جمع بندی تناقض میان کلام قرآن و احادیث پیرامون آگاهی مردگان

تب‌های اولیه

135 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خیر البریه;892880 نوشت:

وقتي شما معني آيه اول سوره مريم را نميدانيد چگونه ادعا كرديد كه همه آيات محكمند و واضح ومنسوخ نداريم و...؟؟!!

سلام

آیا راسخون در علم مورد نظر شما معنای آن را گفته اند؟
اگر گفته اند معنای آن چیست؟
امیدوارم معنایش مانند معنای نقطه بسم الله نباشد!

خیر البریه;892881 نوشت:

سلام خدمت سرور گرامي

اين دوست ما جناب shahed1 كه از جواب طفره ميرود چون به تناقض رسيد شما لطفا اقوال بزرگان مفسرين شيعه وسني را در معني آيه زير بگوييد :

وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا {النساء/159}

سلام

شما علاقه مندید بنده طبق رأی به اصطلاح معصوم بگویم : منظور این است که احدی از اهل کتاب نیست الا اینکه قبل از مرگ عیسی به او ایمان می آورد و عیسی هنوز نمرده بلکه الآن در آسمان چهارم ( که تا سقف آسمان سوم و پنجم پانصد سال فاصله دارد!) منتظر است تا مهدی ظهور کند و به او بپیوندد!من این را نمی گویم وخلاف قرآن حرف نمی زنم.
من می گویم ضمیر در قبل موته ( همانگونه که دیگران هم گفته اند) به آنکس از اهل کتاب بر می گردد که قبل از مرگش به کذب قضیه صلیب و به صلیب کشیده شدن عیسی پی می برد وایمان می آورد درست همانگونه که فرعون قبل از مرگش به موسی ایمان آورد.
اگر آیه را به اینصورت معنا کنی می توانی بگویی احدی از اهل کتاب نیست الا اینکه قبل از مرگ به دروغ بودن آرمانش ( یعنی قصه دروغ مصائب مسح و صلیبش که برایش جامه درانی می کنند ) ایمان خواهد آورد.

نمونه ای از اعمالی که مسیحیان برای مصائب مسیح انجام می دهند، مصائبی که حقیقت ندارند.

shahed1;892982 نوشت:
سلام

آیا راسخون در علم مورد نظر شما معنای آن را گفته اند؟
اگر گفته اند معنای آن چیست؟
امیدوارم معنایش مانند معنای نقطه بسم الله نباشد!

سلام

اولا من مثل شما ادعا نکردم که تو قران همه آیات محکمند ؟!

ثانیا بله :
(بسم الله الرحمن الرحيم كهيعص قال: حدثنا جعفر بن احمد (محمد ط) عن عبيدالله (عبدالله ط) عن الحسن بن علي عن ابيه عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال هذه كهيعص اسماء الله مقطعة واما قوله كهيعص قال الله هو الكافي الهادي العالم (ذو الايادي الصابر على الاعادي ك) الصادق ذو الايادي العظام وهو قوله كما وصف نفسه تبارك وتعالى... تفسیر قمی

shahed1;893001 نوشت:
شما علاقه مندید بنده طبق رأی به اصطلاح معصوم بگویم : منظور این است که احدی از اهل کتاب نیست الا اینکه قبل از مرگ عیسی به او ایمان می آورد و عیسی هنوز نمرده بلکه الآن در آسمان چهارم ( که تا سقف آسمان سوم و پنجم پانصد سال فاصله دارد!) منتظر است تا مهدی ظهور کند و به او بپیوندد!من این را نمی گویم وخلاف قرآن حرف نمی زنم.
من می گویم ضمیر در قبل موته ( همانگونه که دیگران هم گفته اند) به آنکس از اهل کتاب بر می گردد که قبل از مرگش به کذب قضیه صلیب و به صلیب کشیده شدن عیسی پی می برد وایمان می آورد درست همانگونه که فرعون قبل از مرگش به موسی ایمان آورد.
اگر آیه را به اینصورت معنا کنی می توانی بگویی احدی از اهل کتاب نیست الا اینکه قبل از مرگ به دروغ بودن آرمانش ( یعنی قصه دروغ مصائب مسح و صلیبش که برایش جامه درانی می کنند ) ایمان خواهد آورد.

اتفاقا ترجمه ما با سایر آیات وروایات موافق است و مثل حزب سقیفه با آیات قرآن عناد نداریم که آنها را مصادره به مطلوب کنیم !

ما تابع اسناد ومدارک صحیح و مشترک هستیم .

shahed1;893001 نوشت:
نمونه ای از اعمالی که مسیحیان برای مصائب مسیح انجام می دهند، مصائبی که حقیقت ندارند.

این مهم نیست بیا نماز که ستون دین مسلمین است را ببین که چرا یهودی شد :

تازه این نماز امور روزانه رسول خدا ص بوده که میلونها بار توسط صحابه دیده شد وشنیده شده اینهمه اختلاف درش هست وای از اعمال دیگر ؟ چه دستهایی توکار بودند تا در اسلام تفرقه وشقاق بیندازند ؟!

خیر البریه;893313 نوشت:

سلام

اولا من مثل شما ادعا نکردم که تو قران همه آیات محکمند ؟!

ثانیا بله :
(بسم الله الرحمن الرحيم كهيعص قال: حدثنا جعفر بن احمد (محمد ط) عن عبيدالله (عبدالله ط) عن الحسن بن علي عن ابيه عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال هذه كهيعص اسماء الله مقطعة واما قوله كهيعص قال الله هو الكافي الهادي العالم (ذو الايادي الصابر على الاعادي ك) الصادق ذو الايادي العظام وهو قوله كما وصف نفسه تبارك وتعالى... تفسیر قمی

سلام

خیر البریه پاک نا امیدم کردی!
کاش فقط همین یه جورشو گفته بودند!

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3301/5654/55407/%DA%A9%D8%A7%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%D8%B9%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%91%D9%87-(%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%B1%DB%8C)-%D9%82%D9%85%DB%8C-(2)(1)

اینکه دوباره شد مثه همون معنایی که راسخون برای نقطه زیر ب بسم الله کردند، معنایی که حتی خدا هم آن را نمی دانست !

خیر البریه;893313 نوشت:

اولا من مثل شما ادعا نکردم که تو قران همه آیات محکمند ؟!

من هم اگر معنای آیه ای را ندانستم ره افسانه پیش نگرفتم و نگفتم این آیه متشابه است. از امروز تا هرچه بخواهی وقت داری تا یک آیه متشابه در قرآن پیدا کنی که اولاً معنای آن به دل بنشیند و من درآوردی نباشد ثانیاً بگونه ای باشد که اگر نبودند راسخون مورد نظر شما احدی غیر از الله معنای آن را نمی دانست.

shahed1;893325 نوشت:
سلام

خیر البریه پاک نا امیدم کردی!
کاش فقط همین یه جورشو گفته بودند!

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/Vi...5%DB%8C-(2)(1)

اینکه دوباره شد مثه همون معنایی که راسخون برای نقطه زیر ب بسم الله کردند، معنایی که حتی خدا هم آن را نمی دانست !

سلام

خب شکر خدا همه دیدیم که در قرآن آیات متشابه فراوانند وهیچ کس بجز راسخین در علم به معنی و تاویل ان دانا نیست .

قصد ما هم همین بود که ثابت کردیم وشما ناخواسته مجبور شدید به این حقیقت اعتراف کنید .

اما اختلاف روایات مربوطه ناشی از خیانت حزب سقیفه در سوختن احادیث رسول خدا ص و حبس صحابه و اجازه به یهود جهت انتشار اسرائیلیات است .

هر چند که سرانجام هم مشکلی برای مانیست چون در سینه علم داده شدگان روشن است :

بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ {العنكبوت/49}

خیر البریه;893341 نوشت:


قصد ما هم همین بود که ثابت کردیم وشما ناخواسته مجبور شدید به این حقیقت اعتراف کنید .

خیلی جالب بود!

سلام.....من خیلی تو این زمینه تحقیق نکردم....ولی به نظر می رسه از نظر قرآن برزخی وجود نداره....وقتی آیات قرآن رو نگاه می کنیم چه مستقیم و چه غیر مستقیم می فهمیم که آگاهی خارج و بدون این بدن و جسم مادی وجود نداره....حتی مثلا قیامت که به پا می شه حرف از تشکیل دوباره بدن مادیه....اگر برزخی رو ما با روحمون و بدون جسد تجربه می کنیم چرا قیامت نیاز به جسم و بدن پیدا می کنیم و چه نیازی هست که بدن ما از نو ساخته بشه

پارسا مهر;893901 نوشت:
سلام.....من خیلی تو این زمینه تحقیق نکردم....ولی به نظر می رسه از نظر قرآن برزخی وجود نداره....وقتی آیات قرآن رو نگاه می کنیم چه مستقیم و چه غیر مستقیم می فهمیم که آگاهی خارج و بدون این بدن و جسم مادی وجود نداره....حتی مثلا قیامت که به پا می شه حرف از تشکیل دوباره بدن مادیه....اگر برزخی رو ما با روحمون و بدون جسد تجربه می کنیم چرا قیامت نیاز به جسم و بدن پیدا می کنیم و چه نیازی هست که بدن ما از نو ساخته بشه

سلام

شاید از زمان پیامبر تا کنون ملتی که قرآن را بیشتر از بقیه ملتها، حتی اهل کتاب معاصر رسول الله می فهمیدند ، امی ها یا همان قوم پیامبر بودند . نمی دانم ، شاید بخاطر این بود که دقت می کرند ببینند کسی که خودش سالیان سال یک امی ( کسی که دینش مادری است) بوده حالا چه اتفاقی افتاده که تغییر دین داده. یا شاید بخاطر این بود که زنگارهای ضخیم فرقه های باطل مسیحی و یهودی نتوانسته بود فهمشان را از قرآن دگرگون سازد و این بود که قرآن را آنگونه که بود می دیدند.
موضوع معاد یا بازگشت به زمین یکی از روشنترین موضوعات قرآن است اما به دلیل زنگارها و رسوبات به جا مانده از خروارها حدیث و روایت ، که حقایق قرآن را پوشانده اند ، کمتر کسی موفق به درک حقیقت معاد شده تا جایی که معاد به یک کلاف سردرگم مبدل گردیده و سر رشته آن به کلی گم شده است.
اگر می خواهید مفاهیم قرآن را بهتر متوجه شوید یک راهش این است که به محاورات و صحبتهای مردم معاصر پیامبر مخصوصاً امیها خوب توجه و دقت کنید!
قوم پیامبر اگرچه خداوند را به عنوان یگانه خالق هستی قبول داشتند اما اعتقادی به آخرت نداشتند بخاطر همین وقتی پیامبر به وحی قرآن به آنها خبر می داد که قرار است بعد از مرگ دوباره به دنیا باز گردند ، تعجب می کردند و می گفتند: چگونه وقتی مردیم و به خاک و استخوان تبدیل شدیم دوباره زنده خواهیم شد و بار دیگر روی زمین جا خواهیم گرفت؟!

