تقاص اعمال یک فرد از خاندان و فرزندان او

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد شعیب

[TD][/TD]

با سلام خدمت شما دوست گرامی

اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام این است که خداوند متعال بیان فرموده که:

« أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى (نجم/38-41) هیچ كس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏ گیرد. و اینكه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و كوشش او نیست. و اینكه تلاش او به زودى دیده مى‏ شود. سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد.»
طبق براهین عقلی و صریح آیات قرآن کریم شکّی در این نیست که خداوند متعال عادل است؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند؛ لذا عذاب، فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس.

پس خدای تعالی گناه کسی را بر کس دیگری نمی نویسد و از او تقاص نمی گیرد چرا که ثواب و عقاب و مواخذه بر اساس افعال اختیاری انسان صورت می گیرد و اثراتی که از گناه گذشتگان اگر در زندگی انسان سرایت کرده باشد (تاثیر عملکرد پدران در نسل خود) چون انسان در آنها اختیاری نداشته مورد مواخذه قرار نمی گیرد. (بدون شک خدای تعالی عادل است)

البته طبیعی است که افعال و رفتار انسان در نسل او تاثیر می گذارد و صفاتی از انسان توسط ژن به نسل او منتقل می شود و این به خاطر علی و معلولی بودن سبب و مسببی بودن عالم است و هیچ ربطی به ثواب و عقاب و یا تقاص گرفتن خدا ندارد.

شاید گفته شود با این نوع تاثیر گذاری اعمال گذشتگان در زندگی نسل آینده در حق آنها اجحاف می شود:

جواب: همان گونه که بیان شد این ها نتیجه طبیعی اعمال و بر اساس قانون علیت است. اگر این شخص تمام تلاش اختیاری خود را انجام دهد ولی به خاطر اعمال دیگران (چه والدین و چه افراد دیگر) نتواند به کمال لایق خود برسد؛ شخص او مقصّر نیست؛ ولی در مقابل، آن کسانی که با اعمالشان مانع از رشد این شخص شده اند مقصّرند؛ لذا عدل الهی ایجاب می کند که حق این شخص را از آن افراد بستاند؛ و طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) در چنین مواردی یا گناهان چنین کسی را بر دوش آن افراد می گذارند یا ثواب آنها را به این شخص منتقل می کنند؛ یا اگر با این دو روش حق این شخص ادا نشد ، خداوند متعال او را از فضل خود برخوردار می کند.

بنابراین، عدل خدا اجازه نمی دهد که کسی حتی ذرّه ای هم از حق خود محروم بماند. همچنین اگر کار والدین و دیگران باعث شده که این شخص راحت تر در مسیر عبودیت قرار گیرد، والدین او یا هرکسی که در رشد او نقش داشته است؛ از ثواب این شخص بهره می برند؛ بدون آن که از ثواب این شخص چیزی کاسته شود.

سلام.پس در این فیلم ها و سریال ها که طرف پدرش یه کاری کرده و بچه سرطان می گیره و ‌.... و همچنین نمونه هایی در زندگی واقعی الکی و تلقین است ؟

سلام
این درست است و در روایات داریم مثلا که اگر کسی حرامخواری کند به هر عنوانی چه مال حرام چه خوردنی های حرام در نسل انسان تاثیر میگذارد و چه بسا اثر آن تا هفت نسل باقی بماند چه این اثر می تواند نقص ظاهری و جسمی باشد و چه بسا این نقص می تواند نقص روحانی باشد به این صورت که فرزند آن شخص از درک یک سری از مقامات معنوی توحیدی محروم شود مثلا در باب زنا و حرام زادگی گفته شده که زنا زاده وارد بهشت اعلی خداوند نمی شود و همچنین محبت اهل بیت در دل همچنین فردی جای نخواهد گرفت
حال با توجه به این آموزه ها و احادیث این مسائل مخالف آیات صریح قران است که در قرآن می فرماید هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد
واین آموزه ها نوعی پارادوکس و تناقض است
درست مانند بحث علم خداوند به آینده افراد و مساله اختیار که نوعی پارادوکس بوده و همواره در ادیان مختلف عالمان و فلاسفه با براهینی درصدد پاسخ به این مساله برآمده اند و عموما این براهین فلسفی درکشان برای خود فلاسفه هم مشکل بوده و روی آن بحث های مفصلی میکنند و آخر به نتیجه نهایی هم نمی رسند چه برسد به اینکه کسی نسبت به علوم دینی و فلسفه نا آشناست!
من هم چند وقت پیش درگیر همین مساله بودم
وبه این نتیجه رسیدم که هرکس به فراخور درک خود با فرض اولیه حقانیت خداوند میتواند با تمثیل هایی و یا تعمق در برخی آیات جواب قانع کننده ای برای خودش پیدا کند تا در این مسیر دچار حیرت نشود
من برای خودم در این مساله با توجه به آموزه های دینی که داشتم یک فرضیه دارم که خودم را قانع میکند
واین فرضیه این است که
۱ فرض کنیم خداوند حق است و موجود است
۲ فرض کنیم خداوند در مقابل رفتار بندگانش یا مسیر عدالت در پیش میگیرد یا گذشت و رحمت
۳ فرض کنیم خداوند نسبت به آینده افراد اطلاع داشته بدون آنکه مساله اختیار نقض شود ( برای اثبات این بند هم یک نظریه تمثیلی برای خودم دارم که شاید فقط خودم را قانع کند که فعلا بماند که چه هست)
ما در روایات داریم که خداوند روح پیامبر اکرم را بسیار قبل تر از حضرت آدم خلق کرده و خداوند پیامبر را بعد از خلق حضرت آدم در نسل آن حضرت قرار داده پس اگر این روایات را مورد قبول بدانیم می توان این نتیجه را گرفت که مساله نسل مقدم بر خلقت نیست یعنی اینکه خداوند ارواح را خلق کرده بدون اینکه کسی در نسل کس دیگر باشد و بعد از خلقت آنها و علم به عملکرد آنها، انها را در نسل یکدیگر قرار داده است و یک دلیل براین نظریه یکی از آیات قرآن در سوره مومنون می باشد که در آیه ۱۰۱ میفرماید که هنگامی که قیامت فرا میرسد هیچ نسبت خویشاوندی میان افراد نخواهد بود
حال با توجه به اینکه خداوند به نحوه عملکرد ارواح در آینده اطلاع دارد و مومن و کافر و فاجر را میشناسد و از نقص های روحی و جسمی اتی افراد که ریشه در رخداد های روز الست دارد میتواند به عنوان عقوبت اعمال فردی در دنیا، نسل او را از ارواحی برگزیند که دچار نقص های روحی یا جسمی باشند که با این فرض هر شخصی در گرو عملکرد خودش در دنیا و روز الست می باشد و اثرات ناشی از وجود چنین فردی چه خیر و چه شر می تواند مثلا به پدر یا مادر بازگردد به عنوان عقوبت یا پاداش
با این فرض میتوان این مساله را فهمید که چطور میشود یک نسل از فرزندان پیامبر پشت سر هم معصوم باشند طبق این نظر وجود نسل معصومین در صلب پیامبر نوعی پاداش الهی برای حضرتش میباشد
یا مثلا اگر کسی زنا کند و نطفه ای تشکیل گردد خداوند روح یک فاجر را که علم به آینده آن شخص دارد به سمت آن نطفه گسیل میکند
و چه بسا فرزند معلول می تواند امتحانی الهی برای فردی باشد
البته این نظریه با فرض این است که ارواح قبل از جسدشان خلق شده اند
مثلا در زیارت دوم روز یکشنبه در مورد حضرت زهرا این مساله کاملا مشخص است

دلسوخته;1004049 نوشت:
سلام.
آیا خداوند به عنوان مثال تقاص اعمال اجداد یک کودک را می تواند از او که از نسل آن هاست بگیرد ؟

سلام.چیز عجیبی نیست.هر چیزی که در قرآن گفته شده مثلش در زندگی دنیوی ما وجود داره.در قرآن هم بخاطر همین مثلها ذکر میشود.
شما داخل کشتی باشید و قسمتی از اون رو که متعلق به خودتونه تخریب کنید.آیا بقیه ساکنین اون کشتی از بالایایی که متوجه شما و کشتی میشود در امانند؟ آیا اون بچه و مادری که در قسمت دیگر کشتی هستند و دچار بلای غرق شدگی شدند در گناه اون فرد دخالتی داشتند مثلا؟
مثال دیگر کسی قسمتی از محل سکونتش رو آتش میزند شعله گسترش می یابد و کسانی که دخالتی در اون نداشتند رو دچار بلا و مصیبت میکند.آیا باید گفت آنها هم در گناه اون فرد نخست شریکند؟
دنیای ماده و معنا قوانین خاص خودش رو داره.مثالهایی که زدم مربوط به دنیای ماده بود.در دنیای معنا راههای زیادی هم هست تا از عواقب گناهان دیگران مصون ماند.

