ترس از ازدواج به خاطر عاشق نشدن

تب‌های اولیه

92 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

let it go;666286 نوشت:
میدونم الان فکر میکنین خیلی بچم ولی واقعا این دغدغه منه!
نه ربطی به بچه بودن نداره. اتفاقاً این مشکلات برا کسایی که کمی بزرگتر از بقیه فکر میکنن بیشتر پیش میاد (چون تطبیق دادن خودشون با دیگران براشون سخته)

let it go;666286 نوشت:
مثلا تو همین محیطای مجازی خوب ما که قیافه و ظاهر افراد رو نمیبینیم.ولی پیش اومده برای من که شخصی بوده با اینکه سنش از من کمتر بوده ولی اطلاعات فوق العاده ای تو زمینه های مختلف داشت.اظلاعات فلسفی و مدهبیش هم خیلی خوب بود.بینش و درکشم همینطور.خوب ناخواسته ادم به سمت چنین شخصی جذب میشه(االبته الان خیلی وقته ازش خبر ندارم).خوب اگه بعد ازدواج من با یه همچین فردی اشنا بشم چی؟!؟؟اصا اگه تو اطرافیان و نزدیکان با چنین شخصی اشنا شم؟؟؟
با این حساب شما نهایتاً عاشق یکی از مراجع تقلید خواهید شد! :Moteajeb!::ok:

این یه احساس کاذبه. نیاز شد تو یه پست جدا براتون توضیح بدم :Nishkhand:

let it go;666286 نوشت:
مثلا تو همین محیطای مجازی خوب ما که قیافه و ظاهر افراد رو نمیبینیم....
شما بخاطر اینکه فکر میکنید فرد ایده آل شما پیدا نمیشه ، بجای اینکه توی دنیای واقعی دنبالش بگردید ، در ذهن خودتون ایده آل هایی رو تعریف کردید و فردی رو طبق اون ایده آل ها در ذهنتون شکل دادید (دلیلش بحث مفصلی میطلبه). دقیقاً به همین دلیل افراد مبهم ، بیشتر روی شما تاثیر میذارن تا افراد واقعی

در حقیقت اونی که شما بهش دل بستید ، اون شخص با اطلاعات بالا نبوده ، بلکه همون ایده آل خیالی خودتون بوده. اما چون این فرد فقط در ذهن شما وجود داره و نه بصورت واقعی ، شما هر فردی رو میتونید با اون تطبیق بدید

این نظر منه البته

فکر میکنم الان 90 درصد ازدواج ها به یک یا چندتا از همین دلایل انجام میشه

Reza-D;666288 نوشت:
لذا وقتی بنده به شما عرض کردم که به میل و کشش ابتدایی دقت بفرمایید ، یعنی ببینید آیا کشش جنسی و عاطفی به اون شخص دارید یا خیر. بعد اگر این مورد او.کی بود ، اون وقت باید به کشش های دیگه از جمله اخلاق و رفتار و دانش فکر کنید

خوب نمیدونم!کشش جنسی منظورتون چیه؟! کشش عاطفی شاید یه کم.فقط درهمین خد میدونم که ازش بدم نیومده.
Reza-D;666292 نوشت:
ین حساب شما نهایتاً عاشق یکی از مراجع تقلید خواهید شد

:))))))خوب اخه واقعا اون طرف فرد ایده الی بود!من ادم واقع بینی هستم.کاملا هم اتفاقی توی سایت مربوط به یه کتاب اشنا شده بودیم .وگرنه من کلا دوستان مجازی زیادی نداریم.و دنبالشم نیستم!

Reza-D;666311 نوشت:
کر میکنم الان 90 درصد ازدواج ها به یک یا چندتا از همین دلایل انجام میشه

میشه انگیزه های ازدواج خودتونو بگین؟(وقتی تصمیم گرقته بودین ازدواج کنین)خواهشا صادقانه باشه.ممنون میشم

سلام استاد حامی
ببخشید میشه انگیزه درست برای ازدواج کردن رو بنویسید؟
ممنون

طاهر;664624 نوشت:
سلام دوستان.
من یه مدت هست که همش با خودم کلنجار میرم که اصلا میتونم الان ازدواج کنم یا نه.
میشه گفت میترسم.
میترسم با کسی ازدواج کنم و بعد یه مدت عاشق یه نفر دیگه شم!!به همین راحتی.
میترسم وفادار نمونم.
البته اینو بگم تا حالا هیچ رابطه ای با کسی نداشتم..
نمیدونم شاید اشکال کار از منه ولی تا حالا نشده ذره ای به خواستگارام علاقه ای داشته باشم.خوب میگن باید دوطرف از هم خوششون بیاد ولی این تاحالا برای من رخ نداده.الانم که دارم این متنو تایپ میکنم دارم به یکی فکر میکنم که خصوصیات اخلاقی و خانواده و کلا ویژگی های نسبتا خوبی داره .ولی میگم همون بحث علاقه است.ازش بدم نمیاد ولی خوشم هم نمیاد!
با خودم فکر میکنم شاید هیچ وقت از کسی خوشم نیاد.یعنی نباید ازدواج کنم؟!
الان موندم که چه جوابی بدم.فعلا گفتم یه بار دیگه هم ببینمش شاید نظرم تغییر کرد.
از خودم میترسم که 2روز دیگه یکیو ببینم و که به مرد ایده الم خیلی نزدیک باشه و بعد حسزت بخورم.از دوستانی که ازدواج کردن مخصوصا کمک میخوام که راهنماییم کنن.
چه قدر امکان داره بعد ازدواج عشق و علاقه بوجود بیاد؟
ایا بدون علاقه ازدواج کردن ریسک نیست؟!.
تا حالا اینقدر جدی به موضوع ازدواج فکر نکرده بودم.ممکنه بعدا خواستگارای بهتر یا بدتری! داشته باشم.
البته مهمترین ملاک من ظاهر و مادیات و حتی ایمان هم نیست.ولی تابهحال پیش نیومده از کسی خوشم بیاد.
مهمترین نگرانیم خودم هستم که میترسم یعد ازدواج با فردی اشنا بشم که سواد،اطلاعات،قدرت درک و فهمش یا حتی تیپ و منشش منو به خودش جذب کنه.
ممنون میشم تجربیاتتونو دراختیارم قرار بدید.

