جمع بندی تاریخچه پیدایش روحانیت در شیعه

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاریخچه پیدایش روحانیت در شیعه
لطفا این شبهه جدید را پاسخ بفرمائید تاریخچه آخوندیسم در ایران بر اساس شواهد تاریخی ؛ دولت انگلیس ، قبل از فرستادن برادران شرلی به ایران ، فردی بنام مقصود علی را که یک هندی الاصل در لباس دراویش بود را روانه ایران میکند . مقصود علی با کسوت درویشی اطلاعات زیادی را در در مورد فرهنگ و آداب و رسوم و مسائل داخلی ایران ، در اختیار دولت انگلیس قرار میدهد . بعدها برادران شرلی بر اساس اطلاعات مقصود علی وارد ایران میشوند . درویش علی چنان به زبان ایرانی تسلط داشت که حتی شعر فارسی میسروده است . او ، اولین ویروس شومی بود که انگلیس روانه ایران کرد . و همین درویش علی صنعت ملاسازی و اخوند سازی را در ایران راه اندازی کرد .ورود مقصودعلی ، سال ۹۹۸ هجری گزارش شده است . در این زمان خانقاه های زیادی در ایران وجود داشت . گرداننده های خانقاه را مجلس آرا میگفتند . از آنجا که مقصود علی درویش بود و شغلش مجلس آرایی خانقاه بود ؛ به مجلسی معروف شد . این آقا ، پدر مجلسیهای معروف میباشد .شاه عباس در سال ۱۰۰۲ هجری ؛؛ بنا به دلائلی با صوفیان و دراویش به مخالفت بر میخیزد و شروع به مبارزه و کشتار آنان میکند . (در صورتیکه خود در ابتدا از طرفداران صوفیان بود) این مبارزه بقدری شدید و پر از تعصب بود که مقصود علی بناچار از ایران میگریزد و دو پسرش بنامهای محمد تقی و محمد صادق را در ایران جا میگذارد . محمد صادق هنگام فرار پدر ؛ فردی نابالغ بوده و در بزرگسالی به صوفیان می پیوندد و بدون ترس به خانقاه رفت و آمد داشته است . این محمد صادق ، همان علامه مجلسی اول میباشد . بعد از مرگ شاه عباس ؛ پسرش شاه صفی به سلطنت میرسد و در ادامه کار پدرش ، به کشتار صوفیان ادامه میدهد .علامه مجلسی نیز به حمایت از شاه صفی دستور قتل صوفیان را میدهد و وقتی مردم به او اعتراض میکنند که چرا صوفیان را میکشی در حالیکه پدر خودت نیز یک صوفی بود ؛ میگوید : پدر من یک درویش واقعی نبود ؛ برای رسوخ و نفوذ در صوفیان و کسب اخبار ، به لباس دراویش در آمده بود . در واقع پدر علامه مجلسی اول ؛ جاسوس شاه عباس بوده است . پسرش محمد صادق هم جاسوس شاه صفی بوده است در بین دراویش . و بهمین دلیل بدون ترس از شاه به خانقاه رفت و آمد میکرده است . چیزی نمیگذرد که محمد صادق هم مورد غصب شاه صفی قرار میگیرد و مانند پدرش مجبور به فرار به هندوستان میشود . علامه مجلسی اول هم دو پسر داشت به نامهای عبدالله و عزیز الله عبدالله را با خود میبرد و عزیز الله در ایران میماند . او به ثروت بسیار زیادی دست مییابد که مشخص نیست منبع و ریشه اینهمه ثروت از کجا پیدا میشود . چندی بعد،محمد تقی که عموی علامه مجلسی بوده ؛ از طرف انگلیس،با شخصی بنام مراد هندی به عراق فرستاده میشود . مراد در آنجا خود را سید مراد معرفی میکند و لقب سید از اینجا ببعد وارد فرهنگ ما میشود . زیرا او خود را سید مراد هندی معرفی میکند . محمد تقی هم پسری داشته بنام محمد باقر که در عراق تحصیل میکرده . چندی بعد محمد تقی به اتفاق سید مراد و منشی های فراوانش و پسران سید مراد به ایران برمیگردند . محمد تقی با ثروت بسیار زیاد خود که هیچگاه مشخص نمیشود از کجا بدست آورده است ، حوزه های علمیه مذهبی متعددی در ایران براه می اندازد و طلبه های زیادی را جذب حوزه های علمیه خود میکند و به آنها آموزش میدهد و باصطلاح آخوند تربیت میکند . ماموریت محمد تقی مجلسی ؛ رواج خرافات تا سر حد افراط در بین مردم بوده است .