بعد از 5 سال نمی زارن باهم ازدواج کنیم تو رو خدا کمکم کنید

تب‌های اولیه

81 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

علی بیات;559997 نوشت:
اوه اوه چه قاطعانه حکم صادر میکنید
کار داعش هم همینه :khaneh:
فکر کنم شما قدیس یا قدیسه تشریف دارید

اول نظر ناتینگ رو بخون ! بعد بیا درباره من قضاوت کن ! ببین چه راحت داره دنیا رو بیهوده خطاب می کنه و با بیخیالی اونو به گناه دعوت میکنه

tah;559987 نوشت:
نوشته اصلی توسط nothing
اگه فکر می کنید حرفاتونو زدید و پدرتون قانع نیست بنظر من باید سرپیچی کنید از دستور پدر اگه واقعا ایشون بی خود است دلایلشون و الکی سر چیزای بی ارزش مانع ازدواج شما شده...و عشق بین شما انقدر غلظت داره باید پدر رو فراموش کنی و ذره ای به حرفش گوش نکنی...این حرف من نیست حرف قرانه چون خدا در قران و احادیث گفته که اگه پدر و مادر بد فرزندشون رو بخوان باید سرپیچی کنید و راه خدا رو در پیش بگیرید....درکل یه نصیحت ارامش بخشم بدم...همه چیز کلا بیهوده هست چه برسی به هرچه می خوای چه نرسی کلا خصلت دنیا بازیچه و بطالت است هر طوری شد زیاد خودتو ناراحت نکن

تو نمک نشناس هستی ! حرف پدر همیشه باید مورد احترام قرار بگیره ! بیچاره پدری که تو فرزندش هستی

تو ته جهنم میری ! تو داری حرفای شیطان رو تایپ می کنی ! واقعا بیچاره تویی


ببخشید الان تو این پاراگراف از کجا میشه استنباط کرد که دقیقا ته جهنم میره ایشون؟
طبقه اول یا دوم نمیشه مثلا؟

mohamad313;560009 نوشت:
ببخشید الان تو این پاراگراف از کجا میشه استنباط کرد که دقیقا ته جهنم میره ایشون؟
طبقه اول یا دوم نمیشه مثلا؟

هر جا که بره با شیطان همنشین میشه چون دقیقا حرفای شیطان رو داره به بقیه میزنه

tah;560006 نوشت:
اول نظر ناتینگ رو بخون ! بعد بیا درباره من قضاوت کن ! ببین چه راحت داره دنیا رو بیهوده خطاب می کنه و با بیخیالی اونو به گناه دعوت میکنه

 در صورتی که خواستگار مناسبی برای دختر بیاید و پدر بدون دلیل موجه با آن مخالفت کند اذن پدر شرط نیست
پس به گناه دعوتش نمی کنه
شما سختگیر و عجولانه قضاوت میکنید

علی بیات;560016 نوشت:
در صورتی که خواستگار مناسبی برای دختر بیاید و پدر بدون دلیل موجه با آن مخالفت کند اذن پدر شرط نیست
پس به گناه دعوتش نمی کنه
شما سختگیر و عجولانه قضاوت میکنید

ارزش پدر اونقد بالا هست که نباید دختر با نمک نشناسیش بزنه زیر شکم پدرو بره دنبال پسر

هر انتخابی میکنید بعدش پشیمون نشید....احساسات رو کنار بذارید،اگر فکر میکنید این پسر مناسب شماست...برا رسیدنش تلاش کنید و از کسی و چیزی نترسید، با پدرتون صحبت کنید، با کسایی که پدرتون اونها رو قبول دارند صحبت کنید تا پدرتون رو راضی کنند....ولی اگر میدونید این پسر مناسب شما نیست، سختی دوری رو تحمل کنید...مرور زمان شما رو آروم میکنه...شما هنوز جوان هستید و فرصتهای زیادی دارید....ولی بازم میگم...هر تصمیمی که میگیرید بعدش پشیمون نشید و تا اخرش برید....

tah;560018 نوشت:
ارزش پدر اونقد بالا هست که نباید دختر با نمک نشناسیش بزنه زیر شکم پدرو بره دنبال پسر

بایدی در کار نیست
بهتره که با رضایت پدر باشه
ولی وقتی دلیل پدر معقولانه نیست
اذن پدر دیگه واجب نیست

منم با نظر اقاي بيات موافقم زوري كه نيست إذن پدر شرايط داره ، اگه اون شرايط از بين رفت ميشه سرپيچي كرد البته نه اينكه زمينه بي احترامي به پدر فرآهم بشه

tah;559987 نوشت:
تو نمک نشناس هستی ! حرف پدر همیشه باید مورد احترام قرار بگیره ! بیچاره پدری که تو فرزندش هستی

