بررسی یک مشکل همگانی- درک کردن و رد کردن

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی یک مشکل همگانی- درک کردن و رد کردن

با سلام به همۀ دوستان عزیز:Gol:

به لطف خدا در این نوشتار سعی خواهیم کرد، چکیدۀ مقاله ای تحت عنوان "درک کردن و رد کردن" که بسیار کاربردی و مبتلا به است را بصورت گام به گام تقدیم دوستان عزیز کنم.(انشاءالله به رسم امانت، منبع مقاله را در پایان ذکر خواهم نمود.)

انشاءالله با بهره مندی از مطالب مفید آن در بهبود و ارتقاء سطح مباحث و شناخت و حقیقت یابی دوستان مفید فایده افتد.

در ضمن اگر دوستان هم مطالب مفیدی دارند می توانند در خلال بحث، اضافه و مستفیذمان کنند.

گام اول

یکی از لغزش های گروهی از مردم این است که بسیاری از مسائل را بدون برهان و بی آنکه بدرستی فهمیده و درک کرده باشند رد می کنند. برای یک بار، بدون هیچ تلاشی و عاری از هر گونه تفقه و تحقیق مبنائی و اصولی، تنها و تنها بر اساس شنیده ها، از دریچۀ ذهنشان عقیده ای را می پذیرند و آنگاه دریچۀ ذهنشان را به روی همه چیز می بندند. هر چیزی که با پذیرفته های قبلی شان ناسازگار باشد رد می کنند.

لازم بذکر است این نه خصیصۀ عوام، که گاهی خواص و اندیشمندان جامعه نیز مرتکب این لغزش میشوند.

ادامه دارد ...:Gol:

با سلام مجدد:Gol:

گام دوم

[=&quot]عامۀ مردم حتی بسیاری از دانش پژوهان، در مسائل مورد اختلاف، به جای کوشش در درک آن، فی الفور به جدل و منازعه بر می خیزند.

گاهاً حتی در موارد بسیاری دیده می شود که در پیچیده ترین و تخصصی ترین مسائل، با اطمینان خاطر و حالتی که ظاهراً گواه اشراف ایشان بر تمام جزئیات موضوع است به اظهار نظر و موضعگیری جدی پرداخته و با طرف بحث شان به جدل و منازعه می پردازند.

تنها معدودی افرادند که می کوشند تا پیش از اظهار نظر و موضعگیری، موضوع و محل اختلاف را دقیقاً درک کنند. انسان اساساً روحیه ای جدلی دارد و کلمۀ جدل در قرآن، اغلب در جدل به ناحق استعمال شده است. اما قرآن، انسان را به جدل احسن فرمان داده است.

بنابر این برای بهره مندی از نور حقیقت، و نیفتادن در چنین دام هولناکی که در اکثر اوقات، ناخواسته پیشامد می کند و تمام ساحات سمعی و بصری و فؤادی آدمی را مسدود و ممهور می کند، باید سعی نمود با تمرین و ممارست مداوم مدت ها در گفتمان ها، گفتگوها و مباحثات، بطور کل، تا تسلط کامل بر نفس خویش، دست از جدل و خصومت شست.

وقتی چنین اراده ای حاصل گشت، آنگاه باید با دقت و آگاهی و درک دقیق موضوع، به شیوۀ قرآنی جدل احسن نمود.

ادامه دارد ...:Gol:

سلام

صدیق;71531 نوشت:
یکی از لغزش های گروهی از مردم این است که بسیاری از مسائل را بدون برهان و بی آنکه بدرستی فهمیده و درک کرده باشند رد می کنند

و همچنین میپذیرند.
در این بحث عقیده هم میتواند احتمالا نادرست باشد؟

موضوعی را که مطرح نموده اید فرا گیر است و صرفا در خصوص دین نیست

درک جالب و قابل تاملی است که کمتر به ان پرداخته شده و نتیجه ان همانطوری که فرمودید
جدل و گاهی اوقات نزاع است سر منشا ان هم غرور و حس دانایی شدید است که وقتی با
هم مخلوط شوند فردی خودمحور را میسازد که عاقلانه مسایل را کنکاش نمی کند خود فرد
مورد بحث بیشتر اوقات میفهمد جواب یا اظهار نظر وی میتواند درست نباشد اما غرور اجازه
نمی دهد که منطق دیگران او را زیر سوال ببرد.

