جمع بندی تناقض میان کلام قرآن و احادیث پیرامون آگاهی مردگان

تب‌های اولیه

135 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

shahed1;891665 نوشت:
سئوال من خیلی واضح و روشن است، علت اینکه شما آن را متوجه نمی شوید این است که قبل از اتمام خواندنش دارید دنبال جوابش می گردید و قبل از ایمان به آن در پی تکذیبش هستید.

من از قرآن آموخته ام: آنکس که قبل از ورود تکذیب می کند ، بعد از خروج ایمان نخواهد آورد بنابر این مباحثه ما بی فایده است.


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

باشد

حال که شما بجای آنکه جواب را بفرمایید می گویید قبل از ایمان آوردن به آن در پی تکذیبش هستم! (تکذیب چی؟ تکذیب سوالی که طرح می کنید؟)

و جملات سوالی را بجای پاسخ اینگونه جواب می دهید.

بحث با چه کسی بی فایده است؟

با من که از شما برای مقدمات سوال می کنم و جواب شما را می گویم خدا آگاه است و بجای جواب و ایراد گرفتن متهمم می کنید

یا شما که حتی جواب سوال خودتان را هم نمی دهید در صورتی که من گفتم اگر نمی دانم بفرمایید

حال قضاوت با خوانندگان
که این رفتار شما تداعی کننده آیاتی که سرزنش می کند و یا دعوت به تعقل می کند هست یا خیر؟

مثلا

چرا اندیشه نمی کنید؟

یا علی(ع)@};-

shahed1;891665 نوشت:
من از قرآن آموخته ام: آنکس که قبل از ورود تکذیب می کند ، بعد از خروج ایمان نخواهد آورد بنابر این مباحثه ما بی فایده است.

shahed1;891624 نوشت:
تا جواب سئوالی را که پرسیده ام ندهید ،

shahed1;891624 نوشت:
بین ما مباحثه ای صورت نخواهد پذیرفت. عرض کردم جواب شما مستلزم مفدماتی است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله و برکاته

از آنجایی که هر بحث مقدماتی(که بخشی از مقدمات را گفتم چون شناخت محمات و متشابهات وناسخ و منسوخ و شناسایی راسخون در علم و تبین کننده قرآن در عصر حاضر) دارد و حتی شما به جای رد جواب من گفتید بحث بی فایده است

و علی رغم تاکید من بر آوردن آیات آن پست جوابی ندادید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=57036&p=891506&viewfull=1#post891506
پس بگذارید خودم آیات را بیاورم

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ۲۶۰ بقره
و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من بنمایان چگونه مردگان را زنده مى کنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده اى؟!» گفت: «آرى (ایمان آورده ام)، ولى مى خواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار پرنده (از گونه هاى مختلف) را انتخاب کن; و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و درهم بیامیز); سپس بر هر کوهى،قسمتى از آن را قرار بده; بعد آنها را صدا بزن، بسرعت به سوى تو مى آیند. و بدان که خداوند توانا و حکیم است;».260
منبع:http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#2:261

در این آیه بر طبق ترجمه آیت الله مکارم شیرازی صدا کردن مرده بیان شده است

اما در مثالی مشابه

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 259
یا همانند کسى که از کنار یک آبادى (ویران شده) عبور کرد، در حالى که دیوارهاى آن، به روى سقفهایش فرو ریخته بود،(و اهل آن همگى مرده بودند، او با خود)گفت: «چگونه خدا این ها را پس از مرگ، زنده مى کند؟!»(دراین هنگام،)خدا او را یکصد سال میراند; سپس زنده کرد; و به او گفت: «چه قدر درنگ کردى؟» گفت: «یک روز; یا بخشى از یک روز.» فرمود: «بلکه یکصد سال درنگ کردى!نگاه کن به غذا و نوشیدنى خود، که هیچ گونه تغییرى نیافته است! (پس بدان خدا بر همه چیز قادر است). ولى به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشى شده!، آنچه مى بینى، هم براى اطمینان خاطر توست، و هم)براى این که تو را نشانه اى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ى مرکب سوارى خود) نگاه کن که چگونه آنها را برپا ساخته، به هم پیوند مى دهیم، سپس گوشت بر آنها مى پوشانیم!» هنگامى که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «مى دانم خدا بر هر چیزى تواناست.»259
منبع: http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#2:259

که در مورد زنده شدن مردگان سوال می شود اینجا سخنی از صدا زدن نیامده است

حال برای صاحبان اندیشه اگر سوال می شود چرا خدا به حضرت ابراهیم(ع) فرمود صدا بزن
اما در اینجا سخنی به میان نیامده

در ظاهر آیات متوجه می شوم که صدا زدن مردگان و متوجه شدن آن ها گواه بر شنوایی انها است

البته برای زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی(ع) هم شاهدی هست

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي ۖ وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنكَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ۱۱۰ مائده

(به خاطر بیاور) هنگامى را که خداوند به عیسى بن مریم گفت: یاد کن نعمتم را که به تو ومادرت بخشیدم; زمانى که تو را با «روح القدس» تأیید کردم; که در گاهواره و نیز در حال میانسالى، با مردم سخن مى گفتى; و هنگامى را که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم; و هنگامى را که به اذن من، از گل چیزى به صورت پرنده مى ساختى، و در آن مى دمیدى، و به اذن من، پرنده اى مى شد; و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من، شفا مى دادى; و هنگامى که مردگان را به اذن من زنده مى کردى; و هنگامى که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، باز داشتم; در آن زمان که دلایل روشن براى آنها آوردى،ولى جمعى از کافران آنها گفتند: «اینها جز سحر آشکار نیست.» ۱۱۰

همان طور که در این آیه مشخص است سخن از زنده کردن مردگان است

و طبق ایه صریح کسانی که کشته شده در راه خدا هستند را مرده نخوانید

کسانی که کشته شده در راه خدا هستند زنده هستند و وقتی کسی زنده است حتی اگر از آیه زنده شدن پرنده صدا زدن ان شنیدن مردگان ثابت نشود
یا حتی اگر شنوایی روح در عالم خواب و رویا و توجه آن به وقایع زمین مثل رویای یوسف(ع) و خوی پیامبر(ص) و... ثابت نشود

همینکه لحن آیه صراحت دارد

برای شهدا زنده بودن ثابت می شود
و بهترین و بارز ترین مصادیق اهل البیت(ع) هستند که کشته شده در راه خدا هستند
الله العالم


(البته عقیده اینجانب بنابر آیه 7 آل عمران آیات قران مشتمل بر محمات و متشابهات است و طبیعتا کسانی که پی متشابهات می روند فتنه انگیز هستند طبق متن آیه
پس کسانی که پستهای من را بخوانند توجه کنند که به راسخون فی العلم رجوع کنید.)

یا علی(ع)@};-

رستگاران;891668 نوشت:

بحث با چه کسی بی فایده است؟

با من که از شما برای مقدمات سوال می کنم و جواب شما را می گویم

خدا آگاه است و بجای جواب و ایراد گرفتن متهمم می کنید

سلام

سئوال :خداوند چگونه از چیزی که هنوز رخ نداده با خبر و آگاه می شود ؟
جواب : خدا آگاه است.

چه جواب وزین و درخور تأملی!
شما چون عقیده خود را بدیهی می دانید، بیشتر از آنکه به سئوال دقت کنید عجله می کنید تا جوابش را بدهید! از روی چه معلوماتی ؟ از معلوماتی که در قرآن کسب کرده اید؟
خیر . از معلوماتی که در دین مادری یاد گرفته اید و از مردم کوچه و بازار شنیده اید یا در این کتاب و آن کتاب خوانده اید .
چگونه می توان با کسی که ( به دلیل عجله در پاسخگویی) منظور سئوالی به این سادگی و روانی را در نمی یابد و جوابش آن بود، درباره حقیقت آیاتی صحبت کرد که هزار و اندی سال است در لفافه تلبیس سنت و عترت پیچیده شده اند و در زیر رسوبات و زنگارهای بجا مانده از خروارها حدیث و روایت مدفون گردیده اند؟! چگونه؟!
چگونه می توان رسوبات را برای او زدود و پرده تزویر و تلبیس اهریمن را از روی آیات قرآن کنار زد تا به عینه ببیند برزخی وجود ندارد و برزخ تخیلی بیش نیست که اهریمن آن را خلق کرده تا بصورت یک پایگاه خیالی مرزی در کنار دنیا باشد و اعمال خارق العاده و حیرت انگیز مردگان خداگونه را توجیه کند و علتی برای حیات مرموز و عجیب و غریب آنها باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

shahed1;891761 نوشت:
چه جواب وزین و درخور تأملی!
شما چون عقیده خود را بدیهی می دانید، بیشتر از آنکه به سئوال دقت کنید عجله می کنید تا جوابش را بدهید! از روی چه معلوماتی ؟ از معلوماتی که در قرآن کسب کرده اید؟
خیر . از معلوماتی که در دین مادری یاد گرفته اید و از مردم کوچه و بازار شنیده اید یا در این کتاب و آن کتاب خوانده اید .
چگونه می توان با کسی که ( به دلیل عجله در پاسخگویی) منظور سئوالی به این سادگی و روانی را در نمی یابد و جوابش آن بود، درباره حقیقت آیاتی صحبت کرد که هزار و اندی سال است در لفافه تلبیس سنت و عترت پیچیده شده اند و در زیر رسوبات و زنگارهای بجا مانده از خروارها حدیث و روایت مدفون گردیده اند؟! چگونه؟!
چگونه می توان رسوبات را برای او زدود و پرده تزویر و تلبیس اهریمن را از روی آیات قرآن کنار زد تا به عینه ببیند برزخی وجود ندارد و برزخ تخیلی بیش نیست که اهریمن آن را خلق کرده تا بصورت یک پایگاه خیالی مرزی در کنار دنیا باشد و اعمال خارق العاده و حیرت انگیز مردگان خداگونه را توجیه کند و علتی برای حیات مرموز و عجیب و غریب آنها باشد؟

