جمع بندی بر سر دو راهی در ازدواج (دختر خوب در خانواده ای نامناسب)

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد


[TD][/TD]

محسن ..;1008064 نوشت:
ایشون 15 ساله هستن ولی از نظر درک و عقل و برخورد از سن عمریشون جلوتر هستن)

سلام
شما جوانی مذهبی هستید که دوست دارید ازدواج کنید و زندگیِ سالم و آرامش بخشی داشته باشید. ولی باید بدانید که ازدواجی مایه آرامش است که بر اساس اصول صحیح بنا شده باشد. در مورد این خواستگاری که اقدام کرده اید، باید مواردی را خدمتتان بگویم:

- این دخترخانم که به خواستگاری اش رفته اید، در سنّ 15 سالگی قرار دارد، یعنی هنوز در دوره نوجوانی است. اگرچه ازدواج در سنین پایین توصیه می شود، اما واقعیت این است که این سنّ، نباید در نوجوانی باشد. ازدواج در دوران نوجوانی با پیامدهایی روبروست که به آنها اشاره می کنم:

الف) نوجوان چون هنوز به رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نرسیده، مهارت های لازم برای یک زندگیِ موفق را ندارد و در زندگیِ مشترک دچار اختلاف و ناسازگاری می شود.
ب) نوجوان چون هنوز به ثبات عاطفی لازم نرسیده، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگیرد و پس از ازدواج پشیمان شود. بسیار دیده شده افرادی که در سنّ نوجوانی ازداج کرده اند، بعدها می گویند:«در آن زمان کم تجربه بودم و نمی دانستم در زندگی چه می خواهم. الان سلیقه ام عوض شده و انتظاراتم از همسرم عوض شده است». این مسأله به خاطر تغییر نگرش ها و رشد فکری و عاطفی رخ می دهد.
نوجوانی که از نظر هوشی بالاتر از سنّ خودش باشد، برای به یادگیری و به کاربردنِ مهارت های زندگیِ مشترک نیاز به زمان دارد. هوش بالا ضامن موفقیت در زندگیِ مشترک نیست.

ج) نوجوانی که ازدواج می کند، پس از مدتی با دیدن همسالانش که تحصیل می کنند و پیشرفت می نمایند، دچار یأس و ناامیدی می شود و احساس می کند به دلیل ازدواج، بسیاری از موقعیت های زندگی را از دست داده است.
د) خانواده ها و بزرگ ترها چون تصور می کنند که فرزند نوجوان شان کم سنّ است و نمی تواند مشکلات زندگیِ مشترک را حلّ نماید، به صورت های مختلفی در زندگیِ خصوصی اش دخالت می کنند و به قول خودشان او را راهنمایی می نمایند. این دخالت ها ممکن است سال ها پس از رسیدن به پختگی نیز به خاطر عادت والدین به دخالت ادامه پیدا کند و زندگی را بر شوهر و زن تنگ و دشوار کند.

ادامه دارد...

محسن ..;1008064 نوشت:
خواستگاری

- پدر دخترخانم به شما گفته که روزی یک بار به اندازه یک عدس برای التیام دیابت، تریاک مصرف می کند. دوست عزیز، دیابت یکی از مشهورترین و قدیمی‌ترین بیماری‌هاست و متأسفانه باورهای نادرست فراوانی در مورد این بیماری وجود دارد. یکی از باورهای نادرست درباره دیابت، این است که "تریاک می‌تواند قندخون را کنترل کرده و دیابت را درمان کند یا التیام بخشد". در صورتی که تریاک و یا هر ماده مخدر دیگر هیچ نقشی در درمان اساسی دیابت ندارند. پژوهش های بسیاری در این مورد شده؛ ولی تاثیر تریاک در درمان دیابت به اثبات نرسیده است. مصرف تریاک و اعتیاد به آن، در واقع از چاله به چاه افتادن است و اعتیاد را برای بیمار دیابتی به همراه دارد.

- گفته اید:«گویا قبلا یه خانوم دیگه هم داشتن که به اعتیاد کشیده شدن و 5 یا 4 فرزند از اون خانومشون هم به اعتیاد شدید کشیده شدن و ایشون خانوم اولشون رو اون جوری که تعریف می کردن با درد و زجر زیاد حدود 22 یا 23 سال پیش طلاق دادن ((پس خانواده ی اول ایشون تقریبا همه اعتیاد دارن )) البته چندین سال به گفته ی خودشون از هیچ کدومشون خبری ندارن». اشتباه است که فکر کنید پدر دخترخانم در اعتیاد همسر و فرزندانش هیچ نقشی نداشته است. شاید از این حرف من تعجب کنید و بگویید:«مگر زنان حضرت نوح و لوط (علیهما السلام) که بی دین بودند، تقصیر همسران شان بود؟». در جواب باید بگویم: حضرت نوح و لوط (علیهما السلام) پیامبر الهی و معصوم بودند؛ اما پدر این دخترخانم معصوم نیست. اینکه می گویم:" پدر این دخترخانم در اعتیاد همسر سابق و فرندانش نقش داشته" را توضیح می دهم:

پدیده های شیمی و فیزیک، از «عِلیّتِ خطّی» تبعیّت می کنند. به عنوان مثال وقتی کُلر با سدیم ترکیب می شود، این ترکیبْ علّت برای تشکیلِ کُلُریدِ سدیم (نمک طعام) می گردد. پس ترکیبِ دو عنصر، علّت و تشکیلِ نمک طعامْ معلول می باشد. به این نوع علیّت، «علّیّتِ خطّی» می گویند. یعنی یک شیءْ باعثِ پیدایشِ یک شیءِ دیگر می شود. "الف" باعثِ "ب" و "ب" باعثِ "پ" می شود و "پ" باعثِ "ت" می شود. اگر شما چنین دیدگاهی در مورد خانواده و رویدادهای آن داشته باشید، معتقد می شوید که علت اعتیاد همسر سابقِ پدر دخترخانم، فقط برادرش (مثلا) یا بی ارادگیِ این خانم بوده است. اما این الگویِ «توپِ بیلیارد» که می گوید:«نیرو فقط در یک سمت حرکت می کند و در مسیر خودْ اشیاءِ دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد»، در روابطِ بشری دیگر کاراییِ چندانی ندارد. دیدگاهِ «علّیّتِ خطّی» مدّت هاست که جایگاهی در خانواده درمانیِ علمی ندارد. زیرا امروزه به خانواده به چشم یک سیستم نگاه می شود. در یک سیستمْ همه اعضا در پیدایشِ رویدادها نقش دارند. در یک سیستم، همه اعضا در یکدیگر تأثیر دارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. به این نوع علّیّت، «علّیِتِ حَلقوی» می گویند. در این نوع علّیّت، هیچ فردی به تنهایی علّت برای یک موضوع نیست و هیچ رویدادیْ معلولِ رویدادِ قبل از خود نیست. در این دیدگاه، وقتی مشکلی در خانواده بُروز می کند، مثلا اعتیاد زن و فرزندانش، همه اعضای خانواده در بُروزِ آن نقش دارند. پس مطمئن باشید که پدر دخترخانم نیز در افتادنِ همسرش به دامِ اعتیاد، مستقیم یا غیرمستقیم نقشی ایفا می نموده است.
به احتمال زیاد مادر شما در تحقیق از محلّه ای که این خانواده قبلا در آنجا ساکن بوده اند، به مواردی از اخلاق و رفتارِ نامناسبِ پدرِ این خانواده پِی برده است؛ ولی به دلیل اینکه به غلط تصوّر می نماید نباید غیبت کند، از بازگو کردنِ این موارد به شما خودداری می کند. مادر شما باید فکر کند که با پنهان کردنِ اطلاعات شما را به ازدواجی سوق می دهد که به احتمال زیاد سرنوشت خوبی ندارد.

