جمع بندی تبری و تولی؛ کدامیک مقدم است؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تبری و تولی؛ کدامیک مقدم است؟

سؤالی که مطرح است این است که تبری مقدم است یا تولی؟ کدام یک مبنای دیگری است؟ و یا کدام یک نشانه صدق دیگری است؟
پاسخ به این سؤال می تواند حدود وجدت میان شیعه و سنی را تبیین کند!

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

الف) گرچه اسلام دين مهر و محبت است و رابطه انسانى با همه افراد حتى كافران و مشركان را سفارش كرده است، ولى از ايجاد رابطه ولايى و مهر و محبت و صميميت بين مؤمنان ودشمنان اسلام نهی نموده است؛ زيرا آنان دشمن مسلمانان هستند و اگر اين رابطه ولايى و مهر و محبت و صميميت بين مؤمنان و دشمنانشان ايجاد شود، به طور طبيعى تأثيرپذيرى مسلمانان از آنان زياد مى‏گردد و آنان مى‏توانند دسيسه‏هاى پنهان خود را اجرا كنند و مسلمانان را به جاهليت نخستين بازگردانند.

با توجه به همين مطلب، آيات فراوانى از قرآن مسلمانان را هشدار داده و آنان را از محبت قلبى داشتن به كفار نهى كرده است و هر نهضتى براى در امان ماندن از توطئه‏هاى دشمنان بايد طرفداران خود را به مرز نگهدارى با آنان دعوت كند و خصوصيت تولى وتبرى را در بين مؤمنان رشد دهد.

از آنجا كه قرآن مجيد در بسيارى از موارد، براى تكميل تعليمات خود از الگوهاى مهمى كه در جهان انسانيّت وجود داشته شاهد مى‏آورد، در آيات چهارم تا ششم سوره ممتحنه به دنبال نهى شديد از دوستى با دشمنان‏ خدا، از ابراهيم علیه السلام به عنوان پيشواى بزرگى كه مورد احترام همه اقوام به خصوص قوم عرب بوده سخن به ميان مى‏آورد و مى‏فرمايد:

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّى‏ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ. (ممتحنه/ 4)براى شما در زندگى ابراهيم علیه السلام و كسانى كه با او بودند اسوه خوبى وجود داشت. آن روز كه به قوم مشرك و بت پرستان گفتند: ما از شما و آنچه غير از خدا مى‏پرستيد، بيزاريم. ما نسبت به شما كافر و بيزاريم. در ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است و اين وضع همچنان ادامه دارد تا به خداى يگانه ايمان بياوريد.

در آيه 22 سوره مجادله، بعد ازبيان اينكه مؤمنان به خدا و روز واپسين هرگز با دشمن خدا و رسول دوستى نمى‏كنند، مى‏فرمايد:

أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِروحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (مجادله: 22)آنها (كه از دوستى دشمنان خدا بپرهيزند) كسانى هستند كه خدا خط ايمان را بر صفحه قلوبشان نوشته و با روحى از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده است و آنها را در باغ‏هايى از بهشت داخل مى‏كند كه نهرها از زير درختان و قصورش جارى است و جاودانه در آن مى‏مانند. آنها «حزب اللّه» اند، بدانيد كه حزب اللّه پيروز است.

در اين آيه، از مؤمن و خودى كه از دوستى با دشمنان خدا پرهيز كند با عنوان «حزب‏اللهى» ياد شده است. در قرآن مجيد در دو آيه تعبير «حزب اللّه» به كار رفته است؛ يكى در همين آيه و ديگرى در آيه 56 سوره مائده.

در آنجا نيز بعد از بيان مسأله ولايت و وجوب اطاعت خدا و رسول و آن كس كه در حال نماز انفاق كرده است يعنى حضرت امير علیه السلام مى‏فرمايد:

وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ.و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند؛ زيرا آنها حزب اللّه‏اند و) حزب اللّه پيروز است.

