تنها گناه نابخشودنی در درگاه الله تعالی

تب‌های اولیه

53 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


برسیم به جواب ها ::
اما سخنان دیگر در مورد این ایه را بشنویم:تفسیر نور
نویسنده : استاد محسن قرائتی ج2 ذیل ایه 48نساء
نكته ها
O موضوع شرك ، بيش از دويست بار در قرآن مطرح شده و از هر گونه توجّه به غيرخدا، تحت هر عنوان (بت پرستي ، رياكاري ، گرايش هاي غير الهي ، مادّه گرايي و...) انتقاد شده است . مضمون اين آيه ، عيناً در آيه 116 همين سوره تكرار شده است و تكرار، عامل هدايت است .
O از آنجا كه شرك ، خروج از مدار حقّ و بريدن از خدا و پيوستن به ديگري است ، بدون توبه آمرزيده نمي شود، ولي اگر مشرك ، دست از شرك بردارد و توبه ي واقعي كند، خداوند مي آمرزد. در آيه 54 سوره ي زمر، مي فرمايد: خداوند، همه گناهان را مي آمرزد، پس از رحمت او ماءيوس نباشيد و به درگاهش توبه كنيد.
O چون هيچ كس نمي داند نظر رحمت حكيمانه ي خدا متوجه چه كسي خواهد شد، پس جايي براي غرور و جراءت به گناه ، باقي نمي ماند.
O عوامل بخشش چند چيز است : 1 توبه . 2 انجام نيكي ها. 3 دوري از گناهان كبيره . 4 شفاعت . 5 عفو الهي . (تمام موارد در اين آيه مطرح است )
O امام صادق عليه السّلام درباره ي ((يغفر ما دون ذلك )) فرمود: مقصود گناهان كبيره وگناهان ديگر است ، (كه خداوند اگر بخواهد بدون توبه نيز مي بخشد).(1)
کافی ج 2ص 284
-----------------------
بله ما اسیر ائمه هستیم اگر منظور شما از شخصیت هست !!!


مطلب دوم ::

متاسفانه وهابیت ایاتی که در حق بت ها و مشرکان قریش و دیگران هست را بر ما شیعیان اطلاق می دهند!!
در تفسیر مجمع البیان ایات 49 تا 57 در حق مشرکانی چون وحشی و دار ودسته اش دانسته است یعنی شان نزولش مشرکانی چون وحشی هست وحشی کیه کسی است که حضرت سید الشهدا را به شهادت رسانید و این شخص و دار ودسته اش پیشمان شدند و نامه ای به پیامبر فرستادند که ما پشیمان هستیم در این شرایط بود که این ایه بر پیامبر نازل شد:

إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا [١٩:٦٠]مگر آنان که توبه کنند، و ایمان بیاورند، و کار شایسته انجام دهند؛ چنین کسانی داخل بهشت می‌شوند، و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد. پیامبر این ایه را به وحشی و دار و دسته اش فرستاد
و انان جواب دادند به پیامبر : که این ایه شرایط سختی را گفته است و ما نگرانیم که نتونیم از پسش بر بیایم و انگاه بود که ایه ::إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا [٤:٤٨]خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‌بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.
اونا با خواندن این نامه نوشتند به پیامبر :ما می ترسیم از کسانی نباشیم که بخشایش و امرزش خدا نصیب ما شود چرا که گناه ما سنگین است که ایه :: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [٣٩:٥٣]
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
نازل شد
پس دوستان ببینید این 3 ایه با هم ارتباط دارند بعد این اقا میاد می گه شخصیت پرستی می کنید خوب اخه یا ما عالم هستیم یا از علوم دیگران استفاده می کنیم شما عالم تفسیر هستید ؟؟؟که با قعطیت می گویید این سخنان باطل است ؟؟؟!!!
برای این داستان به تفضیل در لینک زیر بحث شده است ::

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa21808
شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذیل ایات حرف جالبی می زنند ::
درست است که ظاهر ایات چنین دریافت می شود که گناه سهمگین شرک نا بخشودنی است اما از دیدگاه همه امت
گناه شرک بوسیله

