از اساتید تقاضا دارم در خصوص تقدم ایمان در این آیه شریف راهنمایی بفرمایند.منظور بنده این است که آیا بعد از ایمان به خدا بایستی ایمان به ملائکه و بعد کتب و بعد انبیا صورت پذیرد یا غیر این است؟
سلام
منظور از عطف ترتیب زمانی نیست بلکه منظور ، لزوم ایمان بصورت مجموعی است به این معنا که مومن باید به همه اینها ایمان داشته باشد و اگر نداشته باشد در ایمان او خلل است .
البته در تقدم و تاخر این موارد دقتهایی هست . مثلا مقدم آوردن خدای متعال بخاطر اشرف بودن اوست . تقدم ملائکه هم بدلیل نقش آنها در نزول وحی است . تقدم کتاب هم می تواند بدلیل محوریتش در امر دین باشد همچنانکه در دین اسلام ، قرآن ثقل اکبر است .
موفق باشید
خوب تا بحال هر آنچه که ما شنیده و یا خوانده بودیم تماما معطوف به انبیاء و ائمه بوده است و منابع شناخت آنها نیز تا اندازه ای میسر می باشد ولو به اندازه خیلی کم از دریای بی انتهای وجود آنها.ولیکن در خصوص شناخت ملائکه آیا لزوم شناخت آنها به اندازه شناخت انبیا و ائمه می باشد؟که از این ایه اینگونه اثبات می شود و چنانچه به این صورت است آیا منابع شناختی برای اینها وجود دارد یا خیر؟
خوب تا بحال هر آنچه که ما شنیده و یا خوانده بودیم تماما معطوف به انبیاء و ائمه بوده است و منابع شناخت آنها نیز تا اندازه ای میسر می باشد ولو به اندازه خیلی کم از دریای بی انتهای وجود آنها.ولیکن در خصوص شناخت ملائکه آیا لزوم شناخت آنها به اندازه شناخت انبیا و ائمه می باشد؟که از این ایه اینگونه اثبات می شود و چنانچه به این صورت است آیا منابع شناختی برای اینها وجود دارد یا خیر؟
سلام
آیه شریفه سخنی از شناخت به میان نیاورده است بلکه از ایمان سخن گفته هرچند هر نوع ایمانی مبتنی بر شناختی است . در امور ایمانی اعتقاد و باور اجمالی کافی است . مثلا در ایمان به ملائکه همین اندازه که مومن باور داشته باشد خداوند فرشتگانی دارد که به فرمان او کارهایی انجام می دهند کافی است و شناخت تفصیلی آنها واجب و ضروری نمی باشد . در عین حال منابعی برای شناخت فرشتگان هست . در این خصوص به نهج البلاغه و تفسیر آیات مربوط به فرشتگان مراجعه فرمایید
والحمد لله
مثلا در ایمان به ملائکه همین اندازه که مومن باور داشته باشد خداوند فرشتگانی دارد که به فرمان او کارهایی انجام می دهند کافی است و شناخت تفصیلی آنها واجب و ضروری نمی باشد
دوست عزیز در خصوص این جمله ای که بیان فرمودید چنانچه حدیث یا روایت یا نقل قولی از ائمه وجود دارد لطفا اعلام فرمائید.ممنون
دوست عزیز در خصوص این جمله ای که بیان فرمودید چنانچه حدیث یا روایت یا نقل قولی از ائمه وجود دارد لطفا اعلام فرمائید.ممنون
سلام
اگر به عقاید حقه در زیارت آل یاسین یا تلقین میت مراجعه فرمایید می بینید که اعتقاد به اصل این امور مطرح است نه تفصیل آنها چه اینکه شناخت تفصیلی این امور ضمن اینکه مراتب بسیار دارد از عهده همگان بر نمی آید
والحمد لله
