باور غلط 15: رسانه مي تواند از هر روحاني براي برنامه ها، مناظرات و مناسبت هاي ديني استفاده كند.
پاسخ: يكي از اساتيد بزرگ حوزه مي فرمودند اگر من نام دارويي را در رسانه ببرم ممنوع التصوير مي شوم كه شما نبايد وارد بحث تخصصي ديگران مي شديد. ولي رسانه در برخي از برنامه از هر روحاني كه دلش بخواهد براي بحث هاي تخصصي استفاده مي كنند. سخنان كارشناسي نشده، از تجويز و تبليغ دارو توسط غير متخصص بدتر است؛ چون اينجا با روح و روان كه اصل انسان است سر و كار داريم.
افزون بر آن، خود روحاني وقتي مي بيند در آن بحث عالم برجسته تر وجود دارد قبول كند.
***
يكي از اقوام از من مي پرسيد چند كتاب داري، چند مقاله داري و...متوجه شدم دارد يادداشت مي كند. گفتم براي چه اين مطالب را مي پرسيد؟
گفت: مي خواهم در برنامه هشت بهشت سمياي اصفهان به عنوان نخبه شما را دعوت كنم.
با خنده گفت: فكر مي كنم اين كلاه براي من خيلي گل و گشاد است. نخبه معناي خاصي دارد. الان در كشور ما هركس از ننه اش قهر كرده بهش خطاب مي شود نخبه.
با وجود اساتيد برجسته اخلاقا و شرعا درست نيست، من يا امثال من در برنامه هاي راديويي يا تلويزيوني شركت كنيم.
راهكار عملي
1.مراكز و رسانه براي دعوت از يك روحاني متخصص بايد با مراكز تخصصي حوزه مرتبط شوند و از آنها بخواهند به ايشان كارشناس دعوت كنند.
2. خود روحانيون و طلابي كه بضاعت علمي كافي را در بحثي ندارند، نبايد دعوت مراكز حساس مثل رسانه ملي و ....را قبول كنند. (چون مخاطب ميليوني است و بيان مسائل غير فني و علمي مديون مي شود و جبران آن ممكن است عملا)
3. طلاب براي جهت دادن رسانه ها انتقادات و پيشنهادات [HL]سازنده [/HL]خود را بيان كنند.
باور غلط 16: پويايي جامعه به اين است كه مقلدان از مجتهدان استدلال بخواهند، شيوه اجتهادي فعلي پويا نيست و تشويق به مقلد مستمر ماندن است نه مجتهد شدن، و به نوعي سبك رعيت پادشاهي است.
پاسخ: اسلام بيش از هر ديني ما را به علم آموزي و تعليم، تفكر، مطالعه و هم انديشي و مشورت و مجالست با اهل علم و به خصوص فقيه شدن در دين تشوق مي كند و ما را از جهل جهل پروري و همنشيني با افراد نادان برحذر مي دارد. امام صادق(ع) كه آشنا به راه سعادت و دل سوز انسان و مشتاق فوز و رستگاري اوست از شدت شفقت ميفرمايد: ليت السياط علي رؤوس اصحابي حتي يتفقهوا في الحلال و الحرام؛ كه اي كاش شلاق بر سر ياران و دوستانم بود تا وادار به تحصيل حلال و حرام شوند. امام باقر(ع) فقيه شدن در دين را يكي از اساسي ترين عوامل كمال مي دانند.
راه تحصيل علوم و فنون براي همه باز است، اما بديهي است كه همه افراد نميتوانند در تمامي علوم و فنون صاحب تخصص و رأي و نظر گردند از اين روي بعضي در فلان رشته انتخابي به تحصيل پرداخته و تا درجه اجتهاد و تخصص پيش ميروند و بعضي ديگر در عين اينكه در رشتهاي ديگر صاحب تخصص و رأي و نظرند، اما نسبت به اين رشته از رتبه اجتهاد و تخصص بيبهرهاند. از اين جهت است كه يك مهندس ساختمان هرگز نميتواند در غير حوزه تخصص خود وارد شده و مثلاً براي مريضان داروئي را تجويز يا ممنوع كند، بلكه در طبابت محتاج به تخصص طبيب است و بايد نسبت به تجويزات و تحذيرات او مقلد و تابع باشد. تقليد يا حكيمانه است يا غيرحكميانه بلكه ابلهانه، تقليد عالم از عالم، جاهل از جاهل و عالم از جاهل غيرحكيمانه و مورد نهي عقل و شرع است. اما تقليد جاهل از عالم يعني غيرطبيب از طبيب، غيرمهندس از مهندس، غيرمجتهد از مجتهد به حكم آية «فاسئلوا أهل الذكر ان كنتم لاتعلمون» يا «ولكم في رسول الله اسوة حسنة» تقليد حكيمانه و به حكم عقل و شرع واجب و ضروري است.
تقليد حكيمانه و مجاز نه تنها مانع رشد و تعالي مقلد نيست، بلكه به نوعي موجب رشد و تكامل اوست؛ چراكه در ظل توجه و عمل به رأي صاحب تخصص در طريق صواب و هدايت قرار گرفته و نيز علوم مختلفي را از صاحبان آنها در پرتو همين تقليد كردن كسب ميكند.
شكل حكومتي شاه و رعيت را منتج از ستم فكري اجتهاد و تقليد دانستن نيز امري ناصواب است، چرا كه مقلّد در تقليد خويش بهدنبال كشف حقيقت و تحصيل علم و نيز اداي وظيفه است و قياس آن با تبعيت رعيت از شاه مع الفارق است كه در شكل حكومتي شاه و رعيت عمدتاً تبيعت به خاطر ترس از قدرت شاهانه و ساير ملاحظات از اين قبيل است، در اين سيستم رعيت ممكن است تبعيت هم بكند، ولي اصلاً معتقد به مقام سلطاني سلطان نباشد، ولي در مسئله اجتهاد و تقليد، مقلد كاري آگاهانه و مقدس را پي ميگيرد و معتقد به مرجع خود در ادعاي مرجعيتش هست.1
.................. 1-ارزشي بودن تقليد حكيمانه،غلامحسن رضائيان، مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات(حوزه علميه قم)
We once had a Teacher
زمانی ما آموزگاری داشتیم
The Teacher of teachers,
استاد تمامی معلمان
He changed the world for the better
او دنیا را به سوی بهتر بودن تغییر دارد
And made us better creatures,
و باعث شد که ما مخلوقات بهتری بشویم
Oh Allah we’ve shamed ourselves
اوه خدایا ما از خودمان خجالت می کشیدیم
We’ve strayed from Al-Mu’allim,
ما از آن معلم غافل شده ایم
Surely we’ve wronged ourselves
بدون شک این خود ما بودیم که گناه انجام می دادیم
What will we say in front him?
ما چه چیزی در مقابل او خواهیم گفت
Oh Mu’allim…آه ای معلم
He was Muhammad salla Allah alayhi wa sallam,
او محمد بود که درود خداوند بر او و خاندانش باد
Muhammad, mercy upon Mankind,
محمد بخششی که شامل تمامی انسانها می شود
Teacher of all Mankind.استاد تمامی آدمیان
أبا القاسم
ای پدر قاسم يا حبيبي يا محمد
ای عشق من ای محمد يا شفيعي يا محمد
ای شفاعت کننده من ای محمد خير خلق الله ، محمد ای خوبی تمامی مخلوقات خداوند ای محمد يا مصطفى يا إمام المرسلين
ای مصطفی ای راهنمای تمامی پیامبران يا مصطفى يا شفيع العالمين
اي مصطفى اي شفاعت كننده تمامي جهان
He prayed while others slept
در حالیکه همه به خواب فرو مي رفتند او به مناجات می پرداخت
While other ate he'd fast,
زمانیکه دیگران مشغول خوردن بودند او روزه می گرفت
While they would laugh he wept
هنگامیکه آنها در حال خندیدن بودند او می گریست
Until he breathed his last,
او تا واپسین لحظه زندگیش , تا آخرین نفس
His only wish was for us to be
تنها آرزویش برای ما بود
Among the ones who prosper,
از بین ما آن کسی رستگار می شود
Ya Mu'allim peace be upon you,
که ای محمد در کنار تو به آرامش برسد
Truly you are our Teacher,
به درستی که تو معلم ما هستی
Oh Mu'allim...آه ای معلم
يا حبيبي.. يا محمد ای عشق من ای محمد يا شفيعي.. يا محمد ای شفاعت کننده من ای محمد يا رسولي.. يا محمد
ای پیامبر من ای محمد يا بشيري.. يا محمد
ای بشارت دهنده من ای محمد يا نذيري.. يا محمد
ای کسیکه گناهانم را به من گوشزد می کنی ای محمد عشق قلبي.. يا محمد
ای عشق قلب من ای محمد نور عيني.. يا محمد
ای روشنایی چشمانم ای محمد
He taught us to be just and kind
او به ما آموخت که مهربان و عادل باشیم
And to feed the poor and hungry,
در بخشیدن غذا به مردم فقیر و گرسنه
Help the wayfarer and the orphan child
به تمامی رهگذران بی پناه و بچه های یتیم کمک کنیم
And to not be cruel and miserly,
و ظالم و تنگ نظر و خسیس نباشیم
His speech was soft and gentle,
حرفهای او لطیف و آرامش بخش بود
Like a mother stroking her child,
مانند مادری که بچه هایش را نوازش می کند
His mercy and compassion,
رحمت و شفقت و دلسوزی او
Were most radiant when he smiled
زمانی که لبخند می زد به بیشترین فروغ و درخشش خود می رسید
چون ممکن است افراد زيادي گوشه کنايه به طلبه بزنند و تحقير و سرزنش کنند؛ پس الان موقع خوبي براي طلبه شدن نيست.
پاسخ: اولا: خدا رو شكر جوانان (ديپلم، ليسانس، فوق ليسانس و حتي دكترا ) زيادي سال به سال براي شركت در امتحانات ورودي حوزه شركت مي كنند.
ثانياً: حضرت علي(ع) فرمود: لاتَستَوحِشُوا في طريقِ الهُدي لِقِلَّهِ اهلِهِ؛ در راه هدايت از کمي طرفدارانش وحشت نکنيد.[1] قرآن وقتي صفات مؤمنان را مي شمارد ميفرمايد: «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ[2] »؛ ترسي از سرزنش و ملامت سرزنش کنندگان ندارند. افرادي که به اين دليل مانع طلبه شدن مي شوند يا طلبه نميشوند، اگر زمان امام حسين بودند، به خاطر ملامت اطرافيان همراه امام حسين نميشدند و ميگفتند: «الان اکثريت عليه شما هستند» يا«حق با هرکسي است که زيادتر».
** پيامبر(ص) هم يك نفره شروع كردند، كفار و مشركان يا حتي برخي از دوستاران حضرت به فكرشان ميرسيد، روزي بيش از يك ميليارد مسلمان شوند؟! همان زمان هم به پيامبر ميگفتند اگر شما حق هستيد چرا اين قدر تعدادتان كم است، قرآن به پيامبر و مؤمنان ميفرمايد كثرت و زيادي اهل باطل شما را به شگفتي واندارد. **اَللّهم ارزُقني شَفاعَةَ الحُسَينِ يَومَ الُوُرودِ وثَبِّت لي قَدَمَ صِدقٍ عِندَکَ مَعَ الحُسَينِ وَ اَصحابِ الحُسيَنِ الّذين بَذَلُوا مُهَجَهُم دُونَ الحُسَينِ (عليه السلام)؛ بار الها شفاعت حسين را در روز قيامت، نصيب من بگردان ومقام و منزلت راستيني که به همراهي حسين( عليه السلام) و اصحابشان نزد تو کسب نموده پايدار و بادوام بگردان اصحابي که خون خود را در راه تو نثار کردند. **خدا يا ما را بهشتي بميران که بهشتي خود يک ملت بود.
لباس سياه مكروه است؛ با اين حال، الگوهاي ديني ما مانند طلاب خانم چادر مشكي دارند و روحانيون برخي عمامه مشكي و اغلب عباي مشكي دارند؛ بنابراين ايشان همگي كار مكروهي مي كنند.
پاسخ:
اگرچه به طور اجمال، از بعضی روایات، کراهت پوشش مشکی استفاده میشود،[1] ولی حکم کراهت مذکور به طور صددرصد برای همۀ انواع لباسها و برای همۀ افراد اعم از زن و مرد و برای همۀ زمانها و ایام نیست. یعنی موارد متعددی از حکم کراهت لباس مشکی مستثنا شده است که بعضی از مهمترین آن عبارتند از:
[HL]
الف ـ عدم کراهت بعضی از پوششهای مشکی خاص: [/HL]
در روایتی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) از پوشش سیاه کراهت داشت مگر در سه مورد: خفّ (نوعی کفش چرمی نازک) عمامه و کساء.[2] کساء به قرینۀ حدیث شریف کساء از پیامبر اکرم(ص)، لباس بلند و فراگیر تمام بدن است که شامل عبا و چادر مشکی بانوان نیز میگردد پس این سه پوشش مشکی استثنا شده، کراهت ندارند. حضرت آیت الله بهجت در کتاب جامع المسائل می گویند: بدان که در کتب اصحاب، مواردى براى کراهت نماز در ثوب ذکر شده است، از آن جمله: لباس سیاه غیر از عمّامه و خفّ و کساء است.[3]
[HL]ب ـ عدم کراهت لباس مشکی برای بانوان: [/HL]
تردیدی نیست که در اسلام پوشش زن و مرد از نظر نوع، مقدار و حتّی رنگ متفاوت است مثلاً جامۀ زربافت و حریر برای زن جائز ولی برای مرد جائز نیست مقدار واجب پوشش بانوان طبق نظر مشهور فقها همۀ بدن به جز وجه و کفّین است ولی مقدار پوشش مردان کمتر است. از نظر رنگ پوشش نیز استفاده از لباس احرام سفید رنگ در حج برای مردان مستحب است ولی زنان مجاز هستند از همان لباس معمولی و لو رنگ غیر سفید استفاده نمایند.
در کتابهای فقهی نیز هیچ یک از فقهای برجستۀ شیعه فتوا به کراهت لباس و پوشش مشکی بانوان ندادهاند بلکه برعکس تصریح به عدم کراهت و بالاتر از آن نمودهاند.
فقیه ژرفاندیش شیعه مرحوم صاحب جواهر در کتاب فقهی معروف خود نقل کرده است که طبق تصریح کتابهای متعددی از اصحاب امامیه کراهت پوشش سیاه مختص مردان است زیرا شارع مقدّس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشکی در مقایسه با رنگهای دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میکند.[4]
بعضی از فقها و مراجع تقلید زمان حاضر مثل آیات عظام خامنهای و تبریزی (ره) نیز تصریح کردهاند که چادر مشکی کراهت ندارد و بعضی نیز مانند آیت الله فاضل لنکرانی(ره) بالاتر از عدم کراهت تصریح کردهاند که چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.[5]
علاوه بر ادلّۀ فوق امروزه در روانشناسی رنگها ، این یک واقعیت مسلّم است که رنگ مشکی، رنگی صامت و غیر فعال است که باعث تحریک و جلب توجّه نمیشود و این ویژگی بدون این که هیچ عارضه منفی داشته باشد[6] با حکمت حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم که همان عدم جلب توجّه و ایجاد آرامش روانی در جامعه است نیز سازگار است.
[HL]ج ـ عدم کراهت پوشش مشکی در مراسم عزاداری:[/HL]
استفاده از رنگ مشکی در مراسم عزاداری کراهت ندارد. بلکه از فرزند امام سجاد(ع) نقل شده است که گفتهاند وقتی جدّم امام حسین (ع) شهید شد زنان بنیهاشم در عزای آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و این لباس را در گرما و سرما تغییر نمیدادند.[7]
..........................................
[1] برای آشنایی با این روایات به کتابهای فروع کافی، ج 2، کتاب الصلاة باب اللباس الذی تکره الصلاة فیه و ما لا تکره، ص 397، فروع کافی ج 6 کتاب الزی والتجمل باب لبس السواد، ص 449، وسائل الشیعه، ج 3، کتاب الصلاه ابواب لباس المصلی، باب 19، باب کراهة لبس السواد الاّ ... و مستدرک الوسائل جلد و ابواب مذکور مراجعه شود.
[2] عدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عن بعض اصحابه رفعه قال: کان رسول الله یکره السواد الا فی ثلاث الخف و العمامة و الکساء .. کلینی، فروع کافی، ج 6، کتاب الزیّ والتجمل باب لبس السواد، روایت یک، ص 449.
[3] جامع المسائل (للبهجة)، ج1، ص: 314
[4] محمّد حسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 235.
[5] ویژه نامة فرهنگ اسلام، بهار 1379، ص 7.
[6] بعضی بدون هیچ دلیل و مدرکی به انگیزۀ فرهنگ سازی بر ضد چادر مشکی، ادعا نمودهاند که حجاب و چادر مشکی باعث بیماریهای روحی وجسمی مثل افسردگی و نرمی استخوان میگردد. برای آگاهی از نادرستی ادعای این افراد به قسمت دوّم مقالۀ «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامۀ جمهوری اسلامی، 4 بهمن 79، مراجعه شود.