و گفتند: «آیا هنگامی که ما، استخوانهای پوسیده و پراکنده‌ای شدیم، دگر بار آفرینش تازه‌ای خواهیم یافت؟!»[17:49]
بگو: «شما سنگ باشید یا آهن،[17:50]
یا هر مخلوقی که در نظر شما، از آن هم سخت‌تر است (و از حیات و زندگی دورتر می‌باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند). آنها بزودی می گویند: «چه کسی ما را بازمی‌گرداند؟!» بگو: «همان کسی که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روی تعجب و انکار،) به سوی تو خم می‌کنند و می‌گویند: «در چه زمانی خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد![17:51]
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامی‌خواند؛ شما هم اجابت می‌کنید در حالی که حمد او را می‌گویید؛ می‌پندارید تنها مدت کوتاهی از مرگتان گذشته است !»[17:52]

همه کسانی که در قیامت از خواب مرگ بیدار می شوند احساس می کنند ساعتی یا روزی بیشتر از مرگشان نگذشته است. انگار نه انگار که صدهها میلیون سال یا شاید میلیاردها سال در بهشت خیالی برزخی خوش گذرانی کرده اند یا در جهنم برزخی زجر کشیده اند آنهم بدون هیچ محاکمه ای!
در محاورات قوم پیامبر و در قرآن درباره حیات دنیا و آخرت گفتگوهای و مطالب زیادی وجود دارد اما درباره برزخ یا یک حیات میانی کلمه ای در قرآن نمی بینیم یا از زبان امیین و اهل کتاب نمی شنویم می دانید چرا؟ چون مردم آن روزگار با برزخ آشنا نبوده اند و برزخ بعد از عصر رسول الله اختراع و ابداع گردیده است.

جناب شاهد
شما در مورد این آیات توضیحاتی دادید:

Surah Aal-e-Imran, Verse 169:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

Surah Aal-e-Imran, Verse 170:
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.

همانطور که شما فرمودین خداوند به آن دسته از مسلمانان که خیال می کنند خون همرزمانشان به هدر رفته می فرماید آنها زنده اند.
کاملا واضح هست که آیه می فرماید همین الان که شما چنین تصوری دارید آنها زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند... و منظور این نیست آنها را در قیامت زنده می کنیم و در بهشت قرار می دهیم و حالا آنها زنده اند...

دلیل دوم این ادعا آیه بعدی است که میفرماید " به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند، خوشوقتند". قطعا جایی که آنها خوشوقت و خوشحال هستند و در انتظار کسانی که به آنها ملحق شوند، قیامت نیست چرا که در قیامت همه با هم مبعوث میشوند...

لطفا توضیحات کاملتری در مورد این دو آیه بدید...

Emad...;894110 نوشت:
جناب شاهد
شما در مورد این آیات توضیحاتی دادید:

Surah Aal-e-Imran, Verse 169:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

Surah Aal-e-Imran, Verse 170:
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.

همانطور که شما فرمودین خداوند به آن دسته از مسلمانان که خیال می کنند خون همرزمانشان به هدر رفته می فرماید آنها زنده اند.
کاملا واضح هست که آیه می فرماید همین الان که شما چنین تصوری دارید آنها زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند... و منظور این نیست آنها را در قیامت زنده می کنیم و در بهشت قرار می دهیم و حالا آنها زنده اند...

دلیل دوم این ادعا آیه بعدی است که میفرماید " به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند، خوشوقتند". قطعا جایی که آنها خوشوقت و خوشحال هستند و در انتظار کسانی که به آنها ملحق شوند، قیامت نیست چرا که در قیامت همه با هم مبعوث میشوند...

لطفا توضیحات کاملتری در مورد این دو آیه بدید...

سلام عماد

من بعنوان پیش نیاز این بحث مهم لازم می دانم شما به سئوال زیر که به رنگ قرمز نشان داده شده پاسخ دهید:


در منظر قران، دوران حيات انسان دو مرحله دارد: امروز و روزي ديگر(= يوم الآخرة) ؛ زندگي امروز و زندگي ديگر(= الحياة الدنيا و الآخرة) و هيچ خبري از يك حيات ميانه يا بگو برزخي نيست. و محال است آيه اي بيابي كه نشان دهد انسانها پس از مرگ در جايي به اسم برزخ يا چيزي شبيه آن بسر مي برند.
زندگي دنيارا كه ما از نزديك لمس مي كنيم و شاهد وقايع آن هستيم اما چون زندگي آخرت مربوط به فرداي ما مي باشد و هنوز نيامده تا از آن با خبر شويم؛ خداوند سبحان در كلام شريفش به وسيله آيات فراواني از احوال بهشتيان و دوزخيان به ما خبر مي دهد.گفتگوها و حالات آنها را به تصوير مي كشد. از ميوه هاي بهشتي، قصرها، تختها ، درختاني كه از زيرشان نهرها جاريست و غيره برايمان مي گويد. علاوه بر این در قرآن صدها آیه وجود دارند که حکایت از پیشگویی های خداوند و اخباری دارد که قرار بوده در آینده اتفاق بیفتند

حال سئوال اين است؟ خداوند چگونه از روزي كه هنوز نيامده خبردار است؟ چگونه پیشگویی می کند و از اخبار آخرتی كه هنوز بوجود نيامده اند مطلع است؟!
می دانم او از همه چیز آگاه است و این پاسخ سئوال من نیست ، بنده می خواهم بدانم پروردگار چگونه این اخبار را دریافت می کند .

آيا خداوند اينها را از روي سناريوي هستي كه نوشته مي گويد و خود نيز منتظر است با گذر زمان روزي ديگر از راه برسد تا آنها به منثه ظهور بیایند؟
در این صورت خداوند خود محدود و محصور می گردد و همچون سایر آفریده ها در حصر زمان قرار می گیرد.
آیا شما این چگونگی را می دانید؟ بگونه ای که خالقیت خداوند حفظ شود و در رده مخلوقات قرار نگیرد؟


معمولاً کسانی که در پی توجیه حیات مردگان و آگاهی آنها از احوال دنیا ، حتی پس از مرگ هستند، یک راست می روند سراغ برزخ: جهانی تخیلی که مردگان را به خدا تبدیل می کند بگونه ای که هرجا باشی آنها نیز با تو خواهند بود و هرجا صدایشان بزنی صدایت را خواهند شنید . خلاصه برزخ مردگان را به یک عالم غیب و شهادت تمام عیار تبدیل می کند و از آنچنان قدرتهای ماورایی برخوردار می سازد که در دنیا و در دوران حیاتشان حتی خوابش را هم نمی دیدند .

در قرآن کریم سه آیه برجسته وجود دارند که مردم با توجه به آموزه های دین مادری ،آنها را به جهان برزخ و بهشت یا جهنم برزخی نسبت می دهند.

بعنوان مثال :



در سوره مومنون چنین می خوانیم که وقتی مرگ یکی از کفار فرا می رسد می گوید: « پروردگارا ، مرا باز گردانید تا شاید آن عملی را که نکردم و ترک گفتم به نیکی انجام دهم» .
پروردگار می فرمایند: «هرگز چنین نخواهد شد، او فقط این را به زبان می گوید و الا اگر برگردد همان می کند که در زندگی اش می کرد و این درحالی است که تا رستاخیز و بلزگشتشان به دنیا برزخی بیش باقی نمانده است»
این همان برزخی است که در احادیث و روایات از آن به عنوان جهان پس از مرگ یا عالم قبر تعبیر شده ، جهانی کاملاً تخیلی که در قرآن و دین الهی کوچکترین اثری از آن یافت نمی شود .
کلمه برزخ در قرآن سه بار بکار رفته و در هر سه مورد کنایه از یک فاصله باریک و کم بوده که از دو مورد آن بعنوان فاصله بین دو دریا یاد شده است.


