باید چه کار کنم؟؟

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

shaparak;458258 نوشت:
سلام وعرض ادب وتشکر.

خسته نباشید.وقتتون رو گرفتم میخواستم درمورد یکی از مسائل این روزای زندگیم ازتون کمک بخوام.

من حدود 7یا8 ماهه که به توصیه ونصیحت و کلی صحبت خانواده تصمیم به ازدواج گرفتم.خواستگارای زیادی اومدن ورفتن.
ناراحتی من ازین اومدنو رفتنه!!
میان ما میپسندیم,اونام میپسندن,دو سه جلسه جلو میره یه هو یا نظر ما عوض میشه یا اونا.سه بار کار به تحقیق و کاغذ نوشتن هم کشید اما...

نمیگم دیر شده.اصلا نگران اینکه به اصطلاح بترشم نیستم.اصلا برام مهم نیست این موضوع.میدونم هر اتفاقی که میافته خواست خداونده.هیچ عجله ای هم ندارم.

فقط فقط فقط دارم بببخشید روانی میشم دیگه...
خسته شدم.هفته ای سه یا چهارتا خواستگار.دوروز سه روز یه بار آماده شدن ....
با مشاوره صحبت کردم میگن حالا هر کی زنگ میزنه راه ندید.مامانم وقتی صحبت میکننن تمام شرایطو میگن تمام شرایط و میپرسن وبعد خوب تشریف میارن...
گفتن یه چند وقت دست نگه دارید.مام این کارو کردیم.ولی خب مثلا وقتی روزی سه بار زنگ میزنن که چرا اجازه نمیدید مجبور میشیم راه بدیم بعضیام که به هیچ صراطی مستقیم نیستن...
منم به مامانم گفتم اگه کسی دوباره زنگ زد میگیم دخترم اصلا عروس شد.بگن داریم جواب میدیم.که بیخیال شن.
باور کنید خسته شدم.
میدونم که هر چی که قسمتم باشه خدا خواسته ولی میگم خدایا اگه قراره نشه خب نفرست قربونت بشم.هروقت خودت صلاح دونستی که وقتشه بفرست

کمکم کنید مامانم میگن تو از کجا میدونی که همین یکی همونی نیست که خدا خواسته.من چه کار کنم:Ghamgin:

بسمه تعالی
با اهداء سلام و تحیت محضر جنابعالی

_ به نظرم راهکارهای مورد نظر از زبان مشاور بواسطه حضرتعالی مورد اشاره قرار گرفت، لازم است با اراده ای جدی تر این راهکارها را دنبال کنید و از رودربایستی در چنین موضوعی خودداری کنید
در کنار موارد فوق، بهتر است با استفاده از تجربه گذشته یعنی با شناسایی عواملی که تاکنون باعث به هم خوردن این وصلت شده است، از بروز مجدد ان جلوگیری کنید. به این منظور لازم است؛ پیش از موافقت برای خواستگاری رسمی، به اندازه کافی پیرامون وِیژگیهای شخصی و خانوادگی فرد تحقیق شود تا اگر احیانا پاسخ شما منفی بود، این پاسخ قبل از خواستگاری رسمی داده شود.
از طرفی لازم است هم از سختگیری و وسواس اجتناب شود و هم فواصل میان خواستگاریهای متعدد را رعایت کرد. اینکه می فرمایید هفته ای 3-4 خواستگار، طبیعتا آرامش و به تبع آن قدرت تصمیم گیری شما را با مانع مواجه می کند، لذا لازم است از یک خواستگاری تا خواستگاری بعدی فرصت لازم را به خود بدهید.

_ لازم است بجای اینکه گفته شود " دخترم عروس شد " گفته شود " دخترم فعلا قصد ازدواج ندارد ".

_ اراده خدای متعال بر این تعلق گرفته است تا بندگان به اراده خود، امور شخصی را تدبیر کنند

در پناه خدای متعال خوشبخت باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

shaparak;458258 نوشت:

خسته شدم.هفته ای سه یا چهارتا خواستگار.دوروز سه روز یه بار آماده شدن ....
مثلا وقتی روزی سه بار زنگ میزنن که چرا اجازه نمیدید مجبور میشیم راه بدیم بعضیام که به هیچ صراطی مستقیم نیستن...
سلام روزی سه بار؟؟؟:ajab!: هفته ای چهار خواستگار؟؟:Moteajeb!: باورش خیلی سخته...اونم در این زمونه...من که باورم نمیشه چنین چیزی رو.....مخصوصا روزی سه بار(جلل خالق) بهر حال شما اگه از اومدنشون خسته شدید خب هیچ قرار خواستگاری نذارید تا یک مقدار وضعیت روحی شما آروم بگیره گویا شما مورد هجوم پی در پی خواستگاران ایران قرار گرفتید:Cheshmak: یه ورود ممنوع جلو درب خونتون بزنید:deldari:.....صف خواستگارا: :Sokhan: خواستگاران محترم بی خودی بالا پایین نپرید دختر ما ازدواج کرده:moj: دعوا نکنید :shookhi::khobam::kill:

shaparak;458258 نوشت:
سلام وعرض ادب وتشکر.

خسته نباشید.وقتتون رو گرفتم میخواستم درمورد یکی از مسائل این روزای زندگیم ازتون کمک بخوام.

من حدود 7یا8 ماهه که به توصیه ونصیحت و کلی صحبت خانواده تصمیم به ازدواج گرفتم.خواستگارای زیادی اومدن ورفتن.
ناراحتی من ازین اومدنو رفتنه!!
میان ما میپسندیم,اونام میپسندن,دو سه جلسه جلو میره یه هو یا نظر ما عوض میشه یا اونا.سه بار کار به تحقیق و کاغذ نوشتن هم کشید اما...