استاد عزیز از جمعبندی سخنان شما بنده به تناقضاتی رسیده ام که با شما در میان می گذارم.ببینید در این آیه گفته شده ایمان به خدا و فرشتگان و کتب و انبیاء که همانگونه که شما اشاره فرمودید ایمان بدون شناخت حاصل نمی شود و منظور این آیه از ایمان همان شناخت و درک انها می باشد.به نظر بنده ایمانی که در پشت این چهار موضوع وجود دارد هیچ فرقی با هم نمیکند یعنی وقتی می بایست خدا را شناخت یا انبیاء را شناخت همانگونه نیز می بایست فرشتگان را شناخت. خوب شما می فرمایید شناخت فرشتگان احتیاج به مراتب بالایی دارد که از عهده همگان بر نمی آید که من می گویم خیر!چرا که مقام حضرت رسول(ص) همانطور که همه می دانیم از تمامی فرشتگان مقرب نیز بالاتر بوده است.پس چطور امکان دارد برای شناخت پیامبر خاتم(ص) این همه منابع وجود دارد(به اندازه وسع فکری بشر) ولیکن مثلا برای شناخت جبرئیل امین هیچ مرجع و کتابی وجود ندارد.یا بی سوادترین مسلمان ما هم اندکی از زندگی پیامبر را بلد است ولیکن دانشمندترین مسلمان ما هم اندکی از زندگی فرشتگان نمی داند.به نظر بنده در این خصوص می بایست بیشتر تامل کرد.
به نظر بنده ایمانی که در پشت این چهار موضوع وجود دارد هیچ فرقی با هم نمیکند یعنی وقتی می بایست خدا را شناخت یا انبیاء را شناخت همانگونه نیز می بایست فرشتگان را شناخت. خوب شما می فرمایید شناخت فرشتگان احتیاج به مراتب بالایی دارد که از عهده همگان بر نمی آید که من می گویم
سلام
ظاهرا درست متوجه مطلب ما نشده اید لذا دقت بفرمایید :
1- ایمان به این چهار امر برای یک مومن لازم است
2- ایمان مبتنی بر شناخت است 3- شناخت فرشتگان مراتب متعددی دارد که به حسب افراد و علم و دانایی آنها متفاوت است . لذا از شناخت اجمالی داریم تا شناخت تفصیلی 4- شناخت مورد نظر در امور ایمانی شناخت تفصیلی نیست چه اینکه لازم دانستن شناخت تفصیلی از عهده همگان بر نمی آید
پس در امور ایمانی و از جمله ایمان به فرشتگان شناخت اجمالی کافی است
مشتاق هدایت;127923 نوشت:
لیکن دانشمندترین مسلمان ما هم اندکی از زندگی فرشتگان نمی داند.به نظر بنده در این خصوص می بایست بیشتر تامل کرد.
بنده مباحث زیادی درباره فرشتگان دیده ام مثلا در خود قرآن مطالب بسیار زیادی در خصوص ویژگیهای فرشتگان مطرح است . امام علی ع هم در نهج یک خطبه در وصف فرشتگان و مراتب آنها دارد . احادیث فراوان دیگری هم در خصوص آنها در کتب احادیث موجود است حتی در علوم اسلامی دیگر از جمله فلسفه و عرفان هم درباره آنها بسیار سخن به میان آمده است . اگر سوال خاصی در این مورد دارید مطرح بفرمایید
موفق باشید
اینکه می فرمایید شناخت اجمالی کافی است بنده از شما درخواست نقل قول معصوم کردم که بیان نفرمودید.با این وصف بفرمایید شناخت اجمالی چیست؟یعنی همین که من بدانم فرشته ایست بنام جبرئیل که به پیش پیامبران می آمده و با آنها صحبت می کرده کافی است؟؟؟یعنی منظور این آیه این است که همین مقدار بنده ایمان داشته باشم؟؟خوب این مقدار ایمان به چه درد من خورد؟؟ایا اگر فرشتگان را اصلا خدا رو نمی کرد چه فرقی برای من داشت؟؟یعنی اگر بنده نمی دانستم و ندانم جبرئیل وجود دارد چه اتفاقی می افتاد؟؟ودر خصوص شناخت فرشتگان شما کتابهای نهج البلاغه و قران و احادیث را معرفی می فرمایید که منظور بنده این کتابها نمی باشد منظور بنده کتابهایی است که توسط محققین و اسلام شناسان و مثل بقیه موضوعات دینی چاپ و منتشر می شود.مثلا کتابهایی به عنوان شناخت جبرئیل یا سیری در شناخت اسرافیل.
