جمع بندی بندگی و عبادت اجباری

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ملاali;780848 نوشت:
بله هرکسی بالوجدان میداند که با سرعت تند حرکت کردن عواقب دارد و اگر اتفاقی بیافتد خودش مسئول است
اما در مورد مجازات اخروی چنین شفافیتی وجود ندارد! مخصوصا در مورد اعمالی که عقلا نمیدونیم برای چی بد هستند
مگر نمیگویید جزا خود عمل است
خب وقتی عملی را نمیدانیم که بد است چه چیزی قرار است که برایمان آشکار شود؟!


با سلام مجدد
فلسفه و ضرورت وجود دین را می توان از همین نکته متوجه شد. عقل به تنهایی قادر نیست این مسائل را متوجه لذا ضرورت وجود دین روشن می شود، دین آمد تا این پیوند بین دنیا و آخرت را گوشزد کند تا مبادا کسی خود را به هلاکت اندازد.
جناب عرفان علوی در پست قبل توضیحات خوب و کاملی در این مورده داده اند.

یا حقّ

erfan_alavi;780905 نوشت:

سلام.

شما چون در متن ماده قرار دارید و بدن مادی نیز بالفعل در این متن است نتیجتا همه حوادث مادی نیز برای شما بالفعل میباشد ،نتیجتا اثر هر امر مادی رو به صورت بالفعل حس میکنید،مانند سوختن پوست با اتش،اینجا حضور است،به عبارتی تا پوست مواجه با اتش است سوختن حس میشه به محض برداشتن دست اون حس از بین میره،یعنی این اتصال تا زمانی است که توجه و اتصال بین دو شو مادی باشه....دیدن مناظر نیز چنین است...

ولی نفس بالقوه است،وبرای بالفعل شدن نیاز به خارج از خود دارد یعنی خودش نمیتواند خودش را به فعلیت برسونه،نتیجتا از ابزار خارجی بایس کمک بگیره تا به فعلیت برسه،این ابزار خارجی همون بدن و قوای حسی ان است،نتیجتا نفس به مرور به فعلیت میرسه و تکامل پیدا میکنه از طرفی چون در مرتبه مادی نیست نتیجتا حوادث مادی نیز بالفعل برایش نمود نمیکند مانند بدن و قوای حسیش.....به عبارتی احکام و ویژگیهای مادی قابل سرایت به مرتبه نفس نیست،نتیجتا احکام عالم نفس نیز مغایر با عالم مادی است؛نتیجتا اثری که از رفتار ادمی در عالم مادی بر وی اثر میذارد مغایر با اثری است که در مرتبه نفس بر نفسش اثر میذارد ،البته حجاب مادی مانع از این انکشاف است ولی به محض کنار رفتن این حجاب مادی ،نفس خود را واقع در ان اثر میبیند که ممکن است به صورتی دیگر و ویژگی دیگری باشد..........

البته چون خداوند این موارد را میداند که انسان در ابتدای امر چنین مسئله ای را نمیداند،پس برای انکه زحمت انسان را کم کند تا بسا تا چند صد هزار سال بعد پی به این امر ببرد همون ابتدا احکامی رو فرستاد تا انسان تحت انجام اونا مسیر سریع و راحت را پیموده و خود به ان کاشفیت مرتبه نفس نیز برسد.....

نتیجتا نمیتوان نفس بالقوه را که هنوز گرفتار حجاب و شهوات است آنی به درجه ای رساند تا بالفعل امور ماثر از ان را درک کرده و مشادهده نماید درست مثل اینکه یک دانه گندم را نمیتواند حکم خوشه را درک کند،این دانه بایس تکامل پیدا کند ان هم طبق صراطی درست و مستقیم ،و البته همه شرایط نیز برای ان مهیا باشد،انوقت در مسیر رو به جلو میزان قرار گیرد یعنی اون چیزی که به دردش میخورد را جذب کند و ان چیزی که به دردش نمیخورد از خاک و چیزای دیگه را دفع نماید تا بتواند به رشد خود ادامه دهد اگر این کار را انجام دهد انوقت به فعلیتی که خوشه است میرسد .......

------------

سلام
با حساب سخن شما پس انسان در مرتبه دنیا و ماده در واقع بیمار و منحرف است
و دین آمده تا او را نجات دهد
خب خود خدا اینطوری قرار داده چرا در چاه انداخته که حالا بخواهد نجات دهد؟

در ثانی وقتی نفس به فعلیت درک جزای اخروی نرسید چگونه مستحق عذاب است
به یه فعلیت دیگه ایی رسیده!!! عذاب از کجا میاد این وسط؟؟
اگر امام معصوم گناه نمیکند چون دوست ندارد و علم به فعلیتش دارد و انسان تاچیزی را دوست نداشته باشد انجام نمیدهد لذا کمال هرکس همون است که میخواهد نه اونچه که نمیخواهد

لابد تا حالا شنیدید که حسنات ابرار گناه مقربین است
اگر قرار باشه اعمال برگشتشان به یه چیز باشد جا دارد که ابرار اهل عذاب باشند

هادی;781506 نوشت:

با سلام مجدد
فلسفه و ضرورت وجود دین را می توان از همین نکته متوجه شد. عقل به تنهایی قادر نیست این مسائل را متوجه لذا ضرورت وجود دین روشن می شود، دین آمد تا این پیوند بین دنیا و آخرت را گوشزد کند تا مبادا کسی خود را به هلاکت اندازد.
جناب عرفان علوی در پست قبل توضیحات خوب و کاملی در این مورده داده اند.

یا حقّ

بله

اما دین تا حالا تونسته خودشو ثابت کنه که حالا بخواد اینو هم ثابت کنه؟!

