جمع بندی بررسی فلسفی آیه (فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ)

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدیق
مراد از مرگ یا مدهوشی در سماوات و ارض که در آیه 68 سوره زمر وارد شده است، چیست و چگونه گروهی از این امر استثناء شده اند.
باسلام وعرض ادب در آیه 68 سوره زمر به دو گونه نفخ صور اشاره شده است: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»  و در صور دميده مى‌‏شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش درمى‌‏افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در آن دميده مى‏‌شود و بهناگاه آنان بر پاى ايستاده مى‏نگرند. یک مرتبه نفخ صور میشود و همه جانداران از دنیا میروند(به استثنای افرادی) در نفخه دوم، آن کسانی که با نفخه اول از دنیا رفته بودند، دوباره زنده میشود. در این مورد سه مطلب نیاز به بررسی دارد: نخست. مراد از صعق چیست؟ دوم. نحوه مردن خلائق چیست؟ سوم.  مراد از نفخه چیست؟ چهارم. چه کسانی استثنا شده اند؟
اما مطلب نخست. مراد از صعقه صعق در لغت به معنای غش کردن و بیهوشی است. چنانکه وقتی گفته میشود صعق الرجل صعقا و تصعقا، معنایش این است که غش کرد. اصعقه غیره نیز بدان معناست که دیگری باعث شد او غش کند(او را به غش در آورد). در آیه از دو نفخ یاد شده است که در ظاهر نتیجه آن دو، نقطه مقابل هم نیست. در یکی از صعق و غش کردن یاد شده و در دیگری، ایستادن بر روی دو پا و قیام. صعق در نقطه مقابل ایستادن است و معنای ظاهری صعق، غش کردن است و در نتیجه معنای ظاهری قیام نیز درست می نماید که همان برطرف شدن حالت غش است. پس ایستادن کنایه است از اینکه حالت غش از بین رفته است.(1) اما مشهور مفسران از ظاهر آیه دست برداشته اند و معتقدند که مراد از صعق، مرگ است و مراد از قیام، زنده شدن. این دیدگاه با توجه به روایاتی به برخی روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به دست ما رسیده نیز تایید میشود. بر اساس این روایات، نفخ صور دو مرتبه است نه بیشتر و یک مرتبه آن، زنده شدن و احیاء بیان شده است، به قرینه مقابله مشخص میشود که مرتبه قبلی و نفخه اول، غش کردن نبوده است بلکه مردن بوده است.(2)   ـــــــــــــ 1. ر.ک: فتح القدیر، ج4، ص545 2. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه، ج17، ص444    
مطلب دوم. مراد از مرگ آنان چیست؟ در مورد اینکه مراد از مرگ و صعقه افراد چیست، نخست لازم است توجه کنیم که این نفخه، درپایان عمر دنیا و بروز قیامت صورت میگیرد.  در این هنگام است که با نفخه ای، تمام کسانی که قرار است بمیرند، می میرند. اما بر اساس اینکه مراد از مرگ در ایه چیست، چند نظر ارائه شده است: یک دیدگاه این است که مراد از مرگ، خروج روح از بدن است. در این صورت، فراز "من فی السموت و من فی الارض" شامل موجوداتی میشود که دارای جسم هستند. موجوداتی که دارای جسم نیستند نیز استثنا میشوند. علامه در المیزان، این مسئله را به عنوان احتمالی در ضمن بیان مستثنای از مرگ بیان کرده است.