جمع بندی تناقض ظاهری آیات قرآن در مورد ایمان آورندگان به حضرت موسی

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

محی الدین;881344 نوشت:
سلام
اول اینکه گفته شد کفر مرتبط با سحر کفر عملی است مثل ترک نماز نه کفر عقیدتی
از طرف دیگر عنوان نفاق به کسی نسبت داده می شود که کفر عقیدتی را پنهان کند در حالیکه آنها به عنوان ساحر کافر نبوده اند که بخواهند آنرا پنهان کنند

سلام

جالب است که شما ساحر را که پیروی از شیطان سحر اموخته حتی کافر هم نمیدانید در ایه 102 سوره مبارکه بقره صراحت دارد به اینکه تبعیت کنندگان از شیاطین کافر شده و سحر اموختند .

محی الدین;881344 نوشت:
یک اصل عقلایی وجود دارد که اثبات شی نفی ماعدا نمی کند یعنی اثبات ایمان عده ای از قوم موسی نافی ایمان دیگران نیست
اول اینکه این آیه مرتبط با ابتدای دعوت موسی ع است چرا که می دانیم پس از چندی همه قوم بدو ایمان آورند پس اینکه می فرماید ذریه ای یا عده ای از قومش، مربوط به اول دعوت اوست
بنابر این منافاتی ندارد با ایمان سحره

بله به شرط انکه قیدی نداشته باشد و اینکه در اغاز دعوت موسی بوده یا در نهایت ان نظر شماست و باید ثابت شود.

محی الدین;881344 نوشت:
دیگر اینکه شما پاسخ سوالات ما را از متن مرتبط با سحره فرعون در سور مختلف از جمله سوره طاها نمی دهید بعد می پرسید چرا جواب فلان سوال غیر مرتبط را نداده اید؟

یعنی چه را باید پاسخ بدهم که نداده ام بنده باراها گفته ام و بر ان اصرار دارم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست شما کردارش را اثبات کنید بنده در خدمتم .

محی الدین;881344 نوشت:
ر اینکه علت عدم ایمان بقیه را ذکر می کند، موید سخن ما در مورد عدم نفاق سحره نیز هست چون اقتضای ترس و نفاق عدم اظهار ایمان به موسی ع است نه اظهار بدان پس اینکه اظهار کردند نشانه شجاعت و اخلاص آنهاست نه نفاق ایشان . آنها نه تنها اظهار ایمان کردند بلکه فرعون را متهم به اجبار خود برای مقابله با موسی ع نمودند.
و اما در مورد اندازه اژدهای موسی شاهد ما این است که قرآن کریم برعکس شما به ترس سحره و مردم و فرعون از مار موسی هیچ اشاره نکرده در حالیکه به ترسشان از مار ساحران تصریح نموده است واسترهبوهم وجاووا بسحر عظیم اعراف 116

شما اول ثابت کنید ساحران ایمان اوردند سپس از ان به نتایج دلخواهتان برسید همه بحث بر سر ایمان ساحران است .

محی الدین;881344 نوشت:
این نشان می دهد که تخیل زایی سحره در مورد طناب و ریسمانهای خود در ذهن افراد همراه با ایجاد ترس بوده اما موسی ع با واقعیتی عینی و بدون نیاز به ایجاد وحشت آن طناب و ریسمانها را با مار خود از بین برد. و همین تفاوت روشن که برعکس مردم خود ساحران در خارج شاهدش بودند بعنوان بیناتی موجب ایمانشان شد
اللهم اهدنا سواء السبیل
یا علیم

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یعَقِّبْ یا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یخَافُ لَدَی الْمُرْسَلُونَ
و عصایت را بیفکن پس چون آن را همچون ماری دید که می‏جنبد پشت گردانید و به عقب بازنگشت ای موسی مترس که فرستادگان پیش من نمی‏ترسند

«النمل/10»

جالب است در این ایه میفرماید خود موسی وقتی مار را دید ترسید انوقت شما میفرمایید دیگران از ثعبان مبین نترسیدند .

