جمع بندی تفاوت مشاوره های ایرانی و خارجی

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
اصل اين كه در كشورهاي پيشرفته مشاوره و پزشكي با اين جا فرق اساسي دارد را قبول دارم.
به عنوان نمونه، دكتر حميديه كه خود روان پزشك است مي گفتند در انگلستان وقتي يك بيمار كه مشكل رواني دارد در برخي بيمارستان ها وارد مي شود. غربالگري مي شود يعني از همان ابتدا آزمايش هاي مختلف خون و قلب و...مي دهد.
بعد متخصصاني جواب را مي بينند
آزمون هاي رواني از او گرفته مي شود
مصاحبه تشخيصي انجام مي دهد
بعد گروه روان شناسان و روان پزشكان و پزشكان درباره طرح درمان او نظر مي دهند
البته هزينه درمان هم سنگين است ولي بهتر از اين است كه در بسياري از بيمارستان هاي ايران ابتدا دارو مي دهند بعد دارو را تغيير مي دهند بعد اگر حل نشد مي گويند بهتر است يك آزمايش هم انجام دهي.
يا
در بيمارستان هاي ما
روي ديوارها تابلوهايي نصب كرده اند كه اگر فردي با كارد بيمارستان فلان طور برخورد كرد چقدر جريمه و يا زندان دارد . در اين تابلو يك خيابان يك طرفه را مي بنيد انگاري هميشه مردم مقصر و يا وحشي هستند.
[/]

به طور كلي مشكلات ياد شده علل مختلفي دارد برخي از آنها عبارتند از:
سودانديشي: بسياري از متخصصان حاضر نيستند در امري كه تخصص ندارند ارجاع دهند. به عنوان نمونه برخي از استادان مطرح، در يك ترم پايان نامه هاي متعددي در شهرهاي مختلف قبول مي كند با اين كه واقعا وقت ندارد راهنمايي كند
تك بعدي: بسياري از متخصصان غافل اند از اين كه انسان داراي ابعاد مختلف روحي، جسمي و ذهني است و اين ابعاد با هم تعامل دارند مثلا نمي دانند بسياري از جسمي ريشه در مشكلات ذهني دارد فقط رگباري دارو مي نويسند.
فرهنگ پايين: مردم هنوز متوجه نيستند كه ذهن يك بعد از انسان است و اين هم مانند جسم بيمارهاي مختلفي دارد و همه انسان ها ممكن است از اين نوع بيماري بگيرند و متخصصان اين امر روان پزشكان و مشاوران هستند بسياري از مردم باور غلط دارند كه ديوانه ها نزد مشاور مي روند در حالي كه در بسيار از شهرهاي آمريكا خانواده هاي با فرهنگ پزشك خانواده، حقوق دان خانواده و مشاور خانواده دارند. در ايران بيمارستان هاي رواني مانند زندان هاي ابو غريب و گوانتانامو است و بدون تفكيك بيماراني مختلف را نزد هم بستري مي كنند و خانواده هاي انها نيز با ديدن اين وضعيت حالشان بد مي شود و بيماران هم كه كمي حالشان خوب مي شود وقتي دور و بر خود را مي بينند دوباره بر مي گردند به فاز بيماري.
ولي در برخي از كشورها بيمارستان هاي رواني بخش هاي متفاوت دارند، فضاي سبز بسيار بزرگ دارند و زمينه كار و فعاليت را براي انها فراهم مي كنند.
هنوز خود مسئولان و وزيران بهداشتي ما درك درستي از بيماري ها روان شناختي ندارند ( سالي كه نكوست از بهارش پيداست)
مشكلات اقتصادي: بيمه ها زير بار هزينه هاي درمان نمي روند بنابراين مردم كه مشكلات اقتصادي دارند از روان شناس كمك نمي گيرند.
ضعف نظام مشاوره: روان شناسي رشته هاي متفاوتي دارد نظام مشاور به طور جدي بررسي نمي كند كه چرا برخي در كارهاي غيرتخصصي وارد شده اند و با آنها برخورد نمي كنند از اين بالاتر امروزه در كشور ما شومن ها با سمينارهاي به ظاهر علمي (با مباحث روان شناسي غير علمي و بازاري) حسابي تبليغ مي كنند و دعانويس ها و فال گيرها به جاي روان شناسان نشسته اند. در برخي از استان ها استانداري به افراد غير روان شناس مجوز مركز مشاوره مي دهد.
پا در كفش ديگران و تعويض نقش ها: برخي از كارشناسان مذهبي و تربيتي وارد حوزه روان درماني مي شوند و برخي از روان شناسان جلسات مذهبي و پاسخگويي به شبهات ديني بر گذار مي كنند.
حمايت نكردن از نخبه ها: در كشور ما يك چهره ماندگار براي زندگي پژوهشي خود مشكل جدي دارد نمي تواند كلينك مجهزي را تأسيس كند و زير نظر خود اداره كند آن قوت فوتباليستي كه نسبت به او بي سواد حساب مي شود در آمدهاي هنگفتي دارند.
ذوق و وجدان: برخي از پزشكان بعد از كارهاي پزشكي و ديدن بيماري ها و مرگ و ميرها يادشان مي رود با ماشين سر و كار ندارند و خودشان هم تعميركار نيستند. يا ممكن است از دروس را خوب خوانده باشد ولي انسان را مانند حيوان كالبد شكافي و تشريح كند و اعضاي و كاركردهايش را بشناسند ذوق اين را ندارد كه براي گفت و گو با بيمار بايد مسائل روان شناختي را لحاظ كند گاهي برخي طوري با بيمار مشكلات جدي و خطرناك را مطرح مي كنند كه انسان نسبت به ضريب هوشي او و وجدانش شك مي كند. در حالي كه در زمان جنگ يك فرد عادي خيلي فكر مي كرد كه چگونه و با چه مقدمه چيني خبر مجروح شدن يا شهادت فردي را به خانواده اش مطرح كند.
فاصله گرفتن از دستورات اسلامي: اگر به دستورات دين عمل كنيم بسياري از مشكلات رفع مي شود. بيمار نزد متخص مي رود و بيماريش را مخفي نمي كند. خيرات بيمارستان رواني و جسماني مي سازند، مشكلات را به متخصص ارجاع مي دهند، باورهاي ديني بسياري از مشكلات ذهني و رواني را پيشگيري و درمان مي كرد، كمك به برادران ديني عبادت بود، پول زير ميزي حرام بود،

