ميگي كتب سنت اشتباه داره خب اينو خود اهل سنت قبول دارن كه هر كتابي ممكنه اشتباهي داشته باشه مگه تمتم كتب شيعه درست و بدون غلطه؟ عزيز ببين شما ميگي كه بخاري و مسلم دو كتاب مقدس اهل سنت هستن اما اشتباه ميكني تاحالا كدوم اهل سنتي كتاب بخاري و مسلمو ميبوسه ميزاره كنار جانمازش ؟ نه آقا جون مقدس نيست شما مقدسش كردين چون ميخواين اشتباهات اندكشو به رخ اهل سنت و جماعت بكشين و بگيد ههههه شما اشتباه ميكنيد اما ما نميكنيم
ابوهريره که جزء صحابه است و بايد ببينيم که چه شخصي بوده است و بيشترين روايات را در صحيح بخاري از او دارد و ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه جلد 4 صفحه 63 نقل ميکند که « إِنَّ مُعَاوِيَۀ وَضَعَ قَوماً مِنَ الصَّحَابَۀ وَ قَوماً مِنَ التَّابِعِينَ عَلَي رِوَايَۀِ أَخبَارِ قَبِيحِ فِي عَلِي عليه السلام وَ مِنهُم أَبُوهُرَيرَۀ » معاويه عده اي از صحابه و تابعين را مأمور کرد که اخباري زشت درباره حضرت علي عليه السلام نقل کنند که در بين آنها ابوهريره بوده است .
شايد بگويند که ما ابن ابي الحديد را قبول نداريم که او معتزلي بوده است و در سني بودنش شکي نيست ولي شايد بگويند که او معتزلي بوده است ؟
و ما براي ايشان دو مطلب از دو کتاب مختلف نقل ميکنيم که نزد ايشان اين دو کتاب معتبر است و عالم سني است
يکي مصنف أبي شيبه است که استاد بخاري است در جلد 6 صفحه 369 شماره 32092 روايت نقل ميکند از سفيان ثوري از عبدالرحمن بن قاسم از عمربن عبدالغفار از ابوهريره کهخ وقتي که ابوهريره به کوفه آمد در باب الکنده نشست و مردم هم دور او مينشستند و سخن ميگفت ، جواني کوفي آمد « قَالَ يَا أَبَاهُرَيرَۀ » من تو را بخدا قسم ميدهم که آيا از پيامبر(ص) شنيدي که ميگفت « اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ » شنيدي که پيامبر(ص) به حضرت علي(ع) گفت خدايا هر آنکه او را دوست داشت تو او را دوست بدار و هرکس که با او دشمن بود تو با او دشمن باش « فَقَالَ أللهم نَعَم » ابوهريره گفت بله شنيدم « قَالَ فَأُشهِدُ بِاللهِ لَقَد وَالَيتَ عَدُوَّهُ » من خدا را شاهد ميگيرم تو تحت سرپرستي دشمن حضرت(ع) علي رفتي « وَ عَادَيتَ وَلِيَّهُ » و دوستان علي(ع) را دشمن داشتي سپس ابوهريره بلند شد و رفت .
شبيه همين مطلب را از جناب أصبغ بن نباته که از ياوران خالص اميرالمؤمنين(ع) است در مناقب خوارزم در صفحه 205 و در تذکرۀ الخواص سبط بن جوزي صفحه 48 نقل کرده است .
جالبتر از اينها اين است که عُقِيلِي يک ماجرايي نقل ميکند بنقل از مغيرۀ بن سعيد که خيلي جالب است و
نقل ميکند که شخصي « عن ابي سالم و ابي رضي و ابي هريرۀ عن النبي من ... » روايت را نقل ميکند که اگر کسي در مدينه مرتکب فاجعه اي شود مورد لعنت خداوند است و بعد ابوهريره گفت علي(ع) در مدينه مرتکب جنايت و فاجعه شد و مقصودش هم کشتن عثمان بود « وَ ذَکَرَ فِي آخَرِهِ کَلاَماً لِأبي هُرَيرِۀ فِي عَلِي وَ کَلاَماً لِعَلِي فِي أَبِي هُرَيرَۀ » آخر اين روايت سخنان ابوهريره درباره حضرت علي(ع) را نقل کرده و سخنان حضرت علي(ع) راجع به ابوهريره ولي نميگويد که چه چيزي گفتند ولي در آخر روايت مشخص است که دشمني است و حرفهايي است که در اين باره است و ميگويد نزد أعمش صحبت ميکرديم و اين روايت را خوانديم که آخرش قسمتي اهانتهاي ابوهريره به حضرت علي(ع) و همچنين سخنان حضرت علي(ع) درباره ابوهريره بود « و عنده مغيرۀ بن سعيد » مغيرۀ بن سعيد نزد أعمش بود و وقتي که به حرفهاي ابوهريره درباره حضرت علي(ع) رسيديم « قَالَ کَذِبَ أبوهريره » ابو هريره دروغ گفته است حضرت علي(ع) اينگونه نيست « وَ لَمَّا بَلَغَ قَولَ عَلِي فِي أَبِي هُرَيرَۀ قَالَ صَدَقَ عَلِي » وقتي که حرفهاي حضرت علي(ع) را درباره ابوهريره به او گفتيم گفت که حضرت علي(ع) راست گفته است « وَ قَالَ أَعمَش صَدَقَ عَلِي وَ کَذِبَ أبوهريرۀ ؟! » أعمش گفت علي(ع) راست گفته و ابوهريره دروغ گفته است ؟! ابوهريره عصباني شده و چيزهايي درباره حضرت علي(ع) گفته و حضرت علي(ع) هم عصباني شده و چيزهايي درباره ابوهريره گفته است و هيچکدام هم درست نگفتند و نه علي(ع) راست گفته و نه ابوهريره راست گفته و هر دو دروغگو هستند .
أعمش بجاي اينکه از حضرت علي(ع) دفاع کند ميگويد که هر دو دروغگو هستند و از روي عصبانيت چيزهايي از دهانش بيرون آمده است . و آنکه گفتيم « وَ ذَکَرَ فِي آخَرِهِ کَلاَماً لِأبي هُرَيرِۀ فِي عَلِي وَ کَلاَماً لِعَلِي فِي أَبِي هُرَيرَۀ » که متن را نگفته بود از اين آخر روايت مشخص ميشود که مقصود چه بوده است و به همين دليل مغيرۀ بن سعيد را جزء ضعفاء نقل ميکنند چون اين عقيده را داشته است . ضعفاء عقيلي ـ جلد 4 ـ صفحه 379 ولي در واقع أعمش روايت را رد نميکند يعني اصل روايت ثابت است که ابوهريره از حضرت علي(ع) بدگويي کرده و حضرت علي(ع) هم درباره ابوهريره بدگويي کرده است ولي ميخواهد اين را توجيه کند که عصبانيت بوده است و خيلي مهم نبوده است .
ابوهريره هم که دشمن حضرت علي(ع) است و در بخاري روايات او آمده است و اينها افرادي بودند که ناصبي و دشمن حضرت علي(ع) بودند
ميگي كتب سنت اشتباه داره خب اينو خود اهل سنت قبول دارن كه هر كتابي ممكنه اشتباهي داشته باشه مگه تمتم كتب شيعه درست و بدون غلطه؟ عزيز ببين شما ميگي كه بخاري و مسلم دو كتاب مقدس اهل سنت هستن اما اشتباه ميكني تاحالا كدوم اهل سنتي كتاب بخاري و مسلمو ميبوسه ميزاره كنار جانمازش ؟ نه آقا جون مقدس نيست شما مقدسش كردين چون ميخواين اشتباهات اندكشو به رخ اهل سنت و جماعت بكشين و بگيد ههههه شما اشتباه ميكنيد اما ما نميكنيم
و طيف ديگري که از آنها روايت نقل شده شراب خوارها و غيره بودند که يکي از آنها وکيع بن جراح بوده است که مزدي در تهذيب الکمال جلد 30 صفحه 484 درباره او ميگويد « رَوَي لَهُ الجَمَاعَۀ » همه صاحبان صحاح سته از او روايت نقل کردند .
اما طبق 4 روايت صحيح السند اهل سنت او اهل شرابخوري بوده و اهل خوردن مسکرات بوده است و يعقوب بن سفيان بصوي شاگرد احمد بن حنبل از استاد خود احمد بن حنبل نقل ميکند که احمد خودش شاگرد وکيع بوده است از احمد بن حنبل نقل کردند که اگر استاد تو وکيع و استاد ديگرت عبدالرحمن اختلاف داشتند در متن روايت حرف کدام را قبول کنيم و گفت حرف عبدالرحمن بهتر است به چه دليل که در عبدالرحمن بود و در وکيع نبود و يکي از اينها اين است « وَ عبد الرحمن يَجتَنِبُ شُربَ المُسکَر » عبد الرحمن از نوشيدن مسکرات پرهيز ميکند .
يعني ميگويد وکيع بهتر است يا عبد الرحمن مسکرات نميخورد يعني وکيع مسکرات ميخورده است و اين روايت خيلي واضح است ، وکيع بن جراح در صحيح بخاري و ساير کتب روايت دارد و همين باعث اشکالات در روايات او شده است .
المعرفۀ و التاريخ کتاب يعقوب بن سفيان است که خود يعقوب هم احتياج به توثيق ندارد و خيلي مشهور است در جلد 1 صفحه 413 از استادش احمد بن حنبل نقل کرده است و احمد هم شاگرد وکيع بوده است و از اين سند قوي تر احتياج داريد ؟؟؟ سند به اين واضحي است که ميگويد وکيع راوي مشهور صحيح بخاري شرابخوار بوده است .
خطيب بغدادي در تاريخ جلد 13 صفحه 502 با سند صحيح نقل کرده است با چندين راوي که همه آنها مورد اعتماد هستند وسایت حضرت ولی عصر(عج) مقاله اي در مورد اين روايت مطلب گذاشته شده است که تصحيح سند اين روايت است
که ميگويد اسحاق بن بهلول که از راويان مشهور اهل سنت ميگويد وکيع بنزد ما آمد در مسجدي در کنار فرات منزل کرد و براي شنيدن روايت نزد او ميرفتم روزي به من گفت برايم شراب کشمش بياور و من شب برايش يک شراب جا افتاده بردم و شروع کردم از روي جزوه هايش ميخواندم و او هم شراب ميخورد وقتيکه شراب تمام شد چراغ را خاموش کرد تا من نتوانم بخوانم و گفت اگر برايم بيشتر شراب آورده بودي من به تو بيشتر روايت ميدادم و الآن که شرابها تمام شد ديگر بيشتر از اين حق خواندن روايت نداري .
روايت ديگري نقل ميکند در همين کتاب تاريخ بغدادي جلد 13 صفحه 502 با سند صحيح کهشخصي نزد وکيع آمد و به او کنايه گفت گفت فلاني من ديشب من شراب کشمش خورده بودم در خواب ديدم که بمن گفتند تو مست کننده نوشيدي وکيع گفت اين کسيکه اين حرفها را زده شيطان بوده است و اينها مشکل ندارد و حرام نيست .
روايت بعدي که خطيب بغدادي با سند صحيح نقل ميکند از نعيم بن حماد و ميگويد که شام نزد وکيع بوديم « فَقَالَ أَيُّ شَيئٍ تَُرِيدُونَ أَجِيئَکُم بِهِ » چي دوست داريد براي شما بياورم « نَبِيذُ الشُّيُوخِ أَو نَبِيذُ الفَتيَانِ ؟ » شراب مخصوص پيرمردها يا شراب مخصوص جوانها ؟ ( فرقش را خودشان بهتر ميدانند و متخصصين فن ميدانند ) « قُلتُ تَتَکَلَّمُ بِهَذَا ؟ » اين حرفها چيست که ميزني ؟ ما شراب بخوريم ؟ « قَالَ هُوَ عِندِي أَحَلُّ مِن مَاءِ الفُرَاتِ » براي من از آب فرات هم حلالتر است « قُلتُ مَاءُ الفُرَات لَم يُختَلَفُ فِيهِ » کسي درباره حلال بودن آب فرات شک نکرده است ولي اين شراب است و تو شراب را با آب فرات مقايسه ميکني ؟ اين چه حرفي است که تو ميزني .
مجموعه اي که بخاري جمع آوري کرده است خوارج و ناصبي و دشمن اميرالمؤمنين و شرابخوار در آن است و متأسفانه اين روايتهايي که بخاري اينگونه نقل کرده است مايه تأسف است .
ميگي كتب سنت اشتباه داره خب اينو خود اهل سنت قبول دارن كه هر كتابي ممكنه اشتباهي داشته باشه مگه تمتم كتب شيعه درست و بدون غلطه؟ عزيز ببين شما ميگي كه بخاري و مسلم دو كتاب مقدس اهل سنت هستن اما اشتباه ميكني تاحالا كدوم اهل سنتي كتاب بخاري و مسلمو ميبوسه ميزاره كنار جانمازش ؟ نه آقا جون مقدس نيست شما مقدسش كردين چون ميخواين اشتباهات اندكشو به رخ اهل سنت و جماعت بكشين و بگيد ههههه شما اشتباه ميكنيد اما ما نميكنيم
از آنطرف ببينيم از اهلبيت چقدر روايت نقل کرده است از اميرالمؤمنين(ع) که بنظر اهل سنت خليفه چهارم است فقط 29 روايت نقل کرده است . مقدمه فتح الباري ـ صفحه 276 از ابوهريره دشمن حضرت علي(ع) 446 روايت نقل کرده است !!! مقدمه فتح الباري ـ صفحه 477 از عايشه همسر پيامبر که در سايت از مقاتل الطابلببين روايتي با سند معتبر گذاشته شده که ثابت ميکند که عايشه با حضرت علي عليه السلام دشمني داشته است و زماني که خبر شهادت حضرت علي عليه السلام را شنيد سجده کرده است و از عايشه که بجنگ حضرت علي عليه السلام هم آمده است و جنگ را نميتوانند منکر شوند و روايتش در صحيح بخاري آمده است و از عايشه 242 روايت نقل کرده است و از فاطمه زهرا سلام الله عليها تنها 1 روايت نقل کرده است و از امام حسن و امام حسين عليهم السلامهيچ روايتي نقل نکرده . مقدمه فتح الباري ـ صفحه 475 از جناب عمار و جناب سلمان فقط چهار روايت نقل کرده است . مقدمه فتح الباري ـ صفحه 477 از عبدالله بن عمر و انس بن مالک که بدشمني اهل بيت(ع) شهره هستند 2630 و 2286 روايت نقل کرده است . أسماء الصحابۀ الروات ـ صفحه 38 و 39 چرا از اينطرف اين همه روايت نقل کردند و از شرابخوار و ناصبي و دشمناميرالمؤمنين(ع)و خوارج نقل کردندولي از امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام عسگري عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده است و با خيلي از اينها هم بخاري معاصر بوده است ، بنظر علماء و بزرگان اهل سنت ائمه(ع) ما از جهت روايت ضعيف نبودند و ذهبي درباره ائمه ما ميگويد « ألحسن و الحسين فَسِبطَا رسول الله وَ سَيِّدَا شَبَابَ أَهلَ الجَنَّۀ وَ لَکَانَا يَصلَحُ لِذَلِکَ » اگر حسن(ع) و حسين(ع) خليفه بودند و شايسته بودند و زين العابدين(ع) شايسه امامت بوده است و فرزندش باقر(ع) فقيه بود و شايسته خلافت بود و فرزند او جعفر الصادق(ع) بزرگ منزلت بود و از ائمه علم بود و از منصور دوانيقي شايسته تر بخلافت بود و فرزندش ايشان موسي بن جعفر(ع) بزرگ منزلت بود داراي علم زيادي بود و فرزند او علي ابن موسي الرضا (ع)بزرگ منزلت و ... بوده است .
سير اعلام النبلي ـ جلد 13 ـ صفحه 120 و 121 سؤال ما اين است که چرا بخاري از اينها روايت نقل نکرده است ؟؟؟ چه مشکلي بوده که بخاري آنطرف را قبول کرده است ولي اينطرف را قبول نکرده است . اين همه ارزش براي ائمه(ع) ما خودشان نقل کردند پس چرا بخاري اينقدر کم از ائمه(ع) ما نقل کرده است که از فاطمه زهرا سلام الله عليها 1 روايت نقل کرده است و از امام حسن و امام حسين عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده است و از امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام عسگري عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده است !!! اينکه نميشود بگوئيم که نسل چندم خليفه دوم عمر بن خطاب را بعنوان راويان روايت و صحيح السند قبول داريد و حتي غلامان آنها را بعنوان رواي قبول داريد ولي نسل و ذريه پيامبر اکرم(ص) را بعنوان راوي روايت پيامبر قبول نداريد !!! اين برخورد صحيح نيست .
از قول عايشه أم المؤمنين که ميگويد:در حق ما دودمان ابوبکر، هيچ آيهاي نازل نشده است، غير از قضيه اتهام من به زنا در قضيه إفک. ما أنزل الله فينا شيئا من القرآن إلا أن الله أنزل عذري. خداوند در حق ما دودمان ابوبکر، آيهاي را نازل نکرده است، مگر در قضيه إفک . (1)
این هم ایه ی دومی که قبول دارید
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ...
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند...// احزاب 6
کل احادیثتان از همین دست است
دوست عزیزمو قعی که از طریق قران و منطق با شما بحث می کنم انتظار دارم با قران جواب بدهید نه با حدیث
من انچه شرط بلاغ است با تو می گویم خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
62 77 81
از نظر بنده ادامه ی بحث به این شکلی که پیش می رود بی معنی ست بیشتر بجای اینکه دنبال حقیقت باشید دنبال اثبات عقاید خودتان هستندو یک مشت احادیث بی معنی و اتهمات بی مورد و بدون مدرک میبینم البته منظورم شخص شما نیست کلی عرض کردم .
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت دوستان محترم باید عرض کنم که بنده تا به حال دلیل قانع کننده ای پیدا نکردم که مصداق اهل بیت زنان پیامبر نیستند
چرا بزرگوار ؟ ما عرض كرديم كه اهل بيت مصاديق مختلفي در قرآن كريم دارند .آيا اگر به شما بگويند پسر يك فرد اهل او نيست برايتان قانع كننده است ؟ اما قران كريم پسر نوح (ع) را اهل آن حضرت (ع) نمي داند . شما چه توجيهي براي اين مساله داريد ؟ در آيه 33 احزاب هم مصاديق اهل بيت بايد مشخص شوند كه چه كساني هستند و پيامبر (ص) اين مصاديق را معرفي نمودند در زمان نزول آيه و حيات پيامبر (ص) و پس از آن هم كسي ترديد نداشت كه اهل بيت مصاديق خاصي هستند كه پيامبر (ص) معرفي نموده است شاهد اين مدعا را هم در استنادات قبلي خدمتتان عرض كردم .لطفا براي رد دلايل ، دليل و مستند ذكر كنيد يك حرف كلي كه بفرماييد من دليل قانع كننده نيافتم ، براي رد يك مطلب علمي كفايت نمي كند ، شما چه پاسخي داريد كه پسر نوح اهل او نبود ؟ چرا پيامبر (ص) براي اهل بيت ، مصاديق مشخص ذكر نمود و تا مدتها آنان را با اين نام مي خواند ؟ چرا همسرانش را اهل بيت خطاب نمي كردند تا همه بدانند كه زنان هم وارد مصاديق اهل بيت - به معناي خاصش در آيه 33 احزاب- هستند ؟
اگر منظورتان ضمیر "کم" است که برای مذکر می آید دلیل قانع کننده ای نیست ضمیر "کم" برای کلمه اهل آمده است یعنی چون کلمه ی اهل مذکر است ضمیر "کم" آمده انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا واضح است که برای اهل آمده به عبارتی دیگر خداوند چه کسانی را پاک پاک میگرداند؟ پاسخ : اهل البیت را
خير برادر گرامي "کم" ضمیر است و طبعا ضمير نيازمند مرجع است . در عربی، فقط ضمیر شأن است که به مرجعی بعد از خودش اشاره میکند و ساير ضماير به مرجع قبل از خود باز مي گردند . لذا در این جا ضمیر "کم" باید به مرجعي در قبل باز گردد. به عبارت ساده تر، ضمير "کم" یعنی "شما"، یا مرجع مقالی دارد یعنی همان اشاره وقت بیان، كه نشان مي دهد مرجع ضمير كيست . مثلا من بدون این که قبلا حرفی زده باشم، به چند نفر می گويم : شما انسانهاي خوبی هستید؛ این شما مخاطبش را هنگام بیان این حرف نشان مي دهد. یا مرجع ماقبل الذکر دارد، یعنی قبلا یك بار اسم برده شده بعد براي آن ضمير آورده مي شود، مثل ایات قبلی آيه تطهيركه اول فرموده " یا نساء النبی" بعد با ضمایر مونث به آنها اشاره کرده است. حالا، اگر "انما یرید الله لیذهب عنکم..." اصلا رابطه ای با قبلش نداشته باشد و این بخش در شأن نزول ديگري نازل شده باشد، این جا باید ببینیم شأن نزول ایه چه کسانی بودند، یا اهل البیت به چه کسانی گفته میشود، و یا این که با تشریح اراده الاهی و اذهاب رجس، ببینیم چه کسانی میتوانند مصداق ایه باشند.
اما اگر رابطه ای با بیانات قبلی داشته باشد (که طبق نظر اهل سنت دارد)، آنوقت ضمير "کم" باید به مرجعی که قبلا اسمش برده شده است یعنی زنان پیامبر(ص)، باز گردد؛ وقتی قراراست این ایه تکمیل ایات قبلی باشد و هدف خطابات قبل به زنان پیامبر(ص) باشد، باید ضمیری بكار رود که به مرجع مناسبش در قبل باز گردد، نه در بعد از خودش
[quote=الهدي;253754]يا اين كه ميگي رسول نذاشته ام سلمه بره زير چادر خب گفته تو بر خيري يعني نيا زير چادر چون نيازي نيست [/quote]
اولا ما از خود برادران اهل سنت نقل كرديم كه پيامبر (ص) عبا را از دست ام سلمه كشيدند و اجازه ورود به زير عبا را به او نداند ، عرض شد كه تمامي مصادر از اهل سنت است هنوز ما دلايل شيعه را بيان نكرديم . ثانيا خب بنظر شما چرا پيامبر (ص) نگذاشتند ام سلمه زير عبا وارد شود ؟ آيا دليلش اين بود كه نيازي نبود ؟ يا اينكه پيامبر (ص) در صدد بيان مصاديق اهل البيت بودند ؟ لذا نمي خواستند غير از مصاديق اصلي اهل البيت ، فرد ديگري وارد در اين مصداق و تعريف شود ؟ آيا معناي سخن شما اين است كه پيامبر (ص) فرمودند ام سلمه تو بر خير هستي و نياز نيست در زير عبا وارد شوي اما منظورشان اين بوده كه نعوذ بالله حضرت زهراي مرضيه و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) بر خير نيستند و بايد در زير عبا داخل شوند تا بر خير گردند ؟!!! اميدوارم متوجه باشيد كه سخنان شما چه مفاهيم منفي و نادرستي را در بر دارد . لطفا شما مستند و عاقلانه - به فرمايش خودتان - بيان بفرماييد كه چرا پيامبر (ص) اين چهار نفر - بانضمام خودشان - را در زير عبا جمع كردند ؟ كه چه بشود ؟ منظورشان از انجام اين كار چه بود ؟
[quote=الهدي;253755] گفتيد هيچ يك از زناي پيامبر ادعا نكردن اهل بيتن؟ چرا خنده دار صحبت ميكني عزيز خب معلومه چون نيازي به اين كار نبوده [/quote]
آيا نياز بوده كه دائما خود را به عنوان ام المومنين معرفي كنند ؟!!! چرا همواره خود را ام المومنين معرفي مي كردند بويژه عايشه كه در اين زمينه بسيار بسيار مصر بود و از اين عنوان ، براي اهداف اجتماعي و سياسي بهره مي برد اما همين عايشه نه تنها در هيچ جا خود را به عنوان اهل بيت پيامبر (ص) معرفي نكرده بلكه خود يكي از افرادي بوده كه مصدر روايات اهل سنت در زمينه معرفي مصاديق حقيقي اهل بيت پيامبر ند . حتما توجه داريد كه عنوان اهل بيت بودن با توجه به آيه 33 سوره احزاب ، داراي اهميت و ارزش بيشتري نسبت به ام المومنين بودن است لذا اگر عايشه از مصاديق اهل بيت بود ، هرگز از معرفي خود و از استفاده از اين سمت مهم ، چشم نمي پوشيد .
نقل قول:
[quote=الهدي;253755]تاحالا شده حسن ع بياد بگه آي مردم من پسر فاطمه ام؟ خب نه چون همه ميدونن[/quote]
بله شده است نه تنها اين چهار نفر ، بلكه ساير ائمه هدي عليهم السلام نيز خود را در جايگاهها و موارد بسيار ، اهل البيت و مصداق آيه تطهير معرفي كرده اند .
بنظرم ايه قران را بايد با قران جواب داد نه حديث شما قران كه معجزه الهي هست را با احاديثي كه معلوم نيست مقايسه ميكنيد.درضمن خداوند خودش در سوره نور از تهمتي كه به عايشه زدند ناراضي است و شايد بخاطر ان تهمت گناهانش پاك شده باشه همانطور كه اگه زني به اجبار مورد سو استفاده قرار بگيرد خدا در حقش مهرباني ميكند درسته مقام عايشه به حضرت فاطمه نميرسه ولي قرار نيست به كسي تهمت زده شه ان حسادت و ازار زنانه را شايد پيش از اين همسر حضرت ابراهيم هم داشته بهرحال طبيعي هست ايه اي هست در سوره احزاب كه اگر زنان پيامبر گناهي مرتكب شوند 2 برابر ديگران مجازات ميشن ولي ما شاهد همچين مجازاتي براي انها نبوديم و با ايه ام المومنين نيز جايي براي بحث باقي نميماند البته اينكه حضرت خديجه و فاطمه سلام الله عليها مقامي به مراتب بالاتر از انها داشتند شكي نيست ولي خوب همانطور كه ملاحظه كرديد با اين حال همسر حضرت ابراهيم هم كه شايد معصوم نبوده اهل بيت خطاب شده و چقدر در جاهاي مختلف هست كه پيامبر عايشه را دوست داشته انكه عالم مست گفتارش بودي كلميني يا حميرا ميزدي
ببينيد دوست بزرگوار ! هيچ مسلماني بر طبق آيه شريفه قرآن كريم ، اجازه اتهام بستن به عايشه در خصوص ماجراي افك را ندارد و او از اين جهت كاملا مبراست و ما نيز اذعان داريم . اما جريان اهل بيت بودن ماجراي ديگري است و بحث تاپيك نيز فعلا در اين خصوص است . ما از شما و ساير برادران و خواهران بزرگوار اهل سنت متوقعيم اگر در اين جا مطلبي قرار مي دهيم با دقت و عنايت بخوانند نه با بي توجهي از كنارش رد شوند و صرفا بنگارند :" قانع كننده نيست " اين كه نشد دليل ! بزرگوار ما استدلال كرديم كه بر طبق آيه شريفه قرآن :" و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم " وظيفه تبيين آيات بر عهده پيامبر (ص) است ، حضرتشان (ص) هم در راستاي انجام اين وظيفه و تبيين مصاديق اهل بيت - كه همه بشناسند و كسي اختلاف نكند - به معرفي عملي و لساني اهل بيت (ص) دست زدند و مدارك اين تبيين را نيز تا اينجا از مصادر و منابع معتبر و صحيح اهل سنت نقل كرديم . توقع مي رود يا نقد نماييد يا بپذيريد زيرا پاسخ شما :"بنظرم ايه قران را بايد با قران جواب داد نه حديث شما قران كه معجزه الهي هست را با احاديثي كه معلوم نيست مقايسه ميكنيد" با صريح قران در تضاد است كه وظيفه تبيين آيات را بر عهده پيامبر (ص) نهاده است آيا شما اين تبيين پيامبر (ص) را از غير از روايات صادره از ايشان دريافت مي كنيد ؟ بنظر شما تبيين پيامبر (ص) از چه راهي صورت گرفته است ؟ اگر شما اين تبيين را- كه از طريق قول و فعل و تقرير از پيامبر (ص) صادر شده است را - نپذيريد و بخواهيد فقط قرآن كريم را مرجع قرار دهيد و به تبيين پيامبر (ص) بي اعتنا باشيد ، لطفا بفرماييد بر مبناي كدام آيه شريفه نماز صبحتان را دوكعتي مي خوانيد ؟ اما ما معتقديم بر مبناي سخن خود قران كه وظيفه تبيين آيات را بر عهده پيامبر (ص) نهاده است ، حضرتشان (ص) به معرفي و تبيين مصاديق اهل البيت در آيه 33 سوره مباركه احزاب پرداختند و اتفاقا همسران پيامبر (ص) هم در معرفي اين مصاديق و تبيين پيامبر (ص) نقش داشتند - من جمله روايتي كه مسلم از عايشه يا ترمذي از ام سلمه آورده و نيز ساير روايات معتبر كه از همسران پيامبر (ص) نقل شده و آنان ( همسران پيامبر (ص)) پنج تن را مصاديق اهل بيت در آيه معرفي نمودند و آيه را در شان اين پنج نفر بيان كرده اند و معتقديم كه همسران پيامبر (ص) بر خلاف نظر برادران اهل سنت ، خود، خويشتن را از اهل بيت نمي دانستند اما ام المومنين مي دانستند .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت شما جناب هدی محترم
ظاهرا کلام بنده را با دقت نمی خوانید
نقل قول:
خداوند چه کسانی را پاک پاک میگرداند؟
پاسخ : اهل البیت را
در ضمن اگر به ایات قران توجه کنید گاهی وقتا ضمیر قبل از مرجع خود می آید مثلا
نقل قول:
2-آیه 73سوره هود:قالوا اتعجبین من امرالله رحمت الله وبرکاته علیکم
اهل البیت انه حمید مجید
رحمت و برکات خدا وند بر شما اهل البیت است .اوست حمید و مجید
نقل قول:
ما عرض كرديم كه اهل بيت مصاديق مختلفي در قرآن كريم دارند .آيا اگر به شما بگويند پسر يك فرد اهل او نيست برايتان قانع كننده است ؟ اما قران كريم پسر نوح (ع) را اهل آن حضرت (ع) نمي داند . شما چه توجيهي براي اين مساله داريد ؟
قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح ...