زیرا انگلیس متوجه شده بود که تنها راه سلطه بر ایرانیان ؛ رواج خرافات و تفرقه افکنی در بین آنهاست . که البته تشخیص درستی هم بوده است. محمد تقی در ادامه کار خود ؛ شروع میکند به نوشتن کتابهای خود.با همان نام خودش یعنی علامه مجلسی . محمد تقی برای تمام امور و اوقات شیعیان ؛ از بدو تولد تا لحظه مرگ؛ دعاهای مخصوص را اختراع میکند. هر روز هفته یک دعا؛هر روز ماه یک دعا ؛ هر مراسم یک دعا و آداب وتعقیبات نمازهای مختلف . آنقدر دعا که هیچکس در واقع نمیتواند تمام انها را انجام دهد . منشی های او موظف میشوند که به سراسر ایران رفته و کتب و دعاهای او را تبلیغ کنند . محمد تقی یکی از فرزندانش را به ازدواج یکی از سادات در میاورد و از آنرو کلمه طباطبایی را ابداع میکند و پس از آن فرزند دو سید را طباطبایی مینامند . پس کلمه سید و طباطبایی یادگار مجلسی هاست. دخترش را هم به محمد اکمل میدهد . که نوه اش میشود وحید بهبهانی معروف . همان که اجتهاد و تقلید در شیعه را اختراع میکند.پس از او پسرش محمد باقر مجلسی؛ کار پدر را ادامه میدهد . بعد از محمد باقر مجلسی ؛ پسرش میر محمد حسین ادامه دهنده کار میشود .از آنروز تا کنون ؛ بیشتر امامان جمعه ؛ فرزندان میر محمد حسین بوده اند . میر محمد حسین مجلسی ؛ همان آخوندیست که باعث شکست ایرانیان از افغانها شد.  
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد مقداد
MGM23 said in تاریخچه پیدایش روحانیت در شیعه
لطفا این شبهه جدید را پاسخ بفرمائید تاریخچه آخوندیسم در ایران بر اساس شواهد تاریخی ؛ دولت انگلیس ، قبل از فرستادن برادران شرلی به ایران ، فردی بنام مقصود علی را که یک هندی الاصل در لباس دراویش بود را روانه ایران میکند . مقصود علی با کسوت درویشی اطلاعات زیادی را در در مورد فرهنگ و آداب و رسوم و مسائل داخلی ایران ، در اختیار دولت انگلیس قرار میدهد . بعدها برادران شرلی بر اساس اطلاعات مقصود علی وارد ایران میشوند . درویش علی چنان به زبان ایرانی تسلط داشت که حتی شعر فارسی میسروده است . او ، اولین ویروس شومی بود که انگلیس روانه ایران کرد . و همین درویش علی صنعت ملاسازی و اخوند سازی را در ایران راه اندازی کرد .ورود مقصودعلی ، سال ۹۹۸ هجری گزارش شده است . در این زمان خانقاه های زیادی در ایران وجود داشت . گرداننده های خانقاه را مجلس آرا میگفتند . از آنجا که مقصود علی درویش بود و شغلش مجلس آرایی خانقاه بود ؛ به مجلسی معروف شد . این آقا ، پدر مجلسیهای معروف میباشد .شاه عباس در سال ۱۰۰۲ هجری ؛؛ بنا به دلائلی با صوفیان و دراویش به مخالفت بر میخیزد و شروع به مبارزه و کشتار آنان میکند . (در صورتیکه خود در ابتدا از طرفداران صوفیان بود) این مبارزه بقدری شدید و پر از تعصب بود که مقصود علی بناچار از ایران میگریزد و دو پسرش بنامهای محمد تقی و محمد صادق را در ایران جا میگذارد . محمد صادق هنگام فرار پدر ؛ فردی نابالغ بوده و در بزرگسالی به صوفیان می پیوندد و بدون ترس به خانقاه رفت و آمد داشته است . این محمد صادق ، همان علامه مجلسی اول میباشد .