شما بجای اینکه صغری کبری کنید و افکر خودتان را به من نسبت دهید

بهتر است جواب عالمانه بدهید وبجای اتهام زنی درست جواب دهید

و الا من هم عین همین جملات را در مورد شما می توانم بگویم

و قطعا برای شما

با توجه به چند با تاکید بر آوردن آیات و پرسش در مورد جواب سوالتان دلیل محکمی دارم که مصداق کر و کور را شما در نظر بگیرم

پس بهتر است اگر تمایل به صحبت دارید این لحن را کنار گذاشته

و بگویید اگر خداوند بصیر نیست در جواب سوالتان

پس جواب چیست

البته اگر باز متهم به این سخنان نمی کنید

وقتی شما حتی در ادبیاتتان تخیلی می گویید و با این لحن می نویسید

من چگونه برای شما جواب بگویم

بهتر نیست عینکتون رو بردارید و از گرمای آفتاب نیمروز لذت ببرید؟

یا علی(ع)@};-

رستگاران;891762 نوشت:

پس جواب چیست

زمان و مکان ویژه مخلوقات است و شامل خالق نمی شود. در اثناء زمان هیچ نقطه ای یافت نمی شود که از وجود خداوند تهی باشد ، هرچه به آینده بروی خداوند را در آنجا خواهی دید و هرچه به گذشته برگردی باز خدا آنجاست و برایش گذشته و حال و آینده یکی است.خداوند از روی سناریو ، اخبار آینده را پیش بینی یا پیش گویی نمی کند بلکه حوادث اینده را به عینه می بیند .
ایا این چیزی که گفتم درست است یا خیر؟ خواهش می کنم از اول فکر پاسخ آخر نباش و اگر می خواهی مطلب بنده را نقل قول کنی همه را با هم و یکجا نقل کن ( آن را تکه تکه و بخش بخش نکن) بعد خیلی مختصر و کوتاه پاسخت را بده.

shahed1;891642 نوشت:

در قرآن کریم صدها آیه وجود دارند که در آنها خداوند اخباری از آینده را قبل از وقوع پیشگویی کرده است، سئوال این است: خداوند چگونه این کار را می کند؟ چگونه از چیزی که هنوز رخ نداده با خبر می شود؟ آیا این را در سناریوی هستی نوشته و خود نیز مانند ما منتظر است تا در آینده بوقوع بپیوندد؟


سلام

ما ابتدا بايد بدانيم خدا مي‌داند. در مرتبه بعد يادمان باشد كه خدا مي‌داند. اين بيانات قرآني است؛

وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

برگي که از درخت مي‌افتد، خدا از آن آگاه است؛ خطوراتي که بر قلب شما مي‌گذرد، هم خدا از آن آگاه است؛

وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا

«ولیبتلی الله ما فی صدورکم ولیمحّص ما فی قلوبکم والله علیم بذات الصدور؛»

خداوند آن چه در سینه‌هایتان پنهان دارید، بیازماید و آن چه در دل‌های شماست،

خالص گرداند و خداوند از آن چه در درون سینه‌ها است، با خبر است .

قرآن مجید به این حقیقت تصریح می‌کند:

آیا آن کسى که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟!»:أَ لایَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ

در حالى که او(از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است»:وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ

قابل توجه این که آیه با یک استفهام انکارى شروع شده، و پاسخ را از شنونده مطالبه مى کند.

یعنى مطلب به قدرى روشن است که هرکس به عقل و وجدان خویش مراجعه کند مى داند که

سازنده هر چیز حتماً از آن با خبر است قبل از این آیه خداوند انسان ها را مخاطب ساخته، مى فرماید:

گفتار خود را چه پنهان کنید یا آشکار او از تمام آنچه در دلها است

با خبر است؛ و سپس استدلال فوق را براى اثبات این مطلب بیان مى دارد

چرا فکر می کنید که زمان و مکان ویژه مخلوقات است و شامل خالق نمی شود.

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

حال از مطالعه آیات می‌توان حتّی به برخی فلسفه‌های امتحان و آزمایش الهی می توان پی برد .

و اگر امتحان و آزمایش در کار نبود، کمال‌های نهفتة درون افراد به صورت گنج پنهانی باقی می‌ماند و

خود را نشان نمی‌داد

ام حسبتم أن تدخلوا الجنّة ولمّا یعلم الله الذین جاهدوا منکم ویعلم الصابرین

آیا چنین پنداشتید که «تنها با ادعای ایمان» وارد بهشت خواهید شد، در حالی که خداوند از میان شما

هنوز مجاهدان و صابران را مشخص نساخته است

[="Tahoma"][="DarkGreen"]بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

shahed1;891779 نوشت:
زمان و مکان ویژه مخلوقات است و شامل خالق نمی شود. در اثناء زمان هیچ نقطه ای یافت نمی شود که از وجود خداوند تهی باشد ، هرچه به آینده بروی خداوند را در آنجا خواهی دید و هرچه به گذشته برگردی باز خدا آنجاست و برایش گذشته و حال و آینده یکی است.خداوند از روی سناریو ، اخبار آینده را پیش بینی یا پیش گویی نمی کند بلکه حوادث اینده را به عینه می بیند .
ایا این چیزی که گفتم درست است یا خیر؟ خواهش می کنم از اول فکر پاسخ آخر نباش و اگر می خواهی مطلب بنده را نقل قول کنی همه را با هم و یکجا نقل کن ( آن را تکه تکه و بخش بخش نکن) بعد خیلی مختصر و کوتاه پاسخت را بده.

کوتاه جواب دادن خب شما کوتاه تر از خدا آگاه است می توانی به من بگویی؟

خب بخدا به ما گفته مرده خطاب نکنید !

یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;891787 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

کوتاه جواب دادن خب شما کوتاه تر از خدا آگاه است می توانی به من بگویی؟

خب بخدا به ما گفته مرده خطاب نکنید !

یا علی(ع)@};-

دیدی از اول رفتی سراغ آخر!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

shahed1;891791 نوشت:
دیدی از اول رفتی سراغ آخر!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

بنظرم من ابتدای بحث همین آیه زنده بودن کشته شدگان است

برای چی می گویید که سراغ آخر رفتم؟

یا علی(ع)@};-[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام ؛

و طاها;891331 نوشت:
اصولا بیان قران یک بیان بلاغی و پر از فصاحت و بلاغت است.
کسی که انتظار داشته باشد دقیقا در متن ایات این چیزی که شما گفتید گفته شود، یعنی باید یک دور دیگر ادبیات عرب بخواند...

دقیقا درست می فرمایید ؛ کلمات و عبارات قرآنی نیاز به رمز گشایی و تبیین دارند. از این رو باید بر اساس مبانی درست و صحیح به آن معانی نهفته در آیات رسید. اما بحث اصلی بنده که متاسفانه دوست گرامی مشتکل هنوز به آن جوابی نداده اند این است که اگر ایشان روایات را در برداشت از قرآن کریم ناکارآمد و غلط می داند خودشان این مفاهیم اضافه تر از متن قرآن را از کجا آورده اند و مبنای ایشان در برداشت های خودشان چه منبعی است. شما باید از دوست گرامی با آی دی «shahed1 » بخواهید زکات علم کنند.

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب

shahed1;891338 نوشت:
ایجاد فرصت خوب است ولی به شرط آنکه این فرصت کافی باشد نه اینکه بلافاصله تاپیک قفل شود. علت اینکه بنده در پست مشخصی این کار را نمی کنم ترس آن دارم که مانع آن شوند و نیمه نصفه در تاپیک را ببندند برای همین می گردم دنبال تاپیکهای زیرخاکی بلکه بتوانم اندکی بیشتر بنویسم علاوه بر این، بنده هر جا وارد بحث شده ام مطابق و به روال موضوع مورد بحث تاپیک بوده است.

خداروشکر فرصت شما در این پست تا الان محدود نشده است. اما من از شما دوسوال داشتم و اکیدا تقاضا کردم در پاسخگویی این دو محور را اولویت قرار دهید. الان برای بنده و فکر می کنم سایر دوستان مبانی جنابعالی در فهم آیات مهم است. لطفا سایر دوستان بحث های دیگر را به طور کل ادامه ندهند تا دوست گرامی ما مبنای خودشان و روش خودشان را در فهم آیات قرآن برای ما و دوستان کاملا توضیح دهند. مجددا تکرار می کنم دوستان در مورد موضوعات جزئی و یا برخی از آیات لطفا گفتگو نکنید. ما منتظر بیان موارد هستیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام

رستگاران;891672 نوشت:
پس بگذارید خودم آیات را بیاورم

بسیار ممنونم از مطالب خوب شما .

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام ؛

shahed1;891356 نوشت:
1- آیاتی که به حشر همگانی انسانها اشاره دارند
2- آیا تی که بیان می کنند انسانها بعد از خاک شدن دوباره شکل می گیرند
3- آیاتی که در آنها خداوند می فرمایند : شما را از زمین خلق کردم ، به زمین باز می گردانم و بار دیگر از آن خارجتان می کنتم.

در سه مورد بالا لطفا برای هریک حداقل یک مثال از آیات قرآنی بیان کنید که در آن دقیقا عنوان شده باشد مردگان به زمین باز می گزدند. منظور بنده تصریح به کلمه «ارض» به معنای زمین در آیات است. زیرا عدم ذکر این کلمه باعث می شود از راه حدس و گمان به تفسیر آیات بپر دازیم که شایسته آیات قرآن نیست.

آلاء;891990 نوشت:

دقیقا درست می فرمایید ؛ کلمات و عبارات قرآنی نیاز به رمز گشایی و تبیین دارند. از این رو باید بر اساس مبانی درست و صحیح به آن معانی نهفته در آیات رسید. اما بحث اصلی بنده که متاسفانه دوست گرامی مشتکل هنوز به آن جوابی نداده اند این است که اگر ایشان روایات را در برداشت از قرآن کریم ناکارآمد و غلط می داند خودشان این مفاهیم اضافه تر از متن قرآن را از کجا آورده اند و مبنای ایشان در برداشت های خودشان چه منبعی است. شما باید از دوست گرامی با آی دی «shahed1 » بخواهید زکات علم کنند.

