بررسی ایات امامت در قران!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی ایات امامت در قران!

در این تاپیک ان شا الله قصد دارم خلاصه ای از تفاسیر ایت الله جوادی املی (دام ظله عالي) در باره ی ایات مربوط به امامت را بیان کنم!

یک نکته ی خیلی مهم رو این اخر عرض کنم!که چیزی به گردن بنده نباشه!
چون در ابتدا گفتم که خلاصه ای از بحث های تفسیری ایت الله جوادی رو میارم!یک بخش از این ها رو از ایشون نقل نکردم و استدلال خود بند است!همه ی قسمتهای ابی رنگ!


که شامل اثبات امامت اهل بیت و معنای خود کلمه ی امام است!امیدوارم وستان مطالعه کنند چون بحث بسیار جذابیست البته بخشی از ان در تاپیک های دیگر بیان شده که ابتدا ان ها را برای دوستانی که مطالع نکرده اند بیان میکنم چون لازمه ی بحث های بعدیست!

بسم الله الرحمن الرحیم:

تمرکز بنده روی خود امامت است! اول اینکه در احادیث شیعه از امامت و معرفی اون توسط رسول اکرم احادیث کافی هست در خطبه ی غدیر طبق اونچه که در منابع شیعی هست دقیقا کلمه ی امام امده در منابع اهل سنت نیز از امامت امام مهدی زیاد صحبت شده و گفته شده از نسل رسول الله که نتیجتا فرزندان حضرت فاطمه اند احادیث بسیاری نقل شده از 12 خلیفه بعد حضرت رسول در منابع معتبرشان امده! اما حرف بنده با استدلال به قران است! میشود با ایات قران ثابت کرد که اهل بیت امامند! بدون نیاز به تمسک به احادیث! که خدمتتون عرض میکنم بسم الله الرحمن الرحیم: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذریتی قال لا ینال عهد الظالمین! 124 بقره عده ای گفتند که این امامت به معنی نبوت است! به دودلیل نمیتونه این طور باشه: 1)خود وحیی که به حضرت میشه نشانه این است که ایشون نبی الله بودن 2)حضرت برای ذریه اش دعا میکنه!و برای اونها امامت طلب میکنه!در ایات دیگه قران خدا رو شاکر است که در سن پیری به او ذریه داد!حضرت در سن پیری نبی بود!پس امامت در این ایه نبوت نیست!چون فعل استفاده شده در ایه حال و مستقبل است نه ماضی! هادی هم نمیتونه باشه!چون قبل از رسیدن به این مقام حضرت در هنگام نبوت هادی و رهبر و الگو بود! در هیچ یک از ایات کوچک ترین اشاره ای به تشکیل حکومت حضرت نشده! از طرف دیگه خداوند در ایه ی دیگری ذریه ی حضرت ابراهیم رو به دو دسته تقسیم میکنه! محسن و ظالم!113 صافات:وَ بارَکْنا عَلَيْهِ وَ عَلى‏ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبينٌ در این ایه میفرماید عهد به ظالمان نمیرسه ظلم بر دو قسم است!ظلم به نفس و ظلم به غیر که البته ظلم به غیر هم ظلم به نفس رو در خودش دارد! با جمع این دو میفهمیم دعای حضرت در مورد ذریه ی محسنش مستجاب شده!و همه ی ذریه ی محسن حضرت یعنی انبیا دیگر حکومت تشکیل ندادند!در مورد بسیاری مطمئنیم! پس این امامت به معنی حکومت نیست چون با این حساب در مورد بسیاری که وعده ی استجابت داده شده بود استجابت نشد!به علاوه قران در بسیاری از ایات از حاکمان به بدی یاد کرده!به علاوه با توجه به انچه گفته شد حکومت بالاتر از امامت است و....پس حکومت هم رد شد. به دلیل مشابه(چون استجابت دعا در مورد ذریه ی محسن حضرت اثبات شده ) نمیتواند بنا بر ادعای بسیاری امامت به معنی پیشوایی سیدی و سروری بر دیگر انبیا باشه!امامت یکی از مقام های اولیا الهی است و بالا تر از مقام نبوت. پس با توجه به انچه گفته شد چون حضرت اباهیم همان امامتی را که خدا به او داد برا ذریه خود خواست پس همان امامت ایشان باید به ذریه او برسد نه چیز دیگر

قدم دوم: با توجه به ایه ی تطهیر:
انما یرید الله لیذهب انکم الرجس اهل البیت.... اهل بیت که از ذریه ی حضرت ابراهیم اند ذریه ی محسن او به شمار میروند که دعا در موردشون مستجاب شده!
نتیجه:امامند!