البته خارج را نبايد يك طور ديد همه جا از امكانات خوب برخوردار نيستند.
ايران هاي نخبه در سراسر دنيا وجود دارند كه بايد مردم و دانشگاهيان و خيران و دولت و حوزه هاي علميه با هم اتحاد داشته باشند وتلاش كنند و زمينه سازي بازگشت ايشان به كشور را انجام دهد.
البته درباره سرطاني ها و....بايد براساس آمار رسمي سخن بگوييم سخن يك مجري و يا رسانه ملاك نيست.

حامی;631084 نوشت:
سودانديشي: بسياري از متخصصان حاضر نيستند در امري كه تخصص ندارند ارجاع دهند. به عنوان نمونه برخي از استادان مطرح، در يك ترم پايان نامه هاي متعددي در شهرهاي مختلف قبول مي كند با اين كه واقعا وقت ندارد راهنمايي كند

قسمتي از طنز : مي كرد نه وي (ماسماليزيشن و پايان نامه نويسي)
......اين تازه قسمتي از تلاش اين اساتيد است تدريس، پروژه‌ها و زن [يا زن‌ها]‌ و بچه‌ها و... . خدايا يعني مي‌شود من هم نان حلال براي خانواده‌ام با كد جبين و عرق يد ببخشيد با كديمين و عرق جبين به‌دست آورم. مي‌ترسم با حسرت بميرم كه:

نه شکوفه‌ای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم

همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را!



مي‌ترسم كه اين اساتيد پركار نيز مانند دانشمندان انرژي هسته‌اي ترور شوند. اي كاش دولت تدبيري كند و برايشان محافظ قرار مي‌داد. يخچال و كامپيوتر اين روزها محافظ دارند توقع زيادي نيست براي چنين اساتيدي هم محافظ بگذاريم. ما فقط وقتي اين انديشمندان را از دست مي‌دهيم حسرت مي‌خوريم در حالي كه عقلاي عالم اعتراف دارند كه پيشگيري مقدم بر درمان است و علاج واقعه را بايد قبل از وقوع كرد. من هم قصدا دارم هرروز برايشان صدقه بدهم و گاهي اسفند دود كنم و وأنْ يَكاد فراز.

منبع: شوخ طبعي هاي طلبگي، محمدحسين قديري، ص143

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;631084 نوشت:
خيرات بيمارستان رواني و جسماني مي سازند،

[=&quot]وقف و مسائل روان‌شناختي[=&quot]

[=&quot]پرسش1:[=&quot] از‌آنجا‌که با ازدواج نيمي از دين حفظ مي‌شود و خانواده مقدس‌ترين نهاد اجتماعي، و جدايي منفورترين حلال است: [=&quot]
[=&quot]الف) آيا والدين مي‌توانند از پول زکات فطره و مانند آن، به‌منظور حفظ نهاد خانواده براي فرزندان خود، کتاب و لوح فشرده تهيه کنند و هزينة جلسات آموزشي را بپردازند؟ [=&quot]ب) مي‌توان كتاب و لوح‌ فشردة مربوط به خانواده را [=&quot]وقف [=&quot]سيّار كرد؟ يعني مثلاً بگوييم که خانواده‌اي از اين مجموعه استفاده كند و سپس به خانواده‌اي ديگر تحويل دهد و آنها نيز پس از استفاده به خانوادة ديگر دهند، و اين روند به همين ‌گونه ادامه يابد.[=&quot] [=&quot]همه مراجع:[=&quot] الف) «زکات فطره» بنا بر احتياط بايد صرف فقرا شود؛ اما از «زکات مال» مي‌توانند کتب و سي‌دي مناسب با دستورات شرع براي تحکيم خانواده تهيه کنند. [=&quot] [=&quot]ب) [=&quot]وقف [=&quot]کتاب و سي‌دي براي اين جهت مانعي ندارد.[=&quot]

[=&quot]***

[=&quot]پرسش2:[=&quot] [=&quot]بيماران رواني شديد، در امور شغلي و اجتماعي و تحصيلي خود مشکل دارند. آيا والدين يا اقوام و مردم مي‌توانند براي کمک به هزينه‌هاي سنگين نگه‌داري و درمان و زندگي اين بيماران مال يا زميني را وقف کنند، يا اينکه وقف، موارد خاصي را شامل مي‌شود؟ [=&quot]همه مراجع: [=&quot]مانعي ندارد که براي درمان بيماران خاصي زمين يا مالي را وقف کنند.