/برداشت من از موضوع همین است دوستان هم ما را روشنتر نمایند/

با سلام و تشكر از استاد صديق

پست دوم شما و همچنين پست جناب مسعودي من رو به ياد مقاله ي جناب مهدي نصيري انداخت

كه همون بخشي رو كه به اين بحث مربوط هست رو ميذارم دوستان اگه مايل بودند همه ي مقاله رو مطالعه كنند به لينك زير مراجعه كنند

(اسلام و مدرنيته - فهم مدرنيته از جدي ترين مباحث امروز http://www.askdin.com/showthread.php?t=9560 )



جناب مهدي نصيري آخرالزمان رو با بحران هاي جدي بوجود آمده معرفي مي كنند كه يكي از اين بحران ها مربوط به اين بحث هست .


بحران فهم و انفجار اطلاعات

بعضي ها از انفجار اطلاعات خيلي اظهار خوشحالي مي کنند. اما در یک برایند سنجی انفجار اطلاعات منجر به تحميق بشر شده، نه منجر به بالا رفتن فهم و شعور بيشتر بشر.

جامعه آمريکا از پر رسانه ترين جوامع دنياست، يعني انفجار اطلاعات به معناي واقعي در آنجا رخ داده است اما در سطح اطلاعات عمومي وقتي از جامعه آمريکا نظرسنجي مي کنند، در زمره کم اطلاع ترين و کم سوادترين جوامع است.

قبلا کمونيست ها و بلوک شرق براي اينکه آدم ها در جهل بمانند و آگاه نشوند سياست انسداد اطلاعاتي داشتند و نمي گذاشتند هيچ صداي مخالفی به گوش مردم برسد ليکن غربي ها سياست بمباران و انفجار اطلاعات را پيش گرفتند.

اين قدر اطلاعات بر سر جوامع و آدمها مي ريزند که اصلا قدرت تامل و تفکر و انتخاب گرفته مي شود. بعد آدمها يک احساس کاذبي هم دارند، فکر مي کنند مي فهمند و همه چيز را مي دانند که در واقع اين گونه نيست. اين شق خطرناک تر است. چون در آن شق طرف مي فهمد که چيزي نمي داند، لذا کم ترين روزنه اي که گير بياورد، به سراغ آن مي رود تا بفهمد ولي در اين شق اغلب فکر مي کنند که همه چيز را مي دانند.

امروزه وقتي به پديده اينترنت نگاه مي کنيد، درصد اندکي ممکن است اين فهم را داشته باشند که وقتي مي خواهند در اينترنت جستجو کنند يک راست به سراغ آن مطلب خوبي که مي خواهند بروند، اما شما نوجوانان و بسياري از جوانان را در نظر بگيريد، کساني که اصلا قدرت انتخاب ندارند و نمي توانند تحليل کنند، بايد در اقيانوسي از اطلاعات غلط، درست، نادرست، فاسد و صحيح که قطعا اطلاعات درستش در مقايسه با نادرست کمتر است غوطه بخورند تا بتوانند اندکی اطلاعات درست گير بياورند، البته اگر اساسا برای کسب اطلاعات به سراغ اینترنت رفته باشند و نه برای مقاصد دیگر.

حال ببينيد اين خودش چه ضايعه اي درست مي کند، خيلي ها در اين اقيانوس غرق مي شوند و اصلا براي هميشه قدرت انتخاب صحيح از ايشان سلب مي شود.