فتا 1;881683 نوشت:
سلام

مشکل شما اینست که خوف از فرعون را با خوف از خدا اشتباه گرفته اید ایمان اورندگان از فرعون خوف داشتند نه از خدا و ساحرین ظاهراً از خدا ترس داشتند نه از فرعون .

با سلام

فتا جان متوجه حرفهایم نمیشوی...
داری روی برداشتهای ذهنی خودت جواب میدهی...
فقط توصیه میکنم در خواندن دقت داشته باشی...
من حرفهای لازم را گفتم ...
اگر از شاذ بودن معنایت ناراحتی ناراحت باش...اما در شاذ بودن معنایی که برای ایه کردی شکی نیست....
اگر تفاوت لازم و متعدی را میدانی و این ایه را شاهد مثال میاوری بیاور... از دست من کاری بر نمی اید....
اگر مبنای تفسیری را متوجه نشدی دیگر مقصر من نیستم باید خودت تحقیق کنی....

و طاها;881730 نوشت:
با سلام

فتا جان متوجه حرفهایم نمیشوی...
داری روی برداشتهای ذهنی خودت جواب میدهی...
فقط توصیه میکنم در خواندن دقت داشته باشی...
من حرفهای لازم را گفتم ...
اگر از شاذ بودن معنایت ناراحتی ناراحت باش...اما در شاذ بودن معنایی که برای ایه کردی شکی نیست....
اگر تفاوت لازم و متعدی را میدانی و این ایه را شاهد مثال میاوری بیاور... از دست من کاری بر نمی اید....
اگر مبنای تفسیری را متوجه نشدی دیگر مقصر من نیستم باید خودت تحقیق کنی....

سلام

سلام

زتعارف کم کن و بر مبلغ افزای بنده استاد نیستم بلکه درس پس میدهم مسلم است که فعل جمله معنی بخشیدن میدهد چون دو مفعول گرفته که را "ساحرین را " و چه را " نا رستگاری را " که معنی کامل و بدون نقصی میباشد شما باید به متن توجه کنی که کلام خداست و تناقض نمیپذیرد ترجمه از انسان است و تناقض در ان طبیعی است .

أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا
آیا در [معانی] قرآن نمی‏اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند

«النساء/82»

و طاها;881730 نوشت:
اگر از شاذ بودن معنایت ناراحتی ناراحت باش...اما در شاذ بودن معنایی که برای ایه کردی شکی نیست....

یعنی میفرمایید خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو خیر اینگونه نمیشود "زمین تو میگردی"

و طاها;881730 نوشت:
اگر تفاوت لازم و متعدی را میدانی و این ایه را شاهد مثال میاوری بیاور... از دست من کاری بر نمی اید....
اگر مبنای تفسیری را متوجه نشدی دیگر مقصر من نیستم باید خودت تحقیق کنی....

اینگونه پرخاشگری که این شاذ است شما لازم و متعدی را نمیدانی شما اصول ترجمه و تفسیر را نمیفهمی شما بهتر است عربی را شکوفا نکنی دیگر نخ نما شده دنیا دنیای انفجار اطلاعات است به سادگی میشود هر چه را بخواهی در اینترنت جستجو کنی و معانی انرا پیدا کنی این یعنی تحقیق نه انکه هرچه را عده ای حتی کثیر گفتند کور کورانه به پذیری بهتر است برای تحمیل عقایدتان به دیگران دنبال راه دیگری بگردید .

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;881686 نوشت:
سلام

جالب است که شما ساحر را که پیروی از شیطان سحر اموخته حتی کافر هم نمیدانید در ایه 102 سوره مبارکه بقره صراحت دارد به اینکه تبعیت کنندگان از شیاطین کافر شده و سحر اموختند .


با سلام
گفته شد که کفر عملی است نه عقیدتی به فتوایای علماء هم که مراجعه کنید جایی نگفته اند سحر موجب خروج فرد از دین است.

فتا 1;881686 نوشت:
له به شرط انکه قیدی نداشته باشد و اینکه در اغاز دعوت موسی بوده یا در نهایت ان نظر شماست و باید ثابت شود.