با سلام. چند نکته قابل توجه در متن وجود دارد که اعتبار این نوشته را به شدت با شک و تردید مواجه می کند: 1. در بی اعتباری و غیر قابل قبول بودن این نوشته همین بس که هیچ منبعی برای آن ذکر نکرده است و قطعاً و یقیناً شرط اصلی و مهم برای ارزش علمی پیدا کردن متنی که مربوط به گذشته می باشد،مستند کردن آن به منابع معتبر و قابل استناد تاریخی است. وقتی گزارشی از تاریخ بدون هیچگونه سند و مدرکی مطرح می شود،ارزش و اعتباری ندارد. 2. در این متن با صراحت بیان شده است که محمد صادق فرزند مقصود علی مجلسی اول می باشد.این هم بیانگر بیسوادی نویسنده متن است.چرا که در منابع تاریخی و حدیثی کسی که بعنوان مجلسی اول معروف و شناخته شده است،علامه محمد تقی مجلسی است نه محمد صادق مجلسی.هر چند در منابع به نام محمد صادق مجلسی اشاره شده است ولی از نظر جایگاه و شهرت همچون برادرش محمد تقی نبوده است. 3. بر خلاف ادعای نویسنده متن،پدر بزرگوار علامه مجلسی،مرحوم ملا مقصود علی از شخصیتهای بزرگ شیعه و از عالمان بنام و خوشنام بوده است.آقا احمد بهبهاني كرمانشاهي(متوفای 1235ق) در كتاب مرآت الاحوال جهان نما و محدث نوري به نقل از او در فيض قدسي نوشته است: ملا مقصود علي، مردي روشن بين، پارسا، ترويج كننده مذهب تشيع و جامع كمالات بود و در مجلس آرايي، دومي نداشت. او را ابياتي بديع و خوشايند است. همسر مولي مقصود علي؛ يعني مادر مولي محمدتقي، زني پارسا، عارفه و صالحه بود.(1) همین چند نکته برای اثبات نادرستی متن ارائه شده،کفایت می کند.مطالب نادرست و بی پایه و اساس دیگری هم در این متن ساختگی وجود دارد که بیان خواهد شد.   پی نوشت: 1. کرمانشاهی، احمد، مرآت الاحوال جهان نما، قم انصاریان، 1373ش.ص100.
بر اساس شواهد تاریخی ؛ دولت انگلیس ، قبل از فرستادن برادران شرلی به ایران ، فردی بنام مقصود علی را که یک هندی الاصل در لباس دراویش بود را روانه ایران میکند .  
 با عرض سلام نویسنده متن مدعی است بر اساس شواهد تاریخی مقصود علی یک هندی الاصل است که توسط انگلیس به ایران فرستاده شده است!!!! اولاً کدام شواهد تاریخی؟؟!!! چرا در متن حتی یک شاهد تاریخی که مستند به منابع تاریخی قابل استناد باشد،ذکر نشده است؟؟؟!!! ثانیاً در منابعی که به بیان زندگی نامه خاندان مجلسی پرداخته اند هیچ اشاره ای هر چند بعنوان یک نقل قول به هندی الاصل بودن این خاندان نشده است.نه تنها چنین مطلبی در منابع ذکر نشده است،بلکه طبق مستندات تاریخی نه تنها ملا علی مجلسی بلکه اجدادش هم از اهالی اصفهان بوده اند. ملاعلی مجلسی از عالمان شیعه بود. نسب او از پدر به ابونعیم اصفهانی و از مادر به محمد بن حسن نطنزی می‌رسد.(1) پی نوشت: 1. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، دارالتعارف، بیروت، 1406ق/1986م. ج9، ص192؛  خوانساری، روضات الجنات، مکتبة اسماعیلیان، قم. ج2، ص119.
چندی بعد،محمد تقی که عموی علامه مجلسی بوده ؛ از طرف انگلیس،با شخصی بنام مراد هندی به عراق فرستاده میشود .