من هیچ جا نگفته ام از روایات استفاده نمی کنم یا آنها را نا کارآمد معرفی نکرده ام اگر جایی این را گفته ام نشان دهید. من فقط با داشتن موضع تعبدی نسبت به روایات مخالفم ، همین.
اگر جوابتان را ندادم برای این بود که فکر کردم با پاسخ طاها قانع شدیدو حالا می بینم که نشدید.

آلاء;891241 نوشت:

این وجه شباهت را دقیقا در کجای قرآن و در کجای آیه بیان کرده ؟ لطفا در متن آیه بیارودید که گفته باشد مردگان در تشبیه با کفار هستند همانطور که آنها نمی شنوند آنان نیز نخواهند شنید.

در متن آیه چنین چیزی که شما گفتید وجود ندارد اما قابل استنباط است. چگونه؟
خداوند بارها و بارها در قرآن ، کفار و کسانی را که به خدا و کتابش ایمان نمی آورند به کران و کوران تشبیه کرده است. در آیه مورد بحث و آیه بعد از آن نیز می فرمایند:

فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ
تو نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی برگردانند و دور شوند

وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ
و (نیز) نمی‌توانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی؛ تو تنها سخنت را به گوش کسانی می‌رسانی که ایمان به آیات ما می‌آورند و در برابر حق تسلیمند

مخصوصاً اینکه در آخر می گویند تو تنها می توانی سخنت را به کسانی برسانی که به آیات ما ایمان دارند ( نه آنها که ایمان ندارند و به آیات ما کافرند)
آیا این کافی است؟

آلاء;891993 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب

خداروشکر فرصت شما در این پست تا الان محدود نشده است. اما من از شما دوسوال داشتم و اکیدا تقاضا کردم در پاسخگویی این دو محور را اولویت قرار دهید. الان برای بنده و فکر می کنم سایر دوستان مبانی جنابعالی در فهم آیات مهم است.

سلام

انشاء الله که از الآن به بعد هم محدود نشود تا بحث به اتمام برسد مگر اینکه دیگر حرفی برای گفتن وجود نداشته باشد.
درضمن شما که قبلاً خودتان به ملاک و مبنای بنده برای فهم آیات پی برده بودید:

نقل قول:
شما فقط به دلیل این که قرآن و ظواهر آیات را ملاک فهم قرار داده اید



مبنا و مرجع بنده برای فهم ایات قرآن ،خود قرآن است که البته در کنارش از نظریان مفسرین و اندیشمندان و غیره نیز استفاده می برم. اگر درباره موضوعی بخواهم تحقیق کنم در قرآن می گردم ببینم کجاهها راجع به آن صحبت کرده و بعد نگاه می کنم ببینم می توانم همه صحبتها را به هم ربط بدهم و یکپارچه کنم یا نه، این آن کاری است که من می کنم.

آلاء;891998 نوشت:



در سه مورد بالا لطفا برای هریک حداقل یک مثال از آیات قرآنی بیان کنید که در آن دقیقا عنوان شده باشد مردگان به زمین باز می گزدند. منظور بنده تصریح به کلمه «ارض» به معنای زمین در آیات است. زیرا عدم ذکر این کلمه باعث می شود از راه حدس و گمان به تفسیر آیات بپر دازیم که شایسته آیات قرآن نیست.

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shahed1
1- آیاتی که به حشر همگانی انسانها اشاره دارند
2- آیا تی که بیان می کنند انسانها بعد از خاک شدن دوباره شکل می گیرند
3- آیاتی که در آنها خداوند می فرمایند : شما را از زمین خلق کردم ، به زمین باز می گردانم و بار دیگر از آن خارجتان می کنتم.



1- وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ۚ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ
و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج می‌شوید (و در صحنه محشر حضور می‌یابید)! ( مکارم شیرازی)

2- چیزی که برای قوم پیامبر و دیگر اقوام پیامبران همواره سئوال بوده این بود که خداوند چگون استخوانهای پوسیده و خاک شده را جمع می کند و حیات می بخشد ، خداوند این را در ایه 259 سوره بقره توضیح داده است:

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‌کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‌گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‌ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‌دهیم، و گوشت بر آن می‌پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‌دانم خدا بر هر کاری توانا است».[2:259]
یعنی خداوند به همین صورت مردگان را زنده می کند و در قرآن از زبان آنهایی که زنده شده اند نقل می کند که آنها قسم می خورند یک ساعت بیشتر از مرگشان نگذشته است، درست مثل شخص فوق که صد سال را یک روز یا نصف روز تصور می کرد.

3- قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ
فرمود: «در آن [= زمین‌] زنده می‌شوید؛ و در آن می‌میرید؛ و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» ( مکارم شیرازی)

آلاء;891990 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام ؛

دقیقا درست می فرمایید ؛ کلمات و عبارات قرآنی نیاز به رمز گشایی و تبیین دارند. از این رو باید بر اساس مبانی درست و صحیح به آن معانی نهفته در آیات رسید. اما بحث اصلی بنده که متاسفانه دوست گرامی مشتکل هنوز به آن جوابی نداده اند این است که اگر ایشان روایات را در برداشت از قرآن کریم ناکارآمد و غلط می داند خودشان این مفاهیم اضافه تر از متن قرآن را از کجا آورده اند و مبنای ایشان در برداشت های خودشان چه منبعی است. شما باید از دوست گرامی با آی دی «shahed1 » بخواهید زکات علم کنند.

با سلام

مثل اینکه توجه لازم را مبذول نداشتید

شما در انتقاد از ایشان انتظار نا به جایی داشتید که مخالف امور بدیهی در علوم بلاغی است...

مضافا اینکه در مورد ایه قران از شما توضیح خواستیم و اعلام موضع و این ارتباطی به کاربر مذکور ندارد...

سوالی از شما شد و شما یا میدانید یا نمیدانید...

پس منتظرم ...

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب؛

shahed1;892041 نوشت:
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ۚ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ
و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست؛ سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج می‌شوید (و در صحنه محشر حضور می‌یابید)! ( مکارم شیرازی)

2- چیزی که برای قوم پیامبر و دیگر اقوام پیامبران همواره سئوال بوده این بود که خداوند چگون استخوانهای پوسیده و خاک شده را جمع می کند و حیات می بخشد ، خداوند این را در ایه 259 سوره بقره توضیح داده است:

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‌کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‌گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‌ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‌دهیم، و گوشت بر آن می‌پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‌دانم خدا بر هر کاری توانا است».[2:259]
یعنی خداوند به همین صورت مردگان را زنده می کند و در قرآن از زبان آنهایی که زنده شده اند نقل می کند که آنها قسم می خورند یک ساعت بیشتر از مرگشان نگذشته است، درست مثل شخص فوق که صد سال را یک روز یا نصف روز تصور می کرد.

3- قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ
فرمود: «در آن [= زمین‌] زنده می‌شوید؛ و در آن می‌میرید؛ و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» ( مکارم شیرازی)

ممنونم از زحمت شما دوست گرامی در ارسال پاسخ. اما به نظرم آیات ارائه شده دقیقا عکس صحبت شما را اثبات می کند. شما در پست های قبلی فرموده بودید :« مردگان به زمین همگی باز می گردند» اما در آیه اول و سوم دقیقا قرآن تعبیر «خروج از ارض» را بیان می دارد که این نشان از زنده شدن و حی شدن دارد و نه به زمین بازگشتن.
د رمورد آیه دوم هم بنده متوجه نشدم دقیقا استناد شما به چه شکل است اما اولا آیه در مورد اثبات معاد است و ذکر یک اتفاق و نه بیان جزئیات روز حشر و زنده کردن مردگان ( بلکه بیان اصل امکان معاد) .

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب ؛

و طاها;891038 نوشت:
همین که مرده دلان به مردگان تشبیه شدند یعنی هر دو در نشنیدن مشترک هستند
مرده نمیشنود چه میت باشد و چه مرده دل باشد

به دلیل این که جنابعالی از علوم بلاغی و لغت زیاد نام می برید سوالی از محضر شما دارم آیا این استدلال در علم بلاغت درست است؟؟؟؟

شما اگر چیزی را در یک جهت شبیه به چیز دیگری توصیف کردید؛ یا اصطلاحا مشبه را به مشبه به تشبیه نمودید پس یعنی مشبه به هم شبیه مشبه می شود؟؟؟؟؟

اگر کسی به دوست خود بگوید تو مانند آب زلال و شفافی؛ پس آب هم شبیه آن فرد است؟؟؟؟

این منطق وهابیت است البته و پیروان کوته فکر آن و بیش از این هم انتظاری نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب ؛

shahed1;891028 نوشت:
در حقیقت مردگان صدای ما را نمی شنوند ا

بر اساس ظواهر قرآن که ملاک شما در فهم آیات است و یا با بیان منبع تفسیری خود بفرمایید و اثبات کنید پیامبر صلی الله علیه و آله هم جزو همین دسته مردگان است که نمیشنود؟ لطفا همین مساله را فقط پاسخ دهید و از حواشی خودداری فرمایید . باتشکر

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب؛

و طاها;891038 نوشت:
که در سطح اسک دین نیست ... البته اگر بحث به مرحله سوم رسید استفاده میبرم !

اگر فضای گفتمان ؛ فضایی در راستای بسط حقیقت باشد و افراد برای دریافت حقیقت وارد شوند؛ صحبت از مسائلی مانند شرک در توسل به ائمه و یا مرده پنداشتن ایشان بلا مانع است . اما زمانی که استدلال های ناردست و صرفا تعصب مآبانه علیه اعتقادات مطرح شود ؛ سایت اسک دین قطعا پذیرای آن نخواهد بود.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب ؛

shahed1;891058 نوشت:
أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ

عمده استدلال شما بر اساس دو آیه ای که ذکر فرمودید ؛ کلمه غیر احیاء است که پس از اموات ذکر شده و بنا بر ترجمه ای که ذکر نمودید عبارت را به معنای مردگانی که زنده نیستند دانسته و از این رو ؛ این وصف را قابل تسری به پیامبرانی مانند عیسی علیه السلام دانسته اید.

