بزرگترین تجربه ی زندگیت

سلام آقا فرهاد ...
چرا بحثتون پیوستگی نداره !!! نمیدونم از بحثتون چه نتیجه ای میخواید بگیرید ... قرار نیست که جملات زیبا و قشنگی که پیوستگی با هم ندارند رو بیان کنیم ... من در مورد توکل و اعتماد صحبت کردم ... و گفتم اینی که انسان توکل کنه ممکن هست اون توکل برآورده نشه و ضرر های این مساله میتونه خیلی زیاد باشن بعدش شما در پستتون 97گفتین "من هر وقت به خدا توکل کردم موفق شدم" .... بعدش من گفتم "من توکل رو قبول ندارم" و شما در پست نهاییتون گفتین "توکل یعنی چی !!!" گویا اصلا در درون پست هاتون از این گلمه استقاده نکردین ... و نهایتا در مورد مشکلات و درس گرفتن از مشگلات و سختی ها صحبت کردین ...

[="Tahoma"]

علیک سلام بانو

ببخشید،ناراحت نشید!اما در کتاب دینی دوم دبیرستان هم گفتند اگه با توکل به نتیجه نرسیدید یا مصلحت بوده یا تقدیر.در ضمن منظورم از سوال آخر این بود که معنی توکل از نظر شما چیه؟

شکست ها،هشدار هایی هستند که اگر تصحیح و تحلیل شوند عامل پیروزی و در غیر اینصورت،پایان دهنده ما خواهند بود.
farhadvn

بله خودمم میدونم تو کتاب دینی سال دوم دبیرستان چی نوشته ... ولی قراره در مورد تجربه هامون صحبت کنیم ... نه اون چیزایی که تو کتابا خوندیم ...

تا دل به یک ولی الهی ندهی
یا که در اندیشه نباشی جان را فدایش کنی
سر سفره خدا نمی نشینی

[="Tahoma"]

خب ببینید وقتی بدونید که شکست چنین دلیلی داشته دیگه ناراحت نشید.

در ضمن یک نکته اینه که بهترین کار در مقابل مصیبت ها صبر هست.شما سال های تحریم پیامبر و مسلمانان رو خواندی حتما،خب چون اون ها سختی کشیدن بگن توکل به خدا یعنی چی؟همسرشونو از دست دادند. . .بحث رو عوض نکردم و اینجا هم جای این بحث نیست اما شما خواهر عزیزم،وقتی مشکلی واست پیش اومد دیگه از خدا ناراحت نشو.در ضمن خوبه بدونی صبر در برابر مصیبت ها اجر زیادی داره.شما هنوز هم وقت داری،امتحان کن،ببین خیلی راحت تر از مشکلات میگذری.توکل صرفا به اسم نیست یا تو ذهنت باشه من موفق میشم.بلکه توکل یعنی تلاش کنی و نتیجه رو بسپاری به خدا.:)

در پایان امیدوارم موفق باشی
امیدوارم ناراحت نشده باشی

والسلام

سلام دوست عزیز ...
شما متمرکز بحث نمیکنین ... یحث من سر توکل بود و اینکه اگر کسی امیدش از زمین و زمان قطع بشه و به خدا توکل کنه ... و خدا اون چیز رو بهش نده ... صدمات چنین توکلی به قدری زیاده که حد و حساب نداره ... بنابراین من ترجیح میدم به جای امید داشتن و تو تخیل سیر کردن ... واقع گرا باشم ... { سعی و تلاش بکنم ... از خدا آن چیز را بخواهم } { ولی توکل نکنم } . و گفتم من با توکل مخالفم .

فکر میکنم پست دوم شما پشتش تجربه ای وجود نداشته باشه... فرض کنید شما بابت موضوعی امیدتون از زمین و زمان قطع شده باشه ... صبح تا شب با تمام وجودتون اون چیز رو خواسته باشین .... و درنهایت خدا اون چیز رو بهتون نداده باشه ... مطمین باشید دیگه دینی براتون باقی نمیمونه ...

بحث شما سر تحمل سختی هاست ... این موضوع دخلی به بحث من نداره ...حضرت محمد و یارانش 3 سال سختی کشیدند ... ولی پس از تحمل این 3 سال در توکلشون موفق شدند ... فرض کنید حضرت محمد و یارانش توکل میکرند و پس از طی 7 سال همشون میمردند ....

مهمترین مشگلی که شکست در توکل برای انسان ایجاد میکنه .... ناامیدی از رحمت خداست ... دیگه دوست نداره عبادت کنه ... و ...
من با توکل مخالفم .

