جمع بندی تفاوت تلاش و مجاهده با حرص و ولع

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت تلاش و مجاهده با حرص و ولع
سلام   آیا در زندگی برای رسیدن به اهداف و درجات بالاتر و نعمتها آیا باید به صورت حرکتی شکرگزارانه به همراه لذت بردن از مسیر زندگی و خوشی کردن باشد یا با حرص زدن و تقلا کردن باشد؟   مثلا اگر یک هدفی را برای خودمان تعیین کنیم کدام روش برای رسیدن به این هدف در دین و روایات ما توصیه شده است شکرگزارانه و آرام یا به همراه حرص زدن و تقلا کردن؟؟   معمولا حرکت شکرگزانه در برآوردن نیازها، در هر زمینه ای کسب علم کسب سلامتی کسب روزی و....   باعث آرامش بیشتر است ولی حرص زدن و تقلا کردن سلامتی را به خطر می اندازد   این درسته؟   و اگر اینطوره چرا مجاهده کردن توصیه شده است؟ آیا مجاهده کردن به سلامت بدن فشار نمی آورد؟  
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد کافی
علی واجبی said in تفاوت تلاش و مجاهده با حرص و ولع
سلام آیا در زندگی برای رسیدن به اهداف و درجات بالاتر و نعمتها، آیا باید به صورت حرکتی شکرگزارانه به همراه لذت بردن از مسیر زندگی و خوشی کردن باشد، یا با حرص زدن و تقلا کردن باشد؟ مثلا اگر یک هدفی را برای خودمان تعیین کنیم، کدام روش برای رسیدن به این هدف در دین و روایات ما توصیه شده است، شکرگزارانه و آرام یا به همراه حرص زدن و تقلا کردن؟؟ معمولا حرکت شکرگزانه در برآوردن نیازها، در هر زمینه ای، کسب علم، کسب سلامتی، کسب روزی و.... باعث آرامش بیشتر است، ولی حرص زدن و تقلا کردن سلامتی را به خطر می اندازد. این درسته؟ و اگر اینطوره چرا مجاهده کردن توصیه شده است؟ آیا مجاهده کردن به سلامت بدن فشار نمی آورد؟
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید حرص و ولع اگر به اهداف عالیه تعلق بگیرد، منافاتی با شاکر بودن نخواهد داشت. واژه «حرص» اگر چه معمولا بار منفی دارد و هرگاه اطلاق می شود از آن حرص بر مال، ثروت، مقام و سایر شهوات مادی به ذهن می رسد، ولی گاه این واژه در مواردی به کار می رود که شایسته ستایش است، و نه تنها جزء اخلاق رذیله نیست بلکه فضیلتی محسوب می شود و آن در جایی است که این صفت در مورد علاقه شدید به کارهای خیر به کار رود.در آیات قرآن پنج بار واژگان حرص آمده است که چهار مورد آن در تبیین حرص ممدوم و مثبت است و تنها یک بار در حرص مذموم استعمال شده است. در سه آیه قرآن پیامبر خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که به نص قرآن دارای خلق عظیم و برجسته است. «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (1) و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای»، با صفت حریص و دارای حرص شناخته شده است.  
در سوره توبه حضرت، چنین معرفی شده است: « لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (2) همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می‌آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.» در این آیه به صراحت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با صفت حرص یاد شده است. در سوره دیگر در توصیف حرص پیامبر بر ایمان آوردن مردم چنین آمده است: «وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (3) و تو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد.» در آیه دیگر نیز با عبارت: «إِنْ تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ (4)  ای رسول ما تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی» بر حرص پیامبر بر هدایت مردم تصریح شده است. بنابراین در سه آیه قران نص بر حرص حضرت وجود دارد و در این آیات محکمات درجه عالی حرص که از فضایل و مکارم اخلاقی است برای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ثابت شده است. در سوره نساء نیز سخن از حرص بر رعایت عدالت بین همسران است. تنها یک بار در حرص بر حیات دنیوی و اندوختن مال و ثروت به کار رفته و یهودیان این گونه توصیف شده اند: «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ (5) و بر تو (و بر همه) پیداست که یهود به حیات مادی حریص‌تر از همه خلق‌اند.» با درنگ در کارکردهای واژگان حرص در این آیات، توسعه مفهومی حرص در ممدوح و مذموم اثبات می شود. حرص در چهار آیه نمایانگر حرص بر ایمان و هدایت و عدالت است و تنها در یک آیه در حرص بر دنیا و ثروت و زندگی دنیوی به کار رفته است. بنابراین حرص اختصاص به حرص مذموم و منفی ندارد و لزوما از رذایل اخلاقی نیست، بلکه امکان دارد حرص ممدوح و مثبت و از فصایل اخلاقی باشد، و وقتی انسان نسبت به اموری مانند هدایت دیگران، کمک کردن و خدمت رسانی به خلق حریص باشد، چنانچه امام صادق (علیه السلام) در بیانی می فرمایند: احْرِصُوا عَلَى‏ قَضَاءِ حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَيْهِمْ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن‏ (6) بر قضای حوائج مومنان و خوشحال کردن آنان و برطرف نمودن مکروه و بدی از آنان، حریص باشید. همانا بعد از انجام واجبات، در پیشگاه خدا کاری بهتر از شاد کردن مومن نیست»، می تواند شاکر حضرت حق هم باشد که چنین توفیقی نصیب او نموده، و اتفاقا همین امر تاثیر بسزایی در آرامش انسان دارد که می بیند گره ای از کار دیگران باز نموده است. موفق باشید. پی نوشت: 1.قلم/4. 2.توبه/128. 3.یوسف/103. 4.نحل/37. 5.بقره/96. 6.نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏‏، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)،قم، 1408ق،ج12،ص403.  