نمیگم دیر شده.اصلا نگران اینکه به اصطلاح بترشم نیستم.اصلا برام مهم نیست این موضوع.میدونم هر اتفاقی که میافته خواست خداونده.هیچ عجله ای هم ندارم.

فقط فقط فقط دارم بببخشید روانی میشم دیگه...
خسته شدم.هفته ای سه یا چهارتا خواستگار.دوروز سه روز یه بار آماده شدن ....
با مشاوره صحبت کردم میگن حالا هر کی زنگ میزنه راه ندید.مامانم وقتی صحبت میکننن تمام شرایطو میگن تمام شرایط و میپرسن وبعد خوب تشریف میارن...
گفتن یه چند وقت دست نگه دارید.مام این کارو کردیم.ولی خب مثلا وقتی روزی سه بار زنگ میزنن که چرا اجازه نمیدید مجبور میشیم راه بدیم بعضیام که به هیچ صراطی مستقیم نیستن...
منم به مامانم گفتم اگه کسی دوباره زنگ زد میگیم دخترم اصلا عروس شد.بگن داریم جواب میدیم.که بیخیال شن.
باور کنید خسته شدم.
میدونم که هر چی که قسمتم باشه خدا خواسته ولی میگم خدایا اگه قراره نشه خب نفرست قربونت بشم.هروقت خودت صلاح دونستی که وقتشه بفرست

کمکم کنید مامانم میگن تو از کجا میدونی که همین یکی همونی نیست که خدا خواسته.من چه کار کنم

سلام

یک کار مفید اینه که خواستگارات و بفرستی برای بقیه دوستات که می دونی به هر دلیلی خواستگار ندارند

خیلی صواب داره

من خودم تا حالا بانی چند ازدواج بودم

وقتی می بینم زندگی خوبی دارند و خوشبخت هستند احساس غرور می کنم

موفق باشید

بی نظیر;458916 نوشت:

سلام

یک کار مفید اینه که خواستگارات و بفرستی برای بقیه دوستات که می دونی به هر دلیلی خواستگار ندارند

خیلی صواب داره

من خودم تا حالا بانی چند ازدواج بودم

وقتی می بینم زندگی خوبی دارند و خوشبخت هستند احساس غرور می کنم

موفق باشید

آخ جون شوهر ...

باسمه تعالی

با تشکر از راهنمایی استاد امیدوار نکات زیر را هم مد نظر بگیرید:

اگر معیارهای شما در زمینه‌ی کفویت(هماهنگی) در مسائل اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، و سیاسی مشخص است به مردی از نزدیکان خود
مثل پدر یا برادر بگویید قبل از ورود خواستگار با او ملاقات کنند و معیارهای شما را بررسی کنند.
حتی بعضی سئوالات مهم را از طرف شما بپرسند و اگر مثلا 60 درصد هماهنگی بود آنها را دعوت نمایید.
اگر در ارائه گزارش به شما، ابهاماتی مهمی بوجود آمد باز بصورت ملاقات مجدد یا تلفنی بررسی و چنانچه برطرف شد، از آنها برای خواستگاری دعوت کنید.

اگر می‌دانید در موارد قبلی شما سختگیری کرده‌اید این بار متعادل عمل کنید.

اگر جوانی به نماز جماعت می رود و کار هم دارد به او زن دهید. البته پارامترهای کفویت در بالا را هم در نظر بگیرید

امام علی(علیه السلام) فرمودند: تو مراقب آخرتت باش، دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.

امام باقر(عليه السلام) به جابربن‌يزيدجعفي نصيحت مي‌كنند كه «يا جابِر! اِغْتَنِمْ مِنْ اَهْلِ زَمانِكَ خمْساً»؛

پنج چيز را در رابطه با مردم زمانه غنيمت شمار:

«إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسي حاضر بودي و تو را نشناختند.

«وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدي و به دنبالت نبودند.

«وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودي و از تو نظر نخواستند.

«وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ يُقْبَلْ قَوْلُكَ»؛ و اگر نظر دادي و نظرت را نپذيرفتند.

«وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ» اگر خواستگاري كردي و جواب ردّ دادند.

جوان اگر خواستگاري كسي رفت و دست ردّ به سينه‌اش زدند یا خواستگاری یک دختر را نپسندید، آن پسر یا دختر اين را غنيمت بشمارند، چون مصلحتي در آن است. سرّي پشت قضيه است.

شما وظيفه‌ات را انجام داده اید. خداوند در قرآن فرمود: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ».

خداوند می‌خواهد از راه دیگری شما را غنی گرداند تا سیر روحی خود را به سمت کمال طی کنید.

شرط آن عفت و سختگیری نکردن بر مسائل مادی است.

FT_Mohammadi;458917 نوشت:
آخ جون شوهر ...

تو که می خواستی با یک مرد زن دار ازدواج کنی
فاطمه جان مثل اینکه خیلی از بی خواستگاری دل پری داری

سلام
میشه بگید اون موارد عمدتاً به چه دلایلی انجام نمیشد؟ کجا و سر چه مسئله ای اختلاف پیش میومد؟

بی نظیر;458957 نوشت:

تو که می خواستی با یک مرد زن دار ازدواج کنی
فاطمه جان مثل اینکه خیلی از بی خواستگاری دل پری داری

سلام بی نظیر جان ...
اینکه گفتم { آخ جون شوهر ... } شوخی بود ... میخواستم بخندیم ...
مجرد بودن خیلی خیلی بهتر از ازدواج با مردی هست که درکت نکنه و بخواد عقب نگه دارتت ...