سلام
من که تجربه ای ندارم
ولی فکر میکنم اینا همش فکر و خیاله ازدواج کنی این فکرا سراغت نمیاد چون واقع نگر تر میشی
میخواستم یه چیزی بگم دیدم حرف مفته هعیییی

به نظر من ترس شما چیز خیلی مهمی نیست چون همه ی جوون ها وقتی میخوان ازدواج کنن یه ترسی به خاطر عدم شناخت طرف مقابل و اینکه یه شرایط جدید رو میخواین تجربه کنن دارن
و اصلا هم فک نکنین که آیا بعد ازدواج عاشق کسی میشین یا نه و برای اینکار با کسی ازدواج کنین که به دلتون بشینه و اگه ننشست و حس بدی نسبت بهش نداشتین و همه ی شرایطش مناسب بود و خونوادتون راضی میتونین با خونواده ی طرف یه مدت رفت و آمد کنین تا با شناخت علاقه هم ایجاد بشه اگه نشد باید منتظر بشین که عاشق یه نفر باشین

[="Arial"][="Blue"]

let it go;666275 نوشت:
ممنون از توضیحاتتون.
راستش فعلا قرار شد بیان خونمون و مادر و پدرمم هم ببیننش.بعد اگه اونا هم موافق بودن بیشتر با هم اشنا شیم.
نمیدونم!حس میکنم دوست دارم ازش خوشم بیاد!بعد درعین حال نگران اینم که نکنه بعدا که ازش خوشم اومد یه جورایی این خوش اومدن ، تلقینی باشه!
اصلا وفادار موندن خیلی سخته .خیلییییییییی.

سلام خواهر عزیزم
اگر علاقه اولیه در شما ایجاد شد وبعد از تحقیق درست وحسابی به این نتیجه رسیدید که جوابتان بله است ومی خواهید ازدواج کنید باید فکر کنید مرد دیگری در دنیا وجود ندارد
شاید برای اولین بار این جمله خنده دار به نظر بیاید ولی با تلقین ملکه ذهن می شود
می توانید هرروز به شوهرتان بگویید برای من در دنیا(به جز محارم)مردی به جز تو وجود ندارد
بعد از مدتی در عمل هم همین گونه خواهد شد
در پناه حق

let it go;666355 نوشت:
میشه انگیزه های ازدواج خودتونو بگین؟(وقتی تصمیم گرقته بودین ازدواج کنین)خواهشا صادقانه باشه.ممنون میشم
خیر نمیشه :offlow:


let it go;666350 نوشت:
خوب نمیدونم!کشش جنسی منظورتون چیه؟! کشش عاطفی شاید یه کم.فقط درهمین خد میدونم که ازش بدم نیومده
نماز بخونم و ناهار بخورم ، چشم. هر دو مورد رو کامل عرض میکنم وتفاوت های اونها رو بیان میکنم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اين عكس را دوستان زحمت كشيدند درست كردند
منظور اين است كه در زندگي اصل را بر مال و جمال قرار ندهيد
[/]

عاشق امام خامنه ای;666361 نوشت:
سلام استاد حامی
ببخشید میشه انگیزه درست برای ازدواج کردن رو بنویسید؟
ممنون

سلام
ازدواج خوب تركيبي از انگيزه ها را دارد: مانند انگيزه بقاي نسل، انگيزه پيشرفت (مادي و معنوي)، انگيزه كمال، انگيزه ارضاي غرايز و انگيزه همنوع دوستي و...
اگر انگيزه ها تك بعدي شود مثلا انسان فراموش كند كه بايد معيار و تناسب در كار باشد و در ازدواج متمركز بر يك بعد شود اين مشكل دارد

چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد


فردي كه غرق جمال فرد شده است هيجان زيادي كه از اين امر برپا مي شود شناخت او را تعطيل مي كند و كفويت و همتايي را ناديده مي گيرد
فردي كه براي درمان افسردگي يا اعتياد با ديگري ازدواج مي كند مانند اين است كه لقمه اي را كه در گلو گير كرده است را با لقمه ديگر بخواهد رد كند

Reza-D;666581 نوشت:
خیر نمیشه

باشه .چرا میزنین!(البته پیام خصوصی هنوز هستا!) ولی خوب هرجور راحتین.
.
درمورد اون مرجع تقلیدو اینا که گفتین هم والا اگه دست خودم بودا من با یه مرد 40 ساله دوس داشتم ازدواج کنم!

let it go;666728 نوشت:
درمورد اون مرجع تقلیدو اینا که گفتین هم والا اگه دست خودم بودا من با یه مرد 40 ساله دوس داشتم ازدواج کنم!
اون وقت تو 30 - 35 سالگی به شدت پشیمون میشدید. بگذریم....
بریم سراغ بحث خودمون :Nishkhand:

let it go;666350 نوشت:
کشش جنسی منظورتون چیه؟! کشش عاطفی شاید یه کم. فقط درهمین حد میدونم که ازش بدم نیومده

سعی میکنم ساده بیان کنم

کشش عاطفی:
حتماً دیدید که در یک خانواده ، پسرعمو و دخترعمویی به شدت همدیگه رو دوست دارن ، اما مثل خواهر و برادر همدیگه رو دوست دارن. در واقع این دو کشش عاطفی و محبت قلبی دارن اما میل جنسی به هم ندارن

کشش جنسی:
ببخشید اینطور توضیح میدم. زن یا مردی ، به جنس مخالف نگاه میکنه و احساس میکنه بهش تمایل داره که باهاش رابطه(!!!) داشته باشه. مثلاً چه چشمای زیبایی داره ، چه اندامی و..... و به احتمال زیاد این ارتباط رو در ذهنش مرور میکنه (خودآگاه یا ناخودآگاه)
دقت بفرمایید که کشش عاطفی در اینجا هیچ نقشی نداره و هر چی هست فقط میل و کشش جنسیه