به دلیل تکرار پاک کردم

[="Tahoma"]

دوست عزیز،توکل از نظر شما یعنی؟

شما میگید کسی توکل کنه و شکست بخوره صدمه میبینه

بنده گفتم اصل توکل واگذاری نتیجه به خداست و هرچی باشه باید قبول کرد.

شکست ها،هشدار هایی هستند که اگر تصحیح و تحلیل شوند عامل پیروزی و در غیر اینصورت،پایان دهنده ما خواهند بود.
farhadvn

بزرگترین تجربه زندگی من :
به پسر جماعت اعتماد نکن!چه فامیل چه غریبه!
چه ظاهرمومن چه ظاهر معمولی!

آخرش داستان رو به نفع خودشون تموم میکنن بی توجه به طرف مقابلشون!

[SPOILER]لطفا درمورد کسی قضاوت نکنید![/SPOILER]

////////////////////////////

دختر خوب شما کلی قضاوت نکنید باید ببینید آن پسر در کدام خانواده و چطور بزرگ شده

صبر و گذشت از بدیها

من سر یه اشتباه چند ساعتی در حال مردن بودم و فکر میکردم که دیگه جون سالم به در نمیبرم . اون لحظه ها همش به خودم میگفتم ای کاش بیشتر نماز میخوندم . ای کاش کمتر گناه میکردم و دائما از خدا میخواستم که من رو ببخشه . به آرزوهای دراز مدت دنیایی خودم هم میخندیدم هم گریه میکردم . لحظات خیلی بدی بود

[=book antiqua]هرکاری بکنی برای هرکسی ورضای اون اخرسرمیفهمی بهت وفادارنمیمونه وتنهاکاروثوابی باقی میمونه که برای رضای خداوندانجام دادی واین تجربه هم کسب کردم نبایدبذارم دیگران باتصمیم اشتباهشون ماروقربانی کنن هرکاری میکنیم باتوکل به خداومشورت باافرادباتجربه وباخداودنیادیده وروشن فکرباشه:Graphic (16):

یکی از تجربه های مهم من تو زندگی اینه که :
همیشه پیش خودم باور داشته باشم که ....
همه آدم ها خوب هستن مگر این که خلافش ثابت شه .
و واقعا بهش عمل کردم و جز آرامش چیزی نداشته ..

[="Georgia"]* ـهوالطيفـ *

بزرگترين تجربه زندگي من : تو زندگي هميشه بايد بدوني اين فقط خودتي كه ميتوني به داد خودت برسي و تنها خودتي كه هميشه ياور خودتي پس يلدبگير رورپاهات وايسي

بزرگترین تجربه زندگی من این هست که باحسود هرگز دوست نشو و به او اعتماد نکن
چه اینکه او تو را به زیر خواهد کشید حتی اگر به قیمت زیر کشیدن خودش باشد

واین تجربه رو من واقعا با تمام وجود چشیدم و چه درد ناک بود

تجربه
یکی از تجربه هام نشون داده که مرگ یه مساله حل نشدنیه ...

بزگترین تجربه من اینه که هر چیزی قابل تجربه نیست تو هر چیزی نباید وارد شد هر کاری رو حتی یه بارش هم نباید کرد

چون افسوش برات همیشه می مونه که چرا کردی صادقانه هرچیزی رو تجربه نکنید :Ghamgin:

واینکه از تجربیات دیگران استفاده شه عبرت گرفت نه خود ادم بخواد تجربه کنهه خودش

نمیدونم چرا، وقتی نیاز به کمک داری کسی نیست

وقتی دیگه کار از کار گذشتهیداهم مبسوطتان
فکهم گویان
ارجلهم دوان.

خدایا ایراد به خلقتت نمیگرم، ایراد از خود من است.

بزرگترین تجربه من اینکه که وقتی از خدا یه چیز میخوام و بم نمیده قطعا چند وقت بعد بش میگم خدیا دمت گرم که بهم ندادی

بزرگترین تجربم این بوده که به کسی که لیاقت نداره کمک نکن
چون دو روز بعدش زیرآبت و میزنه و نابودت میکنه و باید کاسه چه کنم چه کنم دستت بگیری

بزرگترین تجربه زندگیم

تو نیکی می کن و در دجله انداز ..... که ایزد در بیابانت دهد باز

سلاممم

بزرگتَرین تجرُبــه من :

هر بَدی در دُنیــا وجود دارهـ از بنده های خداست نه از طرَف خُــدا:aks:

من بارها در زندگیم تجربه کردم:

«ان مع العسر یسرا»

همانا همراه هر سختی، آسانی است...

