جمع بندی با شوهر کمال گرایی که کار نمی کند چگونه رفتار کنم؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با شوهر کمال گرایی که کار نمی کند چگونه رفتار کنم؟
سلام . من و همسرم دانشجو بودیم که ازدواج کردیم.ایشون بیانی بسیار شیوا و رسا دارن و طوری از برنامه های آینده زندگیشون گفتن و از مسئولیتهای فراوانی که توی دانشگاه بر عهده گرفتن که دیگه من هیچ نگرانی ای از بابت شغلشون نداشتم. البته دلیل اصلیش این بود که رشته شون بود که برای این رشته بازار کار خوبی هست و دلیل دومش همین برنامه داشتن و انگیزه و مسئولیت پذیری. ازدواج کردیم و زندگی رو شروع کردیم پدر مادرها شرط کردند که تا زمانی که کار پیدا کنیم، از نظر مالی ساپورتمون کنن.درس ایشون با یکسال تاخیر به پایان رسید و در این مدت طولانی هرماه پدر و مادرامون  به حسابمون مقداری پول واریز می کردند تا گذران زندگی کنیم. من آدمی هستم که اصلا برام مهم نیست که بگن چه کاری در شانم هست یا نیست ، اگه نیاز مالی داشته باشم انجام میدم و شخصیتم طوریه که به هیچوجه دوست ندارم از کس دیگه ای پول بگیرم. حتی دوران قبل ازدواج هم سختی می کشیدم ولی از پدرم پول نمیخواستم. و همین فکر رو هم درباره همسرم میکردم. تا زمانی که درسشون کم کم داشت تموم میشد ، وقتشون ازاد تر شده بود و میتونستن همزمان کار هم بکنن. بنابراین برای اولین بار بعد از ۲ سال زندگی ، تصمیم گرفتیم تا وارد یه کاری بشه. قبلش فکر هزار جور کار کرده بودیم ولی شروع نه. من با یه کار اینترنتی خیلی ساده و بدون سرمایه و فقط کار کردن توی اوقات فراغتم،حین تحصیل طی ۳ ماه تونستم مبلغ بسیار خوبی دربیارم . من در مورد همسرم فکر می کردم که میشه یه همچین کاری انجام داد و بعد یه مدت فکر بازار یابی به سرش زد با توجه به توانایی که داره و رفت سراغش... ولی هیچ کاری رو نتونست شروع کنه. البته نخواست و تنبلی کرد و با اراده دنبالشون نرفت.... من کم کم داشتم به این مساله شک میکردم که ایشون اصلا اهل کار نیست. حالا گفتم شاید الان درس داره و نمیتونه کاملا فکرش رو روش بذاره. به هرحال زیاد احساس عدم امتیت از لحاظ شغلی نمیکردم.چون میدونستم حتی کار آزاد هم پیدا نکنه، کاری که دانشگاه رشته اش رو خونده انجام میده و حداقل ماهی ۲ تومن داریم. امسال درسش تموم شد و قبل از تموم شدنش هم بازم به فکر کار بود. در رشته ای که من درس میخونم بازر کار خوبی داره برای اینکه یه کار مرتبط و ابرومندانه و مربوط به توانایی هاش پیدا کنه و واردش بشه معرفیش کردم به یکی از اساتید دانشکده و گفتم که ازش کمک بگیر تا وارد بازار بشی. اما اتفاقی که افتاد این بود که شوهرم حین تموم شدن درسش به شدددددت تنبل شد و فقط میخورد و میخوابید و با گوشی بازی میکرد و فیلم میدید و ... و اصلا جدی پیگیر حرف استاد و جبران زحمتاشون نشد. یعنی بهش خیلی فکر میکرد ولی در عمل هیچ کاری نمیکرد. من متوجه شدم که این مرد اصلا اهل کار نیست و حس خیلی بدی داشت وقتی فکر میکردم که چقدر خام حرفاش شدم. خلاصه با نرفتن و پیگیری نکردن کار دانشکده، آبروی من پیش استادم رفت و اونها هم فهمیدن که چقدر شوهر بی اراده ای