نه خب معلوم بود دیگه
یعنی اینکه کسی که داره از جاده راست طی طریق میکنه پس خودش راهش و پیدا میکنه بهر حال اخرش میرسه به مقصد
اما اونی که در دل جنگل تاریک در باتلاق گیر افتاده و کمک میخواد طبعا برای اون جمعیت بیشتری می دوئن نجاتش بدن تا اون شخصی که توی جاده دچار مشکل شده ...این طبیعی هست!
[/]
بازم متوجه نشدم
یعنی در واقع ارتباط این مثال رو با موردی که من گفتم متوجه نشدم
یه داستانی هست که حتماً شنیدید و کلیپ صوتی اش رو من از همین سایت دانلود کردم
جریان این بود که پسری بوده که اهل هر جور گناهی که بگید بوده...شب عاشورا با ماشینش داشته تو شهر تاب میخورده و یه دختر چادری رو سوار میکنه که ببره برای...
دختره التماسش میکنه و قسمش میده تو را به فاطمه زهرا دست از من بردار و....
خلاصه پسره هم پیاده اش میکنه و میره خونه تلویزیون رو روشن میکنه و روضه امام حسین از تلویزیون پخش میشده و منقلب میشه و توبه میکنه
و بعدا زیارت کربلا میره مکه میره و بعد میره خواستگاری .در خواستگاری تا چشم دختر به پسره میفته گریه میکنه و داد و بیداد که این پسره رو دیشب حضرت زهرا به من در خواب نشون داده و گفته این پسر اومد خواستگاری ات من ضامنش هستم و ردش نکن و.....
سوال من اینه که چنین کسی که یک عمر گناه میکرده فقط برای یه بار گناه نکردن اینجور برکاتی حاصلش میشه و حضرت زهرا ضامنش میشه. ..ااما چرا ماهایی که سالها سعی کردیم خودمون رو حفظ کنیم اگه در موقعیت گناه قرار گرفتیم گناه نکنیم به نامحرم نگاه نکنیم و...، نتیجه ای از این کارها نگرفته ایم هیچوقت؟
بفرما اینم جواب سوال
اولا که خدا هر کس رو بخواد هدایت میکنه
دوما اکثر اون افرادی که یک شبه تغییر کرده اند نقطه مثبتی داشتند
به یک چیز مقید بودند
مثلا مرام و معرفت داشتن یا احترام حالیشون میشده و خیلی چیزای دیگه
همون مایه نجاتشون میشه
اما سوال دوم
اینکه شما این همه سال گناه نکردی
وظیفت بوده
تازه یکی باید بیاد ثابت کنه واقعا گناه نکردی و هدف رضایت خدا بوده
چرا نتیجه نگرفتی ؟ به خدا نزدیک تر نشدی ؟
حالا اگر همه این ها هم باشه
دو دلیل داره که خدا دعات رو مستجاب نمیکنه
1. به صلاحت نیست
فرض کن دعات مستجاب بشه و تو جنبه نداشته باشی و بیوفتی به گناه و بری به جهنم !!
2. بعدا مستجاب خواهد شد ان شالا
حالا اینکه چرا خدا اینجوریه چون بنده اش رو دوست داره
هر چی ادعات بزرگتر باشه
امتحانت بزرگتره
تو وقتی ادعای مسلمونیت میشه باید تو سختی ها خودتو نشون بدی نه تو خوشی ها
سلام
برداشت من از نظرشون این بود که
این کجا و آن کجا؟
اون اقا تو مرداب گناه گرفتار بوده هر روز بدتر از قبل
تو اون شرایط خیلی سخت که عادت به گناه داشته و ترکش خیلی سخت بوده به حرمت حضرت زهرا(س) دست از کارش میکشه
این خیلییییییییی حرفه به نظرم
یکی که تا این حد گناهکار بوده حرمت قائل میشه و عمل میکنه
همونطور که جناب کنجکاو بی گناه هم گفتن ما وظیفمونه گناه نکنیم نباید طلبکار باشیم در عوض وظیفمون طلب چیزی بکنیم.بهتره جای عوض بدل بگیم خدایا به خاطر لطف و کرمت به ما چیزی بده نه به خاطر اینکه ما خیلی خوبیم!!!
