تسلط شیطان بر پیامبر طبق آیه 68 انعام

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

هیوا;47934 نوشت:
اگر شیطان تو را به فراموشی انداخت پس از توجه با این قوم ستمکار منشین.َ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (68)
طبق این آیه شیطان می توان بر ذهن پیامبر تسلط پیدا کند و باعث فراموشی او شود و ذهن او را منحرف سازد. حال با این وضعیت و این احتمال خطا ، عصمتی که شیعیان به آن معتقدند چه می شود ؟

[=century gothic]با سلام
جناب هیوای گرامی مفسرم که هستید!!!؟
لطفا جایگاه خود را مشخص کنید ؟!!!
اگر سوال میپرسید! ؟پس مطلق گوییتان چیست؟

[=century gothic]لفظ (ما) در كلمه : (اما) زائده است كه نوعى تاكيد و در بعضى از موارد تقليل را مى رساند، و همچنين نونى كه قبل از كاف قرار دارد نون تاكيد است .
بنابراين اصل اين كلمه (ان ينسك ) بوده و چون كلام در مقام تاكيد بوده و لازم بوده كه نهى ، تشديد و تاكيد شود از اين رو لفظ ما زائده را بر سر (ان ) درآورده و نون تاكيد را هم قبل از كاف قرار داد، و در نتيجه معناى كلام اين شد كه : حتى اگر نهى ما را فراموش كردى و شيطان آنرا از يادت برد و بعدا به يادت آمد، باز هم نمى توانى در امتثال نهى ، سهلانگارى نموده ، همچنان در مجلس آنان بنشينى ، بلكه همينكه يادت آمد بايستى برخيزى ، چون سزاوار مردان با تقوى نيست كه با مسخره كنندگان به آيات خدا همنشين شوند.

[=Century Gothic]پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (ينسينك ) در حقيقت خطاب به امت است .
اين خطابى كه در آيه شريفه است ، خطاب به نبى اكرم (صلى الله عليه وآله و سلم ) است ، و ليكن در حقيقت مقصود، ديگرانند،:Sham:
زيرا انبيا (عليهم السلام ) نه تنها از گناهان بلكه حتى از فراموشى احكام خداوندى هم مبرا هستند.
و ما سابقا در بحثى كه راجع به عصمت انبيا (عليهم السلام ) كرديم ثابت نموديم كه فراموش كردن احكام الهى از آن حضرت عينا مانند مخالفت عملى باعث گمراهى سايرين مى شود و ديگران به عمل آنان احتجاج و از آن اتخاذ سند مى كنند،:Sham:
پس همانطورى كه گفتيم ، غرض اصلى از اين خطاب و مخاطبين واقعى آن امت اسلام است . :Sham:
سياق آيات مورد بحث هم اين معنا را تاييد مى كند، براى اينكه در آيه بعد روى سخن را به متقين از امت نموده مى فرمايد: (و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء...) از اين هم روشنتر آيه (و قد نزل عليكم فى الكتاب ان اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتى يخوضوا فى حديث غيره انكم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقين و الكافرين فى جهنم جميعا) است ، زيرا اين آيه در مدينه نازل شده و نزول آيه مورد بحث در مكه اتفاق افتاده ، و معلوم است كه مراد از نزل عليكم همان حكمى است كه سابقا آيه مورد بحث آنرا در مكه گوشزد امت نموده ، زيرا غير آيه مورد بحث ، آيه ديگرى كه از همنشينى و شركت در مجالس آنان نهى كرده باشد، نازل نشده است .
پس اين آيه رسول خدا را تذكر مى دهد به اينكه آن حكمى را كه ما سابقا (در آيه مورد بحث ) به تو نازل كرديم ، گوشزد مردم بكن تا در مجالس مسخره كنندگان شركت نكنند. بنابراين ، ادعاى ما كه گفتيم : گر چه در آيه مورد بحث ، روى سخن با رسول خدا است و ليكن در حقيقت مخاطب ، امت است روشن و مبرهن گرديد، و معلوم شد كه كلام مزبور از قبيل مثل معروف : به در مى گويم ديوار تو بشنو است .
:Sham:
[=century gothic]تفسير الميزان

رضا;47943 نوشت:
با سلام
جناب هیوای گرامی مفسرم که هستید!!!؟
لطفا جایگاه خود را مشخص کنید ؟!!!
اگر سوال میپرسید ؟پس مطلق گوییتان چیست؟