یا ابالفضل!
فک کنم رکورد شما رو باید تو گینس ثبت کنن!!!!!!!!!!!!!
هفته ای سه یا چهار تا خواستگار !!!!!!!!!!!!!!

nothing;458884 نوشت:
روزی سه بار؟؟؟ هفته ای چهار خواستگار؟؟ باورش خیلی سخته...اونم در این زمونه...من که باورم نمیشه چنین چیزی رو.....مخصوصا روزی سه بار(جلل خالق) بهر حال شما اگه از اومدنشون خسته شدید خب هیچ قرار خواستگاری نذارید تا یک مقدار وضعیت روحی شما آروم بگیره گویا شما مورد هجوم پی در پی خواستگاران ایران قرار گرفتید یه ورود ممنوع جلو درب خونتون بزنید.....صف خواستگارا: خواستگاران محترم بی خودی بالا پایین نپرید دختر ما ازداج کرده
سلام علیکم بله.والبته تحمل این روزا هم سخته واقعا.

بی نظیر;458916 نوشت:
سلام

یک کار مفید اینه که خواستگارات و بفرستی برای بقیه دوستات که می دونی به هر دلیلی خواستگار ندارند

خیلی صواب داره

من خودم تا حالا بانی چند ازدواج بودم

وقتی می بینم زندگی خوبی دارند و خوشبخت هستند احساس غرور می کنم

موفق باشید

سلام.ممنون از پیشنهادتون. چند بار این کارو کردم.

علی ;459073 نوشت:
سلام
میشه بگید اون موارد عمدتاً به چه دلایلی انجام نمیشد؟ کجا و سر چه مسئله ای اختلاف پیش میومد؟
سلام.مثلا یه بزرگواری پرستار بودن باید میرفتن شهرستان تا دورانشون رو بگذرونن ما هم خیلی مشکلی بااین موضوع نداشتیم اما نمیدونم چی شد که یه هو نظر من عوض شد.تا 3جلسه ای که اومدن اصلا مشکلی با این موضوع نداشتم اما واقعا خودم نمیدونم چرا نظرم عوض شد.

:ok:انقدسخت نگیرخواهر.اگه ادم مومن وخوبیه ومی بینی بهم میاین انقدوسواس به خرج نده.

shaparak;459207 نوشت:
سلام.مثلا یه بزرگواری پرستار بودن باید میرفتن شهرستان تا دورانشون رو بگذرونن ما هم خیلی مشکلی بااین موضوع نداشتیم اما نمیدونم چی شد که یه هو نظر من عوض شد.تا 3جلسه ای که اومدن اصلا مشکلی با این موضوع نداشتم اما واقعا خودم نمیدونم چرا نظرم عوض شد.

متأسفانه این اتفاق خیلی می افته. وقتی گفتن در کار خیر حاجت به هیچ استخاره نیست، برای همینه. جلسه ها که طولانی شد و زمان زیادی گذشت، متأسفانه یک دفعه سر مسائل خیلی ریزی همه چیز به هم میریزه.
توصیه من به شما اینه که هر تصمیمی خواستید بگیرید و جواب بدید، اول اون رو با سیره معصومین (ع) چک کنید. ببینید به هم میخوره یا نه.

[="DarkSlateBlue"]سلام:Cheshmak:

shaparak;458258 نوشت:
فقط فقط فقط دارم بببخشید روانی میشم دیگه...

این نیز بگذرد!

شمام تحمل کن این دوران هم میگذره بعدا یادت میاد و مثل خانم من میخندی بهش!
در ضمن تو این قحطی شوهر برید خدا رو شکر کنید که خواستگار دارید! دخترای مردم دارن از بی خواستگاری روانی میشن![/]

سلام خدمت دوستان گرامی عضو جدیدم... خب معمولا خاستگاری های این زمونه همینطوریه...یه بنده خدایی میگفت چند تا زن اومدن خاستگاری دخترم و میوه و شیرینیشون رو خوردن و رفتن بعد از چند وقت متوجه شدیم اینا اصلا خاستگار نیستن برای سرگرمی و ... میرن

shaparak;458258 نوشت:
میان ما میپسندیم,اونام میپسندن,دو سه جلسه جلو میره یه هو یا نظر ما عوض میشه یا اونا.سه بار کار به تحقیق و کاغذ نوشتن هم کشید اما...

شما کجای ایران زندگی میکنید؟
ما که اولین بار مادرم تنهایی خواستگاری یه دختر رفت . روز بعدش به ما گفتند هر گاه پسرتون کارمند شد و کارش مستقل از پدر شد تازه بیایید دختر و پسر بیان با همدیگه صحبت کنند.!!!
حالا خوبه ما به خواستگاری یه خونواده مذهبی رفتیم . !!!

بعضی ازخانمهاعلاقه دارن راجع به خواستگاراشون غلوکنن

البته برای خیلی ازخانمهاخواستگارمیادولی روزی سه تانه

:ok:

شهیدشفیعی;459587 نوشت:
بعضی ازخانمهاعلاقه دارن راجع به خواستگاراشون غلوکنن

البته برای خیلی ازخانمهاخواستگارمیادولی روزی سه تانه

سلام.ممنون.والا چه عرض کنم این نظر وتفکر شماست.اما من فکرکنم احتیاجی به غلو نداشته باشم.شاید مشکل من به خاطر همین زیادی باشه.:Gol:

سلام
شاپرک خانم که نگفتن روزی سه تا دونه.
گفتن

shaparak;458258 نوشت:
هفته ای سه یا چهارتا خواستگار.دوروز سه روز یه بار آماده شدن ....