توبه و بازگشت و جبران ان مورد عفو قرار می گیرد

همه امت گویا اشتباه کردند به جز شما طلبه !!!
النزول : قال الكلبي : نزلت في المشركين : وحشي وأصحابه ، وذلك أنه لما قتل حمزة ، وكان قد جعل له على قتله أن يعتق ، فلم يوف له بذلك ، فلما قدم مكة ، ندم على صنيعه ، هو وأصحابه ، فكتبوا إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : " إنا قد ندمنا على الذي صنعناه ، وليس يمنعنا عن الاسلام إلا أنا سمعناك تقول ، وأنت بمكة : ( الذين لا يدعون مع الله إلها آخر ، ولا يقتلون النفس التي حرم الله إلا بالحق ، ولا يزنون ) الآيتان . وقد دعونا مع الله إلها آخر ، وقتلنا النفس التي حرم الله وزنينا . فلولا هذه لاتبعناك فنزلت الآية : ( إلا من تاب وعمل عملا صالحا ) الآيتين . فبعث بهما رسول الله إلى وحشي وأصحابه . فلما قرأهما ، كتبوا إليه : إن هذا شرط شديد نخاف أن لا نعمل عملا صالحا ، فلا نكون من أهل هذه الآية ، فنزلت ( إن الله لا يغفر ) الآية.......(این داستان وحشی است و نزول ایه
وبيان وجه الاستدلال بهذه الآية على أن الله تعالى يغفر الذنوب من غير توبة أنه نفى غفران الشرك ، ولم ينف غفرانه على كل حال ، بل نفى أن يغفر من غير توبة ، لان الأمة أجمعت على أن الله يغفر بالتوبة

مجمع البیان ج3ص102




منبع :

خیمه گاه ابوالفضل

[="Tahoma"]توبه و گناه شرک

پرسش1:
«إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا» هر آينه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد، و گناهان، ديگر را برای هر که بخواهد می آمرزد و هر که به خدا شرک آورد، دروغی ساخته و گناهی بزرگ مرتکب شده است.
لذا طبق قرآن کریم تنها گناهی که قابل بخشایش نیست شرک بالله است که متاسفانه امروزه کم و بیش در عوام ما شیعیان بسیار دیده می شود و قابل اصلاح نیست.

پاسخ:
با سلام و درود
در این زمینه چند نکته عرض می شود:
1. در این که شرک، ظلم و گناه بسیار بزرگی است، شکی نیست: «لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ»؛ چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرک، ظلم بزرگى است‏.(1)
2. پس از پیروی از عقل و فطرت، تمام بودن یا نبودن حجت معیار است.
هر کس مطابق با فطرت انسانی عمل کرده باشد، اگر حجت بر او تمام نبوده است، مأجور است. حجت تمام نبودن یعنی این که اگر حقیقت اسلام برای او بیان می شد حتما می پذیرفت.
چنین شخصی اگر در این دنیا بر اساس فطرت انسانی عمل کرده باشد، پس از مرگ و وقتی حقایق بر او آشکار می شود، می پذیرد لذا مؤمن می شود و با اعتقاد صحیح وارد بهشت می شود.
3. توبه، پاک کننده هر گناهی است: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»؛ بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.(2)
در این آیه شریفه، بطور مطلق و بدون قید، توبه را پاک کننده همه گناهان معرفی نموده است. لذا مشرک هم اگر توبه کند، بخشیده می شود.
4. توبه علاوه بر این که لیاقت و قابلیت می خواهد و شامل هر کسی نمی شود بایستی در زمان مقرر انجام شود. فرعون وقتی مرگ به گلوگاهش رسید، ایمان آورد، ولی از او پذیرفته نشد: «حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمينَ آلْآنَ»؛ هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى، جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده‏اند، وجود ندارد و من از مسلمين هستم! (امّا به او خطاب شد:) الآن؟!(3)
بنابر این: هر گناهی ـ ولو گناه شرک ـ اگر با توبه جبران شود بخشیده می شود. کسی که در حال کفر و یا شرک بمیرد، بخشیده نمی شود:
«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ»؛ خداوند، شرك به او را نمى ‏آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى ‏آمرزد.(4)
«وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»؛ كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏رود و آنان اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود.(5)
لذا کسی که پس از تمام بودن حجت بر حقانیت توحید و نبوت، باز هم انکار کرده و بر کفر بمیرد، آمرزیده نمی شود زیرا شرط آمرزیده شدن، توبه است.
نکته: قرآن مجموعه ای از تعالیم و ارزشهای الهی است و بایستی این مجموعه با هم بررسی شود. لذا نمی توان به آیه «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ»(6) یکجانبه نگاه کرد و نتیجه گرفت که همه گناهان به غیر از شرک، در هر صورت ـ ولو بدون توبه ـ بخشیده می شوند. هم چنین نمی توان به این آیه استناد کرد و گفت شرک در هر حال ـ ولو با توبه ـ بخشیده نمی شود.