اینکه می فرمایید شناخت اجمالی کافی است بنده از شما درخواست نقل قول معصوم کردم که بیان نفرمودید.
سلام
دو مورد را گفتم و از جمله اینکه گفتن شهادتین که صرفا شهادت بر توحید و رسالت پیامبر اسلام است برای مسلمان بودن کافی است
مشتاق هدایت;127937 نوشت:
با این وصف بفرمایید شناخت اجمالی چیست؟یعنی همین که من بدانم فرشته ایست بنام جبرئیل که به پیش پیامبران می آمده و با آنها صحبت می کرده کافی است؟؟؟یعنی منظور این آیه این است که همین مقدار بنده ایمان داشته باشم؟؟خوب این مقدار ایمان به چه درد من خورد؟؟ایا اگر فرشتگان را اصلا خدا رو نمی کرد چه فرقی برای من داشت؟؟یعنی اگر بنده نمی دانستم و ندانم جبرئیل وجود دارد چه اتفاقی می افتاد؟؟
1- شناخت اجمالی مشتمل بر اصلی ترین و ضروری ترین عقاید در خصوص آن موضوع است مثلا درباره خدای متعال باید به خدای یکتای خالقی که پروردگار عالمیان است معتقد بود . این اعتقاد برای جداشدن حوزه اعتقادی مومن مسلمان از سایر مکاتب و ادیان ضروری است .
2- فایده شناخت اجمالی و ایمان بخاطر آنستکه بسیاری از معارف دین بر پایه همین عقاید اصولی است . مثلا در وحی اعتقاد به فرشته الهی بنام جبرییل محوریت دارد . ببینید تمام گزافه گویی های سلمان رشدی در کتاب موهونش رد همین اصل و نسبت وحی به شیطان است . می بینید که این عقاید مبنایی هستند .
3- مخاطب دین افراد متفاوتی هستند اما عمده توجه دین به تربیت عملی و اخلاقی انسانهاست چون از نظر دین اگر موانع موجود در این زمینه برطرف شود راهی روشن برای درک این حقایق برای افراد باز می شود حتی در سنگین ترین مسائل مثل توحید . در دعای ابوحمزه می خوانیم : و ان الراحل الیک قریب المسافه و انک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک
در این بیان عرشی تنها مانع و حجاب را گناهان معرفی می فرماید . خوب این مانع که برطرف شود دیگر حجابی نمی ماند تا شناخت حاصل نشود . لذا اکتفای به شناخت اجمالی بی حساب نیست .
مشتاق هدایت;127937 نوشت:
در خصوص شناخت فرشتگان شما کتابهای نهج البلاغه و قران و احادیث را معرفی می فرمایید که منظور بنده این کتابها نمی باشد منظور بنده کتابهایی است که توسط محققین و اسلام شناسان و مثل بقیه موضوعات دینی چاپ و منتشر می شود.مثلا کتابهایی به عنوان شناخت جبرئیل یا سیری در شناخت اسرافیل.
بنده مطئنم کتابهای زیادی در این مورد است . جوینده یابنده شود .
والحمد لله
این دو مورد باشد .خواهش می کنم غیر این دو مورد بصورت یک استدلال و بحث علمی بفرمایید دلیل شما برای کفایت ایمان به فرشتگان بصورت اجمالی چیست؟فرض کنیم بنده معتقدم ایمان به فرشتگان باید بصورت تفصیلی باشد.
