جمع بندی تاریخچه مسجد جمکران

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مستند مسجد جمکران قضیه ای است که مرحوم حاجی نوری در کتاب « نجم الثاقب » و « جنة الماوی » و « کلمة الطیبة » و نیز میرزا محمد تقی ارباب قمی در کتاب « تاریخ دار الایمان » و دیگران از کتاب « تاریخ قم » تالیف حسن بن محمد بن حسن قمی به نقل از « مونس الحزین » از شیخ صدوق نقل شده است .داستان این مسجد برای شخصی به نام حسن بن مثله جمکرانی در سال 293هجری در بیداری اتفاق افتاده است .اما ذکر ماجرا : حسن بن مثله جمکرانی می گوید : « من شب سه شنبه ،هفدهم ماه مبارک رمضان سال 293 در خانه خود خفته بودم که ناگاه جماعتی مردم به در خانه من آمدند،نصف شب بود که مرا بیدار کردند و گفتند : برخیز که امام زمان تو را خواسته است . من برخاستم و اماده شدم . گفتم : بگذارید تا پیراهن بپوشم . صدای آمد که آن پیراهن مال تو نیست آنرا به بر مکن . دست انداخته شلوار بیرونی خود را برداشتم صدا آمد که آن شلوار تو نیست شلواری که مال خودت است را بپوش . بعد از پوشیدن شلوار به دنبال کلید خانه رفتم که در را باز کنم . صدایی آمدکه در باز است . دم در که آمدم جماعتی از بزرگان را دیدم ، سلام کردم جواب دادند و مرحبا گفتند و من را به جاییکه اکنون مسجد است بیاوردند .

خوب که نگاه کردم ،تختی دیدم نهاده و فرشی نیکو روی آن گسترده بودند و بالش های نیکو نهاده بودند و جوانی سی ساله بر آن تخت ،تکیه بر چهار بالش داده و پیری پیش او نشسته بود و کتابی در دست داشت و می خواند و بیش از شصت مرد بر این زمین به دور او نماز می خواندند ،بعضی لباس سفید و بعضی لباس سبز به تن داشتند و آن پیر هم حضرت خضر بود . آن پیر مرا نشاند و امام ،مرا به اسم صدا کرد و گفت : « برو حسن بن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت این زمین می کنی و می کاری و ما خراب می کنیم . وپنج سال است که زراعت می کنی و امسال دوباره از نو شروع کرده ای ،دیگر اجازه نداری در این زمین زراعت کنی ،باید هر درآمدی که از این زمین به دست آورده ای پس بدهی تا در این جا مسجد بسازند و بگو به حسن بن مسلم که این زمین شریفی است و پروردگار این زمین را از زمین های دیگر بر گزیده است و شریف کرده و تو فکر کردی که مال خودت است و خداوند تو پسرت را از تو گرفت ولی تو تنبیه نشدی .اگر ادامه دهی بلاهای غیر منتظره به سرت می آید . حسن بن مثله گفت : یا سیدی و مولای !نشانه ای لازم است تا حرف سخن مرا باور کنند .

حضرت فرمود: ما اینجا علامت میگذاریم تا تصدیق قول تو باشد ،تو برو و پیام ما را برسان . به نزد سید ابوالحسن برو و بگو برخیزد و بیاید و آن مرد را حاضر کند و سود چند ساله از این زمین را از او بگیرد و به دیگران بدهد تا مسجد را بسازند .و باقی پول را از رهق که بخشی از اردهال است بیاورد و مسجد را تمام کند و یک نیمه ی رهق را وقف کرده ایم بر این مسجد که هر ساله وجوه آنرا بیاورند و صرف عمارت مسجد بکنند .به مردم بگو به این مسجد رغبت از خود نشان دهند و اینجا را عزیز بشمارند و چهار رکعت اینجا نماز بخوانند ،دو رکعت تحیت مسجد ،در هر رکعتی یک بار « الحمد » و هفت بار توحید « قل هو الله » و تسبیح رکوع و سجود ،هفت بار بگویند ،و دو رکعت نماز امام زمان که ،موقع خواندن سوره فاتحه به ( ایاک نعبد و ایاک نستعین ) رسیدند صد این را تکرار کنند و بعد از از آن ادامه فاتحه را تا آخر بخوانند و در رکعت دوم نیز به همین طریق و ذکر رکوع و سجده را هفت بار بگویند .پس از نماز « لا اله الا الله » و تسبیح حضرت زهرا بگویند و پس از آن به سجده رفته و و صد بار صلوات بفرستد .این دو رکعت نماز مانند دو رکعت نماز در کعبه است .پس از آن امام به من اشاره کرد که : برو ،من بیامدم .

مقداری راه که آمدم دوباره مرا صدا زدند و گفتند : « بزی در گله جعفر کاشانی چوپان هست ،باید آنرا بخری ،اگر مردم ده پولش را دادند بخر و اگر نه تو از پولهای خودت بخر و فردا شب به این جا بیاور و بکش . آنگاه شب هجدهم رمضان ،گوشت آن بز را بر بیماران و کسی که مرض سخت داشته باشد انفاق کن که پروردگار همه را شفا دهد ،آن بز ابلق است و موهای زیادی دارد و هفت علامت دارد سه تا در یک طرفش و چهار تایش در طرف دیگر .رفتم و مرا دوباره صدا زدند و گفت : هفتاد روز یا هفت روز ما اینجاییم .حسن بن مثله گفت : آمدم به خانه در فکر این ماجرا بودم تا صبح شد .نماز خواندم رفتم پیش علی المنذر اتفاق دیشب را برایش تعریف کردم .او با من آمد به جای دیشبی و گفت که قسم به خدا که علامتی که امام می گفت هست و آن این زنجیرها و میخ هاست . پس از آن به سراغ خانه سید ابوالحسن الرضا رفتیم .تا به در خانه رسیدیم خادمش گفت : از سحر گاه سید در انتظار توست ، تو از جمکرانی ؟ گفتم : بله ،به داخل خانه رفتم و سید خیلی احترام کرد . قبل از اینکه من چیزی بگویم گفت: ای حسن بن مثله من خواب بودم در خواب ، شخصی به من گفت :حسن بن مثله نامی از جمکران فردا پیش تو می آید حرف او را تصدیق کن و به حرفهایش اعتماد کن. از خواب بیدار شدم و تا الان منتظر تو بودم . حسن هم جریان را تعریف کرد و بلافاصله اسبها را زین کرده و رفتند . جعفر چوپان کنار ده گله داری می کرد ،حسن به میان گله رفت و آن بز در آخر گله می آمد . بز پیش حسن بن مثله دوید و خواست پول بز را بدهد که جعفر گفت این بز را تا حالا ندیده ام و در گله من نبوده است .