با تشكر :Gol:

با سلام و تشکر از مشارکت دوستان گلم:Gol:

گام سوم

برخی از مردم چیزی را ندانسته رد می کنند، و دسته ای دیگر درک نکرده و نفهمیده. عوام، غالباً از دستۀ اول، اما نیمه عالمان و نیمه دانایان از دستۀ دوم هستند.

گروه دوم چیزی را رد می کنند که اندکی از آن می دانند اما تصور درست و کاملی از آن نداشته و کنهُ و گوهر آن را درک نکرده اند.

در کلام امیر بیان علی (ع) نیز آمده است که: کسی که از شناختِ چیزی، ناتوان باشد بر آن عیب می گیرد. البته ناگفته نماند، هر مسأله ای هم که درک نشده رد می شود، ناشی از این نیست که پیچیده و غامض است و درک آن دشوار. بسا مسائلی که در عین سادگی، عده ای از پذیرش آن سرباز می زنند.

از اینرو برای درک حقیقت، تنها قابلیت علمی کافی نیست، قابلیت روحی نیز لازم است. چه بسا قابلیت روحی در درک و شناخت حقیقت و بصیرت داشتن در موضوعات، اهمیت بیشتری داشته باشد، زیرا امروزه به چشم خود دیده و می بینیم، بسا افراد متخصص و تحصیلکرده و پر مدعائی، حقیقت های روز جامعه و واقعیت های درونی و بیرونی دین الهی را نمی فهمند و یا به سختی و همراه با تردید و دودلی درک می کنند، اما عامۀ مردم در جامعۀ دینی اعم از اقشار و اصناف مختلف جامعه به آسانی و سهولت، بین سره و ناسره و حق و باطل را تشخیص داده و نسبت به امور دین و جامعه بصیرت دارند.

ادامه دارد ...:Gol:

با سلام به دوستان فرهیخته:Gol:

گام چهارم

باید بدانیم، شتابزدگی برای رد سخنانی که در نگاه اول، به نظر می رسد درست نیستند، اشتباه بزرگی است. (زیاد دقت کنید)

کسی که بدون بررسی و مطالعه، در رد سخنان دیگران شتاب می کند، از درک واقعی آن باز می ماند و این اتفاق معمولاً بگونه ای است که بر اساس برداشت و پندار غلط خود، سخنان طرف مقابل را رد می کند.

حکایت وی درست مانند کسی است که تیری به دیوار می زند و دور آن دایره ای می کشد و سپس می پندارد که تیر را به هدف زده است. اینگونه افراد، معمولاً در گفتگوها و گفتمان های دوطرفه پیش از آنکه بیندیشند که طرف مقابل شان چه می گوید، می اندیشند که خود چه بگویند و چه پاسخی بدهند.(دقت کنید)

انسان ها معمولاً به دنبال خوب سخن گفتن اند تا اینکه خوب، سخن طرف مقابل را بفهمند. در حالیکه خوب شنیدن نیز مانند خوب سخن گفتن هنر است، بلکه از آن برتر.

امیر بیان علی (ع) به شنیدن، بیش از سخن گفتن علاقه داشت و می فرمود: خوب شنیدن را بیاموز همانگونه که خوب گفتن را می آموزی.

اصولاً خداوند حکیم برای شنیدن به ما دو گوش داده و این خلقت حکیمانه ظرائفی دارد و از ان جمله است: اهمیت شنیدن نسبت به سخن گفتن، سختی و دشواری گوش کردن تا سخن گفتن را نیز می رساند لذا ابزار مورد نیازش باید بیشتر باشد و ... از انطرف برای سخن گفتن یک زبان داده، آنهم در حصار دهان، تا بیشتر مراقب گفتار و سخن مان باشیم و اندازۀ ان را نگهداریم.