البته اینا رو اول باید به خودم بگم از همه داغون ترم و همیشه از خدا طلبکار
یعنی خدا کمکمون کنه خدا ما رو به حال خودمون رها نکنه خدا خیلی مهربون تر از این حرفهاست که ماها فکر میکنیم خلاصه همونطوری باهاهمون رفتار کنه که هست:Gol:
سلام. دوستان تو اسلام همچین چیزی هست که هرکس یه کوپنی برای لذت جنسی داره و با گناه ازش کم میشه؟
سلام علیکم:Gol:
بدون شک، گناه و نافرمانی خدا که مظهر ناسپاسی است بر سلب توفیقات انسان تأثیر می گذارد چنانکه پرهیزکاری و تقوا بر جلب توفیقات انسان مؤثر است. چنانکه قرآن می فرماید: "لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ؛ اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود."(ابراهیم/7) چنانکه در آیه شریفه می بینیم شکر و سپاسگزاری نعمات الهی که جلوه حقیقی آن با تقوا و پرهیزکاری و انجام عملی وظایف بندگی است موجب فزونی توفیقات و نعمات الهی می شود و اما نتیجه ناسپاسی و کفران نعمات که مظهر واقعی آن گناه و عصیان است، را عذاب و قهر شدید خداوند بیان می کند که کاسته شدن توفیقات و نعمات یکی از مصادیق این عذاب است.
اصولاً نوع رویکرد ما با نعمات الهی، فزونی یا کاستی آن را رقم می زند، لکن کاسته شدن نعمت در وقت گناه به معنای کاسته شدن ظاهری نیست بلکه می تواند اشاره به کاستی و یا سلب خیرات و برکات معنوی و حقیقی نعمت باشد -در حالیکه ظاهراً نعمت باقی است- اما این نعمت، نه تنها برای شخص برخوردار، لطفی ندارد بلکه موجب فرورفتن بیشتر در پرده های "غفلت و حجاب" و "ضلالت و تباهی" باشد که به عذاب الهی منتهی می شود.
از این رو شاید به حسب ظاهر، در فرض سؤال شما، با گناه و عصیان از کوپن توان جنسی فرد کاسته نشود اما خیرات و برکات معنوی و حقیقی بسیاری در اثر این رویکرد نامبارک از فرد سلب خواهد شد.
پاسخ: در جمعبندی بحث "تأخیر در ازدواج به علت گناه و خودارضایی" نکاتی را بیان می کنیم:
اول. خود ارضایی از نظر اسلام گناه کبیره و حرام است. و وجود بعضی از مشکلات باعث از بین رفتن حرمت این عمل نمی شود. پیامدهای بسیار خطرناکی برای خودارضایی وجود دارد که شامل پيامدهاي جسماني، پيامدهاي روحي و رواني، پيامدهاي اجتماعي و پیامدهای بد معنوی است. اگر براي كسي به هر دليلي امكان ازدواج نباشد، چنين شخصي تحت هيچ عنوان مجاز نيست روي به گناه و از جمله خود ارضائی آورد بلکه یا بايد مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممكن فراهم آورده، يا خود را كنترل كرده از الوده شدن به گناه حفظ کند.
دوم. بین خودارضایی و تأخیر در ازدواج رابطه مستقیم وجود ندارد به این معنا که اگر کسی خودارضائی کرد گرفتار وضعیتی می شود که مانعی تکوینی و حقیقی در مسیر ازدواجش ایجاد می شود. البته ممکن است کسی که گرفتار چنین گناهی شده بدلیل آثار سوء روحی و روانی و ضعف جسمانی که در پی دارد، خواه ، ناخواه با اختیار از ازدواج گریزان شود و تا مدتها تن به ازدواج ندهد اما اینگونه نیست که تکویناً چنین تأخیری در باطن این عمل ناشایست باشد.