با این حساب خداوند نتوانسته اکثر آدمهارو از نتیجه اعمالشون باخبر کنه
آیا این با عدل الهی جور در میاد؟

حالا شما شاید بگید خدا اکثر آدمها رو میبخشه هرچند که سندی را در این رابطه بیان نکردید
اما لطفا توضیح بدید خدا چگونه میبخشد وقتی انسان به اعمالش واگذار است؟
نمیشه ما یه جا دم از قانون بزنیم بعد جایی که جواب نداشتیم بگیم خب خدا میبخشه
بحث باید منطقی باشد

Reza-D;780893 نوشت:
سلام
پاسخش را خود شما فرمودید:
همین که "خواسته بداند" ، یعنی عمل مثبت انجام داده پس جزایش هم متناسب با عملش خواهد بود

سلام
نشد
برای حرفتون سند بیارید
کجای دین آمده که اگر کسی تحقیق کرد و به جایی نرسید معذب نخواهد بود؟
بلکه داریم کسی که نماز نخواند شفاعت نصیبش نخواهد شد
یعنی که اکثر آدمها اهل عذابند..خب چرا؟
چرا خداوند سعادت انسان را متضاد با لذت قرار داد تا طبیعتا اکثرا اهل شقاوت شوند؟

Reza-D;780298 نوشت:
نوشته اصلی توسط ملاali
جز اینکه پی ببریم این سخن با روح انتخاب و آزادی اندیشه در تضاد است
راه جایگزین شما چیست؟

سخن بنده این است که اگر عدالتی در عالم باشد عقلا باید ملاک جزا علم و تحقیق آدمی باشد نه چیز دیگر
دینی که میگوید اگر اسلام نیاری اهل عذابی نمیتواند منطقی باشد(منظورم این است اگر اسلام حق است نمیتوان چنین برداشتی را از آن داشت)
منطق این است که اگر برخلاف علمی که با تحقیق بدست آوردی عمل کنی معذب باشی نه بلعکس!!!

بندگی از روی ترس هیچ ارزشی ندارد و ریشه اش همان ترس و جهل است نه چیز دیگر

استاد نظرتون در مورد نماز اجباری چیه هم در ادارات هم در مدارس و .....

در ادارات دیدم به اسم نماز کار مردم لنگ میزارن و بعد بدون وضو میرن صف یک نماز

در مدارس هم دیدم دانش اموزان به اجبار میبردن نماز و دانش اموز یادم هست غسل نکرده بود و بدون وضو نماز میخوند

این ها رو چطور توجیح میکنی استاد

ملاali;781550 نوشت:
سلام
با حساب سخن شما پس انسان در مرتبه دنیا و ماده در واقع بیمار و منحرف است
و دین آمده تا او را نجات دهد
خب خود خدا اینطوری قرار داده چرا در چاه انداخته که حالا بخواهد نجات دهد؟

در ثانی وقتی نفس به فعلیت درک جزای اخروی نرسید چگونه مستحق عذاب است
به یه فعلیت دیگه ایی رسیده!!! عذاب از کجا میاد این وسط؟؟
اگر امام معصوم گناه نمیکند چون دوست ندارد و علم به فعلیتش دارد و انسان تاچیزی را دوست نداشته باشد انجام نمیدهد لذا کمال هرکس همون است که میخواهد نه اونچه که نمیخواهد

لابد تا حالا شنیدید که حسنات ابرار گناه مقربین است
اگر قرار باشه اعمال برگشتشان به یه چیز باشد جا دارد که ابرار اهل عذاب باشند

سلام.
انسان در مقام دنیا برای جمع کردن کمالات پا گذاشته چون در مرتبه قبل از دنیا قوه بوده و نمیتونسته کمالی جمع اوری کنی نتیجتا نزول کرده به ماده و با ابزار ماده که لازمه این امره کمالات رو جمع میکنه و با خود میبره......اونوقت چون خودش بهم مسیر اشنا نیست دین اومده به کمکش تا این مسیر رو راحت طی کنه و به مقصد خود برسه ......

نفس انسان تا در مقام حجاب جسم است توجه ای به عالم بالا و هم مرتبه خودش ندارد چون گفته شد افعال جسمانی بالفعل است و شدیدتر نتیجتا توجه انسان را از عالم بالا باز میدارد ،مانند کسی که در بازی مثلا دستش یا پایش زخمی شده و جراحت برداشته اون لحظه التفات ندارد بعد از بازی حالا درد بهش نمود میکنه و متوجه میشه،توجه بیش از حد به افعال مادی و درگیر امور بدن شدن باعث عدم توجه به روح و نفس میشه ولی وقتی جسم و حجاب کنار رفت اونوقت خود رو در مرتبه و فعلیت صورت اعمالی نفس میبینه و الا اخر......البته در همین دنیا میشود با تهذیب نفس به اون مقام عالی رسید و اثر صورت عمل بر نفس رو مشاهده کرد،واین با اتصال خود نفس و حضور رو میرسونه نه عقل و علم حصول رو.......

اخر اینکه عمل افراد در قرب به حق و یقین و توجه خیلی متفاوت است،شدت ظهور صفات حق در انسان باعث قرب اون به حق میشه،وهر چه این صفات شدت وجودی بیشتری در انسان داشته باشند شدت نیاز و وابستگی بیشتر شده،تعلقات غیر حق در او فانی شده،اونوقت چشم او چشم حق و اراده او اراده حق و همچنین صفات دیگر......این شخص دیگه پرده ای بین خودش وخدا نداره جز از جنس خودش،نتیجتا بندگی این شخص و احکامش کاملا مغایر با اشخاص پایین رتبه میباشد اونوقت عملی که برای اشخاص پایین مکروه است برای این شخص به منزله پرتاب شدن از قله و عبور از کسانی که در پایه کوه به صورت میلیمتری بالا میایند میباشد....

ملاali;781564 نوشت:
برای حرفتون سند بیارید
کجای دین آمده که اگر کسی تحقیق کرد و به جایی نرسید معذب نخواهد بود؟
سلام
سند را از کارشناس بخواهید تا برای شما قرار بدهند چون تخصصی است

ملاali;781564 نوشت:
بلکه داریم کسی که نماز نخواند شفاعت نصیبش نخواهد شد
برای چه کسی داریم؟ صحبت شما درمورد چه افرادی است؟ تمام مباحث را با هم قاطی کرده اید برادر!
از مشرق میزنید مغرب! صحبت ما بر روی انتخاب دین و بندگی خداست و شما ناگهان از حکمی که برای مسلمانان گفته شده در بحث استفاده می کنید!

ملاali;781564 نوشت:
یعنی که اکثر آدمها اهل عذابند
به نظرم به اندازه کافی پاسخ به شما داده شده و شما همانطور که عرض کردم در دور باطل افتاده اید
شما مسئلهء مربوط به نماز را که برای افرادی است که اسلام را با آگاهی پذیرفته اند ، به تمام انسان ها تعمیم می دهید و بعد نتیجه گیری می کنید که اکثر آدمها اهل عذابند!!
در حالیکه در بحث جاهل قاصر و مقصر ، چندین بار هم توسط من و هم توسط کارشناس محترم این موضوع برای شما توضیح داده شده

ملاali;781564 نوشت:
چرا خداوند سعادت انسان را متضاد با لذت قرار داد تا طبیعتا اکثرا اهل شقاوت شوند؟
ارتباطی به تاپیک ندارد چون سؤال شما درمورد جبر و اختیار در بندگی بود ، نه درمورد بخشی که الان مطرح میفرمایید
با این حال توضیح کوتاهی عرض میکنم

خداوند سعادت را متضاد با لذات قرار نداده ، بلکه آن را مخالف با لذت هایی قرار داده که مانع پیشرفت معنوی و شخصیتی ما میشوند

ملاali;781631 نوشت:
سخن بنده این است که اگر عدالتی در عالم باشد عقلا باید ملاک جزا علم و تحقیق آدمی باشد نه چیز دیگر
ما هم که همین را گفتیم

ملاali;781631 نوشت:
منطق این است که اگر برخلاف علمی که با تحقیق بدست آوردی عمل کنی معذب باشی
ما هم همین را گفتیم

ملاali;781631 نوشت:
بندگی از روی ترس هیچ ارزشی ندارد ، بلکه باید با علم و تحقیق باشد
شما گفته های خود را نیز رد می کنید!!
می فرمائید بندگی از روی ترس ارزشی ندارد ، اما در جای دیگر می گوئید:
ملاali;781564 نوشت:
چرا خداوند سعادت انسان را متضاد با لذت قرار داد تا طبیعتا اکثرا اهل شقاوت شوند؟
اگر قرار است با تحقیق باشد و بندگی ارزشمند فقط بندگی با علم و تحقیق است ، دیگر چه فرقی می کند؟ خب انسان ها بجای غرق شدن در لذات ، بروند تحقیق کنند
ثانیاً چرا وقتی صحبت از بهشت و وعده به لذات میشود ، آنجا اعتراض می کنید که حرکت ما به سوی سعادت نباید با لذت با لذت باشد چون در آن صورت بندگی بخاطر لذت خواهد بود نه اصل بندگی ، اما اینجا اعتراض می کنید که چرا حرکت ما به سوی سعادت ، با لذت در تضاد است!!!

برادر عزیز ، کمی دید تند خود را تعدیل بفرمائید و منصفانه و با هدف پذیرش حق وارد مباحث بشوید ، وگرنه با این روش که مدام روش خود را تغییر دهید تا فقط اسلام را رد کرده و حرف خود را به کرسی بنشانید ، حق را نخواهید یافت

ملاali;779354 نوشت:
وعده عذاب چگونه با عبادت از روی اختیار و علاقه قابل جمع است؟

درس نخونی تو جامعه علاف و بیکار میشی .
با آتیش بازی کنی میسوزی .
بری بالای درخت میوفتی .
از لبه ی استخر بیا پایین . میوفتی خفه میشی .
از پله ها ندو . میوفتی زانوت میشکنه .
با چاقو بازی نکن ، دستت میبره !
اینا همش عذاب داره . شما هم اختیار داری تو انجامش . حالا شما یا از ترس عذاب انتخاب کن یا از علاقه و احترامت به گوینده ی این حرفا ! هر دوش هم قابل جمعه . شما فقط درست انتخاب کن :khaneh:

ملاali;781557 نوشت:
لطفا توضیح بدید خدا چگونه میبخشد وقتی انسان به اعمالش واگذار است؟
نمیشه ما یه جا دم از قانون بزنیم بعد جایی که جواب نداشتیم بگیم خب خدا میبخشه
بحث باید منطقی باشد

با سلام و عرض ادب

توبه و انابه علاوه بر نابودی گناهان موجب محو تجسم عمل در آخرت می‌شود
«وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ یلْقَ أَثاماً، یضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یخْلُدْ فیهِ مُهاناً، إِلا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یبَدلُ اللهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحیما»(فرقان:68)
و كسى كه چنین كند به كیفرى برخورد نماید، عذاب او در روز قیامت دو برابر شود و در آن عذاب همیشه به خوارى بماند، مگر كسانى كه توبه كنند و ایمان آورند و عمل شایسته نمایند، پس آنهایند كه خداوند گناهانشان را تبدیل به نیكى‏ها مى‏‌كند و همواره خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
باتوجه به مباحثی که صورت گرفت بیان شد که انسان جزای اعمال خود را در آخرت خواهد دید و این بدین معنی است که اعمال انسان در آخرت تجسّم و تجسّد خواهد یافت.
سوالی مطرح کردید، فرمودید اگر اعمال انسان در آخرت متجسّم می شود چگونه با توبه از بین می رود؟ پاسخ این سوال اولا با دقّت در آیه شریفه مشخض می شود که فرمود خدوند سیّئات را به حسنات تبدیل می کند که خداوند همواره غفّار و رحیم است.
راوى مى‏‌گويد: از امام باقر(علیه السلام) تفسير گفته خداوند متعال را كه در قرآن مى‏فرمايد: «پس خداوند بدى‏‌هايشان را به نيكى‏‌ها تبديل مى‏‌كند و خداوند آمرزنده مهربان است» سؤال كردم، [ حضرت در مقام پاسخ‏] فرمود: «در روز قيامت مؤمن گناه‌‏كارى كه توبه كرده‏ آورده مى‏‌شود تا آنكه در موقف حساب مى‏‌ايستد، پس خداوند متعال است كه متولى و سرپرستى حسابش مى‏‌شود و هيچ‏‌كس ديگر بر حساب او مطلع نمى‏‌گردد. پس گناهانش را به او معرفى مى‏‌كند تا آنكه به بدى‏‌هايش اقرار نمايد. خداوند عزوجل به كاتبان و نويسندگان اعمال مى‏‌فرمايد: «سيئات و زشتى‏‌ها، آلودگى‏‌ها، گناهان و تعلقات‏ او را به حسنات و نيكى‌‏ها تبديل كنيد و ظاهر سازيد حسناتش را به مردم. پس مردم در اين هنگام مى‏‌گويند. براى اين بنده يك بدى هم نيست. سپس خداوند امر مى‏‌كند كه او را به بهشت ببرند. (1)
اين روايت با لحن خاصى علاوه بر آنكه چگونگى جلوه توبه را در موقف حساب بيان مى‏كند، به اين حقيقت نيز اشاره دارد كه خداوند متعال، گناهان را تنها به خود انسان تائب نشان مى‏‌دهد و آن را از مردم و ديگران مخفى مى‏‌كند و اين، خود تفضلّى بزرگ از ناحيه خداوند رحيم است که اعمال سیّئه را به نیکی تبدیل می کند و این تبدّل برای حکیم و قادری همچون خداوند سبحان بسیار آسان است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.«عَنْ مُحَمَّدٍ قالَ سَأَلْتُ اَبا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ قَولِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «فَاُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: يُؤْتى‏ بِالْمُؤْمِنِ الْمُذْنِبِ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتّى يُقامُ بِمَوْقِفِ الْحِسابِ فَيَكُونُ اللَّهُ تَعالى‏ هُوَ الَّذى‏ يَتَوَلّى‏ حِسابَهُ، لا يَطَّلِعُ عَلى‏ حِسابِهِ اَحَداً مِنَ النَّاسِ، فيعرفه ذُنُوبَهُ حَتّى‏ اذا اَقَرَّ بِسَيِّئاتِهِ قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْكَتَبَةِ: بَدِّلُوها حَسَناتٍ، وَاَظْهِرُوها لِلنَّاسِ، فَيَقُولُ النَّاسُ حينَئِذٍ: ما كانَ لِهذَا الْعَبْدِ سَيِّئَةٍ واحِدَةٌ، ثُمَ يَامُرُاللَّهُ بِهِ اِلَى الْجَنَّةِ، فَهذا تَاويلُ الْآيَة، وَ هِىَ فَى الْمُذْنِبينَ مِنْ شيعَتِنا خاصَّة»؛ (بحارالانوار، ج 7، صص 261 و 262، ح 12).

مهدی 17771;781838 نوشت:
درس نخونی تو جامعه علاف و بیکار میشی .
با آتیش بازی کنی میسوزی .
بری بالای درخت میوفتی .
از لبه ی استخر بیا پایین . میوفتی خفه میشی .
از پله ها ندو . میوفتی زانوت میشکنه .
با چاقو بازی نکن ، دستت میبره !
اینا همش عذاب داره . شما هم اختیار داری تو انجامش . حالا شما یا از ترس عذاب انتخاب کن یا از علاقه و احترامت به گوینده ی این حرفا ! هر دوش هم قابل جمعه . شما فقط درست انتخاب کن

با سلام و عرض ادب

احسنت برادر:Kaf: سخن ما هم همین است، اختیار به هیچ وجه از انسان سلب نشده . :Gig:

یا حقّ

مهدی 17771;781838 نوشت:
درس نخونی تو جامعه علاف و بیکار میشی .
با آتیش بازی کنی میسوزی .
بری بالای درخت میوفتی .
از لبه ی استخر بیا پایین . میوفتی خفه میشی .
از پله ها ندو . میوفتی زانوت میشکنه .
با چاقو بازی نکن ، دستت میبره !
اینا همش عذاب داره . شما هم اختیار داری تو انجامش . حالا شما یا از ترس عذاب انتخاب کن یا از علاقه و احترامت به گوینده ی این حرفا ! هر دوش هم قابل جمعه . شما فقط درست انتخاب کن :khaneh:

نه نشد برادر
شما دارید امور محسوس را با امور اعتقادی نامحسوس مقایسه میکنید
اومدیم کسی انتخابش اشتباه بود ولی در علم خودش درست بود!!!
برای چی باید معذب باشه
اگه واقعا رابطه اعمال ما با جزای اخروی همانند همون عمل و عکس العمل هایی است که مثال زدید پس چرا بنده و امثال بنده در مورد اونها ایراد نمیگیرم و در مورد این میگیرم؟؟؟؟

اصلا اگه رابطه اونطوری که شما میگید هست این ظلمه که مثل محسوسات عیان نیست تا افراد عالمانه از خود مراقب باشند

هادی;783313 نوشت:
با سلام و عرض ادب

احسنت برادر:Kaf: سخن ما هم همین است، اختیار به هیچ وجه از انسان سلب نشده . :Gig:

یا حقّ

متوجه نمیشم واقعا!!!
اینکه به ما بگن اینکارو بکن ..اگه نکنی میکشیمت...اجبار نیست؟!
حداقلش این است که زورکردن است

بعدم اینکه همین تهدید به عذاب خود گواه این است که رابطه اعمال و جزا از سنخ عمل و عکس العمل دنیا نیست
یعنی یک چیز مملوس و ثابت شده ایی نیست که اگه بود نیازی به تهدید و تطمیع نبود

ملاali;783499 نوشت:
متوجه نمیشم واقعا!!!
اینکه به ما بگن اینکارو بکن ..اگه نکنی میکشیمت...اجبار نیست؟!
حداقلش این است که زورکردن است

بعدم اینکه همین تهدید به عذاب خود گواه این است که رابطه اعمال و جزا از سنخ عمل و عکس العمل دنیا نیست
یعنی یک چیز مملوس و ثابت شده ایی نیست که اگه بود نیازی به تهدید و تطمیع نبود

با سلام
برادر من، مکرّرا خدمت شما عرض کردیم وقتی خداوند سبحان به بنده هاش میگه سراغ فلان عمل زشت نرید، یا سراغ فلان آیین منحرف نرید و الا نتیجه بدی در آخرت در پی خواهد داشت این ارشاد و راهنمایی است نه تهدید و اجبار! اختیار هم از شما سلب نمی شود.
هدف از خلقت این است که انسان با اختیار خود و آزادی انتخاب به کمال انسانیّت برسد، حال اگر کسی نخواست به کمال برسه حرف دیگری است، منتهی اگر نسبت به سخنان خداوند بی اهمیت بود باید نتیجه کارهاش رو در آخرت ببینه. بارها این مثال زده شد ولی شما نادیده گرفتید وقتی بنده به شما میگم این راه رو برید در پرتگاه می افتید و اگر اون راه طی کنید به چمن‌زار می رسید. شما در انتخاب هر یک از دو راه مختارید هیچ اجباری نیست.
بله عالم آخرت قابل مقایسه با این عالَم نیست و مثال ها صرفا برای تقریب به ذهن است؛ اما افرادی مثل حضرت عالی که هیچ تصوری از عالم آخرت ندارید بسیار سودمند است، فقط لازم است در این مورد هم مطالعه کافی داشته باشید و مهم تر از ان تفکر و تدبّر را فراموش نکنید که علاج رهایی از این افکار تدبّر است که فرمودند یک ساعت تفکر برابر با هفتاد سال است.
در ضمن پست 62 هم در پاسخ فرمایش شما بود ...

ملاali;783494 نوشت:
اومدیم کسی انتخابش اشتباه بود ولی در علم خودش درست بود!!!
برای چی باید معذب باشه

به نظر بنده کسی که علم درست داشته باشه در انتخاب جای اشتباه براش نمی مونه .
ملاali;783494 نوشت:
اگه واقعا رابطه اعمال ما با جزای اخروی همانند همون عمل و عکس العمل هایی است که مثال زدید پس چرا بنده و امثال بنده در مورد اونها ایراد نمیگیرم و در مورد این میگیرم؟؟؟؟

مگه جای ایراد گیری داره؟؟؟ خوب بری بالای درخت بیوفتی کله یا پات میشکنه . چه ایراد بگیری چه نگیری اتفاق میوفته .
ملاali;783494 نوشت:
اصلا اگه رابطه اونطوری که شما میگید هست این ظلمه که مثل محسوسات عیان نیست تا افراد عالمانه از خود مراقب باشند

اگه ما چیزی نمیدونیم به این معنی نیست که وجود نداره ! این یک اصل علمی هست که همه قبولش دارن . کیفر گناهان که گفته میشه همینه جریانش . مثل دست و پا شکستنه . انجام بدی میشکنه . ندی سالم میمونی . اگه بدونی که میشکنه و انجام بدی خوب میشکنه ! اگه ندونی که میشکنه و انجام بدی در عین تعجب میبینی نمیشکنه و سالم موندی !!! بعد به خدا میگی دمت گرم که حقم رو ناحق نکردی . میری کیفش رو میبری مشکل عیان نبودن شما هم حل میشه .:khandeh!:

ملاali;783499 نوشت:
متوجه نمیشم واقعا!!!
اینکه به ما بگن اینکارو بکن ..اگه نکنی میکشیمت...اجبار نیست؟!
حداقلش این است که زورکردن است

بعدم اینکه همین تهدید به عذاب خود گواه این است که رابطه اعمال و جزا از سنخ عمل و عکس العمل دنیا نیست
یعنی یک چیز مملوس و ثابت شده ایی نیست که اگه بود نیازی به تهدید و تطمیع نبود


شما کلا مسئله رو برعکس فهمیدی !!
طبیعت یه قانونی داره که خداوند براش گذاشته . هر کس سعادت میخواد باید این قوانین رو بشناسه . ما که علم و غیب نداریم . از کجا بدونیم ؟ پیامبر اومده داره میگه خوب !! مثلا سخته برام ؟ خوب تا جایی که برات راحته انجام بده !! انجام ندم چی میشه ؟؟؟ پدرت اون دنیا در میاد !!! آخه چرا منو مجبور میکنی این کع عدالت نیست ؟؟؟ عزیزم کسی که شما رو مجبور نکرده ! هر کاری یک نتیجه ای داره من دلم میخواد شما بری بهشت ولی دیگه وقتی شما خودت کارهایی رو که اتش داره انتخاب میکنی من چه چاره ای دارم !!.
به بچه اگه بگی نرو بالای درخت شاید زورش بیاد ولی شما میدونی بالا رفتن یه افتادنی هم داره . شاید بچه ندونه و غیر عادلانه باشه براش چون بالاخره هیجان داره و شما حتی بچه رو شاید تنبیه بکنید به خاطر بالا رفتن از درخت و بچه از شما تنفر پیدا کنه . ولی وقتی بچه بزرگ میشه شما رو درک میکنه . همینطور که انسان میمیره و اونیکی وجه از جهان رو میبینه . تو این دنیا تو بچگیمون تنبیه نداریم که اشتباهاتمون رو بفهمیم . شاید اون دنیا که بزرگ تر شدیم بعضیامون بگیم که چرا ما رو مجبور نکردید فلان کارها رو انجام بدیم تا سعادتمند بشیم .

واژه ی تهدید به عذاب رو شما به کار میبرید در حالی که خداوند از کلمه ی هشدار استفاده میکنه . تفاوتشون رو خودتون بهتر میدونید !
دقت کنید به جای تهدید و تطمیع از انذار و بشارت استفاده کنید .

مهدی 17771;783765 نوشت:
عزیزم کسی که شما رو مجبور نکرده ! هر کاری یک نتیجه ای داره من دلم میخواد شما بری بهشت ولی دیگه وقتی شما خودت کارهایی رو که اتش داره انتخاب میکنی من چه چاره ای دارم !!.

اینطورم که شما میگید نیست
شما هم دارید آخرتو مثل قانون دنیا فرض میکنید
کسی که باور نداره کارش آتشه چرا باید معذب باشه

ازکجا معلوم اونی که بدون هیچ دلیلی این وعده ها رو قبول کرد معذب نخواهد بود؟
بعدم یه طوری میگید خدا پیامبر را فرستاد تا بدونیم ...انگار یه خدای بد ما را اینطور بد و گمراه آفریده ..حالا خدای مهربون پیامبر فرستاده مارو نجات بده
این تعبیرها کودکانه است و منو نمیتونه قانع کنه

هادی;783665 نوشت:
در آخرت در پی خواهد داشت این ارشاد و راهنمایی است نه تهدید و اجبار! اختیار هم از شما سلب نمی شود.
هدف از خلقت این است که انسان با اختیار خود و آزادی انتخاب به کمال انسانیّت برسد، حال اگر کسی نخواست به کمال برسه حرف دیگری است، منتهی اگر نسبت به سخنان خداوند بی اهمیت بود باید نتیجه کارهاش رو در آخرت ببینه.

سلام

بنده مبدونم شما چی میفرمایید
اما صحبت این است وقتی نمیدونیم این وعده ها و تعالیم حق اند یا نه چرا باید باور کنیم و چرا به خاطر باور نکردن باید معذب باشیم؟
اگر خدای قرآن عادل است باید فقط کسانی رو که به حق بودنش باور دارند را خطاب قرار دهد ولاغیر...در غیر اینصورت یا عادل نیست و وجود هم ندارد و یا عادل نیست و وجود دارد و ناچارن باید حرفش را گوش کرد

ملاali;783773 نوشت:
سلام

بنده مبدونم شما چی میفرمایید
اما صحبت این است وقتی نمیدونیم این وعده ها و تعالیم حق اند یا نه چرا باید باور کنیم و چرا به خاطر باور نکردن باید معذب باشیم؟
اگر خدای قرآن عادل است باید فقط کسانی رو که به حق بودنش باور دارند را خطاب قرار دهد ولاغیر...در غیر اینصورت یا عادل نیست و وجود هم ندارد و یا عادل نیست و وجود دارد و ناچارن باید حرفش را گوش کرد


عرض ادب

شما یا پیرو دین الهی هستید یا نه . اگه نه که هیچی کلا از بحث خارج . مثل یک ادمی که چشم بسته رانندگی میکنه . انتظار هر چیزی رو قاعدتا داره که چشم بسته پشت فرمون نشسته .
حالا به یک دین الهی معتقدید . اسلام هنوز براتون حل نشده یا گوینده خوب نبوده یا بد بهتون رسیده . به دین خودتون عمل کنید میرید بهشت .
دین اسلام رو قبول کردید یعنی اصول دین رو که 3 رکن اصلی توحید نبوت و معاد هست رو با تحقیق بهش رسیدید و قبول کردید .
وعده هایی رو که از خداوند توسط پیامبر گفته میشه رو باید قبول داشته باشید چون نبوت رو قبول کردید که پیامبر از جانب خداوند هست . و قبول کردید که پیامبری که از جانب خداست دروغ گو نیست و خداوند خلف وعده نمیکنه . یاد قرار داد بانکها بیوفتید . شما در ابتدای مسلمان شدن با تحقیق ، تعهداتی رو قبول میکنید .
بر میگردیم به صحبت های شما . نمیدانم که این وعده ها حق هستند یا نه . اگر مسلمان هستید که ابتدا به ساکن قبول کردید که تمام وعده های الهی حق هستند و مشکلی بوجود نمیاد (مثل مهریه) .
اگر مسلمان نیستید خداوند برای نا دانسته های بندگان تکلیفی قائل نیست . و شما هم نسبت به جهلتون به وعده ی الهی عذاب نخواهید شد.
و اینکه شما نباید چیزی رو باور کنید ! شما باید تحقیق کنید . نتایج تحقیقات خودتون رو باورکنید . مطمئن باشید شما تحقیق درست انجام بدید ، نتیجش هر چی شد ، خود خدا هم قبول میکنه . خدا که چیز سختی نمی خواد . فقط میگه یکم با هم مهربون باشید . برای اون دنیاتون هم فروعات دینتون رو انجام بدید که بتونیم اینور و اونور حال بدیم بهتون . همین :ok:
باور کنید بن بستی که تو دنیای بدون خدا هست خیلی بده . یه جور پوچی که مثل مرداب هرچقدر توش دست و پا میزنی بیشتر گرفتار میشی .
موفق باشید .

مهدی 17771;783776 نوشت:
اگر مسلمان نیستید خداوند برای نا دانسته های بندگان تکلیفی قائل نیست . و شما هم نسبت به جهلتون به وعده ی الهی عذاب نخواهید شد.

اما در قرآن صریحا آمده که هرکه جز اسلام دینی را بپذیرد زیانکار است

مهدی 17771;783776 نوشت:
اینکه شما نباید چیزی رو باور کنید ! شما باید تحقیق کنید . نتایج تحقیقات خودتون رو باورکنید . مطمئن باشید شما تحقیق درست انجام بدید ، نتیجش هر چی شد ، خود خدا هم قبول میکنه . خدا که چیز سختی نمی خواد . فقط میگه یکم با هم مهربون باشید .

خب کسی تخقیق کرد و متوجه شد وعده عذاب و کلا عذاب جاویدان با عدل و عقلش سازگاری ندارد..چنین شخصی باز هم مسلمان است؟؟!!

ملاali;784031 نوشت:
اما در قرآن صریحا آمده که هرکه جز اسلام دینی را بپذیرد زیانکار است

کاملا درسته . اگه اسلام رو بشناسید ولی برای منافع دنیوی دین دیگری انتخاب کنید قطعا زیانکارید .
ملاali;784031 نوشت:
خب کسی تخقیق کرد و متوجه شد وعده عذاب و کلا عذاب جاویدان با عدل و عقلش سازگاری ندارد..چنین شخصی باز هم مسلمان است؟؟!!

نه چنین شخصی اصول دین اسلام رو قبول نداره و قطعا مسلمان نیست . تحقیق عملیات قبل از مسلمان شدن هست برای پذیرش دین اسلام .

سلام برهمگی

آیا عبادت به خاطر ترس ،ناشی از نشناختن خدا نیست؟ خب کسی که خدارو نشناخته و نمیدونه حهنم نتیجه اعمال بد خودشه چگونه مکلف به عبادت است؟

ملاali;783773 نوشت:
نده مبدونم شما چی میفرمایید
اما صحبت این است وقتی نمیدونیم این وعده ها و تعالیم حق اند یا نه چرا باید باور کنیم و چرا به خاطر باور نکردن باید معذب باشیم؟
اگر خدای قرآن عادل است باید فقط کسانی رو که به حق بودنش باور دارند را خطاب قرار دهد ولاغیر...در غیر اینصورت یا عادل نیست و وجود هم ندارد و یا عادل نیست و وجود دارد و ناچارن باید حرفش را گوش کرد

سلام علیکم
جناب ملاali تمامی براهین عقلی و نقلی شاهد بر این هستند که این وعده ها و تعالیم عین حقیقت اند، (اگر در این مورد مشکل دارید تاپیک های مختلفی در همین سایت در مورد اثبات عقلی و نقلی حقایق دینی صورت گرفته، با مراجعه به این تاپیک ها مشکل حلّ خواهد شد ان شاء الله)
وقتی عقل به حقانیت این وعده ها و تعالیم انبیاء الهی اذعان کرد ناچار باید این وعده ها را قبول کند؛ اگر چه نگرش مادّی انسان، نتواند چنین وعده هایی را بپذیرد. مثل کودکی که باید نسبت به وعده های پدر و مادر باید اعتماد داشته باشد، یک کودک دو ساله از کجا می داند که کتری آب جوش می سوزاند! لذا بدون واهمه و ترس کتری را برداشته و به پاها و دستهایش ریخته در نتیجه می سوزد. بنابراین یک راهنمایی مثل پدر و مادر می خواهد تا هشدار های لازم را به کودک بدهد مبادا نزدیک کتری آب جوش شود.
مَثَل اکثر انسان ها مَثَل کودکی است که نسبت به خطرات برخی از اعمال ناآگاه است لذا بدون واهمه هر عملی را مرتکب می شود. می توان با تحقیق صحیح و با دلایل عقلی به حقّانیّت این وعده ها و تعالیم رسید، امّا اگر احیانا کسی حقیقتا با تحقیق و بررسی دلایل عقلی واقعا به حقیقت پی نبرد نزد خداوند معذور است و خداوند با فضل و رحمت خود چنین فردی را معذّب نخواهد کرد.
در ارتباط با مطلب دوّم اتفاقا مطلب برعکس است، اگر خداوند عده‌ی محدودی از انسان ها را مورد خطاب قرار می داد منافی با عدالت خداوندی بود، چون هدف این است که خداوند با ارسال راهنماهای متعدد انسان را به غایتی مبارک راهنمایی کند. و این غایت یعنی رسیدن به کمال انسانی برای همگان است و مخصوص گروه خاصی نیست.

