جمع بندی بدبیاری هایم دلیل بد بودنم هست؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بدبیاری هایم دلیل بد بودنم هست؟
سلام.وقت شما بخیر میخواستم ازتون راهنمای بگیرم من یه دختر ۳۰ ساله ام.از اولی که به سن تکلیف رسیدم همیشه سعی کردم هم نمازم رو به موقع بخونم هم حجابم رو رعایت کنم.تلاش خودمم کردم که به سمت گناه نرم بعضی جاها کج رفتم ولی خیلی زود توبه کردم و تمام تلاشمو کردم اونچه که خدا رو ناراحت کنه انجام ندم از ترس اینکه به گناه نیوفتم ازدواج کردم.همسرم دروغگو از آب دراومد و نه اهل نماز و خدا پیغمبر بود نه آدم سالمی بود.کم کم داشتم تو عباداتم کاهل میشدم.با هزار بدبختی سعی کردم برخلاف میلم وظیفه زنانگیم رو تا زمان طلاق در مقابلش انجام بدم.بعد ۳ سال به سختی طلاقمو گرفتم به خونمون حمله کرد.تهدیدم کرد ،آبرومو برد و حق و حقوقم رو نداد.بعد اطرافیان میگن حتما گناهی پیشت بوده که این بلاها سرت اومده  به خدای که جز اون هیچ کس از واقعیات آدم ها خبر نداره.همچنان نمازم رو اول وقت خوندم از ذکر و دعا و مناجات و درد و دل با خدا کم نذاشتم.تا جای که بتونم از حق خودم میگذرم که حق کسی گردنم نباشه.همیشه از آدما گذشت کردم یکی از اقوام وارد زندگیم شد که خیال کردم خدا دیگه امتحانای سختشو از رو دوشم برداشته از خدا خواستم اگه واقعا با این وصلت دینم کامل میشه و رضایت خدا درش هست مهرمون به دل هم بشینه وگرنه به راحتی فراموش کنیم.از دین و ایمانش و سالمیش زیاد برام گفت منم بهش دل بستم.هر روز میرم پخش زنده حرم امام رضا و ازش کمک میخوام.با دلم بازی شد و بدبین شد و تهمتی بهم میزنه که روحمم از این جور مسائل خبر نداره خسته شدم.انگار کسی صدامو نمیشنوه ،انگار عدالت رو فقط واسه اون دنیا گذاشتن.دلم میخواد برم اون دنیا و خدا قضاوتم کنه تا بین این آدمای هزار چهره زندگی کنم  شما بگید چکار کنم.نه میتونم صدای خدا رو بشنوم نه تو زندگیم یه راه نجات پیدا میکنم.نمیخوام خدای نکرده به گناه بیوفتم
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد بدیع
سیصدوسیزده said in بدبیاری هایم دلیل بد بودنم هست؟
سلام.وقت شما بخیر میخواستم ازتون راهنمای بگیرم من یه دختر ۳۰ ساله ام.از اولی که به سن تکلیف رسیدم همیشه سعی کردم هم نمازم رو به موقع بخونم هم حجابم رو رعایت کنم.تلاش خودمم کردم که به سمت گناه نرم بعضی جاها کج رفتم ولی خیلی زود توبه کردم و تمام تلاشمو کردم اونچه که خدا رو ناراحت کنه انجام ندم از ترس اینکه به گناه نیوفتم ازدواج کردم.همسرم دروغگو از آب دراومد و نه اهل نماز و خدا پیغمبر بود نه آدم سالمی بود.کم کم داشتم تو عباداتم کاهل میشدم.با هزار بدبختی سعی کردم برخلاف میلم وظیفه زنانگیم رو تا زمان طلاق در مقابلش انجام بدم.بعد ۳ سال به سختی طلاقمو گرفتم به خونمون حمله کرد.تهدیدم کرد ،آبرومو برد و حق و حقوقم رو نداد.بعد اطرافیان میگن حتما گناهی پیشت بوده که این بلاها سرت اومده  به خدای که جز اون هیچ کس از واقعیات آدم ها خبر نداره.همچنان نمازم رو اول وقت خوندم از ذکر و دعا و مناجات و درد و دل با خدا کم نذاشتم.