[7] البحرانی، الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهرة، ج 7، ص118.به نقل از سايت انديشه قم.
[="]برخي از زنان فکر ميکنند چون روحاني فردي مذهبي و معنوي است او محرم است و لازم نيست( مثل حجاب و خوش وبش نکردن)روحاني با انسان محرم است. [="]پاسخ: [="]روحاني هم مثل بقيه مردم است و بايد مسائل محرم و نامحرمي را در ارتباط با آنها رعايت کرد. حضرت صادق[="] فرمود: رسول خدا [="]:sallallah:[="] به زنها سلام ميكرد و آن ها نيز جواب مى دادند، و اميرالمؤمنين[="][="] نيز سلام مىكرد، ولي به زنان جوان سلام نميکرد و مىفرمود: «مىترسم» از صدايشان خوشم آيد و زيادتر از آن اجرى كه مىجويم، گناه کنم. برخي به خاطر ويژگيهاي معنوي روحانيون به آنها علاقه معنوي دارند. بايد مراقب باشند که اين علاقه در صورتي که مفسده نداشته باشد( ترس افتادن به گناه و لذت) اشکالي ندارد.
..........................................
[HL][="]علاقه معنوی به شخصیت ها
[/HL] [="]عشق ورزيدن به شخصيتهاى معنوى و دينى جنس مخالف و دوست داشتن آنها از روى محبت الهى چه حكمى دارد؟ [="]همه مراجع: اگر باعث مفسده نشود، اشكال ندارد.[="][1] ..............................................................
[="]1- [="]دفتر همه. احكام نگاه و پوشش، سيد مجتبي حسيني، دفتر نشر معارف.
خب اجازه بدهيد اين را از [HL]كتاب طنز كلثوم ننه[/HL] پاسخ بدهم: باب دوازدهم:در بیان اقسام مَحرَم و نا مَحرَم
[HL]کسانی که نا محرمند:[/HL]
اول، عمامه به سر اگر چه کوچک و کمتر از پانزده سال داشته باشد. ولی عمامه هر چه بزرگترباشد صاحب آن بیشتر نامحرم است. و طلبه ها در هر لباسی که باشند. و دیگر علماء و پیش نمازان و خُدّام مساجد و روضه خوان و واعظ و تاجر و کسانی که به حجرفته باشند. و دیگر مؤذن. و واجب است این چند طایفه، اگر مَحرَم نَسَبی هم هستند، مانند شوهر یا پسر خود و عمویا پسر برادر و پسر خواهر و دایی و حتی شوهر خود، زن از آنها بگریزد و دوری نماید واِلّا ، گناهکرده است.
[HL]اما آنان که مَحرَمند:[/HL]
یهودی یراق فروش، سبزی فروش، زردک فروش، بزّاز، پنبه عوض کُن، طبیب، رمّال، دعا نویس،جادوگر، مُطرب، نقاره چی، سُرنا چی، عمله، کلاه به سر، گلوبند فروش. و دده بزم آرا فرماید که اگر یهودی یراق فروش باشد و اتفاقاً او دعا نویس هم باشد، به اندازه ایمَحرَم است که تا هُم فیها خالدون! و اجتناب از او فعل حرام و جزء گناهان کبیره میباشد بلکه،این مرد اگر به خانه وارد شود باید احترامات او را به جا آورد و حاجتش را بر آورد.
گاهي مي بينيم كه انگاري براي همگي در يك پارك يا مجلس يا كلاس صيغه محرميت خونده شده است
همين كه حاج آقا تشريف مي آوردند برخي حجاب ها را درست مي كنن و نگاه ها رو درويش، و مسائل محرم و نا محرم را رعايت.
گاهي مي بينيم كه انگاري براي همگي در يك پارك يا مجلس يا كلاس صيغه محرميت خونده شده است
همين كه حاج آقا تشريف مي آوردند برخي حجاب ها را درست مي كنن و نگاه ها رو درويش، و مسائل محرم و نا محرم را رعايت.
البته این مال زمان های قدیم بود الان حاج آقا هم تشریف بیاورد دیگه تغییری احساس نمی شود!
[h=1]جب خارجی ها از حضور یک روحانی در بام آفریقا+تصاویر[/h] حجتالاسلام شریفیان مهر، فاتح قلههای آرارات و کلیمانجارو درباره واکنش کوهنوردان خارجی پس از مشاهده وی گفت: آنها میگفتند تصور نمیکردیم افرادی که در این لباس هستند، در ورزشهای دشواری مانند کوهنوردی شرکت کنند.
فرهنگ نیوز :حجتالاسلام علی شریفیان مهر، طلبه اهل مشهد که در حوزه علمیه قم درس میخواند، از کوهنوردان موفق کشور است که فاتح قلههایی مانند کلیمانجارو (بلندترین کوه آفریقا)، دماوند، آرارات و ... شده است. وی مبلغ دینی مناطق کوهستانی و صعبالعبور شمال کشور است.
او میگوید: خاصیت طبیعی ورزش این است که ورزشکار را از حالت خمود و رکورد بیرون میآورد و جامعه هم جامعه با نشاطی میشود و وقتی جوانها و افراد جامعه با نشاط باشند موجب پیشرفت علمی کشور خواهند شد.
شریفیانمهر با اشاره به فعالیتهای ورزشی خود ادامه میدهد: در حال حاضر 5 تیم کوهنوردی حرفهای مشغول فعالیت هستند که همه اعضای آنها را طلاب و روحانیون تشکیل میدهند.
فاتح بام آفریقا تأکید دارد اگر اسپانسری از او حمایت کند، قادر به فتح قله مشهور اورست هم هست.
*اگر موافق باشید ابتدا از خود ورزش شروع کنیم. نظر دین درباره ورزش چیست؟
ـ دین مبین اسلام تأکید زیادی بر ورزش و سلامت بدن دارد. این اهمیت را از روایات به خوبی میشود فهمید.
ورزش در تمام مقاطع سنی از کودکی و نوجوانی گرفته تا میان سالی و پیری میتواند برای ارتقاء سطح سلامتی جسم و روح مؤثر باشد و هر چیزی که در ارتقاء سلامتی روح و روان موثر باشد - به شرطی که با گناه آلوده نشود - مورد تایید اسلام است.
جسم و روح بر یکدیگر تأثیر متقابل میگذارند. این دو اگر سالم باشند دو بال پرواز هستند لذا همانطور که به مسائل معنوی باید اهمیت بدهیم به جسم هم باید اهمیت بدهیم و میتوان به وسیله این دو بال به موفقیت رسید.
مقام معظم رهبری همیشه به ورزش سفارش میکنند
مقام معظم رهبری همواره هم با گفتار خود و هم در عمل به ورزش سفارش میکنند و بارها در خلال سخنرانیهای خودشان جوانان و نوجوانان را به ورزش ترغیب کردهاند.
همچنین مقام معظم رهبری در مورد اهمیت ورزش، عبارات زیبایی دارند و میفرمایند: اگر بخواهید جسم را به قدرت و زیبایی و توانایی و بروز قدرت و استعدادهای گوناگون برسانید باید ورزش کنید. از ایشان نقل شده که میفرمایند: اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند از جوانها چه میخواهید میگویم تحصیل، تهذیب و ورزش.
به هر حال، قدرت و استعدادی که در انسان نهفته است میشود با ورزش شکوفا شود و واقعا اگر این سه مورد (تحصیل، تهذیب و ورزش) در کنار هم قرار بگیرد به موفقیت خواهیم رسید.
کوهپیمایی یک ورزش سالم و کم هزینه است
* به ورزش کوهنوری برسیم. نظر شما در اینباره چیست؟
ـ لازم نیست مردم به ورزش به صورت تخصصی بپردازند. میتوانند برای سلامتی بدن، ورزش کنند و کوهپیمایی از این ورزشهاست که یک ورزش کم خرج و کم هزینه است و میتوانند در برنامه هفتگی خود قرار دهند و با یک جفت، کفش به کوههای اطراف شهر خود بروند و از این ورزش لذت ببرند.
مقام معظم رهبری نیز از ایام جوانی به کوهنوردی علاقهمند بودند و کوهپیمایی میرفتند حتی ایشان میفرمایند من تأسف میخورم و وقتی میآیم در دل طبیعت و میبینم جوانها از این نعمت الهی و این فرصت کمیاب استفاده نمیکنند.
کوهنوردی انگیزههای درونی را بالا میبرد و انسان، تسلیم مشکلات نمیشود
اصل ورزش فواید زیادی دارد و اعتماد به نفس در انسان ایجاد میکند و ورزش کوهنوردی هم مزیتهایی دارد؛ عزم و اراده را در انسان بالا میبرد و انگیزههای درونی را رشد میدهد.
امروزه جوانها وقتی با یک مشکل برخورد میکنند خیلی زود دچار یأس و ناامیدی و افسردگی میشوند در حالیکه افرادی که در یک برنامه کوهنوردی شرکت میکنند زمانیکه با سختی دست و پنجه نرم میکنند و با سختی قله را فتح میکنند اگر در زندگی هم دچار مشکلات شوند به خودشان خواهند گفت من همان کسی بودم که با آن سختی، قله را فتح کردم لذا دیگر با مشکلات کوچک روحیه خودش را از دست نخواهد داد.
کوهنوردی انسان را منظم میکند
یک نکته هم درباره تأثیر کوهنوردی در نظم زندگی بگویم. کوهنورد، نظم را به خوبی درک میکند چون اگر برنامهریزی و زمانبندی خوبی نداشته باشد ممکن است جان خود را از دست بدهد کسی که با نظم به قله برسد در زندگی هم منظم خواهد بود و به قله زندگی هم خواهد رسید.
خاصیت طبیعی ورزش این است که ورزشکار را از حالت خمود و رکورد بیرون میآورد و جامعه هم جامعه با نشاطی میشود و وقتی جوانها و افراد جامعه با نشاط باشند موجب پیشرفت علمی کشور خواهند شد.
کوهنوردی ورزش بعضی از انبیاء بود
کوهنوردی، ورزش بعضی انبیاست. حضرت خضر نبی(ع)، کوهی در کنار شهر قم را برای محل عبادت خود انتخاب کرده بودند و یا خود پیغمبر اکرم (ص) بخشی از عبادتهای خود را در بلندای کوه و خارج از شهر انجام میدادند و همه اینها نشان میدهد که حتماً در دل کوه چیزی است که با این سختی این مسافت را طی میکردند و به بالای کوه میرفتند.
عظمت خداوند در کوه قابل مشاهده است
یک استاد اخلاق میفرمود: بعضی از آیات الهی را کنج حجره و اتاق نمیشود فهمید. این سیر در آفاق و انفس و نشانههایی که خداوند در قرآن بیان کرده است را باید در دل طبیعت، مشاهده و تداعی کرد و قطعاً حضور در طبیعت و تفکر در آیات خدا بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.
بعضی از کوهنوردها شاید خیلی به مسائل شرعی مقید نباشند ولی وقتی با آنها صحبت میکنیم میبینیم از لحاظ توحیدی خوب فکر میکنند چون وقتی بر بلندای کوه قرار میگیرد ناخواسته خدا را شکر میکند و عظمت خداوند بر زبانش جاری میشود.
ورزش را میشود مقدس کرد
کنار بعضی از کوهها مزار شهدا قرار دارد و با شروع کوهنوردی از کنار مزار شهدا و یا اگر مثلاً صبح جمعه باشد با قرائت دعای ندبه و یا عصر جمعه با قرائت زیارت آل یاسین و از قبیل، میتوان آن را مقدس کرد.
* ورزش چه تاثیری در کار تبلیغی شما دارد؟
ـ بعضی از دوستان روحانی سالها در مکتب امام صادق علیهالسلام زحمت میکشند و به مراتب بالای علمی و معنوی میرسند ولی زمانی که میخواهند برای تبلیغ به شهرستان بروند و زمانی که میخواهند ثمره این زحمتها را به مردم برسانند به دلیل ورزش نکردن، دچار درد کمر و زانو و بیماری شده و نمیتوانند مثمر ثمر باشند.
تشکیل 5 تیم حرفهای کوهنوردی با حضور طلاب
* آیا غیر از شما، از طلبهها کسی هم این رشته را ادامه میدهد؟
ـ بله. در حال حاضر، 15 تیم مبتدی و 5 تیم در حد تیمهای حرفهای مشغول فعالیت هستند که همه آنها طلبه و روحانی هستند و هر هفته برای تمرین به کوههای اطراف قم میرویم.
تیمهای طلاب اکثر قلههای مرتفع کشور را فتح کردند و برنامههای خوب در حد کشوری داشتهاند کاری که خیلی از تیمها با گذشت زمان بسیار انجام میدادند ولی ما با تمرینهای مداوم و آموزش طلاب و پشتوانه حوزه علمیه قم به خوبی این تیمها را ساماندهی کردیم.
تشکیل کمیتههای ورزشی در حوزه علمیه قم
چند سال است که اداره سلامت بدنی حوزه علمیه قم در چند رشته کوهنوردی، رشتههای رزمی و شنا و آمادگی جسمانی فعالیت میکنند و حتی المپیاد و مسابقات کشوری طلاب هم برگزار میشود.
به وسیله کوهنوردی دین اسلام را تبیلغ میکنم
* به مسئله تبلیغ دین برسیم که یکی از مهمترین وظایف روحانیت است. تبلیغ هم میکنید؟
ـ بعضی از روستاها به دلیل صعبالعبور بودن نمیتوانند از وجود روحانی بهرهمند شوند. ما با بعضی از دوستان روحانی که کوهنورد و ورزشکار هستند در ایام تبلیغی با گذشتن از کوهها و محلهای صعبالعبور و پشت سر گذاشتن آبها و رودخانهها خودمان را به روستاها میرسانیم تا بتوانیم احکام دین را برای مردم بازگو کنیم لذا اگر این آمادگی جسمانی نباشد این امر محقق نخواهد شد.
نگاه بنده به کوهنوردی علاوه بر ورزش بودن یک نگاه تبلیغی است چون در صعودهای کشوری و برون مرزی با افراد مختلف در ارتباط هستم و همینکه آنها از بنده درباره شغلم میپرسند و میگویم روحانی هستم و به وسیله ارتباطهای کلامی که با کوهنوردها دارم و بعضاً گفتمانهای دینی و اعتقادی که در طول سفر با آنها پیش میآید همه اینها خودش یک نوع تبلیغ محسوب میشود.
جوانها وقتی بنده را در بین خودشون میبینند که مثل آنها به کوهنوردی مشغول هستم احساس میکنند من از جنس خودشان هستم و خیلی راحتتر با من ارتباط میگیرند و احساس راحتی میکنند بنا به گفته خودشان اگر در شهر بودند نمیتوانستند به این راحتی با یک روحانی صحبت کنند.
تعجب کوهنوردان خارجی از حضور یک روحانی در بام آفریقا
صعودهای برون مرزی هم با لباس روحانیت بوده است. در سفر آفریقا و صعود به کلیمانجارو بنده به عنوان اولین نفر گروه صعود کردم زمانیکه به قله رسیدم برای آنها جای سؤال بود که چرا تنها رسیدم بنده هم توضیح دادم گروه ما هنوز نرسیده و در حال رسیدن است.
در آنجا بنده وقتی میخواستم کنار نماد قله عکس بگیرم لباس روحانیت را از داخل کوله پشتی بیرون آوردم، آنها تعجب کردند من در دمای زیر صفر درجه و ارتفاع 6 هزار متری دارم چکار میکنم؟ وقتی لباس و عمامه را با آن پیچش خاص روی سرم قرار دادم و پرچم ایران را دستم گرفتم تازه فهمیدند قضیه از چه قرار است!
در همه سفرها سعی میکنم لباس روحانیت همراه داشته باشم با وجود اینکه حمل آنها بسیار سخت است ولی همیشه لباس همراهم هست.
برگزاری نماز جماعت در کوه
ما در صعودهای برون مرزی هم مقید هستیم نماز را به جماعت برگزار کنیم. این نماز خواندن ما بارها باعث شده مردم سایر کشورها سؤال کنند این حرکت چه کاری است و با ما در این زمینه صحبت کنند لذا در این صعودها هم با افراد مختلف ارتباط برقرار میکنیم و به نحوی تبلیغ دین میکنیم.
حضور مؤثر طلاب میان ورزشکاران
در یکی از سفرهای خارج از کشور، همراهان میگفتند ما چند روز اول ناراحت بودیم که وجود روحانی مانع تفریح ما خواهد شد ولی با دوستی که ایجاد شد مشاهده کردند آن طوری که آنها فکر میکردند نیست و حتی در دستنوشتههای خودشان بنده را به عنوان بهترین دوست خود خطاب کرده بودند و هنوز هم که از آن سفر مدتی گذشته ارتباط تلفنی و مجازی داریم و حتی افراد و کوهنوردان خارجی هم میگفتند ما فکر نمیکردیم افرادی که در این لباس هستند در این نوع ورزشها و حرکتها شرکت کنند.