سلام
بززززززززززززرررررگ ترین تجربه:اومدیم ثواب کنیم کباب شدیم

[="Magenta"]من به اين نتيجه رسيدم هر اتفاق بدي كه برامون مي افته يا تقصير خودمونه يا اگه خدا برامون اينطوري كرده حتما حتما در آينده به دردمون ميخوره و ممكنه اون اتفاق ما رو از انجام بسياري از گناهان و اشتباهات دور كنه.ان شاء الله كه منظورم رو خوب انتقال داده باشم.باتشكر از تاپيك خوبتون.:Kaf:[/]

بس بگردید و بگردد روزگار....دل بدنیا در نبندد هوشیار
نام نیکو گربماند زادمی..... به کازو ماند سرای زرنگار
ای که دستت می‌رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

خفتگان بیچاره در خاک لحد

خفته اندر کلهٔ سر سوسمار

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست

ای برادر سیرت زیبا بیار

شکر نعمت را نکویی کن که حق

دوست دارد بندگان حقگزار

نام نیک رفتگان ضایع مکن

تا بماند نام نیکت پایدار

با بدان بد باش و با نیکان نکو

جای گل گل باش و جای خار خار

دیو با مردم نیامیزد مترس

بل بترس از مردمان دیوسار

ای که داری چشم عقل و گوش هوش

پند من در گوش کن چون گوشوار

سعدیا چندانکه می‌دانی بگوی

حق نباید گفتن الا آشکار

و برای توانمند شدن در انجام وظایف به قدرت عنایت امام ذیل عنایت حق اعتقاد داشته باشم

توکل یعنی تلاش مجاهدانه برای رسیدن به یک هدف معقول و شرعی، ولی نتیجه را به خدا واگذار کردن

یعنی مدیریت و برنامه ریزی او را بهتر از مدیریت خودمان بدانیم. چرا؟

...چون ما باید مومن باشیم به غیب( سوره بقره آیه3 ):

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ [٢:٣]
آنان كه به غيب ايمان مى‌آورند، و نماز را بر پا مى‌دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‌ايم انفاق مى‌كنند؛

منم برای ازدواج به آقا امام رضا متوسل شدم
و گفتم همسری می خوام ه من رو به بهشت برسونه و رضای خدا همین
نمی دونستم راه بهشت رو با سختی ها ساختن...
رفته بودم با همسرم زیارت
بغض گلوم رو فشار می داد و خلاصه داشتم دیوونه می شدم
بعد نماز صبح بود و داشتم یواش یواش گله می کردم. درحالی که خیلی به خودم فشار می آوردم که جلوی مردم گریه نکنم
نشسته بودیم توی دارلحجه
یهو دیدم شوهرم اخم کرد و گفت باز یه گدا داره میاد
اینجه هم مارو رها نمی کنن!
پیرمرد اومد نزدیک شش تا شکلات و دونا تسبیح سبزگذاشت توی دست همسرم و گفت به خانم تون هم بدین. بعد با لبخندی گفت بر محمد و آل محمد صلوات و رفت
دوناییمون مدتی سکوت کردیم
قبل از این که این مرد بیاد داشتم توی دلم می گفتم آخه چرا آقا! مگه شما خودتون این وصلت رو روز تولدتون ترتیب نداده بودین؟!
اما بعد از این که اون پیرمرد رفت و ماصلوت فرستادیم: رسیدم به این که من گدایم، من گدای کوی تو...

سلام....

سعی کنیم هر روز به آقاو مولایمان (عج) سلام کنیم....تنها با گذشت یه مدت کوتاه معجزه اش را خواهیم دید...

پیروز باشید

براى شروع هر کارى "بسم الله الرحمن الرحيم "رو ضمانت انجام کارتون قرار بديد,اگرم نتيجه دلخواه شما نبود حتما خيرى در ان بوده است...

