با عرفان های نو ظهورچه کنیم؟

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با عرفان های نو ظهورچه کنیم؟

ادم نمی دونه با فرقه ها و عرفان های نوظهر چکار کنه . خیلیها بر اثر دعای روسای مذاهب جدید شفا پیدا کردن . به نظر شما رفتن پیش اونا کار درستیه؟؟؟

beroz;122195 نوشت:
ادم نمی دونه با فرقه ها و عرفان های نوظهر چکار کنه . خیلیها بر اثر دعای روسای مذاهب جدید شفا پیدا کردن . به نظر شما رفتن پیش اونا کار درستیه؟؟؟

سلام
بالفرض که این مطلب صحیح باشد ، اگر شفا یافتن دلیل بر کمال انسانی است پس باید همه پزشکان زحمتکش انسانهای کامل باشند . این همه آدم را ایشان شفا می دهند پس از فردا در خانه پزشکان جمع شویم و از آنها طریق سعادت دنیا و آخرت و کمال انسانی طلب کنیم .
معیار در رهبری طریق سعادت این امور نیست . معیار فعلیت کمال در آنهاست . ارتباط بالفعل با خدای متعال معیار است . تایید الهی بر رهبری طریق سعادت شخص معیار است .
این افراد کدامیک از این معیارها را دارند ؟ آیا از هرجهت انسان کاملی اند ؟ در مقام عقیده و عمل و گفتار ؟ آیا دلیلی بر ارتباط با حقیقت هستی دارند ؟ آیا تاییدی از سوی خدای متعال برای رهبری مردم بسوی خدا دارند ؟
موفق باشید

1-همه پزشکان و دکتر ها بوسیله ای ما را معالجه می کنندمثل دارو اما ان ها با نیروی عرفان به گفته ی خودشون. 2-شما چه دلیلی بر این دارین که ان ها انسان کامل نیستن؟

beroz;122231 نوشت:
-همه پزشکان و دکتر ها بوسیله ای ما را معالجه می کنندمثل دارو اما ان ها با نیروی عرفان به گفته ی خودشون. 2-شما چه دلیلی بر این دارین که ان ها انسان کامل نیستن؟

سلام
داشتن نیروهای روحی دلیل بر کمال انسانی نیست . روح انسان این ویژگی را دارد که با قرار گرفتن در شرایط خاص و با انجام اعمال ویژه نیروهایی پیدا کند . این که کاملا معروف و مشهور است و بعنوان مثال مرتاضان هندی را نام می برند . حتی روایاتی هست که در ایام ائمه ع هم چنین انسانهایی بوده اند .
شفا دادن اسباب متعددی دارد که یکی از آنها برخورداری از ولایت الهی است . کسی که ادعای عرفان و نیروی عرفانی دارد باید تمام ابعاد زندگیش روشن باشد . باید از دنیاطلبی و مال پرستی به دور باشد . باید دارای اخلاق کریمه باشد باید دارای صفت عبودیت باشد باید عقیده صحیح و عمل شایسته داشته باشد باید از شهرت و نام پرهیز داشته باشد باید از خودنمایی و ادعای عرفان پرهیز داشته باشد ووو
اگر کسی را اینچنین یافتید اورا بپذیرید وگرنه سعادت خود را به دست شیادان نسپارید
موفق باشید

واضح شد. کمال تشکر را از شما دارم

beroz;122195 نوشت:
فرقه ها و عرفان های نوظهر چکار کنه . خیلیها بر اثر دعای روسای مذاهب جدید شفا پیدا کردن . به نظر شما رفتن پیش اونا کار درستیه؟؟؟


با سلام

بیشتر مشکلات انسان از جهل و نادانی اوست انسانیکه به مساله ای جاهل است و علمی در مورد ان ندارد حیران و سرگردان در مقابل مشکل دست و پا بسته است

ولی کسی که عالم و دانا است مشکل را شناسایی می کند و راه حل را پیدا می کند

مسایل دینی هم همین طوراست
انسان زمانی که به مسایل دینی خود آگاه و به معارف و مبانی دین خود عالم است در مواجهه با چنین مشکلاتی تکلیف خود را می داند

می داند که راه همان است که اتصال به وحی دارد

می داند که خاندان وحی تنها مسیر هدایت است

می داند که اهل بیت (ع) عصمت و طهارت تنها مسیر خوشبختی اند و گشتی نجات و هر مسیری غیر از این راه گمراهی است و ظلالت

هر مکتب و آیین و هر راه و روشی به هر نام و عنوانی چه عرفان و چه معنویت و چه گروه و فرقه و ....... غیر از دین مبین اسلام گمراهی است و ظلالت

و هر راهی که به تایید ائمه معصومین در زمان حضور و ظهور و به تایید نمایندگان ایشان در زمان غیبت برسد راه حق و هدایت و قدم نهادن در ان راه واجب عقلی است