از طرف دیگه با ایات دیگه که در مورد ازار دیدن پیامبر از طرف بعضی از همسران وی است ثابت میشود که نمیتوان ادعا کرد همسران رسول الله شامل ایه ی تطهیر اند(گرچه احادیثی که این رو نفی میکنه و البته سیره ی بسیاری از همسران وی نیز گواه بر این مدعاست!) سوره ی تحریم:
بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله لک تبتغی مرضات ازواجک و الله غفور رحیم (1)قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم والله مولاکم و هو العلیم الحکیم (2)و اذ اسر النبی الی بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانی العلیم الخبیر (3)ان تتوبا الی الله فقد صغت قلوبکماو ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائکة بعد ذلک ظهیر (4)عسی ربه ان طلقکن ان یبدله ازواجا خیرا منکن مسلمات مؤمنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثیبات و ابکارا (5)یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون (6)یا ایها الذین کفروا لا تعتذروا الیوم انما تجزون ما کنتم تعملون (7)یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار یوم لا یخزی الله النبی و الذین آمنوا معه نورهم یسعی بین ایدیهم وبایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفر لنا انک علی کل شی ء قدیر (8)یا ایها النبی جاهد الکفارو المنافقین و اغلظ علیهم و ماواهم جهنم و بئس المصیر (9) صفحه : 551 ترجمه آیات به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.ای پیامبر!چرابه منظور خوشدل ساختن همسرانت حرام می کنی آنچه را که خدا برایت حلال کرده؟و خدا آمرزنده و رحیم است(1). خداوند راه چاره شکستن سوگند را برای شما بیان کرد و خدا سرپرست شما است و او دانای حکیم است(2). و چون پیامبر مطلبی را سری به بعضی از همسران خودگفت و همسر نامبرده آن سر را فاش ساخت و خدا پیامبر خود را از این افشاگری همسرش خبر داد و پیامبرگوشه ای از این خیانت را به وی اعلام داشت و از همه جزئیات آن خودداری کرد وقتی به او فرمود تو چنین کردی پرسید:چه کسی از این عمل من به توخبر داد؟فرمود خدای علیم خبیر به من خبر داد(3). و شما دو زن اگر به سوی خدا توبه ببرید(امید است خدادلهایتان را از انحراف به استقامت برگرداند)، چون دلهای شما منحرف گشته و اگر همچنان علیه پیامبر دست به دست هم بدهید بدانید که خداوند مولای او و جبرئیل و مؤمنین صالح و ملائکه هم بعد از خدا پشتیبان اویند(4). امید است پروردگار او اگر او شما را طلاق دهد همسرانی بهتر از شما روزیش کند همسرانی بدل از شما که مسلمان، مؤمن، ملازم بندگی و خشوع، تائب و عابد و صائم باشند، که یا بیوه باشند و یا بکر(5). هان ای کسانی که ایمان آورده اید!خود و اهل خود را ازآتشی که آتش گیرانه اش مردم و سنگ است حفظ کنید، آتشی که فرشتگان غلاظ و شداد موکل بر آنند فرشتگانی که هرگز خدا را در آنچه دستورشان می دهد نافرمانی ننموده بلکه هر چه می گوید عمل می کنند(6). ای کسانی که کفر ورزیدید!امروز دیگر معذرت نخواهید برای اینکه کیفر شما جز آنچه می کردید چیز دیگری نیست(7). ای کسانی که ایمان آوردید به سوی خدا توبه ببرید توبه ای خالص شاید پروردگارتان گناهانتان راتکفیر نموده در جناتی داخلتان کند که نهرها از زیر درختانش روان است در روزی که خدا نبی و مؤمنین بااو را خوار نمی سازد نورشان جلوتر از خودشان در حرکت است از جلو و طرف راست حرکت می کندمی گویند پروردگارا نور ما را تمام کن و ما را بیامرز که تو بر هر چیز توانایی(8). ای پیامبر!با کفار و منافقین جهاد کن و بر آنان سخت بگیرو خشونت به خرج ده و جایگاه ایشان در جهنم است که چه بد بازگشت گاهی است(9). ..