من یه چیزی بگم فقط.من یکی رو میشناختم که خیلی خواستگار داشت و داره.هر بار با امدن خواستگار جدید مدتی با هم اشنا میشن و یا خودش قبودل نمیکنه یا پدرمادرش(بیشتر خودش).الان ولی همین رفت و امدهای خواستگارا باعث شده معیارهاش خیلی بالاتر بره.انتخاب ها براش سخت تر شده.اگه شما هم همینطوری پیش برین شاید نتونین فرد مناسب رو پیدا کنین.
یه بار بشینین با خودتون فکر کنین واقعا فردی که میخواین همسر ایندتون باشه چه ویژگیهایی باید داشته باشه.بعد هر خواستگار هم هر چند روز که فکر میکنین کافیه به خودتون وقت بدین و فکر کنین.
البته شایدم شما فکر میکنین ممکنه یه خواستگار بهتر پیدا بشه و برای همین شک داشته باشین سر بعضی موردا که قبول کنین یا نه.بهتون حق میدم.ولی اینو بدونین که خیلی سخت میشه یکی رو پیدا کرد که از هر لحاظ ایده ال باشه.
اگه در حال حاضر دوست ندارین ازدواج کنین خوب راستشو بگین.بگین فعلا قصد ازدواج ندارم.
موفق باشین

maryam27;459767 نوشت:
من یه چیزی بگم فقط.من یکی رو میشناختم که خیلی خواستگار داشت و داره.هر بار با امدن خواستگار جدید مدتی با هم اشنا میشن و یا خودش قبودل نمیکنه یا پدرمادرش(بیشتر خودش).الان ولی همین رفت و امدهای خواستگارا باعث شده معیارهاش خیلی بالاتر بره.انتخاب ها براش سخت تر شده.اگه شما هم همینطوری پیش برین شاید نتونین فرد مناسب رو پیدا کنین.
یه بار بشینین با خودتون فکر کنین واقعا فردی که میخواین همسر ایندتون باشه چه ویژگیهایی باید داشته باشه.بعد هر خواستگار هم هر چند روز که فکر میکنین کافیه به خودتون وقت بدین و فکر کنین.
البته شایدم شما فکر میکنین ممکنه یه خواستگار بهتر پیدا بشه و برای همین شک داشته باشین سر بعضی موردا که قبول کنین یا نه.بهتون حق میدم.ولی اینو بدونین که خیلی سخت میشه یکی رو پیدا کرد که از هر لحاظ ایده ال باشه.
اگه در حال حاضر دوست ندارین ازدواج کنین خوب راستشو بگین.بگین فعلا قصد ازدواج ندارم.
موفق باشین
سلام.ممنون از راهنماییتون.باور بفرمایید من اصلا سخت گیری نمیکنم.وقتی تلفن میزنن تمام شرایط رو میپرسیم وفقط کسایی میان که از نظر خانوادگی وفرهنگی ومهم تر عقیدتی بیان به ما.آدرس محل کار یا دانشگاه آقا پسرشون رو هم میگیریم وقبل از اینکه بیان میریم ودرموردشون پرس وجو میکنیم.البته نه زیاد.
بزرگترین سخت گیری که میکنم در مورد اعتقاداته.وقتی پای تلفن میپرسیم از نظر اعتقادی پسرتون در چه حدین همه میگن عالی و خیلی خوب.تازه برعکس میپرسیم که واقعیتو بگن ولی وقتی میان اصلا اونجوری نیستن.مثلا مامانم میگن حالا حتما باید چادری باشه دخترم.میگن بله حتما ولی وقتی باآقا پسرشون صحبت میکنم میگه نه حالا چادری و مانتویی فرقی نداره فقط مانتویی زننده نباشه.خب من اینجا باید چی کار کنم.من دوست دارم طرفم بگه چادر براش مهمه.
مثلا چندوقت پیش یه خونواده ای اومدن که از نظر سطح فرهنگی واعتقادی ومادی به نظر به هم میومدیم.با آقا پسرشون که صحبت میکردم میگفتن من هر 5سال یه بار حرم امام رضا نمیرم مهم دل پاکه شاید چند سال یه بارهم قران نخونم.از قم و جمکرانم خیلی بدم میاد و همیشه نماز صبح نمیخونم. خب این نشون میده ضعیف هستند دیگه
حالا نمیگم من خودم خیلی عالیم و همه چی دین رو رعایت میکنم ولی حداقل دوست دارم طرف آیندم تو اینجور مسائل همراهم باشه نه اینکه مخالف.من دوست ندارم همسرم هرسال دبی و مسافرته خارج از کشوربره.ولی این آقا میگفتن من هرسال دبی یا یه مسافرت خارج از کشور میرم.بعد که گفتم نه همه دعوام کردن که تو خودت میتونستی کاری کنی که اونم همراهت بشه خب من چطوری یه پسر27ساله رو تغییر بدم.
حالا به نظر شما این سخت گیریه؟؟؟!!!!:Ghamgin:

shaparak;460097 نوشت:
مثلا چندوقت پیش یه خونواده ای اومدن که از نظر سطح فرهنگی واعتقادی ومادی به نظر به هم میومدیم.با آقا پسرشون که صحبت میکردم میگفتن من هر 5سال یه بار حرم امام رضا نمیرم مهم دل پاکه شاید چند سال یه بارهم قران نخونم.از قم و جمکرانم خیلی بدم میاد و همیشه نماز صبح نمیخونم. خب این نشون میده ضعیف هستند دیگه
حالا نمیگم من خودم خیلی عالیم و همه چی دین رو رعایت میکنم ولی حداقل دوست دارم طرف آیندم تو اینجور مسائل همراهم باشه نه اینکه مخالف.من دوست ندارم همسرم هرسال دبی و مسافرته خارج از کشوربره.ولی این آقا میگفتن من هرسال دبی یا یه مسافرت خارج از کشور میرم.بعد که گفتم نه همه دعوام کردن که تو خودت میتونستی کاری کنی که اونم همراهت بشه خب من چطوری یه پسر27ساله رو تغییر بدم.
حالا به نظر شما این سخت گیریه؟؟؟!!!!
اوه اوه فقط مواظب باش سمت چنین شیاطینی نری....قرآن نمی خونه دلش پاکه؟؟؟ واقعا خجالت داره و تاسف داره...چطوری شما قبلش می پرسین بعد اینطوری در میاد دیگه خیلی طرف بی...... که اینطوری گفته....امیدوارم از این بلای طبیعی نجات پیدا کنید:khandeh!:

nothing;460120 نوشت:
.چطوری شما قبلش می پرسین
سلام.والا چی بگم.از کسی که معرفی کرده محل کارشون قبل ازاومدن فقط درهمین حد...

shaparak;458258 نوشت:
سلام وعرض ادب وتشکر.

