برای رهایی یک نفر به نام...

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برای رهایی یک نفر به نام...

[=&quot]برای رهایی یک نفر به من:Ghamgin:
[/]
سلام به دل های پاک...
نمی دونم چطوری شروع کنم تا بتونم همه حرفام رو بزنم؟
خیلی نا امیدم و زندگی برام سخت شده. از همه چیز و همه کس خسته شدم و هزاران بار آرزوی مرگ می کنم. اما اونقدر بی لیاقت هستم که حتی مردن هم واسم زیاده! همیشه سعی می کنم در ارتباط با دیگران مهربان و دوست داشتنی باشم البته تا حدودی هم موفق هستم!!!(اعتماد به نفس رو کیف کردین؟؟؟) اما وقتی وارد تنهاییم میشم واقعا می خوام که نباشم... تو خانواده ام در حال حاضر من و برادرم هستیم(البته بعلاوه پدر و مادرم) ولی خیلی ناامیدم. حال کسانی رو دارم که عزیزترینش رو از دست داده، در حالی که از دست ندادم!!! یا کسی که همه مال و اموالش رو از دست داده، در حالی که ندادم!!! نمیدونم چرا اینطوری شدم. البته قبلا هم افسردگی داشتم(به تشخیص خودم!) ولی الان حالم خیلی بدتره. دوست دارم یکی باشه که همش باهم شد باشیم، بگیم و بخندیم. البته منظورم ارتباط نادرست با نامحرم نیست! مثلا دوست دارم با خواهرهام بگم و بخندم... اما اونا غرق زندگی خودشون شدن و گاهی یادشون بیفته یادم میکنن! با دوست هم که اصلا حرفش رو نزنین! به نظر مادرم دوست موجودی بس ناپاک و خبیث است که حتی sms زدن هم موجب انتقال خباثت او می شود! خب یه جوون(البته از نظر سنی میگم) باید با کی ارتباط درست داشته باشه؟ یا خانواده و یا دوست. همونطوری که گفتم دوستی حرام است و خانواده هم که اونجوری! اصلا نمی تونم با مادرم ارتباط دوستی داشته باشم. فوق فوقش تحمل کنم یه هفته! اونم سر یه موضوع کوچیک خراب میشه و... مادرم خیلی حساسه. دوس نداره تنها برم بیرون. دوس نداره با دوستام که حداقل حرفای همدیگه رو تا یه حدی می فهمیم، باشم. دوس نداره برم کلاس ورزشی یا زبان.... مادرم فقط دوست داره که منو تو خونه زندانی کنه. بدون دوست، بدون موبایل، بدون تلفن، بدون اینترنت، بدون...؟ فکر میکنه اگه به من آزادی بده منم مثل دخترای دیگه از خود بیخود شده و...!!! اونقدر میشنوه که پسره فلانی با دوست دخترش چی شد یا دختر اون همسایه با چه وضعی میره بیرون و... این حرفا!!
میدونم که فکر می کنید که یه طرفه دارم قضاوت می کنم اما باور کنید راسته. من خیلی به رضایت پدر ومادرم اهمیت میدم اما اونا...؟؟؟ کاش خدا یه میانبر واسه رد شدن از این دنیای مسخره میذاشت. نمی دونم تا کی باید صبر کنم؟ منتظر چی باید باشم؟ منتظر چه اتفاقی؟...
خدای مهربانم کاش مرگم دست خودم بود... آن وقت مطمئن باش که سال ها پیش زیر خاک آرمیده بودم و بار گناهانم را روز به روز سنگین تر نمی کردم... حال که من به مرگ نمی رسم خدای عزیزم مرگ را به من برسان تا بیش از این باعث شرمسار نشوم تا به گناه ناشکری کمتر عذابم دهی...
خدای حکیمم حال که قرار است در این دنیایت که خود گفته ای آرامشی در آن نیست چند صباحی بیشتر بمانم پس راهی نشانم بده تا بتوانم تحمل کنم و توبه کنم از این همه گناه که روزی این گناه ها مرا روانه آتشت خواهند کرد...