هادی;786473 نوشت:
امّا اگر احیانا کسی حقیقتا با تحقیق و بررسی دلایل عقلی واقعا به حقیقت پی نبرد نزد خداوند معذور است و خداوند با فضل و رحمت خود چنین فردی را معذّب نخواهد کرد.

سند این سخن کجاست؟
مگر بقیه دانسته به جهنم میروند؟ و خدا را میشناسند
در قران داریم که حتی آنان گمان هم نمیکنند که آخرتی هست
خب آیا عذاب کسی که حتی گمان هم نمیکند که آخرتی هست رواست؟

ملاali;784432 نوشت:
سلام برهمگی

آیا عبادت به خاطر ترس ،ناشی از نشناختن خدا نیست؟ خب کسی که خدارو نشناخته و نمیدونه حهنم نتیجه اعمال بد خودشه چگونه مکلف به عبادت است؟

سلام علیکم
ببنید خیلی ساده هست، شما برای رسیدن به پاسخ سوال هاتون باید یک دور کُتُب معرفتی رو مطالعه فرمایید، شما باید اهداف خلقت رو بدونید البته خداوند خودش هدف خلقت رو «عبودیّت» دانسته و چیزی جز این هم نیست، اما باید تفصیل این هدف رو هم بدونید، مقام عبودیت جایگاه بندگی خداست که رسول خدا صلی الله علیه و آله خودش رو بنده خدا معرفی می کند . این ها باید مشخص بشه. باید یک دور اصول عقاید رو مطالعه کنید تا ان شاء الله به یاری دوستان در این سایت به پاسخ سوالات خودتون برسید.
پاسخ این پرسش هم قبلا داده شد؛ با توجّه به اینکه اقتضای این عالَم این است که انسان های عادّی، حقایق و ملکوت عالَم و اشیاء رو مشاهده نکنند، در ابتدا همانند کودکی هستند که هیچ فهمی باسواد شدن ندارند(خیلی از بچه ها شنیدیم که می گویند درس بخونیم که چی بشه) لذا مربّی برخی اعمال رو براش تکلیف می کند تا در اثر انجام تکالیف به اون هدف خاصّ یعنی با سواد شدن برسه. انسان هم در ابتدا کودکی است که خداوند مربّی اوست و با قرار دادن تکالیف متعدّد قصد تربیت و پرورش انسان را دارد تا در اثر انجام تکالیف به ملکوت عالَم برسد و به اون هدف خاصّ خلقت «عبودیت» نائل بشود.

در ارتباط با تکلیف این نکته را هم اضافه کنم؛ افرادی که بنا به دلایلی موفق به شناخت خدا نشدند آن ها عند الله معذور هستند و خداوند عذابشان نمی کند. جاهل قاصر جزو این دسته هست چون در تحصيل علم كوتاهي نكرده است، لذا عذابی برایش نیست. اما کسی که در شناخت خدا و دین خدا کوتاهی کرده باشد (جاهل مقصّر) عذاب شامل حال خواهد بود .

ملاali;786521 نوشت:
سند این سخن کجاست؟

منبع: فرائد الاصول، ج 2، صص 374-379؛ التنقيح في شرح العروة الوثقي (كتاب الاجتهاد و التقليد) مسأله 16، صص 195-202.

ملاali;786521 نوشت:
در قران داریم که حتی آنان گمان هم نمیکنند که آخرتی هست
خب آیا عذاب کسی که حتی گمان هم نمیکند که آخرتی هست رواست؟

منظور قرآن از آنان کدوم گروه هستش ؟
ملاali;786521 نوشت:
مگر بقیه دانسته به جهنم میروند؟ و خدا را میشناسند

من پیش خودم برای درک این مسئله مثال قمار باز رو میزنم . با اینکه میدونه ممکنه همه چیزش رو ببازه بازم بازی میکنه . وقتی باخت بازم به بازی ادامه میده . قرض میگیره از دیگران تا بازم بازی کنه . آیا خودش نمیدونه همه چیزش رو با قمار داره از دست میده ؟ صد البته میدونه . پس چرا خودش رو در جهنم میندازه با اینکه میدونه ؟

پرسش:
وعده به عذاب دادن در قبال بندگی و عبادت نکردن خداوند، چگونه با عمل اختیاری قابل جمع است؟