خسته نباشید.وقتتون رو گرفتم میخواستم درمورد یکی از مسائل این روزای زندگیم ازتون کمک بخوام.

من حدود 7یا8 ماهه که به توصیه ونصیحت و کلی صحبت خانواده تصمیم به ازدواج گرفتم.خواستگارای زیادی اومدن ورفتن.
ناراحتی من ازین اومدنو رفتنه!!
میان ما میپسندیم,اونام میپسندن,دو سه جلسه جلو میره یه هو یا نظر ما عوض میشه یا اونا.سه بار کار به تحقیق و کاغذ نوشتن هم کشید اما...

نمیگم دیر شده.اصلا نگران اینکه به اصطلاح بترشم نیستم.اصلا برام مهم نیست این موضوع.میدونم هر اتفاقی که میافته خواست خداونده.هیچ عجله ای هم ندارم.

فقط فقط فقط دارم بببخشید روانی میشم دیگه...
خسته شدم.هفته ای سه یا چهارتا خواستگار.دوروز سه روز یه بار آماده شدن ....
با مشاوره صحبت کردم میگن حالا هر کی زنگ میزنه راه ندید.مامانم وقتی صحبت میکننن تمام شرایطو میگن تمام شرایط و میپرسن وبعد خوب تشریف میارن...
گفتن یه چند وقت دست نگه دارید.مام این کارو کردیم.ولی خب مثلا وقتی روزی سه بار زنگ میزنن که چرا اجازه نمیدید مجبور میشیم راه بدیم بعضیام که به هیچ صراطی مستقیم نیستن...
منم به مامانم گفتم اگه کسی دوباره زنگ زد میگیم دخترم اصلا عروس شد.بگن داریم جواب میدیم.که بیخیال شن.
باور کنید خسته شدم.
میدونم که هر چی که قسمتم باشه خدا خواسته ولی میگم خدایا اگه قراره نشه خب نفرست قربونت بشم.هروقت خودت صلاح دونستی که وقتشه بفرست

کمکم کنید مامانم میگن تو از کجا میدونی که همین یکی همونی نیست که خدا خواسته.من چه کار کنم:Ghamgin:

شاید خدا راضی نیست؟
رضایت خدا خیلیه ها!

سلام
راستش من جوابی برای مشکل شما ندارم ولی این که میفرمایید، چند بار پیش اومده که بعد از دو سه جلسه که همه چیز مرتب بوده و یهو نظر خانواده ها عوض شده برای من جالبه!!

shaparak;460097 نوشت:
بزرگترین سخت گیری که میکنم در مورد اعتقاداته.وقتی پای تلفن میپرسیم از نظر اعتقادی پسرتون...

متاسفانه چون تعریف اعتقادات و دین مداری نزد مردم متفاوتِ (خیلی هم متفاوته)، این مشکلات طبیعیه.
shaparak;460097 نوشت:
... میتونستی کاری کنی که اونم همراهت بشه خب من چطوری یه پسر27ساله رو تغییر بدم.

کاملا درست عمل کردین
فقط یه مساله ای به ذهنم رسید که که گفتم شاید مناسب باشه اینجا بیان بشه.
-
shaparak;458258 نوشت:
هفته ای سه یا چهارتا خواستگار.دوروز سه روز یه بار آماده شدن ...

یادمه یک روایت میخوندم که (نقل به مضمون) آمدن خواستگار تا زمانی که تکلیف خواستگار قبلی مشخص نشده کار درستی نیست _کارشناس محترم شما اصل روایت خاطرتون هست؟_.
با وجود اینکه اینکار به لحاظ اخلاقی اشکال داره در حال حاضر زیاد دیده میشه که در یک فاصله کوتاه چند خواستگار برای یک دختر میاد و دختر سبک سنگین میکنه و در نهایت هم خیـــلی شیــــــــک و مجلسی همه خواستگارا رد میشن:khandeh!:

)

shaparak;460097 نوشت:

حالا نمیگم من خودم خیلی عالیم و همه چی دین رو رعایت میکنم ولی حداقل دوست دارم طرف آیندم تو اینجور مسائل همراهم باشه نه اینکه مخالف.من دوست ندارم همسرم هرسال دبی و مسافرته خارج از کشوربره.ولی این آقا میگفتن من هرسال دبی یا یه مسافرت خارج از کشور میرم.بعد که گفتم نه همه دعوام کردن که تو خودت میتونستی کاری کنی که اونم همراهت بشه خب من چطوری یه پسر27ساله رو تغییر بدم.
حالا به نظر شما این سخت گیریه؟؟؟!!!!:Ghamgin:

نه ب نظرم کار درستی میکنین.اعتقاد مهمترین چیز تو زندگیه. به نظرم بهترین راه همین هست که دوستان گفتند.بذارین هر چند وقت یه بار خواستگار بیاد.به خونوادتون بگین دارین اذیت میشین اینطوری.مثلا هر ماه بیشتر از 1 بار قرار خواستگاری نذارین با چند نفر.
یه سوال برام پیش اومده .این افرادی که برای خواستگاری میان رو تا چه حد میشناسین؟ اینطور که میگین انگار اصلا خونوادهاشونو از قبل نمیشناسین.بهتر نیست اول به افرادی اجازه بدین بیان خواستگاریتون که حداقل یه اشنایی دورادور هم که شده داشته باشین؟ (خیلی غریبه نباشن)