بز را به آن جایی که دستور داشته برده و کشتند . حسن بن مسلم را حاضر کردند و سودهای زمین را از او گرفتند و پولهای رسیده از رهق را آودره و مسجد را با چوب پوشانید و سید ابوالحسن زنجیرها و میخ ها را به قم برد و در خانه خود گذاشت .بیماران می رفتند و خود را به آن زنجیر می مالیدند و خدا آنها را شفا میداد.


بنام خدا
پاسخ:
یکی از مکان های مقدس و منتسب به امام زمان (عج) مسجد مقدس جمکران است که در شش کیلومتری شهر مذهبی قم قرار دارد. این مسجد بیش از یک هزار سال پیش به فرمان آن حضرت (عج) در بیداری (نه درخواب) تأسیس گردید که جلوه گاه عنایات و کرامات امام زمان (عج) و میعادگاه منتظران و شیفتگان قائم آل محمد (ص) است.
مرحوم میرزا حسین نوری در بارۀ تاریخچۀ تأسیس مسجد جمکران از قول شیخ فاضل حسن بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق (ره)، در کتاب "تاریخ قم"(1) از کتاب "مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین"(2) نقل کرده است(3):
شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می گوید: من شب سه شنبه 17 ماه مبارک سال 393 هـ. ق در خانۀ خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانۀ من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و خواستۀ امام زمانت (عج) را اجابت کن که تو را می خواند. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد (جمکران) است آوردند.
حضرت مهدی (عج) مرا به نام خواندند و فرمودند: برو به حسن بن مسلم بگو: این جا زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده ای... و آن گاه فرمود: "به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن را عزیز بدارند".(4)
آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در تأیید مسجد جمکران می فرماید: این مسجد شریف مورد احترام کافۀ شیعه بوده است، از غیبت صغرا تا به امروز که حدود یک هزار و دویست و دو سال می گذرد. همین طور که شیخ بزرگوار مرحوم صدوق کتابی به نام "مونس الحزین" دارند که حقیر آن نسخه را ندیده ام، ولی مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری استاد حقیر از آن کتاب نقل می فرماید، و بالجمله این مسجد مقدس مورد احترام علمای اعلام و محدثان کرام شیعه بوده و کرامات متعددی از مسجد جمکران دیده شده است.(5)
اما در بیان علت ساخت به موارد زیر می توان اشاره نمود:
اوّلاً: در فرهنگ اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای دارد، اعتبار و اهمیتی که اسلام به مسجد به عنوان پایگاه معنوی و توحیدی داده به هیچ نهادی نداده است. اقدام مهم رسول خدا (ص) پس از هجرت به مدینه، ساخت مسجد بود. با توجه به اهمیت و حساسیت و موقعیت جهانی شهر مقدس قم و توصیه هایی که در لسان روایات نسبت به آن وارد شده است، اقدام امام عصر (عج) در ایجاد و تأسیس این پایگاه معنوی و باعظمت، در راستای رشد و تعالی مؤمنان و ظرفیت بخشی به منتظران در دوران غیبت کبرا بوده است، این عنایت نیز می تواند در ادامۀ توصیۀ ائمه (ع) و تأکیدی بر مرکزیت شهر مقدس قم به عنوان اوّل پایگاه جهان تشیع در عصر غیبت باشد.
ثانیاً: تأسیس مسجد جمکران بر این اساس صورت گرفته است که جلوه گاه عنایات و کرامات امام عصر (عج) و میعادگاه منتظران و شیفتگان قائم آل محمد (عج) در عصر پر فتنه و سراسر آشوب غیبت باشد، تا مردم با مراجعۀ به این مکان نورانی و مشاهدۀ عنایات و کرامات آن حضرت (عج) بر ایمانشان افزوده گردد و از گزند توطئه های شیاطین جنی و انسی و شبهه افکنی دشمنان و شبهه افکنان اعتقادات دینی در امان باشند.
ثالثاً: از جمله دلایل ساخت این مسجد می توان به این نکته اشاره کرد که مردم از برکات معنوی مسجد بهره جسته، خود را در برابر دیده گان حضرت (عج) حاضر ببینند، عقده های خویش بر آن حضرت (عج) عرضه نمایند و برای ظهور یگانه منجی عالم بشریت دعا کنند.
اصولا در یک جامعۀ سراسر شیعی و در راستای سامان بخشیدن به تفکر ناب مهدویت، تقویت روح انتظار و نیز در جهت انسجام بخشی به دیدگاه های مختلف ادیان و مذاهب نسبت به جریان ظهور و شناخت ابعاد گستردۀ شخصیت الاهی و انسانی منجی، ضرورت وجود پایگاهی عظیم نظیر مسجد مقدس جمکران انکار ناپذیر است.(6)

پاورقی(1) این کتاب از تألیفات میرزا حسین نوری می باشد.