[=&quot]***[=&quot]

[=&quot] [=&quot]پرسش3:[=&quot] [=&quot]آيا از درآمد موقوفاتي که براي مطلق امور خير وقف شده است، مي‌توان به‌منظور ياري رساندن به بيماران رواني کمک گرفت؟‌ [=&quot]همه مراجع: [=&quot]بلي، کمک به معالجة اين‌گونه بيماران از مصاديق کار خير است[=&quot].[=&quot]

[=&quot]**

[=&quot]پرسش4:[=&quot] [=&quot] با توجه به شدت نياز به متخصص و مراكز مخصوص درمان بيماران رواني، آيا مشاوران اجازه دارند که خيران را ترغيب به در نظر گرفتن موقوفاتي براي مسائل مربوط به درمان بيماران رواني كنند؟ [=&quot]همه مراجع: [=&quot]کمک به معالجة اين بيماران از مصاديق کار خير است و ترغيب خيّران به اين امر مستحب است. [=&quot]
[=&quot]منبع:[=&quot] [=&quot]مشاوره زير گنبد فيروزه‌اي(احکام روان شناختي در حوزه مشاوره و روان درماني)، سيد محمد تقي علوي و محمدحسين قديري، مركز مشاوره مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني. [=&quot] [/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]با اين حال بايد تلاش كرد براي سلامتي جسم و روان خودمان كم نگذاريم
همين طور كه در تقليد از مرجع تقليد اعلم تقليد مي كنيم در مشكلات جسمي و رواني هم نزد متخصص ترين برويم
به هرحال در هر رشته اي متخصصان زحمتكش و خوب هم داريم
[/]

[="Black"]سلام .در ایرات کدام کار درست انجام می شود که ... . اصلا تعهد کاری معنی ندارد ،در خارج از کشور پزشک ابتدا علائم کلینیکی بیمار(شرح حال ،تاریخچه بیماری، معاینه دقیق !) را چک کی کند در صورت شبه کارهای پاراکلینیکی (آزمایشات ،سونو ، سی تی و ... ) انجام می شود . هفته پیش یک پزشک به شخصی بدون اینکه بیمار را دیده باشد آزمایش و سونو نوشته بود در صورتی که خارج از کشور برای کاهش هزینه بیمار و کشور بدون علایم بالینی به پاراکلینیک ارجاع نمی دهند . پزشکان خارج از کشور دو آزمایش مربوط به یک بافت را نمی نویسند هم به دلیل ایجاد اشکال در نتیجه آزمایش هم چون با یک آزمایش مشخص می شود نمیخواهند مواد (سرمایه ملی !!!) از بین بروند اما ایران چطور است ؟؟؟
اصلا تعهد کاری وجود ندارد خصوصا مراکز دولتی ، جناب حامی چرا باید در یک کشور اسلامی شرایط این چنین باشد ؟!این مشکل فقط شامل حال اساتید دانشگاه نمی باشد همه ی 70ملیون جمعیت ایران اینگونه اند.
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

فاطمه;631143 نوشت:
سلام .در ایرات کدام کار درست انجام می شود که ... . اصلا تعهد کاری معنی ندارد ،در خارج از کشور پزشک ابتدا علائم کلینیکی بیمار(شرح حال ،تاریخچه بیماری، معاینه دقیق !) را چک کی کند در صورت شبه کارهای پاراکلینیکی (آزمایشات ،سونو ، سی تی و ... ) انجام می شود . هفته پیش یک پزشک به شخصی بدون اینکه بیمار را دیده باشد آزمایش و سونو نوشته بود در صورتی که خارج از کشور برای کاهش هزینه بیمار و کشور بدون علایم بالینی به پاراکلینیک ارجاع نمی دهند . پزشکان خارج از کشور دو آزمایش مربوط به یک بافت را نمی نویسند هم به دلیل ایجاد اشکال در نتیجه آزمایش هم چون با یک آزمایش مشخص می شود نمیخواهند مواد (سرمایه ملی !!!) از بین بروند اما ایران چطور است ؟؟؟
اصلا تعهد کاری وجود ندارد خصوصا مراکز دولتی ، جناب حامی چرا باید در یک کشور اسلامی شرایط این چنین باشد ؟!این مشکل فقط شامل حال اساتید دانشگاه نمی باشد همه ی 70ملیون جمعیت ایران اینگونه اند.

داستانكي نقل مي كنند كه روي سنگ قبر كشيشي :

آن هنگام که جوان بودم و فارغ از همه چيز ، در سر آرزوي تغيير دنيا را مي پروراندم . بزرگتر و خردمندتر که شدم ، دريافتم جهان تغيير ناپذير است. پس افق انديشه هايم را محدودتر کردم و بر آن شدم تا تنها کشورم را تغيير دهم ، اما اين هم عملي نبود. پس از سالها زندگي و تجربه آخرين تلاش نوميدانه خود را صرف تغيير خانواده ام کردم اما افسوس آنها نيز که نزديکترين کسان من بودند تغيير نکردند. اکنون که در بستر مرگ آرميده ام ، ناگاه حقيقتي را يافتم . اگر تنها خودم را تغيير داده بودم، نمونه اي مي شدم براي اعضاي خانواده ام تا آنها نيز خود را تغيير دهند. با انگيزه و تشويق آنها چه بسا کشورم اندکي اصلاح مي شد و شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير بدهم .

چند روز قبل داشتم به اين فكر مي كردم كه مامسلمانان در قبال اين توهيني كه به پيامبر شده چه بايد بكنيم
بعد هم اشكال را بردم به مسئوولان
و در آخر هم به اين رسيدم كه راستي اگر كسي من را ببيند رفتارم حكايت از يك مسلمان مي كند يا ديگران را از اسلام زده مي كند؟
آقاي تيجاني بعد از شيعه شدنشان كتاب هاي زيادي نوشته اند از جمله آنگاه هدايت شدم
مي گويد وقتي مقابل آيت الله خويي نشسته بودم گويي احساس مي كردم نزد پيامبر صلي الله عليه و آله هستم
يكي از علما حكايتي تعريف مي كرد:
دانشجويي ايراني رفته بود مستأجر يك مسيحي ظاهرا در آمريكا شده بود. چند روز كه گذشت او رفتارهايي كه نمود اسلامي داشته باشد نديده بود او را به اتاق خودش مي برد و قرآن را به او نشان مي دهد كه ما مسلمان نيستيم ولي در عمل به اين كتاب مقدس عمل مي كنيم.
بله
بايد از خودمان شروع كنيم
كه ايراني از من و شما و برادران و خواهران و اقوام و دوستان مان تشكيل مي شود يكي از همين ها وزير مي شود ديگري پزشك مي شود و....
البته فرمايشات شما قبول داريم اينها به يك طرف ولي حكومت و مسئولان نيز بايد به وظايف خود عمل كنند[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;631150 نوشت:
بايد از خودمان شروع كنيم
كه ايراني از من و شما و برادران و خواهران و اقوام و دوستان مان تشكيل مي شود يكي از همين ها وزير مي شود ديگري پزشك مي شود و....