در مورد کوتاهی برزخی که در ورای مردگان قرار گرفته ( مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ) همین بس که وقتی آنها را از خواب مرگ بیدار می کنند ، احساس می کنند ساعتی یا نصف روزی یا روزی بیشتر از مرگشان سپری نشده است و این مفهوم آنقدر در قرآن تکرار شده که دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذاردکه برزخ کنایه از کوتاهی زمان بین مرگ تا رستاخیز ( از منظر مردگان) است و برزخی که در روایات آمده مصداق خارجی ندارد و حقیقی نیست.
ممکن است گمان کنید کسی که در آیه دارد درخواست برگشت به دنیا می کند ، در عالم برزخ چنین تقاضایی را مطرح می نماید ، در حالی که او در همین دنیا و در در سکرات یا غمرات موت، چنین درخواستی را مطرح می کند. در قرآن کریم نمونه هایی از این دست وجود دارند که فعلاً به آنها نمی پردازم.
شاهد دیگر خود آیه است که می گوید از پشت سرشان تا رستاخیز و بازگشت مجددشان به زمین برزخی است. یعنی آنها در برزخ نیستند و برزخ در پشت سرشان قرار دارد.
فیزیک دانان زمان را به قطاری تشبیه می کنند که دارد از تونلی عبور می کند:


در قطار زمان، سطح مقطع خروجی تونل ( سطح سیاه رنگ)نشاندهنده زمان حال، داخل تونل و قسمت عقب قطار مربوط به زمان آینده و خارج آن یعنی قسمت جلوی قطار نیز مربوط به زمان گذشته است. برزخی که آیه آیه 100 سوره مومنون از آن حرف می زند در پشت سر ، یعنی در آینده ، شخص در حال احتضار قرار گرفته و بین او و روز رستاخیز فاصله شده است نه اینکه در برزخ باشد.
او که مرگ خود را به عینه می بیند و حالا بعد از عمری نافرمانی تسلیم شده ، از خداوند تقاضا می کند که به زندگی برش گرداند اما غافل از اینکه تا رستاخیز و بازگشتش به دنیا فاصله کمی (یوما او بعض یا به اندازه ساعتی از روز باقی) مانده است.

shahed1;894157 نوشت:
سلام عماد

من بعنوان پیش نیاز این بحث مهم لازم می دانم شما به سئوال زیر که به رنگ قرمز نشان داده شده پاسخ دهید:


در منظر قران، دوران حيات انسان دو مرحله دارد: امروز و روزي ديگر(= يوم الآخرة) ؛ زندگي امروز و زندگي ديگر(= الحياة الدنيا و الآخرة) و هيچ خبري از يك حيات ميانه يا بگو برزخي نيست. و محال است آيه اي بيابي كه نشان دهد انسانها پس از مرگ در جايي به اسم برزخ يا چيزي شبيه آن بسر مي برند.
زندگي دنيارا كه ما از نزديك لمس مي كنيم و شاهد وقايع آن هستيم اما چون زندگي آخرت مربوط به فرداي ما مي باشد و هنوز نيامده تا از آن با خبر شويم؛ خداوند سبحان در كلام شريفش به وسيله آيات فراواني از احوال بهشتيان و دوزخيان به ما خبر مي دهد.گفتگوها و حالات آنها را به تصوير مي كشد. از ميوه هاي بهشتي، قصرها، تختها ، درختاني كه از زيرشان نهرها جاريست و غيره برايمان مي گويد. علاوه بر این در قرآن صدها آیه وجود دارند که حکایت از پیشگویی های خداوند و اخباری دارد که قرار بوده در آینده اتفاق بیفتند

حال سئوال اين است؟ خداوند چگونه از روزي كه هنوز نيامده خبردار است؟ چگونه پیشگویی می کند و از اخبار آخرتی كه هنوز بوجود نيامده اند مطلع است؟!
می دانم او از همه چیز آگاه است و این پاسخ سئوال من نیست ، بنده می خواهم بدانم پروردگار چگونه این اخبار را دریافت می کند .


آيا خداوند اينها را از روي سناريوي هستي كه نوشته مي گويد و خود نيز منتظر است با گذر زمان روزي ديگر از راه برسد تا آنها به منثه ظهور بیایند؟
در این صورت خداوند خود محدود و محصور می گردد و همچون سایر آفریده ها در حصر زمان قرار می گیرد.
آیا شما این چگونگی را می دانید؟ بگونه ای که خالقیت خداوند حفظ شود و در رده مخلوقات قرار نگیرد؟

سلام مجدد

متاسفانه من تخصصی در علوم دینی ندارم و برحسب وضیفه شخصی مطالعه و تحقیق میکنم... اما پاسخ این سوال رو قبلا جایی خوندم و برای من قانع کننده بود که به صورت خلاصه اینجا مینویسم...

پروردگار زندگی ما رو از روز ازل ️دیده️ و سرنوشت ما رو نوشته. فقط اون رو دیده و نوشته...

ما باید ️حتما" فعل انجام بشه ️تا ببینیمش و اون موقع میتونیم بنویسیم و ثبتش کنیم. چرا؟  چون در بند زمان و مکان و هستیم.
اما پروردگار چون عالم به غیب هست، حتی ️قبل از وقوع فعل و انجام فعل️ اون رو دیده و نوشته. چرا؟ چون در بند زمان و مکان که نیستن ایشون...

در واقع پروردگار همون چیزایی که ما الان و یا در آینده با اختیار خودمون انجام میدیم رو دیده و نوشته که ما بهش می گیم سرنوشت. در واقع خداوند از بهشتی شدن و جهنمی شدن هر جنینی در شکم مادر خبر داره...
البته درسته که ما سرنوشت رو خودمون رقم می زنیم اما پروردگار شاهد و ناظر اعمال اختیاری ما هست و یا راه رو بیشتر باز میکنه یا میبنده با اهدافی خاص. و العیاذ وبالله فکر نکنیم خدا تاثیری نداره و فقط با اختیار هر کار خواستیم می تونیم بکنیم. مثلا" صدقه دادیم یا دعا کردیم (با اختیار خودمون)، پروردگار سببی رو فراهم میکنه تا بلا از ما دور بشه (در پاسخ به عملکرد اختیاری خودمون)
لیس کمثله شی و هو السمیع البصیر

البته من پاسخ شما روهم  به این پرسش خوندم... اگه فرض رو بر صحت پاسخ خود شما بگیریم توضیح این دو آیه چگونه است؟

Emad...;894160 نوشت:
سلام مجدد

متاسفانه من تخصصی در علوم دینی ندارم و برحسب وضیفه شخصی مطالعه و تحقیق میکنم... اما پاسخ این سوال رو قبلا جایی خوندم و برای من قانع کننده بود که به صورت خلاصه اینجا مینویسم...

پروردگار زندگی ما رو از روز ازل ️دیده️ و سرنوشت ما رو نوشته. فقط اون رو دیده و نوشته...

ما باید ️حتما" فعل انجام بشه ️تا ببینیمش و اون موقع میتونیم بنویسیم و ثبتش کنیم. چرا؟ چون در بند زمان و مکان و هستیم.
اما پروردگار چون عالم به غیب هست، حتی ️قبل از وقوع فعل و انجام فعل️ اون رو دیده و نوشته. چرا؟ چون در بند زمان و مکان که نیستن ایشون...

در واقع پروردگار همون چیزایی که ما الان و یا در آینده با اختیار خودمون انجام میدیم رو دیده و نوشته که ما بهش می گیم سرنوشت. در واقع خداوند از بهشتی شدن و جهنمی شدن هر جنینی در شکم مادر خبر داره...
البته درسته که ما سرنوشت رو خودمون رقم می زنیم اما پروردگار شاهد و ناظر اعمال اختیاری ما هست و یا راه رو بیشتر باز میکنه یا میبنده با اهدافی خاص. و العیاذ وبالله فکر نکنیم خدا تاثیری نداره و فقط با اختیار هر کار خواستیم می تونیم بکنیم. مثلا" صدقه دادیم یا دعا کردیم (با اختیار خودمون)، پروردگار سببی رو فراهم میکنه تا بلا از ما دور بشه (در پاسخ به عملکرد اختیاری خودمون)
لیس کمثله شی و هو السمیع البصیر

البته من پاسخ شما روهم به این پرسش خوندم... اگه فرض رو بر صحت پاسخ خود شما بگیریم توضیح این دو آیه چگونه است؟



سلام عماد

چیزی را که پروردگار به عینه می بیند نمی توان نام فرض بر آن نهاد ، نمی توان فرض کرد خداوند از روی حدس و گمان یا از روی نوشته به حالات و اخبار بهشتیان و دوزخیان دست پیدا می کند. وقتی به زکریا مژده یحیی را می دهد ، وقتی به مریم باکره و همسر نازای ابراهیم خبر بچه دار شدن می دهد. هنگامی که از زبان عیسی خبر آمدن محمد را به مردم می رساند و صدها مورد دیگر ، همه اینها را به عینه می بیند . خداوند در همان حالی که جنگیدن رزمندگان بدر و حنین را می بیند ، شاهد شادمانی آنها در بهشت نیز هست و الا اول و آخر نخواهد بود.
درک این موضوع برای ما که موجوداتی سه بعدی و در حصر زمان هستیم به همان اندازه مشکل و باورنکردنی است که برای بشر دیروز بر سطح زمین تخت. اگر به بشر دیروز گفته می شد : چنانچه نوک دماغت را بگیری و به جلو بروی باز به نقطه اولت می رسی او چه می گفت؟ حتماً نمی پذیرفت چون گمان می کرد زمین تخت است . امروزه نیز می گویند اگر پرتو نوری را به فضا بفرستی ، چنانچه زایل نشود ، بعد از میلیاردها میلیارد سال دوباره به جای نخستش باز می گردد ! آیا کسی می تواند چنین فضایی را در ذهنش جای دهد؟!
کسی می تواند درباره فضای متنهاهی تصوری داشته باشد؟!

وقتی خداوند می فرمایند:

مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ ۖ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا
در آنجا بر تختها تكيه زده‌اند نه هيچ آفتابى مى‌بينند و نه سرمايى.

این یک پیشگویی یا حدس و گمان نیست بلکه حادثه ایست که پروردگار دارد به عینه آن را می بیند هرچند برای ما غیر قابل درک و پارادکسی باور نکردنی است.

وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ
و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید![2:154]

آری علم و شعور ما در حدی نیست که این را بفهمیم یا درکی از آن د اشته باشیم
ادامه دارد

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

Emad...;894160 نوشت:
متاسفانه من تخصصی در علوم دینی ندارم و برحسب وضیفه شخصی مطالعه و تحقیق میکنم... اما پاسخ این سوال رو قبلا جایی خوندم و برای من قانع کننده بود که به صورت خلاصه اینجا مینویسم...

پروردگار زندگی ما رو از روز ازل ️دیده️ و سرنوشت ما رو نوشته. فقط اون رو دیده و نوشته...

