جمع بندی ترک رذائل اخلاقی

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="Green"]

armandaneshjoo;266206 نوشت:
زمانی که این کتابو می خوندم هیچ کدوم از اون رذایل رو نداشتم. دوری از رذایل هیچ کمکی به رفع ترس نمی کنه. روانشناسی اصطرابو مطالعه بفرمایید، ورودی ترسناک احساسات ترسناکو ناخودآگاه و بی منطق می سازه.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

اینکه نداشتید را تنها خودتون می تونید تشخیص بدید و من نمی تونم چیزی بگم

اما ترسیدن می تونه منطقی پیش بره اگر فرد بخواهد یکی هست می ترسه و به ان عمل می کنه و در راه درستش بر ان غلبه می کنه

یکی نه میترسه و غلط و به راه خطا میره

ترسیدن چیز بدی نیست

اگر در مسیر درستش باشد

armandaneshjoo;266206 نوشت:

به شما اطمینان میدهم معراج السعاده این قدرت را دارد که از بزرگ ترین پرتوها تا کوچکترین بارقه های امید به خدا را در روحتان بکشد. اگر امید شرط ایمان است پس دوری از معراج السعاده هم شرط ایمان است.

من بخشی از ریا اش رو خواندم همچین حسی نداشتم

شما کدوم بخش رو می گویید بگویید مطالعه کنیم و ببینیم همینگونه هست یا خیر؟

armandaneshjoo;266206 نوشت:
شما چه بین خوف و رجا باشید چه غرق در رجا وقتی یک دور کامل مطالعه معراج السعاده را تمام کنید حتّی مفهوم رجا هم در ذهنتان یافت نخواهد شد.

برداشت افراد از متون می تونه متفاوت باشه مخصوصا متونی که با احساس افراد و منطق ایشان مرتبط باشه

که همین طور می بینیم افراد در شرایط احساسی می تونند واکنش های مختلفی رو نمایش بدهند

مثلا در زلزله عده ایی می ترسند و سنگکوب می کنند عده ایی بر ترسشون غلبه می کنند و نجات می یابند

اون دسته که تونستند ارامش خودشونو بدشت بیاورند در حقیقت موفق ترند

چرا که بر ترسشون غلبه کردند و راه ایمن را پیش گرفتند

یا یکی از سرعت بالا ی رانندگی می ترسد و خبر فوت عده ایی را در رانندگی می شنود و می ترسد ایا منطقی است که رانندگی نکند؟

یا دنبال علت ترس می رود و ان را اصلاح می کند؟ و ایمن رانندگی میکند؟

ما نیز باید از اخرت و مرگ بترسیم
و علت ترس از مرگ را بشناسیم

و در نتیجه علت ترس را از بین ببریم

نه اینکه کل موضوع رو کنار بگذاریم؟

علت ترستون در کتاب معراج السعاده چه بوده؟

و چرا نا امید شدید؟

مثالی میزنید؟:Gol:[/]

من تو بحث زیاد وارد نمیشم.
ترک رذائل اخلاقی برای اینار باید استاندارد باشی لازم نیست ببینی رذائل چیه و ...
1- باید واجبات و صادقانه و درست و با کیفیت خوبی انجام بدی.
2- نباید حرام خور باشی
3- حق و الناس و دعای بد پشت سرت نباشه
4-آگاه باشی.
5- دوستان خوبی داشته باشی
5- محیط کاری یا ... پاک و خوب باشه.
مهمتر از همه شون نماز هست که مثل سپر میمونه و ما با رفتن به اون آبشخور روزی پنج بار خودمون و مطهر از هر بدی میکنیم.
دت کنین فلسفی نیست به عمل کار برآید ...به سخن دانی نیست.

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
برداشت افراد از متون می تونه متفاوت باشه مخصوصا متونی که با احساس افراد و منطق ایشان مرتبط باشه

که همین طور می بینیم افراد در شرایط احساسی می تونند واکنش های مختلفی رو نمایش بدهند

مثلا در زلزله عده ایی می ترسند و سنگکوب می کنند عده ایی بر ترسشون غلبه می کنند و نجات می یابند

اون دسته که تونستند ارامش خودشونو بدشت بیاورند در حقیقت موفق ترند

چرا که بر ترسشون غلبه کردند و راه ایمن را پیش گرفتند

یا یکی از سرعت بالا ی رانندگی می ترسد و خبر فوت عده ایی را در رانندگی می شنود و می ترسد ایا منطقی است که رانندگی نکند؟

یا دنبال علت ترس می رود و ان را اصلاح می کند؟ و ایمن رانندگی میکند؟

ما نیز باید از اخرت و مرگ بترسیم
و علت ترس از مرگ را بشناسیم

و در نتیجه علت ترس را از بین ببریم

نه اینکه کل موضوع رو کنار بگذاریم؟

بله

نقل قول:
علت ترستون در کتاب معراج السعاده چه بوده؟
زیاد خوندنش. 6 ماه روزی 4 ساعت. اثر تلقینی داشت. بعد یه مدّت در همه کاری سست شده بودم. چون در هر کاری یه اشکالی می دیدم که یه عذاب بزرگی داشت

نقل قول:
من بخشی از ریا اش رو خواندم همچین حسی نداشتم
اینجوری خوبه. من همشو خوندم.

نقل قول:

ترسیدن چیز بدی نیست. اگر در مسیر درستش باشد
امنیت از نیازهای اصلی انسانه. بدون این احساس توان درک علاقه، عزت نفس و حس موفّقیت و مفید واقع شدن از فرد گرفته میشه. چیزی که خوبه بیم و امید همزمانه که اونم زیاد انرژی میبره و فقط در لحظه لزوم باید بیدارش کرد و بعد دوباره خوابوندش.
هیجانات کلّا نباید پایدار باشن. وگرنه مخرّبن.[/]

با سلام
دوستان صحبت آقای armandaneshjoo کاملا قابل پذیرش و فهم است من که این کتاب رو کامل نخوندم وقتی دورو برم رو نگاه می کنم می بینم چقدر گناه از روی غفلت و در مواردی از روی اجبار داره انجام میشه حالا شما فرض کنید اون کتاب رو اگر بخونم و از ریز گناهان باخبر بشم درواقع و بدون رودربایستی بگم سکته میکنم.
حالا من نمیدونم عزیزانی که این کتاب رو خوندن و اصلا تاثیر منفی روشون نداشت:
یا تو متن جامعه نیستن!
یا فرمول خاصی بلدن.

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام
ما یک عالم داریم که خداوند در هنگام حساب اعمال وی ،در صورت عمل نکردن به فرامین الهی و گناه کردن، او را مواخذه می کند که چرا چنین کردی؟
و یک جاهل داریم که آنهم بر دو نوع است:
جاهل قاصر که اصلا احکام الهی به وی نرسیده و دسترسی هم نداشته که آنها را کسب کند(یا اصل دین به وی نرسیده یا قسمتی از آن)؛ فرض بفرمائید مثلا برخی قبایلی که در آمازون به طور بدوی زندگی می کنند؛خداوند با ایشان به اندازه علم و عقلشان برخورد کرده و حساب اعمالشان را می کند.
و یک جاهل مقصر داریم که مثلا برخی احکام را نمی داند ولی دسترسی دارد که یاد بگیرد(حال به هر طریقی،سوال کردن،مطالعه کردن، . . . . )نداستن این افراد برایشان عذر شمرده نمی شود و خداوند با ایشان معامله ای را می کند که با افراد عالم می کند و همانگونه حساب اعمالشان رسیده می شود؛ زیرا خود مقصر جهلشان هستند.بسیاری از افرادی که نمی دادند، از این دسته اند.
[/]

kocholo;266233 نوشت:
ترک رذائل اخلاقی برای اینار باید استاندارد باشی لازم نیست ببینی رذائل چیه و ...