بنابراين از نظر قرآن كسى كه تولّى و تبّرى و حبّ و بغض فى اللّه داشته باشد، يعنى ولايت اولياى حق را بپذيرد و مرزبندى با دشمنان خدا و رسول را رعايت كند، چنين‏شخصى «حزب اللهى» است.

شايان ذكر است كه در نقطه مقابل تعبير «حزب الله»، تنها در يك مورد (آيه 19 سوره مجادله) تعبير «حزب شيطان» به كار رفته است و مهم‏ترين وصف آنان را در آيه 14 همان سوره، داشتن ارتباط با دشمنان خدا و رعايت نكردن مرزبندى لازم با آنان برشمرده است.[1]

:Gol:-------------------------------------------------------------------------:Gol:

[1].رک:سیمای خودی و غیر خودی از منظر کتاب و سنت، صادق فرازی.

ب) با تتبع در روایات فریقین مشاهده می گردد که افضل اعمال و محکمترین دستگیرۀ ایمان حب و بغض معرفی گشته است و بدان توصیۀ فراوان شده است.

ابو داود در سنن خویش که از کتب ستۀ اهل سنت است به سندش از ابوذر روایت می نماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله افضل اعمال را دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا معرفی نموده اند:

«...عَنْ أَبِى ذَرٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « أَفْضَلُ الأَعْمَالِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللَّهِ ».[1]

مرحوم کلینی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت می نماید که آنحضرت فرمودند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اصحاب خویش فرمودنداىُّ عُرَى الْايمانِ اوْثَقُ؟ فَقالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اعْلَمُ وَ قالَ بَعْضُهُمْ الصَّلَوةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْزَّكاةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الصّيامُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْجِهادُ، فَقالَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله لِكُلِّ ما قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ، وَلكِنْ اوْثَقُ عُرَى الْايمانِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُعْضُ فِى اللَّهِ وَ تَوَلِّى اوْلِياءِ اللَّهِ وَ التَبرَّى‏ مِنْ اعْداءِ اللَّهِ»؛[2] كداميك از دستگيره‏هاى ايمان محكمتر و مطمئن‏تر است؟ ياران عرض كردند خدا و رسولش آگاهتر است، و بعضى گفتند نماز، و بعضى گفتند زكات و بعضى روزه، و بعضى حج و عمره، و بعضى جهاد! رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: همه آنچه را گفتيد داراى فضيلت است ولى پاسخ سؤال من نيست؛ محكمترين و مطمئن‏ترين دستگيره‏هاى ايمان، دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست، و دوست داشتن اولياء اللَّه و تبرّى از دشمنان خدا است.

محتوای همین روایت در منابع عامه وارد شده است:

«حدثنا أبو داود قال حدثنا جرير عن ليث عن عمرو بن مرة عن معاوية بن سويد بن مقرن عن البراء بن عازب قال كنا عند النبي صلى الله عليه و سلم فقال : أتدرون أي عرى الإيمان أوثق قلنا الصلاة قال الصلاة حسنة وليست بذلك قلنا الصيام فقال مثل ذلك حتى ذكرنا الجهاد فقال مثل ذلك ثم قال رسول الله صلى الله عليه و سلم أوثق عرى الإيمان الحب في الله عز و جل والبغض في الله»[3]

حاکم نیشابوری در حدیثی که حکم به صحت آن نموده است از ابن مسعود نقل می نماید که:

قال ابن مسعود قال لي النبي صلى الله عليه و سلم : يا عبد الله بن مسعود فقلت : لبيك يا رسول الله ثلاث مرار قال : هل تدري أي عرى الإيمان أوثق ؟ قلت : الله و رسوله أعلم قال : أوثق الإيمان الولاية في الله بالحب فيه و البغض فيه[4]پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمودند: ای عبدالله بن مسعود! عرض کردم لبیک یا رسول الله(سه مرتبه).پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: آیا می دانی که کدام دستگیرۀ ایمان محکمتر است؟ عرض کردم خدا و رسول آگاهترند. آنحضرت فرمودند: محكم‏ترين رشته ايمان، ولایت در راه خدا با دوستى در راه خدا و بغض و كنيه در راه اوست.

