ترک خود ارضایی برای من آسان است؛ اما (ازدواج موقت الاغ لاغر مردني است براي جوان))

تب‌های اولیه

180 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

صاعقه;807020 نوشت:
خدا چرا دست مرا رها کرد که حالا دوباره دستش رو دراز کرده. دروغه. خدا هیچ وقت دستش رو دراز نمی کنه. اصلا می دانید که بازیگران هستی چی هستند؟ انسان و طبیعت. طبیعت هم یعنی نظام علی و معلولی. خدا اون بالا ایستاده و نگاه می کنه. در مصیبت ها به چه کسی پناه ببریم. به کسی که کاری از دستش بر نمیاد یا اگر بر میاد فقط برای نور چشمی هاشه.

با سلام خدمت دوست عزیزم .

خدا هیچ وقت دست شما رو رها نکرده که اگر اینطور بود یک ثانیه روی زمین نمیتونستید حرکت کنید ... حالا اگر کسی یه یاد خدا بود و در سختی ها به او پناه برد خداوند دستش را می گیرد اما

اگر در امورش از غیر خدا یاری خواست خداوند امورش را به همان کس واگذار خواهد کرد .

یک مثال ساده : شما تصور کنید از فردی توقع دارید برایتان اب بیاورد اما شخص دیگری را صدا میزنید چطور ممکن است شخص اولی که مد نظرتان بود برایتان اب بیاورد ؟؟

حال خداوند که هدایت کننده اصلی همه انسان هاست فقط میتواند انسان را سیراب کند اما اگر از شخص دیگری درخواست اب کردید مطمئن باشید

سیراب نخواهید شد چون وسیله سیراب شدن انسان ها جزء خدا دست هیچ کس نیست .

از سخنان شما مشخص است که فرد بی دین و کافری نیستید فقط به دلیل برخی اتفاقات رشته امور از دستتان رها شده ، تنها چاره کار اینست که با علمای واقعی

ارتباط برقرار کنید و مشکلتان را با انها در میان بگذارید مطمئنن پاسخ خود را دریافت می کنید فقط بدانید که اگر این سوالات در ذهن شما حل نشود این اشفتگی خاطر

هیچ گاه بر طرف نخواهد شد.

در پناه حق

احساس میکنم عذاب وجدان از انجام گناه در وجود شما ازبین رفته وبه شکلی گناه رو حقه خودتون میدونید (حالا که خداپول نداد ازدواج کنم پس ....)
یکی از دوستان بنده هم همین مشکل و داره و دیگه احساس گناه نمیکنه میگه حقمه
از کارشناس موضوع خواهش میکنم بنده را هم در کمک به دوستم یاری کنند

صاعقه;807020 نوشت:
فقط برای نور چشمی هاشه.

متاسفانه طرز فکر منم همینه بااین که من خیلی معتقد تر پاک تر از خیلی هاهستم اما حس میکنم خدا دوستم نداره هیچ وقت نداشته وشاکیم هستم خودش منو نگه داشته به زور متاسفانه همه تلاشای مامانم برای سقط من بی جواب مونده
چرا منو خلق کردی و الان ............

صاعقه;807029 نوشت:
مشکل اصلیم همونه که گفتم. یعنی حس انتقام از کسی که منو ول کرده. اما دلم نمی خواست مسئله مشکل دومم را که در اولویت بعدی قرار دارد بازتر می کردم. اما کسی که خودارضایی می کند دچار انزال زودرس می شود. دچار انزال زودرس هم که شد دیگر نمی تواند همسرش را راضی کند. بعضی ها می گن به خاطر خودارضایی نیست اما من خودم می دانم که هست. ضمن این که بعضی از روانشناس ها هم می گویند که هست.

سلام ...
دو تا مطلب ...

1. در مورده اینکه میگی خدا ولت کرده ... اولا این مساله رو از لحاظ مذهبی نمیتونی ثابت کنی ... چون در نهایت با جوابهایی روبرو میشی که نمیتونی باور کنی ... مثلا در دعایی که حضرت خضر به امام علی یاد داده گویا در جائیش میگه ... و سلاح بکإ ... و گویا اشاره به این هست که در آن دنیا مکانهایی هست که همه گرفتار میشن ... و تنها کسانی میتونند از اونجا جان سالم بدر ببرن و اونجا رو طی کنند که در دنیا گریه کرده اند ... اینی که شما میگین دست من رو ول کرده ... گربه مادری فرزندانش رو ول میکنه تا به بلوغ برسن و بتونن خودشون برن شکار کنند ... نه مثله بچه نه نه ها که تا آخر عمرشون به مامانشون میچسبند .

دستت رو ول کرده ... تا رو پاهات وای سی ...

2. در مورد زود انزالی هم ... زیاد ناراحت نباش ... گر حکم شود که مست گیرند ... در شهر هر آنکه هست گیرند .

صاعقه;807029 نوشت:
مشکل اصلیم همونه که گفتم. یعنی حس انتقام از کسی که منو ول کرده. اما دلم نمی خواست مسئله مشکل دومم را که در اولویت بعدی قرار دارد بازتر می کردم. اما کسی که خودارضایی می کند دچار انزال زودرس می شود. دچار انزال زودرس هم که شد دیگر نمی تواند همسرش را راضی کند. بعضی ها می گن به خاطر خودارضایی نیست اما من خودم می دانم که هست. ضمن این که بعضی از روانشناس ها هم می گویند که هست.

سلام بر تو ای دوست عزیز .
برای درمان زودانزالی هنگام ادرار کردن ؛ جلوی ادرار خود را بگیرید و به صورت پیوسته ادرار نکنید . یعنی ادرار کنید ؛ نگه دارید به مدت سه ثانیه ؛ دوباره ادرار کنید و الی آخر .
نقل قول:
ب. تمرين ماهيچه های کف لگن
اين تمرين روی ماهيچه هايی کار می کند که مسؤول نعوظ و انزال در مردان هستند. برای پيدا کردن آن ها در حين ادرار کردن، ادرار خود را نگاه داريد و سپس رها کنيد. ممکن است مدتی طول بکشد تا اين عضله ها را پيدا کنيد و بتوانيد آنها را کنترل کنيد. بعد از شناسايی اين ماهيچه ها حتی در حالت عادی هم (در حين ديدن تلويزيون، کار و غيره) می توانيد مرتبا آنها را منقبض کرده برای چند ثانيه نگاه داريد و سپس رها کنيد. پس اول مدتی وقت صرف کنيد تا اين عضلات را پيدا کنيد. بعد که ديگر بدون ادرار کردن هم آنها را تحت کنترل داشتيد ميتوانيد از دو سری ۱۰ تايی صبح و شب يعنی ۲۰ تا صبح و۲۰ تا شب شروع کنيد و عضلاتتان را منقبض کنيد، برای چند ۱ تا ۳ثانيه نگهداريد و بعد رها کنيد. هر هفته ۱۰ تا به اين تمرينها اضافه کنيد زمانی که تعداد آنها رسيد به ۵۰ يا ۶۰ تا صبح و۵۰ تا ۶۰ تا شب همين عدد آن را نگهداريد. وقتی که به انجام تمرينها عادت ميکنيد ديگر حتی لازم نيست که فقط صبح آنها را انجام دهيد ميتوانيد در طول روز آنها را به مرور انجام دهيد. در ضمن اگر عضلات کف لگن قوی داشته باشيد دچار عوارض بالا رفتن سن هم نخواهيد شد چون اکثرا در افراد کهنسال قدرت نعوظ کم ميشود وزاويه آلت به سمت پايين تغيير ميکند اما با داشتن عضلات کف لگن قوی اين عوارض بسيار کمتر ميشوند. اين را تاکيد کنم که نتيجه اين تمرين ها حداقل پس از شش ماه اگر بطور مرتب انجام شوند بروز می کنند. توقع تاثير يک شبه نداشته باشيد.