دلسوخته;1004487 نوشت:
سلام.پس در این فیلم ها و سریال ها که طرف پدرش یه کاری کرده و بچه سرطان می گیره و ‌.... و همچنین نمونه هایی در زندگی واقعی الکی و تلقین است ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
در روایات هست که مریضی کودک کفاره پدر و مادر است.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص‏ فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه‏(کافی ج 6 ص 52)
ِقال رسول الله(ص) وَ إِذَا مَرِضَ الصَّبِيُّ كَانَ مَرَضُهُ كَفَّارَةً لِوَالِدَيْه‏(عده الداعی ص126)

از امام علی(ع) سوال کردند که آیا در مریضی کودک ثوابی هم به پدر و مادر می رسد حضرت فرمودند مریضی کودک باعث کفاره گناه پدر ومادر می شود . نه این که گناه پدر و مادر باعث بیماری کودک آنها شود.(خوب دقت کنید)
ملاک ما فیلم ها و بیانات عامیانه نیست بلکه باید دید آیا دین این حرف را قبول دارد یا نه؟
و این از باب لطف خداوند است که یک قضیه طبیعی مانند مریضی کودم را عاملی کرده برای آمرزش پدر و مادر و این لطف خدا به مسلمانان و مومنین است که بیماری آنها نیز باعث پاک شدن گناهاهنشان می شود. و از این بالا تر بیماری فرزندانشان نیز که به واسطه این بیماری ها غمگین می شوند هم کفاره گناهانشان بشود.
و بر عکس این قضیه درست نیست که گناه پدر و مادر باعث بیماری فرزند شود چه بسا می بینیم که فرزندان ائمه اطهار بیماری سختی می گرفتند در صورتی که ائمه پاک و طاهر بودند و حتی به این بیماری فوتمی کردند و ائمه بر عزای آنها می نشستند.

اما شاید این سوال پیش آید که این کودکان که گناهی نکرده اند که مریض می شوند و یا ناقص الخلقه به دنیا می آیند و ...این ها که گناهی نکرده اند و پاک و طاهر اند آیا این با عدالت خدا سازگار است؟؟!!
در جواب به این سوال باید بگوییم که:

بايد دانست. تفاوت در كيفيت خلقت انسان ها نتيجه و لازمه حتمى نظام مندى و قانونمندى جهان هستى است. يعنى:


1 (نظام خلقت نظام علت و معلول است. هيچ معلولى بدون علت به وجود نمى آيد و تخلف هيچ معلولى از علت تامه اش ممكن نيست (اصل ضرورت على).

2 (رابطه علت و معلول داراى قوانين و قواعد معين است؛ يعنى چنان نيست كه از هر علتى، هر معلولى قابل ايجاد باشد. به تعبير ديگر هر علت معينى معلول معينى دارد؛ (اصل سنخيت علت و معلول).

اگر دو اصل فوق با ژرفكاوى دقيق فلسفى مورد بررسى قرار گيرد، مشخص خواهد شد بينا يا نابينا تولد يافتن يك فرد یا مریض بودن کدک در بدو تولد لازمه حتمى مجموعه عللى است كه در به وجود آوردن وى مؤثر بوده اند. در اين امور عوامل بسيار متعددى دخيل اند، حتى كيفيت آميزش والدين، زمان، مكان، روحيات و حالات روانى، وضعيت جسمى، نوع و مقدار غذاهايى كه مصرف كرده اند و هر يك به سهم خود نقشى در كيفيت تكوين جنين ايفا مى كنند. در اين جا ممكن است سوال شود كه آيا خداوند نمى تواند با تفاوت چشمگيرى كه همه اين عوامل دارند، ولى تأثير همه را يكسان سازد؟ پاسخ آن است كه چنين چيزى سر از تناقض درمى آورد، زيرا لازمه آن اين است كه علت پديده اى محقق باشد، ولى تأثير نكند و علت بودن و تاثير نكردن تناقض آميز است. و يا معلولى بدون علت پديد آيد، كه لازمه آن اين است كه كل طرح نظام آفرينش به هم بخورد، زيرا در اين صورت پديد آمدن هر چيز از هر امر نامربوطى محتمل مى شود و آن گاه است كه از پریدن یک پشه یک ساختمان 12 طبقه ویرانی می شود و یا با آب ریختن بر یک آتش به جای این که آتش خاموش شود شعله می گیرد و یا از هسته زردآلو درخت خرما به بار می آید!!!
پس در مورد بیماریها و نقصهای مادرزادی علتی دارد که چون آن علت محقق شده معلول آن هم محقق خواهد شد که اگر اینگونه نباشد نظام علی و معلولی عالم بهم خواهد خورد.



[=arial]در قيامت نيز خداوند هر كس را به اندازه نعمتى كه به او داده، بازخواست مى كند. در بحارالانوار، ج 81، ص 182 آمده است: خداوند از گناه كسى كه يك چشم و يا دو چشم خود را از دست داده است، بازخواست نمى كند. پس اگر كسى از نعمتى محروم است، در قبال آن از مزايايى و تخفيفاتى برخوردار است و به هر نحو ممكن عدالت برقرار است.

[=arial]بنابراين براساس نظام جهان بايد ميان پدر و مادرى كه بسيارى از مسائل را رعايت كرده اند و پدر و مادرى كه بسيارى از مسائل را رعايت نكرده اند در استعداد و وضعيت جسمى فرزندشان تفاوتى باشد. آنچه در نظام خلقت وجود دارد، تفاوت است؛ نه تبعيض و آنچه مذموم مى باشد، تبعيض است نه تفاوت.
اما از آنجا كه فرزند بى تقصير است خداوند براساس عدالت خود، به ميزان استعداد و توانمندى فرزند از او مسؤوليت مى خواهد و كمبودهاى او را در آخرت جبران مى كند.(که در بحث های کلامی یک باب مفصلی در همین مورد به نام اعواض آمده است)

[=arial]به طوری که به خاطر شکر و صبوری که پیشه کرده خداوند به او پاداش عظيمى عطا خواهد نمود به گونه اى كه طبق فرمایش روایات ديگران آرزو خواهند كرد كه: اى كاش در دنيا آن دشوارى ها ناملايمات و محروميت ها را مى كشيديم و اكنون از ثمرات شيرينش بهره مند مى شديم.