سوم. با مراجعه به منابع دین مشاهده می کنیم؛ توصیه دین به جوانان، اعم از اینکه گرفتار چنین وضعیت گناه آلودی شده و یا نشده اند این است که با کمک و مساعدت والدین و آسان گرفتن امور، اسباب این امر مقدس یعنی ازدواج را برای خود فراهم سازند. اتفاقاً این توصیه ها، برای کسانی که گرفتار خودارضائی و گناهان جنسی هستند از شدت بیشتری برخوردار است. ناگفته نماند غوطه ور شدن در گناه موجبات سلب توفیقات بسیاری را برای انسان فراهم می آورد. از اینرو انسان باید از گناهانی که مرتکب می شود توبه نماید که بهترین نوع توبه، توبه عملی است و توبه عملی نیز اقدام به ترک گناه است. با این بیان، اقدام به ازدواج راهکاری عملی برای خلاص از وضعیت گناه آلود قبلی است.
چهارم. در پاسخ کسی که می گوید: "اگه کسی ازدواج کنه میگیم خدا کمکش کرده و شرایط را برایش مهیا کرده ولی اگر کسی مجرده و میخواد ازدواج کنه و نمیشه میگیم تقصیر خودشه؟!" گفتنی است: همین معنا در آیات قرآن مورد اشاره قرار گرفته آنجا که به پیامبرش می فرماید: "مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا" هر خيری که به تو رسد از جانب خداست و هر شری که به تو رسد از جانب خود تو است تو را به رسالت به سوی مردم فرستاديم و خدا به شهادت کافی است. (نساء 79) بر این اساس خیراتی که در توفیق ازدواج بموقع نصیب فرد می شود و اصولاً همه توفیقات انسان از ناحیه خداست و سیئات و گرفتاری هایی که در اثر تأخیر ازدواج نصیب فرد می شود ناشی از سوء تدبیر و بی تدبیری خود فرد است.
پنجم. البته عوامل مختلفی بعنوان مانع در سلب توفیقات دخالت دارد: 1. گاهی بی تدبیری و سوء رفتار خود ما موجب این امر می شود. 2. گاهی مشکلات خانوادگی مانع می شود. 3. گاهی این امر داخل در امتحان الهی است (همه زندگی انسان امتحان است). 4. گاهی عوامل خارجی مثل همسایگان بدخواه مانع هستند. (باید هجرت را پیشه کرد) 5. گاهی تقدیر افراد در دعا و تصدق و اقدام به خیری نهفته است. 6. گاهی ازدواج در تقدیر فرد نوشته شده اما زمانش تأخیر دارد باید صبر و رضا را پیشه کرد. 7. و ... از این رو نمی توان هر گونه تأخیر در ازدواج و یا محقق نشدن ازدواج برای فردی را دلیل تقصیر و گناهکاری فرد دانست. اصولاً چنین قضاوتی در توان و عهده ی ما نیست و حق نداریم چنین قضاوتهایی در باره افراد کنیم.
ششم. مضافاً اینکه چنانکه هیچ اتفاقی اعم از خیر و توفیق و یا شر و سلب توفیق بدون حکمت نیست بدون دلیل و علت هم نمی تواند باشد. در احوالات برخی اولیاء الهی نظیر آیت الله نخودکی و شیخ رجبعلی خیاط و دیگران ... گفته شده که افرادی که مانعی در توفیقات زندگیشان داشته اند و یا درد و گرفتاری داشته اند به ایشان مراجعه می کردند و ایشان علت این مشکله را فلان ظلم یا حق و ناحق کردن و یا دل شکستن دیگران و ... بیان کرده اند که تحقیقاً پس از رفع علت مشکل ایشان هم مرتفع گردیده است.
هفتم. بدون شک، همه اتفاقاتی که در زندگی ما رخداد می کند چه خوب و چه بد! چه مطابق میلمان چه مخالف میلمان! چه اقبال امور و چه ادبار آنها! هیچکدام خارج از دایره حکمت الهی نیست. چون مجموعه ی نظام هستی و همه اتفاقات و حوادث و حتی تدبیرهای ریز و درشت ما، همه و همه جزو کوچکی از مجموعه ی بزرگ اراده حکیمانه خداوند است.