همچنین ورزش هایی مثل شنا و یا دو و میدانی را به صورت مرتب تحت نظر یک مربی انجام دهید .
و علاوه بر آن سعی کنید آرام باشید که ظاهرا نیستید و بسیار هیجان زده اید . این آرامش نیز سهم به سزایی در زود انزال نشدن دارد .

برای مطالعه بیشتر : http://www.moshavereh.porsemani.ir/content/%D8%B2%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%8A-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86

در ضمن قبل از ازدواج به یک متخصص مراجعه کنید تا پوزیشن هایی را به شما بگوید و نحوه ای از معاشقه را به شما یاد بدهد تا دیر تر انزال شوید .
با نکاتی که گفته شد فکر نکنم در زندگی زناشویی آینده به مشکلی بربخورید ان شاءالله ؛ پس دیگر نگران چه هستید ؟

تنهای تنها;807157 نوشت:

متاسفانه طرز فکر منم همینه بااین که من خیلی معتقد تر پاک تر از خیلی هاهستم اما حس میکنم خدا دوستم نداره هیچ وقت نداشته وشاکیم هستم خودش منو نگه داشته به زور متاسفانه همه تلاشای مامانم برای سقط من بی جواب مونده
چرا منو خلق کردی و الان ............
آیا خیلی ها منظورتون منم؟

صاعقه;807244 نوشت:
آیا خیلی ها منظورتون منم؟

آیا شما فکر میکنید زمانی که بالغ نبوده اید گناه کردید؟
یا به نظرتان چون بالغ نبودید گناه نکردید اما چون کاری انجام دادید که ضررهای جسمی و روحی به شما زده است پس
باید خداوند جلوی ضرر را میگرفت؟
یعنی خداوندی را لایق احترام میدانید که نگذارد انسانها کارهای دارای ضرر انجام بدهند؟
مثلا خدا نباید بگذارد کسی معتاد بشود چون فرد معتاد دچار ضررهای جسمی و روحی میشود؟
یا منظورتان این است که اگر کسی ناآگاه از ضرر ها است خداوند یا باید او را اگاه کند یا باید جلوی ان کار را بگیرد؟

و طاها;807249 نوشت:

یا منظورتان این است که اگر کسی ناآگاه از ضرر ها است خداوند یا باید او را اگاه کند یا باید جلوی ان کار را بگیرد؟
دقیقا همین مورد آخر منظورم است. همچنین درست است که من زمانی که بالغ نبودم و از ضررها و حرمت این کار آگاه نبودم به این کار کشانده شدم.

صاعقه;807244 نوشت:
آیا خیلی ها منظورتون منم؟
خیر چرا باید منظورم شما باشید من هیچ شناختی از شما ندارم چرا باید قضاوت کنم
فقط اومدم بگم حرفمو پس میگیرم هر اتفاقی برای ما میافته نتیجه عمل واعمال خودمونه

من هر روز آرزوی مرگ میکنم تا بمیرم خدا رو ببینم واین سوالات تو رو ازش بپرسم.من هم این سوالات رو دارم اما کسی نیست جواب بده.
من وقتی از خدا چیزی میخام الان نیاز دارم.وقتی که از دست رفتم دیگه نیاز ندارم.قضیه مثل یک نفر میمونه که گشنس از یک نفر غذا میخاد بهش میگه صبر کن اون صبر میکنه و میمیره،بعد مردن غذا به چه دردش میخوره؟

جواب ها رو میشنوم حرصم میگیرهx-(x-(

نقل قول:
حقارت و تحقیر شدن

آیا کسی راه حلی برای این دوستمان سراغ ندارد؟
ایشان از کودکی تحقیر شده اند چه با گناه و چه توسط اطرافیان
آیا راهی پیش پای دوستمان قرار نمیدهید ؟
انتظار دارید به دنبال انتقام نباشند بعد از این همه تحقیر؟
نکند انتظار دارید با مقصر دانستن خودشان شعله ی این تحقیر را بیشتر کنند؟
نمیدانم شما هم با رفتار برخی والدین روبرو شده اید
وقتی کودک به زمین میخورد یا دستش محکم به جایی میخورد و دردش میگیرد
والدین به بچه میگویند بیا دیوار و در را بزن
حالا حس انتقام ایشان را چگونه میتوان پاسخ داد؟
آیا باید حس انتقام و تنها عکس العمل طبیعی ایشان را سرکوب کرد؟
دوستمان راه حل میخواهند؟

با تشکر

نکته ی اصلی که هیچ کس ندیده همینه.مساله خود ارضایی نیست.مسئله احساس حقارته ایشونه.مساله چیزهاییه که باید میشد و نشد

محسن امیری;807418 نوشت:
نکته ی اصلی که هیچ کس ندیده همینه.مساله خود ارضایی نیست.مسئله احساس حقارته ایشونه.مساله چیزهاییه که باید میشد و نشد

دقیقا همین طور است. می دانید اگر درون انسان عقده ای به وجود بیاید خدا و پیغمبر و اهل بیت هم از بالا بیایند نمی توانند عقده ی او را خاموش کنند. من پدرم حدود 50سال سن دارد. با وجود این که توی این سن شاید باید خیلی از چیزهایی که به اون ها نرسیده برایش بی معنا باشد و ارزش اون ها پیشش افتاده باشد اما ریزریز رفتارهایش نشان از عقده ی حقارت دارد. مشخص است که جامعه او را تحقیر کرده است. مشخص است که عقده ای شده است. خیلی بده آدم عقده ای شود. پدر من عقده ای است و ناخودآگاه رفتارهایی انجام می دهد که دیگران را تحقیر کند و حس حقارت درونی اش را ارضاء کند. واقعا حس حقارت انسان را نابود می کند. تا تجربه نکنید نمی دونید چیه.

صاعقه;807624 نوشت:
دقیقا همین طور است. می دانید اگر درون انسان عقده ای به وجود بیاید خدا و پیغمبر و اهل بیت هم از بالا بیایند نمی توانند عقده ی او را خاموش کنند. من پدرم حدود 50سال سن دارد. با وجود این که توی این سن شاید باید خیلی از چیزهایی که به اون ها نرسیده برایش بی معنا باشد و ارزش اون ها پیشش افتاده باشد اما ریزریز رفتارهایش نشان از عقده ی حقارت دارد. مشخص است که جامعه او را تحقیر کرده است. مشخص است که عقده ای شده است. خیلی بده آدم عقده ای شود. پدر من عقده ای است و ناخودآگاه رفتارهایی انجام می دهد که دیگران را تحقیر کند و حس حقارت درونی اش را ارضاء کند. واقعا حس حقارت انسان را نابود می کند. تا تجربه نکنید نمی دونید چیه.