(2) از تألیفات شیخ صدوق «علیه الرحمه» است.

(3) میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ج نهم، ص 5.

(4) برای مطالعه جریان کامل بنای مسجد جمکران به نجم الثاقب، ص 392 -383 و سایت تخصصی مسجد مقدس جمکران، رجوع کنید.

(5) همان، ص 46.

بنام خدا
پاسخ:
یکی از مکان های مقدس و منتسب به امام زمان (عج) مسجد مقدس جمکران است که در شش کیلومتری شهر مذهبی قم قرار دارد. این مسجد بیش از یک هزار سال پیش به فرمان آن حضرت (عج) در بیداری (نه درخواب) تأسیس گردید که جلوه گاه عنایات و کرامات امام زمان (عج) و میعادگاه منتظران و شیفتگان قائم آل محمد (ص) است.
مرحوم میرزا حسین نوری در بارۀ تاریخچۀ تأسیس مسجد جمکران از قول شیخ فاضل حسن بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق (ره)، در کتاب "تاریخ قم"(1) از کتاب "مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین"(2) نقل کرده است(3):
شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می گوید: من شب سه شنبه 17 ماه مبارک سال 393 هـ. ق در خانۀ خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانۀ من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و خواستۀ امام زمانت (عج) را اجابت کن که تو را می خواند. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد (جمکران) است آوردند.
حضرت مهدی (عج) مرا به نام خواندند و فرمودند: برو به حسن بن مسلم بگو: این جا زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده ای... و آن گاه فرمود: "به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن را عزیز بدارند".(4)
آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در تأیید مسجد جمکران می فرماید: این مسجد شریف مورد احترام کافۀ شیعه بوده است، از غیبت صغرا تا به امروز که حدود یک هزار و دویست و دو سال می گذرد. همین طور که شیخ بزرگوار مرحوم صدوق کتابی به نام "مونس الحزین" دارند که حقیر آن نسخه را ندیده ام، ولی مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری استاد حقیر از آن کتاب نقل می فرماید، و بالجمله این مسجد مقدس مورد احترام علمای اعلام و محدثان کرام شیعه بوده و کرامات متعددی از مسجد جمکران دیده شده است.(5)
اما در بیان علت ساخت به موارد زیر می توان اشاره نمود:
اوّلاً: در فرهنگ اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای دارد، اعتبار و اهمیتی که اسلام به مسجد به عنوان پایگاه معنوی و توحیدی داده به هیچ نهادی نداده است. اقدام مهم رسول خدا (ص) پس از هجرت به مدینه، ساخت مسجد بود. با توجه به اهمیت و حساسیت و موقعیت جهانی شهر مقدس قم و توصیه هایی که در لسان روایات نسبت به آن وارد شده است، اقدام امام عصر (عج) در ایجاد و تأسیس این پایگاه معنوی و باعظمت، در راستای رشد و تعالی مؤمنان و ظرفیت بخشی به منتظران در دوران غیبت کبرا بوده است، این عنایت نیز می تواند در ادامۀ توصیۀ ائمه (ع) و تأکیدی بر مرکزیت شهر مقدس قم به عنوان اوّل پایگاه جهان تشیع در عصر غیبت باشد.
ثانیاً: تأسیس مسجد جمکران بر این اساس صورت گرفته است که جلوه گاه عنایات و کرامات امام عصر (عج) و میعادگاه منتظران و شیفتگان قائم آل محمد (عج) در عصر پر فتنه و سراسر آشوب غیبت باشد، تا مردم با مراجعۀ به این مکان نورانی و مشاهدۀ عنایات و کرامات آن حضرت (عج) بر ایمانشان افزوده گردد و از گزند توطئه های شیاطین جنی و انسی و شبهه افکنی دشمنان و شبهه افکنان اعتقادات دینی در امان باشند.
ثالثاً: از جمله دلایل ساخت این مسجد می توان به این نکته اشاره کرد که مردم از برکات معنوی مسجد بهره جسته، خود را در برابر دیده گان حضرت (عج) حاضر ببینند، عقده های خویش بر آن حضرت (عج) عرضه نمایند و برای ظهور یگانه منجی عالم بشریت دعا کنند.
اصولا در یک جامعۀ سراسر شیعی و در راستای سامان بخشیدن به تفکر ناب مهدویت، تقویت روح انتظار و نیز در جهت انسجام بخشی به دیدگاه های مختلف ادیان و مذاهب نسبت به جریان ظهور و شناخت ابعاد گستردۀ شخصیت الاهی و انسانی منجی، ضرورت وجود پایگاهی عظیم نظیر مسجد مقدس جمکران انکار ناپذیر است.


پاورقی
(1) این کتاب از تألیفات میرزا حسین نوری می باشد.

(2) از تألیفات شیخ صدوق «علیه الرحمه» است.

(3) میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ج نهم، ص 5.

(4) برای مطالعه جریان کامل بنای مسجد جمکران به نجم الثاقب، ص 392 -383 و سایت تخصصی مسجد مقدس جمکران، رجوع کنید.

(5) همان، ص 46.

سلام علیکم
باتشکر از هردواستادبزرگوار
مطلبی را هم بنده عرض میکنم خدمتتان:

طبق نوشته هایی که اززندگینامه ی شیخ صدوق دردست داریم این عالم جلیل و بزرگوار درسال 305 یا 306 چشم مبارکشان به جهان گشوده شده و در سال 381 هجری وفات یافته اند.

حال این اشکال بر نوشته های هردو بزرگوار وارداست که:
طبق نوشته ی جناب رسول قضیه ی جمکران درسال 293 اتفاق افتاده که اشتباه محض بودن این تاریخ توسط تاریخ نگاران مدتهاست که ثابت شده است. و شیخ صدوق که دراین زمان اصلا بدنیانیامده بوده چگونه این قضیه را مستقیما نقل میکند؟!
وطبق نوشته ی جناب صدیق اگراین قضیه در سال 393 اتفاق افتاده پس شیخ صدوق که در آن زمان وفات یافته بوده اند ،چگونه قضیه ای را بعداز وفات خود روایت(نقل) کرده اند؟؟!