هشتم. ناگفته نماند فلسفه ی آفرینش انسان و نشان کمال انسانی وابسته به تحقق امر ازدواج یا عدم آن نیست، بلکه ازدواج امری است مانند دیگر امور پیش روی انسان ... همانطوری که داشتن ثروت و تمکن مالی دلیل بر برتری و عزت و شرف افراد نیست، ازدواج هم چنین است. ازدواج در حقیقت راهکاری مقدس برای پاسخگویی به نیاز تکوینی انسان است و البته این حق طبیعی همه افراد است که بدان دست یابند اما در مسیر تحقق مطلوب آن، عوامل و موانع(آشکار و مخفی)بسیاری دخالت دارند که انسان باید با حسن تدبیر و رفتار و توسل و توکل، زمینه های تحقق مطلوب آن را فراهم سازد. گاهی عدم آشنائی ما با این عوامل و موانع، تحقق آن را به تأخیر انداخته و یا بطور کلی از انسان سلب می کند. از این رو نباید پیامدهای آن را مستقیماً به خداوند نسبت داد و یا حتی انگشت اشاره مان را به سوی دیگران دراز کنیم.
نهم. همچنین این قبیل مسائل خارج از برنامه امتحانات الهی انسان نیست، بدون شک، این امتحانات و آزمون های سخت و دشوار، برای بندگان خوب و خداجو بیشتر است زیرا کسانی که با انتخابی آگاهانه و عالمانه، طریق و سبیل بندگی را برگزیده اند باید صداقتشان مورد آزمایش قرار گیرد، چنین نیست که هر کس به محض آنکه مدعی بندگی و عبودیت شد در سِلک بندگان قرار گیرد. فلذا این ادعا سرآغاز آزمونها و امتحانات سخت و دشوار گونه گون است تا مدَّعا ثابت شود. ضمن آنکه بندگان خوب خدا بدلیل امکان خطا و ناپرهیزکاری، شائبه ها و آلودگی هایی نیز در طول حیاتشان دارند از آنجاییکه در اراده خداوند است که چنین بندگانی را پاک ملاقات کند این سختی ها و دشواری ها را در مسیر زندگی اش قرار می دهد تا از این طریق پاک و وارسته شده و نیز بر درجه ی قربش افزوده گردد.
دهم. در پاسخ به این اشکال که "اگر اینطوریه چرا دختران بی حجاب راحتر انتخاب می شن و راحتر ازدواج می کنند !" گفتنی است: نوع انتخاب هر کسی مرهون میزان شناخت وی از ارزش واقعی خود و دیگران است. برخی خریدهاشان را از بازار دست فروشها تهیه می کنند، برخی از پشت ویترینها و عده ای برای تهیه مایحتاج شان به مرکز و منبع اصلی راه می یابند، خصوصاً کسانی که طالب خرید جواهر و گوهر هستند در این دسته بندی بیشتر خودنمایی می کنند. فلذا می توان مورد سؤال شما را در تفاوت ارزش و قیمت حقیقی این قبیل افراد بر اساس نوع رویکرد و عملکردشان دانست. از این رو زود انتخاب شدن یا زود انتخاب کردن، نمی تواند دلیل عزت و شرف و برتری و امتیاز باشد بلکه درست انتخاب شدن و درست انتخاب کردن اصیل و ارزشمند است.