با سلام
کلام شما کاربر گرامی درست نیست،عدم معرفت به حد و حدود گناه و رذائل باعث ابتلاء به آنها می شود.
مثلا در مورد غیبت ،شما اگر تعریفش را ندانید ،اگر مجوزات غیبت را ندانید ،چطور مطمئن می شوید که کلام شما در مورد دیگران غیبت هست یا نه؟چه چیزی را باید بگوئید و چه را نباید بگوئید؟
در مورد رذائل دیگر هم همینطور مانند دروغ و تهمت و . . . . .
لذا معرفت به این امور برای انسان لازم و ضروری است.

میدونی اینجور مواقع ادم باید ببینه نا باوری سود بیشتری داره یا باوری و اصولا تاریخ نشون داده کدوم دسته از ادما موفق تر بودن باور خدا چیزی ازت کم نمیکنه ولی نا باوریش....
استالین رو همه به تعصب کمونیستیش میشناسیم تو کتاب تزار سرخ نوشته بعد این همه سال قتل عام خداپرستان وقتی دخترش مریض شدو داشت جون میدادو همه ی دکترا جوابش کردن. یهو فریاد زد:
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااا !!!!! چرا من؟
استالین هم مطمئن بود که وقتی دکترا نتونن کاری کنن خدا میکنه. و خدا برای هر کاریش دلیل داره.