شما نوشته بودید در کودکی افسرده شدید الان هنوز هم این افسردگی هست؟کلا کاری برای برطرف شدن افسردگی کردید؟مشاور و بقیه راه ها؟

محسن امیری;807411 نوشت:
من هر روز آرزوی مرگ میکنم تا بمیرم خدا رو ببینم واین سوالات تو رو ازش بپرسم.من هم این سوالات رو دارم اما کسی نیست جواب بده.
من وقتی از خدا چیزی میخام الان نیاز دارم.وقتی که از دست رفتم دیگه نیاز ندارم.قضیه مثل یک نفر میمونه که گشنس از یک نفر غذا میخاد بهش میگه صبر کن اون صبر میکنه و میمیره،بعد مردن غذا به چه دردش میخوره؟

سلام
یعنی هر لحظه هر کی هر چی خواست باید مهیا باشه؟

سلام
طرح اینگونه سئوالات فی نفسه بد نیست وخوب هم است. اما این گام اول است. مهم این است که گامهای بعدی را چگونه برداریم.
اگر گام دوم را اینگونه برداریم که خودمان نتیجه گیری کنیم و تصمیم به اقدام بگیریم ، این گام درستی نیست.
بلکه گام دوم باید اینگونه برداشته شود که سئوالات را از کارشناسان متخصص آن حوزه ، بپرسیم و این سئوال پرسیدن آنقدر ادامه یابد تا به جوابی برسیم که ما را قانع کند.

همین که استارتر محترم تاپیک ، بحث خود را جهت پیگیری علمی ، در این سایت دینی - علمی ، طرح نموده اند ، علامت برداشته شدن یک گام مفید رو به جلو است.

اما نباید احساسی تصمیم گرفت و عمل کرد. باید ایبن بحث علمی در سایتهای مختلف دینی طرح شود و پاسخهای کارشناسان متعدد ، جمع آوری شود و از آنها نتیجه گیری شود.

مطالب این دوست عزیزمان ، غیر از جنبه روانشناختی ، دارای یک جنبه اعتقادی و خداشناسی هم هست که اتفاقاً مهمتر از جنبه روانشناختی است و باید از اساتید علم کلام و فلسفه در این خصوص استفاده شود.

توجه کنیم که همیشه ، " علم " باید مقدم بر "عمل" باشد و کسی که بدون " علم " ، تصمیمی بگیرد ، چه بسا موجب آسیب و ضرر خودش شود.

نکته ای که بنده به نظرم توجه به آن مفید است این است که رابطه بین خدا و ما ، مثل رابطه بین دو انسان نیست.
ما نباید رابطه بین خدا و خودمان را طبق قواعد حاکم بر روابط بین انسانها تفسیر کنیم و بر این اساس انتظار داشته باشیم. زیرا قواعد روابط بین دو موجود که هر دو محدود در حصار زمان و مکان هستند و از علم محدود برخوردارند ، با قواعد روابط بین دو موجودی که یکی از آنها خارج از قفس زمان و مکان است و از علم نامحدود و بی انتها برخوردار است ، قطعاً متفاوت خواهد بود.

همچنین ، توجه کنیم که برخی اقدامات ، ضررش به خودمان می رسد ، نه به کسی که قصد مخالفت با او را داریم. حکم عقل سلیم این است که در هر نوع اختلافی ، از این گونه اقدامات بپرهیزیم.

در آخر ، شعر حضرت حافظ مناسب این جایگاه است که:

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند

نقل قول:
سلام
یعنی هر لحظه هر کی هر چی خواست باید مهیا باشه؟


خیر.اما بعضی چیز ها باید مهیا باشد.مثلا ازدواج به موقع.اگر خدا کار اون دوستمان را حل میکرد وایشون به موقع ازدواج میکردند آیا باز هم این حالت پیش میآمد؟شاید بگووید امتحان خدا بوده.چرا تمام دنیا چرخیده و این امتحان به پست ما افتاده؟چطور میشد خدا به جای نداری ما رو با دارایی امتحان میکرد؟

نالان;807855 نوشت:
خیر.اما بعضی چیز ها باید مهیا باشد.مثلا ازدواج به موقع.اگر خدا کار اون دوستمان را حل میکرد وایشون به موقع ازدواج میکردند آیا باز هم این حالت پیش میآمد؟شاید بگووید امتحان خدا بوده.چرا تمام دنیا چرخیده و این امتحان به پست ما افتاده؟چطور میشد خدا به جای نداری ما رو با دارایی امتحان میکرد؟
خدا بر اساس حکمتش هر کسی رو تو یه شرایطی قرار داده.نباید ناشکری کرد تو دنیا باید به شرایط بدتر از خودمون نگاه کنیم که ناشکری نکنیم الان پسرعموی دوست من میلیاردره در عرض دو ماه فهمیده سرطان خون داره هیچ کاریشم نمیشه کرد 28 سالشم هست کدوم فقیری حاضره الان جاشو با این عوض کنه؟ایشون که از بچگی نمیتونستن ازدواج کنن.الانم که میگن پدرشون کمکشون نمیکنن که ازدواج کننبدتر از امتحانات شما به پست خیلیا خورده ببینید یه آدم ثروتمندی که همش میناله و یه فقیری که تو شرایط سخته و راضیه به رضای خدا تفاوتشون تو چیه؟همه چیز به طرز فکر و دید آدما بر میگرده منظورم رضایت از زندگیه(همه ثروتمندا اینجوری نیستن همه فقیرام اینجوری نیستن برا مثال عرض کردم)شعار نیست آدمایی هستن که سطح مالی خیلییی پایینی دارن ولی از خیلی از پولدارا راضی ترن همه چیز به نگرش آدما برمیگرده

منم قبلن مثل شما فکر میکردم.فردا عروسیمه.الان از یه جهاتی راضی هستم که ازدواج دیرتر شد.درسته حسرته روزای گذشته را که میتونستم باکسی باشم ولی تنها بودم و ... را میخورم ولی کسی را پیدا کردم که ارزش صبر کردن را داره.
پیشنهاد من به شما اینه:
بی تعارف دختر همه جوری پیدا میشه.برای پسر باهر نوع وضعیت مالی.سن.ظاهر.... یه کار معمولی فقط داشته باش.که اگه نداشته باشی زندگی اینده خودت جهنم میشه.یه دختری که وضعیته مالیشون پایین تر ازشماست پیدا کن.یا از نظر ظاهر کمتر باشه.فکر کنم کرمان زندگی میکنین.تااونجایی که میدونم سخت گیری کمتره اونجاها.به هر حال اگه میخای ازدواج کنی خودت اقدام کن.چرا همش منتظر اینو اونی.یا منتظری خدا برات یه کاری بکنه.

به آخرای قصه یک نگاهی هم بکن

به همون جایی که روز قیامت دیگر تویی و تویی و تو درمقابل پروردگارت و هیچ کس دیگر نیست ...

به مهربانی پروردگارت در آن ملاقات فکر کن ...

.
.
.

و اما الان

از من میشنوی عجله نکن

هربار انگار نیت صاف کردی اما چون عجله داشتی زود جا زدی و راه درستت رو ادامه ندادی

خیلی خیلی به این فکر کن که خدا تمام گذشته منو میتونه ببخشه با همه اتفاق های بدش ، اگر برگردم به سمتش. اما من چرا خودم خودمو نمیبخشم ؟ ؟ ؟ منم انسانم یه گذشته ای داشتم اما میخوام ازین به بعد درست باشم.