تا جای که بتونم از حق خودم میگذرم که حق کسی گردنم نباشه.همیشه از آدما گذشت کردم یکی از اقوام وارد زندگیم شد که خیال کردم خدا دیگه امتحانای سختشو از رو دوشم برداشته از خدا خواستم اگه واقعا با این وصلت دینم کامل میشه و رضایت خدا درش هست مهرمون به دل هم بشینه وگرنه به راحتی فراموش کنیم.از دین و ایمانش و سالمیش زیاد برام گفت منم بهش دل بستم.هر روز میرم پخش زنده حرم امام رضا و ازش کمک میخوام.با دلم بازی شد و بدبین شد و تهمتی بهم میزنه که روحمم از این جور مسائل خبر نداره خسته شدم.انگار کسی صدامو نمیشنوه ،انگار عدالت رو فقط واسه اون دنیا گذاشتن.دلم میخواد برم اون دنیا و خدا قضاوتم کنه تا بین این آدمای هزار چهره زندگی کنم  شما بگید چکار کنم.نه میتونم صدای خدا رو بشنوم نه تو زندگیم یه راه نجات پیدا میکنم.نمیخوام خدای نکرده به گناه بیوفتم
با سلام و احترام از اینکه مجموعه پاسخگویی گفتگوی دینی را برای طرح مشکل خود انتخاب کردید از شما تشکر میکنم. امیدوار هستم با عنایت خداوند متعال و تلاش خودتان بتوانید بر مشکلات زندگی فائق شوید و بهترین تصمیم و عملکرد را از خود نشان بدهید. بنده و کاربران محترم سایت نیز در کنار شما هستیم و برای تحلیل مشکل و پیدا کردن راه حل به شما کمک خواهیم نمود. ابتدا لازم است تفسیر و تلقی صحیحی از وضعیت زندگی و مشکلات خود داشته باشید و در قدم بعدی مبتنی بر تحلیل صحیح تصمیم درست و رفتار مناسب را از خود نشان دهید. هر پدیده و اتفاق ظاهر و باطنی دارد که ممکن است بر خلاف یکدیگر باشند. ظاهر بلاها و مصییبت ها همیشه ناخوشایند و آزار دهنده است اما باطن آنها ممکن است این گونه نباشد. مانند مصرف داروی تلخی که سلامتی و تندرستی را برای بیمار به ارمغان می آورد. بنابراین اینکه بخواهیم از بد بودن ظاهر یک اتفاق بد بودن باطن آن و یا بد بودن صاحب آن را نتیجه بگیریم کمی عجولانه و شتابزده است. باید بدانیم همه بلاها و مصیبت ها بد نیستند و همه افرادی که دچار بلا و مصیبت می شوند نیز قرار نیست بد باشند. همانطوری که بسیاری از اولیا الله در زندگی خود دچار بلا و مصیبت بوده اند.
فردی را تصور کنید که به بیماری سخت و رنج آوری دچار شده است. بیماری طبعا یک اتفاق بد تلقی میشود و این سوال برای خود او یا اطرافیان شکل میگیرد که چرا به این بیماری دچار شده است؟ مقصر کیست و خداوند چرا راضی به درد کشیدن او شده؟ برای اینکه بتوان به این سوالات پاسخ داد بهتر است تمامی احتمالاتی که درباره این بیماری وجود دارد را بررسی کرد. احتمال اول این است که فرد بیمار به خاطر عدم مراقبت در زمینه بهداشت و پیشگیری دچار این بیماری شده است. بنابراین بیماری او امر ناخوشایندی است که به خاطر اشتباه خود او گریبان گیرش شده است. برخی از مشکلات ما نتیجه طبیعی انتخاب ها و تصمیم های غلطمان است. نیازی نیست ریشه آن را در قضا و قدر و .... جستجو کنیم. به عنوان مثال ممکن است یکی از دلایل شکست و سرخوردگی در روابط با دیگران زودباوری و اعتماد بیش از حد به آنها باشد. اگر در ارتباط و اعتماد به دیگران احتیاط لازم در نظر گرفته شود انتخاب ها صحیح تر و روابط پایدار تر خواهد بود.