بی نظیر;458916 نوشت:
سلام

یک کار مفید اینه که خواستگارات و بفرستی برای بقیه دوستات که می دونی به هر دلیلی خواستگار ندارند

سلام می دونم قصد شما خیر بود از این جمله ولی مگه خواستگار توپ فوتباله که پاس بدیم به دیگری:aatash:

Emeleo and Jared;460216 نوشت:
شاید خدا راضی نیست؟
رضایت خدا خیلیه ها!
سلام.ممنونم.خودم هم به همین نتیجه رسیدم که الان وقتش نرسیده:Gol:

maryam27;460245 نوشت:
این افرادی که برای خواستگاری میان رو تا چه حد میشناسین؟ اینطور که میگین انگار اصلا خونوادهاشونو از قبل نمیشناسین.بهتر نیست اول به افرادی اجازه بدین بیان خواستگاریتون که حداقل یه اشنایی دورادور هم که شده داشته باشین؟ (خیلی غریبه نباشن)
سلام.خب اکثرشون آشنای آشناهامون یا اقوامن.:Gol:

A.Afshin;460220 نوشت:
با وجود اینکه اینکار به لحاظ اخلاقی اشکال داره در حال حاضر زیاد دیده میشه که در یک فاصله کوتاه چند خواستگار برای یک دختر میاد و دختر سبک سنگین میکنه و در نهایت هم خیـــلی شیــــــــک و مجلسی همه خواستگارا رد میشن
سلام.ممنون از راهنمایی هاتون.ولی خب فکرکنم این برعکسش هم صدق میکنه.مثلا از ساعت4تا5 یه جامیرن خواستگاری 6تا7 یه جا وشای تا آخر شب چندین خواستگاری برن همینجوری:ok:

shaparak;460390 نوشت:
سلام.ممنونم.خودم هم به همین نتیجه رسیدم که الان وقتش نرسیده

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]
به نظر حقیر اشتباه میکنید
اگر این دره رحمت باز شده و همچنان نورانی میزنه
نشان ازینه که لازمه ازدواج کنید ...

تا لااقل از فکر ازدواج و مجردی و خستگی روحی و ذهنی و همینطور توهماتی که هر کلام و نگاهی رو به خواستگار تشبیه میکنه
خلاص بشید ...

البته با مشورت پدر و مادری که وجودشون عزت شماست
و تا این حد مردم دار هستن که کلی اشنا دور و نزدیک به فکرتون هستن .[/]

Mohammad2db;460527 نوشت:
هوالعالم
به نظر حقیر اشتباه میکنید
اگر این دره رحمت باز شده و همچنان نورانی میزنه
نشان ازینه که لازمه ازدواج کنید ...

تا لااقل از فکر ازدواج و مجردی و خستگی روحی و ذهنی و همینطور توهماتی که هر کلام و نگاهی رو به خواستگار تشبیه میکنه
خلاص بشید ...

البته با مشورت پدر و مادری که وجودشون عزت شماست
و تا این حد مردم دار هستن که کلی اشنا دور و نزدیک به فکرتون هستن .

سلام ممنون از راهنماییتون.
اگر لازم به ازدواج پس چرا این اتفاقات میافته؟
نمیدونم شاید چون یه هویی اومدن من احساس کردم همون یکی دوماه اول خب پیدا میشه.
:Gol:

کمی صبر داشته باشین
و البته وسواس به خرج ندین
گل بی عیب خداست

شاپرک جان، میدونم شرایط یکمی سخته اما به خودت یکمی فرصت، با مادرت صحبت کن و بگو این وضعیت برات خسته کننده شده...
ببین مامان من الان صادقانه بهشون میگه که تا تموم شدن امتحانای دخترم نمیشه کاری کرد. اگه واقعا طالب باشن صبر میکنن تا شرایط مناسب فراهم بشه...
مهم تر از هر چیزی ارامش شماست...
صبور باش خواهری، کلی ادم میاد و میره اما قرار نیس خسته بشی، بلاخره پیدا شدن نیمه گمشده به همین سادگیا نیس که!:Nishkhand:
اینم بدون که اگه هر کدوم از این کیس ها نشدن یه حکمتی داشته و به عنوان یه تجربه بهشون نگاه کنو از این تجربه ها تو شناخت کیس های بعدی استفاده کن...
انشالله بهترین ها در انتظارت هستن خواهر مهربونم...:ok:

خواهرم گرچه من اقا هستم ولی میدونم چه شرایط سختی هست
خصوصا انتخاب بین این خواستگارها
منتها شما با این کار دارید صورت مساله رو پاک میکنید و برای حل این مشکلتون کلا بیخیال همه چی میشید که درست نیست
شما نیاز به کمی آرامش دارید
مسافرت برید
سعی کنید فکرتون رو آزاد کنید و به این موضوع فکر نکنید
من خودم تو همین مورد یه شکست هایی خوردم که هنوزم داره اذیتم میکنه
هروقت یادش میوفتم سریعا فکرمو درگیر یک مساله دیگه میکنم و فراموش میکنم
شما نباید کلا از ازدواج منصرف بشید بلکه باید از فکر کردن به این شرایط دوری کنید
در ضمن خداوند فرصت رو میده و خود فرد هست که باید از اون به بهترین شکل استفاده کنه
انسان به زمین اومده تا سختی بکشه نه اینکه همه چی حاضر آماده براش بیاد دم در
شما میخوای یه خواستگار خوب بیاد و همه چیش ردیف باشه و به راحتی ازدواج کنی که نمیشه
شما اول نیاز دارید تا افکارتون رو یک پارچه و مرتب کنید و ذهن آشفته و خسته تون رو استراحت بدید
بعد مجددا به ملاک های ازدواجتون فکر کنید و اگه لازمه یه تجدید نظر بکنید
بعد با هماهنگی خانواده تون به صورت برنامه ریزی شده خواستگارا رو قبول کنید و شرایطشون رو یادداشت کنید و با مشورت با خانواده و مشاور مورد اعتمادتون یکی رو انتخاب کنید
با برنامه بودن خیلی در پیشبرد کارتون کمک میکنه
اینکه نمیخواید ازدواج کنید راه درستی نیست چون هروقت مجددا تصمیم به ازدواج بگیرید یا همین شرایط تکرار میشه یا دیگه مثل الان خواستگار نخواهید داشت یا ویژگی خواستگار های اون موقع شما از الان بدتر خواهد بود ، هیچ تضمینی هم برای بهتر بودن و حل شدن مشکل در آینده وجود نداره بنابراین سعی کنید از این موقعیت با برنامه ریزی و صبر و حوصله به بهترین شکل استفاده کنید