جمع بندی پرسش: آیا در زندگی برای رسیدن به اهداف و درجات بالاتر و نعمتها، باید به صورت حرکتی شکرگزارانه به همراه لذت بردن از مسیر زندگی و خوشی کردن باشد، یا با حرص زدن و تقلا کردن باشد؟ معمولا حرکت شکرگزانه در برآوردن نیازها، در هر زمینه ای، کسب علم، کسب سلامتی، کسب روزی و.... باعث آرامش بیشتر است، ولی حرص زدن و تقلا کردن سلامتی را به خطر می اندازد. این درست است؟ و اگر این گونه است، چرا مجاهده کردن توصیه شده است؟ آیا مجاهده کردن به سلامت بدن فشار نمی آورد؟ پاسخ: حرص و ولع اگر به اهداف عالیه تعلق بگیرد، منافاتی با شاکر بودن نخواهد داشت. واژه «حرص» اگر چه معمولا بار منفی دارد و هرگاه اطلاق می شود از آن حرص بر مال، ثروت، مقام و سایر شهوات مادی به ذهن می رسد، ولی گاه این واژه در مواردی به کار می رود که شایسته ستایش است، و نه تنها جزء اخلاق رذیله نیست بلکه فضیلتی محسوب می شود و آن در جایی است که این صفت در مورد علاقه شدید به کارهای خیر به کار رود.در آیات قرآن پنج بار واژگان حرص آمده است که چهار مورد آن در تبیین حرص ممدوح و مثبت است و تنها یک بار در حرص مذموم استعمال شده است. در سه آیه قرآن پیامبر خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که به نص قرآن دارای خلق عظیم و برجسته است. «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (1) و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراسته‌ای»، با صفت حریص و دارای حرص شناخته شده است. در سوره توبه حضرت، چنین معرفی شده است: « لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (2) همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می‌آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.» در این آیه به صراحت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با صفت حرص یاد شده است. در سوره دیگر در توصیف حرص پیامبر بر ایمان آوردن مردم چنین آمده است: «وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (3) و تو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد.» در آیه دیگر نیز با عبارت: «إِنْ تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ (4)  ای رسول ما تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی» بر حرص پیامبر بر هدایت مردم تصریح شده است. بنابراین در سه آیه قران نص بر حرص حضرت وجود دارد و در این آیات محکمات درجه عالی حرص که از فضایل و مکارم اخلاقی است برای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ثابت شده است. در سوره نساء نیز سخن از حرص بر رعایت عدالت بین همسران است. تنها یک بار در حرص بر حیات دنیوی و اندوختن مال و ثروت به کار رفته و یهودیان این گونه توصیف شده اند: «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ (5) و بر تو (و بر همه) پیداست که یهود به حیات مادی حریص‌تر از همه خلق‌اند.» با درنگ در کارکردهای واژگان حرص در این آیات، توسعه مفهومی حرص در ممدوح و مذموم اثبات می شود. حرص در چهار آیه نمایانگر حرص بر ایمان و هدایت و عدالت است و تنها در یک آیه در حرص بر دنیا و ثروت و زندگی دنیوی به کار رفته است. بنابراین حرص اختصاص به حرص مذموم و منفی ندارد و لزوما از رذایل اخلاقی نیست، بلکه امکان دارد حرص ممدوح و مثبت و از فصایل اخلاقی باشد، و وقتی انسان نسبت به اموری مانند هدایت دیگران، کمک کردن و خدمت رسانی به خلق حریص باشد، چنانچه امام صادق (علیه السلام) در بیانی می فرمایند: «احْرِصُوا عَلَى‏ قَضَاءِ حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَيْهِمْ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن»‏ (6) بر قضای حوائج مومنان و خوشحال کردن آنان و برطرف نمودن مکروه و بدی از آنان، حریص باشید. همانا بعد از انجام واجبات، در پیشگاه خدا کاری بهتر از شاد کردن مومن نیست»، می تواند شاکر حضرت حق هم باشد که چنین توفیقی نصیب او نموده، و اتفاقا همین امر تاثیر بسزایی در آرامش انسان دارد که می بیند گره ای از کار دیگران باز نموده است. پی نوشت ها: 1.قلم/4. 2.توبه/128. 3.یوسف/103. 4.نحل/37. 5.بقره/96. 6.نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏‏، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)،قم، 1408ق،ج12،ص403.
موضوع قفل شده است