خودتو کمتر سرزنش کن

زندگی زیبا در انتظارته میتونی داشته باشیش فقط و فقط اگر خودت بخوای...اگر بخوای...اگر بخوای... اگر بخوای

آقای صاعقه من کلا طرفه توام اما تو اینجا یه اشتباه داری میکنی و اونم این که خدا با خودارضایی تو ناراحت نمیشه،اصلا به خدا چیزی نمیشه تویی که ضرر میبینی.
تو 6 ماه پیش منی من هم مثل تو بودم.اما یک راه دیگه انتخاب کردم و به نظرم این بهتره.اگر بخای بهت میگم.

از نظر بعضا مرد اونه که گریه نکنه.اما از نظر من مرد اونه که هر وقت گریش گرفت گریه کنه.اما دلش اونقدر بزرگ باشه که همه دستای خانومش تو دلش جا بشه.
باور کن

این متن رو یکی برای بنده تفسیر بفرماید . با تشکر

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

نالان;807411 نوشت:
من هر روز آرزوی مرگ میکنم تا بمیرم خدا رو ببینم واین سوالات تو رو ازش بپرسم.من هم این سوالات رو دارم اما کسی نیست جواب بده.
من وقتی از خدا چیزی میخام الان نیاز دارم.وقتی که از دست رفتم دیگه نیاز ندارم.قضیه مثل یک نفر میمونه که گشنس از یک نفر غذا میخاد بهش میگه صبر کن اون صبر میکنه و میمیره،بعد مردن غذا به چه دردش میخوره؟

بله واقعا مشكلات سبب هيجان هاي منفي مي شود و هيجان هاي منفي زلال انديشه را به تناسب شدتش كدر مي كند مانند لرده آبليمو كه زود به هم مي ريزد. ولي اگر از قبل باورهاي ديني پخته داي داشته باشيم زود باورهايمان به هم نمي ريزد مانند موم در عسل است كه هر چه عسل را تكان دهيم به اين راحتي شفافيت عسل را به هم نمي زند.
خب حال دين تشريفاتي اين است ديگه
وقتي در مرتبه اول عقل و در مرتبه دوم بزرگان دين مي فرمايند كه اصول دين تحقيقي است نه تقليدي براي همين است
يعني ما روي اصول دين كار نكرده ايم از همان اول كه در ذهنمان اذان گفتند ما را طوري تنظيم كردند كه همه باورهاي ديني را به ما القا كنند و ما هم كوركورانه قبول كنيم
با اين كه بچه مسلمان هستيم با اين كه دانشجو و طلبه هستيم قرآن را هم تشريفاتي خوانديم
با خلاف دستورات قرآن برداشت درستي از دنيا نداريم يعني دنيايي را مي خواهيم كه مطابق ميل و آرزوهايمان باشد و گرنه با خداوند قهر مي كنيم
دنيا ميدان امتحان بزرگ است و سؤالات اين امتحان مطابق ميل ما نيست كه پاك كنيم و هر چه خواستيم بنويسيم[=&quot]كسي كه به زندگي‌اش علاقه دارد به دنبال راهايي براي بهبود زندگي است نه سخت‌تر كردن آن.
در اين امتحان هر كسي ممكن است برايش سؤال هايي دشوار باشد
اگر دعا هم كرديم استجابت را نبايد مطابق ميل خودمان تفسير كنيم مصلحت را خدا مي داند و بر طبقش عمل مي كند
زندگي ائمه براي ما الگو باشد امام سجاد اين همه مصيبت ديدند اگر مي خواستند مطابق ميل خودشان بندگي كنند زينت بندگان (زين العابدين) نبودند با صحيفه سجاديه و دعاهايش بيشتر انس بگيريم كتاب آيين بندگي نثر ادبي از سيدمهدي شجاعي است بخوانيم آن را تأمل كنيم:

[/]


اشكال به خدا و پاسخ عملي خدا

پیرمردی مفلس و برگشته بخت * روزگاری داشت نا هموار و سخت



هم پسر، هم دخترش بیمار بود * هم بلای فقر و هم تیمار بود


این دوا می خواستی آن یک پزشک * این غذایش آه بودی آن سرشک


این عسل می خواست آن یک شوربا * این لحافش پاره بود آن یک قبا


روزها می رفت بر بازارو کوی * نان طلب می کردو می بردآبروی


دست بر هر خودپرستی می گشود * تا پشیزی بر پشیزی می فزود


هر امیری را روان می شد ز پی * تا مگر پیراهنی بخشد بوی


شب بسوی خانه می آمد زبون * قالب از نیرو تهی دل پر ز خون


روز سایل بود و شب بیمار دار * روز از مردم شب از خود شرمسار


صبحگاهی رفت و از اهل کرم * کس ندادش نه پشیز و نه درم


از دری می رفت حیران بر دری * رهنورد اما نه پایی نه سری


ناشمرده برزن و کویی نماند * دیگرش پای تکاپویی نماند


درهمی در دست و در دامن نداشت * ساز و برگ خانه برگشتن نداشت


رفت سوی اسیا هنگام شام * گندمش بخشید دهقان یک دو جام


زد گره در دامن آن گندم فقیر * شد روان و گفت کای حی قدیر


گر تو پیش آری به فضل خویش دست * برگشایی هر گره کایام بست


چون کنم یا رب در این فصل شتا * من علیل و کودکانم ناشتا


می خرید این گندم ار یک جای کس * هم عسل زان می خریدم هم عدس


آن عدس در شور با می ریختم * وان عسل با آب می آمیختم


درد اگر باشد یکی دارو یکی است * جان فدای آنکه درد او یکیست


بس گره بگشوده ای از هر قبیل * این گره را نیز بگشای ای جلیل


این دعا می کرد و می پیمود راه * ناگه افتادش به پیش پا نگاه


دید گفتارش فساد انگیخته * وان گره بگشوده گندم ریخته


بانگ برزد کای خدای دادگر * چون تو دانایی نمی داند مگر


سال ها نرد خدایی باختی * این گره را زان گره نشناختی


این چه کار است ای خدای شهر و ده * فرق ها بود این گره را زان گره


چون نمی بیند ، چو تو بیننده ای؟ * کاین گره را برگشاید بنده ای


تا که بر دست تو دادم کار را * ناشتا بگذاشتی بیمار را


هرچه در غربال دیدی بیختی * هم عسل ،هم شوربا را ریختی


من ترا کی گفتم ای یار عزیز * کاین گره را بگشای و گندم را بریز


ابلهی کردم که گفتم ای خدای * گر توانی این گره را بگشای


آن گره را چون نیارستی گشود * این گره بگشودنت دیگر چه بود


من خداوندی ندیدم زین نمط * یک گره بگشودی و آن هم غلط
ا
الغرض برگشت مسکین دردناک * تا مگر بر چیند آن گندم ز خاک