يادم مياد روزي يكي از دوستان طلبه كه همكلاسي ام بود تصادف كرده بود و قسمتي از بيني اش در اثر تصادف كنده شده بود. دوستان او كه همراهش بود مي گفت از بيني او خون زيادي مي رفت. او را به بيمارستاني در قسمت اورژانس برديم. كسي نبود. گفتند پزشك رفته افطاري بخورد زمان زيادي گذشت هر چه به پزشك اصرار كردم كه كمكش كند گفت بعد از خوردن افطاري ميام.
خب مي توانست يكي دو لقمه بخورد و بياييد جلوي خونريزي را بگيريد ولي خيلي طولاني شد....
من هم رفتم در را باز كردم ديدم ريلكس نشسته به اصطلاح افطاري مي خورد. به او گفتم اين مسلماني به كمرت بخورد اين بنده خدا كه هلاك شد[/]

[="Black"]این وزرا و سایر بزرگان هم عضوی ازهمین 70میلیون هستند که تعهدکاری ندارند و چشم ما ملت هم به رفتار آنهاست ، ای کاش که کشور پشرفت کند ای کاش که واقعا اسلام در کشور م مانند خارج از کشور رواج پیدا کند .[/]

فاطمه;631167 نوشت:
این وزرا و سایر بزرگان هم عضوی ازهمین 70میلیون هستند که تعهدکاری ندارند و چشم ما ملت هم به رفتار آنهاست ، ای کاش که کشور پشرفت کند ای کاش که واقعا اسلام در کشور م مانند خارج از کشور رواج پیدا کند .

کدام کشور خارجی از ایران بهتره؟

عزیزمن صدای دهل از دور خوشه

[="Tahoma"][="DarkGreen"]خب برخي از بندگان خدا واقعا زحمت مي كشد ولي همين طور كه تلاش پدر خانواده به تنهايي سبب رشد نمي شود در كشور هم بايد همه باهم تلاش كنيم
و خدا رو شكر براساس اذعان آمار رسمي رشد علمي اين سال هاي اخير خوب بود ولي اين خوبي را بايد با امكانات خودمان و با تحريم ها و مشكلات اقتصادي و كارشكني ها مانند ترور دانشمندان هسته اي و...در نظر بگيريم.
[/]

[="Black"]مثلا اتریش ،استادم برای دوره فوق پروفسورا اتریش بودن ، در محیط آنجا که کار میکردند تمام پرسنل آنجا در محیط صمیمی و دوستانه و بدون حسد مانند یک تیم گروهی برای پیشرفت کشورشان تلاش می کردند وقتی یکی از پروفسورهای آنجا یک جایزه جهانی دریافت می کند میگه خیلی خوشحالم که باعث افتخار کشورم شدم و در محیط آن انسیتو خدمه از پروفسور شناخته نمی شدند چون خیلی باهم صمیمی بودند و وضع مالی خدمه بهتر بوده !!! یا مثلا استاد خودم با عجله داشتند میرفتند سلام دادم خدمتشون برگشتند میگن این چه طرز سلام کردن به استاد است !!! در صورتی که در اتریش پروفسور به اسم کوچک صدا میزدند. در ایران کافی است که وارد دوره تحصیلات تکمیلی شوید تا بدانید وقتی میگویم تلاش گروهی محیط صمیمی یعنی چه !!! و یا در کانادا چیزی به نام صبحانه در محیط کار وجود ندارد.
بیایم منطقی و بدون تعصب حرف بزنیم
[/]

حامی;631072 نوشت:
سلام بر شما
اصل اين كه در كشورهاي پيشرفته مشاوره و پزشكي با اين جا فرق اساسي دارد را قبول دارم.
به عنوان نمونه، دكتر حميديه كه خود روان پزشك است مي گفتند در انگلستان وقتي يك بيمار كه مشكل رواني دارد در برخي بيمارستان ها وارد مي شود. غربالگري مي شود يعني از همان ابتدا آزمايش هاي مختلف خون و قلب و...مي دهد.
بعد متخصصاني جواب را مي بينند
آزمون هاي رواني از او گرفته مي شود
مصاحبه تشخيصي انجام مي دهد
بعد گروه روان شناسان و روان پزشكان و پزشكان درباره طرح درمان او نظر مي دهند
البته هزينه درمان هم سنگين است ولي بهتر از اين است كه در بسياري از بيمارستان هاي ايران ابتدا دارو مي دهند بعد دارو را تغيير مي دهند بعد اگر حل نشد مي گويند بهتر است يك آزمايش هم انجام دهي.
يا
در بيمارستان هاي ما
روي ديوارها تابلوهايي نصب كرده اند كه اگر فردي با كارد بيمارستان فلان طور برخورد كرد چقدر جريمه و يا زندان دارد . در اين تابلو يك خيابان يك طرفه را مي بنيد انگاري هميشه مردم مقصر و يا وحشي هستند.

سلام جناب حامی ...
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین ...

من هم چیزه دیگه ای در درون کشور انگلستان دیدم که اگر اجازه بدین عنوانش کنم ...