(3) دیدگاه دوم این است که مراد هلاک شدن و فانی شدن است، نه فقط خروج روح از بدن. بدین جهت، هیچ صاحب روحی(چه جسم مادی دارد و جه ندارد) باقی نمیماند مرگ اینکه با نفخه نخست هلاک میشود و می میرد. روایاتی نیز موید این دیدگاه است. در تفسیر قمی روایتی از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که به تفصیل فرایند این دو نفخه را توضیح داده است.(4) دیدگاه دیگر این است که مراد از مرگ، صرفا خروج روح از بدن نیست، بلکه مراد از اماته، سریان روح حق تعالی و ظهور آن در کل عالم و شهود ذات حق تعالی بذاته است. به عبارت دیگر، مراد از این اماته، فنای همه مخلوقات در حق تعالی است. مراد از قیام و احیای ناشی از نفخه دوم نیز خارج شدن از حالت فنای فی الله و بازگشت به تفصیل است.(5) دیدگاه آخر نیز این است که مراد از صعق، همان معنای لغوی اش است؛ یعنی عقول موجودات به واسطه شدت این صدا از بین رفته و حالت غش به آنان دست می دهد. بنابراین، در این صورت مرگی در کار نیست بلکه بی هوشی است که با نفخه دوم، اشخاص هوشیار میشوند و عقلشان دوباره به کار می افتد.(6)   ــــــــــــــ 3. المیزان، ج17، ص444 4. ر.ک: تفسیر قمی، ج2، ص252 5. ر.ک: تفسیر ابن عربی، ج2، ص206 6.فتح القدیر، ج4، ص545
مطلب سوم: مراد از نفخه صور چیست؟ در مورد اینکه مراد از نفخه چیست، نظراتی مطرح شده است. نفخ صور به منظور بیان پایان جهان است،  پایان جهان و مرگ همگان، در برخی آیات با نفخه صور دانسته شده.(7) در برخی آیات، با نقر در ناقور(یعنی دمیدن در شیپور یا شبیه آن دانسته شده است(8) در برخی آیات با تعبیر قارعه(صدای کوبنده شدید) از آن یاد شده است(9) در برخی دیگر از آیات نیز به صیحه و صدای عظیم از آن تعبیر شده است(10) بنابراین، وجه مشترک میان این تعابیر، صدایی شدید است که با ظهور آن، همگان از دنیا میروند و سپس به دنیا می آیند و به نظر برخی، شیپور و دمیدن در شیپور، کنایه از حقیقی است که ما از آن آگاهی نداریم و کیفیت آنرا نمیدانیم. چنانکه در روایتی از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که ایشان، صور را شاخی از نور معرفی می‌کند که دارای سوراخهایی به تعداد ارواح بندگان است: «الصور قرنٌ من نور، فیه اثقابٌ علی عدد ارواح العباد»(11) تفسیر دیگر ، تفسیر عرفانی از نفخ صور است. بر اساس این تفسیر، مراد از نفخ صور، سریان روح حق وظهور آن در کل است.(12)   ــــــــــــــــــــــ 7. مثل آیه68 سوره زمر 8. مثل آیه 8 سوره مدثر 9. مثل آیه 1سوره قارعه 10. مثل ایه49 سوره یس 11. علم الیقین، ص892؛ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج19، صص536-540 12. تفسیر ابن عربی، ج2، ص206  
