليک بفلان ان تجيب دعوتي و تقضي حاجتي



«پروردگارا! من به سوي تو به فلان بزرگوار توسل مي‏جويم، که دعاي مرا مستجاب و حاجتم را برآوري». و يا مواردي مشابه اينها[1] .



2ـ نورالدين سمهودي مي گويد: مقام استغفار رسول خدا «صلی الله علیه وآله »به علت موت او پايان نمي‌يابد، چون استغفار رسول خدا براي همه مومنان است. ما نمي‌پذيريم که رسول اکرم«صلی الله علیه وآله» بعد از موت استغفار نمي‌کند؛ زيرا ثابت شده که پيامبر در برزخ زنده است و در روايات صحيح آمده است که اعمال بندگان خدمت رسول اکرم عرضه مي‌شود و اين کمال رحمت آن حضرت است که هر کسي نزد آن حضرت رود، او را محروم نکند. علما از آيۀ



«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً نساء/64»



اطلاق و عموم را فهميده‌اند که هم در حال حيات و هم در حال ممات آن حضرت قابل استفاده است. اين روايت چنان مشهور است که همه مصنفان در کتابهاي خود نقل نموده‌اند. ابن‌عساکر در تاريخ خود و ابن‌جوزي در «مثيرالغرام ‌الساکن» آن را نقل کرده‌اند[2].



وی در جای دیگر می گوید: استغاثه و شفاعت و توسل به پيامبر(صلي الله عليه وآله) و جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبيا و سيره سلف صالح بوده و در هر زماني انجام مي گرفته است؛ چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتي در حيات دنيوي و در برزخ.[3]




[=&quot][1] .عقائد اهل سنت و الجماعت در رد وهابیّت و بدعت،ترجمۀعبدالرحمن سربازی ،ص86.

[=&quot][2] .وفاءالوفاء،السمهودی،ج4/1360.

[=&quot][3] .وفاءالوفاء،السمهودی،ج4ص1371.

:Gol::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Gol:

3ـ قسطلاني مي گويد: بر زائر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) سزاوار است که زياد دعا و تضرّع و استغاثه، طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نمايد[1]... .



3ـ زرقاني در شرح آن مي گويد:... زرقاني، مي‌گويد:



به پيامبر توسل جوييد و از خدا به جاهش سؤال کنيد؛ چون اين کار کوههاي گناه را مي‌ريزد؛ زيرا عظمت هيچ گناهي به برکت شفاعت و عظمت او نزد خدا نمي‌رسد و اگر کسي خلاف اين معتقد شود، از اين رحمت محروم خواهد ماند[2].



4ـ ابن الحاج ابوعبيدالله عبدري مالکي مي گويد:... مرده اي که به زيارتش مي رويم اگر از کساني باشد که اميد برکت از او مي رود، بايد به او توسل جست، وپيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله)در رأس آنها است.[3]...



5-شيخ محمد الفقي مي‌گويد:



انبيا و رسل از همه برترند. اينان در پيشگاه خداوند عالم منزلت ويژه‌اي دارند: «ذلک فضل الله يؤتيه من يشاء والله ذوالفضل العظيم»[4].



مردم در هنگام مشکلات به آنان مراجعه مي‌کنند و آنان مستجاب‌الدعوه‌اند و جواز توسل به جاه و دعاي آنها احاديث متواتر و اخبار مستفيض دارد.[5]



6 ـ نووي در برخي از کتاب هايش قائل به استحباب توسل شده است[6].



7 ـ غماري در مقدمه کتابش مي نويسد: قول به استحباب توسل مذهب شافعي و ديگر از امامان شايسته است. کساني که بر جلالت و وثوق آنان اجماع است[7].



8 ـ ابن حجر مکّي از اشعار شافعي اين دو بيت را که بر توسل شافعي به اهل بيتِ پيامبر(صلي الله عليه وآله) دلالت دارد نقل مي کند:



آل النبيّ ذريعتي



و هم إليه وسيلتي



أرجو بهم أعطوا غداً



بيدي اليمين صحيفتي.[8]



خاندان پيامبر وسيله من به سوي خدا هستند و اميدوارم با توسل به آنان نامه اعمالم فردا به دست راستم داده شود.



9 ـ زيني دحلان مي گويد: هرکس که ذکرهاي پيشينيان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آنها مقدار زيادي از توسل به ذوات مقدسه مي يابد. و کسي بر آنان ايراد نگرفت، تا اين که اين منکران (وهابيان) آمدند. و اگر قرار باشد که نمونه هاي توسل را جمع کنيم کتابي عظيم مي شود[9]..



10-سبکی می گوید:توسل و طلب کمک و شفاعت به نبی اکرم «صلی الله علیه وآله»در پیشگاه پروردگار ،کاری پسندیده است و هیچ کس در این خصوص در صدد انکار برنیامده تا اینکه ابن تیمیه ظاهر شد و آن را انکار نمود و از راه راست منحرف شد و بدعتی گذارد که احدی از پیشینیان نگفته است و او در این عقیده بین اهل اسلام انگشت نما است.[10]

در پایان از تمام دوستان عزیزی که در این موضوع خالصانه فعالیت نمودند تشکر و قدردانی می شود.



والسلام علی من اتبع الهدی




[=&quot][1] .المواهب اللدنیّه،ج4ص593.

[=&quot][2] .الدرر السنیة،احمد زینی دحلان،ج1ص134.

[=&quot][3] .المدخل،ج1ص254.

[=&quot][4] .جمعة/4.

[=&quot][5] .التوسل والزیارة،محمد الفقیص161.

[=&quot][6] .شرح المهذب،نووی،ج8ص273. الاذکار النوویّة ص307.

[=&quot][7] .مقدمۀارغام المبتدع الغبیّ بجواز التوسل بالنبی.

[=&quot][8] .الصواعق المحرقةص18.

[=&quot][9] . الدرر السنیةص31.

[=&quot][10] .تضاد عقاید حنفیت با وهابیت،مولوی کاشانی،ص81.

موضوع قفل شده است