نتیجه آنکه؛ گناه و معصیت، خصوصاً اصرار بر گناه علاوه بر اینکه آثار زیانباری بر روح و روان و معنویت انسان دارد موجبات کوتاهی عمر انسان، کم شدن رزق و روزی، سلب توفیقات مختلف، دوری از رحمت الهی، تنفر و بی آبرویی نزد مردم، فراهم شدن مشکلات و بن بستهای لاینحل در زندگی و عقوبت های گوناگون دنیوی و اخروی را فراهم می سازد. اما چنانکه پیشتر گفتیم مجدداً تأکید می کنیم بصورت مستقیم و بعنوان یک اثر وضعی تکوینی چنین نیست که موجب تأخیر در ازدواج افراد شود. البته ناگفته نماند فرد پس از ازدواج، باید سبیل تقوا و پرهیزکاری را سرلوحه کار و زندگیش قرار دهد تا کاملاً از گناهان جنسی و غیر آن مصونیت یابد، بعبارتی ازدواج شرط لازم برای ایمن ماندن از گناهان جنسی است اما شرط کافی نیست. چه بسا افرادی که بدلیل دارا نبودن روح اخلاق و تقوا حتی پس از ازدواج، گرفتار گناهان جنسی هستند و به همین دلیل زمینه فساد خود و اهل خود را فراهم ساخته، خیری ماندگار در ازدواجشان مشهود نبوده است.
کاربر مهمان خوش آمدید
بازم متوجه نشدم
یعنی در واقع ارتباط این مثال رو با موردی که من گفتم متوجه نشدم
آقا یکی نمیاد جواب این سوال آخرم و جواب جناب پرنس کوچولو رو به من تفهیم کنه؟
:vamonde:
بفرما اینم جواب سوال
اولا که خدا هر کس رو بخواد هدایت میکنه
دوما اکثر اون افرادی که یک شبه تغییر کرده اند نقطه مثبتی داشتند
به یک چیز مقید بودند
مثلا مرام و معرفت داشتن یا احترام حالیشون میشده و خیلی چیزای دیگه
همون مایه نجاتشون میشه
اما سوال دوم
اینکه شما این همه سال گناه نکردی
وظیفت بوده
تازه یکی باید بیاد ثابت کنه واقعا گناه نکردی و هدف رضایت خدا بوده
چرا نتیجه نگرفتی ؟ به خدا نزدیک تر نشدی ؟
حالا اگر همه این ها هم باشه
دو دلیل داره که خدا دعات رو مستجاب نمیکنه
1. به صلاحت نیست
فرض کن دعات مستجاب بشه و تو جنبه نداشته باشی و بیوفتی به گناه و بری به جهنم !!
2. بعدا مستجاب خواهد شد ان شالا
حالا اینکه چرا خدا اینجوریه چون بنده اش رو دوست داره
هر چی ادعات بزرگتر باشه
امتحانت بزرگتره
تو وقتی ادعای مسلمونیت میشه باید تو سختی ها خودتو نشون بدی نه تو خوشی ها
سلام. دوستان تو اسلام همچین چیزی هست که هرکس یه کوپنی برای لذت جنسی داره و با گناه ازش کم میشه؟
سلام
برداشت من از نظرشون این بود که
این کجا و آن کجا؟
اون اقا تو مرداب گناه گرفتار بوده هر روز بدتر از قبل
تو اون شرایط خیلی سخت که عادت به گناه داشته و ترکش خیلی سخت بوده به حرمت حضرت زهرا(س) دست از کارش میکشه
این خیلییییییییی حرفه به نظرم
یکی که تا این حد گناهکار بوده حرمت قائل میشه و عمل میکنه
همونطور که جناب کنجکاو بی گناه هم گفتن ما وظیفمونه گناه نکنیم نباید طلبکار باشیم در عوض وظیفمون طلب چیزی بکنیم.بهتره جای عوض بدل بگیم خدایا به خاطر لطف و کرمت به ما چیزی بده نه به خاطر اینکه ما خیلی خوبیم!!!
البته اینا رو اول باید به خودم بگم از همه داغون ترم و همیشه از خدا طلبکار
یعنی خدا کمکمون کنه
خدا ما رو به حال خودمون رها نکنه
خدا خیلی مهربون تر از این حرفهاست که ماها فکر میکنیم خلاصه همونطوری باهاهمون رفتار کنه که هست:Gol:
سلام علیکم:Gol:
بدون شک، گناه و نافرمانی خدا که مظهر ناسپاسی است بر سلب توفیقات انسان تأثیر می گذارد چنانکه پرهیزکاری و تقوا بر جلب توفیقات انسان مؤثر است. چنانکه قرآن می فرماید: "لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ؛ اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود."(ابراهیم/7) چنانکه در آیه شریفه می بینیم شکر و سپاسگزاری نعمات الهی که جلوه حقیقی آن با تقوا و پرهیزکاری و انجام عملی وظایف بندگی است موجب فزونی توفیقات و نعمات الهی می شود و اما نتیجه ناسپاسی و کفران نعمات که مظهر واقعی آن گناه و عصیان است، را عذاب و قهر شدید خداوند بیان می کند که کاسته شدن توفیقات و نعمات یکی از مصادیق این عذاب است.