ملتمس دعا ...:Gol:ادامه دارد ...:Gol:

با سلام و درود و با عرض پوزش از بابت تأخیر در تقدیم مطالب بطور پیوسته:Gol:

البته اگر دوستان مطالب و توصیه هائی علمی و یا تجربی به ذهنشان می رسد با کمال میل استقبال می کنیم.

گام پنجم :Sham:

کمتر پیش می آید که آدمی چیزی را رد کند، سپس به دنبال دلایل درست بودن آن رفته و یا با دلایلی از این دست برخورد کند و یا آنچه را رد کرده، قبول کند.

چنانکه خیلی کم پیش می آید که آنچه را آدمی رد کرده است، به دنبال دلایلی برای درست بودن آن برآید؛ تا چه رسد به اینکه روزی آنها را قبول کند.

حتی معمول است وقتی آدمی چیزی را رد می کند، همواره به جستجوی دلایل دیگری می گردد تا آنچه را مردود شمرده، اثبات کند. و حتی گاهاً علیرغم پی بردن به اشتباه خود، تمام هم و تلاشش را در مسیر دلیل تراشی و اثبات عقیدۀ اشتباهش صرف می کند. اگر به اطرافمان نگاه کنیم، آدم های از این دست را در هر حوزه ای اعم از حوزه های علم و دانش، عقیده و خصوصاً در حوزۀ سیاست بسیار می بینیم.

این یکی از دام های اساسی و سموم شیطان، برای خواص هر جامعه ای است، آیا برای چنین دام و سمی اندیشه کرده اید؟ شما چه راهکار خلاصی و پادزهری را توصیه می کنید؟

موفق باشید ...:Gol:

ادامه دارد ...:Gol:

صدیق;78394 نوشت:
با سلام و درود و با عرض پوزش از بابت تأخیر در تقدیم مطالب بطور پیوسته:Gol:

البته اگر دوستان مطالب و توصیه هائی علمی و یا تجربی به ذهنشان می رسد با کمال میل استقبال می کنیم.

گام پنجم :Sham:

کمتر پیش می آید که آدمی چیزی را رد کند، سپس به دنبال دلایل درست بودن آن رفته و یا با دلایلی از این دست برخورد کند و یا آنچه را رد کرده، قبول کند.

چنانکه خیلی کم پیش می آید که آنچه را آدمی رد کرده است، به دنبال دلایلی برای درست بودن آن برآید؛ تا چه رسد به اینکه روزی آنها را قبول کند.

حتی معمول است وقتی آدمی چیزی را رد می کند، همواره به جستجوی دلایل دیگری می گردد تا آنچه را مردود شمرده، اثبات کند. و حتی گاهاً علیرغم پی بردن به اشتباه خود، تمام هم و تلاشش را در مسیر دلیل تراشی و اثبات عقیدۀ اشتباهش صرف می کند. اگر به اطرافمان نگاه کنیم، آدم های از این دست را در هر حوزه ای اعم از حوزه های علم و دانش، عقیده و خصوصاً در حوزۀ سیاست بسیار می بینیم.

این یکی از دام های اساسی و سموم شیطان، برای خواص هر جامعه ای است، آیا برای چنین دام و سمی اندیشه کرده اید؟ شما چه راهکار خلاصی و پادزهری را توصیه می کنید؟

موفق باشید ...:Gol:

ادامه دارد ...:Gol:

با سلام و تشکر ویژه از مطالب عالی و زیبای شما :Gol:

به عقیده ی بنده اگر طبق همین فرمایش حضرت امام کاظم علیه السلام که به هشام فرمودند :

یا هِشام!
إنَّ لِلّهِ علی النّاسِ حُجَّتَینِ :
حُجَّهً ظاهرهً و حُجّهً باطِنَه ،
فأمّا الظّاهِرَهُ فالرُّسُل و الأنبیاءُ و الأئِمَّهُ ـ علیهمُ السّلام ـ
و أمّا الباطِنَهُ فَالعُقول.
(اصول کافی/ ج۱، ص۱۶)

اگر با این دو ملاک پیش بریم هر حرفی رو که میشنویم و هر نوشته ای رو که میخونیم با این دو حجت خدادادی محک بزنیم اصلا و ابدا به اشتباه نمی افتیم

چون این دو (عقل سلیم فطری خداداد و اهلبیت علیهم السلام) دو حجت الهی برای مردم هستند که خیر و شر را به راحتی از هم تشخیص دهند.