کشش از روی شناخت:
این نوع تمایل ، چیزی متفاوت با دو مورد قبل نیست ، بلکه دقیقاً به معنای کشش عاطفی ، کشش جنسی یا ترکیبی از هر دوتاست. پس چرا جدا مطرحش کردم؟

کشش عاطفی و کشش جنسی ، از دو منشاء سرچشمه میگیرن:

1 - احساسات و غرایز طبیعی و قلبی

2 - شناخت و کشف خصوصیات طرف مقابل

در واقع ، شناخت پیدا کردن از یک فرد ، مکملی هست برای ایجاد یا تقویت دو میل جنسی و عاطفی

اما نکتهء بسیار بسیار مهم:
اگر در ابتدا ، میل جنسی و عاطفی وجود داشته باشه ، تقریباً میشه گفت بطور یقین میشه با شناخت از طرف مقابل و پی بردن به خصوصیاتی که مد نظر ماست ، این دو حس رو تقویت کرد. اما اگر بخوایم بدون وجود کشش عاطفی و جنسیِ احساسی و قلبی ، ابتدا از شناخت شروع کنیم ، شاید شناخت بتونه احساس عاطفی و جنسی رو بطور موقت رو در دلمون پدید بیاره ، اما هیچ تضمینی نیست که این احساس پایدار باشه (پاسخ سؤال اصلی شما)

شاید فکر کنید دارم به شما پیشنهاد میدم که بجای عقل ، از احساس پیروی کنید. ولی اینطور نیست
توی پست بعد توضیح میدم

Reza-D;666763 نوشت:
شاید فکر کنید دارم به شما پیشنهاد میدم که بجای عقل ، از احساس پیروی کنید. ولی اینطور نیست
توی پست بعد توضیح میدم

دقت بفرمایید که من یکی از این دو مورد رو به دیگری ترجیح ندادم ، فقط بحث تقدم رو مطرح کردم
حق تقدم با احساسه (عاطفی و جنسی) ، اما مبنای مهمتر شناخته

یعنی ابتدا باید دید که میل و کشش جنسی و عاطفی وجود داره یا خیر. اگر نبود ، دیگه نیازی نیست وارد مرحلهء بعدی یعنی شناخت بشیم. اما اگر این دو احساس وجود داشت ، اون وقت اونها رو موقتاً کنار میذاریم و شروع به شناخت طرف مقابل میکنیم

یه مثال میزنم:
وقتی که شما میخواید ونه بخرید ، بدون شک کیفیت مصالح استفاده شده و قدرت و استحکام ساختمان برای شما اهمیت بیشتری داره. اما سؤال: آیا شما حاضر هستید توی خانه ای زندگی کنید که مصالح عالی و استحکام فوق العاده ای داره ،

اما اطاق هاش بسیار کوچکه ، سقفش کوتاست ، نه سفیدکاری شده و نه رنگ داره و سیمان و گچ کاملاً مشخصه؟

شما قطعاً ابتدا ظاهر یک ساختمان رو نگاه میکنید و میپسندید ، اما اگر تحقیق کردید (شناخت) و دیدید که استحکام و مصالح خوبی نداره ، قیدش رو میزنید

با توجه به این توضیحات ، هر فردی برای ازدواج به هر سه مورد نیاز داره.

احساس عاطفی ، احساس جنسی ، شناخت
اما با تقدم و جایگاه متفاوت

Reza-D;666785 نوشت:
اگر در ابتدا ، میل جنسی و عاطفی وجود داشته باشه ، تقریباً میشه گفت بطور یقین میشه با شناخت از طرف مقابل و پی بردن به خصوصیاتی که مد نظر ماست ، این دو حس رو تقویت کرد. اما اگر بخوایم بدون وجود کشش عاطفی و جنسیِ احساسی و قلبی ، ابتدا از شناخت شروع کنیم ، شاید شناخت بتونه احساس عاطفی و جنسی رو بطور موقت رو در دلمون پدید بیاره ، اما هیچ تضمینی نیست که این احساس پایدار باشه

خیلی ممنون بابت توضیحاتتون.
.

با سلام
اجازه بدین که این نکته رو خدمت شما یاد آور بشوم که در زمینه ی ازدواج توکل واقعی داشتن به خدا بسیار مهم است ، چرا که خود بنده در زمینه ی ازدواج و توکل واقعی داشتن چیزی را تجربه کرده ام که درک آن واقعا سخت است
شما از خدا بخواهید که خودش در این مسیر به شما کمک بفرماید و آن شخص که واقعا هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت را برای شما رقم خواهد زد را جلوی شما قرار داده و خود خداوند متعال مهر و محبت دو طرفه را هم ایجاد کند
و اما برای بعد از ازدواج که فرمودید شاید پشیمان شوید و ....
ببینید شما وقتی با یک نفر بطور کاملاً آزاد و اختیاری ازدواج کردید و ایشون رو از ته دل انتخاب کرده اید دیگر هیچ دلیلی برای پشیمان شدن وجود نخواهد داشت چرا که شما جز زیبایی ها و کمالات معشوق خود را نخواهید دید و از کم و کاستی های او و مقایسه ی او با دیگران اجتناب و پرهیز خواهید کرد ، و این نکته را هم یادتان نرود که پس از ازدواج یکی از عواملی که ممکن است در ارتباط شما با همسرتان ایجاد مشکل نماید آن است که شما راه بیفتید بین دوستان و آشنايان و همسر خود را با همسر آنان مقایسه کنید و بدنبال چشم و همچشمی باشید ، مطمئن باشید این کار ، کار بسیار خطا و اشتباهی است و فقط لگد به زندگی خودتان میزنید
بهتر است شما به زندگی خودتون بچسبید و به زندگی دیگران هیچ کاری نداشته باشید و باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران به هیچ وجه مقایسه نکنید و در این مسیر همسرداری و زندگی درست هم ، از کمک خواستن از خداوند متعال و اهل بیتش علیهم السلام غافل نشوید
ان شاء الله که شما و تمامی جوانان خوشبخت و عاقبت بخیر شوید
التماس دعا
یا علی مدد