ج) با نگاه به روایات کثیرۀ ای که در باب حب و بغض وارد شده است می بینیم که این دو صفت همواره قرین یکدیگر آمده اند و هیچگاه از یکدیگر جدا نمی گردند.
منتهی با شناخت فطری و عقلی و نقلی خداوند متعال و جایگاه اولیای دین محبت آنان در قلوب مؤمنین نقش می بندد که تحقق این ولایت نیز با بغض و دشمنی دشمنان آنان میسر خواهد بود؛ و ولایت بدون برائت نیز حقیقتی نخواهد داشت.

موفق باشید.

:Gol:---------------------------------------------------------------:Gol:

[1].سنن ابی داود، ح4601.

[2]. اصول كافى، جلد 2، صفحه 125، حديث 6.

[3].مسند الطیالسی، ح747.و..

[4]. مستدرک حاکم نیشابوری، ح3790.

به نام خدا

سلام علیکم

کاربران گرامی
مبحث اصلی این تاپیک به نتیجه مورد نظر خود رسیده و بحث آماده جمع بندی هست.
در صورتی که دوستان ، مطلب یا سوالی در همین راستا دارند تا بیست و چهار ساعت فرصت دارند که مطرح بفرمایند ، در غیر این صورت موضوع توسط کارشناس محترم جمع بندی و قفل خواهد شد .

موفق باشید.

روح بخش;329947 نوشت:
سؤالی که مطرح است این است که تبری مقدم است یا تولی؟ کدام یک مبنای دیگری است؟ و یا کدام یک نشانه صدق دیگری است؟ پاسخ به این سؤال می تواند حدود وجدت میان شیعه و سنی را تبیین کند!

تولي به معناي دوستي و تبري به معناي بيزاري جستن هست لذا وحدت به معناي يكپارچگي و انسجام در بين فرقين هست و آن عاملي كه باعث وحدت و يك پارچگي مكانيسم اعتقادات مي شود دوستي و محبت و مهربان بودن هست زيرا تا زماني كه شما دوستت را نشناسي هرگز نمي تواني بيزاري عليه دشمنان پيدا كنيد
يك يگان نظامي براي امادگي يك جنگ سخت در ابتدا فضاي فكري و روحي سربازان خود را زمينه سازي مي كند سپس در صف جمع يكديگرا را مي شناسند بعد با انجام عمليات ها وحدت و يكانگي در يك واحد نظامي را ايجاد مي كنند و نهايتا در يك كانال كشي نظامي با دشمنان درگير خواهد شد پس لازمه بيزاري جستن، دوستي و مهرباني با دوستان مي باشد سپس بيزاري جستن

اما مبحث تولي و تبري يك مبحث و يا بدعت شرعي نيست بلكه يك فلسفه قراني هست و يكي از ايات محكم قران كه اشاره به تولي دارد آيه 71 سوره توبه هست

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند

و در دو ايه بعد يعني آيه 73 سوره توبه اشاره به به تبري دارد

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن

تبری چه مقدم باشد بر تولی و چه مؤخر، با ادعای شیعیان مبنی بر وحدت با اهل سنت منافات دارد و یک تناقض آشکار است.

شیخین;343673 نوشت:
تبری چه مقدم باشد بر تولی و چه مؤخر، با ادعای شیعیان مبنی بر وحدت با اهل سنت منافات دارد و یک تناقض آشکار است.

با سلام و عرض ادب

1)تولیّ و تبری امری مسلم اعتقادی است که از ویژگی های مؤمنین برشمرده شده که دلائل قرآنی و روایی مستحکمی بر آن اقامه گردیده است.