با سلام راست گفته اند که انسان دروغگو کم حافظه می شود. نویسنده متن که ظاهرا نه تنها از نظر اطلاعات تاریخی دستش واقعا خالی است،بلکه در نوشتن داستان هم هیچ تجربه و مهارتی ندارد،به همین علت نه تنها هیچ منبعی برای ادعاهایش ذکر نمی کند،بلکه گزارشاتش هم متناقض از آب در آمده است.علتش هم این است که نویسنده بر اساس بافته های ذهن خود و برای اهدافی خاص دست به قلم برده و چون نوشته اش مبتنی بر هیچ سند و منبعی نیست،به شدت دچار تناقض گویی شده است.بعنوان مثال: نویسنده در یکجا می گوید:« مقصود علی بناچار از ایران میگریزد و دو پسرش بنامهای محمد تقی و محمد صادق را در ایران جا میگذارد . محمد صادق هنگام فرار پدر ؛ فردی نابالغ بوده و در بزرگسالی به صوفیان می پیوندد و بدون ترس به خانقاه رفت و آمد داشته است . این محمد صادق ، همان علامه مجلسی اول میباشد .» طبق تصریح این متن،محمد صادق - که بر اساس ادعای بی پایه و اساس و نادرست نویسنده،علامه مجلسی اول معرفی شده است- با محمد تقی مجلسی برادر هستند که شاید بتوان گفت تنها سخن درست این نوشته همین مطلب است. نویسنده در ادامه بجای نام بردن از محمد صادق،برای او عنوان علامه مجلسی را بکار می برد،منتهی چون فقط بر اساس بافته های خیالی قلم فرسایی می کند،در ادامه فراموش می کند که محمد تقی برادر علامه مجلسی مد نظر او است نه عموی او.حال آنکه نویسنده در ادامه نوشته اش می گوید:« چندی بعد،محمد تقی که عموی علامه مجلسی بوده ؛ از طرف انگلیس،با شخصی بنام مراد هندی به عراق فرستاده میشود .» بالاخره محمد تقی برادر علامه مجلسی( محمد صادق) است یا عموی او؟؟؟!!!!    
چندی بعد،محمد تقی که عموی علامه مجلسی بوده ؛ از طرف انگلیس،با شخصی بنام مراد هندی به عراق فرستاده میشود . مراد در آنجا خود را سید مراد معرفی میکند و لقب سید از اینجا ببعد وارد فرهنگ ما میشود . زیرا او خود را سید مراد هندی معرفی میکند .
با سلام. نویسنده بیسواد و بی خبر از تاریخ اسلام و ایران در ادامه ادعاهای بی پایه و اساس خود،بدون استناد به هیچ منبعی حتی یک روزنامه یا کانال تلگرامی ،در ادعایی عجیب ورود عنوان سید به فرهنگ ایران را بعد از برگشتن شخصی بنام مراد هندی از هند به ایران در دوران صفویه یعنی حدد ده قرن بعد از ورود اسلام و نیز سادات به ایران ذکر می کند. اگر نویسنده بجای قلمفرسایی بر اساس خیالات و اوهام ذهنی کمی وقت صرف می کرد،حتما به این نکته تاریخی پی می برد که عنوان سید قرنها قبل از صفویه در ایران وجود داشته و مقالات و کتابهایی در رابطه با سادات در قرنهای قبل از صفویه نوشته شده است. پس از ورود اسلام به ایران در قرن نخست هجری، اولین گروه بنی هاشم وارد ایران شدند. این مهاجرت در نیمه قرن دوم هجری اندکی بیشتر، و سپس در اواخر قرن دوم تا نیمه قرن سوم شتاب زیاد گرفت. در این زمان، گروه‌های فراوانی از سادات به شهرها و نواحی مختلف کشور مانند: ارجان (بهبهان)، قم، شیراز، اصفهان، جبل (همدان و سایر نقاط مرکزی ایران) و طبرستان مهاجرت کردند. در اینجا فقط جهت اثبات بی پایه و اساس بودن ادعای نویسنده مبنی بر ورد عنوان «سید» در فرهنگ ایران در زمان صفویه،به ذکر یک گزارش اکتفا می کنیم: «وصاف» که گزارش‏هاى او درباره اوضاع فارس در دوره ایلخانان کم نظیر است، ضمن اشاره به مواردى از مصادره اموال و املاک سادات و عزل آن‏ها از مناصبى مانند قضاوت درباره انگیزه این عمل از زبان اتابک چنین مى‏نویسد: بنابر آن که طایفه سادات در شیراز قومى انبوه‏ند و تغلب و استیلاى تمام دارند ; اگر حسب ثروت و مال و فسحت املاک و منصب حکومت و قضا با شرف نسب سیادت ایشان را جمع شود، سوداى تملک و سلطنت در ضمایر تمکن گیرد و مملکت ‏شیراز را از تصرف من استنزاع کنند . (1) همین گزارش مستند که فقط بعنوان نمونه ذکر شد، اثبات می کند که ،عنوان «سید» قرنها قبل از صفویه در ایران وجود داشته است. پی نوشت: 1. وصاف الحضره، فضل‏الله ‏بن عبدالله شیرازى، تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار، (تاریخ وصاف)، (تهران، ابن سینا و جعفرى تبریزى، 1338ق) .ج 2، ص 163 .
پس اصلا اجداد علامه مجلسی هندی نبودن
MGM23 said in پس اصلا اجداد علامه مجلسی
پس اصلا اجداد علامه مجلسی هندی نبودن
عرض سلام و ادب گزارشات منابع اینکه اجداد علامه مجلسی هندی بوده باشند را نه تنها ثابت نمی کنند بلکه گزارشات خلاف آن را نشان می دهد.
چیزی نمیگذرد که محمد صادق هم مورد غصب شاه صفی قرار میگیرد و مانند پدرش مجبور به فرار به هندوستان میشود . علامه مجلسی اول هم دو پسر داشت به نامهای عبدالله و عزیز الله عبدالله را با خود میبرد و عزیز الله در ایران میماند .
عرض سلام و ادب نویسنده ابتدا در اشتباهی فاحش و ناشی از نهایت بیسوادی و بی اطلاعی خود، با صراحت محمد صادق مجلسی را مجلسی اول معرفی می کند.در ادامه برای علامه مجلسی اول دو فرزند بنامهای عبدالله و عزیزالله ذکر می کند.حال آنکه بر اساس منابع این دو پسر فرزندان علامه محمد تقی مجلسی هستند.(1) حال اگر بگوید منظورش از علامه مجلسی اول همان علامه محمد تقی مجلسی است با ادعای چند سطر قبلش تناقض دارد که محمد صادق مجلسی را مجلسی اول معرفی کرده است.اگر بگوید منظورش همان محمد صادق مجلسی است،بدون ارائه هیچ سند و مدرکی ، با گزارشات تاریخی که با صراحت عبدالله و عزیزالله را فرزندان علامه محمد تقی مجلسی معرفی کرده اند، مخالفت کرده است پی نوشت: 1. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، دارالتعارف، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. ج۹، ص۱۹۲.  
محمد تقی با ثروت بسیار زیاد خود که هیچگاه مشخص نمیشود از کجا بدست آورده است ، حوزه های علمیه مذهبی متعددی در ایران براه می اندازد و طلبه های زیادی را جذب حوزه های علمیه خود میکند و به آنها آموزش میدهد و باصطلاح آخوند تربیت میکند .
عرض سلام و ادب نویسنده در ادامه بیان مطالب بی پایه و اساس خود بدون ذکر هیچگونه منبع و مستندی مدعی می شود که علامه محمد تقی مجلسی با ثروت بسیار زیادی که معلوم نیست از کجا آورده،حوزه های علمیه متعددی در ایران براه انداخته است.ایکاش نویسنده نام چند مدرسه علمیه و هزینه هایی که برای ساخت آنها صرف شده بود را با ذکر منبع قابل مراجعه ذکر می کرد!!!!!  
ورود مقصودعلی ، سال ۹۹۸ هجری گزارش شده است . در این زمان خانقاه های زیادی در ایران وجود داشت . گرداننده های خانقاه را مجلس آرا میگفتند . از آنجا که مقصود علی درویش بود و شغلش مجلس آرایی خانقاه بود ؛ به مجلسی معروف شد .
با سلام. نویسنده بدون ذکر هیچ سند و مدرکی هر چند ضعیف و ساختگی و بدون اشاره به اقوال دیگر،علت نامیده شدن ملا مقصود علی،پدر علامه محمد تقی مجلسی،به مجلسی را مجلس ارائی خانقاه توسط این شخصیت بزرگوار ذکر کرده است.حال آنکه مستندات موجود خلاف ادعای ایشان را ثابت می کنند: مقصود علي به سبب حسن محاضرت و خوش مجلس بودن، «مجلسي» ناميده شد و بدان تخلص مي ورزيد. در نتيجه، مجلسي، لقبي براي اين خاندان بزرگوار و شريف گرديد.(1) پی نوشت: 1. . مرآت الاحوال، ص 100؛
پس کلمه سید و طباطبایی یادگار مجلسی هاست.