ترک عادتهای غلط


تنها در صورتی می توانید عادتی را تغییر دهید که برای این کار انگیزه کافی داشته باشید. باید دقیقاً بدانید که آیا به این کار راغب هستید یا نیستید. نه تنها باید برای شکستن عادت انگیزه داشته باشید، بلکه باید در کارتان ابرام و پافشاری کنید.
اقدام شماره 1: تصمیم بگیرید که تغییر کنید
یکی از بارزترین علل ناتوانی در برخورد با عادت های بد دو دل بودن و مصمّم نبودن است، برای این که مصمّم تر شوید، به اشکالات و زیان های عادتی که می خواهید آن را تغییر بدهید فکر کنید. به این فکر کنید که تغییر دادن این عادت برای شما چه سودی در بر دارد.
عادت مورد اشاره را دقیقاً در ذهن خود مجسم سازید و بعد از خود بپرسید که این چه اشکالی دارد؟ اشکالات آن درکوتاه مدت و در بلند مدت برای من کدام است؟ و یا تصور کنید شخص دیگری کار شما را انجام می دهد. به این فکر کنید که این کار برای آن ها چه زیانی در بر دارد. آیا مشکلات آن ها دامنگیر شما هم می شود؟ بدترین نتیجه ای که ممکن است تحت تأثیر این عادت نصیب شما شود کدامست؟ جزئیات آن را برای خود شرح دهید. و سرانجام از خود سوال کنید «چرا باید زحمت توقف این عادت را به خودم بدهم؟» فهرستی از دلایلی که باید این عادت را متوقف سازید تهیه کنید و آن را در جایی قرار دهید که به راحتی در معرض دید باشد.
از آن جهت به اهمیت دانستن این که چرا می خواهید عادت خود را بشکنید تاکید می ورزیم زیرا این مهم ترین قدمی است که می توانید بردارید. بدون آن شکست می خورید. حتی تنها به کمک همین روشن بودن موضوع می توانید بر عادت بد خود غلبه کنید. گری، به درمانگاه روانپزشکی مراجعه کرد. مشکل این بود که هر کاری را چند بار وارسی می کرد. مثلاً به محض این که از خانه اش بیرون می آمد، دوباره به آپارتمان بر می گشت تا مطمئن شود که اجاق گاز را خاموش کرده است. به محض این که وارد دفتر کارش می شد به سراغ اتومبیلش بر می گشت تا بداند درهای آن را قفل کرده باشد. گری در واقع از وسواس رنج می برد. از گری خواستیم به شش پرسشی که قبلاً به آن اشاره کردیم جواب بدهد و به تصمیمی مشخص و قاطع برسد. او به کمک بیشتری احتیاج نداشت. برای او همین اندازه کافی بود که بداند نمی خواهد برده از نو وارسی کردن بشود. او عادت خود را خیلی زود از میان برداشت.
اقدام شماره 2: از آموزش آگاهی استفاده کنید
از آن جایی که این عادت حالت خود به خودی دارد، ممکن است متوجه نشوید که چه زمانی آن را انجام می دهید، ممکن است دقیقاً ندانید که چه می کنید. بنابر این برای متوقف ساختن آن باید از آن آگاه شوید. اگر این گونه باشد، باید عادت را به خوبی مطالعه کنید. برای این کار باید آن را ابتدا توصیف و بعد زیر نظر بگیرید.
توصیف عادت:
جزئیات کار را باید از ابتدا تا انتها بدانید. اگر ناخن هایتان را می جوید، ببینید تنها ناخن هایتان را می جوید یا همه انگشتانتان را می جوید. چه عاملی سبب می شود که دستتان را به طرف دهانتان ببرید؟ از کدام دندانتان استفاده می کنید؟ با ناخن های جویده و کنده شده چه می کنید؟ از کدام سمت ناخن تان شروع می کنید؟ ممکن است بد نباشد اگر در این خصوص از کسی کمک بگیرید.
زیر نظر گرفتن عادت:
بهترین راه برای زیر نظر گرفتن عادت یادداشت برداری است. در ادامه مطلب برگه نمونه ای در همین خصوص تهیه کرده ایم که ملاحظه می کنید.
با استفاده از این برگه به سه سوال زیر جواب بدهید:
1. در یک فاصله زمانی مشخص مثلاً در مدت یک هفته، یک روز، یا یک ساعت، این حادثه چند بار اتفاق می افتد؟
2. عادت در چه زمانی اتفاق می افتد؟
3. وقتی این کار را می کنید چه اتفاقی در جریان است؟
برگه ثبت جویدن ناخن
کی؟ چند نوبت موقعیت احساسات
12 اوت
7:30 صبح 3 در انتظار جوش آمدن آب خواب آلوده
8:45 1 در دل ترافیک نگران، دیر کردن، عصبانی از خودم
10:30 2 زمان صرف قهوه ـ تنها مکدّر
2:15 5 یا 6 انتظار برای دیدن رئیس نگران از این که متوجه دیر آمدن من شده باشد
4:25 1 فراگیری شغل جدید علاقه مند ـ تمرکز کردن
6:00 5 در حال تماشای تلویزیون بدون احساسی خاص
11:00ـ9:00 / 12 در رستوران ـ ملاقات با دوستم خجالت زده، نمی دانم چه حرفی باید بزنم
برگه ثبت شده را مطالعه کنید:
با ثبت اجرای عادت می توانید عوامل مؤثر در ایجاد آن را مطالعه کنید. بنابر این بعد از حدود یک هفته برگه های ثبت شده را مطالعه کنید. ببینید چند بار این عادت را انجام دادید. در چه مواقعی بود. در چه موقعیتی قرار داشتید.
نکته مهم: ممکن است زیر نظر گرفتن خود سببی باشد تا شکل و تناوب بروز عادت تغییر پیدا کند. علتش این است که حالا شما آگاهانه تر از گذشته رفتار می کنید. در این شرایط ممکن است عادت را تکرار نکنید. در این صورت بدانید که ممکن است برگه ثبتی شما اندازه واقعی رفتارتان را نشان ندهد.
اقدام شماره 3: راه کارهایی برای متوقف ساختن عادت طراحی کنید
حالا در موقعیتی هستید که با استفاده از اقدام شماره 1 و 2 عادت خود را بشکنید.
خودتان را آماده کنید. برای این که کاری صورت دهید باید به تکرار به خودتان بگویید که می خواهید این عادت را بشکنید. فهرستی از دلایل را با خود نگه دارید و دست کم همه روزه به آن نگاه کنید. در صورت لزوم می توانید بیشتر به فهرست نگاه کنید.
نظامی برای هشدار به موقع پیدا نمایید. برای درمان به موقع عادت و برای این که هنوز این عادت شروع نشده آن را از میان بردارید. باید هوشیار و گوش به زنگ باشید و در صورت لزوم اقدامات به موقع انجام دهید. ببینید که در چه مواقعی دچار این عادت بد می شوید. به این فکر کنید که چه می کنید. برای مثال فرض کنید که وقتی تلفنی حرف می زنید موی سرتان را با دست دیگرتان می کشید. زنگ هشدار شما باید وقتی به طرف تلفن می روید و زمانی که دست چپتان را بلند می کنید به صدا در آید. اگر به محض آن که نظریات شما مورد سوال قرار می گیرد عصبانی می شوید، هر لحظه که با منتقد و پرسش کننده ای رو به رو شدید باید متوجه باشید.
برای متوقف ساختن عادتتان از راهکاری استفاده کنید. اگر متوجه شدید که عادت مورد اشاره را انجام می دهید، برای این که کاری صورت دهید هرگز دیر نشده است. درست در همان لحظه که متوجه می شوید دست از آن بکشید. می توانید به خود دستور «توقف» بدهید. می توانید کلمه «توقف» را جایی بنویسید و آن را در برابر چشمانتان قرار دهید.
حمایت دیگران را فهرست کنید. بدانید که برای ترک کردن عادتتان دیگران می توانند به شما کمک کنند. می توانند وقتی عادت مورد اشاره به سر وقت شما می آید موضوع را به شما اطلاع دهند. البته اگر کسی به شما غرولند کند، کمکی به شما نکرده است. از این رو اگر به کمک کسی احتیاج دارید باید دقیقاً به او بگویید که چه می خواهید و از او چه انتظاری دارید. از آن ها بخواهید که این فصل از کتاب را بخوانند.