2)در روایاتی که از طریق اهل سنت بیان گردید گفته شد که حب و بغض قرین یکدیگرند و از افضل اعمال و محکمترین دستگیره ی ایمان محسوب می گردند:
ابو داود در سنن خویش که از کتب سته ی اهل سنت است به سندش از ابوذر روایت می نماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله افضل اعمال را دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا معرفی نموده اند:
«...عَنْ أَبِى ذَرٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « أَفْضَلُ الأَعْمَالِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللَّهِ ».[1]

و همچنین حاکم نیشابوری در حدیثی که حکم به صحت آن نموده است روایت می نماید که:

قال ابن مسعود قال لي النبي صلى الله عليه و سلم : يا عبد الله بن مسعود فقلت : لبيك يا رسول الله ثلاث مرار قال : هل تدري أي عرى الإيمان أوثق ؟ قلت : الله و رسوله أعلم قال : أوثق الإيمان الولاية في الله بالحب فيه و البغض فيه[2]پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمودند: ای عبدالله بن مسعود! عرض کردم لبیک یا رسول الله(سه مرتبه).پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: آیا می دانی که کدام دستگیرۀ ایمان محکمتر است؟ عرض کردم خدا و رسول آگاهترند. آنحضرت فرمودند: محكم‏ترين رشته ايمان، ولایت در راه خدا با دوستى در راه خدا و بغض و كنيه در راه اوست.

بنابراین حب و بغض تنها شعار شیعه نیست بلکه از علامات ایمان است که بدون آن ایمان واقعی نیز تحقق نخواهد یافت.

3) تبری منافاتی با بحث تقریب مذاهب و قلوب مسلمانان به یکدیگر نخواهد بود؛ زیرا بر اساس این اصل همه مسلمانان باید این ویژگی را داشته باشند و از دشمنان خدا و رسول و اهل بیت طاهرینش بیزاری جویند، هر چند که در عمل اکثر اهل سنت تولای منهای تبری را دارند؛ لذا بزرگانی از اهل سنت همچون: نسایی[3]، حاکم، و دیگران بواسطه عدم محبت برخی متهم به تشیع شدند و در این رابطه می بینیم که مثلا خواجه عبدالله انصاری حنبلی در جرح و خدشه ی بر حاکم نیشابوری گفته است: ثقة فی الحدیث، رافضی خبیث.[4] در حالی که حاکم شیعه ی اصطلاحی نبوده بلکه محبت برخی را به دل نداشته است.

4) شیعه معتقد است خلفا و تعدادی از صحابه نسبت به اهل بیت علیهم السلام ظلم و جفا نمودند؛ لذا ما محبتی نسبت به این افراد نداریم ودر دل نیز از این افراد بیزاریم؛ اما آیا معنای این بیزاری به معنای اعلان آن در جامعه ی اسلامی است؟! جواب منفی است لذا چنین امری از سوی اهل بیت علیهم السلام منع شده است[5] و در فتاوای علمای شیعه نیز چنین مطلبی وجود ندارد که مجوزی به شیعیان در اعلان بیزاری نمایند، بلکه خلاف آن ثابت است همچون فتوای مقام معظم رهبری(دام ظله العالی).[6]

5) شیعه هر چند نسبت به برخی از صحابه دیدگاه مثبتی ندارد؛ اما تاریخ شیعه همواره وحدت و دوستی میان پیروان مذاهب بوده است؛ چه در زمان ائمه علیهم السلام که دایرۀ محبت و مهر آنان مختص به شیعه نبود و شامل همه ی مسلمانان می شد و چه در زمان های بزرگان شیعه که موردی یافت نمی شود که بزرگان شیعه اجازه تقابل با اهل سنت را داده باشند، در حالی که در ناحیه ی مقابل در فتاوی و عملکرد افراطیون اهل سنت می بینیم که هر جا اقلیتی از شیعه بوده است تا زمان حال همواره مورد ایذاء و اذیت آنها بوده اند.