ما باید ️حتما" فعل انجام بشه ️تا ببینیمش و اون موقع میتونیم بنویسیم و ثبتش کنیم. چرا؟ چون در بند زمان و مکان و هستیم.
اما پروردگار چون عالم به غیب هست، حتی ️قبل از وقوع فعل و انجام فعل️ اون رو دیده و نوشته. چرا؟ چون در بند زمان و مکان که نیستن ایشون...

در واقع پروردگار همون چیزایی که ما الان و یا در آینده با اختیار خودمون انجام میدیم رو دیده و نوشته که ما بهش می گیم سرنوشت. در واقع خداوند از بهشتی شدن و جهنمی شدن هر جنینی در شکم مادر خبر داره...
البته درسته که ما سرنوشت رو خودمون رقم می زنیم اما پروردگار شاهد و ناظر اعمال اختیاری ما هست و یا راه رو بیشتر باز میکنه یا میبنده با اهدافی خاص. و العیاذ وبالله فکر نکنیم خدا تاثیری نداره و فقط با اختیار هر کار خواستیم می تونیم بکنیم. مثلا" صدقه دادیم یا دعا کردیم (با اختیار خودمون)، پروردگار سببی رو فراهم میکنه تا بلا از ما دور بشه (در پاسخ به عملکرد اختیاری خودمون)
لیس کمثله شی و هو السمیع البصیر

البته من پاسخ شما روهم به این پرسش خوندم... اگه فرض رو بر صحت پاسخ خود شما بگیریم توضیح این دو آیه چگونه است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

عماد جان حواست باشد طبق آیه 7 آل عمران آیات کتاب الله از محکمات و متشابهات تشکیل شده که عده ایی با دست گرفتن متشابهات آن سعی در فتنه انگیزی دارند حواست باشد به دام این افراد نیافتی

اما در مورد آیه ایی که گفتی

Emad...;894110 نوشت:
Surah Aal-e-Imran, Verse 169:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

Surah Aal-e-Imran, Verse 170:
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.

یک سوال دارم از شما از این آیه

شما با توجه به فعل امری که آیه دارد

و البته مفهوم کشته شدگان و خطاب به پیامبر(ص) مفهوم آیه روشن است

1-کشته شده گان:مربوط به آینده نیست بلکه مفهوم کشته شدگان مشخص و محرز است که کسانی هستند که به قتل رسیده اند و فعل گذشته است
(اگر کسی ایرادی دارد باید عملی خود آیه را رد کند و بگوید اینجا اینگونه نیست)
2- زنده بودن: آنها زنده هستند و دارند روزی می خورند پس اولا خطاب آیه پیامبر(ص) است و در آیه دیگر ما

اینکه بگویم بنا بر علم خداوند آینه اتفاق می افتد ام از کجای آیه معنای آینده استنباط می شود که ما به آینده رجوع کنیم؟

Emad...;894110 نوشت:
همانطور که شما فرمودین خداوند به آن دسته از مسلمانان که خیال می کنند خون همرزمانشان به هدر رفته می فرماید آنها زنده اند.
کاملا واضح هست که آیه می فرماید همین الان که شما چنین تصوری دارید آنها زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند... و منظور این نیست آنها را در قیامت زنده می کنیم و در بهشت قرار می دهیم و حالا آنها زنده اند...

همانطور که خودتون هم برداشت کردید آیه واضح صحبت می کند

مگر کسی اول از آیه ایراد بگیرد و بگوید آیه از زمان دیگر صحبت می کند.

Emad...;894110 نوشت:
دلیل دوم این ادعا آیه بعدی است که میفرماید " به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند، خوشوقتند". قطعا جایی که آنها خوشوقت و خوشحال هستند و در انتظار کسانی که به آنها ملحق شوند، قیامت نیست چرا که در قیامت همه با هم مبعوث میشوند...

این انتظار مشخص است اگر عملی صورت نگرفته و کسی کشته نشده است پس چگونه می گوید خدا کسانی که کشته شده اند را مرده نخوان؟ و چطور می گوید به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند خوشوقتند.

اما با رجوع به آیاتی که از قیامت صحبت می شود

می فهمیم که در زمین تغییراتی رخ می دهد

که فکر نکنم کسی الان اون را دیده باشد.

یا علی(ع)@};-[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

shahed1;894158 نوشت:
در سوره مومنون چنین می خوانیم که وقتی مرگ یکی از کفار فرا می رسد می گوید: « پروردگارا ، مرا باز گردانید تا شاید آن عملی را که نکردم و ترک گفتم به نیکی انجام دهم» .
پروردگار می فرمایند: «هرگز چنین نخواهد شد، او فقط این را به زبان می گوید و الا اگر برگردد همان می کند که در زندگی اش می کرد و این درحالی است که تا رستاخیز و بلزگشتشان به دنیا برزخی بیش باقی نمانده است»
این همان برزخی است که در احادیث و روایات از آن به عنوان جهان پس از مرگ یا عالم قبر تعبیر شده ، جهانی کاملاً تخیلی که در قرآن و دین الهی کوچکترین اثری از آن یافت نمی شود .
کلمه برزخ در قرآن سه بار بکار رفته و در هر سه مورد کنایه از یک فاصله باریک و کم بوده که از دو مورد آن بعنوان فاصله بین دو دریا یاد شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

همین دو جمله رنگی را دقت کنید

یک جیز کاملا تخیلی به قول شاهد 1 که در قرآن کوچکترین چیزی از آن نیست در ادامه همانطور خودشان می گویند 3 بار گفته شده که کنایه دقت کنید کنایه از یک فاصله کم و باریک بوده

حال نمی دونم

چیزی که کاملا تخیلی است چگونه نه به قطع بلکه به کنایه از باریک بودنش صحبت می شود؟

حال چطور با هم جمع شود

شما بفرمایید.

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;894171 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

همین دو جمله رنگی را دقت کنید

یک جیز کاملا تخیلی به قول شاهد 1 که در قرآن کوچکترین چیزی از آن نیست در ادامه همانطور خودشان می گویند 3 بار گفته شده که کنایه دقت کنید کنایه از یک فاصله کم و باریک بوده

حال نمی دونم

چیزی که کاملا تخیلی است چگونه نه به قطع بلکه به کنایه از باریک بودنش صحبت می شود؟

حال چطور با هم جمع شود

شما بفرمایید.

یا علی(ع)@};-

سلام

خدا مرا بکشد اگر قصد بی اعتنایی یا بی احترامی به شما را داشته باشم ، متأسفانه تجربه گفتگویی که با شما داشته ام به من ثابت کرده بنا ندارید زیر بار چیزی بروید لذا مباحثه با شما را بی فایده می دانم.

shahed1;894174 نوشت:
سلام

خدا مرا بکشد اگر قصد بی اعتنایی یا بی احترامی به شما را داشته باشم ، متأسفانه تجربه گفتگویی که با شما داشته ام به من ثابت کرده بنا ندارید زیر بار چیزی بروید لذا مباحثه با شما را بی فایده می دانم.


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته؟

می شود بگویید من دقیقا باید زیر بار چی بروم؟

یعنی توقع دارید هرچی شما می گویید را به راحتی بپذیرم؟

یا شما برای این آمدید که چیزی را بقبولانید و بروید؟

فکر نمی کنید این طور بیان شما سندی باشد برای کسانی که موضوع را می بندند؟

شما دلیلتان را بگویید

چرا در این پست به طور عین گفتید برزخ تخیلیه اما بعد سخن از آمدن آن در قرآن زدید و گفتید به کنایه سخن گفته که کوتاهه؟

این تناقض نیست؟

اگر نیست بفرمایید جمع این دو چگونه است؟

چیزی نباشد و باشد؟

ما با هم صحبت کردیم

اما شما پیوسته بحث از زنگار حدیث و امثالهم زدید در صورتی که تاجایی که یادم می آید برای شما از قرآن سخن گفتم(مگر آن اوایل در بحث صلاه )

چرا نمی پذیرید ؟

اگر دلیل دارید بفرمایید

اگر نه

ما وظیفه ایی برای هدایت شما نداریم

ما برهان را می گوییم خواه بپذیرید خواه نپذیرد.

شما هم اگر ردی بر برهان ها دارید به جای تکرار مکرات خود برهان را رد کنید.

یا علی(ع)@};-

shahed1;894174 نوشت:
تجربه گفتگویی که با شما داشته ام به من ثابت کرده بنا ندارید زیر بار چیزی بروید لذا مباحثه با شما را بی فایده می دانم

رستگاران;894177 نوشت:
سلام

سلام
جناب شاهد جایی در این تاپیک پرسیدند چرا کسانی که با من بحث میکنند بحثشان را نیمه تمام رها می کنند

برادر عزیزم جناب "رستگاران" ، این دوستمان کلاً روششان همین است
هر جا دیگر نتوانند پاسخ بدهند شروع به مغالطه میکنند

به یکی میگویند این موضوع مربوط به تاپیک نیست
به دیگری میگویند به فلان دلیل با تو بحث نمیکنم
به شخص دیگری میگویند تو اول فلان سوال را جواب بده تا من سوال های تو را جواب بدهم

و در لابلای این شلوغ کاری ها ، معمولاً اصل ایرادی که به ایشان گرفته شده فراموش میشود
به همین دلیل افراد بعد از مدتی گفتگو با ایشان ، بهتر می بینند چنین بحث بی دلیلی را ادامه ندهند

سلام
جناب شاهد همچنان منتظر ادامه پاسختون هستم در مورد اون دو آیه.
فرمودین ادامه دارد....

Emad...;894191 نوشت:
سلام
جناب شاهد همچنان منتظر ادامه پاسختون هستم در مورد اون دو آیه.
فرمودین ادامه دارد....

وَلَا تَحْسَبَنَّ ﭐلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ﭐللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
كسانی را كه در راه خدا كشته شدند مرده نپنداريد. بلكه زنده‌اند و پيش خداوندشان روزی دارند.