مطلب چهارم: چه کسانی استثنا شده اند؟ در این آیه شریفه بیان شده است که با نفخه نخست، همه کسانی که در آسمان و زمین وجود دارند می میرند مگر کسانی که خداوند بخواهد.  در مورد اینکه این افراد که از مردن استثنا شده اند چه کسانی هستند، اقوال متعددی نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از: الف. جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل. این افراد هنگام نفخ نمی میرند بلکه بعد از آن می میرند.(13) ب. فرشتگانی که نام برده شده به علاوه حاملان عرش(14) ج. افرادی که نام برده شده به علاوه رضوان، حور، مالک و زبانیه(15) د. برخی نیز مستثنا را خود خداوند متعال میدانند.(16) ه. برخی احتمال داده‌اند اگر خداوند خلایقی داشته باشد که ورای آسمانها و زمین باشند، میتوان او را مستثنی دانست. البته در این صورت، استثنای در آیه، منقطع خواهد بود. و. برخی نیز اتمال داده‌اند که شاید مراد، ارواحی باشد که جسد ندارند. البته این احتمال در صورتی درست است که مراد از مرگ در آیه شریفه، جدا شدن روح از بدن باشد. در این صورت، چون ارواح از دنیا نمیروند، پس ارواحی که جسد ندارند مستثای آیه هستند.(17) ز.در روایتی از ابوهریره، بیان شده که این افراد، شهیدانی اند که شمشسیرها را بر کمر بسته پیرامون عرش خداند قرار دارند.(18) ح. برخی نیز بر اساس دیدگاه عرفانی، چون صعق را به معنای فنای فی الله میداند، استنا را بدین جهت میداند که برخی از قبل نیز فانی فی الله بوده اند و با بقای الهی باقی اند. پس نیازی نیست که با نفخ صور فانی شوند.(19) ط. در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که با نفخه نخست، تنها اسرافیل باقی می ماند.(20)   موفق باشید. ـــــــــــــــــــــــــ 13. مجمع البیان، ج8، ص792؛ روح المعانی، ج24، ص28 14.الدر المنثور، ج5، ص336؛ روح المعانی، ج24، ص28 15. روح المعانی، ج24، ص28 16. لباب التاویل فی معانی التنزیل(تفسیر الخازن)، ج4، ص64 17. المیزان، ج17، ص444 18. الدر المنثور، ج5، ص336 19. الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه، ج2، ص253 20. تفسیر قمی، ج2، ص253   
سلام با تشکر از پاسخ شما استاد گرامی 1. آیا نظر فلسفی همان نظر عرفانی ابن عربی است یا احتمالات دیگر نیز با مبانی فلسفی سازگار است؟ 2. صاحب کتاب فتح القدیر شوکانیه که فکر کنم وهابی باشه. آیا مطلب گفته شده وی بیان دیدگاه است یا خیر تنها بیان معنای لغوی لفظ است. 3. نظر علامه طباطبایی در نهایت نسبت به این آیه با توجه به مبانی فلسفی و عرفانی ایشون چیست. خیلی متشکرم  
1. آیا نظر فلسفی همان نظر عرفانی ابن عربی است یا احتمالات دیگر نیز با مبانی فلسفی سازگار است؟
باسلام وعرض ادب خیر دیدگاه ابن عربی، دیدگاه عرفانی و مبتنی بر نظریات عرفانی و مباحث وحدت وجود و فناء فی الله است. فلسفه در این مسئله نظری ندارد و توان رسیدن و تحلیل آنرا ندارد.
صاحب کتاب فتح القدیر شوکانیه که فکر کنم وهابی باشه. آیا مطلب گفته شده وی بیان دیدگاه است یا خیر تنها بیان معنای لغوی لفظ است.
سخن وی دیدگاهی است در مقابل مشهور مفسران که صعق را به معنای مردن میدانند. او در نقطه مقابل معتقد است که صعق به معنای ظاهری اش است(یعنی از هوش رفتن و نه مردن)
نظر علامه طباطبایی در نهایت نسبت به این آیه با توجه به مبانی فلسفی و عرفانی ایشون چیست.
ایشان در کتاب تفسیر خود(المیزان) مانند مشهور مفسران سخن گفته اند. یعنی صعق را به معنای مرگ دانسته و مراد از مرگ را هلاکت و از بین رفتن و حیات نداشتن دانسته اند. موفق باشید.