ضمن اینکه کتاب مونس الحزین هم اکنون وجودندارد و درزندگینامه های معتبر ازشیخ صدوق ما حتی نامی ازاین کتاب راهم نمیبینیم؟!

والبته بایداین راهم عرض کنم تا سوء تفاهمی پیش نیاید:
این مسجد بلحاظ مسجدبودن و ازهمه مهمتر تنها پایگاه عشاق آقا برای ماشیعیان بسیار قابل توجه است و این مطالب صرفا جهت روشن شدن اذهان عمومی و روشن شدن اصل مطلب حداقل برای خودحقیر دراینجاقرارداده شده است.
قبلا از پاسخهای اساتیدبزرگوار به این مورداشتباه در مطالب درج شده شان نهایت تشکر و قدردانی را دارم.

از دوست عزيزي كه نقد فرموده اند بسيار سپاس گذارم . اما اينكه چون صدوق در سال 305 به دنيا آمده چگونه از كسي كه اتفاق در سال 293 برايش افتاده نقل كرده است ،ما از اين نمونه در تاريخ بسيار داريم كه حوادثي را نقل كرده اند كه خود شاهد نبوده اند و تقريبا مي توان گفت اكثر كتابهاي تاريخي از اين رويه نقل برخوردارند .مثلا كتابهايي كه درباره تاريخ انبيا نوشته شده همه اين اشكال را دارند در حالي كه مورخين به راحتي از آنها نقل مي كنند

رسول;1044 نوشت:
از دوست عزيزي كه نقد فرموده اند بسيار سپاس گذارم . اما اينكه چون صدوق در سال 305 به دنيا آمده چگونه از كسي كه اتفاق در سال 293 برايش افتاده نقل كرده است ،ما از اين نمونه در تاريخ بسيار داريم كه حوادثي را نقل كرده اند كه خود شاهد نبوده اند و تقريبا مي توان گفت اكثر كتابهاي تاريخي از اين رويه نقل برخوردارند .مثلا كتابهايي كه درباره تاريخ انبيا نوشته شده همه اين اشكال را دارند در حالي كه مورخين به راحتي از آنها نقل مي كنند

سلام علیکم
استادبزرگوار باتشکر از حضرتعالی بنده به این اشکال اشاره کردم چون منابع نقل کننده ی تاریخچه ی جمکران ازجمله سایت خودمسجدجمکران میگویند که این مسجد در زمان شیخ صدوق تاسیس شده است حال ضمن اینکه اصل اشکال وارده این نیست ، باتوجه به اثبات تاریخ 393 برای سه شنبه 17 ماه رمضان با استفاده از محاسبات تقویمی ،دراین مجال اشکال و جواب درمورد رقم 293 بی ثمر است.
و

atragin;1049 نوشت:
سلام علیکم
استادبزرگوار باتشکر از حضرتعالی بنده به این اشکال اشاره کردم چون منابع نقل کننده ی تاریخچه ی جمکران ازجمله سایت خودمسجدجمکران میگویند که این مسجد در زمان شیخ صدوق تاسیس شده است حال ضمن اینکه اصل اشکال وارده این نیست ، باتوجه به اثبات تاریخ 393 برای سه شنبه 17 ماه رمضان با استفاده از محاسبات تقویمی ،دراین مجال اشکال و جواب درمورد رقم 293 بی ثمر است.
و
سلام عليكم و از دقتهاي شما هم سپاسگذار و قدردانم ،احسنت‌ :Kaf: اما درباره كتاب مونس الحزين بايد بگويم كه :کتاب مونس الحزین را علامه آقا بزرگ تهرانی در الذریعه جلد 23 ،ص 282 ،مورد اشاره و تایید قرار داده و دلیل خود را نقل حسن بن محمد بن حسن قمی دانسته است . میرزای نوری در مستدرک الوسائل ،ابن شهر آشوب در مناقب ،علامه مجلسی در بحار الانوارو سسد بروجردی درجامع احادیث شیعه همه گی به کتاب مونس الحزین اشاره کرده و درستی آن را مورد قبول دانسته اند .پس با توجه به گستردگی نقل از مونس الحزین بوسیله مصنفان و مولفان به نام ،باید کتاب مونس الحزین را تایید کرد .

در مورد اماکن مذهبی اینگونه ابهامات زیاد است لذا همینکه قدمت تاریخی این مسجد را بیش از هزار سال بدانیم کفایت می نماید و چون یک مسجد است نه بارگاه و مقبره و ... نیاز به سند ومدرکی ندارد البته انتساب ان به امام زمان هم نه از اصول شیعه است نه از فروع و کسی با انکار این انتساب از دایره دین خارج نمی شود در قم مساجد دیگری هستند که از سوی امامان دستور ساخت ان رسیده مانند مسجد امام حسن عسکری ع در مرکز قم که کسی در سند ان تردید ندارد وهمینکه این مساجد ماوای عاشقان اهل بیت هستند نشان از روح معنوی موجود در انهاست

درباره این ادعا که مسجد جمکران در سال 393 درست شده ،و اینکه به لحاظ تقویمی روز سه شنبه 17 رمضان باید در سال 393 باشد به عرض می رسانم که کتابی که این مطلب از آن نقل شده ،کتاب مونس الحزین است که نویسنده آن شیخ صدوق است و به سال 381 ق از دنیا رفته است .خب این کتاب هم از روی تاریخ قم که نوشته حسن بن محمد حسن قمی است نوشته است ،و نویسنده تاریخ قم ،کتاب را در سال 378 ق نگاشته است . پس با این حساب اگر بگویم که مسجدسال 393 ق ساخته شده ،چگونه در کتاب تاریخ قم که سال 378 نوشته شده از آن خبر رسیده و علاوه بر ان چگونه شیخ صدوق که سال 381 از دنیا رفته از این کتاب نقل کرده است . پس به نظر می آید انچه صحیح است همان 293 قمری است . اما نکته دیگر آنکه به خاطر سال های کبیسه ،موضوع تفاوت روز ها بسیار اتفاق می افتاده است . مثلا در گذشته که کبیسه را حساب نمی کردند معمولا نوروز از اسفند ماه تا خرداد ماه در گردش بود تا آنکه تقویم جلالی نوشته شد و حسابهای نجومی به کمک رصدخانه ها دقیق تر شد .