احتمال دوم این است که به صورت مستقیم در بیماری اش نقش نداشته است. مثلا به بیماری صعب العلاجی دچار شده که نمی توان گفت تغذیه نامناسب و یا سبک رفتاری خاصی باعث آن شده است. در این موارد گویا تقدیر الهی این بیماری را برای او رقم زده است. دراینجا دو احتمال مطرح میشود. احتمال اول اینکه هرچند میان بیماری او و رفتارهایش رابطه ظاهری وجود ندارد اما در عین حال  علت بیماری اش خودش می باشد. طبق آموزه های دینی میان گناه و بلا رابطه مستقیمی وجود دارد و ممکن است بیماری این فرد مستند به برخی گناهان او بوده باشد. بنا بر این فرض نیز امر ناخوشایند بیماری مستند به رفتارهای خود اوست و بیماری او از نوع بلاهای تنبیهی است. البته آنچه خداوند در این رابطه انجام داده است جز نیکی و زیبایی در حق او نیست. چراکه این بیماری را کفاره گناه او قرار داده است و به این وسیله او را پاک کرده است.
احتمال بعدی این است که میان بیماری فرد و رفتارهایش هیچ نوع رابطه ای وجود ندارد و بدون کوچک ترین اشتباه و یا گناهی دچار بیماری شده است. همانند بلاهایی که برای اولیا الله و معصومین(علیهم السلام) اتفاق می افتد. در این صورت این بیماری تنها مستند به اراده و خواست الهی است و از نوع بلاهای ترفیعی است که درجه و مقام معنوی و اخروی فرد را بالا می برد و به خیر و صلاح اوست. بنابراین اگر بلا و مصیبتی به انسان برسد و منشا آن خواست و اراده مستقیم خداوند باشد قطعا به صلاح و نفع انسان است.   «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك‏؛ آنچه از نيكي ها به تو مى‏رسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست.»(1) پی نوشت: 1. نساء، 79.
من دعا و ذکر و صدقه و اعمال مستحبی رو تاجای که بتونم انجام میدم.صلوات زیاد میگم .میگن دعا و ذکر بلا رو رفع میکنه.از خدا متشکرم و همیشه میگم ممکن بود بدتر از این بشه و با دعا خدا بهم تخفیف داده.میخوام بدونم چکار کنم که این مرحله رو پشت سر بذارم.زندگی پستی بلندی زیاد داره ولی الان حس میکنم من تو یه نقطه اوج از بلا و دردسر هستم که تحملش برام سخته.اگه ممکنه راهنمای بفرمایید.ممنون
ممنون می شوم راه حلی هم برای رفع این مشکلات بفرمایید
سلام همیشه به انسانهایی که در سختی ها در راه دین مقاومت می کنند و شاکر هستند، غبطه میخورم. در عین اینکه دوست دارم از مظلوم دفاع کنم و ظالم را پس برانم‌ ، و نتوانستم اما با شنیدن داستان چنینافراد مقاوم و شکر گزاری، غبطه خوردم و و از ته دل به آنها آفرین گفتم.  