سلام عزیزجان

حسابی شلوغش کردی ها:aatash:
خوب تو گفتی یه داداش داری چرا اونو به عنوان دوستت برای خودت قبول نکردی؟چرا راجع به مسائلی که داری با اون صحبت نمی کنی؟

به نام خدا
سلام

جایی می خواندم که حضرت علی کسی را که آرزوی مرگ می کرده از این کار نهی فرموده اند و (از اینجا به بعد را دقیق به یاد ندارم ولی مضمون صحبتها به این شکل بود) به او گفته اند که یا تو از اهل آتشی که باید جبران کنی یا اهل بهشتی که ... . این قدر که بعضی از ما آرزوی مرگ داریم، اگر به همان اندازه از خدا کمک بخواهیم احتمال برآورده شدن آرزوهایمان احتمالا بیشتر است. در چنین مواردی باید همیشه به یاد داشت که خدا می داند ما در این وضع هستیم و اگر می خواست برایش کاری نداشت که ما را نجات دهد. پس سعی کنیم در امتحان قبول شویم. بدانید که اگر قبل از مردن به اندازه کافی و در حد توان کار نیک نکنید و بخواهید از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنید، پس از آن غیر ممکن است شما را رها کنند "کلا لما یقض ما امره".
در مورد شادی خودتان می دانید، ولی من که با یاد "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" خیلی کم می خندم و بدانید که شرایط شما هم چندان جدای از جمله بالا نیست. پیامبر هم تا جایی که شنیده ام زیاد نمی خندیده است. حتما چیزی از عالم می دیده که ما نمی بینیم. حضرت علی هم شبها گریه می کرده است.
من اگر در چنین شرایطی بودم از تنهایی استفاده کرده و با مطالعه قرآن، کتابهای معتبر مذهبی، تفکر و دعا (خصوصا از خدا می خواستم در این شرایط من را هدایت کند) سعی در پیشرفت روحی داشتم. خدا خودش به موقع ما را مرخص می کند و در این مورد زیاد کاری به حرف من وشما ندارد.

ممنون از نگاه های قشنگ تون
البته تنهایی من با معنی اصلی کلمه تنهایی فرق داره. تنها به کسی میگن که هیچ کس رو نداشته باشه. مشکل من لینه که همه دور و برم هستن ولی هیچکس با من همراه نیست. هیچ کس محرمم نیست. گاهی اوقات که مشکلی پیش میاد فکر اینکه از کی کمک بگیرم بیشتر آزارم میده تا خود مشکل! حرفاتونو قبول دارم که به خدا باید نزدیک تر بشم. اما با گناه هایی که من کردم خجالت می کشم که از خدا چیزی بخوام! مثلا آخر همین هفته کنکور دارم ولی نمیدونم با چه رویی به خدا بگم که کمکم کنه. البته خدا خیلی بزرگتر و مهربانتر از اینه که آدم مثل منو رها کنه. می دونم که رهام نکرده اما...
تو یه برنامه تلویزیونی شنیدم که کارشناس برنامه(آقای نقویان بود یا آقای ماندگاری) می گفت که اعمال ما یا خوبن و ما رو به بهشت می برم و یا بد که به جهنم می برن. وسط نداره. وقتی کاری انجام میدی ببین کدم طرفی هستی؟ وقتی اعمال و کارهام رو می بینم متوجه میشم که همشون منو به جهنم می برن. حتی نمازی که می خونم میدونم که به جای رشد من باعث میشه...
آدما 4دسته هستن: یه عده به فکر آبادی دنیاشون هستن یه عده فقط به فکر آخرت. گروه سوم که بهترین مردم هستن هم دنیاشون آیاد و هم آخرتشون آبادتر. یه عده مثل من که از همه آواره هستن جزو گروه چهارم هستن. نه دنیا رو دارن و نه آخرت. به دستورات دین عمل میکنن اما تاثیری رو شخصیت شون نداره. بخاطر همین این جور آدما همیشه آواره و سرگردان هستن...
خدای خوبی ها... از این زندانی که نفسم نگهبانش است رهایم کن!!!:Ghamgin:

از اینکه کمکم کردید واقعا سپاس!!!این تاپیک من تنهایی منو ثابت کرد تا بفهمم که حتی تو دنیای مجازی هم کسی دوس نداره صدامو بشنوه و حرفامو گوش کنه. چه برسه به دنیای واقعی!!!امیدوارم مسئول این بخش تاپیکم رو سریعتر حذف کنه.خدانگهدار "اسک دین دات کام" برای همیشه