در فیلم مارمولک در سکانسی، می دیدیم که آقای رضا مارمولک فتوا می دهند که در فضا ایرادی ندارد که مرد و زن نامحرم یکدیگر را لمس کنند. برداشت من این است که این را سناریست فیلم، با سوءبرداشت از آن روایتی نقل کرده است که در آن فردی نزد امام حسین رفته و می گوید نمی توانم گناه کنم! اگر اینطور باشد، سناریست متوجه نشده است که امام حسین، دو امر دیگر را نیز به غیر از خارج شدن از ارض خدا مطرح کرده است، ضمن اینکه فضا هم محضر خداست!
با سلام. لطفا این بخش قرمز را در پست من ویرایش کنید: آن شخص به امام حسین می گوید نمی توانم گناه نکنم!
باور غلط 24: چون فلان مسجد خلوت است، روحاني اش قطعا موفق نيست.
پاسخ: هميشه اين طور نيست که خلوت بودن مسجد به معني کم کاري روحاني مسجد باشد. حضرت نوح سال ها تبليغ کرد، ولي افراد انگشت شماري به ايشان گرايش پيدا کردند. شايعات، شبهات، خودرأي بودن روحاني و هيأت امنا، بدرفتاري با کودکان و نوجوانان، مجهز نبودن مسجد به کتابخانه، کثيف بودن مسجد، طولاني کردن مراسم نماز و دعا، و مفاسد اجتماعي، بي کاري، تورم، همدلي نکردن با مشکلات اقتصادي مردم، نقد نکردن مشکلات دولت و حمايت افراطي و دور از انصاف از تمام عملکرد دولتمردان، استفاده نکردن از روحانيون و کارشاسان مختلف(احکام، قصه گو، و...) و...سبب خلوت شدن مساجد ميشود.
يكي از استاد دانشگاه، روان شناسي يادگيري تدريس مي کرد. به روحانيون اشکال و نقد غيرمنصافانه کرد و گفت: چرا مساجد زيادي خلوت است؟! کجاي کارشان مي لنگد و....
گفتم: استاد به اين راحتي هم که مي فرماييد نيست. شما حضور غياب را از اين کلاس برداريد ببينم چند نفر خدمت شما مي رسند؟!:Narahat az: با اين که همه افراد اين کلاس عاشق روانشناسي هستند و ميدانند شما استاد لايقي هستيد.
در مسجد پير، جوان، زن و مرد، سالم و مريض و..مي آيند و اداره کردن اين افراد خيلي سخت است و هنر زيادي ميخواهد. يک سخنران بايد طوري صحبت کنند که در جمع هاي عمومي همه بهره ببرند. به اضافه اين که مساجد هزينه خاصي از سوي دولت براي جذابسازي فضا، کمک به روحاني، جذب افراد، بهداشت و....ندارند و اغلب با کمکهاي مردم اداره مي شوند. يکي از مشکلات اين است که واقعا روحاني از نظر مالي تأمين نمي شود وقتي او دغدغة اقتصادي دارد، چگونه ميتواند وقت زيادي براي کارهاي مسجد بگذارد.
چند روز قبل دفتر تبليغات اصفهان بودم با يكي از دوستان در حال گفت و گو بوديم كه چند نفر آمدند نزد ما و گفت:
كرسي آزاد انديشي كجاست گفتم بعيد مي دونم اينجا باشد چون هوا خيلي گرم است و الان نيازي به كرسي نيست
باور غلط 25: خيلي زود ميشه كارشناس ديني شد. پاسخ:
آنها كه رفتند يك نفر ديگر آمد كمي اين طرف و ان طرف نگاه مي كرد بعد گفت: كجا ثبت نام مي كنند؟
گفتم: براي چي؟ گفت: ثبت نام ديگه!!!
متوجه شدم خودش هم زياد تو باغ نيست گفتم: به نظرم شما مي خواهيد حوزه ثبت نام كنيد درسته؟
مثل فردي كه گمشده اش را يافته باشد گفت درسته؟
گفتم:بايد برويد شوراي مديريت.
با تعجب گفت: من خودم ديدم روحانيون و طلاب اينجا مي آيند و مي روندو همين جا بايد ثبت نام كنند.
گفتم: عزيز دل انگيز! شما مدرك تحصيلي تان چيست؟ گفت: دانشجو هستم.
گفتم: عزيز دل برادر! شما بايد برويد شوراي مديريت؛ به عبارت ديگر همان گونه كه آموزش و پرورش وجود دارد همان گونه كه آموزش عالي داريم، براي ورود به حوزه هم بايد از كانال شوراي مديريت حوزه اقدام كنيد.
گفت: الان ثبت نام دارند؟
گفتم: همين طور كه مي بينيد من ديگه دارم فسيل مي شود بهتره از افراد آب ديت و يا بخش آموزش شوراي مديريت بپرسيد تا دقيق راهنمايي تان كنند.
بعد آدرس مركز مديريت حوزه را به ايشان دادم و ايشان رفتند.
يكي دو ساعت بعد، او را در خيابان ديدم
سراغش رفتم و گفتم: خب، رفتيد؟چه خبر؟
گفت: رفتم، ولي(نه اين نشد ولـــــــــــــــي) مي گويند 7-8 سال بايد درس بخوانيد تا به شما لباس بدهند...
ادامه دارد...
به شوخي گفتم ولي شما كه لباس داريد!
خنديد و گفت:نه لباس روحاني
بعد گفت چقدر حقوق مي دهند؟
گفتم:حقوق كه نه كمك خرجي مي دهند. بالاترين سطح حوزه حدود 300-400 تومان كمترين حدود 100 هزار تومان.
گفت: ولي اين كه چيزي نيست. پس روحانيوني كه وضعش خوبه از كجا ميارن؟
گفتم: خب به هرحال روحاني اگر در تحصيل جديت داشته باشد وضعش اين طور نمي ماند اگر جذب قوه قضايي، دانشگاه، سازمان ها و مراكز پژوهشي و...شود براساس مدركش و ضوابط آنجا طبق اشل حقوق همان مركز حقوق دريافت مي كنند. برخي هم مديريت فرهنگي مسجد را به عهده دارند كه مردم متدين او را اداره مي كنند.
بعد پرسيد گفتي سنوات تحصيلي حوزه طولاني است. مگر چي مي خونند. و چه مدركي دريافت مي كنند
گفت شش سال بخوني فوق ديپلم و نه سال بخوني ليسانس و... با تعجب گفت من يكي دو سال ديگه ليسانسم را مي گيرم. اگر حوزه بيام واحدهاي من را قبول مي كنند؟
گفتم رشته شما فني است و حوزه دروس خاص خودش را دارد مثل منطق، فلسفه، اخلاق، فقه، تاريخ و تفسير و....
گفت: راستي امتحان هم دارن؟
گفتم: خب بله
گفت: مشيه كسي نمره نياره ؟ راحت نمره مي دهند؟
گفتم : خب بله فرقي نداره مثل دانشگاه است. گفت ولي دانشگاه به ما كيلويي نمره مي دهند.
گفت: كارهاي عملي هم هست؟
گفتم: كارگاه منظورتونه يا تمرين و..
گفت: نه مثلا استادان درس مي پرسند؟
گفتم اين هم مثل دانشگاه است بستگي به روش استادان دارند برخي نه و برخي هم يك هفته درميان امتحان مي گيرند و برخي هم هر جلسه بايد آماده باشيد چون مي پرسند. البته طلاب دروس را بحث مي كنند.
گفت: ممنونم بهتره بروم و بچسبم به همون درس دانشگاهي خودم.
گفت:به هرحال نمي خوام سردتون كنم. بايد براي انتخاب رشته تحصيلي يا شغلي يا گزينش دوست و همسر حساب شده عمل كرد. بي گدار به آب نزنيد
.
لطيفه: هندونه فروشه با فرزندش اومده بود شهر هندونه بفروشه.
سايه اي ايستاده بود ديد حوزه علميه نزديك است. فرزندش را برد گفت. روستاي ما پيش نماز نداره اين فرزندم را آخوندي يادش بدهيد. هندونه هام را كه فروختم ميام سراغش ببرمش.:Nishkhand:
از ستون به ستون فرجه
برخي هنگامي كه فشار كار يا دروس زياد مي شود به شكل خودكار فكرش به اين مي انديشد كه اگر من در رشته يا شغل ديگري بودم موفق مي شدم. براساس همين ممكن است طلبه اي موقع امتحانات و فشار دروس به فكر تحصيل دروس دانشگاه بيفتد يا دانشجويي بخواهد طلبه شود. (مرغ همسايه غاز است.)
مردي به شهري مسافرت كرد و غريب بود . اتفاقا همان شب فردي به قتل ميرسد . نگهبانان مرد غريب را نزديك محل قتل دستگير مي كنند . و او را نزد قاضي مي برند . و چون مرد ناشناس نتوانست بي گناهي خود را ثابت كند ، قاضي دستور اعدام صادر كرد فردا مرد مسافر را به يك ستون بستند تا اعدام كنند . مرد هرچه گفت كه بي گناه است و بعدا از اين كار پشيمان خواهند شد ، جلاد گفت من بايد دستور را اجرا كنم . جلاد به او گفت كه آخرين خواسته اش چيست . مرد كه ديد مرگ نزديك است گفت : مرا به آن يكي ستون ببنديد و اعدام كنيد . جلاد فكركرد كه مرد قصد فرار دارد و اين يك بهانه است و به او گفت اين چه خواهش مسخره اي است ! مرد گفت : رسم اين است كه آخرين خواهش يك محكوم به اعدام اگر ضرري براي كسي نداشته باشد اجرا شود . جلاد با احتياط دست او را باز كرد و به ستون بعدي بست . در همين هنگام حاكم و سوارانش از آنجا گذشتند و ديدند عده اي از مردم دور ميدان جمع شدند ، علت را پرسيدند گفتند مردي را به دار مي زنند . حاكم پرسيد : چه كسي را ؟ جلاد جلو آمد و حكم قاضي را نشان داد . حاكم گفت : مگر دستور جديد قاضي به شما نرسيده است ؟ جلاد گفت : آخرين دستور همين است . حاكم گفت : اين مرد بي گناه است ، او را آزاد كنيد . قاتل اصلي ديشب به كاخ من آمد و گفت وقتي خبر اعدام اين مرد را شنيده ، ناراحت شده كه خون اين مرد هم به گردن او بيافتد و بااينكه ميترسيده خودش را معرفي كرد . من هم او را نزد قاصي فرستادم و سفارش كردم كه مجازاتش را تخفيف دهد . مرد مسافر را آزاد كردند و او گفت : اگر مرا از آن ستون به اين ستون نمي بستيد تا حالا مرا اعدام كرده بوديد . اگر خدا بخواهد از اين ستون به آن ستون فرج است .
البته هميشه اين طور نيست
و نبايد براساس از ستون به ستون فرج است و باري به هرجهت انتخاب محل تحصيل، استاد، رشته، يا شغل يا دوست يا همسر يا محل سكونت كرد. بايد با دقت و تحقيق و بررسي و عاقبت انديشي و با توجه به استعداد و علاقه كار و حركت كرد.
روحاني موفق بايد پزشک يا مکانيک يا ....هم باشد. پاسخ: اين حرف مثل اين است که طلاب بگويند پزشک متدين موفق كسي است كه درس طلبگي هم بخواند و «كارشناس دين» هم باشد. مسلم است که واقعا گرفتن دو تخصص (ديني و پزشکي)با گسترش علوم هم بر روحاني و هم بر پزشك نشدني است؛ مگر براي افراد نادر. روحاني موفق کسي است که «[HL]وظيفه و مسؤوليت طلبگي[/HL]» خود(تبليغ، تدريس، پژوهش) را به خوبي انجام دهد. اگر طلبه وظيفه خود را انجام ندهد، منافات با رسالتش دارد. سنوات طولاني دروس حوزه و وظيفه سنگين او در پاسخگويي به سؤالات و شبهات و تبليغ دين در دنياي واقعي و مجازي وقتي براي او باقي نمي گذارد حتي بايد از خواب هم کم بگذارد. تا بتواند افرادي را که شيادان درمسيرشان دام گسترده اند را نجات دهند. البته اگر طلبه اي نابغه باشد مانند شيخ بهايي و ابوعلي سينا و حکيم و پزشک هم باشد عالي است. ولي نوابغ بسيار اندک اند.
البته اگر طلبه اي نابغه باشد مانند شيخ بهايي و ابوعلي سينا و حکيم و پزشک هم باشد عالي است.
سلام
استاد همون طور که خودتون هم مستحضر هستید، طب اسلامی هماهنگی بسیاری با علوم حوزوی از نظر منابع و شیوه یادگیری و... داره و اصلاً تعجبی نیست که عزیزان روحانی بدون اینکه مثل بوعلی نابغه باشند، دستی هم در پزشکی داشته باشند.
سلام بر شما
خب به معني دقيق بخواهيد قبلا حكيم به كسي مي گفتند كه حكمت عملي و نظري( اليهات، فلسفه به معنا عام و خاص، رياضيات، هيأت، هندسه، طب، سياست مدن، تدبير منزل و....) مي دانست به تدريج از دل هر علم رشته هاي مختلف متولد شد به طوري كه شيمي، فيزيك، طب خود شقوق بسيار زيادي پيدا كردند.
برخي از طلاب به جاي رشته تخصصي در اين قسمت فعاليت دارند نسبت به ذوق و علاقه خود و افرادي در كشور در اين زمينه مطرح و شناخته شده هستند مثل حاج آقا آل اسحاق و....
ولي عملا افرادي مثل من كه رشته تخصصي دارم برام چنين امكاني نيست كه در حوزه غير تخصصي ام فعاليت كنم، چون مگر اگر در رشته اي كه ادعاي متخصص بودن دارم كم بگذارم معقول نيست نه اين كه از هر رشته اي يك قاشق برداريم.
چند نفر از روحانيون كه دكتراي روان شناسي، فلسفه علم و تعليم و تربيت خود را از آمريكا گرفته بودند مي گفتند كه آنجا بر خلاف اين افراد ممحض در يك رشته كه نه يك بخش يك رشته مي شوند يعني در خود يك تخصص تخصص مي گيرند مثلا روان شناس است ولي در وسواس يا افسردگي تخصص دارد و وارد حوزه هاي ديگر نمي شود
برخي از افراد در فلسفه فقط متخصص سهرودي يا شيخ اشراق يا ملاصدرا بودو از جيك و ويك آنها خبر داشتند ولي اطلاعات زيادي درباره ديگران نداشتند.
طوري بود كه به مزاح دوستان مي گفتند شيخ اشراق مثلا آمد يا ملاصدرا آمد.
شيخ بهايي با همه عظمتش فرموده بود من در فنون مختلف تخصص دارم ولي هميشه نزد افرادي كه در يك علم ممحض و متمركز بودند كم مي آوردم
حجم دروس حوزه
حجم دروس حوزه كه براي هر ترم آموزشي در نظر گرفته مي شود بسيار زياد است، به طوري كه در بسياري از درس ها استاد تكليف مي دهد كه برخي از قسمت ها را بايد خودتان با كتب شروح علمي بخوانيد. و واقعا هركسي در حوزه از نظر علمي رشد كرده به دروسي كه رسما تدريس مي شود اكتفا نكرده است و از اوقات تعطيلي و كم خوابي ها استفاده كرده است.
لايدرك العلم براحه الجسم
عالم شدن با تن پروري جمع نمي شود.
باور غلط 27: روحاني بايد حاضر جواب باشد، و جواب افراد لات و اوباش را مثل خودشان بدهد.
پاسخ: سعدي شيرين سخن در حکايتي مي گويد:
مرد بيابان نشيني را سگ گاز گرفت. مرد با پاي خونين ناله كنان به خانه آمد. دختركش گفت: چرا ناله مي كني؟ مرد داستان را گفت. دخترك گفت مگر شما دندان نداشتي؟!
پدر گفت:اگر من هم مقابله به مثل مي كردم پس چه تفاوتي بين ما هست؟
اگر سگ ما گاز بگيرد و ما هم او را گاز بگيريم فرقي با هم در طبيعت درندگي نداريم. مقابل به مثل کردن با افراد لات و بي قيد، خود يکي از «عايقهاي ضخيم تبليغي» است که سبب بدبيني افراد متدين ميشود و افراد بي قيد نيز به اشتباه خود پي نميبرند و در کار خود مصمم تر خواهند شد. اين کار از نظر اخلاقي مبلغ را تنزل ميدهد. بايد سبک مالک اشتر و ائمه را در برخورد با ناسزاها و رفتار بد ديگران الگو قرار داد. داستان امام حسن:doa(6): و مردم شامي را دقت کنيم. امام حسنچند واکنش مثبت در برابر کنش منفي مرد شامي داشتند و چگونه سبب تحول مرد شامي شدند؟
***البته حاضر جوابي مؤدبانه و فلسفي با رعايت ادب و احترام و اجتناب از تمسخر و تحقير به موقع از هنرهاي مبلغ است. *** سعدي فرموده تٲملکنان در خطا و صواب
بِه از ژاژخایان حاضرجواب
باور غلط 28: در دنياي فن آوري اطلاعات و ارتباطات تبليغ سنّتي به درد نمي خورد. بايد به روز بود.