حامد;127941 نوشت:
ببینید تمام گزافه گویی های سلمان رشدی در کتاب موهونش رد همین اصل و نسبت وحی به شیطان است
طبق فرمایش جنابعالی یعنی تمام هدف این آیه این است که بگوید ایمان به فرشتگان لازمه این است که دیگران نگویند نعوذ بالله شیطان بر پیامبران نازل می شده!یعنی فرض کنیم در اعتقادات ما تا بحال اشاره ای به فرشته نشده بود آیا سلمان رشدی کتابش را نمی توانست بنویسد!!
حامد;127941 نوشت:
- شناخت اجمالی مشتمل بر اصلی ترین و ضروری ترین عقاید در خصوص آن موضوع است مثلا درباره خدای متعال باید به خدای یکتای خالقی که پروردگار عالمیان است معتقد بود . این اعتقاد برای جداشدن حوزه اعتقادی مومن مسلمان از سایر مکاتب و ادیان ضروری است .
طبق این فرمایش یعنی اعتقاد به توحید که اولین اصل از اصول دین ماست بایدی است و تحقیقی و استدلالی نیست؟آیا اعتقاد به توحید جز در سایه شناخت و درک از راه دیگری حاصل می شود؟در این خصوص شناخت می بایست اجمالی باشد یا تفصیلی؟
حامد;127941 نوشت:
بنده مطئنم کتابهای زیادی در این مورد است . جوینده یابنده شود .
خوب استاد عزیز من در این سایت عضو شده ام تا از تجارب شما استفاده کنم و اگر قرار باشد من هم دوباره بگردم دنبال این مطالب پس چه نیازی به این سایت؟لطفا چنانچه کتاب یا مرجعی سراغ دارید معرفی نمایید.ممنون می شوم.
این دو مورد باشد .خواهش می کنم غیر این دو مورد بصورت یک استدلال و بحث علمی بفرمایید دلیل شما برای کفایت ایمان به فرشتگان بصورت اجمالی چیست؟فرض کنیم بنده معتقدم ایمان به فرشتگان باید بصورت تفصیلی باشد.
سلام
اولا علم تفصیلی به فرشتگان مراتب دارد کدام مرتبه را می خواهید مبنا قرار دهید
ثانیا وقتی علم تفصیلی به وجود فرشتگان ضروری باشد باید برای همگان ضروری باشد و این در حالی است که اغلب اهل ایمان به دلایل مختلف قادر به تحصیل شناخت تفصیلی از فرشتگان را نیستند
مشتاق هدایت;127949 نوشت:
طبق فرمایش جنابعالی یعنی تمام هدف این آیه این است که بگوید ایمان به فرشتگان لازمه این است که دیگران نگویند نعوذ بالله شیطان بر پیامبران نازل می شده!یعنی فرض کنیم در اعتقادات ما تا بحال اشاره ای به فرشته نشده بود آیا سلمان رشدی کتابش را نمی توانست بنویسد!!
اگر دین با تاکید بر این مبانی اندیشه پیروانش را مستحکم نمی کرد مطمئنا اثر تهاجمات فکری مثل کتاب سلمان رشدی خیلی بیشتر از این بود . به هر حال دین ضمن معرفی حقایق اصولی ، امثال این اهداف مهم را هم پیگیری می کند
مشتاق هدایت;127949 نوشت:
طبق این فرمایش یعنی اعتقاد به توحید که اولین اصل از اصول دین ماست بایدی است و تحقیقی و استدلالی نیست؟آیا اعتقاد به توحید جز در سایه شناخت و درک از راه دیگری حاصل می شود؟در این خصوص شناخت می بایست اجمالی باشد یا تفصیلی؟
این مباحث حاشیه ای و خروج از موضوع است در عین حال می گوییم تعیین موارد ضروری در شناخت حقایق هستی به معنای تعیین مرزهاست نه به معنای تحمیل آن به اهل ایمان چه اینکه دین به اختیار است . از میان مومنین کسانی هستند که شناخت خود را موکول به بیان دینی می کنندو به همان حد اکتفا می نمایند و حرجی هم بر آنان نیست . عده ای هم اهل تدقیق و تحقیق می شوند که نور علی نور است .