- گفته اید:«ولی من و اون دختر خانوم به هم علاقه داریم تقصیر ما چیه که این مشکلات وجود داره». شما متأسفانه درگیرِ احساسات شده اید و نمی توانید به درستی شرایط را ببینید. علاقه قبل از بررسیِ دقیقِ تناسب میان دختر و پسر اشتباه بزرگی است که ممکن است پیامدهای وخیمی به بار بیاورد. اگر به آینده خود علاقه دارید و می خواهید زندگیِ خوب و خوشی داشته باشید، در اولین فرصت به دادگاه خانواده در شهرتان سری بزنید. این کار آزاد است و کسی مانع ورود شما نمی شود. دقایقی به زوج هایی که برای طلاق و پایان دادن به زندگیِ مشترک آمده اند نگاه کنید. بیشتر آنها زندگی شان را با شور و شوق و عشقِ غیرقابلِ توصیفی شروع کرده اند. اما پس از مدتی به این نقطه رسیدند که دیگر نمی توانند زندگیِ مشترک را تحمل کنند. پس تنها عشق برای موفقیت زندگی کافی نیست. این مسأله آن قدر مهم است که آرون تی بِک، نویسنده و روانشناس آمریکایی، کتابی با عنوان «عشق هرگز کافی نیست» نوشته است. با یک وکیل خبره در مورد پرونده های طلاقی که داشته صحبت کنید تا متوجه شوید که بسیاری از همسرانی که از هم جدا می شوند، روزی عاشق و دلباخته یکدیگر بودند و تصور می کردند که دنیا برای آنها بدون دیگری معنا ندارد؛ اما پس از گذشت مدتی به بن بست رسیدند.

- گفته اید:«استخاره هم سه بار گرفتم (بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل) هر سه بار خیر اومد». دوست گرامی، شما باید با افرادی مشورت کنید که خبره و دارای دانشِ مفید باشند. تنها سنّ زیاد دلیل بر تجربه دار بودن و عاقل بودن نیست. حضرت امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) می فرماید:« شاوِرْ ذَوِی العُقول تَأمَنْ مِنَ الزَلَلِ وَ النَدَمِ » یعنی «با صاحبان عقل و خرد مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی ایمن گردی»(1). این افرادی که با آنها مشورت کرده اید، حتما باید به مسأله اعتیاد پدرخانواده و خطرات آن اشاره می کردند.

- در صحبت های شما نکات ظریف و ریز دیگری بود که اگر از نگاه تیزبینِ کاربرانِ سایت مخفی ماند، خودم به آنها اشاره خواهم کرد.

پی نوشت:
1: علی بن ابی طالب، معروف به امیرالمؤمنین، غررالحکم و درر الکلم، فصل 42، حدیث5715، گردآونده:عبدالواحد بن محمد آمدی، ناشر دارالکتاب السلامی، قم

امید;1008351 نوشت:
احتمال زیاد سرنوشت خوبی ندارد.

باسلام
خداقوت
احتمالا مطرح کردن سوال خارج از موضوع باشه نمیدونم اول خواستم تایپک جدا بزنم باز گفتم اینجا بپرسم اگه نیاز هست لطفا این پست تایپک مجزا بشه

ببخشید استاد اگه اینطور بخواهیم پیش بریم این دختر خانم باید با چه جور آقایی ازدواج کنند ؟

چون مثلا پدرشون مشکل دارند خانواده مشکل دارند و... با این وضعیت کسی حاضر نمیشه از این خانواده دختر بگیره

واگه این خانم نخواهد با فردی ازدواج کنه که همچین مشکلاتی داره باید چیکار کنه اینطور پیش بره باید با یکی ازدواج کنه که شرایطش مشابه باشه

اللیل والنهار;1008353 نوشت:
باسلام
خداقوت
احتمالا مطرح کردن سوال خارج از موضوع باشه نمیدونم اول خواستم تایپک جدا بزنم باز گفتم اینجا بپرسم اگه نیاز هست لطفا این پست تایپک مجزا بشه

ببخشید استاد اگه اینطور بخواهیم پیش بریم این دختر خانم باید با چه جور آقایی ازدواج کنند ؟

چون مثلا پدرشون مشکل دارند خانواده مشکل دارند و... با این وضعیت کسی حاضر نمیشه از این خانواده دختر بگیره

واگه این خانم نخواهد با فردی ازدواج کنه که همچین مشکلاتی داره باید چیکار کنه اینطور پیش بره باید با یکی ازدواج کنه که شرایطش مشابه باشه

سلام. من پدر و برادرم هم اعتیاد دارند و هم سیگاری هستند. با اینکه هر دو از موقعیت اجتماعی و شغلی بسیار بالا و شاخصی برخوردارند اما هر خواستگاری ( تاکید می کنم که هر خواستگاری) متوجه می شود ، ولو اینکه خود من را بخوبی بشناسد و دوست داشته باشد، سرانجام پشیمان می شود و میرود. کاریش نمیشه کرد .

محسن ..;1008064 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم ...

سروران گرامی سلام
حدودا 3 هفته پیش از تاریخ این پست برای اولین بار در عمرم به خواستگاری خانومی به همراه خانواده رفتیم من خودم در فروشگاه تلفن همراه کار می کنم آشنایی من و این خانوم هم به اونجا بر میگرده (یه گوشی چینی به همراه برادر و مادرشون از ما خریدن خب این گوشی ها هم که کیفیت آنچنانی نداره پس ایشون چندین بار برای مشکل تخلیه شارژ گوشی به مغازه می اومدن البته تنها نمیومدن) تا اینکه صاحب فروشگاه که خود شخصی متدین می باشند پیشنهاد این خانوم رو به من دادند قبلش هم با پدرم در جریان گذاشته بودن وقتی با پدر این خانوم هماهنگ کردیم و به منزلشون رفتیم دیدیم که این خانواده مثل خانواده ی ما متدین و مذهبی هستن پدر خانواده هم مشغول خواندن قران بودند بعد از اون که مادر و خواهرم خواستن تا با دختر خانوم بیشتر آشنا بشن به همراه ایشون و مادرشون به اتاق دیگه ای رفتن و پدرشون اتفافات تلخ و بد گذشته ی خودشون رو برای من. پدرم و صاحب مغازه که با ما اومده بود تعریف کردن (چون ایشون از دروغ بسیار متنفرند. و سن ایشون هم تقریبا 65 ساله) گویا قبلا یه خانوم دیگه هم داشتن که به اعتیاد کشیده شدن و 5 یا 4 فرزند از اون خانومشون هم به اعتیاد شدید کشیده شدن و ایشون خانوم اولشون رو اون جوری که تعریف می کردن با درد و زجر زیاد حدود 22 یا 23 سال پیش طلاق دادن ((پس خانواده ی اول ایشون تقریبا همه اعتیاد دارن )) البته چندین سال به گفته ی خودشون از هیچ کدومشون خبری ندارن ولی بر عکس از خانواده ی دوم خودشون کاملا راضی هستن و حتی میگن از خانواده و خانم دومشون احساس شرمندگی هم میکنن خود دختر خانم هم بسیا رمحجوب و بی آلایش هستن وقتی که طبق رسم با هم صحبت می کردیم ایشون به هیچ عنوان توقعات آنچنانی نداشتند و فقط صداقت در زندگی را خواستار بودند
این نکته را هم ذکر کنم که پدر ایشون مبتلا به دیابت هستن و چند روز قبل از جلسه ی صحبت به من گفتن که روزی یه با حداقل به اندازه ی یه عدس برای التیام دیابت تریاک مصرف می کنند
شب صحبت من و دختر خانومشون گویا این مطلبو با پدر و مادر من هم در جریان گذاشتن
......................................... .............................................
خب در زمان تحقیق از این خانواده همه بزرگان محل خوب و سالم بودن این خانواده رو تائیید کردن
........................................... .................................................
پدر خانواده از من فقط ایمان . نماز اول وقت . انس با قران و اهل بین (ع) رو خواست
نه ماشین نه خونه و نه پول آنچنانی رو از من طلب کردن و می گفتن که مال دنیا اسمش بالاشه
................................................... ...................................................
مادرم در تحقیق از محله ی قبلی اونا از همسایه های قیلی گویا چیزهایی شنیده که هر چی من میگم چی گفتن روشون نمیشه بگن
پدرم هم حالا بهونه کرده که معلوم نیست حرف هایی که پدر ایشون به من زده به آنها عمل خواهند کرد یا نه (هر دو نفرشون از وقتی شنیدن ایشون برای دیابت مقداری تریاک مصرف می کنند یه جور دیگه ای شدن)
ولی من و اون دختر خانوم به هم علاقه داریم تقصیر ما چیه که این مشکلات وجود داره حالا پدر و مادر من کم کم دارن منصرف میشن
در ضمن به گروه خونی این خانوم نمیخوره که گذشته ی بدی داشته باشن (ایشون 15 ساله هستن ولی از نظر درک و عقل و برخورد از سن عمریشون جلوتر هستن)
با توجه به گفته های بعضی از همسایه های قیلی حالا می فرمادیید من چه کار کنم
بد جوری سر دو راهی گیر کردم
استخاره هم سه با گرفتم (بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل) هر سه بار خیر اومد

با سپاس از اساتید بزرگوار@};-

سلام
اون مساله ای که پدر و مادرتون روشون نمیشه بگن همین مصرف تریاک پدر دختر هست؟
درباره این مساله که از کارشناس محترم سوال دارم، ولی سوال دیگه اینه که آیا مساله دیگه ای در بین نیست؟

سلام به همه
برای بنده هم عین سوال خانم لیل و نهار پیش اومد.با توجه به تاکید اسلام به امر ازدواج،اگر این دختر خانم قید ازدواج را بزند به دلیل اینکه نیازی هم به ازدواج از نظر روحی هم در خود نبیند(سراغ دارم موردی را که اینچنین است)،نگاه اسلام به او چگونه است؟
بگذریم
اما از آنجا که قبل از ازدواج باید چشمها را باز باز باز کرد ،به نظر نمیاد که این اتفاق ها چندان هم تصادفی باشد.چرا که اولا چنین پیشنهاد دادنی کمی دور از ذهن است.صاحب مغازه با توجه به چه ملاکی ایشان را پیشنهاد داده اند؟ معمولا در این مواقع خود خواستگار راغب است نه اینکه کسی بهش پیشنهاد دهد که برو خواستگاری مشتری ای که چند بار به اینجا آمده. مهمتر اینکه به صورت متعارف دلیلی ندارد که صاحب مغازه در جلسه خواستگاری حضور داشته باشند مگر اینکه از اقوام بوده باشند که باز هم این مدل پیشنهاد دادنشان خیلی عجیب است.
نکته بعد اینکه باید نسبت به مسئولیت پذیری پدری که ۴_۵ فرزند معتادش را به امان خدا رها کرده و برای خودش یک خانواده دیگر تشکیل داده وحتی افتخار هم میکند که ازشان خبر ندارد ،خیلی شک کرد وحتی به انسانیت او.آنها فرزندان او هستند. به هیچ وجه نمی‌توان ادعای دین داری را از او پذیرفت.

اللیل والنهار;1008353 نوشت:
ببخشید استاد اگه اینطور بخواهیم پیش بریم این دختر خانم باید با چه جور آقایی ازدواج کنند ؟

یکی دیگه.;1008361 نوشت:
برای بنده هم عین سوال خانم لیل و نهار پیش اومد.با توجه به تاکید اسلام به امر ازدواج،اگر

سلام

از مشارکت تان در این موضوع تشکر می کنم.

دختران و پسرانی که در خانواده هایی پرورش می یابند که پدر یا یک عضو آن خانواده اعتیاد دارد، گناهی مرتکب نشده اند. انها نیز باید با افرادی سالم ازدواج کنند و کسی نمی تواند این حق را از آنها سلب کند. چه بسا این افراد که ضررهای اعتیاد را به چشم دیده اند، بیشتر از دیگران خود را از قرارگرفتن در معرض اعتیاد حفظ نمایند. اما نکته ای هست و آن اینکه برخی از افرادی که در خانواده خود فرد معتادی دارند، این مسأله را کتمان نمی کنند و بعد از چند جلسه که از آشنایی گذشت، صادقانه این مسأله را با طرف مقابل درمیان می گذارند. من خودم یک مورد در این سایت داشتم که فردی این سؤال را از من پرسید و من پیشنهاد کردم که به هیچ وجه در جلسه اولِ خواستگاری اعتیاد پدرش را مطرح نکند و بعد از چند جلسه آشنایی، اعتیاد پدر را با طرف مقابل در میان بگذارد و بگوید:« درست است که پدرم گرفتار اعتیاد است؛ اما من با این مسأله کاملا مخالف هستم و از ضررهای زیاد این مسأله کاملا آگاهم و هیچ وقت سمت این موادّ نخواهم رفت».

ولی در موردی که پرسشگر مطرح کرده، متأسفانه پدر دختر اعتیادش را توجیه کرده است؛ ضمن اینکه علت جدایی از همسر سابقش را اعتیاد آن خانم و فرزندانش عنوان نمود و به این صورت، منکر هر گونه تقصیری در این مسأله شده است. این مسأله زنگ خطر را برای پرسشگر به صدا در می آورد. اگر پدر دخترخانم صادقانه موضوع مصرف موادّ را مطرح می کرد و آن را توجیه نمی نمود، می توانستیم بگوییم از این جهت ان شاءالله مشکلی پس از ازدواج پیش نخواهد آمد.

ضمن اینکه متأسفانه پدر دخترخانم به صورتی سعی در ظاهرسازی داشته است. این موضوعی است که دوست داشتم دوستان با نگاه دقیق به حرف های پرسشگر به آن و شاهدش پِی ببرند.

[PDF][/PDF]

محسن ..;1008064 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم ...

سروران گرامی سلام
حدودا 3 هفته پیش از تاریخ این پست برای اولین بار در عمرم به خواستگاری خانومی به همراه خانواده رفتیم من خودم در فروشگاه تلفن همراه کار می کنم آشنایی من و این خانوم هم به اونجا بر میگرده (یه گوشی چینی به همراه برادر و مادرشون از ما خریدن خب این گوشی ها هم که کیفیت آنچنانی نداره پس ایشون چندین بار برای مشکل تخلیه شارژ گوشی به مغازه می اومدن البته تنها نمیومدن) تا اینکه صاحب فروشگاه که خود شخصی متدین می باشند پیشنهاد این خانوم رو به من دادند قبلش هم با پدرم در جریان گذاشته بودن وقتی با پدر این خانوم هماهنگ کردیم و به منزلشون رفتیم دیدیم که این خانواده مثل خانواده ی ما متدین و مذهبی هستن پدر خانواده هم مشغول خواندن قران بودند بعد از اون که مادر و خواهرم خواستن تا با دختر خانوم بیشتر آشنا بشن به همراه ایشون و مادرشون به اتاق دیگه ای رفتن و پدرشون اتفافات تلخ و بد گذشته ی خودشون رو برای من. پدرم و صاحب مغازه که با ما اومده بود تعریف کردن (چون ایشون از دروغ بسیار متنفرند. و سن ایشون هم تقریبا 65 ساله) گویا قبلا یه خانوم دیگه هم داشتن که به اعتیاد کشیده شدن و 5 یا 4 فرزند از اون خانومشون هم به اعتیاد شدید کشیده شدن و ایشون خانوم اولشون رو اون جوری که تعریف می کردن با درد و زجر زیاد حدود 22 یا 23 سال پیش طلاق دادن ((پس خانواده ی اول ایشون تقریبا همه اعتیاد دارن )) البته چندین سال به گفته ی خودشون از هیچ کدومشون خبری ندارن ولی بر عکس از خانواده ی دوم خودشون کاملا راضی هستن و حتی میگن از خانواده و خانم دومشون احساس شرمندگی هم میکنن خود دختر خانم هم بسیا رمحجوب و بی آلایش هستن وقتی که طبق رسم با هم صحبت می کردیم ایشون به هیچ عنوان توقعات آنچنانی نداشتند و فقط صداقت در زندگی را خواستار بودند
این نکته را هم ذکر کنم که پدر ایشون مبتلا به دیابت هستن و چند روز قبل از جلسه ی صحبت به من گفتن که روزی یه با حداقل به اندازه ی یه عدس برای التیام دیابت تریاک مصرف می کنند
شب صحبت من و دختر خانومشون گویا این مطلبو با پدر و مادر من هم در جریان گذاشتن
......................................... .............................................
خب در زمان تحقیق از این خانواده همه بزرگان محل خوب و سالم بودن این خانواده رو تائیید کردن
........................................... .................................................
پدر خانواده از من فقط ایمان . نماز اول وقت . انس با قران و اهل بین (ع) رو خواست
نه ماشین نه خونه و نه پول آنچنانی رو از من طلب کردن و می گفتن که مال دنیا اسمش بالاشه
................................................... ...................................................
مادرم در تحقیق از محله ی قبلی اونا از همسایه های قیلی گویا چیزهایی شنیده که هر چی من میگم چی گفتن روشون نمیشه بگن
پدرم هم حالا بهونه کرده که معلوم نیست حرف هایی که پدر ایشون به من زده به آنها عمل خواهند کرد یا نه (هر دو نفرشون از وقتی شنیدن ایشون برای دیابت مقداری تریاک مصرف می کنند یه جور دیگه ای شدن)
ولی من و اون دختر خانوم به هم علاقه داریم تقصیر ما چیه که این مشکلات وجود داره حالا پدر و مادر من کم کم دارن منصرف میشن
در ضمن به گروه خونی این خانوم نمیخوره که گذشته ی بدی داشته باشن (ایشون 15 ساله هستن ولی از نظر درک و عقل و برخورد از سن عمریشون جلوتر هستن)
با توجه به گفته های بعضی از همسایه های قیلی حالا می فرمادیید من چه کار کنم
بد جوری سر دو راهی گیر کردم
استخاره هم سه با گرفتم (بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل) هر سه بار خیر اومد

با سپاس از اساتید بزرگوار@};-

سلام
اگه ازدواج کردید انشاله خوشبخت شید
اگه جور نشد و ازدواج نکردید به پدر دخترخانم بگید دفعه بعد جلوی زبونش رو بگیره تا اینجوری خواستگار دخترشو نپرونه !
زندگی گذشته اش دیگه چه ربطی به شما داشت اومده همه پته رو ریخته رو اب
عجب ادم بی فکری بوده !

شبـنم;1008368 نوشت:
زندگی گذشته اش دیگه چه ربطی به شما داشت اومده همه پته رو ریخته رو اب
عجب ادم بی فکری بوده !

سلام

از شما به خاطر مشارکت در این موضوع تشکر می کنم.
به احتمال زیاد اینکه پدر دخترخانم موضوع زندگی گذشته اش را با خاستگار دخترش مطرح کرده، ناشی از یک سیاست بوده که «بگذار موضوع متارکه از همسر سابق را قبل از شنیدن از زبان همسایه ها و آشنایان، از زبان خودم و با روایت خودم بشنود تا این خواستگار نَپَرَد». این از بی فکری و سادگیِ پدر دخترخانم نبوده؛ بلکه از زرنگیِ او بوده است.

امید;1008367 نوشت:
متأسفانه پدر دخترخانم به صورتی سعی در ظاهرسازی داشته است.

باسلام
سوال من میدونید چیه رفتار پدر دختره چرا به پای دختره نشوشته بشه اگه دختر رفتار پدر تایید نمیکنه حالا این مورد نه خیلی افراد مشابه دیدم یکی اعتیاد داره یکی یه مشکل دیگه خانواده هایی که با اشتباهاتشون حتی تو همین جلسه خواستگاری باعث شدن دختر و پسرشان نتونند به موقع ازدواج کنند یا کلا نتونستند ازدواج کنند

امید;1008367 نوشت:
انها نیز باید با افرادی سالم ازدواج کنند و کسی نمی تواند این حق را از آنها سلب کند

خواه ناخواه این حق ازشون سلب شده

امید;1008367 نوشت:
جلسه اولِ خواستگاری اعتیاد پدرش را مطرح نکند

قبول دارید بعضی از افراد حتی به جلسات بعدی نمیرسن با تحقیق تو محله اینا دیگه میرن پشت سرشون هم نگاه نمی کنند آخرش هم میگن دختره هم می خواست کتمان کنه هیچی نگفت

اللیل والنهار;1008370 نوشت:
باسلام
سوال من میدونید چیه رفتار پدر دختره چرا به پای دختره نشوشته بشه اگه دختر رفتار پدر تایید نمیکنه

سلام

نوشتن رفتار پدر به پای دختر اشتباه است. دختری که اعتیاد پدرش را در موقع مناسب صادقانه مطرح می کند، موضوع اعتیاد پدرش را کتمان نمی نماید، نظر منفی درباره اعتیاد پدرش دارد، اعتیاد پدر را توجیه نمی کند و سایر شرایط ازدواج را دارا می باشد، مورد مناسب و شایسته ای برای ازدواج است. اما دخترخانمی که پرسشگر به خواستگاری اش رفته، از نظر سنّی نوجوان است و ازدواج نوجوانان همان گونه که گفتم، مشکل ساز است. دختر در جلسه خواستگاری فقط صداقت در زندگی را از پرسشگر خواسته است؛ در صورتی که هر دختری تقاضاهای به حقّ دیگری دارد. اما پرسشگر این مسأله را توقّع نداشتنِ آن چنانی تفسیر کرده است. پدر دخترخانم موضع اعتیادش را کتمان کرده و آن را توجیه نموده است. به نظر من، مسأله سنّ این خانم و پنهان کاری های خانواده اش از موضوع اعتیاد پدرش بیشتر اهمیّت دارد.

این حرف:

اللیل والنهار;1008370 نوشت:
قبول دارید بعضی از افراد حتی به جلسات بعدی نمیرسن با تحقیق تو محله اینا دیگه میرن پشت سرشون هم نگاه نمکنند

را قبول دارم. خدااااااااا به داد این دخترخانم ها برسد.

امید;1008369 نوشت:
سلام

از شما به خاطر مشارکت در این موضوع تشکر می کنم.
به احتمال زیاد اینکه پدر دخترخانم موضوع زندگی گذشته اش را با خاستگار دخترش مطرح کرده، ناشی از یک سیاست بوده که «بگذار موضوع متارکه از همسر سابق را قبل از شنیدن از زبان همسایه ها و آشنایان، از زبان خودم و با روایت خودم بشنود تا این خواستگار نَپَرَد». این از بی فکری و سادگیِ پدر دخترخانم نبوده؛ بلکه از زرنگیِ او بوده است.

سلام علیکم
خب با این اوصاف چطور انتظار دارید اعتیاد را در جلسات بعدی مطرح می کردند؟
حالا با ظاهر سازی و قرآن سر جلسه خواستگاری خواندن کاری نداریم. سوال من درباره خود اعتیاد است.
ما در اقوام و آشنایان چندین مورد معتاد داریم. برخی از آن ها به زندگی و سلامتی شان آسیب جدی وارد شده و خانواده هم بی نصیب نمانده اند. اما برخی دیگر سال هاست که اعتیاد دارند، و با این حال توانسته اند بین مصرف و زندگی عادی تعادل ایجاد کنند. مثلا طرف ۴۰-۵۰ سال است که مصرف کننده است، اما تا به حال به خاطر تامین موادش مجبور به انجام خلاف یا عمل ناهنجاری نشده، مصرفش افزایش وحشتناک نداشته که نگران خطر اوردوز و این جور چیزها باشیم، ؛ همان طور که هر کس دیگری ممکن است ویژگی های منفی داشته باشند، این ها هم یک ویژگی منفی شان اعتیاد است که کاری برایش نمی شود کرد و آسیبش هم به خودشان، و در درجه بعدی به خانواده شان رسیده.
تا به حال ندیده ام کسی به خاطر اینکه مثلا پدر دختر یا پسر خسیس است، یا پدر دختر همسرش را کتک می زند از ازدواج صرف نظر کنند. واقعا حساسیت روی هر درجه از اعتیاد خانواده لازم است؟ اعتیاد پدر چه تاثیری بر زندگی جوان ها خواهد گذاشت؟

امید;1008373 نوشت:
را قبول دارم. خدااااااااا به داد این دخترخانم ها برسد.

خب پس این دختر خانم هم حق داره نگران آینده خودش باشه به نظرتون دادن راهکار که چطور میتونند مشکلات این جور خانواده به حداکثر برسونند صحبت بشه تا اینکه راحتترین و بی دردسر ترین راهکار یعنی بیخیال این دختر بشید صحبت بشه

شاید مطرح کردن موضوع تو این تایپک درست نباشه ببخشید واقعا
انتظار هم از استارتر نیست که به این پستها توجه کنند ممکنه ایشون هم به این نتیجه برسن که بهتره قید ازدواج با این خانم رو بزنند بلاخره هر کس حق داره درباره زندگی خودش تصمیم بگیره

با این حال انتظاری که از یه سایت مذهبی میره اینکه برای اینجور موضوعات هم تو پاسخگویی جایی باز کنه

از هر کسی بپرسی اولین گزینه که به ذهنش میرسه میگه سری که درد نمیکه دستمال نمی بندن یه هچین چیزی

الرحیل;1008374 نوشت:
واقعا حساسیت روی هر درجه از اعتیاد خانواده لازم است؟ اعتیاد پدر چه تاثیری بر زندگی جوان ها خواهد گذاشت؟

خودتان می گویید:«حساسیت روی هر درجه اعتیاد...». پس قبول دارید که اعتیاد درجاتی دارد. برخی افراد معتاد هستند که با وجود اعتیاد به مواد، درآمد کافی دارند، خوب غذا می خورند، موادّ خوب و گران مصرف می کنند و مصرفشان را مدیریت می نمایند. به همین دلایل، مصرف مواد اثر کمی در آنها برجای گذاشته است. اما عده بسیار زیادی هستند که با وجود مصرف مواد، درآمد کافی ندارند، غذای خوب نمی خورند، موادّی که تهیه می کنند، پُر از ناخالصی است و مصرفشان به تدریج افزایش می یابد. این عدّه نه تنها خود را گرفتار می سازند؛ بلکه برای آنکه از تیغ انتقاد اطرافیان (همسر و فرزندان و ...) در امان باشند، سعی می کنند آنها را نیز مانند خود گرفتار اعتیاد نمایند. خب! آیا می توان این افراد را مانند گروه اول بی خطر دانست؟ خیرررررررررررررر

امید;1008373 نوشت:
سلام

نوشتن رفتار پدر به پای دختر اشتباه است. دختری که اعتیاد پدرش را در موقع مناسب صادقانه مطرح می کند، موضوع اعتیاد پدرش را کتمان نمی نماید، نظر منفی درباره اعتیاد پدرش دارد، اعتیاد پدر را توجیه نمی کند و سایر شرایط ازدواج را دارا می باشد، مورد مناسب و شایسته ای برای ازدواج است. اما دخترخانمی که پرسشگر به خواستگاری اش رفته، از نظر سنّی نوجوان است و ازدواج نوجوانان همان گونه که گفتم، مشکل ساز است. دختر در جلسه خواستگاری فقط صداقت در زندگی را از پرسشگر خواسته است؛ در صورتی که هر دختری تقاضاهای به حقّ دیگری دارد. اما پرسشگر این مسأله را توقّع نداشتنِ آن چنانی تفسیر کرده است. پدر دخترخانم موضع اعتیادش را کتمان کرده و آن را توجیه نموده است. به نظر من، مسأله سنّ این خانم و پنهان کاری های خانواده اش از موضوع اعتیاد پدرش بیشتر اهمیّت دارد.

این حرف:

را قبول دارم. خدااااااااا به داد این دخترخانم ها برسد.

ببخشید اینکه دختر در جلسه خواستگاری فقط صداقت خواسته چه مشکلی داره؟

[SPOILER]من که ۱۵ سالم بود همین صداقت رو هم به ذهنم نمی رسید که بخوام[/SPOILER]

امید;1008376 نوشت:
خودتان می گویید:«حساسیت روی هر درجه اعتیاد...». پس قبول دارید که اعتیاد درجاتی دارد. برخی افراد معتاد هستند که با وجود اعتیاد به مواد، درآمد کافی دارند، خوب غذا می خورند، موادّ خوب و گران مصرف می کنند و مصرفشان را مدیریت می نمایند. به همین دلایل، مصرف مواد اثر کمی در آنها برجای گذاشته است. اما عده بسیار زیادی هستند که با وجود مصرف مواد، درآمد کافی ندارند، غذای خوب نمی خورند، موادّی که تهیه می کنند، پُر از ناخالصی است و مصرفشان به تدریج افزایش می یابد. این عدّه نه تنها خود را گرفتار می سازند؛ بلکه برای آنکه از تیغ انتقاد اطرافیان (همسر و فرزندان و ...) در امان باشند، سعی می کنند آنها را نیز مانند خود گرفتار اعتیاد نمایند. خب! آیا می توان این افراد را مانند گروه اول بی خطر دانست؟ خیرررررررررررررر

برداشت من این بود که این آقا هم از دسته دوم است.

اللیل والنهار;1008375 نوشت:
دادن راهکار که چطور میتونند مشکلات این جور خانواده به حداکثر برسونند صحبت بشه

دختران این خانواده ها حق دارند برای آینده شان نگران باشند. اما راهکاری که مشکلات آنها را حلّ نماید، باید توسط خود این دختران و خانواده شان اجرا شود. خواستگار چه تأثیری می تواند بر حلّ مشکلات این خانواده داشته باشد؟

امید;1008381 نوشت:
دختران این خانواده ها حق دارند برای آینده شان نگران باشند. اما راهکاری که مشکلات آنها را حلّ نماید، باید توسط خود این دختران و خانواده شان اجرا شود. خواستگار چه تأثیری می تواند بر حلّ مشکلات این خانواده داشته باشد؟

مشکل این دخترها ازدواج است، نه اعتیاد خانواده. اعتیاد را که عمری است با آن کنار آمده اند. انتظار که ندارید خانواده ترک کنند تا مشکل ازدواج دختر حل شود؟ که تازه بعد از آن "سابقه اعتیاد" بشود مشکلشان؟

امید;1008373 نوشت:
از نظر سنّی نوجوان است و ازدواج نوجوانان همان گونه که گفتم، مشکل ساز است. دختر در جلسه خواستگاری فقط صداقت در زندگی را از پرسشگر خواسته است؛ در صورتی که هر دختری تقاضاهای به حقّ دیگری دارد. اما پرسشگر این مسأله را توقّع نداشتنِ آن چنانی تفسیر کرده است.

خب ایا نمیشه گفت جلسات خواستگاری رو بیشتر کنند تا بیشتر با این خانم آشنا بشن و بهتره چه چیز پرسیده بشه تو این شرایط تا به نتیجه بهتری برسن حال نتیجه به این ختم بشه بخواهند ازواج کنند با این خانم چه نخواهند
آیا نمیشه اینطور فکر کرد که ممکنه خانم صداقت تو صحبتهای پدر نمی بیند و خواستن اینطوری بگن من کاری به پدرم ندارم خودم صداقت برام مهمه

نمیشه فکر کرد اگه این خانم خواهر یا برادر بزرگتر داشته باشند همچین موضوع رو دیدن تو ازدواج اینا که براشون اصل صداقته

الرحیل;1008379 نوشت:
ببخشید اینکه دختر در جلسه خواستگاری فقط صداقت خواسته چه مشکلی داره؟


مشکلش این است که صداقتْ تنها ملاک شوهر خوب نیست. این دخترخانم با سنّ کمِ خود اصلا معیار و ملاکی برای ازدواج ندارد. او اصلا درک درستی از ازدواج ندارد. لطفا وضعیت این دخترخانم را با مادران خود یا نسل های پیشین مقایسه نکنید. دختران در گذشته با وجود کم داشتنِ سواد، برای مدیریت یک زندگی، آموزش می دیدند. مادران گذشته، به دخترشان دستور می دانند که اصول خانه داری را یاد بگیرد. اما دختران امروزی _ با عرض پوزش از همه خانم های گرامی_ تا سنین بالا درس می خوانند و در خانه یا در مدرسه برای مدیریت زندگی تربیت نمی شوند. این مسأله در مورد پسران این نسل نیز صدق می کند. پسران نسل های گذشته در تابستان ها در مغازه پدران شان شاگردی می کردند؛ از پدارن شان یاد می گرفتند که دست بلندکردن روی زن بسیار زشت است. اما پسران امروزی از مادران شان بهتر ابرو برمی دارند=)) .

امید;1008381 نوشت:
خواستگار چه تأثیری می تواند بر حلّ مشکلات این خانواده داشته باشد؟

خواستگار فردی است که کاری به مشکلات شما ندارد فقط فقط به خود و منافع خود فکر میکند :ok::Nishkhand:

اینو کاملا و صددردصد قبول دارم

اللیل والنهار;1008383 نوشت:
ایا نمیشه گفت جلسات خواستگاری رو بیشتر کنند تا بیشتر با این خانم آشنا بشن

گفتم که موضوع سنّ این خانم از موضوع اعتیاد پدرش اهمیت خیلی بیشتری دارد. موضوع سنّ این دخترخانم با این جلسات حلّ نمی شود. لطفا به سادگی از کنار مسأله ازدواج در نوجوانی نگذرید. طلاق در میان افرادی که در سنین نوجوانی ازدواج کرده اند، از طلاق در میان افرادی که در سنین بالاتر ازدواج کرده اند بیشتر است. متأسفانه خبر دارم در برخی مناطق کشور که نمی خواهم نام ببرم، دختران در سنین نوجوانی ازدواج می کنند، در سنین جوانی طلاق می گیرند و بعد به ناچار هَوو می شوند.

اگر مسأله سنّ کم دخترخانم نبود، می شد با شرایطی به پرسشگر توصیه کرد که جلسات بیشتر خواستگاری برود و بررسی کند که آیا خانواده دختر واقعا پنهان کاری می کنند یا فقط در این مسأله برای حفظ آبرو به توجیه اعتیاد پدر روی آورده اند.

امید;1008386 نوشت:
کنار مسأله ازدواج در نوجوانی نگذرید.

بله این مورد رو در نزدیکان دیدم

آقا خانم رو براش هزینه کرد گذاشت بره درس بخونه پخت و پز هم بلد نبود کلا نمیدونست زندگی مشترک چیه بهاش کنار اومد هویت بهش دارد شرایط خانوادگی مناسبی نداشت بهش اعتمادبنفس داد و...

مثل یه پدر بزرگش کرد و وقتی به سن 21 ،22 رسید گفت من با آدمی بهتر از شما هم می تونستم ازدواج کنم که خوش تیپ تر باشه کارش هم بهتر باشه تحصیلاتش هم بیشتر باشه و...

طلاق گرفت

و به سرش زد که مثل دختری که پدرش بزرگش کرده باشه به فکر ازدواج با گزینه بهتر افتاد

با همه این حال نمیشه برای همه یک نسخه پیچید

باتشکر
یاحق

اللیل والنهار;1008385 نوشت:
خواستگار فردی است که کاری به مشکلات شما ندارد فقط فقط به خود و منافع خود فکر میکند

اینو کاملا و صددردصد قبول دارم

خواستگاری برای حلّ مشکلات دیگری نیست؛ برای بررسی تناسب میان دو طرف است. اجازه دهید یک مورد واقعی را برای شما و دیگر دوستان بگویم:
شنیدم خانمی تعریف کرده بود که پدرم معتاد است. من پرستار هستم. وقتی همسرم که همکارم و پرستار است، به خواستگاری ام امد، به او صادقانه گفتم که پدرم به مواد مخدر اعتیاد دارد. خواستگارم نیز که این را شنید، گفت:« پدر من هم معتاد است » و به این صورت با هم ازدواج کردند. می بینید چطور پنهان کاری نکردن، دانستنِ ویژگی هایِ خوبِ دختری که همکار است و در محیط کاری با ویژگی هایش آشنا می شود، باعث سرگرفتنِ یک ازدواج شد؟

اگر همین دخترخانم و پدرش مسأله اعتیاد پدر را صادقانه مطرح می کردند، از این نظر مشکلی در این ازدواج نبود. اما ...

امید;1008367 نوشت:
سلام
ولی در موردی که پرسشگر مطرح کرده، متأسفانه پدر دختر اعتیادش را توجیه کرده است؛ ضمن اینکه علت جدایی از همسر سابقش را اعتیاد آن خانم و فرزندانش عنوان نمود و به این صورت، منکر هر گونه تقصیری در این مسأله شده است. این مسأله زنگ خطر را برای پرسشگر به صدا در می آورد. اگر پدر دخترخانم صادقانه موضوع مصرف موادّ را مطرح می کرد و آن را توجیه نمی نمود، می توانستیم بگوییم از این جهت ان شاءالله مشکلی پس از ازدواج پیش نخواهد آمد.

ضمن اینکه متأسفانه پدر دخترخانم به صورتی سعی در ظاهرسازی داشته است. این موضوعی است که دوست داشتم دوستان با نگاه دقیق به حرف های پرسشگر به آن و شاهدش پِی ببرند.


این دیگه زیادی تابلو بود.خانمش اعتیاد داشته طلاق داده فرزندانشون هم اعتیاد داشتند رهاشون کرده؟؟؟؟ واقعا چی میشه گفت
دست بر قضا حالا خودشون هم مجبورم بخاطر دیابت تریاک مصرف کنند.
من تصور میکردم هر کسی این حرفها را بشنود،جای ابهام برایش نمی‌ماند در ناشیانه ساخته شدن این توجیهات.

[="Tahoma"][="Blue"]

محسن ..;1008064 نوشت:
5 یا 4 فرزند از اون خانومشون هم به اعتیاد شدید کشیده شدن

بالاخره خانواده این دختر از سمت پدرش کم درد سر نداره.
ازدواج هم که گرفتن دختر نیست فقط، پس فردا رفت و آمد هست مشکلات زندگی خانواده دختر هست
از کجا معلوم که این اقا فرزندانش رو نمیبینه؟ یا نخواهد دید؟ شما هم که داماد خانواده هستی باید بی افتی دنبال کارهای این خانواده بعد از هر مشکلی..
دختر هم که سنش کم هست ممکنه درک درستی از مسایل نداشته باشه یا تصمیم نادرستی بگیره در لحاظ سخت..
اصلا خود شما چند سالتون هست؟ خودتون از پس زندگی بر میاید؟[/]

اللیل والنهار;1008387 نوشت:
با همه این حال نمیشه برای همه یک نسخه پیچید

برای همه نمی شود یک نسخه پچید؛ ولی ما از احتمالات صحبت می کنیم. وقتی احتمال رخ دادنِ موضوع نامطلوبی بیشتر از پنجاه درصد باشد، نمی توان به سادگی از کنارش گذشت و به پرسشگر و مُراجع گفت:«برو اقدام کن. ان شاءالله برایت مسأله بدی پیش نمی آید». مشاور خبره و آگاه وظیفه دارد با مراجعش صادق باشد و خطرات احتمالی را به او گوشزد کند. تصمیم گیری به عهده خود مراجع و پرسشگر است.

[="Tahoma"][="Blue"]

محسن ..;1008064 نوشت:
فقط صداقت

زندگی فقط صداقته؟
به پدر این دختر بگید من دخترتون رو میخوام ببرم توی پارک زندگی کنیم، حتی چادر هم ندارم. هیچی ندارم کارمم بعید نیست بتونم بمونم..
اگر داد حتما یه جای کار میلنگه..

طرف حتما اطمینان داره بقیه چیز ها رو یا دارید یا جور میکنید که میگه فقط صداقت..
صاحب کار شما مطمئن هستید که این خانواده رو نمیشناسه؟؟ ممکنه که اشنایی داشته باشند شما خبر ندارید..
(تو این دوره زمونه به همه چی باید شک کنید)

فعلا من اونو میخوام، اون منو میخواد بزارید کنار.. فعلا منطقی باشید.. خاله بازی نیست که..[/]

امید;1008391 نوشت:
«برو اقدام کن. ان شاءالله برایت مسأله بدی پیش نمی آید».

بنده به هیچ وجه اینو نگفتم و مطمئنا منظورم هم این نیست

فقط یه نکاتی رو عرض کردم که همه مواردی که پدرشون اعتیاد داره رو نمیشه گفت پس کلا بیخیالش بشید باید نکاتی رو هم بهش توجه بشه
عرضم تمام
باتشکر
یاحق

محسن ..;1008064 نوشت:
مادرم در تحقیق از محله ی قبلی اونا از همسایه های قیلی گویا چیزهایی شنیده که هر چی من میگم چی گفتن روشون نمیشه بگن

همین رو پیگیر باشید ببنید چی بوده. مساله بزرگی هست که مادرتون روشون نمیشه بگن..

محسن ..;1008064 نوشت:
ولی من و اون دختر خانوم به هم علاقه داریم

کلا مگه چه قدر همیدگرو دیدید که میگید علاقه؟ علاقه کشکی که نیست پسر خوب..
ارتباط دیگه ای هم داری باهاش؟ چت، پیامک؟ ظاهرا داری..

محسن ..;1008064 نوشت:
این خانواده مثل خانواده ی ما متدین و مذهبی هستن پدر خانواده هم مشغول خواندن قران بودند

دقیقا از کجا متوجه شدی مذهبی هستند؟
به نظر شما قران خوندن پدر اون لحظه چه معنایی داشته؟
با این خانواده چه قدر نشست و برخواست داشتی؟ بیرون رفتی باهاشون؟

این پدر به من نظر من مسئولیت پذیر نیست و با پیش آمدن هر مشکل، ازش فرار میکنه.
صورت مساله رو پاک میکنه، و جای حل مشکل، مساله ای جدید مطرح میکنه.