با تشکر :Gol:

با سلام خدمت همه دوستان. به نظر من نمی توان هر چیزی را هم دربست و چشم بسته قبول کرد و از طرفی با توجه به حجم بسیار بالای اطلاعات نمی توان همه چیز را درک کرد و دنبال دلایل قبول یا رد آن بود . بنابراین در برابر بسیاری از مطالب همچنان در تردید باقی می مانیم . علاوه بر تمام این ها به دلیل تدریجی بودن علوم انسانی بسیاری از مطالب عنوان شده ناقص است و پس از مدتی نقض می شود یا تکمیل تر می شود. به علاوه دانستن وپیگیری بسیاری از مطالب هیچ گاه به درد ما نمی خورد ومانند خرت و پرت های اضافی فقط ذهن را اشغال می کند.
با کنار هم قرار دادن تمام این تناقضات به نظر من نمی توان در مورد تمام موارد به نتیجه قطعی یا یقینی رسید ولی می توان در مورد مسائلی که در زندگی هر فرد تاثیر مستقیم دارد و دارای اهمیت ، تحقیق و پرسش نمود تا به نتیجه قطعی و یقینی رسید و تا رسیدن به این یقین باید با احتیاط و میانه روی رفتار کرد. و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام؛ و سپاس از موضوع خوبتان
در کتاب مهجور الهی (آیۀ17و 18 سورۀ زمر) نیز آمده:
فَبَشِّرْ عِبَادِ*الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ*
پس بندگان مرا بشارت ده!* همان كسانى كه سخنان را گوش می کنند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند*
اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف به خوبى نشان مى‏دهد.
«نخست مى‏گويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مى‏كند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مى‏دهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مى‏گزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مى‏كنند، و از چشمه زلال آن بى‏دريغ مى‏نوشند.»تفسير نمونه، ج‏19، ص: 412
بکارگیری مادۀ سمع از باب اِفتِعال قابل توجّه است. ما غالبا صداهای پیرامون خود را "سَمع" می کنیم (می شنویم)و نه اِستِماع(گوش دادن). و فرق میان این دو بسیار واضح است.
و خداوند در این آیه از ما گوش دادن خواسته و نه شنیدن را.
«متأسفانه فقط عده معدودی از افراد شنوندگان خوبی به شمار می روند. محققان مدعی اند که حتی در سطوح اطلاعاتی خاص و وقتی که شنونده برای کسب معلومات گوش می دهد نیز،75 درصد ارتباط کلامی نادیده گرفته می شود، اشتباه درک می شود و یا به سرعت فراموش می شود.توانایی گوش کردن برای درک معنای عمیق آنچه افراد می گویند، ازاین هم نادر تر است. تجربۀ این واقعیت خفقان آور، چقدر تکان دهنده و مخرّب، امّا شایع است که وقتی با شخصی در زمینۀ موضوع های مورد علاقه صحبت می کنیم، او در واقع گوش نمی دهد و در نتیجه پاسخ هایش نیز خودکار و ماشینی می شود.»
برای آشنایی بهتر و بیشتر با مهارت های گوش کردن می توانید رجوع کنید به:مهارت های گوش کردن

نی نوا;78502 نوشت:
فَبَشِّرْ عِبَادِ*الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ*
پس بندگان مرا بشارت ده!* همان كسانى كه سخنان را گوش می کنند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند*

با سلام

این آیه رو در دو صورت میشه با این تعریفی که شما فرمودین پذیرفت :

1- ال در "القول" برای استغراق باشد .