ممنون می شوم راه حلی هم برای رفع این مشکلات بفرمایید
توصیه من به شما این است که بر روی مشکلات تان زیاد متمرکز نشوید. فکر کردن زیاد به مشکلات باعث میشود انسان خود را در حلقه محاصره آنها ببیند و امکان تغییر و یافتن راه حل را از دست بدهد. . امام کاظم علیه السلام میفرمایند:«الْمُصِيبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ؛ مشکل و مصیبت برای کسی که بردباری نشان دهد فقط یکی است اما برای کسی که جزع و فزع کند دو تا میشود. (1) چون هم باید مشکل را تحمل کند و هم ناراحتی خودش را.   مشکلات شما همه واقعیت زندگی شما نیستند. در شما و زندگی شما نقاط قوت و نعمت هایی نیز وجود دارد که میتوانید از آنها برای تغییر و بهبود زندگی خود استفاده کنید.  وضعیت فعلی خود را سرنوشت محتوم خود ندانید. در زندگی فراز و نشیب ها و سختی و آسانی هایی وجود دارد. فضیلت و فائده صبر در این است که انسان را به سلامتی از سختی به آسانی عبور میدهد. بدبینی به خدا و خودتان هیچ کمکی به شما نمی کند و تنها نشاط و امید را از شما می گیرد.  پی نوشت: 1. تحف العقول، ص414.  
در این روایت چهار ذکر قرآنی از امام صادق (علیه السلام) توصیه شده است که هر یک اثر خاصی را به دنبال دارد و همگی برای وضعیت شما قابل توصیه است. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اَللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اِغْتَمَّ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّالِمِين فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ يَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اَللّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ اَلدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ما شاءَ اَللّهُ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ اِسْمُهُ يَقُولُ بِعَقِبِهَا إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ مُوجِبَةٌ؛ شگفتم آيد از كسي كه از چهار چيز مي هراسد چرا به چهار چيز پناهنده نميشود! شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمي برد بفرموده خداي عز و جل / حسبنا الله و نعم الوكيل / خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبي است زيرا شنيدم خداي جل جلاله به دنبال آن ميفرمايد: بواسطه نعمت و فضلي كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدي به آنان نرسيد. و شگفتم در كسي كه اندوهناك است چرا پناه نمي برد به فرموده خداي عز و جل: / لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين / زيرا شنيدم خداي عز و جل به دنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مومنين را هم چنين مي رهانيم. و در شگفتم از كسي كه حيله اي در باره او به كار رفته چرا به فرموده خداي تعالي پناه نمي برد / و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد / كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است. زيرا شنيدم خداي بزرگ و پاك به دنبالش مي فرمايد خداوند او را از بديهايي كه در باره او به حيله انجام داده بودند نگه داشت. و در شگفتم از كسي كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود به فرمايش خداي تبارك و تعالي / ما شا الله لا قوه الا بالله / آنچه خدا خواست همان است و نيرويي جز به ياري خداوند نيست. زيرا شنيدم خداي عز اسمه به دنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مي بيني ولي اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد.»(1) پی نوشت: 1. من لایحضره الفقیه، ج4، ص392 و 393.  