آیه فوق یکی دیگر از صدها خبر غیبی است که خداوند به وسیله قرآن در اختیار ما می گذارد هرچند که برای او عین شهود است. برای ما مربوط به آینده و روزی دیگر ( = يَوْمِ الْآخِرِ) است در حالی که برای خداوند چنین نیست و گذشته و حال و آینده یکی است.

فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَاهُمُ ﭐللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِـﭑلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
به واسطه آنچه خدا از سر لطف به آنها عطاء فرموده خوشحالند و به همراه رزمندگانی كه هنوز نمرده اند یا کشته نشده اندشادمانند براي اينكه ديگر نه دچار خوف مي شوند و نه حزن و اندوه.

بعضیها آیه فوق را به این صورت ترجمه کرده اند:

شهدا به آن مومنانی كه هنوز به آنها نپیوسته اند و بعد در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده و بشارت می دهند كه از مردن نترسید واز خوف از دست دادن متاع دنیا غم مخورید . وآنها را به فضل و نعمت خدا بشارت می دهند و این كه خداوند اجر اهل ایمان را ضایع نمی كند.

در حالی که اغلب مترجمین ، کلمه یستبشرون را بصورت شادمانی می کنند یا خوشوقتند ترجمه کرده اند . کلمه یستبشرون علاوه بر اینجا در پنج آیه دیگر نیز آمده که در همه آنها شادمان بودن یا شادمانی کردن ترجمه شده است.
می ماند بِـﭑلَّذِينَکه بعضی آن را برای کسانی و بعضی به کسانی ترجمه کرده اند.
به این صورت که بعضی ترجمه کرده اند : به کسانی که هنوز شهید نشده اند بشارت می دهند.... اما اکثراً گفته اند برای کسانی که هنوز شهید نشده اند شادمانند. البته در اینجا یک حالت سومی هم وجود دارد : با کسانی که هنوز نمرده یا کشته نشده اند شادی می کنند. این حالت سوم را آیه بعد تأیید می کند:

يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ ﭐللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ ﭐللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ ﭐلْمُؤْمِنِينَ
به نعمت و فضل و بخشش خداوند كه نصيبشان شده شادمانند (اين همان اجر وعده داده شده آنهاست) و خداوند هرگز اجر محسنين را ضايع نمي كند.

در حقیقت آیه فوق علت شادماني مجاهدين في سبيل الله را بيان مي كند و براي تعليل آيه قبل آمده است
اگر بازهم توضیحی نیاز باشد در خدمتم.

shahed1;894235 نوشت:
وَلَا تَحْسَبَنَّ ﭐلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ﭐللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
كسانی را كه در راه خدا كشته شدند مرده نپنداريد. بلكه زنده‌اند و پيش خداوندشان روزی دارند.

آیه فوق یکی دیگر از صدها خبر غیبی است که خداوند به وسیله قرآن در اختیار ما می گذارد هرچند که برای او عین شهود است. برای ما مربوط به آینده و روزی دیگر ( =

يَوْمِ الْآخِرِ) است در حالی که برای خداوند چنین نیست و گذشته و حال و آینده یکی است.

فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَاهُمُ ﭐللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِـﭑلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
به واسطه آنچه خدا از سر لطف به آنها عطاء فرموده خوشحالند و به همراه رزمندگانی كه هنوز نمرده اند یا کشته نشده اندشادمانند براي اينكه ديگر نه دچار خوف مي شوند و نه حزن و اندوه.


بعضیها آیه فوق را به این صورت ترجمه کرده اند:

شهدا به آن مومنانی كه هنوز به آنها نپیوسته اند و بعد در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده و بشارت می دهند كه از مردن نترسید واز خوف از دست دادن متاع دنیا غم مخورید . وآنها را به فضل و نعمت خدا بشارت می دهند و این كه خداوند اجر اهل ایمان را ضایع نمی كند.

در حالی که اغلب مترجمین ، کلمه یستبشرون را بصورت شادمانی می کنند یا خوشوقتند ترجمه کرده اند . کلمه یستبشرون علاوه بر اینجا در پنج آیه دیگر نیز آمده که در همه آنها شادمان بودن یا شادمانی کردن ترجمه شده است.
می ماند

بِـﭑلَّذِينَکه بعضی آن را برای کسانی و بعضی به کسانی ترجمه کرده اند.
به این صورت که بعضی ترجمه کرده اند : به کسانی که هنوز شهید نشده اند بشارت می دهند.... اما اکثراً گفته اند برای کسانی که هنوز شهید نشده اند شادمانند. البته در اینجا یک حالت سومی هم وجود دارد : با کسانی که هنوز نمرده یا کشته نشده اند شادی می کنند. این حالت سوم را آیه بعد تأیید می کند:

يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ ﭐللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ ﭐللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ ﭐلْمُؤْمِنِينَ
به نعمت و فضل و بخشش خداوند كه نصيبشان شده شادمانند (اين همان اجر وعده داده شده آنهاست) و خداوند هرگز اجر محسنين را ضايع نمي كند.

در حقیقت آیه فوق علت شادماني مجاهدين في سبيل الله را بيان مي كند و براي تعليل آيه قبل آمده است
اگر بازهم توضیحی نیاز باشد در خدمتم.

سلام و تشکر بابت پاسخ
دو نکته برای من هنوز روشن نشده:
1. ظاهرا شما حالت سوم ترجمه رو قبول دارید، "با کسانی که هنوز نمرده یا کشته نشده اند شادی می کنند." من اصلا معنی این جمله رو نفهمیدم... یعنی اونهایی که شهید شدند و در قبورشان هستند با کسانی که زنده هستند شادی می کنند؟ و اینکه اگر اونها از دنیا رفتند کجا شادی می کنند؟ زمان که مشخصه، همین دنیا و زمانی که سایر همرزمانشون هنوز شهید نشدن ... اما کجا؟
2. و اینکه بنا به ترجمه حالت دوم که اکثر مترجمین هم اینگونه ترجمه کردن "برای کسانی که هنوز شهید نشده اند شادمانند(خوشوقتند)"، باز هم همون سوال قبل، زمان که مشخصه، همین دنیا و زمانی که سایر همرزمانشون هنوز شهید نشدن ... اما کجا؟
این رو از این جهت پرسیدم که شما معتقد به برزخ نیستین. این چه جایی ایست که نه در روی زمین است و نه در قیامت؟
سپاس ...

Emad...;894283 نوشت:
سلام و تشکر بابت پاسخ
دو نکته برای من هنوز روشن نشده:
1. ظاهرا شما حالت سوم ترجمه رو قبول دارید، "با کسانی که هنوز نمرده یا کشته نشده اند شادی می کنند." من اصلا معنی این جمله رو نفهمیدم... یعنی اونهایی که شهید شدند و در قبورشان هستند با کسانی که زنده هستند شادی می کنند؟ و اینکه اگر اونها از دنیا رفتند کجا شادی می کنند؟ زمان که مشخصه، همین دنیا و زمانی که سایر همرزمانشون هنوز شهید نشدن ... اما کجا؟
2. و اینکه بنا به ترجمه حالت دوم که اکثر مترجمین هم اینگونه ترجمه کردن "برای کسانی که هنوز شهید نشده اند شادمانند(خوشوقتند)"، باز هم همون سوال قبل، زمان که مشخصه، همین دنیا و زمانی که سایر همرزمانشون هنوز شهید نشدن ... اما کجا؟
این رو از این جهت پرسیدم که شما معتقد به برزخ نیستین. این چه جایی ایست که نه در روی زمین است و نه در قیامت؟
سپاس ...

سلام عماد

خداوند در سوره آل عمران و قبل از آیات مورد بحث می فرمایند:

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می‌شوید. (بنابراین، فانی نمی‌شوید که از فنا، وحشت داشته باشید.)[3:158]

به نظر من این همان چیزی است که ایه 170 آل عمران درپی بیان آن است. می خواهد بگوید اگرچه عده ای مردند و عده ای زنده ماندند اما نهایتاً همگان خواهند مرد ، مردنی که پیشاپیش آن فنا و نیستی نیست بلکه حیاتی دیگر و دنیایی دیگر است اگر چه به شعور ما نمی رسد:

وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ
و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید![2:154]

چه آنهایی که در میدان نبرد کشته شدند و چه آنانی که بعداً به آنها پیوستند همگی روزی خوار پروردگارشان هستند. اما این روزی خواری آنها مربوط به این دنیا و امروز نیست بلکه مربوط به آن دنیا و روزی دیگر( = یوم الآخر) است منتهی برای خداوند امروز و دیروز و فردا یکسان است و گذشته و آینده را همانگونه می بیند که حال را.
آیا باز ابهامی وجود دارد؟

shahed1;894311 نوشت:
سلام عماد

خداوند در سوره آل عمران و قبل از آیات مورد بحث می فرمایند:

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می‌شوید. (بنابراین، فانی نمی‌شوید که از فنا، وحشت داشته باشید.)[3:158]

به نظر من این همان چیزی است که ایه 170 آل عمران درپی بیان آن است. می خواهد بگوید اگرچه عده ای مردند و عده ای زنده ماندند اما نهایتاً همگان خواهند مرد ، مردنی که پیشاپیش آن فنا و نیستی نیست بلکه حیاتی دیگر و دنیایی دیگر است اگر چه به شعور ما نمی رسد:

وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ
و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‌اند، ولی شما نمی‌فهمید![2:154]

چه آنهایی که در میدان نبرد کشته شدند و چه آنانی که بعداً به آنها پیوستند همگی روزی خوار پروردگارشان هستند. اما این روزی خواری آنها مربوط به این دنیا و امروز نیست بلکه مربوط به آن دنیا و روزی دیگر( = یوم الآخر) است منتهی برای خداوند امروز و دیروز و فردا یکسان است و گذشته و آینده را همانگونه می بیند که حال را.
آیا باز ابهامی وجود دارد؟

