جمع بندی با امر مادرم چه کنم؟ (چگونه او را قانع کنم؟)

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با امر مادرم چه کنم؟ (چگونه او را قانع کنم؟)

با سلام
من یه مشکلی جدیدا با مادرم پیدا کردم و نمیدونم در این مورد چیکار کنم
من دانشجوی ارشد هستم و بیشتر از این قصد ادامه تحصیل ندارم و تمایل دارم برم دنبال کار تا زندگیم یه نفسی بکشه
من این موضوع را با مادرم در میان گذاشتم اما مادرم خیلی ناراحت شد و گفت اگه این کار بکنی ازت راضی نیستم باید دکترا تو بگیری تا ازت راضی بشم
هر وقتم در این مورد صحبت میکنیم با هم جر بحثمون میشه و کلی از من ناراحت
جدیدا میگه تو رو جادو کردن چشمت زدن از این حرفا
اینم بگم من با مادرم زندگی میکنم و پدرم فوت شده
الان سوال من اینه که من باید چجوری مادرم قانع کنم و اینکه اگه هیچ جوره قانع نشد باید از مادرم اطاعت کنم؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

سلام

خداوند روح پدر عزیزتان را غریق رحمت و مغرفت خود گرداند.

اینکه چه راهکاری در مقابله با این مشکل بهتر عملی می شود بستگی به چند مسئله دارد:

  1. مادر شما در چه شرایطی قرار دارند؟ اینکه ایشان تحصیل کرده باشد و چه جایگاه شغلی داشته باشد و یا اینکه تحصیلات کلاسیک کمی داشته باشد یا اصلا نداشته باشد متفاوت است.
  2. نگاه مادر شما به این مسئله صرفا مادی و اجتماعی است و یا اینکه علت اصرار ایشان روی ادامه تحصیل شما موارد دیگری است؟
  3. علت ترک تحصیل شما و ادامه ندادن در مقطع بالاتر چیست؟ مثلا ممکن است شما فایده ای در گرفتن مدرک دکتری در رشته خودت نمی بینی یا اینکه از درس خسته شده ای یا ...

با این همه، نظر خودتان در مورد همزمانی اشتغال و تحصیل چیست؟ اینکه هم وارد بازار کار شوید و هم تلاش کنید در مقطع دکتری ادامه دهید کاری شدنی و البته مطلوب است.

جناب استاد امین ، لطف میکنید دقیقا همین سوال ایشون رو در چنین شرایطی برام توضیح بدید ؟

امین;604178 نوشت:
مادر شما در چه شرایطی قرار دارند؟ اینکه ایشان تحصیل کرده باشد و چه جایگاه شغلی داشته باشد و یا اینکه تحصیلات کلاسیک کمی داشته باشد یا اصلا نداشته باشد متفاوت است.

سطح تحصیلات مادر من دیپلم اقتصاد هست ، به گفته خودش راحت میتونسته اون زمان معلم بشه و انگار به خاطر ازدواج همه چی رو کنار گذاشت و الان نسبت به این موضوع ناراحت هست ...

امین;604178 نوشت:
نگاه مادر شما به این مسئله صرفا مادی و اجتماعی است و یا اینکه علت اصرار ایشان روی ادامه تحصیل شما موارد دیگری است؟

بیشتر بُعد اجتماعی هست ، به این صورت بیان می کنند که مدرک دکتری (و پسا دکتری و ...) رو بگیر ولی هر شغل و کاری که علاقه داری انجام بده ...

امین;604178 نوشت:
علت ترک تحصیل شما و ادامه ندادن در مقطع بالاتر چیست؟ مثلا ممکن است شما فایده ای در گرفتن مدرک دکتری در رشته خودت نمی بینی یا اینکه از درس خسته شده ای یا ...