از سوی دیگه میتوان ثابت کرد که طبق ایه ی 124 بقره امام و کلا عهد الهی که شامل نبوت امامت وصایت و خلیفة الهی و... میشه به کسی که کوچکترین گناهی انجام داده نمیرسه!در نتیجه ان کسی که در دوره ای از عمرش مشرک بوده حتی بعد از توبه این عهد به او نمیرسه!
دلیل:

1)در زمان ظالم بودن وی این ایه شامل او شده!(ایه او رو در همان زمان که گناه کرد گرفت!) 2)افراد 4 دسته اند:
اول ظالمی که عادل شده
دوم عدلی که همیشه عادل بوده
سوم عادلی که ظالم شده
چهارم ظالمی که همواره ظالم بوده
به قطع یقین حضرت ابراهیم مقام این مقام رو برای دو دسته دوم نمیخواست ایشون نبی خدا بود و چنین چیزی از او بعید است پسدعا در مورد دو دسته اول بوده و خدا درخواست حضرت رو در مورد دسته اول رد کرد!
از طرف دیگه عقل هم حکم میکنه کار و امور رو به کسی که سابقه ی بدی اره نسپاریم!اگر امکانش باشه که کار دیگری انجام داد

اما حالا که امامت نه به معنای نبی است نه پیامبر نه حاکم نه سرور دیگر انبیا و نا الگو و هادی ( البته به ان معنایی که معمول است یعنی به معنای کسی که میگوید فلان کار بد است و فلان کار خوب) پس به چه معناست؟
ان شاء الله عرض خواهد شد!

دوست عزیر برای نتیجه بهتر پسندیده تر آن است که آیات مربوط به امامت را یکی یکی مطرح نمائید تا آنها را نقد کنیم و به نتیجه عادلانه برسیم.
بنده منتظرم تا در 24 ساعت آینده شما اولین آیه را بیاورید تا آن را نقد نمائیم، در غیر این صورت با اجازه شما و به نیابت از شما از آیه تطهیر شروع خواهیم کرد.

با تشکر

دوست گرامی البته بنده قصد بحث من باب این گونه مسائل را نداشتم فقط میخواستم یک سری مسائل تفسیری مطرح کنم!در واقع فقط نقل قول است!چون در تاپیک هایی با این گونه بحث ها به قدری شلوغ میشود که بحث به جایی نمبرسد!اما هر طور که میل شماست!من ادامه مطالبی که قرار بود بگذارم را قرار میدهم!....
توکلت علی الله!

اما امامت که ثابت شد نه به معنای هادی است نه نبی نه حاکم و نه ... به چه معناست؟!
همان طور که گفته شد ذریه ی محسن ابراهیم علیه السلام با توجه به حجت های بیان شده امام اند در سوره ی انبیا از این ذریه این گونه یاد شده:
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحينَ72وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدينَ
و به او ( پسرش ) اسحاق و ( نوه اش ) یعقوب را به عنوان عطیّه ای افزون عطا کردیم و همه را شایسته و صالح ( برای مقام نبوت ) قرار دادیم. [ نظرات / امتیازها ] 73) و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که ( جامعه را ) به دستور ما هدایت می کردند و به آنها انجام کارهای خیر و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.

نافله همان نوه است به معنای زاید بر فرزند صفت یعقوب علیه السام است.بعد از اشاره به اسحاق و یعقوب علیه السلام میفرماید و کُلاًّ جَعَلْنا صالِحينَ.البته در 113 صافات فرمود این طور نیست که همه صالح باشند بلکه:

وَ بارَکْنا عَلَيْهِ وَ عَلى‏ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبينٌ
پس انان که محسن و صالح اند همان ائمه اند به شهادت ایه!

اما اینکه هدایتی که به این ائمه نسبت داده شده به چه معناست؟!
هداین به دو قسم است:
ـ
ارائه طریق : راهنمایی یعنی نشان دادن مقصد
ـ ایصال مطلوب : انکه قدرت این را داشته باشد که دست گمراه را بگیرد و به مقصد برساند.