گقت ای نوح او اهل تو نیست او عملی غیر صالح است ....
نقل قول:
آيا معناي سخن شما اين است كه پيامبر (ص) فرمودند ام سلمه تو بر خير هستي و نياز نيست در زير عبا وارد شوي اما منظورشان اين بوده كه نعوذ بالله حضرت زهراي مرضيه و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) بر خير نيستند و بايد در زير عبا داخل شوند تا بر خير گردند ؟!!!
بنده که این احادیث را تائید نمیکنم ولی خوب بل فرض که به او گفته تو بر خیر هستی و لازم نیست در زیر عبا باشی این نیست که حضرت زهراي مرضيه و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) بر خير نيستند بلکه هنوز جزو اهل بیت واقع نشدند و منطقی ان هم این است نباشند. چون اهل بیت به شکل عرفی همسران هستند(مگر اینکه عرف را قبول نکنیم و به ما بر بخورد که چرا عرف اینگونه است در غیر اینصورت حرف بالا را نمیزدید) برای آنها دعا کرده که انها هم جزو اهل بیت قرار بگیرند
نقل قول:
آيا نياز بوده كه دائما خود را به عنوان ام المومنين معرفي كنند ؟!!! چرا همواره خود را ام المومنين معرفي مي كردند بويژه عايشه كه در اين زمينه بسيار بسيار مصر بود و از اين عنوان ، براي اهداف اجتماعي و سياسي بهره مي برد اما همين عايشه نه تنها در هيچ جا خود را به عنوان اهل بيت پيامبر (ص) معرفي نكرده بلكه خود يكي از افرادي بوده كه مصدر روايات اهل سنت در زمينه معرفي مصاديق حقيقي اهل بيت پيامبر ند . حتما توجه داريد كه عنوان اهل بيت بودن با توجه به آيه 33 سوره احزاب ، داراي اهميت و ارزش بيشتري نسبت به ام المومنين بودن است لذا اگر عايشه از مصاديق اهل بيت بود ، هرگز از معرفي خود و از استفاده از اين سمت مهم ، چشم نمي پوشيد .
لطفا موقعی که بحث میکنید با این ذهنیت بد نسبت به مادرمان بحث نکنید .چون باعث تعصب بیشتر شما نسبت به این فکر می شود و حاضر به قبول حقیقت نمی شوید و همچنین برای بنده
نقل قول:
ببينيد دوست بزرگوار ! هيچ مسلماني بر طبق آيه شريفه قرآن كريم ، اجازه اتهام بستن به عايشه در خصوص ماجراي افك را ندارد و او از اين جهت كاملا مبراست و ما نيز اذعان داريم
خدا را شکر
نقل قول:
با دقت و عنايت بخوانند نه با بي توجهي از كنارش رد شوند و صرفا بنگارند :" قانع كننده نيست " اين كه نشد دليل !
دلایلی که از انها صحبت میکنید چیست ؟ همان ضمیر و چند روایت و البیت چرا بیوت نیامده
که دلایل انها را خدمتتان عرض کردم بقیه ی چیزها روشن است سیاق ایات . معنی عرفی اهل البیت و
از نظر بنده حقیقت عین روز روشن است فقط کسی که حقیقت را قبول کند باید باشد که تعصبها مانع حضور این شخص می شوند
-------------
کلامی دوستانه به شما
حال جدای از این همه دلیل, لطف کنید و بروید قران را بخوانید (البته اگر زبان عربی بلد باشید )ببینید موقع تلاوت آیات ذهن شما به کدام سمت هدایت می شود .آیا جز همسران پیامبر است ؟( مگر اینکه به زور ذهن خودمان را منحرف کنیم که اینها نیستند و ... ) که همین کفایت میکند.بنده خودم شیعه هستم سید هم هستم ولی هر موقع قران را خواندم چیزی جز این نبوده
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی(عج) اجرک الله یا صاحب الزمان (عج) ایام شهادت مولی الموحدین امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) را به تمام ولایت پذیران حضرت تسلیت میگویم
ظاهرا کلام بنده را با دقت نمی خوانید در ضمن اگر به ایات قران توجه کنید گاهی وقتا ضمیر قبل از مرجع خود می آید مثلا رحمت و برکات خدا وند بر شما اهل البیت است .اوست حمید و مجید قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح ... گقت ای نوح او اهل تو نیست او عملی غیر صالح است .... بنده که این احادیث را تائید نمیکنم ولی خوب بل فرض که به او گفته تو بر خیر هستی و لازم نیست در زیر عبا باشی این نیست که حضرت زهراي مرضيه و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) بر خير نيستند بلکه هنوز جزو اهل بیت واقع نشدند و منطقی ان هم این است نباشند. چون اهل بیت به شکل عرفی همسران هستند(مگر اینکه عرف را قبول نکنیم و به ما بر بخورد که چرا عرف اینگونه است در غیر اینصورت حرف بالا را نمیزدید) برای آنها دعا کرده که انها هم جزو اهل بیت قرار بگیرند
لطفا موقعی که بحث میکنید با این ذهنیت بد نسبت به مادرمان بحث نکنید .چون باعث تعصب بیشتر شما نسبت به این فکر می شود و حاضر به قبول حقیقت نمی شوید و همچنین برای بنده
خدا را شکر دلایلی که از انها صحبت میکنید چیست ؟ همان ضمیر و چند روایت و البیت چرا بیوت نیامده که دلایل انها را خدمتتان عرض کردم بقیه ی چیزها روشن است سیاق ایات . معنی عرفی اهل البیت و از نظر بنده حقیقت عین روز روشن است فقط کسی که حقیقت را قبول کند باید باشد که تعصبها مانع حضور این شخص می شوند ------------- کلامی دوستانه به شما حال جدای از این همه دلیل, لطف کنید و بروید قران را بخوانید (البته اگر زبان عربی بلد باشید )ببینید موقع تلاوت آیات ذهن شما به کدام سمت هدایت می شود .آیا جز همسران پیامبر است ؟( مگر اینکه به زور ذهن خودمان را منحرف کنیم که اینها نیستند و ... ) که همین کفایت میکند.بنده خودم شیعه هستم سید هم هستم ولی هر موقع قران را خواندم چیزی جز این نبوده
والله هو الهادی ٪
light;254523 نوشت:
حال جدای از این همه دلیل, لطف کنید و بروید قران را بخوانید (البته اگر زبان عربی بلد باشید )ببینید موقع تلاوت آیات ذهن شما به کدام سمت هدایت می شود .آیا جز همسران پیامبر است ؟( مگر اینکه به زور ذهن خودمان را منحرف کنیم که اینها نیستند و ... ) که همین کفایت میکند.بنده خودم شیعه هستم سید هم هستم ولی هر موقع قران را خواندم چیزی جز این نبوده
light;254523 نوشت:
دلایلی که از انها صحبت میکنید چیست ؟ همان ضمیر و چند روایت و البیت چرا بیوت نیامده
که دلایل انها را خدمتتان عرض کردم بقیه ی چیزها روشن است سیاق ایات . معنی عرفی اهل البیت و
از نظر بنده حقیقت عین روز روشن است فقط کسی که حقیقت را قبول کند باید باشد که تعصبها مانع حضور این شخص می شوند
دلیل اول اهل سنت (سیاق آیات)
ادعا: سیاق آیه و اینکه آیه تطهیر بین آیات ناظر به همسران حضرت پیامبر(ص) قرار گرفته، دلیل بر اینست که مخاطب این قسمت آیه هم زنان حضرت پیامبر(ص) است.
پاسخ:
تمسک به وحدت سیاق آیه در اینجا در صورتی صحیح است که ثابت شود:
الف) نزول قسمت مورد بحث از آیه تطهیر، هم زمان با نزول آیات قبل و بعدش که خطاب به همسرانحضرت پیامبر(ص)است، بوده است.
ب) قرائن لفظی آیه تطهیر با آیات قبل و بعدش یکسان باشد.
ج) لحن کلام و خطاب آیه تطهیر با آیات قبل و بعدش یکسان باشد.
(اصلا این جا لحن فرق می کند)
عدم اثبات این موراد و دست کم تردید در این موارد، موجب بطلان استناد به سیاق آیات می شود.
در اینجا هر کدام از این موارد را به صورت چکیده بررسی می کنیم:
الف) نزول همزمان این قسمت آیه، با آیات قبل و بعد آن:
برای کشف این مطلب باید به روایات شأن نزول مراجعه کنیم و ببینیم آیا چنین بوده یا نه. وقتی به روایات شأن نزول آیه مراجعه می کنیم (که بخش کوچکی از آنها را آلوسی، مفسر معروف و متعصب اهل سنت در روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج11، ص 195 آورده و تصریح می کند که آیات نازله درباره 5 تن آل عبا که از ام سلمة روایت شده قابل شمارش نیست)، با توجه به این روایات که فضای نزول آیه را هم ترسیم می کند می بینیم که روایات شأن نزول، یک فضا و زمان خاص جداگانه ای برای نزول آیات ترسیم می کند که چکیده آنها چنین است که:
پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی(ع) وحضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین (ع) را زیر پوششی قرار دادند و گفت: پروردگارا اینها اهل بیت من هستند و آیه کریمه هم با بیان خاصش نازل شد.
برخی همسران حضرت پیامبر(ص)مانند ام سلمه می پرسد: آیا من هم جزو این اهل بیت هستم؟
حضرت می فرماید: نه، ولی تو بر خیر و خوبی هستی! (روح المعانی/همان) (که باز ایراد نگیرید من در پست های قبلیم اثبات کردم که این سخنان شما دلیل نمی شود...حتی گفتم حضرت پیامبرخاتم محمد مصطفی(ص) ممانعت از ورود ام سلمه نمود و عبا را از دست وی کشید!!!!!!!!کشید!!!!!)
پس مطابق ظاهر روایات، این قسمت آیه، نزول جداگانه و خاصی داشته و دارای مکان و زمان و مخاطب خاص بوده است و ارتباطی به همسران حضرت پیامبرخاتم(ص) ندارد.
ب) وحدت قراین لفظی:
در آیات قبل و بعد، دائما با ضمایر مؤنث، مطالبی خطاب به زنان حضرت محمد مصطفی(ص) بیان شده، اما به یکباره و بدون هیچ مقدمه ای در آیه تطهیر، ضمایر مذکّر می شود!
اگر در اين بخش هم مراد از ضمير «كُم» در «عنکم» آیه تطهیر، همان زنان پيامبر اكرم(ص) باشد، می بايست مثل ضمائر قبلی و بعدی مؤنث بكار می رفت تا نظم و سياق آيه محفوظ باشد و ضمير مذكر برای مؤنث بكار نرود.
بنابراين همين كه در اين بخش ضمائر بكار رفته عوض شده، نشان می دهد كه مخاطب هم در اين بخش عوض شده است.
از سوی دیگر، در اين چند آيه سوره احزاب كه خدای سبحان خطاب به زنان حضرت محمد مصطفی(ص) دستوراتی را بیان می فرماید، هر كجا كلمه «بيت» را در رابطه با زنان پیامبر بكار می برد، از صيغه جمع «بيوت» استفاده می کند، اما اين كلمه را در آيه تطهير كه بخشی از همين چند آيه است، به صورت مفرد بكار می برد!
بنابراين خود اين اختلاف تعبير نشان می دهد كه اهل اين «بيت»، با اهل آن «بيوت» (كه زنان پيامبرند)، متفاوت اند؛ وگرنه اينجا هم می بایست تعبير «اهل البيوت» را بکار می برد، نه «اهل البيت».
ج) وحدت لحن کلام:
در آیات قبل و بعد آیه تطهیر،پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
اما در قسمت مورد بحث از آیه تطهیر، بهیک باره لحن کلام تغییر می کند و گویی از جنس دیگری سخن می گوید و از اراده حق تعالی به تطهیر خاص اهل البیت خبر می دهد! لحنی که دیگر خبری از امر و نهی و توصیه و سفارش در آن نیست بلکه حاوی خبری از جنس دیگر است؛ پاکی خالص!
پس می بینید که نه از نظر سیاق، و نه از نظر وحدت ضمایر و کلمات، و نه از نظر لحن کلام، نه تنها قرینه کمکی بر ادعای اهل سنت نداریم، بلکه قراین بر خلاف آن مدعا شهادت می دهد!
همچنین خدمت شما دوست بزرگوار شیعه و سید هم سلام می گویم و ایام شهادت امام علی(ع) رو تسلیت می گویم:
در پایان این قسمت من هم توصیه ای به شما دارم...باور بفرمایید دوست آن کسی هست که این موارد را به دوستش بگوید...دشمن ان کسی است که بگوید می خواستم بگویم
خیلی ها این شبهات رو دارند...و خوشبختانه رفع شده است:
کلامی برادرانه به شما:
شما اگر شیعه هستید!!!!!!باید محتاج به نظر مرجعیت شیعه باشید..نه این که تنهایی فتوا دهید!!!!!آیا شما این جا بیشتر علم دارید یا مرجعیت شیعه که عمر خود را برای رسیدن به حق مصرف کرده است؟؟؟؟؟؟
اگر شیعه هستید باید تابع کلام ائمه معصوم (ع) باشید .
اگر شیعه هستید نبایستی مرتکب قیاس شوید(به گمان من شما مرتکب قیاس شده اید...البته این نظر شخصی من هست...)
هیچ می دانید که قیاس را اولین بار شیطان انجام داد!!!!!!!!!!!!!!
در قرآن تاکید فراوان به علم آموزی دارد!!!!!!اصلا خود قرآن معجزه پیامبر گرامی (ص) ما است.....یعنی معجزه =کتاب؟؟؟؟یعنی معجزه هم علم است؟
چرا از چیزی که علم ندارید پیروی می کنید؟؟؟
آیا شما بیشتر تشخیص می دهید یا مرجعیت شیعه؟
لذا توصیه من این است که اگر شبه ای در ذهنتان هست به سراغ متخصصش بروید....یعنی مرجعیت شیعه.....شما وقتی مریض می شوید به پزشک مراجعه می فرمایید دوست بزرگوار من......در مورد این شبهات هم (طبیعی است) به مرجعیت مراجعه فرمایید%
چون اهل بیت به شکل عرفی همسران هستند(مگر اینکه عرف را قبول نکنیم و به ما بر بخورد که چرا عرف اینگونه است در غیر اینصورت حرف بالا را نمیزدید) برای آنها دعا کرده که انها هم جزو اهل بیت قرار بگیرند
دلیل دوم اهل سنت (معنای عرفی اهل البیت)
ادعای اهل سنت: معنای عرفی «اهل البیت» که شامل همسران حضرت محمد مصطفی(ص) هم می شود. پاسخ: بله، معنای عرفی اهل البیت، شامل همسر انسان هم می شود و از این جهت، می توان گفت اگر هیچ قرینه دیگری نداشتهباشیم، کلمه «اهل البیت» شامل همسران پیامبر هم می شود
اما در اینجا قراین قطعی بر عدم شمول مذکور داریم
و آن تصریح خود حضرت محمد مصطفی(ص) بر این مطلب است؛ یک روایت به عنوان نمونه: آلوسی از ترمذی و حاکم (که هر دو روایت را صحیح دانسته اند) و نیز از ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي نقل می کند که ام سلمه گفت: در خانه من بود که آیه تطهیر نازل شد که در آن خانه،حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) و امام حسن(ع) وامام حسین(ع) حضور داشتند. پس رسول خدا با عبایی که بر دوش داشت آنان را پوشاند و گفت: [پروردگارا] اینان اهل بیت من هستند پس پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان بدار. أخرج الترمذي و الحاكم و صححاه و ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي في سننه من طرق عن أم سلمة رضي اللّه تعالى عنها قالت في بيتي نزلت إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و في البيت فاطمة و علي و الحسن و الحسين فجللهم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم بكساء كان عليه ثم قال: هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج11، ص: 195) آلوسی با نقل روایات دیگر می گوید: ام سلمة (که از همسران پیامبر بود) به ایشان عرض کرد: آیا من هم از آنان (اهل البیت) هستم. حضرت هم پاسخ دادند: تو همسر پیامبری و بر خیر و خوبی هستی [اما جزو این اهل البیت نیستی]. (همان) (باز هم در پرانتز تاکید می کنم که یادتان نرودحضرت محمد مصطفی(ص) او را منع کردند تا وارد شود و حتی از دست او کشیدند) آلوسی که از بزرگان مفسرین و از متعصبان اهل سنت است بعد از ذکر نمونه هایی از این دسته روایات می گوید: «و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أكثر من أن تحصى» (همان)؛ روایاتی که می گوید: «حضرت محمد مصطفی(ص) برای امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) که در زیر عبا بودند دعا کرد و آنها را اهل بیت خود نامید و ام سلمة که همسرش بود را داخل کساء نکرد و از آن اهل بیت محسوب ننمود»، قابل شمارش نیست! پس در پایان اضافه می کنم که ادعای شما این جا درست نیست بله همسر هر شخصی اهل بیت او هستند اما نه این جا نه در این آیه.... این اهل بیتی که این جا آمده است شامل همسران نمی شود%%%
دلیل سوم اهل سنت (چند روایت معدود) ادعا: چند روایت وارد شده که همسران حضرت محمد(ص) را مصداق آیه دانسته است!
پاسخ: عمده روایاتی که فریقین نقل کرده اند و بزرگان اهل سنت هم به صحت آن روایات شهادت داده اند، ناظر به پنج تن آل عباست؛ (یعنی برخی روایاتی که دارند که به آن استناد می کنند ..کم و معدود است ....اما از طرف دیگر...اکثر روایاتشان که صحیح السند هم هستند و بالغ بر 70تا هستند حرف شیعه را ثابت می کند و همسران را مشمول نمی داند) که یک نمونه اش را از روح المعانی آلوسی نقل نمودم؛ آلوسی می گوید: روایاتی که جریان کسا را نقل می کند و امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) را اهل بیت برمی شمارد و همسران حضرت محمد(ص) (مانند ام سلمه) را خارج از مصداق اهل البیت بیان می کند، قابل شمارش نیست! (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج11، ص: 195)
اما روایاتی که همسران حضرت محمد(ص) را هم مصداق «اهل البیت» معرفی کرده، اندک است: یک روایت که اهل سنت بر آن تاکید دارند و آلوسی هم نقل می کند، از طریق عکرمه نقل شده؛ عكرمه از ابن عباس روايت می كند كه آيه تطهير در مورد زنان پيامبر اكرم(ص) نازل شده است! در روایت دیگری آمده که عکرمه در بازار فریاد می زد: [ای مردم] آیه تطهیر درباره زنان پیامبر(ص) نازل شده! (همان/ص 194)
حالا سؤال اینست که آیا می توان به روایات عکرمه اعتماد کرد؟
عكرمه راوي اين روايت از افرادي است كه علماء علم رجال او را ضعيف دانسته اند و او را دروغ گومعرفی كرده اند. ذهبی (رجالی معروف اهل تسنن) در ميزان الاعتدال نكاتی درباره او نقل می كند كه برخی را نقل می كنيم:
الف: علی ابن عبيد درباره عكرمه گفت: «انّ هذا الخبيث يكذب علی ابی»؛ اين خبيث به پدر من دروغ مي بندد. ب: محمد بن سيرين: «ما يسوءني ان يكون من اهل الجنة و لكنّه كذاب»؛ من ناراحت نمی شوم كه او از اهل بهشت باشد اما او كذاب و دروغ گوست. ج: ابن ابی ذئب: «رأيت عكرمه و كان غير ثقة»؛ من عكرمه را ديده ام، امّا او غير مطمئن بود. د: مطرف بن عبدالله: «سمعت مالكاً يكره ان يذكر عكرمه و لا رأي ان يروي عنه»؛ مالك خوشش نمی آمد كه از عكرمه يادی كند و ندیدم كه از او روايت كند.
بنابراين به روايات عكرمه كه خود علمای رجال اهل تسنن وی را كذاب معرفی كرده اند نمی توان اعتماد و تمسک كرد. اسناد روایات عکرمه و روایات دیگر مورد ادعا دارای اشکالات متعدد دیگری هم هست که فعلا به همین مقدار اکتفا می شود.
در آیات قبل و بعد، دائما با ضمایر مؤنث، مطالبی خطاب به زنان حضرت محمد مصطفی(ص) بیان شده، اما به یکباره و بدون هیچ مقدمه ای در آیه تطهیر، ضمایر مذکّر می شود!
اگر در اين بخش هم مراد از ضمير «كُم» در «عنکم» آیه تطهیر، همان زنان پيامبر اكرم(ص) باشد، می بايست مثل ضمائر قبلی و بعدی مؤنث بكار می رفت تا نظم و سياق آيه محفوظ باشد و ضمير مذكر برای مؤنث بكار نرود.
بنابراين همين كه در اين بخش ضمائر بكار رفته عوض شده، نشان می دهد كه مخاطب هم در اين بخش عوض شده است.
از سوی دیگر، در اين چند آيه سوره احزاب كه خدای سبحان خطاب به زنان حضرت محمد مصطفی(ص) دستوراتی را بیان می فرماید، هر كجا كلمه «بيت» را در رابطه با زنان پیامبر بكار می برد، از صيغه جمع «بيوت» استفاده می کند، اما اين كلمه را در آيه تطهير كه بخشی از همين چند آيه است، به صورت مفرد بكار می برد!
بنابراين خود اين اختلاف تعبير نشان می دهد كه اهل اين «بيت»، با اهل آن «بيوت» (كه زنان پيامبرند)، متفاوت اند؛ وگرنه اينجا هم می بایست تعبير «اهل البيوت» را بکار می برد، نه «اهل البيت».
جواب این قسمت رو در پستهای قبلی بنده بیان شد لطف کنید بی مطالعه مطلب کپی و پیست نکنید
نقل قول:
ج) وحدت لحن کلام:
در آیات قبل و بعد آیه تطهیر،پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی جالبه دیگه کار به جایی رسیده که پیام قران را تحریف میکنید؟بنده ایاتی که با لحن خوب با همسران پیامبر صحبت می کرد و پریدید را جلو همه میگذارم که شما را خوب بشناسند
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31) حال جدای از این دلایل بل فرض در ایات قبل لحن همان گونه هست که فرمودید دلیل نمیشود که دیگر تا اخر لحن همانطور بماند و تغییر نکند !!! ما لکم کیف تحکمون
بنده دلایل را اوردم که ایه تطهیر مربوط به همسران پیامبر است و کاملا عین روز روشن است
نقل قول:
پس می بینید که نه از نظر سیاق، و نه از نظر وحدت ضمایر و کلمات، و نه از نظر لحن کلام، نه تنها قرینه کمکی بر ادعای اهل سنت نداریم، بلکه قراین بر خلاف آن مدعا شهادت می دهد!
خودتون میگید خودتونم تایید میکنید !!!!
نقل قول:
شما اگر شیعه هستید!!!!!!باید محتاج به نظر مرجعیت شیعه باشید..نه این که تنهایی فتوا دهید!!!!!آیا شما این جا بیشتر علم دارید یا مرجعیت شیعه که عمر خود را برای رسیدن به حق مصرف کرده است؟؟؟؟؟؟
اینکه نشد دلیل چون مرجع است همه چیز می داند. احتمال همیشه وجود دارد که معلم از دانش اموزان خود مطلب نیز یاد بگیرد , که این در مورد مرجع هم صدق می کند
دلایل مرجع همان مطالبی بود که کپی کردید که جواب انها کاملا واضح بیان شد .
در ضمن این ادرسی که دادید بنده از قبل تمام مطالب ان را خوندم همان مطالبی هست که بیان کردید لطفا تکرار مکررات نفرمایید چون با تکرار چیزی ثابت نمی شود .
بنده فکر نکنم دوباره بیایم و ادامه ی بحث بدم کسی که دنبال حقیقت است می توانند حقیقت را با خواندن مطالبی که عرض شد بیابد و نیاز به تکرار نیست
یا حق
بنده آیاتی که با لحن خوب با همسران پیامبر صحبت می کرد و بریدید را جلو همه میگذارم که شما را خوب بشناسند
ممنون برادر. اجازه بدهید بنده هم دراین امر خطیر به شما کمک کنم.
سوره ی تحریم:
آیه چهارم پیامبر اکرم ص با کرامت خود تمامی توطئه را به آن زن نگفت. ولی می دانیم که توطئه آن دو زن به قدری بزرگ بوده است که خداوند می فرماید برای مقابله با آن توطئه سپاهی را آماده کرده است ! قران میفرماید: "اگر شما دو زن (عائشه و حفصه) از كار خود به پيشگاه خدا توبه كنيد [خدا توبه شما را مىپذيرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستى منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پيامبر به يكديگر كمك دهيد [راه به جايى نخواهيد برد] زيرا خدا و جبرئيل و صالح مؤمنان [كه على بن ابىطالب است] يار اويند، و فرشتگان نيز بعد از آنان پشتيبان او خواهند بود. " خداوند به صراحت میفرماید که دل این دو زن (عائشه و حفصه) منحرف گشته است و قصد توطئه بر علیه پیامبر دارند ! آیه پنجم در آیه بعدی خداوند به شدت این دو زن را تهدید می کند: "اگر پيامبر، شما را طلاق دهد اميد است كه پروردگارش همسرانى بهتر از شما كه: مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه كار، خداپرست، روزهدار، غير باكره و باكره باشند، به او عوض دهد." اين دو مثلى است كه خداوند براى عايشه و حفصه زده است تا آنها را بيم دهد و بدانند كه زن پيغمبر بودن به تنهايى به حال آنان ، نه سودمند است و نه زيانبخش ، بلكه سود و زيان انسان به علم و ايمان او بستگى دارد. خداوند در این آیه میفرماید که اگر پیامبر شما را طلاق دهد, به او زنهایی می دهد که بهتر از شما هستند. زنهایی که بر خلاف شما که کافرید آنها مسلمان و مومن هستند. بر خلاف شما که از پیامبر فرمان بردار نیستید آنها فرمانبردارهستند. برخلاف شما که پس از انجام گناه توبه نمیکنید آنها توبه کار هستند. بر خلاف شما که همه چیز را می پرستید غیر از خداوند آنها خداپرستند. و.... دلالت این آیه بسیار واضح و روشن است. معلوم است وقتی که خداوند میگوید در عوض عائشه و حفصه خدا زنان مسلمان و مومن و خداپرست و... به پیامبر میدهد یعنی عائشه و حفصه این صفات را نداشته اند. زیرا اگر این صفات را داشته اند لفظ "یبدله" که در این ایه استفاده شده معنایی نخواهد داشت. آیه دهم در این آیه خداوند برای عائشه و حفصه این دو زن خائن و توطئه کننده زنهای پیامبران قبل را مثال می زند: "خدا براى كافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده كه تحت سرپرستى و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولى به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو [پيامبر] چيزى از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نكردند و [هنگام مرگ] به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد." جواب یک شبهه در واقع خداوند در این آیه به آن کسانی که سوال می کنند چگونه میشود همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله خیانت کار باشند جواب می دهد که خیانت زنها به پیامبران مساله تازه ای نیست. بلکه زنهای پیامبران گذشته نیز خیانت کرده اند و خداوند جایگاه آنان را آتش معرفی می کند! پس نزدیکی و قرب به انسانی وارسته و صالح هیچگاه دلیل خوب بودن شخصی نمی باشد.
کمک دیگری اگر از دستم بر بیاید مضایقه ندارم برادر. هرجا کمک خواستی بگو من بیایم برادر.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست گرامی
جواب این قسمت رو در پستهای قبلی بنده بیان شد لطف کنید بی مطالعه مطلب کپی و پیست نکنید
خیلی جالبه دیگه کار به جایی رسیده که پیام قران را تحریف میکنید؟بنده ایاتی که با لحن خوب با همسران پیامبر صحبت می کرد و پریدید را جلو همه میگذارم که شما را خوب بشناسند
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31) حال جدای از این دلایل بل فرض در ایات قبل لحن همان گونه هست که فرمودید دلیل نمیشود که دیگر تا اخر لحن همانطور بماند و تغییر نکند !!! ما لکم کیف تحکمون
بنده دلایل را اوردم که ایه تطهیر مربوط به همسران پیامبر است و کاملا عین روز روشن است
خودتون میگید خودتونم تایید میکنید !!!!
دوست گرامی :
لحن خود آيات نيز حاكى از توبيخ و مذمت است......چرا دقت نمی کنید....
وعدههايى هم كه به آنان داده شده، همه مشروط است؛
نقطه سر خط!!!!!!!
در حالى كه لحن آيه تطهير مدح است .