نظارت را فراموش نکنید. هم چنان برگه های نظارت و وارسی را تکمیل کنید تا بدانید هر چند مدت یک بار رفتار غیر ارادی خود را تکرار می کنید.
در ازای موفقیت هایی که به دست می آورید به خودتان پاداش بدهید. برای کاستن از میزان عادتتان برای خود هدف هایی در نظر بگیرید و بعد هرگاه به این هدف رسیدید به خودتان جایزه بدهید.
نکته دیگر. در مواقعی وقتی اشخاص سعی می کنند عادتی را بشکنند، به نظر می رسد که وضع قبل از آن که بهتر شود وخیم تر می گردد. در واقع از آن رو که به موضوع فکر می کنید اندیشه مربوط به عادت در شما تقویت می شود و با احتمال بیشتری آن کار را انجام می دهید. در ضمن ممکن است تحت تأثیر مشغله ذهنی که پیدا می کنید تنش زده شوید. اما این مرحله اغلب عمر کوتاه دارد، از این رو مأیوس نشوید و دست از تلاش بر ندارید.
اقدام شماره 4: جای عادت را با رفتاری دیگر عوض کنید
اغلب اشخاص وقتی می خواهند عادتی را از سر خود بدر کنند رفتاری اضطرارگونه پیدا می کنند. مقاومت کردن در این خصوص هم دشوار است مگر آن که به جای آن کار دیگری را جایگزین بکنید و چه بهتر که این رفتار جدید با همان نقطه بدن در رابطه باشد. حتی بهتر است عضلات مشابهی درگیر شوند. اگر این عادت دست های شما را شامل می شود، مثلاً مانند موردی که موهایتان را می کشید، سعی کنید که آن ها را به شکل دیگری به کار بگیرید.
اگر به هنگام نگرانی، تنش یا ملالت و کسالت این عادت به سر وقت شما می آید لازم است فکری به حال این احساسات ناخوشایند بکنید. چه عاملی است که شما را تنش زده می کند، چه عاملی است که شما را مکدّر می سازد؟ چه می توانید بکنید تا به احساس بهتری برسید؟
اقدام شماره 5: مداومت به خرج دهید و به پیشرفت های خود توجه داشته باشید.
مهم است وقتی می خواهید عادتی را از میان بردارید مداومت به خرج دهید. اگر یک هفته تلاش کنید و هفته بعدی را به خود استراحت بدهید، کاری صورت نمی دهید. به زیان خود کار می کنید.
اقدام شماره 6: مراقب لغزش ها باشید
اشکال عادت ها این است که حالت خود به خودی دارند و معنایش این است که اگر به طور کامل از میان برداشته نشوند ممکن است باز گردند. ممکن است تلاش کنید و ببینید که عادت شما برطرف شده است و بعد به این نتیجه برسید که عادت از نو برگشته است. اما بدانید اگر یک بار موفق شدید، امکان آن وجود دارد که دوباره موفق شوید و این بار موفقیت ساده تر است. بد نیست اگر بدانید چه اتفاقی افتاد که عادت بد دوباره بازگشت. در موقعیت های بعدی می توانید به این موضوع توجه داشته باشید و کاری نکنید که ناراحتی شما باز گردد.
رو به رو شدن با نگرانی های مقاوم و پایا
بعضی از نگرانی ها پایا و ادامه دار هستند و به رغم همه تلاشی که می کنید در زندگی شما باقی می مانند. البته بعضی از مسائل و نگرانی ها واقعی هستند. برای برخورد با این نگرانی ها می توانید به دو روش زیر اقدام کنید.
راه کارهای دست کشیدن از نگرانی ها
نگرانی ها را به عمل تبدیل کنید. دو چیز است که نگرانی درباره آن ها بی مورد است: یکی حوادثی که برای برخورد با آن ها کاری از شما ساخته نیست و دیگری حوادثی که می توانید برای جلوگیری از آن ها کاری صورت دهید. این روشی مناسب برای رو به رو شدن با نگرانی هاست. اما اگر نگرانی سبب شود که دست به کار شوید و کاری صورت دهید، مفید است. تحت تأثیر نگرانی می توانید بسیاری از مسائل ناراحت کننده را حل و فصل کنید. اما برای حل و فصل مسائل زندگی نیازی به نگرانی نیست. اگر کاری نتوان صورت داد، در این صورت به قول دیل کارنگی: با امر اجتناب ناپذیر همکاری کنید.
درخت تصمیم گیری درباره نگرانی. درخت تصمیم گیری درباره نگرانی روش با ساختار برای حل مسئله نگرانی است. باید از خود چند سوال بکنید تا از شدت نگرانی بکاهید.
سه سوال است که باید از خود بپرسید
اولین سوال این است: «از چه نگران هستم؟» این سوال نوع نگرانی شما را مشخص می کند. وقتی نگرانی تان مشخص شد.
دومین سوال را از خود بپرسید: «آیا در این مورد کاری از من ساخته است؟» جوابی صادقانه می تواند «نه» باشد. اگر جواب نه باشد، جایی برای نگرانی وجود ندارد. با امر اجتناب ناپذیر همکاری کنید. حواستان را از این نگرانی دور کنید. اما اگر بتوانید در مورد نگرانی کاری صورت دهید، به امکاناتی که دارید فکر کنید ـ در صورت لزوم فهرستی تهیه کنید از کارهایی که می توانید انجام دهید. حالا به سوال سوم می رسیم: «آیا کاری هست که همین حالا بتوانم بکنم؟»
سؤال 1: از چه نگران هستم؟
سؤال 2: آیا برای رفع آن کاری از من ساخته است؟
بله یا نه
روی کارهایی که می توانید بکنید فکر کنید. از نگرانی دست بکشید حواستان را از آن پرت کنید.
در صورت امکان فهرستی تهیه کنید.
سوال 3: آیا کاری هست که همین حالا بتوانم بکنم؟
نه یا بله، می توانم بکنم.
برنامه بریزید چه می توانید بکنید وکی می توانید این کار را انجام دهید.
پس همین حالا انجام دهید.
دست از نگرانی بکشید و حواستان را از آن پرت کنید.
حالا می دانید که می توانید نگرانی را کنار بگذارید.
اگر کاری هست که بتوانید همین حالا بکنید، این کار را انجام دهید. اگر کاری نیست که در حال حاضر بتوانید انجام بدهید، برای اقدام بعدی خود برنامه ای بریزید.
نگرانی را از ذهن خود بیرون بریزید. ذهن انسان ظرفیت محدودی دارد. شما در هر لحظه می توانید به یک موضوع بپردازید. سرتان را به کاری گرم کنید، ذهنتان را فعال نگه دارید تا فرصتی برای نگرانی باقی نماند. البته توجه گهگاه جا به جا می شود و اگر این اتفاق افتاد، لازم است که ذهنتان را دوباره سر جای اول آن بازگردانید. اما هر چه ذهنتان شلوغ تر باشد، این کار به سادگی بیشتری صورت می گیرد. در زمینه منحرف کردن حواس در فصل های آینده بیشتر بحث کرده ایم.
با این حال، دقت کنید که منحرف کردن حواس جای اندیشیدن به مسائل و مشکلات را نگیرید. آنجلا، نگران از انجام ندادن بعضی از کارهاش به منزل آمد. برای این که سرش را به کاری گرم کرده باشد شروع به آشپزی کرد. این کار دقایقی حال او را بهتر کرد اما کمی دیرتر نگرانی ها به سراغش آمدند به طوری که خوابش را مختل کردند. از این رو کمی دیرتر از خودش سوال کرد: «من از چه نگران هستم؟» نگرانی او از این بود که می ترسید چیز مهمی را از دست بدهد. از این رو همه کارهایی را که باید انجام می داد فهرست کرد. وقتی فهرست تکمیل تر شد، آنجلا احساس کرد که کلافه شده است. آنجلا به این نتیجه رسید که مسئله مهمی هست که باید حل کند. از این رو تصمیم گرفت که با مدیرش صحبت کند و درباره رفع آن به نتیجه برسد.