اولا اینکه هر شخصی در درون کشور انگلستان برای خودش دکتر خانوادگی داره ... هر محله ای برای خودش یک دکتر داره و هر شخصی هر مریضی که میگیره باید به اون دکتر مراجعه کنه ... و پیش دکتره دیگه ای نمیتونه بره ... این شخص یک دکتر عمومی هستش و متوجه میشه که مریضی شخص در چه ارتباطی هتسش ...

مثلا مشگل سو حاضمه داره ...
مشگل اعصاب داره ...
نیاز به روانشناس یا روانپزشک یا .... داره ...

در نهایت ایشون تصمیم میگیرند که مریضی شخص چقدر حاد هستش ...و نیاز به چه سطحی از خدمات دارند ... و برای مریضی ایشون یک ضریبی رو تعیین میکنند ... مثلا کسی که باید خیلی زود جراحی بشه بهش ضریب 100 میده و کسی که زمان داره ... بهش ضریب 10 میده ...

همچنین تعیین میکنه نیاز به چه سطحی از خدمات داره ... اینکه نیاز هست که یک فوق تخصص مشگلشون رو بررسی کنه ... یا یه متخصص یا ... البته خوب خیلی از مریضی ها توسط خوده دکتر خانواده حل و فصل میشه ... و به لایه هایه بالاتر ارجاع داده نمیشه ...

در نهیات پروفایلی از مریض تشکیل میشه ... این پروفایل در صف خدمت دهی قرار میگره ... و بهشون یک تاریخ داده میشه که برای عمل جراحیشون یا ... مراجعه کنند ...

در طول این مدت هم یک پرونده کامل از شخص تشکیل میشه ...
انواع آزمایشهایی که نیاز دارند ... و ...

مثلا خاله من مشگل فتخ داشت و 2 ماه در درون صف انتظار بود ...

چنین خدماتی کاملا کاملا رایگان هستش ... برای تمام کسانی که در درون انگلیس زندگی میکنند یا اینکه اقامت اونجا رو دارند ...

اما ...
اگر کسی بخواد خارج از نوبت زیر نظر یه دکتر فوق تخصص باشه ...
یا اینکه اقامت انگلیس رو نداشته باشه ...
یا اینکه شهروند درجه دو ( کسانی که قانون رو رعایت نمیکنند ... مثلا دایم الخمر و خیابون گرد هستند ... )

چنین اشخاصی از این لیست خط میخورند و باید خودشون هزینه درمان خودشون رو بدند ...

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

فاطمه;631228 نوشت:
یا مثلا استاد خودم با عجله داشتند میرفتند سلام دادم خدمتشون برگشتند میگن این چه طرز سلام کردن به استاد است !!! د

يكي از دوستانم كه طلبه بود و رشته حقوق مي خواند مي گفت يكي از اساتيد مطرح كشور استادمان بود از او بعد از كلاس سؤالي كردم مي گفت استاد بدون توقف حركت كرد و چندين طبقه از اين اتاق به آن اتاق سر مي زند و من هم دنبال او بودم.
به او گفتم استاد يك دانشجو اين قدر ارزش ندارد كه سؤالش را اين طوري جواب مي دهيد و لااقل نمي فرماييد الان كار دارم؟!
استاد ناراحت شد كه چرا به اسب شاه گفتي يابو بعد گفت اسم تو چيست؟ اسمم را يادداشت كرد و گفت اين ترم نمره نمي دهم به تو چون بي ادب هستي. بعد هم ان ترم من را انداخت[/]

جمع بندي
پرسش

تفاوت مشاوره های ایرانی و خارجی
سلام

چند وقت پیش تو یه برنامه ورزشی به فوت برخی از فوتبالیست ها و چهره های هنری اشاره کردند که بر اثر سرطان فوت شده بودند جالب اینجاست مجری برنامه آماری هم از فوتبالیست های خارجی پخش کرد که در کمال تعجب تونسته بودند بر این بیماری غلبه کنند و به زندگی عادی و فوتبالیشان برگردند پیر و جوان هم نداشت
چرا واقعا یه جوان ایرانی در اوج جوانی و سرزندگی و عشقی که به زندگی داره به راحتی با یه بیماری از پا درمیاد و نمیتونه بر اون غلبه کنه ولی یه فرد خارجی به راحتی حتی بر بیماری مهلک سرطان هم پیروز میشه حالا سرطان رو بعنوان مثال ذکر کردم فرض کنید این بیماری که برای ما کابوس وحشت ایجاد میکنه در دیگر کشورها هم به همین میزان رعب انگیز است ولی واقعا چرا ما به ندرت میتونیم از پس چنین بیماری هایی بربیایم ولی خارجی ها به راحتی با این بیماری کنار میان و اون رو شکست میدن، فقط بیماری نیست خارجی ها الان در زندان هاشون از مددکار و مشاور استفاده میکنند برای مشکلات دانش آموزانشون از مشاوره کمک میگیرند و موفق هم میشوند حتما شما هم داستان های واقعی که با مشاوره تونستند خیلی از مشکلات رو حل کنند خوندید
این برای من واقعا سئواله، خارجی ها برای خیلی از کارهاشون به مشاوره مراجعه میکنن علاوه بر دکتر یه مشاور درمانی هم در کنار بیمار قرار میگیره و بهش روحیه میده ولی کدوم یک از ما تا حالا برای مشکلی به مشاوره مراجعه کردیم که بخواهیم برای بیماری نزد مشاور بریم ؟ اصلا اومدیم و رفتیم چقدر این مشاوره ها میتونن موثر باشن؟ تا اونجایی که یادمه یکی از این چهر ه های هنری که تازه فوت کرده وقتی پیش پزشک میره پزشکش بهش میگه پنجاه پنجاه است ممکنه بمیری !!!!!!!!!!!
تو خیلی از سریال ها و فیلم های تلویزیونی هم نشون میده مشاورها نه تنها مشکلی رو حل نمیکنن بلکه بر مشکلات هم می افزایند هر فیلم هم به واقعیت های جامعه ی خود اشاره میکنه پس نمیتونه اشتباه باشه
چطور مشاورهای اون سر دنیا با مشاوره هایی که میدن زندگی رو به بیمارهاشون برمیگردونن ولی پزشک و مشاورهای ما این توان رو ندارن؟ علت چیست ؟ خود مشاور؟ روش مشاوره؟ فنون و علومی که به کار میبرن ؟
چند درصد از مشاوره ها تو ایران موفقیت آمیز بوده، اصلا تونستند مشکلی رو حل کنند ؟
آیا وقتش نشده ببینم علت موفقیت مشاورهای خارجی چیست ؟