می خوام یه فرصتی برای خودم باز کنم که برای آینده (ان شاء الله) از لحاظ فرصت شغلی و رزومه علمی رو خودم کار کنم
یه فرصتی که با خودم فکر کنم ، دارم چیکار میکنم ، هدف ام واقعا چیه ،این درس ها به درد پیشرفت اسلام چقدر میخوره ، خدا الان ازم چه انتظاری داره ...
فرصت می خوام تا با خودم تنها باشم و فکر کنم ... (نعمت هایی که خدا بهم داده رو چه جوری در راه خودش استفاده کنم)

امین;604178 نوشت:
با این همه، نظر خودتان در مورد همزمانی اشتغال و تحصیل چیست؟ اینکه هم وارد بازار کار شوید و هم تلاش کنید در مقطع دکتری ادامه دهید کاری شدنی و البته مطلوب است.

اینطور به نظرم میاد که اول خودم رو از لحاظ کار و شغلی تثبیت کنم و بعد اش ان شاء الله در زمینه مناسب ادامه تحصیل بدم

ولی خُب اگه بخوام در حین تحصیل ، اشتغالی رو برای خودم جور کنم ... خیلی انرژی از دست میدم (برای انجام هر کاری تمام انرژی ام رو بهش اختصاص میدم برای همین هم اگه موضوع چند تا بشه انرژی من رو خیلی تحلیل می بره ، علت اش هم اینه که چون می خوام کار رو درست و حسابی انجام بدم)

با تشکر از راهمایی شما (پیشاپیش)

مدرک دکترا اگه از نظر شغلی کمکتون باشه

به نظرم بخونید

هم دل مادرتون به دست آوردید ... هم خودتون به شرایط ایده آل تری تو زندگیتون میرسید

اگه هم قراره مدرک دکترا فقط یه اسم باشه و در عمل به هیچ دردی نخوره و فقط بشه وسیله پز دادن

خب حتمن میتونین مادرتونو منطقی قانع کنین که تا همینقد تحصیلات کافیتونه

سلام. آقا منم یه جورایی مثل شما برای دکتری تحت فشارم.
به نظر من اگه میتونی قبول بشی بخون ضرر نداره.
اما اگه مثل من فعلا حوصله ادامه نداری و همچنین رزومه کافی برای قبولی نداری یه کاری پیدا کن یه نفسی بکش و در حین کار رزومه بساز تا بعد یه مدت کنکورش قبول شدی بعدش بری مصاحبه و قبول شی.
با مادر صحبت کن و توضیح بده که فقط آزمون برای قبولی کافی نیس که زیاد بخونم. باید رزومه قوی داشته باشم که اونم پژوهشیه و زمان لازم داره و ...
من خودم کم کم بهشون گفتم که برم سربازی و بعدش دکتری بخونم.
اینطوری اگه رزومه جور کنی راحت میتونی بری خارج

سلام استاد و ممنون بابت وقتی که میزارید

امین;604178 نوشت:
مادر شما در چه شرایطی قرار دارند؟ اینکه ایشان تحصیل کرده باشد و چه جایگاه شغلی داشته باشد و یا اینکه تحصیلات کلاسیک کمی داشته

مادر من دیپلم ریاضی هست و خیاطی میکنه

امین;604178 نوشت:
نگاه مادر شما به این مسئله صرفا مادی و اجتماعی است و یا اینکه علت اصرار ایشان روی ادامه تحصیل شما موارد دیگری است؟

بیشتر از نظر اجتماعی نگاه میکنه و کلا دوست داره بگه بچم تحصیل کرده است به خصوص دکترا
امین;604178 نوشت:
علت ترک تحصیل شما و ادامه ندادن در مقطع بالاتر چیست؟ مثلا ممکن است شما فایده ای در گرفتن مدرک دکتری در رشته خودت نمی بینی یا اینکه از درس خسته شده ای یا

بیشتر از نظر مالی تحت فشارم به خصوص اینکه خرج خونه هم گردن من افتاده و از طرفی تمایل دارم کم کم متاهل بشم از طرفی هم به این دارم فکر میکنم که دکترا بگیرم که چی بشه؟ با همین مدرکم میتونم کار پیدا کنم چون دکترا فقط به کار هیئت علمی میخوره منم علاقه ای به استادی ندارم
ببینید من در یکی از دانشگاهای تهران تحصیل میکمنم و واقعا تو این چند سال بهم خیلی سخت گذشت و تقریبا میتونم بگم یه چیز غیر ممکنه درس خوندن و کار کردن بعضی از استادا اگه بفهمن کار می کنی خیلی سخت قبول میکنن استاد راهنمات بشن

mohamad313;604317 نوشت:
به نظر من اگه میتونی قبول بشی بخون ضرر نداره.