به واسطه همین امر می بینیم که ائمه ی اطهار برای حفظ جان شیعیانشان دستور تقیه را به آنها داده اند و الا اگر بیان عقاید و انجام عبادات به روش اهل بیت علیهم السلام برای آنها مجاز بود تقیه چه محلی از اعراب داشته است.

6) در زمان حاضر نیز شما مقایسه نمائید مکتب اهل بیت علیهم السلام را با مکتب سلفیون مخالف تقریب که البته خود را اهل سنت واقعی می دانند: از این طرف در سخن و عمل وحدت مذاهب است و از سوی دیگر اماج تهمتهای کفر و شرک و در مقام عمل کشتار شیعیان مظلوم در کشورهای اسلامی و هتک حرمت مقابر بزرگان اصحاب و...

موفق باشید.

:Gol:---------------------------------------------------------------------------------------:Gol:

[1]. سنن ابی داود، ح4601.

[2].مستدرک حاکم نیشابوری، ح3790.

[3].او كتابی به نام خصائص در فضائل امیرالمؤمنین دارد و خود می گوید: وقتی وارد شام شدم مردم آن سامان را منحرف از علی علیه السلام یافتم، از این رو به نگارش این كتاب روی آوردم تا باعث هدایت آنان شود. گویند: پس از تألیف این كتاب شامیان از او خواستند تا كتابی درباره فضائل معاویه بنویسد، اما نسایی گفت: چه بنویسم درباره كسی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره او فرمود: لا اشبع الله بطنه ؛ خداوند شكمش را سیر نكند. آنان با شنیدن این سخن او را مورد هجوم قرار داده و پس از ضرب و شتم از شهر بیرون كردند كه همین حادثه به فوت او در مكه انجامید.(سیر العلام النبلاء، الذهبی، ج14،ص130).

[4]. سیر اعلام النبلاء،الذهبی، ج17،ص175:«نبأني أحمد بن سلامة ، عن محمد بن إسماعيل الطرسوسي ، عن ابن طاهر : أنه سأل أبا إسماعيل عبد الله بن محمد الهروي ، عن أبي عبد الله الحاكم ، فقال : ثقة في الحديث ، رافضي خبيث. قلت : كلا ليس هو رافضيا ، بلى يتشيع».

[5].بحارالانوار، ج71، ص217:«وفي الاعتقادات عنه عليه السلام أنه قيل له : إنا نرى في المسجد رجلا يعلن بسب أعدائكم ويسبهم فقال : ما له لعنه الله تعرض بنا قال الله " ولا تسبوا الذين يدعون " الآية ».

[6]. «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام [عایشه] حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) -می شود».

جمع بندی:
سؤال اول: چرا در اسلام از رابطه ولایی با دشمنان اسلام نهی شده است؟

پاسخ: گرچه اسلام دين مهر و محبت است و رابطه انسانى با همه افراد حتى كافران و مشركان را سفارش كرده است، ولى از ايجاد رابطه ولايى و مهر و محبت و صميميت بين مؤمنان ودشمنان اسلام نهی نموده است؛ زيرا آنان دشمن مسلمانان هستند و اگر اين رابطه ولايى و مهر و محبت و صميميت بين مؤمنان و دشمنانشان ايجاد شود، به طور طبيعى تأثيرپذيرى مسلمانان از آنان زياد مى‏گردد و آنان مى‏توانند دسيسه‏هاى پنهان خود را اجرا كنند و مسلمانان را به جاهليت نخستين بازگردانند.

با توجه به همين مطلب، آيات فراوانى از قرآن مسلمانان را هشدار داده و آنان را از محبت قلبى داشتن به كفار نهى كرده است و هر نهضتى براى در امان ماندن از توطئه‏هاى دشمنان بايد طرفداران خود را به مرز نگهدارى با آنان دعوت كند و خصوصيت تولى وتبرى را در بين مؤمنان رشد دهد.