2- آیات و روایات، دایره ی شمول آیه ی فوق را محدود نکرده باشند .

با توجه به آیات و روایات منظور آیه ی شریفه این نیست که انسان به هر سخنی گوش فرادهد و حق را گزینش نماید .

در پناه حق باشید :Gol:

با سلام و تشکر از مشارکت دوستان و از توصیه آذر بانوی گرامی

گام ششم :Sham:

سخن تنها در این نیست که مسائل به ظاهر، نادرست را نباید درک نکرده رد کرد. بلکه حتی رد کردن بسیاری مسائل نادرست و باطل، نیز محتاجِ درک مطلب و حلاجی دارد.

اصل این است که هر مسأله ای در آغاز درک شود و اگر بطلان آن مسلّم شد، رد شود. رد مسألۀ نادرست و باطل، پیش از درک آن و با دلایل نادرست و غیر استوار، از سوی هر کسی که باشد، با شکست مواجه خواهد شد. زیرا نمی توان با دلایل نادرست و فاقد پشتوانۀ علمی، نادرست بودن مطلبی را اثبات کرد. بلکه این توهم را در مخاطبین بر می انگیزاند که اساساً آنچه را می خواهد رد کند، نادرست نیست که چنین دلایل نادرستی بر رد آن اقامه می شود.

معمولاً دیده می شود که اکثر افرادی که در مسائل تخصصی ورود کرده و اظهار نظر می کنند بسته به تصورات ذهنی خودشان، پیش از انکه درک درستی از موضوع مورد بحث و یا تخصص در حوزه مربوطه داشته باشند، بدون رعایت ملاکات و شاخصه های نظریه پردازی به رد دیدگاه مخالف می پردازند و این در حالی است که دلایل شان تنها ترواشات ذهنی خودشان بوده و منطبق بر دلایل صحیح علمی و منطقی نیست.

گروهی حتی در پذیرش دیدگاه های علمی و موضوعات تخصصی یک علم، که منطبق بر اصول و ملاکات علمی اعم از عقلی و نقلی و تجربی است و از سوی کارشناسان آن حیطه صادر می شود با حالت تردید می نگرند و از انجا که با زوایای تصورات ذهنی و برداشت های شخصی آنها همخوانی پیدا نمی کند بدون هیچ دلیلی و صرفاً به این عنوان که با منطق من جور در نمی آید و عقل من بر آن گواهی نمی دهد رد می کنند.

موفق در پناه حق ... :Gol:

گام هفتم :Gol:

کسی که می خواهد عقیده و اندیشه ای را رد کند، نه تنها باید تمام زوایای آن را بدرستی بشناسد و درک کند، بلکه باید میزان شناختش از آن، بیش از معتقدین به آن باشد.

تصور عمومی این است که تنها کسی که معتقد به عقیده ای است باید آن را به طور کامل و حتی بهتر از منکران آن بشناسد؛ حال آنکه بدیهی است، کسی که منکر عقیده ای است، باید آن را بهتر از معتقدین به آن بشناسد. زیرا کسی که عقیده ای را رد و انکار می کند، یعنی مدعی است که تا آن اندازه از آن شناخت و آگاهی دارد که حتی می تواند بر آن عیب بگیرد و آنچه را از دید معتقدین به آن پوشیده مانده است، ببیند.

و این در حالی است که ما در گوشه و کنار، بحث های علمی و غیر علمی، فضاهای گفتمان دینی و
حتی در این سایت، افراد و کاربرانی را مشاهده می کنیم که بدون آنکه درحوزه ای از حوزه های دینی اعم از قرآنی، حدیثی، کلامی، فقهی و ... تخصصی داشته باشند، بدون مبنا و شناخت به حاصل تلاش و اندیشه دانشمندانی که در آن عرصه سالها استخوان خورد کرده اند اشکال و ایراد می گیرند.