نگرانی را از شب های خود دور کنید. نگرانی بیشتر زمانی به سر وقت شما می آید که بی دفاع تر از همیشه هستید. از جمله می توان به دل شب ها اشاره کرد. اگر یک زمان وجود داشته باشد که نباید نگران شوید، این زمان همانا دل شب است که نگرانی از حد و اندازه خود خارج می شود و نمی توان به درستی و به اندازه با آن رو به رو شد.
به محض آن که یک نگرانی در دل شب به سراغتان می آید، به خود بگویید: «وقت نگرانی نیست.» انگار نگرانی راغب است که شب هنگام به سر وقتتان بیاید و اجازه ندهد که خواب به چشمان شما راه یابد. نگرانی را به درون خود راه ندهید. می توانید نگرانی را آموزش بدهید که از اتاق خواب شما بیرون بماند. در این زمینه خاص محکم و مصر باقی بمانید. می توانید بر دوری گزیدن از نگرانی صحنه خوشایندی را در ذهن خود تصویر کنید. در ادامه مطالب کتاب درباره قرار گرفتن در حالت آرمیدگی بحث کرده ایم.
محبوس کردن نگرانی ها:
تصور کنید که همه نگرانی هایتان را یکی یکی در جعبه ای محبوس می کنید و در جعبه را می بندید، و یا آن ها را از درخت آویزان می کنید تا باد آن ها را با خود ببرد. اگر نخواستید، نگرانی ها را به جریان آب رودخانه بسپارید و یا آن ها را در آتش بیندازید تا دود شوند و به هوا روند. اگر نگران باشید ممکن است موضوع مهمّی را فراموش کنید. نگرانی را روی کاغذ یادداشت کنید. آن را از سرتان بیرون کنید و روی کاغذ بنویسید، جایی که از بین نرود و هر زمان که خواستید آن را پیدا کنید.
دیواری به دور نگرانی های خود بکشید. اگر در محاصره نگرانی ها هستید، روزی نیم ساعت را صرف نگران شدن بکنید. و اگر در مواقع دیگر نگران شدید، نگرانی را به «زمان نگرانی» موکول کنید. به کاری که می کنید دقیق شوید، به حوادثی که در پیرامونتان اتفاق می افتد توجه کنید. وقتی «زمان نگرانی» فرا می رسد، هر نگرانی را موضوعی برای حل و فصل کردن در نظر بگیرید. این راهکار به دو شکل با نگرانی برخورد می کند: دیواری به دور نگرانی می کشد و مانع از اشاعه آن می شود، و از نگرانی چیزی سازنده تر می سازد.
کاری را که می توانید انجام دهید
اجازه ندهید که نامطمئنی شما را فلج کند. اگر کاری هست که می توانید بکنید، آن کار را انجام دهید. وقتی کاری را که می توانید انجام دهید انجام دادید، مثلاً فرم های مخصوص را تکمیل کردید و یا مشکل تان را با یکی از دوستانتان در میان گذاشتید، اسیر این وسوسه نشوید که کار دیگری صورت دهید. بپذیرید که کار را که می توانستید انجام دادید. به خودتان و به واکنشتان به نامطمئنی فکر کنید. لحظه ای صبر کنید و به این بیندیشید: آیا کاری را که لازم بوده است و از عهده انجام دادنش بر می آمده اید انجام داده اید؟
با واکنش های خود در قبال نامطمئنی رو به رو شوید
از جمله برخی واکنش ها می توان به نگرانی، اضطراب، اختلال در خواب، پیدا کردن مشغله ذهنی، دشواری در تمرکز کردن و دنبال تضمین های دوباره گشتن اشاره کرد. در واکنش به نامطمئنی هر کس به شکلی عمل می کند. بنابر این واکنش های شما هم بستگی به شما دارند و هم با موقعیتی در رابطه اند که درباره اش مطمئن نیستید.
نامطمئنی را شناسایی کنید. نامطمئنی احساس ناخوشایندی است که می تواند روی زندگی روزانه شما تأثیر بگذارد. از این رو ارزش آن را دارد که با مشکل رو به رو شویم.
مسئله را محدود کنید. به آنچه درباره شان اطمینان دارید فکر کنید. رفتن به سر کار، صرف کردن غذا در ساعت معین می تواند سنگ های زیر بنای اطمینان اولیه باشند . می توانید به منابع مهم حمایت از خودتان نظیر موسیقی و دوستانتان پناه ببرید.
زندگیتان را طبیعی کنید. تا حدّ امکان به کارهایی که معمولاً انجام می دهید ادامه دهید. به خصوص اگر نگران شخص دیگری هستید این به شما کمک می کند.
در حدّ منطقی خود خواه باشید. از خودتان پذیرایی کنید. وقتی به مشکلی برخورد می کنید مراقب حال خود باشید.
فعالیت هایی که معمولاً از آن لذت می برید رها نسازید. تفریحات، استراحت ها، قرار گرفتن در شرایط آرمیدگی، وقتی با یک نامطمئنی رو به رو هستید به شما کمک می کنند. ممکن است از شدت خستگی و یا ناراحتی نخواهید که این کارها را انجام دهید. اما انجام ندادن کارهای لذت بخشی که قبلاً انجام می دادید، از کارایی شما می کاهد و بر شدت نگرانی هایتان می افزاید. پرداختن به کارهای لذت بخش می تواند حواس شما را از نگرانی و اضطراب پرت کند.
با شخص دیگری درباره مسئله تان حرف بزنید. اغلب اشخاص اگر مسئله را در محدوده خود نگه دارند، و درباره آن با کسی صحبت نکنند، احساس بدتری پیدا می کنند. سعی کنید میان حفظ کردن مسئله در محدوده خود و در میان گذاشتن آن با دیگران تعادلی ایجاد کنید. وقتی احساسات خود را بروز می دهید دیگران را در موقعیتی قرار می دهید که به شما کمک کنند.
مسئله را در حد واندازه خود نگه دارید. ممکن است به راحتی فرض را بر این بگذارید که بدترین حادثه ممکنه اتفاق خواهد افتاد. هر چند به اتفاق افتادن حوادث ناخوشایند بیشتر فکر کنید، احتمال وقوع آن ها بیشتر می شود و پیدا کردن راه حل برای برخورد با آن ها دشوارتر می گردد. از این رو به این فکر کنید که بدترین حادثه اتفاق نیفتاده است. احساس می کنید که در سینه تان یک قلمبگی ایجاد شده و بلافاصله فرض را بر این می گذارید که در اثر ابتلای به سرطان فوت خواهید کرد. و این درحالی است که اکثر قلمبگی ها سرطان نیستند. از آن گذشته بسیاری از سرطان ها را می توان درمان کرد.
ذهن خود را با موضوعات دیگر درگیر کنید. پرت کردن حواس راهکاری بسیار مناسب است، مشروط بر آن که این تنها راهکاری نباشد که شما از آن استفاده می کنید. اگر پیوسته حواستان را به موضوعات دیگر بدهید و به مسائل خود توجه نکنید، بعداً رو به رو شدن با مسئله برایتان دشوارتر می شود.
از شدت فشار بکاهید. زندگی کردن با نامطمئنی ها انسان را خسته می کند. زندگی کردن با نامطمئنی ها منابع شما را تحلیل می برد. از این رو وقتی با این مشکل رو به رو هستید از قبول تعهدات جدید خودداری ورزید.
بپرسید: «چه نتایج مطلوبی می تواند برای من وجود داشته باشد؟» نامطمئنی انسان را بی قرار می کند. اما اشخاص می توانند با روش های خلاق و با فراهم آوردن مهارت های جدید و یا با غلبه بر اضطراب های کهنه، از شرایط به سود خود استفاده کنند.
کمک گرفتن از دیگران
وقتی نگران و مشوش هستید، دیگران منابع مناسبی هستند که می توانند به شما کمک کنند. می توانند از شما سوالاتی بپرسند که در اثر آن به منبع اضطراب و گرفتاری خود پی ببرید. می توانند به شما کمک کنند تا با واقعیت ها در تماس باشید و در نتیجه هراسهایتان مشکل مبالغه آمیز پیدا نکنند. می توانند شما را ترغیب کنند که از زاویه های متفاوت به مسئله نگاه کنید.
منبع: باتلروتوني چوپ، ترجمه مهدي قراچه داغي، برگرفته از كتاب راهنماي سلامت روان
http://www.zitova.ir