بسمه تعالی
سلام ، به نظر من رفتن پیش اونا نمی تونه کاردرستی باشه آخه این عرفان ها به شدت دنبال جذب جوانان هستند تا اونا رو از اسلام دور کنن و به وسیله ی معجزه های ساختگی و ...کاری کنند که این عرفان ها باور بشن وجوانان اون ها رو جذب کنن رفتن پیش اونا قطعا ما رو از اسلام دور خواهد کرد ............. با تشکر :Gol::Gol::Gol:

يك سوال: من همينجور دارم میشنوم : عرفان حلقه رو دستگیر کردند. عرفان حلقه چیه؟؟

beroz;138337 نوشت:
يك سوال: من همينجور دارم میشنوم : عرفان حلقه رو دستگیر کردند. عرفان حلقه چیه؟؟


با سلام و احترام

اگر شبکه‌ی شعور کیهانی را به تعبیر عرفان حلقه رحمت عام خدا، یا شعور
الاهی بدانیم مشتمل بر جنبه‌های منفی و مثبت پنداشتن آن خطایی فاحش و
سقوطی سخت در راه خداشناسی است؛ اساساً رحمت منفی یا شعور منفی در عالم
وجود ندارد، به‌خصوص آن‌گاه که به خداوند نسبت داده می‌شود.
اساسی‌ترین موضوع در عرفان حلقه، اتصال به حلقه‌های شبکه‌ی شعور کیهانی
است. بزرگ‌ترین ارمغانی که عرفان حلقه به پیروان خود می‌بخشد و مدعی است
که با این ارمغان پیروانش را در مسیر عرفان عملی قرار می‌دهد و پیش
می‌برد، همین اتصالات است.


اما شعور کیهانی چیست؟ اتصال به آن چه معنایی دارد؟ و چگونه این اتصال
افراد را در مسیر عرفان عملی قرار می‌دهد؟ این پرسش‌های اساسی برای تمامی
کسانی که فرصت تأمل روی گفته و نوشته‌های عرفان حلقه را به خودشان
می‌دهند، پیش می‌آید. در این مقاله‌ی کوتاه به بررسی این پرسش‌ها،
پاسخ‌ها و ادعاهایی که از منابع عرفان حلقه برای آن‌ها به دست می‌آید،
می‌پردازیم.

هادي;138447 نوشت:
[=tahoma][=&quot]اما شعور کیهانی چیست؟ اتصال به آن چه معنایی دارد؟ و چگونه این اتصال[/][/]
[=tahoma][=&quot]افراد را در مسیر عرفان عملی قرار می‌دهد؟ این پرسش‌های اساسی برای تمامی[/][/]
[=tahoma][=&quot]کسانی که فرصت تأمل روی گفته و نوشته‌های عرفان حلقه را به خودشان[/][/]
[=tahoma][=&quot]می‌دهند، پیش می‌آید. در این مقاله‌ی کوتاه به بررسی این پرسش‌ها،[/][/]
[=tahoma][=&quot]پاسخ‌ها و ادعاهایی که از منابع عرفان حلقه برای آن‌ها به دست می‌آید،[/][/]
[=tahoma][=&quot]می‌پردازیم.[/][/]

هادي;138447 نوشت:

متشكرم، اما مقاله کجاست؟

سلام- بزرگواران
یه مطلبی رو از جناب صدیق مطالعه می کردم که ایشون به قربه الی الله بودن عبادات اشاره کرده بودند، این حرف درسته و معتقدم که تمام کار هامون باید با نیت قرب الی الله باشه. نه فقط عبادات. (البته باید مبنای اون کار بر اساس حرف خدا باشه.)
اما یه سوال، یه بحثی بود دوستان در مورد عرفان های نو ظهور داشتند، توی این عرفان ها طوری مسائل بیان میشه که طرف فکر می کنه نه تنها راه خلاف خدا نمی ره بلکه داره هر روز به خدا نزدیک تر میشه. اول یه حرف ها و دستوراتی می دهند که افراد قبول می کنند که همه کارهاشون درسته و حرفاشون حقیقت داره و بعد مثلا شنیدم که یه جور روزه گرفتن رو یاد می دهند و افراد هم که حرفای قبلی رو باور کردند، می آیند و شروع می کنند بقیه کار ها رو انجام دادن و بعد می گویند که چون اون روزه بر شما تاثیر بیشتری داره پس این روزه از روزه شرعی بالاتر هست و اگر این روزه رو بگیرید، یه تیر دو نشونه!
حالا مثلا در اون روزه طرف می توونه وسط روز هم بخووره! اما با اون غذایی که اون ها بهش می گویند. خلاصه این طوری هم اعتقاد افراد رو ازشون می گیرند و هم اعمالشون رو دچار مشکل می کنند. جوونی که تا الان روزه می گرفته به دستور خدا، به همین راحتی می ره در یه راه دیگه و نمی فهمه داه چی کار می کنه آخرشم نمی دونیم چی میشه.