پرسش2:
خیلی نا عادلانه است که کسی مشرک نباشد ولی هر چه بخواهد به مردم آزار و اذیت کند و سپس بخشیده شود، ولی کسی که کوچکترین آزاری نداشته و خدمت هم کرده باشد، به خاطر مشرک یا کافر بودنش بخشیده نشود.

پاسخ:
چه کسی گفته که مشرک نباش ولی هر کاری خواستی انجام بده و حساب و کتابی نداری؟
قرآن می فرماید هر ذره محاسبه می شود: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه‏ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ پس هر كس هموزن ذرّه‏ اى كار خير انجام دهد آن را مى ‏بيند، و هر كس هموزن ذرّه‏ اى كار بد كرده آن را مى ‏بيند.(7)
چه کسی گفته کسی که رفتارش بر اساس فطرت و انسانیت است، ولی به علت تمام نبودن حجت بر اثبات توحید، مشرک است، و سایر اعمال صحیحش باطل و بی فایده است؟
تمام بودن حجت، ملاک قرآنی است: «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً»؛ پيامبرانى كه بشارت ‏دهنده و بيم ‏دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند، توانا و حكيم است.(8)
مشرکی که بخشیده نمی شود، آن است که حجت بر توحید، بر او تمام بوده و حقانیت توحید را فهمیده ولی با این حال، توحید را نپذیرفته و مشرک بوده و در حال شرک هم مرده است.
در ادامه چند نکته عرض می شود:
1. ایمان و عمل صالح، هر دو معیار سنجش اعمال هستند: «وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»؛ به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام داده ‏اند، بشارت ده‏.(9)
2. فطرت پاک، یک ابزار مهم برای راهنمایی انسان است که در نهاد او از آغاز خلقت، همراه او است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»؛ پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده.(10)
3. عقل نیز یکی دیگر از ابزار هدایت و راهنمایی انسان است.
4. ذره ای کار نیک یا بد، مورد محاسبه واقع می شود، بدون این که به گروه خاصی از انسان ها اختصاص داشته باشد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه‏ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ پس هر كس هموزن ذرّه‏ اى كار خير انجام دهد آن را مى ‏بيند، و هر كس هموزن ذرّه‏ اى كار بد كرده آن را مى ‏بيند.(11)
5. انسان در گرو سعی و تلاشش است: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ و اينكه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و كوشش او نيست‏.(12)
6. محاسبه اعمال، با در نظر گرفتن تمام بودن یا نبودن حجت بر اثبات دین است. و خداوند است که می داند بر چه کسی حجت تمام بوده و بر چه کسی تمام نبوده است.
7. اسلام را بایستی جدای از عمل انسان ها و یا مدعیان مسلمانی، بررسی نمود.
بنابر این: اعمال نیک و صالح، با ایمان و اعتقاد صحیح است که ارزش پیدا می کند و در آخرت، ثمره دارد: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورا»؛ و آن كس كه سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و كوشش كند ـ در حالى كه ايمان داشته باشد ـ سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد.(13)
البته کسی که مؤمن نیست ولی اعمال صالح و شایسته داشته و آن ها را بر اساس فطرت و عقل سلیم انجام داده است، در صورتی که نپذیرفتن ایمان، به خاطر تمام نبودن حجت بر او بوده، معذور است و می تواند اعمالش مقبول باشد.
اما کسی که مؤمن نیست و حجت بر اثبات و حقانیت دین، برای او تمام بوده ولی بر اثر هوای نفس و یا تعصب و ...، نپذیرفته و انکار نموده است، ثمره ای از اعمالش در آخرت به او نمی رسد.
در ضمن، می توان گفت برای توحید و معاد، بر همگان حجت تمام است، یعنی در طول عمر انسان، آنقدر نشانه و دلیل هست که با عقل سلیم و وجدان بیدار و فطرت پاک، بتواند به آن ها معتقد شده و اطمینان لازم را حاصل کند. لذا چنین ادعایی که در طول عمرم هیچگاه حجت بر من تمام نشد، باورش سخت است؛ البته قضاوت با خداوند است که عالم بر همه چیز است.

پرسش3:
اگر خدا واقعا بی نیاز از مخلوقاتش باشد، اصلا نباید برایش فرق کند ما شرک می ورزیم یا نه. ولی اگر برایش شریک در نظر بگیریم تا ابد ما را شکنجه میدهد چون مورد خشم و غضب خداوند قرار می گیریم! پس بی نیاز بودن و ... منتفی است.