بعد میفرماید: جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا
این بامرنا نه انکه به دستور ما!چون مومن ال فرعون هم طبق 38 غافر به دستور خدا هدایت میکرد!اما امام نبود!فقیهی اگاه بود که برای موسی ع تبلیغ میکرد:

وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لي‏ صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ36أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى‏ إِلهِ مُوسى‏ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ کاذِباً وَ کَذلِکَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبيلِ وَ ما کَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ في‏ تَبابٍ37وَ قالَ الَّذي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبيلَ الرَّشادِ38يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ39مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ

در واقع هدایت کردن به دستور خداوند را هم انبیا داشتند و هم پیروانشان و نیازی به مقام امامت ندارد!حتی طبق ایات سوره ی ال عمران:
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ104
نه نیازی به مقام امامت دارد و نه نبوت!
پس این " ب" در يَهْدُونَ بِأَمْرِنا ب ملابست و حصاحبت است!یعنی لباس امر ما را پوشیدند!اما امر خدا چیست؟
در سوره ی قمر و یس امر خدا این گونه معرفی شده:
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ82 فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ83

خداوند وقتی در مورد خلقت اشیا حرف میند همواره از تدریج سخن میگوید!مثل ایام بار داری یا خلقت سماوات (گرچه انجا وقتی میگوید 6 روز منظور مرحله است اما به هر حال تدریج را بیان میکند) و البته موارد بسیار دیگر اما در این ایه سخن ا تدریج نیست میگوید :يَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ!
اما این امر چیست؟چون با توجه به اینکه سخن از تدریج نیست نمیتواند خلقت معمول باشد که همواره هم از نظر مشاهدات تجربی و هم به شهادت ایات امری تدریجی است!

میگوییم هر چیزی زمامی دارد د زمام همه چیز به دست خداست!حتی زمان هم دارای زمامی است!وقتی در سوره ی هود گفته میشود:
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ في‏ کِتابٍ مُبينٍ6

نه انکه غیر دابه زمام ندارد!بلکه مام همه چیز به دست خداست!این زمام همان ملکوت اشیا است.همان فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَيْ‏ءٍ است.همان طور که در زمر امده :

لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ63
که کلید اسمان ها و زمین به دست اوست.هر چیی کلیدی دارد!و زمامی!همه چیز به دست خداست!و این زمام ثابت است و لایتغیر!که از ان به ملکوت یاد شده.

خدا به هر چیز میگوید کن!و میشود!و این به شهادت ایه ی بعدش به ملکوت شی اشاره دارد!ملکوت هر چیز قلب اوست همان طور که سوره ی یس به نقل از فریقین قلب قران است که ظاهرا به خاطر همان ایه اخر است این امر الهی هم که ملکوت کل شی است قلب اشیا است.پس لباس امر اللهی پوشیدن یعنی مظهر امر خدا در عالم ملکوت بودن عنی مظهر مقلب القلوب بودن!یعنی با ملکوت اشیا کار کردن!

در قمر ایه 50 امد:وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ و کار ما ( در آفرینش اشیا ) جز یک اراده تکوینی نیست که ( در سهولت و سرعت ) مانند چشم بر هم زدن است.

این کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ملکوت را به ملک تشبیه میکند!یعنی زمان بر نمیدارد!چون زمام زمان هم مثل مکان به دست خداست!همان طور که در سوره سجده ایه 24 فرمود وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ24
یعنی بعضی از بنی اسرائیل را ائمه کردیم!که چه کنند؟که:يَهْدُونَ بِأَمْرِنا در واقع امام از ان جهت که امام است(من حیث هو امام) کارش هدایت کردن است!
نه فقط ارائه طریق که انبیا و پیروان انها نیز ان را انجام میدهند!بلکه ایصال به مطلوب!رساندن به خود مقصد!