با سلام نویسنده متن در اظهار نظری خنده دار که بیانگر نهایت بیسوادی اوست،مدعی می شود که کلمه سید و طباطبایی یادگار مجلسی هاست و علامه محمد تقی مجلسی عنوان طباطبایی را شاخته است.در مورد ادعایی مضحک نویسنده در مورد ورود عنوان «سید» در فرهنگ ایرانیان از زمان صفویه در پستهای قبلی توضیحات لازم را بیان کردیم. اما در پاسخ به سخن ساختگی و بی پایه و اساس نویسنده در مورد پیدایش عنوان طباطبایی توسط علامه مجلسی باید بگوییم: سادات طباطبایی شاخه‌ای از سادات حسنی از نسل ابراهیم طباطبا که نسب آنان از طریق حسن مثنی به امام حسن(علیه السلام) می‌رسد. خاندان‌ طباطبایی در ایران و دیگر کشورها پراکنده‌اند، و شخصیت‌های علمی و مذهبی در این خاندان پرورش یافته است. برخی از نوادگان ابراهیم طباطبا به ایران سفر کردند و در طبرستان و دیلم اقامت گزیدند. شاخه‌ای از این سلسله لقب «کیا» داشته و در گیلان و مازندران می‌زیستند و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند. یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در لاهیجان است و در 674ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبه‌ای که در 1105ق تهیه شده، نوشته شده است. در اواخر سدۀ 3ق یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیشتر از نسل وی هستند که از اصفهان به زواره و اردستان و پس از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند. در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام زیدالاسود با «شاهان دخت» دختر عضدالدوله ازدواج کرد و به شیراز آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب سادات انجوی شیراز به او می‌رسد.(1) بنابراین بر خلاف ادعای مضحک نویسنده متن،عنوان طباطبایی قرنها قبل از تولد علامه مجلسی،وجود داشته و سادات طباطبایی در مناطق مختلف ایران سکونت داشتند. پی نوشت: 1. ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، بی‌نا، 1346ش.ص130.
جمع بندی پرسش: لطفاً پاسخ شبهه زیر را بیان بفرمایید؟ خلاصه این شبهه اینگونه است که: « انگلیس فردی بنام «مقصود علی» که یک هندی الاصل در لباس دراویش بود را روانه ایران میکند و این شخص اطلاعات زیادی را در مورد فرهنگ و آداب و رسوم و مسائل داخلی ایران ، در اختیار دولت انگلیس قرار میدهد. همین شخص صنعت ملاسازی و آخوند سازی را در ایران راه اندازی کرد و از آنجا که «مقصود علی» درویش و شغلش مجلس آرایی خانقاه بود ؛ به مجلسی معروف شد .این آقا ، پدر مجلسیهای معروف میباشد. در جریان مبارزه «شاه عباس» با دراویش،«مقصود علی» مجبور به فرار از ایران می شود و دو فرزندش بنامهای «محمد تقی» و «محمد صادق» را در ایران تنها می گذارد.«محمد صادق» همان مجلسی اول است که در زمان کشتار صوفیان توسط «شاه صفی»،از «شاه صفی» حمایت می کند. «محمد صادق» هم بعداً مورد غصب «شاه صفی» قرار میگیرد و مانند پدرش مجبور به فرار به هندوستان میشود . علامه «مجلسی اول» هم دو پسر داشت به نامهای «عبدالله» و «عزیز الله» که «عبدالله» را با خود میبرد و «عزیز الله» در ایران میماند . او به ثروت بسیار زیادی دست مییابد که مشخص نیست منبع و ریشه اینهمه ثروت از کجا پیدا میشود . چندی بعد،«محمد تقی» که عموی علامه مجلسی بوده ؛ از طرف انگلیس،با شخصی بنام «مراد هندی» به عراق فرستاده میشود .«مراد» در آنجا خود را «سید مراد» معرفی میکند و لقب سید از اینجا به بعد وارد فرهنگ ما میشود .  «محمد تقی» یکی از فرزندانش را به ازدواج یکی از سادات در میاورد و از آنرو کلمه «طباطبایی» را ابداع میکند و پس از آن فرزند دو سید را «طباطبایی» می نامند . پس کلمه «سید» و «طباطبایی» یادگار مجلسی هاست. «محمد تقی» با ثروت بسیار زیاد خود که هیچگاه مشخص نمیشود از کجا بدست آورده است ، حوزه های علمیه مذهبی متعددی در ایران براه می اندازد و طلبه های زیادی را جذب حوزه های علمیه خود میکند و به آنها آموزش میدهد و باصطلاح آخوند تربیت میکند» .   