salirezae;1004494 نوشت:
این درست است و در روایات داریم مثلا که اگر کسی حرامخواری کند به هر عنوانی چه مال حرام چه خوردنی های حرام در نسل انسان تاثیر میگذارد و چه بسا اثر آن تا هفت نسل باقی بماند چه این اثر می تواند نقص ظاهری و جسمی باشد و چه بسا این نقص می تواند نقص روحانی باشد به این صورت که فرزند آن شخص از درک یک سری از مقامات معنوی توحیدی محروم شود مثلا در باب زنا و حرام زادگی گفته شده که زنا زاده وارد بهشت اعلی خداوند نمی شود و همچنین محبت اهل بیت در دل همچنین فردی جای نخواهد گرفت
حال با توجه به این آموزه ها و احادیث این مسائل مخالف آیات صریح قران است که در قرآن می فرماید هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد
واین آموزه ها نوعی پارادوکس و تناقض است
درست مانند بحث علم خداوند به آینده افراد و مساله اختیار که نوعی پارادوکس بوده و همواره در ادیان مختلف عالمان و فلاسفه با براهینی درصدد پاسخ به این مساله برآمده اند و عموما این براهین فلسفی درکشان برای خود فلاسفه هم مشکل بوده و روی آن بحث های مفصلی میکنند و آخر به نتیجه نهایی هم نمی رسند چه برسد به اینکه کسی نسبت به علوم دینی و فلسفه نا آشناست!
من هم چند وقت پیش درگیر همین مساله بودم
وبه این نتیجه رسیدم که هرکس به فراخور درک خود با فرض اولیه حقانیت خداوند میتواند با تمثیل هایی و یا تعمق در برخی آیات جواب قانع کننده ای برای خودش پیدا کند تا در این مسیر دچار حیرت نشود
من برای خودم در این مساله با توجه به آموزه های دینی که داشتم یک فرضیه دارم که خودم را قانع میکند
واین فرضیه این است که
۱ فرض کنیم خداوند حق است و موجود است
۲ فرض کنیم خداوند در مقابل رفتار بندگانش یا مسیر عدالت در پیش میگیرد یا گذشت و رحمت
۳ فرض کنیم خداوند نسبت به آینده افراد اطلاع داشته بدون آنکه مساله اختیار نقض شود ( برای اثبات این بند هم یک نظریه تمثیلی برای خودم دارم که شاید فقط خودم را قانع کند که فعلا بماند که چه هست)
ما در روایات داریم که خداوند روح پیامبر اکرم را بسیار قبل تر از حضرت آدم خلق کرده و خداوند پیامبر را بعد از خلق حضرت آدم در نسل آن حضرت قرار داده پس اگر این روایات را مورد قبول بدانیم می توان این نتیجه را گرفت که مساله نسل مقدم بر خلقت نیست یعنی اینکه خداوند ارواح را خلق کرده بدون اینکه کسی در نسل کس دیگر باشد و بعد از خلقت آنها و علم به عملکرد آنها، انها را در نسل یکدیگر قرار داده است و یک دلیل براین نظریه یکی از آیات قرآن در سوره مومنون می باشد که در آیه ۱۰۱ میفرماید که هنگامی که قیامت فرا میرسد هیچ نسبت خویشاوندی میان افراد نخواهد بود
حال با توجه به اینکه خداوند به نحوه عملکرد ارواح در آینده اطلاع دارد و مومن و کافر و فاجر را میشناسد و از نقص های روحی و جسمی اتی افراد که ریشه در رخداد های روز الست دارد میتواند به عنوان عقوبت اعمال فردی در دنیا، نسل او را از ارواحی برگزیند که دچار نقص های روحی یا جسمی باشند که با این فرض هر شخصی در گرو عملکرد خودش در دنیا و روز الست می باشد و اثرات ناشی از وجود چنین فردی چه خیر و چه شر می تواند مثلا به پدر یا مادر بازگردد به عنوان عقوبت یا پاداش
با این فرض میتوان این مساله را فهمید که چطور میشود یک نسل از فرزندان پیامبر پشت سر هم معصوم باشند طبق این نظر وجود نسل معصومین در صلب پیامبر نوعی پاداش الهی برای حضرتش میباشد
یا مثلا اگر کسی زنا کند و نطفه ای تشکیل گردد خداوند روح یک فاجر را که علم به آینده آن شخص دارد به سمت آن نطفه گسیل میکند
و چه بسا فرزند معلول می تواند امتحانی الهی برای فردی باشد
البته این نظریه با فرض این است که ارواح قبل از جسدشان خلق شده اند
مثلا در زیارت دوم روز یکشنبه در مورد حضرت زهرا این مساله کاملا مشخص است

با سلام
درباره وجود روح قبل از بدن(که این پست شما مبنی بر آن بود) اقوال و نظرات مختلفی مطرح است که پیشنهاد می کنم در صورت تمایل به بحث حول آن تاپیکی مستقل تشکیل دهید.

من دیگر حرفی ندارم و همان چیزی که یقین داشتم برام مجددا آشکار شد.
خدانگهدار

دلسوخته;1004965 نوشت:
من دیگر حرفی ندارم و همان چیزی که یقین داشتم برام مجددا آشکار شد.
خدانگهدار

سلام.فکر کنم شما متوجه تفاوت بین آثار گناه و تقاص گناه دیگران نشدید کامل.تقاص گناه یعنی شریک بودن در جرم دیگری و شریک بودن در مجازات آن که هیچ فردی بخاطر گناه دیگران مجازات نمیشه و عمل هر شخص برای هر شخص مستوجب ثواب و عقاب میشه.بهرحال آثار گناه اگه مادی باشه یعنی مثلا پدر و مادرمون یا اجدادمون درست زندگی نکردند و از نظر ژنی دچار مشکل شدیم و بیماری رو به ارث بردیم این گناهش به پای اونها نوشته میشه یا اگه بر اثر شرایط محیطی چیزی به ارث بردیم چون قوانین هستی ثابته مثل دو دو تا چهارتاست مگر معجزاتی که شرایط خاص خودش رو داره خداوند این نقایص ما رو حتما در موردمون در نظر میگیره و اگه نقصانی در عملمون بود مورد غفران قرار میده که این زندگی کوتاه گذرگاهی بیش نیست. و اگر هم مادی نیست بازهم با عملمون میتونیم غفران و رحمت خدا رو شامل حالمون کنیم.

نزدیک مرگ;1004979 نوشت:
سلام.فکر کنم شما متوجه تفاوت بین آثار گناه و تقاص گناه دیگران نشدید کامل.تقاص گناه یعنی شریک بودن در جرم دیگری و شریک بودن در مجازات آن که هیچ فردی بخاطر گناه دیگران مجازات نمیشه و عمل هر شخص برای هر شخص مستوجب ثواب و عقاب میشه.بهرحال آثار گناه اگه مادی باشه یعنی مثلا پدر و مادرمون یا اجدادمون درست زندگی نکردند و از نظر ژنی دچار مشکل شدیم و بیماری رو به ارث بردیم این گناهش به پای اونها نوشته میشه یا اگه بر اثر شرایط محیطی چیزی به ارث بردیم چون قوانین هستی ثابته مثل دو دو تا چهارتاست مگر معجزاتی که شرایط خاص خودش رو داره خداوند این نقایص ما رو حتما در موردمون در نظر میگیره و اگه نقصانی در عملمون بود مورد غفران قرار میده که این زندگی کوتاه گذرگاهی بیش نیست. و اگر هم مادی نیست بازهم با عملمون میتونیم غفران و رحمت خدا رو شامل حالمون کنیم.

سلام . بعید بدانم پدر و مادر و اجداد بابت نقص و ... فرزند مجازات شوند اول به خاطر اینکه خود والدین و اجداد خود قربانی اند و همین طور به عقب بروید تا برسید به اولین انسان.
با این حساب من باید یقه ی حضرت آدم را بگیرم بگویم چرا سیب را خوردی ؟
ثانیا با این حرف اختیار نقض خواهد شد. اگر خداوند بگوید تو مختار بودی و اصلا قبول ندارم که بهانه بیاوری و گردن اجدادت بندازی آنوقت باز هم این را بیان می کنید؟
پسر نوح پدر خوبی داشت اما مادر خوبی نداشت پسر همان شد که در قرآن آمد و بهانه قبول نیست.
یا علی.

دلسوخته;1005072 نوشت:
سلام . بعید بدانم پدر و مادر و اجداد بابت نقص و ... فرزند مجازات شوند اول به خاطر اینکه خود والدین و اجداد خود قربانی اند و همین طور به عقب بروید تا برسید به اولین انسان.
با این حساب من باید یقه ی حضرت آدم را بگیرم بگویم چرا سیب را خوردی ؟
ثانیا با این حرف اختیار نقض خواهد شد. اگر خداوند بگوید تو مختار بودی و اصلا قبول ندارم که بهانه بیاوری و گردن اجدادت بندازی آنوقت باز هم این را بیان می کنید؟
پسر نوح پدر خوبی داشت اما مادر خوبی نداشت پسر همان شد که در قرآن آمد و بهانه قبول نیست.
یا علی.

با سلام
ما باید بین تقاص عملکرد دیگران و نتیجه عملکرد دیگران تفاوت قائل شویم.
در نتیجه بحث تکوینی است در تقاص بحث تشریعی و جزایی است.
یک وقت کسی می زند شیشه خانه مردم را می شکند دو اتفاق می تواند رخ دهد : 1- جلو او را بگیرند و بگویند چرا شکسته ای و او را بزنند این همان تقاص است 2- یکی این که شیشه شکسته های آن روی سرش بریزد و سرش خونی شود (این نتیجه عمل اش است) اگر بر فرض مثال کس دیگری هم پای این ساختمان ایستاده بود شیشه شکسته ها بر سر او هم می ریخت . اما هیچ انسان عادلی به خاطر شکستن شیشه توسط این فرد فرد دیگر را بازخواست و تنبیه نمی کند.
انشا الله فرق این دو با هم مشخص شده باشد در تقاص اراده تنبیه هست اما در نتیجه حاصل و آن عمل است و هیچ قصد تنبیهی در کار نیست.