تونستنش که میتونم:Khandidan!:
mohamad313;604317 نوشت:
اینطوری اگه رزومه جور کنی راحت میتونی بری خارج

از خارج خوشم نمیاد:Nishkhand:

۞ ͜ ۞;604205 نوشت:
جناب استاد امین ، لطف میکنید دقیقا همین سوال ایشون رو در چنین شرایطی برام توضیح بدید ؟

سطح تحصیلات مادر من دیپلم اقتصاد هست ، به گفته خودش راحت میتونسته اون زمان معلم بشه و انگار به خاطر ازدواج همه چی رو کنار گذاشت و الان نسبت به این موضوع ناراحت هست ...

بیشتر بُعد اجتماعی هست ، به این صورت بیان می کنند که مدرک دکتری (و پسا دکتری و ...) رو بگیر ولی هر شغل و کاری که علاقه داری انجام بده ...

می خوام یه فرصتی برای خودم باز کنم که برای آینده (ان شاء الله) از لحاظ فرصت شغلی و رزومه علمی رو خودم کار کنم
یه فرصتی که با خودم فکر کنم ، دارم چیکار میکنم ، هدف ام واقعا چیه ،این درس ها به درد پیشرفت اسلام چقدر میخوره ، خدا الان ازم چه انتظاری داره ...
فرصت می خوام تا با خودم تنها باشم و فکر کنم ... (نعمت هایی که خدا بهم داده رو چه جوری در راه خودش استفاده کنم)

اینطور به نظرم میاد که اول خودم رو از لحاظ کار و شغلی تثبیت کنم و بعد اش ان شاء الله در زمینه مناسب ادامه تحصیل بدم

ولی خُب اگه بخوام در حین تحصیل ، اشتغالی رو برای خودم جور کنم ... خیلی انرژی از دست میدم (برای انجام هر کاری تمام انرژی ام رو بهش اختصاص میدم برای همین هم اگه موضوع چند تا بشه انرژی من رو خیلی تحلیل می بره ، علت اش هم اینه که چون می خوام کار رو درست و حسابی انجام بدم)

با تشکر از راهمایی شما (پیشاپیش)

سلام

با توجه به اینکه شما قصد ترک تحصیل ندارید، اگر مادری منطقی دارید باید به او این اطمینان خاطر را بدهید که اشتغال شما مانع از تحصیلتان نخواهد شد و قصد دارید بعد از مدتی دوباره ادامه دهید. اما اگر نتوانستید به طور منطقی ایشان را قانع کنید و از طرفی توانایی جمع کردن بین اشتغال و تحصیل را هم ندارید می توانید در ظاهر با ایشان موافقت کنید و بگویید تصمیم شما خوب است و سعی میکنم عملیش کنم اما در عمل تلاش چندانی برای قبولی در مقطع دکتری نکنید و مقداری هم پیگیر کار باشید. البته باید طوری وانمود کنید که ایشان متوجه این مسئله نشود. بعد می توانید با برنامه ریزی به تحصیل خود هم ادامه دهید.