پاسخ:
وعده‌ی به عذاب با اختیار انسان منافات ندارد. چنانچه وعده به عذاب، انسان را مجبور به بندگی و عبادت نمی‌کند؛ کسی که به خاطر ترس از عذاب، به دستورات الهی عمل می‌کند مجبور به عمل نیست بلکه با اختیار خودش است، چنانچه مریضی که به دستور طبیب دارو مصرف می‌کند به اختیار خودش است نه به اجبار طبیب.
مثالی دیگر: اگر پدری به فرزند خود در مورد اشیاء خطرناک مانند قوری و بخاری اخطار می‌دهد و امر می کند به بخاری نزدیک نشود اختیار را از فرزند خود سلب نمی‌کند، فرزند مختار است به بخاری دست بزند یا نزد ولی اگر دست زد خواهد سوخت؛ اخطار خداوند سبحان نسبت به اعمال قبیح اختیار را از انسان سلب نمی‌کند. اگر در قوانین راهنمایی رانندگی آمده است با سرعت مطمئنه حرکت کنید و در مورد تبعات سرعت بیش از حدّ مجاز اخطار داده است آیا اختیار را از راننده سلب کرده ؟ خیر او همچنان مختار است و با اختیار خود می‌تواند با سرعت براند یا با سرعت نراند .... این موضوعی است هر کسی بالوجدان درخواهد یافت که اختیار در چنین شرایطی از انسان سلب نمی‌شود.
مطابق با آیه شریفه «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» انسان‌ها بعد از نمایاندن راه هدایت از طرف خدای متعال یا راه شکر را بر می‌گزینند، یا به طرف کفر و ناسپاسی می‌روند. انتخاب راه هدایت یا ضلالت کاملا اختیاری است و هیچ اجباری در آن نیست، اما وقتی که یکی از این راه‌ها را انتخاب کرد به طور حتم نتیجه‌ی آن را هم در این دنیا و هم در سرای باقی خواهد دید و معلوم است که هر کدام از نتایج کاملا با هم متفاوت است و مقصد یکی سعادت و دیگری شقاوت است.
اگر در قوانین راهنمایی رانندگی آمده است با سرعت مطمئنه حرکت کنید و در مورد تبعات سرعت بیش از حد مجاز اخطار داده است آیا اختیار را از راننده سلب کرده؟ خیر او هم‌چنان مختار است و با اختیار خود می‌تواند با سرعت براند یا با سرعت نراند ... این موضوعی است که هر کسی بالوجدان درخواهد یافت که اختیار در چنین شرایطی از انسان سلب نمی‌شود.
مطلب دیگر اینکه عذاب، نتیجه‌ی تکوینی اعمال است(1) به عبارت دیگر نتیجه‌ی تکوینی عمل نکردن به دستوارت الهی آتش جهنم است. این مطلب از آیات و روایات قابل اثبات است می‌باشد: «وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا»(جنّ:15) اما آنان که از حق دورند هيزم جهنم خواهند بود.
روايتي درباره‌ی شب اول قبر وجود دارد كه «... صورت خوش‌بو و زيبايی كنار مؤمن می‌آيد و با او مأنوس می‌شود و او را بشارت می‌دهد و خير مقدم می گويد. پس مؤمن می‌پرسد: تو كيستي؟ می گويد من اعمال نيكوی تو هستم...».(2) در روايات بسياری آمده است اعمالی كه در دنيا انجام می دهيم، يك صورت اخروی دارد كه آن صورت اخروی، نعمت‌های بهشتی است.(3)
حاصل سخن اینکه: هم‌چنانکه اگر کسی گفت به آتش دست نزن می‌سوزی، انسان را مجبور به دوری از آتش نمی‌کند، خداوند هم با وعده‌ی عذاب کسی را مجبور به اطاعت از دین نمی کند، بلکه کاملا در انتخاب مختار است می تواند به دستورات الهی عمل کند و می تواند عمل نکند؛ منتهی نتیجه تکوینی عمل نکردن به دستورات دین، آتش است. چنانچه نتیجه فرو بردن سوزن در چشم کوری است. (4)
پرسشی که ممکن است در این جا مطرح باشد این است که: اگر عذاب الهی نتیجه‌ی تکوینی اعمال است پس توبه چگونه توجیه می‌شود؛ چگونه می‌بخشد وقتی انسان به اعمالش واگذار است؟
پاسخ این است که: توبه و انابه موجب تبدیل گناهان به نیکی‌ها و محو تجسّم عمل در آخرت می‌شود؛ «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ یلْقَ أَثاماً، یضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ یخْلُدْ فیهِ مُهاناً، إِلا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یبَدلُ اللهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحیما. و كسى كه چنین كند به كیفرى برخورد نماید، عذاب او در روز قیامت دو برابر شود و در آن عذاب همیشه به خوارى بماند، مگر كسانى كه توبه كنند و ایمان آورند و عمل شایسته نمایند، پس آنهایند كه خداوند گناهانشان را تبدیل به نیكى‏ها مى‏‌كند و همواره خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است». (فرقان:68)
راوى مى‏‌گويد: از امام باقر(علیه السلام) تفسير گفته خداوند متعال را كه در قرآن مى‏فرمايد: «پس خداوند بدى‏‌هايشان را به نيكى‏‌ها تبديل مى‏‌كند و خداوند آمرزنده مهربان است» سؤال كردم، [ حضرت در مقام پاسخ‏] فرمود: «در روز قيامت مؤمن گناه‌‏كارى كه توبه كرده‏ آورده مى‏‌شود تا آنكه در موقف حساب مى‏‌ايستد، پس خداوند متعال است كه متولى و سرپرستى حسابش مى‏‌شود و هيچ‏‌كس ديگر بر حساب او مطلع نمى‏‌گردد. پس گناهانش را به او معرفى مى‏‌كند تا آنكه به بدى‏‌هايش اقرار نمايد. خداوند عزوجل به كاتبان و نويسندگان اعمال مى‏‌فرمايد: «سيئات و زشتى‏‌ها، آلودگى‏‌ها، گناهان و تعلقات‏ او را به حسنات و نيكى‌‏ها تبديل كنيد و ظاهر سازيد حسناتش را به مردم. پس مردم در اين هنگام مى‏‌گويند. براى اين بنده يك بدى هم نيست. سپس خداوند امر مى‏‌كند كه او را به بهشت ببرند.(5)
اين روايت با لحن خاصى علاوه بر آن‌كه چگونگى جلوه‌ی توبه را در موقف حساب بيان مى‏كند، به اين حقيقت نيز اشاره دارد كه خداوند متعال، گناهان را تنها به خود انسان تائب نشان مى‏‌دهد و آن را از مردم و ديگران مخفى مى‏‌كند و اين، خود تفضلّى بزرگ از ناحيه خداوند رحيم است که اعمال سیّئه را به نیکی تبدیل می‌کند و این تبدّل برای حکیم و قادری هم‌چون خداوند سبحان بسیار آسان است.

برای مطالعه بیشتر ر.ک:
شهید مطهری، معاد
معاد از دیدگاه امام خمینی
ملاهادی سبزواری، اسرار الحکم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. امام روح الله خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، قم، 1373 ش، ص 439
2. محمد بن يعقوب الكليني، كافي، ج 3، ص 232
3. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج7، چاپ تهران، ص230 ـ 228
4. برگرفته از: ترجمه المیزان،علامه طباطبایی ج 6 ص 540 – 536
5. «عَنْ مُحَمَّدٍ قالَ سَأَلْتُ اَبا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ قَولِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «فَاُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: يُؤْتى‏ بِالْمُؤْمِنِ الْمُذْنِبِ يَوْمَ الْقِيامَةِ حَتّى يُقامُ بِمَوْقِفِ الْحِسابِ فَيَكُونُ اللَّهُ تَعالى‏ هُوَ الَّذى‏ يَتَوَلّى‏ حِسابَهُ، لا يَطَّلِعُ عَلى‏ حِسابِهِ اَحَداً مِنَ النَّاسِ، فيعرفه ذُنُوبَهُ حَتّى‏ اذا اَقَرَّ بِسَيِّئاتِهِ قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْكَتَبَةِ: بَدِّلُوها حَسَناتٍ، وَاَظْهِرُوها لِلنَّاسِ، فَيَقُولُ النَّاسُ حينَئِذٍ: ما كانَ لِهذَا الْعَبْدِ سَيِّئَةٍ واحِدَةٌ، ثُمَ يَامُرُاللَّهُ بِهِ اِلَى الْجَنَّةِ، فَهذا تَاويلُ الْآيَة، وَ هِىَ فَى الْمُذْنِبينَ مِنْ شيعَتِنا خاصَّة»؛ (بحارالانوار، ج 7، صص 261 و 262، ح 12).

موضوع قفل شده است