بدیهی است که این اشکالات از سوی این گروه، از مصادیق اشکال غیر متخصص بر متخصص بوده و وارد نیست و نظیر آنست که بیماری به نسخۀ دکتر متخصص، و یا نظائر آن اشکال بگیرد.

البته این بدان معنا نیست که هر اندیشه ای از سوی متفکران و متخصصان، بدون اشکال و ایراد بوده و به صرف اینکه اندیشه دینی از هر متخصصی صادر شد عین صواب و محکوم به صحت است بلکه مقصود آنست که اگر اشکالی هم وارد باشد باید از سوی متخصص و کارشناس آن حوزه مطرح شود.

کما اینکه عقل هر صاحب خردی به بداهت این امر حکم می کند که نقد بر نظریات صاحبنظران هر علمی معمولاً از سوی صاحبنظران آن علم، با ارائه ادله و براهین مربوطه پذیرفتنی است.


موفق در پناه حق ...:Gol:

سلام مجدد:Gol:

گام هشتم:Gol:

یکی از خطاهای رایج این است که همگان به استثنای اندکی، در بارۀ هر مسأله ای اظهار نظر می کنند. کمتر فردی را می توان یافت که در بارۀ مسأله ای که نمی داند و یا دانسته هایش کافی نیست، نظر و موضعی نداشته و اعتراف کند که چیزی نمی داند. و یا بگوید که تخصص من چیز دیگری است، گویا استفاده از عبارت "نمی دانم" برای اکثریت نوعی افت و نقص بحساب می آید.

اصولاً واژۀ مقدس "نمی دانم" و "نظری ندارم" تنها بر زبان عده ای انگشت شمار جاری می شود. مرحوم علامه طباطبائی از جملۀ این انگشت شماران بود. گویا تصور عمومی این است که اگر کسی در بارۀ مسأله ای اظهار نظر نکند، صاحبنظر نیست و هر کس که صاحبنظر است در بارۀ همه چیز اظهار نظر می کند.

در صورتی که آنهائی که در همه چیز اظهار نظر می کنند نه صاحبنظرند و نه خردمند، بنا به فرمایش امام صادق (ع): "کسی که به هر پرسشی پاسخ دهد، قطعاً دیوانه است.(کتاب العلم، باب 16، ح 15).

این خطای رایج که همگان می پندارند باید در بارۀ همه چیز اظهار نظر کنند منشأ بروز خطاهای متعددی می گردد. که رد کردن بدون درک کردن، نادان و بی مسئولیت خواندن دیگران، خود را دانا و اهل کمال دانستن، تجاوز از حد و حدود علمی خود و گرفتار شدن در وادی تظاهر و ریا و غرور و نخوت از جمله نمونه های آن است.

تا گام بعدی خدا نگهدار ...:Gol:

سلام مجدد :Gol:



گام نهم :Sham:




گدشته از اشکالاتی که بر درک کردن با هدف رد کردن مترتب است باید گفت اصولاً اگر انسان، طالب بهره مندی بیشتر از حقیقت است، باید اصل و اساس خویش را در مباحثات و مناظرات و نیز گفتمان ها بر درک کردن و فهم مطلب و حقیقت بگذارد.




روشن است که هیچ گروهی مالک تامِّ همۀ حقایق و علوم نیست. هر گروهی به اندازۀ ظرفیت و قابلیت خود، بهره ای از حقیقت را داراست. زیرا که هر گروهی از روزنه ای به جهان خارج می نگرد و از این رو جزئی از حقیقت را مالک است. در احادیث ما نیز در این ارتباط توصیه های بلیغی شده است که؛ حکمت را حتی از گمراهان و دانش را در سرزمین های دیگر بجویید.