سوار بر کشتی;604428 نوشت:
سلام استاد و ممنون بابت وقتی که میزارید

مادر من دیپلم ریاضی هست و خیاطی میکنه

بیشتر از نظر اجتماعی نگاه میکنه و کلا دوست داره بگه بچم تحصیل کرده است به خصوص دکترا

بیشتر از نظر مالی تحت فشارم به خصوص اینکه خرج خونه هم گردن من افتاده و از طرفی تمایل دارم کم کم متاهل بشم از طرفی هم به این دارم فکر میکنم که دکترا بگیرم که چی بشه؟ با همین مدرکم میتونم کار پیدا کنم چون دکترا فقط به کار هیئت علمی میخوره منم علاقه ای به استادی ندارم
ببینید من در یکی از دانشگاهای تهران تحصیل میکمنم و واقعا تو این چند سال بهم خیلی سخت گذشت و تقریبا میتونم بگم یه چیز غیر ممکنه درس خوندن و کار کردن بعضی از استادا اگه بفهمن کار می کنی خیلی سخت قبول میکنن استاد راهنمات بشن

سلام مجدد

با این اوصاف به این نکات توجه کنید:

1- در مورد ادامه تحصیل بیشتر از این با مادر خود بحث نکنید چون از ظاهر قضیه اینطور برداشت می شود که به طور منطقی نمی توانید ایشان را راضی کنید و هر چه بیشتر ادامه دهید ایشان روی این مسئله حساس تر شده و بیشتر از شما دلخور می شود. البته این صرفا یک حدس است و اگر در واقع اینطور نیست و فکر می کنید با صحبت کردن و واسطه گرفتن و توضیح بیشتر در مورد رشته و شرایط شغلیتان ایشان راضی می شود همین کار را انجام دهید.

2- سعی کنید این مسئله را در خانواده به بایگانی منتقل کنید یعنی طوری وانمود کنید که شما قصد ادامه تحصیل دارید و برای این کار نیاز به جمع کردن رزومه کاری دارید. بعد با این جو وارد بازار کار شوید.

3- از همین الان زمزمه های ازدواج را مطرح کنید و این مسئله را با مادر خود در میان بگذارید. اگر با ازدواج شما مخالفت کرد علت مخالفت را در اینجا یا در تاپیکی جداگانه مطرح کنید تا مورد بررسی قرار بگیرد.

4- ممکن است بعد از مدتی مادرتان وضعیت تحصیلی شما را پیگیری کند. در آن صورت به نظرم شرکت شما در آزمون دکتری می تواند خیال ایشان را راحت کند. وقتی هم ببیند شما قبول نشدی شما را مقصر نمی بیند. البته شما هم در ظاهر نباید ابراز بی انگیزگی کنید.

5- اگر بتوانید در شغل خود موفق شوید و جایگاه خوبی کسب کنید به طوری که مادر شما از گفتن آن پیش دیگران لذت ببرد، تا حدودی نداشتن مدرک دکتری را جبران کرده اید! لذا سعی خود را در این زمینه بکنید. البته برای این کار لازم است که موفقیت های خود را برای مادرتان مدام بیان کنید تا رضایت خاطر ایشان را جلب کنید.

پیروز و سربلند

سوار بر کشتی;603691 نوشت:
الان سوال من اینه که من باید چجوری مادرم قانع کنم و اینکه اگه هیچ جوره قانع نشد باید از مادرم اطاعت کسب رضایت
سوار بر کشتی;603691 نوشت:
الان سوال من اینه که من باید چجوری مادرم قانع کنم و اینکه اگه هیچ جوره قانع نشد باید از مادرم اطاعت کنم؟

سلام

1- هدف، کسب رضایت خداوند است...جلب رضایت خداوند در جلب رضایت والدین است...

2- از آنجا که اطاعت از والده در این مورد مغایرت با اطاعت خداوند ندارد پس بهتر است به آن عمل شود...

3- تا توانی دلی بدست آور... دل شکستن هنر نمی باشد


IMAGE(<a href="http://womenhc.com/media/blogs/shamimevelayat/th%20" rel="nofollow">http://womenhc.com/media/blogs/shamimevelayat/th%20</a>(10)_1.jpg)

4- اگرچه سخت است اما شاد کردن دل مؤمن ارزشمند می باشد...


  • امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که فرمودند : نپندارند یکی از شما ها که مومنی را شاد کرده است تنها او را شاد کرده، بلکه به خدا رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را شاد کرده است.