در مورد کتاب به این آدرس مراجعه کنید http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=102832&ParentID=295433&Language=1
موفق باشید
آنچه که باید توجه کرد این است که برخی از اعتقادات از اصول دین است مانند اعتقاد به یگانگی خدا، عدل و نبوت، وجود ملائکه و ... و برخی دیگر از اصول ایمان، مانند قضا و قدر و ... اعتقاد باطل به یکی از اصول ایمان باعث کفر نمی شود مثلا اگر کسی معتقد باشد انسان مجبور خلق شده یا ملائکه گناه می کنند موجب کفر او نمی شود اما اگر کسی العیاذ بالله یگانگی خدا را قبول نداشته باشد موجب کفر او می شود.از آنجایی که در آیه شریفه ایمان به ملائکه در عرض ایمان به خدا و روز قیامت و نبوت قرار گرفته( من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبیین ...) در نتیجه عدم اعتقاد به وجود ملائکه همچون عدم اعتقاد به وجود خدای متعال موجب انکار ضروری دین است.
پبنابر آنچه گفته شد مراد از ایمان به ملائکه، ایمان به وجود آنهاست که مورد قبول شیعه و سنی است. اما ایمان به صفات ملائکه همچنان که در آیه 27 سوره انبیاء آمده از اصول اعتقادات نیست. صفات ملائکه در قرآن:
1- «آنها بندگان خدا هستند» (بَلْ عِبادٌ).
2- « شايسته و گرامى هستند» (مُكْرَمُونَ).
آنها همچون بندگان گريز پا نيستند كه تحت فشار مولى، تن به خدمت مى دهند خدا نيز آنها را به خاطر اخلاصشان در عبوديت گرامى داشته و مواهب خويش را به آنها افزايش داده است.
3- آنها آن قدر مؤدب و تسليم و سر بر فرمان خدا هستند كه «هرگز در سخن گفتن بر او پيشى نمى گيرند» (لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ).
4- و از نظر عمل نيز «آنها تنها فرمان او را اجرا مى كنند» (وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ).
سپس به احاطه علمى پروردگار نسبت به آنها اشاره كرده، مى فرمايد: «خداوند اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مى داند» (يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ). هم از دنياى آنها آگاه است و هم از آخرتشان، هم قبل از وجودشان و هم بعد از وجودشان.
سلام
منظور از عطف ترتیب زمانی نیست بلکه منظور ، لزوم ایمان بصورت مجموعی است به این معنا که مومن باید به همه اینها ایمان داشته باشد و اگر نداشته باشد در ایمان او خلل است .
البته در تقدم و تاخر این موارد دقتهایی هست . مثلا مقدم آوردن خدای متعال بخاطر اشرف بودن اوست . تقدم ملائکه هم بدلیل نقش آنها در نزول وحی است . تقدم کتاب هم می تواند بدلیل محوریتش در امر دین باشد همچنانکه در دین اسلام ، قرآن ثقل اکبر است .