پاسخ:
حق قانون گذاری با خداوند است. در نظام دینی که نظام عبد و مولایی (بنده و خدا) است، این خداوند است که تعیین می کند آثار اعمال و نیز نحوه محاسبه اعمال چگونه است. این خداوند است که تعیین می کند مثلا اثر شرک چیست. کسی که مشرک باشد، همه اعمالش باطل و بی اثر می شود، یعنی خداوند اثر شرک را به گونه ای قرار داده که نابود کننده اعمال است.
از طرفی پرستش و اعتقاد به خالق و وحدانیت را عقل نیز اثبات می کند. و همان عقل، ثابت می کند که آفریدگار و خالق هستی، بی نیاز است.
مطلب دیگر این که معیار محاسبه اعمال، و پاداش و جزا، بر اساس آثار تکوینی اعمال است یعنی این پاداش یا جزا، عکس العمل و نمود و اثر تکوینی عمل است، نه چیزی غیر از آن. به عنوان مثال سم کُشنده، انسان را می کشد، فرقی ندارد که انسان بداند یا نداند، کودک باشد یا بزرگسال، اختیاری باشد یا اجباری، و ... ، وقتی انسان در یک لحظه اقدام به خوردن آن بکند، می میرد، و کسی هم نمی گوید این که یک لحظه سم خورد چرا باید بمیرد؟
لذا وقتی معیار پاداش و جزا، تکوین و آثار تکوینی عمل است، نه کمیت و مقدار آن عمل، دیگر ناعادلانه نیست.

پرسش4:
خداوند صراحتا می فرماید: «ان الله لا یغفر» یعنی خداود نمی بخشد! پس مشرک اگر توبه هم بکند خداوند نخواهد بخشید!

پاسخ:
خیر، این گونه نیست. خداوند هر گناهی حتی شرک را با توبه می بخشد. اصلا کسی که از شرک توبه می کند و ایمان می آورد که دیگر مشرک نیست، بلکه از شرک خارج شده است.
نکته: فرق گناه شرک با دیگر گناهان در این است که خداوند گناهان دیگر را بدون توبه هم ممکن است ببخشد، مثلا با شفاعت و یا لطف الهی و ...؛ ولی گناه شرک مشمول شفاعت و ... نمی شود و حتما باید توبه کرده باشد تا بخشیده شود، و الا بخشیده نمی شود.
بنابر این، گناهان دیگر ممکن است بدون توبه هم بخشیده شوند ولی شرک بدون توبه بخشیده نمی شود.
مطلب دیگر این که قرآن مجموعه ای از تعالیم و ارزش ها است و برای این که به مراد خداوند پی ببریم بایستی مجموعه آیات را با هم در نظر بگیریم.
«أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيه‏»؛ به درستی که کتاب (قرآن) بعض آیاتش بعض دیگر را تصدیق می کنند و اختلافی در آن نیست.(14)
نمی توان برخی آیات را دید و دیگر آیات مرتبط را ندید گرفت.
در قرآن کریم در آیات مختلف تعبیر «التَّوَّابُ الرَّحيم‏» (بسیار توبه پذیر مهربان) داریم؛ در حالی که در هیچ کدام قیدی نیامده که اختصاص به توبه شخص خاص و یا اختصاص به توبه از گناه خاصی باشد و یا توبه خاصی را استثناء کرده و فرموده باشد که این توبه پذیرفته نیست.
ما آیه و یا روایتی نداریم که بفرماید اگر مشرک توبه کند و از شرک برگردد و ایمان بیاورد، توبه اش پذیرفته نمی شود و ایمانش مقبول نیست.
توبه ای که از روی ندامت و پشیمانی و از صمیم قلب و واقعی باشد، مقبول درگاه الهی است، حتی اگر توبه از شرک باشد، زیرا خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.

_____________

  1. لقمان، 13.
  2. زمر، 53.
  3. یونس، 90 و 91.
  4. نساء، 48 و 116.
  5. بقره، 217.
  6. نساء، 48 و 116.
  7. زلزال، 7و8.
  8. نساء، 165.
  9. بقره، 25.
  10. روم، 30.
  11. زلزال، 7و8.
  12. نجم، 39.
  13. اسراء، 19.
  14. الإحتجاج، طبرسی، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏1، ص 262؛ نهج البلاغه، نرم افزار جامع الاحادیث نور، خطبه 18.
موضوع قفل شده است