حرفای خواهرانه!
آنجل عزیز اینقدر زود رنج نباش :Cheshmak:
به نظر من باید اهداف و انگیزه های قوی داشته باشی
بعد با جدیت تمام برای رسیدن به اونها تلاش کنی
سعی کن رابطتو با خدا و امامان خیلی قوی بکنی
به پدر و مادرت خیلی احترام بذار
(( امام صادق (ع) فرمود: برترين کارها عبارت است از: 1- نماز دروقت 2- نيکي به پدر و مادر ))
اعتماد به نفستو بالا ببر
هیچ دوستی بهتر از خدا نیست
اگه دوستیتو با اون قوی کنی و هر کاری اون بخواد انجام بدی برات دوست های خوبی دست و پا میکنه!!!:Cheshmak:
میبرت به قله
موفق باشی عزیزم:Gol:

سلام
یه خورده بوی نا امیدی از حرفاتون نمیاد؟
"امید" از جنود عقل است و "نا امیدی" از جنود جهل.
http://www.rasekhoon.net/library/content-37422-5.aspx

تحت هیچ شرایطی آدم نباید امیدش رو از دست بده و گرفتار ناامیدی بشه. ما در اسلام بن بست نداریم.
خدا اون بالا نشسته برای چی؟ برای اینکه به بندگانش برسه. کل یوم هو ف شأن.

به نظر بنده، شما به طور منطقی، امید رو در خودتون زیاد کنین و ناامیدی رو از خودتون دور کنین (این، یک حقیقت خارجی است نه یک تلقین روانشناختی) و بعد هم در زندگی ، جهادگرانه عمل کنید. یعنی فقط به آرزوها دلخوش نباشین. اول با فکر درست، هدفهای عالی برای خودتون تعیین کنین و بعد با تمام سعی و توام، در راه رسیدن به اونا تلاش کنین. با توکل بر خدا.

در این مرحله، احساسات شما قابل درکه. اما سعی کنین در این مرحله زیاد نمونین و زود از مرحله احساسات خارج بشین و وارد مرحله اندیشه و کار بشین. آدمی که در مرحله احساسات باشه، همیشه از همه کس ناراضیه.

آنجل;129867 نوشت:
خدانگهدار "اسک دین دات کام" برای همیشه
آجی آرومتر چه عجله ایی برا رفتن داری هیچ می دونی خود ناامیدی هم جزء گناهان کبیره است ؟
اینو بدون تو با هر کی دوست باشی اون نمی توند مثل مادرت خیر خواه تو باشه

سلام

یاری میخواهم و یار میجویم
واین جستن و گرد خویش گشتنم در نظرت چه خنده آور است.
خدایا !
وقتی نزدیکتر از من به منی ، در منی ، چه جستجو میکنم؟؟؟؟

آنجل;129867 نوشت:
از اینکه کمکم کردید واقعا سپاس!!! این تاپیک من تنهایی منو ثابت کرد تا بفهمم که حتی تو دنیای مجازی هم کسی دوس نداره صدامو بشنوه و حرفامو گوش کنه. چه برسه به دنیای واقعی!!!امیدوارم مسئول این بخش تاپیکم رو سریعتر حذف کنه.خدانگهدار "اسک دین دات کام" برای همیشه

با سلام و احترام به آنجل عزیز و گرامی

متاسفانه بنده از ظهر پنج شنبه تا امروز (حدود 70 ساعت) به اینترنت دسترسی نداشتم.

معمولا در مسیر زندگی هر کسی با یک مشکلی مواجه هست. و این مشکلات نیستند که آدم رو از پا درمیارن ، افسرده می کنند و... بلکه نوع نگاه و برخورد ما با مشکلات روحیه ی ما رو غمگین و افسرده یا شاد و سرزنده می کنه.

ان شاءالله به اسک دین که برگشتین به کمک دوستان و کارشناسان گرامی بیشتر در این مورد گفتگو می کنیم. :ok:

امیدوارم به لطف خدا و با باری کارشناسان و دوستان هر چه زودتر بتونیم کمکی هر چند کوچک به شما دوست عزیز بکنیم.