پاسخ:سلام بر شما
اصل اين كه در كشورهاي پيشرفته مشاوره و پزشكي با اين جا فرق اساسي دارد را قبول دارم.
به عنوان نمونه، دكتر حميديه كه خود روان پزشك است مي گفتند در انگلستان وقتي يك بيمار كه مشكل رواني دارد در برخي بيمارستان ها وارد مي شود. غربالگري مي شود يعني از همان ابتدا آزمايش هاي مختلف خون و قلب و...مي دهد.
بعد متخصصاني جواب را مي بينند
آزمون هاي رواني از او گرفته مي شود
مصاحبه تشخيصي انجام مي دهد
بعد گروه روان شناسان و روان پزشكان و پزشكان درباره طرح درمان او نظر مي دهند
البته هزينه درمان هم سنگين است ولي بهتر از اين است كه در بسياري از بيمارستان هاي ايران ابتدا دارو مي دهند بعد دارو را تغيير مي دهند بعد اگر حل نشد مي گويند بهتر است يك آزمايش هم انجام دهي.
يا
در بيمارستان هاي ما
روي ديوارها تابلوهايي نصب كرده اند كه اگر فردي با كارد بيمارستان فلان طور برخورد كرد چقدر جريمه و يا زندان دارد . در اين تابلو يك خيابان يك طرفه را مي بنيد انگاري هميشه مردم مقصر و يا وحشي هستند.به طور كلي مشكلات ياد شده علل مختلفي دارد برخي از آنها عبارتند از:
سودانديشي: بسياري از متخصصان حاضر نيستند در امري كه تخصص ندارند ارجاع دهند. به عنوان نمونه برخي از استادان مطرح، در يك ترم پايان نامه هاي متعددي در شهرهاي مختلف قبول مي كند با اين كه واقعا وقت ندارد راهنمايي كند
تك بعدي: بسياري از متخصصان غافل اند از اين كه انسان داراي ابعاد مختلف روحي، جسمي و ذهني است و اين ابعاد با هم تعامل دارند مثلا نمي دانند بسياري از جسمي ريشه در مشكلات ذهني دارد فقط رگباري دارو مي نويسند.
فرهنگ پايين: مردم هنوز متوجه نيستند كه ذهن يك بعد از انسان است و اين هم مانند جسم بيمارهاي مختلفي دارد و همه انسان ها ممكن است از اين نوع بيماري بگيرند و متخصصان اين امر روان پزشكان و مشاوران هستند بسياري از مردم باور غلط دارند كه ديوانه ها نزد مشاور مي روند در حالي كه در بسيار از شهرهاي آمريكا خانواده هاي با فرهنگ پزشك خانواده، حقوق دان خانواده و مشاور خانواده دارند. در ايران بيمارستان هاي رواني مانند زندان هاي ابو غريب و گوانتانامو است و بدون تفكيك بيماراني مختلف را نزد هم بستري مي كنند و خانواده هاي انها نيز با ديدن اين وضعيت حالشان بد مي شود و بيماران هم كه كمي حالشان خوب مي شود وقتي دور و بر خود را مي بينند دوباره بر مي گردند به فاز بيماري.
ولي در برخي از كشورها بيمارستان هاي رواني بخش هاي متفاوت دارند، فضاي سبز بسيار بزرگ دارند و زمينه كار و فعاليت را براي انها فراهم مي كنند.
هنوز خود مسئولان و وزيران بهداشتي ما درك درستي از بيماري ها روان شناختي ندارند ( سالي كه نكوست از بهارش پيداست)
مشكلات اقتصادي: بيمه ها زير بار هزينه هاي درمان نمي روند بنابراين مردم كه مشكلات اقتصادي دارند از روان شناس كمك نمي گيرند.
ضعف نظام مشاوره: روان شناسي رشته هاي متفاوتي دارد نظام مشاور به طور جدي بررسي نمي كند كه چرا برخي در كارهاي غيرتخصصي وارد شده اند و با آنها برخورد نمي كنند از اين بالاتر امروزه در كشور ما شومن ها با سمينارهاي به ظاهر علمي (با مباحث روان شناسي غير علمي و بازاري) حسابي تبليغ مي كنند و دعانويس ها و فال گيرها به جاي روان شناسان نشسته اند. در برخي از استان ها استانداري به افراد غير روان شناس مجوز مركز مشاوره مي دهد.
پا در كفش ديگران و تعويض نقش ها: برخي از كارشناسان مذهبي و تربيتي وارد حوزه روان درماني مي شوند و برخي از روان شناسان جلسات مذهبي و پاسخگويي به شبهات ديني بر گذار مي كنند.
حمايت نكردن از نخبه ها: در كشور ما يك چهره ماندگار براي زندگي پژوهشي خود مشكل جدي دارد نمي تواند كلينك مجهزي را تأسيس كند و زير نظر خود اداره كند آن قوت فوتباليستي كه نسبت به او بي سواد حساب مي شود در آمدهاي هنگفتي دارند.
ذوق و وجدان: برخي از پزشكان بعد از كارهاي پزشكي و ديدن بيماري ها و مرگ و ميرها يادشان مي رود با ماشين سر و كار ندارند و خودشان هم تعميركار نيستند. يا ممكن است از دروس را خوب خوانده باشد ولي انسان را مانند حيوان كالبد شكافي و تشريح كند و اعضاي و كاركردهايش را بشناسند ذوق اين را ندارد كه براي گفت و گو با بيمار بايد مسائل روان شناختي را لحاظ كند گاهي برخي طوري با بيمار مشكلات جدي و خطرناك را مطرح مي كنند كه انسان نسبت به ضريب هوشي او و وجدانش شك مي كند. در حالي كه در زمان جنگ يك فرد عادي خيلي فكر مي كرد كه چگونه و با چه مقدمه چيني خبر مجروح شدن يا شهادت فردي را به خانواده اش مطرح كند.
فاصله گرفتن از دستورات اسلامي: اگر به دستورات دين عمل كنيم بسياري از مشكلات رفع مي شود. بيمار نزد متخص مي رود و بيماريش را مخفي نمي كند. خيرات بيمارستان رواني و جسماني مي سازند، مشكلات را به متخصص ارجاع مي دهند، باورهاي ديني بسياري از مشكلات ذهني و رواني را پيشگيري و درمان مي كرد، كمك به برادران ديني عبادت بود، پول زير ميزي حرام بود،
البته خارج را نبايد يك طور ديد همه جا از امكانات خوب برخوردار نيستند.
ايران هاي نخبه در سراسر دنيا وجود دارند كه بايد مردم و دانشگاهيان و خيران و دولت و حوزه هاي علميه با هم اتحاد داشته باشند وتلاش كنند و زمينه سازي بازگشت ايشان به كشور را انجام دهد.
البته درباره سرطاني ها و....بايد براساس آمار رسمي سخن بگوييم سخن يك مجري و يا رسانه ملاك نيست.قسمتي از طنز : مي كرد نه وي (ماسماليزيشن و پايان نامه نويسي)
......اين تازه قسمتي از تلاش اين اساتيد است تدريس، پروژه‌ها و زن [يا زن‌ها]‌ و بچه‌ها و... . خدايا يعني مي‌شود من هم نان حلال براي خانواده‌ام با كد جبين و عرق يد ببخشيد با كديمين و عرق جبين به‌دست آورم. مي‌ترسم با حسرت بميرم كه:
نه شکوفه‌ای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم

همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را!
مي‌ترسم كه اين اساتيد پركار نيز مانند دانشمندان انرژي هسته‌اي ترور شوند. اي كاش دولت تدبيري كند و برايشان محافظ قرار مي‌داد. يخچال و كامپيوتر اين روزها محافظ دارند توقع زيادي نيست براي چنين اساتيدي هم محافظ بگذاريم. ما فقط وقتي اين انديشمندان را از دست مي‌دهيم حسرت مي‌خوريم در حالي كه عقلاي عالم اعتراف دارند كه پيشگيري مقدم بر درمان است و علاج واقعه را بايد قبل از وقوع كرد. من هم قصدا دارم هرروز برايشان صدقه بدهم و گاهي اسفند دود كنم و وأنْ يَكاد فراز.[1]
وقف و مسائل روان‌شناختي
پرسش1: از‌آنجا‌که با ازدواج نيمي از دين حفظ مي‌شود و خانواده مقدس‌ترين نهاد اجتماعي، و جدايي منفورترين حلال است:
الف) آيا والدين مي‌توانند از پول زکات فطره و مانند آن، به‌منظور حفظ نهاد خانواده براي فرزندان خود، کتاب و لوح فشرده تهيه کنند و هزينة جلسات آموزشي را بپردازند؟ ب) مي‌توان كتاب و لوح‌ فشردة مربوط به خانواده را وقف سيّار كرد؟ يعني مثلاً بگوييم که خانواده‌اي از اين مجموعه استفاده كند و سپس به خانواده‌اي ديگر تحويل دهد و آنها نيز پس از استفاده به خانوادة ديگر دهند، و اين روند به همين ‌گونه ادامه يابد. همه مراجع: الف) «زکات فطره» بنا بر احتياط بايد صرف فقرا شود؛ اما از «زکات مال» مي‌توانند کتب و سي‌دي مناسب با دستورات شرع براي تحکيم خانواده تهيه کنند. ب) وقف کتاب و سي‌دي براي اين جهت مانعي ندارد.
***
پرسش2:بيماران رواني شديد، در امور شغلي و اجتماعي و تحصيلي خود مشکل دارند. آيا والدين يا اقوام و مردم مي‌توانند براي کمک به هزينه‌هاي سنگين نگه‌داري و درمان و زندگي اين بيماران مال يا زميني را وقف کنند، يا اينکه وقف، موارد خاصي را شامل مي‌شود؟ همه مراجع: مانعي ندارد که براي درمان بيماران خاصي زمين يا مالي را وقف کنند.
***
پرسش3:آيا از درآمد موقوفاتي که براي مطلق امور خير وقف شده است، مي‌توان به‌منظور ياري رساندن به بيماران رواني کمک گرفت؟‌ همه مراجع: بلي، کمک به معالجة اين‌گونه بيماران از مصاديق کار خير است.
**
پرسش4: با توجه به شدت نياز به متخصص و مراكز مخصوص درمان بيماران رواني، آيا مشاوران اجازه دارند که خيران را ترغيب به در نظر گرفتن موقوفاتي براي مسائل مربوط به درمان بيماران رواني كنند؟ همه مراجع: کمک به معالجة اين بيماران از مصاديق کار خير است و ترغيب خيّران به اين امر مستحب است.[2]