رسول;1417 نوشت:
سلام عليكم و از دقتهاي شما هم سپاسگذار و قدردانم ،احسنت‌ :kaf: اما درباره كتاب مونس الحزين بايد بگويم كه :کتاب مونس الحزین را علامه آقا بزرگ تهرانی در الذریعه جلد 23 ،ص 282 ،مورد اشاره و تایید قرار داده و دلیل خود را نقل حسن بن محمد بن حسن قمی دانسته است . میرزای نوری در مستدرک الوسائل ،ابن شهر آشوب در مناقب ،علامه مجلسی در بحار الانوارو سسد بروجردی درجامع احادیث شیعه همه گی به کتاب مونس الحزین اشاره کرده و درستی آن را مورد قبول دانسته اند .پس با توجه به گستردگی نقل از مونس الحزین بوسیله مصنفان و مولفان به نام ،باید کتاب مونس الحزین را تایید کرد .

سلام علیکم
برادر بزرگوار از کتابهایی که نام بردید دو کتاب رنگی شده که در دسته ی کتب حدیثی هستند هر دو در نقل احادیثشان کتاب مونس الحزین را منسوب به فتال نیشابوری که متعلق به قرن ششم است می دانند!(قضیه را پیچیده تر هم کردید!)

در مورد روایات مستدرک هم نکاتی باید خدمتتان عارض شوم از نظرات دو عالم بزرگوار:

امام خمینی(ره) درمورد محدث نوری در انوار الهدايه في التعليقه علي الكفايه الطبعه الاولي موسسه تنظيم و نشر آثار الامام الخميني ج 1 صص 244 ـ.245میفرمایند:
«... صاحب فصل الخطاب الذي كان كتبه لايفيد علما و لاعملا و انما هو ايراد روايات ضعاف اعرض عنها الاصحاب و تنزه عنها اولوالالباب من قدما اصحابنا كالمحمدين الثلاثه المتقدمين ـ رحمهم الله ـ هذا حال كتب روايته غالبا كالمستدرك ولا تسال عن سائر كتبه المشحونه بالقصص و الحكايات الغريبه التي غالبها بالهزل اشبه منه بالجد و هوـ رحمه الله ـ شخص صالح متتبع الا ان اشتياقه لجمع الضعاف و الغرائب و العجائب و مالايقبلها العقل السليم و الراي المستقيم اكثر من الكلام النافع...» «... غالب كتاب هاي روايي محدث نوري مانند مستدرك الوسايل نه فايده علمي دارد و نه فايده عملي و مملو از احاديث ضعيفي است كه علماي شيعه از آنها رويگردانند و صاحب نظران از بزرگان شيعه مانند كليني و صدوق و طوسي به آنها وقعي نمي‌نهند. و از كتاب هاي غير روايي او نپرس كه پر است از داستان‌ها و حكايات عجيب كه اكثر آنها به شوخي شبيه‌تر است. البته او ـ كه خدا رحمتش كندـ فرد صالح و محققي بود لكن علاقه‌اش به جمع آوري منقولات ضعيف و عجيب و غريب و چيزهايي كه عقل سليم و نظر صائب آنها را نمي پذيرد بيشتر بود تا گردآوري مطالب نافع...»

حضرت آیت ا...عابدی حفظه ا...هم درمورد کتاب مستدرک الوسایل محدث نوری فرموده اند:من هرچه گشتم نتوانستم حتی یک روایت صحیح از اوپیداکنم.

رسول;3063 نوشت:
درباره این ادعا که مسجد جمکران در سال 393 درست شده ،و اینکه به لحاظ تقویمی روز سه شنبه 17 رمضان باید در سال 393 باشد به عرض می رسانم که کتابی که این مطلب از آن نقل شده ،کتاب مونس الحزین است که نویسنده آن شیخ صدوق است و به سال 381 ق از دنیا رفته است .خب این کتاب هم از روی تاریخ قم که نوشته حسن بن محمد حسن قمی است نوشته است ،و نویسنده تاریخ قم ،کتاب را در سال 378 ق نگاشته است . پس با این حساب اگر بگویم که مسجدسال 393 ق ساخته شده ،چگونه در کتاب تاریخ قم که سال 378 نوشته شده از آن خبر رسیده و علاوه بر ان چگونه شیخ صدوق که سال 381 از دنیا رفته از این کتاب نقل کرده است . پس به نظر می آید انچه صحیح است همان 293 قمری است . اما نکته دیگر آنکه به خاطر سال های کبیسه ،موضوع تفاوت روز ها بسیار اتفاق می افتاده است . مثلا در گذشته که کبیسه را حساب نمی کردند معمولا نوروز از اسفند ماه تا خرداد ماه در گردش بود تا آنکه تقویم جلالی نوشته شد و حسابهای نجومی به کمک رصدخانه ها دقیق تر شد .

سلام علیکم
استاد بزرگوار
اولا اینکه ظاهرا اشتباهی صورت گرفته چون کتاب تاریخ قم از مونس الحزین نقل کرده نه اینکه شیخ صدوق از تاریخ قم نقل کرده باشد.