Reza-D;666785 نوشت:
با توجه به این توضیحات ، هر فردی برای ازدواج به هر سه مورد نیاز داره. احساس عاطفی ، احساس جنسی ، شناخت
اما با تقدم و جایگاه متفاوت

خوب حالا یه سوال دیگه.
این اقاپسر 30 سالشه.اونطوری که خودش میگه تا حالا نسبت به دختری علاقه پیدا نکرده و طبق گفته خانوادش خیلی پسر نجیب و پاک و این حرفاس.حالا سوال من اینه (مخصوصا تو جامعه امروز)چه قدر احتمال داره حرفش درست باشه؟اخه میل جنسی تو پسرا خیلی بیشتر از دختراس!خودارضایی هم همینطور.این طرفم سنش کم نیست.30 سالشه!

سلام
الان در مورد وسایلتون چطوری هستین؟کلا چیزایی که دارین؟اینجوریه که مثال میارم یه لپ تاب خریدین میبینین واسه دوستتون گرون تر و با کلاس تره مشخصاتشم بالاتره.از لپ تاپ خودتون زده میشین؟

عاشق امام خامنه ای;667006 نوشت:
سلام
الان در مورد وسایلتون چطوری هستین؟کلا چیزایی که دارین؟اینجوریه که مثال میارم یه لپ تاب خریدین میبینین واسه دوستتون گرون تر و با کلاس تره مشخصاتشم بالاتره.از لپ تاپ خودتون زده میشین؟

نه اصلا!چون ادم سخت پسندیم کلا چیزایی رو میخرم که دوست داشته باشم.

let it go;667014 نوشت:
نه اصلا!چون ادم سخت پسندیم کلا چیزایی رو میخرم که دوست داشته باشم.

خب خوبه دیگه مشخصه الان این چیزایی که ازش میترسی فقط یه مشت فکر منفیه

طاهر;664624 نوشت:
به یکی فکر میکنم که خصوصیات اخلاقی و خانواده و کلا ویژگی های نسبتا خوبی داره .ولی میگم همون بحث علاقه است.ازش بدم نمیاد ولی خوشم هم نمیاد

let it go;667005 نوشت:
خوب حالا یه سوال دیگه.
این اقاپسر 30 سالشه.اونطوری که خودش میگه تا حالا نسبت به دختری علاقه پیدا نکرده و طبق گفته خانوادش خیلی پسر نجیب و پاک و این حرفاس.حالا سوال من اینه (مخصوصا تو جامعه امروز)چه قدر احتمال داره حرفش درست باشه؟اخه میل جنسی تو پسرا خیلی بیشتر از دختراس!خودارضایی هم همینطور.این طرفم سنش کم نیست.30 سالشه!
این آقا همونی هست که اول تاپیک فرمودید؟ با همین فرض پاسخ میدم

1 - فرمودید که:
به یکی فکر میکنم که خصوصیات اخلاقی و خانواده و کلا ویژگی های نسبتا خوبی داره

این رو از کجا و چطور متوجه شدید؟

2 - فرمودید که:
اونطوری که خودش میگه تا حالا نسبت به دختری علاقه پیدا نکرده

اول اینکه خودش میگه!

دوم ، تنها چیزی که مهمه ، اینه که در حال حاضر که به خواستگاری شما اومده دل در گرو کسی نداشته باشه. وگرنه (با کمال احترام) اینکه قبلاً به کسی علاقه داشته یا خیر به شما مربوط نمیشه

3 - فرمودید:
طبق گفته خانوادش
خیلی پسر نجیب و پاک و این حرفاس

طبق گفتهء خانوادش!
اینها رو شما باید خودتون تشخیص بدید. حرف خانواده قابل احترام ، ولی خودتون باید تحقیق و بررسی کنید

4 - فرمودید:
چه قدر احتمال داره حرفش درست باشه؟ آخه میل جنسی تو پسرا خیلی بیشتر از دختراس!خودارضایی هم همینطور.این طرفم سنش کم نیست.30 سالشه!

گفتم که خودتون رو درگیر این ذهنیات نکنید. شما هم 23 سال سن دارید و اگر فرض کنیم از سن 15 سالگی به بلوغ جنسی رسیده باشید ، الان 8 سال ازش میگذره. تو این 8 سال چکار میکردید؟! پس بی خیال این افکار بشید. سعی کنید اطلاعات و شناخت پیدا کنید و روی اونها قضاوت کنید. هرچند بحثی مثل احتمال خود ارضایی نیاز به گفتگوی بیشتری داره

البته موضوع احساس هنوز سر جای خودشه :ok:
این توضیحات رو دادم که شما پاسخ کلی گرفته باشید ولی اجازه بدید استاد

"حامی" هم نظرشون رو درمورد بحث احساس و علاقه بگن ، تا بعد وارد مراحل بعدی بشیم

Reza-D;667168 نوشت:
این آقا همونی هست که اول تاپیک فرمودید؟

بله.همونه
Reza-D;667168 نوشت:
ه یکی فکر میکنم که خصوصیات اخلاقی و خانواده و کلا ویژگی های نسبتا خوبی داره

این رو از کجا و چطور متوجه شدید؟


خوب من 1ساله با پدرش اشنام.یه بارم با خونوادشم بیرون رفتم .خودشم 2بار دیدمو 4 ساعت کلا تقریبا! با هم حرف زدیم.در همین حد!
ادم ساده و بیشیلیه پیلیه و صادقی به نظر می اومد.چند ساله تو یه شرکت کارمیکنه و حس میکنم با پشتکاره.
خونوادشم همون 1بار که با هم رفتیم بیرون به نظرم از لحاظ فرهنگی و اقتصادی مثل ما هستن و رفتارو طرزبرخوردشون خوب بود.

