جمع بندی برگ های درختان بهشتی

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب

فتا 1;655683 نوشت:
این چه لباسی بود که فرو ریخت و از برگهای بهشتی لباسی ساختند یعنی چه ؟

جريان خوردن آدم و حوا سلام الله عليهما از درخت ممنوعه يكي از مطالبي است كه نزد مفسران با تفاوت آراء و ديدگاه هاي مختلف همراه است زيرا اصل داستان را برخي از باب تميل ، برخي از باب تمثل و برخي بر وجوه ديگر حمل كرده اند . لذاست كه نمايان شدن عورات در اين داستان را برخي بر سبيل تمثيل و برخي حقيقت گرفته اند . بهر حال در ميان تفاسير مختلف ، مطالب مرتبطي با سوال شما يافت مي شود كه با توجه به اختلافاتي كه عرض شد ، در ذيل بيان خواهند شد :
در تفسير نمونه آمده است :حضرت صادق علیه السلام (در این زمینه) فرمود: «عورت آدم و حوا پنهان بود و در ظاهر بدن ایشان دیده نمی شد. چون از میوه آن درخت خوردند عورت ایشان نمایان شد». V}[ در حقيقت لباسي فرو نيافتاده بلكه عورتي كه پنهان بوده آشكار شده است ].(1)
در تفسیر مجمع می خوانیم که: «ظاهرا آیه نشان می دهد که شیطان می دانست با خوردن شجره ممنوعه عورت آدم آشکار می شود و هر کس هم عورتش ظاهر شود در بهشت جا ندارد لذا حیله اندیشید تا او را وادار کند که از میوه ممنوعه بخورد«(2)و سرانجام موفق شد . در سايت پرسمان نيز پس از نقل مطلب فوق بيان ميكند كه از بررسی آیات و روایات معلوم می شود شجره ممنوعه تأثیری تکوینی در وجود آدم و حوا داشته به این صورت که غرایز مادی و شهوانی که در آنها نهفته و به صورت بالقوه بوده است را بیدار کرده و به فعلیت رسانده است و چون جایگاهی آنان در آن بوده اند به گونه ای نبوده است که پاسخگوئی این نیازها باشد، لاجرم به سرعت آدم و حوا باید در زیستگاه طبیعی و زمینی خود قرار گیرند.(3)

(1)- تفسیر نمونه، ج 6، ذیل آیه 20؛ حیاه القلوب، علامه مجلسی، ج 1، ص 146، 149؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 11، و ج 1، ص 35
(2)- مجمع البیان، ح 403، ص 626
(3)- برگرفته از پرسمان

و اما مفسر شريف الميزان آشكار شدن عورت آدم و حوا را از باب تمثيل مي داند :

در اينجا از ذكر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى به ذكر لباس باطن و چيزى كه سيئات باطنى را مى پوشاند، و آدمى را از شرك و گناه كه باعث رسوايى او است باز مى دارد منتقل شده است. آرى، آن تاءثر و انفعالى كه از كشف عورت به آدمى دست مى دهد در عورت ظاهرى و باطنيش از يك سنخ است، با اين تفاوت كه تاءثر از بروز معايب باطنى بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است، زيرا حسابگر آن مردم نيستند، بلكه خداى تعالى است و نتيجه اش هم اعراض مردم نيست، بلكه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است كه به دلها سرايت مى كند، و به همين دليل لباس تقوى نيز از لباس ظاهر بهتر است.

[در اين آيه]لباسى را كه انسان به استفاده از آن هدايت شده آيتى الهى شمرده كه اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهميد كه در باطن او معايب و نواقصى است كه آشكار شدنش باعث رسوايى او است. و آن معايب عبارت است از رذايل نفس كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهرى و پوشاندنش ‍ واجب تر از پوشاندن عيب و عورت ظاهرى است، و نيز خواهد فهميد كه همانطورى كه براى پوشاندن معايب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معايب درونى نيز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است كه خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياى بزرگوار براى بشر آن را بيان كرده است.(4)

(4)- با تلخيص:ر.ك:الميزان ، ذيل آيه 26 سوره مباركه اعراف

ذيل آيه شريفه 27 نيز بيان ميكنند كه:اى بنى آدم ! بدانيد كه براى شما معايبى است كه جز لباس ‍ تقوا چيزى آن را نمى پوشاند، و لباس تقوا همان لباسى است كه ما از راه فطرت به شما پوشانده ايم پس زنهار! كه شيطان فريبتان دهد و اين جامه خدادادى را از تن شما بيرون نمايد، همانطورى كه در بهشت از تن پدر و مادرتان بيرون كرد. آرى، ما شيطان ها را اولياى كسانى قرار داديم كه به آيات ما ايمان نياورده با پاى خود دنبال آنها به راه بيفتند(. از اينجا معلوم مى شود آن كارى كه ابليس در بهشت با آدم و حوا كرده (كندن لباس براى نماياندن عورت هايشان) تمثيلى است كه كندن لباس تقوا را از تن همه آدميان به سبب فريفتن ايشان نشان مى دهد و هر انسانى تا فريب شيطان را نخورده در بهشت سعادت است و همينكه فريفته او شد خداوند او را از آن بيرون مى كند. (5)
همچنين در تفسير نمونه كشف عورات آدم و حوا را چنين تعبير ميكند:
و در حقيقت از لباس بهشتى كه لباس كرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.(6)

(5)- ر.ك: الميزان ، الميزان ذيل آيه 27 سوره مباركه اعراف
(6)- ر.ك: تفسير نمونه، ذيل آيه 22 سوره مباركه اعراف

سلام

ضمن تشکر از پاسخ و زحمات شما اما اگر ممکن است راجع به علت چسباندن برگ درختان بهشت که قسمت دوم سوال بنده بود نیز توضیحاتی بفرمایید به نظر نمیرسد فقط بحث ستر عورت باشد .

فتا 1;657048 نوشت:
سلام

ضمن تشکر از پاسخ و زحمات شما اما اگر ممکن است راجع به علت چسباندن برگ درختان بهشت که قسمت دوم سوال بنده بود نیز توضیحاتی بفرمایید به نظر نمیرسد فقط بحث ستر عورت باشد .


با سلام
در دو آيه بحث ستر عورات آدم و حوا عليهما السلام مطرح شده است :
فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ...(اعراف/22)
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد پس چون آن دو از [ميوه] آن درخت [ممنوع] چشيدند برهنگى ‏هايشان بر آنان آشكار شد و به چسبانيدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز كردند
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ...(طه/121)
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت برخود...

با مراجعه به هفت تفسير(1)در ذيل آيات فوق ،هيچ توضيح يا اشاره اي كه حاكي از بحثي غير از ستر عورات باشد ملاحظه نشد .اگر مطلب خاصي مد نظر شماست بفرماييد تا ببينيم تفاسير نيز متعرض آن شده اند يا خير ؟

(1)- الميزان ،تسنيم-سايت اسراء- نمونه،نور،مجمع البيان،اطيب البيان،كشاف،ذيل آيات 22 اعراف و 121 طه

هدی;657729 نوشت:
با سلام
در دو آيه بحث ستر عورات آدم و حوا عليهما السلام مطرح شده است :
فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ...(اعراف/22)
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد پس چون آن دو از [ميوه] آن درخت [ممنوع] چشيدند برهنگى ‏هايشان بر آنان آشكار شد و به چسبانيدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز كردند
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ...(طه/121)
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت برخود...

با مراجعه به هفت تفسير(1)در ذيل آيات فوق ،هيچ توضيح يا اشاره اي كه حاكي از بحثي غير از ستر عورات باشد ملاحظه نشد .اگر مطلب خاصي مد نظر شماست بفرماييد تا ببينيم تفاسير نيز متعرض آن شده اند يا خير ؟

(1)- الميزان ،تسنيم-سايت اسراء- نمونه،نور،مجمع البيان،اطيب البيان،كشاف،ذيل آيات 22 اعراف و 121 طه

[=times new roman]ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیهِ وَهَدَى«122»
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وی را] هدایت کرد

سلام

با تشکر اگر به ایه بعدی توجه کنیم میبینیم که خداوند میفرماید سپس انان را برگزیدیم حتماً بواسطه خطا که انان را بر نمیگزیند ایا فکر نمیکنید برداشتن برگهای درختان بهشتی در واقع درک انان از ریخته شدن تقوا و توبه یا طلب بوده که موجب بر گزیده شدن و قبول توبه گردیده .

با سلام

فتا 1;657886 نوشت:
ایا فکر نمیکنید برداشتن برگهای درختان بهشتی در واقع درک انان از ریخته شدن تقوا و توبه یا طلب بوده که موجب بر گزیده شدن و قبول توبه گردیده

در پستهاي قبل از قول مفسر شريف الميزان نقل كرديم كه :
هدی;657043 نوشت:
آن تاءثر و انفعالى كه از كشف عورت به آدمى دست مى دهد در عورت ظاهرى و باطنيش از يك سنخ است، با اين تفاوت كه تاءثر از بروز معايب باطنى بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است
بنابراين با توجه به فرمايش و نظر مرحوم علامه، از يك سنخند.
همچنين از همان منبع عرض شد كه:
هدی;657043 نوشت:
[در اين آيه]لباسى را كه انسان به استفاده از آن هدايت شده آيتى الهى شمرده كه اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهميد كه در باطن او معايب و نواقصى است كه آشكار شدنش باعث رسوايى او است. و آن معايب عبارت است از رذايل نفس كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهرى و پوشاندنش ‍ واجب تر از پوشاندن عيب و عورت ظاهرى است، و نيز خواهد فهميد كه همانطورى كه براى پوشاندن معايب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معايب درونى نيز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است كه خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياى بزرگوار براى بشر آن را بيان كرده است.

اگر در آيات مربوطه دقت بفرماييد مي بينيد كه هم بحث ستر و پوشش پس از چشيدن از درخت ممنوعه مطرح است و هم درخواست غفران و بخشش و اينكه آدم و حوا عليهما السلام خود را بواسطه ي اين كار ظالم دانسته و درخواست بخشش كرده اند. در آيه 22 سوره مباركه اعراف، شرح فريب شيطان مطرح شده است و بلافاصله در آيه بعد شرح توبه و استغفار آنان مطرح شده است :
فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ(اعراف/22)
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد پس چون آن دو از [ميوه] آن درخت [ممنوع] چشيدند برهنگى ‏هايشان بر آنان آشكار شد و به چسبانيدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز كردند و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏ شيطان براى شما دشمنى آشكار است
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(اعراف/23)
گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود
بنابراين بنظر مي رسد صرفا به دليل درك آنان از ريخته شدن تقوا ، اين برگزيدن صورت نگرفته بلكه بحث درخواست غفران و بخشش هم مطرح بوده است و سپس برگزيدگي.

درک و فهم درست واژه شجره در این آیات بسیار مهم است که توسط مفسران تورات گرا نادیده گرفته شده است. اگر منظور از شجره درخت است پس چرا از عبارت تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ استفاده شده است؟

هدی;658395 نوشت:
بنابراين بنظر مي رسد صرفا به دليل درك آنان از ريخته شدن تقوا ، اين برگزيدن صورت نگرفته بلكه بحث درخواست غفران و بخشش هم مطرح بوده است و سپس برگزيدگي.

سلام

بله این درست است لکن چرا انسان بعد از گناه به توبه مایل میشود یعنی وقتی لباسش ریخته میشود سعی میکند به هرشکل انرا مجداداً بپوشد چون متوجه میشود چیزی را از دست داده است و این همان درکی است که ادم کرد ولی شیطان نکرد یعنی ادم طلب کرد و شیطان عصیان .

خطاب "تلكما الشجره" خطاب به دور است و اين خطاب زماني بكار رفته است كه آدم و حوا عليهما السلام از شجره چشيده بودند . در خصوص اين خطاب مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند :
"در ابتداى ورود آدم به بهشت و قبل از اينكه اين مخالفت از او سر بزند خداى تعالى به لفظ (هذه ) اشاره به درخت مزبور كرد و فرمود: (و لا تقربا هذه الشجره )....و اينكه فرمود: (و ناديهما ربهما الم انهكما عن تلكما الشجره ) دلالت دارد بر اينكه آدم و حوا در آن موقع كه خداوند اين خطاب را به آنان مى كرده از مقام قرب خدا دور شده بودند..."(1)
استاد جوادي آملي در خصوص خطاب "تلكما الشجره" بر اين عقيده اند كه آدم و حوا عليهما السلام به محض چشيدن از اين درخت ، از آن - يعني از خود درخت - دور شدند بعلاوه كه از خداوند و مقام قرب الهي هم دور شدند :
"آدم دور شد از درخت هم دور شدند با اين چشيدن
هم از آن شجرهٴ دور شدند به دليل اينكه قبلاً خدا فرمود:﴿ َلاَ تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ﴾ الآن مي‌فرمايد كه﴿أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ﴾ از خدا دور شدند براي اينكه خدا فرمود:﴿وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا﴾ قريب بودند مي‌فرمود: يا آدم. يا «يا» را كلمه «يا» را به كار نمي‌برد. "(2)
و اما اگر بحث شما مربوط است به اينكه خود شجره چه بود ، رواياتي را استاد جوادي آملي در اين زمينه مطرح كرده اند كه قابل ارائه است.

(1)- با تلخيص، ر.ك:الميزان ذيل آيه 22 سوره مباركه اعراف
(2)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره مباركه اعراف، جلسه 43

با سلام

فتا 1;658625 نوشت:
بله این درست است لکن چرا انسان بعد از گناه به توبه مایل میشود یعنی وقتی لباسش ریخته میشود سعی میکند به هرشکل انرا مجداداً بپوشد چون متوجه میشود چیزی را از دست داده است و این همان درکی است که ادم کرد ولی شیطان نکرد یعنی ادم طلب کرد و شیطان عصیان .

انسان و جن - ابليس هم از جن است - داراي اختيارند ، ابليس هم متوجه شد كه عصيان نموده و در برابر امر الهي ، مخالفت كرده است اما بجاي طلب مغفرت ، تكبر نمود و گفت "انا خير منه" و تعابيري مانند آن را بكار برد ، در حاليكه مي توانست طلب آمرزش نمايد و اختيار از او سلب نشده بود

فتا 1;658625 نوشت:
چرا انسان بعد از گناه به توبه مایل میشود
زيرا اوخدا پرست بود و پس از ارتكاب نهي و دوري از مقام قرب الهي فورا در صدد جبران آن بر آمد اما ابليس به تعبير قرآن كريم "الا ابليس ابي واستكبر وكان من الكافرين"(بقره/34) او از كافران بود ، نه اينكه پس از امتناع از سجده بر آدم از كافران شود ، خير تعبير قرآن كريم -تعبير فوق از آيه 34 بقره و 74 سوره ص- صراحت دارد در اينكه او از قبل كافر بود منتها پس از جريان سجده بر آدم ، كفر او آشكار شد . (1)غرض اينكه ابليس هم متوجه اين عصيان خود شد منتها آن خوي استكبار و برتري طلبيش مانع از طلب مغفرت از درگاه الهي شد بلكه در مقابل امر الهي در برابر خدا استكبار كرد .(2)

(1)- "قرآن كريم اين معنا را كه دربارهٴ شيطان نقل مي‌كند مي‌فرمايد به اين كه اين يك خوي كفرآميز ديرينه داشت نه اين كه يك موجود خوبي بود و در جريان آدم بغتتاً استكبار كرد در قرآن وقتي جريان شيطان را نقل مي‌كند مي‌فرمايد كه: *«و كان من الكافرين»*؛ در نهانش اين كفر ذخيره شده بود بوسيلهٴ امتحان ظاهر شد نه اين كه يك موجود شريف و خوبي بود و واقعاً موحّد بود و از لحظهٴ امر به سجده به بعد كافر شد. بلكه *«و كان من الكافرين»* اين *«كان من الكافرين»* نشانهٴ همان كفر رقيقي است كه در نهان موجودات احياناً هست و در روز امتحان ظهور مي‌كند وگرنه شيطان در برابر خدا سجده مي‌كرد."(بنياد بين المللي علومك وحياني اسراء ، تفسير سوره مباركه بقره ، جلسه 96)
(2)- استاد جوادي اين استكبار را در برابر خداوند مطرح مي كنند :
"...خدا اقرار گرفت فرمود: من كه امر كردم تو هم كه امر من را شنيدي *«مَا مَنَعَكَ أَن لاتَسْجُدَ إذ أمرتك»*﴿اعراف/12﴾ نگفت امر به من نرسيد يا من متوجّه نشدم يا يادم رفت اينها نبود، گفت امر شما را شنيدم ،امر كردي ، ولي من نظرم آن است كه نبايد امر مي‌كردي. اين استكبار است، اين كفر مي‌آورد، اين امام المتعصّبين شدن از اينجاست."(بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره بقره ، جلسه 99)

جناب هدی
تلکما مثنی است.

لباس تقوی که ولایت محمد وال محمد (ص)است
وتمنی منزلت ال الله (ص) طبق روایت ال الله (ص)
لذا اشکار شد و..........

با سلام

موحد;658746 نوشت:
جناب هدی
تلکما مثنی است.

بله دقيقا ، اين خطاب ، خطاب دور براي تثنيه است ، مگر بنده ادعايي خلاف اين را مطرح كردم ؟
تلكما خطاب دور براي تثنيه است و اين خطاب زماني به آدم و حوا عيهما السلام شد كه از درخت ، چشيده بودند و از آن دور شده بودند زيرا قبلا در جريان نهي الهي ، با عبارت "هذه الشجره" از درخت ياد شد آنجا كه فرمود:
وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ(اعراف/19)
و اى آدم تو با جفت‏ خويش در آن باغ سكونت گير و از هر جا كه خواهيد بخوريد و[لى] به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد (۱۹)
اما بعد از چشيدن ، با "تلكما"بدان اشاره مي شود :

فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ(اعراف/22)
و به اين ترتيب آنها را با فريب (از مقامشان) فرود آورد، و هنگامي كه از آن درخت چشيدند اندامشان (عورتشان) براي آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاي (درختان) بهشتي بر يكديگر تا آنرا بپوشانند و پروردگارشان آنها را ندا داد كه آيا شما را از آن درخت نهي نكردم و نگفتم شيطان براي شما دشمن آشكاري است ؟

اين «تل» إشاره است «كما» مخاطب است منتها إشاره به دور. (1) تلكما=تل+كما
آن مثني مربوط به ضميري است كه تعداد مخاطب را نشان مي دهد .

(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره اعراف، جلسه 43

جناب هدی
تلکمای مثنی همانند هذه شجره را توصیف می کند و معنایش می شود درخت شما دو نفر. شیطان نیز آدمها را به درخت جاودانگی دلالت می کند و در زبان فعلی از عبارت شجره خانوادگی استفاده می شود و چگونه می شود درخت را چشید و از آن خورد؟ به نظر می رسد که خداوند به آدمها فرموده بودند که با هم نزدیکی نکنید که آدمها بر اثر القای شیطان این کار را کردند.

با سلام

موحد;660628 نوشت:
تلکمای مثنی همانند هذه شجره را توصیف می کند و معنایش می شود درخت شما دو نفر.

همانطور كه در پست قبل عرض كردم ضمير "كما" در "تلكما" مربوط به مخاطب در ضماير يا صفات اشاره است و ضمير مالكيت نيست تا مراد از آن ، درخت شما دو نفر ،باشد وانگهي ترجمه عربي "درخت شما دو نفر" مي شود :"شجرتكما" نه تلكما الشجره ، در كتب صرف عربي ، تلكما الشجره . مثل "هذين" "هاتان" "ذلكم ""تلكم"، كه ضماير پاياني آنها مربوط به مخاطب و بخش ضمير ابتداييشان مربوط به مورد اشاره است . شما در كتب صرف و نحو آيات قرآني نيز مي توانيد تركيب صرفي اين آيه را ملاحظه بفرماييد .
موحد;660628 نوشت:
شیطان نیز آدمها را به درخت جاودانگی دلالت می کند و در زبان فعلی از عبارت شجره خانوادگی استفاده می شود

شما بر اساس چه مستندي درخت جاودانگي و به تعبير قرآن كريم " شجرة الخلد" را به درخت خانوادگي تعبير ميكنيد ؟!
موحد;660628 نوشت:
چگونه می شود درخت را چشید و از آن خورد؟

ما از اين دست تعابير در قرآن كريم زياد داريم :
وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا...(يوسف/82)
از درو ديوار قريه كه سوال نمي كنند ، از مردم و اهل قريه مي پرسند ، در آيه مورد بحث نيز چشيدن و خوردن درخت يعني از ميوه ي درخت مي خورند نه از چوب يا تنه ي آن .
موحد;660628 نوشت:
به نظر می رسد که خداوند به آدمها فرموده بودند که با هم نزدیکی نکنید که آدمها بر اثر القای شیطان این کار را کردند.

نه در آيات قرآن كريم تصريح و تلويح و اشاره اي كه دال بر مدعاي شما باشد وجود دارد و نه در ميان مفسرين چنين نظري هست يعني تا جايي كه من به تفاسير مراجعه كردم مطلبي نديدم . اگر هم باشد نظري شاذ و نادر است كه البته از جانب شما هم مستندي در اين زمينه بيان نشده است .

جناب هدی
پس از چشیدن از درخت آلات تناسلی برای آنها آشکار می شود. چه ارتباطی میان این دو پدیده می تواند وجود داشته باشد؟

با سلام

موحد;661483 نوشت:
پس از چشیدن از درخت آلات تناسلی برای آنها آشکار می شود. چه ارتباطی میان این دو پدیده می تواند وجود داشته باشد؟

آخر برادر بزرگوار چه ارتباطي ميان شجره خلد و به فرمايش شما شجره خانوادگي وجود دارد كه شما اين شجره ممنوعه را حمل بر شجره ي خانوادگي ميكنيد ؟ !
چه ربطي ميان خوردن از شجره خلد ممنوعه و ارتباط جنسي وجود دارد كه شما از آن تعبير به چنين ارتباطي ميكنيد ؟!
ضمن اينكه هيچ دليلي نه در قرآن و نه در روايات مبني بر اين برداشت شما وجود ندارد. ما در برخورد با آيات كه نمي توانيم گمانه زني كنيم ؟ يا فرض كنيم كه چون ميان كشف عورات و عمل جنسي مي تواند رابطه اي وجود داشته باشد پس نهي از خوردن درخت را به نزديكي آن دو بزرگوار تعبير كنيم ؟!! بنظر كار صحيحي از ديد آموزه هاي روايي ما نيست .
حداقل شما بايد يك مبناي روايي براي مدعايتان داشته باشيد ، به صرف وجود ارتباط ميان دو مساله و ذكر يك مساله در موقعيتي، نمي توانيم بگوييم مراد از هرمطلب ديگر در آن موقعيت ، آن مساله دوم است . اين رويه اي منطقي نيست.
بله در برخي تفاسير مانند تفسير استاد جوادي آملي ذيل آيات مربوط به نهي از اكل شجره ، شجره را به درخت علم يا حسد تعبير فرمودند - يعني از اين بعد مطرح و بررسي كرده اند - اما ايشان كاملا مستند احاديث و رواياتي كه شجره مذكور را به علم يا حسد تعبير نموده ، آورده اند .
ارتباط ميان خوردن از درخت و كشف عورت را هم در پستهاي قبلي از قول تفاسير عرض كرده بودم :
"آن تاءثر و انفعالى كه از كشف عورت به آدمى دست مى دهد در عورت ظاهرى و باطنيش از يك سنخ است"(1) به اين دليل پس از چشيدن از درخت ممنوعه ، كشف عورت صورت گرفت .

(1)-

با تلخيص:ر.ك:الميزان ، ذيل آيه 26 سوره مباركه اعراف

موحد;661483 نوشت:
پس از چشیدن از درخت آلات تناسلی برای آنها آشکار می شود. چه ارتباطی میان این دو پدیده می تواند وجود داشته باشد؟

سلام

برای روشن تر شدن بهتر است معنی چند لغت را بررسی کنیم اولین لغت قرب است قرب یعنی نزدیکی در ایه 19 اعراف خداوند میفرماید باین درخت نزدیک نشوید یعنی انرا لمس نکنید اینجا بحث خوردن اصلاً مطرح نیست یعنی لمس هم موجب خسران میشود ، و لغت بعدی ذوق است یعنی چشیدن حال اگر به مشتقات این لغت در قران کریم مراجعه نمائیم ملاحظه میکنیم بیشتر لمس کردن یا قرین شدن منظور است یعنی وقتی میفرماید عذاب را بچشید یا طعم مرگ را بچشید که معنی خوردن نمیدهد .

اما لغت بعدی سوء است سوء یعنی زشتی و بدی و از روی مجاز به عورت تعبیر شده که البته زشت است .

خداوند حوا را برای تنها نبودن ادم افرید و اینکه بگوئیم انها را از نزدیکی بهم منع کرده دلیل منطقی ندارد بلکه مخالف نص است .

اما لباس تقواست و هر موجودی از جمله نوزاد انسان معصوم است و این لباس را دارد و ازجمله ادم و حوا نیز داشته اند و لباس تقوا چون حباب شکننده است یعنی به محض نزدیک شدن به اتش میشکند ادم و حوا دونفر بودند دو لباس هم داشتند به اتش نزدیک شدند لباسشان شکست لکن عاقل بودند متوجه شدند سعی کردند ان لباس را مجداداً بسازند لذا سعی کردند از برگهای شجره طیبه برای خود لباسی بسازند .

بله ما یک شجره ملعونه داریم که لباس تقوا را که فطری است میشکند و یک شجره طیبه داریم که میشود این لباس را مجداداً با ان ساخت .

و اینها مستقیماً ربطی به خوردن و عورت ندارد گرچه اینها هم میتواند باعث ان شود .

جناب هدی
به نظر می رسد بنده در رساندن مطلب کوتاهی کرده ام. منظور این بود که شجره در آیات مذکور در معنای مجازی به کار رفته است. خداوند می فرمایند که به این شجره نزدیک نشوید همچنانکه در آیاتی نیز می فرمایند که به زنا نزدیک نشوید و شیطان انسانهای اولیه را به شجره جاودانگی دلالت می کند که صد البته منظورش درختی که در طبیعت موجود است نیست و ما که در اصطلاح رایج از شجره خانوادگی صحبت می کنیم حتما منظورمان مثلا درختی نیست که در حیاط خانه کاشته ایم و متعلق به همه اعضای خانواده است.

جناب فتا 1
جنابعالی از کجا متوجه شدید که منظور درخت واقعی است که انسانهای اولیه از لمس آن منع شده بودند؟
حوا از ورودیهای دین یهود است و ارتباطی به قران ندارد.
خداوند آدم را از حوا آفریده است نه بالعکس.
آدم و حوا برای ترمیم لباس تقوایشان دست به دامان برگها می شوند. آیا با برگ می توان لباس را تعمیر کرد؟
بیایید تنها در آیات قران تدبر کنیم و همچون مفسران تورات گرا نباشیم که آیات را تنها از دریچه تنگ و تاریک احادیث بنی اسراییلی از نظر معنایی تحریف می کنند.

موحد;662322 نوشت:
جنابعالی از کجا متوجه شدید که منظور درخت واقعی است که انسانهای اولیه از لمس آن منع شده بودند؟

سلام

مگر بنده گفتم شجره همان درخت است مگرنمیدانید .منظور از شجره ملعونه خاندان بنی امیه و منظور از شجره طیبه خاندان پیامبر اکرم است !

موحد;662322 نوشت:
حوا از ورودیهای دین یهود است و ارتباطی به قران ندارد.
خداوند آدم را از حوا آفریده است نه بالعکس.

شما برای این فرمایشتان چه دلیلی دارید بله گفتار اسان است باید بتوانید انرا اثبات کنید .

موحد;662322 نوشت:
آدم و حوا برای ترمیم لباس تقوایشان دست به دامان برگها می شوند. آیا با برگ می توان لباس را تعمیر کرد؟
بیایید تنها در آیات قران تدبر کنیم و همچون مفسران تورات گرا نباشیم که آیات را تنها از دریچه تنگ و تاریک احادیث بنی اسراییلی از نظر معنایی تحریف می کنند.

شما اصلاً مطالب بنده را خوانده اید که اینگونه نظر میدهید وقتی بنده میگویم تقوا چون حباب شکننده است یعنی میشود با برگ درختان حباب ساخت شعار دادن اسان است مطالب را درست بخوانید و بر اساس مطلب پاسخ دهید درست است که تورات تحریف شده ولی کلیت ان مورد تایید است و هر مطلبی را به صرف وجود در تورات نمیتوان بی دلیل رد کرد این یعنی رد دین موسی و موسی از پیامبران بزرگ و مورد تایید مسلمانان است !

با سلام

موحد;662312 نوشت:
شجره در آیات مذکور در معنای مجازی به کار رفته است. خداوند می فرمایند که به این شجره نزدیک نشوید همچنانکه در آیاتی نیز می فرمایند که به زنا نزدیک نشوید

اينكه دليل نمي شود چون در يك آيه فرموده به زنا نزديك نشويد اينجا هم فرموده به شجره نزديك نشويد پس شجره ، شجره خانوادگي و چشيدن از آن ، نزديكي نمودن است .!!!
آيات ديگري هم داريم كه نهي ميكند از نزديك شدن به برخي گناهان ديگر مثلا :
ولا تقربوا مال اليتيم...(اسراء/34)
ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن...(انعام/151)
اينكه چون آنجا فرموده نزديك نشويد ، اينجا هم فرموده نزديك نشويد پس مورد نهي اولي را به دومي سرايت بدهيم نه معنا دارد نه دليل داريم و نه صحيح و منطقي است .
عرض ما اين است كه براي يافتن اينكه شجره چيست بايد به سراغ ايات و روايات معتبر برويم .شما براي اين استنباطتان اگر دليل داريد كه بسم الله بفرماييد كدام روايت معتبر ناظر به نزديكي ننمودن از عبارت لا تقربوا هذه الشجره است ؟ ما مي گوييم بر اساس روايات به درخت علم يا حسد تعبير شده است ؛اينكه هر روايتي را اسرائيليات بدانيم صحيح نيست و فقط خودمان را از قرائن و دلايل تفسيري محروم نموده و خداي ناكرده ممكن است به دامان تفسير به راي در غلطيم . بنده به دلايلي كه عرض كردم نمي توانم تعبير و تفسير شما را در اين باب بپذيرم.

موحد;662322 نوشت:
خداوند آدم را از حوا آفریده است نه بالعکس.

خداوند نه آدم را از حوا آفريد و نه حوا را از آدم .
در روایتی که مرحوم شیخ صدوق، در«علل الشرایع» و «من لا یحضره الفقیه» نقل کرده است، آمده است که زرارة بن اعین، ازامام صادق علیه السلام سؤال کرد، نزد مامردمی هستند که می گویند: «خداوند حوّا را ازبخش نهایی ضلع چپ آدم آفرید» امام علیه السلام فرمود: «خداوند از چنین نسبتی منزه است و برتر از آن است... آیا کسی می تواندبگوید که خداوند توان آن را نداشت که همسرآدم را از غیر دنده او خلق کند، تا بهانه بدست عیب جویان دهد که بگویند، بعضی از اجزای آدم، با بعضی دیگر نکاح نمود» سپس فرمود: «خداوند بعد از آفرینش آدم، حوّا را به صورت تازه و نو پدید آورد…» 1

(1)- علل الشرایع، ص 17 ، باب 17 ، ح 1

فتا 1;661999 نوشت:
ما یک شجره ملعونه داریم که لباس تقوا را که فطری است میشکند و یک شجره طیبه داریم که میشود این لباس را مجداداً با ان ساخت .

بله ما شجره طيبه داريم و شجره ملعونه كه در قرآن كريم بوجود آنها تصريح شده است . البته اشجار ديگري هم داريم مثلا شجرة الزقوم اما براي اينكه شجره ي ممنوعه را به يكي از اين اشجار تفسير كنيم بايد دليل داشته باشيم ؛ يكي از دلايل و قرائني كه در تفاسير مورد اعتناي جدي مفسر است ، روايات صحيحه است بنده در تحقيقي كه در خصوص سوال شما داشتم به مفسر يا روايتي برخورد نكردم كه مراد از شجره ممنوعه را شجره ملعونه معرفي نموده باشد يا مراد از برگهايي كه جهت ستر و پوشش اتخاذ شد را از برگهاي شجره طيبه توصيف نموده باشد . وانگهي مراد از شجره ملعونه آنگونه كه در تفاسير و روايات آمده است ، شجره ي ملعونه ي خاندان بني اميه است و بنظر نمي رسد در جريان خلقت آدم ، آن شجره وجود داشته يا مورد نهي بوده باشد .

هدی;663631 نوشت:
بله ما شجره طيبه داريم و شجره ملعونه كه در قرآن كريم بوجود آنها تصريح شده است . البته اشجار ديگري هم داريم مثلا شجرة الزقوم اما براي اينكه شجره ي ممنوعه را به يكي از اين اشجار تفسير كنيم بايد دليل داشته باشيم ؛ يكي از دلايل و قرائني كه در تفاسير مورد اعتناي جدي مفسر است ، روايات صحيحه است بنده در تحقيقي كه در خصوص سوال شما داشتم به مفسر يا روايتي برخورد نكردم كه مراد از شجره ممنوعه را شجره ملعونه معرفي نموده باشد يا مراد از برگهايي كه جهت ستر و پوشش اتخاذ شد را از برگهاي شجره طيبه توصيف نموده باشد . وانگهي مراد از شجره ملعونه آنگونه كه در تفاسير و روايات آمده است ، شجره ي ملعونه ي خاندان بني اميه است و بنظر نمي رسد در جريان خلقت آدم ، آن شجره وجود داشته يا مورد نهي بوده باشد .

سلام

البته بنده مفسر نیستم بلکه فقط در سایتی که هدف ان ارشاد است نظری را به اندیشه همگانی قرار میدهم تا چنانچه دلیلی بر رد ان نباشد یا دلیلی بر صحت ان باشد شاید مورد قبول واقع شود .

وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَینَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیانًا كَبِیرًا
و [یاد کن] هنگامی را که به تو گفتیم به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و [نیز] آن درخت لعنت‏ شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم می‏دهیم ولی جز بر طغیان بیشتر آنها نمی‏افزاید«الإسراء/60»

اما همه مطالب در احادیث موجود نیست کما اینکه در مورد برگ درختان بهشت هیچ مطلبی در تفاسیر ملاحظه نشد ولی ایا نباید در اینگونه موارد تفکر نمود اگر به ایه 60 اسراء دقت نمایید دو مطلب در ان هست اول اینکه درختی که مورد ازمون قرار گرفته همان شجره ملعونه بوده و نکته دوم اینکه این درخت فقط برای ازمون موقتاً در بهشت قرار گرفته بوده نه انکه ریشه در بهشت دارد .

أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ«الإبراهیم/24»
آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه‏ اش استوار و شاخه‏ اش در آسمان است

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ«الإبراهیم/26»
و مثل سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد

اما پاکی و ناپاکی از اغاز بوده منتهی پاکی در وجود اهلبیت جلوه یافته و ناپاکی در وجود بنی امیه !

با سلام

فتا 1;663758 نوشت:
اما همه مطالب در احادیث موجود نیست کما اینکه در مورد برگ درختان بهشت هیچ مطلبی در تفاسیر ملاحظه نشد ولی ایا نباید در اینگونه موارد تفکر نمود
بله همه ي مطالب در احاديث نيست و ما نيز مي توانيم در خصوص آيات تفكر كنيم اما براي اينكه خداي ناخواسته به ورطه ي تفسير به راي نيافتيم بايد به تفاسير متقن مراجعه نموده و از روش مفسران و نتيجه تتبع آنان بهره مند شويم ، ممكن است مفسري در تحقيقاتش به ديل يا دلايلي دست يافته باشد كه به علت اينكه ما در حوزه تفسير ، خبره و متخصص نيستيم ، آن دلايل بر ما پنهان و پوشيده مانده باشد . ما در خصوص بسياري از مطالب ممكن است سوال داشته باشيم و جاي خالي آنرا حس كنيم كه در روايات بحثي از آنها نشده باشد اما چگونه بايد اين جاهاي خالي را پر نمود؟

فتا 1;663758 نوشت:
وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَینَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیانًا كَبِیرًا
و [یاد کن] هنگامی را که به تو گفتیم به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و [نیز] آن درخت لعنت‏ شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم می‏دهیم ولی جز بر طغیان بیشتر آنها نمی‏افزاید«الإسراء/60»

فتا 1;663758 نوشت:
اگر به ایه 60 اسراء دقت نمایید دو مطلب در ان هست اول اینکه درختی که مورد ازمون قرار گرفته همان شجره ملعونه بوده

به اين برداشت شما نقدهايي وارد است :
1- شجره ي ملعونه در دنيا بوجود آمد و مراد از آن خاندان ملعون بني اميه هستند لعنهم الله .
2- اين شجره ي ملعونه در همين دنيا و در رويا به پيامبر معرفي شد .
3- اين شجره بنا بر نص صريح قرآن كريم ، مايه ي آزمايش و فتنه ي مردم است و با به قدرت رسيدن و در دست گرفتن حكومت توسط آنان ، مردم در ابتلا و آزمون واقع شدند . مراد از اين ناس ، آدم و حوا عيهما السلام نيستند و مراد از اين شجره ي ملعونه نيز وجود برزخي آن نيست بلكه به عينه در اين دنيا بوجود آمدند .

فتا 1;663758 نوشت:
و نکته دوم اینکه این درخت فقط برای ازمون موقتاً در بهشت قرار گرفته بوده نه انکه ریشه در بهشت دارد .

دليلتان بر اين مدعا ؟آزموني كه نص قران بدان تصريح دارد ،براي ناس است و تصريح روياي پيامبر (صلي الله عليه و آله) و نيز وجود خارجي بني اميه ملعون نيز دلالت بر دنيايي بودن اين شجره ي ملعونه دارد شما بر اساس چه مستندي مي فرماييد كه موقتا در بهشت قرار گرفته بود ؟
اما اينكه توصيه كرديم از تحقيقات مفسرين در تفسير و فهم آيات بهره ببريم ، در اين زمينه نيز كار آمد است . استاد جوادي آملي در خصوص شجره ممنوعه مي فرمايند :
"آن شجرهٴ منهيٌ‌عنها گاهي به صورت شجرهٴ علم ياد مي‌شود, گاهي به صورت شجرهٴ حسد ياد مي‌شود و مانند آن."(1) اين برداشتها ريشه در روايات و آيات دارد و با مراجعه به تفاسير به بسياري از اين پاسخها دست خواهيم يافت .

(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره اعراف ، جلسه 43

هدی;663966 نوشت:
به اين برداشت شما نقدهايي وارد است :
1- شجره ي ملعونه در دنيا بوجود آمد و مراد از آن خاندان ملعون بني اميه هستند لعنهم الله .
2- اين شجره ي ملعونه در همين دنيا و در رويا به پيامبر معرفي شد .
3- اين شجره بنا بر نص صريح قرآن كريم ، مايه ي آزمايش و فتنه ي مردم است و با به قدرت رسيدن و در دست گرفتن حكومت توسط آنان ، مردم در ابتلا و آزمون واقع شدند . مراد از اين ناس ، آدم و حوا عيهما السلام نيستند و مراد از اين شجره ي ملعونه نيز وجود برزخي آن نيست بلكه به عينه در اين دنيا بوجود آمدند .

سلام

خداوند همه ما را از افتادن در ورطه تفسیر به رای مصون بدارد ان شاء الله اما این دلیل نمیشود که از وحشت ان به برسی و کنکاش در ایات خودداری کنیم .

اما نقد شما وارد است مشروط بر اینکه بهشت اولیه را مطابق بهشت نهائی بدانیم در حالی که به گواهی ایات که شیطان انسان را به طمع جاودانگی فریب داده نشانه موقت بودن بهشت اولیه و به طبع ان شجره مورد بحث دارد .

هدی;663967 نوشت:
دليلتان بر اين مدعا ؟آزموني كه نص قران بدان تصريح دارد ،براي ناس است و تصريح روياي پيامبر (صلي الله عليه و آله) و نيز وجود خارجي بني اميه ملعون نيز دلالت بر دنيايي بودن اين شجره ي ملعونه دارد شما بر اساس چه مستندي مي فرماييد كه موقتا در بهشت قرار گرفته بود ؟
اما اينكه توصيه كرديم از تحقيقات مفسرين در تفسير و فهم آيات بهره ببريم ، در اين زمينه نيز كار آمد است . استاد جوادي آملي در خصوص شجره ممنوعه مي فرمايند :
"آن شجرهٴ منهيٌ‌عنها گاهي به صورت شجرهٴ علم ياد مي‌شود, گاهي به صورت شجرهٴ حسد ياد مي‌شود و مانند آن."(1) اين برداشتها ريشه در روايات و آيات دارد و با مراجعه به تفاسير به بسياري از اين پاسخها دست خواهيم يافت .

(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره اعراف ، جلسه 43

بسیار خوب اینها هم دلالت بر این دارد که بهشت اولیه بهشت کاملی نبوده و لذا میتواند درختی که ریشه ای ندارد در ان پرسه بزند .

اما در اینکه شجره ملعونه بنی امیه هستند بحثی نیست اما میتوانیم بگوئیم هیچ میمون دیگری از منبر پیامبران بالا نرفته یا در حال حاضر بر مسند او تکیه نزده اند ایا سامری چون میمونی بر مسند موسی تکیه نکرد و ناس را نفریفت .

نقل قول:
اما نقد شما وارد است مشروط بر اینکه بهشت اولیه را مطابق بهشت نهائی بدانیم در حالی که به گواهی ایات که شیطان انسان را به طمع جاودانگی فریب داده نشانه موقت بودن بهشت اولیه و به طبع ان شجره مورد بحث دارد .

[=&quot]بزرگوار !بهشت برزخي ، بهشت است فقط جاودانه نيست و برخي ويژگيهاي جنت خلد را ندارد نه اينكه هر چيزي را بتوانيم ادعا كنيم در آن بوده بويژه اينكه روايات مستند در اين باب وجود دارد كه مراد از شجره ملعونه كه پيامبر- صلي الله عليه و آله- در رويا ديدند ، خاندان ملعون بني اميه اند كه بر منبر رسول خدا تكيه زده و مردم بوسيله ي آنان امتحان مي شوند . اين مساله خيلي روشن و واضح در ذيل تفاسير و نيز روايات مربوطه وارد شده است و هيچ كس ادعا ندارد كه شجره ي منهيه در داستان آدم و حوا عليهما السلام ، شجره ي بني اميه است .
نقل قول:
اما در اینکه شجره ملعونه بنی امیه هستند بحثی نیست اما میتوانیم بگوئیم هیچ میمون دیگری از منبر پیامبران بالا نرفته یا در حال حاضر بر مسند او تکیه نزده اند ایا سامری چون میمونی بر مسند موسی تکیه نکرد و ناس را نفریفت .

[=&quot]اما در اینکه شجره ملعونه بنی امیه هستند بحثی نیست اما میتوانیم بگوئیم هیچ میمون دیگری از منبر پیامبران بالا نرفته یا در حال حاضر بر مسند او تکیه نزده اند ایا سامری چون میمونی بر مسند موسی تکیه نکرد و ناس را نفریفت .
[=&quot]بله ما منكر اين نيستيم كه در طول تاريخ انبياء عليهم السلام ، افرادي وجود داشته اند كه موجب فريب و اغفال مردم شدند اما آنچه در قران كريم در خصوص شجره ي ملعونه آمده مصداق مشخص در زمان حيات رسول خدا –صلي الله عليه و آله – دارد ، هم شجره ي ملعونه بني اميه و هم سامري كه مثال زديد هر دو در اين دنيا بودند و وجود برزخي آنان مد نظر نيست لذا مراد از اين شجره منهيه در بهشت برزخي هم بني اميه و سامري و امثالهم نيست .

پرسش:
فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یخْصِفَانِ عَلَیهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّیطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ«الأعراف/22»
و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یخْصِفَانِ عَلَیهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى«طه/121»
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد!
سلام
در این ایات اعلام میشود که زمانی که ادم و حوا به درخت ممنوعه نزدیک شدند و یا ازآن چشیدند لباسشان فرو ریخت و لذا با برگهای بهشتی ستر عورت کردند .
این چه لباسی بود که فرو ریخت و از برگهای بهشتی لباسی ساختند یعنی چه ؟



پاسخ:
جريان خوردن آدم و حوا (سلام الله عليهما) از درخت ممنوعه يكي از مطالبي است كه نزد مفسران با تفاوت آراء و ديدگاه هاي مختلف همراه است زيرا اصل داستان را برخي از باب تمثيل ، برخي از باب تمثل و برخي بر وجوه ديگر حمل كرده اند . لذاست كه نمايان شدن عورات در اين داستان را برخي بر
تمثيل(مجاز) و برخي حقيقت گرفته اند . به هر حال در ميان تفاسير مختلف ، مطالب مرتبطي با سوال شما يافت مي شود كه با توجه به اختلافاتي كه عرض شد ، در ذيل بيان خواهند شد :

در تفسير نمونه آمده است :حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «عورت آدم و حوا پنهان بود و در ظاهر بدن ایشان دیده نمی شد. چون از میوه آن درخت خوردند عورت ایشان نمایان شد». [ در حقيقت لباسي فرو نيافتاده بلكه عورتي كه پنهان بوده آشكار شده است ].(1)

در تفسیر مجمع می خوانیم که: «ظاهرا آیه نشان می دهد که شیطان می دانست با خوردن شجره ممنوعه عورت آدم آشکار می شود و هر کسی هم عورتش ظاهر شود در بهشت جا ندارد لذا حیله ای اندیشید تا او را وادار کند که از میوه ممنوعه بخورد«(2)و سرانجام موفق شد .

در سايت پرسمان نيز پس از نقل مطلب فوق بيان ميكند كه از بررسی آیات و روایات معلوم می شود شجره ممنوعه تأثیری تکوینی در وجود آدم و حوا داشته به این صورت که غرایز مادی و شهوانی که در آنها نهفته و به صورت بالقوه بوده است را بیدار کرده و به فعلیت رسانده است و چون جایگاهی که آنان در آن بوده اند به گونه ای نبوده است که پاسخگوئی این نیازها باشد،

پس به ناچار به سرعت آدم و حوا باید در زیستگاه طبیعی و زمینی خود قرار گیرند.(3)

و اما علامه طباطبائی در الميزان آشكار شدن عورت آدم و حوا را از باب تمثيل و مجاز مي داند :

در اينجا از ذكر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى به ذكر لباس باطن و چيزى كه سيئات باطنى را مى پوشاند، و آدمى را از شرك و گناه كه باعث رسوايى او است باز مى دارد منتقل شده است. آرى، آن تأثر و انفعالى كه از كشف عورت به آدمى دست مى دهد در عورت ظاهرى و باطنيش از يك سنخ است، با اين تفاوت كه تأثر از بروز معايب باطنى بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است، زيرا حسابگر آن مردم نيستند، بلكه خداى تعالى است و نتيجه اش هم اعراض مردم نيست، بلكه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است كه به دلها سرايت مى كند، و به همين دليل لباس تقوى نيز از لباس ظاهر بهتر است.

[در اين آيه]لباسى را كه انسان به استفاده از آن هدايت شده آيتى الهى شمرده كه اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهميد كه در باطن او معايب و نواقصى است كه آشكار شدنش باعث رسوايى او است. و آن معايب عبارت است از رذايل نفس كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهرى و پوشاندنش ‍ واجب تر از پوشاندن عيب و عورت ظاهرى است، و نيز خواهد فهميد كه همانطورى كه براى پوشاندن معايب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معايب درونى نيز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است كه خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياى بزرگوار براى بشر آن را بيان كرده است.(4)

ذيل آيه شريفه 27 نيز بيان ميكنند كه:اى بنى آدم ! بدانيد كه براى شما معايبى است كه جز لباس ‍ تقوا چيزى آن را نمى پوشاند، و لباس تقوا همان لباسى است كه ما از راه فطرت به شما پوشانده ايم پس زنهار! كه شيطان فريبتان دهد و اين جامه خدادادى را از تن شما بيرون نمايد، همان طورى كه در بهشت از تن پدر و مادرتان بيرون كرد. آرى، ما شيطان ها را اولياى كسانى قرار داديم كه به آيات ما ايمان نياورده با پاى خود دنبال آنها به راه بيفتند(. از اينجا معلوم مى شود آن كارى كه ابليس در بهشت با آدم و حوا كرده (كندن لباس براى نماياندن عورت هايشان) تمثيلى است كه كندن لباس تقوا را از تن همه آدميان به سبب فريفتن ايشان نشان مى دهد و هر انسانى تا فريب شيطان را نخورده در بهشت سعادت است و همينكه فريفته او شد خداوند او را از آن بيرون مى كند. (5)
همچنين در تفسير نمونه كشف عورات آدم و حوا را چنين تعبير ميكند:
و در حقيقت از لباس بهشتى كه لباس كرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.(6)

منابع:
(1)- تفسیر نمونه، ج 6، ذیل آیه 20؛ حیاه القلوب، علامه مجلسی، ج 1، ص 146، 149؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 11، و ج 1، ص 35
(2)- مجمع البیان، ح 403، ص 626
(3)- برگرفته از پرسمان

(4)- با تلخيص:ر.ك:الميزان ، ذيل آيه 26 سوره مباركه اعراف
(5)- ر.ك: الميزان ، الميزان ذيل آيه 27 سوره مباركه اعراف
(6)- ر.ك: تفسير نمونه، ذيل آيه 22 سوره مباركه اعراف

کلید واژه ها : اکل شجره،شجره ممنوعه، کشف عورت،برگهای بهشتی،

موضوع قفل شده است