موفق باشید
خوب تا بحال هر آنچه که ما شنیده و یا خوانده بودیم تماما معطوف به انبیاء و ائمه بوده است و منابع شناخت آنها نیز تا اندازه ای میسر می باشد ولو به اندازه خیلی کم از دریای بی انتهای وجود آنها.ولیکن در خصوص شناخت ملائکه آیا لزوم شناخت آنها به اندازه شناخت انبیا و ائمه می باشد؟که از این ایه اینگونه اثبات می شود و چنانچه به این صورت است آیا منابع شناختی برای اینها وجود دارد یا خیر؟
سلام
آیه شریفه سخنی از شناخت به میان نیاورده است بلکه از ایمان سخن گفته هرچند هر نوع ایمانی مبتنی بر شناختی است . در امور ایمانی اعتقاد و باور اجمالی کافی است . مثلا در ایمان به ملائکه همین اندازه که مومن باور داشته باشد خداوند فرشتگانی دارد که به فرمان او کارهایی انجام می دهند کافی است و شناخت تفصیلی آنها واجب و ضروری نمی باشد . در عین حال منابعی برای شناخت فرشتگان هست . در این خصوص به نهج البلاغه و تفسیر آیات مربوط به فرشتگان مراجعه فرمایید
والحمد لله
دوست عزیز در خصوص این جمله ای که بیان فرمودید چنانچه حدیث یا روایت یا نقل قولی از ائمه وجود دارد لطفا اعلام فرمائید.ممنون
سلام
اگر به عقاید حقه در زیارت آل یاسین یا تلقین میت مراجعه فرمایید می بینید که اعتقاد به اصل این امور مطرح است نه تفصیل آنها چه اینکه شناخت تفصیلی این امور ضمن اینکه مراتب بسیار دارد از عهده همگان بر نمی آید
والحمد لله
استاد عزیز از جمعبندی سخنان شما بنده به تناقضاتی رسیده ام که با شما در میان می گذارم.ببینید در این آیه گفته شده ایمان به خدا و فرشتگان و کتب و انبیاء که همانگونه که شما اشاره فرمودید ایمان بدون شناخت حاصل نمی شود و منظور این آیه از ایمان همان شناخت و درک انها می باشد.به نظر بنده ایمانی که در پشت این چهار موضوع وجود دارد هیچ فرقی با هم نمیکند یعنی وقتی می بایست خدا را شناخت یا انبیاء را شناخت همانگونه نیز می بایست فرشتگان را شناخت. خوب شما می فرمایید شناخت فرشتگان احتیاج به مراتب بالایی دارد که از عهده همگان بر نمی آید که من می گویم خیر!چرا که مقام حضرت رسول(ص) همانطور که همه می دانیم از تمامی فرشتگان مقرب نیز بالاتر بوده است.پس چطور امکان دارد برای شناخت پیامبر خاتم(ص) این همه منابع وجود دارد(به اندازه وسع فکری بشر) ولیکن مثلا برای شناخت جبرئیل امین هیچ مرجع و کتابی وجود ندارد.یا بی سوادترین مسلمان ما هم اندکی از زندگی پیامبر را بلد است ولیکن دانشمندترین مسلمان ما هم اندکی از زندگی فرشتگان نمی داند.به نظر بنده در این خصوص می بایست بیشتر تامل کرد.
سلام
ظاهرا درست متوجه مطلب ما نشده اید لذا دقت بفرمایید :
1- ایمان به این چهار امر برای یک مومن لازم است
2- ایمان مبتنی بر شناخت است
3- شناخت فرشتگان مراتب متعددی دارد که به حسب افراد و علم و دانایی آنها متفاوت است . لذا از شناخت اجمالی داریم تا شناخت تفصیلی
4- شناخت مورد نظر در امور ایمانی شناخت تفصیلی نیست چه اینکه لازم دانستن شناخت تفصیلی از عهده همگان بر نمی آید
پس در امور ایمانی و از جمله ایمان به فرشتگان شناخت اجمالی کافی است
بنده مباحث زیادی درباره فرشتگان دیده ام مثلا در خود قرآن مطالب بسیار زیادی در خصوص ویژگیهای فرشتگان مطرح است . امام علی ع هم در نهج یک خطبه در وصف فرشتگان و مراتب آنها دارد . احادیث فراوان دیگری هم در خصوص آنها در کتب احادیث موجود است حتی در علوم اسلامی دیگر از جمله فلسفه و عرفان هم درباره آنها بسیار سخن به میان آمده است . اگر سوال خاصی در این مورد دارید مطرح بفرمایید
موفق باشید
اینکه می فرمایید شناخت اجمالی کافی است بنده از شما درخواست نقل قول معصوم کردم که بیان نفرمودید.با این وصف بفرمایید شناخت اجمالی چیست؟یعنی همین که من بدانم فرشته ایست بنام جبرئیل که به پیش پیامبران می آمده و با آنها صحبت می کرده کافی است؟؟؟یعنی منظور این آیه این است که همین مقدار بنده ایمان داشته باشم؟؟خوب این مقدار ایمان به چه درد من خورد؟؟ایا اگر فرشتگان را اصلا خدا رو نمی کرد چه فرقی برای من داشت؟؟یعنی اگر بنده نمی دانستم و ندانم جبرئیل وجود دارد چه اتفاقی می افتاد؟؟ودر خصوص شناخت فرشتگان شما کتابهای نهج البلاغه و قران و احادیث را معرفی می فرمایید که منظور بنده این کتابها نمی باشد منظور بنده کتابهایی است که توسط محققین و اسلام شناسان و مثل بقیه موضوعات دینی چاپ و منتشر می شود.مثلا کتابهایی به عنوان شناخت جبرئیل یا سیری در شناخت اسرافیل.