در پست اخیر فرموده اید ؛ بنای اول شما ظواهر آیات و سپس روایات صحیح و بعد اقوال مفسران است. از هر کدام از این سه منبع به دلخواه اولا اثبات کنید مسیح مرده است ؟؟؟ (بنده صریح آیه قرآن را در رد این ادعا عرض می کنم ):
« وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً» (نساء:157) «و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم!» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعاً او را نكشتند»
دوما اثبات کنید منظور از اموات غیر احیاء ؛ زندگانی هستند که مرده اند. عده زیادی از مفسران ( تقریبا تمام آنها ) این عبارت را به معنای بت ها و اشیاء بی جانی دانسته اند که اصلا قابلیت زنده شدن ندارند چه برسد به این که مرده باشند. به تعبیر بهتر عبارت به معنای اشیایی است ا صلا و ذاتا غیر احیا هستند یعنی قابلیت زنده شدن را ندارند ؛ شاهد عرائض بنده به دلیل این که ملتزم به ارائه دلیل هستیم بیان تفسیری مفسر گرانقدر قرآن زمخشری ؛ از ادیبان و لغت شناسان بزرگ است که در مورد این عبارت می گوید:

«.....أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ أنهم لو كانوا آلهة على الحقيقة لكانوا أحياء غير أموات، أى غير جائز عليها الموت كالحی..........» (کشاف /ج2/ص600)

لطفا بسان بنده با ذکر آدرس و شماره صفحه و پرهیز از برداشت های شخصی و کلی به ارائه پاسخ بپردازید . با تشکر

آلاء;892137 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب؛

ممنونم از زحمت شما دوست گرامی در ارسال پاسخ. اما به نظرم آیات ارائه شده دقیقا عکس صحبت شما را اثبات می کند. شما در پست های قبلی فرموده بودید :« مردگان به زمین همگی باز می گردند» اما در آیه اول و سوم دقیقا قرآن تعبیر «خروج از ارض» را بیان می دارد که این نشان از زنده شدن و حی شدن دارد و نه به زمین بازگشتن.


سلام

خداوند می فرمایند:

وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا
و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید

ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا
سپس شما را به همان زمین بازمی‌گرداند، و بار دیگر شما را خارج می‌سازد![71:18]

می گوید : يُعِيدُكُمْ فِيهَا - این بازکشت به درون زمین چه معنایی می دهد؟ بله ، یعنی مردن.
حالا آنکس که از دروت زمین دوباره بیرون می آید و به روی زمین باز می گردد به چه معناست ؟ یعنی زنده شدن مجدد ، یعنی بازگشت به حیات یعنی :حشر.

این هم آیه ای دیگر:

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ
ما شما را از آن [= زمین‌] آفریدیم؛ و در آن بازمی‌گردانیم؛ و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون می‌آوریم![20:55]

اگر بخواهید حرفهای بنده را متوجه شوید ، باید نگاهتان فقط به قرآن باشد و الا چیزی متوجه نخواهید شد چون رسوبان برجا مانده از سنت پیشینیان آنقدر قطور هستند که بسختی می توان آنها را کنار زد و حقیقت قرآن را دید . خداوند در سوره رعد چه زیبا این مفهوم را به تصویر کشیده است : آبی که از آسمان نازل می شود و خارو خاشاک روی آن را می پوشاند یا خاکستری که روی طلای ناب را می پوساند و اجازه دیدنش را به کسی نمی دهد.

نقل قول:
د رمورد آیه دوم هم بنده متوجه نشدم دقیقا استناد شما به چه شکل است اما اولا آیه در مورد اثبات معاد است و ذکر یک اتفاق و نه بیان جزئیات روز حشر و زنده کردن مردگان ( بلکه بیان اصل امکان معاد) .


آنکس که از کنار قریه عبور می کرد ، تعجبش از چه بابت بود؟ اینکه خداوند چگونه مردمی را که در آن دهکده ویران به خاک و استخوان تبدیل شده اند دوباره زنده می کند و به حیات باز می گرداند
آیات 49 تا 51 سوره اسراء را بخوانید بینید چه می گویند!

وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
و گفتند: «آیا هنگامی که ما، استخوانهای پوسیده و پراکنده‌ای شدیم، دگر بار آفرینش تازه‌ای خواهیم یافت؟

قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا
بگو: «شما سنگ باشید یا آهن،

أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ ۚ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا ۖ قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ ۚ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ ۖ قُلْ عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
یا هر مخلوقی که در نظر شما، از آن هم سخت‌تر است (و از حیات و زندگی دورتر می‌باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند). آنها بزودی می گویند: «چه کسی ما را بازمی‌گرداند؟!» بگو: «همان کسی که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روی تعجب و انکار،) به سوی تو خم می‌کنند و می‌گویند: «در چه زمانی خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد!

يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا
روزی که خدا شما را بخواند و شما (سر از خاک بیرون کرده و) با حمد و ستایش او را اجابت کنید و تصور می‌کنید که جز اندک زمانی (در گورها) درنگ نکرده‌اید.

آلاء;892152 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب ؛

بر اساس ظواهر قرآن که ملاک شما در فهم آیات است و یا با بیان منبع تفسیری خود بفرمایید و اثبات کنید پیامبر صلی الله علیه و آله هم جزو همین دسته مردگان است که نمیشنود؟ لطفا همین مساله را فقط پاسخ دهید و از حواشی خودداری فرمایید . باتشکر

سلام

نیستی را که نمی توان ثابت کرد!
مثل این است کسی از شما بخواهد ثابت کنید دیو دو سر وجود ندارد. مگر می توان چیزی را که فقط در اهواء و اوهام مردمان است ثابت نمود؟ بلکه آنها که به دیو دوسر اعتقاد دارند باید آن را ثابت کنند. با این وجود عرض می کنم : خداوند در کتابش تفاوتی بین مردگان نگذاشته و همه ، پیامبر و غیر پیامبر ، را به یک چشم دیده .
مثلاً در مورد رسول الله می فرمایند:


وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ ۚ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا ۗ وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ
محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی‌زند؛ و خداوند بزودی شاکران (و استقامت‌کنندگان) را پاداش خواهد داد.[3:144]

یا در مورد مسیح می گویند:

مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ ۖ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ ۗ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ
مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود؛ هر دو، غذا می‌خوردند؛ (با این حال، چگونه دعوی الوهیّت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را برای آنها آشکار می‌سازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده می‌شوند![5:75]

در ابتدای بحث جاری ، عرض بنده را در باره مسیح خواندید؟ خودش اقرار کرد تا زمانی که زنده بودم شاهد قومم بودم اما همینکه جانم ستاندی تو خود شاهد آنها بودی ( من نبودم) یعنی مسیح به عنوان یک پیامبر ، بعد از مرگش نه می شنود و نه می بیند و نه حیاتی دارد چون او دیگر مرده است.

آلاء;892161 نوشت:

در پست اخیر فرموده اید ؛ بنای اول شما ظواهر آیات و سپس روایات صحیح و بعد اقوال مفسران است. از هر کدام از این سه منبع به دلخواه اولا اثبات کنید مسیح مرده است ؟؟؟

لطفاً حرف در دهن من نذارید!
چیزی که من گفته ام این است:

نقل قول:
من هیچ جا نگفته ام از روایات استفاده نمی کنم یا آنها را نا کارآمد معرفی نکرده ام اگر جایی این را گفته ام نشان دهید. من فقط با داشتن موضع تعبدی نسبت به روایات مخالفم ، همین.

وقتی کسی از چیزی استفاده می کند لزوماً بنای خود را بر آن نمی نهد. بنده به روایات تنها بعنوان یک منبع تاریخی یا تفسیری ، که ممکن است درست یا نادرست باشند می نگرم.



نقل قول:
(بنده صریح آیه قرآن را در رد این ادعا عرض می کنم ):
« وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسيحَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فيهِ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقيناً» (نساء:157) «و گفتارشان كه: «ما، مسيح عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم!» در حالى كه نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعاً او را نكشتند»

اما این آیه ادعای بنده مبنی بر مردن عیسی و عدم آگاهی او از دنیا را رد نمی کند. آیه فقط می گوید عیسی را نکشتند و شما از کشته نشدن عیسی نمی توانید زنده بودن او را نتیجه بگیرید . خداوند می فرمایند:

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ
و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می‌شوید. (بنابراین، فانی نمی‌شوید که از فنا، وحشت داشته باشید.)[3:158]

یعنی مرگ به دوصورت حاصل می شود: یا با کشته شدن و با مردن طبیعی.

نقل قول:
دوما اثبات کنید منظور از اموات غیر احیاء ؛ زندگانی هستند که مرده اند. عده زیادی از مفسران ( تقریبا تمام آنها ) این عبارت را به معنای بت ها و اشیاء بی جانی دانسته اند که اصلا قابلیت زنده شدن ندارند چه برسد به این که مرده باشند. به تعبیر بهتر عبارت به معنای اشیایی است ا صلا و ذاتا غیر احیا هستند یعنی قابلیت زنده شدن را ندارند ؛ شاهد عرائض بنده به دلیل این که ملتزم به ارائه دلیل هستیم بیان تفسیری مفسر گرانقدر قرآن زمخشری ؛ از ادیبان و لغت شناسان بزرگ است که در مورد این عبارت می گوید:

«.....أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ أنهم لو كانوا آلهة على الحقيقة لكانوا أحياء غير أموات، أى غير جائز عليها الموت كالحی..........» (کشاف /ج2/ص600)

لطفا بسان بنده با ذکر آدرس و شماره صفحه و پرهیز از برداشت های شخصی و کلی به ارائه پاسخ بپردازید . با تشکر



أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ
مُردگانند نه زندگان، و نمی دانند چه زمانی برانگیخته می شوند.

بطوری که از آیه پیداست ، مردگان نمی دانند چه زمانی محشور و مبعوث می شوند. اگر منظور از اموات ، بتها و اشیاء بی جان باشند، مگر این اشیاء قابلیت زنده شدن و حشر دارند که در موردشان می فرماید: نمی دانند چه زمانی محشور می شوند؟!

shahed1;891618 نوشت:
سلام

تعجب نکن!
برای کسی که نگاهش صرفاً معطوف به کتاب باشد هیچ جای تعجبی نیست مگر اینکه عینک فرقه ای خاص را به چشم زده باشد و از منظر احادیثی که آیه را تلبیس کرده اند به آن بنگرد.
ضمیر در قبل موته به آنکس از اهل کتاب برمی گردد که قبل از مرگش به دروغ بودن قضیه صلیب ایمان می آورد اما چه حاصل که دیگر دیر شده است .