جمع بندی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش:  تفسیر فلسفی آیه 68 سوره زمر چیست؟ مراد از مرگ یا مدهوشی در سماوات و زمین چیست و چگونه گروهی از این امر استثنا شده اند؟   پاسخ: در آیه 68 سوره زمر به دو گونه نفخ صور اشاره شده است: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»: و در صور دميده مى‌‏شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش درمى‌‏افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در آن دميده مى‏‌شود و به ناگاه آنان بر پاى ايستاده مى‏نگرند. یک مرتبه نفخ صور میشود و همه جانداران از دنیا میروند(به استثنای افرادی). در نفخه دوم، آن کسانی که با نفخه اول از دنیا رفته بودند، دوباره زنده میشود. در این مورد سه مطلب نیاز به بررسی دارد: نخست. مراد از صعق چیست؟ دوم. نحوه مردن خلائق چیست؟ سوم.  مراد از نفخه چیست؟ چهارم. چه کسانی استثنا شده اند؟   اما مطلب نخست. مراد از صعقه صعق در لغت به معنای غش کردن و بیهوشی است. چنانکه وقتی گفته میشود صعق الرجل صعقا و تصعقا، معنایش این است که غش کرد. اصعقه غیره نیز بدان معناست که دیگری باعث شد او غش کند(او را به غش در آورد). در آیه از دو نفخ یاد شده است که در ظاهر نتیجه آن دو، نقطه مقابل هم نیست. در یکی از صعق و غش کردن یاد شده و در دیگری، ایستادن بر روی دو پا و قیام. صعق در نقطه مقابل ایستادن است و معنای ظاهری صعق، غش کردن است و در نتیجه معنای ظاهری قیام نیز درست می نماید که همان برطرف شدن حالت غش است. پس ایستادن کنایه است از اینکه حالت غش از بین رفته است.(1) اما مشهور مفسران از ظاهر آیه دست برداشته اند و معتقدند که مراد از صعق، مرگ است و مراد از قیام، زنده شدن. این دیدگاه با توجه به برخی روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به دست ما رسیده نیز تایید میشود. بر اساس این روایات، نفخ صور دو مرتبه است نه بیشتر و یک مرتبه آن، زنده شدن و احیاء بیان شده است، به قرینه مقابله مشخص میشود که مرتبه قبلی و نفخه اول، غش کردن نبوده است بلکه مردن بوده است.(2)   مطلب دوم. مراد از مرگ آنان چیست؟ در مورد اینکه مراد از مرگ و صعقه افراد چیست، نخست لازم است توجه کنیم که این نفخه، درپایان عمر دنیا و بروز قیامت صورت میگیرد.  در این هنگام است که با نفخه ای، تمام کسانی که قرار است بمیرند، می میرند. اما بر اساس اینکه مراد از مرگ در ایه چیست، چند نظر ارائه شده است: یک دیدگاه این است که مراد از مرگ، خروج روح از بدن است. در این صورت، فراز "من فی السموت و من فی الارض" شامل موجوداتی میشود که دارای جسم هستند. موجوداتی که دارای جسم نیستند نیز استثنا میشوند. علامه در المیزان، این مسئله را به عنوان احتمالی در ضمن بیان مستثنای از مرگ بیان کرده است.(3) دیدگاه دوم این است که مراد هلاک شدن و فانی شدن است، نه فقط خروج روح از بدن. بدین جهت، هیچ صاحب روحی(چه جسم مادی دارد و جه ندارد) باقی نمیماند مرگ اینکه با نفخه نخست هلاک میشود و می میرد. روایاتی نیز موید این دیدگاه است. در تفسیر قمی روایتی از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که به تفصیل فرایند این دو نفخه را توضیح داده است.(4) دیدگاه دیگر این است که مراد از مرگ، صرفا خروج روح از بدن نیست، بلکه مراد از اماته، سریان روح حق تعالی و ظهور آن در کل عالم و شهود ذات حق تعالی بذاته است. به عبارت دیگر، مراد از این اماته، فنای همه مخلوقات در حق تعالی است. مراد از قیام و احیای ناشی از نفخه دوم نیز خارج شدن از حالت فنای فی الله و بازگشت به تفصیل است.(5) دیدگاه آخر نیز این است که مراد از صعق، همان معنای لغوی اش است؛ یعنی عقول موجودات به واسطه شدت این صدا از بین رفته و حالت غش به آنان دست می دهد. بنابراین، در این صورت مرگی در کار نیست بلکه بی هوشی است که با نفخه دوم، اشخاص هوشیار میشوند و عقلشان دوباره به کار می افتد.(6)   مطلب سوم: مراد از نفخه صور چیست؟ در مورد اینکه مراد از نفخه چیست، نظراتی مطرح شده است. نفخ صور به منظور بیان پایان جهان است،  پایان جهان و مرگ همگان، در برخی آیات با نفخه صور دانسته شده.