از آنجا كه قرآن مجيد در بسيارى از موارد، براى تكميل تعليمات خود از الگوهاى مهمى كه در جهان انسانيّت وجود داشته شاهد مى‏آورد، در آيات چهارم تا ششم سوره ممتحنه به دنبال نهى شديد از دوستى با دشمنان‏ خدا، از ابراهيم علیه السلام به عنوان پيشواى بزرگى كه مورد احترام همه اقوام به خصوص قوم عرب بوده سخن به ميان مى‏آورد و مى‏فرمايد:
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغَضاءُ أَبَداً حَتَّى‏ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ. (ممتحنه/ 4)براى شما در زندگى ابراهيم علیه السلام و كسانى كه با او بودند اسوه خوبى وجود داشت. آن روز كه به قوم مشرك و بت پرستان گفتند: ما از شما و آنچه غير از خدا مى‏پرستيد، بيزاريم. ما نسبت به شما كافر و بيزاريم. در ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است و اين وضع همچنان ادامه دارد تا به خداى يگانه ايمان بياوريد.

و در آيه 22 سوره مجادله، بعد ازبيان اينكه مؤمنان به خدا و روز واپسين هرگز با دشمن خدا و رسول دوستى نمى‏كنند، مى‏فرمايد:
أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِروحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (مجادله: 22)آنها (كه از دوستى دشمنان خدا بپرهيزند) كسانى هستند كه خدا خط ايمان را بر صفحه قلوبشان نوشته و با روحى از ناحيه خودش آنها را تقويت فرموده است و آنها را در باغ‏هايى از بهشت داخل مى‏كند كه نهرها از زير درختان و قصورش جارى است و جاودانه در آن مى‏مانند. آنها «حزب اللّه» اند، بدانيد كه حزب اللّه پيروز است.

سؤال دوم: جایگاه حب و بغض در روایات فریقین چگونه است؟
جواب: با تتبع در روایات فریقین مشاهده می گردد که افضل اعمال و محکمترین دستگیرۀ ایمان حب و بغض معرفی گشته است و بدان توصیۀ فراوان شده است.

ابو داود در سنن خویش که از کتب سته ی اهل سنت به شمار می رود، به سندش از ابوذر روایت می نماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله افضل اعمال را دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا معرفی نموده اند:
«...عَنْ أَبِى ذَرٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « أَفْضَلُ الأَعْمَالِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللَّهِ ».[1]

مرحوم کلینی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت می نماید که آنحضرت فرمودند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اصحاب خویش فرمودند:«اىُّ عُرَى الْايمانِ اوْثَقُ؟ فَقالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ اعْلَمُ وَ قالَ بَعْضُهُمْ الصَّلَوةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْزَّكاةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الصّيامُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ، وَ قالَ بَعْضُهُمْ الْجِهادُ، فَقالَ رَسُولُ اللَّه صلى الله عليه و آله لِكُلِّ ما قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ، وَلكِنْ اوْثَقُ عُرَى الْايمانِ الْحُبُّ فِى اللَّهِ وَ الْبُعْضُ فِى اللَّهِ وَ تَوَلِّى اوْلِياءِ اللَّهِ وَ التَبرَّى‏ مِنْ اعْداءِ اللَّهِ»؛[2]كداميك از دستگيره‏هاى ايمان محكمتر و مطمئن‏تر است؟ ياران عرض كردند خدا و رسولش آگاهتر است، و بعضى گفتند نماز، و بعضى گفتند زكات و بعضى روزه، و بعضى حج و عمره، و بعضى جهاد! رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: همه آنچه را گفتيد داراى فضيلت است ولى پاسخ سؤال من نيست؛ محكمترين و مطمئن‏ترين دستگيره‏هاى ايمان، دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست، و دوست داشتن اولياء اللَّه و تبرّى از دشمنان خدا است.