با سلام

اما اكابر مفسرين شيعه وسني چنين نظري ندارند همانهايي كه بيشتر ونزديكتر از من وشما به وحي بودند ؟!

علي بن ابراهيم قمي در تفسير اين آيه شريفه و ان من اهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يکون عليهم شهيدا ميگويد: يعني:

هيچکس از اهل کتاب تورات و انجيل نيست مگر اينکه قبل از مرگ او عيسي و پيش از روز قيامت بوي ايمان مياورند، و او هم عيسي بر آنها گواه خواهد بود. روايت شده که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله چون بدنيا رجوع ميکند تمام طبقات مردم بوي ايمان مياورند. سپس علي بن ابراهيم ميگويد: پدرم از قاسم بن محمد و او از سليمان بن داود منقري از ابوحمزه و او از شهر بن حوشب نقل کرده که حجاج بن يوسف بمن گفت: اي شهر يک آيه اي در قرآن است که مرا از درک معني آن عاجز کرده است. من گفتم: کدام آيه است ايها الامير؟ حجاج گفت: آيه و ان من اهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته است. بخدا قسم من بسياري از يهود و نصارا را دستور دادم گردن بزنند و در آن هنگام آنها را بدقت مينگريستم، هيچگاه نديدم که لبهاي خود را پيش از مرگش بمنظور ايمان
آوردن بن عيسي حرکت دهند. من گفتم: ايها الامير تاويل آيه اين نيست که شما فهميده ايد. حجاج پرسيد پس تاويل آن چيست؟ گفتم: عيسي بن مريم پيش از روز قيامت بدنيا فرود ميايد، و در آنموقع پيروان هيچ ديني اعم از يهودي و غيره نمي ماند جز اينکه قبل از مرگ بوي ايمان مياورند، و عيسي خود پشت سر مهدي نماز ميگذارد. حجاج گفت: اي واي اين را از کي دانستي و از کجا آورده اي؟ گفتم: محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب امام محمد باقر بمن خبر داد حجاج گفت: بخدا قسم اين تاويل را از چشمه زلالي آورده اي نيز در تفسير علي بن ابراهيم بعد از ذکر اين آيه بل کذبوا لما لم يحيطوا بعلمه و لما ياتهم تاويله يعني: چيزي را که علم آنها بدان احاطه ندارند، تکذيب کردند، در صورتيکه هنوز تاويل آن براي آنها نيامده است. کذلک کذب الذين من قبلهم و بدينگونه پيشينيان را نيز تکذيب نمودند. اين آيه درباره رجعت نازل شده. بيدينان وقوع رجعت را تکذيب ميکنند و ميگويند: رجعتي نخواهد بود. منهم من يومن به و منهم لا يومن به و ربک اعلم بالمفسدين

در تفسیر درالمنثور است که ابن منذر از شهر بن حوشب روایت کرده که گفت : حجاج به من گفت : اى شهر آیه اى است از کتاب خدا که هیچ بار آن را نخواندم مگر آنکه در دلم از آن اعتراضى وارد شد و آن آیه زیر است که خداى تعالى فرموده :
(و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته )، در حالى که اسیران جنگى را مى آورند و من گردنشان را مى زنم ولى نمى شنوم که در دم مرگ چیزى بگویند، من به حجاج گفتم : آیه را آنطور که باید براى تو توجیه نکرده اند، یک فرد نصرانى وقتى روحش از تنش ‍ بیرون آید، ملائکه با سیلى از پشت و از رویش مى زنند و مى گویند: اى خبیث تو تا در دنیا بودى مى پنداشتى که مسیح یا خدا است و یا پسر خدا است و یا خداى سوم است ، در حالى که او بنده خدا و روح او و کلمه او بود، شخص مسیحى چون این را مى شنود ایمان مى آورد، اما در زمانى که ایمان آوردن سودى ندارد و یک فرد یهودى وقتى روحش از کالبدش بیرون مى آید ملائکه او را نیز از پشت و رو با لگد و سیلى مى زنند و به او مى گویند: اى خبیث ! تو بودى که مى پنداشتى مسیح را کشته اى ؟ او بنده خدا و روح او بود، مرد یهودى به مسیح ایمان مى آورد اما در لحظه اى که ایمان سودى ندارد، این جریان همچنان در مورد فرد فرد یهود و نصارا جارى است تا زمان نازل شدن عیسى برسد، در آن زمان از اهل کتاب هر که زنده باشد و هر که مرده باشد به وى ایمان مى آورد، حجاج پرسید این مطلب را از کجا بدست آوردى ؟ گفتم : از محمد بن على ، گفت : آرى ، آن را از معدنش گرفته اى ، شهر پس اضافه مى کند به خدا سوگند من این جریان را جز از ام سلمه نشنیده بودم و لیکن براى اینکه جگر حجاج را (که با ائمه اهل بیت دشمنى داشت ) بسوزانم به دروغ گفتم : من آن را از محمد بن على شنیدم .

جناب طبري و...نيز رجوع ضمير ه را به عيسي ع ارجح وقبول كرده اند ...

shahed1;891620 نوشت:
سلام
من که نگفتم جواب نمی دهم؛ عرض کردم مطلب شما خارج از موضوع تاپیک است لذا اگر خواستید تاپیکی جداگانه بازکنید تا در باره آن با یکدیگر گفتگو کنیم.
من چون احادیث و روایات را به عنوان حجت قبول ندارم و آنها را قابل احتجاج نمی دانم ، در هر تاپیک و موضوعی که مطلب می نویسم اول چیزی که در پاسخ من می آورند همین چیزهایی است که شما نیز به آنها اشاره کردید. لابد این چیزها در راستای هر بحث و موضوعی قرار می گیرند که همگان در هر بحثی به آن اشاره می کنند و آن را در راستای موضوع می دانند! باور کنید از بس به این چند مورد جواب دادم بکلی خسته و کلافه شدم . اما این معضل برای من هیچگاه تمامی ندارد چون متأسفانه کمتر کسی اهل تحقیق است و اکثراً تقلید می کنند و از روی دست هم می نویسند.

با سلام

همين قراني كه جلوي من وشماست يك حديث وروايت است از عاصم بن بهدله ابی النجود اسدی کوفی (؟-۱۲۷ یا ۱۲۸ق) !

البته قرائات و روايات ديگر هم دارد تا 14 روايت مشهور ....

اما بحث ما و شما سر ترجمه ومعني همين آياتيست كه داريم به آنها استناد ميكنيم بدون اينكه معني وتفسير درست انها را بفهميم ؟!

علت وريشه اين اختلاف در قرآن و معناني ان از كجاست ؟

معني آيه اول سوره مريم چيست ؟‌ آيا بنص آيه 7 آل عمران ، تاويل قرآن را راسخون در علم هم ميدانند يا نه ؟!

هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ {آل عمران/7}

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام

shahed1;892185 نوشت:
اما این آیه ادعای بنده مبنی بر مردن عیسی و عدم آگاهی او از دنیا را رد نمی کند. آیه فقط می گوید عیسی را نکشتند و شما از کشته نشدن عیسی نمی توانید زنده بودن او را نتیجه بگیرید . خ

بنده هیچ حرفی ندارم در مورد این عبارت . مغالطه هم حتی نیست این حرف از بدیهیات است. انسان یا مرده است یا زنده . قرآن می فرماید مسیح نمرده شما باز می فرمایید مسیح زنده نیست. به نظرم مقداری وارد جدل شده ایم در این بحث و ادامه کلام جائز نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب ؛

خیر البریه;892215 نوشت:
اما اكابر مفسرين شيعه وسني چنين نظري ندارند

بنده مکررا از آی دی shahed1 تقاضا کرده ام مبنای خودشان را در فهم از آیات قرآن بیان کنند . حتی از ایشان خواستند مستندا به شماره جلد و صفحه تفسیر مورد اشاره خود بپردازند. اما به دلیل این که ظاهرا برداشت های ایشان صرفا از ذهن و ضمیر خودشان است و نه هیچ منبع موثق دیگری ؛ ایشان در پاسخ ها تنها به ذکر آیات آن هم با برداشت خود شان اشاره می کنند؛ منابع تفسیری و حدیثی را هم تنها یک منبع می دانند که ممکن است خطا پذیر باشد :

shahed1;892185 نوشت:
وقتی کسی از چیزی استفاده می کند لزوماً بنای خود را بر آن نمی نهد. بنده به روایات تنها بعنوان یک منبع تاریخی یا تفسیری ، که ممکن است درست یا نادرست باشند می نگرم.

پس ملاک معتبر فهم کجاست؟ آیا می توان گفت هر کس می تواند هر فهمی را که خودش خواست به قرآن تحمیل کند؟؟؟ آن هم بر اساس ترجمه های فارسی قرآن . گاهی در ترجمه های قرآن دقت های بسیار کمی صورت گرفته که مراجعه به تفاسیر ذهن انسان را نسبت به آن روشن می کند؛ این روش مصداق مسلم تفسیر به رای قرآن است که همواره مورد مذمت پیامبر اکرم و اهل بیت بوده است و وهن به قرآن کریم است.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام

shahed1;892185 نوشت:
وقتی کسی از چیزی استفاده می کند لزوماً بنای خود را بر آن نمی نهد. بنده به روایات تنها بعنوان یک منبع تاریخی یا تفسیری ، که ممکن است درست یا نادرست باشند می نگرم.

بنده از بیان نادقیق عبارت های شما عذر خواهی می کنم. اما اگر پست های آتی شما فاقد منبع و ارجاع به کتب تفسیری و یا حدیث و .... باشد متاسفانه فضای پست را به شکل دیگری مدیریت خواهم نمود. پس خواهش می کنم به جای بحث های جزئی به اصل بحث یعنی ارائه ادله خودتان بر اساس منبع و مدرک بپردازید . اگر هیچ منبعی برای ادعای خود ندارید هم بفرمایید در آن صورت به نظرم به گونه دیگری می توان صحبت ها را به پیش برد. تقاضای مکرر بنده در بیان مبنای شما درتفسیر آیات را ظاهرا با ظرافت کامل نادیده و به سراغ بحث های حاشیه ای می روید.