قرینه هست از جمله اینکه بعدش دعای قوم موسی ع را نقل می کند که نجات از دست ظالمان را خواستند . خوب این دعا مربوط به آغاز دعوت موسی ع بوده که در دست فرعون اسیر بودند نه بعدها که به یاری خدا و معجزات موسی ع نجات یافتند (یونس 85 و 86)

فتا 1;881686 نوشت:
عنی چه را باید پاسخ بدهم که نداده ام بنده باراها گفته ام و بر ان اصرار دارم که دو صد گفته چون نیم کردار نیست شما کردارش را اثبات کنید بنده در خدمتم .

شما ادله و شواهد روشن آیات سوره مبارکه طاها که داستان مبارزه مقابله ساحران را مشروح نقل می کند ندادید. آنجا به ایمان آنها و دلایلشان وو تصریح کرده است.

فتا 1;881686 نوشت:
شما اول ثابت کنید ساحران ایمان اوردند سپس از ان به نتایج دلخواهتان برسید همه بحث بر سر ایمان ساحران است .

قرآن کریم اعتراف و ایمان آنها را نقل کرده است و نفرموده آنها دروغ گفته اند یا از نفاق بوده یا از ترس بوده بلکه فرموده این ایمان از مشاهده معجزه و یا همان بینات بوده است لذا دلیلی ندارد آنرا به نفاق برخی مدعیان ایمان در جای دیگر قرآن ملحق کنیم. این الحاق با وجود ادله مذکور در خود متن قرآن بی معناست

فتا 1;881686 نوشت:
جالب است در این ایه میفرماید خود موسی وقتی مار را دید ترسید انوقت شما میفرمایید دیگران از ثعبان مبین نترسیدند .

برای سحره که کارشان تبدیل ریسمان به مار بوده تبدیل شدن عصا به مار چیز ترس آوری نبوده است اما برای موسی که تا آن زمان این امر عجیب را ندیده بود موجب ترس شد
آنچه که موجب ایمان آنها شد درک اعجاز موسی در مقابل سحر خود بود و این چیزی است که قرآن با تعبیر بینات از آن سخن رانده است . شما نص قرآن را رها می کنید و اجتهاد می فرمایید.
موفق باشید
یا علیم[/]

محی الدین;881748 نوشت:
قرینه هست از جمله اینکه بعدش دعای قوم موسی ع را نقل می کند که نجات از دست ظالمان را خواستند . خوب این دعا مربوط به آغاز دعوت موسی ع بوده که در دست فرعون اسیر بودند نه بعدها که به یاری خدا و معجزات موسی ع نجات یافتند (یونس 85 و 86)

سلام

پس بهتر است نگاهی هم به ایات قبل ان بیندازید

فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا یصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ«81»
پس چون افکندند موسی گفت آنچه را شما به میان آوردید سحر است به زودی خدا آن را باطل خواهد کرد آری خدا کار مفسدان را تایید نمی‏کند

وَیحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ«82»
و خدا با کلمات خود حق را ثابت می‏گرداند هر چند بزهکاران را خوش نیاید

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّیةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ«83»
سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری‏جوی و از اسرافکاران بود

خیلی روشن است پس از اینکه کار ساحران تمام میشود میفرماید سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم خودش

محی الدین;881748 نوشت:
شما ادله و شواهد روشن آیات سوره مبارکه طاها که داستان مبارزه مقابله ساحران را مشروح نقل می کند ندادید. آنجا به ایمان آنها و دلایلشان وو تصریح کرده است.

کدام ایه تصریح به ایمان انان دارند همه انچه در ان ایات است نقل قولی از جانب ساحران است باید دلیل توبه واقعی و پذیرش انرا بیاورید .

بله مردم کوفه نیز از این ادعاها بسیار کردند و دیده شد که در عمل چه کردند .

