تفاوت زن و مرد در نشوز (مراد از نشوز، سرکشی، طغیان و سرپیچی کردن هر یک)

تب‌های اولیه

105 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نازنين مريم;96836 نوشت:
هيچ وقت فكر نميكردم كارم به جايي برسه كه بعد از نوشتن تاپيكي كه با اشتغال خانوما به اين شكلي كه الان هست براي دفاع از حقوق مردا مخالفت كردم از اون گفته پشيمون بشم و بگم نه بهتره زنان كار كنن تا محتاج نفقه مالي هم نباشن و ....

با سلام بر دوستان عزیزم:Gol:
سرکار نازنین مریم اگر زنان جیره خوار و محتاج مردان نباشند نظام خانواده از هم میپاشد!!!
چون مردان فقط و فقط برای ارضای غرایض خود (از راه شرعی!) ازدواج میکنند و هر چه وابستگی مالی زن به مرد بیشتر استحکام خانواده بیشتر!!!
در غرب به زن به چشم یک کالا برای همه نگاه میکنند و در اینجا به چشم یک کالا برای شوهر...
من هم اگر با استقلال مالی موافق هستم بخاطر حساب اینجور مواقع است!:ok:

نازنين مريم;96836 نوشت:
خب گويا سوالات بنده و پستاي بنده هم براي زنگ تفريحه نميدونم كارشناس محترم اصلا پست اين بنده حقيرو ميخونن يا من اصلا از دايره سوال كنندگان خارجم

با سلام خدمت شما
از این که فرصت کافی برای پرداختن به سؤال شما ودیگر دوستان نبود پوزش می طلبم واین بدان معنا نیست که قصد پاسخگویی ویا عدم مطالعه سؤال بوده .
نازنين مريم;96836 نوشت:
كارشناس محترم سوالي هم كه صفحه قبل در مورد علت ناراحتي خانم پرسيده بوديد سوال سر كار بي دل عزيز بود ولي من در پست قبليم بهش اشاره كردم كه فرق نميكنه علت ناراحتي چي باشه مهم اينه كه زن حق ابراز ناراحتي و قهر نداره فكر ميكنم نظر ايشونم هم همينه

بله متوجه بودم که سؤال ازسرکار بی دل می باشد ،یبان شد که زن حق هجر ویا ضرب مرد را ندارد و لی در باره ابراز ناراحتی آن جایی که باعث از بین رفتن وظایف واجب است نباید باشد .و این امر همانی است که در پیمان زناشوئی خود وعده داد.
نازنين مريم;96836 نوشت:
چون تو احكام كلا زن حق زيادي نداره كه بخواد ناراحت بشه فقط در مبحث عدم پرداخت نفقست كه زن محقه يعني روح و عواطف زن كلا بي اهميته فقط اونجايي تكيه بر احساسي بودن زن ميشه كه بخواد حقي ازش سلب بشه اونجايي كه به دليل احساسي بودن بايد طبيعتا توجه بيشتري به زن بشه يا حقي براش ايجاد بشه ديگه احساس و عواطف زن فراموش ميشه فقط عاطفه قوي زن ابزاريه به سود مرد و وسيله يا كه مرد بتونه باهاش زنو تحت فشار قرار ب

زن حقوق فراوانی بر عهده مرد دارد هرچند ممکن است بخشی از آن تحت یک عنوان با نام نفقه بیان شود ،سلامت روحی وروانی وجسمانی بر عهده مرد است ،حق قسم ،داشتن اخلاق نیک با او،بذل وبخشش در حد وسع ،ابراز دوستی با وی ،مراعات کردن شؤون اجتماعی وخانوادگی و...همه از مواردی است که به بعد روحی زن توجه شده .

عترت;96882 نوشت:
بله متوجه بودم که سؤال ازسرکار بی دل می باشد ،یبان شد که زن حق هجر ویا ضرب مرد را ندارد و لی در باره ابراز ناراحتی آن جایی که باعث از بین رفتن وظایف واجب است نباید باشد .و این امر همانی است که در پیمان زناشوئی خود وعده داد.

با سلام بر دوستان و کارشناس های گرامی:Gol:

خوب وقتی بین زن و شوهر دعوا پیش میاد باید از زن توقع داشت که همچون عروسک بی احساس پشت شیشه های مغازه گله ای نکند و به زور لبخند بزند؟؟!!
وقتی دلخوری پیش می آید چگونه میتوان انتظار داشت که زن به وظیفه ی زناشویی خود عمل کند در حالی که پر از خشم است؟؟!!

نازنين مريم;96775 نوشت:
ولي آيا تو همين دوره همه زنان از اين مسائل و امكان قرار دادن بسياري از شروط در عقدنامه اطلاع دارن ؟! آيا در گذشته اين كار براي زنان ميسر بود ؟ يعني اگه زني خبر نداشت بايد از اين حقوق محروم باشه ؟!

حکم اسلام بیان شده واین خود افرادند که باید حدود واختیاراتشان را بشناسند

نازنين مريم;96775 نوشت:
ما تخصص لازمو نداريم به همين دليله كه ميايم تو سايت سوالارو مطرح ميكنيم دشمني كه نداريم براي نقض و يا كم جلوه دادن احكام و ... سوال مطرح نميكنيم

ما از حضور شما خرسندیم واز سؤالات شما اصلا چنین بر داشتی نشده است .
نازنين مريم;96775 نوشت:
حرف شما و اسلام درست قبول مرد مدير خانوادست ولي مدير , نه ديكتاتور!!! مدير يه نهاد عاطفي مقدس نه مدير يه كارخونه يا شركت !! بايد دايره حق و حقوق و وظايف مرد به عنوان مدير تو خانواده متفاوت باشه با مدير و كارگر تو يه كارخونه . فكر كنم در مقابله ديكتاتوره كه زير دست حق ابراز ناراحتي نداره (ناراحتي نشان دادن چه زماني كه مرد به وظيفه تامين مالي زن عمل نكرده چه زماني كه زن به دليل مشكلات ديگه در زندگيش دلسردي داره و ناراحتيو بروز ميكنه نكنه يه زن در زندگي تنها حقش اينه كه مرد بهش پول بده و در صورتي ناراحتي از مسائل ديگه محق نيست ؟!)

ابراز ناراحتی نباید به ترک حقوق واجب برسد ودر این مواقع با یاری از تدبیر باید به حل معضل پرداخت نه تشدید آن .در آن جایی که در سیره امیرالمؤمنین علیه السلام می نگریم که در امور منزل به یاری ومدد همسر خویش می شتابد ودستورات فراوان پیامبر اسلام(ص) وائمه اطهار علیم السلام به امت خویش مبنی بر اکرام زن ،حتی در سیره بزرگانی چون امام راحل مواردی نقل شده که واقعا برای تمام مردان درس زندگی است ،کی می توان گفت اسلام مرد را دیکتاتور قرار داده آیا بیان حقوق واجب چه در قبال زن وچه در قبال مرد به معنای دیکتاتوری است در حالیکه کسانی که خود را بیشتر بر احکام اسلام تطبیق داده اند نه تنها دیکتاتور نشده اند بلکه اطرافیانشان از وجود آنان لذت بره اند .نگاهی کوتاه به زندگی افراد وارسته این را بخوبی نشان می دهد.

با سلام و تشکر از کارشناسان و پاسخگویان بزرگوار

و با تشکر از جناب رضای بزرگوار به خاطر درج این بحث (هنوز وقت نکردم به طور کامل مباحث رو مطالعه کنم ، هر زمان که مطالعه کردم حتما نظرم رو می نویسم . )

در مورد معنی اصلی نشوز تعاریف گوناگونی ارائه شده :

رضا;16120 نوشت:

تنها مورد تنبیه، نشوز است.
نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.

رضا;16120 نوشت:

موضوع زدن زن، استثنائی بسیار نادر،
در شرایط ویژه سرکشی در امر زناشوئی و روابط جنسی (نشوز) است.

اسراء;83042 نوشت:
در چه مواردی زن ناشزه می شود؟
1-عدم تمکین زن از شوهر
2-خارج شدن از خانه بدون اذن ورضایت شوهر.
3-پاک نکردن خود ازهر انچه باعث دور کردن شوهر از تمتعات ولذات می گردد.
4-ترک نظافت ویا ترک ارایش،اگر شوهر انرا طلب کند.

رضا;92852 نوشت:
نشوز چگونه تحقق می‌یابد؟

در «جامع المدارک» آمده است: «نشوز همان سرکشی هر یک از زن و مرد از فرمان دیگری است، در آن اموری که اطاعت در آن موارد بر آنان واجب است.
پس هر گاه از زن نشانه‌های نافرمانی آشکار شد، شوهر او را موعظه می‌کند، اگر مؤثر نشد، در بستر از وی دوری می‌کند؛ بدین صورت که در بستر به زن پشت می‌کند و اگر اثر نکرد، به گونه‌ای ملایم و خفیف که امید فرمانبرداری زن برود، وی را می‌زند...».(6)
در «تحریرالوسیله» نیز آمده است:
«نشوز در زن بدین صورت است که زن اطاعت شوهر – در ارتباط با تمکین جنسی – خارج شود و همچنین امور نفرت‌آوری که با کامیابی جنسی از زن منافات دارد را از خود دور نکند. حتی اگر به تمیزی و نظافت خود اهمیت ندهد و با خواست شوهر از آرایش و زینت خویش خودداری کند نیز، نشوز تحقق می‌یابد و همچنین اگر بدون اجازة شوهر از منزل خارج شود و مانند این امور. ولی در اموری که بر زن اطاعتش از مرد واجب نیست، اگر فرمان نبرد، نشوز تحقق نمی‌یابد.

در یک جای دیگه ی همین تاپیک هم تا اونجا که یادمه یکی از نشانه های نشوز رو بداخلاقی زن معرفی کرده بود ...

و این موارد گوناگون برای بعضی از کاربران سایت سوال برانگیز شده بود که بنده قول دادم پیگیری کنم .

لطفاً دقیقا بفرمایید در چه مواردی زن ناشزه محسوب میشه ؟

با تشکر
موفق باشید

hedi;96884 نوشت:
خوب وقتی بین زن و شوهر دعوا پیش میاد باید از زن توقع داشت که همچون عروسک بی احساس پشت شیشه های مغازه گله ای نکند و به زور لبخند بزند؟؟!! وقتی دلخوری پیش می آید چگونه میتوان انتظار داشت که زن به وظیفه ی زناشویی خود عمل کند در حالی که پر از خشم است؟؟!!

با سلام بر دوستان و کارشناسان عزیز:Gol:
اساتید بزرگوار ممنون میشم جوابه این حقیر را هم بدهید...
:hey:

عترت;96685 نوشت:
زن مختار است ومی تواند برخی مسائل را که با اصل ازدواج منافاتی نداشته باشد ضمن عقد شرط کند مثل نوع مسکن ویا محل سکونت

"عترت" جان! بنده سؤالم در مورد احکامی هست که اسلام به صورت پیش فرض (default) تعریف کرده برای حقوق و وظایف زن و شوهر نسبت به هم. جالبه تو همون پستم هم ذکر کرده بودم این مسئله رو! چون حدس میزدم پاسخ شما این باشه!
ضمنا یکی از دوستان هم پاسخ خوبی به این صحبت شما دادند که طبیعتا با جوابی نامربوط و تکراری مواجه شدند! . بنده مجدد تکرار نمی کنم!

عترت;96685 نوشت:
به نظر شما این منطقی نیست که برای اداره صحیح امور باید کسی مدیریت داشته باشد ووجود یک مدیردر هر اجتماعی ولو کوچک لازم است ؟ این دیگر بحث منطق است که اگر نپذیرید ،دیگر جای سخن باقی نمی ماند .

بله. مدیر داشتن لازم است. پاسخ این قسمت از فرموده ی شما رو هم یکی از دوستان فرمودند (خلاصه: حیطه ی وظایف و اختیارات مدیریت از نظر من مشکل داره! مثلا دیگه اجازه ی خروج از زن دست مرد نباشه! و این که اون کارمند (همون زن!) هم باید شرایطی برایش فراهم باشد که جزء وظایف مرد عنوان نشده! ...) .

سخنی با کاربران عادی:
1."عترت" در پاسخ به هر 15 خطی که مثلا توش 4 تا سؤال مطرح شده، یک خط پاسخ میدن و سر و ته قضیه رو با یک پاسخ کلی هم میارن! اگر بخونید واضحه کاملا!

2."عترت" بهتر از من و شما در مورد اسلام به روز میدانند! و مثال های بیش تری هم میدانند! و این که مبحث دردسر زن برای گرفتن حقش رو (با وضعیت دادگاه های امروزی) و احکام مرتبط نمیدونن جالب توجهه! و البته علتش هم مشخص!

3. کلا ظاهرا اساتید پاسخگوی تاپیک، یا یه سری سؤال ها رو نمیبینند، یا اگر میبینن نصفه میبینن!

4. به کسی توهین نکردم پس لطفاً (مثل اون تاپیک) پستم رو پاک نکنید!

سلام به همه دوستان مخصوصا كارشناس بزرگوار :Gol:

[="Indigo"]هر دفعه تصميم ميگيرم بيخيال سوال بشم ولي ميبينم نميشه چون با اين وضعيت اگه به جواب نرسم خيلي از اعتقاداتم سست شده :Ghamgin:خدا به دادم برسه سالي كه نكوست از بهارش پيداست . [/]

[="Purple"]فكرنميكنيد ناجوانمردانست همونطور كه دوستمون گفتن از بين همه سوالات يه تيكش جواب داده بشه كاربر همه سوالاتو مطرح كرده و وقتي بمونه صفحه قبل بايد هي مطالب و سوالات تكراريو مجددا بنويسه يا پست بزاره دوباره اونارو قرار بده :Ghamgin:[/]

[="DarkOrchid"]ابتدا ازتون تشكر ميكنم كه همون چند تا خطشو هم جواب داديد چون داشتم به اين نتيجه ميرسيدم پستاي من نكنه نامرئيه و كارشناسا متوجهش نميشن :Gig:[/]

عترت;96882 نوشت:
زن حق هجر ویا ضرب مرد را ندارد و لی در باره ابراز ناراحتی آن جایی که باعث از بین رفتن وظایف واجب است نباید باشد .

[="Indigo"]وظايف واجب زن چيه كه بايد هنگام ناراحتي هم انجام بشه ؟[/]

اگه منظور خوشرويي و تمكين عاطفي , توجه زنه و ....است كه خب پس بهتره بگيد در هيچ حالتي زن حق نشان دادن ناراحتي نداره چون در هر صورت با نشان دادن ناراحتي اين وظيفشو انجام نداده و نميشه گفت اگر به وظايفش صدمه بزنه .

عترت;96888 نوشت:
یاری از تدبیر باید به حل معضل پرداخت

آيا زن در مورادي جز نفقه مالي و خشونت بسيار بالاي مرد محق است يا خير ؟ از نظر شرعي و حقوقي .