اصولاً نوع رویکرد ما با نعمات الهی، فزونی یا کاستی آن را رقم می زند، لکن کاسته شدن نعمت در وقت گناه به معنای کاسته شدن ظاهری نیست بلکه می تواند اشاره به کاستی و یا سلب خیرات و برکات معنوی و حقیقی نعمت باشد -در حالیکه ظاهراً نعمت باقی است- اما این نعمت، نه تنها برای شخص برخوردار، لطفی ندارد بلکه موجب فرورفتن بیشتر در پرده های "غفلت و حجاب" و "ضلالت و تباهی" باشد که به عذاب الهی منتهی می شود.
از این رو شاید به حسب ظاهر، در فرض سؤال شما، با گناه و عصیان از کوپن توان جنسی فرد کاسته نشود اما خیرات و برکات معنوی و حقیقی بسیاری در اثر این رویکرد نامبارک از فرد سلب خواهد شد.
موفق باشید ...:Gol:
بنام خدا
سلام و تشکر از مشارکت همه دوستان:Gol:
سؤال: آیا خودارضایی موجب تأخیر ازدواج می شود؟
پاسخ: در جمعبندی بحث "تأخیر در ازدواج به علت گناه و خودارضایی" نکاتی را بیان می کنیم:
اول. خود ارضایی از نظر اسلام گناه کبیره و حرام است. و وجود بعضی از مشکلات باعث از بین رفتن حرمت این عمل نمی شود. پیامدهای بسیار خطرناکی برای خودارضایی وجود دارد که شامل پيامدهاي جسماني، پيامدهاي روحي و رواني، پيامدهاي اجتماعي و پیامدهای بد معنوی است. اگر براي كسي به هر دليلي امكان ازدواج نباشد، چنين شخصي تحت هيچ عنوان مجاز نيست روي به گناه و از جمله خود ارضائی آورد بلکه یا بايد مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممكن فراهم آورده، يا خود را كنترل كرده از الوده شدن به گناه حفظ کند.
دوم. بین خودارضایی و تأخیر در ازدواج رابطه مستقیم وجود ندارد به این معنا که اگر کسی خودارضائی کرد گرفتار وضعیتی می شود که مانعی تکوینی و حقیقی در مسیر ازدواجش ایجاد می شود. البته ممکن است کسی که گرفتار چنین گناهی شده بدلیل آثار سوء روحی و روانی و ضعف جسمانی که در پی دارد، خواه ، ناخواه با اختیار از ازدواج گریزان شود و تا مدتها تن به ازدواج ندهد اما اینگونه نیست که تکویناً چنین تأخیری در باطن این عمل ناشایست باشد.
سوم. با مراجعه به منابع دین مشاهده می کنیم؛ توصیه دین به جوانان، اعم از اینکه گرفتار چنین وضعیت گناه آلودی شده و یا نشده اند این است که با کمک و مساعدت والدین و آسان گرفتن امور، اسباب این امر مقدس یعنی ازدواج را برای خود فراهم سازند. اتفاقاً این توصیه ها، برای کسانی که گرفتار خودارضائی و گناهان جنسی هستند از شدت بیشتری برخوردار است. ناگفته نماند غوطه ور شدن در گناه موجبات سلب توفیقات بسیاری را برای انسان فراهم می آورد. از اینرو انسان باید از گناهانی که مرتکب می شود توبه نماید که بهترین نوع توبه، توبه عملی است و توبه عملی نیز اقدام به ترک گناه است. با این بیان، اقدام به ازدواج راهکاری عملی برای خلاص از وضعیت گناه آلود قبلی است.