محی الدین;881748 نوشت:
قرآن کریم اعتراف و ایمان آنها را نقل کرده است و نفرموده آنها دروغ گفته اند یا از نفاق بوده یا از ترس بوده بلکه فرموده این ایمان از مشاهده معجزه و یا همان بینات بوده است لذا دلیلی ندارد آنرا به نفاق برخی مدعیان ایمان در جای دیگر قرآن ملحق کنیم. این الحاق با وجود ادله مذکور در خود متن قرآن بی معناست

قران کریم گفتار انان را نقل کرده نه کردار انان را ایات دیگری هم که نقل شد تعریف سحر است و ساحر وقتی کسی از شیطان تبعیت میکند و اموزش خیر ملائکه را تبدیل به سحر میکند چگونه ممکن است یکباره تبدیل به قدیس شود

در ایه 102 سوره بقره میفرماید شیطان صفت ها به کفر گراییده و به مردم سحر میاموختند انوقت میفرمایید ساحر کافر نیست .

محی الدین;881748 نوشت:
برای سحره که کارشان تبدیل ریسمان به مار بوده تبدیل شدن عصا به مار چیز ترس آوری نبوده است اما برای موسی که تا آن زمان این امر عجیب را ندیده بود موجب ترس شد
آنچه که موجب ایمان آنها شد درک اعجاز موسی در مقابل سحر خود بود و این چیزی است که قرآن با تعبیر بینات از آن سخن رانده است . شما نص قرآن را رها می کنید و اجتهاد می فرمایید.

این شما هستید که مرتباً از خودتان چیزی به قران اضافه میکنید در جائی که موسی میهراسد صحبت از دیدن جان است که به مجاز تعبیر به مار شده و در جائی که در نزد فرعون عصایش را میندازد صحبت از ثعبان است ثعبان یعنی اژدها که شما از پیش خودتان از ان بعنوان مار کوچکی تعبیر میکنید ایا این تفسیر به رای نیست ایا این تحریف نیست .

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;881788 نوشت:
خیلی روشن است پس از اینکه کار ساحران تمام میشود میفرماید سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم خودش

سلام
ظاهرا شما با زبان قرآن زیاد آشنا نیستید . داب قرآن کریم در بسیاری از موارد این است که مطالب را بطور کامل در یکجا ذکر نمی کند بلکه ابعاد و اجزاء مختلف آن را در جاهای مختلف ذکر می کند مثل همین آیات که به ایمان عده ای از بنی اسرائیل اشاره کرده و در سوره طاها به ایمان ساحران. این روش باعث سوء برداشت برخی افراد می شود. شما ببینید علت رد شفاعت از سوی اهل سنت چیست ؟ آنها بلافاصله آیاتی را ذکر می کنند که ظاهرا شفاعت را بطور مطلق رد کرده است اما در جای دیگر می بینیم استثناء ات آن و ابعاد دیگرش ذکر شده اما با این وجود اهل سنت از آیات اولیه دست نمی کشند. پس ذکر ایمان سحره در آیات دیگر منافات با این گفتار در آیات بالا ندارد و هردو باید دیده شوند و نه تنها یکی از آنها. همانطور که در مساله شفاعت علاوه بر اختصاص شفاعت به خدای متعال شفاعت افراد مورد رضای حق هم باید در نظر گرفته شود چون هردو از آیات قرآنی اخذ شده اند.

فتا 1;881788 نوشت:
کدام ایه تصریح به ایمان انان دارند همه انچه در ان ایات است نقل قولی از جانب ساحران است باید دلیل توبه واقعی و پذیرش انرا بیاورید .

بله مردم کوفه نیز از این ادعاها بسیار کردند و دیده شد که در عمل چه کردند .


نقل قول بدون هیچگونه رد یا حتی مذمت دلیل بر صدق است وگرنه قرآن کریم حتما بدان اشاره ای می کرد.

فتا 1;881788 نوشت:
قران کریم گفتار انان را نقل کرده نه کردار انان را ایات دیگری هم که نقل شد تعریف سحر است و ساحر وقتی کسی از شیطان تبعیت میکند و اموزش خیر ملائکه را تبدیل به سحر میکند چگونه ممکن است یکباره تبدیل به قدیس شود

در ایه 102 سوره بقره میفرماید شیطان صفت ها به کفر گراییده و به مردم سحر میاموختند انوقت میفرمایید ساحر کافر نیست .


