توجیه گناه، یک بیمارى خطرناک!
تبهای اولیه
[="Arial"][="Green"] هر قدر گناه سنگین باشد به سنگینى توجیه گناه نیست، این توجیه گرى گاه براى حفظ آبرو و جلوگیرى از رسوائى در برابر مردم است، اما از آن بدتر زمانى است که براى فریب وجدان صورت گیرد. بسیارند کسانى که: اینان ارتکاب حرام را با انواع کلاه های شرعى و چه دردناک است که انسان با دست خود راه نجات را به روى خود ببندد؟! و چه مصیبتی از این بالاتر که انسان هرگز متوجه اشتباه خود نشود؛ خداوند همه ما را از این بلاى بزرگ و خانمان سوز حفظ کند.
زیرا گناهکار معترف به گناه، غالبا به سراغ توبه مى رود، اما وقتی پاى توجیه گری به میان می آید، نه تنها راه توبه را به روى انسان مى بندد، بلکه او را در گناه راسختر و حریصتر مى سازد.
ترس خود را به عنوان احتیاط،
و حرص را به تأمین آینده
و تهور را به قاطعیت
و ضعف نفس را به حیا
و بى عرضگى را به زهد
توجیه می نمایند.
و فرار از زیر بار مسئولیت را با بهانه ای واهی، پوشش میدهند.
ضعف ها و کوتاهی هاى خود را نیز به گردن قضا و قدر می اندازند!
آری این توجیه کردن ها، فریب دادن به خود است و باعث می شود آدمی راه توبه و پشیمانی و عذرخواهی را به روی خود ببندد؛
زیرا به مرور، به جای شرمنده شدن، حق را به خود میدهد و انتظار پاداش و تشکر نیز دارد!
به مرز حیوانیت سقوط کند و از حال خود بی خبر باشد!