تو ته جهنم میری ! تو داری حرفای شیطان رو تایپ می کنی ! واقعا بیچاره تویی

پدر من وقتی غیر عمد بد منو بخواد من ازش سرپیچی کنم و بهش دلیلشو بگم قانع میشه و کلی هم از اینکه ازش سرپیچی کردم در این جور موارد خوشحال میشه....شما حالت خوبه....الان بابات میاد بهت میگه پسرم تریاک بکش...شما میکشی...واقعا که خجالت اوره هرچی خواستی بهم گفتی....اول کمی تامل و تفکر کن بعد جوش بیار....من برم جهنم....جهنم تبدیل به بهشت میشه:hamdel:

علی بیات;560035 نوشت:
بایدی در کار نیست
بهتره که با رضایت پدر باشه
ولی وقتی دلیل پدر معقولانه نیست
اذن پدر دیگه واجب نیست

فعلا دلیل پدر معقولانه ست و دلیل این دختر که با کوچیکترش دوست بوده ابلهانه است پس باید به پدرش احترام بذاره باید و باید و باید

nothing;560052 نوشت:
پدر من وقتی غیر عمد بد منو بخواد من ازش سرپیچی کنم و بهش دلیلشو بگم قانع میشه و کلی هم از اینکه ازش سرپیچی کردم در این جور موارد خوشحال میشه....شما حالت خوبه....الان بابات میاد بهت میگه پسرم تریاک بکش...شما میکشی...واقعا که خجالت اوره هرچی خواستی بهم گفتی....اول کمی تامل و تفکر کن بعد جوش بیار....من برم جهنم....جهنم تبدیل به بهشت میشه:hamdel:

آخه چه ربطی داره به تریاک کشیدن ! تو خودت خوبی ؟
پدره داره میگه با پسر کوچیکترت حق نداری ازدواج کنی ! واقعا هم حق با پدرست ! پس دختر نباید اینطوری جلو پدرش حرف بزنه

tah;560062 نوشت:
فعلا دلیل پدر معقولانه ست و دلیل این دختر که با کوچیکترش دوست بوده ابلهانه است پس باید به پدرش احترام بذاره باید و باید و باید

چون با پدر بزرگ پسره مشکل داره شد دلیل ؟
چون پسر دو سال کوچیک تره شد دلیل؟
از نظر شما شاید دلیل محکمی باشه
ولی عرفا و شرعا دلیل قانع کننده ای نیست
در ضمن ایشون پنهانی رابطه داشتن و شک نکنید که گناهش رو پای باباعه مینویسن که جلوی ازدواج رو میگیرن و سنگ اندازی میکنن
شما اگه پدر بشی ... از اون سخت گیرا میشی :khaneh:
من دیگه بحثی ندارم

tah;559987 نوشت:
تو نمک نشناس هستی ! حرف پدر همیشه باید مورد احترام قرار بگیره ! بیچاره پدری که تو فرزندش هستی

:Moteajeb!:

tah;559987 نوشت:
تو ته جهنم میری ! تو داری حرفای شیطان رو تایپ می کنی ! واقعا بیچاره تویی

میشه بگید من می رم بهشت یا جهنم.... بنظر میاد مأمور جهنم هستید...:Nishkhand:

طاها جان اگه nothing داره اشتباه میگه ما باس راهنماییش کنیم...

مترصد;560092 نوشت:
:Moteajeb!:

میشه بگید من می رم بهشت یا جهنم.... بنظر میاد مأمور جهنم هستید...:Nishkhand:

طاها جان اگه nothing داره اشتباه میگه ما باس راهنماییش کنیم...

نخیر ناتینگ هر جا میرسه شروع به گمراه کردن دیگرون میکنه من نمی ذارم

علی بیات;560035 نوشت:
بایدی در کار نیست
بهتره که با رضایت پدر باشه
ولی وقتی دلیل پدر معقولانه نیست
اذن پدر دیگه واجب نیست

نهال;560036 نوشت:
منم با نظر اقاي بيات موافقم زوري كه نيست إذن پدر شرايط داره ، اگه اون شرايط از بين رفت ميشه سرپيچي كرد البته نه اينكه زمينه بي احترامي به پدر فرآهم بشه

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
ان شاء‌الله توجه دارید که اذن پدر یک چیز است و اطاعت از پدر یک چیز دیگر است ... اذن پدر لازم نیست یعنی اینکه لازم نیست به او بگویید و از او اجازه بگیرید اما اطاعت از پدر یعنی اگر ایشان گفتند نه شما بگویید چشم! اطاعت از پدر واجبه چون بر فرزند (چه پسر و چه دختر) ولایت دارد ...
پسر برای ازدواج اذن پدر را لازم ندارد ولی اگر پدر از ازدواج با کسی نهی کند اطاعت از او اطاعت از خداست و عصیان در مقابل او عصیان در مقابل خداست ... مگر اینکه پدر کافر باشد و بر فرزندش که مؤمن است ولایت نداشته باشد که در این صورت اطاعت از پدر واجب نیست اما آزار دادن او باز اشکال دارد.