سلام
دو مورد را گفتم و از جمله اینکه گفتن شهادتین که صرفا شهادت بر توحید و رسالت پیامبر اسلام است برای مسلمان بودن کافی است
1- شناخت اجمالی مشتمل بر اصلی ترین و ضروری ترین عقاید در خصوص آن موضوع است مثلا درباره خدای متعال باید به خدای یکتای خالقی که پروردگار عالمیان است معتقد بود . این اعتقاد برای جداشدن حوزه اعتقادی مومن مسلمان از سایر مکاتب و ادیان ضروری است .
2- فایده شناخت اجمالی و ایمان بخاطر آنستکه بسیاری از معارف دین بر پایه همین عقاید اصولی است . مثلا در وحی اعتقاد به فرشته الهی بنام جبرییل محوریت دارد . ببینید تمام گزافه گویی های سلمان رشدی در کتاب موهونش رد همین اصل و نسبت وحی به شیطان است . می بینید که این عقاید مبنایی هستند .
3- مخاطب دین افراد متفاوتی هستند اما عمده توجه دین به تربیت عملی و اخلاقی انسانهاست چون از نظر دین اگر موانع موجود در این زمینه برطرف شود راهی روشن برای درک این حقایق برای افراد باز می شود حتی در سنگین ترین مسائل مثل توحید . در دعای ابوحمزه می خوانیم : و ان الراحل الیک قریب المسافه و انک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک
در این بیان عرشی تنها مانع و حجاب را گناهان معرفی می فرماید . خوب این مانع که برطرف شود دیگر حجابی نمی ماند تا شناخت حاصل نشود . لذا اکتفای به شناخت اجمالی بی حساب نیست .
بنده مطئنم کتابهای زیادی در این مورد است . جوینده یابنده شود .
والحمد لله
به نظرم دو موردی که فرمودید
این دو مورد باشد .خواهش می کنم غیر این دو مورد بصورت یک استدلال و بحث علمی بفرمایید دلیل شما برای کفایت ایمان به فرشتگان بصورت اجمالی چیست؟فرض کنیم بنده معتقدم ایمان به فرشتگان باید بصورت تفصیلی باشد.
طبق فرمایش جنابعالی یعنی تمام هدف این آیه این است که بگوید ایمان به فرشتگان لازمه این است که دیگران نگویند نعوذ بالله شیطان بر پیامبران نازل می شده!یعنی فرض کنیم در اعتقادات ما تا بحال اشاره ای به فرشته نشده بود آیا سلمان رشدی کتابش را نمی توانست بنویسد!!
طبق این فرمایش یعنی اعتقاد به توحید که اولین اصل از اصول دین ماست بایدی است و تحقیقی و استدلالی نیست؟آیا اعتقاد به توحید جز در سایه شناخت و درک از راه دیگری حاصل می شود؟در این خصوص شناخت می بایست اجمالی باشد یا تفصیلی؟
خوب استاد عزیز من در این سایت عضو شده ام تا از تجارب شما استفاده کنم و اگر قرار باشد من هم دوباره بگردم دنبال این مطالب پس چه نیازی به این سایت؟لطفا چنانچه کتاب یا مرجعی سراغ دارید معرفی نمایید.ممنون می شوم.