لفظ (ما) در كلمه : (اما) زائده است كه نوعى تاكيد و در بعضى از موارد تقليل را مى رساند، و همچنين نونى كه قبل از كاف قرار دارد نون تاكيد است .
بنابراين اصل اين كلمه (ان ينسك ) بوده و چون كلام در مقام تاكيد بوده و لازم بوده كه نهى ، تشديد و تاكيد شود از اين رو لفظ ما زائده را بر سر (ان ) درآورده و نون تاكيد را هم قبل از كاف قرار داد، و در نتيجه معناى كلام اين شد كه : حتى اگر نهى ما را فراموش كردى و شيطان آنرا از يادت برد و بعدا به يادت آمد، باز هم نمى توانى در امتثال نهى ، سهلانگارى نموده ، همچنان در مجلس آنان بنشينى ، بلكه همينكه يادت آمد بايستى برخيزى ، چون سزاوار مردان با تقوى نيست كه با مسخره كنندگان به آيات خدا همنشين شوند.

پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (ينسينك ) در حقيقت خطاب به امت است .
اين خطابى كه در آيه شريفه است ، خطاب به نبى اكرم (صلى الله عليه وآله و سلم ) است ، و ليكن در حقيقت مقصود، ديگرانند،:sham:
زيرا انبيا (عليهم السلام ) نه تنها از گناهان بلكه حتى از فراموشى احكام خداوندى هم مبرا هستند.
و ما سابقا در بحثى كه راجع به عصمت انبيا (عليهم السلام ) كرديم ثابت نموديم كه فراموش كردن احكام الهى از آن حضرت عينا مانند مخالفت عملى باعث گمراهى سايرين مى شود و ديگران به عمل آنان احتجاج و از آن اتخاذ سند مى كنند،:sham:
پس همانطورى كه گفتيم ، غرض اصلى از اين خطاب و مخاطبين واقعى آن امت اسلام است . :sham:
سياق آيات مورد بحث هم اين معنا را تاييد مى كند، براى اينكه در آيه بعد روى سخن را به متقين از امت نموده مى فرمايد: (و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء...) از اين هم روشنتر آيه (و قد نزل عليكم فى الكتاب ان اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتى يخوضوا فى حديث غيره انكم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقين و الكافرين فى جهنم جميعا) است ، زيرا اين آيه در مدينه نازل شده و نزول آيه مورد بحث در مكه اتفاق افتاده ، و معلوم است كه مراد از نزل عليكم همان حكمى است كه سابقا آيه مورد بحث آنرا در مكه گوشزد امت نموده ، زيرا غير آيه مورد بحث ، آيه ديگرى كه از همنشينى و شركت در مجالس آنان نهى كرده باشد، نازل نشده است .
پس اين آيه رسول خدا را تذكر مى دهد به اينكه آن حكمى را كه ما سابقا (در آيه مورد بحث ) به تو نازل كرديم ، گوشزد مردم بكن تا در مجالس مسخره كنندگان شركت نكنند. بنابراين ، ادعاى ما كه گفتيم : گر چه در آيه مورد بحث ، روى سخن با رسول خدا است و ليكن در حقيقت مخاطب ، امت است روشن و مبرهن گرديد، و معلوم شد كه كلام مزبور از قبيل مثل معروف : به در مى گويم ديوار تو بشنو است .
:sham:
تفسير الميزان

آقا رضا ممنون اما خیلی دلچسب نبود. چون یکدفعه از این بحث رفتی سراغ اینکه پیامبر معصومه درحالی که بحث را خوب جواب ندادی .البته چون ترجمه ای که من نوشته ام ترجمه یکی از شیعیان هستش. و حرف خودم نبود. حرف شما ر به خود نمی گیرم.

سلام
http://www.askdin.com/showthread.php?t=7013
دوستان قبلا هم در اين لينك در اين باره مناظره اي شد مي توانيد مطالعه كنيد

هیوا;47949 نوشت:
آقا رضا ممنون اما خیلی دلچسب نبود. چون یکدفعه از این بحث رفتی سراغ اینکه پیامبر معصومه درحالی که بحث را خوب جواب ندادی .البته چون ترجمه ای که من نوشته ام ترجمه یکی از شیعیان هستش. و حرف خودم نبود. حرف شما ر به خود نمی گیرم.