در آن هيچ قيد و شرطى ديده نمىشود
....................................... حالا قانع شدید بزرگوار؟ همین ایاتی که خودتون آوردید و توجه کنید
پس مااشتباه نگفتیم که بیان کردیم لحن آیه تطهیر مدح است .....................................
این ها همون نوشته هایی است که خود بزرگوارتون نوشته اید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾ و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
خوب باز هم شما شبه دارید؟
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾ و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
اینکه نشد دلیل چون مرجع است همه چیز می داند. احتمال همیشه وجود دارد که معلم از دانش اموزان خود مطلب نیز یاد بگیرد , که این در مورد مرجع هم صدق می کند
دلایل مرجع همان مطالبی بود که کپی کردید که جواب انها کاملا واضح بیان شد .
اولا شما هنوز مرجع نشده اید..نمی توانید جای مرجعیت باشید..این 1 دوما در مورد این که گفتید احتمال وجود دارد که ......شود
اینو می گم که شاگردی که خود از استاد مرجع خودش جلو بزند مرجع می شود!!!!!یعنی اعلم تر است؟
نه اینی که شما می گید....
ممکنه شاگردی پیدا بشود و همین طوری قیاس کند...همین طوری شب بخوابد..روز یه باد گلو بکند بیاد روز تفسیر کند...و حرف خودش رو فقط درست بداند
حالا من می گم اگر لحن به این شکل است همه با قید و شرط هست...اگر این کار روکنید...اگر ...اگر.....
این اگر اگر ها رو چی می گید؟
در مورد مرجعیت
در دوران غیبت حرف..عملکرد...منطق...شیعه مرجعیت شیعه است
در دوران غیبت ما باید به ولایت فقیه رجوع کنیم
شیعه منتظر امام خود است
در مورد حضرت ادریس(ع) توضیح میدهم
قدر منجی رو ندانستند...قدر معصوم رو نداستند..خدا معصومش رو غائب کرد
حضرت ادریس(ع) یک پیامبر بود.... .
حضرت ادریس(ع) رو خواستند....پس زدن..حضرت(ع) نفرینشون کرد...غائب شد...40سال به اونا خدا گشنگی داد...گشنگی یعنی چی؟گشنگی یعنی این که این ها می امدن سنگ به شکم می بستند تا معدشون کوچیک بشود....40ساله ها!!!!!!
بعد یه عده فقهایی(هیمن والایت فقیه...همین مرجعیت) از بینشون امدند گفتند چرا حسرت ...مگه حضرت ادریس (ع) می گفت چه کنیم؟چه کارکنیم؟ما هم همونایی که می گفتند انجام میدیم...همونایی که نهی می کرده اند انجام ندیم
بعد خداوند به حضرت ادریس(ع) امر کرد گفت برو که بندگانم من رو نیاز دارن...شما وسیله اید...برو//
حضرت ادریس(ع) گفت:\برم!!!!!!همین که گفت برم........خدا 3روز گشنگی ای که تو 40سال به اون ها داد رو به حضرت ادریس(ع) چشوند.... و رفت.
حالا این فقها دیدید چقدر نقششون روشن هست!!!!!!
همین ولایت فقیه بودن ها!!!!!!!!
پس مرجعیت شیعه است که احکام درست الهی رو به ما می گوید ...با گرفتن این احکام بکر ما می توانیم غمخوار مهدی فاطمه (عج) باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
ضربه خودن امام علی ع مولا الموحدین را به همه ی مومنان تسلیت عرض می کنم
سلام خدمت شما دوست عزیز
نقل قول:
دوست گرامی :
لحن خود آيات نيز حاكى از توبيخ و مذمت است......چرا دقت نمی کنید....
وعدههايى هم كه به آنان داده شده، همه مشروط است؛
نقطه سر خط!!!!!!!
در حالى كه لحن آيه تطهير مدح است .
در آن هيچ قيد و شرطى ديده نمىشود
....................................... حالا قانع شدید بزرگوار؟ همین ایاتی که خودتون آوردید و توجه کنید
پس مااشتباه نگفتیم که بیان کردیم لحن آیه تطهیر مدح است .....................................
این ها همون نوشته هایی است که خود بزرگوارتون نوشته اید
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾ و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
خوب باز هم شما شبه دارید؟
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾ و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
خوب؟
منتظریم
اولا : چرا همان اول این ایات را قرار ندادید ؟و بعد از گفتن بنده لطف کردید و دلیل اوردیدکه اشتباه خود را قانع کنید ....
ثانیا : فرق ایاتی که بیان کردید و انهایی که نگفتید واضح است در ایاتی که بیان کردید حالت ترساندن از اعمال ناشایست
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾
اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است (30)
و ایاتی که بیان نکردید تشویق به عمل خوب و شایسته است
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
ثالثا : قرار نیست کسی بدون انجام اوامر الهی پاک گردد !!
که در مورد ایه تطهیر هم صدق می کندیعنی پس از انجام اوامر و نواهی الهی پاک می گردد که با حرف "و" در ابتدای ایه ان را به ایات قبل مرتبط می سازد وهمچنین در خود ایه تطهیر
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىوَأَقِمْنَ الصَّلَاةَوَآتِينَ الزَّكَاةَوَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿33﴾
و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد که فقط خدا مىخواهد آلودگى را از شما اهل البیت بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (33)
مشاهده میشه که بعد از انجام اوامر الهی پاکی را به انها میدهد
ممنون برادر. اجازه بدهید بنده هم دراین امر خطیر به شما کمک کنم.
سوره ی تحریم:
آیه چهارم پیامبر اکرم ص با کرامت خود تمامی توطئه را به آن زن نگفت. ولی می دانیم که توطئه آن دو زن به قدری بزرگ بوده است که خداوند می فرماید برای مقابله با آن توطئه سپاهی را آماده کرده است ! قران میفرماید: "اگر شما دو زن (عائشه و حفصه) از كار خود به پيشگاه خدا توبه كنيد [خدا توبه شما را مىپذيرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستى منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پيامبر به يكديگر كمك دهيد [راه به جايى نخواهيد برد] زيرا خدا و جبرئيل و صالح مؤمنان [كه على بن ابىطالب است] يار اويند، و فرشتگان نيز بعد از آنان پشتيبان او خواهند بود. " خداوند به صراحت میفرماید که دل این دو زن (عائشه و حفصه) منحرف گشته است و قصد توطئه بر علیه پیامبر دارند ! آیه پنجم در آیه بعدی خداوند به شدت این دو زن را تهدید می کند: "اگر پيامبر، شما را طلاق دهد اميد است كه پروردگارش همسرانى بهتر از شما كه: مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه كار، خداپرست، روزهدار، غير باكره و باكره باشند، به او عوض دهد." اين دو مثلى است كه خداوند براى عايشه و حفصه زده است تا آنها را بيم دهد و بدانند كه زن پيغمبر بودن به تنهايى به حال آنان ، نه سودمند است و نه زيانبخش ، بلكه سود و زيان انسان به علم و ايمان او بستگى دارد. خداوند در این آیه میفرماید که اگر پیامبر شما را طلاق دهد, به او زنهایی می دهد که بهتر از شما هستند. زنهایی که بر خلاف شما که کافرید آنها مسلمان و مومن هستند. بر خلاف شما که از پیامبر فرمان بردار نیستید آنها فرمانبردارهستند. برخلاف شما که پس از انجام گناه توبه نمیکنید آنها توبه کار هستند. بر خلاف شما که همه چیز را می پرستید غیر از خداوند آنها خداپرستند. و.... دلالت این آیه بسیار واضح و روشن است. معلوم است وقتی که خداوند میگوید در عوض عائشه و حفصه خدا زنان مسلمان و مومن و خداپرست و... به پیامبر میدهد یعنی عائشه و حفصه این صفات را نداشته اند. زیرا اگر این صفات را داشته اند لفظ "یبدله" که در این ایه استفاده شده معنایی نخواهد داشت. آیه دهم در این آیه خداوند برای عائشه و حفصه این دو زن خائن و توطئه کننده زنهای پیامبران قبل را مثال می زند: "خدا براى كافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده كه تحت سرپرستى و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولى به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو [پيامبر] چيزى از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نكردند و [هنگام مرگ] به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد." جواب یک شبهه در واقع خداوند در این آیه به آن کسانی که سوال می کنند چگونه میشود همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله خیانت کار باشند جواب می دهد که خیانت زنها به پیامبران مساله تازه ای نیست. بلکه زنهای پیامبران گذشته نیز خیانت کرده اند و خداوند جایگاه آنان را آتش معرفی می کند! پس نزدیکی و قرب به انسانی وارسته و صالح هیچگاه دلیل خوب بودن شخصی نمی باشد.
کمک دیگری اگر از دستم بر بیاید مضایقه ندارم برادر. هرجا کمک خواستی بگو من بیایم برادر.
یا علی.
سلام دوست عزیز . به بحث خوش امدید
بحث این تاپیک روی ایه ی تطهیر است سوره ای که در مورد ان بحث کردید مربوط به این تاپیک نمی باشد وخود بحث مفصلی میطلبد انشاالله سر وقت به ان پاسخ مختصری میدهم شکیبا باشید :Gol:
سلام دوست عزیز . به بحث خوش امدید
بحث این تاپیک روی ایه ی تطهیر است سوره ای که در مورد ان بحث کردید مربوط به این تاپیک نمی باشد وخود بحث مفصلی میطلبد انشاالله سر وقت به ان پاسخ مختصری میدهم شکیبا باشید :gol:
بنده در مورد آیه تطهیر فرض را بر این گذاشتم که همسران پیامبر (ص) هم جزء اهل بیت (ع) هستند.
بعد که به سوره ی تحریم رسیدم، دیدم که کارهایی که بعضی از همسران پیامبر (ص) انجام داده اند، کارهای مورد قبول خداوند نیست و در سوره تحریم صراحتا از آزار پیامبر (ص) توسط آنان یاد شده (راوی هم خود خداوند است)، پس اینجا پارادوکسی برای من پیش آمد که یا زنان پیامبر (ص) شامل آیه ی تطهیر نمی باشند، یا زنان پیامبر (ص) شامل آیه ی تطهیر هستند اما خداوند نعوذبالله آن کارهایی که ایشان انجام داده اند (آزار پیامبر (ص) ) را ناپاکی نمی داند و نعوذبالله خداوند کسانی را پاک می داند که مرتکب آزار پیامبرش شده اند.
این پارادوکس زمانی برای من بیشتر شد که جایی خواندم که یکی از همسران پیامبر (ص) در جنگی علیه یکی از خلفای اهل سنت شرکت داشته، و از آنجا که آن خلیفه چهارم اهل سنت، و هم امام اول ما شیعیان است، پس این همسر پیامبر (ص) چگونه از اهل بیت پیامبر (ص) می تواند باشد و چگونه خداوند او را تطهیر نموده که به جنگ خلیفه مسلمین و امام مسلمین می آید؟
اینجا باز هم دچار پارادوکس شدم که نکند نعوذبالله خداوند عمل تطهیر را به طور ناقص انجام داده، که دیدم این هم نمی شود، چون خداوند قادر مطلق است.
بيرون شدند و حرم رسول الله(صلى الله عليه و آله)را با خود به هر سوكشاندند،آنگونه كه كنيزى را براى فروختن به هر سو مىكشانند.او را به بصره بردندولى آن دو،زنان خود را در خانه نشاندند و پردهنشين رسول الله(صلى الله عليه وآله)را به خود و ديگران نشان دادند و همراه سپاهى به راه انداختند.سپاهى كه در آنميان حتى يك تن نبود كه به فرمانبردارى من گردن ننهاده باشد و به دلخواه و بدوناكراه با من بيعت ننموده باشد.بر عامل من و نگهبانان بيتالمال مسلمين و ديگرمردم بصره تاخت آوردند.بعضى را در حبس يا اسارت كشتند و بعضى را به غدر ونيرنگ از پاى درآوردند. به خدا قسم،حتى اگر يك تن از مسلمانان را به عمد و بىهيچ جرمىكشته بودند،كشتار همه آن لشكر بر من روا بود.زيرا همه آنان در كشتن آنمرد حاضر بودهاند و كشتن او را منكر نشمردهاند و به دست و زبان ياريش نكردهاندو حال آنكه،از مسلمانان به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند،كشتاركردهاند.
وفتي علي ع از عايشه به عنوان حرم رسول خدا صحبت ميكند و وقتي مقام اورا بالا ميداند شما چرا قبول نميكنيد؟
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند
من نميدونم شما از كدوم آيه قرآن اين نتيجه رو گرفتيد كه بايد اهل بيت معصوم باشند
نه امامت و نه عصمت طبق هيچ آيه صريحي از قرآن تا به حال به ما اثبات نشده
شما ميگي بچه هاي پيامبر هميشه ادعا كردند اهل بيتن
خب كجا ادعا كردن معصوم اند؟
كجا ادعا كردند علم غيب دارن؟
كجا ادعا كردن عايشه جزو اهل بيت نيست
چون ام كلثوم نگفته من دختر فاطمه ام پس نيست؟
عصمت امامان به چه دردي ميخوره وقتي كه منحصر به دوران خودشون باشه؟
يعني شما ميگي خدا فرق گذاشته بين مسلموناي اون موقع با الان؟
كو الان اون امام معصومي كه ما رو هدايت كنه؟
چرامن نميتونم سوالات به روزمو از اين معصوم ها بپرسم؟
چرا نبايد همسر رسول جزو اهل بيتش باشه چون بقيه نميخوان؟اما هست
چطور آياتي كه درباره اصحاب و همسراي رسوله رو ردش ميكنيد اما آيات تحريم رو بزرگش ميكنيد
مگه تو قرآن نيومد كه يونس ع اشتباه كرد پس چون اشتباه كرد ديگه پيامبر نيست-درصورتي كه نبوت از اهل بيت بودن مهمتره
در ضمن اگر به ایات قران توجه کنید گاهی وقتا ضمیر قبل از مرجع خود می آید مثلا آیه 73سوره هود:قالوا اتعجبین من امرالله رحمت الله وبرکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید
برادر بزرگوار ! بنده كه در توضيحات قبل عرض كرده بودم كه گاه مرجع ضمير ، مقالي است ، در مثالي هم كه شما زديد ، مرجع ضمير مقالي است ، فرشتگان در مقابل حضرت ابراهيم (ع) و همسرش بيان كردند كه " رحمت الله و بركاته عليكم اهل البيت " مرجع ضمير ، مقالي است ، روشن و واضح است كه اين سلام و بركات نسبت به چه كساني بيان شده زيرا هنگام بيان ، مخاطب مشخص است ، اهل البيت هم بدل "كم" است . در زبان عربي فقط ضمير شان است كه مرجعش بعد از خودش مي آيد . اين يك قاعده زباني است .
بزرگوار! من از شما يك سوال بسيار مهم كردم از شما پرسيدم :
نقل قول:
آيا اگر به شما بگويند پسر يك فرد اهل او نيست برايتان قانع كننده است ؟ اما قران كريم پسر نوح (ع) را اهل آن حضرت (ع) نمي داند . شما چه توجيهي براي اين مساله داريد ؟
شما در پاسخ يك آيه و ترجمه اش را قرار داديد ؟اين آيه را كه خود بنده خدمتتان عرض كرده بودم . اين پاسخ من نيست . لطفا حتما پاسخ اين سوال را بيان كنيد كه آيا مي شود پسر يك مرد ، اهل او نباشد ؟ چطور در اين آيه پسر حضرت نوح (ع) با بيان خداوند از اهل او بشمار نمي آيد ؟
light;254523 نوشت:
بنده که این احادیث را تائید نمیکنم ولی خوب بل فرض که به او گفته تو بر خیر هستی و لازم نیست در زیر عبا باشی این نیست که حضرت زهراي مرضيه و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) بر خير نيستند بلکه هنوز جزو اهل بیت واقع نشدند و منطقی ان هم این است نباشند. چون اهل بیت به شکل عرفی همسران هستند(مگر اینکه عرف را قبول نکنیم و به ما بر بخورد که چرا عرف اینگونه است در غیر اینصورت حرف بالا را نمیزدید) برای آنها دعا کرده که انها هم جزو اهل بیت قرار بگیرند
آقاي لايت ! لطفا هنگام پاسخ به يك بخش ، پاسخ هايتان را در بخشهاي ديگر فراموش نكنيد تا احيانا متناقض با آنها مطلبي بيان نشود . با پاسخي كه شما داديد معنايش اين است كه ام سلمه اهل بيت پيامبر (ص) هست اما حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها كه دختر پيامبر (ص) است ، جزء اهل بيت پيامبر (ص) نيست و پيامبر (ص) ايشان (س) را زير عبا برده تا دعا كنند كه از اهل بيت گردند ؟ !!! واقعا به نظر شما اين پاسخ منطقي است ؟!
بعد هم چرا شما اين روايات را قبول نداريد ؟ اينها روايات كاملا معتبر برادران اهل سنت است كه برادران شيعه هم از اين دست روايات متعبر با چنين متن و مفاهيمي دارند - كه البته هنوز آنها را بيان نكرده ايم -
ادامه ...
اگر مصاديق آيه تطهير فقط آن 5 نفرند به من بگيد كه چرا علي ع در خانه نميماند و مانند جاهليت خود را به معرض نمايش ميگزارد؟خنده دار نيست؟
تازه آيه ميگه خداوند ميخواد شما رو پاك كنه(با توجه به اوامر و نواهي)
خب پس مشخص شد كه اون 5 تن پاك نبودن و تازه ميخوان پاك بشن كه اگه اينو قبول كنيم خيلي از چيزاي ذيگه شما رو نبايد قبول كنيم
سوال ديگرم بي پاسخ ماند
شبه را با قرآن جواب ميدهند نه با حديث
با قرآن ثابت كنيد كه كجا خدا در قران با رسولش داشته حرف ميزنه بعد يهو ناگهاني خدا يادش ميفته با قارون حرف بزنه
چنين چيزي ممكنه كه خدا در يك آيه مخاطبش اونم بدون مقدمه و دليل عوض بشه؟
دايما برادراي عزيز به ابن حجر و ابن ابي الحديد و ... امثالهم متوسل ميشن تا حرف غير منطقي خودشونو به كرسي بنشونن
اما به راستي اين ابن حجر و ابي الحديد و ... چه كساني هستند كه شما هي ميگيد از علماي بزرگ سنت هستن
بابا نيستن به خدا به والله نيستن
مثل اين ميمونه كه من پسر عموم(مثلا) تو حوضه علميه دو سال درس خونده و يه كتابي هم نوشته
بعدش بيام بگم ديديد فلاني از علماي بزرگ شيعه در باره حسن ع چنين مينويسد و به تبع اون خيلي چيزاي ديگه ميتونم ادعا كنم در صورتي كه ممكنه فرد مذكور علمي داشته باشه اما از علماي بزرگ و معروف نيست و ممكنه اشتباه كنه و به خطا بيفته
دلایلی که از انها صحبت میکنید چیست ؟ همان ضمیر و چند روایت و البیت چرا بیوت نیامده که دلایل انها را خدمتتان عرض کردم بقیه ی چیزها روشن است سیاق ایات . معنی عرفی اهل البیت و از نظر بنده حقیقت عین روز روشن است فقط کسی که حقیقت را قبول کند باید باشد که تعصبها مانع حضور این شخص می شوند
دلايل ما اينها بودند كه متعرض آن نشديد : 1- سياق جداگانه دو بخش آيه 33 سوره احزاب 2- تعيين مصداق براي اهل البيت توسط خود پيامبر (ص) به عنوان مبين و مفسر قرآن كريم و به عنوان فردي كه در اختلافات بنا بر نص صريح قرآن يكي از منابع رجوع مسلمانان هستند (1). ايشان به اعتراف معتبر ترين كتب اهل سنت و شيعه ، پنج تن را به عنوان اهل البيت در آيه 33 احزاب معرفي نمودند و براي اينكه در تشخيص اين مصداق ميان مسلمانان اشتباهي صورت نگيرد مدتها حضرت زهرا (س) و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) را با خطاب " اهل البيت " و قرائت آيه تطهير خطاب مي فرمودند . 3- همسران پيامبر (ص) نه تنها خود را هيچگاه " اهل البيت " نناميدند و ادعاي آنرا نداشتند بلكه دقيقا منبع رواياتي كه اهل بيت را پنج تن مي داند و آيه تطهير را نازل شده در شان پنج تن معرفي مي كند ، همسران پيامبرند . در اين روايات صرفا اين پنج تن به عنوان اهل البيت معرفي شده اند نه هيچ يك از همسران پيامبر (ص) ، در حالي كه همسران پيامبر (ص) در مواضع بسياري خود را ام المومنين مي ناميدند و به اين سمت فخر و مباهات مي ورزيدند . 4- نوع تطهيري كه در آيه شريفه بيان شده تنها در خصوص پنج تن ظهور يافته است . 5- مواردي چون ضمير "كم" و " البيوت " و ...كه از موارد دستوري بشمار مي روند نيز جزيي از دلايل است كه به آن پاسخ قانع كننده داده نشده است . (1)- يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منكم فان تنازعتم في شيء فردوه الي الله والرسول ان كنتم تومنون بالله واليوم الآخر ذلك خير واحسن تاويلا اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است
شما برادر بزرگوار از ابتداي اين پنج مورد يكي يكي ، به آنها پاسخ قانع كننده بدهيد . مثلا نفرماييد من اين احاديث را قبول ندارم فقط با قران پاسخ دهيد آنگاه نماز دوركعتي صبحتان زير سوال مي رود زيرا ما آيه اي نداريم كه بر مبناي آن دستور به دو ركعت بودن نماز صبح يا سه ركعت بودن مغرب و چهار ركعت بودن ساير نماز هاي يوميه بدهد و همچنين اين ادعاي شما كه فقط قران را قبول داريد و احاديث را نمي پذيريد با آياتي من جمله آيات ذيل ، در تضاد قرار خواهند گرفت زيرا بر طبق اين دو آيه وظيفه تبيين قران بر عهده پيامبر (ص) است و ما نيز بر طبق همين قران موظفيم كه از امر و نهي رسول اكرم (ص) تبعيت كنيم : وانزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم (1) و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا(2) و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد لذا پيامبر (ص) اهل بيت را تبيين نمودند و ما نيز بايد اطاعت نماييم لطفا دقيقا به موارد مطرح شده پاسخ صحيح و علمي و قانع كننده دهيد و هيچ موردي را از قلم نياندازيد تا اين بحث ان شاء الله به نتيجه برسد . جناب لايت و تمامي بزرگواران ! خوبي حقيقت به اين است كه با هيچ رنگ و لباس و تعبير و تفسيري ، تغييير نمي كند و حق همواره حق خواهد ماند اگر چه من بدانم حق است و نپذيرم .
وفتي علي ع از عايشه به عنوان حرم رسول خدا صحبت ميكند و وقتي مقام اورا بالا ميداند شما چرا قبول نميكنيد؟ (نهج البلاغه به قلم سید رضی نوشته شده نه امیرالمؤمنین )
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند . (آفرین بر این برادران و سروران عزیز)
من نميدونم شما از كدوم آيه قرآن اين نتيجه رو گرفتيد كه بايد اهل بيت معصوم باشند. (از آیه ای که خداوند می فرماید: چون هرچه بخواهد، به محض اینکه اراده کند همان می شود و در آیه تطهیر خداوند می گوید و خداوند می خواهد الی آخر)
نه امامت و نه عصمت طبق هيچ آيه صريحي از قرآن تا به حال به ما اثبات نشده. (تطهیر پاکی از گناه و عصمت هم یعنی پاکی از گناه، دوچیز مساوی با یک چیز مساویند، پس تطهیر=عصمت)
شما ميگي بچه هاي پيامبر هميشه ادعا كردند اهل بيتن؟! (کجا همچین غلطی کردم من؟!! استغفرالله!! پسر نوح در طوفان غرق شد! اصلا نسبت با پیامبر به تنهایی عصمت نمی آورد)
كجا ادعا كردند علم غيب دارن؟ (درخت هرچه پربارتر، افتاده تر! حتی خیلی از علما در این دوره علم غیب دارن، اما ...)
كجا ادعا كردن عايشه جزو اهل بيت نيست. (خود عایشه ادعا نکرده جزو اهل بیت هست!)
چون ام كلثوم نگفته من دختر فاطمه ام پس نيست؟ (سند بیار برادر، ادعا+سند)
عصمت امامان به چه دردي ميخوره وقتي كه منحصر به دوران خودشون باشه؟ (بنده در جبهه ها امدادهای امام زمان (عج) رو خودم به عینه دیدم و درک کردم، خواستید در پیام خصوصی براتون شرح می دم)
يعني شما ميگي خدا فرق گذاشته بين مسلموناي اون موقع با الان؟ (وَالسَّابقُونَ السَّابقُونَ. أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون )
كو الان اون امام معصومي كه ما رو هدايت كنه؟ (شما هدایت رو از نایبش بگیر)
چرامن نميتونم سوالات به روزمو از اين معصوم ها بپرسم؟ (مثلا چه سؤالی؟)
چرا نبايد همسر رسول جزو اهل بيتش باشه چون بقيه نميخوان؟اما هست. (اگر بگید هست، دچار کفر بستن به خداوند می شوید، طبق آیات قرآن)
چطور آياتي كه درباره اصحاب و همسراي رسوله رو ردش ميكنيد اما آيات تحريم رو بزرگش ميكنيد. (آیات قرآن کوچک و بزرگ ندارند، چون همه از جانب خداوند هستند. من به شخصه همچین غلطی نمی کنم که در مورد اینکه خداوند چه چیز باید در قرآن بنویسد دخالت کنم)
مگه تو قرآن نيومد كه يونس ع اشتباه كرد پس چون اشتباه كرد ديگه پيامبر نيست-درصورتي كه نبوت از اهل بيت بودن مهمتره. (این چه ارتباطی به عصمت اهل بیت دارد؟)
الهدي;255651 نوشت:
اگر مصاديق آيه تطهير فقط آن 5 نفرند به من بگيد كه چرا علي ع در خانه نميماند و مانند جاهليت خود را به معرض نمايش ميگزارد؟خنده دار نيست؟ (متوجه نشدم)
تازه آيه ميگه خداوند ميخواد شما رو پاك كنه(با توجه به اوامر و نواهي)
خب پس مشخص شد كه اون 5 تن پاك نبودن و تازه ميخوان پاك بشن كه اگه اينو قبول كنيم خيلي از چيزاي ذيگه شما رو نبايد قبول كنيم. (پاک بودن تا اون زمان به تلاش خودشون، اما از اون به بعد خداوند خواست که تا آخر عمر اونها پاک بمانند)
ثالثا : قرار نیست کسی بدون انجام اوامر الهی پاک گردد !! که در مورد ایه تطهیر هم صدق می کندیعنی پس از انجام اوامر و نواهی الهی پاک می گردد که با حرف "و" در ابتدای ایه ان را به ایات قبل مرتبط می سازد وهمچنین در خود ایه تطهیر
جناب لايت !ما هم مدعي نيستيم كه بدون انجام اوامر الهي و خارج از چارچوبه عبد الهي بودن ، كسي پاك است اما لطفا پاسخ اين سوال را بفرماييد كه اگر مراد خداوند از آيه تطهير -منظورم فراز " انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا " است - اين بود كه پس از انجام اوامر و نواهی الهی پاک می گردد، خب اين اراده و اين مساله در خصوص همه ي مسلمانان وجود دارد چرا در اينجا از ادات حصر " انما " استفاده شده است ؟ چرا خداوند فرموده " همانا خداوند مى خواهد كه از شما اهل بيت هر پليدى را بزدايد "
خداوند در مورد همه ي مسلمانان اراده نموده كه با انجام اوامر و پرهيز از نواهي الهي ، پاك شوند چرا در اينجا از ادات حصر استفاده كرده و فرموده " منحصرا خداوند اراده كرده شما اهل البيت را از آلودگي ها پاك گرداند " ؟
علت استفاده از اين ادات حصر را در آيه بيان بفرماييد . لطفا دقت كنيد من صرفا دليل بكارگيري ادات حصر در اين آيه را مي خواهم بدانم به ساير توضيحات در مورد بقيه بخشهاي ايه كاري ندارم .
سوال ديگرم بي پاسخ ماند شبه را با قرآن جواب ميدهند نه با حديث
جناب الهدي ! اين طرز فكر و سخن ، بر خلاف قرآن كريم است زيرا خداوند در قرآن اولا تبيين آيات را بر عهده پيامبر (ص) قرار داده است و ثانيا در آيه ديگر ما را به اطاعت از امر رسول خدا (ص) و پرهيز از نهي ايشان (ص) دستور فرموده اند ، اين اوامر و نواهي هم از طريق روايات به ما رسيده است لذا نمي توانيم و طبق دستور قرآن اجازه نداريم از تبيين رسول خدا (ص) منصرف شده و چشم پوشي كنيم . برادر گرامي ! بواسطه عمل و حجيت همين روايات است كه تعداد ركعات نمازماي يوميه ما مشخص شده و تعداد طواف خانه خدا تعيين گرديده و بسياري از مطالب ديگر تبيين شده است وگرنه شما هيچ آيه اي در قران نمي يابيد كه تعداد طواف خانه كعبه را مشخص نموده باشد يا تعداد ركعات نماز را تعيين كرده باشد .لطفا اين مطالب را از نظر دور نداريد و روايات را از حجيت ساقط ننماييد آنگاه براي همين دو ركعت نماز صبحتان از قرآن دليلي نخواهيد يافت .
با قرآن ثابت كنيد كه كجا خدا در قران با رسولش داشته حرف ميزنه بعد يهو ناگهاني خدا يادش ميفته با قارون حرف بزنه چنين چيزي ممكنه كه خدا در يك آيه مخاطبش اونم بدون مقدمه و دليل عوض بشه؟
بله ممكن است و آن هم در زماني است كه سياق بخشي از آيه با بخش ديگر متفاوت باشد . توضيح اينكه با توجه به اينكه نزول قرآن تدريجي بوده و چينش سوره ها و بسياري از آيه ها به ترتيب نزول نبوده ممكن است يك يا چند جمله از قرآن نزولي مستقل داشته و درباره موضوعي نازل شده باشد و هنگام تاليف قرآن و چينش سوره ها و ايات ، آن قسمت از قران را به دستور پيامبر (ص)يا اجتهاد صحابه - بنا بر دو مبنايي كه در تاليف قران وجود دارد - در ابتدا يا انتها يا وسط آيه اي از آيات يكي از سوره ها قرار داده باشند و در نتيجه قسمتي از آن ايه كه ضمن آن سوره نازل شده درباره موضوعي مناسب با سياق و ايات قبل و بعد ، و قسمت ديگر آنكه نزول مستقل داشته درباره موضوع ديگري باشد همانگونه كه از روايات (1) استفاده مي شود جمله هاي : مثلا در سوره مباركه 3 مائده آمده است : " الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا " كه در وسط آيه سوم سوره مائده قرار دارد نزول مستقل داشته و هنگام تاليف قران آن جمله ذها را در وسط اينآيه قرار داده اند .(2)
پيشنهاد مي كنم جهت كسب اطلاعات بيشتر كتاب پرسمان عصمت شرحي بر آيه تطهير ، نوشته علي اكبر بابايي را مطالعه نماييد، در اين كتاب تقريبا به تمامي شبهات مربوط به آيه تطهير پاسخ داده شده است . (1)- براي ديدن روايات ر.ك : الدر المنثور ، ج 2 ، صص 455- 478 نيز نور الثقلين ، ج 1، صص587-590 ، ح 23،25،27و 35 (2)- ر.ك : نور الثقلين ، همان ، صص 587-589، ح 25،28و33
در آیات قبل و بعد آیه تطهیر،پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
اما در قسمت مورد بحث از آیه تطهیر، بهیک باره لحن کلام تغییر می کند و گویی از جنس دیگری سخن می گوید و از اراده حق تعالی به تطهیر خاص اهل البیت خبر می دهد! لحنی که دیگر خبری از امر و نهی و توصیه و سفارش در آن نیست بلکه حاوی خبری از جنس دیگر است؛ پاکی خالص!
پس می بینید که نه از نظر سیاق، و نه از نظر وحدت ضمایر و کلمات، و نه از نظر لحن کلام، نه تنها قرینه کمکی بر ادعای اهل سنت نداریم، بلکه قراین بر خلاف آن مدعا شهادت می دهد!
اولا : چرا همان اول این ایات را قرار ندادید ؟و بعد از گفتن بنده لطف کردید و دلیل اوردیدکه اشتباه خود را قانع کنید ....
جناب لایت جواب های شما رو کارشناس محترم دادند من هم زودجواب ندادم زیرا به توصیه برخی از دوستانم متوجه شدم که اگر زود جوابتون رو درج کنم حالت دعوی و مشاجره به بحث رخ می دهد...لذا کمی بگذرد ...من که دشمن شما نیستم
چرا شما دقت نمی کنید ...من همون جا گفتم (( پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .))
خوب این کجا متناقض با مثال هایی است که ذکر شد....چرا ایراد فرمودید و به من گفیتد چرا همون اول نگفتید؟ ایا من همون اول توضیح ندادم؟پس جمله بالا چه است؟
به من می گویید این را گفته ام که اشتباهم را جبران کنم؟ والا جمله ای که در بالا من در داخل گیومه آوردم رو نخوندید؟این که مال پست های قبل هست؟
گفتم :دقت نکردید
لطفا دقت کنید ....
شما زود امدید از ایاتی استفاده کردید که باز هم حرف من رو تایید می کرد...امدید گفتید من این توضیح رو دادم اشتباهم رو جبران کنم؟ خیلی جالبه ...من همون اول در جملاتم کاملا مشخص است چه گفتم قرمز هم کردم داخل گیومه هم در بالا اوردم دوباره می ارم لطف کنید بخونید (( پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .))
حالا اینی که شما گفتید درسته...واقعن این انصاف است؟
من همون اول گفتم امر و نهی است...نگفتم؟
من همون اول گفتم امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان کنید؟
باز هم اگر و اگر داشت....
منم تو جملم اورده بودم..واضحه...
شما دقت نمی کنید .....مشکل از عدم دقت شما بزرگوار است دوست من دوست اونی است که بهتون اشتباه رو بگه....
حالا بعد این که جنابتان ایراد فرمودید....منم توضیح دادم حق نیز همین است
در مورد قسمت های بعدی پاسختان هم من وارد نمی شم کارشناس جواب داده است....شما جواب کارشناس رو بدهید
فقط یه چند جمله برادرانه با شما دارم: 1.اگر سنی مذهب هستید....شیعه هستید....مثل مرد عقیده خودرا ذکر کنید..حالا شما گفتید شیعه هستید خوب ما هم چیزی نمی گیم و از شما قبول می کنیم 2.اگر سنی هستید ...جواب از صحاح اهل سنت داده شد...سنی اگر به کتب خود عمل نکند دین و مذهب خودش رو زیر سوال برده...اصلا من در یکی از پستام موضعم رو اعلام کردم..اگر این ها حاشیه برندو صحاح خودشون رو حتی قبول نداشته باشند...باید به این ها گفت تو سنی نیستی....تو یه مذهب دیگه اختراع کردی....
با حرف دوست بزرگوارمون کارشناس محترم..دیگه شبه ای نمی ماند گفتند وظیفه پیامبر(ص) تبین و توضیح ایات است نمی شه صرفا به قرآن اکتفا کرد.....همون 2رکعت نماز صبح کجای قران امده است پس این موارد با روایات صحیح اثبات می شود 3.اگر شیعه هستید باید تابع روایت های صحیح السند موجود باشید باید تابع کلام معصومین باشید اگر ما از ائمه اطهار (ع) روایت صحیح السند بیاریم شما باز ایراد می کنید؟ اگر حرف معصوم رو قبول نداشته باشید خوب این خیلی بد و قبیح است .....شیعه ولایت پذیر از ائمه معصوم خود است شما اگر روایت صحیح السند خود رو زیر سوال ببرید(چه شیعه -چه سنی) مذهبتون رو زیر سوال بردید.
جمله پایانی من تکرار حرف های من است از شما خواهش دارم که بزرگوار مکدر نشوید و پست های من رو دقیقا از اول مطالعه کنید من نوشتم چی؟ این جا دلالت بر عصمت دارد چرا؟ دلیل : توجه کنید
sayedali;253457 نوشت:
2.خود زنان رسول خدا(ص) چنین ادعایی که شما دارید ندارند و به چه دليل جزو اهل بيت هستند ؟ چرا چيزي را كه خودشان قبول ندارند ، براي انها اثبات ميكنيد ؟
آیا رواياتي كه در اين مقاله آورده شده است ، از همسران رسول خدا (ص)نيست ؟ يا شايد گمان داريد علماي اهل سنت ، با سند صحيح به همسران رسول خدا (ص) دروغ بستهاند ! شايد ام سلمه و عائشه را همسران رسول خدا (ص) نميدانيد ؟!
در روايتي که سيوطي و طبراني و احمد بن حنبل نقل کرده اند آمده که ام سلمه مي گويد من جلو رفته و طرف کساء را گرفته تا داخل شوم حضرت محمد (ص) کساء را از دست من گرفت و کشيد و به من اجازه ورود به درون عباء را نداد: عن أمّ سلمة أنّها قالت: «فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال: إنّك على خير .
مسند أحمد ج 6 ص 323، المعجم الكبير للطبراني ج 3 ص 53،الدر المنثور ج 5 ص 198.
پس بنا بر اين اگر کسي بخواند بگويد که زنان حضرت محمد (ص) نيز داخل اهل بيت هستند و آيه تطهير آنان را نيز شامل مي شود بايد عبا را از دست حضرت پيامبر(ص) گرفته و به زور زنان حضرت را داخل آن نمايد .
3. عبارت «تطهيرا»! كه مفعول مطلق تاكيدي است... مفعول مطلق تاكيدي يعني نهايت تطهير ممكن در شان اهل بيت صورت گرفته است ! و اين مطلب پر واضح است.
4.تطهیر در این ایه با آیات دیگر فرق دارد اگر تطهير در اين آيه ، تطهير خاصي نبود ، اهل سنت اصرار نداشتند كه به زور همسران رسول خدا (ص) را نيز وارد اين قسمت از آيه كنند !
ام سلمه تلاش نميكرد كه هرطور شده خود را در اين جمع وارد كند ! جبرئيل از خداوند اجازه نميگرفت كه وارد اين جمع شود ! و... همينها بيانگر فرق تطهير در اين آيه با تطهير در آيهاي كه شما ذكر كرديد دارد !
5. فرق اصلي اين آيه ، با آيات ديگر در عبارت «تطهيرا» است ! كه مفعول مطلق تاكيدي است ! يعني در ساير آيات تنها نوعي خاص تطهير ، اراده شده است ، اما در اين آيه ، كمال تطهير اراده شده است !
6.زنان پیامبر معصوم نیستندو مشمول این آیه نمی باشند:
شما نميتوانيد ادعايي بكنيد و آنها را مشمول بدانید !!!!!! زیرا گفتم که ((تطهیرا)) این ایه دلالت بر عصمت دارد....مفعول مطلق تاکیدی است و نهایت تطهیر را بیان می کند اين ادعا خلاف ضرورت است ! (وقتي زنان پيامبر به يكديگر دشنام داده همديگر را لعن كردهاند ، وقتي بر امام زمان خويش خروج كردهاند ، وقتي يكي از آنان به نام قتلية به اعتقاد اهل سنت مرتد شده است ، ديگر نميتواند ادعاي عصمت در مورد آنان كرد !)
وقتي ثابت شد كه آيه در مورد زنان پيامبر نبوده و در مورد اميرمومنان و ائمه معصومين و فاطمه زهرا سلام الله عليهم است ، و وقتي لازمه اين آيه عصمت است !
چه دليلي براي عدم عصمت آنان داريد ؟!
پس عصمت اهل بیت(ع) ...یعنی ائمه اطهار(ع) رو اثبات می کند
5. آيا شما ميگوييد مخاطب در عبارت «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت» با مخاطب در «وقرن في بيوتكن» يكي است ؟! آيا هيچ عربي ميتواند چنين ادعايي كند ؟ كجاي سخن ما اشكال دارد كه شما اينگونه به آن اشكال گرفتهايد ؟
6. در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان حضرت محمد (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع).
11. آيه تطهير دلالت بر تطهير زنان پيامبر ندارد ! بلكه دلالت بر تطهير اهل بيت دارد ! شما چون قسمت اول آيه را ديدهايد كه در مورد همسران رسول خدا (ص) است ، گمان كردهايد كه تطهير هم در مورد آنها است ! يعني چيزي را گمان كردهايد كه خود همسران رسول خدا (ص) قبول ندارند ! براي روشنتر شدن مطلب ميگوييم : تدوين محل آيات و سور و كلمات قرآن كريم ، تماما به دستور رسول گرامي اسلام (ص) صورت گرفته است ! گاهي چند عبارت را كه در زمانهاي مختلف نازل شده بود ، به دستور حضرت در كنار هم قرار ميدادند ؛ و اين ميشد يك آيه ! آيه فوق الذكر نيز جزو همين آيات است ! ميتوانيد در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=149
11.چنین فرمودهايد که اهل بیت(ع) علاوه برزنان حضرت محمد (ص))شامل اين آيه هم مي شوند
علاوه بر؟؟؟؟سخن تعجب بر انگیزی است اگر این توجیه شماست و اون ایه در شان زنان بوده و حضرت محمد (ص) در روایت ها می خواسته اهل بیت(ع) را داخل بداند
اولا اين ادعاي شما است ! اما رسول خدا (ص)ادعاي شما را قبول ندارند ! زيرا وقتي ام سلمه از حضرت سوال كردند كه آيا من هم از اهل بيتم ، فرمودند خير ! يا وقتي خواست خود وارد شود ، عبا را از دست او كشيدند !
کشیدن عبا را چه طور توجیه می کنید؟
همچنين ، در روايت صحيح مسلم وقتي از يكي از صحابه سوال ميشود كه آيا همسران رسول خدا (ص) جزو اهل بيت ايشان هستند ، ميگويد «لا» !
14.به نظر می رسد که شما فکر می کنید چون همسران حضرت محمد (ص) همسر ایشان اند باید جزء اهل بیت(ع) باشند آيه مربوط به فرزند نوح براي شما كفايت ميكند ! چون پسر از همسر نزديكتر است ! و در اهل بودن او خلافي نيست !
همچنين روايات رسول خدا (ص) كه طبق آيه قرآن «ما ينطق عن الهوي» است و «لتبين للناس ما نزل اليهم» به خوبي هم معناي تطهير و هم مقصود مطهران را مشخص ميكند !
پس این آیه دلالت بر عصمت دارد
زنان حضرت محمد مصطفی(ص) به هیچ وجه معصوم نیستند!!!
[="]بسم الله الرحمن الرحیم [="]
[="]با آرزوی قبولی طاعات وعبادات شما [="]
[="]سلام خدمت شما دوست عزیز [="]
[/ نوشت:
[="]ناصر یوسف نژاد;254814[="]][="]ممنون برادر. اجازه بدهید بنده هم دراین امر خطیر به شما کمک کنم[="].[="]
[="]سوره ی تحریم[="]:[="]
[="]آیه چهارم[="] [="]پیامبر اکرم ص با کرامت خود تمامی توطئه را به آن زن نگفت. ولی می دانیم که [="]توطئه آن دو زن به قدری بزرگ بوده است که خداوند می فرماید برای مقابله با آن توطئه سپاهی را آماده کرده است [="]! [="]قران میفرماید[="]:[="] [="]"[="]اگر شما دو زن (عائشه و حفصه) از كار خود به پيشگاه خدا [="]توبه[="] كنيد [خدا توبه شما را مىپذيرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستى [="]منحرف[="] شده است، و اگر بر [="]ضدِّ پيامبر[="] به يكديگر كمك دهيد [راه به جايى نخواهيد برد] زيرا [="]خدا و جبرئيل و صالح مؤمنان[="][[="]كه على بن ابىطالب است[="]][="]يار اويند، [="]و [="]فرشتگان[="] نيز بعد از آنان [="]پشتيبان[="] او خواهند بود[="]. "[="] [="]خداوند به صراحت میفرماید که [="]دل این دو زن[="]([="]عائشه و حفصه[="]) [="]منحرف گشته[="] است و قصد [="]توطئه بر علیه پیامبر[="] دارند[="] ![="] [="]آیه پنجم[="] [="]در آیه بعدی [="]خداوند به شدت این دو زن را تهدید[="] می کند[="]:[="] [="]"[="]اگر پيامبر، شما را طلاق دهد اميد است كه پروردگارش [="]همسرانى بهتر[="] از شما كه[="]: [="]مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه كار، خداپرست، روزهدار، غير باكره و باكره باشند،[="] به او عوض دهد[="]."[="] [="]اين دو مثلى است كه خداوند براى عايشه و حفصه زده است[="] تا آنها را بيم دهد و بدانند كه [="]زن پيغمبر بودن به تنهايى به حال آنان ، نه سودمند است و نه زيانبخش[="] ، بلكه سود و زيان انسان به [="]علم و ايمان[="] او بستگى دارد[="].[="] [="]خداوند در این آیه میفرماید که اگر پیامبر شما را طلاق دهد, به او زنهایی می دهد که بهتر از شما هستند[="]. [="] [="]زنهایی که بر خلاف شما که کافرید آنها مسلمان و مومن هستند[="]. [="] [="]بر خلاف شما که از پیامبر فرمان بردار نیستید آنها فرمانبردارهستند[="]. [="] [="]برخلاف شما که پس از انجام گناه توبه نمیکنید آنها توبه کار هستند[="]. [="] [="]بر خلاف شما که همه چیز را می پرستید غیر از خداوند آنها خداپرستند[="]. [="] [="]و[="]....[="] [="]دلالت این آیه بسیار واضح و روشن است. معلوم است وقتی که خداوند میگوید در عوض عائشه و حفصه خدا زنان مسلمان و مومن و خداپرست و... به پیامبر میدهد یعنی عائشه و حفصه این صفات را نداشته اند. زیرا اگر این صفات را داشته اند لفظ[="] "[="]یبدله[="]" [="]که در این ایه استفاده شده معنایی نخواهد داشت[="].[="] [="]آیه دهم[="] [="]در این آیه [="]خداوند[="] برای عائشه و حفصه این دو زن خائن و توطئه کننده [="]زنهای پیامبران قبل[="] را مثال می زند[="]:[="] [="]"[="]خدا براى كافران، زن نوح و زن لوط[="] را مثل زده كه تحت سرپرستى و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، [="]ولى به آن دو خيانت ورزيدند،[="] و [="]آن دو [پيامبر] چيزى از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نكردند[="] و [هنگام مرگ] به آن دو گفته شد[="]: [="]با وارد شوندگان وارد آتش شويد[="]."[="] [="]جواب یک شبهه[="] [="]در واقع خداوند در این آیه به آن کسانی که سوال می کنند چگونه میشود همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله خیانت کار باشند جواب می دهد که [="]خیانت زنها به پیامبران مساله تازه ای نیست[="]. [="]بلکه زنهای پیامبران گذشته نیز خیانت کرده اند و [="]خداوند جایگاه آنان را آتش معرفی می کند[="]![="]پس نزدیکی و قرب به انسانی وارسته و صالح هیچگاه دلیل خوب بودن شخصی نمی باشد[="].[="]
[="]کمک دیگری اگر از دستم بر بیاید مضایقه ندارم برادر. هرجا کمک خواستی بگو من بیایم برادر[="].[="]
[="]یا علی[="].
[="]
[="]با عرض پوزش بابت تاخیری که داشتم چون هم کار داشتم هم یه ذره ناخوش احوال بودم[="]
[="]دوست عزیز [="]
[="]اولا : گفتن اسامی همسران پیامبر که چه کسانی بودند اشتباه است و ما بحث تاریخی نمی کنیم و در مورد آیات قرآن بحث میکنیم فقط می خواهیم بدانیم زنانی که در اینجا اشاره شده تا چه اندازه خطاکار بودندن و ایا بخشیده شدند یا خیر [="]
[="]ثانیا : به این شکل برداشت شما از ایات درست نیست گویی که خدا و پیامبر دشمنی با ان زنان داشتند در حالی که قران کتاب نفرت و دشمنی نیست بلکه کتاب هدایت است و آیاتی که فرموده قصد هدایت انان را داشته نه دشمنی و شما به استناد ایه ی ده آنان را وارد جهنم کردید پس دلیل این همه انذار و به آنها گفته شد که توبه کنید چیست لازم نبود دیگه این حرفها را بزند [="]
[="]خب حالا یک نگاهی متفاوت و مختصر به قران بیندازیم[="] :
[="]اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مىكنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (1)
[="]در ایه ی اول این سوره ی مبارکه این حس به خواننده داده میشه که پیامبر زنان خود را دوست دارد و حاضر به ناراحتی انان نمی باشد که حلال را بر خود حرام کرده است و خداست بخشایشگر مهربان .چون این کار تو درست نیست و تا این حد که حلال را بر خود حرام کنی (پس دوستشان بدار ولی تا حدی که حلال را برخود حرام نکنی[="](
[="]و چون پيامبر با يكى از همسرانش سخنى نهانى گفت و همين كه وى آن را [به زن ديگر] گزارش داد و خدا [پيامبر] را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (3)
[="]در این ایه پیامبر سخن نهانی به یکی از همسرانش گفت .میشه نتیجه گرفت که هم مطلب انقدر
[="]بزرگ نبوده که پیامبر کل مطلب را نگفته و همچنین بزرگی پیامبر و هم به ان اعتماد داشته که جایی درز نمیکنه
[="]چون اگر مطلب خیلی مهمی بوده و آن زن بقول شما کافر و ... بوده .پیامبر چطور اعتماد کرده ؟
[="](چون هرچقدر مطلب مهم باشد
[="]گفتن مطالب حساس کمتر است به شخص مومن , چه برسد به یک کافر !!!)پس قصد پاک کردن انها از هر گونه بدی است
[="]اگر به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] که دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر پیش او تظاهر کنید در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (4)
[="]پس تظاهر نکنید چون هیچ راهی نداریدو هیچ نیرویی نمیتواند کمکتان کند و تمام نیروهای پر توان با پیامبر است (چون موقعی که انسان بداند هیچ نیرویی پشتیبان او نیست ناچار می شود که تسلیم شود) پس در اینجا هم میشه نتیجه گرفت که قصد هدایت انهابوده و تسلیم شدن در برابر حق
[="]اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزهدار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد[="](5)
[="]در اینجا هم این مفهوم بر می اید که احتمال طلاق شما وجود دارد و طلاق دادن شما برای من کاری ندارد در اینجا هم پیامبر چون میدانسته زنان او , او را دوست دارند به انها گفته که طلاقتان میدهم تا هدایت شوند(که یک چیز باارزش در نظر شما هستم از دست برود چون اگر نزد انان بی ارزش بود این ایه معنایی نخواهد داشت و می گفتند خوب طلاقمان بده)[="]
[="]اما در مورد قسمتی که فرمودید کافرند و مومن نیستند و[="] ...
[="]در ایه که نفرموده کافرید پس نمیتوان زود این نتیجه را گرفت [="]
[="]فرموده همسرانی بهتر از شما مسلمان [="]
[="]یعنی شما مسلمان هستند ولی خداوند بهتراز شما را به من میدهد[="]
[="]همسرانی بهتر از شما مومن[="]
[="]یعنی شما مومن هستند و لی خداوند بهتر از شما را به من میدهد [="]
[="]و[="] ...
[="]خیرٌ من الف شهر [="]
[="]بهتر از هزار سال , این نیست که هزار سال بد باشد بلکه از هزار سال بهتر است[="]
[="]در ضمن پیامبرانها را طلاق نداد پس آنها توبه کردند و متوجه کار اشتباه خود شدند [="]
[="]چون اگر به این شکل نبود
[="]اى كسانى كه ايمان آوردهايد خودتان و خانوادتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگ است حفظ كنيد بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمىكنند و آنچه را كه مامورند انجام مىدهند (6)
[="]دراین ایه خطاب به مومنان می گوید که خودتان و خانواده تان را از اتش حفظ کنید
[="]( همانند پیامبر که در ایات قبل این عمل را انجام داد)
[="]خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد (10)
[="]و براى كسانى كه ايمان آوردهاند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود در بهشتخانهاى برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان (11)
[="]و مريم دخت عمران را همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود (12)
[="]در ایه ی 10 سوره ی تحریم یک مثال می زند که زنان پیامبران بدلیل خیانت وارد جهنم شدند
[="]در ایه ی 11 یک مثال می زند که زن فرعون یک مرد ظالم ایمان به خدا اورد و خداوند ان را مثل میزند
[="]در ایه ی 12 نمونه یک زن پاک دیگر را میزند
شما فقط ایه ی دهم را گرفتید و فرمودید که کافرند و به جهنم میروند . پس دلیل گفتن آیات بعد از ان در این سوره چیست ؟
در ایه ی شماره 10 در صورتی که توبه نکنید به سرنوشت انها مبتلا می شوید و از دست پیامبر در مقابل خدا کاری بر نمی آید اگر توبه نکنید
در ایه شماره 11 زن فرعون را مثل میزند که با اینکه زن پیامبر نیست ولی ایمان اورد(پس ایمان بیاورید)و مثل ان شوید. که او با وجود شوهری ظالم ایمان اورد
[="]ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًالِّلَّذِينَ كَفَرُوا...
[="]وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًالِّلَّذِينَ آمَنُوا...
اگر به این دو دقت کنید مقایسه رخ داده یعنی اگر توبه نکنید نتیجه اولی و اگر ایمان بیاورید نتیجه دومی حاصل می شود (پس در اینجا هم جنبه ی هدا یت دارد نه حکم جهنمی بودن انان)
انشاالله جوابهای بقیه ی دوستان داده خواهد شد :Gol:
[=arial black]السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی(عج)
[=Arial Black]چرا دقت نکردید؟
sayedali;254302 نوشت:
[=arial black]اعوذبالله من الشیطان الرجیم
[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم
[=arial black]از جهت ديگر ادعا ميکنند که تمامي روايات صحيح بخاري صحيح است و اين نکته در مناظرات و بحثهاي علمي با اهل سنت و وهابيون بايد به دقت مورد توجه قرار بگيرد وقتي که ميخواهيد با فردي بحث کنيد بايد اول مبناي علمي خود را مشخص کند که به چه چيزهايي اعتقاد دارد و به چه چيزهايي اعتقاد ندارد و چه مطالبي را مورد قبول قرار ميدهد و ميگويد چه مطالبي را قبول ندارم و اگر شخصي بعنوان يک سني ميخواهد با شما مناظره کند بايد تمامي روايات بخاري و مسلم را قبول داشته باشد و اين از جهت اجبار نيست بلکه چون معني سني بودن اين است که بخاري و مسلم را قبول دارم و اگر بگويد که من حتي يکي از روايات صحيح بخاري را قبول ندارم
[=arial black]يعني سني نيست و از اجماع اهل سنت خارج است
[=arial black]که در اين زمينه عباراتي را از بزرگان علماء اهل سنت و وهابيت براي شما نقل خواهيم کرد
[=arial black]پس به اينکه دقت کنيد قبل از اينکه بخواهيد با شخصي وارد بحث شويد از او بپرسيد که آيا روايتهاي بخاري را قبول داري يا نه ؟
[=arial black]وقتي ميخواهيد به روايتهاي بخاري استدلال کنيد و اگر بگويد من قبول دارم استدلال ميکنيد که در بخاري روايت چنين و چنان آمده و در صحيح مسلم آمده که اميرالمؤمنين(ع) چنين اعتقادي راجع به خليفه اول و دوم داشته است و همچنين در صحيح بخاري و مسلم آمده است که فاطمه زهرا بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و در صحيح بخاري اهانت به حضرت پيامبر(ص) آمده و در صحيح بخاري آمده که حضرت علي(ع) مايل و راغب به خلافت و دنياطلب بود و ... اين مطالبي است که در بخاري آمده است .
[=arial black]پس وقتي ميخواهيد با شخصي بحث علمي کنيد بايد ابتدا مبنا را ثابت کنيد ، اگر گفت من بخاري و مسلم را قبول دارم احتجاج ميکنيد و ميگوئيد اين مطالبي است که در کتب شما آمده است و اگر بگويد من قبول ندارم پس بايد گفت که:
[=arial black]شما سني نيستي و مذهب جديدي را براي خودت انتخاب کردي و نگو من طرفدار اهل سنت هستم و تابع مذهب اهل سنت هستم بلکه بگو من مذهب جديدي براي خودم اختراع کردم حتي اگر يک عالم و مولوي و شيخ بزرگ اهل سنت بود اگر گفت من قبول ندارم بايد به او بگوئيد که مذهب جديدي براي خودت انتخاب کردي و بعد از هزار و چهارصد سال مذهب جديدي تأسيس کردي .
[=Arial Black]من از پست 87 تا 105 همین تایپیک جواب ادعای شمارو دادم
الهدي;255654 نوشت:
شبه را با قرآن جواب ميدهند نه با حديث
با قرآن ثابت كنيد كه كجا خدا در قران با رسولش داشته حرف ميزنه بعد يهو ناگهاني خدا يادش ميفته با قارون حرف بزنه
چنين چيزي ممكنه كه خدا در يك آيه مخاطبش اونم بدون مقدمه و دليل عوض بشه؟
[=Arial Black]این رو هم جواب بدید
[=Arial Black]کجای قرآن 2رکعت نماز صبح آمده است
[=Arial Black]این چندمین بار هست که از شماپرسیدیم
[=Arial Black]در مرود جمله دوم شما:کارشناس ها کاملا جواب رو دادن به شما
[=Arial Black]هیمن الان یکی از بهترین روش های تدریس همین شیوه است
[=Arial Black]شما فکر کن استادتون از اول تا اخر کلاس در مورد بحث الف صحبت کند...حالا وسط همون بحث در مورد بحث ب که مهم است نکاتی رو بگوید...علم ثابت کرده است که این نکته در ذهن بهتر جای می گیرد
[=Arial Black]این ایات در یک زمان که نازل نشده است.
الهدي;255657 نوشت:
دايما برادراي عزيز به ابن حجر و ابن ابي الحديد و ... امثالهم متوسل ميشن تا حرف غير منطقي خودشونو به كرسي بنشونن
الهدي;255657 نوشت:
اما به راستي اين ابن حجر و ابي الحديد و ... چه كساني هستند كه شما هي ميگيد از علماي بزرگ سنت هستن
بابا نيستن به خدا به والله نيستن
مثل اين ميمونه كه من پسر عموم(مثلا) تو حوضه علميه دو سال درس خونده و يه كتابي هم نوشته
بعدش بيام بگم ديديد فلاني از علماي بزرگ شيعه در باره حسن ع چنين مينويسد و به تبع اون خيلي چيزاي ديگه ميتونم ادعا كنم در صورتي كه ممكنه فرد مذكور علمي داشته باشه اما از علماي بزرگ و معروف نيست و ممكنه اشتباه كنه و به خطا بيفته
[=Arial Black]جواب در 87الی 105 داده شده است
[=Arial Black]شما اگر روایات کتب خود رو قبول نداشته باشید بکه مذهبتون رو بردید زیر سوال
[=Arial Black]بدتر از همه که ما از صحاح شما..از صحیح ترین کتاب شما این رو اوردیم
[=Arial Black]الان شما با این حرفتون داد علمای خودتون رو در اوردید
[=Arial Black]باز همنمونه هایی از این فریاد های علماتون رو من در 87 الی 105 همین تایپیک اوردم
[=Arial Black]در مورد متوسل شدن که گفتید:خیر اشتباه می کنید
[=Arial Black]ما جواب رو از کتب خودتون دادیم
[=Arial Black]توسل نیست
[=Arial Black]وقتی ما از صحیح ترین کتابتون بیاریم....هیچ حرفی باقی نمی ماند
[=Arial Black]شما اگر قبول ندارید...شما هستید
[=Arial Black]برید یه مذهب جدید تاسیس کنید
الهدي;255644 نوشت:
من نميدونم شما از كدوم آيه قرآن اين نتيجه رو گرفتيد كه بايد اهل بيت معصوم باشند
نه امامت و نه عصمت طبق هيچ آيه صريحي از قرآن تا به حال به ما اثبات نشده
چرا نبايد همسر رسول جزو اهل بيتش باشه چون بقيه نميخوان؟اما هست
[=Arial Black]در مورد بقیه سوالاتتون بچه ها جواب دادن
[=Arial Black]اما شما گفتید عصمت و امامت
[=Arial Black]ما این رو بحث کردیم
[=Arial Black]کافی است در مورد عصمت سرچی در سایت داشته باشید
[=Arial Black]اثبات عصمت رو از دیدگاه عقل و نقل گفتیم
[=Arial Black]برای اطلاع شما مراجعه کنید به این لینک
[="]اولا : گفتن اسامی همسران پیامبر که چه کسانی بودند اشتباه است و ما بحث تاریخی نمی کنیم و در مورد آیات قرآن بحث میکنیم فقط می خواهیم بدانیم زنانی که در اینجا اشاره شده تا چه اندازه خطاکار بودندن و ایا بخشیده شدند یا خیر. (همینکه ثابت شد خطاکار بودند کفایت می کند بر اینکه در دایره خطاب آیه تطهیر قرار نگیرند، هرچند خداوند از گناه آنان درگذرد) [/]
[="]ثانیا : به این شکل برداشت شما از ایات درست نیست گویی که خدا و پیامبر دشمنی با ان زنان داشتند در حالی که قران کتاب نفرت و دشمنی نیست بلکه کتاب هدایت است و آیاتی که فرموده قصد هدایت انان را داشته نه دشمنی و شما به استناد ایه ی ده آنان را وارد جهنم کردید پس دلیل این همه انذار و به آنها گفته شد که توبه کنید چیست لازم نبود دیگه این حرفها را بزند. (موسی (ع) به فرعون، لوط (ع) به همسرش، ابراهیم (ع) به عمویش و الی ماشاءالله بزرگان دیگر به اطرافیانشان از این انذارها داده اند، بعضی پذیرفتند و بعضی نه.)[/] [="]خب حالا یک نگاهی متفاوت و مختصر به قران بیندازیم[/][="] :[/]
[="]اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مىكنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (1) [/]
[="](وقتی زنی به دروغ و با دسیسه به پیامبر (ص) می گوید از دهان تو بوی بد می آید تا پیامبر (ص) را به این نتیجه ی فاسد برساند که بوی بد از خوردن عسل است، این زن هرقدر هم خوب باشد، در دایره ی تطهیر جایی ندارد)[/]
[="]در ایه ی اول این سوره ی مبارکه این حس به خواننده داده میشه که پیامبر زنان خود را دوست دارد و حاضر به ناراحتی انان نمی باشد که حلال را بر خود حرام کرده است (مشکل اینجاست که پیامبر (ص) ایشان را دوست داشت، اما این زنان از این اعتماد پیامبر (ص) به خود سوءاستفاده کرده و باعث آزار پیامبر(ص) شدند، پس دیگر در دایره ی تطهیر جایی ندارند)[/]
[="]و چون پيامبر با يكى از همسرانش سخنى نهانى گفت و همين كه وى آن را [به زن ديگر] گزارش داد و خدا [پيامبر] را بر آن مطلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد وى گفت چه كسى اين را به تو خبر داده گفت مرا آن داناى آگاه خبر داده است (3)[/]
[="]در این ایه پیامبر سخن نهانی به یکی از همسرانش گفت .میشه نتیجه گرفت که هم مطلب انقدر [/][="]بزرگ نبوده که پیامبر کل مطلب را نگفته و همچنین بزرگی پیامبر و هم به ان اعتماد داشته که جایی درز نمیکنه (مطلب کوچک و بزرگ ندارد، همینکه راز پیامبر (ص) بر خلاف میل و امر پیامبر (ص) افشا شده، گناه است، و گناه چه کوچک و چه بزرگ انسان را از دایره ی تطهیر بیرون می کند.)[/]
[="]چون اگر مطلب خیلی مهمی بوده و آن زن بقول شما کافر و ... بوده .پیامبر چطور اعتماد کرده ؟ (پیامبر (ص) بر اساس اصل برائت در اسلام، کار درست را انجام داد، آنان ظرفیت خود را نشان دادند، پس در دایره ی تطهیر جایی ندارند)[/]
[="](چون هرچقدر مطلب مهم باشد [/]
[="]گفتن مطالب حساس کمتر است به شخص مومن , چه برسد به یک کافر !!!)پس قصد پاک کردن انها از هر گونه بدی است. (پیامبر قصاص قبل از جنایت نکرده و به آنها اعتماد می کند، آنها از این اعتماد سوء استفاده کرده و از دایره ی عصمت خارج می شوند، گناه پیامبر (ص) نیست که آنان از دایره خطاب آیه ی تطهیر خارج شدند، بلکه آنها در مقابل نفس اماره خود شکست خورده و تسلیم شدند، به جای تسلیم شدن در برابر خداوند)[/]
[="]اگر به درگاه خدا توبه كنيد [بهتر است] که دلهايتان انحراف پيدا كرده است و اگر پیش او تظاهر کنید در حقيقت خدا خود سرپرست اوست و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياور اويند] و گذشته از اين فرشتگان [هم] پشتيبان [او] خواهند بود (4) [/]
[="]پس تظاهر نکنید چون هیچ راهی نداریدو هیچ نیرویی نمیتواند کمکتان کند و تمام نیروهای پر توان با پیامبر است (چون موقعی که انسان بداند هیچ نیرویی پشتیبان او نیست ناچار می شود که تسلیم شود) پس در اینجا هم میشه نتیجه گرفت که قصد هدایت انهابوده و تسلیم شدن در برابر حق. (اگر خداوند بخواهد کسی را هدایت کند، این معنا را نمی دهد که همچنین می خواهد او را از هرگونه رجس پاک کند، مثل تمامی بندگانی که تا کنون هدایت کرده، اما از رجس پاک نکرده، مثل من و شما)[/]
[="]اگر پيامبر شما را طلاق گويد اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمانبر توبه كار عابد روزهدار بيوه و دوشيزه به او عوض دهد[/][="](5)[/]
[="]در اینجا هم این مفهوم بر می اید که احتمال طلاق شما وجود دارد و طلاق دادن شما برای من کاری ندارد در اینجا هم پیامبر چون میدانسته زنان او , او را دوست دارند به انها گفته که طلاقتان میدهم تا هدایت شوند(که یک چیز باارزش در نظر شما هستم از دست برود چون اگر نزد انان بی ارزش بود این ایه معنایی نخواهد داشت و می گفتند خوب طلاقمان بده). (اگر زنی تا بدانجا پیش رود که پیامبر (ص) مجبور شود برای اصلاح او، او را به طلاق تهدید کند، آن زن از دایره ی عصمت خارج است و از دایره ی خطاب آیه ی تطهیر خارج است.)[/]
[="]اما در مورد قسمتی که فرمودید کافرند و مومن نیستند و[/][="] ... [/]
[="]در ایه که نفرموده کافرید پس نمیتوان زود این نتیجه را گرفت [/]
[="]فرموده همسرانی بهتر از شما مسلمان . [/] [="](مسلمان در مقابل سایر اهل کتب است،یا کافر ، یا مشرک یا منافق. حالا که کافر نیستند، کدام از موارد بالا بودند؟!!)[/] [="]یعنی شما مسلمان هستند ولی خداوند بهتراز شما را به من میدهد[/] [="]همسرانی بهتر از شما مومن. [/] [="]یعنی شما مومن هستند و لی خداوند بهتر از شما را به من میدهد. (چه کسی بالاتر از کسی است که خداوند خواسته او از رجس و ناپاکی دور باشد؟! پس آنها از رجس دور نبودند و آیه ی تطهیر شامل آنها نمی شود) [/] [="]و[/][="] ...[/] [="]خیرٌ من الف شهر [/] [="]بهتر از هزار سال , این نیست که هزار سال بد باشد بلکه از هزار سال بهتر است. (صحیح)[/]
[="]در ضمن پیامبرانها را طلاق نداد پس آنها توبه کردند و متوجه کار اشتباه خود شدند. (توبه کردند، پس گناه کرده بودند و کسی که گناه کند نمی تواند مورد نظر آیه ی تطهیر بوده باشد) [/] [="]چون اگر به این شکل نبود [/]
[="]اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم (28) [/]
[="]پیامبر طبق این ایه باید انها را طلاق می داد پس با تضاد شدیدی بر می خوریم کافر باشند وانها را طلاق ندهد. (پیامبر (ص) نخواست قصاص قبل از جنایت کند و کار درستی کرد، اما این دلیل نیست که چون آن زنان را طلاق نداد، پس آنان مطهر شدند، به این معنا که بعد از پیامبر (ص) هم خطایی نکنند تا آخر عمر)[/]
[="]اى كسانى كه ايمان آوردهايد خودتان و خانوادتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگ است حفظ كنيد بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمىكنند و آنچه را كه مامورند انجام مىدهند (6)[/]
[="]دراین ایه خطاب به مومنان می گوید که خودتان و خانواده تان را از اتش حفظ کنید[/]
[="]( همانند پیامبر که در ایات قبل این عمل را انجام داد)[/]
[="]خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد (10) [/]
[="]و براى كسانى كه ايمان آوردهاند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود در بهشتخانهاى برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان (11)[/]
[="]و مريم دخت عمران را همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود (12)[/]
[="]در ایه ی 10 سوره ی تحریم یک مثال می زند که زنان پیامبران بدلیل خیانت وارد جهنم شدند [/]
[="]در ایه ی 11 یک مثال می زند که زن فرعون یک مرد ظالم ایمان به خدا اورد و خداوند ان را مثل میزند [/]
[="]در ایه ی 12 نمونه یک زن پاک دیگر را میزند [/]
[="]شما فقط ایه ی دهم را گرفتید و فرمودید که کافرند و به جهنم میروند . پس دلیل گفتن آیات بعد از ان در این سوره چیست ؟ (دلیل آن، نازل شدن سوره ای!!! در باب گناه آن دو زن است، نه در باب ثواب آن دو زن!!!)[/]
در ایه ی شماره 10 در صورتی که توبه نکنید به سرنوشت انها مبتلا می شوید و از دست پیامبر در مقابل خدا کاری بر نمی آید اگر توبه نکنید
در ایه شماره 11 زن فرعون را مثل میزند که با اینکه زن پیامبر نیست ولی ایمان اورد(پس ایمان بیاورید)و مثل ان شوید. که او با وجود شوهری ظالم ایمان اورد
[="]ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًالِّلَّذِينَ كَفَرُوا...[/]
[="]وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًالِّلَّذِينَ آمَنُوا...[/]
اگر به این دو دقت کنید مقایسه رخ داده یعنی اگر توبه نکنید نتیجه اولی و اگر ایمان بیاورید نتیجه دومی حاصل می شود (پس در اینجا هم جنبه ی هدا یت دارد نه حکم جهنمی بودن انان). (بنده همچین غلطی نمی کنم و آن دو زن را قضاوت نمی کنم که قضاوت تنها در شأن خداوند تبارک و تعالی است، اما این دو زن با نازل شدن این سوره، از دایره خطاب آیه ی تطهیر خارج شدند، هرچند خداوند آنها را عفو کند به خاطر این گناهشان)
انشاالله جوابهای بقیه ی دوستان داده خواهد شد :gol:
[="](همینکه ثابت شد خطاکار بودند کفایت می کند بر اینکه در دایره خطاب آیه تطهیر قرار نگیرند، هرچند خداوند از گناه آنان درگذرد) عزيز دل مشخص شد يونس هم خطاكاربوده اما ان الله يحب التوابين [/][=tahoma][="]موسی (ع) به فرعون، لوط (ع) به همسرش، ابراهیم (ع) به عمویش و الی ماشاءالله بزرگان دیگر به اطرافیانشان از این انذارها داده اند، بعضی پذیرفتند و بعضی نه.) يا نسا النبي لستن كاحد من النسا-- مقايسه با زنان لوط و هود؟ درضمن آيا عايشه نپذيرفت انذار را كه چنين ادعايي ميكنيد؟ [/][/][=tahoma][="](وقتی زنی به دروغ و با دسیسه به پیامبر (ص) می گوید از دهان تو بوی بد می آید تا پیامبر (ص) را به این نتیجه ی فاسد برساند
که بوی بد از خوردن عسل است، این زن هرقدر هم خوب باشد، در دایره ی تطهیر جایی ندارد)[/][/] دسيسه ؟ چطور رسول حاضر شد در دامن اين زن و در خانه اين زن دسيسه كار و دروغ گو زندگي كنه و دفن بشه؟ [=tahoma][="]مسلمان . [/] [="](مسلمان در مقابل سایر اهل کتب است،یا کافر ، یا مشرک یا منافق. حالا که کافر نیستند، کدام از موارد بالا بودند؟!!)[/][/]
پيامبر فرمود: خداوند دعاي سه شخص را قبول نميكند اول کسيکه همسر بد اخلاق دارد و طلاقش نميدهد دوم مردي به ديگري مالي ميدهد و شاهد ( و سند) نميگيرد و سوم کسي که مال خود را به ابله ميدهد چون الله فرمود مال خود به ابله ندهيد
چطور رسول با منافق يا كافر زندگي ميكنه اونم يه عمر
[=tahoma][="](چه کسی بالاتر از کسی است که خداوند خواسته او از رجس و ناپاکی دور باشد؟! پس آنها از رجس دور نبودند و آیه ی تطهیر شامل آنها نمی شود) [/][/][=tahoma][="]
توبه کردند، پس گناه کرده بودند و کسی که گناه کند نمی تواند مورد نظر آیه ی تطهیر بوده باشد) [/][/]
اتفاقا كساني به تطهير نياز دارند كه رجس و ناپاك باشند و چه سعادتي بالاتر از اين كه خدا خواسته آنان پا ك شوند؟
[=tahoma][="]پیامبر (ص) نخواست قصاص قبل از جنایت کند و کار درستی کرد، اما این دلیل نیست که چون آن زنان را طلاق نداد، پس آنان مطهر شدند، به این معنا که بعد از پیامبر (ص) هم خطایی نکنند تا آخر عمر) كو جنايت؟ مگر علي نبود كه ميگفت دست دخترم را اگر از بيت المال استفاده كند قطع ميكنم ؟ آيا رسول زنان خود را نميخواست تاديب كند؟ [/][/](بنده همچین غلطی نمی کنم و آن دو زن را قضاوت نمی کنم که قضاوت تنها در شأن خداوند تبارک و تعالی است، اما این دو زن با نازل شدن این سوره، از دایره خطاب آیه ی تطهیر خارج شدند، هرچند خداوند آنها را عفو کند به خاطر این گناهشان)
بله اما خدارا شكركه براي عايشه ام المومنين ناموس و انيسه رسول خداوند اراده تطهير كرد
از كي تا حالا ابن ابي الحديد كه شارح نهج البلاغه بوده شده مفسر و موسس مذهب سنت و جماعت كه شما هي ميگي از كتب خودتون از كتب خودتون
اگه كتب ماست دست شما چيكار ميكنه
اگه قبولش نداريد تمام احاديثي رو هم كه دربراه اهل بيته رو ازكتاباتون پاك كنيد ببينيم شما چي تو چنتتونه؟
خب معلومه عزيز هيچي
شما حتي حديث فاطمه بضعه مني رو هم از كتاباي ما پيچونديد
درصورتي كه راوي هاي حديث مشخص مكنن كه شما احاديثو از كجا پيچونديد و به اسم خودتون جا زديد
(نهج البلاغه به قلم سید رضی نوشته شده نه امیرالمؤمنین )
سيد رضي كم كسي بوده؟ مگر كتاب شبهاي پيشاورش را تابلو نكرديد سر در مساجد كه آي مردم كتاب شباي پيشاورو بخونيد ؟....
چرا نهج البلاغه فرد ي مثل سيد رضي گوش عالمو كر كرده؟ چرا همه جا به عنوان برادر قرآن ميشناسيمش؟ زير حرفاي خودتونم ميزنيد؟
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند . (آفرین بر این برادران و سروران عزیز) (از آیه ای که خداوند می فرماید: چون هرچه بخواهد، به محض اینکه اراده کند همان می شود و در آیه تطهیر خداوند می گوید و خداوند می خواهد الی آخر)
خب فعلا ثابت كن زناش جزو اين آيه نبودن تا بعدا باهم بحث كنيم عزيز
. (تطهیر پاکی از گناه و عصمت هم یعنی پاکی از گناه، دوچیز مساوی با یک چیز مساویند، پس تطهیر=عصمت)
كي گناه كار بوده بالاخره؟ زناش يا 5 تن؟
(درخت هرچه پربارتر، افتاده تر! حتی خیلی از علما در این دوره علم غیب دارن، اما ...)
دقيقا مثل ام المومنين عايشه كه اين آيه دربارش صدق ميكنه اما بيانش نميكنه
خوبه عزيز خودت جواب خودتو ميدي
(خود عایشه ادعا نکرده جزو اهل بیت هست!)
علي هم نگفت من امام اولم (سند بیار برادر، ادعا+سند)
سند؟ شما سند بيار گفته (بنده در جبهه ها امدادهای امام زمان (عج) رو خودم به عینه دیدم و درک کردم، خواستید در پیام خصوصی براتون شرح می دم) شما ديدي ما نديديدم ما هرچي ديديم از خدا بوده نه بنده خدا (وَالسَّابقُونَ السَّابقُونَ. أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون )
كيا سابقون هستن؟ زنان رسول و يا اصحابش؟ خب بله پس قبول كردين (شما هدایت رو از نایبش بگیر)
عموي منم ميگه من نايبم چجوري بفهمم راس ميگه؟
(مثلا چه سؤالی؟)
خصوصيه عزيزم
(آیات قرآن کوچک و بزرگ ندارند، چون همه از جانب خداوند هستند. من به شخصه همچین غلطی نمی کنم که در مورد اینکه خداوند چه چیز باید در قرآن بنویسد دخالت کنم)
شما بزرگواري
. (این چه ارتباطی به عصمت اهل بیت دارد؟)
عصمت كو بازم كه رفتي سراغ اختراع كلمه؟
اگه تطهيرو به عصمت ترجمه ميكني چند تا آيه بيارم كه توش كلمه تطهير اومده اون وقت تو ترجمش كن به عصمت ببين چقدر خنده دار ميشه
ا (متوجه نشدم)
آيه رو كامل بخون
ت (پاک بودن تا اون زمان به تلاش خودشون، اما از اون به بعد خداوند خواست که تا آخر عمر اونها پاک بمانند) كيا رو؟ زنان رسول رو يا 5 تن رو؟
(نهج البلاغه به قلم سید رضی نوشته شده نه امیرالمؤمنین )
سيد رضي كم كسي بوده؟ مگر كتاب شبهاي پيشاورش را تابلو نكرديد سر در مساجد كه آي مردم كتاب شباي پيشاورو بخونيد ؟....
چرا نهج البلاغه فرد ي مثل سيد رضي گوش عالمو كر كرده؟ چرا همه جا به عنوان برادر قرآن ميشناسيمش؟ زير حرفاي خودتونم ميزنيد؟
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند . (آفرین بر این برادران و سروران عزیز) (از آیه ای که خداوند می فرماید: چون هرچه بخواهد، به محض اینکه اراده کند همان می شود و در آیه تطهیر خداوند می گوید و خداوند می خواهد الی آخر)
خب فعلا ثابت كن زناش جزو اين آيه نبودن تا بعدا باهم بحث كنيم عزيز
. (تطهیر پاکی از گناه و عصمت هم یعنی پاکی از گناه، دوچیز مساوی با یک چیز مساویند، پس تطهیر=عصمت)
كي گناه كار بوده بالاخره؟ زناش يا 5 تن؟
(درخت هرچه پربارتر، افتاده تر! حتی خیلی از علما در این دوره علم غیب دارن، اما ...)
دقيقا مثل ام المومنين عايشه كه اين آيه دربارش صدق ميكنه اما بيانش نميكنه
خوبه عزيز خودت جواب خودتو ميدي
(خود عایشه ادعا نکرده جزو اهل بیت هست!)
علي هم نگفت من امام اولم (سند بیار برادر، ادعا+سند)
سند؟ شما سند بيار گفته (بنده در جبهه ها امدادهای امام زمان (عج) رو خودم به عینه دیدم و درک کردم، خواستید در پیام خصوصی براتون شرح می دم) شما ديدي ما نديديدم ما هرچي ديديم از خدا بوده نه بنده خدا (وَالسَّابقُونَ السَّابقُونَ. أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون )
كيا سابقون هستن؟ زنان رسول و يا اصحابش؟ خب بله پس قبول كردين (شما هدایت رو از نایبش بگیر)
عموي منم ميگه من نايبم چجوري بفهمم راس ميگه؟
(مثلا چه سؤالی؟)
خصوصيه عزيزم
(آیات قرآن کوچک و بزرگ ندارند، چون همه از جانب خداوند هستند. من به شخصه همچین غلطی نمی کنم که در مورد اینکه خداوند چه چیز باید در قرآن بنویسد دخالت کنم)
شما بزرگواري
. (این چه ارتباطی به عصمت اهل بیت دارد؟)
عصمت كو بازم كه رفتي سراغ اختراع كلمه؟
اگه تطهيرو به عصمت ترجمه ميكني چند تا آيه بيارم كه توش كلمه تطهير اومده اون وقت تو ترجمش كن به عصمت ببين چقدر خنده دار ميشه
ا (متوجه نشدم)
آيه رو كامل بخون
ت (پاک بودن تا اون زمان به تلاش خودشون، اما از اون به بعد خداوند خواست که تا آخر عمر اونها پاک بمانند) كيا رو؟ زنان رسول رو يا 5 تن رو؟
ببخشيد ما مثل شما دين ساز نيستيم به ما ميگن سنت و جماعت
از تفرقه بيزاريم
و طبق سخنان علي ع كسي كه از اجماع خارج بشه خلاف راه مومنان رفته
اولا علمی صحبت کنین احساساتی نشید بدور از تعصب
دوما
اها یعنی شما الان گفتید که مذهب شیعه بعداز اهل سنت بوده اتفاقا کاملا برعکس هست
من باز هم در پست های اتی خودم این رو برای شما اثبات می کنم
می زارم همه بخونن
اما مختصرا
شما که اهل سنت هستید از کجا سنت را می اورید؟
خود خلفای شما ایا اقدام به جمع اوری احادیث کرده اند؟پس این سنت از کجاست؟
دوم این که مذهب شما اهل سنت خیلی خیلی زود باشید از طرفداران ابوحنیفه هستید
این اقا کی ها مذهب شما رو تاسیس کرد؟
همین ابوحنیفه چند قرن بعد از حضرت محمد مصطفی(ص) مذهب شما رو تاسیس کرد؟
تمام افرادی که دایه دین...دایه اسلام و ...رو داشتن نتونستن جواب نوه حضرت محمد مصطفی(ص) رو بدهند....رسما هم توسط اقا امام صادق(ع) اسلام اصلی و ناب معرفی شد....و همون مذهب شیعه است.
اسلامی که حضرت محمد مصطفی(ص) آورده بود و خون دل خورده بود همون شیعه است
شیعه همیشه فدایی اقا رسول الله(ص) بوده و هست و خواهد بود تا ذره ذره وجودش
شیعه پشت سر امام علی(ع) بوده...شیعه جای جای قدم های معصومش بوده
شیعه یعنی عمار(ره) شیعه یعنی ابوذر(ره) شیعه یعنی سلمان(ره) شیعه یعنی مالک اشتر(ره) شیعه یعنی میثم تمار(ره) شیعه یعنی حبیب بن مظاهر(ره) شیعه یعنی مختار (ره) و و و و
این ها نمونه هایی از شیعه است
از طرف دیگر
خود همین سنت شما که از بخاری گرفته شده
باز هم می گم بریدبخونید پست های من رو ...این دفعه چندم هست که می گم برید بخونید
خود همین بخاری شما کی ایجاد شده؟
چند قرن بعد از حضرت محمد مصطفی(ص) این سنت شما رو جمع اوری کرده
پس مذهب ساختگی شمایید !!!!!در ادامه پست هام اثباتش می کنم
ببخشيد ما مثل شما دين ساز نيستيم به ما ميگن سنت و جماعت
از تفرقه بيزاريم
و طبق سخنان علي ع كسي كه از اجماع خارج بشه خلاف راه مومنان رفته
شما باز هم جواب منو ندادید
شما حالا همین جواب منو بده
من در پست های قبلی اثبات کردم شما از اجماع علمای اهل سنت خارج شدید
باز هم می گم پست87تا105رو مطالعه کنید
sayedali;254302 نوشت:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
از جهت ديگر ادعا ميکنند که تمامي روايات صحيح بخاري صحيح است و اين نکته در مناظرات و بحثهاي علمي با اهل سنت و وهابيون بايد به دقت مورد توجه قرار بگيرد وقتي که ميخواهيد با فردي بحث کنيد بايد اول مبناي علمي خود را مشخص کند که به چه چيزهايي اعتقاد دارد و به چه چيزهايي اعتقاد ندارد و چه مطالبي را مورد قبول قرار ميدهد و ميگويد چه مطالبي را قبول ندارم و اگر شخصي بعنوان يک سني ميخواهد با شما مناظره کند بايد تمامي روايات بخاري و مسلم را قبول داشته باشد و اين از جهت اجبار نيست بلکه چون معني سني بودن اين است که بخاري و مسلم را قبول دارم و اگر بگويد که من حتي يکي از روايات صحيح بخاري را قبول ندارم
يعني سني نيست و از اجماع اهل سنت خارج است
که در اين زمينه عباراتي را از بزرگان علماء اهل سنت و وهابيت براي شما نقل خواهيم کرد
دوستان خودتان قضاوت کنید :
پس به اينکه دقت کنيد قبل از اينکه بخواهيد با شخصي وارد بحث شويد از او بپرسيد که آيا روايتهاي بخاري را قبول داري يا نه ؟
وقتي ميخواهيد به روايتهاي بخاري استدلال کنيد و اگر بگويد من قبول دارم استدلال ميکنيد که در بخاري روايت چنين و چنان آمده و در صحيح مسلم آمده که اميرالمؤمنين(ع) چنين اعتقادي راجع به خليفه اول و دوم داشته است و همچنين در صحيح بخاري و مسلم آمده است که فاطمه زهرا بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و در صحيح بخاري اهانت به حضرت پيامبر(ص) آمده و در صحيح بخاري آمده که حضرت علي(ع) مايل و راغب به خلافت و دنياطلب بود و ... اين مطالبي است که در بخاري آمده است .
پس وقتي ميخواهيد با شخصي بحث علمي کنيد بايد ابتدا مبنا را ثابت کنيد ، اگر گفت من بخاري و مسلم را قبول دارم احتجاج ميکنيد و ميگوئيد اين مطالبي است که در کتب شما آمده است و اگر بگويد من قبول ندارم پس بايد گفت که:
شما سني نيستي و مذهب جديدي را براي خودت انتخاب کردي و نگو من طرفدار اهل سنت هستم و تابع مذهب اهل سنت هستم بلکه بگو من مذهب جديدي براي خودم اختراع کردم حتي اگر يک عالم و مولوي و شيخ بزرگ اهل سنت بود اگر گفت من قبول ندارم بايد به او بگوئيد که مذهب جديدي براي خودت انتخاب کردي و بعد از هزار و چهارصد سال مذهب جديدي تأسيس کردي .