خداوند است...جلب رضایت خداوند در جلب رضایت والدین است...

2- از آنجا که اطاعت از والده در این مورد مغایرت با اطاعت خداوند ندارد پس بهتر است به آن عمل شود...

3- تا توانی دلی بدست آور... دل شکستن هنر نمی باشد

4- اگرچه سخت است اما شاد کردن دل مؤمن ارزشمند می باشد.

مترصد;606599 نوشت:
سوار بر کشتی;603691 نوشت:
الان سوال من اینه که من باید چجوری مادرم قانع کنم و اینکه اگه هیچ جوره قانع نشد باید از مادرم اطاعت کسب رضایت[/
سلام

1- هدف، کسب رضایت خداوند است...جلب رضایت خداوند در جلب رضایت والدین است...

2- از آنجا که اطاعت از والده در این مورد مغایرت با اطاعت خداوند ندارد پس بهتر است به آن عمل شود...

3- تا توانی دلی بدست آور... دل شکستن هنر نمی باشد


IMAGE(<a href="http://womenhc.com/media/blogs/shamimevelayat/th%20" rel="nofollow">http://womenhc.com/media/blogs/shamimevelayat/th%20</a>(10)_1.jpg)

4- اگرچه سخت است اما شاد کردن دل مؤمن ارزشمند می باشد...


  • امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است که فرمودند : نپندارند یکی از شما ها که مومنی را شاد کرده است تنها او را شاد کرده، بلکه به خدا رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را شاد کرده است.

خداوند است...جلب رضایت خداوند در جلب رضایت والدین است...

2- از آنجا که اطاعت از والده در این مورد مغایرت با اطاعت خداوند ندارد پس بهتر است به آن عمل شود...

3- تا توانی دلی بدست آور... دل شکستن هنر نمی باشد

4- اگرچه سخت است اما شاد کردن دل مؤمن ارزشمند می باشد.

سلام دوست عزیز. فکر میکنم بهترین توصیه رو کارشناس محترم کردن.

خدا هم راضی نیست که کسی زندگیشو تباه کنه تا به خواسته مادرش تن بده(درصورتی که استارتر محترم نظرشون چنین باشه که باید الان کار کنن)، همون مادر وقتی شکست بچشو ببینه خیلی ناراحت میشه و بعدش میگه چرا به حرف من کردی!!!!!

پس عاقلانش اینه که راه درستو انتخاب کنین ولی به مادرتون احترام بذارینو دلشو نشکنین. منفعلانه ترین کار اینه ما بشیم عروسک خیمه شب بازی و الان به دل مادر بعدها به دل دوست، همسر... و کلا میشیم پر از عقده هایی که بلاخره یک جا سرباز میکنه. و ما در قسمت های مهم زندگیمون اراده انجام کارهامون رو نداریم... (سو برداشت از حرف من نشه، من منظورم بی اهمیتی به خواسته های دیگران نیست. منظورم داشتن اراده و استقلال در زندگی و مهارت جراتمندی هست.برای احترام به دیگران لازم نیست خودمونو زیر پا بذاریم، همون دیگران هم این انتظارو ندارن و ما به غلط این راهو میریم در حالی که احترام تعریف دیگری داشته)

به نظر من حقیر شما تمام تلاشتون رو به انتخاب تصمیم درست بکنین (مشورت با بزگان اهل فن در رشته خودتون و واقعا این تلاش رو انجام بدین که خدایی نکرده به اشتباه تصمیم نگیرین...) و اگر تصمیم نهاییتون مغایر با نظر مادرتون بود سعی کنین ظاهر رو حفظ کنین و به گفته کارشناس محترم عمل کنین.

درضمن موضوع ازدواج اهمیتش بسیار بالاست و واقعا اگر شما فقط به تحصیل فکر کنین (اینطور که فرمودین که امکان تحصیل و کار به صورت عالی وجود نداره) دیگه از این امر مهم دور میشین و در سنی نامناسب با گزینه های محدود مجبور میشین ازدواج کنین که ممکنه از خیلی از مزایای ازدواج به موقع دور بشین و یا صدمه روحی بر اثر دیر ازدواج کردن ببینین.