سلام
همه شما دوستان اهل تحقیق هستید و گرفتن وقت شما حق الناس...
ظاهرا من باید سطح علمی بالاتری برای فهم مطالب شما داشته باشم... عذر می خوام اگه کلا متوجه منظور شما از توضیح دو آیه 169 و 170 آل عمران نشدم... در واقع ایراد از سواد منه...
سوال دیگه ای ندارم...
سپاس

Emad...;894389 نوشت:
سلام
همه شما دوستان اهل تحقیق هستید و گرفتن وقت شما حق الناس...
ظاهرا من باید سطح علمی بالاتری برای فهم مطالب شما داشته باشم... عذر می خوام اگه کلا متوجه منظور شما از توضیح دو آیه 169 و 170 آل عمران نشدم... در واقع ایراد از سواد منه...
سوال دیگه ای ندارم...
سپاس

سلام عماد

ما از قرآن می آموزیم ؛ روزی فرا می رسد که دیگر احدی از انسانها روی زمین زندگی نمی کنند و زمین دستخوش یک سری تغییرات می شود. سپس انگار که مردگان را کسی صدا زده باشد همه با هم ، از خلق اولین تا اخرین ، زنده شده و از زمین بیرون می آیند. آنگاه دادگاه الهی تشکیل شده و به حساب همگان رسیدگی خواهد شد. بعد از اینکه دادگاه تمام شد و احکام صادر گردیدند و هرکس نامه خود را دریافت کرد نوبت آن زلزله مهیب و فروپاشی عظیم هستی فرا می رسد و مردمان همه باهم برای بار دوم می میرند و کل هستی مانند روز اولش به عدم و نیستی می پیوندد.
پس از این مرحله دوباره خلقتی نو آغاز می گردد و خداوند همانگونه که طومار آسمانها و زمین را درهم پیچیده بود ، بار دیگر آن را باز می کند و هستی را نه به اسم دنیا بلکه این بار به اسم جنت اعاده می کند، جنتی که وسعتش به اندازه وسعت آسمانها و زمین است و باز هم زمینی دارد که آن را صالحان و متقین به ارث می برند.
دانشمندان امکان سفر در زمان را ، که مخصوص داستانها و فیلمهای علمی تخیلی است ، منتفی نمی دانند و معتقدند این امکان ، مخصوصاً برای سفر در آینده وجود دارد. حالا فرض کن ماشین زمانی در اختیار داری که قادر است تو را به سرعت ، حتی سریعتر از خواب مرگ، به آینده ببرد و از امروز که روز دنیاست عبور کند و به روزی دیگر= یوم الآخر برساند. از ماشین زمان که بیرون می آیی نا گهان خودت را روی زمین می بینی منتهی زمین امروز نه بلکه زمین روزی دیگر یا یوم الآخر که متقین آن را به ارث می برند.
مقداری در بهشت می گردی و از مناظر زیبای آن لذت می بری و افرادی را می بینی که قبلاً در دنیا آنها را می شناختی . همینکه می خواهی سر صحبت را با آنها باز کنی یک دفعه چند نفر به سراغت می آیند و از تو گذرنامه و مشخصات اقامت در بهشت را می خواهند و تو چیزی برای ارائه نداری ، در این بین تا حواسشان پرت صحبت با یکدیگر است از دستشان فرار می کنی و سوار ماشین زمان خود می شوی و به سرعت خودت را به امروز می رسانی. در بدو ورود متوجه می شوی یکی از آشنایان ، که در سفر زمان او را در بهشت دیده بود، فوت کرده و برایش شیون و زاری می کنند . جلو می روی و می گویی : او نمرده و من همین چند دقیقه پیش دیدمش که داشت برای خودش صفا می کرد!
بیخود به خودت فشار نیاور چون کسی حرفهایت را متوجه نمی شود!

به من بیاموز;890320 نوشت:
حال میخواستم ببینم آیا این مساله در تناقض آشکار با آیات قرآن نیست ؟ چرا که در قرآن آمده است :

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ

تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمى توانى كران را هنگامى كه روى بر مى گردانند و پشت مى كنند صدا كنى !

وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ

به نام خدا
سلام
پیامبر اصلا پدر ومادرش در قید حیات نبوده اند و این آیه بر او نازل شده است. هر گردی گردو نیست. تفسیر قرآن کار هر کسی نیست و در غیر این صورت از این به ظاهر تناقضها در آن پیدا می شود.
"إمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ‌الْکِبَرَ اَحَدُهُمَا أو کلَاهُمَا فَلَا تُقُلْ لَهُمَا أُفٌ وَلَا تَنْهَرهُمَا وَ قُل‌ لَهُمَا قَولاً كَریماً- اسراء 23"

shahed1;894543 نوشت:
سلام عماد

ما از قرآن می آموزیم ؛ روزی فرا می رسد که دیگر احدی از انسانها روی زمین زندگی نمی کنند و زمین دستخوش یک سری تغییرات می شود. سپس انگار که مردگان را کسی صدا زده باشد همه با هم ، از خلق اولین تا اخرین ، زنده شده و از زمین بیرون می آیند. آنگاه دادگاه الهی تشکیل شده و به حساب همگان رسیدگی خواهد شد. بعد از اینکه دادگاه تمام شد و احکام صادر گردیدند و هرکس نامه خود را دریافت کرد نوبت آن زلزله مهیب و فروپاشی عظیم هستی فرا می رسد و مردمان همه باهم برای بار دوم می میرند و کل هستی مانند روز اولش به عدم و نیستی می پیوندد.
پس از این مرحله دوباره خلقتی نو آغاز می گردد و خداوند همانگونه که طومار آسمانها و زمین را درهم پیچیده بود ، بار دیگر آن را باز می کند و هستی را نه به اسم دنیا بلکه این بار به اسم جنت اعاده می کند، جنتی که وسعتش به اندازه وسعت آسمانها و زمین است و باز هم زمینی دارد که آن را صالحان و متقین به ارث می برند.
دانشمندان امکان سفر در زمان را ، که مخصوص داستانها و فیلمهای علمی تخیلی است ، منتفی نمی دانند و معتقدند این امکان ، مخصوصاً برای سفر در آینده وجود دارد. حالا فرض کن ماشین زمانی در اختیار داری که قادر است تو را به سرعت ، حتی سریعتر از خواب مرگ، به آینده ببرد و از امروز که روز دنیاست عبور کند و به روزی دیگر= یوم الآخر برساند. از ماشین زمان که بیرون می آیی نا گهان خودت را روی زمین می بینی منتهی زمین امروز نه بلکه زمین روزی دیگر یا یوم الآخر که متقین آن را به ارث می برند.
مقداری در بهشت می گردی و از مناظر زیبای آن لذت می بری و افرادی را می بینی که قبلاً در دنیا آنها را می شناختی . همینکه می خواهی سر صحبت را با آنها باز کنی یک دفعه چند نفر به سراغت می آیند و از تو گذرنامه و مشخصات اقامت در بهشت را می خواهند و تو چیزی برای ارائه نداری ، در این بین تا حواسشان پرت صحبت با یکدیگر است از دستشان فرار می کنی و سوار ماشین زمان خود می شوی و به سرعت خودت را به امروز می رسانی. در بدو ورود متوجه می شوی یکی از آشنایان ، که در سفر زمان او را در بهشت دیده بود، فوت کرده و برایش شیون و زاری می کنند . جلو می روی و می گویی : او نمرده و من همین چند دقیقه پیش دیدمش که داشت برای خودش صفا می کرد!
بیخود به خودت فشار نیاور چون کسی حرفهایت را متوجه نمی شود!

سلام
جناب شاهد تقریبا فرضیه شما رو متوجه شدم...
می گویید چون برای خدا زمان گذشته و حال و آینده یکی است در آیه 169 آل عمران، اینگونه سخن گفته و ما چون محصور در زمان هستیم نمی فهمیم که خدا هم اکنون آینده را دیده و فرموده آنها مرده نیستند بلکه (در بهشت) زنده اند ...
اما آیه 170 فرضیه شما رو باطل میکنه چون می فرماید همین ها که زنده اند همین الان بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند، خوشوقتند... پس فرض شما باطل است چون کاملا واضحه که در بهشت کسی در انتظار دیگری نیست...حتی اگه خداوند آینده را ببیند باز هم بهشتیان نمی توانند در انتظار دیگران خوشوقت باشند !!!

Emad...;895416 نوشت:
سلام
جناب شاهد تقریبا فرضیه شما رو متوجه شدم...
می گویید چون برای خدا زمان گذشته و حال و آینده یکی است در آیه 169 آل عمران، اینگونه سخن گفته و ما چون محصور در زمان هستیم نمی فهمیم که خدا هم اکنون آینده را دیده و فرموده آنها مرده نیستند بلکه (در بهشت) زنده اند ...
اما آیه 170 فرضیه شما رو باطل میکنه چون می فرماید همین ها که زنده اند همین الان بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند، خوشوقتند... پس فرض شما باطل است چون کاملا واضحه که در بهشت کسی در انتظار دیگری نیست...حتی اگه خداوند آینده را ببیند باز هم بهشتیان نمی توانند در انتظار دیگران خوشوقت باشند !!!

سلام عماد

جواب شما در پستهای 123 و 125 وجود دارد لطفاً این دو پست را بدقت مطالعه فرمایید.
به نظر بنده پیام آیه این است که چه کشته شوید و چه بمیرید نهایتاً محشور خواهید شد و در بهشت با هم رزمان خود ( حتی آنهایی که بعد از شما مرده اند) شادمان خواهید بود. و علت این شادمانی فقط بخاطر نعمت و پاداش عظیمی است که از طرف خداوند به اهل بهشت می رسد نه شادی برخی برای برخی دیگر.