محتوای همین روایت در منابع عامه وارد شده است:
«حدثنا أبو داود قال حدثنا جرير عن ليث عن عمرو بن مرة عن معاوية بن سويد بن مقرن عن البراء بن عازب قال كنا عند النبي صلى الله عليه و سلم فقال : أتدرون أي عرى الإيمان أوثق قلنا الصلاة قال الصلاة حسنة وليست بذلك قلنا الصيام فقال مثل ذلك حتى ذكرنا الجهاد فقال مثل ذلك ثم قال رسول الله صلى الله عليه و سلم أوثق عرى الإيمان الحب في الله عز و جل والبغض في الله»[3]

حاکم نیشابوری در حدیثی که حکم به صحت آن نموده است از ابن مسعود نقل می نماید که:

«قال ابن مسعود قال لي النبي صلى الله عليه و سلم : يا عبد الله بن مسعود فقلت : لبيك يا رسول الله ثلاث مرار قال : هل تدري أي عرى الإيمان أوثق ؟ قلت : الله و رسوله أعلم قال : أوثق الإيمان الولاية في الله بالحب فيه و البغض فيه»؛[4] پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمودند: ای عبدالله بن مسعود! عرض کردم لبیک یا رسول الله(سه مرتبه). پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: آیا می دانی که کدام دستگیرۀ ایمان محکمتر است؟ عرض کردم خدا و رسول آگاهترند. آنحضرت فرمودند: محكم‏ترين رشته ايمان، ولایت در راه خدا با دوستى در راه خدا و بغض و كنيه در راه اوست.

سؤال سوم: کدامیک از حب و یا بغض مقدم بر یکدیگرند؟
پاسخ: با نگاه به روایات کثیرۀ ای که در باب حب و بغض وارد شده است می بینیم که این دو صفت همواره قرین یکدیگر آمده اند و هیچگاه از یکدیگر جدا نمی گردند.
منتهی با شناخت فطری و عقلی و نقلی خداوند متعال و جایگاه اولیای دین محبت آنان در قلوب مؤمنین نقش می بندد که تحقق این ولایت نیز با بغض و دشمنی دشمنان آنان میسر خواهد بود؛ و ولایت بدون برائت نیز حقیقتی نخواهد داشت.

:Gol:--------------------------------------------------------------------------:Gol:

[1]. سنن ابی داود، ح4601.

[2].الکافی، ج2،ص125، ح6.

[3].مسند ابو داود الطیالسی، ص101.

[4]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ح3790.

سؤال چهارم: آیا تبری منافات با وحدت میان مذاهب اسلامی نخواهد بود؟
پاسخ:

الف) تولیّ و تبری امری مسلم اعتقادی است و از ویژگی های مؤمنین برشمرده شده که دلائل قرآنی و روایی مستحکمی بر آن اقامه گردیده است.

در روایاتی که از طریق اهل سنت بیان گردید گفته شد که حب و بغض قرین یکدیگرند و از افضل اعمال و محکمترین دستگیره ی ایمان محسوب می گردند؛ لذا حب و بغض تنها شعار شیعه نیست بلکه از علامات ایمان است که بدون آن ایمان واقعی نیز تحقق نخواهد یافت.

بنابراین تبری منافاتی با بحث تقریب مذاهب و قلوب مسلمانان به یکدیگر نخواهد بود؛ زیرا بر اساس این اصل همه مسلمانان باید این ویژگی را داشته باشند و از دشمنان خدا و رسول و اهل بیت طاهرینش بیزاری جویند، هر چند که در عمل اکثر اهل سنت تولای منهای تبری را دارند؛ لذا بزرگانی از اهل سنت همچون: نسایی،[1] حاکم، و دیگران بواسطه عدم محبت برخی متهم به تشیع شدند و در این رابطه می بینیم که مثلا خواجه عبدالله انصاری حنبلی در جرح و خدشه ی بر حاکم نیشابوری گفته است: ثقة فی الحدیث، رافضی خبیث،[2]در حالی که حاکم شیعه ی اصطلاحی نبوده بلکه محبت برخی را به دل نداشته است.