چهارم. در پاسخ کسی که می گوید: "اگه کسی ازدواج کنه میگیم خدا کمکش کرده و شرایط را برایش مهیا کرده ولی اگر کسی مجرده و میخواد ازدواج کنه و نمیشه میگیم تقصیر خودشه؟!" گفتنی است: همین معنا در آیات قرآن مورد اشاره قرار گرفته آنجا که به پیامبرش می فرماید: "مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا" هر خيری که به تو رسد از جانب خداست و هر شری که به تو رسد از جانب خود تو است تو را به رسالت به سوی مردم فرستاديم و خدا به شهادت کافی است. (نساء 79) بر این اساس خیراتی که در توفیق ازدواج بموقع نصیب فرد می شود و اصولاً همه توفیقات انسان از ناحیه خداست و سیئات و گرفتاری هایی که در اثر تأخیر ازدواج نصیب فرد می شود ناشی از سوء تدبیر و بی تدبیری خود فرد است.
پنجم. البته عوامل مختلفی بعنوان مانع در سلب توفیقات دخالت دارد: 1. گاهی بی تدبیری و سوء رفتار خود ما موجب این امر می شود. 2. گاهی مشکلات خانوادگی مانع می شود. 3. گاهی این امر داخل در امتحان الهی است (همه زندگی انسان امتحان است). 4. گاهی عوامل خارجی مثل همسایگان بدخواه مانع هستند. (باید هجرت را پیشه کرد) 5. گاهی تقدیر افراد در دعا و تصدق و اقدام به خیری نهفته است. 6. گاهی ازدواج در تقدیر فرد نوشته شده اما زمانش تأخیر دارد باید صبر و رضا را پیشه کرد. 7. و ... از این رو نمی توان هر گونه تأخیر در ازدواج و یا محقق نشدن ازدواج برای فردی را دلیل تقصیر و گناهکاری فرد دانست. اصولاً چنین قضاوتی در توان و عهده ی ما نیست و حق نداریم چنین قضاوتهایی در باره افراد کنیم.
ششم. مضافاً اینکه چنانکه هیچ اتفاقی اعم از خیر و توفیق و یا شر و سلب توفیق بدون حکمت نیست بدون دلیل و علت هم نمی تواند باشد. در احوالات برخی اولیاء الهی نظیر آیت الله نخودکی و شیخ رجبعلی خیاط و دیگران ... گفته شده که افرادی که مانعی در توفیقات زندگیشان داشته اند و یا درد و گرفتاری داشته اند به ایشان مراجعه می کردند و ایشان علت این مشکله را فلان ظلم یا حق و ناحق کردن و یا دل شکستن دیگران و ... بیان کرده اند که تحقیقاً پس از رفع علت مشکل ایشان هم مرتفع گردیده است.
هفتم. بدون شک، همه اتفاقاتی که در زندگی ما رخداد می کند چه خوب و چه بد! چه مطابق میلمان چه مخالف میلمان! چه اقبال امور و چه ادبار آنها! هیچکدام خارج از دایره حکمت الهی نیست. چون مجموعه ی نظام هستی و همه اتفاقات و حوادث و حتی تدبیرهای ریز و درشت ما، همه و همه جزو کوچکی از مجموعه ی بزرگ اراده حکیمانه خداوند است.
هشتم. ناگفته نماند فلسفه ی آفرینش انسان و نشان کمال انسانی وابسته به تحقق امر ازدواج یا عدم آن نیست، بلکه ازدواج امری است مانند دیگر امور پیش روی انسان ... همانطوری که داشتن ثروت و تمکن مالی دلیل بر برتری و عزت و شرف افراد نیست، ازدواج هم چنین است. ازدواج در حقیقت راهکاری مقدس برای پاسخگویی به نیاز تکوینی انسان است و البته این حق طبیعی همه افراد است که بدان دست یابند اما در مسیر تحقق مطلوب آن، عوامل و موانع(آشکار و مخفی)بسیاری دخالت دارند که انسان باید با حسن تدبیر و رفتار و توسل و توکل، زمینه های تحقق مطلوب آن را فراهم سازد. گاهی عدم آشنائی ما با این عوامل و موانع، تحقق آن را به تأخیر انداخته و یا بطور کلی از انسان سلب می کند. از این رو نباید پیامدهای آن را مستقیماً به خداوند نسبت داد و یا حتی انگشت اشاره مان را به سوی دیگران دراز کنیم.