ببخشید که وقتتونو گرفتم.من برادر ندارم.شما جای برادر من هستیدو منم ممنون هستم که دارین به سوالاتم جواب میدین.

سلام
زمان همه چیز را حل میکنه
بگذار قدری بگذره و با هم برخورد داشته باشید ،هنوز خیلی زوده برای نظر دادن.

let it go;667195 نوشت:
ببخشید که وقتتونو گرفتم.من برادر ندارم.شما جای برادر من هستیدو منم ممنون هستم که دارین به سوالاتم جواب میدین
سلام مجدد
خواهش میکنم ، لطف دارید. الان بار منو دو برابر کردید :Nishkhand:
شما هم خواهر گرامی من هستید و واقعاً آرزو میکنم خوشبخت بشید

let it go;667195 نوشت:
خوب من 1ساله با پدرش اشنام.یه بارم با خونوادشم بیرون رفتم .خودشم 2بار دیدمو 4 ساعت کلا تقریبا! با هم حرف زدیم.در همین حد!
ادم ساده و بیشیلیه پیلیه و صادقی به نظر می اومد.چند ساله تو یه شرکت کارمیکنه و حس میکنم با پشتکاره.
خونوادشم همون 1بار که با هم رفتیم بیرون به نظرم از لحاظ فرهنگی و اقتصادی مثل ما هستن و رفتارو طرزبرخوردشون خوب بود
خب اینها شروع خوبیه ، ولی فقط شروعه. ضمناً اون موقع که میفرمایید ایشون رو دیدید فکر میکنم بحث خواستگاری مطرح نشده بود. پس به چشم علاقه بهش نگاه نکرده بودید؟

درست میگم یا خیر؟

بنظر من تا دختر وپسر چند باری باهم نباشن نمیشه به اخلاقیات پی برد، الان مهمون میاد خونه همه باشخصیت وشیک وپیک هستن کافیه یکی دوبار باهاشون بری بیرون تا اون وقت بحران فکریشون رو اشکار کنن،متاسفانه چون 90 درصد ازدواج ها احساسی هستش همین درصد درصدشون بعدازدواج پشیمون میشن

Reza-D;667251 نوشت:
ضمناً اون موقع که میفرمایید ایشون رو دیدید فکر میکنم بحث خواستگاری مطرح نشده بود. پس به چشم علاقه بهش نگاه نکرده بودید؟

چرا اتفاقا.هر 2 بارش به خاطر همون موضوع بود.که همدیگرو ببینیم و باهم اشنا شیم. و اینم بگم که فکر میکنم ایشون از من خوشش اومده.

Reza-D;667251 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط let it go نمایش پست ها
ببخشید که وقتتونو گرفتم.من برادر ندارم.شما جای برادر من هستیدو منم ممنون هستم که دارین به سوالاتم جواب میدین
سلام مجدد
خواهش میکنم ، لطف دارید. الان بار منو دو برابر کردید
شما هم خواهر گرامی من هستید و واقعاً آرزو میکنم خوشبخت بشید

نقل قول نوشته اصلی توسط let it go نمایش پست ها
خوب من 1ساله با پدرش اشنام.یه بارم با خونوادشم بیرون رفتم .خودشم 2بار دیدمو 4 ساعت کلا تقریبا! با هم حرف زدیم.در همین حد!
ادم ساده و بیشیلیه پیلیه و صادقی به نظر می اومد.چند ساله تو یه شرکت کارمیکنه و حس میکنم با پشتکاره.
خونوادشم همون 1بار که با هم رفتیم بیرون به نظرم از لحاظ فرهنگی و اقتصادی مثل ما هستن و رفتارو طرزبرخوردشون خوب بود
خب اینها شروع خوبیه ، ولی فقط شروعه. ضمناً اون موقع که میفرمایید ایشون رو دیدید فکر میکنم بحث خواستگاری مطرح نشده بود. پس به چشم علاقه بهش نگاه نکرده بودید؟

درست میگم یا خیر؟

سلام بر شما
خب ميگما بد نيست ما كليد را تحويل آقا رضا بدهيم و برويم ديگه:Nishkhand:
بحث داره دو نفري ميشه
خب اگر دوستان ديگر هم وارد بحث شوند زود نتيجه نمي رسيم و البته من خودم تا حدود زيادي دوستان را در تاپيك هاي مختلف تشويق مي كنم كه نظر كلي خود را بيان كنند ولي از نقدو نظر يك ديگر و يا پرسش و پاسخ هاي مستمر خود داري كنند
چون ديگران هم اعتراض مي كنند كما اين كه كرده اند كه چرا به ما اجازه ورود در بحث مستمر نمي دهيد
البته دوست بزرگوارم جناب آقاي Reza-D انصاقا نكات خوبي بيان مي كنيد
و خوشحال مي شوم بيشتر در انجمن مشاور ببينيم تون:Gol:

حامی;667290 نوشت:
سلام بر شما
خب ميگه بد نيست ما كليد را تحويل آقا رضا بدهيم و برويم ديگه
بحث داره دو نفري ميشه
خب اگر دوستان ديگر هم وارد بحث شوند زود نتيجه نمي رسيم و البته من خودم تا حدود زيادي دوستان را در تاپيك هاي مختلف تشويق مي كنم كه نظر كلي خود را بيان كنند ولي از نقدو نظر يك ديگر و يا پرسش و پاسخ هاي مستمر خود داري كنند
چون ديگران هم اعتراض مي كنند كما اين كه كرده اند كه چرا به ما اجازه ورود در بحث مستمر نمي دهيد
البته دوست بزرگوارم جناب آقاي Reza-D انصاقا نكات خوبي بيان مي كنيد
و خوشحال مي شوم بيشتر در انجمن مشاور ببينيم تون
خدا میدونه قصد جسارت به شما یا سایر دوستان رو نداشتم. وقتی من (مثل سایرین) نظر دادم ، خواهرمون سؤالاتی از من پرسیدن منم پاسخ دادم. چکار میکردم؟ میگفتم از من سؤال نپرسید از دیگران بپرسید؟! از طرفی برخی دوستان ، اصلاً حضور مستمر نداشتن که بخوان وارد بحث بشن یا نشن