ب) شیعه معتقد است خلفا و تعدادی از صحابه نسبت به اهل بیت علیهم السلام ظلم و جفا نمودند؛ لذا ما محبتی نسبت به این افراد نداریم ودر دل نیز از این افراد بیزاریم؛ اما آیا معنای این بیزاری به معنای اعلان آن در جامعه ی اسلامی است؟! جواب منفی است لذا چنین امری از سوی اهل بیت علیهم السلام منع شده است[3] و در فتاوای علمای شیعه نیز چنین مطلبی وجود ندارد که مجوزی به شیعیان در اعلان بیزاری نمایند، بلکه خلاف آن ثابت است همچون فتوای مقام معظم رهبری(دام ظله العالی).[4]

ج) شیعه هر چند نسبت به برخی از صحابه دیدگاه مثبتی ندارد؛ اما تاریخ شیعه همواره وحدت و دوستی میان پیروان مذاهب بوده است؛ چه در زمان ائمه علیهم السلام که دایرۀ محبت و مهر آنان مختص به شیعه نبود و شامل همه ی مسلمانان می شد و چه در زمان های بزرگان شیعه که موردی یافت نمی شود که بزرگان شیعه اجازه تقابل با اهل سنت را داده باشند، در حالی که در ناحیه ی مقابل در فتاوی و عملکرد افراطیون اهل سنت می بینیم که هر جا اقلیتی از شیعه بوده است تا زمان حال همواره مورد ایذاء و اذیت آنها بوده اند.

به واسطه همین امر می بینیم که ائمه ی اطهار برای حفظ جان شیعیانشان دستور تقیه را به آنها داده اند و الا اگر بیان عقاید و انجام عبادات به روش اهل بیت علیهم السلام برای آنها مجاز بود تقیه چه محلی از اعراب داشته است.
موفق باشید.


:Gol: ------------------------------------------------------------------:Gol:

[1]. او كتابی به نام خصائص در فضائل امیرالمؤمنین دارد و خود می گوید: وقتی وارد شام شدم مردم آن سامان را منحرف از علی علیه السلام یافتم، از این رو به نگارش این كتاب روی آوردم تا باعث هدایت آنان شود. گویند: پس از تألیف این كتاب شامیان از او خواستند تا كتابی درباره فضائل معاویه بنویسد، اما نسایی گفت: چه بنویسم درباره كسی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره او فرمود: لا اشبع الله بطنه ؛ خداوند شكمش را سیر نكند. آنان با شنیدن این سخن او را مورد هجوم قرار داده و پس از ضرب و شتم از شهر بیرون كردند كه همین حادثه به فوت او در مكه انجامید.(سیر العلام النبلاء، الذهبی، ج14،ص130).

[2].سیراعلام النبلاء،الذهبی، ج17،ص175:«نبأني أحمد بن سلامة ، عن محمد بن إسماعيل الطرسوسي ، عن ابن طاهر : أنه سأل أبا إسماعيل عبد الله بن محمد الهروي ، عن أبي عبد الله الحاكم ، فقال : ثقة في الحديث ، رافضي خبيث. قلت : كلا ليس هو رافضيا ، بلى يتشيع».

[3].بحارالانوار، ج71، ص217:«وفي الاعتقادات عنه عليه السلام أنه قيل له : إنا نرى في المسجد رجلا يعلن بسب أعدائكم ويسبهم فقال : ما له لعنه الله تعرض بنا قال الله " ولا تسبوا الذين يدعون " الآية ».

[4]. «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام [عایشه] حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) -می شود».

موضوع قفل شده است