امیدوارم هر چه زودتر حضور دوباره ی شما رو در اسک دین شاهد باشیم. :Gol::hamdel:

موفق و سربلند باشید در تمامی مراحل زندگی :Hedye:

[=Arial Black]سلام به همه دوستان خوب خوب خوب خیلی خوب اسک دین.
[=Arial Black]می دونم حرفام خیلی تند و تیز بود اما گاهی اوقات اوضاع طوری میشه که...!!!
[=Arial Black]خیلی وقت بود که تصمیم داشتم این مشکلم رو تو اسک دین مطرح کنم اما نمی دونم چرا نمی شد. اما حالا که اون حرفا رو نوشتم به جای اینکه حالم بهتر بشه بدتر شد!!! آخه یه اصل روانشناسی هست که میگه وقتی دلتنگ میشد ناراحتی ها و غصه هاتون رو بنویسید. من این روش رو بارها امتحان کرده بودم و جواب گرفته بودم البته نه این جور حرف هارو. اما وقتی این حرف ها رو نوشتم غصه هام بیشتر شد... حس کردم خدا هم ازم ناراحته... و خیلی زود به من فهموند که ازم دلخوره...البته نمی خوام بگم قبلا خدا ازم خیلی راضی بود نه اما... تو دنیا سه تا حس وجود داره:1-دوست داشتن 2- بی تفاوت بودن 3-متنفر بودن. فکر می کنم تا وقتی که این حرفها رو نزده بودم خدا یه کمی دوسم داشت کمکم می کرد، اما بعد از اون حرف های... احساس کردم که حس خدا بهم بی تفاوت شده... درسته که خدا به نماز و روزه بنده هاش نیاز نداره اما یه بنده با انجام دادن اونا خداش رو خوشحال می کنه. خدا تو این دو سه روز به من فهموند که حتی از نمازم هم راضی نمیشه... خوشحال نمیشه... به نظر مکن خدا بخواهد هر کاری ممکن میشه و خدا نخواست و نماز صبح دیروز من قضا شد... خدا نخواست و من از نماز فقط کلماتی به زبان آوردم و دلم جای دیگه بود... خدا نخواست و........
[=Arial Black]ولی از امروز تصمیم گرفتم باشم. شاید نتونم اونی باشم که خودم می خوام اما خواسته هام و اهدافم رو تغییر می دم تا اونی باشم که خدا می خواد... می دونم ازش هر چی بخوام میده و تا حالا هم خیلی چیزا داده که من بی تفاوت بودم. اما دیگه می خوام باشم...مطمئنم که کمکم می کنه.
[=Arial Black]وقتی اومدم تو سایت و خواستم که این پست رو بنویسم دیدم که بیابونی که تو اسک دین درست کردم با کمک دوستان خوب خوب خوب خوب خیلی خوب اسک دین گلستان شده... وقتی پیام های دوستان خوب خوب خوب خوب خیلی خوب رو خوندم ارده ام واسه عملی کردن تصمیم بیشتر شد.:khaneh:
[=Arial Black]
[=Arial Black]خدای مهربان تر از مهربان یاری کن تا بار دیگر خوبهات را فراموش نکنم و بدان هر جا که باشم تنها کسی که یار و یاور هست تو هستی... رهایم نکن....:ok:
[=Arial Black]برای همه دوستان خوب خوب خوب خیلی خوب اسک آرزوی سلامتی و شادی دارم:Kaf:
[=Arial Black]علی یار قلب های پاک و بی ریا تان...:Hedye::Kaf:
[=Arial Black]

سلام
خوبی؟
منم مطمئنم که هرچی از ته دل بخوای خدا بهت میده
و درگاه خداوند درگاه ناامیدی نیست من خودم گاهی اوقات جاهایی گیر کرده بودم
که هیچ راه گریزی نداشتم به خودش پناه بردم
به نماز جعفر طیار خیلی معتقدم
اگه از ته دل بخونی حتما جواب میگیری
برو برگرد نداره امتحان کردم که میگم فقط باید با دلی شکسته بخونی
به امید روزای خوش
و آرزوی بهترینها رو برات دارم
:ok:

موضوع قفل شده است