[=Comic Sans MS]با سلام[=Comic Sans MS]
[=Century Gothic]جالب که از زبان شیعیان مطلب میگذارید!!؟؟
[=Comic Sans MS] یکی از ترفندهای شبهه افکنها جناب هیوا گرامی ![=Comic Sans MS]
[=Comic Sans MS]ترجمۀ غلط از قرآن و تفسیر به رأی است !![=Comic Sans MS]
[=Comic Sans MS] امیدوارم که شما از این گروه نباشید!![=Comic Sans MS]:Sham:
[=Comic Sans MS]
[=Comic Sans MS]در این راه آیات قرآن را به نفع خود ترجمه [=Century Gothic]و تفسیر [=Comic Sans MS] میکنند!!:Gig:

[=Comic Sans MS]برای مثال این ترجمه ایست که یک شبهه افکن دروغگو از آیۀ 28 سورۀ آل عمران آورده است:

[=Comic Sans MS] مؤمنین نباید غیر مؤمن به اسلام را به دوستی بگیرند مگر از روی ترس و خدا شما را از خودش بر حذر میکند(!) تا از غیر مؤمنین نترسید و از خدا بترسید.

[=Comic Sans MS]میبینیم که شبهه افکن سعی کرده با ترجمۀ غلط قرآن را به خودخواهی و دعوت به دورو بودن محکوم کند و همچنین با بکار بردن واژۀ «غیر مؤمن به اسلام» خواسته بگوید روی سخن قرآن در این کلام مسیحیان و یهودیان و زرتشتیها است و اما معنی حقیقی آیه اینست:

[=Comic Sans MS] مؤمنین «کافران» را «به جای مؤمنین» به دوستی «نمیگیرند» و هر کس چنین کند به هیچ وجه از (بندگان) خدا نیست مگر آنکه از (دشمنی و شکنجۀ) آنها بسیار بترسند و خدای یگانه «مواظب» شماست و بازگشت به سوی خداست.:Sham:

اختلاف ترجمه را دیدید؟[=Comic Sans MS]
[=Comic Sans MS] کلماتی را که این شبهه افکن غلط ترجمه کرده را با گیومه مشخص کردم تا بیشتر دقت کنید.
میبینید که اینجا هیچ حرفی از اهل کتاب و ترسیدن از خدا نیست. :Sham:


[=Comic Sans MS]از سوی دیگر شبهه افکنها[=Comic Sans MS] سعی دارند با تفسیر به رأی مفهوم اسلام را در ذهن جهانیان مخدوش کنند
[=Comic Sans MS]
[=Comic Sans MS]اول از همه تفسیر قرآن کار هر کسی نیست و وقتی علما پس از دهها سال تحصیل علم ، کتاب تفسیر مینویسند معلوم میشود که چقدر اینکار دشوار است.:Sham:

[=Comic Sans MS] دوم اینکه هر آیه شأن نزولی دارد :Sham:

[=Comic Sans MS]سوم اینکه برخی آیات محکمات و بعضی متشابهاتند ؛ برخی ناسخ و گروهی منسوخند آیا این آیات را تشخیص میدهید که به تفسیر قرآن میپردازید؟:Sham:
[=Comic Sans MS]یا علی

باسلام

من خودم این سوال برا م زیاد پیش اومده ومطمینم برا شما هم این سوال مطرح باشه اینکه چطور میشه حرف صریح قران که خطابش به پیامبر هست رو به سوی امت خواند ؟ :Gig:وقتی از یکی اساتید پرسیدم جوابی داد که تا حدود خیلی زیادی قانع شدم فرمود وقتی ما صدها دلیل از آیات وروایات داریم که بر مطلبی دلالت میکنه و حالا به کلامی رسیدیم که مخالف اونها هست اون صدها دلیل قطعی رو دور نمی ریزم و این یک دلیل رو بگیریم بلکه هر عقل سالمی به این سمت هدایت میشه که منظور از این یک دلیل چیز دیگه ای هست :yes:

این حرف تو خیلی از شبهات کار ساز هست مثلا اینجا به این صورت که
وقتی شیعه با دلایل قطعی نقلی(آیات وروایات)وچندین دلیل عقلی عصمت تام پیامبران رو از عصیان , خطا ونسیان ثابت میکنه میفهمیم که اینجا خطاب به امت هست اولا
و ثانیا از نظر عقلی ذکر شرط برای کاری دلیل بر وجود زمینه آن نیست اگر به پیامبر میفرماید مواظب باش شیطان از یاد تو نبرد دلیل بر این نیست که امکان داشته پیامبر فراموش کند بلکه در این کتاب که قرار است قانونی جهانی تا قیامت باشد منظور تذکر به امت است
وفقنا الله وایاکم:Gol:

باسمه تعالی
با سلام و تشکر

امثال این موارد " وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"از باب (اياك اعنى و اسمعى يا جارة) است و منافى با مقام نبوّت نيست و دلالت بر اين ندارد كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم‏ مخاطب این آیه است. بلکه همانطور که ابن عباس بیان می کند مراد عموم مردم است و این از باب ضرب المثل معروف بین ماست که «به در بگو تا دیوار بشنود »
يقول ابن عباس: و إن كان المخاطب هو النّبي صلّى اللّه عليه و آله، إلّا أنّ المراد عموم الناس، و هو من قبيل المثل العربي المعروف «إيّاك أعني و اسمعي يا جارة!».
تشکر:Gol:


هیوا;47934 نوشت:
اگر شیطان تو را به فراموشی انداخت پس از توجه با این قوم ستمکار منشین.َ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (68)
طبق این آیه شیطان می توان بر ذهن پیامبر تسلط پیدا کند و باعث فراموشی او شود و ذهن او را منحرف سازد. حال با این وضعیت و این احتمال خطا ، عصمتی که شیعیان به آن معتقدند چه می شود ؟

با سلام و تشکر:Gol:

دوستان و کارشناسان مطالب خوبی را اشاره کردند، برای روشن شدن بیشتر مطلب، مفاهیم آیه مذکور و آیات پیرامون و مرتبط با آن را بررسی می کنیم:

"و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين"(1)؛ و چون شيطان تو را به فراموشى اندازد (از ياد خدا)، پس از ياد آوردن (اين مطلب يا خدا) ديگر با گروه ستمكاران منشين.

در جزء نخستين همين آيه آمده است: "و اذا رايت الذين يخوضون فى اياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره"(2)؛ اگر ديدى كسانى در آيات ما فرو رفته‏اند(آن را به استهزاء گرفته‏اند)، از آنان رويگردان تا هنگامى كه گفتگو را تغيير دهند و مطلب ديگرى بگويند.

توضیح آنکه؛ گرچه ظاهراً، روى سخن در اين آيه به پيامبر اكرم (ص) است، اما در واقع، مقصود، پيروان او هستند كه اگر گرفتار فراموشى شدند و در جلسات آلوده به گناه و استهزاء كفار نسبت به مقدسات شركت كردند، به محض اين كه متوجه مسئله شدند بايد از آن جا برخيزند و بيرون روند؛ زيرا در آيه‏ى بعد آمده: «اگر افراد متقى (از روى فراموشى يا اجبار يا به قصد ارشاد) با آنها بنشينند، چيزى از حساب و گناه بر آنها نيست؛ ولى (اين هم‏نشينى بايد براى) متذكر ساختن كفار (نسبت به خدا و نبوت و معاد) باشد؛ آنهم به اين اميد كه شايد پرهيزكارى پيشه كنند».(3)
با این توضیح روشن می شود که در این آیه؛ روى سخن با افراد باتقوا و توده‏ى مسلمين است نه شخص پيامبر(ص). در واقع، خطاب این آیه چنانکه دوستان هم اشاره کردند: از باب ضرب المثل معروف « به در مى‏گويم كه ديوار بشنود» است.(4)»

و این همان مضمون آيه‏ ديگر است كه مى‏فرمايد: "...ان اذا سمعتم ايات الله يكفر بها و يستهزا بها فلا تقعدوا معهم ..."(5)؛ اين كه مي‌فرمايد: هنگامى كه شنيديد كه(اهل مجلسى) به آيات خدا كفر مى‏ورزند يا آنها را مسخره مى‏كنند، با آنان منشينيد، زیرا نشستن در چنين مجالسی، كم‏كم ايمان را از بين مى‏برد و آدمى را به نفاق و كفر مى‏افكند. و عقوبت چنین همنشینی و مجالستی، جز این نیست که: "ان الله جامع الكافرين ‏و المنافقين فى جهنم جميعا".(6)

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی______________________________________
1- انعام/68.
2- همان آیه.
3- انعام، 69. 4- "رويم به توست اما همسايه! تو بشنو."، تفسير پيام قرآن، ج 7، ص 159.
5- نساء/140.
6- همان آیه.

باسلام
كلمات خداوند در قران كريم در هيچ كجا باهم متعارض نيست
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً (82)
آيا در [معانى‏] قرآن نمى‏انديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مى‏يافتند.
از طرف ديگر در باره بندگان پيامبران و مخلصين ميفرمايد هيچ شيطاني بر آنها تسلط نمي يابد
قَالَ رَبّ‏ِ بمَِا أَغْوَيْتَنىِ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنهَُّمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِينَ( 39و40)
گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت، (39)
مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را.»
و پيامبر اكرم از آنجا كه سيد پيامبران است حتما جزء مخلصين است پس به اعتراف خود شيطان بر پيامبر هيچ راه نفوذي ندارد
حال كه ميگويد اگر شيطان چيزي را از ياد تو برد معلوم است اين خطاب كنائي است و نه حقيقي و همان طور كه دوستان گفتند اياك اعني و اسمعي يا جاره (ضرب المثل به در ميگن كه ديوار بشنوه )است در معاني بيان داريم كه كنايه بليغ تر از تصريح است (الكنايه ابلغ من التصريح ) و اين آيه نيز براي ماست خطاب به پيامبر :Black (11)::Black (11):

هیوا;47934 نوشت:
اگر شیطان تو را به فراموشی انداخت پس از توجه با این قوم ستمکار منشین.َ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (68) طبق این آیه شیطان می توان بر ذهن پیامبر تسلط پیدا کند و باعث فراموشی او شود و ذهن او را منحرف سازد. حال با این وضعیت و این احتمال خطا ، عصمتی که شیعیان به آن معتقدند چه می شود ؟


سلام علیکم جمیعا

هیوای گرامی تسلط بشیطان بر ذهن پیامبر آیا معنای این آیه است؟ ینسینک الشیطان به چه معناست ؟

فراموشی ای که باعثش شیطان شده. یعنی ترک احسن.

مثلا الان من باید بگویم هیوای گرامی این حرفها از دقت در قرآن خواند نیست وهابی گری است میگم بله شیطان بر ذهن پیامبر مسلط شده هیوا درست میگوید.

اگر اینطور است که آیات و سنت الهی کاملا زیر سوال میرود خدای ما قدش میشود 60 ذراع و جسم میگردد و پیامبر هم نسیانگر فراموشکاری که آخر عمر باید صحابه جمع و جورش کنند و بهتر بود اصلا عمر پیامبر میشد که سر زنان پیامبر غیرت داشت چادر میکرد.حال که خدا این قدری است و پیامبر ذناب پس خود ما میشویم همه کاره از ابزار دین استفاده کرده پشت سر هم دیگران را تکفیر و مهدور الدم کرده حکم خود را حکم خدا دانسته اسم سلف را بر میگزینیم.

هیوای گرامی این معصومیتی که تشیع برای پیامبر و ائمه قائل است مانع از این هناکی معاویه گونه ای میشود. عزیز من برو خدا به راه راست هدایتت کنه بازیچه دست این و آن نشی.

یاحق

هیوا;47949 نوشت:
البته چون ترجمه ای که من نوشته ام ترجمه یکی از شیعیان هستش. و حرف خودم نبود. حرف شما ر به خود نمی گیرم.

هیوای گرامی میشود بفرمائید کدام شیعه در تفسیر این آیه کلمه تسلط شیطان بر ذهن پیامبر را ذکر کرده ؟

ما تفسیر المیزان و تفسیر نمونه را داریم کدامیکی از اینها اینطور گفته ؟

ضمنا و ذیلا باید مطلبی را در مورد تحریف معنائی قرآن بگویم این است که احتمال تحریف معنائی قرآن با تفسیر غلط و شبهه انگیز از طرف هر مغرض و نادانی وجود دارد ولی این اصوات محکوم به عدم هستند چراکه خود آیات الهی ناقض آنهایند و نمیتوانند امثال معویه ها این آیات را تحریف کننند و خداوند طبق نص صریح قرآنی حافظ آن است و خواهد بود.

یاحق

یاوران منجی;48455 نوشت:
باسلام
من خودم این سوال برا م زیاد پیش اومده ومطمینم برا شما هم این سوال مطرح باشه اینکه چطور میشه حرف صریح قران که خطابش به پیامبر هست رو به سوی امت خواند ؟ :gig:وقتی از یکی اساتید پرسیدم جوابی داد که تا حدود خیلی زیادی قانع شدم فرمود وقتی ما صدها دلیل از آیات وروایات داریم که بر مطلبی دلالت میکنه و حالا به کلامی رسیدیم که مخالف اونها هست اون صدها دلیل قطعی رو دور نمی ریزم و این یک دلیل رو بگیریم بلکه هر عقل سالمی به این سمت هدایت میشه که منظور از این یک دلیل چیز دیگه ای هست :yes:

این حرف تو خیلی از شبهات کار ساز هست مثلا اینجا به این صورت که
وقتی شیعه با دلایل قطعی نقلی(آیات وروایات)وچندین دلیل عقلی عصمت تام پیامبران رو از عصیان , خطا ونسیان ثابت میکنه میفهمیم که اینجا خطاب به امت هست اولا
و ثانیا از نظر عقلی ذکر شرط برای کاری دلیل بر وجود زمینه آن نیست اگر به پیامبر میفرماید مواظب باش شیطان از یاد تو نبرد دلیل بر این نیست که امکان داشته پیامبر فراموش کند بلکه در این کتاب که قرار است قانونی جهانی تا قیامت باشد منظور تذکر به امت است
وفقنا الله وایاکم:gol:

با سلام ميشه چند تا از اين دليل ها رو بياريد؟

رضا;48169 نوشت:
از سوی دیگر شبهه افکنها سعی دارند با تفسیر به رأی مفهوم اسلام را در ذهن جهانیان مخدوش کنند

رضا;48169 نوشت:
در این راه آیات قرآن را به نفع خود ترجمه و تفسیر میکنند!

رضا;48169 نوشت:
از سوی دیگر شبهه افکنها سعی دارند با تفسیر به رأی مفهوم اسلام را در ذهن جهانیان مخدوش کنند

سلام علیکم

رضای عزیز چرا برادر من تعارف میکنی صاف بگو چه کسی تفسیر به رای و تحریف قران میکنه .

وهابیت درست مانند یهودیان کذاب چنان تفسیر به رای میکنند و چنان تحریفی از کلام الهی و کلام پیامبر و حتی کلام 4 خلیفه میکنند که آدم مات و مبهوت میمونه که دارد با شیطان صحبت میکند یا یک وهابی است

یک نمونه دیگر از وهابیت زده ها

حقیقتش من اصلا با شعر و شاعری و عرفان و این قضایا موافق نیستم . چون خداوند در سوره شعرا آیات انتهایی شاعران را گمراه خوانده است .
حرفهای مولانان و حافظ و ... را هم حرفهای صد من یه غاز می دانم .


آیات منظور از سوره شریفه الشعراء


هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ(الشعراء/221)
آيا به شما خبر دهم که شياطين بر چه کسي نازل مي‌شوند؟!

تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ(الشعراء/222)
آنها بر هر دروغگوي گنهکار نازل مي‌گردند؛

يلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ(الشعراء/223)
آنچه را مي‌شنوند (به ديگران) القا مي‌کنند؛ و بيشترشان دروغگو هستند!

وَالشُّعَرَاءُ يتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ(الشعراء/224)
(پيامبر اسلام شاعر نيست؛) شاعران کساني هستند که گمراهان از آنان پيروي مي‌کنند.

أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يهِيمُونَ(الشعراء/225)
آيا نمي‌بيني آنها در هر وادي سرگردانند؟

وَأَنَّهُمْ يقُولُونَ مَا لَا يفْعَلُونَ(الشعراء/226)
و سخناني مي‌گويند که (به آنها) عمل نمي‌کنند؟!

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ(الشعراء/227)
مگر کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام مي‌دهند و خدا را بسيار ياد مي کنند، و به هنگامي که مورد ستم واقع مي‌شوند به دفاع از خويشتن (و مؤمنان) برمي‌خيزند (و از شعر در اين راه کمک مي‌گيرند)؛ آنها که ستم کردند به زودي مي‌دانند که بازگشتشان به کجاست!

شان نزول این آیات مربوط به زمانی میشود که کفار پیامبر را شاعری چیره دست توصیف کرده و آیات الهی را العیاذ بالله کتاب شعر او که خداوند در مقایسه آنچه که تفاوت بین شعرای جاهلیت میسرایند که تقریبا همه اش برای کسب ثروت و ... بود و آنچه منظور و مقصد آیات و کلام الهی است این آیات نازل میگردد.

حال چه ربطی دوغ به دوشاب دارد و چه ارتباطی این آدم که اسمش را توحید گذاشته با یک موحد دارد خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

تفسیر به رای را اگر کسی مجاز بداند هرکسی هرطوریکه دلش خواست تفسیر کرده و تحریف آیات مینماید و بهتر است بگوئیم اسلام را با خواسته های خود تطبیق دادن میشود تفسیر به رای

همین کار نشانه کافر بودن این شخص است و مذهبی است که از آن طبعیت میکند.

یاحق

موضوع قفل شده است