و ثانیامحاسبات تقویمی که اخیرا با نرم افزارهای دقیقی صورت میگیرد رعایت تمام جوانب و نکته های تاریخی را دارد و مورداستنادعلمی است و دقت کنیم که از روی احتمالات (و بدون محاسبه) نمیتوان یقینیاتی را نتیجه گرفت که شما اول می فرمایید چون احتمالات بالانبوده پس باید تاریخی باشد پس باید در سال 293 اتفاق بیفتد و محاسبات تقویمی حتما اشتباهی در آنها موجوداست وگرنه باید درسال 293 روز سه شنبه درمی آمده!


موفق باشید.

با سلام و تشكر از ادامه بحث و پی گیری های دقیق تان . اما راجع به اشکالاتی که فرموده اید به عرض می رسانم : ما دو کتاب مونس الحزین داریم ،یکی از آن محمد بن فتال نیشابوری است و دیگری مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین است که از نوشته های ابی جعفر محمد بن بابویه قمی است . اتفاقا بحار الانوار از هر دو کتاب سخن به میان آورده است .در ج 43 ص 327 از مونس الحزین فتال و در ج 53 ص 230 از مونس الحزین شیخ صدوق ،یاد شده است . بعلاوه داستان جمکران را هم آورده و به خوبی هم توضیح داده است .اتفاقا صاحب مناقب هم مونس الحزین فتال را از مولفات او می داند نه مونس الحزین شیخ صدوق را . اما درباره سال که 293 است یا 393 به عرض می رسانم که صاحب بحار می گوید : لیلة الثلثاء السابع عشر من شهر رمضان المبارک سنة ثلاث وتسعین و ثلاثمائة این اتفاق افتاده است . بحث دیگه اینکه اگراین اتفاق در 393 قمری حادث شده است . و به قول شما تاریخ قم از مونس الحزین نوشته که البته درست هم همین است . پرسش باز هم به قوت خود باقی است . مگر این رویدادبه سال 393 قمری نبوده است ،چطور شیخ صدوق که به سال 381 از دنیا رفته آنرا نقل کرده ؟ در حالی که مولف مونس الحزین در سال 381 از دنیا رفته و این حادثه دوازده سال بعد از او اتفاق افتاده است ؟! البته در کتابی که به نام تاریخ قم از حسن بن محمد بن حسن به یادگار مانده ،چون بخشهای زیادی از کتاب از بین رفته ،هیچ خبری از این مسجد و تاریخچه آن در نسخه فعلی من ندیدم . اما اینکه به تقویم بسنده کنیم این هم جوابگو نیست . چرا که ما حوادثی داریم که به عنوان مثال در تاریخ آمده روز درگذشت ابراهیم پسر رسول الله آفتاب گرفت و این در حالی است که امروزه علم نجوم مدعی است در آن روز از ماه که ابراهیم از دنیا رفته اصلا چنین اتفاقی نیافتاده و خورشید گرفتگی در این روز از ماه محال است .

نكته دیگری که به نظرم رسید اینکه،همانگونه که می دانید امام زمان علیه السلام در سال 327 قمری به پرده غیبت کبری رفته و در پی آن در حدیثی فرمودند : هر کس قبل از صیحه آسمانی و خروج سفیانی اظهار دیدار مرا کند سخن او را به کذب ملحق بدانید . حال این پرسش به ذهن می رسد که چگونه امامی که هر گونه ارتباطی با خود را در دوره غیبت کبری نفی می کند ،در یک گردش آشکار ،در سال 393 قمری یعنی 66سال پس از غیبت کبری ،دستور ساخت مسجدی را می دهد که این مسجد قرار است برای همیشه ،مأوای ارادتمندان حضرتش باشد . اگر بفرمایید که ما نمونه هایی از دیدارهای دوران غیبت کبری بین امام علیه السلام و شیعیان را داشته ایم ،به عرض می رسانم که این دیدارها مساله شخصی است نه عمومی .یعنی مثلا اگر علامه حلی امام زمان را دیده ،مساله ای بین او امام بوده و شخصی است و در این دیدارها یک مساله عمومی را شاهد نیستیم . اما قضیه جمکران از آن جهت که مسجدی برای عموم شیعیان و علاقه مندان است ،فرق می کند . یعنی باید این مسجد طی دستوری در زمانی(غیبت صغری ) ساخته شود که مخالفت صریح با حدیث معروف دروغ بودن ادعای دیدار با امام زمان (غیبت کبری )نداشته باشد . پس ساخت مسجد جمکران باید در سال 293 قمری باشد نه 393 قمری .

سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان عیدتون هم مبارک باشه:hamdel:
چند سوال مهم:
1.مگر امام زمان در آخرین توصیشان نفرمودند هر کس درباره ارتباط با ما ادعایی داشت چه در خواب و چه در بیداری، او را تکذیب کنید؟!
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند...
2.چرا مسجد جمکران نه مسجد صاحب الزمان یا امام مهدی؟ چرا دنباله فامیلی خودش را روی مسجد گذاشته؟!
3. زمانی که این مسجد نبود مردم مشکل عظیمی را! که اکنون این مسجد حل می کند چگونه برطرف می کردند؟!
4.چرا در یک ده آن هم کنار قم؟!(برای این نبوده که مردم سر راه یک سری هم به آنجا بزنند؟!!:Cheshmak:)
5.ونهایتا چرا اماممان را در حد یک مسجد در یکی از دهات کوچک کرده ایم ؟!!!

هدی123;160852 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان عیدتون هم مبارک باشه:hamdel:
چند سوال مهم:
1.مگر امام زمان در آخرین توصیشان نفرمودند هر کس درباره ارتباط با ما ادعایی داشت چه در خواب و چه در بیداری، او را تکذیب کنید؟!
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند...