shaparak;460625 نوشت:
سلام ممنون از راهنماییتون.
اگر لازم به ازدواج پس چرا این اتفاقات میافته؟
نمیدونم شاید چون یه هویی اومدن من احساس کردم همون یکی دوماه اول خب پیدا میشه.

[="#006400"]سلام علیکم
خب رحمت یعنی همین دیگه !!
حالا شاید ما ظرفیت درک یا مواجهه با اونها رو نداریم
ولی اگر چاره جو باشیم میبنیم که همه اش شیرینه و حکمتی هست
و هر اتفاقی حرفی برای گفتن داره ...
[/]

[="#000080"]در مورد خواستگاری بگیم
چه خوبه که ملت توقعات رو کم کنند یا حداقل طالب یک زندگی طبیعی و ارام باشن !
معیار ها و ملاک ها رو هر جایی بیان نکنند تا زبانی و ذهنی نشه

مثلا خانمه میگه من میمیرم برای خواستگاری که لباس این رنگی بپوشه و اینجوری باشه و اونجوری و
حتما بهش جواب بله میدم !
حالا خواستگاره هم از روی ریا یا حتی کاملا تصادفی چنین شمایلی پیدا میکنه
و اینجا قول ما و نظر و تحمیل دیگران و غیره باعث میشه که چشم بسته جواب مثبت بدیم .

ازونطرف هر چقدر به طرف نزدیکتر بشید وابستگی بیشتری ایجاد کردید که باید
توجه کنید بعد از صمیمی شدن اگر جواب منفی خالی خالی بدیم یعنی اینکه دلی شکستیم و دری از درهای رحمت رو به روی خود بستیم .
مگر اینکه دلیل قابل قبولی داشته باشید و حتما این دلایل رو بدون توهین و تعارف بیان کنید .

چه بهتر که زیادی نزدیک نشیم تا وابستگی بوجود نیاد و بتونیم با یه بله یا نه کارو تموم کنیم . [/]

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت

shaparak;460097 نوشت:
سلام.ممنون از راهنماییتون.باور بفرمایید من اصلا سخت گیری نمیکنم.وقتی تلفن میزنن تمام شرایط رو میپرسیم وفقط کسایی میان که از نظر خانوادگی وفرهنگی ومهم تر عقیدتی بیان به ما.آدرس محل کار یا دانشگاه آقا پسرشون رو هم میگیریم وقبل از اینکه بیان میریم ودرموردشون پرس وجو میکنیم.البته نه زیاد.

ان شاء الله سعی کنید از این به بعد، تحقیق را جدی تر بگیرید. تحقیق در کنار، گفتگو و مشاوره از ارکان شناخت شخص مقابل است.

shaparak;460097 نوشت:
وقتی پای تلفن میپرسیم از نظر اعتقادی پسرتون در چه حدین همه میگن عالی و خیلی خوب.تازه برعکس میپرسیم که واقعیتو بگن ولی وقتی میان اصلا اونجوری نیستن

تحقیق تلفنی چندان قابل اتکاء نیست خصوصا اگر قرار باشد از مادری نسبت به شاخ شمشادش سوال شود!

shaparak;460097 نوشت:
مثلا چندوقت پیش یه خونواده ای اومدن که از نظر سطح فرهنگی واعتقادی ومادی به نظر به هم میومدیم.با آقا پسرشون که صحبت میکردم میگفتن من هر 5سال یه بار حرم امام رضا نمیرم مهم دل پاکه شاید چند سال یه بارهم قران نخونم.از قم و جمکرانم خیلی بدم میاد و همیشه نماز صبح نمیخونم. خب این نشون میده ضعیف هستند دیگه
حالا نمیگم من خودم خیلی عالیم و همه چی دین رو رعایت میکنم ولی حداقل دوست دارم طرف آیندم تو اینجور مسائل همراهم باشه نه اینکه مخالف.من دوست ندارم همسرم هرسال دبی و مسافرته خارج از کشوربره.ولی این آقا میگفتن من هرسال دبی یا یه مسافرت خارج از کشور میرم.بعد که گفتم نه همه دعوام کردن که تو خودت میتونستی کاری کنی که اونم همراهت بشه خب من چطوری یه پسر27ساله رو تغییر بدم.

در این خصوص حق باشماست. ازدواج نباید به انگیزه تغییر شخص مقابل صورت بگیرد. لازم است روی امور بالفعل حساب باز شود و فرد را آن گونه که هست بپذیریم و نه به امید نسیه!!

با مسئلت ازدواج موفق همه جوانان عزیز از درگاه خداوند متعال

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

A.Afshin;460220 نوشت:
یادمه یک روایت میخوندم که (نقل به مضمون) آمدن خواستگار تا زمانی که تکلیف خواستگار قبلی مشخص نشده کار درستی نیست _کارشناس محترم شما اصل روایت خاطرتون هست؟_.