جمع بندی پرسش: من یک دختر ۳۰ ساله ام.از زمانی که به سن تکلیف رسیدم همیشه سعی کردم نمازم را به موقع بخوانم و حجابم را رعایت کنم. اگر گناهی مرتکب می شدم سریعا توبه می کردم. از ترس اینکه به گناه نیفتم ازدواج کردم. همسرم دروغگو و ناسالم و بی ایمان بود. بعد از سه سال به سختی طلاقم را گرفتم و همچنان آزار و اذیت های او ادامه پیدا کرد. فرد دیگری وارد زندگیم شد که متاسفانه او هم به من تهمت زد و با احساساتم بازی کرد. دیگه از این زندگی خسته شدم. اطرافیانم می گویند حتما گناهی داشتی که این همه بلا می بینی! پاسخ: امیدوار هستم با عنایت خداوند متعال و تلاش خودتان بتوانید بر مشکلات زندگی فائق شوید و بهترین تصمیم و عملکرد را از خود نشان بدهید. ابتدا لازم است تفسیر و تلقی صحیحی از وضعیت زندگی و مشکلات خود داشته باشید و در قدم بعدی مبتنی بر تحلیل صحیح تصمیم درست و رفتار مناسب را از خود نشان دهید. هر پدیده و اتفاق ظاهر و باطنی دارد که ممکن است بر خلاف یکدیگر باشند. ظاهر بلاها و مصییبت ها همیشه ناخوشایند و آزار دهنده است اما باطن آنها ممکن است این گونه نباشد. مانند مصرف داروی تلخی که سلامتی و تندرستی را برای بیمار به ارمغان می آورد. بنابراین اینکه بخواهیم از بد بودن ظاهر یک اتفاق بد بودن باطن آن و یا بد بودن صاحب آن را نتیجه بگیریم کمی عجولانه و شتابزده است. باید بدانیم همه بلاها و مصیبت ها بد نیستند و همه افرادی که دچار بلا و مصیبت می شوند نیز قرار نیست بد باشند. همانطوری که بسیاری از اولیا الله در زندگی خود دچار بلا و مصیبت بوده اند. فردی را تصور کنید که به بیماری سخت و رنج آوری دچار شده است. بیماری طبعا یک اتفاق بد تلقی میشود و این سوال برای خود او یا اطرافیان شکل میگیرد که چرا به این بیماری دچار شده است؟ مقصر کیست و خداوند چرا راضی به درد کشیدن او شده؟ برای اینکه بتوان به این سوالات پاسخ داد بهتر است تمامی احتمالاتی که درباره این بیماری وجود دارد را بررسی کرد. احتمال اول این است که فرد بیمار به خاطر عدم مراقبت در زمینه بهداشت و پیشگیری دچار این بیماری شده است. بنابراین بیماری او امر ناخوشایندی است که به خاطر اشتباه خود او گریبان گیرش شده است. برخی از مشکلات ما نتیجه طبیعی انتخاب ها و تصمیم های غلطمان است. نیازی نیست ریشه آن را در قضا و قدر و .... جستجو کنیم. به عنوان مثال ممکن است یکی از دلایل شکست و سرخوردگی در روابط با دیگران زودباوری و اعتماد بیش از حد به آنها باشد. اگر در ارتباط و اعتماد به دیگران احتیاط لازم در نظر گرفته شود انتخاب ها صحیح تر و روابط پایدار تر خواهد بود. احتمال دوم این است که به صورت مستقیم در بیماری اش نقش نداشته است. مثلا به بیماری صعب العلاجی دچار شده که نمی توان گفت تغذیه نامناسب و یا سبک رفتاری خاصی باعث آن شده است. در این موارد گویا تقدیر الهی این بیماری را برای او رقم زده است. دراینجا دو احتمال مطرح میشود. احتمال اول اینکه هرچند میان بیماری او و رفتارهایش رابطه ظاهری وجود ندارد اما در عین حال  علت بیماری اش خودش می باشد. طبق آموزه های دینی میان گناه و بلا رابطه مستقیمی وجود دارد و ممکن است بیماری این فرد مستند به برخی گناهان او بوده باشد. بنا بر این فرض نیز امر ناخوشایند بیماری مستند به رفتارهای خود اوست و بیماری او از نوع بلاهای تنبیهی است. البته آنچه خداوند در این رابطه انجام داده است جز نیکی و زیبایی در حق او نیست. چراکه این بیماری را کفاره گناه او قرار داده است و به این وسیله او را پاک کرده است. احتمال بعدی این است که میان بیماری فرد و رفتارهایش هیچ نوع رابطه ای وجود ندارد و بدون کوچک ترین اشتباه و یا گناهی دچار بیماری شده است. همانند بلاهایی که برای اولیا الله و معصومین(علیهم السلام) اتفاق می افتد. در این صورت این بیماری تنها مستند به اراده و خواست الهی است و از نوع بلاهای ترفیعی است که درجه و مقام معنوی و اخروی فرد را بالا می برد و به خیر و صلاح اوست. بنابراین اگر بلا و مصیبتی به انسان برسد و منشا آن خواست و اراده مستقیم خداوند باشد قطعا به صلاح و نفع انسان است.  «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك‏؛ آنچه از نيكي ها به تو می رسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو می‏رسد، از سوى خود توست.»(1)   پی نوشت: 1. نساء، 79.
موضوع قفل شده است