ریشه پرخاشگری


پرخاشگري كه در اصطلاح روانشناسي به آن aggression و يا aggressivity، اطلاق مي شود، اصطلاحي است بسيار كلي براي انواع گوناگوني از اعمال همراه با حمله خصومت و خشونت...

ریشه پرخاشگری
پرخاشگري كه در اصطلاح روانشناسي به آن aggression و يا aggressivity، اطلاق مي شود، اصطلاحي است بسيار كلي براي انواع گوناگوني از اعمال همراه با حمله خصومت و خشونت.
پرخاشگري رفتاري است به صورت عملي يا كلامي نسبت به فرد يا شي‌ اي خاص كه با هدف وارد كردن صدمه يا خسارتي به آن فرد يا شي انجام مي‌پذيرد.
پرخاشگری ممكن است به دلايل زير برانگيخته شود:
1- ترس و يا حرمان
2- ميل به ايجاد ترس و يا فراري دادن ديگران
3- ميل به پيش بردن نظرات غير منطقي شخصي و يا جمعي
4- مورد تهاجم قرار گرفتن قلمرو و .....
پرخاشگري از دلايل مهم ارجاع كودكان و نوجوانان به مراكز مشاوره و روان درماني است.آنچه باعث توجه محققان به رفتارهاي پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتارهاي ميان فردي و همچنين اثر آسيب زاي آن بر حالات دروني و رواني افراد است.
علل پديد آورنده رفتار پرخاشگرانه:
1- عوامل ارثي و سرشتي: عده اي اعتقاد دارند كه بسياري از پرخاشگري هاي كودكان ناشي از بيماري جسمي آنهاست. عده اي از محققين معتقدند پرخاشگري نتيجه فعل و انفعالات مغز است و عده اي ديگربر نقش هورمون هاي جنسي تاكيد ميكنندو همين عامل را علت اصلي وجود پرخاشگري شديدتر در مردان نسبت به زنان ميدانند.
2- علل اجتماعي: اولين محيطي كه كودك از نظر اجتماعي تجربه مي كنند محيط خانواده است و موضوع مهم در خانواده برخوردهاي كلامي و غير كلامي والدين با يكديگر است.اختلالات خانوادگي، پاسخ ندادن به موقع و مناسب به نياز هاي كودك، فرصت ندادن به او براي ابراز وجود و تنبيه اصوليف زمينه ي رفتارهاي پرخاشگرانه را در وجود كودك تحريك و تقويت ميكند.در بين علل خانوادگي موثر بر رفتار پرخاشگرانه كودك، ناكامي طفل از دريافت محبت مادري، واكنش هاي نامناسب و پاسخ ندادن مادر به نيازهاي غريزي و طبيعي كودك، ميتواند از عوامل عمده پرخاشگري باشد.
3- ناكامي: پرخاشگري ميتواند معلول عوامل و موقعيت هاي ناخوشايندي چون ناكامي باشد. ناكامي شخص در نيل به اهداف خود، احتمال بروز رفتارهاي نامطلوب به ويژه پرخاشگري را در او افزايش ميدهد.
4- الگو برداري: فرد پرخاشگر از پدر و مادر خواهر و برادر و افرادي كه كشش خاصي بسوي آنها دارد و دوستان و همسالان الگو برداری می کند. همسالان الگوهاي مهم و با نفوذي هستند كه هم پرخاشگري و هم رفتارهاي مطلوب را به كودك مي آموزند.
5- نقش اولياي مدرسه: دانش آموزان نه تنها از معلمين خود دروس مدرسه را فرا ميگيرند، بلكه تحت تاثير رفتارها و كردارهاي آنها نيز واقع ميشوند و از آنها رفتارهاي خشن و تهديد آميز هم مي آموزند. فشار دروس تحصيلي، تحميل تكاليف درسي زياد از حد، تنبيهات بدني و تبعيض ميتواند روحيه پرخاشگري را در دانش آموزان ايجاد و تشديد نمايد.
نظرياتي در مورد علل و عوامل پرخاشگري:
در نظريه روان تحليل گري فرويد، تاكيد بر ذاتي بودن پرخاشگري است و ميل به آسيب زدن به ديگران از غريزه مرگ و تخليه انرژي به درون و يا بيرون ناشي ميشود. برخي ديگر از روانكاوان رفتار پرخاشگرانه را نوعي بازگشت به دوره هاي اوليه كودك مي دانند.
در نظريه رفتارشناسي لورنز نيز بر غريزي و ذاتي بودن پرخاشگري تاكيد شده و هدف اصلي پرخاشگري تامين فضاي زيستي كافي براي بقاي موجود زنده است و سائقي در جهت نگهداري و بقاء خود مي باشد.
در نظريه ناكامي- پرخاشگري تمامي رفتارهاي پرخاشگرانه از سائق پرخاشگري كه خود برخاسته از ناكامي هستند، پنداشته مي شوند.
در نظريه يادگيري اجتماعي تاكيد بر نقش تقويت و الگوهاي مشاهده اي در بروز و تداوم اين رفتار است. در اينجا تلاش براي يافتن عوامل بيروني رفتار پرخاشگرانه است.چه ناكامي فقط موجب پرخاشگري در افرادي مي شود كه فراگرفته اند در موقعيت هاي ناخوشايند چنين رفتارهايي داشته باشند. از اين رو رفتارهاي پرخاشگرانه ممكن است از راه مشاهده فرا گرفته شده و به سبب پيامدهايي كه به دنبال خود دارند تثبيت و تقويت شوند.
در ديدگاه زيست شناختي توجه به نظام عصبي – هورموني و اختلالات مربوط به آن است. سيستم عصبي مركزي به خصوص مناطقي كه در عمق بخشهاي گيجگاهي و دستگاه ليمبيك قرار دارند نقش مهمي در تحريك وكنترل رفتار پرخاشگرانه برعهده دارند. در باره عوامل هورموني، هورمون هاي جنسي مردانه به ويژه تستسترون نقش مهمي دارند.
http://www.zitova.ir

ارتباط با دیگران

برخورد با افراد زودرنج


از خنده هاي ديگران هرگز نهراسد. اگر به او خنديدند، او نيز همراه آنان بخندد و اعتماد به نفس خود را از دست ندهد و از خود نقطه ضعف نشان ندهد؛ در اين صورت عظمت شخصيت او بر ديگران آشكارتر خواهد شد و برايش احترام بيشتري قائل خواهند بود.