سرکار هدی سلام
عید شما هم مبارک
دقت بفرمایید پاسخ به پرسش ا- آنچه امام زمان فرمود مربوط به مدعیان دروغین بود و جنبه همه گانی نداشت. برای نمونه اگر دقت داشته باشید توقیع هایی در دسترس است که امام زمان علیه سلام به شیخ مفید یا دیگر علما مطالبی را نوشته اند و تایید یا رد فرموده اند این ها خود نشان از ارتباط با امام بود. اما آنچه مشکل بود ادعا های افراد سودجو بود نه همه. از طرف دیگر اگر دقت کنید در همان دوران و به نظرم در کتب کلامی نوبختیان شاهدیم که شیعیان برای دیدار با امام زمانشان دعا می کردند این مطلب در منابع دیگر هم هست که بنده در پایان نامه بخشی از آن را گرد آوری کرده ام. خود این قضیه نشان می دهد که مردم امیدوار بودند تا مولایشان را ببینند. اما محل تولید شدن اشکال شما اینجاست که یک جمله را به طور کامل به همه جا گسترش داده اید. در حالی که این گونه نیست و سبک مرتبطین به وحی این گونه سخن گفتن نیست. مثلا در قرآن آیه 34 لقمان می فرماید: ما تَدْري نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْري نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ.كسى نمى ‏داند فردا چه به دست مى ‏آورد، و كسى نمى‏ داند در كدامين سرزمين مى ‏ميرد. در حقيقت، خداست [كه‏] داناى آگاه است. در این آیه اشاره می شود که هیچ کس نمی داند کجا می میرد در حالی که اگر سری به تاریخ بزنید یا پای خاطرات مربوط به همین شهدای جنگ خودمان اگر بنشینید می شنوید که کم نبودند کسانی که می دانستند کجا و چگونه می میرند. همانگونه که در تاریخ بارها پیامبر و ائمه برای افرادی این مساله را پیشگویی کردند. آنچناکه پیامبر به ابوذر فرمود تو در ربذه خواهی مرد.
پس این که ما برخی از سخنان را به همه سرایت بدهیم اشتباه است چرا که معمولا هر سخنی استثنی دارد.

2.چرا مسجد جمکران نه مسجد صاحب الزمان یا امام مهدی؟ چرا دنباله فامیلی خودش را روی مسجد گذاشته؟!
پاسخ به پرسش 2- نامگذاری مساجد به نام دیه ها و یا شهرها فراوان در تاریخ دیده می شود. امام نیز در این باره نفرمود نام مسجد چه باشد. این مسجد به مسجد روستای جمکران معروف بود که بعدا به اختصار مسجد جمکران گفته می شد. آن شخص هم نام خودش را روی مسجد نگذاشته است بلکه خود او را نیز مردم به این نام خطاب می کردند. حسن بن مثله نام کامل او بود که در دیدار با سید در قم نیز او به حسن بن مثله با این عبارت سوال کرد که تو حسن بن مثله هستی؟ نگفت تو جمکرانی هستی.

3. زمانی که این مسجد نبود مردم مشکل عظیمی را! که اکنون این مسجد حل می کند چگونه برطرف می کردند؟!
پاسخ به پرسش 3- آغاز کار جمکران با سربریدن گوسفند مشخص شده از سوی امام زمان بود که در محل جمکران سر بریده شد و گوشتش بین مریضان تقسیم شده که همه شفا گرفتند. همچنین زنجیرهایی که سید به خانه اش برده بود نیز هر کسی به خود می مالید شفا می گرفت. گر چه گزارشهای خیلی کمی از این مسجد به ما رسیده است اما اعمال مسجد نشان می دهد که این مشکل گشایی مربوط به دوران ما نیست. اما شهرت این مسجد به این اندازه که امروزه هست نبوده است. و این عیبی بر مسجد نیست چرا که مسجد همواره این کاستی را به مرامجعه علما و بزرگان که سبب رونقش می شدند برطرف می نموده است.اینکه مردم نمی آمدند مشکل مسجد نیست مشکل مردم است همانطور که مردم صدسال به زیارت قبر امام علی نرفتند و مشکلشان را نتوانستد از این طریق حل کنند اما امروزه این مزار مطهر مامن عاشقان است.
4.چرا در یک ده آن هم کنار قم؟!(برای این نبوده که مردم سر راه یک سری هم به آنجا بزنند؟!!:cheshmak:)
پاسخ به پرسش 4- این گونه استدلال کردن درست نیست. ربطی به کنار قم بودن هم ندارد. ا گر بخواهیم این طور استدلال کنیم می توان گفت کعبه را نیز ابراهیم برای سرکشی به خانواده خودش ساخت تا مردم بیایند و خانواده اش تنها نباشند و اصلا بحث خدا پرستی نبود و ... این نحو استدلال بیهوده است. ما درباره مسجد جمکران به اسنادی استناد می کنیم که بیش از هزار سال قدمت دارند
5.ونهایتا چرا اماممان را در حد یک مسجد در یکی از دهات کوچک کرده ایم ؟!!!

پاسخ به پرسش 5-ما ائمه را کوچک نکرده ایم بلکه مراجعه به این مسجد برای یادکرد امام و یادمان اوست نه اینکه ما امام را در حد و اندازه مسجد جمکران بدانیم. اگر چنین بود در عرفه و ایام حج به دنبال امام در عرفات نمی بودند و برای دیدارش دعا نمی کردند.