دارم و قول هایی بهشون داده بود عمل نکرده بود و من هرروز تو دانشکده چشم تو چشم میشدم و از خجالت آب میشدم. همسرم رفته رفته بی غیرت تر و بی رگ تر شد. همزمان با همین ، فکر هاش روز به روز بزرگ تر میشد و اراده اش برای شروع کار کمتر. یه روز فکر میکرد که چندین میلیارد سرمایه جذب کنه از یه سرمایه گذار و وارد کار فروش تجهیزات بشه و بعدش نمیدونم واردات انجام بده و بعدش اصلا تولید کننده وسایلی بشه که توی ایران تولید نمیشن. یه روز فکر میکرد که پول میلیاردی جذب کنه و یه مرکز پزشکی بزنه . یه روز فکر میکرد که بره تو فلان کار بزرگ و ... و جالب اینجاست که اوایل میرفت دنبال همشون. ولی به دلیل اینکه اراده نداشت، آبروی خودش رو هم پیش اونا میبرد که اکثرا هم آشنا بودن. اینجا لازمه بگم که ایشون پدر کم اراده ای دارن که به هیچ وجه اهل کار نیستن و الان که بازنشسته شدن راضیه مادر شوهرم با وضع مریضیش بره کار کنه ولی خودش بشینه توی خونه و کار نکنه. و پدر بزرگشون هم همینطور بودن طوری که در اوج جوانی بچه هاش(پدر شوهرم اینا) کار میگردن و تقدیمش میکردن . و همسرم از خانواده اییه که هرکار اقتصادی ای کردن به شدت شکست خورده گاهی چون راه و چاه کار رو بلد نبودن و در بعضی مواقع بدشانسی اوردن. در مقابل پدر من هرکاری رو کرده توش موفق شده و درامد نسبتا خوب و شغل موفقی داره. حالا شوهرم هرکاری رو که انجام میده یه ذهنیت باخت از کار داره. و کار شروع نشده فکر میکنه که حتما شکست میخوره مثل خانوادش.  حالا من تنها امیدم به این بود که مدرکش بیاد ، میره کار خودش رو که بازر نسبتا خوبی هم داره انجام میده. که اونم یه شب گفت که ببین من اصلا برای این شغل ساخته نشدم من بزرگ تر از این حرفها هستم و این کارها برای من خوب نیست و من هدر میرم. و هرچقدر حرف زدیم غد تر شد و مغرور تر شد .من تازه متوجه شدم که ایشون اصلا خیلی از کارها رو انجام نمیداد به دلیل اینکه حس میکرد در شانش نیست ولی این رو به روش نمیاورد تا وقتی که این مسائل پیش اومد.(با اینکه فردی مذهبیه) الان من با شوهری که همه زندگی و طول تحصیلش رو داره به فنا میده و اراده شروع هیچ کاری رو هم نداره چیکار کنم؟ چطور باهاش رفتار کنم؟ خسته شدم از بس بقیه پول زندگیمون رو دادن و میترسم که شوهرم حتی به این وضعیت بخور و بخواب عادت کرده باشه و خوش گذشته باشه بهش و آدم کاری ای نشه و بعدها من مجبور شم بیشتر کار کنم در حالی که من اصلا برنامه ام این نیست و میخوام بچه ام یا بچه هام رو خوب تربیت کنم و براشون وقت بذارم. ایشون معتقده روزی بچه رو خدا میده!!! و ایشون باید روی مبل لم بدن تا خدا روزی رو برسونه!!!
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد شفیق
من و همسرم دانشجو بودیم که ازدواج کردیم.ایشون بیانی بسیار شیوا و رسا دارن و طوری از برنامه های آینده زندگیشون گفتن و از مسئولیتهای فراوانی که توی دانشگاه بر عهده گرفتن که دیگه من هیچ نگرانی ای از بابت شغلشون نداشتم. البته دلیل اصلیش این بود که رشته شون علوم پزشکی هست و برای این رشته دائما کار هست و دلیل دومش همین برنامه داشتن و انگیزه و مسئولیت پذیری.  