آلاء;892146 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب ؛

به دلیل این که جنابعالی از علوم بلاغی و لغت زیاد نام می برید سوالی از محضر شما دارم آیا این استدلال در علم بلاغت درست است؟؟؟؟

شما اگر چیزی را در یک جهت شبیه به چیز دیگری توصیف کردید؛ یا اصطلاحا مشبه را به مشبه به تشبیه نمودید پس یعنی مشبه به هم شبیه مشبه می شود؟؟؟؟؟

اگر کسی به دوست خود بگوید تو مانند آب زلال و شفافی؛ پس آب هم شبیه آن فرد است؟؟؟؟

این منطق وهابیت است البته و پیروان کوته فکر آن و بیش از این هم انتظاری نیست.

با سلام

سوال را با سوال جواب نمیدهند

سوالی از شما پرسیده شد
ظاهرا جوابش را نمیدانید و الا این قدر طول و تفصیل لازم نبود...

وقتی جواب چیزی را نمیدانید لازم نیست ما را معطل کنید... یک کلام بگویید نمیدانم...

و طاها;892241 نوشت:
ظاهرا جوابش را نمیدانید و الا این قدر طول و تفصیل لازم نبود...

وقتی جواب چیزی را نمیدانید لازم نیست ما را معطل کنید... یک کلام بگویید نمیدانم...

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

سوالتان چیست؟
و چرا ایراد می یگرید به جواب استاد آلاء؟

یا علی(ع)@};-

رستگاران;892256 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

سوالتان چیست؟
و چرا ایراد می یگرید به جواب استاد آلاء؟

یا علی(ع)@};-

با سلام و احترام

از ایشان سوال پرسیدم
اگر ایشان به عنوان کارشناس پاسخ را ندانستند بعد نوبت به شما خواهد رسید...

الله یحمیک

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

و طاها;892265 نوشت:
از ایشان سوال پرسیدم
اگر ایشان به عنوان کارشناس پاسخ را ندانستند بعد نوبت به شما خواهد رسید...

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله ورکاته

فکر کنم پستم واضح بود؟:-/

سوالی که از استاد آلاء پرسیدید چه بود؟happy

می خواهم بینم ایراد شما وارد هست یا خیر؟(شاید برای کسانی که موضوع را دنبال می کنند هم لازم باشد بدانند شما بر چه اساس می گویید پاسخ دهید و منتظرید.و..)
یا علی(ع)@};-[/]

رستگاران;892290 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله ورکاته

فکر کنم پستم واضح بود؟:-/

سوالی که از استاد آلاء پرسیدید چه بود؟happy

می خواهم بینم ایراد شما وارد هست یا خیر؟(شاید برای کسانی که موضوع را دنبال می کنند هم لازم باشد بدانند شما بر چه اساس می گویید پاسخ دهید و منتظرید.و..)
یا علی(ع)@};-

[/]

پستم واضح بود...
در انتظار باقی بمانید تا گفتگوی ما تمام شود بعد نوبت شما می رسد..
الله هادیک

خیر البریه;892215 نوشت:

با سلام

اما اكابر مفسرين شيعه وسني چنين نظري ندارند همانهايي كه بيشتر ونزديكتر از من وشما به وحي بودند ؟!

علي بن ابراهيم قمي در تفسير اين آيه شريفه و ان من اهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يکون عليهم شهيدا ميگويد: يعني:

هيچکس از اهل کتاب تورات و انجيل نيست مگر اينکه قبل از مرگ او عيسي و پيش از روز قيامت بوي ايمان مياورند، و او هم عيسي بر آنها گواه خواهد بود. روايت شده که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله چون بدنيا رجوع ميکند تمام طبقات مردم بوي ايمان مياورند. سپس علي بن ابراهيم ميگويد: پدرم از قاسم بن محمد و او از سليمان بن داود منقري از ابوحمزه و او از شهر بن حوشب نقل کرده که حجاج بن يوسف بمن گفت: اي شهر يک آيه اي در قرآن است که مرا از درک معني آن عاجز کرده است. من گفتم: کدام آيه است ايها الامير؟ حجاج گفت: آيه و ان من اهل الکتاب الا ليومنن به قبل موته است. بخدا قسم من بسياري از يهود و نصارا را دستور دادم گردن بزنند و در آن هنگام آنها را بدقت مينگريستم، هيچگاه نديدم که لبهاي خود را پيش از مرگش بمنظور ايمان
آوردن بن عيسي حرکت دهند. من گفتم: ايها الامير تاويل آيه اين نيست که شما فهميده ايد. حجاج پرسيد پس تاويل آن چيست؟ گفتم: عيسي بن مريم پيش از روز قيامت بدنيا فرود ميايد، و در آنموقع پيروان هيچ ديني اعم از يهودي و غيره نمي ماند جز اينکه قبل از مرگ بوي ايمان مياورند، و عيسي خود پشت سر مهدي نماز ميگذارد. حجاج گفت: اي واي اين را از کي دانستي و از کجا آورده اي؟ گفتم: محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب امام محمد باقر بمن خبر داد حجاج گفت: بخدا قسم اين تاويل را از چشمه زلالي آورده اي نيز در تفسير علي بن ابراهيم بعد از ذکر اين آيه بل کذبوا لما لم يحيطوا بعلمه و لما ياتهم تاويله يعني: چيزي را که علم آنها بدان احاطه ندارند، تکذيب کردند، در صورتيکه هنوز تاويل آن براي آنها نيامده است. کذلک کذب الذين من قبلهم و بدينگونه پيشينيان را نيز تکذيب نمودند. اين آيه درباره رجعت نازل شده. بيدينان وقوع رجعت را تکذيب ميکنند و ميگويند: رجعتي نخواهد بود. منهم من يومن به و منهم لا يومن به و ربک اعلم بالمفسدين

در تفسیر درالمنثور است که ابن منذر از شهر بن حوشب روایت کرده که گفت : حجاج به من گفت : اى شهر آیه اى است از کتاب خدا که هیچ بار آن را نخواندم مگر آنکه در دلم از آن اعتراضى وارد شد و آن آیه زیر است که خداى تعالى فرموده :
(و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته )، در حالى که اسیران جنگى را مى آورند و من گردنشان را مى زنم ولى نمى شنوم که در دم مرگ چیزى بگویند، من به حجاج گفتم : آیه را آنطور که باید براى تو توجیه نکرده اند، یک فرد نصرانى وقتى روحش از تنش ‍ بیرون آید، ملائکه با سیلى از پشت و از رویش مى زنند و مى گویند: اى خبیث تو تا در دنیا بودى مى پنداشتى که مسیح یا خدا است و یا پسر خدا است و یا خداى سوم است ، در حالى که او بنده خدا و روح او و کلمه او بود، شخص مسیحى چون این را مى شنود ایمان مى آورد، اما در زمانى که ایمان آوردن سودى ندارد و یک فرد یهودى وقتى روحش از کالبدش بیرون مى آید ملائکه او را نیز از پشت و رو با لگد و سیلى مى زنند و به او مى گویند: اى خبیث ! تو بودى که مى پنداشتى مسیح را کشته اى ؟ او بنده خدا و روح او بود، مرد یهودى به مسیح ایمان مى آورد اما در لحظه اى که ایمان سودى ندارد، این جریان همچنان در مورد فرد فرد یهود و نصارا جارى است تا زمان نازل شدن عیسى برسد، در آن زمان از اهل کتاب هر که زنده باشد و هر که مرده باشد به وى ایمان مى آورد، حجاج پرسید این مطلب را از کجا بدست آوردى ؟ گفتم : از محمد بن على ، گفت : آرى ، آن را از معدنش گرفته اى ، شهر پس اضافه مى کند به خدا سوگند من این جریان را جز از ام سلمه نشنیده بودم و لیکن براى اینکه جگر حجاج را (که با ائمه اهل بیت دشمنى داشت ) بسوزانم به دروغ گفتم : من آن را از محمد بن على شنیدم .

جناب طبري و...نيز رجوع ضمير ه را به عيسي ع ارجح وقبول كرده اند ...

سلام

بسیاری از مفسرین و مترجمین نیز مرجع ضمیر در قبل موته را عیسی ندانسته اند ، آیا اینها از اکابر نبوده اند؟!
اینکه اکابر چه گفته اند یا چه نگفته اند دلیل و برهانی برای قبول یا رد گفته های آنها نمی شود پس لطفاً به چیزی دیگر استدلال کنید!
احادیث و روایات نیز قابل احتجاج و استناد نیستند مخصوصاً وقتی کلام قرآن چیز دیگری می گوید. از من بشنوی اصلاً همین روایات هستند که معنای آیه را دگرگون ساخته اند و آن را بگونه ای دیگر نشان داده اند. طبق روایات ، عیسی الآن در آسمان چهارم منتظر است تا مهدی ظهور کند و به او بپیوندد. اگر امثال این روایات نبودند حتی به مخیله کسی هم رسوخ نمی کرد که ممکن است مرجع ضمیر در قبل موته عیسی مسیح باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

shahed1;892431 نوشت:
بسیاری از مفسرین و مترجمین نیز مرجع ضمیر در قبل موته را عیسی ندانسته اند ، آیا اینها از اکابر نبوده اند؟!

مثلا چه مفسرانی؟ با ذکر شماره صفحه و جلد تفسیر. توجه داشته باشید این چندمین باری است که ما از شما طلب منبع و مرجع نموده ایم و شما بی توجهی می کنید . این دلیل اصلی بسته شدن و هک شدن شماست . سخنان بدون مدرک و بی اعتبار !!!!

این نکته را هم لازم است عرض کنم ترجمه ملاک فهم کتاب خدا نیست . مترجم صرفا یک برگردان کننده زبانی است و نه عالم به معانی الفاظ خداوند .