یا علی

owari;560099 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
ان شاء‌الله توجه دارید که اذن پدر یک چیز است و اطاعت از پدر یک چیز دیگر است ... اذن پدر لازم نیست یعنی اینکه لازم نیست به او بگویید و از او اجازه بگیرید اما اطاعت از پدر یعنی اگر ایشان گفتند نه شما بگویید چشم! اطاعت از پدر واجبه چون بر فرزند (چه پسر و چه دختر) ولایت دارد ...
پسر برای ازدواج اذن پدر را لازم ندارد ولی اگر پدر از ازدواج با کسی نهی کند اطاعت از او اطاعت از خداست و عصیان در مقابل او عصیان در مقابل خداست ... مگر اینکه پدر کافر باشد و بر فرزندش که مؤمن است ولایت نداشته باشد که در این صورت اطاعت از پدر واجب نیست اما آزار دادن او باز اشکال دارد.

یا علی

علیک سلام و رحمه الله و برکاته
برادر عزیز
تفسیر به رای نکنید !
من متن فتوا رو گذاشتم
عقد باکره بدون اجازه پدر جایز نیست ولی اگر خواستگار خوبی برای دختر بیاید و پدر بدون دللی منطقی و معقول از ازدواج دخترش جلوگیری کند و مانع ازدواج شود اجازه او ساقط و ازدواج دختر صحیح است
از مراجع که بالاتر نیستید !!!

tah;560065 نوشت:
پدره داره میگه با پسر کوچیکترت حق نداری ازدواج کنی ! واقعا هم حق با پدرست ! پس دختر نباید اینطوری جلو پدرش حرف بزنه
حضرت محمد 25 سال داشت که اولین زن خود را گرفت و نامش حضرت خدیجه بود که 15 سال از او بزرگ تر بود یعنی 40 ساله بود...ایا هنوزم میگی حق با پدر هست:Cheshmak:

nothing;560132 نوشت:
حضرت محمد 25 سال داشت که اولین زن خود را گرفت و نامش حضرت خدیجه بود که 15 سال از او بزرگ تر بود یعنی 40 ساله بود...ایا هنوزم میگی حق با پدر هست:Cheshmak:

اصلا با هم قابل مقایسه نیستن ! ازدواج آن دو بزرگوار از راه حلال و الهی بود ! ولی این پسرو دختر پشت سر پدر بود دوستیشون

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب

لطفا بحث دو طرفه نکنید اینجا که چت باکس نیست!

خلاصه رعایت نکنید یا اینکه پست های شما قیچی میشه:)یا بنده رنگم میپره و سیاه میشم:)

سئوالی دارید بفرمایید تا کارشناس بیان و جواب بدن...تشکر:Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

nothing;560132 نوشت:
حضرت محمد 25 سال داشت که اولین زن خود را گرفت و نامش حضرت خدیجه بود که 15 سال از او بزرگ تر بود یعنی 40 ساله بود...ایا هنوزم میگی حق با پدر هست

سلام
این نتیجه گیری اشتباه هست. شرایطی که در اون این ازدواج رخ داد دیگه در تاریخ تکرار نخواهد شد. موارد استثنائی رو نمیشه به همه تعمیم داد و گفت چون این یک مورد استثنایی رخ داده پس باید همه اینطور عمل کنند. گمان نمیکنم در بین معصومین به غیر از این مورد، دیگه ازدواج مرد با زن بزرگتر از خود داشته باشیم.
البته شکی نیست که ممکنه کسی بتونه با دختر بزرگتر از خودش ازدواج کنه و به مشکل بر نخوره. اما ایده آل اینه که مرد از زن بزرگتر باشه. هم به خاطر روحیات و خلقیات و هم به خاطر مسائل جنسی که ممکنه در سنین بالا به خصوص برای مرد مشکل ایجاد کنه. چون زنان زودتر از مردان وارد سردمزاجی جنسی می شوند.[/]

علی بیات;560119 نوشت:
علیک سلام و رحمه الله و برکاته
برادر عزیز
تفسیر به رای نکنید !
من متن فتوا رو گذاشتم
عقد باکره بدون اجازه پدر جایز نیست ولی اگر خواستگار خوبی برای دختر بیاید و پدر بدون دللی منطقی و معقول از ازدواج دخترش جلوگیری کند و مانع ازدواج شود اجازه او ساقط و ازدواج دختر صحیح است
از مراجع که بالاتر نیستید !!!