به هر حال باز هم میگم که من ادعایی ندارم و اگر دوستان فکر میکنن که من قصد یکه تازی یا خدایی نکرده بی احترامی به این عزیزان رو داشتم ، از همه عذرخواهی میکنم

به نظر خود من هم نظر کارشناس تاپیک نسبت به منِ کم سواد ارجح خواهد بود و سایر دوستان هم باید وارد بحث بشن. برای همین بنده از ادامهء اظهار نظر توی این تاپیک صرف نظر میکنم و در تاپیک های مشابه هم صرفاً فقط یه نظر کلی میدم

باز هم از استاد

"حامی" عزیز و سایر اعضای حاضر در تاپیک عذرخواهی میکنم

Reza-D;667452 نوشت:
خدا میدونه قصد جسارت به شما یا سایر دوستان رو نداشتم. وقتی من (مثل سایرین) نظر دادم ، خواهرمون سؤالاتی از من پرسیدن منم پاسخ دادم. چکار میکردم؟ میگفتم از من سؤال نپرسید از دیگران بپرسید؟! از طرفی برخی دوستان ، اصلاً حضور مستمر نداشتن که بخوان وارد بحث بشن یا نشن

به هر حال باز هم میگم که من ادعایی ندارم و اگر دوستان فکر میکنن که من قصد یکه تازی یا خدایی نکرده بی احترامی به این عزیزان رو داشتم ، از همه عذرخواهی میکنم

به نظر خود من هم نظر کارشناس تاپیک نسبت به منِ کم سواد ارجح خواهد بود و سایر دوستان هم باید وارد بحث بشن. برای همین بنده از ادامهء اظهار نظر توی این تاپیک صرف نظر میکنم و در تاپیک های مشابه هم صرفاً فقط یه نظر کلی میدم

باز هم از استاد "حامی" عزیز و سایر اعضای حاضر در تاپیک عذرخواهی میکنم

سلام بر شما
شما بزرگواريد
ولي اين به معناي بي رنگ شدن حضور شما نبايد باشد
گاهي بحث هاي دو نفري و نقد و نظرهاي حاشيه اي اين قدر زياد مي شود كه پرسشگر هم شاكي مي شود كه بابا من نخواستم
زودتر جمع بندي شود
يا در كارگاه ازدواج موفق قرار بود يكي از كاربران تجربه خودش از كارگاه را بيان كند ان قدر بحث به حاشيه رفت و نقد و نظر زياد شد كه حسابي شاكي شدند كه اصل بحث گم شد
با اين حال دوستان بزرگوارم
از امتيازات اين سايت اين است كه شما هم همگي فعال باشيد و نظرتان را بيان كنيد
* البته جناب آقا رضا بحث هاي خوبي دارند اما در برخي از تاپيك ها مي بينيم كه كاربري كه تخصص ندارد به پرسشگر تمرين هم مي دهد و پرسشگر مي گويد مي روم انجام مي دهم و مرحله بعد مي آيم گزارش مي دهم و كارشناس به حاشيه مي رود ( جاي مهران مديري خالي است ي طنزي هم اينجا بسازد:Nishkhand:)

حدس میزنم فیلم و سریال زیاد نگاه میکنید [emoji52]

خیلی ممنونم اقا رضا.آخه
اقای حامی شما که فرصت نمیکنین تو همه تاپیک به هرسوالی پاسخ بدین
چرا میگین ایشون سوالامو جواب ندن؟
ایشون لطف میکنن همیشه کامل جواب میدن.ادم باتجربه هم کم پیدا میشه.راهنمایی های شما هم که همیشه خوب بوده.فقط خوب حق دارین نرسین همه پستارو بخونین:Gol:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

let it go;667536 نوشت:
خیلی ممنونم اقا رضا.آخه
اقای حامی شما که فرصت نمیکنین تو همه تاپیک به هرسوالی پاسخ بدین
چرا میگین ایشون سوالامو جواب ندن؟
ایشون لطف میکنن همیشه کامل جواب میدن.ادم باتجربه هم کم پیدا میشه.راهنمایی های شما هم که همیشه خوب بوده.فقط خوب حق دارین نرسین همه پستارو بخونین

سلام
در واقع اين نظر من تنها نيست برخي از كاربران از اين كه پرسش و پاسخ هاي طولاني بين پرسشگر و كاربر زياد مي شود شاكي مي شوند كه ما نظرات كارشناس را گم مي كنيم يا اين كه ما هم مي خواهيم وارد اين پرسش و پاسخ ها شويم يعني
اگر ده كاربر بخواهند چنين پرسش و پاسخ هايي داشته باشند اوضاع تاپيك خيلي آشفته مي شود و اساسا برخي از پرسشگران هم خود شاكي مي شوند كه بيان مسائل زندگي مان براي افراد مختلف آزار دهنده است
خب من نكاتي نوشته ام شما از من سؤالاتي نداشته ايد كه بخواهم جواب شما را بدهم
در ثاني شما پرسش تان را با آي دي جناب طاهر شروع كرده ايد در ادامه خودتان وارد بحث شده ايد و اين خودش عجيبه؟![/]

حامی;667601 نوشت:
سلام
در واقع اين نظر من تنها نيست برخي از كاربران از اين كه پرسش و پاسخ هاي طولاني بين پرسشگر و كاربر زياد مي شود شاكي مي شوند كه ما نظرات كارشناس را گم مي كنيم يا اين كه ما هم مي خواهيم وارد اين پرسش و پاسخ ها شويم يعني
اگر ده كاربر بخواهند چنين پرسش و پاسخ هايي داشته باشند اوضاع تاپيك خيلي آشفته مي شود و اساسا برخي از پرسشگران هم خود شاكي مي شوند كه بيان مسائل زندگي مان براي افراد مختلف آزار دهنده است
خب من نكاتي نوشته ام شما از من سؤالاتي نداشته ايد كه بخواهم جواب شما را بدهم
در ثاني شما پرسش تان را با آي دي جناب طاهر شروع كرده ايد در ادامه خودتان وارد بحث شده ايد و اين خودش عجيبه؟!