(7) در برخی آیات، با نقر در ناقور(یعنی دمیدن در شیپور یا شبیه آن دانسته شده است(8) در برخی آیات با تعبیر قارعه(صدای کوبنده شدید) از آن یاد شده است(9) در برخی دیگر از آیات نیز به صیحه و صدای عظیم از آن تعبیر شده است(10) بنابراین، وجه مشترک میان این تعابیر، صدایی شدید است که با ظهور آن، همگان از دنیا میروند و سپس به دنیا می آیند و به نظر برخی، شیپور و دمیدن در شیپور، کنایه از حقیقی است که ما از آن آگاهی نداریم و کیفیت آنرا نمیدانیم. چنانکه در روایتی از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که ایشان، صور را شاخی از نور معرفی می‌کند که دارای سوراخهایی به تعداد ارواح بندگان است: «الصور قرنٌ من نور، فیه اثقابٌ علی عدد ارواح العباد»(11) تفسیر دیگر ، تفسیر عرفانی از نفخ صور است. بر اساس این تفسیر، مراد از نفخ صور، سریان روح حق وظهور آن در کل است.(12)   مطلب چهارم: چه کسانی استثنا شده اند؟ در این آیه شریفه بیان شده است که با نفخه نخست، همه کسانی که در آسمان و زمین وجود دارند می میرند مگر کسانی که خداوند بخواهد.  در مورد اینکه این افراد که از مردن استثنا شده اند چه کسانی هستند، اقوال متعددی نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از: الف. جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل. این افراد هنگام نفخ نمی میرند بلکه بعد از آن می میرند.(13) ب. فرشتگانی که نام برده شده به علاوه حاملان عرش(14) ج. افرادی که نام برده شده به علاوه رضوان، حور، مالک و زبانیه(15) د. برخی نیز مستثنا را خود خداوند متعال میدانند.(16) ه. برخی احتمال داده‌اند اگر خداوند خلایقی داشته باشد که ورای آسمانها و زمین باشند، میتوان او را مستثنی دانست. البته در این صورت، استثنای در آیه، منقطع خواهد بود. و. برخی نیز احتمال داده‌اند که شاید مراد، ارواحی باشد که جسد ندارند. البته این احتمال در صورتی درست است که مراد از مرگ در آیه شریفه، جدا شدن روح از بدن باشد. در این صورت، چون ارواح از دنیا نمیروند، پس ارواحی که جسد ندارند مستثای آیه هستند.(17) ز.در روایتی از ابوهریره، بیان شده که این افراد، شهیدانی اند که شمشسیرها را بر کمر بسته پیرامون عرش خداوند قرار دارند.(18) ح. برخی نیز بر اساس دیدگاه عرفانی، چون صعق را به معنای فنای فی الله میداند، استثنا را بدین جهت میداند که برخی از قبل نیز فانی فی الله بوده اند و با بقای الهی باقی اند. پس نیازی نیست که با نفخ صور فانی شوند.(19) ط. در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که با نفخه نخست، تنها اسرافیل باقی می ماند.(20)     پی نوشت:
  1. شوکانی، محمد، فتح القدیر، دمشق، دار ابن کثیر، 1414ق، ج4، ص545
  2. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، نشر اسلامی، 1374، ج17، ص444
  3.  المیزان، ج17، ص444
  4. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، 1363، چاپ سوم، ج2، ص252
  5. ابن عربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق، ج2، ص206
  6. فتح القدیر، ج4، ص545
  7. مثل آیه68 سوره زمر
  8. مثل آیه 8 سوره مدثر
  9. مثل آیه 1سوره قارعه
  10. مثل ایه49 سوره یس
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1371، ج19، ص536-540
  12. تفسیر ابن عربی، ج2، ص206
  13. طبرسی، فضل بن حسن، تصحیح فضل الله یزدی و هاشم رسولی، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، 1372، ج8، ص792؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی،  بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق، ج24، ص28
  14. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404، ج5، ص336؛ روح المعانی، ج24، ص28
  15. روح المعانی، ج24، ص28
  16. خازن، علی بن محمد،  التاویل فی معانی التنزیل(تفسیر الخازن)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق، ج4، ص64
  17. المیزان،  المیزان، ج17، ص444
  18. الدر المنثور، ج5، ص336
  19. علوان، نعمه الله، الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه، مصر، دار رکابی للنشر، 1999، ج2، ص253
  20. تفسیر قمی، ج2، ص253
 
موضوع قفل شده است