هوالمحبوب با سلام و احترام به شما خواهر گرامی: شرایطی که از زندگی خود و حالات روحی تان برای ما ترسیم کرده اید نشان دهنده این مطلب است که حال و اوضاع خوب و رضایت بخشی ندارید و با توجه به اینکه باردار هستید و روحیه تان حساس تر هم شده است، غمگینی تان مضاعف گشته.  تمايل نداشتن برخي مردان به اشتغال دلایل متعددی می تواند داشته باشد. - احساس مسئولیت پایین:  مسئولیت پذیری نشانه بلوغ فکری است. - کاملگرایی: - فرار از سختی ها: خودتان بحث کاملگرایی را مطرح کرده اید که با توجه به مطالبی که از همسرتان گفته اید احتمال آن بالاست. شاید فرار از سختی ها هم باشد به دلیل اینکه سابقه خانوادگی آنان به این شکل بوده است که در کارهایشان شکست را تجربه کرده اند، می ترسند مبادا ایشان هم شکست بخورند و همین مسئله باعث می شود تصمیماتشان را عملی نکنند. اين نوع رفتار در مردان، معمولا يک خصلت شخصيتي است. يعني اگر شخصيت اين افراد در خانواده شان بررسي شود، همان طور که خودتان گفتید پدر و پدر بزرگشان هم اینگونه بوده اند و به همین سبک زندگی می کردند. اين افراد براي حل مشکل شان به روان درماني يا روان کاوي نياز دارند که گاهي تا يک سال هم زمان مي برد.
راهکارهایی که به نظر می رسد برای این مسئله شما مناسب باشد در ادامه بیان خواهد شد: - صبر فعالانه داشته باشید یعنی در مرحله اول با این موضوع کنار بیایید و بگذارید زمان بگذرد و بعد دنبال روش علمی و منطقی باشید. - گاهی اوقات دلیل پی گیر نبودن مردان برای کار کردن ممکن است این باشد که کار نکردنش مشکلی در زندگی ایجاد نکرده است به دلیل اینکه همسرش بسیار مسئولیت پذیر است و همه کارها را انجام می دهد و یا از جایی هزینه های زندگی اش تأمین می گردد شاید خوب باشد از خانواده ها بخواهید به صورت پله کانی و کم کم کمک های مالی خود را کاهش دهند و بیان کنند که دیگر وقت کار کردن ایشان است و خودشان نیاز به این هزینه ها دارند و درحقیقت آنها به وعده ای که دادند عمل کردند قرار بود تا زمانی که ایشان درس می خوانند کمک کنند حالا دیگر درسشان تمام شده است.
  - مشکلات مالی و هزینه های زندگی را زود حل نکنید و از دیگران کمک نگیرید. سعی کنید خودتان را زیاد درگیر مسائل مالی نکنید و خودتان را پی گیر نشان ندهید اجازه دهید همه مسئولیت های مالی به عهده ایشان باشد. - گاهی اوقات نگرانی شما از اینکه ممکن است ایشان از پس هزینه ها برنیایند خودتان حساب و کتاب را به عهده بگیرید که این شیوه نادرست در زندگی است که باعث می شود مردان، بی خیال شوند و زن حسابدار منزل گردد. این مسأله باعث می شود نقش زن و مرد جابجا شود که آفات زیادی به دنبال خواهد داشت.    - بگذارید همسرتان فکر کند تنها تکیه گاه زندگی شماست. به عهده داشتن امور مالی در زندگی به مرد، باعث اقتدار بیشتری در ایشان می گردد.   - این شمائید که باید رویه تان را تغییر دهید تا همسرتان مسئولیت پذیر شود. به طور یقین بپذیرید رفتار همسرتان با تغییر رفتار شما تغییر خواهد کرد و شما انعکاس تغییر رفتار خود را در رفتار همسرتان خواهید دید.        
  - جایگاهتان را در زندگی مشخص کنید. - به او سرکوفت نزنید و سرزنش نکنید. - خواسته های مالی خود را بدون تحقیر و سرزنش مطرح کنید. - متوقع نباشید. - او را با دیگران مقایسه نکنید مقایسه همسرتان با پدر شما مقایسه درستی نیست؛ چراکه ویژگی های ژنتیک، فرهنگی، جسمی، سبک فرزندپروری و هوش هیجانی و... در آنها متفاوت است.  - به او برچسب نزنید و قضاوتش نکنید. بدترین حالت در زندگی این است که به همسر برچسب بزنیم. قضاوت در زندگی زناشویی مثل تابلویی می شود که جلوی چشمان شما آویزان می گردد و تنها همین برچسب را در ایشان می بینی و ویژگی های دیگر را نخواهی دید. - ویژگی های مثبت در ایشان را تحسین کنید. - سعی کنید به او انگیزه بدهید.  - مواظب باشید به جای اینکه نقش همسری داشته باشید نقش والد برای همسرتان نگیرید یکی به این دلیل که زیاد به او انتقاد کنید و سرزنش کنید و دلیل دیگر اینکه در جاهایی حمایت زیادی نمایید.  - با توجه به اینکه باردار هستید مراقب شرایط روحی خود باشید و غم و غصه نخورید و توکل به خدا کنید که روزی همه به دست خداست.  پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم): (هر كس روزى اى دارد كه حتما به او خواهد رسيد. پس هر كس به آن راضى شود، برايش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد، نه بركت خواهد يافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن گونه كه اجلش در پى اوست.) پی نوشت: دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدين فی صفات المومنین، قم، موسسه آل البیت، 1408 ق، ص342.
  جمع بندی پرسش: من و همسرم دانشجو بودیم که ازدواج کردیم ایشان با بیان شیوا و رسایی که دارند به گونه ای از برنامه های زندگیشان گفتند که هیچ نگرانی از بابت شغل ایشان نداشتم. ایشان رادیولوژی خواندند و من دانشجوی دندان پزشکی هستم. خانواده ها شرط کردند تا زمانی که کار پیدا کنیم از نظر مالی حمایتمان کنند و همین گونه هم شد با این حال درس ایشان با یک سال تأخیر به پایان رسید. بنده اگر نیاز مالی داشته باشم برایم مهم نیست چه کاری باشد هر کاری شد انجام می دهم و دوست ندارم از کسی پول بگیرم ولی ایشون اینگونه نیستند. بارها تصمیم گرفتند وارد کاری شوند فکرش را می کنند ولی شروع نمی کنند. تصمیم می گیرند ولی اراده نمی کنند و تنبلی هم می کنند. قرار شد با هماهنگی مسئول دانشکده، وارد بازار فروش تجهیزات دندانپزشکی بشود و استاد من کاملا رایگان به ایشان تدریس داد ولی ایشان هیچ کاری را عملی نکرد و آبروی من پیش استادم رفت و بابت قول هایی که به آنها داده بود و عملی نکرد؛ چقدر خجالت می کشیدم. یک روز فکر می کند که چندین میلیارد سرمایه جذب کند و کار واردات انجام بدهد یا کار تولیدی داشته باشد ولی هیچ کار را عملی نکرد. البته ایشان پدر کم اراده ای دارند که اهل کار نیستند و بازنشسته شده اند در خانه مانده و مادر همسرم با بیماری ای که دارد به سر کار می رود و پدربزرگشان نیز همینگونه بوده اند. همسرم از خانواده ای است که هر کار اقتصادی کردند به شدت شکست خوردند. در مقابل پدر من هرکاری را شروع کردند موفق شدند و درآمد نسبتا خوبی دارند.  بنده تنها امیدم به این است که مدرکشان بیاید و به کار رادیولوژی مشغول شود که جدیدا گفته من برای این شغل ساخته نشدم و بزرگتر از این حرفها هستم. هرچه با هم حرف زدیم مغرورتر شد. الان من با شوهری که همه زندگی و تحصیلاتش را دارد به فنا می دهد چه کنم؟ من دلم نمی خواهد کار کنم و ایشان بخور و بخواب داشته باشند من دوست دارم بچه داری کنم بنده در حال حاضر باردار هستم و این مسأله به شدت مرا نگران کرده است. پاسخ: تمايل نداشتن برخي مردان به اشتغال دلایل متعددی می تواند داشته باشد. - احساس مسئولیت پایین:  مسئولیت پذیری نشانه بلوغ فکری است. - کاملگرایی: - فرار از سختی ها: خودتان بحث کاملگرایی را مطرح کرده اید که با توجه به مطالبی که از همسرتان گفته اید احتمال آن بالاست. شاید فرار از سختی ها هم باشد به دلیل اینکه سابقه خانوادگی آنان به این شکل بوده است که در کارهایشان شکست را تجربه کرده اند، می ترسند مبادا ایشان هم شکست بخورند و همین مسئله باعث می شود تصمیماتشان را عملی نکنند. اين نوع رفتار در مردان، معمولا يک خصلت شخصيتي است. يعني اگر شخصيت اين افراد در خانواده شان بررسي شود، همان طور که خودتان گفتید پدر و پدر بزرگشان هم اینگونه بوده اند و به همین سبک زندگی می کردند. اين افراد براي حل مشکل شان به روان درماني يا روان کاوي نياز دارند که گاهي تا يک سال هم زمان مي برد. راهکارهایی که به نظر می رسد برای این مسئله شما مناسب باشد در ادامه بیان خواهد شد: - صبر فعالانه داشته باشید یعنی در مرحله اول با این موضوع کنار بیایید و بگذارید زمان بگذرد و بعد دنبال روش علمی و منطقی باشید. - مشکلات مالی و هزینه های زندگی را زود حل نکنید و از دیگران کمک نگیرید. از خانواده ها بخواهید به صورت پله کانی و کم کم کمک های مالی خود را کاهش دهند سعی کنید خودتان را زیاد درگیر مسائل مالی نکنید و خودتان را پی گیر نشان ندهید اجازه دهید همه مسئولیت های مالی به عهده ایشان باشد. - گاهی اوقات نگرانی شما از اینکه ممکن است ایشان از پس هزینه ها برنیایند خودتان حساب و کتاب را به عهده بگیرید که این شیوه نادرست در زندگی است که باعث می شود مردان، بی خیال شوند و زن حسابدار منزل گردد. این مسأله باعث می شود نقش زن و مرد جابجا شود که آفات زیادی به دنبال خواهد داشت.  - بگذارید همسرتان فکر کند تنها تکیه گاه زندگی شماست. به عهده داشتن امور مالی در زندگی به مرد، باعث اقتدار بیشتری در ایشان می گردد. - جایگاهتان را در زندگی مشخص کنید. - به او سرکوفت نزنید و سرزنش نکنید. - خواسته های مالی خود را بدون تحقیر و سرزنش مطرح کنید. - متوقع نباشید. - او را با دیگران مقایسه نکنید مقایسه همسرتان با پدر شما مقایسه درستی نیست؛ چراکه ویژگی های ژنتیک، فرهنگی، جسمی، سبک فرزندپروری و هوش هیجانی و... در آنها متفاوت است.  - به او برچسب نزنید و قضاوتش نکنید. بدترین حالت در زندگی این است که به همسر برچسب بزنیم. قضاوت در زندگی زناشویی مثل تابلویی می شود که جلوی چشمان شما آویزان می گردد و تنها همین برچسب را در ایشان می بینی و ویژگی های دیگر را نخواهی دید. - ویژگی های مثبت در ایشان را تحسین کنید. - سعی کنید به او انگیزه بدهید.  - مواظب باشید به جای اینکه نقش همسری داشته باشید نقش والد برای همسرتان نگیرید یکی به این دلیل که زیاد از ایشان انتقاد کنید و سرزنش کنید و دلیل دیگر اینکه در جاهایی حمایت زیادی نمایید.  - با توجه به اینکه باردار هستید مراقب شرایط روحی خود باشید و غم و غصه نخورید و توکل به خدا کنید که روزی همه به دست خداست.  پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم): (هر كس روزى اى دارد كه حتما به او خواهد رسيد. پس هر كس به آن راضى شود، برايش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد، نه بركت خواهد يافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن گونه كه اجلش در پى اوست.) (1) پی نوشت: 1. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدين فی صفات المومنین، قم، موسسه آل البیت، 1408 ق، ص 342. 
موضوع قفل شده است