چون برای جستجو خم کرد سر * دید افتاده یکــــی همیان زر


سجده کرد و گفت ای رب ودود * من چه دانستم ترا حکمت چه بود


هر بلایی کز تو آید رحمتی است * هر که را فقری دهی آن دولتی است


تو بسی زاندیشه برتر بوده ای * هر چه فرمان است خود فرموده ای


زان به تاریکی گذاری بنده را * تا ببیند آن رخ تابنده را


تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند * تا که با لطف تو پیوندم زنند


گر کسی را از تو دردی شد نصیب * هم سر انجامش تو گردیدی طبیب


هر که مسکین و پریشان تو بود * خود نمی دانست و مهمان تو بود


رزق زان معنی ندادندم خسان * تا ترا دانم پناه بی کسان


ناتوانی زان دهی بر تندرست * تا بداند کانچه دارد زان توست

زان به درها بردی این درویش را * تا که بشناسد خدای خویش را

اندر این پستی قضایم زان فکند * تا ترا جویم، ترا خوانم بلند


من به مردم داشتم روی نیاز * گرچه روز و شب در حق بود باز


من بسی دیدم خداوندان مال * تو کریمی ای خدای ذوالجلال


بر در دونان چو افتادم ز پای * هم تو دستم را گرفتی ای خدای


گندمم را ریختی تا زر دهی * رشته ام بردی که تا گوهر دهی


در تو پروین نیست فکر و عقل و هوش * ورنه دیگ حق نمی افتد ز جوش

پروين اعتصامي

فكر نكنم كسي تجربه نداشته باشد زماني را كه چيزي مي خواسته ولي برايش دعا مي كرده
و بعدا خدا را شكر كرده كه دعايش مستجاب نشده ان طور كه خودش مي خواسته و از خدا تشكر نكرده باشد


شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ، آن سود شد



بس دعا ها کان زیان است و هلاک

وزکرم می نشنود یزدان پاک



مصلح است و مصلحت را داند او

کان دعا را باز می گرداند او

بلاهاي زندگي كنكور بندگي است تا ما چگونه ادعاي دينداري خود را ثابت كنيم كه
هر كه در اين بزم مقرب تر است
جام بالا بيشترش مي دهند
*********
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

قهرخدا هم نمودهاي مختلفي دارد براي برخي زندگي دنيوي شاد است ولي مانند قارچ سمي است كه باطن كشنده و ظاهري زيبا دارد

« وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ؛
کافران مپندارند که در مهلتی که به آنها می دهيم خير آنهاست به آنها مهلت می دهيم تا بيشتر به گناهانشان بيفزايند، و برای آنهاست عذابی خوار کننده.»
[1]


[/HR] [1] . آل عمران،178
فایل: 

حامی;808279 نوشت:
فكر نكنم كسي تجربه نداشته باشد زماني را كه چيزي مي خواسته ولي برايش دعا مي كرده
و بعدا خدا را شكر كرده كه دعايش مستجاب نشده ان طور كه خودش مي خواسته و از خدا تشكر نكرده باشد


شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ، آن سود شد



بس دعا ها کان زیان است و هلاک

وزکرم می نشنود یزدان پاک



مصلح است و مصلحت را داند او

کان دعا را باز می گرداند او

سلام این که یک انسان معتاد به خودارضایی که خودش هم تاثیر کمی در این بدبختی اش داشته است از خدا بخواهد که ازدواجش را جور کند مصلحتش بر این نیست که ازدواج کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یک سوال دیگه داشتم جناب حامی. می خواستم بپرسم شما شما کدامیک از این دو خدا را قبول دارید؟ خدایی که هر کار بکند درست است یا خدایی که کار درست را می کند؟ تفاوت این دو را می دانید؟

گذاشتن لینک از دیگر سایت ها در تاپیک اشکال دارد؟!

صاعقه;808288 نوشت:
سلام این که یک انسان معتاد به خودارضایی که خودش هم تاثیر کمی در این بدبختی اش داشته است از خدا بخواهد که ازدواجش را جور کند مصلحتش بر این نیست که ازدواج کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟

موافقم با شما
ولي
نه اين كه الا و بالا بگه بايد فلان مدرك را داشته باشم تا ازدواج كنم اين كه منتظر معجزه بنشيند اين كه منتظر باشد شغل نون و آب داري سراغش بيايد اين كه هزاران دختر عفيف را رها كند و بگوييد الا و بالا فلان دختر كه باباش سرمايه و اعتباري داره بخواد و...
جواني زندگي اش را با خانه 17 متري شروع كرد الان هم بنگاه معاملاتي دارد و رشد اقتصادي كرده است ( مي توانست ازدواجش را از سن 20 سالگي به 35 سالگي بينداز و فوقش يك خانه بزرگ اجاره كند چون اين فرد ازدواجش هم بايد با تشريفات باشد و بريز و بپاش دارد)
اين كه همه را مقصر بدونه مگر خودش را
اين كه به خاطر تقصير والدين خود را مجبور و مقهور گذشته بداند
اين كه نبينيم معلولاني در پارالمپيك مقام مي آورند[ زندگي نیک وی آچیچ (Nick Vujicic) را بررسي كنيد]
اين كه انتظار داشته باشيم نظام اسباب و علل دنيا مانند دنياي فرشتگان باشد و پيوسته خدا اسباب را مطابق ميل ما درستگاري كند(اگر قرار بود نظام علي پيوسته مطابق ميل ما مي گشت اختيار و اراده اي در انسان معنا نداشت)
اينا ايراد است

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;808292 نوشت:
جواني زندگي اش را با خانه 17 متري شروع كرد الان هم بنگاه معاملاتي دارد و رشد اقتصادي كرده است ( مي توانست ازدواجش را از سن 20 سالگي به 35 سالگي بينداز و فوقش يك خانه بزرگ اجاره كند چون اين فرد ازدواجش هم بايد با تشريفات باشد و بريز و بپاش دارد)

دوتا از اقوام بنده يك ماه گذشته ازدواج كردند
يكي حدود يك ميليون به مطرب و اذنابش داد
و ديگري شب نيمه شعبان 200 تومان به مداح
از اين ساده تر هم مي شود چون بنده خودم مسير ساده را رفته ام مي گويم ( من هم مي توانستم به زمين و زمان فحش بدهم و همه را مقصر بدانم كه چرا من دنبال تحصيل رفتم و الان پارتي و تقلب و....، ماشين عروس بنده را پسر عمويم چند گل از باغچه مادر بزرگم كند زد البته ماشين هم از خودم نبود)[/]

mohsen1990;808152 نوشت:
منم قبلن مثل شما فکر میکردم.فردا عروسیمه.الان از یه جهاتی راضی هستم که ازدواج دیرتر شد.درسته حسرته روزای گذشته را که میتونستم باکسی باشم ولی تنها بودم و ... را میخورم ولی کسی را پیدا کردم که ارزش صبر کردن را داره.
پیشنهاد من به شما اینه:
بی تعارف دختر همه جوری پیدا میشه.برای پسر باهر نوع وضعیت مالی.سن.ظاهر.... یه کار معمولی فقط داشته باش.که اگه نداشته باشی زندگی اینده خودت جهنم میشه.یه دختری که وضعیته مالیشون پایین تر ازشماست پیدا کن.یا از نظر ظاهر کمتر باشه.فکر کنم کرمان زندگی میکنین.تااونجایی که میدونم سخت گیری کمتره اونجاها.به هر حال اگه میخای ازدواج کنی خودت اقدام کن.چرا همش منتظر اینو اونی.یا منتظری خدا برات یه کاری بکنه.
شما شغلت چیه؟ آقا من تازه دانشجوییم داره تموم می شه. وضعیت مالی من صفره. صفر. با صفر چه کسی حاضره به من زن بده؟ الان من برم خواستگاری دختره چی بگم بهش؟ به باباش چی بگم؟ وقتی من صفرم و نیاز شدید دارم باید یک نفر یک کاری برام بکنه یا خدا یه کاری برام بکنه. اگه خودم می تونستم که عمرا از کسی درخواست نمی کردم.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;808292 نوشت:
اين كه انتظار داشته باشيم نظام اسباب و علل دنيا مانند دنياي فرشتگان باشد و پيوسته خدا اسباب را مطابق ميل ما درستگاري كند(اگر قرار بود نظام علي پيوسته مطابق ميل ما مي گشت اختيار و اراده اي در انسان معنا نداشت)