سلام
اولا علم تفصیلی به فرشتگان مراتب دارد کدام مرتبه را می خواهید مبنا قرار دهید
ثانیا وقتی علم تفصیلی به وجود فرشتگان ضروری باشد باید برای همگان ضروری باشد و این در حالی است که اغلب اهل ایمان به دلایل مختلف قادر به تحصیل شناخت تفصیلی از فرشتگان را نیستند
اگر دین با تاکید بر این مبانی اندیشه پیروانش را مستحکم نمی کرد مطمئنا اثر تهاجمات فکری مثل کتاب سلمان رشدی خیلی بیشتر از این بود . به هر حال دین ضمن معرفی حقایق اصولی ، امثال این اهداف مهم را هم پیگیری می کند
این مباحث حاشیه ای و خروج از موضوع است در عین حال می گوییم تعیین موارد ضروری در شناخت حقایق هستی به معنای تعیین مرزهاست نه به معنای تحمیل آن به اهل ایمان چه اینکه دین به اختیار است . از میان مومنین کسانی هستند که شناخت خود را موکول به بیان دینی می کنندو به همان حد اکتفا می نمایند و حرجی هم بر آنان نیست . عده ای هم اهل تدقیق و تحقیق می شوند که نور علی نور است .
در مورد کتاب به این آدرس مراجعه کنید
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=102832&ParentID=295433&Language=1
موفق باشید
آنچه که باید توجه کرد این است که برخی از اعتقادات از اصول دین است مانند اعتقاد به یگانگی خدا، عدل و نبوت، وجود ملائکه و ... و برخی دیگر از اصول ایمان، مانند قضا و قدر و ... اعتقاد باطل به یکی از اصول ایمان باعث کفر نمی شود مثلا اگر کسی معتقد باشد انسان مجبور خلق شده یا ملائکه گناه می کنند موجب کفر او نمی شود اما اگر کسی العیاذ بالله یگانگی خدا را قبول نداشته باشد موجب کفر او می شود.از آنجایی که در آیه شریفه ایمان به ملائکه در عرض ایمان به خدا و روز قیامت و نبوت قرار گرفته( من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبیین ...) در نتیجه عدم اعتقاد به وجود ملائکه همچون عدم اعتقاد به وجود خدای متعال موجب انکار ضروری دین است.
پبنابر آنچه گفته شد مراد از ایمان به ملائکه، ایمان به وجود آنهاست که مورد قبول شیعه و سنی است. اما ایمان به صفات ملائکه همچنان که در آیه 27 سوره انبیاء آمده از اصول اعتقادات نیست.
صفات ملائکه در قرآن:
1- «آنها بندگان خدا هستند» (بَلْ عِبادٌ).
2- « شايسته و گرامى هستند» (مُكْرَمُونَ).
آنها همچون بندگان گريز پا نيستند كه تحت فشار مولى، تن به خدمت مى دهند خدا نيز آنها را به خاطر اخلاصشان در عبوديت گرامى داشته و مواهب خويش را به آنها افزايش داده است.
3- آنها آن قدر مؤدب و تسليم و سر بر فرمان خدا هستند كه «هرگز در سخن گفتن بر او پيشى نمى گيرند» (لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ).
4- و از نظر عمل نيز «آنها تنها فرمان او را اجرا مى كنند» (وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ).
سپس به احاطه علمى پروردگار نسبت به آنها اشاره كرده، مى فرمايد: «خداوند اعمال امروز و آينده و اعمال گذشته آنها را مى داند» (يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ). هم از دنياى آنها آگاه است و هم از آخرتشان، هم قبل از وجودشان و هم بعد از وجودشان.