علی رغم صراحت آیات قرآن بر عدم شنوایی مردگان و آگاهی آنها از احوال دنیا، اهریمن اراده کرد جهان خیالی برزخ را بیافریند تا از آن طریق بتواند حیات خدا گونه بعضی مردگان را توجیه نماید. او برای این کار طبق معمول به تلبیس و تبدیل معانی بعضی آیات قرآن پرداخت تا بتواند چنین حیاتی را در ذهن مردمانی که با قرآن آشنایی ندارند یا کسانی که دینشان خالص نیست و یکتا پرست (= کسی که فقط پرستار احکام قرآن است) نمی باشند ، ایجاد نماید.

سه تا از مهمترین آیاتی که اهریمن تلبیسشان کرده عبارتند از :

1- آیه 169 آل عمران که به وسیله آن بهشت برزخی را خلق کرده:

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

درباره این آیه ، در همین صفحه و صفحه قبل توضیح داده شده است که دوستان می توانند مراجعه کنند و مطالعه نمایند، چنانچه سئوال یا اشکالی وجود داشته باشد بهتر است طرح نمایند تا درباره اش گفتگو کنیم.

2- آیه 46 غافر که با تلبیس آنها جهنم برزخی را اختراع نموده:

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

این هم بیان حقیقت دو آیه فوق:

نقل قول:

اجازه دهید تا آیات 45 و 46 سوره غافر را به یکدیگر بچسبانیمبچسبانم:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۖ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

حالا قسمت قرمز رنگ را از آن جدا می کنم.

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد و روزی که قیامت برپا شود (می‌فرماید:) «آل فرعون را در سخت‌ترین عذابها وارد کنید!»

انگار نه انگار که اصلاً قسمت قرمز رنگی وجود داشته است! این قسمت درواقع یک جمله معترضه است که دارد توضیحی درباره عذابی که قرار است در قیامت به فرعونیان برسد، می دهد.

نظیر آن آیات 32 و 33 سوره کهف است:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

اجازه دهید دوباره قسمت قرمز رنگ را از این دو آیه برداریم ببینیم چه می شود:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا

(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم؛ و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم؛ و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم.

آیا شما جای خالی جمله حذف شده را احساس می کنید؟ انگار نه انگار که اصلاً وجود داشته است . من این را فقط برای نشان دادن اینکه جمله معترضه است می گویم و الا هر کلمه ای در قرآن جایگاه و نقش خودش را دارد و قابل حذف نیست. به عبارت دیگر ، جمله قرمز رنگ حالت و وضعیت دوباغ را توضیح می دهد ویک جمله معترضه است .

3- آیه 100 مومنون که با تلبیس آن برزخ را ایجاد کرده است:

لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ



shahed1;894158 نوشت:

در سوره مومنون چنین می خوانیم که وقتی مرگ یکی از کفار فرا می رسد می گوید: « پروردگارا ، مرا باز گردانید تا شاید آن عملی را که نکردم و ترک گفتم به نیکی انجام دهم» .
پروردگار می فرمایند: «هرگز چنین نخواهد شد، او فقط این را به زبان می گوید و الا اگر برگردد همان می کند که در زندگی اش می کرد و این درحالی است که تا رستاخیز و بلزگشتشان به دنیا برزخی بیش باقی نمانده است»
این همان برزخی است که در احادیث و روایات از آن به عنوان جهان پس از مرگ یا عالم قبر تعبیر شده ، جهانی کاملاً تخیلی که در قرآن و دین الهی کوچکترین اثری از آن یافت نمی شود .
کلمه برزخ در قرآن سه بار بکار رفته و در هر سه مورد کنایه از یک فاصله باریک و کم بوده که از دو مورد آن بعنوان فاصله بین دو دریا یاد شده است.


در مورد کوتاهی برزخی که در ورای مردگان قرار گرفته ( مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ) همین بس که وقتی آنها را از خواب مرگ بیدار می کنند ، احساس می کنند ساعتی یا نصف روزی یا روزی بیشتر از مرگشان سپری نشده است و این مفهوم آنقدر در قرآن تکرار شده که دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذاردکه برزخ کنایه از کوتاهی زمان بین مرگ تا رستاخیز ( از منظر مردگان) است و برزخی که در روایات آمده مصداق خارجی ندارد و حقیقی نیست.
ممکن است گمان کنید کسی که در آیه دارد درخواست برگشت به دنیا می کند ، در عالم برزخ چنین تقاضایی را مطرح می نماید ، در حالی که او در همین دنیا و در در سکرات یا غمرات موت، چنین درخواستی را مطرح می کند. در قرآن کریم نمونه هایی از این دست وجود دارند که فعلاً به آنها نمی پردازم.
شاهد دیگر خود آیه است که می گوید از پشت سرشان تا رستاخیز و بازگشت مجددشان به زمین، برزخی است. یعنی آنها در برزخ نیستند و برزخ در پشت سرشان قرار دارد.
فیزیک دانان زمان را به قطاری تشبیه می کنند که دارد از تونلی عبور می کند:


در قطار زمان، سطح مقطع خروجی تونل ( سطح سیاه رنگ)نشاندهنده زمان حال، داخل تونل و قسمت عقب قطار مربوط به زمان آینده و خارج آن یعنی قسمت جلوی قطار نیز مربوط به زمان گذشته است. برزخی که آیه آیه 100 سوره مومنون از آن حرف می زند در پشت سر ، یعنی در آینده ، شخص در حال احتضار قرار گرفته و بین او و روز رستاخیز فاصله شده است نه اینکه در برزخ باشد.
او که مرگ خود را به عینه می بیند و حالا بعد از عمری نافرمانی تسلیم شده ، از خداوند تقاضا می کند که به زندگی برش گرداند اما غافل از اینکه تا رستاخیز و بازگشتش به دنیا فاصله کمی (یوما او بعض یا به اندازه ساعتی از روز باقی) مانده است.



معمولاً اینگونه است که وقتی کسی می خواهد موضوعی را بیشتر قابل فهم کند مثالی از جنس همان موضوع می زند ، مثالی که مخاطب بهتر آن را متوجه می شود. مثلاً خداوند برای کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده ولی آن را نمی خوانند ، مثال خری را می زند که باری از کتاب بر پشت دارد. نه آن خر از محتوای چیزی که بارش کرده اند با خبر است و نه آنکه کتاب به او داده شده ولی آن را در طاقچه خانه اش گذاشته و نمی خواند. نهایتاً وقتی عزیزانش عازم سفر هستند آن را بالای سرشان می گیرد تا از بلایای سفر حفظ شوند. یا با خود به قبرستان می برد تا آیاتی از آن را برای شادی روح اموات خود بخواند بدون آنکه متوجه معنای آن بشود . همه ما شاهد افرادی هستیم که هر روز برای کسب ثواب، قرآن می خوانند و دهها سوره آن را از حفظند اما نمی دانند که چه می خوانند.
پروردگار در آیه 22 سوره فاطر می فرمایند:

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ- و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خدا كه هر كه را بخواهد شنوا مى‌گرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمى‌توانى شنوا سازى.

خداوند در این آیه برای کسانی که هدایت پذیر نیستند و آیات الهی در آنها اثری ندارد ، مثل مردگان را می زند که هرچقدر با آنها حرف بزنی متوجه نمی شوند چون صدایت را نمی شنوند. دیگر مثال از این واضح تر می شود؟
حالا تو هی میت را تکان بده و تنش را در گور بلرزان و بگو اسمع افهم این چه فایده ای دارد؟ او که صدایت را نمی شنود. می گویی می شنود؟! یعنی خداوند همین جوری یک مثالی برای خودش زده؟!

معمولاً به اینصورت است که هرجا آموزه های دین مادری با قرآن نمی خوانند فوراً داستانی نقل می شود تا این تناقض را بپوشاند و سخن پروردگار را بی اهمیت جلوه دهد:
در داستانی چنین آمده که در جنگ بدر وقتی اجساد مشرکان را درون چاه ریختند، پیامبر بالای چاه ایستاد و گفت:
خداوند به آنچه به من وعده داده بود وفا کرد و من آن را یافتم، آیا شما وعیدهای الهی را یافتید؟ عمر گفت: یا رسول الله با مردگان سخن می‌گویی؟! فرمود: «مه یابن الخطاب. فو الله ما انت باسمع منهم»؛ ای پسر خطاب ساکت شو که تو از آنان شنواتر نیستی
بدین ترتیب وقتی خداوند می فرمایند: مردگان با زندگان برابر نیستند می خواهد توانمندی و قدرت بیشتر مردگان را نسبت به زندگان نشان دهد نه عدم آگاهی و قدرت دریافت آنها را !
پس بگو!
مادر من مرتب با اموات خود حرف می زند و می گوید به مرده ها آگاه است یعنی آنها حرفهای او را متوجه می شوند.
فقط نمی دانم چرا وقتی خداوند در قیامت با عیسی صحبت می کند و از اعمالی که قومش پشت سر او مرتکب شدند می پرسد اظهار بی اطلاعی و نا آگاهی می کند. شاید بخاطر این است که «مرگ هشیاری» فقط شامل پیامبر ما و امتش می شود!
اگر اینگونه است پس چرا مسیحیان صبح و شام با مجسمه مسیح و حتی صلیبش راز و نیاز می کنند؟! اشتباه می کنند؟

shahed1;896872 نوشت:
معمولاً اینگونه است که وقتی کسی می خواهد موضوعی را بیشتر قابل فهم کند مثالی از جنس همان موضوع می زند ، مثالی که مخاطب بهتر آن را متوجه می شود. مثلاً خداوند برای کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده ولی آن را نمی خوانند ، مثال خری را می زند که باری از کتاب بر پشت دارد. نه آن خر از محتوای چیزی که بارش کرده اند با خبر است و نه آنکه کتاب به او داده شده ولی آن را در طاقچه خانه اش گذاشته و نمی خواند. نهایتاً وقتی عزیزانش عازم سفر هستند آن را بالای سرشان می گیرد تا از بلایای سفر حفظ شوند. یا با خود به قبرستان می برد تا آیاتی از آن را برای شادی روح اموات خود بخواند بدون آنکه متوجه معنای آن بشود . همه ما شاهد افرادی هستیم که هر روز برای کسب ثواب، قرآن می خوانند و دهها سوره آن را از حفظند اما نمی دانند که چه می خوانند.
پروردگار در آیه 22 سوره فاطر می فرمایند:

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ- و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خدا كه هر كه را بخواهد شنوا مى‌گرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمى‌توانى شنوا سازى.