اينها مباحث كلامي است
اگر ايرادي داريد مي توانيد سؤال را طرح فرماييد تا دوستان گروه فلسفه و كلام پاسخ دهند[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

صاعقه;808294 نوشت:
شما شغلت چیه؟ آقا من تازه دانشجوییم داره تموم می شه. وضعیت مالی من صفره. صفر. با صفر چه کسی حاضره به من زن بده؟ الان من برم خواستگاری دختره چی بگم بهش؟ به باباش چی بگم؟ وقتی من صفرم و نیاز شدید دارم باید یک نفر یک کاری برام بکنه یا خدا یه کاری برام بکنه. اگه خودم می تونستم که عمرا از کسی درخواست نمی کردم.

ي افغاني مياد ايراني هيچ قوم و خويشي ندارد كار مي كند و براي خانواده هم مي فرستد
دوست عراقي بنده هم اتاقم بود زبان فارسي هم نمي دانست روزهاي تعطيل مي رفت عملگي

دوستان لر ساده تر زندگي مي كنند و بي تكلف تر و چشم و هم چشمي در اين قوم كمتر است
عمويم بنايي داشت رفتم سري بزنم مزد جواني داد و شروع كرد به تشويق كردنش گفت ايشان دانشجو است روزهايي كه تعطيل است آمده نزد بنا گچ مشت مي كند[/]

[="Navy"]سلام
خداقوت
من نمیگم خودم ازخداناراحت نیستمو...نه.تونگاه نکن طرف کیه که داره نظرمیده.فقط حرفاشوببین درسته انجام بده.نیست هم هیچی.
من کاری ندارم که باخدالج کردی وناراحتی و...
ببین میخوای ازدواج کنی درسته؟؟؟؟؟؟؟
خب میدونی خودارضایی چقدرخرابت میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟
پس کلا بذارش کنار.(میخوای ازدواج کنی کناربذاراین خودارصایی رو)
بشین ببین چجوردختری رومیخوای.ملاکات چیه و...
بعدبروبه خانوادت بگو و...
اینکه بشینی لج کنی و...کاری پیش نمیره.
باشه اصلابه خدابگو خداتوکاری برام نمیکنی خودم حرکت میکنم.
خودتو به خدانشون بده که میتونی.
(ماهم دعامیکنیم ازدواج کنیدوخوشبخت بشیدفقط ازدواج کردیدتوپروفایلاوقسمتهای عمومی نگید.کاردرستی نیست جار زدن.)
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]صاعقه جان با اين حال بنده منكر مشكلات نيستم
برخي مشكلات با غصه خوردن من و شما درست بشه نيست چرا غصه بخوريم و اوقات خود را تلخ كنيم
[=&quot]كسي كه به زندگي‌اش علاقه دارد به دنبال راهايي براي بهبود زندگي است نه سخت‌تر كردن آن.
كتاب رضايت از زندگي را بخوانيد
[/]

حامی;808292 نوشت:

موافقم با شما
ولي
نه اين كه الا و بالا بگه بايد فلان مدرك را داشته باشم تا ازدواج كنم اين كه منتظر معجزه بنشيند اين كه منتظر باشد شغل نون و آب داري سراغش بيايد اين كه هزاران دختر عفيف را رها كند و بگوييد الا و بالا فلان دختر كه باباش سرمايه و اعتباري داره بخواد و...
جواني زندگي اش را با خانه 17 متري شروع كرد الان هم بنگاه معاملاتي دارد و رشد اقتصادي كرده است ( مي توانست ازدواجش را از سن 20 سالگي به 35 سالگي بينداز و فوقش يك خانه بزرگ اجاره كند چون اين فرد ازدواجش هم بايد با تشريفات باشد و بريز و بپاش دارد)
اين كه همه را مقصر بدونه مگر خودش را
اين كه به خاطر تقصير والدين خود را مجبور و مقهور گذشته بداند
اين كه نبينيم معلولاني در پارالمپيك مقام مي آورند[ زندگي نیک وی آچیچ (Nick Vujicic) را بررسي كنيد]
اين كه انتظار داشته باشيم نظام اسباب و علل دنيا مانند دنياي فرشتگان باشد و پيوسته خدا اسباب را مطابق ميل ما درستگاري كند(اگر قرار بود نظام علي پيوسته مطابق ميل ما مي گشت اختيار و اراده اي در انسان معنا نداشت)
اينا ايراد است

ببخشید. قصد توهین ندارم. اما همه ی این حرف ها کشک است. شما فکر می کنید جوانی که نمی رود دنبال ازدواج منتظر خانه ی ویلایی و آپارتمان و ماشین و از این جور چیزها است. اما واقعیت این نیست؟ جوانی که ازدواج نمی کند به خاطر این است که حداقل ها را نمی تواند تامین کند. الان من خودم خانه ی 17 متری که هیچی خانه ی 1 متری هم نمی توانم حتی به طور اجاره ای تهیه کنم. الان آیا من خودم روی دختران مردم عیب می گذارم و نمی خواهم ازدواج کنم یا این که نمی تونم ازدواج کنم؟

صاعقه;808288 نوشت:
سلام این که یک انسان معتاد به خودارضایی که خودش هم تاثیر کمی در این بدبختی اش داشته است از خدا بخواهد که ازدواجش را جور کند مصلحتش بر این نیست که ازدواج کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟

خب اگر واقعا فشار شهوت زياد باشد نتوان با روش هاي متعارف مديريتش كرد و انسان شرايط ازدواج را نداشته باشد سه راه بيشتر وجود ندارد:

1- خودكشي و سركوب ............................اين جاده ختم به قهر الهي
2- ارضاي مشروع ( جوينده يابنده است) اين جاده................. ختم به مهر الهي
3- ارضاي نامشروع اين جاده ............... ختم به قهر الهي

کارشناس محترم قسمت آخر سوالات کاربرصاعقه رو پاسخ بفرمایین
هرچند سوالشون حالت سفسطه و مغالطه داره
باتشکر

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;808301 نوشت:
2- ارضاي مشروع ( جوينده يابنده است) اين جاده................. ختم به مهر الهي

مشهد بودم جوان عربي را ديدم مي دويد از اين و ان سؤال مي كرد
به عربي گفت في الحقيقه انا شاب عزب مؤمن و.... گفتم حرف دلتون بزن گفت من گناه نگرده ام و مي ترسم آلوده شوم و... دنبال متعه مي گردم گفتم نمي دانم ولي مي دانم جوينده يابنده است
....
برخي از خانم هاي متدين از روي احساس به بند ايراد خواهد گرفت كه اين چه راه حلي است
چشم شما بفرماييد چه بگويم ظاهر عقل شما از حكمت الهي هم بالاتر است
چه كنم وقتي جواني به خاطر فشار شهوت داره نشاط و اميد و ايمانش را از دست مي دهد؟ حرفي بزنم كه شما دلتان خوش باشد يا رضاي الهي؟[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

صاعقه;808300 نوشت:
ببخشید. قصد توهین ندارم. اما همه ی این حرف ها کشک است. شما فکر می کنید جوانی که نمی رود دنبال ازدواج منتظر خانه ی ویلایی و آپارتمان و ماشین و از این جور چیزها است. اما واقعیت این نیست؟ جوانی که ازدواج نمی کند به خاطر این است که حداقل ها را نمی تواند تامین کند. الان من خودم خانه ی 17 متری که هیچی خانه ی 1 متری هم نمی توانم حتی به طور اجاره ای تهیه کنم. الان آیا من خودم روی دختران مردم عیب می گذارم و نمی خواهم ازدواج کنم یا این که نمی تونم ازدواج کنم؟

قصد نداري ولي...=d>
وقتي شرايط ازدواج مهيا نيست كه نبايد به مرگ فكر كنيم راه هاي ديگر باز است بابا دهانم بسته است بگيريد مطلب را ايمان و نشاط خودتان را حفظ كنيد8->[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

آسمان بهشت;808302 نوشت:
کارشناس محترم قسمت آخر سوالات کاربرصاعقه رو پاسخ بفرمایین
هرچند سوالشون حالت سفسطه و مغالطه داره
باتشکر

واقعا قصد سفسطه ندارد
چون واقعا فشار غريزه براي يك فرد ديني كه شرايط ازدواج را ندارد و راه هاي ارضاي نامشروع برايش بسته است و يكي دو راه در رو بيشتر ندارد زياد است
از خدا هم بايد كمك خواست و حركت كرد تا خود خدا بركت بدهد
..........
زنان بيوه و دختراني كه شرايط ازدواج دائم را ندارند در بسيار موارد زندگي شان از جناب صاعقه و امثال ايشان بدتر است[/]

[="Navy"]

حامی;808304 نوشت:
وقتي شرايط ازدواج مهيا نيست كه نبايد به مرگ فكر كنيم راه هاي ديگر باز است بابا دهانم بسته است بگيريد مطلب را ايمان و نشاط خودتان را حفظ كنيد

سلام
خداقوت
منظوراستادازدواج موقت است.ای بابا مستقیم بگیدخب تاقشنگ بفهمند.
استادلطفادراین موضوع خصوصی فرستادم حتماجواب بدید.[/]

حامی;808303 نوشت:
مشهد بودم جوان عربي را ديدم مي دويد از اين و ان سؤال مي كرد
به عربي گفت في الحقيقه انا شاب عزب مؤمن و.... گفتم حرف دلتون بزن گفت من گناه نگرده ام و مي ترسم آلوده شوم و... دنبال متعه مي گردم گفتم نمي دانم ولي مي دانم جوينده يابنده است
....
برخي از خانم هاي متدين از روي احساس به بند ايراد خواهد گرفت كه اين چه راه حلي است
چشم شما بفرماييد چه بگويم ظاهر عقل شما از حكمت الهي هم بالاتر است
چه كنم وقتي جواني به خاطر فشار شهوت داره نشاط و اميد و ايمانش را از دست مي دهد؟ حرفي بزنم كه شما دلتان خوش باشد يا رضاي الهي؟

اون روزا كه فوتبال بازي مي كرديم اگر كسي توپ را برايش مي فرستادند دم دروازه حريف و نمي توانست گل بزند بهش مي گفتند مرده خوري هم بلد نيستي

به زبان ساده
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست
.........
افرادي كه دين ندارند با جسارت با افراد مختلف جمع مي شوند اگر واقع فشار شهوت قابل تحمل نيست به جاي گناه و كفرگويي عاطفي (نه شناختي) شما جسارت داشته باش و با راه شرع خودت را آرام كن

[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=2]الاغ لاغر مردني @@ازدواج موقت جوانان مجرد@@[/h]

با صداي مهيبي از جا پريدم. وقتي به خودم اومد مانند فردي كه به هوش آمده باشد دور و برم را برانداز كردم چهره تاري را مي ديدم و كلمات مبهمي از او مي شنيدم. گيج و منگ بودم آقاي رضايي، مدير شركت، بود. مثل اسفندي كه از روي آتش بجهد از جا پريدم و گفتم: ب ب ب ببخشيد.
آقاي رضايي گفت: معلوم هست كجايي؟ چته؟ عاشقي؟! اين روزها پاك حواسي برات نمونده.
خ خ خ خيلي خيلي ببخشيد قو قو قول ميدم سرم تو كارم باشه و د د دفعه آخرم...
هنوز حرفم تموم نشده بود كه گفت: مرد حسابي چند بار صدات زدم جواب ندادي فرياد زدم جواب ندادي با مشت زدم روي ميز تازه به خودت اومدي
مي ترسم مي ترسم حساب كتاب هاي شركت به هم بريزه و كلي ضرر كنيم.
خانم باريك اندام كه همچين اندام قلمي هم نداشت واسطه شد و گفت:
جناب مدير ببخشيد من خودم اينجا هستم و كمكش مي كنم كارها رديف بشه خون خودتونو كثيف نكنين....
واي خداي من! چه جوري بگم خانم محترم من هرچي بدبختي دارم به خاطر توست. وقتي صِدام ميزنه آقا مهندس و مـــــــهــــــــنـــــــ ــدس رو ميكشه و موج تو صداش مي انداخت زلزله 9 ليشتري تو وجودم پديد مياد و موجي مي شم.
با اشاره دست بهش فهموندم كه شما برويد خودم ي خاكي برسرم مي كنم. اون بنده خدا هم قسم خورده بود هر طوري شده بهم كمك كنه.
به بهونه گشتن تو كمد ميزم يواش يواش خودم رو پايين كشوندم و زير چشمي زير ميز رو نگاه مي كردم ببينم از اونجا ميره يا نه.
بالاخره شرش كنده شد. روي صندلي نشستم هنوز بوي ادكلن خانم باريك اندام دور و بر ميزم بود بلند شدم پنجره ها را باز كردم و پرونده اي از روي ميز برداشتم مانند باد بزن حركت مي دادم تا هوا به جريان بيفته و بوي ادكن از آنجا برود. تو حال و هواي خودم بودم كه آقاي رضاي مانند جن دم اتاق ظاهر شد مثل مجسمه ابوالهل هل شدم و بعد شروع كردم باد خودم را زدن حالا كي؟ تو چله زمستون. آقاي رضايي سري تكون داد و نفس عميقي كشيد و رفت.
سه شده بود.
مونده بودم اين همه گندي كه زدم را چه طوري درست كنم

ادامه دارد...

ادامه[/]

بسیار هم خوب کردید که قوت دادید به آن جوان در مشهد ،کارشناس محترم.