اولا با شهادت سحره بلافاصله بعد ایمان فرصتی برای عمل آنها بوجود نیامد
ثانیا ایمان بدترین آدمها هم چیز عجیبی نیست وگرنه دلیلی نداشت انبیاء برای اقوام کافر فرستاده شوند
ثالثا گفتیم که منظور از کفر ساحران کفر عقیدتی نیست که موجب خروج از دین می شود بلکه کفر عملی است هیچ عالم مسلمان ساحر را کافر و نجس نمی داند بغیر شما برادر

فتا 1;881788 نوشت:
این شما هستید که مرتباً از خودتان چیزی به قران اضافه میکنید در جائی که موسی میهراسد صحبت از دیدن جان است که به مجاز تعبیر به مار شده و در جائی که در نزد فرعون عصایش را میندازد صحبت از ثعبان است ثعبان یعنی اژدها که شما از پیش خودتان از ان بعنوان مار کوچکی تعبیر میکنید ایا این تفسیر به رای نیست ایا این تحریف نیست .

شما که می فرمایید سخنتان بر اساس نص قرآن است بفرمایید کجای قرآن نوشته مشاهده مار در دفع اول به مشاهده جان بوده است ؟
و اما ثعبان یا اژدها منظور مار بزرگ است اما نه آنقدر که در افسانه ها آمده است چراکه برای خوردن چند تکه ریسمان به یک اژدهای کذایی دوازده متری نیازی نیست.
یا علیم[/]

محی الدین;882767 نوشت:
سلام
ظاهرا شما با زبان قرآن زیاد آشنا نیستید . داب قرآن کریم در بسیاری از موارد این است که مطالب را بطور کامل در یکجا ذکر نمی کند بلکه ابعاد و اجزاء مختلف آن را در جاهای مختلف ذکر می کند مثل همین آیات که به ایمان عده ای از بنی اسرائیل اشاره کرده و در سوره طاها به ایمان ساحران. این روش باعث سوء برداشت برخی افراد می شود. شما ببینید علت رد شفاعت از سوی اهل سنت چیست ؟ آنها بلافاصله آیاتی را ذکر می کنند که ظاهرا شفاعت را بطور مطلق رد کرده است اما در جای دیگر می بینیم استثناء ات آن و ابعاد دیگرش ذکر شده اما با این وجود اهل سنت از آیات اولیه دست نمی کشند. پس ذکر ایمان سحره در آیات دیگر منافات با این گفتار در آیات بالا ندارد و هردو باید دیده شوند و نه تنها یکی از آنها. همانطور که در مساله شفاعت علاوه بر اختصاص شفاعت به خدای متعال شفاعت افراد مورد رضای حق هم باید در نظر گرفته شود چون هردو از آیات قرآنی اخذ شده اند.

سلام

چرا مطالب را به حاشیه میکشید شما فرمودید که ایمان اندکی از ذریه قوم موسی در اوایل رسالت اش بوده یعنی ایمان ساحرین را شامل نمیشده و تسلسل ایات سوره یونس نشان میدهد که ایمان قلیلی از قوم موسی بعد از ایمان ظاهری ساحران بوده یعنی ایمان ساحران را شامل نمیشود از این روشن تر هم مگر میشود .

محی الدین;882767 نوشت:
نقل قول بدون هیچگونه رد یا حتی مذمت دلیل بر صدق است وگرنه قرآن کریم حتما بدان اشاره ای می کرد.

نقل قول بدون رد صریح دلیل بر صدق نیست پیامبر ایمان ظاهری ابوسفیان و دیگر منافقان را رد صریح نمیکند با انان معاشرت میکند و از غذا انان هم میخورد ولی انان را به بازی هم نمیگیرد . کافر نجس کافری است که صراحتاً اعلام کفر کند وقتی کسی کفر خفی داشته باشد شما نمیتوانید او را نجس بدانید ولی باید مواظب باشید سامری هم از سحر استفاده کرد و گوساله را ساخت البته در غیاب موسی غضب موسی هم از برادرش بهمین واسطه بود که چرا اجازه داده که سامری چنین حرکتی بکند .

