بعد از قبولی در دانشگاه، دیگه انگیزه ندارم

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بعد از قبولی در دانشگاه، دیگه انگیزه ندارم

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان...
بنده دانشجوی پزشکی ورودی 95ام...من چند وقتیه به کل انگیزمو برای درس و حتی زندگی از دست دادم...
البته این مشکل از زمانی شروع شد که پزشکی قبول شدم...
پس از سال ها تلاش برای رسیدن به این جایگاه دیگه فکر میکنم به نهایت خواستم از زندگی رسیدم و دیگه هیچ رغبتی برای درس خوندن ندارم...
این مشکل زمانی نمو پیدا کرد که من درس های سنگین پزشکی رو هم دیدم...البته سنگینی درس تنها قسمتی از مشکل منه ..چون در هنگام کنکور درسای خیلی سنگین تر ازینارو هم تجربه کردم...
ولی در حالت کلی احساس خستگی و کوفتگی میکنم...دوست دارم یه مدت فقط استراحت کنم...
حال و حوصله درس و دانشگاه رو ندارم...

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و تحیت
اینکه یک شخصی از انگیزه های خود سست یا ضعیف می شود، طبیعتا یا اهدافش ضعیف بوده و یا عوامل و مشکلات دیگری مسبب این موضوع شده است، لذا باید ریشه یابی کرد.
در حقیقت بعد از اینکه توانستیم موضوع را به طور دقیق حل و بررسی کنیم و ریشه های بی علاقگی و سستی را کشف کنیم در این صورت به راحتی می توان با مشکلات مقابله کرد و تصمیم ها را نهایی و به موفقیت ها رسید.
و اما در مورد شما بزرگوار عرض کنم:
شما به طور کامل به احساس بی علاقگی اشاره نکرده اید، و بهتر است اشاره ای دقیق داشته باشید تا راهنمایی ما دقیق شود.
و اما به طور اجمالی می توان چنین توصیه هایی را به شما پیشنهاد داد:
1. بهتر است دوباره برای خودتان یک اهداف مشخصی را تعیین کنید، هدف گذاری دقیق و محکم و حساب شده روح انگیزه شماست و حیات انگیزه شما بستگی به اهداف شماست، پس روی این موضوع خیلی کار کنید، آینده پزشکی، آینده درخشانی است که خیلی از جوانان آرزوی چنین جایگاهی دارند لذا از آنجایی که خدای متعال به شما لطف و محبت کرده و خودتان هم تلاش کرده اید، قدر این موقعیت خودتان را بدانید و همین توجه به موقعیت، می تواند انگیزه شما را بیشتر و قوی تر کند.
2. به تلاش ها و آرزو های پدر و مادرتان تامل کنید، آنها که عمری زحمت شما را کشیده اند، انتظاری از شما دارند و شایسته است که اهمیت داده و بی تفاوت نباشید، در این صورت میل و رغبت شما بیشتر می شود.
3. استراحت کافی، خالی کردن ذهن از دغدغه های بیجا، و تغذیه مناسب و تفریح سالم و ورزش منظم می تواند در رفع خستگی شما خیلی موثر واقع شود. چرا که گاهی خستگی های کاری و درسی و مشغله های ذهنی بیجا و نامربوط و خواب کم، روح و روان انسان را خیلی خسته و ملول می کند.
4. رفاقت با افراد ( ترجیحا هم جنس) که افراد موفق و انگیزه قوی دارند، می تواند در تقویت انگیزه قوی شما خیلی موثر باشد، حضور شما در کنار آنها و توجه به برنامه هایشان می تواند در حل مشکل ما موثر شود.
5. البته یک مسافرت یک هفته ای( مثلا زیارت مشهد) هم می تواند در آرامش روح و وران شما و کاهش فشارهای روانی، خیلی موثر است، حتی می توانید با دوستان یا خانواده خودتان چنین تصمیمی را بگیرید.
6. اگر بعد از این مراحل مشکل حل نشد، بهتر است با یک مشاور متخصص مسئله را در میان بگذارید.

باسمه الذی لا تأخذه سنة و لا نوم

clonj12;886488 نوشت:
پس از سال ها تلاش برای رسیدن به این جایگاه دیگه فکر میکنم به نهایت خواستم از زندگی رسیدم و دیگه هیچ رغبتی برای درس خوندن ندارم...
این مشکل زمانی نمو پیدا کرد که من درس های سنگین پزشکی رو هم دیدم...البته سنگینی درس تنها قسمتی از مشکل منه ..چون در هنگام کنکور درسای خیلی سنگین تر ازینارو هم تجربه کردم...
ولی در حالت کلی احساس خستگی و کوفتگی میکنم...دوست دارم یه مدت فقط استراحت کنم...
حال و حوصله درس و دانشگاه رو ندارم...

با سلام و احترام

به نظر می رسد این شرایط طبیعی است،شما دوران سخت مطالعات سنگین برای کنکور را داشته اید

کمی استراحت کنید خستگی روحی و جسمی ان شاالله رفع می شود و بعد از گذراندن علوم پایه هم

با توکل به خداوند انگیزه تان برای ادامه تحصیل تقویت می گردد.

موضوع قفل شده است