این ها رو گفتم که هم دوستان حواسشون رو جمع کنند و هم می خوام بفهمم این گروه ها و ... چرا به این راحتی فعالیت می کنند و ...؟؟؟

خواهشا بگید باید چه کرد؟؟ این جوونایی که از مسیر خارج می شوند همین آشناها و فامیل های خودمون هستند!! ناراحت کننده است! چرا اینقدر راحت... آخه؟؟
نمی خوام نام ببرم از موارد دیگه ای که همیشه 3-4 سال بعد تازه یادمون می افته که باید براش یه کاری بکنیم!! واقعا ناراحت کننده است.:Ghamgin:

ســـــــــــلام دوست عزیز :Gol:
من خودم یکی از همون کسانی هستم که 6 ترم از 8 ترم عرفان حلقه کیهانی رو رفتم و شرکت کردم.. و چیزهایی ناگفتی از اونجا دارم ..
ولــــــــــــــی یادمون نره که حق همیشه بر باطل پیروزه.. اگر چه ممکنه کمی انسان تو این راهها به عشق رسیدن به خدا حرکت کنه ولی خداوند وعده داده که هر کس واقعا در راه من قدم برداره من او رو کمک میکنم و به راه خودم هدایت خواهم کرد...

خیلی از جوانها الان آگـــــــــاه تر شدند.
ولی یادمون باشه که دوره آخر الزمان، خطوط انسانها از هم جدا میشه
یعنی کسانی رو داریم که خوبند .. ما اونها رو سفید مینامیم
کسانی هستند که متوسط هستند آنها رو خاکستری میگیم
و کسانی مشکی هستند مثل قلبشون اونها رو مشکی می نامیم

در آخر الزمان .. طیف خاکستری به دو طیف سفید و مشکی نزدیک میشند و انسانهای بسیار کمتری در این طیف باقی میمونند

و در آخــــــــــر هم عرض کنم که فکر کنم تاپیکتون برای مسائل مهدی موعود و اینها نیست ..
نمیدونم مدیریت بسیار محترم اینجا کجا رو برای این سوال شما در نظر گرفته :ok:

علل گرایش به عرفانهای نو ظهور

دین و دینداری یکی از قدیمی ترین پدیده های اجتماعی و از نیرومندترین و پایدارترین نهادهای زندگی اجتماعی انسان در طول تاریخ بوده است. توجه و باور به جهانی فراتر از این جهان مادّی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن جهان، یکی از ارکان اساسی دینداری انسانها به شمار می رود. این اعتقاد و روشهای دستیابی به آن ارتباط در فرهنگهای مختلف و در ادیان گوناگونی که در طول تاریخ ظهور کرده اند به اشکال بسیار متنوعی بیان و ابراز شده است. هر یک از آن ادیان، اعتقادات خود را برحق شمرده و داعیه به سعادت رساندن بشر را داشته است و به تبع آن، ادیان دیگر را لااقل ناقص تلقّی و در بدترین حالت، انحرافی و الحادی قلمداد کرده و با آن به جنگ و ستیز پرداخته است.

این حقیقتی است که الان شبه عرفانها در جامعه در میان جوانان وجود دارد و روز به روز رو به افزایش است، به خاطر اینکه مطالبات جوانان افزایش پیدا کرده و ارتباط آنها با جهان غرب باعث شده که انتظارات شان از محیط بالاتر برود و در عین حال اگر احساس کنند امکانات لازم برای پاسخگویی را ندارند، به امور ماورایی که بخشی می تواند اصل باشد و برخی غیر اصل، روی بیاورند.

همسو بودن این معنویتهای نوظهور با لذت طلبی انسان امروزی، که لذت و شادی را در همه ابعاد زندگی، حتی معنویت جستجو می کند، می تواند یکی دیگر از علل گرایش به این عرفانها معرفی گردد.

در معنویات صحبت از شادی، معنا، زندگی، عشق، خدا، آرامش، روح و ... است اما هیچ كدام به معنای حقیقی و عظیمی كه دارند نمی‌رسند، این معانی سطحی و حداقلی كه معنویت‌های نوظهور ارائه می‌دهند، به راستی اسراف در میراث معنوی بشر است.

به عبارت دیگر ریشه های گرایش به معنویتهای نو ظهور را، میتوان در راحت طلبی انسان، و میل به لذات، پیدا کرد، چون انسانها ذاتا راحت طلب بوده و دوست دارند که در هر کاری ساده ترین راه را انتخاب کنند.

مخصوصا امروزه که مردم میخواهند از همه ارکان و بخشهای زندگی لذت ببرند از دین و معنویت هم انتظار لذت را دارند، به همین دلیل است که می بینیم به سراغ برخی از این شبه عرفانها رفته تا به این نیاز خود دست یابند.

آنچه غالب عرفانهای نوظهور برای آن تبلیغ می کنند رساندن مخاطبان خود به لذت و خوشی است و این همان است که بشر امروز به دنبال بدست آوردن آن است.

دالای لاما _ رهبر در قید حیات بودائیان _ شادی را هدف زندگی معرفی می کند و بزرگ ترین آرزوی خود را خوراکی خوب و خوابی راحت اعلام می کند. (دالایی لاما، زندگی در راهی بهتر، ترجمه فرامرز جواهری نیا، ص 155)

جان ما تشنه سرور است و آن، یکی از نام های خداست. سرور در لغت از ریشه سرّ و به معنای شادی نهفته در درون و عمیقی است که از نهان گاه جانی آدمی سر می کشد و فراتر از همه عوامل رنج و شادی روح انسان را به معدن سرور و شادی نامتناهی پیوند می زند. (جریان شناسی انتقادی عرفانهای نو ظهور، حمید رضا مظاهری سیف، ص 52)

در دین ما برای رسیدن به مقامات و معنویات، نیازی به روی گرداندن از دنیا و ترک لذات آن نیست، بلکه میتوان از دنیا به مقامات عرفانی رسید، همانگونه که رسول گرامی اسلام در خطاب به مردم مدینه فرمودند: چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و ارتباط با همسرانشان اجتناب می کنند، همانا من خودم هم گوشت می خورم و هم بوی خوش استعمال می کنم و هم با همسرانم ارتباط دارم، و هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست. (الفروع من الکافی، کلینی، کتاب النکاح، حدیث 5، ص 496 )

حتی میتوان گفت که گاهی چنان از لذت و شادی سخن به میان می آورند که مخاطبان خود را از اصل عملی که مرتکب شده غافل کرده و تمام معنای زندگی را در لذت و شادی خلاصه کرده و آن را داروی هر دردی معرفی میکنند.

در همین راستا می توان به این مطلب اشاره کنیم که، افرادی برای سرپوش گذاشتن بر خیلی از عقده های شخصی بوجود آمده در دوران مختلف زندگی، به سراغ این عرفانها و معنویتهای نوظهور میروند، برای مثال پسر و یا دختری که در جامعه امروز برای عقب نیفتادن از رفقای خود، به سمت و سوی دوستیهای ناسالم می رود، و با وجود عدم میل باطنی خود و فشار خانواده دست به بعضی از کارها میزند، دچار عقده ای میشود که برای درمان آن در دین مبین اسلام سفارشاتی شده است، اما از آنجایی که به طرف دین ناب رفتن برایش سخت جلوه میکند، آن هم به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و لازم در مورد دین، برای خلاصی خود از تبعات عقده هایش، به سراغ برخی از معنویتهای نوظهور که در راستای اعمال نادرست او می باشد می رود، و در آخر هم بیشتر از اول پشیمان و سرخورده می شود.

او در واقع با این کار می خواهد عذاب وجدان خود را کم کند، و به خود بباوراند که کارهایش ضد خدا نیست و خدا از او ناراضی نبوده و این مسأله را در زیر پرچم این معنویتها جستجو میکند، و برای رسیدن به آرامشی خیالی و مملو از توهم که همراه با لذت معرفی شده است تن به دستورات این معنویتهای ناسالم می دهد.

غافل از اینکه شکستن شیشه و خود را به بیراهه زدن، گناه انسان را کم نمی کند، بلکه انجام اشتباه و سعی در پوشاندن آن با اشتباهی دیگر، فقط انسان را بیشتر در مرداب فرو می برد، بحث توبه و بازگشت به دامان دین میتواند کمک بسزایی به این افراد نماید.

--------------------------------------------------------------------------------

داریوش عشقی – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان

تواب-110;138461 نوشت:
خواهشا بگید باید چه کرد؟؟ این جوونایی که از مسیر خارج می شوند همین آشناها و فامیل های خودمون هستند!! ناراحت کننده است! چرا اینقدر راحت... آخه؟؟
نمی خوام نام ببرم از موارد دیگه ای که همیشه 3-4 سال بعد تازه یادمون می افته که باید براش یه کاری بکنیم!! واقعا ناراحت کننده است.:ghamgin:

تواب-110;138461 نوشت:

باید اطلاع رسانی کرد. به نظرم به خاطر اطلاع رسانی بسیار بسیار ضعیف جوو نا تو ی دام انها گرفتار میشن. باید اطلاع رسانی کرد

گلشن;138470 نوشت:
به عبارت دیگر ریشه های گرایش به معنویتهای نو ظهور را، میتوان در راحت طلبی انسان، و میل به لذات، پیدا کرد، چون انسانها ذاتا راحت طلب بوده و دوست دارند که در هر کاری ساده ترین راه را انتخاب کنند.

سلام-
یه بار همه حرفم رو تایپ کردم و فرستادم اما صفحه دچار مشکل شد و همش پاک شد.
ببینین من با اینکه ریشه این عرفان ها راحت طلبی باشه خیلی موافق نیستم. اتفاقا خیلی از کار هاشون هم سخته. اما کسی که حرفهای قبلی اون عارف!! رو قبول کرده، دیگه تابعش می شه. منخودم کسی رو می شناسم که اولاش با دیده تردید نگاه می کرد و سر کلاس ها می رفت، بعد یواش یواش شروع کرد به تجرای حرای اونا ، چند تاش درست در اوومد. حالا دیگه حرف هیچ کسی رو الا اون عارف!! گوش نمی ده. حتی اعتقاد های خودش رو هم دیگه قبول نداره و حتی مسخره می کنه.

حداقل بگید وقتی با این افراد مواجه میشیم باید چه کرد؟؟

beroz;138478 نوشت:
باید اطلاع رسانی کرد

سلام- دوست عزیز.
یکی بگه این اطلاع رسانی یعنی چی؟ آخه چرا همیشه صبر می کنیم یه چیزی همه گیر بشه و بعد تازه کاسه چه کنم چه کنم می گیریم دستمون. دوستان این مسائل و موارد مشابه اون داره سر جوونا دوست ها و فک و فامیل های خودمون می آد.

نمی توونم نام ببرم. اما یه ککم فکر کنید می بینید که موارد مشابه وجود داشته که یه موضوعی مثلا برای چند سال کلی فعالیت می کنه و کلی جوون رو به سمت خودش می کشونه، بعد از یه مدت تازه یادمون می افته، راستی برای این موارد باید چی کار کنیم!!1 به خدا درد آوره.

امشب یه جایی بودیم، یکی از همین آدمایی که در آتش این عرفان ها داشت می سوخت اما متوجه نبود و نمی دونست که چی رو دارند ازش می گیرند و گرفتند و جاش چی بهش دادند رو از نزدیک دیدم. درد آوره! درد آور!!:Ghamgin: سر اذان از شدت ناراختی نتوونستم افطار کنم.:Ghamgin: در پست های بالا توضیح دادم که چطور برخورد می کنند.

خدا کمک همون کنه در این وضعیت و شرایط آخر الزمان- که نگه داشتن دین، مانند نگه داشتن آتش در کف دسته. (مذمون حدیث)

چه کار باید کرد؟ لطفا راهنمایی کنید.

ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه

شعور کیهانی

از دیدگاه عرفان حلقه، شعور کیهانی هوشمندی نهفته در جهان مادی است. به
این معنا که اگر از منظر فیزیک کوآنتوم جهان مادی به واقع انرژی است، از
منظر عرفان حلقه جهان مادی از شعور آفریده شده و حقیقتاً شعور است.

«جهان هستی مادی از شعور آفریده شده و تمامی اجزا و ذرات آن شعور هستند.»
(انسان از منظری دیگر.ص69) با این وصف شعور کیهانی حقیقتی متعالی نیست،
بلکه جوهره‌ی اصلی این جهان است که تمامی جهان مادی از آن درست شده است.
شعور کیهانی در حقیقت میلی درونی است که هر ذره را به رقص و حرکت وادار
می‌کند؛ (انسان از منظری دیگر.ص59) و حقیقتی را که به صورت ماده به نظر
ما می‌رسد، پویا می‌سازد.

تبیینی که از خداشناسی و راه خداشناسی در عرفان حلقه وجود دارد این است:
«عرفان کیهانی (حلقه)، شعور الاهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده، از
این راه وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات می‌رساند و در
واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی می‌گردد.» (عرفان کیهانی
(حلقه).ص71، نیز انسان از منظری دیگر.ص94)

این تبیین از خداشناسی بسیار ناقص و در راه خداشناسی ناکام کننده است.
بسیاری از مادی‌گرایان که منکر وجود خدا هستند، شعور کیهانی را
می‌‌پذیرند و معتقدند که ماده خود، هوشمند است و اگر در عالم نظم و
تدبیری دیده می‌شود، سرچشمه‌ای فراتر از همین عالم مادی ندارد. تئوری
شعورمندی عالم در سده‌های اخیر از سوی کسانی بازتولید و مطرح شده که منبع
هوشمندی فراتر از طبیعت را نفی می‌کنند و برای توجیه تدبیر و حکمتی که در
جهان جاری است، به خود مختار بودن و شعورمندی ماده، معتقد شده‌اند.

بنابراین کسی که خداوند را نشناخته باشد، با تبیین‌هایی که در عرفان حلقه
وجود دارد در خدانشناسی خود ثابت قدم می‌شود، نه این‌که به خداشناسی
برسد، هر چقدر هم که شعور کیهانی در عمل بیش‌تر اثر بگذارد، در افراد
بی‌ایمان به خدا، ایمان به شعور هستی مادی بیش‌تر می‌شود، نه ایمان به
الله تبارک و تعالی.

استفاده از تعابیری مثل این‌که شعور کیهانی «یدالله» و «حبل‌الله» است،
موجب معرفت خداوند، ایمان به او یا تقویت باور نمی‌شود. انسان می‌تواند
با معرفت عقلانی و سپس برافروختن آتش عشق الاهی به سوی او برود. معرفت
عقلانی که منطق روشن، برهان محکم و توصیف درست از اسما و صفات الاهی را
می‌خواهد. شناخت، مقدمه‌ی عشق است، کسی که با قلب پاک او را بشناسد، عشق
به او را تجربه خواهد کرد و عشق الاهی وجودش را فرا خواهد گرفت

براهین خرد پسند و یا دست کم اقنای عقلی در مورد معرفت خداوند می‌تواند
بسیاری از آشفتگی‌های ذهنی را در راه معرفت به سامان آورد، اما در عرفان
حلقه از این ظرفیت استفاده نمی‌شود. زمینه‌سازی برای کشف و شهود و چشیدن
عشق الاهی در هیچ یک از تعالیم عرفان عملی حلقه دیده نمی‌شود. تنها یک
اتصال است که قرار است درهای معرفت را بگشاید و بدون عمل، عرفان عملی را
به ارمغان آورد.

عرفان حلقه همه‌ی راه‌های معرفت و عشق الاهی را بسته است. نه با منطق و
عقل عبودیت کاری دارد و نه از توصیف صفات الاهی چنان‌که در قرآن کریم و
سایر کتاب‌های آسمانی آمده، بهره می برد. نسبت به دین‌داری و بی‌دینی،
پرهیزکاری و خیانت‌کاری، پاکی و ناپاکی هم بی‌تفاوت است، (انسان از منظری
دیگر. ص15، عرفان کیهانی.ص102) پس چگونه می تواند خداشناسی را محقق کند؟

هادي;138620 نوشت:
تبیینی که از خداشناسی و راه خداشناسی در عرفان حلقه وجود دارد این است: «عرفان کیهانی (حلقه)، شعور الاهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده، از این راه وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات می‌رساند و در واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی می‌گردد.»

سلام- جناب هادی
تشکر از مطلبی که گذاشتید. اما من متوجه نشدم، خصوصا این بخش رو.
لطفا این تضادی که می فرمایید با خداشناسی قرآنی دارد رو یه مقدار بیشتر توضیح بدید. متشکرم

ضمنا مجددا می پرسم که در برابر افرادی که این تفکر رو قبول کردند باید چه کنیم؟؟

بسیاری از مادی‌گرایان که منکر وجود خدا هستند، شعور کیهانی را
می‌‌پذیرند و معتقدند که ماده خود، هوشمند است و اگر در عالم نظم و
تدبیری دیده می‌شود، سرچشمه‌ای فراتر از همین عالم مادی ندارد.
خداشناسی فرعی بر شناخت و پیوند با شعور کیهانی
تکیه گاه عرفان حلقه، شعور کیهانی است و خداوند طفیل بحث از شعور کیهانی
مورد اشاره قرار می‌گیرد. «همه‌ی انسان‌ها می‌توانند در هوشمندی و شعور
حاکم بر جهان هستی به توافق و اشتراک نظر رسیده، پس از آزمایش و اثبات
آن، به صاحب این هوشمندی که خداوند می‌باشد، برسند.» (عرفان کیهانی.ص58)

در این مجموعه از اصول و آموزه‌ها، ناشناختنی پنداشتن خداوند به کمک
جایگزینی شعور کیهانی و کنار گذاشتن، کم‌رنگ کردن معرفت خدا و عشق به او
آمده است و به این ترتیب تمام تکیه‌ی این عرفان از خداوند به شعور کیهانی
که شعور هستی مادی است، منتقل و محدود می‌شود.

«انسان نمی‌تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او
نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان می‌شود و انسان معشوق می‌باشد و مشمول
عشق الهی و انسان می‌تواند فقط عاشق تجلیات الاهی، یعنی مظاهر جهان هستی
شود.» (عرفان کیهانی.ص124) و «تجلیات الاهی = شعور کیهانی» (عرفان
کیهانی.ص63)

بنابراین انسان تنها می‌تواند هوشمندی هستی مادی را بشناسد و به آن عشق
بورزد. این شالوده‌ی غیر الاهی که به لحاظ روشی بر روی یافتن قدرت
درمانگری به عنوان راه خداشناسی تکیه می‌کند، در مقام هدف‌گذاری کاملاً
از خداوند دور شده و این طور بیان می‌دارد که:

«درمانگری، به عنوان یک روش تجربی برای درک عرفانی موضوع کمال، در راه
رسیدن به اهداف زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد: - شناسایی و آشنایی عملی
با هوشمندی حاکم بر جهان هستی (شعور الهی) – رهایی از گرفتاری در خویشتن
– خدمت به خلق و انجام عبادت عملی – شناختن گنج درون و توانایی‌های
ماورایی – انسان‌شناسی (به عنوان بخشی از خودشناسی) – حرکت در جهت نزدیکی
به دیگران و فراهم نمودن امکان وحدت.» (عرفان کیهانی.ص106و107)

در این اصل از اساس‌نامه‌ی حلقه که به هدف‌گذاری مربوط می‌شود، محوریّت
هوشمندی هستی مادی یا شعور کیهانی به صورت انحصار اهداف در گرایش به
قدرت‌های ماورایی، استفاده‌ی عملی از قدرت هوشمندی کیهانی و نزدیکی
انسان‌ها به هم بروز پیدا کرده است. نکته‌ی مهم و قابل توجه در این اهداف
این است که هیچ نامی از خداوند برده نمی‌شود و قدرت شعور کیهانی نقش اصلی
را در آن پیدا کرده است.

با این‌که این اهداف نوعی خود مداری و انسان محوری را به نمایش می‌گذارد،
اما تحلیل این اهداف در بافت کلی اصول و آموزه‌های عرفان حلقه، محوریت
شعور کیهانی را نشان می‌دهد. تکیه به شعور کیهانی به جای تکیه به خداوند،
مبانی انسان شناسی حلقه را تحت تأثیر قرار داده است. از نظر آن‌ها انسان
فراتر از وجود شخصی خود در بستر هستی مادی، شعور و انرژی کیهانی تعریف
می‌شود.

«فرا کل نگری، نگرشی است نسبت به انسان که در آن انسان به عظمت و وسعت
جهان هستی دیده می‌شود. در این دیدگاه، انسان متشکل است از کالبدهای
مختلف، مبدل‌های انرژی، کانال‌های انرژی، حوزه‌های انرژی، شعور سلولی،
فرکانس ملکولی و... و بی‌نهایت اجزای متشکل ناشناخته‌ی دیگر» (عرفان
کیهانی.ص109)

در این تعریف جنبه‌های متعالی و روحانی انسان به عنوان ملاک خلیفه‌ی
الاهی بر روی زمین، به هیچ وجه ملاحظه نشده و تنها بعد مادی او در قالب
سلول، مولکول، کانال‌ها، فرکانس‌های انرژی و شعور سلولی مورد توجه قرار
گرفته است.

تواب-110;138669 نوشت:
سلام- جناب هادی
تشکر از مطلبی که گذاشتید. اما من متوجه نشدم، خصوصا این بخش رو.
لطفا این تضادی که می فرمایید با خداشناسی قرآنی دارد رو یه مقدار بیشتر توضیح بدید. متشکرم

ضمنا مجددا می پرسم که در برابر افرادی که این تفکر رو قبول کردند باید چه کنیم؟؟

با سلام و احترام
مطالب فوق قسمتی از مقاله ای است که حقیر در روزنامه کیهان مورخ 22/1/90 منتشر کردم.شما می توانید این افراد را به موسسه بهداشت معنوی تنها موسسه تخصصی نقد معنویت های نوگرا در کشور ارجاع دهید. این موسسه حوزوی دارای وب سایت behdashtemanavi. com بوده و هم اکنون کارشناسان آن در نمایشگاه قرآن و نیز بعضی از ایستگاه های مترو تهران مستقرند.
البته مجموعه مقالات مفیدی در این باره بر روی وب سایت قرار دارد.

تواب-110;138669 نوشت:
سلام-
ضمنا مجددا می پرسم که در برابر افرادی که این تفکر رو قبول کردند باید چه کنیم؟؟

با سلام بزرگوار:Gol:

اولاً چنانکه جناب هادی اشاره فرمودند باید اعتقادت خودتان را هم از لحاظ علمی و معرفتی بر مبانی عقلی و نقلی دین مبین اسلام و هم از لحاظ عملی چنانکه در دستورات شریعت حقه اسلام آمده تقویت کنید. بهترین راه آن استحکام بخشی به عمل به شریعت است چنانکه اکثر بزرگان دین و اصحاب معرفت بر آن طریق بوده اند.

ثانیاً در مواجهه با افرادی که این تفکر را پذیرفته اند، مهمترین انحرافات و فساد و فحشایی که بر عقاید این فرقه حاکم شده را گوشزد کنید اینکه:

یکی از اصول عرفان کیهانی یا حلقه جواز عدم اعتقاد به هیچ دین و مکتبی است، یعنی فرد صرف نظر از هرگونه اعتقاد حتی عدم اعتقاد و ایمان به خدای واحد می تواند از شبکه شعور الهی استفاده کند. به عبارت روشنتر این راه میانبری است که فرد حتی بدون انجام واجبات به وصال خدای می رساند و او را از لطف خدا سرشار می کند امّا این خدای عرفان کیهانی نه آن خدای است که ما می پرستیم بلکه خدایی است که نه محرم نا محرم دارد، نه ایمان به امام و پیامبر و نه دین و مذهب.

در واقع راه و طریقت این فرقه، میانبری است بسوی پرتگاه مرگ، مرگ معنوی که به مخاطبش یقین می رساند که وجوب واجبات برای هزاره حاضر قدیمی است و کهنه پس مخاطبش را ناگزیر می سازد تا با درک این مطلب برای خود و اجبات دیگری را مانند شفای دیگر مریضان، نشستن چندین ساعته به صورت ریلکسیشن، قرار گرفتن در هرم جمع مرید و.. را برای خود واجب کند.

مهمترین اشکال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر پوستی با دین،و اعتقادات مردم است.غیر وحیانی دانستن قران، اهانت به رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله با عنوان تناقض گویی ،غیر معصوم خواندن ائمه اطهار صلوات الله علیهم، شرک دانشتن زیارت قبور ائمه اطهار، تمسخر رجعت و مهدویت، تمجید از شیطان رجیم و موحد خواندن این ملعون رجیم، ادعای خروج جن از درون مردم، ترویج زیرکانه تناسخ، نفی برخی از مسلمات مانند ادعای وجود نداشتن حضرت عزرائیل ،لمس و تماس غیر شرعی با بدن زنان نامحرم به بهانه درمان عرفانی و دهه ها انحراف دیگر.

مروج این اندیشه به صورت عمد اول قرآن را زیر سؤال می‌برد اعتقاد دارد قرآن ناقص است و نوشته پیامبر است بعد با اعضاء شبکه که هرمی است طرح می‌کنند که باید ناقص بودن قرآن را در جامعه بنشانیم تا بتوانیم حرف‌های خود را اثبات کنیم. مرحله بعدی زیر سؤال بردن ائمه است، چون ستون تشیّع است؛ لذا سعی می‌کند آن را بکوبد در سخنانش زیارت ائمه را شرکت می‌داند. زیارت قبور را کثرت‌گرایی می‌داند. مهدویت را می‌کوبد. امام زمان(عج) را مسخره می‌کند و می‌گوید منجی عقل است. بعد جایگزین برای عقل می‌گذارد که جایگزین خودش است.

بعلاوه اینکه فرقه حلقه به دنبال زدن چهارچوب‌های اصلی دین ماست. کسانی که وارد این فرقه شدند بی‌موالات شدند. دختران مذهبی که وارد این فرقه‌ها شدند الان حجاب ندارند. برخی از بچه ‌مذهبی‌ها که از شاگردان برخی عرفا بوده‌اند وقتی وارداین فرقه شدند کم‌کم منحرف شدند. اندیشه‌های این فرقه، اندیشه‌های التقاطی برگرفته از مسیحیت است.

موفق باشید ...:Gol:

سلام علیکم و رحمه الله
جناب صدیق بابت اینکه وقت گذاشتید، تشکر خالصانه مرا پذیرا باشید.
صحبت هایتان گویا بود اما فقط ترس و نگرانی بنده را در مورد آن فردی که مطرح کرده بودم، بیشتر کرد.
شما می فرمایید، در مورد این فساد ها با فرد صحبت شود، اما طبق فرموده جنابعالی، متاسفانه این افراد یکی از مقدماتی ترین مواردی که یاد می گیرند، نفی مذهب و افراد مذهبیست. پس چگونه می توان وارد مباحثه شد؟؟
ضمنا طبق مطالعات بنده و توضیحات اساتید محترم، این گروه ابتدا با عنوان عرفان اسلامی وارد عمل می شوند. و در ابتدا این عرفان را فرا علم معرفی می کنند و می گویند که با عقل و استدلال عقلانی نباید با آن وارد بحث شد. زیرا این یک فرا علم!! است نه علم.
مستاصل شده ام...
ممنون می شم اگر بازم لطف بفرمایید و در مورد نحوه ارتباط گیری با این افراد که البته کار بسی مشکلیست، حقیر را راهنمایی بفرمایید.

سوال دوم بنده این است که آیا مرکزی برای پیگیری و شناسایی این مراکز که به اشاعه این تفکرات می پردازند وجود ندارد؟؟

با سپاس

با سلام و احترام. شما می توانید اعضای این فرقه را در شهرهایی مثل تهران بیابید که بعضا عده ای از آنها از این فرقه برگشته اند.
اصولا مباحث عقلی در حلقه از عمق برخوردار نیستٰ و بعضی از مباحث نه تنها فرا علم نیست حتی علمی هم نیست. مراکز در کشور به رصد این جریان ها می پردازند. شما می توانید برای بررسی مبانی این فرقه با تلفکس ۰۲۵۱-۷۸۳۵۸۲۴ متعلق به موسسه بهداشت معنوی و یا ایمیل
ارتباط برقرارکنید.

تواب-110;139855 نوشت:
ضمنا طبق مطالعات بنده و توضیحات اساتید محترم، این گروه ابتدا با عنوان عرفان اسلامی وارد عمل می شوند. و در ابتدا این عرفان را فرا علم معرفی می کنند و می گویند که با عقل و استدلال عقلانی نباید با آن وارد بحث شد. زیرا این یک فرا علم!! است نه علم. مستاصل شده ام... ممنون می شم اگر بازم لطف بفرمایید و در مورد نحوه ارتباط گیری با این افراد که البته کار بسی مشکلیست، حقیر را راهنمایی بفرمایید. سوال دوم بنده این است که آیا مرکزی برای پیگیری و شناسایی این مراکز که به اشاعه این تفکرات می پردازند وجود ندارد؟؟

سلام
اگر کسی ادعا کرد که چیزی فرا علم است باید به او گفته شود از کجا معلوم که فرا علم است ؟ با چه مبنایی بدانیم فرا علم است ؟ این سوال برای یافتن مبانی مشترک جهت گفتگوست .
به نظر من هر کسی هر ادعایی دارد باید آن ادعا با عقل و دلیل عقلی قابل بررسی و نقد باشد وگرنه خارج از دایره انسانی است چون زبان مشترک انسانها زبان عقل است . این مطلب هم مبنایی برای فرو ریختن ادعای این افراد محسوب می شود .
موفق باشید
موضوع قفل شده است