جمع بندی تغییر سرنوشت و ارتباط آن با بداء

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تغییر سرنوشت و ارتباط آن با بداء
سلام. این مسئله به شدت برای من مهمه حتی از نون شب !  آیا هر کاری که در تقدیر برای انسان انجام شده و دیگه نتایجش برگشت پذیر نیست و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده، دقت کنید نشده ، این یعنی جز تقدیرات حتمی است و بداء معنا ندارد؟ و حال که مثلا بداء در اینجا انجام نشده ریشه در سعادت و شقاوت و عالم ذر دارد ؟؟ سوال سوم نحوه حس کردن بداء چگونه است آیا قابل حس شدن هست ؟ راه حلی دارد ؟؟ 
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مسلم
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب
این مسئله به شدت برای من مهمه حتی از نون شب !  آیا هر کاری که در تقدیر برای انسان انجام شده و دیگه نتایجش برگشت پذیر نیست و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده، دقت کنید نشده ، این یعنی جز تقدیرات حتمی است و بداء معنا ندارد؟ و حال که مثلا بداء در اینجا انجام نشده ریشه در سعادت و شقاوت و عالم ذر دارد ؟؟ سوال سوم نحوه حس کردن بداء چگونه است آیا قابل حس شدن هست ؟ راه حلی دارد ؟؟ 
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: با توجه به عدم آگاهی ما از تقدیرات حتمی و غیر حتمی، و همچنین عدم آگاهی ما از زمانِ تغییر تقدیرات غیر حتمی نمی توانیم تلاش هایی که کرده ایم و تا کنون نتیجه نداده را جزء تقدیرات حتمی بدانیم، چون هر لحظه از آینده ممکن است به نتیجه برسند. ما زمانی می توانیم چنین نتیجه ای بگیریم که یقین داشته باشیم هر چه در آینده هم تلاش کنیم به نتیجه نخواهد رسید در حالی که ما هرگز چنین علمی نداریم. بنابراین این جمله شما که فرمودید: «هر کاری که در تقدیر برای انسان انجام شده و دیگه نتایجش برگشت پذیر نیست و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده» خود این جمله اصلا اثبات شدنی نیست که ما به ادامه سخن شما پاسخ دهیم. نکته دوم: این که ما عدم موفقیت هایمان را به عالم ذر گره بزنیم هم صحیح نیست، چرا که اولا اصل وجود عالمی به نام عالم ذر محل اختلاف است، بزرگانی چون علامه طباطبایی، آیت الله مکارم، آیت الله سبحانی به وجود چنین عالمی قبل از این عالَم معتقد نیستند. ثانیا: حتی بر فرض وجود عالم ذر و اینکه موفقیت ها و عدم موفقیت های انسان را به پاسخ و عملکرد انسان در عالم ذر ره بزنیم مشکل را حل نخواهد کرد، چون همین سوال به عالم ذر منتقل خواهد شد که عامل تفاوت عملکرد انسان ها در عالم ذر چه بوده است؟ بنابراین به طور کلی گره زدن این مسئله به عالم ذر مسیر درستی برای توجیه عدم موفقیت ها نیست. بنابراین چه عالم ذر را بپذیریم و چه نپذیریم باید بدانیم که چنین نیست که عالم ذر جایگزین تلاش های دنیوی انسان شده و آیا آنها را بی اعتبار و بی اثر سازد. آنچه انسان را در دنیا به موفقیت یا عدم موفقیت می رساند تلاش ها و مجاهدت های دنیوی اوست که در آیات قرآن به صورت مکرر به آن اشاره شده است، مانند: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان بهره ای جز به اندازه تلاشش ندارد.(نجم:39) در حالی که حتی یک آیه نداریم که بفرماید علت ناکامی شما، سوء عملکرد شما در عوالم پیشین چون عالم ذر است! نکته سوم: اما در مورد «بداء» باید دقت کرد که معنای «بداء» آشکار شدن تغییر رفتار خداوند برای انسان است، نه برای خدا؛ یعنی چیز تازه ای برای خدا آشکار نشده که رفتارش را به خاطر آن تغییر دهد؛ بلکه برای انسان آشکار می شود که خداوند فعلش را تغییر داده است. پس طبیعتا تحقق آن باید برای انسان محسوس باشد تا «بداء» صدق کند، اگرچه ممکن است انسان به این بداء توجه نداشته باشد؛ اما باید توجه کنید که بداء یعنی تغییر رفتار خداوند متناسب با تغییر شرایط! نه اینکه خداوند بی جهت و بدون هیچ دلیلی رفتار و تصمیم خود را عوض کند؛ بنابراین اگر قرار باشد بدائی هم رخ بدهد باز هم این بداء به خاطر تغییر رفتار و عملکرد از جانب خود انسان است، به عبارتی به این آیه قران کریم باز می گردد که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.(رعد:11)
سلام چرا اثبات شدنی نیست ؟؟ وقتی طرف آش و لاش شد و تلاش فایده نداشت واقعا این تقدیر حتمی نیست ؟! حتما بمیره تقدیر حتمیه ؟! بله افرادی هستند منکر عالم ذر هستند شاید منکرین بیشتر باشن اما افرادی هم هستند به این موضوع اعتقاد دارند‌ مخصوصا اخباری ها، یعنی معصوم نمی توانست طوری بیان کند که شبه ایجاد نشود و اصولی ها خودشان را برتر از معصوم بدانند و به تفسیر و تاویل به رای بکنند؟! و اما اینکه گفتید که علت تفاوت ها در عالم ذر در صورت وجود چیست من هم همین سوال را دارم اما یک مرتبه بعدتر در عالمی بعد یعنی واقعا علت تفاوت کودن و زرنگ اون لحظه اول چی بوده ؟؟ تفاوت طینت ها علت اولش چی بوده ؟؟ این طینت خانواده ی مشخصی می خواهد علت اول این  چی بوده ؟؟  ذهن و وجود من‌ و تک تک سلول های من برای پاسخ به این سوال عالم ذر و وجود اختیار یا بهتر تفویض ( برای ایجاد تفاوت انسان ها در طینت و باقی چیزها ) اثبات می کند. دیدن صحنه های تکراری و ... تفاسیر دیگه ای رو مشاهده کردم اما این تفسیر هم خیلی برام جالب بود : فخر رازی در تفسیر آیه ۶ بقره : خداوند از کفر آنان به صیغه ماضی خبر داده و لازمه فعل ماضی آن است که مفهوم کفر قبل از خبر آن، محقق شده باشد. اما درباره بداء بله دقیقا همین حرفی که زدید درسته اما شما حرف مرا نفهمیدید اینگونه بیان می کند : طرف آش و لاش شد ، سعی کرد آدم شود ، بعد از مدت ها فرقی در آش و لاشی حاصل نشد ، در نتیجه با اینکه فرد تلاش کرد اما چیزی حاصل نشد پس این تقدیر حتمی است و خداوند هم تغییر رفتاری انجام نمی دهد چون آش و لاشی فرد در لوح محو و اثبات نیست بلکه در لوح محفوظ است .
با سلام و احترام
چرا اثبات شدنی نیست ؟؟ وقتی طرف آش و لاش شد و تلاش فایده نداشت واقعا این تقدیر حتمی نیست ؟! حتما بمیره تقدیر حتمیه ؟!
خواهش می کنم از سخنان بنده ناراحت نشوید، اما به لحاظ علمی و با دقت عقلی اگر نگاه کنید چیزی که تا کنون محقق نشده است دلیل نمیشود که فردا هم محقق نشود، پس فردا محقق نشود یا روزهای بعد از آن محقق نشود. به لحاظ عقلی هر لحظه در آینده امکان تحقق دارد بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که در تقدیر الهی ثبت شده که هیچ وقت محقق نشود.
بله افرادی هستند منکر عالم ذر هستند شاید منکرین بیشتر باشن اما افرادی هم هستند به این موضوع اعتقاد دارند‌ مخصوصا اخباری ها، یعنی معصوم نمی توانست طوری بیان کند که شبه ایجاد نشود و اصولی ها خودشان را برتر از معصوم بدانند و به تفسیر و تاویل به رای بکنند؟! و اما اینکه گفتید که علت تفاوت ها در عالم ذر در صورت وجود چیست من هم همین سوال را دارم اما یک مرتبه بعدتر در عالمی بعد یعنی واقعا علت تفاوت کودن و زرنگ اون لحظه اول چی بوده ؟؟ تفاوت طینت ها علت اولش چی بوده ؟؟ این طینت خانواده ی مشخصی می خواهد علت اول این  چی بوده ؟؟ 
خب اینکه عالم ذر اختلاف نظر وجود دارد ، و همچنین سوالات دیگرتان در مورد چراییِ پاسخ ما در عالم ذر و طینت و اینها مجال مستقلی می طلبد و باید به صورت مستقل به آنها پرداخته شود اما به هر حال این روشن است که وقتی بنده عالم ذر را قبول ندارم دیگر نمی توانم به این سوال پاسخ دهم که علت تفاوت انسان ها در پاسخ دادن در عالم ذر چیست.
فخر رازی در تفسیر آیه ۶ بقره : خداوند از کفر آنان به صیغه ماضی خبر داده و لازمه فعل ماضی آن است که مفهوم کفر قبل از خبر آن، محقق شده باشد.
بله این حرف را برخی از مفسرین شیعه هم دارند اما معنای آن را نفمیده اید! هیچ عالمی، بلکه هیچ عاقلی منظورش از این حرف این نیست که کفار در کفرشان نقشی نداشته اند و از پیش اینکفر برای ایشان به گونه ای غیر قابل تغییر رقم خورده که آنها در آن نقشی نداشته اند!! این که تمام حکمت خدا و حکمت آفرینش و اساس همه چیز را زیر سوال میبرد!! مجازات چنین کافری قطعا ظلم است در حالی که تمام قرآن پُر است از آیاتی که می گویند خدا در حق کسی ظلم نمی کند!! آیا شما برایتان سوال پیش نمی آید وقتی قرار نیست خدا به کسی ظلم کند، پس این کفرها از خود اشخاص نشأت گرفته است؟ چرا فقط برخی از آیات و روایات را می بییم و چشم بر روی بقیه می بندیم؟
 درباره بداء بله دقیقا همین حرفی که زدید درسته اما شما حرف مرا نفهمیدید اینگونه بیان می کند : طرف آش و لاش شد ، سعی کرد آدم شود ، بعد از مدت ها فرقی در آش و لاشی حاصل نشد ، در نتیجه با اینکه فرد تلاش کرد اما چیزی حاصل نشد پس این تقدیر حتمی است و خداوند هم تغییر رفتاری انجام نمی دهد چون آش و لاشی فرد در لوح محو و اثبات نیست بلکه در لوح محفوظ است
 اولا همانطور که عرض کردم این که آش و لاشی یک شخص در لوح محو و اثبات ثبت است، یا در لوح محفوظ برای ما قابل فهم نیست... ثانیا هر چه که در این الواح ثبت است به قید علل و عوامل پیشینی آنهاست، نه اینکه خدا با قرعه آنها را ثبت کرده باشد! یعنی اگر در لوح محفوظ رقم خورده است که انسان «الف» کافر خواهد بود، این هم رقم خورده است که با اختیار خودش کافر خواهد بود. در غیر این صورت جبر است و ظلم است و بی عدالتی و خلاف حکمت و خلاف عقل، و خلاف قرآن و خلاف روایات و خلاف وجدان و خلاف فطرت و خلاف عُرف و خلاف فهم و خلاف منطق و خلاف هر چه که فکرش را بکنید...
سلام. لازم دیدم که چندآیه از قرآن دراینجا قراردهیم.چرا که آیات خداوند روشنترند.پس بهتراست هرگاه دچار ابهامی یا شبه ی شدیم به کتاب خدا وسخنان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه علیه السلام مراجعه کنیم.البته با اجازه کارشناس  محترم جناب استاد مسلم. ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۵۱﴾ اين [كيفر] دستاوردهاى پيشين شماست و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمكار نيست (۵۱) ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۳﴾ اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته تغيير نمى‏ دهد مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند و خدا شنواى داناست (۵۳) الأنفال یاعلی
سلام من که کلا فهمیدم طرف تا نمیره نمی گن تقدیر حتمی بوده حرف های شما هم خلاصش همینه. حالا اینکه فردا محقق می شود یا نمی شود من نمی دانم چون برام مهم نیست الان طرف آش و لاش یه گوشه ای است و می شد به جای آش و لاشی در سینما مشغول خوردن پاپ کورن و دیدن فیلم باشد.  عالم ذر هم قبول ندارید خب من هم حرفی ندارم.  فخر رازی از این تفسیر در جبر و کسب استفاده کرده . خیلی بی عقل است فخر رازی واقعا من هم گفتم ریشه این کفر و طینت ممکن است به وجود داشتن عالمی به اسم ذر برسد که گفتید اعتقادی ندارید. چطور می شود ارواح در ابدان قرار نگرفته باشند و به دنیا نیامده باشند طینت و کفر و ایمان و خانواده و هوش و استعداد ها و  ... مشخص باشد. بنده کاری به ظلم و عدل خداوند ندارم چون چه ظالم باشد چه عادل از من کاری ساخته نیست. همانطور که در خلقتم کاری نتوانستم بکنم. میشه زمان و مکان این  علل و عوامل پیشین  که گفتید بیان کنید :  " ثانیا هر چه که در این الواح ثبت است به قید علل و عوامل پیشینی آنهاست، نه اینکه خدا با قرعه آنها را ثبت کرده باشد! " 
با سلام و احترام 
فخر رازی از این تفسیر در جبر و کسب استفاده کرده . خیلی بی عقل است فخر رازی واقعا
خب برادر من فخر رازی یک اهل سنت اشعری است، طبیعی است که معتقد به نظریه کسب است و آیات را در همین چارچوب معنا می کند! ما که خودمان شیعه هستیم و پیرو اهل بیت(ع) که ما را از جبر و تفویض نهی کرده اند که نباید مفسرین شیعه را رها کنیم و از یک مفسر اشعری پیروی کنیم!
چطور می شود ارواح در ابدان قرار نگرفته باشند و به دنیا نیامده باشند طینت و کفر و ایمان و خانواده و هوش و استعداد ها و  ... مشخص باشد. میشه زمان و مکان این  علل و عوامل پیشین  که گفتید بیان کنید :  " ثانیا هر چه که در این الواح ثبت است به قید علل و عوامل پیشینی آنهاست، نه اینکه خدا با قرعه آنها را ثبت کرده باشد! 
این که از قبل معلوم باشد سرنوشت انسان ها چه میشود که مشکلی ندارد؛ شما فرض کنید رفیقتان را خوب می شناسید خب طبیعتا می توانید پیش بینی کنید چه چیزی انتخاب خواهد کرد؛ اگر 70 درصد دوستتان را بشناسید پیش بینی شما هم 70 درصدی خواهد بود، اما اگر کسی را 100 درصد بشناسید 100 درصد می توانید رفتار او را پیش بینی کنید. خب طبیعتا این علم شما حتی قبل از تولد او باشد می توانید قبل از تولد او انتخابش را پیش بینی کنید، این تولد یا عدم تولد دخالتی در اصل مسئله ندارد. در لوح محفوظ مثلا چنین ثبت است که شخص در فلان تاریخ با اختیار خودش فلان رفتار خوب و بد را انتخاب می کند، این مشکلی ندارد، این رفتار با قید اختیار خودش ثبت شده؛ از آنجا که خداوند می داند انسان ها چه چیزی انتخاب می کنند. وگرنه این همه آیه شفاف که از نقش خود انسان در سرنوشتش سخن می گویند را شما رها کرده اید و به برداشت خودتان از یک آیه عالم ذر، و روایات طنیت تکیه می کنید؟
اصلا فخر رازی بی خیال ، این ماضی دقیقا کجاست ؟؟؟  درست خداوند می داند با اختیار که فرد چیکار می کند :  ۱- شما لطفا بگید چگونه می داند ( گفتید به تولد و ... ربط ندارد ) چگونه می داند که عقل و صورتگری و ... را برنامه ریزی می کند ؟؟ ۲- من‌در فلان روز از ته دل آرزوی نیستی و عدم داشتم ، در لوح محفوظ ثبت شده ، من چرا الان اینجام  چرا وجود دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( خواهشا مثال مدرسه و شهر بازی نزنید )
با سلام و احترام
 درست خداوند می داند با اختیار که فرد چیکار می کند :  ۱- شما لطفا بگید چگونه می داند ( گفتید به تولد و ... ربط ندارد ) چگونه می داند که عقل و صورتگری و ... را برنامه ریزی می کند ؟؟
 متوجه منظورتان نمیشوم، ببینید وقتی می پذیرید که خداوند می داند شخص با اختیارش چکار می کند دیگر ابهامی نمی ماند.  این از شناخت نشأت می گیرد لازم نیست از جهت پیچیدگی آن یعنی عقل و صورت گری و اینها نگاه کنید؛ مهم شناخت است، شما اگر دوستتان را بشناسید می توانید انتخاب او را حدس بزنید ، این علم شما از شناخت او نشأت گرفته، نه از این که بفهمید عقل و چطور صورتگری می کند و...
۲- من‌در فلان روز از ته دل آرزوی نیستی و عدم داشتم ، در لوح محفوظ ثبت شده ، من چرا الان اینجام  چرا وجود دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکل شما چیست؟ چرا فکر می کنید که خدا باید به حرف شما گوش کند؟ چه مشکلی دارید که فکر می کنید نبودنتان بهتر از بودنتان است؟  
سلام من دوستم را می شناسم و می توانم طبق گفته ی شما  انتخاب او را پیش بینی کنم ، یعنی انگار اختیار کشک ، حالا این حرف من نیست نکته مهم اینجاست : من چطور می تواتم حرکت و انتخاب دوستم را پیش بینی کنم ؟ بله من جسم او را دیده ام یعنی دوستم جسم دارد و رفتارش و زبان و کلامش را و ... دیده ام و با تجربه قبلی انتخاب هایش را دارم حدس می زنم،  اما خداوند که هنوز جسم من و عقل و ... مرا خلق نکرده تا اراده و حرکات روح در بدنم را بدون تجربه قبلی ببیند چگونه علم دارد ؟ متوجه شدید الان ؟؟؟؟ اما درباره انتخاب عدم : در مواقع انتخاب گناه اختیار حرف اول را می زند و همه چیز گردن اختیار است اما در انتخاب عدم خدا چرا باید به حرف من گوش کند ؟! واقعا چرا ؟! ؟؟؟؟؟؟ شما که جبر را دارید اثبات می کنید.  مشکل من خیلی چیزهاست که مجالی برای این سخن نیست. عمده تریم من استفاده ی ابزاری برای رشد دیگران است در حالی که خودم بی بهره ام.
سلام من دوستم را می شناسم و می توانم طبق گفته ی شما  انتخاب او را پیش بینی کنم ، یعنی انگار اختیار کشک ، حالا این حرف من نیست نکته مهم اینجاست : من چطور می تواتم حرکت و انتخاب دوستم را پیش بینی کنم ؟ بله من جسم او را دیده ام یعنی دوستم جسم دارد و رفتارش و زبان و کلامش را و ... دیده ام و با تجربه قبلی انتخاب هایش را دارم حدس می زنم،  اما خداوند که هنوز جسم من و عقل و ... مرا خلق نکرده تا اراده و حرکات روح در بدنم را بدون تجربه قبلی ببیند چگونه علم دارد ؟ متوجه شدید الان ؟؟؟؟ اما درباره انتخاب عدم : در مواقع انتخاب گناه اختیار حرف اول را می زند و همه چیز گردن اختیار است اما در انتخاب عدم خدا چرا باید به حرف من گوش کند ؟! واقعا چرا ؟! ؟؟؟؟؟؟ شما که جبر را دارید اثبات می کنید.  مشکل من خیلی چیزهاست که مجالی برای این سخن نیست
با سلام و احترام  تاپیک دارد با شیب ملایم از موضوع خارج میشود، سوال ابتدایی شما از تقدیر حتمی و بداء بود، اما الان به علم پیشین الهی کشیده شده است، اما از آنجا که آنچه که مقدر شده است تجلی علم الهی است پاسختان را عرض می کنم، اما خودتان موضوع تاپیک را مدیریت بفرمایید.
من چطور می تواتم حرکت و انتخاب دوستم را پیش بینی کنم ؟ بله من جسم او را دیده ام یعنی دوستم جسم دارد و رفتارش و زبان و کلامش را و ... دیده ام و با تجربه قبلی انتخاب هایش را دارم حدس می زنم،  اما خداوند که هنوز جسم من و عقل و ... مرا خلق نکرده تا اراده و حرکات روح در بدنم را بدون تجربه قبلی ببیند چگونه علم دارد ؟ متوجه شدید الان ؟؟؟؟
 ببینید آنچه که موضوعیت دارد شناخت است، اصلا مهم نیست این شناخت از چه طریقی به دست آمده  باشد. آنچه که موجب شده ما از دوستمان پیش از تولدش شناختی نداشته باشیم این است که ما خالق او نیستیم، چون خالق او نیستیم باید صبر کنیم تا متولد شود و او را ببینیم و با او معاشرت کنیم تا او را بشناسیم؛ اما کسی که خالق چیزی باشد حتی پیش از پیدایش او می تواند کاملا او را بشناسد، چون اصلا خودش او را خلق کرده است. مثل مهندسی که قرار است یک ساختمان را بسازد خب ما تا ساختمان ساخته نشود و آن را نبینیم نمی فهمیم چگونه خواهد بود، اما خود آن مهندس که قرار است آن را بسازد پیش از ساختن آن کاملا بدان شناخت دارد.
اما درباره انتخاب عدم : در مواقع انتخاب گناه اختیار حرف اول را می زند و همه چیز گردن اختیار است اما در انتخاب عدم خدا چرا باید به حرف من گوش کند ؟! واقعا چرا ؟!؟؟؟؟؟؟
نمی دانم منظورتان از عدم چیست، اما اصل آفرینش  و اصل وجود انسان جبری است، کسی نمی گوید انسان در به وجود آمدن یا معدوم شدن اختیار دارد!! انسان در رفتارهایش است که اختیار دارد، نه در اصل آفرینش و وجود و عدمش! اصلا معنا ندارد کسی در وجود و عدمش اختیار داشته باشد. 
علم پیشین کاملا با بداء در ارتباط است و چیزی خارج از تاپیک نیست. آفرین ، آفرین ، دقیقا درست گفتید ، من که خالق دوستم نیستم ، کسی که خالق باشد چه مهندس باشد چه خداوند خودش اینجور خواسته خلق کند خودش اطلاع دارد از معماریش خودش می خواهد معماریش اینگونه باشد، این جبر نیست؟؟ که من به عالم ذر برای حل این مشکل اعتقاد دارم که شما ندارید و اصلا معلوم نیست یک موجود از عدم که رفتارش هنوز مشخص نیست چطور می خواهد باعث ایجاد علم از اعمال اختیاریش که اصلا موجود نیست شود!   اما درباره عدم : من‌ طبق فرمایش شما جواب دادم که گفتید در لوح محفوظ اعمال اختیاری ثبت است. خب درست من با زبانم گفتم ای کاش وجود نداشتم و به دنیا نمی آمدم ، این عمل اختیاریست دیگر ، که گفتید خداوند شناخت کافی دارد ( چگونه ؟ که در بالا این پرسش را مطرح کردم ) پس از ای کاش من خبر داشته من وجود دارم در حالی خداوند مختار مطلق توانایی اجابت خواسته من را داشت اما چه شد ؟؟؟؟ 
با سلام و احترام 
آفرین ، آفرین ، دقیقا درست گفتید ، من که خالق دوستم نیستم ، کسی که خالق باشد چه مهندس باشد چه خداوند خودش اینجور خواسته خلق کند خودش اطلاع دارد از معماریش خودش می خواهد معماریش اینگونه باشد، این جبر نیست؟؟
خیر جبر نیست، بستگی دارد خالق چه اراده کرده باشد، اگر اراده کرده باشد مخلوقش مجبور باشد، مجبور خواهد بود، و اگر اراده کرده باشد مخلوقش مختار باشد، مختار خواهد بود، اما در هر دو صورت شناخت او نسبت به این مخلوق 100 درصد است و به رفتار او کاملا علم خواهد داشت.
اما درباره عدم : من‌ طبق فرمایش شما جواب دادم که گفتید در لوح محفوظ اعمال اختیاری ثبت است. خب درست من با زبانم گفتم ای کاش وجود نداشتم و به دنیا نمی آمدم ، این عمل اختیاریست دیگر ، که گفتید خداوند شناخت کافی دارد ( چگونه ؟ که در بالا این پرسش را مطرح کردم ) پس از ای کاش من خبر داشته من وجود دارم در حالی خداوند مختار مطلق توانایی اجابت خواسته من را داشت اما چه شد ؟؟؟؟ 
این که خداوند درخواست شما را برای نبودن استجابت نکرده است به این معنا نیست که بدان علم نداشته است؛ خداوند از ازل می دانسته که شما در چنین تاریخی و در چنین روزی آرزو می کردید ای کاش نبودید، اما به درخواست شما ترتیب اثر نداده است چون دارید زود قضاوت می کنید خود خدا هم میداند که در نهایت رضایت خواهید داشت، پس چرا باید الان به این نارضایتی شما ترتیب اثر دهد؟ شما جای خدا بودید چه می کردید؟
خیر این رضایت نسبی است فرد شقاوتمند همچین رضایتمندی ندارد.قطعا برای استفاده ی ابزاری است حتی اگر ارزوی نیستی کرده باشد من مغزم کمی معیوبه توانایی درک اینکه آگاهی از موجودی از عدم چگونه است را ندارم. بنده دیگه حرفی ندارم.
خیر این رضایت نسبی است فرد شقاوتمند همچین رضایتمندی ندارد
کسی که خودش را شقاوتمند بداند قطعا سعادتمند است یا حق  
جمع بندی ___________________________________ پرسش: آیا هر کاری که در تقدیر انسان ثبت شده، و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده، این یعنی جزء تقدیرات حتمی است و بداء هم در آن راه ندارد؟ اگر بداء در آن را ندارد، این سرنوشت ریشه در سعادت و شقاوت و عالم ذر دارد؟ و سوال سوم اینکه نحوه حس کردن بداء چگونه است آیا قابل حس شدن هست ؟ راه حلی دارد؟ پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: با توجه به عدم آگاهی ما از تقدیرات حتمی و غیر حتمی، و همچنین عدم آگاهی ما از زمانِ تغییر تقدیرات غیر حتمی نمی توانیم تلاش هایی که کرده ایم و تا کنون نتیجه نداده را جزء تقدیرات حتمی بدانیم، چون هر لحظه از آینده ممکن است به نتیجه برسند. چیزی که تا کنون محقق نشده است دلیل نمیشود که فردا هم محقق نشود، پس فردا محقق نشود یا روزهای بعد از آن محقق نشود. به لحاظ عقلی هر لحظه در آینده امکان تحقق دارد بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که در تقدیر الهی ثبت شده که هیچ وقت محقق نشود. ما زمانی می توانیم چنین نتیجه ای بگیریم که یقین داشته باشیم هر چه در آینده هم تلاش کنیم به نتیجه نخواهد رسید در حالی که ما هرگز چنین علمی نداریم. بنابراین این جمله شما که فرمودید: «هر کاری که در تقدیر انسان ثبت شده، و انسان هم تلاش کرده که آن ها را برگرداند اما نشده» خود این جمله اصلا اثبات شدنی نیست. نکته دوم: این که ما عدم موفقیت هایمان را به عالم ذر گره بزنیم هم صحیح نیست، چرا که اولا اصل وجود عالمی به نام عالم ذر محل اختلاف است، و برخی از بزرگان به وجود چنین عالمی قبل از این عالَم معتقد نیستند. ثانیا: حتی بر فرض وجود عالم ذر و اینکه موفقیت ها و عدم موفقیت های انسان را به پاسخ و عملکرد انسان در عالم ذر ره بزنیم مشکل را حل نخواهد کرد، چون همین سوال به عالم ذر منتقل خواهد شد که عامل تفاوت عملکرد انسان ها در عالم ذر چه بوده است؟ بنابراین به طور کلی گره زدن این مسئله به عالم ذر مسیر درستی برای توجیه عدم موفقیت ها نیست. بنابراین چه عالم ذر را بپذیریم و چه نپذیریم باید بدانیم که چنین نیست که عالم ذر جایگزین تلاش های دنیوی انسان شده و آیا آنها را بی اعتبار و بی اثر سازد. آنچه انسان را در دنیا به موفقیت یا عدم موفقیت می رساند تلاش ها و مجاهدت های دنیوی اوست که در آیات قرآن به صورت مکرر به آن اشاره شده است، مانند: «لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»؛ انسان بهره ای جز به اندازه تلاشش ندارد.(1) در حالی که حتی یک آیه نداریم که بفرماید علت ناکامی شما، سوء عملکرد شما در عوالم پیشین چون عالم ذر است. نکته سوم: اما در مورد «بداء» باید دقت کرد که معنای «بداء» آشکار شدن تغییر رفتار خداوند برای انسان است، نه برای خدا؛ یعنی چیز تازه ای برای خدا آشکار نشده که رفتارش را به خاطر آن تغییر دهد؛ بلکه برای انسان آشکار می شود که خداوند فعلش را تغییر داده است. پس طبیعتا تحقق آن باید برای انسان محسوس باشد تا «بداء» صدق کند، اگرچه ممکن است انسان به این بداء توجه نداشته باشد. اما نکته ای که باز در اینجا باید به آن توجه کنید این است که بداء یعنی تغییر رفتار خداوند متناسب با تغییر شرایط! نه اینکه خداوند بی جهت و بدون هیچ دلیلی رفتار و تصمیم خود را عوض کند؛ بنابراین اگر قرار باشد بدائی هم رخ بدهد باز هم این بداء به خاطر تغییر رفتار و عملکرد از جانب خود انسان است، به عبارتی به این آیه قران کریم باز می گردد که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏»؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.(2)   نتیجه گیری: بنابراین در یک کلام تمام موضوعاتی که ارتباط با تعیین پیشینی اتفاقات دارند مانند قضا و قدر، لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، عالم ذر، بداء و مانند آن هرگز در عرض اراده و اختیار انسان نبوده و به جبر منتهی نمیشوند. این که از قبل معلوم باشد سرنوشت انسان ها چه میشود که مشکلی ندارد؛ شما فرض کنید رفیقتان را خوب می شناسید خب طبیعتا می توانید پیش بینی کنید چه چیزی انتخاب خواهد کرد؛ اگر 70 درصد دوستتان را بشناسید پیش بینی شما هم 70 درصدی خواهد بود، اما اگر کسی را 100 درصد بشناسید 100 درصد می توانید رفتار او را پیش بینی کنید. هر چه که در این الواح ثبت است و هر چه که قضا و بقدر الهی به آن تعلق گرفته است، با قید علل و عوامل پیشینی آنهاست، نه اینکه خدا با قرعه آنها را ثبت کرده باشد! یعنی اگر در لوح محفوظ رقم خورده است که انسان «الف» کافر خواهد بود، این هم رقم خورده است که با اختیار خودش کافر خواهد بود. در غیر این صورت جبر است و ظلم است و بی عدالتی و خلاف حکمت و خلاف عقل، و خلاف قرآن و خلاف روایات و خلاف وجدان و خلاف فطرت... وقتی این همه آیه بر نفی ظلم از جانب خداوند در قرآن آمده، و قطعا قرار نیست خدا به کسی ظلم کند، پس طبیعتا این کفرها از خود اشخاص نشأت گرفته است، نباید فقط برخی از آیات و روایات را دید و چشم بر روی بقیه بست.   پی نوشت ها:
  1. نجم:39/53.
  2. رعد:11/13.
 
موضوع قفل شده است