پاسخ: دقت در این متن،بی پایه و اساس و ساختگی بودن آن را ثابت می کند.مطالبی در رابطه با این متن بیان می کنیم:  در بی اعتباری و غیر قابل قبول بودن این نوشته همین بس که هیچ منبعی برای ادعاهای مطرح شده ذکر نکرده ،حال آنکه شرط اصلی و مهم برای ارزش علمی پیدا کردن متنی که مربوط به گذشته می باشد،مستند کردن آن به منابع معتبر و قابل استناد تاریخی است.  در این متن با صراحت بیان شده است که «محمد صادق» فرزند «مقصود علی»، مجلسی اول می باشد.در حالی که در منابع تاریخی و حدیثی کسی که بعنوان مجلسی اول معروف و شناخته شده است،«علامه محمد تقی مجلسی» است . بر خلاف ادعای نویسنده متن،پدر بزرگوار «علامه مجلسی»،مرحوم «ملا مقصود علی» از شخصیتهای بزرگ شیعه و از عالمان بنام و خوشنام بوده است.«آقا احمد بهبهاني كرمانشاهي»(متوفای 1235ق) در كتاب «مرآت الاحوال جهان نما» می گوید: «ملا مقصود علي»، مردي روشن بين، پارسا، ترويج كننده مذهب تشيع و جامع كمالات بود و در مجلس آرايي، دومي نداشت. او را ابياتي بديع و خوشايند است.«مقصود علي» به سبب حسن محاضرت و خوش مجلس بودن، «مجلسي» ناميده شد و بدان تخلص مي ورزيد. در نتيجه، «مجلسي»، لقبي براي اين خاندان بزرگوار و شريف گرديد. (1) حال آنکه نویسنده در ادعایی باطل مجلس آرایی خانقاه و مجالس صوفیان توسط«مقصود علی» را علت نامیدن شدن ایشان به «مجلسی» ذکر کرده است. نویسنده متن مدعی است بر اساس شواهد تاریخی «مقصود علی» یک هندی الاصل است که توسط انگلیس به ایران فرستاده شده است!!!! اولاً کدام شواهد تاریخی؟؟!!! چرا در متن حتی یک شاهد تاریخی ذکر نشده است؟؟؟!!! ثانیاً طبق مستندات تاریخی نه تنها «مقصود علی مجلسی» بلکه اجدادش هم از اهالی اصفهان بوده اند. «ملاعلی مجلسی» از عالمان شیعه بود. نسب او از پدر به «ابونعیم اصفهانی» و از مادر به «محمد بن حسن نطنزی» می‌رسد.(2) از آنجایی که نویسنده بر اساس بافته های ذهن خود و برای اهدافی خاص دست به قلم برده و چون نوشته اش مبتنی بر هیچ سند و منبعی نیست،به شدت دچار تناقض گویی شده است.بعنوان مثال: نویسنده در یکجا می گوید:« مقصود علی» به ناچار از ایران می گریزد و دو پسرش بنامهای «محمد تقی» و «محمد صادق» را در ایران جا میگذارد . «محمد صادق» هنگام فرار پدر، فردی نابالغ بوده و در بزرگسالی به صوفیان می پیوندد و بدون ترس به خانقاه رفت و آمد داشته است . این «محمد صادق»، همان «علامه مجلسی اول» می باشد . نویسنده در ادامه بجای نام بردن از «محمد صادق»،برای او عنوان «علامه مجلسی» را بکار می برد،منتهی چون فقط بر اساس بافته های خیالی قلم فرسایی می کند،در ادامه فراموش می کند که «محمد تقی» برادر «علامه مجلسی» مد نظر او است نه عموی او.حال آنکه در ادامه نوشته اش می گوید:« چندی بعد،«محمد تقی» که عموی «علامه مجلسی» بوده ؛ از طرف انگلیس،با شخصی بنام «مراد هندی» به عراق فرستاده میشود . بالاخره «محمد تقی» برادر «علامه مجلسی»( محمد صادق) است یا عموی او؟؟؟!!!! در متن این شبهه نویسنده در ادعایی عجیب ورود عنوان «سید» به فرهنگ ایران را بعد از برگشتن شخصی بنام «مراد هندی» از هند به ایران در دوران صفویه یعنی حدود ده قرن بعد از ورود اسلام و سادات به ایران ذکر می کند. در حالی که عنوان «سید» قرنها قبل از صفویه در ایران وجود داشته و مقالات و کتابهایی در رابطه با سادات در قرنهای قبل از صفویه نوشته شده است. در اینجا فقط جهت اثبات بی پایه و اساس بودن ادعای نویسنده مبنی بر ورود عنوان «سید» در فرهنگ ایران در زمان صفویه،به ذکر یک گزارش اکتفا می کنیم: «وصاف» که گزارش‏هاى او درباره اوضاع فارس در دوره ایلخانان کم نظیر است، ضمن اشاره به مواردى از مصادره اموال و املاک سادات و عزل آن‏ها از مناصبى مانند قضاوت، درباره انگیزه این عمل از زبان «اتابک» چنین مى‏نویسد: بنابر آن که طایفه سادات در شیراز قومى انبوه‏ند و تغلب و استیلاى تمام دارند، اگر حسب ثروت و مال و فسحت املاک و منصب حکومت و قضا با شرف نسب سیادت ایشان را جمع شود، سوداى تملک و سلطنت در ضمایر تمکن گیرد و مملکت ‏شیراز را از تصرف من استنزاع کنند . (3) همین گزارش مستند که فقط بعنوان نمونه ذکر شد، اثبات می کند که ،عنوان «سید» قرنها قبل از صفویه در ایران وجود داشته است. نویسنده با صراحت «محمد صادق مجلسی» را «مجلسی اول» معرفی می کند و در ادامه برای «علامه مجلسی اول» دو فرزند بنامهای «عبدالله» و «عزیزالله» ذکر می کند.حال آنکه بر اساس منابع این دو پسر فرزندان «علامه محمد تقی مجلسی» هستند.(4) نویسنده در ادامه بیان مطالب بی پایه و اساس خود مدعی می شود که «علامه محمد تقی مجلسی» با ثروت بسیار زیادی که معلوم نیست از کجا آورده،حوزه های علمیه متعددی در ایران براه انداخته است.ایکاش نویسنده نام چند مدرسه علمیه و هزینه هایی که برای ساخت آنها صرف شده بود را با ذکر منبع قابل مراجعه ذکر می کرد!!!!! مطلب قابل توجه دیگر در متن این شبهه ادعای شکلگیری عنوان «سادات طباطبایی» توسط «علامه مجلسی» و در زمان صفویه می باشد.حال آنکه: سادات طباطبایی شاخه‌ای از سادات حسنی از نسل «ابراهیم طباطبا» هستند که نسب آنان از طریق «حسن مثنی» به امام حسن(علیه السلام) می‌رسد. خاندان‌ طباطبایی در ایران و دیگر کشورها پراکنده‌اند، و شخصیت‌های علمی و مذهبی در این خاندان پرورش یافته است. برخی از نوادگان «ابراهیم طباطبا» به ایران سفر کردند و در طبرستان و دیلم اقامت گزیدند. شاخه‌ای از این سلسله لقب «کیا» داشته و در گیلان و مازندران می‌زیستند و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند. یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در لاهیجان است و در 674ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبه‌ای که در 1105ق تهیه شده، نوشته شده است. در اواخر سدۀ 3ق یکی دیگر از نوادگان «ابراهیم» به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیشتر از نسل وی هستند که از اصفهان به زواره و اردستان و پس از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند. در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام «زیدالاسود» با «شاهان دخت» دختر «عضدالدوله» ازدواج کرد و به شیراز آمد و در آن‌جا ساکن شد. نسب سادات انجوی شیراز به او می‌رسد.(5) بنابراین بر خلاف ادعای مضحک نویسنده متن،عنوان طباطبایی قرنها قبل از تولد علامه مجلسی،وجود داشته و سادات طباطبایی در مناطق مختلف ایران سکونت داشتند. اما نکته اصلی که نویسنده با بافتن مشتی مطالب بی پایه و اساس به دنبال آن است این بود که شکلگیری روحانیت و به اصطلاح عوام «آخوند» را به «علامه مجلسی» و دوران صفویه نسبت دهد.برای رد این ادعا هم وجود عالمان بزرگواری همچون «شیخ صدوق» و «شیخ کلینی» و ... کفایت می کند و برای مطالعه درباره پیشینه تاریخی روحانیت شیعه از جمله ایران مطالعه کتاب « شکل‌گیری سازمان روحانیت شیعه » نوشته « محمدعلی اخلاقی » را توصیه می کنیم. پی نوشتها: 1. کرمانشاهی، احمد، مرآت الاحوال جهان نما، قم انصاریان، 1373ش.ص100. 2. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، دارالتعارف، بیروت، 1406ق/1986م. ج9، ص192؛  خوانساری، روضات الجنات، مکتبة اسماعیلیان، قم. ج2، ص119. 3. وصاف الحضره، فضل‏الله ‏بن عبدالله شیرازى، تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار، (تاریخ وصاف)، (تهران، ابن سینا و جعفرى تبریزى، 1338ق) .ج 2، ص 163 . 4. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، دارالتعارف، بیروت، 1406ق/1986م. ج9، ص192. 5. ابن عنبه، الفصول الفخریه، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، بی‌نا، 1346ش.ص130.  
موضوع قفل شده است