چون مساله اينجاست مرد به حكم اخلاقي نه فقهي بايد برخي كارهارو انجام بده و انجام ندادنش حقي قانوني و فقهي براي زن ايجاد نميكنه تا بتونه متوسل به راههايي براي اصلاح شرايط بشه اينجا تدبير چيه ؟

دادگاه كه نميتونه بره هر چند در صورت امكان داشتن عجيبه دعواهاي زن و شوهري در ابتداي كار بخواد بره تو دادگاه بررسي بشه همه بهشون ميخندن !!

خب دادگاه كه نميتونه بره ,حق قهرم كه نداره , ناراحتي هم كه نبايد نشون بده , چيكار بايد بكنه تدبير اينجا چيه ؟ [="Indigo"]خب حرف زدن كه كار عقلاني هست كه هر كسي ابتدا انجام ميده اگه اون جواب نداد چي؟![/]

عترت;96888 نوشت:
ابراز ناراحتی نباید به ترک حقوق واجب برسد ودر این مواقع با یاری از تدبیر باید به حل معضل پرداخت نه تشدید آن .در آن جایی که در سیره امیرالمؤمنین علیه السلام می نگریم که در امور منزل به یاری ومدد همسر خویش می شتابد ودستورات فراوان پیامبر اسلام(ص) وائمه اطهار علیم السلام به امت خویش مبنی بر اکرام زن ،حتی در سیره بزرگانی چون امام راحل مواردی نقل شده که واقعا برای تمام مردان درس زندگی است ،کی می توان گفت اسلام مرد را دیکتاتور قرار داده آیا بیان حقوق واجب چه در قبال زن وچه در قبال مرد به معنای دیکتاتوری است در حالیکه کسانی که خود را بیشتر بر احکام اسلام تطبیق داده اند نه تنها دیکتاتور نشده اند بلکه اطرافیانشان از وجود آنان لذت بره اند .نگاهی کوتاه به زندگی افراد وارسته این را بخوبی نشان می دهد.

كارشناس بزرگوار قبلا هم ما تاكيد كرديم حرف سر اينه چرا وظايف زنان فقهي است ولي مسائل مربوط به آقايون اخلاقي بيان ميشه ؟؟!!!

اونجايي كه در مورد اخلاق مردا حرف ميزنيم گفته ميشه زن كارش خيلي بزرگه چون تو اسلام گفته شده زن شوهرداري كنه جهاد كرده بعد ميگيم آخه اخلاق فلان مرد بده ميگن خب به خاطر همينه كه جهاده !!!!

[="Purple"]چرا نبايد مانند زن كه بيشتر وظايفش فقهي است وظايف مرد هم در باب توجه عاطفي و خوش اخلاقي و چهره عبوس نكردن و قهر نكردن و ...به همسرش فقهي باشه (با توجه به اينكه زنان بسيار احساسي هستند و نياز به محبتشون بسيار زياد) كه عدم انجام اونها توسط مرد حقي براي زن ايجاد كند حداقل زنم در مقابلش بتونه ناراحتيشو نشون بده ديگه اين حداقل حقه !!!!!!![/]

نازنين مريم;96836 نوشت:
[="Indigo"]اونجايي تكيه بر احساسي بودن زن ميشه كه بخواد حقي ازش سلب بشه اونجايي كه به دليل احساسي بودن بايد طبيعتا توجه بيشتري به زن بشه يا حقي براش ايجاد بشه ديگه احساس و عواطف زن فراموش ميشه[/]

عترت;96888 نوشت:
.نگاهی کوتاه به زندگی افراد وارسته این را بخوبی نشان می دهد.

[="Indigo"]خب اگه با اين ديد كه چه انسان هاي وارسته اي بودن و نكات اخلاقيو رعايت ميكردن ميشه وظايف شرعي اخلاقي بيان بشه خب در مورد خانوما چرا اينطور نباشه ؟!
خانوما هم حضرت فاطمه زهرا (س) را الگو قرار ميدن وظايف خانومارو هم اخلاقي بيان ميكردن .[/]

[="Indigo"]كارشناس بزرگوار نكته مهم اينجاست همه در سطح بالا نيستن مهم اينه كه اگه خانومي به وظايف اخلاقيش كه در قالب فقه بيان شده عمل نكرد چون به صورت وظيفه فقهي بيان شده مرد از نظر فقهي و شرعي و قانوني محق ميشه ولي وظايف مرد به جز نفقه در باب اخلاق بيان شده ودر صورت عدم انجام اون دست زن بستست .
[/]

با توجه به اينكه گفته شده شوهرداري كردن زن و صبر بر اخلاق همسرش جهاده معلوم ميشه كه اسلامم مثل همه اينو در نظر داشته بيشتر افراد در حداقل ها هستند و به وظايف شرعي اكتفا ميكنند .

[="DarkOrchid"]اين سوالا جواب داده نشده [/]

نازنين مريم;96775 نوشت:
به جاي اينكه تو احكام شرعي (نه صرفا اخلاقي ) بيشتر به زن بها داده بشه كه بيشتر احساسي است و محدوديت هايش از مرد براي ارضاي نياز روحي زيادتر شاهديم بيشترحقوق اخلاقي و عاطفي در مورد مردان بيان شده و وظايف و رعايت زنان است كه در قالب فقه بيان شده .

امكان انحراف زنان هم خيلي زياده (اگه به فرض ايمان زني قوي باشه و منحرفم نشه آيا حق يه زندگي شيرين و رضايت بخشو نداره و فقط كسي بايد از نظر مالي تامينش كنه !!!)

مرد حق ازدواج مجدد داره , حق گرفتن زن صيغه ايو در اسلام داره , حق طلاق داره ولي بازم اين اسلامي كه معرفي ميشه خيلي هواشو داره (نميگيم زن از نظر روحي وظيفه ايجاد آسايش رواني مردو نداشته باشه ولي اين حق براي زن هم با همين شدت حتي بيشتر بايد وجود داشته باشه )

ولي زني كه يك شوهر داره و بسيار نيازمند محبت از اين نظر بر گردن مرد حق شرعي نداره و در احكام بيان نشده مگر زماني كه امكان فساد زياد باشه و اجبار باشه!!!و باز در جهت عكس شاهديم با وجود اين شرايط روحي زنان و عواطف قوي يك زن و نياز به محبت فراوان مرد ميتونه ازدواج مجدد كنه حتي اگه زن تحت فشار روحي قرار بگيره !!!!‌ و عدالت عاطفي نياز نيست .

عترت;96882 نوشت:
زن حقوق فراوانی بر عهده مرد دارد هرچند ممکن است بخشی از آن تحت یک عنوان با نام نفقه بیان شود ،سلامت روحی وروانی وجسمانی بر عهده مرد است ،حق قسم ،داشتن اخلاق نیک با او،بذل وبخشش در حد وسع ،ابراز دوستی با وی ،مراعات کردن شؤون اجتماعی وخانوادگی و...همه از مواردی است که به بعد روحی زن توجه شده .

اگر مردي اخلاق نيك (منظور خشونت نيست منظور چهره بشاش و خوش برخوردي است و چهره عبوس نكردن و ...) با همسرش نداشت يا ابراز دوستي به همسرش نكرد زن از نظر فقهي و قانوني محقه ؟

در صورت عدم رعايت اين امور اخلاقي زن چيكار ميتونه بكنه ؟

زني كه حق ناراحتي نشان دادن هم نداره و فقط در صورت عدم پرداخت نفقه حق داره چطوري حقوق فراوان داره ؟!

عترت;96882 نوشت:
حق قسم

كارشناس بزرگوار اين جزء حقوق زنه !! داغ مارو كه تازه كرديد :deldari:

آقا بدون نياز به عدالت عاطفي كه يكي از همكاران هم با عنوان عدالت بين 4 زن !!!بهش اشاره كردند بره ازدواج مجدد كنه بعد اسلام به فكر زن بوده و گفته حالا كه گرفتي لااقل چند شب پيش اين يكي باش چند شب پيش اون اين واقعا حقه !!! :hey:

قبلش يه بي عدالتي بزرگ به زن شده بعدش دلخوش كنيم كه حق قسم براي زنان وجود داره :Gig:
بيچاره خانوما واقعا حقوقش چقدر زياده :hey:

نازنين مريم;96132 نوشت:
چرا در احاديث بيان شده حق مرد بر زن بيش از حق زن بر مرد است ؟
اين برتري از كجا ناشي ميشه ؟

چرا سوالاي من بيچاره همش آخر صفحه ميفته و با تغيير صفحه هي بايد تكرارشون كنم :geristan:

نازنين مريم;96988 نوشت:
سلام به همه دوستان مخصوصا كارشناس بزرگوار :Gol:

هر دفعه تصميم ميگيرم بيخيال سوال بشم ولي ميبينم نميشه چون با اين وضعيت اگه به جواب نرسم خيلي از اعتقاداتم سست شده :Ghamgin:

سلام بزرگوار ، اعتقادات نباید به این راحتی سست بشه ، اول باید در جریان تمام جوانب اسلام باشی، در جامعه ما شرایط نشوز مهیا نشده که بخواهیم در مورد نشوز بحث کنیم ، یعنی اصلا جایی برای این بحث حداقل در جامعه ایران وجود ندارد، با توجه به این نکته که :

از نظر شرع و قانون زن می تواند تا وقتی مهریه اش را بطور کامل اخذ نکرده است، از حق حبس استفاده کرده و از هر گونه تمکین (حتی استمتاعات دیگر) خودداری کند، حتی اگر شوهر توانایی پرداخت مهریه را نداشته باشد!
و ناشزه هم محسوب نمی شود و لذا حق پرداخت نفقه وی نیز محفوظ هست.
منبع

چند درصد از زنان جامعه ما مهریه دریافت می کنند؟

سلام دوست عزيز :Gol:

tobeh;97001 نوشت:
اعتقادات نباید به این راحتی سست بشه

همچين راحتم نبوده خيلي مسائل و سوالات است كه ماههاست بي پاسخه و كم كم رو آدم تاثير ميذاره .

tobeh;97001 نوشت:
ول باید در جریان تمام جوانب اسلام باشی، در جامعه ما شرایط نشوز مهیا نشده که بخواهیم در مورد نشوز بحث کنیم

مساله اعتقاد به اين احكام خاص اسلامه و عدالت :ok:

حالا اگه شرايط جوريه كه آقايون نميتونن زن دوم بگيرن يا زنو كتك بزنن و ... به دليل شرايطه ولي مهم اينه بررسي بشه آيا اين مسائل واقعا مال اسلامه و دلايل علميش و منطقيش روشن بشه كه فقط سوالات من نيست سوالات خيلي از جوانا تو جامعست

hydrghl;94124 نوشت:
علاوه بر سؤالم در صفحه ی 2 این سؤال رو هم ممنون میشم پاسخ بدین.
فرمودید که :
hydrghl;94124 نوشت:
اما خود زن (فقط حق موعظه دارد، ولی) نمی‌تواند از شوهر قهر کند و «هجر» نماید و همچنین حق زدن شوهر را نیز ندارد.
این نظریه را بسیاری از فقها تصریح کرده‌اند. و این مسئله را از مسلمات فقه دانسته‌اند.
زن حتی حق قهر کردن هم نداره!!!!:khandidan!:

با سلام و تشکر

نکاتی در پاسخ مطالب این دوست عزیز عرض می کنم:

باید توجه داشت که این مطلب به لحاظ حکمت و مصلحت در حفظ و استواری کانون خانواده از سوی دین لحاظ شده زیرا اگر زن، اجازه قهر کردن و هجر داشته باشد با توجه به روحیه احساساتی غالبی که دارد با کوچکترین مسأله خود را محق برای قهر و هجر می داند و با این وضعیت چیزی بنام کانون خانواده معنا پیدا نمی کند.

از طرفی نیز مسألۀ سرپرستی و رهبری و هدایت و مسئولیت های آن در کانون و نظام خانواده بی معنی شده و زیر سؤال می رود، اگر همه اعضاء خانواده بدون آنکه مسئولیت هاشان در این کانون به یک اندازه باشد از حقوق مساوی برخوردار باشند و این یعنی بی عدالتی و ظلم نه آنکه حقوق هر یک از اعضاء خانواده با توجه به مسئولیت ها و ظرفیتهایش معین شود.

وانگهی قهرها و هجرهای پیاپی زن بدلیل روحیه ای که دارد فضای خانه را به وضعیتی می کشاند که دیگر فایده ای بر آن مترتب نیست و دیگر هیچ خانه و خانواده ای روی آسایش و آرامش را نخواهد دید و کمتر کانونی را خواهی دید که با اصطلاح طلاق و تبعات نامبارک آن ناآشنا باشد.

ضمن انکه اگر فصل طلاق را در کانون خانواده منتفی بدانیم، مردان بدلیل آنکه برایشان امکان ازدواج مجدد و یا موقت وجود دارد در نهایت از قهر و هجرهای پیاپی زنان خسته و کوبیده شده و به این پدیده مشروع گرایش پیدا می کنند، امری که بدلیل حساس بودن زنان، بیشتر موجب سرکوبی و سرخوردگی ایشان می شود و بدلیل مقاومت و سرسختی زنان در برابر این پدیده در موارد بسیاری به امر طلاق و جدائی می انجامد.

hydrghl;94124 نوشت:
البته وقتی همه ی فقها مرد باشن توقع بیش تر از این نمیره!


این مطلب، یعنی "دلایل قرار داشتن فقاهت و قضاوت در مردان" در جای خود بحث شده و حکمت ان نیز روشن است، در صورتیکه تایپیکی به این مطلب نپرداخته باشد می تواند سرفصل خوبی برای آغاز یک بحث باشد.

hydrghl;94124 نوشت:
پس زن باید مرد رو تحمل کنه و به هر سختی که هست توی خونه بمونه، تا دادگاه به حمکش رسیدگی کنه! البته با توجه به وضع دادگاه های ایران (مستند از اخبار!) تا بخواد مشکل این خانوم حل بشه از دست این شوهر فوت کردن دیگه!
اسلام به روز اینه؟آخه وجدان هم خوبه... وضعیت الان بخش قضایی رو در نظر دارن علمایی که فتوا دادن؟ یا یکی از شرایط که آگاه بودن به مسائل جامعه هست رو ندارن؟!!

این بهترین و سالمترین راه برای زن در استیفاء حقوقش است و اینکه گزارش نامطلوبی از دادگاه های کشور دادید، لازم بذکر است:

اصولاً اصل حضور در این مجامع برای هر کسی حتی انها که کارشان به سرعت انجام می شود همراه با کراهت است و به عبارتی گویا سخت ترین دوران عمرشان را در این فضا می گذرانند لذا هیچگاه خاطره خوبی از این فضاها باقی نمی ماند حتی اگر به کارشان از طرف محاکم سریع و مطلوب هم رسیدگی شود.

بعلاوه بدلیل شلوغی و تراکم این فضاها معطلی و گاهاً طولانی شدن رسیدگی به پرونده ها امری طبیعی است اما این به معنای نرسیدن به حق و حقوق نیست.

بر خلاف گزارشی که شما دادید بدلیل جداشدن سیستم دادگاه خانواده از دادگاه های عمومی روند رسیدگی به پرونده ها از شتاب بیشتری برخوردار شده، این اخباری که می فرمایید از کجا اقتباس کرده اید؟ مستندات آن را ذکر کنید؟

بی شک بنظر می رسد که در فراز آخر کلام، به تجزیه و تحلیل شخصی و نوعی احساسی کردن مطلب و نوعی دفاع حاکی از مظلوم نمائی برای رسیدن به هدف و مقصود نوشتارتان بیشتر تمایل دارید.

امید آنکه همه دوستان به مطالبی که دوستان، خصوصاً جناب رضا در خصوص این موضوع بصورت بسیط و جهت دار می گذارند بیشتر توجه کنند و با نگاهی عمیق تر جهات حکمت و مصلحت و تأثیرات این احکام الهی را در زندگی فردی و اجنماعی لحاظ کنند.

موفق در پناه حق

hydrghl2;96920 نوشت:
."عترت" در پاسخ به هر 15 خطی که مثلا توش 4 تا سؤال مطرح شده، یک خط پاسخ میدن و سر و ته قضیه رو با یک پاسخ کلی هم میارن! اگر بخونید واضحه کاملا!

با سلام بر دوستان عزیزم

دوست عزیز!
بخاطر تعطیلات عید سر همه شلوغ بوده و رسیدگی به این سوال های فراوان مشکل!
حالا جناب عترت لطف کردن و جواب برخی از دوستان را در این فرصت کم دادن, به جای تشکر باید چنین برخورد کرد؟؟؟!!!!:Labkhand:

tobeh;97001 نوشت:
سلام بزرگوار ، اعتقادات نباید به این راحتی سست بشه ، اول باید در جریان تمام جوانب اسلام باشی، در جامعه ما شرایط نشوز مهیا نشده که بخواهیم در مورد نشوز بحث کنیم ، یعنی اصلا جایی برای این بحث حداقل در جامعه ایران وجود ندارد، با توجه به این نکته که :

از نظر شرع و قانون زن می تواند تا وقتی مهریه اش را بطور کامل اخذ نکرده است، از حق حبس استفاده کرده و از هر گونه تمکین (حتی استمتاعات دیگر) خودداری کند، حتی اگر شوهر توانایی پرداخت مهریه را نداشته باشد!
و ناشزه هم محسوب نمی شود و لذا حق پرداخت نفقه وی نیز محفوظ هست.
منبع

چند درصد از زنان جامعه ما مهریه دریافت می کنند؟

درود .فكر كنم درستش اين است: ازنظر قانون و شرع ؛زن تا زماني كه باكره است ميتواند براي تمكين و قبل از نزديكي تقاضاي مهريه اش را كند و تاقبل دريافت آن تن به رابطه جنسي ندهد...ولي زني كه ازدواج كرده و ديگر دوشيزه نيست چنين حقي ندارد.و بايد هرچقدر هم ازشوهرش دلفور هست وظايف جنسيش درمقابل مرد رو انجام دهد

نازنين مريم;96469 نوشت:
نه در هر سخن بحث كردن رواست روا نيست چون اون بحث , اون سوال , اون انتقاد , هر روز برات پر رنگ و پر رنگ تر ميشه تا جايي كه دين و اعتقادتو به خطر ميندازه ولي اميد رسيدن به جواب كمرنگ و كمرنگ تر .... التماس دعا

با سلام و تشکر:Gol:

بی شک باید پذیرفت که در مسائل اعتقادی و شبهات حوزه دین، هیچ سؤالی نیست که بی پاسخ باشد و به عبارتی جواب نداشته باشد، اما آنچه چنین شبهه ای را در ذهن متبادر می سازد یا عدم آشنائی با متون دین و پاسخ های داده شده از سوی اندیشمندان اسلامی است و یا معمولاً بدنبال پاسخی هستیم که مشخصاً و با ادبیات سؤال ما همخوانی داشته باشد پاسخی که مقرون سؤال ما باشد مقبول نمی افتد.

گاهاً پاسخ بسیاری از سؤالات ما در قالب مباحث متون دینی آمده و یا در بحث هایی که در فضای گفتمان از سوی کارشناسان، همکاران و کاربران طرح می شود مطرح شده است اما قانع کننده نیستند در صورتیکه اگر همان بخش از متن و یا بحث ذکر شده که با سؤال مان مرتبط است را از متن کلی مجزا و بطور جداگانه ارائه کنند قانع می شویم.

معمول سؤالاتی که در خصوص یک موضوع مشخص، طرح می شود یکنواخت هستند و تنها صورت و کیفیت طرح سؤال تفاوت کرده اینطور نیست که سؤالات جدیدی باشند.

در هر صورت، گفتنی است سؤال بی پاسخ در حیطه دین نداریم و اگر مشکلی هست یا از طرف پاسخگویان است بدلیل عدم پرداختن به سؤالات کاربران و ارائه پاسخ مشخص انها و یا از طرف کاربران، که گاهاً در پذیرش پاسخ ها سرسختی بخرج می دهند و کارشان بسط و توسعه دادن به مسائل است در حالیکه مطلب واضح و روشن است و گاهاً نیز به هر دلیلی به ذکر سؤالات تکراری عادت می کنند.

موفق در پناه حق:Gol:

با سلام خدمت تمامی دوستان

و تشکر ویژه از جناب صدیق بزرگوار

پاسخ های خیلی زیبا و مستدل و کاملی ارائه می فرمایید . شخصاً از پاسخ هاتون بسیار استفاده می کنم .

موفق و پیروز باشید در پناه حق ؛

جزاکم الله خیرالجزاء

[="teal"]با سلام و تشکر از تمام بزرگوارانی که در بحث شرکت کرده اند و جناب استاد صدیق گرامی که پاسخ خوبی ارائه داده اند ان شاء الله به سئوالات تمام کاربران محترم که مربوط به فقه باشد پاسخ داده خواهد شد .[/]

[="purple"]به ترتیب از قدیمی تر ها شروع می کنیم : [/]

بی دل;93254 نوشت:
می بخشید ولی این چه نشوزی هست؟!!!!! زن حق اظهار ناراحتی هم نداره در زندگی ولی مرد تنها باید از لحاظ مالی زندگی رو براورده کنه ولی بداخلاقی و ترشرویی ناراحتی مرد نشوز محسوب نمیشه؟؟؟؟؟؟؟ چطور>؟؟
مگر مالک احساس و وجود زن میشه با دادن نفقه؟؟
این موضوعاتی که مطرح شد درست بمعنای این هست که مرد مالکیت خصوصی زن رو در اسلام داره فرقش با زن در جامعه غربی اینه که اونجا زن متعلق به عموم هست ولی اینجا متعلق به مرد و برای کامیابی همسر افریده شده در ازاش پول میگیره!
این ادبیات فرمانبری و اطاعت هم صدق بر این برده داری هست
اگر زن منبع احساس هست و بهمین دلیل خروج از منزل برخی مصلحت اندیشی ها برای حفظ زن هست به زعم دینی که ارائه شده پس این رن بدلیل همین احساس و حساسیت روحی بالاتر بیشتر دچار تغییر حالات روحی میشه و از کوچکترین بدخلقی ها و عدم ابیاری روح و عدم توجه و عاطفه آسیب میبینه ولی طبق فرمایشات شما و انجمن احکام زن نفقه عاطفی نداره فقط مالی و اگرم ناراحت شد و بروز داد میشه ناشزه و در اون مرد حق داره بره روی منبر این زن گستاخخخخخخخخخخ رو به وظابفش اشنا کنه
..........

[="olive"]در اینجا یک برداشت اشتباه باعث شده که سر کار بی دل بزرگوار برآشفته بشند [/]

[="darkred"]صرف ابراز ناراحتی زن یا مرد نشوز نیست نشوز به معنای خلاف وظیفه واجب عمل کردن است و اگر زن به وظیفه واجب خودش عمل کند نمی توان او را ناشزه خواند حتی اگر عبوس و ترشرو باشد یا بخاطر موضوعی ناراحتی خود را از شوهر ابراز کند حضرت امام هم در تحریر در همین عبارتی که از ایشان نقل شده است به این مطلب اشاره کرده اند آنجا که می فرمایند : [/]

رضا;93054 نوشت:
اگر نشانه‌های نشوز و طغیان در زن نمایان شد، بدین نحو که زن با تندخویی و کلمات خشن با مرد سخن بگوید و عبوسانه و با ترشرویی و مرد نگاه کند، در حالی که پیش از این چنین نبود، مرد به موعظه و پند و اندرز می‌پردازد؛ اگر موعظه مرد را نپذیرفت و هم چنان به رفتار خویش ادامه داد، نشوز محقق می‌شود، [="red"]چرا که در اموری که مربوط به استمتاع مرد است، نافرمانی کرده است. [/] در این صورت مرد می‌تواند در بستر به وی پشت کند و یا از بسترش کناره‌گیری و در بستر کنار زن نباشد.

سلام بر شما كارشناس گرامي :Gol:

سجاد;97167 نوشت:
اگر نشانه‌های نشوز و طغیان در زن نمایان شد، بدین نحو که زن با تندخویی و کلمات خشن با مرد سخن بگوید و عبوسانه و با ترشرویی و مرد نگاه کند، در حالی که پیش از این چنین نبود، مرد به موعظه و پند و اندرز می‌پردازد؛ اگر موعظه مرد را نپذیرفت و هم چنان به رفتار خویش ادامه داد، نشوز محقق می‌شود،[="Indigo"] چرا که در اموری که مربوط به استمتاع مرد است، نافرمانی کرده است.[/]

مگه منظور اين نيست كه [="Indigo"]خوش اخلاقي زن و روي گشاده و .. امري است مربوط به استمتاع مرد[/] و در راستاي تمكين عاطفي كه [="Indigo"]در صورت اخم زن به خودي خود اين مساله (نشان دادن ناراحتي ) مخالفت با استمتاع مرد است[/] :Gig:

يعني جمله اي كه در تحريرالوسيله اومده و با رنگ قرمز مشخص كرديد براي اين ذكر شده كه بعد از توضيحات در مورد ناشزه بودن زن ميخواد بگه چرا چنين زني ناشزست بعد ادامه براي توضيح دليلو ذكر كرده چون [="Indigo"]نشان دادن اين ناراحتي[/] [="Indigo"]مخالفت با امري است كه مربوط با استمتاع مرد است[/] اون زن ناشزه محسوب ميشه :Gig:(تمكين عاطفي)

اميدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم يه كم اين جملات ابهام داره و دركش سخته اگه امكانش هست يه مقدار بيشتر توضيح بديد ممنونم :Gol:

بی دل;93254 نوشت:
چطور برخی ایات التزام فقهی داره و برخی نداره میشه نقل و نبات زندگی؟
چطور وضربوهن رو بهش استناد فقهی می کنن ولی ایه عاشروهن بالمعروف التزام فقهی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر زن عاطفه است چرا نفقه عاطفی نداره؟؟ طبق همین ایه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکند که عاطفه زن فقط ابزاری برای کامیابی مرد و احقاق حق مرد و تحت فشار قرار دادن زنان است
و زن علت و حکمت افرنیشش لذت روحی و جسمی و معنوی مرد می باشد؟؟
..............
اینها سوال است و اینجا هم اسک دین
منتظر پاسخ هستم نه برچسب اتهام
تشکر


[="darkolivegreen"]هر دو آیه مورد استناد فقهی است[/]

[="purple"]به مطلب زیر که از کتاب جواهر الکلام ( کتابی که بسیاری از بزرگان معتقدند بدون احاطه بر آن کسی مجتهد نمی شود ) نقل می کنم توجه فرمایید: [/]

[="royalblue"]و من حقها عليه أن يشبعها و أن يكسوها و أن يغفر لها إذا جهلت و لا یقبح لها وجها و رحم الله عبدا أحسن فيما بينه و بين زوجته، فان الله تعالى قد ملكه ناصيتها، و قال رسول الله صلى الله عليه و آله : «أوصاني جبرئيل بالمرأة حتى ظننت أنه لا ينبغي طلاقها إلا من فاحشة مبينة» و «عيال الرجال أسراؤه، و أحب العباد إلى الله تعالى أحسنهم صنعا إلى أسرائه» و «أ يضرب أحدكم المرأة ثم يظل معانقها» «و خيركم خيركم لنسائه، و أنا خيركم لنسائي» إلى غير ذلك مما يدخل تحت قوله تعالى[="magenta"] «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»[/]. فحينئذ قد ظهر لك أنه كما يجب على الزوج النفقة من الكسوة و المأكل و المشرب و الإسكان على حسب ما ستعرف فكذا يجب على الزوجة التمكين من الاستمتاع مع عدم المانع عقلا أو شرعا (1)[/]


[="sienna"]
از حقوق زن بر مرد این است که او را سیر کند و لباس برایش فراهم نماید و اگر رفتار بدی کرد او را ببخشد و ترشرویی نکند خداوند رحمت كند بنده‏اى را كه به نيكى با همسرش رفتار كند زيرا كه خداوند عزّ و جلّ اختيار زن را بدست او سپرده و او را نفقه خور مرد قرار داده است.
[/][="blue"]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
جبرئيل عليه السّلام مرا آنقدر راجع به زنان سفارش كرد كه گمان بردم نميتوان آنان را طلاق گفت جز اينكه مرتكب كار زشت زنا شوند زناى آشكار.
[/]
[="darkorchid"] زن و فرزند مرد در خانه او مانند اسيرند، و بهترين بندگان خداوند عزّ و جلّ آن كس باشد كه رفتارش با اسيران خود بهتر باشد.[/]
[="seagreen"]آيا كسى از شما همسر خود را ميزند سپس با او معانقه مينمايد ![/]
[="purple"] بهترين شما مردان كسى است كه خير دنيا و آخرتش براى همسرش بيشتر باشد، و من خيرم براى زنانم بيش از شما خواهد بود نسبت بهمسرانتان‏[/]
[="navy"]و غیر از این احادیثی که ذکر شد از مواردی که داخل است در کلام خداوند در قرآن که فرمود:[="magenta"] و عاشروهن بالمعروف [/] [/]
[="darkred"]در اینجاست که روشن می شود برای تو که [این حقوق دو طرفه است ] همانطور که بر مرد نفقه زن مانند تهیه لباس و خوردنی و آشامیدنی و مسکن واجب می شود بر زن هم تمکین برای استمتاع واجب می شود البته در صورتی که مانع عقلی یا شرعی در بین نباشد .[/]


[="indigo"]
پاورقی:
1. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‏31، ص: 148
[/]

نازنين مريم;97177 نوشت:
مگه منظور اين نيست كه خوش اخلاقي زن و روي گشاده و .. امري است مربوط به استمتاع مرد و در راستاي تمكين عاطفي كه در صورت اخم زن به خودي خود اين مساله (نشان دادن ناراحتي ) مخالفت با استمتاع مرد است

يعني جمله اي كه در تحريرالوسيله اومده و با رنگ قرمز مشخص كرديد براي اين ذكر شده كه بعد از توضيحات در مورد ناشزه بودن زن ميخواد بگه چرا چنين زني ناشزست بعد ادامه براي توضيح دليلو ذكر كرده چون نشان دادن اين ناراحتي مخالفت با امري است كه مربوط با استمتاع مرد است اون زن ناشزه محسوب ميشه (تمكين عاطفي)

اميدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم يه كم اين جملات ابهام داره و دركش سخته اگه امكانش هست يه مقدار بيشتر توضيح بديد ممنونم

[="#800080"]با سلام خدمت شما سرکار نازنین مریم [/]

[="Teal"]همانطور که خدمتتان عرض کردم ،صحیح است یعنی صرف ترشرویی و عبوس بودن زن نشوز نیست .[/]

[="Blue"]این حرف عجیبی است که بخواهیم بگوییم مرد حق دارد ترشرویی کند ولی زن اگر ابراز ناراحتی کند نشوز است ! مگر زن ... :Ghamgin:[/]

صدیق;97024 نوشت:
اگر زن، اجازه قهر کردن و هجر داشته باشد با توجه به روحیه احساساتی غالبی که دارد با کوچکترین مسأله خود را محق برای قهر و هجر می داند و با این وضعیت چیزی بنام کانون خانواده معنا پیدا نمی کند.

با توجه به احساسی بودن زن که برش تأکید دارید، بهتره این رو هم در نظر بگیریم که وقتی زن با ناراحتی و به اجبار (از روی انجام وظیفه و نداشتن اجازه و حق!) توی خونه بمونه، نتیجش میشه بی آرامشی تو کانون خانواده که در درجه ی اول خود زن و اگر هم بچه داشته باشند که بچه قربانیه این ناآرامی و اضطراب میشه! و با این وضعیت هم چیزی به نام کانون خانواده معنا پیدا نمی کند!

مخصوصا که حفظ آرامش و سلامت روحی زن از وظایف مرد تعیین نشده!

صدیق;97024 نوشت:
از طرفی نیز مسألۀ سرپرستی و رهبری و هدایت و مسئولیت های آن در کانون و نظام خانواده بی معنی شده و زیر سؤال می رود، اگر همه اعضاء خانواده بدون آنکه مسئولیت هاشان در این کانون به یک اندازه باشد از حقوق مساوی برخوردار باشند و این یعنی بی عدالتی و ظلم نه آنکه حقوق هر یک از اعضاء خانواده با توجه به مسئولیت ها و ظرفیتهایش معین شود.

بحث سرپرستی تو همین تاپیک جدا داره نقد میشه لذا بنده فقط قسمت دوم فرمودتون نقد می کنم>>>منظورتون اینه زن اون قدر وظیفش تو کانون خانواده کمه که حتی حق قهر کردن هم نداره؟

صدیق;97024 نوشت:
مردان بدلیل آنکه برایشان امکان ازدواج مجدد و یا موقت وجود دارد در نهایت از قهر و هجرهای پیاپی زنان خسته و کوبیده شده و به این پدیده مشروع گرایش پیدا می کنند

بله بنده با این اجازه ی مشروع(شرایط لازمه ی مشروع بودن البته!) مخالفم و طبق اون اظهار نظر کردم.
ضمن این که شما برعکسش رو هم در نظر بگیرید! زن که الکی قهر نمیکنه! و بهترین راهی که مانع قهر کردن زن هست تأمین عاطفی ایشون از جانب شوهرش هست. زنی که پیاپی قهر کنه، مشکل اصلی ایشون عدم تأمین عاطفی و نچشاندن محبت به ایشان توسط همسرش هست.(منظور زنی که پیاپی قهر میکنه و مشکل مالی یا روحی نیست!). زن که احساساتش لطیف تره، از بی توجهی عاطفی شوهرش خسته و کوبیده نمیشه؟!
صدیق;97024 نوشت:
این مطلب، یعنی "دلایل قرار داشتن فقاهت و قضاوت در مردان" در جای خود بحث شده و حکمت ان نیز روشن است، در صورتیکه تایپیکی به این مطلب نپرداخته باشد می تواند سرفصل خوبی برای آغاز یک بحث باشد.

بله تو این تاپیک جای بحث نیست... کاملا درست میفرمایید.
صدیق;97024 نوشت:
این بهترین و سالمترین راه برای زن در استیفاء حقوقش است

و البته سخت ترین و در مواردی ناممکن ترین! و ضمنا احساس زن هم لحاظ نشده است. توضیحات بیش تر را در پایین داده ام.
صدیق;97024 نوشت:
اصولاً اصل حضور در این مجامع برای هر کسی حتی انها که کارشان به سرعت انجام می شود همراه با کراهت است و به عبارتی گویا سخت ترین دوران عمرشان را در این فضا می گذرانند لذا هیچگاه خاطره خوبی از این فضاها باقی نمی ماند حتی اگر به کارشان از طرف محاکم سریع و مطلوب هم رسیدگی شود.

بله این فضا رو سازمان قضا ایجاد کردند، زیرا این اصل(!) موجب این میشه که زن 1دفعه که سراغ حقش رفت و برای اثبات جرم و گرفتن حقش کلی بدبختی کشید، دیگه دفعه ی بعد بی خیال حقش بشه و همون مطلبی که بنده عنوان کردم!
صدیق;97024 نوشت:
بعلاوه بدلیل شلوغی و تراکم این فضاها معطلی و گاهاً طولانی شدن رسیدگی به پرونده ها امری طبیعی است اما این به معنای نرسیدن به حق و حقوق نیست.

طبیعی نیست! به نقل از اخبار مستند کمبود قاضی داریم!(که علتش هم مشخصه!) و البته کش دادن رسیدگی به پرونده ها!
و این طولانی شده گاهی موجی از بین رفتن اسناد میشه. اونم جرمی که به همین راحتی هم قابل اثبات نیست چه برسه وقتی چند ماه هم ازش بگذره! و تو طول این مدت زن هم خیلی زجر میکشه. البته اگر از نظر صادرکنندگان حکم اهمیتی داشته باشه!
صدیق;97024 نوشت:
بر خلاف گزارشی که شما دادید بدلیل جداشدن سیستم دادگاه خانواده از دادگاه های عمومی روند رسیدگی به پرونده ها از شتاب بیشتری برخوردار شده، این اخباری که می فرمایید از کجا اقتباس کرده اید؟ مستندات آن را ذکر کنید؟

بنده قبول دارم بهتر شده و نگفتم نشده. من عرض کردم (هنوز هم) وضعیت دادگاه ها خیلی خرابه! تا جایی که خیلی ها بی خیال طرح شکابت های خانوادگی میشن! (با این وضعیت آزادی اخبار نمیشه سندی گیر اورد! ولی خیلی ها تو جریان وضعیت دادگاه ها و بدبختی های لازمه برای سریدن به حق هستند! از طریق آشنا و فامیل
صدیق;97024 نوشت:
بی شک بنظر می رسد که در فراز آخر کلام، به تجزیه و تحلیل شخصی و نوعی احساسی کردن مطلب و نوعی دفاع حاکی از مظلوم نمائی برای رسیدن به هدف و مقصود نوشتارتان بیشتر تمایل دارید.
)
هدف این بوده ولی به هر حال تحلیل شما قابل انکار نیست!
منتها این پاسخ نیم خط از 2خطی بود که quote کردید.!
قسمت اصلی رو مجدد مطرح می کنم>>
hydrghl;97024 نوشت:
وضعیت الان بخش قضایی رو در نظر دارن علمایی که فتوا دادن؟ یا یکی از شرایط که آگاه بودن به مسائل جامعه هست رو ندارن؟!!

tobeh;97001 نوشت:
سلام بزرگوار ، اعتقادات نباید به این راحتی سست بشه ، اول باید در جریان تمام جوانب اسلام باشی، در جامعه ما شرایط نشوز مهیا نشده که بخواهیم در مورد نشوز بحث کنیم ، یعنی اصلا جایی برای این بحث حداقل در جامعه ایران وجود ندارد، با توجه به این نکته که :

از نظر شرع و قانون زن می تواند تا وقتی مهریه اش را بطور کامل اخذ نکرده است، از حق حبس استفاده کرده و از هر گونه تمکین (حتی استمتاعات دیگر) خودداری کند، حتی اگر شوهر توانایی پرداخت مهریه را نداشته باشد!
و ناشزه هم محسوب نمی شود و لذا حق پرداخت نفقه وی نیز محفوظ هست.
منبع

چند درصد از زنان جامعه ما مهریه دریافت می کنند؟

sosme;97054 نوشت:
درود .فكر كنم درستش اين است: ازنظر قانون و شرع ؛زن تا زماني كه باكره است ميتواند براي تمكين و قبل از نزديكي تقاضاي مهريه اش را كند و تاقبل دريافت آن تن به رابطه جنسي ندهد...ولي زني كه ازدواج كرده و ديگر دوشيزه نيست چنين حقي ندارد.و بايد هرچقدر هم ازشوهرش دلفور هست وظايف جنسيش درمقابل مرد رو انجام دهد

درود بر sosme پیرو عیسی مسیح (ع)

کارشناسان گرامی احکام لطفا در این مورد توضیح دهید ، کدام درسته ؟ یا هر دو درسته؟ یا هر دو غلطه؟!

با سلام و احترام

چند ماه پیش جناب صدیق بزرگوار یک تاپیکی زدند به نام « بررسی یک مشکل همگانی- درک کردن و رد کردن » که البته مدتی هست مطالب جالب تاپیک رو ادامه ندادند !!!

ولی به نظر بنده خوندن تاپیک "درک کردن و رد کردن" هم برای خوانندگان این تاپیک می تونه مفید باشه .

امیدوارم جناب صدیق هم تاپیک خودشون رو ادامه بدن انشاالله ؛

با آرزوی موفقیت و پیروزی در پناه حق ؛

tobeh;97290 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Tobeh سلام بزرگوار ، اعتقادات نباید به این راحتی سست بشه ، اول باید در جریان تمام جوانب اسلام باشی، در جامعه ما شرایط نشوز مهیا نشده که بخواهیم در مورد نشوز بحث کنیم ، یعنی اصلا جایی برای این بحث حداقل در جامعه ایران وجود ندارد، با توجه به این نکته که : از نظر شرع و قانون زن می تواند تا وقتی مهریه اش را بطور کامل اخذ نکرده است، از حق حبس استفاده کرده و از هر گونه تمکین (حتی استمتاعات دیگر) خودداری کند، حتی اگر شوهر توانایی پرداخت مهریه را نداشته باشد! و ناشزه هم محسوب نمی شود و لذا حق پرداخت نفقه وی نیز محفوظ هست. منبع چند درصد از زنان جامعه ما مهریه دریافت می کنند؟ نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Sosme درود .فكر كنم درستش اين است: ازنظر قانون و شرع ؛زن تا زماني كه باكره است ميتواند براي تمكين و قبل از نزديكي تقاضاي مهريه اش را كند و تاقبل دريافت آن تن به رابطه جنسي ندهد...ولي زني كه ازدواج كرده و ديگر دوشيزه نيست چنين حقي ندارد.و بايد هرچقدر هم ازشوهرش دلفور هست وظايف جنسيش درمقابل مرد رو انجام دهد درود بر sosme پیرو عیسی مسیح (ع) کارشناسان گرامی احکام لطفا در این مورد توضیح دهید ، کدام درسته ؟ یا هر دو درسته؟ یا هر دو غلطه؟!

با تشکر از سئوال شما

زن در ابتدای زندگی و قبل از ارتباط زناشویی می تواند تمکین خود را مشروط به دریافت مهریه از شوهر نماید اما پس از ارتباط یاد شده نمی تواند از تمکین ممانعت کند . (1)

پی نوشت:
1. امام خمینی ره ، استفتائات ج 3 ص 201 س 11
و استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم

hydrghl;94124 نوشت:
فرمودید که : اما خود زن (فقط حق موعظه دارد، ولی) نمی‌تواند از شوهر قهر کند و «هجر» نماید و همچنین حق زدن شوهر را نیز ندارد. این نظریه را بسیاری از فقها تصریح کرده‌اند. و این مسئله را از مسلمات فقه دانسته‌اند. زن حتی حق قهر کردن هم نداره!!!! البته وقتی همه ی فقها مرد باشن توقع بیش تر از این نمیره! پس زن باید مرد رو تحمل کنه و به هر سختی که هست توی خونه بمونه، تا دادگاه به حمکش رسیدگی کنه! البته با توجه به وضع دادگاه های ایران (مستند از اخبار!) تا بخواد مشکل این خانوم حل بشه از دست این شوهر فوت کردن دیگه! اسلام به روز اینه؟ آخه وجدان هم خوبه... وضعیت الان بخش قضایی رو در نظر دارن علمایی که فتوا دادن؟ یا یکی از شرایط که آگاه بودن به مسائل جامعه هست رو ندارن؟!!

با تشکر از شرکت شما در بحث جناب hydrgh
[="DarkOrchid"]مطلبی را که ارائه می دهم به نظرم بتواند بسیاری از پرسش های گذشته دوستان محترم سایت را پاسخ گوید اگر نکته ای دور از نظر مانده است حتما دوستان تذکر بدهند [/]

در اختلافات خانوادگی(یا حتی اجتماعی) دو طرف خواهان احقاق حق خود هستند و معمولا هر کدام خود را محق می دانند یا به عللی نمی خواهند محق بودن طرف مقابل خود را بپذیرند . در همین راستا :

1- اولین و منطقی ترین راهی که می توان از آن برای احقاق حق استفاده کرد ، گفتگو کردن و اظهار نظر تا رسیدن به نقطه ای است که طرفی که حق با او نیست ، مجاب گردد . از این شیوه هم مرد و هم زن می توانند استفاده کنند.

2- اگر شیوه اول جواب نداد می توان از شیوه های دیگر مانند قهر کردن برای تسلیم شدن طرف مقابل استفاده کرد در اینجا هم استفاده زن و مرد از این شیوه منع فقهی ندارد . و بر خلاف فرمایش دوستمان ، زن هم می تواند در شرایط مناسب برای رسیدن به حق خود از قهر کردن استفاده کند .
و آنچه در فقه ممنوع است مطلق قهر زن نیست بلکه هجر زن از انجام وظایف واجب خود ( زناشویی ) در مواقعی است که زن و مرد با هم اختلاف نظر دارند که درست برای مرد هم همینطور است یعنی نمی تواند بخاطر اختلاف نظری که با همسرش دارد از انجام وظایف واجب خود (نفقه) خودداری نماید و زن را از خوراک و پوشاک و مسکن و ... مناسب خود محروم کند
.

3. اگر روش دوم هم جواب نداد نوبت به روش های تنبیهی و زدن
می رسد (البته نه در مواقعی که قطعا جواب معکوس خواهد داد مانند بسیاری از مواردی که در روزگار ما پیش می آید که در این صورت این حق از مرد سلب می شود ) .
در اینجاست که مرد و زن از هم جدا می شوند یعنی مرد حق دارد بعد از طی مراحل اولیه یعنی نصیحت و هجر در بستر یا از بستر ، اقدام به ضرب کند آنهم با شرایط ویژه آن(زدن با چوب مسواک (چوب نازک ده سانتی) بدون ایجاد جراحت یا حتی کبودی و سرخی پوست!) که در این صورت فقط ابزار نشان دادن نارضایتی زیاد مرد از زن نافرمان است نه زدن واقعی ، اما زن مجاز به زدن نیست.
اما چرا زن نمی تواند از زدن مرد برای احقاق حق خود استفاده کند خوب خیلی روشن است چون اینکه زنی شوهرش را بزند ، ابزار احقاق حق زن نیست و زن بدین وسیله نه تنها به حق خود نمی رسد بلکه عواقب بسیار شدیدی از ناحیه مرد در انتظار اوست.

4. روش آخری که برای احقاق حق می ماند ، استفاده از دادگاه و حَکَم ( حکم فامیلی ، ریش سفیدی و یا قضایی) است که در اینجا هم مرد و زن بعد از طی مراحل پیش گفته با هم مشترکند یعنی هر دو می توانند از این شیوه با حفظ شرایطش برای رسیدن به حق خود بهره ببرند.

از نکات چهار گانه یاد شده روشن می شود که در بیشتر موارد ابزار احقاق حق زن و مرد یکی است و اگر هم در مرحله ای ابزار احقاق حق متفاوت ذکر شده است دقیقا مطابق با عدالت است و اسلام با در نظر گرفتن شرایط فیزیکی و روانی زن و مرد چنین تفاوتی را در حکم لحاظ کرده است و اگر غیر از این حکم دستور دیگری داده می شد جای اشکال داشت.

موفق و پیروز باشید

hydrghl2;96920 نوشت:
بله. مدیر داشتن لازم است. پاسخ این قسمت از فرموده ی شما رو هم یکی از دوستان فرمودند (خلاصه: حیطه ی وظایف و اختیارات مدیریت از نظر من مشکل داره! مثلا دیگه اجازه ی خروج از زن دست مرد نباشه! و این که اون کارمند (همون زن!) هم باید شرایطی برایش فراهم باشد که جزء وظایف مرد عنوان نشده! ...) .

یعنی به نظر شما زن مدیر باشه ؟
دو روز دیگه هم حتما اجازه خروج آقایان باید دست خانم ها باشه !:no:
بی چاره اون مردی که با فکر واندیشه شما می خواد زندگی کنه:kharej:،آینده بدی پیش رو داره،تکلیف خودش وزندگیش هم معلوم نیست ،از اون به بعد دیگه آقایون باید در دفاع از حقوقشون تاپیک بزنند:khab:
کلا ظاهرا اساتید پاسخگوی تاپیک، یا یه سری سؤال ها رو نمیبینند، یا اگر میبینن نصفه میبینن! [/
همون روز بیان شد که برخی اساتید فعلا حضور ندارند ،اما بازهم دچار بی دقتی وبی تابی شدید .
تاپیک آن لاین که نیست!!!

الآن اساتید مربوطه حضور دارن هرچی سؤال دارید بفرستید.:Computer:
"عترت" بهتر از من و شما در مورد اسلام به روز میدانند! و مثال های بیش تری هم میدانند! و این که مبحث دردسر زن برای گرفتن حقش رو (با وضعیت دادگاه های امروزی) و احکام مرتبط نمیدونن جالب توجهه! و البته علتش هم مشخص!
به پست های جناب رضا عنایت نداشتید ،لطفا پستی را که جناب صدیق درباره دادگاهها نوشتند مطالعه کنید.

نازنين مريم;96988 نوشت:
وظايف واجب زن چيه كه بايد هنگام ناراحتي هم انجام بشه ؟ اگه منظور خوشرويي و تمكين عاطفي , توجه زنه و ....است كه خب پس بهتره بگيد در هيچ حالتي زن حق نشان دادن ناراحتي نداره چون در هر صورت با نشان دادن ناراحتي اين وظيفشو انجام نداده و نميشه گفت اگر به وظايفش صدمه بزنه .

وظایف واجب زن همانی است که قبلا به تفصیل بیان شد ودر باره ابراز ناراحتی باید گفت خشونتی که سبب نشوز است ،نباید باشد.
نازنين مريم;96988 نوشت:
آيا زن در مورادي جز نفقه مالي و خشونت بسيار بالاي مرد محق است يا خير ؟ از نظر شرعي و حقوقي . چون مساله اينجاست مرد به حكم اخلاقي نه فقهي بايد برخي كارهارو انجام بده و انجام ندادنش حقي قانوني و فقهي براي زن ايجاد نميكنه تا بتونه متوسل به راههايي براي اصلاح شرايط بشه اينجا تدبير چيه ؟ دادگاه كه نميتونه بره هر چند در صورت امكان داشتن عجيبه دعواهاي زن و شوهري در ابتداي كار بخواد بره تو دادگاه بررسي بشه همه بهشون ميخندن !! خب دادگاه كه نميتونه بره ,حق قهرم كه نداره , ناراحتي هم كه نبايد نشون بده , چيكار بايد بكنه تدبير اينجا چيه ؟ خب حرف زدن كه كار عقلاني هست كه هر كسي ابتدا انجام ميده اگه اون جواب نداد چي؟!

بله ،برای زن حقوق واجب بسیاری بر عهده مرددگذارده شده که به عرض رسیده .مرد در قبال زن احکام فقهی فراوانی به دوش خود دارد ومایه تعجب است که تمام آن نادیده گرفته شده وتنها دو وظیفه واجب زن علم می شود تا آن جایی که گمان شده مرد هیچ وظیفه ای در قبال زن ندارد ،وفقط این زن بیچاره است که صبح تا شام باید در خانه بماند وخوش رویی وتمکین کند !!!
اما در مواردی که وظیفه اخلاقی مرد تامین آن است ووجوبی بر اونیست ،اختیار با خود او ست .
مثل بسیاری از موارد که وظیفه اخلاقی زن پرداختن به آن است در صورتی که انجام ندهد مرتکب حرام نشده .

عترت;97532 نوشت:
دو روز دیگه هم حتما اجازه خروج آقایان باید دست خانم ها باشه !

با سلام بر دوستان:Gol:

من نمیگم این خوبه....
اما کاش اجازه متقابل بود (در واقع یک احترام بود اگر اجازه ی خروج متقابل بود)
اگر یه مردی با خانمش دعواش بشه ممکنه لج بکنه و واسه انتقام تا چند مدت نذاره خانمش بره بیرون, اینطوری نمیشه قانونی عمل کرد که حق خروج سلب بشه؟؟؟

با تشکر از جناب سجاد

سجاد;97390 نوشت:
و بر خلاف فرمایش دوستمان ، زن هم می تواند در شرایط مناسب برای رسیدن به حق خود از قهر کردن استفاده کند .

تشکر از متعصب نبودن شما نسبت به سایر دوستان
ممنون میشم اگر
1."شرایط مناسب" رو هم توضیح بفرمایید که ابهامات ذهنی بنده رفع بشه.

سجاد;97390 نوشت:
در این صورت فقط ابزار نشان دادن نارضایتی زیاد مرد از زن نافرمان است نه زدن واقعی

ابزار نشان دادن نارضایتی هست، ولی
2. آیا عواقب روحی روانی عمل زدن (به خصوص از روی تحقیر شدن) رو هم در نظر دارید؟

امیدوارم نظر علم رو قبول داشته باشید که حداقل آسیب زدن و تنبیه بدنی (هر چند خفیف)، آسیب های روانی فراوانی به همراه داره. به خصوص از این جهت که در امر "زدن" و در واقع "کتک زدن!" (حالا با هر وسیله ای. فقط امر "زدن" مد نظر هست)، فرد مضروب (در این جا زن) به شدت تحقیر میشه! و مطابق این که زن لطیف و احساسی است، پس اسیب روحی جدی خواهد دید. چون به نوعی در برابر شوهرش تحقیر شده و به تعبیری شوهرش همچون برده با او رفتار کرده است! (موارد مازوخیسم یا سلیقه های شخصی مد نظر نیست!)

سجاد;97390 نوشت:
چون اینکه زنی شوهرش را بزند ، ابزار احقاق حق زن نیست و زن بدین وسیله نه تنها به حق خود نمی رسد بلکه عواقب بسیار شدیدی از ناحیه مرد در انتظار اوست.

منظورتون چیه؟
3.ینی چون مرد زورش بیش تره و میتونه محکم تر زن رو بزنه به همین خاطر این روش به زن توصیه نشده و از اختیاراتش؟
4. و ینی این که چون اصولا مرد زورش بیش تره این روش برای مرد توصیه شده و از اختیارات اون هست؟
5. و این که یعنی اگر مرد از زن ضعیف تر باشه (کاملا ممکنه! مثلا بانو ورزشکار باشد!)، در این صورت همین موردی که فرمودید در مورد شوهر ممکنه پیش بیاد!
اون وقت طبق استدلال شما، باید این حق به زن واگذار شود، مگر در یک صورت؛ آن هم این که
6. طبق قوانین و احکام، زن کلا حق زدن مرد را ندارد (به هر دلیلی! چون مرد قیم است و...). درست است یا خیر؟

نازنين مريم;96988 نوشت:
كارشناس بزرگوار قبلا هم ما تاكيد كرديم حرف سر اينه چرا وظايف زنان فقهي است ولي مسائل مربوط به آقايون اخلاقي بيان ميشه ؟؟!!! اونجايي كه در مورد اخلاق مردا حرف ميزنيم گفته ميشه زن كارش خيلي بزرگه چون تو اسلام گفته شده زن شوهرداري كنه جهاد كرده بعد ميگيم آخه اخلاق فلان مرد بده ميگن خب به خاطر همينه كه جهاده !!!! چرا نبايد مانند زن كه بيشتر وظايفش فقهي است وظايف مرد هم در باب توجه عاطفي و خوش اخلاقي و چهره عبوس نكردن و قهر نكردن و ...به همسرش فقهي باشه (با توجه به اينكه زنان بسيار احساسي هستند و نياز به محبتشون بسيار زياد) كه عدم انجام اونها توسط مرد حقي براي زن ايجاد كند حداقل زنم در مقابلش بتونه ناراحتيشو نشون بده ديگه اين حداقل حقه !!!!!!!

سرکار نازنین مریم التفات داشته باشید که برای زن ومرد هم وظایف فقهی وتکالیف واجب هست هم وظایف غیر واجب وبه قول شما ،اخلاقی .در آنجایی که تمکین واذن خروج از منزل برای زن واجب شمرده شده وحسن شوهرداری جهاد زن محسوب شده ،حسن همسر داری وزحمت کشیدن برای عیال وفرزندان هم جهاد ی برای مرد محسوب می شود .
به نظر شما وظایف واجب مردان سنگین ترا ست یا زنان ؟
در آخرین پست جناب رضا با دقت ملاحظه بفرمایید .
اما بعد خلق وخوی مرد گرچه در ضمن واجبات حقوقی زن بر گردن مردآورده نشده اما در جای دیگر ظلم باتمام انواع آن به هرکسی حرام دانسته شده ولازم نیست در باب زناشویی مسائلی که بیان شده دوباره به طور جداگانه آورده شود،بد زبانی یک مصداق ظلم است وحرام هرچند با همسر باشد .
یعنی این طور نیست که اگر مرد به همسرش ظلمی روا داشت ،حرام نباشد وبه قول شما حکم فقهی نداشته باشد.
ویا اذیت وآزار مؤمن حرام دانسته شده به هر نوعی که باشد وهر مصداقی که یابد،ویا بیان شده ،آبروی مؤمن از کعبه بالاتر است ، مراعات تمام این حقوق واجب بوده وهمسر یک مرد از آن مستثنا نیست .
پس نتجه می گیریم موارد اخلاقی هم در شمار حقوق واجب قرار می گیرد (از این با ب که خدمتتان عرض شد ).
ابراز ناراحتی حرام نیست مگر خشونت وپرخاشگری که باعث نشوز ویا حرمت اخلاقی دیگر ی شود.
نازنين مريم;96988 نوشت:
خب اگه با اين ديد كه چه انسان هاي وارسته اي بودن و نكات اخلاقيو رعايت ميكردن ميشه وظايف شرعي اخلاقي بيان بشه خب در مورد خانوما چرا اينطور نباشه ؟! خانوما هم حضرت فاطمه زهرا (س) را الگو قرار ميدن وظايف خانومارو هم اخلاقي بيان ميكردن . كارشناس بزرگوار نكته مهم اينجاست همه در سطح بالا نيستن مهم اينه كه اگه خانومي به وظايف اخلاقيش كه در قالب فقه بيان شده عمل نكرد چون به صورت وظيفه فقهي بيان شده مرد از نظر فقهي و شرعي و قانوني محق ميشه ولي وظايف مرد به جز نفقه در باب اخلاق بيان شده ودر صورت عدم انجام اون دست زن بستست . با توجه به اينكه گفته شده شوهرداري كردن زن و صبر بر اخلاق همسرش جهاده معلوم ميشه كه اسلامم مثل همه اينو در نظر داشته بيشتر افراد در حداقل ها هستند و به وظايف شرعي اكتفا ميكنند .

امید وارم که جواب رو از تاپیک فوق بگیرید در غیر این صورت در خدمتتان هستیم .

عترت;97532 نوشت:
یعنی به نظر شما زن مدیر باشه ؟ دو روز دیگه هم حتما اجازه خروج آقایان باید دست خانم ها باشه !

بنده در مورد این که چه کسی مدیر باشه کلا اظهار نظری نکردم! حیطه ی اختیارات مدیر خانواده رو نقد کردم!! اگر غیر این گفتم، اون قسمت حرف بنده رو قرمز کنید!
مرتبط ترین قسمت عرض بنده به این پسخ شما این بود>>
hydrghl2;97532 نوشت:
خلاصه: حیطه ی وظایف و اختیارات مدیریت از نظر من مشکل داره! مثلا دیگه اجازه ی خروج از زن دست مرد نباشه!

از کجای عرض بنده برداشت کردید که من گفتم زن مدیر خانواده باشه؟

عترت;97532 نوشت:
بی چاره اون مردی که با فکر واندیشه شما می خواد زندگی کنه

ترجیح میدم با جنس مخالفم ازدواج کنم
دوست عزیز بنده مذکر هستم :khandeh!:

عترت;97532 نوشت:
همون روز بیان شد که برخی اساتید فعلا حضور ندارند ،اما بازهم دچار بی دقتی وبی تابی شدید . تاپیک آن لاین که نیست!!!

بنده گمان می کردم در صورت پاسخ گویی اساتید انجمن به یک پست یا سؤال (حتی پاسخ مختصر)، دیگر از موارد پاسخ داده نشده حذف شده و لذا پاسخ دیگری برای آن سؤال از جانب اساتید صادر نخواهد شد! (در مورد پست های خود بنده در تاپیک خودم که همواره به این منوال بود)
اگر این چنین نیست بنده عذر میخوام از بابت این عرضم!

و ضمناً، به هر حال پاسخ به این حد مختصر، که در آن، سؤال ها به جای پاسخ، تکراری خوانده شده، و یا جوابی که فقط سؤال آخر را پوشش می دهد، به نوعی توهین و بی توجهی نسبت به فرد پرسشگر است.

شاید بهتر باشد همان وقتی که برای پاسخ تکراری دادن به 10 سؤال می شود، به یکی از ابهام ها پرداخته شده و کامل توضیح داده شود. البته کامل با ربط! نه کامل کلی و پر حاشیه! قصدم جسارت نیست صرفا نظر خودم بود.

عترت;97532 نوشت:
به پست های جناب رضا عنایت نداشتید ،لطفا پستی را که جناب صدیق درباره دادگاهها نوشتند مطالعه کنید.

مجدد مطالعه می کنم، چشم!
ولی به هر حال چون نسبت به موضوع تاپیک حاشیه به حساب میاد و هرکس از تجربه و شنیده هایش مطالبی از این باب می داند، و بنده هم سندی جهت تصدیق گفته هایم ندارم، بنده هم این مطلب رو دنبال نمی کنم. ضمنا شاید هم حق با ایشون (و شما) باشد و امیدوار هستم که همین طور باشد.

عترت;97552 نوشت:
خشونتی که سبب نشوز است ،نباید باشد.

میشه توضیح بفرمایید چه خشونت و ابراز ناراحتی ای از جانب زن نشوز محسوب می شود؟ (تمام پست های این تاپیک رو خوندم، ولی بازم اگر سؤال بنده یا پاسخ مربوط به اون تکراری هست ممنون میشم اگر فقط همون قسمت رو مجدد بفرمایید)

عترت;97532 نوشت:

از اون به بعد دیگه آقایون باید در دفاع از حقوقشون تاپیک بزنند:khab:

یاد مقاله ای که تو سایت گذاشتم افتادم که خوندنش خصوصاً برای آقایون خیلی مفید هست .
در باب حقوق از دست رفته ی آقایون هست ، باعث تاسف هست ولی هشدار خوبیه برای آقایون .
به نظر من در جامعه ی فعلی حقوق آقایون (با توجه به حقوقی که شرع براشون تعریف کرده) خیلی بیشتر از حقوق خانمها پایمال شده

و چون خیلی مهم هست آدرسش رو اینجا میذارم هر کس متمایل بود مطالعه کنه

مطالعه ی این مقاله خصوصا برای آقایون خیلی مفید هست .

"مردان در محاق زنان"

برای خوندن مقاله به تاپیک زیر پست 7 به بعد رجوع کنید :

[=B Lotus]فردریش نیچه متفکر برجسته آلمانیدوران مدرن را دورانی می داند که زنان بر مهمات امور چیره شده اند
و مردان به چیزهایی دست دوم و حاشیه ای تبدیل شده اند ...

ادامه ی مقاله رو در تاپیک معرفی شده می تونین بخونین

موفق و سربلند باشید :Gol:

ماه بانو;97596 نوشت:

مطالعه ی این مقاله خصوصا برای آقایون خیلی مفید هست .

سلام به ماه بانوی عزیز

فکنم من این مقاله رو خونده باشم
برای خانوما خوبتر


hydrghl2;97588 نوشت:
دوست عزیز بنده مذکر هستم

بله متوجه هستم منظورم زندگی با شما نیست .منظور زندگی با این طرز تفکر است .اگر چنین دیدگاهی در باره مردان باشد .
hydrghl2;97588 نوشت:
میشه توضیح بفرمایید چه خشونت و ابراز ناراحتی ای از جانب زن نشوز محسوب می شود؟ (تمام پست های این تاپیک رو خوندم، ولی بازم اگر سؤال بنده یا پاسخ مربوط به اون تکراری هست ممنون میشم اگر فقط همون قسمت رو مجدد بفرمایید)

جناب سجاد در پست 67 توضیح داده اند.

سجاد;97386 نوشت:
با تشکر از سئوال شما

زن در ابتدای زندگی و قبل از ارتباط زناشویی می تواند تمکین خود را مشروط به دریافت مهریه از شوهر نماید اما پس از ارتباط یاد شده نمی تواند از تمکین ممانعت کند . (1)

پی نوشت:
1. امام خمینی ره ، استفتائات ج 3 ص 201 س 11
و استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم



سلام ممنون
با این حساب دیگه استقلال مالی برای خانمها یک امر ضروری می شود، باید یک راه در رویی باشه یا نه؟ ! یا اینکه باید مثل برده و ارباب رفتار کرد؟! مثل اینکه صحبت از زندگی دو تا انسان زیر یه سقف هست ، دو انسانی که هر دو فکر می کنند ، هر دو احساس دارند ، هر دو قدرت تصمیم گیری دارند و .....

hydrghl2;97571 نوشت:
تشکر از متعصب نبودن شما نسبت به سایر دوستان ممنون میشم اگر 1."شرایط مناسب" رو هم توضیح بفرمایید که ابهامات ذهنی بنده رفع بشه.

منظور از شرایط مناسب این است که بهتر است زن یا مرد پس از طی مراحل اولیه مانند نصیحت و ... و اطمینان به مؤثر بودن از قهر کردن برای احقاق حق خود استفاده کند تا این کار او نتیجه بخش بوده و اثر معکوس نداشته باشد.

hydrghl2;97571 نوشت:
ابزار نشان دادن نارضایتی هست، ولی 2. آیا عواقب روحی روانی عمل زدن (به خصوص از روی تحقیر شدن) رو هم در نظر دارید؟ امیدوارم نظر علم رو قبول داشته باشید که حداقل آسیب زدن و تنبیه بدنی (هر چند خفیف)، آسیب های روانی فراوانی به همراه داره. به خصوص از این جهت که در امر "زدن" و در واقع "کتک زدن!" (حالا با هر وسیله ای. فقط امر "زدن" مد نظر هست)، فرد مضروب (در این جا زن) به شدت تحقیر میشه! و مطابق این که زن لطیف و احساسی است، پس اسیب روحی جدی خواهد دید. چون به نوعی در برابر شوهرش تحقیر شده و به تعبیری شوهرش همچون برده با او رفتار کرده است! (موارد مازوخیسم یا سلیقه های شخصی مد نظر نیست!)

همانطور که عرض شد:

سجاد;97390 نوشت:
اگر روش دوم هم جواب نداد نوبت به روش های تنبیهی و زدن می رسد (البته نه در مواقعی که قطعا جواب معکوس خواهد داد مانند بسیاری از مواردی که در روزگار ما پیش می آید که در این صورت این حق از مرد سلب می شود) .

استفاده از ضرب ( که عرض کردم در حقیقت زدن غیر واقعی و فقط حالت هشدار گونه دارد) زمانی تجویز می شود که بتواند ابزار برای احقاق حق مرد و از بین رفتن نشوز زن باشد وقتی در روزگار ما در بیشتر مواقع جواب معکوس می دهد خیلی طبیعی است که این ابزار غیر قابل استفاده خواهد بود.

اما این مطلبی که عرض کردم:

سجاد;97390 نوشت:
اما چرا زن نمی تواند از زدن مرد برای احقاق حق خود استفاده کند خوب خیلی روشن است چون اینکه زنی شوهرش را بزند ، ابزار احقاق حق زن نیست و زن بدین وسیله نه تنها به حق خود نمی رسد بلکه عواقب بسیار شدیدی از ناحیه مرد در انتظار اوست.

و شما در پاسخ فرمودید:

hydrghl2;97571 نوشت:
منظورتون چیه؟ 3.ینی چون مرد زورش بیش تره و میتونه محکم تر زن رو بزنه به همین خاطر این روش به زن توصیه نشده و از اختیاراتش؟ 4. و ینی این که چون اصولا مرد زورش بیش تره این روش برای مرد توصیه شده و از اختیارات اون هست؟ 5. و این که یعنی اگر مرد از زن ضعیف تر باشه (کاملا ممکنه! مثلا بانو ورزشکار باشد!)، در این صورت همین موردی که فرمودید در مورد شوهر ممکنه پیش بیاد! اون وقت طبق استدلال شما، باید این حق به زن واگذار شود، مگر در یک صورت؛ آن هم این که 6. طبق قوانین و احکام، زن کلا حق زدن مرد را ندارد (به هر دلیلی! چون مرد قیم است و...). درست است یا خیر؟

بله عکس العمل منفی شدید مرد و مقابله به مثل کاملا مد نظر است اما در این پاسختان ظاهرا توجه نداشتید که حقیر عرض کرده بودم :

سجاد;97390 نوشت:
یعنی مرد حق دارد بعد از طی مراحل اولیه یعنی نصیحت و هجر در بستر یا از بستر ، اقدام به ضرب کند آنهم با شرایط ویژه آن(زدن با چوب مسواک (چوب نازک ده سانتی) بدون ایجاد جراحت یا حتی کبودی و سرخی پوست!) که در این صورت فقط ابزار نشان دادن نارضایتی زیاد مرد از زن نافرمان است نه زدن واقعی

همانگونه که نوشتم چیزی که در اینجا مطرح است زور مرد و محکم زدن و زدن واقعی نیست بلکه نشان دادن ناراحتی شدید مرد به عنوان مدیر خانواده است البته ضمن کاری که تنها نشان دهنده قدرت مرد بر اقدامات شدید است و همانطور که عرض کردم زمانی کارایی دارد که در جهت احقاق حقوق مرد موثر باشد نه زمانی که تأثیر معکوس دارد لطفا دقت بفرمایید .

بنابراین واگذاری این حق به زن حتی زن ورزشکار ! امکان ندارد و همانطور که اشاره ای داشته اید چون اینکار موجب خدشه دار شدن مدیریت مرد بر خانواده و حاکم شدن هرج و مرج بدون حضور مدیر است .

نکته ای را هم که باید عرض کنم اینکه ما راجع به یک قانون کلی اسلامی که مورد تأیید عقل و عرف است یعنی مدیریت مرد در خانواده صحبت می کنیم و در این بحث کاری به موارد استثنایی (عدم توانایی مرد در مدیریت خانه به هر علتی) نداریم .

در پناه حق باشید

hydrghl2;97214 نوشت:
با توجه به احساسی بودن زن که برش تأکید دارید، بهتره این رو هم در نظر بگیریم که وقتی زن با ناراحتی و به اجبار (از روی انجام وظیفه و نداشتن اجازه و حق!) توی خونه بمونه، نتیجش میشه بی آرامشی تو کانون خانواده که در درجه ی اول خود زن و اگر هم بچه داشته باشند که بچه قربانیه این ناآرامی و اضطراب میشه! و با این وضعیت هم چیزی به نام کانون خانواده معنا پیدا نمی کند!
مخصوصا که حفظ آرامش و سلامت روحی زن از
وظایف مرد تعیین نشده!


با سلام مجدد
:Gol:

hydrghl2 گرامی بفرمایید شما در خصوص غالب بودن احساسات در زنان نسبت به مردان نظر متفاوتی دارید و با تأکید بنده که منطبق بر نظر اکثر روانشناسان و اندیشمندان است مخالفید؟

بعلاوه چرا زن باید با ناراحتی و اجبار زندگی را که کانون تقسیم مسئولیت های فردی و اجتماعی متشکل از زن و شوهر و فرزندان است را بر خود تلخ و ناگوار کند، اینجا همان جائی است که در آمیختگی و تعلق به آموزه های دینی بسیار راهگشاست، گوهری که در عصر جدید بدلیل نادیده گرفتن آن از سوی خانواده ها جای خود را به تلخ کامی های ناشی از گرفتاری ها و مشکلات زندگی داده است. در حالیکه انسان می تواند به مشکلات و سختی ها و کمبودها و نواقص زندگی با نگاه انجام وظیفه و مجاهدت فی سبیل الله بنگرد و در پرتو صبر و تحمل و استقامت، وجوه کمالی خود و خانواده را ارتقاء بخشد.

کجای اموزه های دینی که مملو است از توصیه های نورانی برای گرمابخشی و مهرورزی و محبت به کانون خانواده ها، و رعایت حقوق همسر و فرزندان، می توانی سراغی از ظلم و محرومیت از حقوق و جبر و اکراه پیدا کنی.

اگر کسانی هستند که بر خلاف اموزه های دینی عمل می کنند و قوانین الهی را نادیده می گیرند نه نشان نقص و کاستی در آن قانون است و نه نشان اشکال وارگی ان، بلکه اشکال در نوع عملکرد برخی مسلمانان است که این شبهه غیر منطقی را ایجاد کرده است.

در مقابل البته در همین جامعه ایمانی کم نیستند زنان و مردانی که تحت لوای همین قوانین ناب اسلامی و حقوقی که شارع مقدس برای کانون خانواده تشریع نموده با رعایت حقوق اسلامی متقابل گرم ترین و پر مهر و محبت ترین کانون را برای خویش و فرزندانشان فراهم آورده اند.

همچنین زنانی که در سخت ترین شرایط و بالاترین سطح محدودیت، با رضایت خود، اطاعت از شوهر را با جان و دل می پذیرند و بدون چون و چرا به خواسته همسرشان احترام می گذارند و حتی در برابر تلخ کامی های همسرشان برای رضای خدا صبر و گذشت می کنند و بجای مخالفت، روح اطاعت ورزی خود را تقویت کرده و آن را اسباب تقرب به خدا و نوعی عبارت می شمارند و این امر در ادامه موجبات شیرینی و حلاوت بخصوصی در زندگی شان را فراهم نموده و نتیجه این صبر و استقامت شان، از یکسو متأثر شدن و انفعال یافتن مرد از رفتار مهر ورزانه و خاضعانه همسرشان بوده که ثمره احسان جز احسان نیست و بقول حضرت مولا "الانسان عبید الاحسان" و از سوی دیگر اوج اطمینان مرد نسبت به همسر و به تبع آن برخوردار شدن زن از حد اکثر التفات و توجه و آزادی های مشروع بوده، و این نتیجه طبیعی جلب اطمینان است.

راهی که دیگر زنان بدون پیمودن آن، و با انتخاب روح ستیزه جویی و کینه ورزی و انتقام و قهر و جدل انتظار برخورداری از حداکثر امتیازات و رسیدن به زندگی آرام و پر حرارت را دارند. و بجای توجه و خو گرفتن به اموزه های دینی که محمل رشد و کمال انسانی است به دنبال اشکال گرفتن از قوانین و حقوق متعالی اسلام هستند، به عبارتی ضعف خود را به حساب ضعف و اشکال قوانین اسلامی می گذارند.

در مثل دانش آموزانی را می ماند که بجای خو گرفتن با فضای تحصیلی و عمل به توصیه های مربی و مضاعف کردن تلاششان برای بهبود وضعیت تحصیلی و گوارا شدن تلخی ناشی از ناکامی هاشان با شیرینی موفقیت و پیروزی، مدام از سخت بودن درسها و ناتوانی مربیان و مشکلات فضای تحصیلی و قوانین دشوار تحصیلی و ... می نالند و این در حالی است که دیگرانی هستند که با همین شرایط، جزو موفق ترین ها و کامیابان عرصه تحصیل هستند.

البته اینها که گفتیم به معنای نفی ظلم برخی مردان و جوازی بر سکوت در برابر مرد ظالم نیست بلکه حق زنان در استیفای حقوق از دست رفته شان و پیگیری جبران ظلم برخی مردان در عرصه زندگی در جای خود محفوظ است و البته بر مظلوم واجب است که از طرق قانونی حقوق از دست رفته و ظلمی که بر او روا شده را از طرف ظالم استیفاء کند.

و بدون شک، ظلم به زیر دست، علاوه بر مکافات دنیوی، صاحبش را به وادی عقوبت اخروی نیز خواهد کشانید مگر انکه ظالم از کردار خویش منفعل و
پشیمان و حقوق از دست رفته مظلوم را جبران و رضایت قلبی اش را کسب کند.

با این همه و مثالها و مصادیق بسیاری که می توان برشمرد گفتنی است:

من انچه شرط بلاغ است گفتگو کردم/ تو خواه پند گیر و خواه ملال ...

موفق در پناه حق ...:Gol:

رضا;92623 نوشت:
[=verdana] اگر زن در همسرش علائم سرکشی در انجام وظایف زوجیّت و یا اعراض و روی‌گردانی از او را مشاهده کرد، می‌تواند برای حفظ حریم زوجیّت و بقای پیوند زناشویی از در صلح و سازش با شوهر درآید و با گذشت از بخشی از حقوقش به ادامة زندگی کمک کند.
[=verdana]در ادامة آیه، برای جلوگیری از سوء‌استفاده مردان، آنها را به احسان و تقوا سفارش می‌کند.
[=verdana]برخلاف حالت نشوز زن، که به مرد اختیار داده شد، تا تنبیه بدنی زن پیش برود، در این جا زن در صورت نشوز شوهر، چنین حقّی ندارد.
[=verdana]او می‌تواند با صلح و مدارا به زندگی ادامه دهد (و یا به حاکم شرع و دادگاه صالح مراجعه کند تا آنان مرد را به انجام وظایفش وادار سازند).

:hey:

سلام به همه دوستان مخصوصا كارشناسان بزرگوار :Gol:

اول تشكر ميكنم از پاسخگويي كارشناسان محترم جواب يه سري از سوالاتمو خدارو شكر گرفتم از جناب سجاد هم تشكر ويژه دارم به خاظر جوابهاي خوب و كاملي كه دادند .

[="Indigo"]بيشتر وظايف مربوط به توجه عاطفي و بيشترين سفارش ها در فقه در اين باب متوجه زنانه .[/]

[="Indigo"]وظيفه فقهي يه ويژگي كه دارد اين است در صورت عدم انجام اون فردي كه تخطي كرده از نظر فقهي و شرعي و حقوقي بايد پاسخگو باشد و در باب تمكين عاطفي وظيفه زن فقهي است در صورت عدم انجام اون مرد ميتواند اقداماتي انجام دهد [/]

ولي وظيفه فقهي مرد بيشتر در باب تامين مالي زن است و اينكه با زن به خشونت رفتار نكند و بد اخلاقي نكند ولي در باب توجه و به قول دوستان نفقه عاطفي وظيفه اي ندارد[="Indigo"] تا در صورت عدم انجام اون زن محق باشد[/] (اگر خلاف اينه بگيد شايد من اشتباه برداشت كردم )

عترت;97552 نوشت:
اما [="Indigo"]در مواردی که وظیفه اخلاقی مرد تامین آن است و وجوبی بر اونیست ،اختیار با خود او ست .[/]

تنها در ظلم و خشونت است كه مرد بايد پاسخگو باشد و در واقع ظلم نكردن مرد مساله اخلاقي است كه وجوب را ميرساند و مرد ملزم به رعايت كردن ان .

وظيفه اخلاقي مرد ( از نوع واجبش ) اينه كه ظلمي نكنه و خشونتي نداشته باشه .

عترت;97574 نوشت:
اما بعد خلق وخوی مرد گرچه در ضمن واجبات حقوقی زن بر گردن مردآورده نشده اما در جای دیگر ظلم باتمام انواع آن به هرکسی حرام دانسته شده

آيا تنها با ظلم نكردن و رعايت اين اصل اخلاقي زني كه بسيار احساسي است تامين ميشود ؟!(مساله در حد وجوب است كه بيش از اين بر مرد واجب نيست و به انتخاب خود اوست )

اين سوال هميشه براي من مطرح ميشه ممنون ميشم برام توضيح بديد :

نازنين مريم;96775 نوشت:
چرا به جاي اينكه تو احكام شرعي (نه صرفا اخلاقي ) مربوط به عواطف كه در صورت عدم انجام اون حقي براي فرد مقابل ايجاد ميشود (حق حقوقي)بيشتر به زن بها داده بشه كه بيشتر احساسي است و محدوديت هايش از مرد براي ارضاي نياز روحي زيادتر شاهديم بيشترحقوق اخلاقي و عاطفي در مورد مردان بيان شده ؟
نازنين مريم;96775 نوشت:
مرد حق ازدواج مجدد داره , حق گرفتن زن صيغه ايو در اسلام داره , حق طلاق داره ولي بازم اين اسلامي كه معرفي ميشه خيلي از نظر عاطفي هواي مردو داره
نازنين مريم;96775 نوشت:
ولي زني كه يك شوهر داره و بسيار نيازمند محبت از اين نظر بر گردن مرد [="Indigo"]حق شرعي[/] نداره و مرد در صورتيكه به زن ظلم نكند وظيفه اش را انجام داده است

نازنين مريم;96775 نوشت:
در جهت عكس شاهديم با وجود اين شرايط روحي زنان و عواطف قوي يك زن و نياز به محبت فراوان مرد ميتونه ازدواج مجدد كنه حتي اگه زن تحت فشار روحي قرار بگيره !!!!‌ و عدالت عاطفي نياز نيست .

عترت;97552 نوشت:
.مرد در قبال زن احکام فقهی فراوانی به دوش خود دارد ومایه تعجب است که تمام آن نادیده گرفته شده

آيا [="Indigo"]وظيفه فقهي مرد[/] جز [="Indigo"]تامين مالي زن[/] چيز ديگري است ؟

عترت;96882 نوشت:
،حق قسم ،داشتن اخلاق نیک با او،بذل وبخشش در حد وسع ،ابراز دوستی با وی ،مراعات کردن شؤون اجتماعی وخانوادگی و...

[="Indigo"]آيا اينها كه نام برديد جزء وظايف فقهي مرد است ؟[/]

حق قسم هم حتما جزء حقوق زنان بر گردن مردانه ؟!!!! آقايون بدون نياز به عدالت عاطفي برن ازدواج مجدد كنن بعد زنا دلخوش كنن تو خوابيدن پيش همسر و .. سهمي مساوي براشون قرار داده شده !

نازنين مريم;97890 نوشت:
سلام به همه دوستان مخصوصا كارشناسان بزرگوار

اول تشكر ميكنم از پاسخگويي كارشناسان محترم جواب يه سري از سوالاتمو خدارو شكر گرفتم از جناب سجاد هم تشكر ويژه دارم به خاظر جوابهاي خوب و كاملي كه دادند .

[="darkorchid"]با سلام خدمت سرکار نازنین مریم بزرگوار [/][="darkgreen"]
و تشکر از حق پذیری شما و همه کاربران محترم که غیر متعصبانه تنها به دنبال رشد ایمان خویش در پرتو گرفتن پاسخ صحیح هستند .
[/]

نازنين مريم;97890 نوشت:
بيشتر وظايف مربوط به توجه عاطفي و بيشترين سفارش ها در فقه در اين باب متوجه زنانه .

وظيفه فقهي يه ويژگي كه دارد اين است در صورت عدم انجام اون فردي كه تخطي كرده از نظر فقهي و شرعي و حقوقي بايد پاسخگو باشد و در باب تمكين عاطفي وظيفه زن فقهي است در صورت عدم انجام اون مرد ميتواند اقداماتي انجام دهد

ولي وظيفه فقهي مرد بيشتر در باب تامين مالي زن است و اينكه با زن به خشونت رفتار نكند و بد اخلاقي نكند ولي در باب توجه و به قول دوستان نفقه عاطفي وظيفه اي ندارد تا در صورت عدم انجام اون زن محق باشد (اگر خلاف اينه بگيد شايد من اشتباه برداشت كردم )

[="royalblue"]چیزی به نام تمکین عاطفی و وجوب آن ریشه فقهی ندارد و چنین چیزی که امروزه مطرح می شود در فقه وجود ندارد آنچه که در فقه هست حق مرد در تأمین نیاز جنسی خویش و وظیفه زن در قبال آن است [/]
[="darkslateblue"]از طرف دیگر مرد هم وظیفه فقهی در تأمین نیاز جنسی زن دارد و اینطور نیست که مجاز باشد با وجود نیاز همسرش او را در این زمینه رها کند و به صورتی باشد که انگار زن شوهری ندارد .[/]

[="darkslateblue"]وظیفه ابراز عواطف و محبت هم برای زن و هم برای مرد وجود دارد منتهی در هیچ کدام جزء وظایف فقهی زن و شوهر نیست مگر در موارد خاص مثلا از نظر فقهی مرد مجاز نیست با ترشرویی و تلخکامی به زن ظلم کند و محبت او را به نفرت مبدل سازد و آینده خانواده و فرزندان را تخریب کند . و نیز زن هم مجاز نیست در حیطه وظایف واجب خود یعنی زناشویی به صورتی عمل کند که مرد از برطرف کردن نیاز خود پشیمان شود یعنی با برخورد تلخ خود اساسا میل به ارتباط را در مرد از بین ببرد .[/]

[="sienna"]اما اینکه زن با شوهر خویش اختلافی دارد بحثی کرده است و ناراحت است و مثلا با تندی حرف می زند یا قهر کرده است اینها نشوز نیست و چیزی به اسم تمکین عاطفی علاوه بر تمکین جنسی بر زن واجب نیست هر چند توصیه اخلاقی به آن بسیار مؤکد است چرا که مایه دوام زندگی و دلخوشی زن و مرد و تأمین آتیه فرزندان و تربیت صحیح آنهاست . [/]

[="sienna"]خداوند همه ما را به صراط مستقیم خویش هدایت فرماید [/]

سلام بر دوستان و کارشناسان عزیز:Gol:
و ضمن خسته نباشید به کارشناسان زحمت کش:Gol:

hedi;97561 نوشت:
اگر یه مردی با خانمش دعواش بشه ممکنه لج بکنه و واسه انتقام تا چند مدت نذاره خانمش بره بیرون, اینطوری نمیشه قانونی عمل کرد که حق خروج سلب بشه؟؟؟

کارشناسان عزیز و محترم عنایت فرمایید که من خیلی صبور بودم اما دارم احساس میکنم که وقتی به پست های من میرسه کارشناسان عزیز مطالعه نمیفرمایند و جواب مرا نمیدهند!!!!:hey:

hedi;97983 نوشت:
اگر یه مردی با خانمش دعواش بشه ممکنه لج بکنه و واسه انتقام تا چند مدت نذاره خانمش بره بیرون, اینطوری نمیشه قانونی عمل کرد که حق خروج سلب بشه؟؟؟

با سلام وتشکر
بر اساس نظر مقام معظم رهبری ،خروج زن بدون اذن همسر در مواردی که ضرورت عقلی ایجاب می کند ،جایز است .

استفتائات موجود در مرکز ملی

عترت;98022 نوشت:
با سلام وتشکر بر اساس نظر مقام معظم رهبری ،خروج زن بدون اذن همسر در مواردی که ضرورت عقلی ایجاب می کند ،جایز است .

با سلام بر کارشناس عزیز جناب عترت
یک دنیا ممنونم از پاسخ گویی شما:Gol::Gol::Gol:

سجاد;97951 نوشت:
چیزی به نام تمکین عاطفی و وجوب آن ریشه فقهی ندارد و چنین چیزی که امروزه مطرح می شود در فقه وجود ندارد آنچه که در فقه هست حق مرد در تأمین نیاز جنسی خویش و وظیفه زن در قبال آن است
از طرف دیگر مرد هم وظیفه فقهی در تأمین نیاز جنسی زن دارد و اینطور نیست که مجاز باشد با وجود نیاز همسرش او را در این زمینه رها کند و به صورتی باشد که انگار زن شوهری ندارد .

سلام ، در فقه فقط بحث از نیاز جنسی شده ، داشتم فکر می کردم که تفاوت ما با فروید در چیه؟!!

از یک سو این ادعا وجود داره که در فقه آنچه که هست بر اساس نهاد و طبیعت بشر و نیاز آن هست، و از سوی دیگر زنان را موجودی احساساتی می دانید ، پس چطور احساسات زنان در فقه در نظر گرفته نشده؟

tobeh;98086 نوشت:
سلام ، در فقه فقط بحث از نیاز جنسی شده ، داشتم فکر می کردم که تفاوت ما با فروید در چیه؟!!

:Moteajeb!:

[="Magenta"]با سلام خدمت کاربر محترم و تشکر از سئوال شما [/]

[="Blue"]از اظهارات حضرتعالی متعجب شدم در فقه از تمام نیاز های انسان در جامعه و خانواده بحث می شود نه فقط نیاز جنسی !
اما چرا بحث از نیاز جنسی و روابط زناشویی در خانواده پر رنگ است خوب روشن است چون یکی از نیاز های اساسی انسان ،نیاز جنسی است به ویژه در محیط خانواده که از نظر اسلام مکان صحیح بر طرف شدن این نیاز است .
[/]

[="DarkOrchid"]حقیر ارتباط این دیدگاه اسلام با نظر زیگموند فروید ( استوار بودن شخصیت انسان بر غریزه جنسی و آزادی جنسی در جامعه) را متوجه نشدم که چرا این دو دیدگاه کاملا متضاد را با هم مقایسه فرمودید . [/]

tobeh;98086 نوشت:
از یک سو این ادعا وجود داره که در فقه آنچه که هست بر اساس نهاد و طبیعت بشر و نیاز آن هست، و از سوی دیگر زنان را[="Red"] موجودی احساساتی[/] می دانید ، پس چطور احساسات زنان در فقه در نظر گرفته نشده؟

[="Green"]ما راجع به قشری که سعادت همه بشر بدست آنهاست اینگونه صحبت نمی کنیم و آنها را موجوداتی احساساتی نمی نامیم بلکه سخن ما این است که زن بخاطر کمالی که خداوند در او آفریده است یعنی روح حساس و سرشار از عواطف ، اقتضائاتی دارد که باید در تمام زمینه ها در نظر گرفته شود به ویژه در فقه اسلامی که به همین صورت هم بوده است . [/]

[="Sienna"]اگر در فقه اسلامی جهاد از زنان نفی شده است به همین خاطر است اگر زن نباید در موضع قضاوت قرار گیرد به همین دلیل است اگر خانواده نباید از زن انتظار تأمین هزینه ها را داشته باشد به همین علت است اگر قاضی ای که حاکم را هم می تواند به دادگاه احضار کند نمی تواند زن مخدره (زنی که بیرون از خانه نمی آید) را به دادگاه احضار کند بلکه خودش باید به حضور زن برود بخاطر همین است و در کل هر کاری که زحمت و مشقت دارد در فقه از زن نفی شده است و انجام آن بر زن واجب نیست و صدها بلکه هزاران مسئله فقهی که حکم متفاوتی درباره زن داده است و در حقیقت روحیه زن و واقعیت اوصاف آفریده شده در او را مورد توجه قرار داده است . [/]

[="Red"]در پناه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشید [/]

عترت;98022 نوشت:
با سلام وتشکر
بر اساس نظر مقام معظم رهبری ،خروج زن بدون اذن همسر در مواردی که ضرورت عقلی ایجاب می کند ،جایز است .

استفتائات موجود در مرکز ملی

با سلام و تشکر

لطفا این مورد رو بیشتر و دقیق تر توضیح بفرمایید ،برای بنده مبهم هست .

با تشکر
موفق باشید

آذر بانو;98373 نوشت:
با سلام و تشکر

لطفا این مورد رو بیشتر و دقیق تر توضیح بفرمایید ،برای بنده مبهم هست .

با تشکر
موفق باشید

[=Verdana]با سلام
[=Verdana]به آذر بانو گرامی

[=Verdana] الف) به نظر مشهور فقها و به فتواى امام نيز اگر در ضمن عقد نكاح شرط شود كه زن اجازه خروج از منزل را داشته باشد و نيازمند اذن و اجازه شوهر نباشد و يا اين كه عقد مبنى بر اجازه خروج زن از منزل انجام شده باشد
(مانند اين كه زن اشتغال به كار در خارج از منزل داشته و شوهر هم مى‏دانسته و مخالفت نكرده و عقد ازدواج هم در همين اوضاع و احوال و با علم و آگاهى و توافق ضمنى و يا صريح انجام بگيرد؛ در اين دو صورت
(شرط ضمن عقد و عقد مبنى براى جواز خروج زن)
نيازمند اذن شوهر نيست و او نمى‏تواند از خروج زن ممانعت كند؛ مگر اين كه مفسده‏اى در بين باشد كه در اين صورت از باب ديگرى و به خاطر حكم ديگرى شوهر مى‏تواند جلوگيرى كند.
هم‏چنين اگر مردى حقوق اقتصادى زن را تأمين نكند و زن مجبور شود كه براى تأمين مخارج خود كار كند، خروج او از منزل براى كار جايز است.

هم‏چنين است خروج زن براى هر امر لازم و واجب عقلى و شرعی.
بنابراين نياز به اجازه شوهر در صورتى است كه هيچ ضرورت عقلى و شرعى در كار نباشد و اين حكم خود داراى فلسفه‏هاى متعددى مى‏باشد از جمله اين كه:
زندگى خانوادگى اقتضائاتى دارند (از قبيل لزوم انضباط و نظم و كنترل صحيح و نيز تفاهم و علاقه و محبت و صميميت بين زن و شوهر و رعايت علايق و عواطف و احترام به يكديگر) و چه بسا خروج زن بدون رضايت شوهر از منزل مفاسدى داشته باشد و مشكلاتى ايجاد نمايد و يا حقى از شوهر ضايع شود و به استمرار و بقاى زندگى خانوادگى آسيب رساند.

ازاين‏رو براى جلوگيرى از اين گونه آسيب‏ها به زندگى مشترك، چنين حكمى قرار داده شده است و روشن است كه اين حكم به معناى مردسالارى نيست،
زيرا؛ اولاً مردسالارى واژه‏اى ابهام‏آميز است و به انحاى گوناگون قابل تصوير مى‏باشد.
ثانيا از نظر اسلام، خود مرد نيز اجازه ندارد به ميل و هوى و هوس و تمايلات خودش زندگى كند تا چه رسد به اين كه زن و فرزند تابع محض و بى‏چون و چراى او باشند؛ بلكه نظام خانواده در اسلام براساس حقوق و وظايف متقابل پايه‏ريزى شده و در آن هم مردسالارى و هم زن‏سالارى غلط است و آنچه صحيح است خداسالارى، دين‏سالارى، عقل‏سالارى و قانون‏سالارى است.
بنابراين به طور خلاصه مردسالارى كه به معناى تسلط بى‏چون و چراى مردان به زنان است، در اسلام وجود ندارد.
براساس نگرش اسلامى، هيچ انسانى بر انسان ديگر تسلط ندارد و آدميان ملك حق‏تعالى هستند و اگر حقوقى براى فردى قرار داده شده باشد، به تناسب آن حقوق وظايفى نيز بر گردن او گذاشته مى‏شود؛ يعنى، حقوق، همراه با تكليف و مسؤوليت و حقوق متقابل مى‏باشد.

در احكام شرعى نيز مشاهده مى‏شود كه در قبال حقوقى كه براى مرد قرار داده شده، تكاليفى (مانند مهريه و نفقه) نيز بر گردن او گذاشته شده است.
گذشته از اين، حقوق مرد نيز محدود و مشروط است به اين كه موجب عسر و حرج و ضرر براى زن نباشد.
آرى، اداره زندگى خانواده به عهده مرد است كه بايد براساس عقل و شرع خانواده را اداره كند؛ يعنى، خانواده و زندگى خانواده نيز به ميل و اختيار او واگذار نشده است و او در اداره خانواده نيز محدود و مقيد به رعايت احكام شرع مى‏باشد، به علاوه مى‏دانيم كه انسان چه زن و چه مرد كامل خلق نشده است و هر كدام از زن و مرد نقايص و نارسايى‏ها و نيازهاى خود را دارند.

در زندگى مشترك نيز، با تفاهم و همدلى مى‏توانند همديگر راكامل نمايند و هر كدام در راه و مسير كمال و تعالى و خروج از نقصان و ضعف و نارسايى، نيازمند ديگرى است: «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» ، (بقره، آيه 187). اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال پيامبر اسلام(ص) كه: «همسرت را چگونه يافتى؟». فرمود: «نعم العون على طاعة اللّه‏؛ خوب ياورى است بر طاعت و بندگى خدا (و مسير كمال و تعالى و ترقى و شكوفايى انسانى)» ،
(بحارالانوار، ج 43، ص 117).

ب ) فرمايش زهراى مرضيه(س) (كه بهترين چيز براى زن آن است كه مرد بيگانه او را نبيند و...) به معناى الزام و وجوب نيست؛ يعنى، در عين حال كه خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعايت موازين و حدود شرعى جايز است؛
اما براى زنان بهتر آن است كه از اختلاط با مردان اجتناب كنند. وجود مبارك فاطمه زهرا(س) نيز گرچه به ضرورت در صحنه اجتماع و سياسيت حضور يافتند، اما بناى زندگى و روش ايشان در زندگى به اختلاط با مردان نبوده است.
در نگاه اول به نظر مى‏رسد كه اين گفتار بيشتر ناظر به جهات معنوى حيات زنان باشد؛ اما تجربه بشرى نشان مى‏دهد كه اين مطلب درباره زندگى مادى و معيشتى و اجتماعى و خانوادگى زنان نيز صادق است؛
زيرا امروزه در دنياى غرب - كه ساليان درازى است كه اختلاط بين زن و مرد وجود دارد و راه‏ها و طرق گوناگون و متعدد و متنوع نيز براى ارتباط آزاد جنسى و ارضاى شهوات موجود است - با اين همه، زنان به شدت تحت آزار و استثمار جنسى مردان قرار دارند.

براى آگاهى بيشتر ر.ك: جامعه‏شناسى، آنتونى كيدنز، نشر نى. پس در تجربه اجتماعى و تاريخى نيز ديده مى‏شود كه آزادى ارتباط و اختلاط به نفع بانوان نبوده است.
برخى از انديشمندان نيز با مطالعه احكام اسلام به اين نظر رسيده‏اند ه اسلام نوعى حيات و زندگى در داخل محيط خانواده و حمايت و تعالى زنان را در اين محيط خواهان است تا زنان در چارچوب زندگى خانوادگى و در منزل به كمالات و رشد و برطرف نمودن نيازها و شكوفايى انسانى و تحقق وجودى و... نائل گردند.
تجربه بشرى نيز نشان مى‏دهد كه چنين زندگى و حياتى براى بانوان بهتر است. از طرف ديگر، اسلام چنان چتر حمايتى در قوانين خود براى زن ايجاد كرده كه او هيچ گاه براى تأمين نيازمندى‏هاى خود، نيازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظف به تأمين او كرده است.

http://porseman.org/q/show.aspx?id=134177
.

با سلام و تشکر از کارشناسان محترم

لطفا سوال بنده در پست 56 رو هم پاسخ بدین ممنون میشم .

http://www.askdin.com/showpost.php?p=96891&postcount=56

موفق و پیروز باشید

آذر بانو;96891 نوشت:
لطفاً دقیقا بفرمایید در چه مواردی زن ناشزه محسوب میشه ؟

با سلام و تشکر از سئوال شما همکار محترم و عذرخواهی بابت تأخیر در پاسخگویی

به صورت کلی اگر زن در موردی ، اطاعتش از مرد واجب باشد و عمل نکند ناشزه می شود مانند :

1. تمکین جنسی و اموری که به آن بر می گردد همانطور که از تحریر هم نقل شده است مثلا انجام امور نفرت آور و عدم رعایت نظافت لازم و ... که همه اینها در ارتباط با همان حق مرد و وظیفه زن یعنی تأمین نیاز جنسی مرد است .

2. خروج از منزل بدون اجازه شوهر ( البته اگر از موارد استثناء شده مانند حج واجب و کسب واجب و ... نباشد)

3. موارد دیگر مثل اموری که در ازدواج بر زن واجب شده باشد مثلا ضمن عقد شرط شده باشد که هر گاه مرد خواست زن کارهای منزل را انجام دهد و .... (1)

در پناه حق باشید

پی نوشت:
1. امام خمینی ره ، تحریر الوسیله ، ج 2 کتاب النکاح القول فی النشوز

برای نشوز معانی متفاوتی ذکر شده است:
1)نشوز از نشز به معنای زمین بلندوبه سرکشی وبلند پروازی نیز گفته می شود.
2)نشوز در لغت به معنای بلندی وارتفاع است.وزن ناشزه در اصطلاح به زنی گفته می شود که تن به اطاعت شوهر ندهد،گویا خود رادر موضع بالاتر می بیند.
3)صاحب جواهر آن راخروج هر یک از زن وشوهراز انجام وظیفه در برابر دیگری می داند.
4)نشوز یعنی عصیان کردن مرد برزن وزن برمرد
رعایت نکردن حقوق واجب از طرف زن یا مرد نشوز حساب می شودلذا قبل از هر چیزی باید معلوم شود که حقوق واجب زن برمرد ومرد برزن در احکام اسلامی چیست.
در مسأله نشوز به تفاوتهای روانی دو جنس توجه شده است بدین معنا که در صورت بروز رخدادنشوز هر کدام از زن وشوهر حق دارندکه حقوق خویش رااز طرف مقابل مطالبه کنند.اما شیوه اجرای فرآیند مطالبه در زن ومرد به گونه ی متفاوتی صورت می پذیردواین تفاوت در شیوه هاناشی از تفاوت های طبیعی است که بین زن ومرد وجود دارد.
زمینه پیدایش نشوز در زن ومردیکسان است ولی در هر یک به گونه ای وبا نشانه هایی ویژه ظهور پیدا می کند.دستور سه مرجله ای که در قرآن برای نشوززن مطرح می شود به این معنا نیست که مرد بلافاصله در صورت خوف از نشوز،این مراحل رابه اجرا گذارد وحق صبر وتحمل ویا مصالحه را نداشته باشد،بلکه این مراحل در صورتی است که مرد احتمال اثر بدهد،بنابراین با کوچکترین احتمال عدم تأثیر،قانون رجوع به حکمین یا حاکم اسلامی مطرح می شود.
دوری در بستر توسط مرد در واقع نمادی است برای ضعیف شدن احساس محبوب بودن زن در نزد مرد، وبه معنای نیاز جنسی غیر قابل تحمل زن به مرد نیست.وقتی راههای مسالمت آمیز سود نبخشد،یا باید دست از انجام وظیفه کشیدویا باید در صورت تأثیر نداشتن موعظه وقهر،خشونت به خرج داد.این مراحل وسیله ای است برای آنکه کار به طلاق وجدایی وپیامدهای زشت وجبران ناپذیر آن نرسد.
به گفته روانشناسان،بعضی افراد حالت مازوشیسم(آزار طلبی)پیدا می کنند، که تنبیه مختصر بدنی ،برایشان همچون مرهم است.
در تنبیهات بدنی هم اسلام سفارش کرده که نباید به مرحله ی کبودی جسم یازخمی شدن بدن برسد.بعلاوه مرد متخلف هم گاهی توسط قاضی تنبیه می شود.امام صادق (ع)فرمودند:نشوز زن آن است که در فراش (همبستر شدن)از شوهر تبعیت نکند ومقصود از "اضربوهن"زدن با چوب مسواک وشبیه آن است،زدنی که از روی رفق ودوستی باشد.
سه مرحله موعظه،ترک همخوابگی وتنبیه برای مطیع کردن زن است،پس اگر از راه دیگری زن مطیع می شود،مرد حق برخورد ندارد،چرا که هدف اطاعت است،اگرچه از طریق دیگری باشد.
مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می گردندحتی مجازات بدنی،منتها چون این کار غالبا از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلف وحتی از طریق مجازات بدنی به وظایف خود آشنا سازد.

سجاد;98424 نوشت:

3. موارد دیگر مثل اموری که در ازدواج بر زن واجب شده باشد مثلا ضمن عقد شرط شده باشد که هر گاه مرد خواست زن کارهای منزل را انجام دهد و .... (1)

با سلام و تشکر از جناب سجاد بزرگوار

قابل توجه خوانندگان محترم

شرط ضمن عقد حتما باید حین عقد تصریح و شرط شده باشد وگرنه قابل اجرا نیست و به دلیل عرف و ... شرط ضمن عقد حساب نمی شود .

... ღ ღ شرایط ضمن عقد را جدی تر بگیریم ღ ღ ...

موفق باشید

موضوع قفل شده است