خداوند در این آیه برای کسانی که هدایت پذیر نیستند و آیات الهی در آنها اثری ندارد ، مثل مردگان را می زند که هرچقدر با آنها حرف بزنی متوجه نمی شوند چون صدایت را نمی شنوند. دیگر مثال از این واضح تر می شود؟
حالا تو هی میت را تکان بده و تنش را در گور بلرزان و بگو اسمع افهم این چه فایده ای دارد؟ او که صدایت را نمی شنود. می گویی می شنود؟! یعنی خداوند همین جوری یک مثالی برای خودش زده؟!

معمولاً به اینصورت است که هرجا آموزه های دین مادری با قرآن نمی خوانند فوراً داستانی نقل می شود تا این تناقض را بپوشاند و سخن پروردگار را بی اهمیت جلوه دهد:
در داستانی چنین آمده که در جنگ بدر وقتی اجساد مشرکان را درون چاه ریختند، پیامبر بالای چاه ایستاد و گفت:
خداوند به آنچه به من وعده داده بود وفا کرد و من آن را یافتم، آیا شما وعیدهای الهی را یافتید؟ عمر گفت: یا رسول الله با مردگان سخن می‌گویی؟! فرمود: «مه یابن الخطاب. فو الله ما انت باسمع منهم»؛ ای پسر خطاب ساکت شو که تو از آنان شنواتر نیستی
بدین ترتیب وقتی خداوند می فرمایند: مردگان با زندگان برابر نیستند می خواهد توانمندی و قدرت بیشتر مردگان را نسبت به زندگان نشان دهد نه عدم آگاهی و قدرت دریافت آنها را !
پس بگو!
مادر من مرتب با اموات خود حرف می زند و می گوید به مرده ها آگاه است یعنی آنها حرفهای او را متوجه می شوند.
فقط نمی دانم چرا وقتی خداوند در قیامت با عیسی صحبت می کند و از اعمالی که قومش پشت سر او مرتکب شدند می پرسد اظهار بی اطلاعی و نا آگاهی می کند. شاید بخاطر این است که «مرگ هشیاری» فقط شامل پیامبر ما و امتش می شود!
اگر اینگونه است پس چرا مسیحیان صبح و شام با مجسمه مسیح و حتی صلیبش راز و نیاز می کنند؟! اشتباه می کنند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

نقل قول:

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ

نقل قول:
إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ- و زندگان و مردگان يكسان نيستند. خدا كه هر كه را بخواهد شنوا مى‌گرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمى‌توانى شنوا سازى.

خداوند در این آیه برای کسانی که هدایت پذیر نیستند و آیات الهی در آنها اثری ندارد ، مثل مردگان را می زند که هرچقدر با آنها حرف بزنی متوجه نمی شوند چون صدایت را نمی شنوند. دیگر مثال از این واضح تر می شود؟
حالا تو هی میت را تکان بده و تنش را در گور بلرزان و بگو اسمع افهم این چه فایده ای دارد؟ او که صدایت را نمی شنود. می گویی می شنود؟! یعنی خداوند همین جوری یک مثالی برای خودش زده؟!


یا علی(ع)@};-

عالم برزخ شاه رگ حیاتی مردگان و پایگاه مرزی آنها برای نفوذ در دنیای زندگان است. کسی که این پایگاه مرزی مجازی و خیالی را بوجود آورده خوب می دانسته بدون وجود چنین پایگاهی ، دست مردگان برای همیشه از دنیا کوتاه می شود و حیات شگفت انگیز و مرموزشان توجیه پذیر نخواهد بود.
برزخ برای دسته ای از مردگان همانند جام جم رویایی یا جام جهان نماست که از طریق آن بر غیب و شهود و پیدا و نهان دنیا واقف می شوند و در آن واحد در هرنقطه ای از دنیا که بخواهند می توانند حضور داشته باشند و هر کار نا ممکنی را ممکن سازند. این موهبت و امتیازی بس بزرگ است که با مرگ در اختیارشان قرار گرفته و آنان را به دستیاران خدا مبدل نموده و پروردگار ظاهراً رتق و فتق بسیاری از امور دنیوی را بعهده این موجودات برزخی گذاشته است.
برزخ عجب جای شگفت انگیزی است!
پیامبرای که در زمان حیاتش به شهادت قرآن حتی نمی داند زنانش در غیاب او چه می کنند ، به یمن حیات برزخی به عالم غیب و شهادت مبدل می شود و همچون خداوند ، در هیچ جایی نیست که او حضور نداشته باشد و نتنها او بلکه بستگان و نزدیکانش نیز از یک چنین موهبتی برخوردارند و این کاملاً طبیعی است چون از آل الله یا خانواده خداوند کمتر از این نمی توان انتظار داشت.
اما اینها حقیقت ندارند و پیامبر قطعاً در قیامت در باره چیزهایی که به او می بندند اعلام نا آگاهی و برائت می کند و می گوید اینها همه ناشی از بیگانه بودن قومش با قرآن بوده اند:

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
و پیامبر در قیامت خواهد گفت: پروردگارا قوم من قرآن را رها و متروک ساختند

پیامبر منزه است از چیزهایی که به او می بندند و او خود اینها را نبافته و نسبت به پروردگارش کافر نگردیده است بلکه این شبیه همان چیزهایی است که شیطاین بعد از سلیمان پشت سر او می گفتند و بر ملک او می خواندند در حالیکه سلیمان کافر نبود بلکه این شیاطین بودند که با حرف و حدیثهایی که به دروغ از زبان او نقل می کردند کافر شده بودند.
مردمان معاصر پیامبر که او را حقیقی و بشری معمولی می دیدند ، یکی از سئوالاتشان این بود که اگر او پیامبر است پس چرا ملکی او را همراهی نمی کند در حالی که پس از مرگش می بینیم ملائک غلامان دست به سینه بیت او می شوند.


IMAGE(<a href="http://uupload.ir/files/w4hm_photo541412071572613222_" rel="nofollow">http://uupload.ir/files/w4hm_photo541412071572613222_</a>(1).jpg)

سوال:
با توجه به آیات «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ» و «..وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ» که اشاره به عدم شعور و ادراک مردگان دارد؛ چگونه است که نقل شده که پیامبر اکرم (ص) در جنگ بدر کشتگان کفار را مورد ندا قرار دادند؟

پاسخ:
در ذیل آیه اولی که به آن اشاره شده چنین آمده:
در مورد آیات مورد اشاره در تفسیر نمونه این بیان مطرح شده است:
اينكه آيات مورد بحث سخن از عدم درك مردگان به طور عادى و طبيعى مى‏گويد، اما روايت جنگ بدر يا تلقين ميت مربوط به شرائط فوق العاده است كه خداوند سخنان پيامبرش را به طور فوق العاده به گوش آن مردگان مى‏رساند.
به تعبير ديگر ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنيا قطع مى‏شود جز در مواردى كه خداوند فرمان مى‏دهد اين ارتباط برقرار گردد، به همين دليل در شرايط عادى ما نمى‏توانيم ارتباط با مردگان پيدا كنيم.
سؤال ديگر اينكه: اگر صداى ما به گوش مردگان نمى‏رسد سلام بر پيامبر (صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) و توسل به آنها و زيارت قبورشان و تقاضاى شفاعت از آنان در پيشگاه خدا چه مفهومى دارد؟

جمعى از وهابيها كه عموما به جمود فكرى معروفند نيز با تكيه بر همين پندار از ظواهر ابتدايى بى آنكه آيات ديگر قرآن را بررسى كنند، و براى احاديث بسيارى كه از پيامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده وقعى بنهند، مساله توسل را نفى كرده، و به گمان خود خط بطلان بر آن كشيده‏اند.
پاسخ اين سؤال نيز به این باز می گردد که حساب پيامبر ص و مردان خدا از ديگران جدا است، آنها همانند: «شهداء» (بلكه در صف مقدم بر آنان) قرار دارند و زندگان جاويدند، و به مصداق «أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» از روزيهاى پروردگار بهره مى‏گيرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با اين جهان حفظ مى‏كنند، همانگونه كه در اين جهان مى‏توانند با مردگان- همچون كشتگان بدر- ارتباط برقرار سازند.

روى همين جهت در روايات فراوانى كه در كتب اهل سنت و شيعه آمده است مى‏خوانيم: پيامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) سخن كسانى را كه از دور و نزديك بر آنها سلام مى‏فرستند، مى‏شنوند، و به آنها پاسخ مى‏گويد، و حتى اعمال را بر آنها عرضه مى‏دارند .
قابل توجه اينكه ما ماموريم كه در تشهد نماز سلام بر پيامبر ص بفرستيم و اين اعتقاد همه مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت است، چگونه ممكن است او را مخاطب سازيم به چيزى كه هرگز آن را نمى‏شنود؟! در روايات متعددى در صحيح مسلم از ابو سعيد خدرى و ابو هريره از شخص پيامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده كه فرمود:«لقنوا موتاكم لا اله الا اللَّه»مردگان خود را تلقين لا اله الا اللَّه كنيد» (۱).

در" نهج البلاغه" نيز به مساله برقرار ساختن ارتباط با ارواح مردگان اشاره شده است كه على (علیه السلام) با ارواح مؤمنانى كه در قبرستان پشت كوفه بودند سخن گفت (۲و۳)

منابع:
۱) - مسلم، صحيح مسلم" كتاب الجنائز حديث 1 و 2 ،جلد 2 صفحه 631.
۲) - نهج البلاغه كلمات قصار جمله 130.
۳)- مکارم شیرازی ، تفسير نمونه، ج18، ص: 234و235.


موضوع قفل شده است