با اين حال بايد تلاش كرد براي سلامتي جسم و روان خودمان كم نگذاريم
همين طور كه در تقليد از مرجع تقليد اعلم تقليد مي كنيم در مشكلات جسمي و رواني هم نزد متخصص ترين برويم
به هرحال در هر رشته اي متخصصان زحمتكش و خوب هم داريم

اشكال به ايران
افراد زيادي فقط به ايران اشكال مي كنند و امتيازات خارج را بيان مي كنند ولي هيچ موقع توجه نمي كنند كه ايران از مجموعه من و شما و ايشان و...به وجود آمده يعني تك تك ما بايد قبل از انتقاد از خود بپرسيم ما چه تلاشي كرده ايم آيا تلاش ما رضايت بخش بوده؟
داستانكي نقل مي كنند كه روي سنگ قبر كشيشي :
آن هنگام که جوان بودم و فارغ از همه چيز ، در سر آرزوي تغيير دنيا را مي پروراندم . بزرگتر و خردمندتر که شدم ، دريافتم جهان تغيير ناپذير است. پس افق انديشه هايم را محدودتر کردم و بر آن شدم تا تنها کشورم را تغيير دهم ، اما اين هم عملي نبود. پس از سالها زندگي و تجربه آخرين تلاش نوميدانه خود را صرف تغيير خانواده ام کردم اما افسوس آنها نيز که نزديکترين کسان من بودند تغيير نکردند. اکنون که در بستر مرگ آرميده ام ، ناگاه حقيقتي را يافتم . اگر تنها خودم را تغيير داده بودم، نمونه اي مي شدم براي اعضاي خانواده ام تا آنها نيز خود را تغيير دهند. با انگيزه و تشويق آنها چه بسا کشورم اندکي اصلاح مي شد و شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير بدهم .

چند روز قبل داشتم به اين فكر مي كردم كه مامسلمانان در قبال اين توهيني كه به پيامبر شده چه بايد بكنيم
بعد هم اشكال را بردم به مسئوولان
و در آخر هم به اين رسيدم كه راستي اگر كسي من را ببيند رفتارم حكايت از يك مسلمان مي كند يا ديگران را از اسلام زده مي كند؟
آقاي تيجاني بعد از شيعه شدنشان كتاب هاي زيادي نوشته اند از جمله آنگاه هدايت شدم
مي گويد وقتي مقابل آيت الله خويي نشسته بودم گويي احساس مي كردم نزد پيامبر صلي الله عليه و آله هستم
يكي از علما حكايتي تعريف مي كرد:
دانشجويي ايراني رفته بود مستأجر يك مسيحي ظاهرا در آمريكا شده بود. چند روز كه گذشت او رفتارهايي كه نمود اسلامي داشته باشد نديده بود او را به اتاق خودش مي برد و قرآن را به او نشان مي دهد كه ما مسلمان نيستيم ولي در عمل به اين كتاب مقدس عمل مي كنيم.
بله
بايد از خودمان شروع كنيم
كه ايراني از من و شما و برادران و خواهران و اقوام و دوستان مان تشكيل مي شود يكي از همين ها وزير مي شود ديگري پزشك مي شود و....
البته فرمايشات شما قبول داريم اينها به يك طرف ولي حكومت و مسئولان نيز بايد به وظايف خود عمل كنند
برخي از بندگان خدا واقعا زحمت مي كشد ولي همين طور كه تلاش پدر خانواده به تنهايي سبب رشد نمي شود در كشور هم بايد همه باهم تلاش كنيم
و خدا رو شكر براساس اذعان آمار رسمي رشد علمي اين سال هاي اخير خوب بود ولي اين خوبي را بايد با امكانات خودمان و با تحريم ها و مشكلات اقتصادي و كارشكني ها مانند ترور دانشمندان هسته اي و...در نظر بگيريم.
به دو ضعف بنگريم
*يادم مياد روزي يكي از طلبه اي تصادف كرده بود و قسمتي از بيني اش در اثر تصادف كنده شده بود. دوستان او كه همراهش بود مي گفت از بيني او خون زيادي مي رفت. او را به بيمارستاني در قسمت اورژانس برديم. كسي نبود. گفتند پزشك رفته افطاري بخورد زمان زيادي گذشت هر چه به پزشك اصرار كردم كه كمكش كند گفت بعد از خوردن افطاري ميام.
خب مي توانست يكي دو لقمه بخورد و بياييد جلوي خونريزي را بگيريد ولي خيلي طولاني شد....
من هم رفتم در را باز كردم ديدم ريلكس نشسته به اصطلاح افطاري مي خورد. به او گفتم اين مسلماني به كمرت بخورد اين بنده خدا كه هلاك شد
*يكي از دوستانم كه طلبه بود و رشته حقوق مي خواند مي گفت يكي از اساتيد مطرح كشور استادمان بود از او بعد از كلاس سؤالي كردم مي گفت استاد بدون توقف حركت كرد و چندين طبقه از اين اتاق به آن اتاق سر مي زند و من هم دنبال او بودم.
به او گفتم استاد يك دانشجو اين قدر ارزش ندارد كه سؤالش را اين طوري جواب مي دهيد و لااقل نمي فرماييد الان كار دارم؟!
استاد ناراحت شد كه چرا به اسب شاه گفتي يابو بعد گفت اسم تو چيست؟ اسمم را يادداشت كرد و گفت اين ترم نمره نمي دهم به تو چون بي ادب هستي. بعد هم ان ترم من را انداخت
......................
1-شوخ طبعي هاي طلبگي، محمدحسين قديري، ص143.
2-مشاوره زير گنبد فيروزه‌اي(احکام روان شناختي در حوزه مشاوره و روان درماني)، سيد محمد تقي علوي و محمدحسين قديري، مركز مشاوره مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.

موضوع قفل شده است