سلام

من از شما خواهش کردم و مجدد تقاضا دارم درصورتی که تمایل به ادامه این بحث دارید ، آن را در تاپیکی جداگانه مطرح کنید تا با هم درباره اش به گفتگو بپردازیم چون موضوع تاپیک حاضر چیز دیگری است. در هر صورت بخاطر احترام به شما خیلی کوتاه به سئوالاتتان جواب می دهم

خیر البریه;892216 نوشت:

با سلام

همين قراني كه جلوي من وشماست يك حديث وروايت است از عاصم بن بهدله ابی النجود اسدی کوفی (؟-۱۲۷ یا ۱۲۸ق) !

البته قرائات و روايات ديگر هم دارد تا 14 روايت مشهور ....

اما بحث ما و شما سر ترجمه ومعني همين آياتيست كه داريم به آنها استناد ميكنيم بدون اينكه معني وتفسير درست انها را بفهميم ؟!

اما قرآن قبل از هر حدیث و روایتی ، حدیث خداوند است که التزام به حفظ آن داده تا به دست من و شما برسد
اینکه قرآن چگونه به دست ما رسیده، آیا پیامبر در زمان حیات خودش آن را کتابت نموده یا به دست دیگران و در زمانهای دیگر؟ اهمیت ندارد مهم این است که ما الآن قرآنی در دست داریم که با وجود همه اختلافات فرقه ای ، تقریباً مورد اتفاق همگان است.

نقل قول:
علت وريشه اين اختلاف در قرآن و معناني ان از كجاست ؟

از خارج قرآن و غالباً از ناحیه احادیث و روایات و بطور کلی ؛ سنت و عترت می باشد.

نقل قول:
معني آيه اول سوره مريم چيست ؟‌

من نمی دانم و ندیده ام کسی آن را معنا کرده باشد ( بگونه ای که معنایش به دل بنشیند نه آنکه دل را بزند)آیا راسخون در علم مورد نظر شما آن را معنا کرده اند ؟ امیدوارم معنا کردن آنها مثل معنا کردن نقطه بسم الله نباشد!

نقل قول:
آيا بنص آيه 7 آل عمران ، تاويل قرآن را راسخون در علم هم ميدانند يا نه ؟!

خیر . تأویل کتاب آسمانی را احدی غیر از الله نمی داند.

نقل قول:
هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ {آل عمران/7}

هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ {آل عمران/7}

آلاء;892434 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

مثلا چه مفسرانی؟ با ذکر شماره صفحه و جلد تفسیر. توجه داشته باشید این چندمین باری است که ما از شما طلب منبع و مرجع نموده ایم و شما بی توجهی می کنید . این دلیل اصلی بسته شدن و هک شدن شماست . سخنان بدون مدرک و بی اعتبار !!!!

این نکته را هم لازم است عرض کنم ترجمه ملاک فهم کتاب خدا نیست . مترجم صرفا یک برگردان کننده زبانی است و نه عالم به معانی الفاظ خداوند .

سلام

آقای آلاء ؛ شما اول به سئوالات بی پاسخ مربوط به خودتان جواب بدهید تا بعد برایتان ذکر منبع کنم.
تاپیک نماز را به دلیل عدم ذکر منبع قفل کردند یا عدم اطلاعات کافی از قرآن؟
کدام یک از پاسخگویان در آن تاپیک مشارکت کردند و با دلیل تاپیک را قفل نمودند؟ لطفاً حتما علت قفل شدن آن تاپیک را با ذکر دلیل بگویید .
من در این تالار هرجا بحث حقیقت نماز را طرح کرده ام آن تاپیک قفل شده است.
از صادق بپرسید چرا بعد از اینکه حدود دوسال تاپیک فلسفه نمازش باز بود ، با چند پست من آن را قفل کرد؟
از عماد بپرسید چرا بر خلاف قول خود، تا پیک : در عصر رسول الله نماز به این شکل نبوده را قفل کرد؟
از عمار بپرسید چرا در تاپیک : نماز بر طبق قرآن خود را کنار کشید و وارد بحث نشد؟
از عبد الرحیم بپرسید چرا تاپیک نماز بر طبق قرآن را ( علی رغم قولی که داده بود) قفل کرد آنهم بدون اینکه مشارکت جدی در بحثها داشته باشد؟

چرا اجازه نمی دهید من حقیقت نماز را به وسیله آیات قرآن فاش نمایم؟!

آلاء;892235 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام

بنده هیچ حرفی ندارم در مورد این عبارت . مغالطه هم حتی نیست این حرف از بدیهیات است. انسان یا مرده است یا زنده . قرآن می فرماید مسیح نمرده شما باز می فرمایید مسیح زنده نیست. به نظرم مقداری وارد جدل شده ایم در این بحث و ادامه کلام جائز نیست.

سلام

قرآن گفته : مسیح را نکشتند و به صلیب نکشیدند، فقط همین . شما چگونه از این عبارت نتیجه می گیرید او نمرده ؟ مرحوم پدر بنده مرده اما هیچ کس او را نکشته است!
خداوند می فرمایند این قضیه به صلیب کشیدن و کشته شدن عیسی برای اهل کتاب مشتبه شده و آنها علمی به آن ندارند و بیخود معیار و آرمان دینشان راصلیب گذاشته اند. مثل خیلی چیزهایی ( اگر نمی گویی منبع قید کن) که بر سایر فرقه ها و مذاهب نیز مشتبه شده و بدون علم دنباش را گرفته اند.

آلاء;892239 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام

بنده از بیان نادقیق عبارت های شما عذر خواهی می کنم. اما اگر پست های آتی شما فاقد منبع و ارجاع به کتب تفسیری و یا حدیث و .... باشد متاسفانه فضای پست را به شکل دیگری مدیریت خواهم نمود. پس خواهش می کنم به جای بحث های جزئی به اصل بحث یعنی ارائه ادله خودتان بر اساس منبع و مدرک بپردازید . اگر هیچ منبعی برای ادعای خود ندارید هم بفرمایید در آن صورت به نظرم به گونه دیگری می توان صحبت ها را به پیش برد. تقاضای مکرر بنده در بیان مبنای شما درتفسیر آیات را ظاهرا با ظرافت کامل نادیده و به سراغ بحث های حاشیه ای می روید.

سلام

کسی که دارد نظر خود و دیگران را درباره آیه ای قید می کند قرار نیست برای هر قیدی ، منبعی ذکر کند که اگر اینگونه بود تفاسیری همچون المیزان باید سر به صدها جلد می زدند. مثلاً بنده نوشته ام : بسیاری از مفسرین و مترجمین ( چه از شیعه و چه سنی) مرجع ضمیر در «قبل موته» را عیسی نمی دانند.
تفسیر المیزان نیز ضمن بیان اختلاف بر سر مرجع ضمیر در میان مفسرین ، گفته بعضی از مفسرین مرجع ضمیر را عیسی ندانسته اند. ایشان برای این ادعا هیچ کتاب و منبعی هم قید نکرده که اگر قرار بود از این کارها بکند عمرش کفاف نمی داد المیزان را به اتمام برساند.

بسم الله الرحمن الرحیم

shahed1;892447 نوشت:
آقای آلاء ؛ شما اول به سئوالات بی پاسخ مربوط به خودتان جواب بدهید تا بعد برایتان ذکر منبع کنم.

کدام سوال را دقیقا بنده جواب ندادم ذکر کنید ؛ در صورتی که به دلیل بی ارتباط بودن و بی اعتبار بودن صحبت های شما بنده اصلا لازم نیست پاسخگوی شما باشم.

اگر قصد دارید تفکرات مسموم و بی فایده خودتان را ترویج دهید در مورد نماز و .... جای مناسبی را انتخاب نکرده اید .

بسم الله الرحمن الرحیم

shahed1;892459 نوشت:
تفسیر المیزان نیز ضمن بیان اختلاف بر سر مرجع ضمیر در میان مفسرین ، گفته بعضی از مفسرین مرجع ضمیر را عیسی ندانسته اند. ایشان برای این ادعا هیچ کتاب و منبعی هم قید نکرده که اگر قرار بود از این کارها بکند عمرش کفاف نمی داد المیزان را به اتمام برساند.

علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در مقدمه المیزان مبنایشان را در نقل اقوال و برگزدیدن نظر نهایی بیان کرده اند ؛ اما مشکل اینجاست که جنابعالی اصلا معلوم نیست چه مبنایی در فهم آیات قرآن دارید.

سلام

فکر می کنم ادامه این جنگ لفظی تضییع کننده حق آغازگر تاپیک باشد.
بهتر است بیش از دیگران به ایشان و سوالاتشان توجه شود.

آلاء;892511 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

کدام سوال را دقیقا بنده جواب ندادم ذکر کنید ؛ در صورتی که به دلیل بی ارتباط بودن و بی اعتبار بودن صحبت های شما بنده اصلا لازم نیست پاسخگوی شما باشم.

اگر قصد دارید تفکرات مسموم و بی فایده خودتان را ترویج دهید در مورد نماز و .... جای مناسبی را انتخاب نکرده اید .

من مانده ام که اگر بخواهم پستهای بی جواب را بیاورم باید به کدام یک اشاره کنم!
اما دیگر کار از این حرفها گذشته چون مشخص است شما نیز دورخیز کرده اید در این
تاپیک را ببندید.

آلاء;892511 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

کدام سوال را دقیقا بنده جواب ندادم ذکر کنید ؛ در صورتی که به دلیل بی ارتباط بودن و بی اعتبار بودن صحبت های شما بنده اصلا لازم نیست پاسخگوی شما باشم.

اگر قصد دارید تفکرات مسموم و بی فایده خودتان را ترویج دهید در مورد نماز و .... جای مناسبی را انتخاب نکرده اید .