الهدي;254273 نوشت:
اما اشتباه ميكني تاحالا كدوم اهل سنتي كتاب بخاري و مسلمو ميبوسه ميزاره كنار جانمازش ؟ نه آقا جون مقدس نيست شما مقدسش كردين چون ميخواين اشتباهات اندكشو به رخ اهل سنت و جماعت بكشين و بگيد ههههه شما اشتباه ميكنيد اما ما نميكنيم
جواب تمامی ادعا های شما داده شده است
این و نقل رو اوردم که بدونید شما از اجماع علمای خودتون مبنا بر قداست بخاری و مسلم خارج شدید و این رو هم اثبات کردم که ما مقدسش نکردیم خودتون عملا به این کتب قداست دادید
بعد کلام دوستانه باشما
بزرگوار
آرزوی ما هم همین است کتبی که سرشار از توهین به پیامبر(ص) و اصحاب و همسران است رو قبول نداشته باشید
اما سوال من اینجاست چرا اصلاحش نمی کنید؟؟؟؟؟؟
وگرنه ما که دشمن شما نیستیم
شما در این زمونه دنبال حق باش
بحث علمی شد
علمی حرف بزن نه این که همین طوری شروع کنی شیعه رو محکوم کنی و حتی بحث رو تا جایی ببری و اعلام کنی شیعه مذهب ساختگی است من هم جواب رو دادم و در ادامه هم می دم و اثبات میکنم کی ساختگی است ما یا شما بزرگوار لطفا عنایت بفرمایید به پست های من
ابوهريره که جزء صحابه است و بايد ببينيم که چه شخصي بوده است و بيشترين روايات را در صحيح بخاري از او دارد و ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه جلد 4 صفحه 63 نقل ميکند که « إِنَّ مُعَاوِيَۀ وَضَعَ قَوماً مِنَ الصَّحَابَۀ وَ قَوماً مِنَ التَّابِعِينَ عَلَي رِوَايَۀِ أَخبَارِ قَبِيحِ فِي عَلِي عليه السلام وَ مِنهُم أَبُوهُرَيرَۀ » معاويه عده اي از صحابه و تابعين را مأمور کرد که اخباري زشت درباره حضرت علي عليه السلام نقل کنند که در بين آنها ابوهريره بوده است .
شايد بگويند که ما ابن ابي الحديد را قبول نداريم که او معتزلي بوده است و در سني بودنش شکي نيست ولي شايد بگويند که او معتزلي بوده است ؟
و ما براي ايشان دو مطلب از دو کتاب مختلف نقل ميکنيم که نزد ايشان اين دو کتاب معتبر است و عالم سني است
يکي مصنف أبي شيبه است که استاد بخاري است در جلد 6 صفحه 369 شماره 32092 روايت نقل ميکند از سفيان ثوري از عبدالرحمن بن قاسم از عمربن عبدالغفار از ابوهريره کهخ وقتي که ابوهريره به کوفه آمد در باب الکنده نشست و مردم هم دور او مينشستند و سخن ميگفت ، جواني کوفي آمد « قَالَ يَا أَبَاهُرَيرَۀ » من تو را بخدا قسم ميدهم که آيا از پيامبر(ص) شنيدي که ميگفت « اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ » شنيدي که پيامبر(ص) به حضرت علي(ع) گفت خدايا هر آنکه او را دوست داشت تو او را دوست بدار و هرکس که با او دشمن بود تو با او دشمن باش « فَقَالَ أللهم نَعَم » ابوهريره گفت بله شنيدم « قَالَ فَأُشهِدُ بِاللهِ لَقَد وَالَيتَ عَدُوَّهُ » من خدا را شاهد ميگيرم تو تحت سرپرستي دشمن حضرت(ع) علي رفتي « وَ عَادَيتَ وَلِيَّهُ » و دوستان علي(ع) را دشمن داشتي سپس ابوهريره بلند شد و رفت .
شبيه همين مطلب را از جناب أصبغ بن نباته که از ياوران خالص اميرالمؤمنين(ع) است در مناقب خوارزم در صفحه 205 و در تذکرۀ الخواص سبط بن جوزي صفحه 48 نقل کرده است .
جالبتر از اينها اين است که عُقِيلِي يک ماجرايي نقل ميکند بنقل از مغيرۀ بن سعيد که خيلي جالب است و
نقل ميکند که شخصي « عن ابي سالم و ابي رضي و ابي هريرۀ عن النبي من ... » روايت را نقل ميکند که اگر کسي در مدينه مرتکب فاجعه اي شود مورد لعنت خداوند است و بعد ابوهريره گفت علي(ع) در مدينه مرتکب جنايت و فاجعه شد و مقصودش هم کشتن عثمان بود « وَ ذَکَرَ فِي آخَرِهِ کَلاَماً لِأبي هُرَيرِۀ فِي عَلِي وَ کَلاَماً لِعَلِي فِي أَبِي هُرَيرَۀ » آخر اين روايت سخنان ابوهريره درباره حضرت علي(ع) را نقل کرده و سخنان حضرت علي(ع) راجع به ابوهريره ولي نميگويد که چه چيزي گفتند ولي در آخر روايت مشخص است که دشمني است و حرفهايي است که در اين باره است و ميگويد نزد أعمش صحبت ميکرديم و اين روايت را خوانديم که آخرش قسمتي اهانتهاي ابوهريره به حضرت علي(ع) و همچنين سخنان حضرت علي(ع) درباره ابوهريره بود « و عنده مغيرۀ بن سعيد » مغيرۀ بن سعيد نزد أعمش بود و وقتي که به حرفهاي ابوهريره درباره حضرت علي(ع) رسيديم « قَالَ کَذِبَ أبوهريره » ابو هريره دروغ گفته است حضرت علي(ع) اينگونه نيست « وَ لَمَّا بَلَغَ قَولَ عَلِي فِي أَبِي هُرَيرَۀ قَالَ صَدَقَ عَلِي » وقتي که حرفهاي حضرت علي(ع) را درباره ابوهريره به او گفتيم گفت که حضرت علي(ع) راست گفته است « وَ قَالَ أَعمَش صَدَقَ عَلِي وَ کَذِبَ أبوهريرۀ ؟! » أعمش گفت علي(ع) راست گفته و ابوهريره دروغ گفته است ؟! ابوهريره عصباني شده و چيزهايي درباره حضرت علي(ع) گفته و حضرت علي(ع) هم عصباني شده و چيزهايي درباره ابوهريره گفته است و هيچکدام هم درست نگفتند و نه علي(ع) راست گفته و نه ابوهريره راست گفته و هر دو دروغگو هستند .
أعمش بجاي اينکه از حضرت علي(ع) دفاع کند ميگويد که هر دو دروغگو هستند و از روي عصبانيت چيزهايي از دهانش بيرون آمده است .
و آنکه گفتيم « وَ ذَکَرَ فِي آخَرِهِ کَلاَماً لِأبي هُرَيرِۀ فِي عَلِي وَ کَلاَماً لِعَلِي فِي أَبِي هُرَيرَۀ » که متن را نگفته بود از اين آخر روايت مشخص ميشود که مقصود چه بوده است و به همين دليل مغيرۀ بن سعيد را جزء ضعفاء نقل ميکنند چون اين عقيده را داشته است .
ضعفاء عقيلي ـ جلد 4 ـ صفحه 379
ولي در واقع أعمش روايت را رد نميکند يعني اصل روايت ثابت است که ابوهريره از حضرت علي(ع) بدگويي کرده و حضرت علي(ع) هم درباره ابوهريره بدگويي کرده است ولي ميخواهد اين را توجيه کند که عصبانيت بوده است و خيلي مهم نبوده است .
ابوهريره هم که دشمن حضرت علي(ع) است و در بخاري روايات او آمده است و اينها افرادي بودند که ناصبي و دشمن حضرت علي(ع) بودند
و طيف ديگري که از آنها روايت نقل شده شراب خوارها و غيره بودند که يکي از آنها وکيع بن جراح بوده است که مزدي در تهذيب الکمال جلد 30 صفحه 484 درباره او ميگويد « رَوَي لَهُ الجَمَاعَۀ » همه صاحبان صحاح سته از او روايت نقل کردند .
اما طبق 4 روايت صحيح السند اهل سنت او اهل شرابخوري بوده و اهل خوردن مسکرات بوده است و يعقوب بن سفيان بصوي شاگرد احمد بن حنبل از استاد خود احمد بن حنبل نقل ميکند که احمد خودش شاگرد وکيع بوده است از احمد بن حنبل نقل کردند که اگر استاد تو وکيع و استاد ديگرت عبدالرحمن اختلاف داشتند در متن روايت حرف کدام را قبول کنيم و گفت حرف عبدالرحمن بهتر است به چه دليل که در عبدالرحمن بود و در وکيع نبود و يکي از اينها اين است « وَ عبد الرحمن يَجتَنِبُ شُربَ المُسکَر » عبد الرحمن از نوشيدن مسکرات پرهيز ميکند .
يعني ميگويد وکيع بهتر است يا عبد الرحمن مسکرات نميخورد يعني وکيع مسکرات ميخورده است و اين روايت خيلي واضح است ، وکيع بن جراح در صحيح بخاري و ساير کتب روايت دارد و همين باعث اشکالات در روايات او شده است .
المعرفۀ و التاريخ کتاب يعقوب بن سفيان است که خود يعقوب هم احتياج به توثيق ندارد و خيلي مشهور است در جلد 1 صفحه 413 از استادش احمد بن حنبل نقل کرده است و احمد هم شاگرد وکيع بوده است و از اين سند قوي تر احتياج داريد ؟؟؟ سند به اين واضحي است که ميگويد وکيع راوي مشهور صحيح بخاري شرابخوار بوده است .
خطيب بغدادي در تاريخ جلد 13 صفحه 502 با سند صحيح نقل کرده است با چندين راوي که همه آنها مورد اعتماد هستند وسایت حضرت ولی عصر(عج) مقاله اي در مورد اين روايت مطلب گذاشته شده است که تصحيح سند اين روايت است
که ميگويد اسحاق بن بهلول که از راويان مشهور اهل سنت ميگويد وکيع بنزد ما آمد در مسجدي در کنار فرات منزل کرد و براي شنيدن روايت نزد او ميرفتم روزي به من گفت برايم شراب کشمش بياور و من شب برايش يک شراب جا افتاده بردم و شروع کردم از روي جزوه هايش ميخواندم و او هم شراب ميخورد وقتيکه شراب تمام شد چراغ را خاموش کرد تا من نتوانم بخوانم و گفت اگر برايم بيشتر شراب آورده بودي من به تو بيشتر روايت ميدادم و الآن که شرابها تمام شد ديگر بيشتر از اين حق خواندن روايت نداري .
روايت ديگري نقل ميکند در همين کتاب تاريخ بغدادي جلد 13 صفحه 502 با سند صحيح کهشخصي نزد وکيع آمد و به او کنايه گفت گفت فلاني من ديشب من شراب کشمش خورده بودم در خواب ديدم که بمن گفتند تو مست کننده نوشيدي وکيع گفت اين کسيکه اين حرفها را زده شيطان بوده است و اينها مشکل ندارد و حرام نيست .
روايت بعدي که خطيب بغدادي با سند صحيح نقل ميکند از نعيم بن حماد و ميگويد که شام نزد وکيع بوديم « فَقَالَ أَيُّ شَيئٍ تَُرِيدُونَ أَجِيئَکُم بِهِ » چي دوست داريد براي شما بياورم « نَبِيذُ الشُّيُوخِ أَو نَبِيذُ الفَتيَانِ ؟ » شراب مخصوص پيرمردها يا شراب مخصوص جوانها ؟ ( فرقش را خودشان بهتر ميدانند و متخصصين فن ميدانند ) « قُلتُ تَتَکَلَّمُ بِهَذَا ؟ » اين حرفها چيست که ميزني ؟ ما شراب بخوريم ؟ « قَالَ هُوَ عِندِي أَحَلُّ مِن مَاءِ الفُرَاتِ » براي من از آب فرات هم حلالتر است « قُلتُ مَاءُ الفُرَات لَم يُختَلَفُ فِيهِ » کسي درباره حلال بودن آب فرات شک نکرده است ولي اين شراب است و تو شراب را با آب فرات مقايسه ميکني ؟ اين چه حرفي است که تو ميزني .
مجموعه اي که بخاري جمع آوري کرده است خوارج و ناصبي و دشمن اميرالمؤمنين و شرابخوار در آن است و متأسفانه اين روايتهايي که بخاري اينگونه نقل کرده است مايه تأسف است .
از آنطرف ببينيم از اهلبيت چقدر روايت نقل کرده است از اميرالمؤمنين(ع) که بنظر اهل سنت خليفه چهارم است فقط 29 روايت نقل کرده است .
مقدمه فتح الباري ـ صفحه 276
از ابوهريره دشمن حضرت علي(ع) 446 روايت نقل کرده است !!!
مقدمه فتح الباري ـ صفحه 477
از عايشه همسر پيامبر که در سايت از مقاتل الطابلببين روايتي با سند معتبر گذاشته شده که ثابت ميکند که عايشه با حضرت علي عليه السلام دشمني داشته است و زماني که خبر شهادت حضرت علي عليه السلام را شنيد سجده کرده است و از عايشه که بجنگ حضرت علي عليه السلام هم آمده است و جنگ را نميتوانند منکر شوند و روايتش در صحيح بخاري آمده است و از عايشه 242 روايت نقل کرده است و از فاطمه زهرا سلام الله عليها تنها 1 روايت نقل کرده است و از امام حسن و امام حسين عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده .
مقدمه فتح الباري ـ صفحه 475
از جناب عمار و جناب سلمان فقط چهار روايت نقل کرده است .
مقدمه فتح الباري ـ صفحه 477
از عبدالله بن عمر و انس بن مالک که بدشمني اهل بيت(ع) شهره هستند 2630 و 2286 روايت نقل کرده است .
أسماء الصحابۀ الروات ـ صفحه 38 و 39
چرا از اينطرف اين همه روايت نقل کردند و از شرابخوار و ناصبي و دشمن اميرالمؤمنين(ع) و خوارج نقل کردند ولي از امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام عسگري عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده است و با خيلي از اينها هم بخاري معاصر بوده است ،
بنظر علماء و بزرگان اهل سنت ائمه(ع) ما از جهت روايت ضعيف نبودند و ذهبي درباره ائمه ما ميگويد « ألحسن و الحسين فَسِبطَا رسول الله وَ سَيِّدَا شَبَابَ أَهلَ الجَنَّۀ وَ لَکَانَا يَصلَحُ لِذَلِکَ » اگر حسن(ع) و حسين(ع) خليفه بودند و شايسته بودند و زين العابدين(ع) شايسه امامت بوده است و فرزندش باقر(ع) فقيه بود و شايسته خلافت بود و فرزند او جعفر الصادق(ع) بزرگ منزلت بود و از ائمه علم بود و از منصور دوانيقي شايسته تر بخلافت بود و فرزندش ايشان موسي بن جعفر(ع) بزرگ منزلت بود داراي علم زيادي بود و فرزند او علي ابن موسي الرضا (ع)بزرگ منزلت و ... بوده است .
سير اعلام النبلي ـ جلد 13 ـ صفحه 120 و 121
سؤال ما اين است که چرا بخاري از اينها روايت نقل نکرده است ؟؟؟ چه مشکلي بوده که بخاري آنطرف را قبول کرده است ولي اينطرف را قبول نکرده است .
اين همه ارزش براي ائمه(ع) ما خودشان نقل کردند پس چرا بخاري اينقدر کم از ائمه(ع) ما نقل کرده است که از فاطمه زهرا سلام الله عليها 1 روايت نقل کرده است و از امام حسن و امام حسين عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده است و از امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام عسگري عليهم السلام هيچ روايتي نقل نکرده است !!!
اينکه نميشود بگوئيم که نسل چندم خليفه دوم عمر بن خطاب را بعنوان راويان روايت و صحيح السند قبول داريد و حتي غلامان آنها را بعنوان رواي قبول داريد ولي نسل و ذريه پيامبر اکرم(ص) را بعنوان راوي روايت پيامبر قبول نداريد !!! اين برخورد صحيح نيست .
بسم تعالی
سلام خدمت دوستان گرامی
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ...
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند...// احزاب 6
کل احادیثتان از همین دست است
دوست عزیزمو قعی که از طریق قران و منطق با شما بحث می کنم انتظار دارم با قران جواب بدهید نه با حدیث
من انچه شرط بلاغ است با تو می گویم خواه از سخنم پند گیر خواه ملال
62
77
81
از نظر بنده ادامه ی بحث به این شکلی که پیش می رود بی معنی ست بیشتر بجای اینکه دنبال حقیقت باشید دنبال اثبات عقاید خودتان هستندو یک مشت احادیث بی معنی و اتهمات بی مورد و بدون مدرک میبینم البته منظورم شخص شما نیست کلی عرض کردم .
یا حق
به نام خدا
light;253617 نوشت:
با سلام
چرا بزرگوار ؟ ما عرض كرديم كه اهل بيت مصاديق مختلفي در قرآن كريم دارند .آيا اگر به شما بگويند پسر يك فرد اهل او نيست برايتان قانع كننده است ؟ اما قران كريم پسر نوح (ع) را اهل آن حضرت (ع) نمي داند . شما چه توجيهي براي اين مساله داريد ؟
در آيه 33 احزاب هم مصاديق اهل بيت بايد مشخص شوند كه چه كساني هستند و پيامبر (ص) اين مصاديق را معرفي نمودند در زمان نزول آيه و حيات پيامبر (ص) و پس از آن هم كسي ترديد نداشت كه اهل بيت مصاديق خاصي هستند كه پيامبر (ص) معرفي نموده است شاهد اين مدعا را هم در استنادات قبلي خدمتتان عرض كردم .لطفا براي رد دلايل ، دليل و مستند ذكر كنيد يك حرف كلي كه بفرماييد من دليل قانع كننده نيافتم ، براي رد يك مطلب علمي كفايت نمي كند ، شما چه پاسخي داريد كه پسر نوح اهل او نبود ؟ چرا پيامبر (ص) براي اهل بيت ، مصاديق مشخص ذكر نمود و تا مدتها آنان را با اين نام مي خواند ؟ چرا همسرانش را اهل بيت خطاب نمي كردند تا همه بدانند كه زنان هم وارد مصاديق اهل بيت - به معناي خاصش در آيه 33 احزاب- هستند ؟
خير برادر گرامي "کم" ضمیر است و طبعا ضمير نيازمند مرجع است . در عربی، فقط ضمیر شأن است که به مرجعی بعد از خودش اشاره میکند و ساير ضماير به مرجع قبل از خود باز مي گردند . لذا در این جا ضمیر "کم" باید به مرجعي در قبل باز گردد. به عبارت ساده تر، ضمير "کم" یعنی "شما"، یا مرجع مقالی دارد یعنی همان اشاره وقت بیان، كه نشان مي دهد مرجع ضمير كيست . مثلا من بدون این که قبلا حرفی زده باشم، به چند نفر می گويم : شما انسانهاي خوبی هستید؛ این شما مخاطبش را هنگام بیان این حرف نشان مي دهد.
یا مرجع ماقبل الذکر دارد، یعنی قبلا یك بار اسم برده شده بعد براي آن ضمير آورده مي شود، مثل ایات قبلی آيه تطهيركه اول فرموده " یا نساء النبی" بعد با ضمایر مونث به آنها اشاره کرده است.
حالا، اگر "انما یرید الله لیذهب عنکم..." اصلا رابطه ای با قبلش نداشته باشد و این بخش در شأن نزول ديگري نازل شده باشد، این جا باید ببینیم شأن نزول ایه چه کسانی بودند، یا اهل البیت به چه کسانی گفته میشود، و یا این که با تشریح اراده الاهی و اذهاب رجس، ببینیم چه کسانی میتوانند مصداق ایه باشند.
اما اگر رابطه ای با بیانات قبلی داشته باشد (که طبق نظر اهل سنت دارد)، آنوقت ضمير "کم" باید به مرجعی که قبلا اسمش برده شده است یعنی زنان پیامبر(ص)، باز گردد؛ وقتی قراراست این ایه تکمیل ایات قبلی باشد و هدف خطابات قبل به زنان پیامبر(ص) باشد، باید ضمیری بكار رود که به مرجع مناسبش در قبل باز گردد، نه در بعد از خودش
اولا ما از خود برادران اهل سنت نقل كرديم كه پيامبر (ص) عبا را از دست ام سلمه كشيدند و اجازه ورود به زير عبا را به او نداند ، عرض شد كه تمامي مصادر از اهل سنت است هنوز ما دلايل شيعه را بيان نكرديم .
ثانيا خب بنظر شما چرا پيامبر (ص) نگذاشتند ام سلمه زير عبا وارد شود ؟
آيا دليلش اين بود كه نيازي نبود ؟
يا اينكه پيامبر (ص) در صدد بيان مصاديق اهل البيت بودند ؟ لذا نمي خواستند غير از مصاديق اصلي اهل البيت ، فرد ديگري وارد در اين مصداق و تعريف شود ؟
آيا معناي سخن شما اين است كه پيامبر (ص) فرمودند ام سلمه تو بر خير هستي و نياز نيست در زير عبا وارد شوي اما منظورشان اين بوده كه نعوذ بالله حضرت زهراي مرضيه و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) بر خير نيستند و بايد در زير عبا داخل شوند تا بر خير گردند ؟!!!
اميدوارم متوجه باشيد كه سخنان شما چه مفاهيم منفي و نادرستي را در بر دارد .
لطفا شما مستند و عاقلانه - به فرمايش خودتان - بيان بفرماييد كه چرا پيامبر (ص) اين چهار نفر - بانضمام خودشان - را در زير عبا جمع كردند ؟ كه چه بشود ؟ منظورشان از انجام اين كار چه بود ؟
آيا نياز بوده كه دائما خود را به عنوان ام المومنين معرفي كنند ؟!!! چرا همواره خود را ام المومنين معرفي مي كردند بويژه عايشه كه در اين زمينه بسيار بسيار مصر بود و از اين عنوان ، براي اهداف اجتماعي و سياسي بهره مي برد اما همين عايشه نه تنها در هيچ جا خود را به عنوان اهل بيت پيامبر (ص) معرفي نكرده بلكه خود يكي از افرادي بوده كه مصدر روايات اهل سنت در زمينه معرفي مصاديق حقيقي اهل بيت پيامبر ند .
حتما توجه داريد كه عنوان اهل بيت بودن با توجه به آيه 33 سوره احزاب ، داراي اهميت و ارزش بيشتري نسبت به ام المومنين بودن است لذا اگر عايشه از مصاديق اهل بيت بود ، هرگز از معرفي خود و از استفاده از اين سمت مهم ، چشم نمي پوشيد .
بله شده است نه تنها اين چهار نفر ، بلكه ساير ائمه هدي عليهم السلام نيز خود را در جايگاهها و موارد بسيار ، اهل البيت و مصداق آيه تطهير معرفي كرده اند .
ببينيد دوست بزرگوار ! هيچ مسلماني بر طبق آيه شريفه قرآن كريم ، اجازه اتهام بستن به عايشه در خصوص ماجراي افك را ندارد و او از اين جهت كاملا مبراست و ما نيز اذعان داريم .
اما جريان اهل بيت بودن ماجراي ديگري است و بحث تاپيك نيز فعلا در اين خصوص است .
ما از شما و ساير برادران و خواهران بزرگوار اهل سنت متوقعيم اگر در اين جا مطلبي قرار مي دهيم با دقت و عنايت بخوانند نه با بي توجهي از كنارش رد شوند و صرفا بنگارند :" قانع كننده نيست " اين كه نشد دليل !
بزرگوار ما استدلال كرديم كه بر طبق آيه شريفه قرآن :" و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم " وظيفه تبيين آيات بر عهده پيامبر (ص) است ، حضرتشان (ص) هم در راستاي انجام اين وظيفه و تبيين مصاديق اهل بيت - كه همه بشناسند و كسي اختلاف نكند - به معرفي عملي و لساني اهل بيت (ص) دست زدند و مدارك اين تبيين را نيز تا اينجا از مصادر و منابع معتبر و صحيح اهل سنت نقل كرديم .
توقع مي رود يا نقد نماييد يا بپذيريد زيرا پاسخ شما :"بنظرم ايه قران را بايد با قران جواب داد نه حديث شما قران كه معجزه الهي هست را با احاديثي كه معلوم نيست مقايسه ميكنيد" با صريح قران در تضاد است كه وظيفه تبيين آيات را بر عهده پيامبر (ص) نهاده است آيا شما اين تبيين پيامبر (ص) را از غير از روايات صادره از ايشان دريافت مي كنيد ؟ بنظر شما تبيين پيامبر (ص) از چه راهي صورت گرفته است ؟
اگر شما اين تبيين را- كه از طريق قول و فعل و تقرير از پيامبر (ص) صادر شده است را - نپذيريد و بخواهيد فقط قرآن كريم را مرجع قرار دهيد و به تبيين پيامبر (ص) بي اعتنا باشيد ، لطفا بفرماييد بر مبناي كدام آيه شريفه نماز صبحتان را دوكعتي مي خوانيد ؟
اما ما معتقديم بر مبناي سخن خود قران كه وظيفه تبيين آيات را بر عهده پيامبر (ص) نهاده است ، حضرتشان (ص) به معرفي و تبيين مصاديق اهل البيت در آيه 33 سوره مباركه احزاب پرداختند و اتفاقا همسران پيامبر (ص) هم در معرفي اين مصاديق و تبيين پيامبر (ص) نقش داشتند - من جمله روايتي كه مسلم از عايشه يا ترمذي از ام سلمه آورده و نيز ساير روايات معتبر كه از همسران پيامبر (ص) نقل شده و آنان ( همسران پيامبر (ص)) پنج تن را مصاديق اهل بيت در آيه معرفي نمودند و آيه را در شان اين پنج نفر بيان كرده اند و معتقديم كه همسران پيامبر (ص) بر خلاف نظر برادران اهل سنت ، خود، خويشتن را از اهل بيت نمي دانستند اما ام المومنين مي دانستند .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت شما جناب هدی محترم
ظاهرا کلام بنده را با دقت نمی خوانید
گقت ای نوح او اهل تو نیست او عملی غیر صالح است ....
که دلایل انها را خدمتتان عرض کردم بقیه ی چیزها روشن است سیاق ایات . معنی عرفی اهل البیت و
از نظر بنده حقیقت عین روز روشن است فقط کسی که حقیقت را قبول کند باید باشد که تعصبها مانع حضور این شخص می شوند
-------------
کلامی دوستانه به شما
حال جدای از این همه دلیل, لطف کنید و بروید قران را بخوانید (البته اگر زبان عربی بلد باشید )ببینید موقع تلاوت آیات ذهن شما به کدام سمت هدایت می شود .آیا جز همسران پیامبر است ؟( مگر اینکه به زور ذهن خودمان را منحرف کنیم که اینها نیستند و ... ) که همین کفایت میکند.بنده خودم شیعه هستم سید هم هستم ولی هر موقع قران را خواندم چیزی جز این نبوده
والله هو الهادی ٪
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی(عج)
اجرک الله یا صاحب الزمان (عج)
ایام شهادت مولی الموحدین امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) را به تمام ولایت پذیران حضرت تسلیت میگویم
دلیل اول اهل سنت (سیاق آیات)
ادعا:
سیاق آیه و اینکه آیه تطهیر بین آیات ناظر به همسران حضرت پیامبر(ص) قرار گرفته، دلیل بر اینست که مخاطب این قسمت آیه هم زنان حضرت پیامبر(ص) است.
پاسخ:
تمسک به وحدت سیاق آیه در اینجا در صورتی صحیح است که ثابت شود:
الف) نزول قسمت مورد بحث از آیه تطهیر، هم زمان با نزول آیات قبل و بعدش که خطاب به همسران حضرت پیامبر(ص)است، بوده است.
ب) قرائن لفظی آیه تطهیر با آیات قبل و بعدش یکسان باشد.
ج) لحن کلام و خطاب آیه تطهیر با آیات قبل و بعدش یکسان باشد.
(اصلا این جا لحن فرق می کند)
عدم اثبات این موراد و دست کم تردید در این موارد، موجب بطلان استناد به سیاق آیات می شود.
در اینجا هر کدام از این موارد را به صورت چکیده بررسی می کنیم:
الف) نزول همزمان این قسمت آیه، با آیات قبل و بعد آن:
برای کشف این مطلب باید به روایات شأن نزول مراجعه کنیم و ببینیم آیا چنین بوده یا نه. وقتی به روایات شأن نزول آیه مراجعه می کنیم
(که بخش کوچکی از آنها را آلوسی، مفسر معروف و متعصب اهل سنت در روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج11، ص 195 آورده و تصریح می کند که آیات نازله درباره 5 تن آل عبا که از ام سلمة روایت شده قابل شمارش نیست)،
با توجه به این روایات که فضای نزول آیه را هم ترسیم می کند می بینیم که روایات شأن نزول، یک فضا و زمان خاص جداگانه ای برای نزول آیات ترسیم می کند که چکیده آنها چنین است که:
پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی(ع) وحضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین (ع) را زیر پوششی قرار دادند و گفت: پروردگارا اینها اهل بیت من هستند و آیه کریمه هم با بیان خاصش نازل شد.
برخی همسران حضرت پیامبر(ص)مانند ام سلمه می پرسد: آیا من هم جزو این اهل بیت هستم؟
حضرت می فرماید: نه، ولی تو بر خیر و خوبی هستی! (روح المعانی/همان)
(که باز ایراد نگیرید من در پست های قبلیم اثبات کردم که این سخنان شما دلیل نمی شود...حتی گفتم حضرت پیامبرخاتم محمد مصطفی(ص) ممانعت از ورود ام سلمه نمود و عبا را از دست وی کشید!!!!!!!!کشید!!!!!)
پس مطابق ظاهر روایات، این قسمت آیه، نزول جداگانه و خاصی داشته و دارای مکان و زمان و مخاطب خاص بوده است و ارتباطی به همسران حضرت پیامبرخاتم(ص) ندارد.
ب) وحدت قراین لفظی:
در آیات قبل و بعد، دائما با ضمایر مؤنث، مطالبی خطاب به زنان حضرت محمد مصطفی(ص) بیان شده، اما به یکباره و بدون هیچ مقدمه ای در آیه تطهیر، ضمایر مذکّر می شود!