نهم. همچنین این قبیل مسائل خارج از برنامه امتحانات الهی انسان نیست، بدون شک، این امتحانات و آزمون های سخت و دشوار، برای بندگان خوب و خداجو بیشتر است زیرا کسانی که با انتخابی آگاهانه و عالمانه، طریق و سبیل بندگی را برگزیده اند باید صداقتشان مورد آزمایش قرار گیرد، چنین نیست که هر کس به محض آنکه مدعی بندگی و عبودیت شد در سِلک بندگان قرار گیرد. فلذا این ادعا سرآغاز آزمونها و امتحانات سخت و دشوار گونه گون است تا مدَّعا ثابت شود. ضمن آنکه بندگان خوب خدا بدلیل امکان خطا و ناپرهیزکاری، شائبه ها و آلودگی هایی نیز در طول حیاتشان دارند از آنجاییکه در اراده خداوند است که چنین بندگانی را پاک ملاقات کند این سختی ها و دشواری ها را در مسیر زندگی اش قرار می دهد تا از این طریق پاک و وارسته شده و نیز بر درجه ی قربش افزوده گردد.
دهم. در پاسخ به این اشکال که "اگر اینطوریه چرا دختران بی حجاب راحتر انتخاب می شن و راحتر ازدواج می کنند !" گفتنی است: نوع انتخاب هر کسی مرهون میزان شناخت وی از ارزش واقعی خود و دیگران است. برخی خریدهاشان را از بازار دست فروشها تهیه می کنند، برخی از پشت ویترینها و عده ای برای تهیه مایحتاج شان به مرکز و منبع اصلی راه می یابند، خصوصاً کسانی که طالب خرید جواهر و گوهر هستند در این دسته بندی بیشتر خودنمایی می کنند. فلذا می توان مورد سؤال شما را در تفاوت ارزش و قیمت حقیقی این قبیل افراد بر اساس نوع رویکرد و عملکردشان دانست. از این رو زود انتخاب شدن یا زود انتخاب کردن، نمی تواند دلیل عزت و شرف و برتری و امتیاز باشد بلکه درست انتخاب شدن و درست انتخاب کردن اصیل و ارزشمند است.
نتیجه آنکه؛ گناه و معصیت، خصوصاً اصرار بر گناه علاوه بر اینکه آثار زیانباری بر روح و روان و معنویت انسان دارد موجبات کوتاهی عمر انسان، کم شدن رزق و روزی، سلب توفیقات مختلف، دوری از رحمت الهی، تنفر و بی آبرویی نزد مردم، فراهم شدن مشکلات و بن بستهای لاینحل در زندگی و عقوبت های گوناگون دنیوی و اخروی را فراهم می سازد. اما چنانکه پیشتر گفتیم مجدداً تأکید می کنیم بصورت مستقیم و بعنوان یک اثر وضعی تکوینی چنین نیست که موجب تأخیر در ازدواج افراد شود. البته ناگفته نماند فرد پس از ازدواج، باید سبیل تقوا و پرهیزکاری را سرلوحه کار و زندگیش قرار دهد تا کاملاً از گناهان جنسی و غیر آن مصونیت یابد، بعبارتی ازدواج شرط لازم برای ایمن ماندن از گناهان جنسی است اما شرط کافی نیست. چه بسا افرادی که بدلیل دارا نبودن روح اخلاق و تقوا حتی پس از ازدواج، گرفتار گناهان جنسی هستند و به همین دلیل زمینه فساد خود و اهل خود را فراهم ساخته، خیری ماندگار در ازدواجشان مشهود نبوده است.
موفق باشید ...:Gol: