تفاوت میان گناهکار و تارک واجبات چیست؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت میان گناهکار و تارک واجبات چیست؟
سلام  آیا کسی که نماز میخواند ، روزه میگیرد،خمس و زکات پرداخت میکند و...اما به وسیله‌ی اعمالی که گناهانش را هبط میکنند ، آن عباداتش را هبط میکند و در آخرت مانند کسی است که هیچ نمازی نخوانده و تارک صلات خوانده میشود و مجازات ترک نماز یا ترک روزه یا ترک خمس را میبیند؟ در حالی که در دنیا همه این اعمال را انجام داده اما آنها را هبط کرده؟ یعنی مثلا عذاب تارک الصلات بر او نازل میشود ؟ 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد حافظ
آیا کسی که نماز میخواند ، روزه میگیرد،خمس و زکات پرداخت میکند و...اما به وسیله‌ی گناهانش آنها  را حبط میکند...  در آخرت مانند کسی است که هیچ نمازی نخوانده و تارک صلات خوانده میشود و مجازات ترک نماز یا ترک روزه یا ترک خمس را میبیند؟ در حالی که در دنیا همه این اعمال را انجام داده ... یعنی مثلا عذاب تارک الصلات بر او نازل میشود ؟
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و تحیت خدمت شما بزرگوار؛ ابتدا نظر شما را به احادیثی در این خصوص جلب می‌کنم سپس برداشت خود از آنها را با ملاحظه پرسش فوق بیان می‌دارم: ۱- در نهج البلاغه از امیر المؤمنین علیه‌السلام منقول است که فرمود: «فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ‏ مِنْ‏ فِعْلِ‏ اللَّهِ‏ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِه‏» «بنابراین از آنچه خداوند در مورد ابلیس انجام داده عبرت گیرید زیرا اعمال طولانی و کوششهای فراوان او را بر اثر تکبر از بین برد، او خداوند را شش هزار سال عبادت نمود که معلوم نیست از سالهای دنیاست یا از سالهای آخرت، اما با ساعتی تکبر همه را نابود ساخت پس چگونه ممکن است کسی بعد از ابلیس همان معصیت را انجام دهد ولی سالم بماند؟» ۲- امام صادق علیه‌السلام کلامی را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمودند: «إِنَّ الْمُرَائِيَ‏ يُدْعَى‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أَجْرُكَ وَ لَا خَلَاقَ لَكَ الْيَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلُ لَه‏» ترجمه: روز قیامت، ریاکار با چهار اسم خوانده می‌شود: ای کافر، فاجر، غادر (حیله‌گر) و خاسر (زیانکار) و به او گفته می‌شود: عمل تو حبط شد و امروز بهره‌ای نخواهی داشت، پس پاداش خویش را از کسی که برای او انجام می‌دادی مطالبه کن. ۳- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ‏ تَرَكَ‏ صَلَاتَهُ‏ حَتَّى‏ تَفُوتَهُ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ثُمَّ قَالَ بَيْنَ الْعَبْدِ وَ بَيْنَ الْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلَاة» ترجمه: هر که نمازش را ترک کند، تا اینکه بدون عذر از او فوت گردد، عملش حبط می‌شود سپس فرمود بین بنده خدا و کفر، ترک نماز فاصله است. ۴- امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند: «العُجْب‏ بالحسنة يحبطها» عجب و فخر کردن به حسنه و کار نیک، آن را حبط می‌کند. ۵- پیامبر صلی الله علیه و آله: «إِيَّاكُمْ‏ وَ اسْتِشْعَارَ الطَّمَعِ‏ فَإِنَّهُ يَشُوبُ الْقَلْبَ بِشِدَّةِ الْحِرْصِ وَ يَخْتِمُ عَلَى الْقَلْبِ بِطَابَعِ حُبِّ الدُّنْيَا وَ هُوَ مِفْتَاحُ كُلِّ مَعْصِيَةٍ وَ رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ كُلِّ حَسَنَة» از این که طمع را شعار و خوی خویش ساخته پرهیز کنید زیرا قلب را به حرص شدید آلوده می‌سازد و بر دل، مهر دوستی دنیا می‌زند و آن، کلید هر بدی، سرچشمه هر لغزش و سبب «حبط» شدن هر حسنه‌ای می‌باشد. ۶- «فَمَنْ‏ صَدَّقَ‏ عَلِيّاً وَ وَازَرَهُ‏ وَ أَطَاعَهُ‏ وَ نَصَرَهُ‏ وَ قَبِلَهُ وَ أَدَّى مَا عَلَيْه‏ مِنَ الْفَرَائِضِ‏ لِلَّهِ فَقَدْ بَلَغَ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ وَ مَنْ أَبَى الْفَرَائِضَ فَقَدْ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ» هر کس حضرت علی را تصدیق کند، او را یاری و نصرت دهد، از او پیروی نماید و او را بپذیرد و آنچه از فرائض و تکالیف برعهده‌اش می‌باشد انجام دهد، به حقیقت ایمان دست یافته است و آن کس که از انجام فرائض ابا کند و آنها را ادا نکند، خداوند متعال اعمالش را حبط می‌کند. ۷- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «يُؤْتَى بِأَحَدٍ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي لَا أَرَى فِيهَا طَاعَتِي فَيُقَالُ لَهُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَنْسَى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ ثُمَّ يُؤْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَيَرَى فِيهَا طَاعَاتٍ كَثِيرَةً فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَيُقَالُ لِأَنَّ فُلَاناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْكَ» روز قیامت بنده‌ای را در پیشگاه حق‌ نگاه می‌دارند و نامه عملش به او داده می‌شود و حسنات خود را در آن نمی‌بیند پس چنین می‌گوید: خداوندا این نامه عمل من نیست و حسنات خود را در آن نمی‌بینم به او گفته می‌شود: همانا پروردگار تو نه گمراه است و نه فراموشکار، چرا که با غیبت کردن تو از مردم، عملت حبط و نابود شد؛ پس از آن بنده دیگری را می‌آورند و نامه عملش را به او می‌دهند و در آن طاعتهای بسیاری می‌بیند آنگاه می‌گوید بارالها، این نامه عمل من نیست زیرا که من این طاعات را انجام نداده‌ام به او گفته می‌شود فلانی غیبت تو کرده پس حسنات او به تو داده شد. برداشت نگارنده این سطور از مجموعه احادیث فوق عبارت است از: اولاً، ترک واجب و انجام حرام و معصیت فارغ از مصادیق آنها، در حبط عمل یکسان است. مثلا، غیبت و کبر از جنس حرام است ولی نماز خواند از جنس واجب است ولی هر دو در حبط اعمال یکسان‌اند. ثانیاً،‌ در بیشتر موارد، مراد از حبط اعمال، از بین رفتن آثار عمل است. از جمله آثار عمل، ثوابی است که مترتب بر واجبات و ترک محرمات می‌گردد. هر کسی که عملی را انجام می‌دهد به انگیزه دست یابی به آثار عمل آنرا انجام داده است و الا برای انجامش خود را به زحمت و تکلف نمی‌انداخت شیطان نماز خوبی خواند اما هیچ اثر و خاصیتی بر این نماز برای او مترتب نشد چه بسا همین نماز -به دلیل عجب ورزیدن به آن- باعث سقوط او گشت. حالا در چنین وضعیتی، چه به او بگویند او نماز خوان است و چه نگویند، این نماز قدرت دستگیری از او را ندارد و به حال او هیچ فرقی ندارد. شاهد بر این ادعا، سخن علامه مجلسی است: «از نظر متكلمين حبط عبارت است از باطل شدن اعمال حسنه انسان باين معنا كه آن اثر و فائده‏اى كه از آن عمل مورد توقع است بر آن مترتب نميشود» ثالثاً، اینکه آیا حبط اعمال و حسنات لازمه همه معاصی و ترک همه واجبات است یا آن که انجام برخی معاصی و ترک برخی واجبات سبب حبط و ضایع شدن حسنات دیگر اعمال انسان می‌شود سخنی است که در پست بعدی بدان پرداخته شده است. ادامه دارد ....
اگر چه در احادیث، حبط عمل برای گناهان مشخص و شناسنامه‌داری چون «کفر»، «غیبت کردن»، «تهمت و بهتان» ذکر شده است اما به نظر می‌رسد حبط، اختصاص به گناهانی خاص ندارد و شامل همه معاصی و گناهان می‌شود؛ با این تعلیل که هر گناه همچون مانعی میان انسان و اهداف والای او قرار گرفته، قوت اثربخشی حسنات او را تضعیف می‌کند. به عنوان نمونه،‌ اگر نماز موجب قرب انسان به خداوند و دارای خاصیت «تنهی عن الفحشاء و المنکر» است، همین نماز در کنار گناه، این خاصیت خود را از دست می‌دهد؛ اگرچه شخص با نماز خواندن، تکلیف خود را ساقط کرده است اما نمی‌تواند از میوه‌ها و ثمرات نماز خود استفاده کند و این بی‌ثمر بودن –بی اثر بودن- از جنس همان حبط عملی است که در احادیث از آن خبر داده شده است. پس برای فهم واقع‌گرایانه‌تر این «از بین‌برندگی» باید به پشت صحنه‌ی گناه توجه کرد؛ زیرا گناه، موجب خاموش کردن چراغی از چراغ‌های ایمان انسان می‌شود و این یعنی هدررفتِ مقداری از پتانسیل‌هایی ست که انسان می‌توانست در سایه‌ی اعمال صالح برای خویش جمع‌آوری کند. به بیان دیگر، هم گناه دارای آثاری است و هم حسنات، و از آنجا که این دو نوع آثار با هم در یک اقلیم نمی‌گنجند، حضور یکی باعث دفع و رفع دیگری –آثار دیگری- می‌گردد.
موضوع قفل شده است