ما فقط یکبار به دنیا میایم و یک بار زندگی میکنیم:Gol:

سوار بر کشتی;603691 نوشت:
با سلام
من یه مشکلی جدیدا با مادرم پیدا کردم و نمیدونم در این مورد چیکار کنم
من دانشجوی ارشد هستم و بیشتر از این قصد ادامه تحصیل ندارم و تمایل دارم برم دنبال کار تا زندگیم یه نفسی بکشه
من این موضوع را با مادرم در میان گذاشتم اما مادرم خیلی ناراحت شد و گفت اگه این کار بکنی ازت راضی نیستم باید دکترا تو بگیری تا ازت راضی بشم
هر وقتم در این مورد صحبت میکنیم با هم جر بحثمون میشه و کلی از من ناراحت
جدیدا میگه تو رو جادو کردن چشمت زدن از این حرفا
اینم بگم من با مادرم زندگی میکنم و پدرم فوت شده
الان سوال من اینه که من باید چجوری مادرم قانع کنم و اینکه اگه هیچ جوره قانع نشد باید از مادرم اطاعت کنم؟

شاید به حرفم بخندی...

اما تو این شرایط یه وضو بگیر قران باز کن و استخاره کن نیتشم از ته دلت باشه...:Sham:

پرسش:
من دانشجوی ارشد هستم وقصد ادامه تحصیل ندارم وبه مادرم گفتم؛ اما مادرم گفت اگر این کار را بکنی از تو راضی نیستم. باید دکترایت را هم بگیری تا از تو راضی شوم. علت این اصرار، حرف مردم است!
الان سوال من این است که من باید چطوری مادرم را قانع کنم؟ آیا اگر به هیچ وجه قانع نشد باید از مادرم اطاعت کنم؟

پاسخ:
برای حل این مشکل به نکات زیر توجه کنید:
1. در مورد ادامه تحصیل بیشتر از این با مادر خود بحث نکنید؛ چون از ظاهر قضیه اینطور برداشت می شود که به طور منطقی نمی توانید ایشان را راضی کنید و هر چه بیشتر ادامه دهید ایشان روی این مسئله حساس تر شده و بیشتر از شما دلخور می شود. البته این صرفا یک حدس است و اگر در واقع اینطور نیست و فکر می کنید با صحبت کردن و واسطه گرفتن و توضیح بیشتر در مورد رشته و شرایط شغلیتان ایشان راضی می شود همین کار را انجام دهید.

2. سعی کنید این مسئله را در خانواده به بایگانی منتقل کنید؛ یعنی طوری وانمود کنید که شما قصد ادامه تحصیل دارید و برای این کار نیاز به جمع کردن رزومه کاری دارید. بعد با این جو وارد بازار کار شوید.

3. از همین الان زمزمه های ازدواج را مطرح کنید و این مسئله را با مادر خود در میان بگذارید. اگر با ازدواج شما مخالفت کرد علت مخالفت را در اینجا یا در تاپیکی جداگانه مطرح کنید تا مورد بررسی قرار بگیرد.

4. ممکن است بعد از مدتی مادرتان وضعیت تحصیلی شما را پیگیری کند. در آن صورت به نظرم شرکت شما در آزمون دکتری می تواند خیال ایشان را راحت کند. وقتی هم ببیند شما قبول نشدید شما را مقصر نمی بیند. البته شما هم در ظاهر نباید ابراز بی انگیزگی کنید.

5. اگر بتوانید در شغل خود موفق شوید و جایگاه خوبی کسب کنید؛ به طوری که مادر شما از گفتن آن پیش دیگران لذت ببرد، تا حدودی نداشتن مدرک دکتری را جبران کرده اید! لذا سعی خود را در این زمینه بکنید. البته برای این کار لازم است که موفقیت های خود را برای مادرتان مدام بیان کنید تا رضایت خاطر ایشان را جلب کنید.


موضوع قفل شده است