سلام علیکم برادر عزیزم،
از مراجع که بالاتر نیستم هیچ، خاک پایشان هم نیستم باز هم هیچ، خاک پای شما هم نیستم :Gol:
با این وجود حقیر هم آن حرف را از روی اجتهاد شخصی خودم نگفت و حرف علما را نقل قول کردم ...
شما حتماً از حقیر واردتر هستید می‌دانید که فقها در رساله‌ها حکم فقهی را می‌دهند و این حکم در بسیاری از موارد نیاز به توضیح و تبصره دارد. مثلاً در همین مورد خاص که شما حکم فقهی را آورده‌اید هر دخترخانم یا آقاپسری که پدرشان با ازدواج ایشان مخالفت کند ممکن است برگردد بگوید حرف پدرم منطقی نیست ... بلکه چه بسا اگر اشتباه نکنم در اینجا تشخیص بر عهده‌ی حاکم شرع باشد ... یعنی پدر نهی می‌کند ولی حاکم شرع تشخیص می‌دهد که پدر دارد خواسته یا ناخواسته از جایگاهش سوء استفاده می‌کند و به پسر یا دختر اجازه‌ی ازدواج می‌دهد و البته این دیگر اشکالی ندارد چون ولایت حاکم شرع بالاتر از ولایت پدر و در راستای ولایت خداست (در مخالفت با خداوند هم نمی‌توان از پدر اطاعت کرد) ... بنابراین دخترخانمی که فکر می‌کنند تشخیص پدرشان اشتباه است باید از پدرشان به حاکم شرع شکایت ببرند و طبیعی است که این کار دل آن پدر را خواهند شکاند و این سنت خداست که اگر فرزند دل پدرش را بشکند عمر او کوتاه شود و سایر تبعات از جمله کم شدن برکت زندگی و ... . به عبارت دیگر هم پدر و مادر باید مراقب باشند که فرزندشان را به سختی غیرضروری نیاندازند و هم فرزندان باید مراقب باشند که بی‌گدار به آب ندهند ... اگر کارد به استخوانشان رسید این راه شرعی برایشان باز است که از حاکم شرع کمک بخواهند ... طلاق هم حرام نیست ولی کسی به آن توصیه نمی‌کند مگر در شرایط خاص ...
شاید هم حقیر اشتباه می‌کنم و تشخیص عاقلانه بودن یا نبودن تصمیم پدر در مورد ازدواج دختر بر عهده‌ی خود دختر است، اما در این صورت هم اگرچه شرعاً ازدواج درست باشد ولی بدون اجازه‌ی پدر (یا جدّ پدری) یا اجازه‌ی دادگاه این ازدواج ثبت قانونی نخواهد شد و باز مشکلاتش باقی می‌ماند ... اگرچه حقیر هنوز معتقد هستم که تشخیص عاقلانه بودن یا نبودن تصمیم پدر بر نهی دختر از ازدواج بر عهده‌ی دختر یا سایر اطرافیان نیست و بر عهده‌ی حاکم شرع است ...
ان شاء الله اگر اشتباه می‌کنم شما یا سایر دوستان مطلع یا کارشناس محترم همه‌ی ما را مطلع نمایند که به وظایف و حقوق و اختیاراتمان آشناتر بشویم
با تشکر از خیرخواهی‌اتان، :Gol:
یا علی

علی ;560141 نوشت:

سلام
این نتیجه گیری اشتباه هست. شرایطی که در اون این ازدواج رخ داد دیگه در تاریخ تکرار نخواهد شد. موارد استثنائی رو نمیشه به همه تعمیم داد و گفت چون این یک مورد استثنایی رخ داده پس باید همه اینطور عمل کنند. گمان نمیکنم در بین معصومین به غیر از این مورد، دیگه ازدواج مرد با زن بزرگتر از خود داشته باشیم.

سلام علیکم برادر عزیزم،

پیامبر خدا صل‌الله‌علیه‌وآله اسوه‌ی حسنه هستند ... :ok:

اختلاف سنی که علمای روان‌شناسی و جامعه‌شناس به آن اشاره می‌کنند اگرچه جهاتی دارد مثل باروری که زن زودتر به یائسگی می‌رسد و موارد روان‌شناختی اما هیچ کدام از اینها قطعی نیست ... همه‌اشان تلاش برای محکم‌تر شدن پیوند خانواده است و افزایش بهره‌وری آن ... اما بایدی در کار نیست ... در خیلی از موارد شایدی هم ممکن است در کار نباشد ... در یک نگاه کلی است که این بیان مطرح است وگرنه به صورت جزء نگرانه هر مورد باید جداگانه بررسی شود ... یک وقت یک خانمی پنج سال بزرگتر است ولی ریزنقش است و در عوض آقا برش خوبی دارد و کاملاً برای آن خانم قابل اتکاست و آن خانم هم همین برداشت را از آن آقا دارد و زود یادش می‌رود که بزرگتر است ... یا بسیاری موارد دیگر ... حالا اگر اشتباه نکنم :Gig:
الآن که نه ولی تا چند سال پیش که متأسفانه گوش مردم را پر کرده بودند از اینکه «فرزند کمتر زندگی بهتر» دیگر بحث یائسگی خانم‌ها هم زیاد اهمیتی نداشت چون حداکثر دو تا بچه قرار بود به دنیا بیاورند ... اما حالا که ان شاء الله دنبال تعداد بچه‌های بیشتر هستند خوب است این نکات را مد نظر قرار بدهند ... اگرچه باز هم این اختلاف سنی نیست که مهم است و مطلق سن خانم است که مهم است ... سن ازدواج اگر برگردد سر جای اصلی‌اش و خانمی که از نظر جسمی بالغ می‌شود سریع ازدواج کند حدود دو دهه باروری دارد که فکر کنم زمانی قابل توجهی باشد.

یا علی

علی ;560141 نوشت:
سلام
این نتیجه گیری اشتباه هست. شرایطی که در اون این ازدواج رخ داد دیگه در تاریخ تکرار نخواهد شد.
سلام نتیجه گیری کاملا درسته کلی امار دختر بزرگتر از پسر و بر عکس هست حالا 15 سال اختلاف کم باشه دیگه یکی دو سال پر هست...حتی 40 سال و حتی 80 سال هم معدود هست کاری به اونا نداریم ولی یکی دو سال فراوان اندر فراوانه....درثانی اصلا بحث استثنایی بودن پیامبر مطرح نیست بحث سر اینه که گفته شد توسط کاربری که دختر بزرگتر باشه نباید ازدواج کرد و باطل و کار اشتباهی است در صورتی که نه تنها دو سال نه تنها یک انسان معمولی بلکه پیامبر اکرم سرور مخلوقات چنین است یعنی کار در کل درست است....بحث شرایط اون زمان رو اوردید...اتفاقا اون زمان ازدواج مثل اب خوردن بودن اما الان انقدر عذاب خدا باعث شده ازدواجا بسیار غول و نشدنی بشه که دو سال اختلاف که هیچ بلکه 10 سال هم افتاد صورت گرفتنش بسیار بهتر از صورت نگرفتنشه

علی ;560141 نوشت:
اما ایده آل اینه که مرد از زن بزرگتر باشه. هم به خاطر روحیات و خلقیات و هم به خاطر مسائل جنسی که ممکنه در سنین بالا به خصوص برای مرد مشکل ایجاد کنه. چون زنان زودتر از مردان وارد سردمزاجی جنسی می شوند.
ایده ال اینه که این دو نفر تشنه همدیگر هستند و چیزی بین این دو نفر هست که احدی غیر این دو و خدا نمی تواند درک کند همه چیز که نباید تا خرخره ایده ال باشه...یکی حال می کنه شوهرش فلج باشه یکی دوست داره کور و کچل باشه یکی دوست داره در کل همینی که هست باشه نه بهتر نه بدتر به کسی مربوط نیست....عشق تنها چیزیه که دلیل نمی خواد بلکه دل می خواد....اما این مسئله جنسی رو که مطرح کردید باید بگم نیاز جنسی در 2 سال اختلاف براحتی قابل اشتراک و قابل قیاس است و کاملا شدنی و بی مشکل است از طرفی درسته شهوت نه تنها بد نیست بلکه بین زن و شوهر از راه حلال عبادت هم هست اما این دو نفر اینطور که معلومه فکر نکنم اصلا حرفی از شهوت اوردن باشن وسط بلکه فقط گفتن همدیگرو دوست داریم و کسی دیگه ای هرگز

owari;560166 نوشت:

سلام علیکم برادر عزیزم،
از مراجع که بالاتر نیستم هیچ، خاک پایشان هم نیستم باز هم هیچ، خاک پای شما هم نیستم :Gol:
با این وجود حقیر هم آن حرف را از روی اجتهاد شخصی خودم نگفت و حرف علما را نقل قول کردم ...
شما حتماً از حقیر واردتر هستید می‌دانید که فقها در رساله‌ها حکم فقهی را می‌دهند و این حکم در بسیاری از موارد نیاز به توضیح و تبصره دارد. مثلاً در همین مورد خاص که شما حکم فقهی را آورده‌اید هر دخترخانم یا آقاپسری که پدرشان با ازدواج ایشان مخالفت کند ممکن است برگردد بگوید حرف پدرم منطقی نیست ... بلکه چه بسا اگر اشتباه نکنم در اینجا تشخیص بر عهده‌ی حاکم شرع باشد ... یعنی پدر نهی می‌کند ولی حاکم شرع تشخیص می‌دهد که پدر دارد خواسته یا ناخواسته از جایگاهش سوء استفاده می‌کند و به پسر یا دختر اجازه‌ی ازدواج می‌دهد و البته این دیگر اشکالی ندارد چون ولایت حاکم شرع بالاتر از ولایت پدر و در راستای ولایت خداست (در مخالفت با خداوند هم نمی‌توان از پدر اطاعت کرد) ... بنابراین دخترخانمی که فکر می‌کنند تشخیص پدرشان اشتباه است باید از پدرشان به حاکم شرع شکایت ببرند و طبیعی است که این کار دل آن پدر را خواهند شکاند و این سنت خداست که اگر فرزند دل پدرش را بشکند عمر او کوتاه شود و سایر تبعات از جمله کم شدن برکت زندگی و ... . به عبارت دیگر هم پدر و مادر باید مراقب باشند که فرزندشان را به سختی غیرضروری نیاندازند و هم فرزندان باید مراقب باشند که بی‌گدار به آب ندهند ... اگر کارد به استخوانشان رسید این راه شرعی برایشان باز است که از حاکم شرع کمک بخواهند ... طلاق هم حرام نیست ولی کسی به آن توصیه نمی‌کند مگر در شرایط خاص ...
شاید هم حقیر اشتباه می‌کنم و تشخیص عاقلانه بودن یا نبودن تصمیم پدر در مورد ازدواج دختر بر عهده‌ی خود دختر است، اما در این صورت هم اگرچه شرعاً ازدواج درست باشد ولی بدون اجازه‌ی پدر (یا جدّ پدری) یا اجازه‌ی دادگاه این ازدواج ثبت قانونی نخواهد شد و باز مشکلاتش باقی می‌ماند ... اگرچه حقیر هنوز معتقد هستم که تشخیص عاقلانه بودن یا نبودن تصمیم پدر بر نهی دختر از ازدواج بر عهده‌ی دختر یا سایر اطرافیان نیست و بر عهده‌ی حاکم شرع است ...
ان شاء الله اگر اشتباه می‌کنم شما یا سایر دوستان مطلع یا کارشناس محترم همه‌ی ما را مطلع نمایند که به وظایف و حقوق و اختیاراتمان آشناتر بشویم
با تشکر از خیرخواهی‌اتان، :Gol:
یا علی

نه حرفتون کاملا درسته
متن کامل فتوا اینگونه است
عقد باکره بدون اجازه پدر جایز نیست ولی اگر خواستگار خوبی برای دختر بیاید و پدر بدون دللی منطقی و معقول از ازدواج دخترش جلوگیری کند و مانع ازدواج شود اجازه او ساقط و ازدواج دختر صحیح است البته معمولا در مواردی که پدر اجازه نمیدهد دفاتر عقد و دختر و پسر از رای دادگاه استفاده میکنند و در این صورت نیز ازدواج مانعی ندارد.
یاحقّ

[="Tahoma"][="Black"]

owari;560170 نوشت:
پیامبر خدا صل‌الله‌علیه‌وآله اسوه‌ی حسنه هستند ...

گمان نمیکنم این مورد (انتخاب زن بزرگتر از سن خود) شامل اسوه ی حسنه بشه.
owari;560170 نوشت:
اختلاف سنی که علمای روان‌شناسی و جامعه‌شناس به آن اشاره می‌کنند اگرچه جهاتی دارد مثل باروری که زن زودتر به یائسگی می‌رسد و موارد روان‌شناختی اما هیچ کدام از اینها قطعی نیست ... همه‌اشان تلاش برای محکم‌تر شدن پیوند خانواده است و افزایش بهره‌وری آن ... اما بایدی در کار نیست ... در خیلی از موارد شایدی هم ممکن است در کار نباشد ... در یک نگاه کلی است که این بیان مطرح است وگرنه به صورت جزء نگرانه هر مورد باید جداگانه بررسی شود ... یک وقت یک خانمی پنج سال بزرگتر است ولی ریزنقش است و در عوض آقا برش خوبی دارد و کاملاً برای آن خانم قابل اتکاست و آن خانم هم همین برداشت را از آن آقا دارد و زود یادش می‌رود که بزرگتر است ... یا بسیاری موارد دیگر ... حالا اگر اشتباه نکنم

اگه دقت کنید بنده هم اشاره کردم که شرایط "ایده آل" بزرگتر بودن مرد هست و غیر اون شرایط هم ممکنه به موفقیت بیانجامه، کما اینکه دوست عزیزمون فرمودند مواردش زیاد هست. اما آفات این اختلاف سن "برعکس" رو نمیشه ندیده گرفت.
nothing;560186 نوشت:
سلام نتیجه گیری کاملا درسته کلی امار دختر بزرگتر از پسر و بر عکس هست حالا 15 سال اختلاف کم باشه دیگه یکی دو سال پر هست...حتی 40 سال و حتی 80 سال هم معدود هست کاری به اونا نداریم ولی یکی دو سال فراوان اندر فراوانه....درثانی اصلا بحث استثنایی بودن پیامبر مطرح نیست بحث سر اینه که گفته شد توسط کاربری که دختر بزرگتر باشه نباید ازدواج کرد و باطل و کار اشتباهی است در صورتی که نه تنها دو سال نه تنها یک انسان معمولی بلکه پیامبر اکرم سرور مخلوقات چنین است یعنی کار در کل درست است....بحث شرایط اون زمان رو اوردید...اتفاقا اون زمان ازدواج مثل اب خوردن بودن اما الان انقدر عذاب خدا باعث شده ازدواجا بسیار غول و نشدنی بشه که دو سال اختلاف که هیچ بلکه 10 سال هم افتاد صورت گرفتنش بسیار بهتر از صورت نگرفتنشه

شما که میخواستید باطل نبودن این نوع ازدواج (یعنی بزرگتر بودن زن) رو نشون بدید، بهتر بود که حکم فقهی می آوردید.
من صحبتی از شرایط "زمانه" نکردم. بلکه منظور من از شرایط، موقعیت و جایگاه ویژه پیامبر (ص) در عالم هستی و مأموریت ویژه ای که ایشان از طرف خداوند داشتند و همچنین نقش ویژه حضرت خدیجه (س) در گسترش اسلام و کمکهای ارزنده ایشان در حد ممکن بود. اینها بود که باعث شد شرایط ازدواج پیامبر (ص) خاص و استثنایی بشه. صحبت از شرایط حاکم بر آن زمان (که ازدواجها در اون زمان چطور انجام میشده) نبود.
nothing;560190 نوشت:
ایده ال اینه که این دو نفر تشنه همدیگر هستند و چیزی بین این دو نفر هست که احدی غیر این دو و خدا نمی تواند درک کند

صرف وجود احساس عشق و دوست داشتن بین دختر و پسر، نمیشه رنگ و بوی خدایی به اون داد.
nothing;560190 نوشت:
همه چیز که نباید تا خرخره ایده ال باشه...یکی حال می کنه شوهرش فلج باشه یکی دوست داره کور و کچل باشه یکی دوست داره در کل همینی که هست باشه نه بهتر نه بدتر به کسی مربوط نیست....

من پیشاپیش عذرخواهی میکنم اگه در کار دوستان عزیز دخالتی کردم! دوست عزیز نه بنده خطاب به کسی این رو گفتم و نه کار کسی رو بد یا درست دونستم. فقط به عنوان نظر شخصی گفتم که شرایط ایده آل در ازدواج اینه که مرد از زنش بزرگتر باشه. ایده آل یعنی بهترین حالت ممکن، یعنی قله. ما باید همیشه به قله نظر داشته باشیم تا بتونیم دامنه رو خوب طی کنیم. حالا یا بهش میرسیم یا نمیرسیم.
nothing;560190 نوشت:
عشق تنها چیزیه که دلیل نمی خواد بلکه دل می خواد....

عشقی که پایه اون "عقل" نباشه بی شباهت به هوس نیست. ما مدام از کارشناسان خانواده می شنویم که میگن "ازدواج عاقلانه، زندگی عاشقانه"
nothing;560190 نوشت:
اما این مسئله جنسی رو که مطرح کردید باید بگم نیاز جنسی در 2 سال اختلاف براحتی قابل اشتراک و قابل قیاس است و کاملا شدنی و بی مشکل است

اما چیزی که تجربه میگه برعکس این هست. وقتی مردی در سن میانسالی هنوز نیاز به اطفاء حرارت جنسی داشته باشه، ولی خانم اصلاً نیازی در خودش حس نکنه خود این روزنه بروز بسیاری از مشکلات خواهد بود.[/]

سلام میشه یکی هم به من کمک کنه منم مشکلی مثل ایشون دارم من دانشگاه با هم کلاسیم حدود 3سال بود که آشنا شدیم ما دوتامون خیلی اخلاقیاتمون اعتقاداتمون نگاه به زندگی آینده مون شبیه هم بود اومد خواستگاری پدر اول به خاطر اینکه سربازی نرفته و کار نداره هنوز جواب منفی داد منم داغون داغونم مثل ایشون قرار شد بره سربازی شرایطش جور شه بعد بیاد ولی بابام رفت تحقیق از باباش پون به شدت به خانواده اهمیت میده پدر ایشون ورشکست شده بوده سالها قبل و6 سال زندان بوده الن وضعشون خوبه واقعا خانواده با ایمانی دارن طرز خونوادشون رو دوس دارم ولی از آنجایی که پدر من پزشک هس و فقط ظاهربین و عاشق شهرت دیگه گفت به هیچ وجه امکان نداره الان من موندم تو این جنگ خسته ام از روزگار واقعا خودم از انتخابم مطمننم ولی نمذارن دیگه کارم شب و روز گریه اس از زندگی هیچ لذتی نمیبرم

are;566565 نوشت:
سلام میشه یکی هم به من کمک کنه منم مشکلی مثل ایشون دارم من دانشگاه با هم کلاسیم حدود 3سال بود که آشنا شدیم ما دوتامون خیلی اخلاقیاتمون اعتقاداتمون نگاه به زندگی آینده مون شبیه هم بود اومد خواستگاری پدر اول به خاطر اینکه سربازی نرفته و کار نداره هنوز جواب منفی داد منم داغون داغونم مثل ایشون قرار شد بره سربازی شرایطش جور شه بعد بیاد ولی بابام رفت تحقیق از باباش پون به شدت به خانواده اهمیت میده پدر ایشون ورشکست شده بوده سالها قبل و6 سال زندان بوده الن وضعشون خوبه واقعا خانواده با ایمانی دارن طرز خونوادشون رو دوس دارم ولی از آنجایی که پدر من پزشک هس و فقط ظاهربین و عاشق شهرت دیگه گفت به هیچ وجه امکان نداره الان من موندم تو این جنگ خسته ام از روزگار واقعا خودم از انتخابم مطمننم ولی نمذارن دیگه کارم شب و روز گریه اس از زندگی هیچ لذتی نمیبرم

بر خدا توکل کن حل میشه مشکلات

هیچ وقت من مجرد تجربه یک فرد متاهل روندارم
یه شخص متاهل تمام راههایی که یه مجرد قراره بره یا داره میره رو گذرونده
یه شخص متاهل تو جریان زندگی قرار گرفته
الان شما یه امتحان کنید
برید از افرادی که 3 سال یا بیشتره ازدواج کردن سوال کنید ببینید هنوز معیار ازدواج برای اونا مثل زمان مجردیشون هست؟
مجرد ها داخل گود نیستن و برای خودشون معیارهای رمانتیک قرار میدن ولی وقتی وارد زندگی میشن تازه میفهمن که چیها مهم بوده و ارزش بالاتری داشته
پدر ایشون هرچقدر هم سختگیر باشن مطمئنا منطقی تر به قضیه نگاه میکنن
پدری که تمام عمر خودش رو برای آرامش خانواده خرج میکنه که نمیاد به ضرر دخترش صحبت کنه
داریم مواردی که به ضرر بوده ولی خب انگشت شمار بوده وهست
به نظر من برید برسی کنید ببینید معیارهای شما برای ازدواج چقدر منطقی هست
چقدر در زندگی آیندتون نقش داره
بعد علت مخالفت پدرتون رو هم برسی کنید ببینید اون موارد چقدر میتونه در خوشبختیتون موثر باشه
اونوقت سبک سنگین کنید و تصمیم بگیرید
برای منی که الان 17 ساله متاهل هستم بنظرم اختلاف سنی میتونه خیلی مهم باشه
لطفا بیشتر با متاهلین مشورت کنید تا مجردها
موفق باشید

من چه جور این موضوع رو به کارشناسان انجمن به نمایش بذارم؟

موضوع قفل شده است