در برخورد با اينگونه افراد چه بايد كرد؟
1- بايد به فرد مورد نظر بفهمانيد كه نبايد فكر كند دچار مشكل است . تنها او نيست كه با اين مسأله روبرو ست،افراد ديگر هم تا حدودي اين حالت را تجربه كرده‌ اند. آن چه خطرناك است و جاي نگراني دارد، باقي ماندن در اين حالت است.
2- او بايد بداند «زودرنجي» قابل كنترل است؛ بخشي از آن بر اثر بالا رفتن سن و كسب تجربه و پختگي بيشتر، و بخشي ديگر نيز بر اثر مراقبت‌ هاي ويژه، كمتر مي گردد. به طور طبيعي بايد به گونه‌ اي برنامه ريزي نماييد كه حالت زودرنجي پس از مدت زمان كوتاهي در او خاموش شود و گرنه ممكن است در دراز مدت، مشكلات بسياري را به دنبال داشته باشد،‌ كه از جمله آنها اعتماد به نفس ضعيف، افسردگي، يأس و نااميدي و... مي‌ باشد.
3- كاهش انتظارات از ديگران؛ عزّت و سربلندى انسان در گرو عدم درخواست‏هاى مكرّر از ديگران است. تا می تواند به خود متكى باشد و به آنچه هست و دارد، اكتفا كند.
4- اعتماد به نفس و داشتن روحيه خودباوري، بخشي از عوامل موفقيّت او محسوب مي‌ شود؛ لذا سعي كنيد اعتماد به نفس او را تقويت كنيد (مثلا شرايطي فراهم كنيد تا خودش را باور كند، استعدادهايش را هر چه بيشتر بشناسد، كمك كنيد تا خود را مثبت ارزيابي كند، شكست ها و گذشته هاي ناموفق را فراموش كند، با كسي او را مقايسه نكنيد و ... شما مي توانيد به او نكات مثبت شخصيتي‌ اش را يادآوري كنيد و به او كمك كنيد تا به درك درستي از خود برسد).
5- بينش مثبت نسبت به ديگران؛ ممكن است علّت رنجش او از ديگران اين باشد كه نسبت به آنها ديد منفي داشته و فكر مي كند همه مخالف اوهستند واو را دوست ندارند، اين تصور باعث مي‌ شود كه بدون دليل از ديگران برنجد. سعي كنيد نگرش او را نسبت به ديگران تغيير دهيد طوريكه بپذيرد همه او را دوست دارند و اگر هم در مواردي به او تذكر مي‌ دهند يا سخت مي‌ گيرند،‌ از آن جهت است كه او براي آ‌ن‌ ها مهم هست و همه نگران حال او هستند و از باب دلسوزي به او تذكر مي‌ دهند.
6- او را متوجه پيامدهاي منفي حالت حساسيت و رنجش از ديگران كنيد؛ از او سؤال كنيد كه با حساسيت و رنجش از ديگران چه چيزي نصيبش مي شود؟ آيا به اين فكر كرده كه آدم عاقل هيچ گاه در زندگي كار بيهوده انجام نمي دهد؟ اكنون درباره اين حساسيت و رنجش بايد فكر كند ببيند چه چيزي به او مي دهد. آيا اين، غير از افسردگي و ضعف اعصاب و سرخوردگي چيزي براي او داشته است؟! آيا عاقلانه است كه اجازه ورود چنين حسي را به خود بدهد؟ به او يادآوري كنيد كه توانمندي هاي زيادي دارد و حتما مي تواند با اراده قوي جلوي ورود اين حس به وجودش را بگيرد و به ان ورود ممنوع بگويد. امتحان كند؛ ضرري ندارد.
7- در گفتگوهاي دوستانه شركت كرده و با ذكر لطيفه هايي زيبا وخنده دار جمع دوستان را رونق بيشتري ببخشد. سعي كند هميشه شاد و خندان باشد.
8- از سوء ظن به ديگران اجتناب كند. رفتار ديگران را حمل بر صحت كند و تفسير بدبينانه از رفتار ديگران نسبت به خود نكند.
9- خود را تافته جدابافته نداند، سعي كند با ديگران بيشتر معاشرت داشته باشد.
10- اشتباهات ديگران را بپذيرد و خطاهاي آنها را عفو كند و همه رفتارهاي ديگران را تعمدي عليه خود تفسير نكند، بلكه با خود بگويد همان طور كه من گاهي اوقات اشتباه مي كنم و بدون عمد رفتار نابجايي ممكن است انجام دهم، ديگران نيز ممكن است چنين رفتارهايي را مرتكب شوند.
11- شخصيت خود را يك شيشه بلورين و شكستني فرض نكند كه با كوچكترين ضربه آسيب پذير شود.
12- واقع بين باشد، يعني پذيرش واقعيت ها و نگاه واقع بينانه به حوادث و افراد.
13- زياد صلوات بفرستد. ذكر صلوات و استمرار آن در كاهش تنش هاي روحي و خوش خلقي مؤثر است.
14- اجتناب از منفي بافي و افكار منفي.
15- مثبت نگري در زندگي و مرور جنبه هاي مثبت زندگي و موفقيت هايي كه علير غم مشكلات، تا به حال داشته است.
16- اجتناب از تنهايي و بيكاري.
17- شركت در مجالس دعا و ساير مجالس مذهبي.
18- به رفتارها و حالاتى كه از افراد سر می زند و او را عصبانى می كند، بی توجه باشد. براى مثال اگر كسى با حرف ناروا او را بر می افروزد، از شنيدن و گوش سپردن به سخنان وى بپرهيزد و يا محيط را ترك كند. به گفته‏ هاى او توجه نكرده و آنها را در ذهن خود مرور نكند. نسبت به ديگر اعمال فيزيكى و رفتارهاى پرخاشگرانه و تحريك كننده نيز همين طور واكنش نشان دهد و راه بی توجهى و سهل‏گيرى را پيش گيرد.
19- يك نفر محرم اسرار براى خود برگزيند. اين رابطه نزديك و صميمانه، بايد به گونه‏اى باشد كه بتوان در مورد موضوعات مختلف با او درد دل كرد و حتى بدون اينكه احساس كند وقت او را تلف كرده‏ ، به او تلفن بزند و موضوع را با وى در ميان گذارد. در اين صورت است كه با پديد آمدن هرگونه مشكل جسمى يا روانى، می توان با تكيه كردن به او و بيان مشكل خود، احساس آرامش كرده و پشتوانه روانى براي خود داشت.
20- شوخ طبع باشد و احساسات منفى و تندش را نسبت به ديگران با تمرين به احساسات مثبت تبديل كند. البته نبايد شوخ طبعى حالت تهاجمى به خود گيرد و از طريق شوخى و خنديدن به شكست‏هاى ديگران، به گونه‏ پرخاشگرى بروز داده شود و با شوخى‏هاى آزار دهنده و متلك‏هاى غيراخلاقى يا ضد اخلاقى به انتقام جويى از ديگران پرداخت.
21- سعي كنيد كتبي كه در زمينه ارتباط مؤثر وجود دارد براي ايشان تهيه كنيد تا بتوانند اطلاعات خود را در زمينه آداب معاشرت و توانايى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را در خود افزايش دهند.

توجه داشته باشيد تا زمين نخوريم، راه رفتن نمی آموزيم. بنابراين به او يادآوري كنيد كه از خنده هاي ديگران هرگز نهراسد. اگر به او خنديدند، او نيز مانند آنان بخندد و اعتماد به نفس خود را از دست ندهد و از خود نقطه ضعف نشان ندهد؛ در اين صورت عظمت شخصيت او بر ديگران آشكارتر خواهد شد و برايش احترام بيشتري قائل خواهند بود.
در پايان بايد يادآور شد، اين مقصود اندك اندك به دست می آيد؛ نه با چند جلسه تمرين و خواندن چند جلد كتاب. اجراى پيوسته دستورالعمل‏ها، تكنيك‏ها و رفتارها، لازمه رسيدن به اين هدف است.


بسمه تعالی

هان اى عزيز از خواب بيدار شو. از غفلت تنبه كن ، و دامن همت به كمر زن ، و تا وقت است فرصت را غنيمت بشمار، و تا عمر باقى است و قواى تو در تحت تصرف تو است و جوانى برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده ، و ملكات رذيله بر تو چيره نگرديده ، چاره اى كن و دوايى براى رفع اخلاق فاسده و قبيحه پيدا كن و راهى براى اطفا نائره شهوت و غضب پيدا نما.
بهترين علاج ها كه علما اخلاق و اهل سلوك از براى اين مفاسد اخلاقى فرموده اند اين است كه هر يك از اين ملكات زشت را كه در خود مى بينى ، در نظر بگيرى و بر خلاف آن تا چندى مردانه قيام و اقدام كنى ، و همت بگمارى برخلاف نفس تا مدتى ، و بر ضد خواهش آن رذيله رفتار كنى و از خداى تعالى در هر حال توفيق طلب كنى كه با تو اعانت كند در اين مجاهده ، مسلما بعد از مدت قليلى ، آن خلق زشت رفع شده و شيطان و جندش از اين سنگر فرار كرده ، جنود رحمانى به جاى آن ها برقرار مى شود.
مثلا يكى از ذمائم اخلاق كه اسباب هلاكت انسان است و موجب فشار قبر است ، و انسان را در دو دنيا معذب دارد، بدخلقى با اهل خانه يا همسايگان يا هم شغل ها يا اهل بازار و محله است كه اين زاييده غضب و شهوت است . اگر انسان مجاهد، مدتى در صدد برآيد كه هر وقت ناملايمى پيش ‍ آمد مى كند از براى او، و آتش غضب شعله ور مى شود، و بناى سوزاندن باطن را مى گذارد، و دعوت مى كند او را بر ناسزا گفتن و بدگويى كردن ، بر خلاف نفس اقدام كرده عاقبت بد و نتيجه زشت اين خلق را ياد بياورد و در عوض ملايمت به خرج بدهد، و در باطن ، شيطان را لعن كند و به خدا از او پناه ببرد، من به شما قول مى دهم كه اگر چنين رفتارى كنيد - بعد از چند مرتبه تكرار - آن خلق به كلى عوض شده ، و خلق نيكو در باطن مملكت شما منزل مى كند. ولى اگر مطابق ميل نفس رفتار كنيد، اولا در همين عالم ، ممكن است شما را نيست و نابود كند. پناه مى برم به خداى تعالى از غضب كه مى شود در يك آن انسان را در دو دنيا هلاك كند. خداى ناخواسته موجب قتل نفسى بشود. ممكن است انسان در حال غضب به نواميس الهيه ناسزا بگويد، چنانچه ديديم مردم را در حال غضب كه رده گفتند و مرتد شدند.
حكما فرموده اند كه (كشتى بى ناخدا كه در موج هاى سخت دريا گرفتار شود، به نجات نزديك تر است از انسان در حال غضب ) يا اگر خداى نخواسته ، اهل جدال و مرا در مباحثه علميه هستى - كما اين كه بعضى از ما طلبه ها گرفتار اين سريره زشت هستيم - مدتى بر خلاف نفس اقدام كن . در مجالس رسمى كه مشحون به علما و عوام است ، مباحثه كه پيش آمد كرد، ديدى طرف صحيح مى گويد، معترف به اشتباه خودت بشو و تصديق آن طرف رابكن . اميد است در اندك زمانى ، رفع شود اين رذيله ، خدانكند كه حرف بعضى از اهل علم و مدعى مكاشفه درست باشد. مى گويد: (براى من در يكى از مكاشفات ، كشف شد كه تخاصم اهل نار - كه خداى تعالى اطلاع مى دهد - مجادله اهل علم و حديث است )