مهم زندگی سالم و خداپسندانه هست در هر نوع و شکل.

کتاب نظام حقوق زن در اسلام استاد شهید مطهری بسط و شرح مفیدی داره درین موضوع.

قال علي عليه‌السلام : إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا؛
امير مومنان عليه‌السلام مي‌فرمايند:
همانا براي شما بهايي جز بهشت نيست، پس به کمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، حکمت456)

آموزش عقايد


آسمان بهشت;808272 نوشت:
از نظر بعضا مرد اونه که گریه نکنه.اما از نظر من مرد اونه که هر وقت گریش گرفت گریه کنه.اما دلش اونقدر بزرگ باشه که همه دستای خانومش تو دلش جا بشه.
باور کن

این متن رو یکی برای بنده تفسیر بفرماید . با تشکر

تو خصوصی برای شما تفسیر میکنم

نقل قول:
بله واقعا مشكلات سبب هيجان هاي منفي مي شود و هيجان هاي منفي زلال انديشه را به تناسب شدتش كدر مي كند مانند لرده آبليمو كه زود به هم مي ريزد. ولي اگر از قبل باورهاي ديني پخته داي داشته باشيم زود باورهايمان به هم نمي ريزد مانند موم در عسل است كه هر چه عسل را تكان دهيم به اين راحتي شفافيت عسل را به هم نمي زند.
خب حال دين تشريفاتي اين است ديگه
وقتي در مرتبه اول عقل و در مرتبه دوم بزرگان دين مي فرمايند كه اصول دين تحقيقي است نه تقليدي براي همين است
يعني ما روي اصول دين كار نكرده ايم از همان اول كه در ذهنمان اذان گفتند ما را طوري تنظيم كردند كه همه باورهاي ديني را به ما القا كنند و ما هم كوركورانه قبول كنيم
با اين كه بچه مسلمان هستيم با اين كه دانشجو و طلبه هستيم قرآن را هم تشريفاتي خوانديم
با خلاف دستورات قرآن برداشت درستي از دنيا نداريم يعني دنيايي را مي خواهيم كه مطابق ميل و آرزوهايمان باشد و گرنه با خداوند قهر مي كنيم
دنيا ميدان امتحان بزرگ است و سؤالات اين امتحان مطابق ميل ما نيست كه پاك كنيم و هر چه خواستيم بنويسيمكسي كه به زندگي‌اش علاقه دارد به دنبال راهايي براي بهبود زندگي است نه سخت‌تر كردن آن.
در اين امتحان هر كسي ممكن است برايش سؤال هايي دشوار باشد
اگر دعا هم كرديم استجابت را نبايد مطابق ميل خودمان تفسير كنيم مصلحت را خدا مي داند و بر طبقش عمل مي كند
زندگي ائمه براي ما الگو باشد امام سجاد اين همه مصيبت ديدند اگر مي خواستند مطابق ميل خودشان بندگي كنند زينت بندگان (زين العابدين) نبودند با صحيفه سجاديه و دعاهايش بيشتر انس بگيريم كتاب آيين بندگي نثر ادبي از سيدمهدي شجاعي است بخوانيم آن را تأمل كنيم:

بله صحبت کردن بسیار آسونه.اتهام به دیگران که شما اعتقادتون کشکیه.خدا رو نشناختید و ایمانتون یه پاپاسی هم نمیارزه.
شما اینهمه ایراد گرفتید من نه نمیگم.اما از اونروز بترسید که مغرور بشید.حال الانه شما چند سال قبله بنده است نمیدونم چند سالتونه اما روزی بود که دوستانم رو نصیحت میکردم که:بله چرا اینقدر به خدا گلایه میکنید روزی یک نفر رفت حج از خدا حاجتی خواست و خدا نداد بعد چند سال در حج آدم در همان جا که دعا کرده بود گفت خدایا شکرت که ندادی.
اما وقتی گرفتاری دامنت رو بگیره داستان و شعر در مغز کارساز نیست.وقتی که ببینی خدا شما رو در گناه انداخت(نه در معرض گناه) که شما رو امتحان بکنه دیگه به خدا هم ذن نادرست میبری.وقتی با این گناه کل زندگی به هم میخوره شما میگید خدا چه دشمنی با من داره؟بعد گره پشت گره.خانواده با شما چپ میوفته خواسته ها و فرصت ها میسوزه و بعد میبینی دیگر نه جوانی مانده نه حال و حوصله.چندین سال هم دست و پا میزنی که از اون گناهی که خدا در دامنت گذاشنه خارج بشی اما نمیشه.از یک طرف از گناه میسوزی از یک طرف هم ازبی اعتنایی خدا.
گفتید دختری که میخواهیم فلان و بهمان باشد.اتفاقا کسانی که از میل جنسی میسوزند توقع پایینی دارند و به کم راضی اما اوضاع جور نمیشه و با گذشت زمان حوصله میره.
در کنار همه ی اینها کسانی رو میبینی که در موقعیت تو نیستند و پیشرفت کردند یا کسانی بی دین و لا مذهب که چندین سال نوری از شما جلوترند.کسانی را میبینی که گناه برایشان عین آب خوردن است اما به راحتی ازدواج میکنند و گناه را کنار میگذارند.
اما اونهایی که شرمنده از گناهند در آرزوی عنایتی از خدا و 14 معصو م و حضرت ابولفضل و حضرت معصومه میسوزند و آخر مریضند.
درد دل به شما گفتن فایده نداره.
اما ما به قول عطار رسیدیم»:

ره میخانه و مسجد کدام است*که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد گذارندم که رند است*نه در میخانه کین خمار خام است

میان مسجد و میخانه راهی است*بجوئید ای عزیزان کین کدام است

به میخانه امامی مست خفته است*نمی‌دانم که آن بت را چه نام است

مرا کعبه خرابات است امروز*حریفم قاضی و ساقی امام است

برو عطار کو خود می‌شناسد*که سرور کیست سرگردان کدام است

حامی;808303 نوشت:

مشهد بودم جوان عربي را ديدم مي دويد از اين و ان سؤال مي كرد
به عربي گفت في الحقيقه انا شاب عزب مؤمن و.... گفتم حرف دلتون بزن گفت من گناه نگرده ام و مي ترسم آلوده شوم و... دنبال متعه مي گردم گفتم نمي دانم ولي مي دانم جوينده يابنده است
....
برخي از خانم هاي متدين از روي احساس به بند ايراد خواهد گرفت كه اين چه راه حلي است
چشم شما بفرماييد چه بگويم ظاهر عقل شما از حكمت الهي هم بالاتر است
چه كنم وقتي جواني به خاطر فشار شهوت داره نشاط و اميد و ايمانش را از دست مي دهد؟ حرفي بزنم كه شما دلتان خوش باشد يا رضاي الهي؟

آفرین به شما که برای اون عرب پیدا کردی.اما ما گشتیم بود ّ به من ندادند.کم هم نگشتیم.بیشتر توضیح نمیدم.

بنازم به اسلام که ازدواج موقت رو گذاشت.اما کاش جا و پولش رو هم میداد.اما نداد.پس فرقی نداره.کسی که پول داره میره زن میگیره.کسی که جا داره هم زن میگیره.اما کسی که این دوتا رو نداره هیچی نمیتونه بگیره.:-"

موضوع قفل شده است