در یک تأمل عالمانه و محققانه در می یابیم که عقل و شرع و تاریخ و فرهنگ، همه گواهی می دهند که هیچ گروهی در طول تاریخ، همۀ حقایق و علوم را به یکجا در چنگ نداشته اند ( به جز معصومان علیم السلام که از سرچشمۀ علم لدنی و خزائن علوم الهی برخوردار بوده اند.) هر گروهی، بهره ای از حقائق عالم داشته و یا در دانشی سرآمد دیگران بوده است، امروزه نیز همین حکایت، ساری و جاری است.




بنابر این کسانی می توانند سهم خود را از حقیقت بیشتر کنند که از سهم دیگران و از حقایق مکشوف آنها آگاه شوند و به جای جدل و ستیزه، در درک سخنان آنان بکوشند. لذا ستیزه جویان و مجادله گران در عرصۀ دانش، کمتر به درک حقیقت نائل می شوند.




و آنها که بطور مداوم و پیاپی کارشان ایجاد و القاء شبهات در فضاهای گفتگو است، هیچ زمان بهره ای از نور حقیقت نخواهند برد.


موفق باشید ... ادامه دارد ...:Gol:



سلام مجدد ...:Gol:

گام دهم ...

علت پیدایش بسیاری از اختلافات این است که عده ای آنچه را نمی دانند، رد می کنند و بسا آنچه را رد می کنند، عین حقیقت و یامشتمل بر حقیقتی است. بی شک، رد کردن بدون علم و یقین، و بدون درک، گر چه باطل هم باشد، مذموم و ناپسند است
زیرا بسا اموری که بدون درک و علم رد کنیم و بعدها ثابت شود حق بوده و یا بهره ای از حقیقت داشته اند.

از اینرو اگر هرکس تا آنجا که می داند، پیش رود و اظهارنظر کند و آنجا که نمی داند، بنا به دستور قرآن و روایات و به حکم عقل توقف کرده از اظهار نظر بپرهیزد، بسیاری از اختلافات و مشکلات بعدی انسان و جامعه بشری، از میان خواهد رفت و یا اساساً اختلافی بوجود نخواهد آمد.

امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: "اگر کسی که نمی داند سکوت کند، اختلاف از میان می رود."(کتاب العلم، باب 16، ح 4).

تا فرازی دیگر ... موفق باشید ...:Gol:

سلام مجدد:Gol:

[=&quot]دلیل یازدهم


[=&quot]بسیاری از اشخاص به آنچه می دانند و عقیده دارند اصرار نموده و تعصب می ورزند و در مقابل، آنچه را نمی دانند و درک نکرده اند و به تعبیری در ماورای فکر و ذهنشان است، انکار و رد می کنند و برایش ارزشی قائل نیستند.

[=&quot]خداوند در قرآن، به این موضوع اشاره کرده و عده ای را به سبب انکار و رد آنچه نمی دانند، مورد مذمت قرار داده است. در سورۀ نمل، آیۀ 84 می فرماید: "آیا شما آیات مرا تکذیب می کنید و حال آنکه دانش شما بدان احاطه نیافته بود؟" و در روایات نیز به آن اشاره شده، امیر بیان علی (ع) فرموده است: "مردم، دشمن آنند که نمی دانند." (نهج البلاغه، حکمت 172) و یا فرموده: "کسی که چیزی را نداند (درک نمی کند) بر آن عیب می گیرد" (کتاب الروضه، باب 16، ح 61).

[=&quot]بنظر شما برای آنکه بتوانیم در ذهنمان زمینه های درک سایر علوم حقیقی و عقاید ماورائی و آیا ت و نشانه های الهی را بیش از پیش فراهم سازیم تا مشمول تکذیب کنندگان آیات الهی و حقایق هستی نباشیم، باید چه گامهای اساسی ای برداریم.

[=&quot]موفق باشید ... :Gol:

موضوع قفل شده است