خدا که انسان را خلق کرد انسان را اینگونه قرار داد که در دنیا ماده بتواند فعل اختیاری انجام دهد و این فعل اختیاری او در دنیا اثر بگذارد چه فعل خوب و چه فعل بد و راه را توسط راهنمایانی به نمایاند و به او وعده ثواب و عقاب بر اعمال اختیاری اش داد.
و خدا اراده کرده است که اعمال اختیاری انسان در عالم ماده محدود نشود و او بتواند کارهایش را انجام دهد این کارهای اختیاری او گاهی از روی علم و گاهی از روی جهل رخ می دهد درست است که کار جاهلانه این فرد عقوبت اخروی ندارداما نتیجه دنیایی آن باقی می ماند. مثلا کسی ناخواسته با کارد انگشت خود را می برد و قطع می کند این فرد گر چه عقوبت نمی شود ولی این عمل او باعث می شود تا آخر عمر انگشت نداشته باشد.
این عمل اختیاری انسان گاهی اثرش کوتاه و مربوط به خود است(قطع انگشت) و گاهی هم در زندگی خود اثر می گذارد و هم زندگی دیگران را تحت الشعاع قرار می دهد. مثلا کسی که در یک شب، نا خواسته با ماشین به تیر برق خیابانی می زند این کار اولا باعث می شود که ماشینش خراب شود و خسارت ببیند و ثانیا ناخواسته موجب شده که مراسم عروسی یک نفر که ماه ها برای آن برنامه ریزی کرده بوده به همراه 300 نفر میهمان به خاطر قطع برق خراب شود. نتیجه عملکرد این فرد(هر چند غیر ارادی) به هم ریختن عروسی و خراب شدن شب 300 نفر و عروس و داماد می شود.

در زندگی انسان هم همین طور است گاهی عملکرد ما باعث می شود که در نسل ما (ناخواسته مشکل پیش بیاید ) و نسل ما دچار گرفتاری شوند.

اما در مورد حضرت آدم و خوردن میوه ممنوعه گاهی گمان می شود که ما انسان ها اگر حضرت آدم از آن میوه ممنوعه نمی خورد الآن در بهشت بودیم و هیچ گناه نمی کردیم این تصور اشتباه است اصلا خدا قرار بود آدم را برای دوره ای در بهشت برای آشنایی او به زندگی زمینی و وجود دشمنی به نام شیطان و ... آشنا کند از این رو او را به بهشت برد و آدم فریب شیطان را خورد و زودتر از موعد مقرر از بهشت بیرون رفت. و الا بیرون آمدن او از بهشت قطعی و جزء برنامه زندگی انسان بود.
اصلا خدا انسان را برای زندگی روی زمین آفریده بود تا انسان روی زمین مورد امتحان واقع شود.

سلام.
سوای اینکه تنبیه باشد یا ناخواسته خروجی هر دو یکی است :
فلاکت و بدبختی.
[SPOILER]
علي( علیه السلام ): ايّاکم وَ تَزويجَ الحَمْقاءِ فَاِنَّ صُحبَتَها بَلاءٌ وَ وَلَدَها ضِياعُ.

الکافي، ج5، ص354

دور باشيد از ازدواج با زن احمق و بي خرد که مصاحبت او گرفتاري است و فرزند حاصل از آن ازدواج، ضايع و تباه شده است.

[/SPOILER]

باز خوبه حضرت آدم کمی لذت بهشت رو برد ما که همونم نچشیدیم.

خلاصه کسی که مشکل دارد، دارد ، کک کسی نمی گزد!

دلسوخته;1005156 نوشت:
سلام.
سوای اینکه تنبیه باشد یا ناخواسته خروجی هر دو یکی است :
فلاکت و بدبختی.

با سلام
باید نگاهمان را وسیع و حقیقی کنیم تا فرق این دو را متوجه شویم بله اگر نگاهمان محدود بودن انسان در دنیا باشد جز فلاکت و بدبختی چیزی دیده نمی شود اما اگر انسان را محدود به دنیا نبینیم و بدانیم که آخرتی هم هست و این دنیا نسبت به آخرت بسیار نا چیز است خیلی چیز ها فرق می کند انسان اگر در این دنیا ناخواسته دچار ابتلاءاتی هم شد می داند که در آخرت بنا بر عمل اختیاری اش سنجیده می شود نه با این گرفتاری و فلاکت اجباری!! کسی که به خاطر برخی از اخلاقیات پدر و مادر و سوء تغذیه ای که در دوران بارداری و انعقاد نطفه داشته اند و مشکلات پیرامونی مانند جنگ و استرس های ناشی از آن ، انسان عصبانی مزاج و تندخویی است و در این وضعیت هیچ اختیاری هم نداشته است آیا با کسی که به صورت ژنتیکی خلق آرام و نیکویی دارد و همه اوضاع اعصابش سر جایش است و ... به یک صورت در نزد خدا سنجیده می شوند ؟؟ خیر.
بلکه هر کس با پیش زمینه ای که داشته است سنجیده می شود و پاداش عقاب خواهد شد.

دلسوخته;1005156 نوشت:
باز خوبه حضرت آدم کمی لذت بهشت رو برد ما که همونم نچشیدیم.

انشا الله که همه ما با تلاش در راه عبادت خدای تعالی و بندگی حضرت حق نه تنها طعم بهشت را می چشیم بلکه در بهشت جاویدان خواهیم شد.
الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي‌ الْجَنَّةِ خَـٰلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَـاوَات وَ الارْضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَ عَطَآءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ.


سلام.
انسان بدبخت و بیچاره براش هیچ تضمینی ۱۰۰ درصدی وجود نداره که پایان عمر رستگار و سعادتمند باشه تا اون دنیا منتظر عوض باشه و خداوند هم دو دستی همه چیز رو بهش بده . فکر کنم این رو شنیده باشید که دنیا مزرعه آخرته و این یعنی تو وقتی تو دنیا نتونستی کاری بکنی آدم نباید دلشو صابون بزنه . غیر اینه؟
مثلا اگر کودکی در شر گرفتار بشه و کلا بنیان و پایه ی سرنوشت آیندش نابود بشه و مثلا بر فرض مثال به ضعفش عقده ای و تبهکار بشه واقعا باید منتظر عوض بمونه ؟ خدا از حق دیگران می گذره و این فرد قربانی رو مجازات نمی کنه ؟؟
اما درباره ی تربیت و ... مثلا آیه ۶ تحریم درباره ی تربیت است که خداوند هشدار داده. چرا هشدار داده به نظرتون ؟؟
چرا اینهمه حدیث سفارشی وجود داره که مثلا درباره ی ژنتیک و تربیت هشدار می دن ؟؟
یعنی مردی رفتی اون دنیا گفتی پدرم فلان بود و ژن من معیوب و ... خبری از تخفیف نیست . اشتباه فک می کنم به نظرتون؟؟
اما درباره ی اعمال اختیاری به نظرتون عمل انسان جدا از نیروی فرمان دهنده ی ذات و ژنتیک و تربیت و ... است ؟ پس چرا خداوند در قرآن می گوید : بگو هر کس طبق خلق و خوی خود عمل می کند!
کسی که از کودکی بدبخت بوده یا بهتره بگیم شقاوتمند فکر کنم سعادتمند شدنش جز رویاهاست.
مثلا می بینیم افرادی موقعیت های خوبی براشون پیش میاد معلوم نیست از کجا از درو دیوار از سمت خدا یا ... قشنگ زندگی می ره جلو حالشو می برن بعد یکی تو کودکی موقعیت های شر و کثافت براش میاد می ره جلو باز موقعیت های کثافت براش پیش میاد معلوم نیست از کجا درمیاد ، کار خداست آه و نفرینه بخت بدشه معلوم نیست تا آخر عمر هم تو بدبختی و کثافت دست و پا می زنه آخر سر هم می میره بدون هیچ لذتی و رشد کافی و جهنم خوش می گذرونه!
آخرت زمانی امید بخشه که بدونی امیدی برای نجات هست وقتی امیدی نیست دیگه نه دنیا است نه آخرت و خلاصه خسر الدنیا و الاخره.

باسمه البصیر

سلام علیکم

دلسوخته;1005433 نوشت:
سلام.
انسان بدبخت و بیچاره براش هیچ تضمینی ۱۰۰ درصدی وجود نداره که پایان عمر رستگار و سعادتمند باشه تا اون دنیا منتظر عوض باشه و خداوند هم دو دستی همه چیز رو بهش بده . فکر کنم این رو شنیده باشید که دنیا مزرعه آخرته و این یعنی تو وقتی تو دنیا نتونستی کاری بکنی آدم نباید دلشو صابون بزنه . غیر اینه؟
مثلا اگر کودکی در شر گرفتار بشه و کلا بنیان و پایه ی سرنوشت آیندش نابود بشه و مثلا بر فرض مثال به ضعفش عقده ای و تبهکار بشه واقعا باید منتظر عوض بمونه ؟ خدا از حق دیگران می گذره و این فرد قربانی رو مجازات نمی کنه ؟؟
اما درباره ی تربیت و ... مثلا آیه ۶ تحریم درباره ی تربیت است که خداوند هشدار داده. چرا هشدار داده به نظرتون ؟؟
چرا اینهمه حدیث سفارشی وجود داره که مثلا درباره ی ژنتیک و تربیت هشدار می دن ؟؟
یعنی مردی رفتی اون دنیا گفتی پدرم فلان بود و ژن من معیوب و ... خبری از تخفیف نیست . اشتباه فک می کنم به نظرتون؟؟
اما درباره ی اعمال اختیاری به نظرتون عمل انسان جدا از نیروی فرمان دهنده ی ذات و ژنتیک و تربیت و ... است ؟ پس چرا خداوند در قرآن می گوید : بگو هر کس طبق خلق و خوی خود عمل می کند!
کسی که از کودکی بدبخت بوده یا بهتره بگیم شقاوتمند فکر کنم سعادتمند شدنش جز رویاهاست.
مثلا می بینیم افرادی موقعیت های خوبی براشون پیش میاد معلوم نیست از کجا از درو دیوار از سمت خدا یا ... قشنگ زندگی می ره جلو حالشو می برن بعد یکی تو کودکی موقعیت های شر و کثافت براش میاد می ره جلو باز موقعیت های کثافت براش پیش میاد معلوم نیست از کجا درمیاد ، کار خداست آه و نفرینه بخت بدشه معلوم نیست تا آخر عمر هم تو بدبختی و کثافت دست و پا می زنه آخر سر هم می میره بدون هیچ لذتی و رشد کافی و جهنم خوش می گذرونه!
آخرت زمانی امید بخشه که بدونی امیدی برای نجات هست وقتی امیدی نیست دیگه نه دنیا است نه آخرت و خلاصه خسر الدنیا و الاخره.

اگر انسان تنها تحت تأثیر عوامل بیرونی و پیرامونی خویش قرار داشت سخن شما درست بود،امّا قوای درونی انسان

مانند عقل،اختیار،فطرت،وجدان،اراده، الهام و مانند آن، بعلاوه ی هدایت الهی نه تنها می تواند اقتضائات و آثار ژنتیک و محیط

را بی اثر کند بلکه قادر خواهد بود که از آثار سوء آنها به شرط صبر و استقامت شخص، سکوی پرتابی به سوی معنویت و موفقیّت بسازد.

حبیبه;1005472 نوشت:
باسمه البصیر

سلام علیکم

اگر انسان تنها تحت تأثیر عوامل بیرونی و پیرامونی خویش قرار داشت سخن شما درست بود،امّا قوای درونی انسان

مانند عقل،اختیار،فطرت،وجدان،اراده، الهام و مانند آن، بعلاوه ی هدایت الهی نه تنها می تواند اقتضائات و آثار ژنتیک و محیط

را بی اثر کند بلکه قادر خواهد بود که از آثار سوء آنها به شرط صبر و استقامت شخص، سکوی پرتابی به سوی معنویت و موفقیّت بسازد.

سلام. چون معلومه خوب متن منو متوجه نشدید اینو می گم :
فطرت اگر خراب باشه شاعر بیکار نبوده بگه عاقبت گرگ زاده گرگ شود. خداوند تو قرآن هم بیان کرده که هر کس مطابق خلق و خوی و شاکله ی خودش رفتار می کنه.
الهام من نمی دونم منظورت چیه اما خدا وعده فرشته ی نگهبان برای همه داده اما خیلی ها اثر این رو تو زندگی ندیدن.خیلی رو نجات داده خیلی ها رونگاه کرده.
وجدان همیشه بد موقع فعال شده نوشدارو بعد از مرگ سهراب!
ژنتیک و آثار محیطی و لقمه و .... همه تاثیرداره تقریبا کسایی که مشکل داشتند نجات پیدا نکردن.(گفتم تقریبا)
وقتی بنیان یک آدم از پایه بهم بریزه عقل کیلو چنده ؟ عقل کجا به کار میاد ؟ مثلا یه کودک یا نوجوان عقلش چه قدر کمکش می کنه ؟
اینقدر هم اختیار رو نگید اگه مثلا من مختار کامل بودم می تونستم عوارض افعال رو جبران کنم درحالی که خواست اصلی خداوند تا اعمال نشه فعل رقم نمی خوره وقتی کسی تو فلاکته خواست اون بالاییه وگرنه کسی دنبال مصیبت و فلاکت نیست مگر اینکه مریض روانی باشه طرف.
وقتی عوارض و مصیبت به وجد اومده دیگه طرف باید چیکار کنه ؟؟
فقط اینو یاد گرفتید بگید طرف اختیار داره و .... همه رو بندازین گردن اختیار.
البته نه شما و نه کس دیگه متوجه این حرف های من نمیشه.

باسمه الشفیق

دلسوخته;1005477 نوشت:
فطرت اگر خراب باشه شاعر بیکار نبوده بگه عاقبت گرگ زاده گرگ شود.

مبنای اعتقادات شما شعر است؟!

امام صادق علیه السلام فرمودند:"کل مولد یولد علی فطرة التوحید"

هر مولودی با فطرت توحیدی متولد می شود.پس گرگ زاده الزاما گرگ نخواهد شد.

دلسوخته;1005477 نوشت:
خداوند تو قرآن هم بیان کرده که هر کس مطابق خلق و خوی و شاکله ی خودش رفتار می کنه.

احتمالا مقصود شما آیه ی شریفه"کل یعمل علی شاکلته" باشد؛شاکله همان ژنتیک نیست بلکه ژن جزء علل معده ی شکل گیری

شخصیت انسان است چنانکه محیط و تربیت اما همه ی آن نیست،موارد مذکور بعلاوه عقل و اختیار و سایر نیروهای باطنی انسان

و بکارگیری درست هر یک شاکله ی انسان را می سازد.

دلسوخته;1005477 نوشت:
الهام من نمی دونم منظورتون چیه اما خدا وعده فرشته ی نگهبان برای همه داده اما خیلی ها اثر این رو تو زندگی ندیدن.خیلی رو نجات داده خیلی ها رونگاه کرده.

"و نفس و ما سواها فألهمها فجورها و تقواها"قسم به نفس و آنکه سامانش بخشید و شر و خیرش را به او الهام نمود.

دلسوخته;1005477 نوشت:
وجدان همیشه بد موقع فعال شده نوشدارو بعد از مرگ سهراب!

نفس لوّامه یا وجدان یکی از عوامل مؤثر در توبه و اصلاح و بازگشت به سوی خیر و صلاح است.

دلسوخته;1005477 نوشت:
ژنتیک و آثار محیطی و لقمه و .... همه تاثیرداره تقریبا کسایی که مشکل داشتند نجات پیدا نکردن.(گفتم تقریبا)

بله قطعا تأثیر دارد ولی به نحو اقتضاء،مثال نقض سخن شماهم کسانی هستند که از بند اقتضائات محیط و وراثت نجات پیدا کرده اند.

دلسوخته;1005477 نوشت:
وقتی بنیان یک آدم از پایه بهم بریزه عقل کیلو چنده ؟ عقل کجا به کار میاد ؟ مثلا یه کودک یا نوجوان عقلش چه قدر کمکش می کنه ؟

اگر عقل و سایر نیروهای باطنی را بکار نگیریم معلوم است که به کار نمی آید مثل هر چیزی دیگری.

کودک که همیشه کودک باقی نمی ماند بالاخره روزی بزرگ می شود بالغ می شود و می فهمد وقتی فهمید می تواند مسیر زندگیش را تغییر دهد گرچه سخت باشد.

دلسوخته;1005477 نوشت:
اینقدر هم اختیار رو نگید اگه مثلا من مختار کامل بودم می تونستم عوارض افعال رو جبران کنم درحالی که خواست اصلی خداوند تا اعمال نشه فعل رقم نمی خوره وقتی کسی تو فلاکته خواست اون بالاییه وگرنه کسی دنبال مصیبت و فلاکت نیست مگر اینکه مریض روانی باشه طرف.

شما و ما مختار کامل نیستیم اما در رقم زدن سرنوشتمان دخل عظیمی داریم:"إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ"

سلام.
این شاعر آدم کمی نبوده اما چون بهانه سر این گرفتید دوبازه حدیث که چند پست قبل گذاشتم اینجا می ذارم:

[SPOILER]
علي( علیه السلام ): ايّاکم وَ تَزويجَ الحَمْقاءِ فَاِنَّ صُحبَتَها بَلاءٌ وَ وَلَدَها ضِياعُ.

الکافي، ج5، ص354

دور باشيد از ازدواج با زن احمق و بي خرد که مصاحبت او گرفتاري است و فرزند حاصل از آن ازدواج، ضايع و تباه شده است. [/SPOILER]
یعنی حضرت علی نمی تونست بگه اما این کودک راه نجات داره ؟!!
و احادیث مشابه از پیغمبر خواستید براتون بذارم.

بنده کاری به فطرت توحیدی ندارم اصلا چه ربطی به فطرت توحیدی داره حرفام ؟؟
نفس لوامه هم وقتی مسیر برگشت بسته باشه بیشتر نیروی افسردگی آور و عذاب وجدان شدید داره تا راهنمایی گر برای برگشت.
بر فرض کودک و نوجوان بزرگ شد و فهمید راهی که رفته غلطه اما عوارض رو چه طور جبران کنه ؟؟ شاید بشه رفتارها رو جبران کرد اما عوارض فیزیکی و ... رو نمیشه جبران کرد.وقتی در کودکی یک سری مبناهای رشد آدمی نابود بشه دیگه دیوار تا ثریا کج می رود.دنیا هم یکی دو روز نیست.
اما درباره این قسمت که گفتید :
[SPOILER]
إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ

[/SPOILER]

بهتره قبل این آیه رو یک نگاه بکنیم :
[SPOILER]
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّه
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب ها و گزندها] حفظ می کنند.
[/SPOILER]

اما درباره نجات برخی افراد که گفتید باید موارد زیر رو بررسی کنیم:
۱- توفیق پیدا کردن این افراد توسط خداوند
۲- شرایط بازگشت یا توانایی مادی و معنوی برای بازگشت
۳-فراهم شدن موقعیت برگشت
و ...

باسمه الهادی

سلام علیکم

دلسوخته;1005601 نوشت:
سلام.
این شاعر آدم کمی نبوده اما چون بهانه سر این گرفتید دوبازه حدیث که چند پست قبل گذاشتم اینجا می ذارم:

علي( علیه السلام ): ايّاکم وَ تَزويجَ الحَمْقاءِ فَاِنَّ صُحبَتَها بَلاءٌ وَ وَلَدَها ضِياعُ.

الکافي، ج5، ص354

دور باشيد از ازدواج با زن احمق و بي خرد که مصاحبت او گرفتاري است و فرزند حاصل از آن ازدواج، ضايع و تباه شده است.

قبلا هم عرض کردم که ژن و تربیت در شاکله ی انسان اثر دارد ولی این اثر در حدّ اقتضاء است

به این معنا که شخص در اثر اراده و تلاش خودش می تواند اثرات آنها را در وجود خویش ضعیف و یا حتی بر طرف کند

یکی از اهداف بعثت انبیاء هم اصلاح صفات و روشهای موروثی ناپسند و نیز اصلاح شیوه های تربیتی قومی و قبیله ای

و اجتماعی نادرست بوده است.بنابراین ژن،محیط و تربیت حاکم بر سرنوشت انسان نیست.

دلسوخته;1005601 نوشت:
یعنی حضرت علی نمی تونست بگه اما این کودک راه نجات داره ؟!!
و احادیث مشابه از پیغمبر خواستید براتون بذارم.

در کنار روایت فوق آیات"لیس للانسان الا ما سعی"و "و لو اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء

و الارض"و نیز روایاتی که به تاثیر اختیار و عقل و دعا و استغفار در سرنوشت اشاره دارد را نیز ببینید.

دلسوخته;1005601 نوشت:
بنده کاری به فطرت توحیدی ندارم اصلا چه ربطی به فطرت توحیدی داره حرفام ؟؟

شما فرمودید گرگ زاده لاجرم گرگ می شود بنده هم عرض نمودم همه انسان به دنیا می آیند آنهم انسانی با فطرت الهی

بنابراین اگر پدر کسی به لحاظ شخصیتی گرگ بود فرزندش می تواند با سالم نگاه داشتن فطرت خویش انسانی الهی شود.

دلسوخته;1005601 نوشت:
نفس لوامه هم وقتی مسیر برگشت بسته باشه بیشتر نیروی افسردگی آور و عذاب وجدان شدید داره تا راهنمایی گر برای برگشت.

چه کسی گفته راه بازگشت بسته است؟

دلسوخته;1005601 نوشت:
بر فرض کودک و نوجوان بزرگ شد و فهمید راهی که رفته غلطه اما عوارض رو چه طور جبران کنه ؟؟ شاید بشه رفتارها رو جبران کرد اما عوارض فیزیکی و ... رو نمیشه جبران کرد.وقتی در کودکی یک سری مبناهای رشد آدمی نابود بشه دیگه دیوار تا ثریا کج می رود.دنیا هم یکی دو روز نیست.

شاید بعضی از عوارض را نتوان جبران کرد اما در اینصورت چه باید کرد؟ناامید شد و عمری را با یأس سپری کرد یا تا جایی که می شود برای تغییر

شرایط تلاش نمود؟

دلسوخته;1005601 نوشت:
بهتره قبل این آیه رو یک نگاه بکنیم :

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّه
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب ها و گزندها] حفظ می کنند.

از ذکر آیه ی شریفه ی فوق چه نتیجه ای می خواهید بگیرید؟

دلسوخته;1005601 نوشت:
- توفیق پیدا کردن این افراد توسط خداوند
۲- شرایط بازگشت یا توانایی مادی و معنوی برای بازگشت
۳-فراهم شدن موقعیت برگشت
و ...

امیدواری،اراده و تلاش شخصی آنها برای بازگشت نیز جای بررسی دارد.

سلام
یعنی این قسمت رو ندیدید ؟!
[SPOILER]
و فرزند حاصل از آن ازدواج، ضايع و تباه شده است.
[/SPOILER]
فکر می کنید حضرت علی نمی تونست بگه راه نجاتی براش هست ؟!
۲- فرض کنیم گرگ زاده تونست با یک نیروی فرازمینی خودش رو نجات داد بعد این گرگ زاده مثلا تصمیم بگیره زندگی جدیدی تشکیل بده بیاد خواستگاری همه با کله قبولش می کنند و می گن گرگ زاده که اختیار داره و از ژن جداست؟ یا میگن به سلامت ؟
۳-آیه رو شما ناقص گفتید من اولش رو گفتم خداوند در وهله اول وعده ی حفاظتو داده در حالی شما همیشه تا چیزی میشه اختیار رو اول می کشید وسط.
۴- تغییر ؟ عوارض که باعث بشه نتونی زندگی کنی باید چیکار کرد؟
۵- اراده و تلاش با وجود امید انجام پذیره.

با سلام

دلسوخته;1005433 نوشت:
انسان بدبخت و بیچاره براش هیچ تضمینی ۱۰۰ درصدی وجود نداره که پایان عمر رستگار و سعادتمند باشه تا اون دنیا منتظر عوض باشه و خداوند هم دو دستی همه چیز رو بهش بده

برای هیچ انسانی تضمین صد در صدی وجود ندارد که پایان عمر رستگار و سعادتمند باشد و قرار نیست خدا دو دستی همه چیز را به کسی بدهد.
آنچه که قبلا هم گفته شد خدا به تلاش افراد امتیاز می دهد نه به داشته های آنها. این حرف بسیار دقیقی است و دقت هم می خواهد. " ان لیس للانسان الا ما سعی"
یک انسانی که با بحران های محیطی به دنیا می آید هر چقدر که سرمایه دارد بر اساس آن سرمایه عملی که می کند پاداش داده می شود و یا اگر منفی تلاش کرد عقاب می شود خدا با علم مطلق خود همه این عوامل را در یک رفتار برای حساب رسی در نظر می گیرد.
اگر این نکته دقیق درک شد مساله حل می شود .

دلسوخته;1005433 نوشت:
فکر کنم این رو شنیده باشید که دنیا مزرعه آخرته و این یعنی تو وقتی تو دنیا نتونستی کاری بکنی آدم نباید دلشو صابون بزنه . غیر اینه؟

قرار نیست خدا به محصولات این دنیا پاداش بدهد چون نیازی به آن ندارد بلکه به سعی و تلاش انسان امتیاز و پاداش می دهد.
شما دو نفر را در نظر بگیرید یکی ژنتیکی آدم عصبانی مزاجی است یکی ژنتیکی آدم خوش خلقی است خدا نگاه نمی کند که هر کس مهربانی کرد امتیاز بگیرد یعنی اگر به درجه 10 از مهربانی کسی رسید به او یک باغ بهشتی بدهد نه!! بلکه می گوید فلانی که ژنتیکی خوش خلق است و 5 درجه خوش خلقی ژنتیکی دارد اگر به درجه 6 خوش خلقی رسید و فلانی که ژنتیکی -3 درجه بد اخلاق است مثلا در فلان واقعه فقط سکوت کرد یعنی 0 درجه خوش خلقی ، فرد دوم امتیاز و پاداشش نزد خدا از نفر اول بیشتر و دوست داشتنی تر است چون نفر اول 1 درجه تلاش کرد و نفر دوم 3 درجه تلاش کرد.
پس به ظاهر انسان ها نمی توان نگاه کرد فقط خداست که می تواند اعمال بندگان را بسنجد که چه کسی بالاتر و چه کسی پایین تر است.

دلسوخته;1005433 نوشت:
مثلا اگر کودکی در شر گرفتار بشه و کلا بنیان و پایه ی سرنوشت آیندش نابود بشه و مثلا بر فرض مثال به ضعفش عقده ای و تبهکار بشه واقعا باید منتظر عوض بمونه ؟ خدا از حق دیگران می گذره و این فرد قربانی رو مجازات نمی کنه ؟؟

انسان تا آنجا مسئول اعمال خود است که اراده و اختیار داشته باشد. فردی که بر اثر سوء تربیت تبهکار می شود تا آنجا که سوء تربیت در عمل او موثر است در قیامت بازخواست نمی شود اما همین انسان یک سری داده های درونی دارد (وجدان، فطرت، عقل و ...) که این ها حتی در محیط های بد هم که انسان بزرگ می شود در درون انسان شعله ور هستند و راه را نشان می دهند و انسان می تواند به ندای آنها هدایت شود.
ولی در کل انسان مسئول آنقدر از اعمال خود خواهد بود که اختیار در آن اعمال دارد.

دلسوخته;1005433 نوشت:
اما درباره ی تربیت و ... مثلا آیه ۶ تحریم درباره ی تربیت است که خداوند هشدار داده. چرا هشدار داده به نظرتون ؟؟
چرا اینهمه حدیث سفارشی وجود داره که مثلا درباره ی ژنتیک و تربیت هشدار می دن ؟؟
یعنی مردی رفتی اون دنیا گفتی پدرم فلان بود و ژن من معیوب و ... خبری از تخفیف نیست . اشتباه فک می کنم به نظرتون؟؟

انسان در هر محیط و شرایطی تربیت پذیر است و حتی بر اساس داده های عقلی و فطری می تواند به بسیاری از مراتب تربیت برسد اما باید بدانیم که حساب رسی روز قیامت و درجه بندی انسان ها فقط با خداست و اوست که همه شرایط و زمینه ها و حسن تربیت و سوء تربیت ها و ... را در نظر می گیرد و حساب می کند.

دلسوخته;1005433 نوشت:
اما درباره ی اعمال اختیاری به نظرتون عمل انسان جدا از نیروی فرمان دهنده ی ذات و ژنتیک و تربیت و ... است ؟

ما منکر تاثیر محیط و وراثت در عملکرد انسان نیستیم (اصلا انکار نا شدنی است) اما تاثیر این دو تام و تمام نیست یعنی اراده و اختیار انسان آنقدر قدرت دارد که می تواند بر این دو فایق آید خدا برای نشان دادن این موضوع چند مثال در قرآن آورده است:
1- آسیه زن فرعون : بدترین محیط ممکن را داشت اما بهترین عملکرد را داشت.
2- زن نوح بهترین محیط را داشت بدترین عملکرد را داشت.
3- فرزند نوح بهترین ژنتیک را داشت بدترین عملکرد را داشت.

از این گونه موارد در تاریخ پر است:
فرزند عبد الله بن ابی بزرگ منافقین مدینه یکی از یاران صدیق و باوفای پیامبر اسلام بود
فرند امام هادی برادر امام عسکری و عموی امام زمان ؛ جعفر کذاب بود که نوشتهاند قمار باز شراب خور و آهنگ نواز بود.

بله محیط و ژنتیک تاثیر دارد اما تاثیرش تام نیست.

دلسوخته;1005433 نوشت:
کسی که از کودکی بدبخت بوده یا بهتره بگیم شقاوتمند فکر کنم سعادتمند شدنش جز رویاهاست.
مثلا می بینیم افرادی موقعیت های خوبی براشون پیش میاد معلوم نیست از کجا از درو دیوار از سمت خدا یا ... قشنگ زندگی می ره جلو حالشو می برن بعد یکی تو کودکی موقعیت های شر و کثافت براش میاد می ره جلو باز موقعیت های کثافت براش پیش میاد معلوم نیست از کجا درمیاد ، کار خداست آه و نفرینه بخت بدشه معلوم نیست تا آخر عمر هم تو بدبختی و کثافت دست و پا می زنه آخر سر هم می میره بدون هیچ لذتی و رشد کافی و جهنم خوش می گذرونه!
آخرت زمانی امید بخشه که بدونی امیدی برای نجات هست وقتی امیدی نیست دیگه نه دنیا است نه آخرت و خلاصه خسر الدنیا و الاخره.

دنیا دار تزاحمات و اختلاف ها و تفاوت هاست نمی شود انتظار داشت همه در خانه پیامبر متولد شوند و تربیت گردند یکی در روستا یکی در شهر یکی در خانه فقرا و دیگری در خانه اغنیا یکی در محله پایین شهر دیگری در دل ناز و نعمت یکی در کنار مسجد دیگری در کنار شراب سازی و ... متولد می شود مهم این است که انسان در هر کجا هست از داشته هایش استفاده کند و تلاش خود را بنماید ثمر دهی آن با خدا.

سلام.
لطفا خلاصه در یک کلام بگویید :
فرزند قربانی خواهد شد تا تقاص اعمال اجدادش را پس بدهد؟ شما تا حالا در دور و اطرافیانتون نگفتید ( در دلتون ) ببین خانواده اش چیکار کردند که چوب خدا که صدا نداره خورده تو سر بچه ؟

دلسوخته;1006832 نوشت:
سلام.
لطفا خلاصه در یک کلام بگویید :
فرزند قربانی خواهد شد تا تقاص اعمال اجدادش را پس بدهد؟ شما تا حالا در دور و اطرافیانتون نگفتید ( در دلتون ) ببین خانواده اش چیکار کردند که چوب خدا که صدا نداره خورده تو سر بچه ؟

با سلام
ما اختلاف ها و تفاوتهای نسل را به خاطر تفاوت در ژنتیک و خصوصیات پدر و مادر و اجداد را قبول داریم و گفتیم این به خاطر کیفیت عالم ماده است که پدیده ها بر هم اثر می گذارند ولی هرگز این را قبول نداریم که خدا به خاطر گناه پدر و مارد و اجداد توی سر فرزند بزند و او را تحقیر کند.
قرآن می فرماید: «ولا تذر وازرة وزر اخری»

سوال:
آیا خداوند تقاص اعمال اجداد یک کودک را از او که از نسل آن هاست می گیرد؟

جواب:
اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام این است که خداوند متعال بیان فرموده که:

« أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى» (1) «هیچ كس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏ گیرد. و اینكه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و كوشش او نیست. و اینكه تلاش او به زودى دیده مى‏ شود. سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد.»
طبق براهین عقلی و صریح آیات قرآن کریم شکّی در این نیست که خداوند متعال عادل است؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند؛ لذا عذاب، فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس.