گريه هاي خالصانه و از ته دل خيلي راه گشاست.
امسال تابستون جاتون خالي رفتيم پابوس امام رضا(عليه السلام).شب آخر بابام گفت كه فردا قبل اذان ظهر جمع ميكنيم ميريم فرودگاه.
فردا صبح توي صحن بوديم با مامانم و مادربزگم!زار زار گريه ميكردم كه من نميخوام برم.يه موقعي احساس كردم خودم نيستم كه دارم گريه ميكنم.سابقه نداشت!نميخواستم برم.ميخواستم باشم.آخرش مجبور شدم برگردم.خلاصه رفتيم هتل.
نزديكاي اذان كه همه داشتن وسائلشونو جمع ميكردن به بابام گفتم بابا من برم حرم؟؟؟:Narahat az:
گفت باشه برو.
وااااااااااااااااي باورم نميشد.تونستم نماز ظهر و عصرم رو كنار آقا تو صحن رضوي بخونم!خعلي خوش گذشت.هنوز هم از اون خاطره لذت ميبرم!
و همچنان من در عجبم از اون گريه ي بي اختيارم!!!

با سلام....من از خدا معجزاتی شخصی دیدم که تا ابد باعث میشه اگر تمام عوالم هم گمراه بشن و بگن قیامتی در کار نیست من نلغزم و با یقین بی شک پایدار بمونم...و هیچ چیز برای من از این ایمان به این یقینی و محکمی لذت بخش تر نبوده....هربار مشکلی برام پیش میاد میگم عیبی نداره پسر کی مثل من انقدر معجزه ی عظیمی خدا بهش داده که ذره ای از ایمانش شک نیست..........با آرزوی درجات بالاتر برای همه

[="Arial"][="Black"]ی شب که خوابم نمیبرد از طریق موبایلم رادیو گوش دادم گفتم بلکه خوابم ببره
ناگهان متوجه شنیدن حرفی از آقایی شدم که میگفت شبا سعی کنید نماز شب بخونید قبل از اینکه بخوابید...و از فواید نماز شب میگفت...اون شب من برای اولین بار نماز خوندم...وقتی میخواشتم بخونم اونقدر گریه کردم که در حین نماز هم اشک میریختم.....بعد از اتمام نماز خیلی سبک شدم و خوابم برد
این یکی از بهترین تجربه های زندگی من بود[/]

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگترین تجربه زندگی من:
هر بار برای به دست آوردن نداشته هام, برای ارضای نیازهام و... گناه کردم نه تنها خواسته ام محقق نشد بلکه چیزای بهتر روهم از دست دادم
بزرگترین تجربه زندگیم اینه که گناه هرگز دوای هیچ دردی نیست و آدم رو خار میکنه
تجربه دیگه ام اینه که هر کسی عزت دنیا و آخرت میخواد باید کف پای پدر و مادرش دنبالش بگرده..

[="Indigo"]

هنوز از نظر سنی وارد مراحلی نشده ام که تجربه ی بزرگی داشته باشم و زندگی من خلاصه شده در کتاب هایی که خوانده ام.امیدوارم این افکار و کتاب ها پشتوانه ی محکمی برای گذر از آزمون های سخت زندگیم باشد.

با خدا(جل جلاله)و اهل بیت(علیهم السلام)باش،کامروا باش
والسلام

بزرگترین تجربه من این بوده که آدما بلدن قشنگ حرف بزنن ولی پای عمل که بیاد وسط..... همشون جا میزنن! :vamonde:

سلام ... بزرگترین تجربه ی من : همیشه توی دعاهامون بگیم خدایا اگه این آرزو یا دعایی که دارم به صلاحمه رخ بده .. گاهی اصرار بر دعا و آرزو که به استجابت نمی رسه از جانب خداوند واقعا به صلاح آدم نیست و خدا خیره بنده هاشو میخواد و بنده هاش هم کمی کم طاقتن و در صورت برآورده نشدن میگن خدا ما رو دوست نداره صدای ما رو نمی شنوه در حالیکه من فکر میکنم خدا بعد از شنیدن حرفامون یه لبخندی بزنه و بگه بنده من که تو رو بهتر از خودت میشناسم ... باور کنید تجربه ام اینو بهم گفته اگر من به اون آرزو و دعایی که سالها طلبش می کردم و به ظاهر برای من خیر بود اگر بهش می رسیدم سیاه بخت میشدم هم توی دنیا هم توی آخرت .. ان شاءالله به آرزوهایی که به صلاحمونه برسیم .. اللهم آمین.

سلام بزرگترین تجربه زندگی من اینه هروقت یه ذره از راه خدا کج شدم کلا بدبیاری وعصبانیت و....بصورت ناخوداگاه هروقت توخط بودم همه چی بشدتokقلبمم آروم.وقتی هم که موبه مو رو دستورای خدا بره ادم بخواد هم هیچ مشکلی براش پیش نمیاد بطور واقعی اسلام یه برنامه کامل برای تمام ابعاد زندگیه.:hamdel: