جمع بندی برنامه ریزی و درخواست مرگ

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برنامه ریزی و درخواست مرگ

سلام
فرض کنید انسانی در سال ۱۴۸۰ می خواهد کاری انجام دهد اصلا برای آن کار ساخته شده است ، اگر این فرد قبل از سال ۱۴۸۰ از خداوند درخواست مرگ کند دعایش پذیرفته نمی شود ؟ اگر بعد از سال ۱۴۸۰ که خلقتش برای رسیدن به آن هدف است این درخواست مرگ را بکند پذیرفته می شود؟
متوجه منظور شدید ؟ مرگ او حتی با درخواست مرگ هر روزه قبل از ۱۴۸۰ غیر ممکن و محال است ؟؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد قول سدید

[TD][/TD]

دلسوخته;1027264 نوشت:
سلام
فرض کنید انسانی در سال ۱۴۸۰ می خواهد کاری انجام دهد اصلا برای آن کار ساخته شده است ، اگر این فرد قبل از سال ۱۴۸۰ از خداوند درخواست مرگ کند دعایش پذیرفته نمی شود ؟ اگر بعد از سال ۱۴۸۰ که خلقتش برای رسیدن به آن هدف است این درخواست مرگ را بکند پذیرفته می شود؟
متوجه منظور شدید ؟ مرگ او حتی با درخواست مرگ هر روزه قبل از ۱۴۸۰ غیر ممکن و محال است ؟؟

با سلام و عرض ادب و آرزوی توفیق روزافزون

در این تاپیک (http://www.askdin.com/showthread.php?t=65793 ) مفصلا به بررسی این مطلب پرداختیم که استجابت و برآورده شدن درخواست و دعای ما توسط خداوند، تابع یکسری قوانین و قواعد است و اینطور نیست که هر چه بخواهیم به هما شکل و در همان زمان رخ می دهد بلکه خداوند آنچه را خیر نهایی است بر می گزیند و نهایتا آن دعا را به شکل و شمایل دیگری برآورده می سازد و در دنیا یا آخرت جبرانش می کند.

بنابراین، معلوم نیست قبل یا بعد از 1480 دعای ما در این مورد، به همان شکل و شمایل برآورده شود.

سلام
در آن تاپیک بیان شده خداوند باتوجه به اختیار و تاثیرات آن گویا کاری انجام نمی دهد.

منظور من به این صورت است هر فرد اگر مسیر سعادت و شقاوت را طی نکند مرگش فرا نمی رسد درست است ؟
یا با مفهومی دیگر با توجه به اینکه درخواست مرگ قبول نمی شود می توان نتیجه گرفت هر فرد نقشی خاص در عالم دارد که حتما باید آن نقش را ایفا کند و تا آن را انجام ندهد نمی میرد ؟ اگر بله :
این از کجا نشات می گیرد ، عالم ذر یا طینت ؟
(با توجه به اینکه درخواست مرگ خود فقط برای خود است نه دیگران که اختیار را قاطی آن کنیم)

سلام و عرض ادب و تشکر بابت توضیحاتی که مرقوم فرمودید

دلسوخته;1027672 نوشت:
منظور من به این صورت است هر فرد اگر مسیر سعادت و شقاوت را طی نکند مرگش فرا نمی رسد درست است ؟

لزوما اینطور نیست. شاهدش کودکانی که قبل از بلوغ و تکلیف و امتحان، از دنیا می روند. (البته این که این کودکان چه سرنوشتی دارند و آیا در برزخ امتحان می شوند و ... پرسشهایی است که بهتر است در تاپیک های مستقل دنبال شود.)

به همین جهت، نمی توان گفت هر کس تا انتهای مسیر سعادت و شقاوت، فرصت دارد بلکه چه بسا در همان فرصت محدود، مورد امتحان قرار گیرد و سعادت و شقاوت خودش را بروز دهد و یا اگر چنین فرصتی نیافت، چه بسا در موقعیت دیگری مورد امتحان قرار بگیرد.

دلسوخته;1027672 نوشت:
یا با مفهومی دیگر با توجه به اینکه درخواست مرگ قبول نمی شود می توان نتیجه گرفت هر فرد نقشی خاص در عالم دارد که حتما باید آن نقش را ایفا کند و تا آن را انجام ندهد نمی میرد ؟ اگر بله :
این از کجا نشات می گیرد ، عالم ذر یا طینت ؟

مستفاد از متون دینی این است که هر کسی هدفمند خلق شده و هدف از خلقتش، بروز اعمال پس از امتحان است. اما این که برای هر کسی نقش خاصی در نظر گرفته شده به نحوی که شخص باید آن نقش را ایفاء کند تا بمیرد، مستندی ندارد و بنده تاکنون چنین مطلبی را در متون دینی ندیده ام.

در مورد عالم ذر و طینت نیز سابقا در خدمت شما بودم و نکاتی را عرض کردم(http://www.askdin.com/showthread.php?t=6586):

از آن جایی که اختیار و تکلیف و امتحان و تعیین سرنوشت در این دنیا، از اصول مهم قرآنی است، نباید این روایات -که از سنخ متشابهاتند- را به گونه ای تفسیر کنیم که با محکمات دینی منافات داشته باشند. این که بگوییم در عالم ذر و طینت نقش هر کسی مشخص شده و آدمی در دنیا همان نقش را باید ایفاء کند، برخلاف اصول مهم قرآنی و دینی است که سرنوشت هر کس را در گرو رفتار خودش می داند: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(1) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.

پی نوشت ها:
1. رعد: 11.

سلام
اینکه که گفتید کودکانی قبل از بلوغ می میرند باتوجه به اینکه خداوند یکی از وسیله ها ی آزمایش را اولاد بیان کرده نمیشه نتیجه گرفت همان کودکان برای همین هدف و همین نقش خلق شده اند ؟ حال فرق ندارد فرد مسیر را تا کودکی طی کند یا ۷۰ سالگی!
چیزی که ازش به عنوان بی خبری از حکمت خداوند بیان می شود همان اعمال نقش خاص به هر فرد نیست ؟
اینکه ما مطلبی نمی یابیم دلیلی محکم برای رد این موضوع است ؟؟

نکته ای که وجود دارد بعضی ها این دنیا را اتمام حجت خلقت پیشین می دانند و یک سری این را قبول ندارند.
معلوم هم نیست کدام است یعنی من نتوانستم متوجه شوم.
اینکه ما صحنه هایی از آینده را لحظه ای بیاد می آوریم.

چرا درخواست مرگ پس قبول نمی شود اگر من نقش خاصی ندارم ؟؟!! ( جبر )

سلام و عرض ادب

دلسوخته;1027886 نوشت:
اینکه که گفتید کودکانی قبل از بلوغ می میرند باتوجه به اینکه خداوند یکی از وسیله ها ی آزمایش را اولاد بیان کرده نمیشه نتیجه گرفت همان کودکان برای همین هدف و همین نقش خلق شده اند ؟ حال فرق ندارد فرد مسیر را تا کودکی طی کند یا ۷۰ سالگی!

از منظر دقیق، خداوند برای امتحان و استعلای کسی، هیچ گاه دیگری را به شرّ مبتلا نمی سازد و مانع از تداوم وجودش نمی شود. آری، بنا بر عللی که جهان بر اساس آنها تدبیر می شود، سیل و زلزله و مرگ و میر رخ می دهد و فرزندی می میرد و همین مرگ فرزند زمینه امتحان والدین می شود. آری، خداوند می دانست که این فرزند در فلان سن می میرد، و چون مقرر بود این والدین نیز امتحان شوند، خداوند این فرزند را در دامان این والدین متولد ساخت تا از این طریق امتحان گردند. بنابراین، این فرزند به خاطر امتحان والدین متولد نشد بلکه هر انسانی به خاطر فیض الهی و امکان متعالی شدن، موجود می گردد؛ و چون گاهی موانعی پیش می یابد، کسی زودتر از آنکه مورد امتحان قرار بگیرد از دنیا می رود و در سرای دیگر شرایطی برای استکمال و امتحانش مهیا می شود.

دلسوخته;1027886 نوشت:
چیزی که ازش به عنوان بی خبری از حکمت خداوند بیان می شود همان اعمال نقش خاص به هر فرد نیست ؟

نباید اینطور تلقی کرد که هر کسی نقشی را ایفاء می کند و سرنوشتش از پیش تعیین شده است و هیچ اختیاری ندارد. نباید اینطور تلقی کرد که این فرزند متولد شد تا در فلان زمان بمیرد. نباید حکمت خلقت او را امتحان دیگری به حساب آورد. به هر حال، او نیز یک موجود مستقل از والدین است و نباید او را صرفا ابزاری برای دیگری به حساب آورد. همچنین، نباید نقش و مسئولیت والدین و سایر انسانها در حفظ این کودک نادیده گرفته شود.
همانطور که سابقا عرض کردم، اختیار و نقش انسان در تعیین سرنوشت خودش بعد از تولد، و همچنین مسئولیت اجتماعی و تاثیرش در تعیین سرنوشت یک قوم و ملت، آنچنان حائز اهمیت است که می توان آن را زا اصول انکارناپذیر اسلام به حساب آورد.

دلسوخته;1027886 نوشت:
نکته ای که وجود دارد بعضی ها این دنیا را اتمام حجت خلقت پیشین می دانند و یک سری این را قبول ندارند.

بله، یکی از تفاسیر از عالم ذر همین است.

پیشنهاد می شود این مقاله مطالعه شود: رضوانی، معصومه، روایات طینت و اختیار انسان، پژوهش های فلسفی و کلامی، پاییز 1395

دلسوخته;1027886 نوشت:
چرا درخواست مرگ پس قبول نمی شود اگر من نقش خاصی ندارم ؟؟!! ( جبر )

در بحث استجابت دعا (http://www.askdin.com/showthread.php?t=65793&page=5) این بحث را مطرح کردیم که اصولا استجابت دعا تابع شرایط مختلفی است و قرار نیست هر دعایی برآورده شود. حتی اگر دعاکننده شرایط کامل استجابت را داشته باشد، بازهم قرار نیست خداوند هر دعایی را به همان شکلی که ما صلاح می دانیم برآورده کند بلکه به شکلی مستجاب می کند که خودش صلاح می داند. امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده می‌شود یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌ از وی می‌گرداند».(1)

این امر به خاطر اصولی است که او در طراحی و تدبیر جهان به کار بسته است؛ نه به خاطر نقشی که برای من در نظر گرفته و من چاره ای جز بازی کردنش ندارم!

پی نوشت:

1. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، مؤسسة النشر الاسلامي، 1404، ص 280.


سلام
پس این آیه چیست ؟؟
ترس و گرسنگی و ... شر نیستند ؟
[SPOILER]
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس ، گرسنگی ، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها ، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! - مکارم شیرازی

[/SPOILER]

مقاله ای که گفتید قبلا خوانده بودم البته باز باید بخوانم صفحاتش زیاد است.
اما :
۱- کدام مورد برتر است :
الف : دنیا اتمام حجت خلقت پیشین است
ب : دنیا پیشینی نیست اصلا اختیار بعد خلقت اتمام حجت است.

۲- اینو تو تاپیک دیگه ای پرسیده بودم ، اختیار با جهل به نتیجه چه لذتی دارد ؟؟

۳- گفتند چرا به زور به دنیا آمدیدم گفتند قبل خلقت کجا بودی ازت اجازه بگیرند ؟
گفتند حالا خداوند با علمش که می دانست فردی آرزوی نیستی دارد باز چرا به دنیا آورد ، جواب هایی دادند که رفع تکلیف باشد

اما سوال مهم تر : دلیل اینکه درخواست مرگ قبول نمی شود چیست ؟ که شما هم هفت خان رستم رو بیان می کنید .
نکته : تدبیری که خداوند برای فردی که درخواست مرگ می کند چه چیزی می تواند باشد ؟:
۱- فرد جهنمی است و خداوند می خواهد به این زودی جهنم نرود.
۲- فرد نقش و مسئولیتی در دنیا دارد هنوز وقت آن نرسیده

۳- و دلایل دیگر ...

اما درباره مورد دوم ، واقعا خداوند برای فردی نقشی قرار نداده ؟ عقلانی است خداوندی که کار بیهوده نمی کند مسئولیتی برای فردی قرار نمی دهد ؟
مثلا فردی که در خانواده ی خوب به دنیا می آید پزشکی می خواند و چندین سال یک پیرزن که نیاز به دکتری دارد تا جانش را نجات دهد و او آن را نجات می دهد این نقش نیست ؟

دلسوخته;1028296 نوشت:
پس این آیه چیست ؟؟
ترس و گرسنگی و ... شر نیستند ؟

قطعاً همه شما را با چیزی از ترس ، گرسنگی ، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها ، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! - مکارم شیرازی

سلام و عرض ادب

قبول داریم که این امور شرّ هستند. کسی منکر شرّ نیست. مساله اینجاست که آیا این شرور از جانب خداوند صادر شده اند یا نه.

از آن جایی که خداوند خیرخواه است، شرّی مرتکب نمی شود. این شرور لازمه خلق جهان مادی هستند؛ یعنی چون جهان مادی دارای تزاحمات است و از دلِ این تزاحمات، گروهی از مردم به فقر و سیل و ... دچار می شوند.

از آن جایی که خداوند خیرخواه مطلق است، حتی از این شرور نیز استفاده بهینه کرده و از آنها تحت عنوان امتحان و ابتلاء، برای تعالی انسانها استفاده می کند.

دلسوخته;1028296 نوشت:
مقاله ای که گفتید قبلا خوانده بودم البته باز باید بخوانم صفحاتش زیاد است.
اما :
۱- کدام مورد برتر است :
الف : دنیا اتمام حجت خلقت پیشین است
ب : دنیا پیشینی نیست اصلا اختیار بعد خلقت اتمام حجت است.

پیشنهاد میکنم مباحث عالم ذر را در تاپیک مستقل دنبال کنید. اما اجمالا باید عرض کنیم مستفاد از آیات قرآنی این است که هر کسی سرنوشت خودش را در دنیا رقم می زند و اینطور نیست که انسان سرنوشتش از پیش تعیین شده باشد؛ خواه عالمی پیش از عالم دنیا را قبول کنیم و خواه آن را قبول نکنیم. حتی بر فرض قبول عالم ذر و مناسبات موجود در آن، باید روایاتی که این اصل را نادیده می گیرند و همه امورات دنیا را از پیش تعیین شده می دانند، مردود دانست.

دلسوخته;1028296 نوشت:
۲- اینو تو تاپیک دیگه ای پرسیده بودم ، اختیار با جهل به نتیجه چه لذتی دارد ؟؟

۳- گفتند چرا به زور به دنیا آمدیدم گفتند قبل خلقت کجا بودی ازت اجازه بگیرند ؟
گفتند حالا خداوند با علمش که می دانست فردی آرزوی نیستی دارد باز چرا به دنیا آورد ، جواب هایی دادند که رفع تکلیف باشد

این پرسشها غیر از موضوع تاپیک حاضر است و به منظور انضباط در گفتگو، بهتر است مستقلا پیگیری شود.

دلسوخته;1028296 نوشت:
اما سوال مهم تر : دلیل اینکه درخواست مرگ قبول نمی شود چیست ؟ که شما هم هفت خان رستم رو بیان می کنید .
نکته : تدبیری که خداوند برای فردی که درخواست مرگ می کند چه چیزی می تواند باشد ؟:
۱- فرد جهنمی است و خداوند می خواهد به این زودی جهنم نرود.
۲- فرد نقش و مسئولیتی در دنیا دارد هنوز وقت آن نرسیده

۳- و دلایل دیگر ...

در همان تاپیک مفصلا عرض شد که:

قول سدید;1027821 نوشت:

1. یکی از اهداف اصلی دعا، عبادت است؛ یعنی ارتباط معنوی با خدا و اعتراف به قدرت و حکمتش و ابراز نیاز در برابرش و ... به همین جهت، حتی اگر ادعیه برآورده نشوند (که می شوند)، باز هم دعا خواندن آثار مثبت روحانی و معنوی دارد که نباید از آن غفلت کرد.

2. استجابت دعا مشروط به شروطی است که یکی از آنها نیازمندی ما و شرایط روحی و معنوی ما است اما همانطور که عرض کردم خداوند در تدبیر جهان اصولی را در نظر گرفته است که هر کاری در جهان متناسب با این اصول رقم می خورد و چون ما به آنها اشراف کامل نداریم و دقیقا از مناسبات آنها مطلع نیستیم، قادر به تجزیه و تحلیل قطعی و توضیح دقیق آنها نیستیم؛ یعنی نمی توانیم تعیین کنیم که چرا در این مورد خاص، این دعا برآورده نشد. بله می توانیم اصولی را ذکر کنیم که احتمالا آنها موثر در عدم استجابت دعا بوده اند، اما مطمئن نیستیم که دقیقا به خاطر کدام یک از آنها بوده است و حتی مطمئن نیستیم که تمامی این اصول را در نظر گرفته ایم یا نه.

3. استجابت دعا به دو صورت متصور است: استجابت دعا به همان شکلی که من میخواهم؛ استجابت دعا به همان شکلی که به صلاحم هست. مستفاد از متون دینی این است که استجابت دعایی که خداوند آن را طرح کرده است، مورد اخیر است نه مورد اول.

نتیجه این که اگر این نکات در استجابت دعا ملاحظه شوند، بسیاری از شبهات در این حوزه مرتفع می گردند. چون دلیل و روایات مربوط به این نکات در پست های سابق (در صفحات 1 و 5) بیان شده اند، از تکرارشان پرهیز می کنیم.

دلسوخته;1028296 نوشت:
اما درباره مورد دوم ، واقعا خداوند برای فردی نقشی قرار نداده ؟ عقلانی است خداوندی که کار بیهوده نمی کند مسئولیتی برای فردی قرار نمی دهد ؟
مثلا فردی که در خانواده ی خوب به دنیا می آید پزشکی می خواند و چندین سال یک پیرزن که نیاز به دکتری دارد تا جانش را نجات دهد و او آن را نجات می دهد این نقش نیست ؟

دوست عزیز، اگر منظور شما از پیش تعیین شده بودن این نقش است و هر کسی باید در این دنیا متولد شود تا این نقش را ایفاء کند، این سخن نادرست است. آیات قرآن صراحتا ما را مختار دانسته و هر کس را مسئول سرنوشت خودش می داند به نحوی که در هر لحظه من می توانم مسیر جدیدی را برای خودم ایجاد کنم ...

اما در مورد حکیم بودن خداوند نیز باید متذکر شد که حکیم بودن خداوند به این است که خلقتش بی هدف نباشد اما نباید این را به معنای آن گرفت که خداوند برای هر کسی هدفی در نظر گرفته و هر کسی مجبور است آن هدف را برآورده سازد. همانطور که مستحضرید، هدف الهی از این قرار است که ما را مختار بیافریند تا هر یک از ما در میان نبرد خیر و شرّ یکی را برگزینیم و سرنوشت خودمان را تعیین کنیم: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»(انسان: 3)؛ یعنی: «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاس». بنابراین، هر طرحی که مستلزم نقض اختیار و از پیش تعیین شدن امور باشد، برخلاف این هدف است و با حکمت خدا ناسازگار است.

به بیان فنی تر، خداوند هر موجودی را از این جهت می آفریند که آن موجود می توانست موجود گردد و خداوند که فیاض است و بُخلی در او نیست، آن موجود را می آفریند. از این رو، خداوند در خلقتش هدفی برای خودش در نظر ندارد. اما با این حال، فعلش دارای غایت و هدف است که سودش به مخلوقاتش بازمیگردد. حکیم بودن خداوند -که برگرفته از ماده «حکم» است- این است که فعل هدفمندش که نهایتا خیر است را محکم و استوار انجام دهد و آن را متناسب با خیری که در نظر دارد، تدبیر کند. چون انسان موجود مختار است، حکمت الهی میطلبد که امورات جهان به گونه ای تدبیر شوند که انسان بتواند به کمالات اختیاری خودش دست یابد.

بله اگر منظور شما این باشد که تمامی این امور مشمول علم الهی است و خداوند می دانست که هر کسی که متولد می شود چه نقشی در دنیا ایفاء خواهد کرد، سخن درستی است؛ و در جای خودش نسبت این مطلب با اختیار انسان را توضیح داده ایم: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65762

جمع بندی   پرسش: فرض کنید انسانی در سال ۱۴۸۰ می خواهد کاری انجام دهد اصلا برای آن کار ساخته شده است ، اگر این فرد قبل از سال ۱۴۸۰ از خداوند درخواست مرگ کند دعایش پذیرفته نمی شود ؟ اگر بعد از سال ۱۴۸۰ که خلقتش برای رسیدن به آن هدف است این درخواست مرگ را بکند پذیرفته می شود؟ مرگ او حتی با درخواست مرگ هر روزه قبل از ۱۴۸۰ غیر ممکن و محال است؟   پاسخ: یکی از مسلمات دینی از این قرار است که خداوند در همه جا حاضر است و صدای ما را می شنود و دعای ما را مستجاب می کند: « وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»(1)؛ یعنی: «و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند(و به مقصد برسند)». اما در متون دینی به این نکته نیز تاکید شده است که استجابت دعا شرایط و موانعی دارد که گاهی به همین جهت، خداوند آن را مستجاب نمی کند. براى استجابت دعا باید شرایطى را آماده نمود و موانعى را برطرف ساخت. مثلا کسی که ارتباط خوبی با خدا ندارد و فقط هنگام مصیبت و مشکلات به او مراجعه می کند، شایستگی برآورده شدن دعا را ندارد. به همین جهت، قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مى‏کنند، نکوهش کرده است: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»(2)؛ یعنی: «هنگامى كه به انسان زيان(و ناراحتى) رسد، ما را(در هر حال:) در حالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، مى‏ خواند؛ امّا هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم، چنان مى‏ رود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زينت داده شده است(كه زشتى اين عمل را درك نمى‏ كنند)». اما مطلب دیگری نیز در باب دعا وجود دارد که نباید آن را مغفول قرار داد مبنی بر این که شکل و شمایل استجابت دعا متنوع است: گاهی همان لحظه است و گاهی با تاخیر رخ می دهد؛ گاهی در این دنیا حاصل می شود و گاهی به آخرت حواله داده می شود؛ گاهی به همان شکلی است که طلب کرده ایم و گاهی به همان شکلی مستجاب می شود که خداوند خودش به صلاح ما می داند. اما در هر صورت، دعای ما در صورت وجود شرایط و فقدان موانع، به آن شکلی که خداوند صلاح می داند مستجاب می شود. این تغییر یا تاخیر در استجابت دعا نیز ناشی از بُخل او نیست بلکه ناشی از حکمت و خیرخواهی او است که ما کاملا به جوانب مختلفش آگاهی نداریم. همچنین امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده می‌شود یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌ از وی می‌گرداند».(3) نتیجه آن که: استجابت و برآورده شدن درخواست و دعای ما توسط خداوند، تابع یکسری قوانین و قواعد است و اینطور نیست که هر چه بخواهیم به همان شکل و در همان زمان رخ می دهد بلکه خداوند آنچه را خیر نهایی است بر می گزیند و نهایتا آن دعا را به شکل و شمایل دیگری برآورده می سازد و در دنیا یا آخرت جبرانش می کند. بنابراین، معلوم نیست قبل یا بعد از 1480 دعای ما در این مورد، به همان شکل و شمایل برآورده شود.   اشکال: با توجه به اینکه درخواست مرگ قبول نمی شود می توان نتیجه گرفت هر فرد نقشی خاص در عالم دارد که حتما باید آن نقش را ایفا کند و تا آن را انجام ندهد نمی میرد ؟ اگر بله؛ این از کجا نشات می گیرد؟ عالم ذر یا طینت؟ پاسخ: مستفاد از متون دینی این است که هر کسی هدفمند خلق شده و هدف از خلقتش، بروز اعمال پس از امتحان است. اما این که برای هر کسی نقش خاصی در نظر گرفته شده به نحوی که شخص باید آن نقش را ایفاء کند تا بمیرد، مستندی ندارد و بنده تاکنون چنین مطلبی را در متون دینی ندیده ام. توضیح بیشتر این که حکیم بودن خداوند به این است که خلقتش بی هدف نباشد اما نباید این را به معنای آن گرفت که خداوند برای هر کسی هدفی در نظر گرفته و هر کسی مجبور است آن هدف را برآورده سازد. همانطور که مستحضرید، هدف الهی از این قرار است که ما را مختار بیافریند تا هر یک از ما در میان نبرد خیر و شرّ یکی را برگزینیم و سرنوشت خودمان را تعیین کنیم: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»(4)؛ یعنی: «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد(و پذيرا گردد) يا ناسپاس». بنابراین، هر طرحی که مستلزم نقض اختیار و از پیش تعیین شدن امور باشد، برخلاف این هدف است و با حکمت خدا ناسازگار است. به بیان فنی تر، خداوند هر موجودی را از این جهت می آفریند که آن موجود می توانست موجود گردد و خداوند که فیاض است و بُخلی در او نیست، آن موجود را می آفریند. از این رو، خداوند در خلقتش هدفی برای خودش در نظر ندارد. اما با این حال، فعلش دارای غایت و هدف است که سودش به مخلوقاتش بازمیگردد. حکیم بودن خداوند -که برگرفته از ماده «حکم» است- این است که فعل هدفمندش که نهایتا خیر است را محکم و استوار انجام دهد و آن را متناسب با خیری که در نظر دارد، تدبیر کند. چون انسان موجود مختار است، حکمت الهی میطلبد که امورات جهان به گونه ای تدبیر شوند که انسان بتواند به کمالات اختیاری خودش دست یابد. بله اگر منظور شما این باشد که تمامی این امور مشمول علم الهی است و خداوند می دانست که هر کسی که متولد می شود چه نقشی در دنیا ایفاء خواهد کرد، سخن درستی است؛ و در جای خودش نسبت این مطلب با اختیار انسان را توضیح داده ایم اما در مورد عالم ذر و طینت نیز گفتنی است: از آن جایی که اختیار و تکلیف و امتحان و تعیین سرنوشت در این دنیا، از اصول مهم قرآنی است، نباید این روایات -که از سنخ متشابهاتند- را به گونه ای تفسیر کنیم که با محکمات دینی منافات داشته باشند. این که بگوییم در عالم ذر و طینت نقش هر کسی مشخص شده و آدمی در دنیا همان نقش را باید ایفاء کند، برخلاف اصول مهم قرآنی و دینی است که سرنوشت هر کس را در گرو رفتار خودش می داند: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(5) خداوند سرنوشت هيچ قوم(و ملّتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.   پی نوشت ها:  1. بقره: 186 2. یونس: 12 3. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، مؤسسة النشر الاسلامي، 1404، ص 280 4. انسان: 3 5. رعد: 11
موضوع قفل شده است