(امام خمینی/چهل حديث ، ص 23 و 24)

پرسش :
برای ترک هر رذیله ی اخلاقی ، چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشیم؟و چه کارهایی را باید انجام بدهیم؟ چه مدت باید به خودمان مهلت بدهیم ؟ آیا اصلا باید مهلت برای خودمان تعیین کنیم؟ رذائل را باید یک به یک ترک کنیم یا اینکه در هر حال با همه مبارزه کنیم و همه اونها رو یک جا ترک کنیم؟

پاسخ :
رسالت علم اخلاق، شناسايي صفات خوب و بد و بيان راه هاي تحصيل صفات خوب و مبارزه با صفات ناپسند است. از ميان راه هاى گوناگون، يک راه بهترين و کارآمدترين است. براى رسيدن به اين راه لازم است بدانيد که "آن چه براى انسان از آب و هوا و غذا مهم تر و ضرورى تر است، ‌عنصر آگاهى است".
امام خمينى (ره ) مي فرمايند : اولين قدم براى تهذيب نفس، تفکر است، و تفکر عبارت است از آن که انسان لااقل در هرشبانه و روز مقدارى ـ حتى اگر کم باشد ـ فکر کند. (1)
علماي اخلاق گفته اند :در ابتدا بايد صفات خوب وبد را شناخت. پس از آگاهي يافتن از آن لازم است بر اصلاح صفات ناپسند و جايگزيني صفات شايسته تصميم جدي به عمل آيد.
بر اين اساس در پاسخ به سوالات مذکور می گوییم :

درمان رذایل اخلاقى مانند درمان اصلى هر بيمارى جسمى يا روانى جز با ريشه يابى عوامل آن و قطع کردن آن ها امکان پذير نيست و از آن جا که عوامل زيادى در بروز و ظهور اين صفات زشت مؤثر بوده ، بايد به سراغ ریشه ها رفت. چرا که تا ريشه ها قطع نشود، اين نهال شوم همچنان پابرجاست.
بدین منظور علمای اخلاق به بررسي چگونگي ريشه کردن يک يک رذايل پرداخته اند و ضمن تاكيلى بر اصل تفکر ، به بیان راهکارهاي خاص پرداخته اند، که برای مطالعه آنها باید به کتاب های اخلاقی مراجعه کرد.
بعد از این، در راهکارهاي کلي براي ترک رذايل قدم هاي سه گانه مشارطه، مراقبه و محاسبه را پيشنهاد مى کنند:

1- مشارطه : در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرمودة خداوند رفتار نکند.
2- مراقبه : در تمام مدت شرط، خود را ملزم به عمل کردن به آن بداند.
3- محاسبه : در پايان هر سال يا ماه و هفته يا در پايان روز به محاسبه کارهاي خود بپردازد.
امام علي(ع) مي فرمايد: "کسي که به حساب خود برسد، بر عيوب خويش واقف مي شود. از گناهانش با خبر مي گردد. به دنبال آن، عيوب را اصلاح مي نمايد". (2)
4- بعضي بعد از اين سه مرحله معاقبه (انتقاد از خويش) را پيشنهاد کرده اند،
معاقبه : انسان پس از آن که از محاسبه فراغت حاصل شد و خود را مقصر شناخت، بايد خود را مجازات و سرزنش نمايد.
امام علي(ع) مي فرمايد: "هر کس از خود بدگويي کند، خود را اصلاح کرد، و هر کس خودستايي نمايد، خويش را تباه کرده است". (3)

بزرگان از اين راه صفات ناپسند را از خود دور مي کرده اند. در حالات مرحوم آيت الله بروجردي نقل شده که هر گاه عصباني مي­شد، علاوه بر اين که از شخص عذر خواهي مي کرد، نذر مي کرد فرداي آن روز روزه بگيرد. بدين ترتيب، خود را در برابر اين کار کوچک، معاقبه مي فرمود. (4)
دو نكته :
1. نپنداريد رذایل اخلاقی را مي‌توان در مدت زمان کوتاه و و با تلاوت آيه و يا آياتي از قرآن و با تلاش اندک از بين برد، زيرا اگر چنين بود، مبارزه با نفس را جهاد اکبر نمي‌ناميدند. چه بسا ممکن است غلبه بر حسادت چندين ماه يا چندين سال به طول بيانجامد.
گفته اند: يکي از بزرگان را ديدند که از شدّت خوشحالي در پوست نمي‌گنجيد، وقتي سبب را پرسيدند گفت: چهل سال است مجاهدت کرده‌ام تا حسد را از خود ريشه‌کن سازم . اکنون ديدم که به اين کار موفق شده‌ام.(5) پس بايد بدون يأس و نااميدي و با عزمي راسخ به ميدان نبرد با دشمن دروني قدم گذاشت.

2. براي ترك رذايل اخلاقي و جهاد با نفس به چند نکته اساسي بايد توجه نمود:
الف) همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
ب) همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏ هاي ساده و اندک آغاز مي‏ شود و به تدريج به ورزش ‏هاي سنگين‏ تر وارد مي‏ شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
ج) همان طور که در ورزش بدني، تداوم و استمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است.

قرآن مي‏ فرمايد: "به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‏ شوند که نترسيد و غمگين مباشيد".(6)
علي(ع) مي‏فرمايد: "قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(7) عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد".
در حديث ديگري امام باقر(ع) مي‏ فرمايد: "احب الاعمال الي اللَّه عز وجل ماداوم عليه العبد و ان قل؛ (8) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند. هر چند اندک و ناچيز باشد".

پي نوشت ها :
1. امام خمينى، چهل حديث، مؤسسه‏ تنظيم و نشر آثار امام خمينى (ره)، 1378 ه ش‏، ص 6.
2. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسي، ص 236، شماره 4748 .
3. همان، شماره 4754 .
4. ناصر مکارم شيرازي، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه اميرالمومنين، ج 1، ‌ص 264 با تلخيص.
5. سادات، محمدعلي، اخلاق اسلامي، انتشارات سمت، ص 132.
6. فصلت (41) آيه 30.
7. صبحي صالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
8. محمد رضا مهدوي کني، نقطه‏ هاي آغاز در اخلاق عملي،دفتر نشر اسلامی، ص 41.


موضوع قفل شده است