اگر بروم برای بچه مدرسه ای ها درباره حقایق قرآن و دروغهای دین مادری صحبت کنم مردم به من چه می گویند؟ آقا رو! اگه راست میگی برو پیش اهلش از این حرفها بزن.
اگر بروم میان مردم کوچه و بازار ، پیش پیرمردها و پیر زنها ، دانشجویان دانشکده هنر، دانشجویان پزشکی و مهندسی .... به من خواهند گفت اینجا جای مناسبی برای این حرفها نیست اگر راست می گویی برو سراغ اهل دین و مطالبت را برای آنها مطرح کن.
من که الآن خدمت اهل دین هستم ، آیا اهل دین هم از دین ( = قزآن) سر در نمی آورند که اینجا را جای مناسبی برای طرح عقاید دینی نمی دانند؟
اگر عقاید بنده مسموم هستند خب شما آنها را سم زدایی کن و با معارف قرآنی درستی که به مردم می دهی نگذار آنها طرف مطالب مسموم بنده بروند. مردم به اندازه کافی درباره عاشورا و اربعین و غیره می دانند . روضه حضرت عباس و زیارت فلان و بهمان را از اهل منبر بهتر بلدند علاوه بر این بسیت و اندی کانال تلوزیونی دارند شب و روز از این حرفها می زنند با این وجود آیا انصاف است که این اتاق کوچک را نیز محل مناسبی برای طرح عقایدی متفاوت با عقاید مردم نمی دانید؟
اگر واقعاً به دنبال پستها و سئوالات بی پاسخ بنده هستید به چند پست از آخر اشاره می کنم:
91، 76، 75، 74

shahed1;892447 نوشت:
چرا اجازه نمی دهید من حقیقت نماز را به وسیله آیات قرآن فاش نمایم؟!

با سلام

دوست گرامي شما تا زمانيكه مبناي بحث خود را با مخالفينتان روشن ومشخص نكنيد از اين بحث نتيجه اي حاصل نميشود ...

اگر قرار باشد من بگويم عيسي زنده است وشما بگوييد مرده است كه نشد منطق !

حداقل ما براي مطالب خودمان دليل از ساير آيات و حتي روايات مخالفينمان داريم اما شما فقط تفسير برأي ميكنيد !

ما استنادمان به اقوال كسانيست كه همين قران را بدست منو شما رسانده اند و به رسول خدا ص نزديكتر بوده اند وخود الله متعال ورسولش عترت را راسخ در علم وشريك قران و داناي به تاويل آيات دانسته اند .

پس سخنان ديگران ارزشي براي ما ندارد چون مخالف دستور الله ورسولش هستند .

پس اول مشخص كنيد شيعه هستيد يا سني تا بعد .

خیر البریه;892706 نوشت:

با سلام

دوست گرامي شما تا زمانيكه مبناي بحث خود را با مخالفينتان روشن ومشخص نكنيد از اين بحث نتيجه اي حاصل نميشود ...

اگر قرار باشد من بگويم عيسي زنده است وشما بگوييد مرده است كه نشد منطق !

حداقل ما براي مطالب خودمان دليل از ساير آيات و حتي روايات مخالفينمان داريم اما شما فقط تفسير برأي ميكنيد !

ما استنادمان به اقوال كسانيست كه همين قران را بدست منو شما رسانده اند و به رسول خدا ص نزديكتر بوده اند وخود الله متعال ورسولش عترت را راسخ در علم وشريك قران و داناي به تاويل آيات دانسته اند .

پس سخنان ديگران ارزشي براي ما ندارد چون مخالف دستور الله ورسولش هستند .

پس اول مشخص كنيد شيعه هستيد يا سني تا بعد .


سلام


أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ
آیا شما را کتابی است که احکامتان را از آن می گیرید؟
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ
کتابی که هرچه بخواهید و اختیار کنید در آن کتاب هست؟

مشکل شما این است که حکم قرآن ( = حکم الله) را به تنهایی قبول ندارید و مراجع و کتابهای دیگری را نیز در اختیار دارید و معتقدید احکام این کتابها نیز باید تعبد و پرستش شوند و این دوگانه پرستی هیچگاه آراء من و شما وپیروان مذاهب را متحد نخواهد کرد . و الا بنده در پستهای : 87 و 89 ، مستند به آیات نورانی قرآن جواب شما راداده ام .
کل قرآن به ما می گوید جز حکم الله را پرستش نکنید آنگاه شما چگونه از من انتظار دارید خلاف امر پروردگارم عمل کنم و پرستار احکام کسانی باشم که اصلاً صاحب حکم و شریعت نیستند و حتی اگر یقین حاصل کنم که حکمی از رسول باشد باز هم مجاز نیستم آن را تعبد کنم چرا که امر شده ام جز الله را تعبد نکنم.

وقتی قوم پیامبر افتراء و دروغی را از زبان ملائکه به خدا می بستند خداوند بعنوان برهانی قاطع می فرمود:

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ( صافات آیه 157)
کتابتان را بیاورید اگر راست می‌گویید!

وقتی یهود و نصارا به دروغ حکمی را به خداوند می بستند می فرمود:

...فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
...تورات را بیاورید و بخوانید اگر راست می گویید ( آل عمران آیه 93)

در قرآن کریم از این قبیل موارد که خداوند در قبال حرفها و اعتقادات باطل اقوم پیامبران از آنها کتاب آسمانی و برهان خواسته فراوان است. با این وجود اگر همه احکام دینی در کتاب آسمانی موجود نباشند و خداوند تشریع بعضی احکام را به رسولانش وا نهاد ه باشد پس چرا از مردم کتاب می خواهد ، وقتی کتاب آسمانی مجمل است و همه احکام در آن نیامده خب هر کسی می تواند به قال فلان عن فلان استناد کند و بگوید رسول خودش این را گفته و حکمش را صادر کرده است!
با این وجود این چه برهانی است و چگونه استدلالی است که خداوند در قبال انحرافات اقوام پیامبران از آنها کتاب آسمانی می خواهد؟! کتاب که مجمل است و همه چیز را نگفته! آیا می توانی به این سئوال پاسخ دهی؟!

shahed1;892745 نوشت:

سلام


أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ
آیا شما را کتابی است که احکامتان را از آن می گیرید؟
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ
کتابی که هرچه بخواهید و اختیار کنید در آن کتاب هست؟

مشکل شما این است که حکم قرآن ( = حکم الله) را به تنهایی قبول ندارید و مراجع و کتابهای دیگری را نیز در اختیار دارید و معتقدید احکام این کتابها نیز باید تعبد و پرستش شوند و این دوگانه پرستی هیچگاه آراء من و شما وپیروان مذاهب را متحد نخواهد کرد . و الا بنده در پستهای : 87 و 89 ، مستند به آیات نورانی قرآن جواب شما راداده ام .
کل قرآن به ما می گوید جز حکم الله را پرستش نکنید آنگاه شما چگونه از من انتظار دارید خلاف امر پروردگارم عمل کنم و پرستار احکام کسانی باشم که اصلاً صاحب حکم و شریعت نیستند و حتی اگر یقین حاصل کنم که حکمی از رسول باشد باز هم مجاز نیستم آن را تعبد کنم چرا که امر شده ام جز الله را تعبد نکنم.

وقتی قوم پیامبر افتراء و دروغی را از زبان ملائکه به خدا می بستند خداوند بعنوان برهانی قاطع می فرمود:

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ( صافات آیه 157)
کتابتان را بیاورید اگر راست می‌گویید!

وقتی یهود و نصارا به دروغ حکمی را به خداوند می بستند می فرمود:

...فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
...تورات را بیاورید و بخوانید اگر راست می گویید ( آل عمران آیه 93)

در قرآن کریم از این قبیل موارد که خداوند در قبال حرفها و اعتقادات باطل اقوم پیامبران از آنها کتاب آسمانی و برهان خواسته فراوان است. با این وجود اگر همه احکام دینی در کتاب آسمانی موجود نباشند و خداوند تشریع بعضی احکام را به رسولانش وا نهاد ه باشد پس چرا از مردم کتاب می خواهد ، وقتی کتاب آسمانی مجمل است و همه احکام در آن نیامده خب هر کسی می تواند به قال فلان عن فلان استناد کند و بگوید رسول خودش این را گفته و حکمش را صادر کرده است!
با این وجود این چه برهانی است و چگونه استدلالی است که خداوند در قبال انحرافات اقوام پیامبران از آنها کتاب آسمانی می خواهد؟! کتاب که مجمل است و همه چیز را نگفته! آیا می توانی به این سئوال پاسخ دهی؟!

سلام

عجيبه كه بعد از اينهمه بحث دوباره برگشتيد به اول ؟!

مگر به شما وحي ميشود كه ميگوييد من تابع حكم الله هستم ؟! الان حكم الله چيست ؟

اگر قران به تنهايي كافي بود اينهمه اختلافات عميق در معني وبرداشت از آيات و 10000 تفسير وقرائات از كجاست ؟ داعش وطالب و القاعده وخوارج و... همگي ميگويند لا حكم الا لله ؟!

وقتي شما معني آيه اول سوره مريم را نميدانيد چگونه ادعا كرديد كه همه آيات محكمند و واضح ومنسوخ نداريم و...؟؟!!

مشكل شما اينست كه بعضي آيات را كه موافق ميلتان هست گرفتيد وبقيه آيات را رها كرديد .

وقتي الله متعال بصراحت در سوره نحل فرمود كه وظيفه رسول الله ص تبيين وتوضيح آيات است چگونه ميگوييد كه نيازي به تفسير وتبيين آيات نداريم ؟! دقيقا سخن منافقين و خوارج را تكرار ميكنيد ؟!

لطفا معني كنيد :‌ وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَةُ {البينة/4}

پس اول مذهب خودرا روشن كنيد تا بتوانيم به بحث ادامه دهيم ؟! بنظر ميرسد مذهب جديدي داريد ؟؟!!!

آلاء;892434 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

مثلا چه مفسرانی؟ با ذکر شماره صفحه و جلد تفسیر. توجه داشته باشید این چندمین باری است که ما از شما طلب منبع و مرجع نموده ایم و شما بی توجهی می کنید . این دلیل اصلی بسته شدن و هک شدن شماست . سخنان بدون مدرک و بی اعتبار !!!!

این نکته را هم لازم است عرض کنم ترجمه ملاک فهم کتاب خدا نیست . مترجم صرفا یک برگردان کننده زبانی است و نه عالم به معانی الفاظ خداوند .

سلام خدمت سرور گرامي

اين دوست ما جناب shahed1 كه از جواب طفره ميرود چون به تناقض رسيد شما لطفا اقوال بزرگان مفسرين شيعه وسني را در معني آيه زير بگوييد :

وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا {النساء/159}

موضوع قفل شده است