[="Tahoma"][="Blue"]

محسن ..;1008064 نوشت:
ایشون 15 ساله هستن

اهل کدام دیار هستی شما؟
اصالت شما و اصالت این خانواده چیه؟

تو شهر شما رسم هست تو این سن ازدواج؟
اینطور که اشاره کردی به سن پایین ایشون معلوم میشه رسم نیست
پس چرا باید یک خانواده اجازه بدن دختر تو 15 سالگی ازدواج کنه و اینقدر راحت اجازه خواستگاری بدن؟
ایشون علاوه بر این دختر خانم، فرزند دیگری از ازدواج دومشان دارند؟ اگر بله چند سالشون هست؟[/]

محسن ..;1008064 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم ...

سروران گرامی سلام
حدودا 3 هفته پیش از تاریخ این پست برای اولین بار در عمرم به خواستگاری خانومی به همراه خانواده رفتیم من خودم در فروشگاه تلفن همراه کار می کنم آشنایی من و این خانوم هم به اونجا بر میگرده (یه گوشی چینی به همراه برادر و مادرشون از ما خریدن خب این گوشی ها هم که کیفیت آنچنانی نداره پس ایشون چندین بار برای مشکل تخلیه شارژ گوشی به مغازه می اومدن البته تنها نمیومدن) تا اینکه صاحب فروشگاه که خود شخصی متدین می باشند پیشنهاد این خانوم رو به من دادند قبلش هم با پدرم در جریان گذاشته بودن وقتی با پدر این خانوم هماهنگ کردیم و به منزلشون رفتیم دیدیم که این خانواده مثل خانواده ی ما متدین و مذهبی هستن پدر خانواده هم مشغول خواندن قران بودند بعد از اون که مادر و خواهرم خواستن تا با دختر خانوم بیشتر آشنا بشن به همراه ایشون و مادرشون به اتاق دیگه ای رفتن و پدرشون اتفافات تلخ و بد گذشته ی خودشون رو برای من. پدرم و صاحب مغازه که با ما اومده بود تعریف کردن (چون ایشون از دروغ بسیار متنفرند. و سن ایشون هم تقریبا 65 ساله) گویا قبلا یه خانوم دیگه هم داشتن که به اعتیاد کشیده شدن و 5 یا 4 فرزند از اون خانومشون هم به اعتیاد شدید کشیده شدن و ایشون خانوم اولشون رو اون جوری که تعریف می کردن با درد و زجر زیاد حدود 22 یا 23 سال پیش طلاق دادن ((پس خانواده ی اول ایشون تقریبا همه اعتیاد دارن )) البته چندین سال به گفته ی خودشون از هیچ کدومشون خبری ندارن ولی بر عکس از خانواده ی دوم خودشون کاملا راضی هستن و حتی میگن از خانواده و خانم دومشون احساس شرمندگی هم میکنن خود دختر خانم هم بسیا رمحجوب و بی آلایش هستن وقتی که طبق رسم با هم صحبت می کردیم ایشون به هیچ عنوان توقعات آنچنانی نداشتند و فقط صداقت در زندگی را خواستار بودند
این نکته را هم ذکر کنم که پدر ایشون مبتلا به دیابت هستن و چند روز قبل از جلسه ی صحبت به من گفتن که روزی یه با حداقل به اندازه ی یه عدس برای التیام دیابت تریاک مصرف می کنند
شب صحبت من و دختر خانومشون گویا این مطلبو با پدر و مادر من هم در جریان گذاشتن
......................................... .............................................
خب در زمان تحقیق از این خانواده همه بزرگان محل خوب و سالم بودن این خانواده رو تائیید کردن
........................................... .................................................
پدر خانواده از من فقط ایمان . نماز اول وقت . انس با قران و اهل بین (ع) رو خواست
نه ماشین نه خونه و نه پول آنچنانی رو از من طلب کردن و می گفتن که مال دنیا اسمش بالاشه
................................................... ...................................................
مادرم در تحقیق از محله ی قبلی اونا از همسایه های قیلی گویا چیزهایی شنیده که هر چی من میگم چی گفتن روشون نمیشه بگن
پدرم هم حالا بهونه کرده که معلوم نیست حرف هایی که پدر ایشون به من زده به آنها عمل خواهند کرد یا نه (هر دو نفرشون از وقتی شنیدن ایشون برای دیابت مقداری تریاک مصرف می کنند یه جور دیگه ای شدن)
ولی من و اون دختر خانوم به هم علاقه داریم تقصیر ما چیه که این مشکلات وجود داره حالا پدر و مادر من کم کم دارن منصرف میشن
در ضمن به گروه خونی این خانوم نمیخوره که گذشته ی بدی داشته باشن (ایشون 15 ساله هستن ولی از نظر درک و عقل و برخورد از سن عمریشون جلوتر هستن)
با توجه به گفته های بعضی از همسایه های قیلی حالا می فرمادیید من چه کار کنم
بد جوری سر دو راهی گیر کردم
استخاره هم سه با گرفتم (بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل) هر سه بار خیر اومد

با سپاس از اساتید بزرگوار@};-

سلام
استخاره که گرفتین از کجا معلوم تحمل خیری که اومده رو داشته باشین؟
به نظر من همه چیز این خانواده متناقض هست و مبهم.
پدر ایشون تقریبا اون چیزی که نشون میدن حس میکنم نیستن و انقدر که شما فکر میکنین اهمیت ندارن چون اگر مسئول بودن به راحتی فرزندان همسر قبلیشون و رها نمیکردن و بی خبر باشن.
دختر خانم هم سنشون خیلی پایینه
شما هم زیاد از حد همه چیز و باور نکنین و برای ازدواج چرا همکارتون و هم بردین؟

امید;1008369 نوشت:
با روایت خودم بشنود

احسنت، خیلی نکته خوبیه..

پس اگر یه موقع جدی شد بروند روایت خانواده قبلی رو هم بشوند؟
چرایی جدا شدنشان و چرایی اعتیاد..

نورالزهراء;1008399 نوشت:
پس اگر یه موقع جدی شد بروند روایت خانواده قبلی رو هم بشوند؟
چرایی جدا شدنشان و چرایی اعتیاد..

این بهترین کاری است که پرسشگر محترم می تواند برای تحقیق و بررسیِ اخلاق و رفتار خانواده دختر انجام دهد. ایشان باید روایتِ همسر سابقِ دخترخانم و فرزندانش را هم بشنود تا بتواند درک درستی از اخلاق و ویژگی هایِ شخصیّتیِ خانواده دخترخانم به دست بیاورد.

اصلا به صلاح نیست

سلام
از پاسخگویی کارشناس اقای امید ممنون و سپاسگزارم @};-

پرسش:

من در فروشگاه تلفن همراه کار می کنم. سه هفته پیش به همراه خانواده ام به خواستگاری دخترخانمی 15 ساله رفتم. خانواده دخترخانم، مثل خودم و خانواده ام، مذهبی هستند. از صحبت های پدر دخترخانم فهمیدم که ایشان قبلا همسر دیگری داشته اند و به دلیل اعتیاد شدیدِ آن خانم و فرزندانش مجبورشدند از آن خانم جدا شوند. پدر دختری گفتند چون مبتلا به دیابت هستند، روزانه به اندازه یک دانه عدس تریاک مصرف می کند. پدر و مادرم با شنیدن این موضوع، مخالفِ این ازدواج شده اند. اما من و این دخترخانم به یکدیگر علاقه داریم. بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل، سه بار استخاره گرفته ام و هر سه بار خوب آمده است. نظر شما درباره این ازدواج چیست؟

پاسخ:

شما جوانی مذهبی هستید که دوست دارید ازدواج کنید و زندگیِ سالم و آرامش بخشی داشته باشید. ولی باید بدانید که ازدواجی مایه آرامش است که بر اساس اصول صحیح بنا شده باشد. در مورد این خواستگاری که اقدام کرده اید، باید مواردی را خدمتتان بگویم:

- این دخترخانم که به خواستگاری اش رفته اید، در سنّ 15 سالگی قرار دارد، یعنی هنوز در دوره نوجوانی است. اگرچه ازدواج در سنین پایین توصیه می شود، اما واقعیت این است که این سنّ، نباید در نوجوانی باشد. ازدواج در دوران نوجوانی با پیامدهایی روبروست که به آنها اشاره می کنم:

الف) نوجوان چون هنوز به رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نرسیده، مهارت های لازم برای یک زندگیِ موفق را ندارد و در زندگیِ مشترک دچار اختلاف و ناسازگاری می شود.
ب) نوجوان چون هنوز به ثبات عاطفی لازم نرسیده، ممکن است در انتخاب خود عاقلانه تصمیم نگیرد و پس از ازدواج پشیمان شود. بسیار دیده شده افرادی که در سنّ نوجوانی ازداج کرده اند، بعدها می گویند:«در آن زمان کم تجربه بودم و نمی دانستم در زندگی چه می خواهم. الان سلیقه ام عوض شده و انتظاراتم از همسرم عوض شده است». این مسأله به خاطر تغییر نگرش ها و رشد فکری و عاطفی رخ می دهد.
نوجوانی که از نظر هوشی بالاتر از سنّ خودش باشد، برای به یادگیری و به کاربردنِ مهارت های زندگیِ مشترک نیاز به زمان دارد. هوش بالا ضامن موفقیت در زندگیِ مشترک نیست.