با تشکر


تصويري از مسجد واسه علاقه مندان :

اینکه جمکران مسجد بوده که برخی علما به آنجا رفته اند شکی نیست.
اما مساله ای که هست انتساب این مسجد به امام زمان است.
آیا دلیل این انتساب صرفا خواب فلان کس است؟ یا دلیل دیگری هم وجود دارد؟
اگر دلیل دیگری نیست چرا این مسجد را به امام زمان منتسب میکنیم؟
من دلیلهای دوستان رو خوندم اما به نظرم هیچ کدوم قطعی نیومد. مساله هم مساله حساسی است و انتساب یک مسجد به یک از ائمه چیز کمی نیست. در کل شما کدام دلیل را قطعی میدانید؟
از کارشناسان میخوام که حتما جواب بدن

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام خدمت همه دوستان محترم که در این بحث شرکت نمودند
مطالبی که دوستان در مورد تاریخچه مسجد جمکران بیان نمودند خوب و مفید بود و اشکالاتی هم که مطرح نمودند به جا بود این که در کتاب مونس الحزین آمده و کتاب منتسب به شیخ صدوق است و تاریخ فوت شیخ صدوق به سال واقعه حسن بن مثله جمکرانی نمیخورد، در این مطالب تناقض وجود دارد.
اما نکته مهمی که اینجا وجود دارد اینکه شعائر الهی باید حفظ شود و در ترویج آن باید کوشید. اصلا تصور کنیم که این جریان صحت تاریخی ندارد و یا معارض دارد، آیا نمیتوان به این مسجد به چشم مرکز تجمع منتظران حضرت مهدی نگاه کرد؟ آیا نمیتوان لا اقل به چشم یک مسجد به این مکان نگاه کرد؟ ولو جریان حسن بن مثله جمکرانی صحت تاریخی نداشته باشد. اگر چه برخی از علما و بزرگان و مراجع بر حقیقت جریان این مسجد صحه گذاشتند و حتی کتاب مونس الحزین را تایید کردند اما با همه این احوالات میتوان گفت این مکان مسجدی است که در آن مسلمین حضور یافته و طلب مغفرت از خداوند و دست توسل به صاحب الزمان میزنند و در همین حد هم کافی است. و این که سوال شده بود این مسجد چرا به اسم امام زمان است ؟ چه اشکالی در نامگذاری این مسجد به نام حضرت حجت وجود دارد مانند مساجد دیگر که به نام اهل بیت و معصومین گذاشته شده است همچنین مسجد جمکران هم به نام امام زمان معروف شده که منافاتی در این بین وجود ندارد .

جمع بندی پرسش: جمکران از چه زمانی تاسیس شده و داستان ساخت آن چه مقدار مستند است؟ پاسخ: مرحوم محدث نوری در آثار خود مستدرک الوسائل،(1) جنة المأوی(2) و نجم الثاقب(3) موضوع ساخت مسجد جمکران را بیان کرده است. وی می­نویسد: «حسن بن مثله جمکرانی نقل کرده که خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)رسیده و در این دیدار، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از وی خواسته که از حسن بن مسلم درخواست کند که دیگر در این زمین (زمینی که بعدها مسجد جمکران در آن ساخته شد) کشاورزی نکند و به سید ابوالحسن که از علمای قم بوده بگوید که با دریافت مبالغی که حسن بن مسلم از کشاورزی چند ساله در زمین مذکور به دست آورده، در آنجا مسجدی بنا کند. بر این اساس، پس از این ماجرا سید ابوالحسن مسجدی با سقفی از چوب در مکانی که حدود آن به وسیله امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشخص شده بود، احداث کرده است.»(4) محدث بر این باور است که مولف کتاب تاریخ قم به نام حسن بن محمد بن حسن قمی(قرن چهارم هجری) و آقا محمد علی صاحب کتاب نقدالرجال فرزند وحید بهبهانی(1144-1216ق) داستان تاسیس مسجد جمکران را در کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین از شیخ صدوق، دیده­اند و آن را نقل کرده­اند. مرحوم مجلسی هم موضوع مسجد جمکران را از کتاب مونس الحزین نقل کرده است.(5) بنابر نظر ناصر الشریعه مولف تاریخ قم تاسیس مسجد جمکران در سال 293ق رخ داده است.(6) در هر صورت، درباره جريان مسجد جمکران مؤيدات فراواني وجود دارد که دلالت بر صدق و راست گويي «حسن بن مثله جمکراني» دارد.از سوي ديگر سيره بزرگان دين نيز آن بوده است که به اين مسجد مشرف شده و در آن به عبادت مي پردازند . براي اين مکان مقدس، احترام خاص قايل مي باشند . ديگران را نيز به حضور به اين مسجد جهت دعا و زيارت سفارش مي کنند، از جمله آيه الله ناصر مکارم شيرازي، ضمن دعوت ديگران به اين مسجد در جواب سوالي فرمود: داستان مسجد جمکران در بيداري بوده و روايت آن در کتب معروف نقل شده است . علماي بزرگ اهميت خاصي براي اين مسجد قايل قايل بوده اند(7) .مي توان گفت روايت مربوط به اين مسجد مقدس مورد تاييد بيش تر بزرگان است. پی نوشت: 1. نوری،‌ حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البیت،1408ق، قم، ج۳، ص۴۴۷. 2. نوری، حسین، جنة المأوی فی ذکر من فاز بلقاء الحجة، تحقیق: مرکز الدراسات التخصصیه فی لامام المهدی، مؤسسه السیدة المعصومة، ۱۴۲۷ق،قم، ص۵۴-۵۸. 3. نوری، حسین، نجم الثاقب فی احوال الامام الغائب، مسجد جمکران، ۱۳۸۴ق، قم، ج۲، ص۴۵۴-۴۵۸. 4. نوری، پیشین 5. مجلسي، بحارالانوار، انتشارات اسلاميه، 1363ش، تهران، ج 53، ص 230و232 6. ناصر الشریعه، محمدحسین، تحقیق: علی دوانی، تاریخ قم، رهنمون، 1383ش، قم، ص۲۳۹. 7. مکارم شيرازي ، استفتائات، ج 1، ص 496.      
موضوع قفل شده است