محی الدین;882767 نوشت:
اولا با شهادت سحره بلافاصله بعد ایمان فرصتی برای عمل آنها بوجود نیامد
ثانیا ایمان بدترین آدمها هم چیز عجیبی نیست وگرنه دلیلی نداشت انبیاء برای اقوام کافر فرستاده شوند
ثالثا گفتیم که منظور از کفر ساحران کفر عقیدتی نیست که موجب خروج از دین می شود بلکه کفر عملی است هیچ عالم مسلمان ساحر را کافر و نجس نمی داند بغیر شما برادر

کفر ساحر را قران کریم به صراحت اعلام میکند نه بنده اما کافر یا حربی است یا نیست

محی الدین;882767 نوشت:
شما که می فرمایید سخنتان بر اساس نص قرآن است بفرمایید کجای قرآن نوشته مشاهده مار در دفع اول به مشاهده جان بوده است ؟
و اما ثعبان یا اژدها منظور مار بزرگ است اما نه آنقدر که در افسانه ها آمده است چراکه برای خوردن چند تکه ریسمان به یک اژدهای کذایی دوازده متری نیازی نیست.
یا علیم

به گواهی قران ترس موسی فقط از چوب دستی متحرک خودش نبوده بلکه از ریسمانهای متحرک انان نیز ترسیده است همچنین مردمی هم که در محل بوده اند از سحر بزرگی که انان بوجود اورده اند ترسیده اند سحر بزرگ را مار بزرگ میتواند ببلعد اما این دوازده متر را شما اضافه کردید لطف کنید چیزی از خودتان نبافید که اینها تفسیر به رای است وقتی موسی و جمیع مردم ناظر از سحر بزرگ انان ترسیده اند چطور ممکن است انان از موجودی که همه انها را بلعیده نترسند و ظاهراً اعلام ایمان نکنند .

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى«66»
گفت [نه] بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستی‏هایشان بر اثر سحرشان در خیال او [چنین] می‏نمود که آنها به شتاب می‏خزند

فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً مُوسَى«67»
و موسی در خود بیمی احساس کرد
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ«116»
گفت‏شما بیفکنید و چون افکندند دیدگان مردم را افسون کردند و آنان را به ترس انداختند و سحری بزرگ در میان آوردند

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;882861 نوشت:
سلام

چرا مطالب را به حاشیه میکشید شما فرمودید که ایمان اندکی از ذریه قوم موسی در اوایل رسالت اش بوده یعنی ایمان ساحرین را شامل نمیشده و تسلسل ایات سوره یونس نشان میدهد که ایمان قلیلی از قوم موسی بعد از ایمان ظاهری ساحران بوده یعنی ایمان ساحران را شامل نمیشود از این روشن تر هم مگر میشود .


سلام
بنده چیزی در مورد تقدم و تاخر ایمان ذریه و ایمان سحره نگفتم . شما گفتید قرآن می گوید تنها عده ای از ذریه ایمان آورده اند گفتم این مربوط به ابتدای دعوت موسی بوده نگفتم قبل ایمان سحره بوده یا بعدش. الان هم می گویم ایمان عده ای از ذریه نافی ایمان سحره چه قبل و چه بعد آن نیست. داب قرآن این است که ابعاد و اجزاء یک موضوع را در جاهای مختلف می آورد لذا اگر پاره ای از آیات به ایمان ذریه پرداخته پاره ای نیز به ایمان سحره اختصاص یافته است.

فتا 1;882861 نوشت:
نقل قول بدون رد صریح دلیل بر صدق نیست پیامبر ایمان ظاهری ابوسفیان و دیگر منافقان را رد صریح نمیکند با انان معاشرت میکند و از غذا انان هم میخورد ولی انان را به بازی هم نمیگیرد . کافر نجس کافری است که صراحتاً اعلام کفر کند وقتی کسی کفر خفی داشته باشد شما نمیتوانید او را نجس بدانید ولی باید مواظب باشید سامری هم از سحر استفاده کرد و گوساله را ساخت البته در غیاب موسی غضب موسی هم از برادرش بهمین واسطه بود که چرا اجازه داده که سامری چنین حرکتی بکند .