سلام جناب حامی.
خوب ببینین شاید همون اول یه چیزایی سوالم نبوده ولی بعد خوندن بعضی جوابا خواستم اون سوالام هم بپرسم.این اشکال داره؟
بعد این که میگین خودم وارد بحث شدم به خاطر این هست که فکر کردم لازمه.سوالای جدید پیش اومدرو که نمیتونستم هربار به جناب طاهر زحمتشو بدم .
دیگه اینکه وقتی کاربرا بدونن شخص سوالکننده به طوز جدی داره جواباشونو دنبال میکنه باغث میشه اونا هم بدونن الکی وقت نذاشتن که جواب منو بدن.
.
.
و در اخر ممنون از فرصتی که دراختیارم گذاشتین!:دی

Reza-D;667452 نوشت:
به نظر خود من هم نظر کارشناس تاپیک نسبت به منِ کم سواد ارجح خواهد بود و سایر دوستان هم باید وارد بحث بشن. برای همین بنده از ادامهء اظهار نظر توی این تاپیک صرف نظر میکنم و در تاپیک های مشابه هم صرفاً فقط یه نظر کلی میدم

با این حساب منم از این به بعد سوالامو خصوصی ازتون میپرسم:|

let it go;667937 نوشت:
با این حساب منم از این به بعد سوالامو خصوصی ازتون میپرسم:|
:Nishkhand:
شما لطف دارید. ولی ابتدا پاسخ استاد "حامی" رو بگیرید

البته من توی پست شمارهء

74 هم ، در آخر پست خطاب به استارتر تاپیک نوشتم:
Reza-D;667168 نوشت:
این توضیحات رو دادم که شما پاسخ کلی گرفته باشید
Reza-D;667168 نوشت:
ولی اجازه بدید استاد "حامی" هم نظرشون رو درمورد بحث احساس و علاقه بگن ، تا بعد وارد مراحل بعدی بشیم
اما استاد "حامی" نظری ندادن

به هر حال منتظر پاسخ ایشون باشید ، شاید سرشون شلوغه و زمان کافی برای پاسخ جامع ندارن و از طرفی هم نمیخوان پاسخ باعجله و بدون بررسی بدن

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
خب در بحث ازدواج بايد به تفاوت هاي روان شناختي زن و مرد و روان شناسي تفاوت هاي فردي و روان شناسي شخصيت و باليني مجهز باشيم
به همين دليل است كه در نياز مشاور ازدواج متخصص است نه اين كه صرفا ريش سفيد باشد و تجربه داشته باشد.
در مورد تفاوت هاي جنسي و جنسيتي چيزي كه بايد در نظر گرفته شود اين است كه براي بسياري از دختران در ازدواج كشش جنسي مفهوم روشن ندارد به خصوص دختران كه به خاطر باورهاي ديني اهل محركات ديداري و شنيداري (پورنوگرافي) نبوده اند. و در دوره اول جواني هستند
به همين دليل است كه نمي توانند در پاسخ به اين كه آيا سرد مزاجي يا گرم مزاج پاسخ خوبي به خواستگار يا واسطه هاي او بدهند. اما كشش جنسي براي مرد به خاطر دنياي متفاوت او از زمين تا آسمان فرق دارد. به خاطر همين امر است كه مي بينيم مردي تحث تأثير اين كشش ممكن است از همان اول با ديدن دختري اصرار كند كه بايد حتما با اين ازدواج كنم و يا به دليل نيافتن كشش بگوييد به هيچ وجه با اين فرد ازدواج نمي كنم.
همين امر از نظر عاطفي در دختران پر رنگ است. يعني دختران با غالبه رنگ عاطفي ممكن است با ديدن يك پسر از او خوشش بيايد و يا بدش بيايد.

اما چيزي كه براي ازدواج نياز است يك بلوغ جامع (جنسي، بينشي، عاطفي، اجتماعي، اقتصادي، مذهبي، و..) است.
عوامل متعددي در علاقه و كشش ما اثر دارد
سربازي كه مثلا صفر پنج كرمان به دور از خانواده اين سخت آموزشي و غربت بعد از سال ها چسبندگي و وابستگي به خانواده را مي گذارند به دليل اضطراب جدايي و تنهايي بعيد نيست براي او به طور اورژانسي دختري كشش پيدا كند كه با طبع و ذهنيات و آرزوها و تناسب ها( ارزشي، اقتصادي و...) همخواني ندارد و چه بسيار افرادي كه در مرداب اين كشش خود و دختري را به كام ناكامي كشيده اند. وقتي التهاب جنسي پسر فروكش مي كند و كمي از تنهايي در مي آيد تازه به خود مي آيد كه چه گزينش ناهمتايي داشته است
يا
دختري كه به دليل تنهايي يا نياز عاطفي شديد يا ....شيفته رفتارهاي رمانتيك و سخنان فريبنده جواني در مي آيد براي فروكش كردان الهتاب عاطفي خود خيلي راحت پا در يك كفش مي كند و مي گويد كه اين با همه جوانان ديگر فرق دارد و حس من به من دروغ نمي گويد و پس از گزينش و وارد شدن در زندگي مشترك يكي يكي با تفاوت هاي خود و ناهمتايي هاي خُلقي و خَلقي و شخصيتي آشنا مي شود و سر از جهنم مشاجرات در مي آورند.

فرهنگ غلط خانواده ها
خانواده ها بحث ازدواج را زندگي با جنس مكمل ( نه مخالف) را به دلايل مختلفي نزد فرزندان خود مطرح نمي كنند برخي اعتقاد دارند كه اين سخنان ذهن جوان را درگير مي كند و از رشد علمي و مهارتي و ...باز مي ماند حال اين كه غافليم از اين كه بلوغ جنسي و اجتماعي و ميل به جنس مكمل و... قبل از ورودش تماس نمي گيرد و اجازه والدين را طلب كند. به همين دليل است كه بسياري از خانواده ها غافلگير مي شوند كه چرا فرزندمان مجنون شده و به جاي درس و بحث و كار اصرار به ازدواج دارد. بحث ازدواج براي دختر و پسر مثل جهيزيه يا تالار براي جشن نيست كه قبل از عقد مطرح شود.
بحث ازدواج را بايد از دوران كودكي با رشد شناختي و عاطفي كودك به شيوه هاي غيرمستقيم بيان كرد. مثلا در ضمن قصه و يا كارتون يا واقعيت اطراف مي توان به زندگي مشترك انسان ها اشاره كرد مي توان گفت چرا اين زوج قصه ما خوشبخت اند و يا اين زوج هر روز اختلاف و مشاجره دارند[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]گزينش خواستگار
انسان موجود بسيار پيچيده اي است ذهن مانند يك ماشين نيست كه ورودي و خروجي اش خيلي راحت قابل پيش بيني و كنترل باشد.
اطلاعات ورودي ذهن ما با حواسمان وارد ذهن مي شوند و در عالم ذهن( با تجربيات تلخ و شيرين، برداشت هاي اول، آرزوها، عقده ها و ناكامي ها، آموخته ها، انتظارات و ارزش ها ، باورها و.....) پردازش مي شوند و بعد براساس آن رفتار و عواطف ما شكل مي گيرد
بنابراين بعيد نيست كه در برداشت نخستين فردي براي ما جذابيت نداشته باشد ولي وقتي چند جلسه با او نشست و برخاست مي كنيم جذابيت پيدا مي كند از اين بالاتر گاهي ما با كسي در ارتباط اولي ممكن است مشاجره هم داشته باشيم به جاي كشش نسبت به او دافعه هم داشته باشيم ولي با روابط بعدي و شناخت بيشتر ( مجاورت ها و كشف همتايي ها و...) جذابيت برايمان پيدا كند
در تمثيل و تشبيه نبايد مناقشه كرد
برخي از فروشندگان لباس مي گويند لباس را پرو ك در آينه ببين نخواستي نخر
در خواستگاري نيز نبايد سريع خواستگار را رد كرد يا پذيرفت بايد جلو رفت و بررسي كرد تحقيق كرد اگر بعد از اينها جذابيتي نبود محترمانه رد ( نه طرد) كرد. البته بايد كليات همتايي در ظاهر و زيبايي بين ان دو باشد
[/]

سلام
من نظرات دوستان نخوندم فقط پست این دوست سوال کننده رو خوندم شاید نظر من تکراری باشه ولی جالبه که همچین دغدغه ای ایشون دارن!
باید بگم که این ترس رو باید کسی داشته باشه که تنوع طلبی در رابطه داره یعنی مدام خودشو با افراد مختلفی سر گرم میکنه ونمیتونه جلوی احساسات خودشو بگیره ومدام عاشق میشه وهمچین ادمی احتمال زیاد در اینده هم به همین روش ادامه میده ونمیتونه در یک رابطه متعهد وماندگار بمونه.
پس شما که اهلش نبودی از چی میترسی به خودت شک داری مگه؟:Gig:
این طبیعی که در خواستگاری سنتی ادم نسبت به طرف هیچ حسی نداشته باشه چون شناخت قبلی نبوده که احساساتش درگیر بشه
اتفاقا افرادی مثل شما که تا حالا این مسائل عاطفی در رابطه با جنس مخالف تجربه نکردن در اینده عشق وعلاقه واحساسات بسیار ناب ودست نخورده ای دارن که نثار همسرشون میکنن وهر روز براشون تازگی وجذابیت خاصی خواهد داشت.البته اگه انتخاب و ازدواج عاقلانه ای داشته باشن!
پس در هنگام اشنایی به خودتون فرصت بدین انتظار نداشته باشین تا فردی اومد خواستگاری شما در یک نگاه وبرخورد یه دل نه صد دل عاشق بشین
در حالت عادی فقط برای یه به دل نشستن اولیه باید حداقل یه سه بار دیدار حضوری داشته باشین وصحبت کنید تا ببینید برای شما علاوه بر جذابیت ظاهری از نظر فیزیکی هم احساسی به طرف دارین یا خیر.
اگه بعد از این مدت هیچ احساسی پیدا نشد خوب میتونید ادامه ندین چون احتمال زیاد بعدش هم حسی به وجوود نمیاد.
دیگه ذهنتون درگیر این مسائل نکنید انرژیتون بزارین برای شناخت درست و مهارتهاتون توی این زمینه زیاد کنید تا بتونید درست انتخاب کنید انتخاب درست عشق وعلاقه ماندگار رو هم خودش به دنبال میاره.:ok:

*آبی بیکران*;668125 نوشت:
پس شما که اهلش نبودی از چی میترسی به خودت شک داری مگه؟

خوب اخه من شاید رابطه ای نداشتم و لی تو ذهن و دلم بوده کسایی که بهش فکر کنم و شاید هم عاشقش شده بودم!ولی کاملا یه طرفه بوده مثل علاقه خواستگارام به من که من ازشون خوشم نمیومد و فقط اونا از من خوششون میومد.
اصلا بعضی وقتا حس میکنم توانایی عاشق شدن چن نفر همزمانو داشته باشم!!!(مثل بلا تو توایلایت!:دی)
میدونم درست نیست کسی که یه نفرو به عنوان همسرش انتخاب مبکنه به کسی غیراون فکر کنه.من اط این میترسم که کسی با اون خصوصیات بعدا پیدا شه و ...َ
موضوع قفل شده است