پس خدای تعالی گناه کسی را بر کس دیگری نمی نویسد و از او تقاص نمی گیرد چرا که ثواب و عقاب و مواخذه بر اساس افعال اختیاری انسان صورت می گیرد و اثراتی که از گناه گذشتگان اگر در زندگی انسان سرایت کرده باشد (تاثیر عملکرد پدران در نسل خود) چون انسان در آنها اختیاری نداشته مورد مواخذه قرار نمی گیرد. (بدون شک خدای تعالی عادل است)

البته طبیعی است که افعال و رفتار انسان در نسل او تاثیر می گذارد و صفاتی از انسان توسط ژن به نسل او منتقل می شود و این به خاطر وژگی عالم ماده است که پدیده ها بر هم اثر می گذارند و عالم ماده بر اساس علت و معلول طرح ریزی شده است و هیچ ربطی به ثواب و عقاب و یا تقاص گرفتن خدا از نسل انسان ندارد.
شاید گفته شود با این نوع تاثیر گذاری اعمال گذشتگان در زندگی نسل آینده در حق آنها ظلم می شود؟

جواب: همان گونه که بیان شد این ها نتیجه طبیعی اعمال و بر اساس قانون علیت است. اگر این شخص تمام تلاش اختیاری خود را انجام دهد ولی به خاطر اعمال دیگران (چه والدین و چه افراد دیگر) نتواند به کمال لایق خود برسد؛ شخص او مقصّر نیست؛ ولی در مقابل، آن کسانی که با اعمالشان مانع از رشد این شخص شده اند مقصّرند؛ لذا عدل الهی ایجاب می کند که حق این شخص را از آن افراد بستاند؛ در چنین مواردی یا گناهان چنین کسی را بر دوش آن افراد می گذارند یا ثواب آنها را به این شخص منتقل می کنند؛ یا اگر با این دو روش حق این شخص ادا نشد ، خداوند متعال او را از فضل خود برخوردار می کند.

بنابراین، عدل خدا اجازه نمی دهد که کسی حتی ذرّه ای هم از حق خود محروم بماند. همچنین اگر کار والدین و دیگران باعث شده که این شخص راحت تر در مسیر عبودیت قرار گیرد، والدین او یا هرکسی که در رشد او نقش داشته است؛ از ثواب این شخص بهره می برند؛ بدون آن که از ثواب این شخص چیزی کاسته شود.

شاید سوال شود: این روایاتی که بیماری کودک را کفاره گناه والدین می دانند آیا تقاص کودک به گناه والدین نیست؟

جواب این که :در روایات هست که مریضی کودک کفاره پدر و مادر است.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) ‏ فِي الْمَرَضِ يُصِيبُ الصَّبِيَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْه‏(2)
ِقال رسول الله(صلی الله علیه و آله) وَ إِذَا مَرِضَ الصَّبِيُّ كَانَ مَرَضُهُ كَفَّارَةً لِوَالِدَيْه‏(3)

از امام علی(ع) سوال کردند که آیا در مریضی کودک ثوابی هم به پدر و مادر می رسد حضرت فرمودند مریضی کودک باعث کفاره گناه پدر ومادر می شود . نه این که گناه پدر و مادر باعث بیماری کودک آنها شود.(خوب دقت کنید)

و این از باب لطف خداوند است که یک قضیه طبیعی مانند مریضی کودک را عاملی کرده برای آمرزش پدر و مادر و این لطف خدا به مسلمانان و مومنین است که بیماری آنها نیز باعث پاک شدن گناهانشان می شود. و از این بالاتر بیماری فرزندانشان نیز که به واسطه این بیماری ها غمگین می شوند هم کفاره گناهانشان بشود.

و بر عکس این قضیه درست نیست که گناه پدر و مادر باعث بیماری فرزند شود چه بسا می بینیم که فرزندان ائمه اطهار(علیهم السلام) بیماری سختی می گرفتند در صورتی که ائمه (علیهم السلام) پاک و طاهر بودند و حتی به این بیماری فوت می کردند و ائمه(علیهم السلام) بر عزای آنها می نشستند.

اما شاید این سوال پیش آید که این کودکان که گناهی نکرده اند که مریض می شوند و یا ناقص الخلقه به دنیا می آیند و ...این ها که گناهی نکرده اند و پاک و طاهر اند آیا این با عدالت خدا سازگار است؟؟!!
در جواب به این سوال باید بگوییم که:
بايد دانست؛ تفاوت در كيفيت خلقت انسان ها نتيجه و لازمه حتمى نظام مندى و قانونمندى جهان هستى است. يعنى:

اولا: نظام خلقت نظام علت و معلول است. هيچ معلولى بدون علت به وجود نمى آيد و تخلف هيچ معلولى از علت تامه اش ممكن نيست (اصل ضرورت على).

ثانیا: رابطه علت و معلول داراى قوانين و قواعد معين است؛ يعنى چنان نيست كه از هر علتى، هر معلولى قابل ايجاد باشد. به تعبير ديگر هر علت معينى معلول معينى دارد؛ (اصل سنخيت علت و معلول).
اگر دو اصل فوق با ژرفكاوى دقيق فلسفى مورد بررسى قرار گيرد، مشخص خواهد شد بينا يا نابينا تولد يافتن يك فرد یا مریض بودن کودک در بدو تولد لازمه حتمى مجموعه عللى است كه در به وجود آوردن وى مؤثر بوده اند. در اين امور عوامل بسيار متعددى دخيل اند، حتى كيفيت آميزش والدين، زمان، مكان، روحيات و حالات روانى، وضعيت جسمى، نوع و مقدار غذاهايى كه مصرف كرده اند و هر يك به سهم خود نقشى در كيفيت تكوين جنين ايفا مى كنند. در اين جا ممكن است سوال شود كه آيا خداوند نمى تواند با تفاوت چشمگيرى كه همه اين عوامل دارند، ولى تأثير همه را يكسان سازد؟
پاسخ آن است كه چنين چيزى سر از تناقض درمى آورد، زيرا لازمه آن اين است كه علت پديده اى محقق باشد، ولى تأثير نكند و علت بودن و تاثير نكردن تناقض آميز است. و يا معلولى بدون علت پديد آيد، كه لازمه آن اين است كه كل طرح نظام آفرينش به هم بخورد، زيرا در اين صورت پديد آمدن هر چيز از هر امر نامربوطى محتمل مى شود و آن گاه است كه از پریدن یک پشه یک ساختمان 12 طبقه ویرانی می شود و یا با آب ریختن بر یک آتش به جای این که آتش خاموش شود شعله می گیرد و یا از هسته زردآلو درخت خرما به بار می آید!!!
پس در مورد بیماریها و نقصهای مادرزادی علتی دارد که چون آن علت محقق شده معلول آن هم محقق خواهد شد که اگر اینگونه نباشد نظام علی و معلولی عالم بهم خواهد خورد.

در قيامت نيز خداوند هر كس را به اندازه نعمتى كه به او داده، بازخواست مى كند. پس اگر كسى از نعمتى محروم است، در قبال آن از مزايايى و تخفيفاتى برخوردار است و به هر نحو ممكن عدالت برقرار است.
بنابراين براساس نظام جهان بايد ميان پدر و مادرى كه بسيارى از مسائل را رعايت كرده اند و پدر و مادرى كه بسيارى از مسائل را رعايت نكرده اند در استعداد و وضعيت جسمى فرزندشان تفاوتى باشد. آنچه در نظام خلقت وجود دارد، تفاوت است؛ نه تبعيض و آنچه مذموم مى باشد، تبعيض است نه تفاوت.
اما از آنجا كه فرزند بى تقصير است خداوند براساس عدالت خود، به ميزان استعداد و توانمندى فرزند از او مسؤوليت مى خواهد و كمبودهاى او را در آخرت جبران مى كند.(که در بحث های کلامی یک باب مفصلی در همین مورد به نام اعواض آمده است)
به طوری که به خاطر شکر و صبوری که پیشه کرده خداوند به او پاداش عظيمى عطا خواهد نمود به گونه اى كه طبق فرمایش روایات ديگران آرزو خواهند كرد كه: اى كاش در دنيا آن دشوارى ها ناملايمات و محروميت ها را مى كشيديم و اكنون از ثمرات شيرينش بهره مند مى شديم. (لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.)(4)

پی نوشت:
1- نجم: 38-41.
2- کلینی، کافی، اسلامیه، ج 6 ص 52.
3- ابن فهد حلی، عده الداعی، اسلامیه، ص126.
4- کلینی، کافی، اسلامیه، ج2،ص255
.

موضوع قفل شده است