عدم تصریح به کفر باطنی کسی که آنرا مخفی می کند وقتی است اطلاع دهنده و منافق با هم حضور داشته باشند مانند ابوسفیان در زمان پیامبر ص اما سخن از نفاق منافقی که مرده نه تنها اشکال ندارد بلکه خوب است گفته شود تا مایه عبرت دیگران بشود همانطور که در روایات ائمه ع از نفاق برخی همراهان پیامبر ص خبر داده شده است این در حالی است که پیامبرص با نام و نشان از منافقان نام نمی برد. پس قرآن کریم بدون هیچ اشکالی می توانست به نفاق سحره تصریح یا اشاره کند اما نکرده چون ایمانشان صادقانه بوده است. دلیلی ندارد قرآن کریم برای حفظ آبروی منافقی که قرنها پیش مرده محافظه کاری کند. اساسا قرآن کریم در مورد گذشتگان این نوع محافظه کاریها ندارد بلکه در مورد موجودین هم با عناوین کلی سخن می گوید.

فتا 1;882861 نوشت:
کفر ساحر را قران کریم به صراحت اعلام میکند نه بنده اما کافر یا حربی است یا نیست

بله فرموده اما نه کفر عقیدتی بلکه کفر عملی

فتا 1;882861 نوشت:
به گواهی قران ترس موسی فقط از چوب دستی متحرک خودش نبوده بلکه از ریسمانهای متحرک انان نیز ترسیده است همچنین مردمی هم که در محل بوده اند از سحر بزرگی که انان بوجود اورده اند ترسیده اند سحر بزرگ را مار بزرگ میتواند ببلعد اما این دوازده متر را شما اضافه کردید لطف کنید چیزی از خودتان نبافید که اینها تفسیر به رای است وقتی موسی و جمیع مردم ناظر از سحر بزرگ انان ترسیده اند چطور ممکن است انان از موجودی که همه انها را بلعیده نترسند و ظاهراً اعلام ایمان نکنند .

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى«66»
گفت [نه] بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستی‏هایشان بر اثر سحرشان در خیال او [چنین] می‏نمود که آنها به شتاب می‏خزند

فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً مُوسَى«67»
و موسی در خود بیمی احساس کرد
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ«116»
گفت‏شما بیفکنید و چون افکندند دیدگان مردم را افسون کردند و آنان را به ترس انداختند و سحری بزرگ در میان آوردند


سحر دخل و تصرف در قوه خیال است پس مار سحره واقعیت خارجی نداشته است . آنچه در خارج بوده همان طنابها و ریسمانها بوده است. اما معجزه تصرف در خیال نیست بلکه واقعیت خارجی است لذا وجود مار بزرگی که طنابها و ریسمانها را ببلعد تا ابزار خیال آفرینی سحره نابود شود کافی است و همینطور هم بوده است. و همین باعث شد که سحره ایمان بیاورند چون دیدند به عکس سحر و خیال آفرینی آنها موسی ع یک مار واقعی ایجاد کرده است که ریسمانها یعنی ابزار خیال آفرینی آنها را خورده است. لذا از آن به بینات یاد کردند بجای اینکه بگویند ما از مار موسی ترسیدیم.
خلاصه اینکه هیچ نشانه ای از اینکه ایمان آنها ناشی از ترس بوده است در متن وجود ندارد. و آخر اینکه سحره نمی توانند در قوه خیال انبیاء تصرف کرده آنها را بترسانند چون پیامبران صاحب عصمت بوده اند بخصوص اولولعزم از ایشان لذا ترس موسی ع نباید از دیدن کار ساحران باشد بلکه ناشی از چیز دیگری بوده است. همانطور که در تفسیر آیه والله یعصمک من الناس در مورد پیامبرص در واقعه غدیر آمده است که پیامبر ص از رد و انکار مردم می ترسیده نه از جان خود لذا به قرینه آیات بعد می توان چنین استنباط کرد که ترس اندکی که در موسی ع ایجاد شد از تاثیر سحر در مردم بوده است.
یا علیم[/]

قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیبْلُوَنِی أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا یشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِی كَرِیمٌ«40»
کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود گفت من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می‏آورم پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی می‏کنم و هر کس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس می‏گزارد و هر کس ناسپاسی کند بی‏گمان پروردگارم بی‏نیاز و کریم است

وسلیمان خدا را شکر کرد که خدا او را از تاسی به جادوان بی نیاز فرمود وسلام

به من بیاموز;827031 نوشت:
با سلام و خسته نباشید، قران در آیات سوره اعراف میفرماید :

وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ

و ساحران (بی‌اختیار) به سجده افتادند.(7:120)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛(7:121)


اما بعد ها در آیات سوره یونس میفرماید :


فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتری‌جویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!(10:83)

حال اینجا چند احتمال مطرح است، یا ساحران همان گروهی از فرزندان قوم او بوده اند که ایمان آورده اند ، یا اینکه نوعی تناقض گویی وجود دارد ، یا اینکه شما بفرمایید چه اتفاقی افتاده است .

تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد افرادی که به حضرت موسی(علیه السلام) ایمان آورده اند، به صورت کلی می توان گفت دو دسته افراد جز ایمان آورندگان بودند؛ افرادی از بنی اسرائیل و افراد دیگری که از بنی اسرائیل نبودند.
فشار فرعون آن قدر زیاد بود که حتی بنی اسرائیل هم جرات نمی کردند به موسی(علیه السلام) ایمان بیاورند و جز تعداد اندکی از این قوم به آن حضرت ایمان نیاوردند:« فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِين‏»[1]( پس به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم او (مردمان مستضعف از قوم او) آن هم با ترسى از فرعون و اشراف قوم خودشان كه مبادا (فرعون) آنها را عذاب كند، و البته فرعون در روى زمين بسى برترى‏طلب و از تجاوزكاران بود (تجاوز در تكبر به دعوى الوهيت و در قتل به كشتن كودكان و در ستم به شكنجه‏هاى گوناگون).
از جمله سایر افرادی که به موسی(علیه السلام) ایمان آوردند عده ای ساحران بودند که فرعون آنان را برای مبارزه با موسی(علیه السلام) انتخاب کرده بود؛« جادوگران گفتند: اى موسى! يا تو [چوب دست خود را] بينداز، يا اينكه ما مى‏اندازيم. [موسى‏] گفت: شما بيندازيد. هنگامى كه انداختند، چشم‏هاى مردم را جادو كردند و آنان را سخت ترساندند، و جادويى بزرگ و شگفت‏آور به ميان آوردند. و به موسى وحى كرديم: عصايت را بينداز. ناگهان آنچه را جادوگران به دروغ بافته بودند، به سرعت بلعيد! پس حق ثابت شد و آنچه را همواره جادوگران [به عنوان سِحر] انجام مى‏دادند، باطل و پوچ گشت. پس [فرعونيان‏] در آنجا مغلوب شدند و با ذلت و خوارى بازگشتند. و جادوگران [با ديدن آن معجزه عظيم و باطل شدن سِحر خويش‏] به سجده افتادند. گفتند: [از روى حقيقت‏] به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، پروردگار موسى و هارون.»[2]

البته ایمان آوردن به موسی(علیه السلام) برای ساحران بسیار گران تمام شد و فرعون آنان را با شکنجه به شهادت رساند.
خلاصه اینکه در میان همه افراد، تعداد کمی از بنی اسرائیل به موسی(علیه السلام) ایمان آوردند و از میان سایر مردم نیز افراد معدودی که به موسی(علیه السلام) ایمان آوردند توسط فرعون به شهادت رسیدند. بنابراین در مجموع تعداد ایمان آورندگان به حضرت موسی(علیه السلام) تعداد کمی بودند.


[/HR]
1- یونس/83.

2-انعام/115-122.

موضوع قفل شده است