ج) نوجوانی که ازدواج می کند، پس از مدتی با دیدن همسالانش که تحصیل می کنند و پیشرفت می نمایند، دچار یأس و ناامیدی می شود و احساس می کند به دلیل ازدواج، بسیاری از موقعیت های زندگی را از دست داده است.
د) خانواده ها و بزرگ ترها چون تصور می کنند که فرزند نوجوان شان کم سنّ است و نمی تواند مشکلات زندگیِ مشترک را حلّ نماید، به صورت های مختلفی در زندگیِ خصوصی اش دخالت می کنند و به قول خودشان او را راهنمایی می نمایند. این دخالت ها ممکن است سال ها پس از رسیدن به پختگی نیز به خاطر عادت والدین به دخالت ادامه پیدا کند و زندگی را بر شوهر و زن تنگ و دشوار کند.

- پدر دخترخانم به شما گفته که روزی یک بار به اندازه یک عدس برای التیام دیابت، تریاک مصرف می کند. دوست عزیز، دیابت یکی از مشهورترین و قدیمی‌ترین بیماری‌هاست و متأسفانه باورهای نادرست فراوانی در مورد این بیماری وجود دارد. یکی از باورهای نادرست درباره دیابت، این است که "تریاک می‌تواند قندخون را کنترل کرده و دیابت را درمان کند یا التیام بخشد". در صورتی که تریاک و یا هر ماده مخدر دیگر هیچ نقشی در درمان اساسی دیابت ندارند. پژوهش های بسیاری در این مورد شده؛ ولی تاثیر تریاک در درمان دیابت به اثبات نرسیده است. مصرف تریاک و اعتیاد به آن، در واقع از چاله به چاه افتادن است و اعتیاد را برای بیمار دیابتی به همراه دارد.

- گفته اید:«از صحبت های پدر دخترخانم فهمیدم که ایشان قبلا همسر دیگری داشته اند و به دلیل اعتیاد شدیدِ آن خانم و فرزندانش مجبورشدند از آن خانم جدا شوند». اشتباه است که فکر کنید پدر دخترخانم در اعتیاد همسر و فرزندانش هیچ نقشی نداشته است. شاید از این حرف من تعجب کنید و بگویید:«مگر زنان حضرت نوح و لوط (علیهما السلام) که بی دین بودند، تقصیر همسران شان بود؟». در جواب باید بگویم: حضرت نوح و لوط (علیهما السلام) پیامبر الهی و معصوم بودند؛ اما پدر این دخترخانم معصوم نیست. اینکه می گویم:" پدر این دخترخانم در اعتیاد همسر سابق و فرزندانش نقش داشته" را توضیح می دهم:

پدیده های شیمی و فیزیک، از «عِلیّتِ خطّی» تبعیّت می کنند. به عنوان مثال وقتی کُلر با سدیم ترکیب می شود، این ترکیبْ علّت برای تشکیلِ کُلُریدِ سدیم (نمک طعام) می گردد. پس ترکیبِ دو عنصر، علّت و تشکیلِ نمک طعامْ معلول می باشد. به این نوع علیّت، «علّیّتِ خطّی» می گویند. یعنی یک شیءْ باعثِ پیدایشِ یک شیءِ دیگر می شود. "الف" باعثِ "ب" و "ب" باعثِ "پ" می شود و "پ" باعثِ "ت" می شود. اگر شما چنین دیدگاهی در مورد خانواده و رویدادهای آن داشته باشید، معتقد می شوید که علت اعتیاد همسر سابقِ پدر دخترخانم، فقط برادرش (مثلا) یا بی ارادگیِ این خانم بوده است. اما این الگویِ «توپِ بیلیارد» که می گوید:«نیرو فقط در یک سمت حرکت می کند و در مسیر خودْ اشیاءِ دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد»، در روابطِ بشری دیگر کاراییِ چندانی ندارد. دیدگاهِ «علّیّتِ خطّی» مدّت هاست که جایگاهی در خانواده درمانیِ علمی ندارد. زیرا امروزه به خانواده به چشم یک سیستم نگاه می شود. در یک سیستمْ همه اعضا در پیدایشِ رویدادها نقش دارند. در یک سیستم، همه اعضا در یکدیگر تأثیر دارند و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. به این نوع علّیّت، «علّیِتِ حَلقوی» می گویند. در این نوع علّیّت، هیچ فردی به تنهایی علّت برای یک موضوع نیست و هیچ رویدادیْ معلولِ رویدادِ قبل از خود نیست. در این دیدگاه، وقتی مشکلی در خانواده بُروز می کند، مثلا اعتیاد زن و فرزندانش، همه اعضای خانواده در بُروزِ آن نقش دارند. پس مطمئن باشید که پدر دخترخانم نیز در افتادنِ همسرش به دامِ اعتیاد، مستقیم یا غیرمستقیم نقشی ایفا می نموده است.

- گفته اید:«من و این دخترخانم به یکدیگر علاقه داریم». شما متأسفانه درگیرِ احساسات شده اید و نمی توانید به درستی شرایط را ببینید. علاقه قبل از بررسیِ دقیقِ تناسب میان دختر و پسر اشتباه بزرگی است که ممکن است پیامدهای وخیمی به بار بیاورد. اگر به آینده خود علاقه دارید و می خواهید زندگیِ خوب و خوشی داشته باشید، در اولین فرصت به دادگاه خانواده در شهرتان سری بزنید. این کار آزاد است و کسی مانع ورود شما نمی شود. دقایقی به زوج هایی که برای طلاق و پایان دادن به زندگیِ مشترک آمده اند نگاه کنید. بیشتر آنها زندگی شان را با شور و شوق و عشقِ غیرقابلِ توصیفی شروع کرده اند. اما پس از مدتی به این نقطه رسیدند که دیگر نمی توانند زندگیِ مشترک را تحمل کنند. پس تنها عشق برای موفقیت زندگی کافی نیست. این مسأله آن قدر مهم است که آرون تی بِِک، نویسنده و روانشناس آمریکایی، کتابی با عنوان «عشق هرگز کافی نیست» نوشته است. با یک وکیل خبره در مورد پرونده های طلاقی که داشته صحبت کنید تا متوجه شوید که بسیاری از همسرانی که از هم جدا می شوند، روزی عاشق و دلباخته یکدیگر بودند و تصور می کردند که دنیا برای آنها بدون دیگری معنا ندارد؛ اما پس از گذشت مدتی به بن بست رسیدند.

- گفته اید:«بعد از تحقیق و مشورت با بزرگان محل، سه بار استخاره گرفته ام و هر سه بار خوب آمده است». دوست گرامی، شما باید با افرادی مشورت کنید که خبره و دارای دانشِ مفید باشند. تنها سنّ زیاد دلیل بر با تجربه و عاقل بودن نیست. حضرت امیرالمؤمنین علیّ (صلوات الله و سلامه علیه) می فرماید:« شاوِرْ ذَوِی العُقول تَأمَنْ مِنَ الزَلَلِ وَ النَدَمِ » یعنی «با صاحبان عقل و خرد مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی ایمن گردی»(1). این افرادی که با آنها مشورت کرده اید، حتما باید به مسأله اعتیاد پدرخانواده و خطرات آن اشاره می کردند.

پی نوشت:
1:
علی بن ابی طالب، معروف به امیرالمؤمنین، غررالحکم و درر الکلم، فصل 42، حدیث5715، گردآونده:عبدالواحد بن محمد آمدی، ناشر دارالکتاب السلامی، قم

موضوع قفل شده است