اگر در اين بخش هم مراد از ضمير «كُم» در «عنکم» آیه تطهیر، همان زنان پيامبر اكرم(ص) باشد، می بايست مثل ضمائر قبلی و بعدی مؤنث بكار می رفت تا نظم و سياق آيه محفوظ باشد و ضمير مذكر برای مؤنث بكار نرود.
بنابراين همين كه در اين بخش ضمائر بكار رفته عوض شده، نشان می دهد كه مخاطب هم در اين بخش عوض شده است.
از سوی دیگر، در اين چند آيه سوره احزاب كه خدای سبحان خطاب به زنان حضرت محمد مصطفی(ص) دستوراتی را بیان می فرماید، هر كجا كلمه «بيت» را در رابطه با زنان پیامبر بكار می برد، از صيغه جمع «بيوت» استفاده می کند، اما اين كلمه را در آيه تطهير كه بخشی از همين چند آيه است، به صورت مفرد بكار می برد!
بنابراين خود اين اختلاف تعبير نشان می دهد كه اهل اين «بيت»، با اهل آن «بيوت» (كه زنان پيامبرند)، متفاوت اند؛ وگرنه اينجا هم می بایست تعبير «اهل البيوت» را بکار می برد، نه «اهل البيت».
ج) وحدت لحن کلام:
در آیات قبل و بعد آیه تطهیر، پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .
بسم الله الرحمن الرحیم
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً (28)
يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً (30)
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32)
وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه... (33)
اما در قسمت مورد بحث از آیه تطهیر، به یک باره لحن کلام تغییر می کند و گویی از جنس دیگری سخن می گوید و از اراده حق تعالی به تطهیر خاص اهل البیت خبر می دهد! لحنی که دیگر خبری از امر و نهی و توصیه و سفارش در آن نیست بلکه حاوی خبری از جنس دیگر است؛ پاکی خالص!
پس می بینید که نه از نظر سیاق، و نه از نظر وحدت ضمایر و کلمات، و نه از نظر لحن کلام، نه تنها قرینه کمکی بر ادعای اهل سنت نداریم، بلکه قراین بر خلاف آن مدعا شهادت می دهد!
همچنین خدمت شما دوست بزرگوار شیعه و سید هم سلام می گویم و ایام شهادت امام علی(ع) رو تسلیت می گویم:
در پایان این قسمت من هم توصیه ای به شما دارم...باور بفرمایید دوست آن کسی هست که این موارد را به دوستش بگوید...دشمن ان کسی است که بگوید می خواستم بگویم
خیلی ها این شبهات رو دارند...و خوشبختانه رفع شده است:
کلامی برادرانه به شما:
شما اگر شیعه هستید!!!!!!باید محتاج به نظر مرجعیت شیعه باشید..نه این که تنهایی فتوا دهید!!!!!آیا شما این جا بیشتر علم دارید یا مرجعیت شیعه که عمر خود را برای رسیدن به حق مصرف کرده است؟؟؟؟؟؟
اگر شیعه هستید باید تابع کلام ائمه معصوم (ع) باشید .
اگر شیعه هستید نبایستی مرتکب قیاس شوید(به گمان من شما مرتکب قیاس شده اید...البته این نظر شخصی من هست...)
هیچ می دانید که قیاس را اولین بار شیطان انجام داد!!!!!!!!!!!!!!
در قرآن تاکید فراوان به علم آموزی دارد!!!!!!اصلا خود قرآن معجزه پیامبر گرامی (ص) ما است.....یعنی معجزه =کتاب؟؟؟؟یعنی معجزه هم علم است؟
چرا از چیزی که علم ندارید پیروی می کنید؟؟؟
آیا شما بیشتر تشخیص می دهید یا مرجعیت شیعه؟
لذا توصیه من این است که اگر شبه ای در ذهنتان هست به سراغ متخصصش بروید....یعنی مرجعیت شیعه.....شما وقتی مریض می شوید به پزشک مراجعه می فرمایید دوست بزرگوار من......در مورد این شبهات هم (طبیعی است) به مرجعیت مراجعه فرمایید%
باشد که که انشالله رفع سرگردانی شود/....../
موفق و موید باشید...
دلیل دوم اهل سنت (معنای عرفی اهل البیت)
ادعای اهل سنت:
معنای عرفی «اهل البیت» که شامل همسران حضرت محمد مصطفی(ص) هم می شود.
پاسخ:
بله، معنای عرفی اهل البیت، شامل همسر انسان هم می شود و از این جهت، می توان گفت اگر هیچ قرینه دیگری نداشته باشیم،
کلمه «اهل البیت» شامل همسران پیامبر هم می شود
و آن تصریح خود حضرت محمد مصطفی(ص) بر این مطلب است؛ یک روایت به عنوان نمونه:
آلوسی از ترمذی و حاکم (که هر دو روایت را صحیح دانسته اند) و نیز از ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي نقل می کند که ام سلمه گفت: در خانه من بود که آیه تطهیر نازل شد که در آن خانه،حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع) و امام حسن(ع) وامام حسین(ع) حضور داشتند. پس رسول خدا با عبایی که بر دوش داشت آنان را پوشاند و گفت: [پروردگارا] اینان اهل بیت من هستند پس پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان بدار.
أخرج الترمذي و الحاكم و صححاه و ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي في سننه من طرق عن أم سلمة رضي اللّه تعالى عنها قالت في بيتي نزلت إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و في البيت فاطمة و علي و الحسن و الحسين فجللهم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم بكساء كان عليه ثم قال: هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا. (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج11، ص: 195)
آلوسی با نقل روایات دیگر می گوید: ام سلمة (که از همسران پیامبر بود) به ایشان عرض کرد: آیا من هم از آنان (اهل البیت) هستم. حضرت هم پاسخ دادند: تو همسر پیامبری و بر خیر و خوبی هستی [اما جزو این اهل البیت نیستی]. (همان)
(باز هم در پرانتز تاکید می کنم که یادتان نرودحضرت محمد مصطفی(ص) او را منع کردند تا وارد شود و حتی از دست او کشیدند)
آلوسی که از بزرگان مفسرین و از متعصبان اهل سنت است بعد از ذکر نمونه هایی از این دسته روایات می گوید: «و دعائه لهم و عدم إدخال أم سلمة أكثر من أن تحصى» (همان)؛
روایاتی که می گوید: «حضرت محمد مصطفی(ص) برای امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) که در زیر عبا بودند دعا کرد و آنها را اهل بیت خود نامید و ام سلمة که همسرش بود را داخل کساء نکرد و از آن اهل بیت محسوب ننمود»، قابل شمارش نیست!
پس در پایان اضافه می کنم که ادعای شما این جا درست نیست
بله همسر هر شخصی اهل بیت او هستند اما نه این جا
نه در این آیه....
این اهل بیتی که این جا آمده است شامل همسران نمی شود%%%
دلیل سوم اهل سنت (چند روایت معدود)
حالا سؤال اینست که آیا می توان به روایات عکرمه اعتماد کرد؟
ادعا:
چند روایت وارد شده که همسران حضرت محمد(ص) را مصداق آیه دانسته است!
پاسخ:
عمده روایاتی که فریقین نقل کرده اند و بزرگان اهل سنت هم به صحت آن روایات شهادت داده اند، ناظر به پنج تن آل عباست؛
(یعنی برخی روایاتی که دارند که به آن استناد می کنند ..کم و معدود است ....اما از طرف دیگر...اکثر روایاتشان که صحیح السند هم هستند و بالغ بر 70تا هستند حرف شیعه را ثابت می کند و همسران را مشمول نمی داند)
که یک نمونه اش را از روح المعانی آلوسی نقل نمودم؛ آلوسی می گوید:
روایاتی که جریان کسا را نقل می کند و امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) را اهل بیت برمی شمارد و همسران حضرت محمد(ص) (مانند ام سلمه) را خارج از مصداق اهل البیت بیان می کند، قابل شمارش نیست! (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج11، ص: 195)
اما روایاتی که همسران حضرت محمد(ص) را هم مصداق «اهل البیت» معرفی کرده، اندک است:
یک روایت که اهل سنت بر آن تاکید دارند و آلوسی هم نقل می کند، از طریق عکرمه نقل شده؛ عكرمه از ابن عباس روايت می كند كه آيه تطهير در مورد زنان پيامبر اكرم(ص) نازل شده است! در روایت دیگری آمده که عکرمه در بازار فریاد می زد: [ای مردم] آیه تطهیر درباره زنان پیامبر(ص) نازل شده! (همان/ص 194)
عكرمه راوي اين روايت از افرادي است كه علماء علم رجال او را ضعيف دانسته اند و او را دروغ گو معرفی كرده اند.
ذهبی (رجالی معروف اهل تسنن) در ميزان الاعتدال نكاتی درباره او نقل می كند كه برخی را نقل می كنيم:
الف: علی ابن عبيد درباره عكرمه گفت: «انّ هذا الخبيث يكذب علی ابی»؛ اين خبيث به پدر من دروغ مي بندد.
ب: محمد بن سيرين: «ما يسوءني ان يكون من اهل الجنة و لكنّه كذاب»؛ من ناراحت نمی شوم كه او از اهل بهشت باشد اما او كذاب و دروغ گوست.
ج: ابن ابی ذئب: «رأيت عكرمه و كان غير ثقة»؛ من عكرمه را ديده ام، امّا او غير مطمئن بود.
د: مطرف بن عبدالله: «سمعت مالكاً يكره ان يذكر عكرمه و لا رأي ان يروي عنه»؛ مالك خوشش نمی آمد كه از عكرمه يادی كند و ندیدم كه از او روايت كند.
بنابراين به روايات عكرمه كه خود علمای رجال اهل تسنن وی را كذاب معرفی كرده اند نمی توان اعتماد و تمسک كرد. اسناد روایات عکرمه و روایات دیگر مورد ادعا دارای اشکالات متعدد دیگری هم هست که فعلا به همین مقدار اکتفا می شود.
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]حتما رجوع کنید
[=Arial Black]
[=Arial Black]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست گرامی
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
حال جدای از این دلایل بل فرض در ایات قبل لحن همان گونه هست که فرمودید
دلیل نمیشود که دیگر تا اخر لحن همانطور بماند و تغییر نکند !!! ما لکم کیف تحکمون
بنده دلایل را اوردم که ایه تطهیر مربوط به همسران پیامبر است
و کاملا عین روز روشن است
اینکه نشد دلیل چون مرجع است همه چیز می داند. احتمال همیشه وجود دارد که معلم از دانش اموزان خود مطلب نیز یاد بگیرد , که این در مورد مرجع هم صدق می کند
دلایل مرجع همان مطالبی بود که کپی کردید که جواب انها کاملا واضح بیان شد .
در ضمن این ادرسی که دادید بنده از قبل تمام مطالب ان را خوندم همان مطالبی هست که بیان کردید لطفا تکرار مکررات نفرمایید چون با تکرار چیزی ثابت نمی شود .
بنده فکر نکنم دوباره بیایم و ادامه ی بحث بدم کسی که دنبال حقیقت است می توانند حقیقت را با خواندن مطالبی که عرض شد بیابد و نیاز به تکرار نیست
یا حق
ممنون برادر. اجازه بدهید بنده هم دراین امر خطیر به شما کمک کنم.
سوره ی تحریم:
آیه چهارم
پیامبر اکرم ص با کرامت خود تمامی توطئه را به آن زن نگفت. ولی می دانیم که توطئه آن دو زن به قدری بزرگ بوده است که خداوند می فرماید برای مقابله با آن توطئه سپاهی را آماده کرده است ! قران میفرماید:
"اگر شما دو زن (عائشه و حفصه) از كار خود به پيشگاه خدا توبه كنيد [خدا توبه شما را مىپذيرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستى منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پيامبر به يكديگر كمك دهيد [راه به جايى نخواهيد برد] زيرا خدا و جبرئيل و صالح مؤمنان [كه على بن ابىطالب است] يار اويند، و فرشتگان نيز بعد از آنان پشتيبان او خواهند بود. "
خداوند به صراحت میفرماید که دل این دو زن (عائشه و حفصه) منحرف گشته است و قصد توطئه بر علیه پیامبر دارند !
آیه پنجم
در آیه بعدی خداوند به شدت این دو زن را تهدید می کند:
"اگر پيامبر، شما را طلاق دهد اميد است كه پروردگارش همسرانى بهتر از شما كه: مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه كار، خداپرست، روزهدار، غير باكره و باكره باشند، به او عوض دهد."
اين دو مثلى است كه خداوند براى عايشه و حفصه زده است تا آنها را بيم دهد و بدانند كه زن پيغمبر بودن به تنهايى به حال آنان ، نه سودمند است و نه زيانبخش ، بلكه سود و زيان انسان به علم و ايمان او بستگى دارد.
خداوند در این آیه میفرماید که اگر پیامبر شما را طلاق دهد, به او زنهایی می دهد که بهتر از شما هستند.
زنهایی که بر خلاف شما که کافرید آنها مسلمان و مومن هستند.
بر خلاف شما که از پیامبر فرمان بردار نیستید آنها فرمانبردارهستند.
برخلاف شما که پس از انجام گناه توبه نمیکنید آنها توبه کار هستند.
بر خلاف شما که همه چیز را می پرستید غیر از خداوند آنها خداپرستند.
و....
دلالت این آیه بسیار واضح و روشن است. معلوم است وقتی که خداوند میگوید در عوض عائشه و حفصه خدا زنان مسلمان و مومن و خداپرست و... به پیامبر میدهد یعنی عائشه و حفصه این صفات را نداشته اند. زیرا اگر این صفات را داشته اند لفظ "یبدله" که در این ایه استفاده شده معنایی نخواهد داشت.
آیه دهم
در این آیه خداوند برای عائشه و حفصه این دو زن خائن و توطئه کننده زنهای پیامبران قبل را مثال می زند:
"خدا براى كافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده كه تحت سرپرستى و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولى به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو [پيامبر] چيزى از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نكردند و [هنگام مرگ] به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد."
جواب یک شبهه
در واقع خداوند در این آیه به آن کسانی که سوال می کنند چگونه میشود همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه واله خیانت کار باشند جواب می دهد که خیانت زنها به پیامبران مساله تازه ای نیست. بلکه زنهای پیامبران گذشته نیز خیانت کرده اند و خداوند جایگاه آنان را آتش معرفی می کند! پس نزدیکی و قرب به انسانی وارسته و صالح هیچگاه دلیل خوب بودن شخصی نمی باشد.
کمک دیگری اگر از دستم بر بیاید مضایقه ندارم برادر. هرجا کمک خواستی بگو من بیایم برادر.
یا علی.
دوست گرامی :
لحن خود آيات نيز حاكى از توبيخ و مذمت است......چرا دقت نمی کنید....
حالا قانع شدید بزرگوار؟
همین ایاتی که خودتون آوردید و توجه کنید
.....................................
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
اولا شما هنوز مرجع نشده اید..نمی توانید جای مرجعیت باشید..این 1
دوما در مورد این که گفتید احتمال وجود دارد که ......شود
اینو می گم که شاگردی که خود از استاد مرجع خودش جلو بزند مرجع می شود!!!!!یعنی اعلم تر است؟
نه اینی که شما می گید....
ممکنه شاگردی پیدا بشود و همین طوری قیاس کند...همین طوری شب بخوابد..روز یه باد گلو بکند بیاد روز تفسیر کند...و حرف خودش رو فقط درست بداند
بزرگوار لطفا دلیل علمی بگید
من گفتم لحن متفاوت هست...در آیه تطهیر مدح است.
شما امدید 2تا ایه کپی کردید گفتید کجای این لحن .....هست
حالا من می گم اگر لحن به این شکل است همه با قید و شرط هست...اگر این کار روکنید...اگر ...اگر.....
این اگر اگر ها رو چی می گید؟
در مورد مرجعیت
در دوران غیبت حرف..عملکرد...منطق...شیعه مرجعیت شیعه است
در دوران غیبت ما باید به ولایت فقیه رجوع کنیم
شیعه منتظر امام خود است
در مورد حضرت ادریس(ع) توضیح میدهم
قدر منجی رو ندانستند...قدر معصوم رو نداستند..خدا معصومش رو غائب کرد
حضرت ادریس(ع) یک پیامبر بود.... .
حضرت ادریس(ع) رو خواستند....پس زدن..حضرت(ع) نفرینشون کرد...غائب شد...40سال به اونا خدا گشنگی داد...گشنگی یعنی چی؟گشنگی یعنی این که این ها می امدن سنگ به شکم می بستند تا معدشون کوچیک بشود....40ساله ها!!!!!!
بعد یه عده فقهایی(هیمن والایت فقیه...همین مرجعیت) از بینشون امدند گفتند چرا حسرت ...مگه حضرت ادریس (ع) می گفت چه کنیم؟چه کارکنیم؟ما هم همونایی که می گفتند انجام میدیم...همونایی که نهی می کرده اند انجام ندیم
بعد خداوند به حضرت ادریس(ع) امر کرد گفت برو که بندگانم من رو نیاز دارن...شما وسیله اید...برو//
حضرت ادریس(ع) گفت:\برم!!!!!!همین که گفت برم........خدا 3روز گشنگی ای که تو 40سال به اون ها داد رو به حضرت ادریس(ع) چشوند.... و رفت.
حالا این فقها دیدید چقدر نقششون روشن هست!!!!!!
همین ولایت فقیه بودن ها!!!!!!!!
پس مرجعیت شیعه است که احکام درست الهی رو به ما می گوید ...با گرفتن این احکام بکر ما می توانیم غمخوار مهدی فاطمه (عج) باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
ضربه خودن امام علی ع مولا الموحدین را به همه ی مومنان تسلیت عرض می کنم
سلام خدمت شما دوست عزیز
ثانیا : فرق ایاتی که بیان کردید و انهایی که نگفتید واضح است در ایاتی که بیان کردید حالت ترساندن از اعمال ناشایست
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾
اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است (30)
و ایاتی که بیان نکردید تشویق به عمل خوب و شایسته است
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
ثالثا : قرار نیست کسی بدون انجام اوامر الهی پاک گردد !!
که در مورد ایه تطهیر هم صدق می کندیعنی پس از انجام اوامر و نواهی الهی پاک می گردد که با حرف "و"
در ابتدای ایه ان را به ایات قبل مرتبط می سازد وهمچنین در خود ایه تطهیر
وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿33﴾
و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد که فقط خدا مىخواهد آلودگى را از شما اهل البیت بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (33)
مشاهده میشه که بعد از انجام اوامر الهی پاکی را به انها میدهد
برداختن به این موضوع خارج از بحث اصلی است به همین دلیل از پاسخ دادن به این بخش خوداری میکنم تا از موضوع اصلی منحرف نشود
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست عزیز . به بحث خوش امدید
بحث این تاپیک روی ایه ی تطهیر است سوره ای که در مورد ان بحث کردید مربوط به این تاپیک نمی باشد وخود بحث مفصلی میطلبد انشاالله سر وقت به ان پاسخ مختصری میدهم شکیبا باشید :Gol:
بنده در مورد آیه تطهیر فرض را بر این گذاشتم که همسران پیامبر (ص) هم جزء اهل بیت (ع) هستند.
بعد که به سوره ی تحریم رسیدم، دیدم که کارهایی که بعضی از همسران پیامبر (ص) انجام داده اند، کارهای مورد قبول خداوند نیست و در سوره تحریم صراحتا از آزار پیامبر (ص) توسط آنان یاد شده (راوی هم خود خداوند است)، پس اینجا پارادوکسی برای من پیش آمد که یا زنان پیامبر (ص) شامل آیه ی تطهیر نمی باشند، یا زنان پیامبر (ص) شامل آیه ی تطهیر هستند اما خداوند نعوذبالله آن کارهایی که ایشان انجام داده اند (آزار پیامبر (ص) ) را ناپاکی نمی داند و نعوذبالله خداوند کسانی را پاک می داند که مرتکب آزار پیامبرش شده اند.
این پارادوکس زمانی برای من بیشتر شد که جایی خواندم که یکی از همسران پیامبر (ص) در جنگی علیه یکی از خلفای اهل سنت شرکت داشته، و از آنجا که آن خلیفه چهارم اهل سنت، و هم امام اول ما شیعیان است، پس این همسر پیامبر (ص) چگونه از اهل بیت پیامبر (ص) می تواند باشد و چگونه خداوند او را تطهیر نموده که به جنگ خلیفه مسلمین و امام مسلمین می آید؟
اینجا باز هم دچار پارادوکس شدم که نکند نعوذبالله خداوند عمل تطهیر را به طور ناقص انجام داده، که دیدم این هم نمی شود، چون خداوند قادر مطلق است.
در این موارد خواهشا توضیح بفرمایید برادر .
یا علی مدد.
خطبه 172 نهج البلاغه براي شما كافي است برادرعزيز
بيرون شدند و حرم رسول الله(صلى الله عليه و آله)را با خود به هر سوكشاندند،آنگونه كه كنيزى را براى فروختن به هر سو مىكشانند.او را به بصره بردندولى آن دو،زنان خود را در خانه نشاندند و پردهنشين رسول الله(صلى الله عليه وآله)را به خود و ديگران نشان دادند و همراه سپاهى به راه انداختند.سپاهى كه در آنميان حتى يك تن نبود كه به فرمانبردارى من گردن ننهاده باشد و به دلخواه و بدوناكراه با من بيعت ننموده باشد.بر عامل من و نگهبانان بيتالمال مسلمين و ديگرمردم بصره تاخت آوردند.بعضى را در حبس يا اسارت كشتند و بعضى را به غدر ونيرنگ از پاى درآوردند.
به خدا قسم،حتى اگر يك تن از مسلمانان را به عمد و بىهيچ جرمىكشته بودند،كشتار همه آن لشكر بر من روا بود.زيرا همه آنان در كشتن آنمرد حاضر بودهاند و كشتن او را منكر نشمردهاند و به دست و زبان ياريش نكردهاندو حال آنكه،از مسلمانان به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند،كشتاركردهاند.
وفتي علي ع از عايشه به عنوان حرم رسول خدا صحبت ميكند و وقتي مقام اورا بالا ميداند شما چرا قبول نميكنيد؟
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند
من نميدونم شما از كدوم آيه قرآن اين نتيجه رو گرفتيد كه بايد اهل بيت معصوم باشند
نه امامت و نه عصمت طبق هيچ آيه صريحي از قرآن تا به حال به ما اثبات نشده
شما ميگي بچه هاي پيامبر هميشه ادعا كردند اهل بيتن
خب كجا ادعا كردن معصوم اند؟
كجا ادعا كردند علم غيب دارن؟
كجا ادعا كردن عايشه جزو اهل بيت نيست
چون ام كلثوم نگفته من دختر فاطمه ام پس نيست؟
عصمت امامان به چه دردي ميخوره وقتي كه منحصر به دوران خودشون باشه؟
يعني شما ميگي خدا فرق گذاشته بين مسلموناي اون موقع با الان؟
كو الان اون امام معصومي كه ما رو هدايت كنه؟
چرامن نميتونم سوالات به روزمو از اين معصوم ها بپرسم؟
چرا نبايد همسر رسول جزو اهل بيتش باشه چون بقيه نميخوان؟اما هست
چطور آياتي كه درباره اصحاب و همسراي رسوله رو ردش ميكنيد اما آيات تحريم رو بزرگش ميكنيد
مگه تو قرآن نيومد كه يونس ع اشتباه كرد پس چون اشتباه كرد ديگه پيامبر نيست-درصورتي كه نبوت از اهل بيت بودن مهمتره
به نام خدا
light;254523 نوشت:
با سلام
برادر بزرگوار ! بنده كه در توضيحات قبل عرض كرده بودم كه گاه مرجع ضمير ، مقالي است ، در مثالي هم كه شما زديد ، مرجع ضمير مقالي است ، فرشتگان در مقابل حضرت ابراهيم (ع) و همسرش بيان كردند كه " رحمت الله و بركاته عليكم اهل البيت " مرجع ضمير ، مقالي است ، روشن و واضح است كه اين سلام و بركات نسبت به چه كساني بيان شده زيرا هنگام بيان ، مخاطب مشخص است ، اهل البيت هم بدل "كم" است . در زبان عربي فقط ضمير شان است كه مرجعش بعد از خودش مي آيد . اين يك قاعده زباني است .
بزرگوار! من از شما يك سوال بسيار مهم كردم از شما پرسيدم :
شما در پاسخ يك آيه و ترجمه اش را قرار داديد ؟اين آيه را كه خود بنده خدمتتان عرض كرده بودم . اين پاسخ من نيست . لطفا حتما پاسخ اين سوال را بيان كنيد كه آيا مي شود پسر يك مرد ، اهل او نباشد ؟ چطور در اين آيه پسر حضرت نوح (ع) با بيان خداوند از اهل او بشمار نمي آيد ؟
آقاي لايت ! لطفا هنگام پاسخ به يك بخش ، پاسخ هايتان را در بخشهاي ديگر فراموش نكنيد تا احيانا متناقض با آنها مطلبي بيان نشود . با پاسخي كه شما داديد معنايش اين است كه ام سلمه اهل بيت پيامبر (ص) هست اما حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها كه دختر پيامبر (ص) است ، جزء اهل بيت پيامبر (ص) نيست و پيامبر (ص) ايشان (س) را زير عبا برده تا دعا كنند كه از اهل بيت گردند ؟ !!! واقعا به نظر شما اين پاسخ منطقي است ؟!
بعد هم چرا شما اين روايات را قبول نداريد ؟ اينها روايات كاملا معتبر برادران اهل سنت است كه برادران شيعه هم از اين دست روايات متعبر با چنين متن و مفاهيمي دارند - كه البته هنوز آنها را بيان نكرده ايم -
ادامه ...
اگر مصاديق آيه تطهير فقط آن 5 نفرند به من بگيد كه چرا علي ع در خانه نميماند و مانند جاهليت خود را به معرض نمايش ميگزارد؟خنده دار نيست؟
تازه آيه ميگه خداوند ميخواد شما رو پاك كنه(با توجه به اوامر و نواهي)
خب پس مشخص شد كه اون 5 تن پاك نبودن و تازه ميخوان پاك بشن كه اگه اينو قبول كنيم خيلي از چيزاي ذيگه شما رو نبايد قبول كنيم
سوال ديگرم بي پاسخ ماند
شبه را با قرآن جواب ميدهند نه با حديث
با قرآن ثابت كنيد كه كجا خدا در قران با رسولش داشته حرف ميزنه بعد يهو ناگهاني خدا يادش ميفته با قارون حرف بزنه
چنين چيزي ممكنه كه خدا در يك آيه مخاطبش اونم بدون مقدمه و دليل عوض بشه؟
دايما برادراي عزيز به ابن حجر و ابن ابي الحديد و ... امثالهم متوسل ميشن تا حرف غير منطقي خودشونو به كرسي بنشونن
اما به راستي اين ابن حجر و ابي الحديد و ... چه كساني هستند كه شما هي ميگيد از علماي بزرگ سنت هستن
بابا نيستن به خدا به والله نيستن
مثل اين ميمونه كه من پسر عموم(مثلا) تو حوضه علميه دو سال درس خونده و يه كتابي هم نوشته
بعدش بيام بگم ديديد فلاني از علماي بزرگ شيعه در باره حسن ع چنين مينويسد و به تبع اون خيلي چيزاي ديگه ميتونم ادعا كنم در صورتي كه ممكنه فرد مذكور علمي داشته باشه اما از علماي بزرگ و معروف نيست و ممكنه اشتباه كنه و به خطا بيفته
دلايل ما اينها بودند كه متعرض آن نشديد :
1- سياق جداگانه دو بخش آيه 33 سوره احزاب
2- تعيين مصداق براي اهل البيت توسط خود پيامبر (ص) به عنوان مبين و مفسر قرآن كريم و به عنوان فردي كه در اختلافات بنا بر نص صريح قرآن يكي از منابع رجوع مسلمانان هستند (1). ايشان به اعتراف معتبر ترين كتب اهل سنت و شيعه ، پنج تن را به عنوان اهل البيت در آيه 33 احزاب معرفي نمودند و براي اينكه در تشخيص اين مصداق ميان مسلمانان اشتباهي صورت نگيرد مدتها حضرت زهرا (س) و حضرت امير (ع) و حسنين (ع) را با خطاب " اهل البيت " و قرائت آيه تطهير خطاب مي فرمودند .
3- همسران پيامبر (ص) نه تنها خود را هيچگاه " اهل البيت " نناميدند و ادعاي آنرا نداشتند بلكه دقيقا منبع رواياتي كه اهل بيت را پنج تن مي داند و آيه تطهير را نازل شده در شان پنج تن معرفي مي كند ، همسران پيامبرند . در اين روايات صرفا اين پنج تن به عنوان اهل البيت معرفي شده اند نه هيچ يك از همسران پيامبر (ص) ، در حالي كه همسران پيامبر (ص) در مواضع بسياري خود را ام المومنين مي ناميدند و به اين سمت فخر و مباهات مي ورزيدند .
4- نوع تطهيري كه در آيه شريفه بيان شده تنها در خصوص پنج تن ظهور يافته است .
5- مواردي چون ضمير "كم" و " البيوت " و ...كه از موارد دستوري بشمار مي روند نيز جزيي از دلايل است كه به آن پاسخ قانع كننده داده نشده است .
(1)- يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منكم فان تنازعتم في شيء فردوه الي الله والرسول ان كنتم تومنون بالله واليوم الآخر ذلك خير واحسن تاويلا
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است
شما برادر بزرگوار از ابتداي اين پنج مورد يكي يكي ، به آنها پاسخ قانع كننده بدهيد . مثلا نفرماييد من اين احاديث را قبول ندارم فقط با قران پاسخ دهيد آنگاه نماز دوركعتي صبحتان زير سوال مي رود زيرا ما آيه اي نداريم كه بر مبناي آن دستور به دو ركعت بودن نماز صبح يا سه ركعت بودن مغرب و چهار ركعت بودن ساير نماز هاي يوميه بدهد و همچنين اين ادعاي شما كه فقط قران را قبول داريد و احاديث را نمي پذيريد با آياتي من جمله آيات ذيل ، در تضاد قرار خواهند گرفت زيرا بر طبق اين دو آيه وظيفه تبيين قران بر عهده پيامبر (ص) است و ما نيز بر طبق همين قران موظفيم كه از امر و نهي رسول اكرم (ص) تبعيت كنيم :
وانزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم (1)
و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى
وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا(2)
و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد
لذا پيامبر (ص) اهل بيت را تبيين نمودند و ما نيز بايد اطاعت نماييم
لطفا دقيقا به موارد مطرح شده پاسخ صحيح و علمي و قانع كننده دهيد و هيچ موردي را از قلم نياندازيد تا اين بحث ان شاء الله به نتيجه برسد .
جناب لايت و تمامي بزرگواران ! خوبي حقيقت به اين است كه با هيچ رنگ و لباس و تعبير و تفسيري ، تغييير نمي كند و حق همواره حق خواهد ماند اگر چه من بدانم حق است و نپذيرم .
(1)- نحل / 44
(2)- حشر / 7
منتظرم جواب شما هستم برادر
جناب لايت !ما هم مدعي نيستيم كه بدون انجام اوامر الهي و خارج از چارچوبه عبد الهي بودن ، كسي پاك است اما لطفا پاسخ اين سوال را بفرماييد كه اگر مراد خداوند از آيه تطهير -منظورم فراز " انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا " است - اين بود كه پس از انجام اوامر و نواهی الهی پاک می گردد، خب اين اراده و اين مساله در خصوص همه ي مسلمانان وجود دارد چرا در اينجا از ادات حصر " انما " استفاده شده است ؟ چرا خداوند فرموده " همانا خداوند مى خواهد كه از شما اهل بيت هر پليدى را بزدايد "
خداوند در مورد همه ي مسلمانان اراده نموده كه با انجام اوامر و پرهيز از نواهي الهي ، پاك شوند چرا در اينجا از ادات حصر استفاده كرده و فرموده " منحصرا خداوند اراده كرده شما اهل البيت را از آلودگي ها پاك گرداند " ؟
علت استفاده از اين ادات حصر را در آيه بيان بفرماييد . لطفا دقت كنيد من صرفا دليل بكارگيري ادات حصر در اين آيه را مي خواهم بدانم به ساير توضيحات در مورد بقيه بخشهاي ايه كاري ندارم .
جناب الهدي ! اين طرز فكر و سخن ، بر خلاف قرآن كريم است زيرا خداوند در قرآن اولا تبيين آيات را بر عهده پيامبر (ص) قرار داده است و ثانيا در آيه ديگر ما را به اطاعت از امر رسول خدا (ص) و پرهيز از نهي ايشان (ص) دستور فرموده اند ، اين اوامر و نواهي هم از طريق روايات به ما رسيده است لذا نمي توانيم و طبق دستور قرآن اجازه نداريم از تبيين رسول خدا (ص) منصرف شده و چشم پوشي كنيم .
برادر گرامي ! بواسطه عمل و حجيت همين روايات است كه تعداد ركعات نمازماي يوميه ما مشخص شده و تعداد طواف خانه خدا تعيين گرديده و بسياري از مطالب ديگر تبيين شده است وگرنه شما هيچ آيه اي در قران نمي يابيد كه تعداد طواف خانه كعبه را مشخص نموده باشد يا تعداد ركعات نماز را تعيين كرده باشد .لطفا اين مطالب را از نظر دور نداريد و روايات را از حجيت ساقط ننماييد آنگاه براي همين دو ركعت نماز صبحتان از قرآن دليلي نخواهيد يافت .
بله ممكن است و آن هم در زماني است كه سياق بخشي از آيه با بخش ديگر متفاوت باشد .
توضيح اينكه با توجه به اينكه نزول قرآن تدريجي بوده و چينش سوره ها و بسياري از آيه ها به ترتيب نزول نبوده ممكن است يك يا چند جمله از قرآن نزولي مستقل داشته و درباره موضوعي نازل شده باشد و هنگام تاليف قرآن و چينش سوره ها و ايات ، آن قسمت از قران را به دستور پيامبر (ص)يا اجتهاد صحابه - بنا بر دو مبنايي كه در تاليف قران وجود دارد - در ابتدا يا انتها يا وسط آيه اي از آيات يكي از سوره ها قرار داده باشند و در نتيجه قسمتي از آن ايه كه ضمن آن سوره نازل شده درباره موضوعي مناسب با سياق و ايات قبل و بعد ، و قسمت ديگر آنكه نزول مستقل داشته درباره موضوع ديگري باشد همانگونه كه از روايات (1) استفاده مي شود جمله هاي :
مثلا در سوره مباركه 3 مائده آمده است :
" الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا " كه در وسط آيه سوم سوره مائده قرار دارد نزول مستقل داشته و هنگام تاليف قران آن جمله ذها را در وسط اينآيه قرار داده اند .(2)
پيشنهاد مي كنم جهت كسب اطلاعات بيشتر كتاب پرسمان عصمت شرحي بر آيه تطهير ، نوشته علي اكبر بابايي را مطالعه نماييد، در اين كتاب تقريبا به تمامي شبهات مربوط به آيه تطهير پاسخ داده شده است .
(1)- براي ديدن روايات ر.ك : الدر المنثور ، ج 2 ، صص 455- 478 نيز نور الثقلين ، ج 1، صص587-590 ، ح 23،25،27و 35
(2)- ر.ك : نور الثقلين ، همان ، صص 587-589، ح 25،28و33
...........................................................................................................................................
............................................................................................................................................
جناب لایت
جواب های شما رو کارشناس محترم دادند
من هم زودجواب ندادم زیرا به توصیه برخی از دوستانم متوجه شدم که اگر زود جوابتون رو درج کنم حالت دعوی و مشاجره به بحث رخ می دهد...لذا کمی بگذرد ...من که دشمن شما نیستم
چرا شما دقت نمی کنید ...من همون جا گفتم
(( پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .))
خوب این کجا متناقض با مثال هایی است که ذکر شد....چرا ایراد فرمودید و به من گفیتد چرا همون اول نگفتید؟ ایا من همون اول توضیح ندادم؟پس جمله بالا چه است؟
به من می گویید این را گفته ام که اشتباهم را جبران کنم؟
والا جمله ای که در بالا من در داخل گیومه آوردم رو نخوندید؟این که مال پست های قبل هست؟
گفتم :دقت نکردید
لطفا دقت کنید ....
شما زود امدید از ایاتی استفاده کردید که باز هم حرف من رو تایید می کرد...امدید گفتید من این توضیح رو دادم اشتباهم رو جبران کنم؟
خیلی جالبه ...من همون اول در جملاتم کاملا مشخص است چه گفتم
قرمز هم کردم داخل گیومه هم در بالا اوردم
دوباره می ارم
لطف کنید بخونید
(( پیوسته خطاب های هشداری و احتیاط آمیز و امر و نهی ای دارد و دائم خطاب به زنان پیامبر خاتم (ص) امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان نکنید و ... .))
حالا اینی که شما گفتید درسته...واقعن این انصاف است؟
من همون اول گفتم امر و نهی است...نگفتم؟
من همون اول گفتم امر و نهی می کند که چنین کنید و چنان کنید؟
باز هم اگر و اگر داشت....
منم تو جملم اورده بودم..واضحه...
شما دقت نمی کنید .....مشکل از عدم دقت شما بزرگوار است
دوست من
دوست اونی است که بهتون اشتباه رو بگه....
حالا بعد این که جنابتان ایراد فرمودید....منم توضیح دادم حق نیز همین است
در مورد قسمت های بعدی پاسختان هم من وارد نمی شم
کارشناس جواب داده است....شما جواب کارشناس رو بدهید
فقط یه چند جمله برادرانه با شما دارم:
1.اگر سنی مذهب هستید....شیعه هستید....مثل مرد عقیده خودرا ذکر کنید..حالا شما گفتید شیعه هستید خوب ما هم چیزی نمی گیم و از شما قبول می کنیم
2.اگر سنی هستید ...جواب از صحاح اهل سنت داده شد...سنی اگر به کتب خود عمل نکند دین و مذهب خودش رو زیر سوال برده...اصلا من در یکی از پستام موضعم رو اعلام کردم..اگر این ها حاشیه برندو صحاح خودشون رو حتی قبول نداشته باشند...باید به این ها گفت تو سنی نیستی....تو یه مذهب دیگه اختراع کردی....
با حرف دوست بزرگوارمون کارشناس محترم..دیگه شبه ای نمی ماند
گفتند وظیفه پیامبر(ص) تبین و توضیح ایات است
نمی شه صرفا به قرآن اکتفا کرد.....همون 2رکعت نماز صبح کجای قران امده است
پس این موارد با روایات صحیح اثبات می شود
3.اگر شیعه هستید
باید تابع روایت های صحیح السند موجود باشید
باید تابع کلام معصومین باشید
اگر ما از ائمه اطهار (ع) روایت صحیح السند بیاریم شما باز ایراد می کنید؟
اگر حرف معصوم رو قبول نداشته باشید خوب این خیلی بد و قبیح است .....شیعه ولایت پذیر از ائمه معصوم خود است
شما اگر روایت صحیح السند خود رو زیر سوال ببرید(چه شیعه -چه سنی) مذهبتون رو زیر سوال بردید.
جمله پایانی من تکرار حرف های من است
از شما خواهش دارم که بزرگوار مکدر نشوید و پست های من رو دقیقا از اول مطالعه کنید
من نوشتم چی؟
این جا دلالت بر عصمت دارد
چرا؟
دلیل :
توجه کنید
پس این آیه دلالت بر عصمت دارد
زنان حضرت محمد مصطفی(ص) به هیچ وجه معصوم نیستند!!!
بزارید این روایت شیعه روهم بیاورم
از امام صادق علیه السلام
در
البرهان ج 4ص 442
در ذيل اين ايه مي فرمايند يعني ائمه و ولايتشان.
خوب؟
اینم روایت شیعه
خوب شما شیعه هستید
شما دیگه نباید ایراد کنید
روایت معصوم هست
[="]با آرزوی قبولی طاعات وعبادات شما [="]
[="]سلام خدمت شما دوست عزیز [="]
[="]با عرض پوزش بابت تاخیری که داشتم چون هم کار داشتم هم یه ذره ناخوش احوال بودم[="]
[="]دوست عزیز [="]
[="]اولا : گفتن اسامی همسران پیامبر که چه کسانی بودند اشتباه است و ما بحث تاریخی نمی کنیم و در مورد آیات قرآن بحث میکنیم فقط می خواهیم بدانیم زنانی که در اینجا اشاره شده تا چه اندازه خطاکار بودندن و ایا بخشیده شدند یا خیر [="]
[="]ثانیا : به این شکل برداشت شما از ایات درست نیست گویی که خدا و پیامبر دشمنی با ان زنان داشتند در حالی که قران کتاب نفرت و دشمنی نیست بلکه کتاب هدایت است و آیاتی که فرموده قصد هدایت انان را داشته نه دشمنی و شما به استناد ایه ی ده آنان را وارد جهنم کردید پس دلیل این همه انذار و به آنها گفته شد که توبه کنید چیست لازم نبود دیگه این حرفها را بزند [="]
[="]خب حالا یک نگاهی متفاوت و مختصر به قران بیندازیم[="] :
[="]اما در مورد قسمتی که فرمودید کافرند و مومن نیستند و[="] ...
[="]در ایه که نفرموده کافرید پس نمیتوان زود این نتیجه را گرفت [="]
[="]فرموده همسرانی بهتر از شما مسلمان [="]
[="]یعنی شما مسلمان هستند ولی خداوند بهتراز شما را به من میدهد[="]
[="]همسرانی بهتر از شما مومن[="]
[="]یعنی شما مومن هستند و لی خداوند بهتر از شما را به من میدهد [="]
[="]و[="] ...
[="]خیرٌ من الف شهر [="]
[="]بهتر از هزار سال , این نیست که هزار سال بد باشد بلکه از هزار سال بهتر است[="]
[="]در ضمن پیامبرانها را طلاق نداد پس آنها توبه کردند و متوجه کار اشتباه خود شدند [="]
[="]چون اگر به این شکل نبود
شما فقط ایه ی دهم را گرفتید و فرمودید که کافرند و به جهنم میروند . پس دلیل گفتن آیات بعد از ان در این سوره چیست ؟
در ایه ی شماره 10 در صورتی که توبه نکنید به سرنوشت انها مبتلا می شوید و از دست پیامبر در مقابل خدا کاری بر نمی آید اگر توبه نکنید
در ایه شماره 11 زن فرعون را مثل میزند که با اینکه زن پیامبر نیست ولی ایمان اورد(پس ایمان بیاورید)و مثل ان شوید. که او با وجود شوهری ظالم ایمان اورد
[="]ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًالِّلَّذِينَ كَفَرُوا...
[="]وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًالِّلَّذِينَ آمَنُوا...
اگر به این دو دقت کنید مقایسه رخ داده یعنی اگر توبه نکنید نتیجه اولی و اگر ایمان بیاورید نتیجه دومی حاصل می شود (پس در اینجا هم جنبه ی هدا یت دارد نه حکم جهنمی بودن انان)
انشاالله جوابهای بقیه ی دوستان داده خواهد شد :Gol:
[=Arial Black]توسل نیست
[=Arial Black]اثبات عصمت رو از دیدگاه عقل و نقل گفتیم
سوره بقره/آيه30
[=Arial Black]منبع موارد اخیر:
[=Arial Black]موارد اخیر قسمتی از این لینک هست
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=116
جملات قرمز رنگ در نقل شما، پاسخ بنده است:
با تشکر از جنابعالی، منتظر پاسخ شما هستم.
یا علی
عزيز دل مشخص شد يونس هم خطاكاربوده اما ان الله يحب التوابين
[/][=tahoma][="]موسی (ع) به فرعون، لوط (ع) به همسرش، ابراهیم (ع) به عمویش و الی ماشاءالله بزرگان دیگر به اطرافیانشان از این انذارها داده اند، بعضی پذیرفتند و بعضی نه.)
يا نسا النبي لستن كاحد من النسا-- مقايسه با زنان لوط و هود؟ درضمن آيا عايشه نپذيرفت انذار را كه چنين ادعايي ميكنيد؟
[/][/][=tahoma][="](وقتی زنی به دروغ و با دسیسه به پیامبر (ص) می گوید از دهان تو بوی بد می آید تا پیامبر (ص) را به این نتیجه ی فاسد برساند
که بوی بد از خوردن عسل است، این زن هرقدر هم خوب باشد، در دایره ی تطهیر جایی ندارد)[/][/]
دسيسه ؟ چطور رسول حاضر شد در دامن اين زن و در خانه اين زن دسيسه كار و دروغ گو زندگي كنه و دفن بشه؟
[=tahoma][="]مسلمان . [/]
[="](مسلمان در مقابل سایر اهل کتب است،یا کافر ، یا مشرک یا منافق. حالا که کافر نیستند، کدام از موارد بالا بودند؟!!)[/][/]
پيامبر فرمود: خداوند دعاي سه شخص را قبول نميكند اول کسيکه همسر بد اخلاق دارد و طلاقش نميدهد دوم مردي به ديگري مالي ميدهد و شاهد ( و سند) نميگيرد و سوم کسي که مال خود را به ابله ميدهد چون الله فرمود مال خود به ابله ندهيد
چطور رسول با منافق يا كافر زندگي ميكنه اونم يه عمر
[=tahoma][="](چه کسی بالاتر از کسی است که خداوند خواسته او از رجس و ناپاکی دور باشد؟! پس آنها از رجس دور نبودند و آیه ی تطهیر شامل آنها نمی شود) [/][/][=tahoma][="]
توبه کردند، پس گناه کرده بودند و کسی که گناه کند نمی تواند مورد نظر آیه ی تطهیر بوده باشد)
[/][/]
اتفاقا كساني به تطهير نياز دارند كه رجس و ناپاك باشند و چه سعادتي بالاتر از اين كه خدا خواسته آنان پا ك شوند؟
[=tahoma][="]پیامبر (ص) نخواست قصاص قبل از جنایت کند و کار درستی کرد، اما این دلیل نیست که چون آن زنان را طلاق نداد، پس آنان مطهر شدند، به این معنا که بعد از پیامبر (ص) هم خطایی نکنند تا آخر عمر)
كو جنايت؟ مگر علي نبود كه ميگفت دست دخترم را اگر از بيت المال استفاده كند قطع ميكنم ؟ آيا رسول زنان خود را نميخواست تاديب كند؟
[/][/](بنده همچین غلطی نمی کنم و آن دو زن را قضاوت نمی کنم که قضاوت تنها در شأن خداوند تبارک و تعالی است، اما این دو زن با نازل شدن این سوره، از دایره خطاب آیه ی تطهیر خارج شدند، هرچند خداوند آنها را عفو کند به خاطر این گناهشان)
بله اما خدارا شكركه براي عايشه ام المومنين ناموس و انيسه رسول خداوند اراده تطهير كرد
پرسيديد كجاي قرآن دو ركعت نماز صبح آمده
خنده دار است
پس شما پاسخ دهيد چرا من نميتوانم نماز صبح را 5 ركعت بخوانم؟
جواب بدهيد تا پاسختان را بدهم
سيد علي گفت بريد يه مذهب جديد تاسيس كنيد
ببخشيد ما مثل شما دين ساز نيستيم به ما ميگن سنت و جماعت
از تفرقه بيزاريم
و طبق سخنان علي ع كسي كه از اجماع خارج بشه خلاف راه مومنان رفته
از كي تا حالا ابن ابي الحديد كه شارح نهج البلاغه بوده شده مفسر و موسس مذهب سنت و جماعت كه شما هي ميگي از كتب خودتون از كتب خودتون
اگه كتب ماست دست شما چيكار ميكنه
اگه قبولش نداريد تمام احاديثي رو هم كه دربراه اهل بيته رو ازكتاباتون پاك كنيد ببينيم شما چي تو چنتتونه؟
خب معلومه عزيز هيچي
شما حتي حديث فاطمه بضعه مني رو هم از كتاباي ما پيچونديد
درصورتي كه راوي هاي حديث مشخص مكنن كه شما احاديثو از كجا پيچونديد و به اسم خودتون جا زديد
(نهج البلاغه به قلم سید رضی نوشته شده نه امیرالمؤمنین )
سيد رضي كم كسي بوده؟ مگر كتاب شبهاي پيشاورش را تابلو نكرديد سر در مساجد كه آي مردم كتاب شباي پيشاورو بخونيد ؟....
چرا نهج البلاغه فرد ي مثل سيد رضي گوش عالمو كر كرده؟ چرا همه جا به عنوان برادر قرآن ميشناسيمش؟ زير حرفاي خودتونم ميزنيد؟
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند . (آفرین بر این برادران و سروران عزیز)
(از آیه ای که خداوند می فرماید: چون هرچه بخواهد، به محض اینکه اراده کند همان می شود و در آیه تطهیر خداوند می گوید و خداوند می خواهد الی آخر)
خب فعلا ثابت كن زناش جزو اين آيه نبودن تا بعدا باهم بحث كنيم عزيز
. (تطهیر پاکی از گناه و عصمت هم یعنی پاکی از گناه، دوچیز مساوی با یک چیز مساویند، پس تطهیر=عصمت)
كي گناه كار بوده بالاخره؟ زناش يا 5 تن؟
(درخت هرچه پربارتر، افتاده تر! حتی خیلی از علما در این دوره علم غیب دارن، اما ...)
دقيقا مثل ام المومنين عايشه كه اين آيه دربارش صدق ميكنه اما بيانش نميكنه
خوبه عزيز خودت جواب خودتو ميدي
(خود عایشه ادعا نکرده جزو اهل بیت هست!)
علي هم نگفت من امام اولم
(سند بیار برادر، ادعا+سند)
سند؟ شما سند بيار گفته
(بنده در جبهه ها امدادهای امام زمان (عج) رو خودم به عینه دیدم و درک کردم، خواستید در پیام خصوصی براتون شرح می دم)
شما ديدي ما نديديدم ما هرچي ديديم از خدا بوده نه بنده خدا
(وَالسَّابقُونَ السَّابقُونَ. أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون )
كيا سابقون هستن؟ زنان رسول و يا اصحابش؟ خب بله پس قبول كردين
(شما هدایت رو از نایبش بگیر)
عموي منم ميگه من نايبم چجوري بفهمم راس ميگه؟
(مثلا چه سؤالی؟)
خصوصيه عزيزم
(آیات قرآن کوچک و بزرگ ندارند، چون همه از جانب خداوند هستند. من به شخصه همچین غلطی نمی کنم که در مورد اینکه خداوند چه چیز باید در قرآن بنویسد دخالت کنم)
شما بزرگواري
. (این چه ارتباطی به عصمت اهل بیت دارد؟)
عصمت كو بازم كه رفتي سراغ اختراع كلمه؟
اگه تطهيرو به عصمت ترجمه ميكني چند تا آيه بيارم كه توش كلمه تطهير اومده اون وقت تو ترجمش كن به عصمت ببين چقدر خنده دار ميشه
ا (متوجه نشدم)
آيه رو كامل بخون
ت (پاک بودن تا اون زمان به تلاش خودشون، اما از اون به بعد خداوند خواست که تا آخر عمر اونها پاک بمانند)
كيا رو؟ زنان رسول رو يا 5 تن رو؟
(نهج البلاغه به قلم سید رضی نوشته شده نه امیرالمؤمنین )
سيد رضي كم كسي بوده؟ مگر كتاب شبهاي پيشاورش را تابلو نكرديد سر در مساجد كه آي مردم كتاب شباي پيشاورو بخونيد ؟....
چرا نهج البلاغه فرد ي مثل سيد رضي گوش عالمو كر كرده؟ چرا همه جا به عنوان برادر قرآن ميشناسيمش؟ زير حرفاي خودتونم ميزنيد؟
تمام علماي اهل سنت به اجماع قبول دارند كه عايشه رض معصوم نبوده و همگي بر اين اجماع دارند . (آفرین بر این برادران و سروران عزیز)
(از آیه ای که خداوند می فرماید: چون هرچه بخواهد، به محض اینکه اراده کند همان می شود و در آیه تطهیر خداوند می گوید و خداوند می خواهد الی آخر)
خب فعلا ثابت كن زناش جزو اين آيه نبودن تا بعدا باهم بحث كنيم عزيز
. (تطهیر پاکی از گناه و عصمت هم یعنی پاکی از گناه، دوچیز مساوی با یک چیز مساویند، پس تطهیر=عصمت)
كي گناه كار بوده بالاخره؟ زناش يا 5 تن؟
(درخت هرچه پربارتر، افتاده تر! حتی خیلی از علما در این دوره علم غیب دارن، اما ...)
دقيقا مثل ام المومنين عايشه كه اين آيه دربارش صدق ميكنه اما بيانش نميكنه
خوبه عزيز خودت جواب خودتو ميدي
(خود عایشه ادعا نکرده جزو اهل بیت هست!)
علي هم نگفت من امام اولم
(سند بیار برادر، ادعا+سند)
سند؟ شما سند بيار گفته
(بنده در جبهه ها امدادهای امام زمان (عج) رو خودم به عینه دیدم و درک کردم، خواستید در پیام خصوصی براتون شرح می دم)
شما ديدي ما نديديدم ما هرچي ديديم از خدا بوده نه بنده خدا
(وَالسَّابقُونَ السَّابقُونَ. أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون )
كيا سابقون هستن؟ زنان رسول و يا اصحابش؟ خب بله پس قبول كردين
(شما هدایت رو از نایبش بگیر)
عموي منم ميگه من نايبم چجوري بفهمم راس ميگه؟
(مثلا چه سؤالی؟)
خصوصيه عزيزم
(آیات قرآن کوچک و بزرگ ندارند، چون همه از جانب خداوند هستند. من به شخصه همچین غلطی نمی کنم که در مورد اینکه خداوند چه چیز باید در قرآن بنویسد دخالت کنم)
شما بزرگواري
. (این چه ارتباطی به عصمت اهل بیت دارد؟)
عصمت كو بازم كه رفتي سراغ اختراع كلمه؟
اگه تطهيرو به عصمت ترجمه ميكني چند تا آيه بيارم كه توش كلمه تطهير اومده اون وقت تو ترجمش كن به عصمت ببين چقدر خنده دار ميشه
ا (متوجه نشدم)
آيه رو كامل بخون
ت (پاک بودن تا اون زمان به تلاش خودشون، اما از اون به بعد خداوند خواست که تا آخر عمر اونها پاک بمانند)
كيا رو؟ زنان رسول رو يا 5 تن رو؟
بله من از شما پرسیدم که روایات رو قبول نداری
شما حتی روایات صحیح السند خوتون رو هم قبول ندارید
منم پرسیدم شما اهل سنت(البته شما که از دایره اونها خارج شدی...برخلاف اجماع اهل سنت حرف زدی شما لطف کن اون پست های من رو از 85تا105بخون بعد جواب بده)
منم پرسیدم شما اهل سنت که تا وقتی ما از روایات شما چیزی می اریم کم می ارید می خاین از بحث خارج شید بلافاصله می گید قرآن...
منم از شما ایی که در جواب به پرسش های من کتب خودتون رو تکفیر کردید پرسیدم همون دو رکعت نماز صبح رو کجای قرآن امده است؟
شما جواب منو با سوال خودم جواب می دید؟؟
اولا علمی صحبت کنین
احساساتی نشید
بدور از تعصب
دوما
اها یعنی شما الان گفتید که مذهب شیعه بعداز اهل سنت بوده
اتفاقا کاملا برعکس هست
من باز هم در پست های اتی خودم این رو برای شما اثبات می کنم
می زارم همه بخونن
اما مختصرا
شما که اهل سنت هستید از کجا سنت را می اورید؟
خود خلفای شما ایا اقدام به جمع اوری احادیث کرده اند؟پس این سنت از کجاست؟
دوم این که مذهب شما اهل سنت خیلی خیلی زود باشید از طرفداران ابوحنیفه هستید
این اقا کی ها مذهب شما رو تاسیس کرد؟
همین ابوحنیفه چند قرن بعد از حضرت محمد مصطفی(ص) مذهب شما رو تاسیس کرد؟
تمام افرادی که دایه دین...دایه اسلام و ...رو داشتن نتونستن جواب نوه حضرت محمد مصطفی(ص) رو بدهند....رسما هم توسط اقا امام صادق(ع) اسلام اصلی و ناب معرفی شد....و همون مذهب شیعه است.
اسلامی که حضرت محمد مصطفی(ص) آورده بود و خون دل خورده بود همون شیعه است
شیعه همیشه فدایی اقا رسول الله(ص) بوده و هست و خواهد بود تا ذره ذره وجودش
شیعه پشت سر امام علی(ع) بوده...شیعه جای جای قدم های معصومش بوده
شیعه یعنی عمار(ره)
شیعه یعنی ابوذر(ره)
شیعه یعنی سلمان(ره)
شیعه یعنی مالک اشتر(ره)
شیعه یعنی میثم تمار(ره)
شیعه یعنی حبیب بن مظاهر(ره)
شیعه یعنی مختار (ره)
و
و
و
و
این ها نمونه هایی از شیعه است
از طرف دیگر
خود همین سنت شما که از بخاری گرفته شده
باز هم می گم بریدبخونید پست های من رو ...این دفعه چندم هست که می گم برید بخونید
خود همین بخاری شما کی ایجاد شده؟
چند قرن بعد از حضرت محمد مصطفی(ص) این سنت شما رو جمع اوری کرده
پس مذهب ساختگی شمایید !!!!!در ادامه پست هام اثباتش می کنم
جواب داری بده
شما باز هم جواب منو ندادید
شما حالا همین جواب منو بده
من در پست های قبلی اثبات کردم شما از اجماع علمای اهل سنت خارج شدید
باز هم می گم پست87تا105رو مطالعه کنید
جواب تمامی ادعا های شما داده شده است
این و نقل رو اوردم که بدونید شما از اجماع علمای خودتون مبنا بر قداست بخاری و مسلم خارج شدید و این رو هم اثبات کردم که ما مقدسش نکردیم
خودتون عملا به این کتب قداست دادید
بعد کلام دوستانه باشما
بزرگوار
آرزوی ما هم همین است کتبی که سرشار از توهین به پیامبر(ص) و اصحاب و همسران است رو قبول نداشته باشید
اما سوال من اینجاست
چرا اصلاحش نمی کنید؟؟؟؟؟؟
وگرنه ما که دشمن شما نیستیم
شما در این زمونه دنبال حق باش
بحث علمی شد
علمی حرف بزن
نه این که همین طوری شروع کنی شیعه رو محکوم کنی و حتی بحث رو تا جایی ببری و اعلام کنی شیعه مذهب ساختگی است
من هم جواب رو دادم و در ادامه هم می دم و اثبات میکنم کی ساختگی است
ما
یا شما
بزرگوار لطفا عنایت بفرمایید به پست های من