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
بنده هم متاسفانه اصل روایت در خاطرم نیست، اما تا جایی که در خاطر دارم این کار برای خواستگاری که می داند، دختر خواستگار دارد، وبا این وجود به خواستگاری وی برود کراهت دارد.
امیدوارم کارشناس محترم احکام پاسخ دقیق را عنایت بفرمایند.

با تشکر

اميدوار;464929 نوشت:
بسمه تعالی
در این خصوص حق باشماست. ازدواج نباید به انگیزه تغییر شخص مقابل صورت بگیرد. لازم است روی امور بالفعل حساب باز شود و فرد را آن گونه که هست بپذیریم و نه به امید نسیه!!

با مسئلت ازدواج موفق همه جوانان عزیز از درگاه خداوند متعال

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام
آیا راه تشخیصی برای این افراد وجود داره؟منظور افرادیه که در خواستگاری با شرائط دختر موافق نیستن ، به قصد تغییر ایشان در آینده اعلام رضایت و موافقت میکنن.

ریحانه النبی;465012 نوشت:
سلام
آیا راه تشخیصی برای این افراد وجود داره؟منظور افرادیه که در خواستگاری با شرائط دختر موافق نیستن ، به قصد تغییر ایشان در آینده اعلام رضایت و موافقت میکنن.

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
به نظر می رسد با یک تحقیق جامع، گفتگویی حساب شده و همچنین کمک از یک مشاور، این دغدغه قابل برطرف شدن است.

اميدوار;464939 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت
بنده هم متاسفانه اصل روایت در خاطرم نیست، اما تا جایی که در خاطر دارم این کار برای خواستگاری که می داند، دختر خواستگار دارد، وبا این وجود به خواستگاری وی برود کراهت دارد.
امیدوارم کارشناس محترم احکام پاسخ دقیق را عنایت بفرمایند.
با تشکر

با عرض سلام و احترام و تشکر از عنایت شما

بله روایت نبوی است که :

لا يخطب أحدكم على خطبة أخيه‌

هیچ کس نباید در هنگام خواستگاری دیگری ، خواستگاری کند !

به خاطر همین روایت بسیاری از فقهای گذشته قائل به حرمت خواستگاری بودند و فقهای امروزی قائل به کراهت آن هستند البته ظاهرا در جایی است که خواستگار اول قبول شده باشد .

همیشه سلامت و موفق باشید

[=Noor_Lotus][=Noor_Lotus] a

سلام
شاپرک جان من کاملا" درکتون می کنم. من نمی دونم چرا بعضی از دوستان از این شرایط تعجب کردن. من چندتا از دوستان صمیمی ام رو می شناسم که همینطور چندین تا خواستگار پشت سر هم دارن.بخصوص الان که فارغ التحصیل شدن و از شهرستان اومدن شهر خودشون، انگار همه اون خواستگارهایی که اون سالها نتونسته بیان جمع شدن یه دفه خراب شدن سرشون:khandeh!:
این دوستانم هم دچار همین مشکل هستن.
نمی دونم چی باید بگم.فقز می دونم این مشکل خیلی از دخترهاست. همین دوستم که می گم تازه این مشکل رو داره که خودش زیاد با خانوادش هم عقیده نیس. معمولا" خانوادش فیلترهای ظاهری دارن و اونا رو چک می کنن بعد که خانوادش ظاهر و پول وغیره اش رو پسندیدن میذارن بیان خواستگاری و خود دوستم به تنهایی ملاک های اعتقادیش رو میسنجه چون خانوادش باهاش هم فکر نیستن. پس همینقدر هم به داشته هاتون راضی باشین وشرایط بدتر از خودتون رو هم ببینین.
اصلا" به فکر تغییر هیچکس نباشین که تجربه ی دوساله من در ازدواج:Nishkhand: نشون می ده آقایون کمتر تغییر می کنن و بیشتر شما رو تغییر می دن البته اونم به صورت کاملا" نامحسوس:ok:
به نظر من زیادم سخت نگیرین، همین که اعتقادات مشترک داشته باشین به نظرم کافیه. مثلا" اون بنده خدایی که پرستار بود، خب دلیلتون برای رد کردنش منطقی نبود.واقعا" معصیته که بخوایم برا ملاک های دنیویی کسی رو رد کنیم.بلکه باید خودمون و روحمون رو پرورش بدیم تا بتونیم با شرایط ضعیف مادی شروع کنیم. تجربه ی من از همسرداری نشون می ده خداوند تو سالهای اول زندگی به شدت به خانواده ها برکت می ده و پیامبر اکرم(ص)قربونشون برم راست گفتن که اگه تنگدستین ازدواج کنین.
در آخر هم؛ببین عزیزم آقای پناهیان می گن (تو سلسله مباحث خانواده متعالی)انقد به تاخیر نیانداختن این مسئله مهمه که بااندک مایه ی شوخی به آقا پسرا می گفتن وقتی دیدی طرف خوبه سریع بگو عقد کنیم دیگه. بگو من می خوان نماز مغرب و عشا بخونم و نماز متاهل 70 برابر بیشتر ثواب داره. سریع عقد کنیم حالا بقیه اش رو بعدا" صحبت می کنیم.:khaneh:
ان شاالله که عاقبت به خیر بشین.
یاعلی

کاری به بحث داغ هفته ای سه چهارتا خواستگار نداریم...!!
ولی به این حرفها اهمیت نده... هرکی بهت گفت تو میتونستی تغییرش بدی و این چیزا...
در جوابش بگو:
اگه عکس این قضیه اتفاق افتاد و اون منو مثه خودش کرد چی؟؟

عب نداره بزار برن و بیان این خواستگارا...

فقط حواست باشه وسواس زیاد نتیجه ای میده که چندان جالب نیست...

موضوع قفل شده است