اما چه شد که امام شدند؟ایه میفرماید: لَمَّا صَبَرُوا نه صبر بر مصیبت!گاهی قران مصیبتی را برای پیامبری ذکر میکند و میگوید بر ان مصیبت صبر کرد!اما اینجا بحث صبر مطلق است!یعنی این صبر ملکه ی انها شده بود!جز سیره ی انها بود!
و دلیل دوم چیست؟کانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ!نه یتفکرون نه یومنون نه تدبرون....!یوقنون!انها فقط در ایات تدبر نمیکردند!به ایات الهی یقین داشتند!طبق نقل امام رضا ع کمترین چزی که بین مردم تقسیم شد یقین است!کانو! استمرار را نشان میدهد!یعنی سیره ی انها این طور است!
یقین بسیار کم است!چون در قران شئون بسیاری برای یقین ذکر شده!

اما معنای یقین ا نظر قران چیست؟
ان شا الله ذکر خواهد شد!

hoorshid;282030 نوشت:
!و همه ی ذریه ی محسن حضرت یعنی انبیا دیگر حکومت تشکیل ندادند!در مورد بسیاری مطمئنیم!

آیه میفرماید "و من ذریتی" یعنی از ذریه من قرار بده. نه همه خوبهای ذریه که. استدلالیست عجیب که هیچ یک از علمای امامیه چنین ادعایی نکرده اند. ولی درهر صورت قابل تامل است.

کمک کنید;282397 نوشت:
آیه میفرماید "و من ذریتی" یعنی از ذریه من قرار بده. نه همه خوبهای ذریه که. استدلالیست عجیب که هیچ یک از علمای امامیه چنین ادعایی نکرده اند. ولی درهر صورت قابل تامل است.

بله!
اما بنده با استناد به دو ایه عرض کردم اگر دقیق تر مطالعه میفرمودید!
124 بقره و 113 صافات.

ومن ذریتی یعنی بعضی از ذریه ام؟!؟!
بعضی کجاست؟!

اما معنای یقین از نظر قران چیست؟
در سوره ی تکاثر میفرماید:
کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ5لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ6ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ7
چنان نیست که شما خیال می کنید اگر شما علم الیقین ( به آخرت ) داشتید ( افزون طلبی شما را از خدا غافل نمی کرد ) ! 6) قطعاً شما جهنّم را خواهید دید!
7) سپس ( با ورود در آن ) آن را به عین الیقین خواهید دید.
لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ میگوید اگر یقین داشتید!یعنی اگر در دنیا جز یوقنون بودید در همان دنیا جهنم را میدید!چون در اخرت که کفار هم میبینند!یقین نمی خواهد!اگر هم ندارد!همه میبینند!
پس میگوید اگر از اهل یقین بودید در همین عالم ملک ، ملکوت را میدید!
همین جا شکل ملکوتی و پلیدی اعمالتان را میدید!و انکه جهنم و عالم ملکوت را ببیند خب بهشت را نیز میبیند!

ابرار هر چه کردند در یک کتاب است که ان کتاب در یک دفتر کل است که در مطففیف فرمود:17کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفي‏ عِلِّيِّينَ18
و ان علیون در جلو چشم مقربان است:کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفي‏ عِلِّيِّينَ18وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّيُّونَ19کِتابٌ مَرْقُومٌ20يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ21
پس میگوید این مقربون هم اکنون این کتاب و دفتر کل را میبینند!

پس ائمه در مسائل علمی بینش یقینی دارند در مسائل عملی صابر!
مثلا رد مورد حضرت ابراهیم بینید در هر مصیبت و ازمایش صابر بود!

همان طور که گفته شد در سوه ی انبیا امد که: أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ
وحی چند قسم است:گاهی وحی حکم است گاهی دستور کاری را میدهد:و اقم صلاة و...
اما اینجا مگوید اوحیننا بحث تشریع نیست که ان هم به انبیا میرسد
میفرماید خود فعل را وحی کردیم!یعنی ما شوق کار را در انها ایجاد کردیم!شوق إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّکاةِ را در انها ایجاد کردیم!
میفرماید ما ه مقلب القلوب بودیم قلب انها را هدایت کردیم و حالا که انها میخواهند به امر خدا هدایت کنند چون از راه قلب هدایت شدند از راه قلب هم هدایت میکنند!همان طور که ما دست انها را گرفتیم و به مقصد رساندیم انها هم دست دیگان را میگیند و به مقصد میرسانند!

اما از ان جهت که میفماید ائمه هادیان مردم اند:
در سوه ی یونس 35 فرمود:قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَيْفَ تَحْکُمُونَ( و نیز ) از ایشان بپرس آیا از شرکای شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ بگو که تنها خدا به سوی حق هدایت می کند ، آیا با این حال ، کسی که به سوی حق هدایت می کند سزاوارتر است که مردم پیرویش کنند ، و یا کسی که خودش راه به جایی نمی برد مگر آنکه دیگری هدایتش کند. پس شما را چه شده و چگونه حکم می کنید؟

اینجا گرچه ایه در نفی شرک امده اما از ایه معلوم است که قاعده ی کلی را بیان میکند در این ایه ویژگی کسی که هدایت میکند بیان شده:ایه بین کسی که به گمراهی هدایت میکند و انکه به حق هدایت میکند مقایسه نمیکند!بلکه میفرماید :انکه نیاز به مکتب دارد تا هدایت کند هادی واقعی است یا انکه بی نیاز از مکتب است؟!
هر دو به حق هدایت میکنند!اما اینجا امتیاز را به کسی میدهد که نیازی به مکتب ندارند!دیگران طبق ایه ی وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ104
باید به مکتب و حوضه بروند تا اموزش ببینند و هدایت شوند.
برای همین میگوییم هادی اصلی ان است که عصمت داشته باشد مکت ندیده باشد علم دنی داشته باشد....
هادی اصلی که امام است باید این گونه باشد!یک هادی باید خود به مقصد رسیده باشد تا بتواند هادی باشد!

اما در سوره ی توبه ایه 105 فرمود:وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَمگر ندانسته اند که آن کس که توبه از بندگانش می پذیرد و زکاتها را می گیرد خداست ، و خدا توبه پذیر و رحیم است . 105) بگو ( هر چه می خواهید ) بکنید که خدا عمل شما را خواهید دید ، و همچنین رسول او و مؤمنان نیز ، بزودی شما را بسوی دانای غیب و شهود می برند ، و خدا شما را از اعمالی که می کردید خبر می دهد .

خب اگر امام قرار است که درون را هدایت کند اگر قرار است قلب ها را هدایت کند باید از دون با خبر باشد و این ایه نیز توسط امام رضا ع برای استناد به همین ادعا در تاریخ استفاده شد!این ایه میگوید مومنان هم اجزاه دیدن درون شما را دارند انها هم هر انچه میکنید را میبینند!
انچه در عالم رخ میدهد را میبینند!


ابراهیم علیه السلام هم در ایه ی 75 انعام فرمود:
وَ کَذلِکَ نُري إِبْراهيمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَکُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ75
خداوند ملکوت اسمان و زمین را به اباهیم علیه السلام نشان داد!چرا؟چون اهل یقین بود!
و در مورد صبر ایشان هم در جاهای مختلف قران و با بیان ازمایشهای دشوار صبر وی و صبور بودن او اشکار شد!

ایشان هم با گذشتن از این مقام ها و ازمایشات این مقام را پیدا کردند که بتوانند واسطه ای در وایت تکوینی شوند!

در سوره زخرف امده که:وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّني‏ بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ26إِلاَّ الَّذي فَطَرَني‏ فَإِنَّهُ سَيَهْدينِ27وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِيَةً في‏ عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ28

ابراهیمی که ان همه اظهار انزجار کرده از بت و بت پرستی و شده مصداق این ایه:25وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّني‏ بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ دیگر چه هدایتیست که قرار است در اینده بیاید؟که میگوید فَإِنَّهُ سَيَهْدينِ ....
این که نمیتواند هایت تشریعی باشد!او که اینها را داشت!...
و بعد هم این هایت به عنوان کلمه در ذریه ی او قرار اده شده:وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِيَةً في‏ عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ28

یک نکته ی خیلی مهم رو این اخر عرض کنم!که چیزی به گردن بنده نباشه!
چون در ابتدا گفتم که خلاصه ای از بحث های تفسیری ایت الله جوادی رو میارم!یک بخش از این ها رو از ایشون نقل نکردم و استدلال خود بندس!که قسمت اول پست اول که ویرایش کردم اوردم لطفا دقت کنید!!

و من الله توفیق!

موضوع قفل شده است