پاسخ:
بايد از فن آوري ارتباطات و اطلاعات (اينترنت، گوشي همراه، ماهواره و...) کمال استفاده را براي تبليغ دين کرد، ولي تجربه و نظرسنجي ها و استقبال عملي مردم از سخنرانان حرفه اي، نشان داده که تبليغ سنتي هنوز هم جاي خود را دارد و مورد استقبال مردم است، بنابراين مي توانيم اين شيوه ها را با شيوههاي مدرن جديد تکثير و جذاب و چند رسانه اي کنيم. به عنوان نمونه سخنرانيهاي يک خطيب مشهور را با متن، فيلم و تصوير همراه کنيم.
همين الان برخي از سخنرانان با تلب لت و اورهد، و لب تاب منبر مي روند.
در كل
بايد از ابزار مشروع سنتي و جديد استفاده كنيم.
چند شب پيش استاد قرائتي مشغول سخنراني بودند سالن كنفرانس عجيب بود كلي جمعيت همگي چشم ها باز و متمركز
حالا مقايسه كنيد با برخي از همايش هاي مشابه كه كلي بريز بپاش ميشه. يكي چرت مي زنه
يكي با بغل دستي و ديگري با همراه و...صحبت مي كنه. ...ب گ ذ ر ي م:Cheshmak:
باور غلط 29: روحاني پير که امام جماعت يا مدير فرهنگي مسجد است، بايد به طور كلي جا را به روحاني جوان بدهد.
پاسخ: يک روحاني و مبلغ پير، مخزني از تجربه است که روحاني جوان ميتواند از او استفاده کند. اگر تير مستقيم به هدف مي نشيند بايد از کمان خميده عبور کند. اگر جوان مي خواهد موفق شود بايد از تجارب پيرمرد قد خميده استفاده کند؛ ولي روحاني اي مسن هم بايد مجال را براي جوان باز کند و به او ميدان دهد تا قشر جوان را جذب کند. مردم نيز وقتي ببينند دو مبلغ و روحاني با هم مهربان هستند و حرمت هم را دارند، از اين شيوه اخلاقي درس مي گيرند.
يكي از اساتيد مي گفت: استادم روحاني مسجدي بود حدود 20 سال زحمت كشيد و خون دل خورد كتابخانه و درمانگاه ساخت و مسجدي داير و آباد داشت. وقتي به دليل كهولت و آلزايمر نتوانست مسجد بيايد مردم مسجد هم او را فراموش كردند و انگار نه انگار كه ايشان عمري زحمت كشيده. وقتي روحاني جديدي كه آن مسجد آمده بود رفت مسافرت مردم رفتند منزل ايشان كه نماز جماعت را منزل ايشان بخوانند و تازه يادشان آمده بود كه او هم هست و اين امر اطرافيان و همسر اين روحاني مسن را آزرده خاطر مي كرد.
باور غلط 30: روحاني محل ما خيلي اهل كار نيست چون روحاني اي كه براي تبليغ دهه مثلا محرم آمده بود خيلي فعال بود.
پاسخ:
گاهي يك روحاني به طور مجردي براي مأموريت تبليغي به روستا يا شهري مي رود. اين روحاني اغلب يا مجرد است و يا بدون زن و بچه براي تبليغ مأموريت مي رود. در محل تبليغ همه وقتش را اختصاص به تبليغ مي دهد؛ گلزار شهدا مي رود، به خانواده شهدا سر مي زند، بعد از نماز زياد در مسجد توقف مي كند، به عيادت بيماران مي رود و.....
افرادي كه اين روحاني را با روحاني محل خود مقايسه مي كنند غالبا اشتباها برداشت مي كنند كه ماهيتا اين دو مبلغ تفاوت زيادي دارند و روحاني محل كه مستقر است حال تبليغ ندارد. حتي اين اشتباه ممكن است براي خود مبلغان هم پيش بيايد در حالي كه تجربه نشان داده كه اگر آن روحاني مستقر هم مأموريتي و بدون خانواده تبليغ برود فعاليت هاي تبليغي اش زياد است.
بنابراين روحانيون عموما باحال اند:Nishkhand:
باور غلط31: طلبه بايد سخنراني کند، نه مداحي و مرثيه خواني. پاسخ: شيوه سنتي سخنراني، چند بخش داشت. يک سخنراني همه بخشهاي دين را پوشش ميداد، يعني عقايد، احکام و اخلاق. نيز هم شناخت ميداد و اطلاعات علمي و هم هيجان و شور که مداحي يا روضه بود. شناخت و هيجان هر دو با هم مکمل هم هستند. [HL]شناخت مانند نور ماشين است[/HL] که در دره نيفتد و [HL][HL]هيجان مانند موتور ماشين است[/HL][/HL] که آن را به جلو براند. شخصي در درس آيتالله تبريزي درباره روضه خوان ها نکته اي گفت. ايشان بالافاصله فرمودند. صبر کنيد ما حوزه آمديم روضه خوان آقا ابي عبدالله شويم اين شديم. [HL]روضه خواني [/HL]را کم نگيريد. با توجه به اين که قشر جوان با شور و هيجان است. با بخش هيجاني دين بهتر جذب ميشود، بنابراين روحانياي که صداي خوبي دارد توفيق بيشتري در جذب دارد. بسياري از مرثيهها و مداحيها، فقط به بعد شور و هيجاني ميپردازد که اگر آنها از روحانيون فاصله بگيرند خطر بيان نکات انحرافي و غير اسلامي دارند. به همين دليل است که يک از شيوههاي مبارزه با شيعه، ايجاد جدايي و تفرقه بين مداحان و روحانيون بوده است، بنابراين، مبلغ بودن با مداحي کردن منافات ندارد و حسن کار است. از سويي هم روحانيون بايد با ارتباط دوستي با مداحان از نظر شناختي آنها را آماده کنند و شبهات آنها را پاسخگويي کنند و منابع دست اول و معتبر براي مطالعه به آنها معرفي کنند و اجازه ندهند، دشمن بين آنها تفرقه بيندازد.
برخي اولين کتاب سال اول حوزه، يعني جامعه المقدمات را خوانده اند ادعا دارند که در اسلام صاحب نظر هستند.
پاسخ: حوزه مانند آموزش و پرورش است. همانگونه که از يک نفر که چند سال مدرسه رفته پذيرفته شده نيست که بگويد من مهندسم يا پزشک. يک نفر که يک کتاب حوزه را خوانده يا حتي يکي دو سال در حوزه درس خوانده نبايد ادعا کند که من کارشناس مذهبي هستم، چون نسبت به سنوات تحصيلي حوزه، واقعا اين مقدار چيزي نيست هر چند که دانستن آن خيلي بهتر از ندانستن است، اما اين درست نيست که چنين فردي به مردم بگويد کارشناس مذهبي هستم و بخواهد پاسخگوي مسائل شرعي و عقيدتي باشد و مردم را به کارشناسان مذهبي که عمري در حوزه درس خوانده اند، تدريس و تبليغ کردهاند ارجاع ندهد.
شبهات شبهات
شبهات شبهات شهبات.... برخي از افراد مذهبي چند كتاب حديثي مطالعه مي كنند و خيلي راحت درباره دين و مسائل آن به عنوان كارشناس نظر مي دهند. اين درست مثل اين است كه فردي كه در داروخانه نام داروها را ياد گرفته ادعا كنند كه متخصص مثلا قلب هم هست.
بسياري از شبهاتي كه براي افراد پيش مي آيد به دليل اين است كه گرفتار برداشت ناقص مي شوند و به خود هم اجازه نمي دهند از كارشناسان دين سؤال كنند كه آيا برداشت آنها از دين درست است.
يكي از شبهات شبهه حقوق زن در اسلام است كه متأسفانه خيلي ها در اين مورد شبهه دارند.
برخي هم ريشه شبهه آنها به اين بر مي گردد كه كار برخي از متدينان را به حساب دين مي گذارند مثلا رفتار بد يك متدين را مي بينند مي گويند اگر دين اين است من اين دين را نخواستم. در حالي كه اين منطق نادرست است. يعني بايد بگويد اين فرد است آيا دين هم اين رفتارش را تأييد مي كند يا نه؟
خب اينجا لازم است تحقيق شود كه آيا دين هم فلان رفتار فلان متدين را قبول دارد يا نه
[h=3]اسلام به ذات خود ندارد عيبي/
هر عيب كه هست از مسلماني ماست[/h]
فضاي مجازي اينترنت پر است از مسائل غير اخلاقي و براي طلبه مناسب نيست.
پاسخ:
نمي توان گفت چون رانندگي ممکن است تصادف به بار آورد نبايد ماشين خريد و يا رانندگي کرد. اينترنت شمشير دو لبه است. مي توان از اين ابزار چند رسانه اي که ويژگي فرامکاني، فرازماني، تکثير کم هزينه، قابليت دسترسي آسان و....دارد عالي ترين استفاده ها را براي تبليغ و ارشاد ديني کرد و شبهات و شايعات دشمن را خنثي کرد. حاضر نشدن در اين فضا سبب از دست دادن جوانان ميشود و دشمن به راحتي سم پاشي و تهاجم فرهنگي ميکنند، بنابراين بايد مانند ماشين از آن استفاده کرد. از ان بهره برد و آسيب ها را با رعايت مسائل امنيتي و اخلاقي خنثا کرد و به ديگران هم آموزش داد.
سلام
استاد همون طور که خودتون هم مستحضر هستید، طب اسلامی هماهنگی بسیاری با علوم حوزوی از نظر منابع و شیوه یادگیری و... داره و اصلاً تعجبی نیست که عزیزان روحانی بدون اینکه مثل بوعلی نابغه باشند، دستی هم در پزشکی داشته باشند.
عزیز جاان
پزشکی با طب اسلامی و سنتی فرق داره بهتر بود بگین دستی در طب اسلامی و سنتی داشته باشند ..
طرف 7 سال آزگار درس های به این سختی رو نمیخونه با کلی کشیک تو بیمارستان و شب بیداری و فکر سربازی و کارآموزی تو بدترین شرایط مناطق محروم همراه با حجم وحشتناک دروسش و امتحان های سخت بعد هم خودشو بکشه امتحان بورد و تخصص قبول بشه که با کسیکه درباره طب اسلامی و سنتی اطلاعات داره برابر باشه ..
پزشکی با طب اسلامی و سنتی فرق داره بهتر بود بگین دستی در طب اسلامی و سنتی داشته باشند ..
طرف 7 سال آزگار درس های به این سختی رو نمیخونه با کلی کشیک تو بیمارستان و شب بیداری و فکر سربازی و کارآموزی تو بدترین شرایط مناطق محروم همراه با حجم وحشتناک دروسش و امتحان های سخت بعد هم خودشو بکشه امتحان بورد و تخصص قبول بشه که با کسیکه درباره طب اسلامی و سنتی اطلاعات داره برابر باشه ..
سلام ،درسته که یه پزشک همه این کارو میکنه ولی بهتره بدونید طب اسلامی ..یا بهتر از اون طب قرانی روش درمان همه بیماری ها رو داره حتی بدون تجویز قرص و دارو های شیمیایی!!
اگر مشکلی هست کلیدشم دست خداونده ..
اگر بیماری هم به وجود اومده قطعا خدا میدونسته و درمانشو تو قران گذاشته منتهی چشم دل میخواد که ببینه ... الهی که هیچ کس دچار بیماری نشه ان شاءالله
هر چیز که خداوند افریده قطعا،مفیده مثل عسل .. زیتون .. و خیلی چیزای دیگه !
ما نمیخوایم مخالفت کنیم با پزشکا و بگیم اونا بد هستن ! اصلا این طور نیست ..زنده باشن ان شاءالله و دستشون هم درد نکنه و خیلی زحمت میکن و تلاش میکنن..خدا عجرشون بده..
واقعا افتخار ما هستن ..:Gol:[/]
سلام ،درسته که یه پزشک همه این کارو میکنه ولی بهتره بدونید طب اسلامی ..یا بهتر از اون طب قرانی روش درمان همه بیماری ها رو داره حتی بدون تجویز قرص و دارو های شیمیایی!!
اگر مشکلی هست کلیدشم دست خداونده ..
اگر بیماری هم به وجود اومده قطعا خدا میدونسته و درمانشو تو قران گذاشته منتهی چشم دل میخواد که ببینه ... الهی که هیچ کس دچار بیماری نشه ان شاءالله
هر چیز که خداوند افریده قطعا،مفیده مثل عسل .. زیتون .. و خیلی چیزای دیگه !
ما نمیخوایم مخالفت کنیم با پزشکا و بگیم اونا بد هستن ! اصلا این طور نیست ..زنده باشن ان شاءالله و دستشون هم درد نکنه و خیلی زحمت میکن و تلاش میکنن..خدا عجرشون بده..
واقعا افتخار ما هستن ..:Gol:
عزیزم
تو پستی که از من فرستاده شد نظری درباره طب سنتی یا اسلامی دادم ؟
علاقه دارم درباره طب اسلامی و سنتی نظر بدم ولی نه این تاپیک
من توضیح دادم پزشکی با طب سنتی و اسلامی فرق داره شما از همین واژه (طب اسلامی) برای توصیف استفاده کنید نه پزشکی صحبت دیگه ای تو پستم درباره طب اسلامی نکردم نه گفتم خوبه نه گفتم بده نه گفتم شما میگین پزشکی بده نه گفتم شما میگین پزشکی خوبه چون مربوط به این تاپیک نیست ..
هر واژه و کلمه ای مخصوص توضیح و توصیف یه مفهوم خاص هستن که نباید اشتباهی یا به جای واژه دیگه به کار برده بشن ..
سلام بر شما
شخصي روي تابلوي مطلبش زده بود متخصص قلب و عروق، حلق و گوش و بيني و گوارش و اطفال و اعصاب و روان ...ديگه تابلو جدا نداشت زده بود و غيره
الان زمان تخصص است و تخصص هم زير مجموعه هاي تخصصي دارند.
يعني الان خود متخصص چشم انواع او اقسامي دارند
در همين رشته روان شناسي كه من از بين رشته هاش باليني رو كار كردم خود اساتيدم اصرار دارند كه در باليني هم در گرايش خاصي مثل افسردگي يا وسواس كار كنند و...
نمي دونم چرا خيلي ها اصرار دارد طلبه علوم منقول و معقول را همگي را بداند.
در زمان تخصص ها اگر يك طلبه يك همر در رشته تخصصي خود مثل تربيت يا اخلاق هم كار كند با زير شاخه هايي كه دارد وقت هم بايد از برزخ قرض بگيريد.
البته در حوزه داريم افرادي كه گرايش طب سنتي، و اسلامي را دنبال مي كنند.
همكار روحاني اي داشتم كه خودش پزشك بود كه با هم در كلينكي كار مي كرديم ايشان در كارهاي طلبگي كه سر از خود كار نمي كرد ارجاع مي داد به اضافه اين كه هر علمي اگر براساس روش تحقيق جلو نرود به بن بست مي خورد.
حتي خود احاديث پزشكي نياز به يك دانشكده مجزا دارند كه دكتر رفيعي (سخنران مشهور) با اين كه متخصص علم حديث بودند ادعايي در اين زمينه نمي كردند و مي فرمودند بايد سند و شرايط صدور احاديث پزشكي هم بررسي شود به عنوان نمونه نمي توان به طور قاطع گفت عسل شفاي در بيماري با هر منشايي است
تأمل فرماييد.
روحانيون از هر ازدواج موقتي دفاع ميکنند و مروج ازدواج موقت هستند. پاسخ: دين سه بخش دارد، باورهاي ديني، احکام ديني و اخلاق. انسان متعادل کامل در سه بخش رشد ميکند و اينها را از هم جدا نميکند. برخي برداشت گزينشي و ذوقي و هوسي از دين دارند يعني مثل علماي بني اسرائيل و مسيحي عمل ميکنند، قسمتي از حق را که به نفع خودشان است ميگيرند و بخشهاي ديگر را رها ميکنند. از نظر اخلاقي، اسلام مخالف هوسراني جنسي است و از نظر اسلام ازدواج موقت فلسفه و حکمتي دارد. برخي به بهانه ثواب، هوسراني ميکنند و خيال ميکنند کارشان خداپسندانه است. برخي هم ميدانند که اسلام با هوسراني مخالف است اما اسير شهوت خود هستند. چرا عده اي فقط ثواب را در اين امر ميبينند در قرض الحسنه، عيادت از مريض، گذشت، يتيم نوازي، رفع حوائج مؤمنان، و...نميبينند. روحانيون هم بايد مراقب باشند افراد هوسران از سخنان ايشان سؤاستفاده نکنند تا ازدواج موقت که حکم خداست و فلسفه حکيمانه اي دارد با هوسراني عده اي مرد و زن مشوه نشود. براي مطالعه بيشتر در قسمت معرفي سايت ها مقالهاي از حضرت آيتالله مکارم شيرازي را مطالعه کنيد.Link
تذكر: وقتي كه به اينترنت وصل هستيد روي كلمهlink در قسمت بالا كليك كنيد.
علم روش تحقيق
در روش تحقيق براي اين كه چيزي را رد يا ثابت كنيم روش هاي علمي بيان شده است و در بيشتر واحدهاي دانشگاهي اين درس وجود دارد و افرادي كه پايان نامه نوشته اند با اين روش تا حدودي آشنا هستند.[HL](تنها افراد عوام يا مغرض هستند كه آسمون و ريسمون را به هم مي بافند و بدون علم سخن مي گويند)[/HL] اگر ما گتره اي درباره چيزي سخن بگوييم دانشمندان علم روش تحقيق و آمار و فرشتگان ملكوت تعجب مي كنند كه اي ببين اين چه طوري آسمون و ريسمون را به هم مي بافد و معيار حقيقت را چيزي بيان مي كند كه به گمانش مي رسد يا شنيده است. آيا اگر علمكرد روحاني اي را ديديم بد بود مي توانيم تعميم بدهيم(با روش آمار جور در نمي آيد استاد گلزاري برخي نسبت هايي را كه به روحانيون و فرزندان و خانواده آنها داده بودند را با روش علمي آزمون گرفت و ثابت كرد كه اين طور نيست كه [HL]«تا نباشد چيزكي مردم نگويندچيزها»[/HL] حرفي است كه كليت ندارد و مثلي است كه تكيه گاه علمي ندارد در روايات داريم كه اگر سخن گفتن نقره باشد سكوت طلا است. وقتي ما سخني را نمي دانيم نبايد چيزي بگوييم و مسؤوليت و بار خود را سنگين كنيم مردي در اواخر عمر به مرحوم فلسفي پيغام داد كه من پشت سر شما زيادي بد و بيراه گفتم حلالم كنيد ايشان گفتند من حلال كردم ولي برو از آنهايي كه با تهمت ها و سخنان نابجايت از دين برگرداندي حلاليت بطلبيد بنابراين همگي لازم است رعايت كنيم دستورات دين را از اسلام شناسان بپرسيم تا درباره يك موضوع ديني تحقيق جامعي نكرده ايد آن را رد نكنيم و نظر ندهيم. دروغ كليد همه بدي ها و شرور است مراقب باشيم به جهت خودمان را از عنايت حق محروم نكنيم.
[HL]آزمون دروغ و نادان سنج [/HL]رسول خدا صلي الله عليه و سلم مي فرمايند: [HL]كَفَي بِالمَرْءِ كِذْبًا اَن يَحْدُثَ بِكُلِّ ما سَمِعَ. [/HL]يعني براي دروغگويي شخص همين بس است كه هر چه را مي شنود بگويد.
در حديثي هم داريم از ناداني انسان همين بس كه هرچه را كه مي شنويد بدون توجه به صحت و سقمش بيان كند.
روحانيون از هر ازدواج موقتي دفاع ميکنند و مروج ازدواج موقت هستند. پاسخ: دين سه بخش دارد، باورهاي ديني، احکام ديني و اخلاق. انسان متعادل کامل در سه بخش رشد ميکند و اينها را از هم جدا نميکند. برخي برداشت گزينشي و ذوقي و هوسي از دين دارند يعني مثل علماي بني اسرائيل و مسيحي عمل ميکنند، قسمتي از حق را که به نفع خودشان است ميگيرند و بخشهاي ديگر را رها ميکنند. از نظر اخلاقي، اسلام مخالف هوسراني جنسي است و از نظر اسلام ازدواج موقت فلسفه و حکمتي دارد. برخي به بهانه ثواب، هوسراني ميکنند و خيال ميکنند کارشان خداپسندانه است. برخي هم ميدانند که اسلام با هوسراني مخالف است اما اسير شهوت خود هستند. چرا عده اي فقط ثواب را در اين امر ميبينند در قرض الحسنه، عيادت از مريض، گذشت، يتيم نوازي، رفع حوائج مؤمنان، و...نميبينند. روحانيون هم بايد مراقب باشند افراد هوسران از سخنان ايشان سؤاستفاده نکنند تا ازدواج موقت که حکم خداست و فلسفه حکيمانه اي دارد با هوسراني عده اي مرد و زن مشوه نشود. براي مطالعه بيشتر در قسمت معرفي سايت ها مقالهاي از حضرت آيتالله مکارم شيرازي را مطالعه کنيد.Link
تذكر: وقتي كه به اينترنت وصل هستيد روي كلمهlink در قسمت بالا كليك كنيد.
علم روش تحقيق
در روش تحقيق براي اين كه چيزي را رد يا ثابت كنيم روش هاي علمي بيان شده است و در بيشتر واحدهاي دانشگاهي اين درس وجود دارد و افرادي كه پايان نامه نوشته اند با اين روش تا حدودي آشنا هستند.[HL](تنها افراد عوام يا مغرض هستند كه آسمون و ريسمون را به هم مي بافند و بدون علم سخن مي گويند)[/HL] اگر ما گتره اي درباره چيزي سخن بگوييم دانشمندان علم روش تحقيق و آمار و فرشتگان ملكوت تعجب مي كنند كه اي ببين اين چه طوري آسمون و ريسمون را به هم مي بافد و معيار حقيقت را چيزي بيان مي كند كه به گمانش مي رسد يا شنيده است. آيا اگر علمكرد روحاني اي را ديديم بد بود مي توانيم تعميم بدهيم(با روش آمار جور در نمي آيد استاد گلزاري برخي نسبت هايي را كه به روحانيون و فرزندان و خانواده آنها داده بودند را با روش علمي آزمون گرفت و ثابت كرد كه اين طور نيست كه [HL]«تا نباشد چيزكي مردم نگويندچيزها»[/HL] حرفي است كه كليت ندارد و مثلي است كه تكيه گاه علمي ندارد در روايات داريم كه اگر سخن گفتن نقره باشد سكوت طلا است. وقتي ما سخني را نمي دانيم نبايد چيزي بگوييم و مسؤوليت و بار خود را سنگين كنيم مردي در اواخر عمر به مرحوم فلسفي پيغام داد كه من پشت سر شما زيادي بد و بيراه گفتم حلالم كنيد ايشان گفتند من حلال كردم ولي برو از آنهايي كه با تهمت ها و سخنان نابجايت از دين برگرداندي حلاليت بطلبيد بنابراين همگي لازم است رعايت كنيم دستورات دين را از اسلام شناسان بپرسيم تا درباره يك موضوع ديني تحقيق جامعي نكرده ايد آن را رد نكنيم و نظر ندهيم. دروغ كليد همه بدي ها و شرور است مراقب باشيم به جهت خودمان را از عنايت حق محروم نكنيم.
[HL]آزمون دروغ و نادان سنج [/HL]رسول خدا صلي الله عليه و سلم مي فرمايند: [HL]كَفَي بِالمَرْءِ كِذْبًا اَن يَحْدُثَ بِكُلِّ ما سَمِعَ. [/HL]يعني براي دروغگويي شخص همين بس است كه هر چه را مي شنود بگويد.
در حديثي هم داريم از ناداني انسان همين بس كه هرچه را كه مي شنويد بدون توجه به صحت و سقمش بيان كند.
يك تجربه مشاوره اي
يكي از همكارانم در يكي از مراكز تحقيقي قم، اهل تبريز بود. خيلي از مواقع مي ديدمش كه تو هم است و كشتياش غرقه.
روزي بهش گفتم چرا اين قدر گرفته اي.
اون روز چيزي نگفت.
ي روز با اصرار گفت ميشه بعد از كار ناهار مهمونم باشي؟
گفتم رد احسان جايز نيست چرا نه؟:Nishkhand: البته مي دونستم دنبال خلوتي مي گردد درد و دل كند.
ناهار را كه جاي شما خالي خورديم شروع كرديم درباره مشكلاتش صحبت كنيم. بدجوري غصه دار بود.
مي گفت زندگي ام خيلي شيرين شروع شد همه اين تلخي ها از آن روز لعنتي شروع شد:
ادامه دارد............
فعلا تو خماري بمونيد تا روزي برگردم:Nishkhand:
يك تجربه مشاوره اي
يكي از همكارانم در يكي از مراكز تحقيقي قم، اهل تبريز بود. خيلي از مواقع مي ديدمش كه تو هم است و كشتياش غرقه.
روزي بهش گفتم چرا اين قدر گرفته اي.
اون روز چيزي نگفت.
ي روز با اصرار گفت ميشه بعد از كار ناهار مهمونم باشي؟
گفتم رد احسان جايز نيست چرا نه؟:Nishkhand: البته مي دونستم دنبال خلوتي مي گردد درد و دل كند.
ناهار را كه جاي شما خالي خورديم شروع كرديم درباره مشكلاتش صحبت كنيم. بدجوري غصه دار بود.
مي گفت زندگي ام خيلي شيرين شروع شد همه اين تلخي ها از آن روز لعنتي شروع شد:
وقتي عقد كرديم به همسرم گفتم بهتر است زندگي مان را با زيارت كريمه اهل بيت حضرت معصومه(س)شروع كنيم. براي زيارت به قم آمديم
يكي از دوستان اصرار كرد كه شب بياييد منزل ما.
شب شد خسته و كوفته به منزل دوستم رفتيم ولي بزم دوستانه اين قدر شيرين بود كه من با دوستم و خانمم هم با همسر دوستم تا صبح بيدار بوديم
فردا صبح از منزل دوستمان خداحافظي كرديم من هرچه بيشتر سراغ همسرم مي رفتم مي ديدم كه او از من بيشتر فاصله عاطفي مي گيرد گاهي به زور لبخندي مي زد.
تو راه برگشت به تبريك از شيشه بيرون نگاه مي كرد و گريه مي كرد
داشتم ديوانه مي شدم خدايا چرا مثل بچه ها شد اي كاش حرف مي زد تا متوجه مي شدم از چه ناراحت است هرچه به ذهنم رسيد از او پرسيدم ولي نتوانستم علت را كشف كنم
تا اين كه بالاخره
روزي دهان باز كرد و گفت كه اون شب خانم دوستت مي گفت طلبه ها دنبال ازدواج موقت مي روند
هرچه استدلال آوردم فايده نداشت
تا الانم اين سخن مانند ويروسي در ذهن او اثرات تخريبي دارد و و زندگي ما را خراب كرده تا جايي كه با داشتن دو فرزند احساس مي كنم زندگي ما ادامه نخواهد داشت.
(صوتي و تصوير و نوشتاري)
باور غلط 15:
رسانه مي تواند از هر روحاني براي برنامه ها، مناظرات و مناسبت هاي ديني استفاده كند.
پاسخ:
يكي از اساتيد بزرگ حوزه مي فرمودند اگر من نام دارويي را در رسانه ببرم ممنوع التصوير مي شوم كه شما نبايد وارد بحث تخصصي ديگران مي شديد. ولي رسانه در برخي از برنامه از هر روحاني كه دلش بخواهد براي بحث هاي تخصصي استفاده مي كنند. سخنان كارشناسي نشده، از تجويز و تبليغ دارو توسط غير متخصص بدتر است؛ چون اينجا با روح و روان كه اصل انسان است سر و كار داريم.
افزون بر آن، خود روحاني وقتي مي بيند در آن بحث عالم برجسته تر وجود دارد قبول كند.
***
يكي از اقوام از من مي پرسيد چند كتاب داري، چند مقاله داري و...متوجه شدم دارد يادداشت مي كند. گفتم براي چه اين مطالب را مي پرسيد؟
گفت: مي خواهم در برنامه هشت بهشت سمياي اصفهان به عنوان نخبه شما را دعوت كنم.
با خنده گفت: فكر مي كنم اين كلاه براي من خيلي گل و گشاد است. نخبه معناي خاصي دارد. الان در كشور ما هركس از ننه اش قهر كرده بهش خطاب مي شود نخبه.
با وجود اساتيد برجسته اخلاقا و شرعا درست نيست، من يا امثال من در برنامه هاي راديويي يا تلويزيوني شركت كنيم.
راهكار عملي
1.مراكز و رسانه براي دعوت از يك روحاني متخصص بايد با مراكز تخصصي حوزه مرتبط شوند و از آنها بخواهند به ايشان كارشناس دعوت كنند.2. خود روحانيون و طلابي كه بضاعت علمي كافي را در بحثي ندارند، نبايد دعوت مراكز حساس مثل رسانه ملي و ....را قبول كنند. (چون مخاطب ميليوني است و بيان مسائل غير فني و علمي مديون مي شود و جبران آن ممكن است عملا)
3. طلاب براي جهت دادن رسانه ها انتقادات و پيشنهادات [HL]سازنده [/HL]خود را بيان كنند.
ملا شیطان
مرحوم حاج شيخ غلامرضا يزدي اين ملاي عارف بعضي اوقات روي منبر ميفرموده است كه همه شيطان دارند اما غلامرضا، «ملا شيطان» دارد. خيلي حرف خوبي است. يعني آن شياطيني كه براي عموم مردم گمارده ميشوند، غير از آن شياطيني است كه براي علما گمارده ميشود؛ آنها ملا شيطان هستند. خيلي خوب ميتوانند توجيه كنند. خيلي خوب ميتوانند گول بزنند. لذا با همين يك جمله انسان گول ميخورد.[1]
[/HR] [1] . سایت آیت الله مظاهری، درس اخلاق شماره 201
باور غلط 16:
پويايي جامعه به اين است كه مقلدان از مجتهدان استدلال بخواهند، شيوه اجتهادي فعلي پويا نيست و تشويق به مقلد مستمر ماندن است نه مجتهد شدن، و به نوعي سبك رعيت پادشاهي است.
پاسخ:
اسلام بيش از هر ديني ما را به علم آموزي و تعليم، تفكر، مطالعه و هم انديشي و مشورت و مجالست با اهل علم و به خصوص فقيه شدن در دين تشوق مي كند و ما را از جهل جهل پروري و همنشيني با افراد نادان برحذر مي دارد. امام صادق(ع) كه آشنا به راه سعادت و دل سوز انسان و مشتاق فوز و رستگاري اوست از شدت شفقت ميفرمايد: ليت السياط علي رؤوس اصحابي حتي يتفقهوا في الحلال و الحرام؛ كه اي كاش شلاق بر سر ياران و دوستانم بود تا وادار به تحصيل حلال و حرام شوند. امام باقر(ع) فقيه شدن در دين را يكي از اساسي ترين عوامل كمال مي دانند.
راه تحصيل علوم و فنون براي همه باز است، اما بديهي است كه همه افراد نميتوانند در تمامي علوم و فنون صاحب تخصص و رأي و نظر گردند از اين روي بعضي در فلان رشته انتخابي به تحصيل پرداخته و تا درجه اجتهاد و تخصص پيش ميروند و بعضي ديگر در عين اينكه در رشتهاي ديگر صاحب تخصص و رأي و نظرند، اما نسبت به اين رشته از رتبه اجتهاد و تخصص بيبهرهاند. از اين جهت است كه يك مهندس ساختمان هرگز نميتواند در غير حوزه تخصص خود وارد شده و مثلاً براي مريضان داروئي را تجويز يا ممنوع كند، بلكه در طبابت محتاج به تخصص طبيب است و بايد نسبت به تجويزات و تحذيرات او مقلد و تابع باشد. تقليد يا حكيمانه است يا غيرحكميانه بلكه ابلهانه، تقليد عالم از عالم، جاهل از جاهل و عالم از جاهل غيرحكيمانه و مورد نهي عقل و شرع است. اما تقليد جاهل از عالم يعني غيرطبيب از طبيب، غيرمهندس از مهندس، غيرمجتهد از مجتهد به حكم آية «فاسئلوا أهل الذكر ان كنتم لاتعلمون» يا «ولكم في رسول الله اسوة حسنة» تقليد حكيمانه و به حكم عقل و شرع واجب و ضروري است.
تقليد حكيمانه و مجاز نه تنها مانع رشد و تعالي مقلد نيست، بلكه به نوعي موجب رشد و تكامل اوست؛ چراكه در ظل توجه و عمل به رأي صاحب تخصص در طريق صواب و هدايت قرار گرفته و نيز علوم مختلفي را از صاحبان آنها در پرتو همين تقليد كردن كسب ميكند.
شكل حكومتي شاه و رعيت را منتج از ستم فكري اجتهاد و تقليد دانستن نيز امري ناصواب است، چرا كه مقلّد در تقليد خويش بهدنبال كشف حقيقت و تحصيل علم و نيز اداي وظيفه است و قياس آن با تبعيت رعيت از شاه مع الفارق است كه در شكل حكومتي شاه و رعيت عمدتاً تبيعت به خاطر ترس از قدرت شاهانه و ساير ملاحظات از اين قبيل است، در اين سيستم رعيت ممكن است تبعيت هم بكند، ولي اصلاً معتقد به مقام سلطاني سلطان نباشد، ولي در مسئله اجتهاد و تقليد، مقلد كاري آگاهانه و مقدس را پي ميگيرد و معتقد به مرجع خود در ادعاي مرجعيتش هست.1
..................
1-ارزشي بودن تقليد حكيمانه،غلامحسن رضائيان ، مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات(حوزه علميه قم)
We once had a Teacher
زمانی ما آموزگاری داشتیم
The Teacher of teachers,
استاد تمامی معلمان
He changed the world for the better
او دنیا را به سوی بهتر بودن تغییر دارد
And made us better creatures,
و باعث شد که ما مخلوقات بهتری بشویم
Oh Allah we’ve shamed ourselves
اوه خدایا ما از خودمان خجالت می کشیدیم
We’ve strayed from Al-Mu’allim,
ما از آن معلم غافل شده ایم
Surely we’ve wronged ourselves
بدون شک این خود ما بودیم که گناه انجام می دادیم
What will we say in front him?
ما چه چیزی در مقابل او خواهیم گفت
Oh Mu’allim…آه ای معلم
He was Muhammad salla Allah alayhi wa sallam,
او محمد بود که درود خداوند بر او و خاندانش باد
Muhammad, mercy upon Mankind,
محمد بخششی که شامل تمامی انسانها می شود
Teacher of all Mankind.استاد تمامی آدمیان
أبا القاسم
ای پدر قاسم يا حبيبي يا محمد
ای عشق من ای محمد يا شفيعي يا محمد
ای شفاعت کننده من ای محمد خير خلق الله ، محمد ای خوبی تمامی مخلوقات خداوند ای محمد يا مصطفى يا إمام المرسلين
ای مصطفی ای راهنمای تمامی پیامبران يا مصطفى يا شفيع العالمين
اي مصطفى اي شفاعت كننده تمامي جهان
He prayed while others slept
در حالیکه همه به خواب فرو مي رفتند او به مناجات می پرداخت
While other ate he'd fast,
زمانیکه دیگران مشغول خوردن بودند او روزه می گرفت
While they would laugh he wept
هنگامیکه آنها در حال خندیدن بودند او می گریست
Until he breathed his last,
او تا واپسین لحظه زندگیش , تا آخرین نفس
His only wish was for us to be
تنها آرزویش برای ما بود
Among the ones who prosper,
از بین ما آن کسی رستگار می شود
Ya Mu'allim peace be upon you,
که ای محمد در کنار تو به آرامش برسد
Truly you are our Teacher,
به درستی که تو معلم ما هستی
Oh Mu'allim...آه ای معلم
يا حبيبي.. يا محمد ای عشق من ای محمد يا شفيعي.. يا محمد ای شفاعت کننده من ای محمد يا رسولي.. يا محمد
ای پیامبر من ای محمد يا بشيري.. يا محمد
ای بشارت دهنده من ای محمد يا نذيري.. يا محمد
ای کسیکه گناهانم را به من گوشزد می کنی ای محمد عشق قلبي.. يا محمد
ای عشق قلب من ای محمد نور عيني.. يا محمد
ای روشنایی چشمانم ای محمد
He taught us to be just and kind
او به ما آموخت که مهربان و عادل باشیم
And to feed the poor and hungry,
در بخشیدن غذا به مردم فقیر و گرسنه
Help the wayfarer and the orphan child
به تمامی رهگذران بی پناه و بچه های یتیم کمک کنیم
And to not be cruel and miserly,
و ظالم و تنگ نظر و خسیس نباشیم
His speech was soft and gentle,
حرفهای او لطیف و آرامش بخش بود
Like a mother stroking her child,
مانند مادری که بچه هایش را نوازش می کند
His mercy and compassion,
رحمت و شفقت و دلسوزی او
Were most radiant when he smiled
زمانی که لبخند می زد به بیشترین فروغ و درخشش خود می رسید
كراهت امامت مسافر
باور غلط 17:
فرار كردن از طلبه شدن
چون ممکن است افراد زيادي گوشه کنايه به طلبه بزنند و تحقير و سرزنش کنند؛ پس الان موقع خوبي براي طلبه شدن نيست.
پاسخ:
اولا: خدا رو شكر جوانان (ديپلم، ليسانس، فوق ليسانس و حتي دكترا ) زيادي سال به سال براي شركت در امتحانات ورودي حوزه شركت مي كنند.
ثانياً: حضرت علي(ع) فرمود: لاتَستَوحِشُوا في طريقِ الهُدي لِقِلَّهِ اهلِهِ؛ در راه هدايت از کمي طرفدارانش وحشت نکنيد.[1] قرآن وقتي صفات مؤمنان را مي شمارد ميفرمايد: «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ[2] »؛ ترسي از سرزنش و ملامت سرزنش کنندگان ندارند. افرادي که به اين دليل مانع طلبه شدن مي شوند يا طلبه نميشوند، اگر زمان امام حسين بودند، به خاطر ملامت اطرافيان همراه امام حسين نميشدند و ميگفتند: «الان اکثريت عليه شما هستند» يا«حق با هرکسي است که زيادتر».
** پيامبر(ص) هم يك نفره شروع كردند، كفار و مشركان يا حتي برخي از دوستاران حضرت به فكرشان ميرسيد، روزي بيش از يك ميليارد مسلمان شوند؟! همان زمان هم به پيامبر ميگفتند اگر شما حق هستيد چرا اين قدر تعدادتان كم است، قرآن به پيامبر و مؤمنان ميفرمايد كثرت و زيادي اهل باطل شما را به شگفتي واندارد.
**اَللّهم ارزُقني شَفاعَةَ الحُسَينِ يَومَ الُوُرودِ وثَبِّت لي قَدَمَ صِدقٍ عِندَکَ مَعَ الحُسَينِ وَ اَصحابِ الحُسيَنِ الّذين بَذَلُوا مُهَجَهُم دُونَ الحُسَينِ (عليه السلام)؛ بار الها شفاعت حسين را در روز قيامت، نصيب من بگردان ومقام و منزلت راستيني که به همراهي حسين( عليه السلام) و اصحابشان نزد تو کسب نموده پايدار و بادوام بگردان اصحابي که خون خود را در راه تو نثار کردند.
**خدا يا ما را بهشتي بميران که بهشتي خود يک ملت بود.
[/HR]
باور غلط 19:
لباس سياه مكروه است؛ با اين حال، الگوهاي ديني ما مانند طلاب خانم چادر مشكي دارند و روحانيون برخي عمامه مشكي و اغلب عباي مشكي دارند؛ بنابراين ايشان همگي كار مكروهي مي كنند.
پاسخ:
اگرچه به طور اجمال، از بعضی روایات، کراهت پوشش مشکی استفاده میشود،[1] ولی حکم کراهت مذکور به طور صددرصد برای همۀ انواع لباسها و برای همۀ افراد اعم از زن و مرد و برای همۀ زمانها و ایام نیست. یعنی موارد متعددی از حکم کراهت لباس مشکی مستثنا شده است که بعضی از مهمترین آن عبارتند از:
[HL]
الف ـ عدم کراهت بعضی از پوششهای مشکی خاص: [/HL]
در روایتی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) از پوشش سیاه کراهت داشت مگر در سه مورد: خفّ (نوعی کفش چرمی نازک) عمامه و کساء.[2] کساء به قرینۀ حدیث شریف کساء از پیامبر اکرم(ص)، لباس بلند و فراگیر تمام بدن است که شامل عبا و چادر مشکی بانوان نیز میگردد پس این سه پوشش مشکی استثنا شده، کراهت ندارند. حضرت آیت الله بهجت در کتاب جامع المسائل می گویند: بدان که در کتب اصحاب، مواردى براى کراهت نماز در ثوب ذکر شده است، از آن جمله: لباس سیاه غیر از عمّامه و خفّ و کساء است.[3]
[HL]ب ـ عدم کراهت لباس مشکی برای بانوان: [/HL]
تردیدی نیست که در اسلام پوشش زن و مرد از نظر نوع، مقدار و حتّی رنگ متفاوت است مثلاً جامۀ زربافت و حریر برای زن جائز ولی برای مرد جائز نیست مقدار واجب پوشش بانوان طبق نظر مشهور فقها همۀ بدن به جز وجه و کفّین است ولی مقدار پوشش مردان کمتر است. از نظر رنگ پوشش نیز استفاده از لباس احرام سفید رنگ در حج برای مردان مستحب است ولی زنان مجاز هستند از همان لباس معمولی و لو رنگ غیر سفید استفاده نمایند.
در کتابهای فقهی نیز هیچ یک از فقهای برجستۀ شیعه فتوا به کراهت لباس و پوشش مشکی بانوان ندادهاند بلکه برعکس تصریح به عدم کراهت و بالاتر از آن نمودهاند.
فقیه ژرفاندیش شیعه مرحوم صاحب جواهر در کتاب فقهی معروف خود نقل کرده است که طبق تصریح کتابهای متعددی از اصحاب امامیه کراهت پوشش سیاه مختص مردان است زیرا شارع مقدّس پوشش غلیظتر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است و رنگ مشکی در مقایسه با رنگهای دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظتر و بیشتر را تأمین میکند.[4]
بعضی از فقها و مراجع تقلید زمان حاضر مثل آیات عظام خامنهای و تبریزی (ره) نیز تصریح کردهاند که چادر مشکی کراهت ندارد و بعضی نیز مانند آیت الله فاضل لنکرانی(ره) بالاتر از عدم کراهت تصریح کردهاند که چادر مشکی بهترین نوع حجاب است.[5]
علاوه بر ادلّۀ فوق امروزه در روانشناسی رنگها ، این یک واقعیت مسلّم است که رنگ مشکی، رنگی صامت و غیر فعال است که باعث تحریک و جلب توجّه نمیشود و این ویژگی بدون این که هیچ عارضه منفی داشته باشد[6] با حکمت حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم که همان عدم جلب توجّه و ایجاد آرامش روانی در جامعه است نیز سازگار است.
[HL]ج ـ عدم کراهت پوشش مشکی در مراسم عزاداری:[/HL]
استفاده از رنگ مشکی در مراسم عزاداری کراهت ندارد. بلکه از فرزند امام سجاد(ع) نقل شده است که گفتهاند وقتی جدّم امام حسین (ع) شهید شد زنان بنیهاشم در عزای آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و این لباس را در گرما و سرما تغییر نمیدادند.[7]
..........................................
[1] برای آشنایی با این روایات به کتابهای فروع کافی، ج 2، کتاب الصلاة باب اللباس الذی تکره الصلاة فیه و ما لا تکره، ص 397، فروع کافی ج 6 کتاب الزی والتجمل باب لبس السواد، ص 449، وسائل الشیعه، ج 3، کتاب الصلاه ابواب لباس المصلی، باب 19، باب کراهة لبس السواد الاّ ... و مستدرک الوسائل جلد و ابواب مذکور مراجعه شود.[2] عدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عن بعض اصحابه رفعه قال: کان رسول الله یکره السواد الا فی ثلاث الخف و العمامة و الکساء .. کلینی، فروع کافی، ج 6، کتاب الزیّ والتجمل باب لبس السواد، روایت یک، ص 449.
[3] جامع المسائل (للبهجة)، ج1، ص: 314
[4] محمّد حسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج 8، ص 235.
[5] ویژه نامة فرهنگ اسلام، بهار 1379، ص 7.
[6] بعضی بدون هیچ دلیل و مدرکی به انگیزۀ فرهنگ سازی بر ضد چادر مشکی، ادعا نمودهاند که حجاب و چادر مشکی باعث بیماریهای روحی وجسمی مثل افسردگی و نرمی استخوان میگردد. برای آگاهی از نادرستی ادعای این افراد به قسمت دوّم مقالۀ «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامۀ جمهوری اسلامی، 4 بهمن 79، مراجعه شود. [7] البحرانی، الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهرة، ج 7، ص118.به نقل از سايت انديشه قم.
[="]
[="]برخي از زنان فکر ميکنند چون روحاني فردي مذهبي و معنوي است او محرم است و لازم نيست( مثل حجاب و خوش وبش نکردن)روحاني با انسان محرم است.
[="]پاسخ:
[="]روحاني هم مثل بقيه مردم است و بايد مسائل محرم و نامحرمي را در ارتباط با آنها رعايت کرد. حضرت صادق[="] فرمود: رسول خدا [="]:sallallah:[="] به زنها سلام ميكرد و آن ها نيز جواب مى دادند، و اميرالمؤمنين[="][="] نيز سلام مىكرد، ولي به زنان جوان سلام نميکرد و مىفرمود: «مىترسم» از صدايشان خوشم آيد و زيادتر از آن اجرى كه مىجويم، گناه کنم. برخي به خاطر ويژگيهاي معنوي روحانيون به آنها علاقه معنوي دارند. بايد مراقب باشند که اين علاقه در صورتي که مفسده نداشته باشد( ترس افتادن به گناه و لذت) اشکالي ندارد.
..........................................
[HL][="]علاقه معنوی به شخصیت ها
[/HL] [="]عشق ورزيدن به شخصيتهاى معنوى و دينى جنس مخالف و دوست داشتن آنها از روى محبت الهى چه حكمى دارد؟
[="]همه مراجع: اگر باعث مفسده نشود، اشكال ندارد.[="][1]
..............................................................
[="]1- [="]دفتر همه. احكام نگاه و پوشش، سيد مجتبي حسيني، دفتر نشر معارف.
باور غلط 21:
غير از روحاني و.... بقيه محرم هستند.
پاسخ:
خب اجازه بدهيد اين را از [HL]كتاب طنز كلثوم ننه[/HL] پاسخ بدهم:
باب دوازدهم:در بیان اقسام مَحرَم و نا مَحرَم
[HL]کسانی که نا محرمند:[/HL]
اول، عمامه به سر اگر چه کوچک و کمتر از پانزده سال داشته باشد. ولی عمامه هر چه بزرگترباشد صاحب آن بیشتر نامحرم است. و طلبه ها در هر لباسی که باشند. و دیگر علماء و پیش نمازان و خُدّام مساجد و روضه خوان و واعظ و تاجر و کسانی که به حجرفته باشند. و دیگر مؤذن. و واجب است این چند طایفه، اگر مَحرَم نَسَبی هم هستند، مانند شوهر یا پسر خود و عمویا پسر برادر و پسر خواهر و دایی و حتی شوهر خود، زن از آنها بگریزد و دوری نماید واِلّا ، گناهکرده است.
[HL]اما آنان که مَحرَمند:[/HL]
یهودی یراق فروش، سبزی فروش، زردک فروش، بزّاز، پنبه عوض کُن، طبیب، رمّال، دعا نویس،جادوگر، مُطرب، نقاره چی، سُرنا چی، عمله، کلاه به سر، گلوبند فروش. و دده بزم آرا فرماید که اگر یهودی یراق فروش باشد و اتفاقاً او دعا نویس هم باشد، به اندازه ایمَحرَم است که تا هُم فیها خالدون! و اجتناب از او فعل حرام و جزء گناهان کبیره میباشد بلکه،این مرد اگر به خانه وارد شود باید احترامات او را به جا آورد و حاجتش را بر آورد.
گاهي مي بينيم كه انگاري براي همگي در يك پارك يا مجلس يا كلاس صيغه محرميت خونده شده است
همين كه حاج آقا تشريف مي آوردند برخي حجاب ها را درست مي كنن و نگاه ها رو درويش، و مسائل محرم و نا محرم را رعايت.
[="Tahoma"] حامی;465239 نوشت:
البته این مال زمان های قدیم بود الان حاج آقا هم تشریف بیاورد دیگه تغییری احساس نمی شود!
روحانيون با ورزش و نشاط مخالف اند.
پاسخ:
نه ديگه اين باور غلط نيست، باور درست اش اين هم سندش است حق باشما بود.
:Nishkhand:اين هم سند برابر اصل
باور غلط 23:
طلاب مرد سالار هستند و به همسرانشان كمك نمي كنند.
پاسخ:
اين باور هم متأسفانه درسته
چون از مردي به دور است كه كارها را روي دوش ريحانه بگذارند امام علي فرمودند زن گل است المرئه ريحانه ليست بقهرمانه( نوكر و پا دو نيست)
بنابراين روحاني هم [HL]مرد[/HL] است و [HL]هم سالار[/HL]. سالار است كه تو خونه كمك مي دهد و پيرو حضرت علي است.
مگر بر حق من حق تو
وقتي افراد مي خواهند خشك كار كنند به حقشون نمي رسد بايد مثل كاسب هاي قديم بود كمي چرب بكشيد خدا بركتش را هم مي ده.
چه طوري چرب بكشيم
ببنيد حقوق را بايد رعايت كنيم كه حق خوري نكنيم نبايد حساب كشي كنيم كه حق بالا بكشيم
اخلاق (ايثار، همكاري، گذشت، بخشش، و چشم پوشي و..) نباشه زندگي كوفت زن و شوهر مي شود.
اخلاق اساس زندگي شادمانه است
قطار زناشويي موفق روي ريل هاي اخلاق به سوي خوشبختي در حركت است( نه روي حق من و حق تو گفتن)
مرد سالاري آخوندي 2
[h=1]جب خارجی ها از حضور یک روحانی در بام آفریقا+تصاویر[/h] حجتالاسلام شریفیان مهر، فاتح قلههای آرارات و کلیمانجارو درباره واکنش کوهنوردان خارجی پس از مشاهده وی گفت: آنها میگفتند تصور نمیکردیم افرادی که در این لباس هستند، در ورزشهای دشواری مانند کوهنوردی شرکت کنند.
فرهنگ نیوز :حجتالاسلام علی شریفیان مهر، طلبه اهل مشهد که در حوزه علمیه قم درس میخواند، از کوهنوردان موفق کشور است که فاتح قلههایی مانند کلیمانجارو (بلندترین کوه آفریقا)، دماوند، آرارات و ... شده است. وی مبلغ دینی مناطق کوهستانی و صعبالعبور شمال کشور است.
او میگوید: خاصیت طبیعی ورزش این است که ورزشکار را از حالت خمود و رکورد بیرون میآورد و جامعه هم جامعه با نشاطی میشود و وقتی جوانها و افراد جامعه با نشاط باشند موجب پیشرفت علمی کشور خواهند شد.
شریفیانمهر با اشاره به فعالیتهای ورزشی خود ادامه میدهد: در حال حاضر 5 تیم کوهنوردی حرفهای مشغول فعالیت هستند که همه اعضای آنها را طلاب و روحانیون تشکیل میدهند.
فاتح بام آفریقا تأکید دارد اگر اسپانسری از او حمایت کند، قادر به فتح قله مشهور اورست هم هست.
*اگر موافق باشید ابتدا از خود ورزش شروع کنیم. نظر دین درباره ورزش چیست؟ـ دین مبین اسلام تأکید زیادی بر ورزش و سلامت بدن دارد. این اهمیت را از روایات به خوبی میشود فهمید.
ورزش در تمام مقاطع سنی از کودکی و نوجوانی گرفته تا میان سالی و پیری میتواند برای ارتقاء سطح سلامتی جسم و روح مؤثر باشد و هر چیزی که در ارتقاء سلامتی روح و روان موثر باشد - به شرطی که با گناه آلوده نشود - مورد تایید اسلام است.
جسم و روح بر یکدیگر تأثیر متقابل میگذارند. این دو اگر سالم باشند دو بال پرواز هستند لذا همانطور که به مسائل معنوی باید اهمیت بدهیم به جسم هم باید اهمیت بدهیم و میتوان به وسیله این دو بال به موفقیت رسید.
مقام معظم رهبری همیشه به ورزش سفارش میکنند
مقام معظم رهبری همواره هم با گفتار خود و هم در عمل به ورزش سفارش میکنند و بارها در خلال سخنرانیهای خودشان جوانان و نوجوانان را به ورزش ترغیب کردهاند.
همچنین مقام معظم رهبری در مورد اهمیت ورزش، عبارات زیبایی دارند و میفرمایند: اگر بخواهید جسم را به قدرت و زیبایی و توانایی و بروز قدرت و استعدادهای گوناگون برسانید باید ورزش کنید. از ایشان نقل شده که میفرمایند: اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند از جوانها چه میخواهید میگویم تحصیل، تهذیب و ورزش.
به هر حال، قدرت و استعدادی که در انسان نهفته است میشود با ورزش شکوفا شود و واقعا اگر این سه مورد (تحصیل، تهذیب و ورزش) در کنار هم قرار بگیرد به موفقیت خواهیم رسید.
کوهپیمایی یک ورزش سالم و کم هزینه است* به ورزش کوهنوری برسیم. نظر شما در اینباره چیست؟
ـ لازم نیست مردم به ورزش به صورت تخصصی بپردازند. میتوانند برای سلامتی بدن، ورزش کنند و کوهپیمایی از این ورزشهاست که یک ورزش کم خرج و کم هزینه است و میتوانند در برنامه هفتگی خود قرار دهند و با یک جفت، کفش به کوههای اطراف شهر خود بروند و از این ورزش لذت ببرند.
مقام معظم رهبری نیز از ایام جوانی به کوهنوردی علاقهمند بودند و کوهپیمایی میرفتند حتی ایشان میفرمایند من تأسف میخورم و وقتی میآیم در دل طبیعت و میبینم جوانها از این نعمت الهی و این فرصت کمیاب استفاده نمیکنند.
کوهنوردی انگیزههای درونی را بالا میبرد و انسان، تسلیم مشکلات نمیشود
اصل ورزش فواید زیادی دارد و اعتماد به نفس در انسان ایجاد میکند و ورزش کوهنوردی هم مزیتهایی دارد؛ عزم و اراده را در انسان بالا میبرد و انگیزههای درونی را رشد میدهد.
امروزه جوانها وقتی با یک مشکل برخورد میکنند خیلی زود دچار یأس و ناامیدی و افسردگی میشوند در حالیکه افرادی که در یک برنامه کوهنوردی شرکت میکنند زمانیکه با سختی دست و پنجه نرم میکنند و با سختی قله را فتح میکنند اگر در زندگی هم دچار مشکلات شوند به خودشان خواهند گفت من همان کسی بودم که با آن سختی، قله را فتح کردم لذا دیگر با مشکلات کوچک روحیه خودش را از دست نخواهد داد.
کوهنوردی انسان را منظم میکندیک نکته هم درباره تأثیر کوهنوردی در نظم زندگی بگویم. کوهنورد، نظم را به خوبی درک میکند چون اگر برنامهریزی و زمانبندی خوبی نداشته باشد ممکن است جان خود را از دست بدهد کسی که با نظم به قله برسد در زندگی هم منظم خواهد بود و به قله زندگی هم خواهد رسید.
خاصیت طبیعی ورزش این است که ورزشکار را از حالت خمود و رکورد بیرون میآورد و جامعه هم جامعه با نشاطی میشود و وقتی جوانها و افراد جامعه با نشاط باشند موجب پیشرفت علمی کشور خواهند شد.
کوهنوردی ورزش بعضی از انبیاء بود
کوهنوردی، ورزش بعضی انبیاست. حضرت خضر نبی(ع)، کوهی در کنار شهر قم را برای محل عبادت خود انتخاب کرده بودند و یا خود پیغمبر اکرم (ص) بخشی از عبادتهای خود را در بلندای کوه و خارج از شهر انجام میدادند و همه اینها نشان میدهد که حتماً در دل کوه چیزی است که با این سختی این مسافت را طی میکردند و به بالای کوه میرفتند.
عظمت خداوند در کوه قابل مشاهده استیک استاد اخلاق میفرمود: بعضی از آیات الهی را کنج حجره و اتاق نمیشود فهمید. این سیر در آفاق و انفس و نشانههایی که خداوند در قرآن بیان کرده است را باید در دل طبیعت، مشاهده و تداعی کرد و قطعاً حضور در طبیعت و تفکر در آیات خدا بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.
بعضی از کوهنوردها شاید خیلی به مسائل شرعی مقید نباشند ولی وقتی با آنها صحبت میکنیم میبینیم از لحاظ توحیدی خوب فکر میکنند چون وقتی بر بلندای کوه قرار میگیرد ناخواسته خدا را شکر میکند و عظمت خداوند بر زبانش جاری میشود.
ورزش را میشود مقدس کرد
کنار بعضی از کوهها مزار شهدا قرار دارد و با شروع کوهنوردی از کنار مزار شهدا و یا اگر مثلاً صبح جمعه باشد با قرائت دعای ندبه و یا عصر جمعه با قرائت زیارت آل یاسین و از قبیل، میتوان آن را مقدس کرد.
* ورزش چه تاثیری در کار تبلیغی شما دارد؟
ـ بعضی از دوستان روحانی سالها در مکتب امام صادق علیهالسلام زحمت میکشند و به مراتب بالای علمی و معنوی میرسند ولی زمانی که میخواهند برای تبلیغ به شهرستان بروند و زمانی که میخواهند ثمره این زحمتها را به مردم برسانند به دلیل ورزش نکردن، دچار درد کمر و زانو و بیماری شده و نمیتوانند مثمر ثمر باشند.
تشکیل 5 تیم حرفهای کوهنوردی با حضور طلاب
* آیا غیر از شما، از طلبهها کسی هم این رشته را ادامه میدهد؟
ـ بله. در حال حاضر، 15 تیم مبتدی و 5 تیم در حد تیمهای حرفهای مشغول فعالیت هستند که همه آنها طلبه و روحانی هستند و هر هفته برای تمرین به کوههای اطراف قم میرویم.
تیمهای طلاب اکثر قلههای مرتفع کشور را فتح کردند و برنامههای خوب در حد کشوری داشتهاند کاری که خیلی از تیمها با گذشت زمان بسیار انجام میدادند ولی ما با تمرینهای مداوم و آموزش طلاب و پشتوانه حوزه علمیه قم به خوبی این تیمها را ساماندهی کردیم.
تشکیل کمیتههای ورزشی در حوزه علمیه قم
چند سال است که اداره سلامت بدنی حوزه علمیه قم در چند رشته کوهنوردی، رشتههای رزمی و شنا و آمادگی جسمانی فعالیت میکنند و حتی المپیاد و مسابقات کشوری طلاب هم برگزار میشود.
به وسیله کوهنوردی دین اسلام را تبیلغ میکنم* به مسئله تبلیغ دین برسیم که یکی از مهمترین وظایف روحانیت است. تبلیغ هم میکنید؟
ـ بعضی از روستاها به دلیل صعبالعبور بودن نمیتوانند از وجود روحانی بهرهمند شوند. ما با بعضی از دوستان روحانی که کوهنورد و ورزشکار هستند در ایام تبلیغی با گذشتن از کوهها و محلهای صعبالعبور و پشت سر گذاشتن آبها و رودخانهها خودمان را به روستاها میرسانیم تا بتوانیم احکام دین را برای مردم بازگو کنیم لذا اگر این آمادگی جسمانی نباشد این امر محقق نخواهد شد.
نگاه بنده به کوهنوردی علاوه بر ورزش بودن یک نگاه تبلیغی است چون در صعودهای کشوری و برون مرزی با افراد مختلف در ارتباط هستم و همینکه آنها از بنده درباره شغلم میپرسند و میگویم روحانی هستم و به وسیله ارتباطهای کلامی که با کوهنوردها دارم و بعضاً گفتمانهای دینی و اعتقادی که در طول سفر با آنها پیش میآید همه اینها خودش یک نوع تبلیغ محسوب میشود.
جوانها وقتی بنده را در بین خودشون میبینند که مثل آنها به کوهنوردی مشغول هستم احساس میکنند من از جنس خودشان هستم و خیلی راحتتر با من ارتباط میگیرند و احساس راحتی میکنند بنا به گفته خودشان اگر در شهر بودند نمیتوانستند به این راحتی با یک روحانی صحبت کنند.
تعجب کوهنوردان خارجی از حضور یک روحانی در بام آفریقاصعودهای برون مرزی هم با لباس روحانیت بوده است. در سفر آفریقا و صعود به کلیمانجارو بنده به عنوان اولین نفر گروه صعود کردم زمانیکه به قله رسیدم برای آنها جای سؤال بود که چرا تنها رسیدم بنده هم توضیح دادم گروه ما هنوز نرسیده و در حال رسیدن است.
در آنجا بنده وقتی میخواستم کنار نماد قله عکس بگیرم لباس روحانیت را از داخل کوله پشتی بیرون آوردم، آنها تعجب کردند من در دمای زیر صفر درجه و ارتفاع 6 هزار متری دارم چکار میکنم؟ وقتی لباس و عمامه را با آن پیچش خاص روی سرم قرار دادم و پرچم ایران را دستم گرفتم تازه فهمیدند قضیه از چه قرار است!
در همه سفرها سعی میکنم لباس روحانیت همراه داشته باشم با وجود اینکه حمل آنها بسیار سخت است ولی همیشه لباس همراهم هست.
برگزاری نماز جماعت در کوه
ما در صعودهای برون مرزی هم مقید هستیم نماز را به جماعت برگزار کنیم. این نماز خواندن ما بارها باعث شده مردم سایر کشورها سؤال کنند این حرکت چه کاری است و با ما در این زمینه صحبت کنند لذا در این صعودها هم با افراد مختلف ارتباط برقرار میکنیم و به نحوی تبلیغ دین میکنیم.
حضور مؤثر طلاب میان ورزشکاراندر یکی از سفرهای خارج از کشور، همراهان میگفتند ما چند روز اول ناراحت بودیم که وجود روحانی مانع تفریح ما خواهد شد ولی با دوستی که ایجاد شد مشاهده کردند آن طوری که آنها فکر میکردند نیست و حتی در دستنوشتههای خودشان بنده را به عنوان بهترین دوست خود خطاب کرده بودند و هنوز هم که از آن سفر مدتی گذشته ارتباط تلفنی و مجازی داریم و حتی افراد و کوهنوردان خارجی هم میگفتند ما فکر نمیکردیم افرادی که در این لباس هستند در این نوع ورزشها و حرکتها شرکت کنند.
با سلام. لطفا این بخش قرمز را در پست من ویرایش کنید: آن شخص به امام حسین می گوید نمی توانم گناه نکنم!
باور غلط 24:
چون فلان مسجد خلوت است، روحاني اش قطعا موفق نيست.
پاسخ:
هميشه اين طور نيست که خلوت بودن مسجد به معني کم کاري روحاني مسجد باشد. حضرت نوح سال ها تبليغ کرد، ولي افراد انگشت شماري به ايشان گرايش پيدا کردند. شايعات، شبهات، خودرأي بودن روحاني و هيأت امنا، بدرفتاري با کودکان و نوجوانان، مجهز نبودن مسجد به کتابخانه، کثيف بودن مسجد، طولاني کردن مراسم نماز و دعا، و مفاسد اجتماعي، بي کاري، تورم، همدلي نکردن با مشکلات اقتصادي مردم، نقد نکردن مشکلات دولت و حمايت افراطي و دور از انصاف از تمام عملکرد دولتمردان، استفاده نکردن از روحانيون و کارشاسان مختلف(احکام، قصه گو، و...) و...سبب خلوت شدن مساجد ميشود.
يكي از استاد دانشگاه، روان شناسي يادگيري تدريس مي کرد. به روحانيون اشکال و نقد غيرمنصافانه کرد و گفت: چرا مساجد زيادي خلوت است؟! کجاي کارشان مي لنگد و....
گفتم: استاد به اين راحتي هم که مي فرماييد نيست. شما حضور غياب را از اين کلاس برداريد ببينم چند نفر خدمت شما مي رسند؟!:Narahat az: با اين که همه افراد اين کلاس عاشق روانشناسي هستند و ميدانند شما استاد لايقي هستيد.
در مسجد پير، جوان، زن و مرد، سالم و مريض و..مي آيند و اداره کردن اين افراد خيلي سخت است و هنر زيادي ميخواهد. يک سخنران بايد طوري صحبت کنند که در جمع هاي عمومي همه بهره ببرند. به اضافه اين که مساجد هزينه خاصي از سوي دولت براي جذابسازي فضا، کمک به روحاني، جذب افراد، بهداشت و....ندارند و اغلب با کمکهاي مردم اداره مي شوند. يکي از مشکلات اين است که واقعا روحاني از نظر مالي تأمين نمي شود وقتي او دغدغة اقتصادي دارد، چگونه ميتواند وقت زيادي براي کارهاي مسجد بگذارد.
چند روز قبل دفتر تبليغات اصفهان بودم با يكي از دوستان در حال گفت و گو بوديم كه چند نفر آمدند نزد ما و گفت:
كرسي آزاد انديشي كجاست گفتم بعيد مي دونم اينجا باشد چون هوا خيلي گرم است و الان نيازي به كرسي نيست
باور غلط 25:
خيلي زود ميشه كارشناس ديني شد.
پاسخ:
آنها كه رفتند يك نفر ديگر آمد كمي اين طرف و ان طرف نگاه مي كرد بعد گفت: كجا ثبت نام مي كنند؟
گفتم: براي چي؟ گفت: ثبت نام ديگه!!!
متوجه شدم خودش هم زياد تو باغ نيست گفتم: به نظرم شما مي خواهيد حوزه ثبت نام كنيد درسته؟
مثل فردي كه گمشده اش را يافته باشد گفت درسته؟
گفتم:بايد برويد شوراي مديريت.
با تعجب گفت: من خودم ديدم روحانيون و طلاب اينجا مي آيند و مي روندو همين جا بايد ثبت نام كنند.
گفتم: عزيز دل انگيز! شما مدرك تحصيلي تان چيست؟ گفت: دانشجو هستم.
گفتم: عزيز دل برادر! شما بايد برويد شوراي مديريت؛ به عبارت ديگر همان گونه كه آموزش و پرورش وجود دارد همان گونه كه آموزش عالي داريم، براي ورود به حوزه هم بايد از كانال شوراي مديريت حوزه اقدام كنيد.
گفت: الان ثبت نام دارند؟
گفتم: همين طور كه مي بينيد من ديگه دارم فسيل مي شود بهتره از افراد آب ديت و يا بخش آموزش شوراي مديريت بپرسيد تا دقيق راهنمايي تان كنند.
بعد آدرس مركز مديريت حوزه را به ايشان دادم و ايشان رفتند.
يكي دو ساعت بعد، او را در خيابان ديدم
سراغش رفتم و گفتم: خب، رفتيد؟چه خبر؟
گفت: رفتم، ولي(نه اين نشد ولـــــــــــــــي) مي گويند 7-8 سال بايد درس بخوانيد تا به شما لباس بدهند...
ادامه دارد...
به شوخي گفتم ولي شما كه لباس داريد!
خنديد و گفت:نه لباس روحاني
بعد گفت چقدر حقوق مي دهند؟
گفتم:حقوق كه نه كمك خرجي مي دهند. بالاترين سطح حوزه حدود 300-400 تومان كمترين حدود 100 هزار تومان.
گفت: ولي اين كه چيزي نيست. پس روحانيوني كه وضعش خوبه از كجا ميارن؟
گفتم: خب به هرحال روحاني اگر در تحصيل جديت داشته باشد وضعش اين طور نمي ماند اگر جذب قوه قضايي، دانشگاه، سازمان ها و مراكز پژوهشي و...شود براساس مدركش و ضوابط آنجا طبق اشل حقوق همان مركز حقوق دريافت مي كنند. برخي هم مديريت فرهنگي مسجد را به عهده دارند كه مردم متدين او را اداره مي كنند.
بعد پرسيد گفتي سنوات تحصيلي حوزه طولاني است. مگر چي مي خونند. و چه مدركي دريافت مي كنند
گفت شش سال بخوني فوق ديپلم و نه سال بخوني ليسانس و... با تعجب گفت من يكي دو سال ديگه ليسانسم را مي گيرم. اگر حوزه بيام واحدهاي من را قبول مي كنند؟
گفتم رشته شما فني است و حوزه دروس خاص خودش را دارد مثل منطق، فلسفه، اخلاق، فقه، تاريخ و تفسير و....
گفت: راستي امتحان هم دارن؟
گفتم: خب بله
گفت: مشيه كسي نمره نياره ؟ راحت نمره مي دهند؟
گفتم : خب بله فرقي نداره مثل دانشگاه است. گفت ولي دانشگاه به ما كيلويي نمره مي دهند.
گفت: كارهاي عملي هم هست؟
گفتم: كارگاه منظورتونه يا تمرين و..
گفت: نه مثلا استادان درس مي پرسند؟
گفتم اين هم مثل دانشگاه است بستگي به روش استادان دارند برخي نه و برخي هم يك هفته درميان امتحان مي گيرند و برخي هم هر جلسه بايد آماده باشيد چون مي پرسند. البته طلاب دروس را بحث مي كنند.
گفت: ممنونم بهتره بروم و بچسبم به همون درس دانشگاهي خودم.
گفت:به هرحال نمي خوام سردتون كنم. بايد براي انتخاب رشته تحصيلي يا شغلي يا گزينش دوست و همسر حساب شده عمل كرد. بي گدار به آب نزنيد
.
لطيفه: هندونه فروشه با فرزندش اومده بود شهر هندونه بفروشه.
سايه اي ايستاده بود ديد حوزه علميه نزديك است. فرزندش را برد گفت. روستاي ما پيش نماز نداره اين فرزندم را آخوندي يادش بدهيد. هندونه هام را كه فروختم ميام سراغش ببرمش.:Nishkhand:
از ستون به ستون فرجه
برخي هنگامي كه فشار كار يا دروس زياد مي شود به شكل خودكار فكرش به اين مي انديشد كه اگر من در رشته يا شغل ديگري بودم موفق مي شدم. براساس همين ممكن است طلبه اي موقع امتحانات و فشار دروس به فكر تحصيل دروس دانشگاه بيفتد يا دانشجويي بخواهد طلبه شود. (مرغ همسايه غاز است.)
مردي به شهري مسافرت كرد و غريب بود . اتفاقا همان شب فردي به قتل ميرسد . نگهبانان مرد غريب را نزديك محل قتل دستگير مي كنند . و او را نزد قاضي مي برند . و چون مرد ناشناس نتوانست بي گناهي خود را ثابت كند ، قاضي دستور اعدام صادر كرد
فردا مرد مسافر را به يك ستون بستند تا اعدام كنند . مرد هرچه گفت كه بي گناه است و بعدا از اين كار پشيمان خواهند شد ، جلاد گفت من بايد دستور را اجرا كنم .
جلاد به او گفت كه آخرين خواسته اش چيست .
مرد كه ديد مرگ نزديك است گفت : مرا به آن يكي ستون ببنديد و اعدام كنيد .
جلاد فكركرد كه مرد قصد فرار دارد و اين يك بهانه است و به او گفت اين چه خواهش مسخره اي است !
مرد گفت : رسم اين است كه آخرين خواهش يك محكوم به اعدام اگر ضرري براي كسي نداشته باشد اجرا شود .
جلاد با احتياط دست او را باز كرد و به ستون بعدي بست .
در همين هنگام حاكم و سوارانش از آنجا گذشتند و ديدند عده اي از مردم دور ميدان جمع شدند ، علت را پرسيدند گفتند مردي را به دار مي زنند . حاكم پرسيد : چه كسي را ؟
جلاد جلو آمد و حكم قاضي را نشان داد .
حاكم گفت : مگر دستور جديد قاضي به شما نرسيده است ؟
جلاد گفت : آخرين دستور همين است .
حاكم گفت : اين مرد بي گناه است ، او را آزاد كنيد . قاتل اصلي ديشب به كاخ من آمد و گفت وقتي خبر اعدام اين مرد را شنيده ، ناراحت شده كه خون اين مرد هم به گردن او بيافتد و بااينكه ميترسيده خودش را معرفي كرد . من هم او را نزد قاصي فرستادم و سفارش كردم كه مجازاتش را تخفيف دهد .
مرد مسافر را آزاد كردند و او گفت : اگر مرا از آن ستون به اين ستون نمي بستيد تا حالا مرا اعدام كرده بوديد . اگر خدا بخواهد از اين ستون به آن ستون فرج است .
البته هميشه اين طور نيست
و نبايد براساس از ستون به ستون فرج است و باري به هرجهت انتخاب محل تحصيل، استاد، رشته، يا شغل يا دوست يا همسر يا محل سكونت كرد. بايد با دقت و تحقيق و بررسي و عاقبت انديشي و با توجه به استعداد و علاقه كار و حركت كرد.
روحاني موفق بايد پزشک يا مکانيک يا ....هم باشد.
پاسخ:
اين حرف مثل اين است که طلاب بگويند پزشک متدين موفق كسي است كه درس طلبگي هم بخواند و «كارشناس دين» هم باشد. مسلم است که واقعا گرفتن دو تخصص (ديني و پزشکي)با گسترش علوم هم بر روحاني و هم بر پزشك نشدني است؛ مگر براي افراد نادر. روحاني موفق کسي است که «[HL]وظيفه و مسؤوليت طلبگي[/HL]» خود(تبليغ، تدريس، پژوهش) را به خوبي انجام دهد. اگر طلبه وظيفه خود را انجام ندهد، منافات با رسالتش دارد. سنوات طولاني دروس حوزه و وظيفه سنگين او در پاسخگويي به سؤالات و شبهات و تبليغ دين در دنياي واقعي و مجازي وقتي براي او باقي نمي گذارد حتي بايد از خواب هم کم بگذارد. تا بتواند افرادي را که شيادان درمسيرشان دام گسترده اند را نجات دهند. البته اگر طلبه اي نابغه باشد مانند شيخ بهايي و ابوعلي سينا و حکيم و پزشک هم باشد عالي است. ولي نوابغ بسيار اندک اند.
سلام
استاد همون طور که خودتون هم مستحضر هستید، طب اسلامی هماهنگی بسیاری با علوم حوزوی از نظر منابع و شیوه یادگیری و... داره و اصلاً تعجبی نیست که عزیزان روحانی بدون اینکه مثل بوعلی نابغه باشند، دستی هم در پزشکی داشته باشند.
عميق خواني
سلام بر شما
خب به معني دقيق بخواهيد قبلا حكيم به كسي مي گفتند كه حكمت عملي و نظري( اليهات، فلسفه به معنا عام و خاص، رياضيات، هيأت، هندسه، طب، سياست مدن، تدبير منزل و....) مي دانست به تدريج از دل هر علم رشته هاي مختلف متولد شد به طوري كه شيمي، فيزيك، طب خود شقوق بسيار زيادي پيدا كردند.
برخي از طلاب به جاي رشته تخصصي در اين قسمت فعاليت دارند نسبت به ذوق و علاقه خود و افرادي در كشور در اين زمينه مطرح و شناخته شده هستند مثل حاج آقا آل اسحاق و....
ولي عملا افرادي مثل من كه رشته تخصصي دارم برام چنين امكاني نيست كه در حوزه غير تخصصي ام فعاليت كنم، چون مگر اگر در رشته اي كه ادعاي متخصص بودن دارم كم بگذارم معقول نيست نه اين كه از هر رشته اي يك قاشق برداريم.
چند نفر از روحانيون كه دكتراي روان شناسي، فلسفه علم و تعليم و تربيت خود را از آمريكا گرفته بودند مي گفتند كه آنجا بر خلاف اين افراد ممحض در يك رشته كه نه يك بخش يك رشته مي شوند يعني در خود يك تخصص تخصص مي گيرند مثلا روان شناس است ولي در وسواس يا افسردگي تخصص دارد و وارد حوزه هاي ديگر نمي شود
برخي از افراد در فلسفه فقط متخصص سهرودي يا شيخ اشراق يا ملاصدرا بودو از جيك و ويك آنها خبر داشتند ولي اطلاعات زيادي درباره ديگران نداشتند.
طوري بود كه به مزاح دوستان مي گفتند شيخ اشراق مثلا آمد يا ملاصدرا آمد.
شيخ بهايي با همه عظمتش فرموده بود من در فنون مختلف تخصص دارم ولي هميشه نزد افرادي كه در يك علم ممحض و متمركز بودند كم مي آوردم
حجم دروس حوزه
حجم دروس حوزه كه براي هر ترم آموزشي در نظر گرفته مي شود بسيار زياد است، به طوري كه در بسياري از درس ها استاد تكليف مي دهد كه برخي از قسمت ها را بايد خودتان با كتب شروح علمي بخوانيد. و واقعا هركسي در حوزه از نظر علمي رشد كرده به دروسي كه رسما تدريس مي شود اكتفا نكرده است و از اوقات تعطيلي و كم خوابي ها استفاده كرده است.
لايدرك العلم براحه الجسم
عالم شدن با تن پروري جمع نمي شود.
باور غلط 27:
روحاني بايد حاضر جواب باشد، و جواب افراد لات و اوباش را مثل خودشان بدهد.
پاسخ:
سعدي شيرين سخن در حکايتي مي گويد:
مرد بيابان نشيني را سگ گاز گرفت. مرد با پاي خونين ناله كنان به خانه آمد. دختركش گفت: چرا ناله مي كني؟ مرد داستان را گفت. دخترك گفت مگر شما دندان نداشتي؟!
پدر گفت:اگر من هم مقابله به مثل مي كردم پس چه تفاوتي بين ما هست؟
اگر سگ ما گاز بگيرد و ما هم او را گاز بگيريم فرقي با هم در طبيعت درندگي نداريم. مقابل به مثل کردن با افراد لات و بي قيد، خود يکي از «عايقهاي ضخيم تبليغي» است که سبب بدبيني افراد متدين ميشود و افراد بي قيد نيز به اشتباه خود پي نميبرند و در کار خود مصمم تر خواهند شد. اين کار از نظر اخلاقي مبلغ را تنزل ميدهد. بايد سبک مالک اشتر و ائمه را در برخورد با ناسزاها و رفتار بد ديگران الگو قرار داد. داستان امام حسن:doa(6): و مردم شامي را دقت کنيم. امام حسنچند واکنش مثبت در برابر کنش منفي مرد شامي داشتند و چگونه سبب تحول مرد شامي شدند؟
***البته حاضر جوابي مؤدبانه و فلسفي با رعايت ادب و احترام و اجتناب از تمسخر و تحقير به موقع از هنرهاي مبلغ است.
*** سعدي فرموده
تٲملکنان در خطا و صواب
بِه از ژاژخایان حاضرجواب
[h=2]اصلاح خود، سپس ...[/h]
منبر در موزه ها
باور غلط 28:
در دنياي فن آوري اطلاعات و ارتباطات تبليغ سنّتي به درد نمي خورد. بايد به روز بود.
پاسخ:
بايد از فن آوري ارتباطات و اطلاعات (اينترنت، گوشي همراه، ماهواره و...) کمال استفاده را براي تبليغ دين کرد، ولي تجربه و نظرسنجي ها و استقبال عملي مردم از سخنرانان حرفه اي، نشان داده که تبليغ سنتي هنوز هم جاي خود را دارد و مورد استقبال مردم است، بنابراين مي توانيم اين شيوه ها را با شيوههاي مدرن جديد تکثير و جذاب و چند رسانه اي کنيم. به عنوان نمونه سخنرانيهاي يک خطيب مشهور را با متن، فيلم و تصوير همراه کنيم.
همين الان برخي از سخنرانان با تلب لت و اورهد، و لب تاب منبر مي روند.
در كل
بايد از ابزار مشروع سنتي و جديد استفاده كنيم.
چند شب پيش استاد قرائتي مشغول سخنراني بودند سالن كنفرانس عجيب بود كلي جمعيت همگي چشم ها باز و متمركز
حالا مقايسه كنيد با برخي از همايش هاي مشابه كه كلي بريز بپاش ميشه. يكي چرت مي زنه
يكي با بغل دستي و ديگري با همراه و...صحبت مي كنه. ...ب گ ذ ر ي م:Cheshmak:
بازنشستگي روحانيون مسن
باور غلط 29:
روحاني پير که امام جماعت يا مدير فرهنگي مسجد است، بايد به طور كلي جا را به روحاني جوان بدهد.
پاسخ:
يک روحاني و مبلغ پير، مخزني از تجربه است که روحاني جوان ميتواند از او استفاده کند. اگر تير مستقيم به هدف مي نشيند بايد از کمان خميده عبور کند. اگر جوان مي خواهد موفق شود بايد از تجارب پيرمرد قد خميده استفاده کند؛ ولي روحاني اي مسن هم بايد مجال را براي جوان باز کند و به او ميدان دهد تا قشر جوان را جذب کند. مردم نيز وقتي ببينند دو مبلغ و روحاني با هم مهربان هستند و حرمت هم را دارند، از اين شيوه اخلاقي درس مي گيرند.
يكي از اساتيد مي گفت: استادم روحاني مسجدي بود حدود 20 سال زحمت كشيد و خون دل خورد كتابخانه و درمانگاه ساخت و مسجدي داير و آباد داشت. وقتي به دليل كهولت و آلزايمر نتوانست مسجد بيايد مردم مسجد هم او را فراموش كردند و انگار نه انگار كه ايشان عمري زحمت كشيده. وقتي روحاني جديدي كه آن مسجد آمده بود رفت مسافرت مردم رفتند منزل ايشان كه نماز جماعت را منزل ايشان بخوانند و تازه يادشان آمده بود كه او هم هست و اين امر اطرافيان و همسر اين روحاني مسن را آزرده خاطر مي كرد.
روحاني باحال و بي حال
باور غلط 30:
روحاني محل ما خيلي اهل كار نيست چون روحاني اي كه براي تبليغ دهه مثلا محرم آمده بود خيلي فعال بود.
پاسخ:
گاهي يك روحاني به طور مجردي براي مأموريت تبليغي به روستا يا شهري مي رود. اين روحاني اغلب يا مجرد است و يا بدون زن و بچه براي تبليغ مأموريت مي رود. در محل تبليغ همه وقتش را اختصاص به تبليغ مي دهد؛ گلزار شهدا مي رود، به خانواده شهدا سر مي زند، بعد از نماز زياد در مسجد توقف مي كند، به عيادت بيماران مي رود و.....افرادي كه اين روحاني را با روحاني محل خود مقايسه مي كنند غالبا اشتباها برداشت مي كنند كه ماهيتا اين دو مبلغ تفاوت زيادي دارند و روحاني محل كه مستقر است حال تبليغ ندارد. حتي اين اشتباه ممكن است براي خود مبلغان هم پيش بيايد در حالي كه تجربه نشان داده كه اگر آن روحاني مستقر هم مأموريتي و بدون خانواده تبليغ برود فعاليت هاي تبليغي اش زياد است.
بنابراين روحانيون عموما باحال اند:Nishkhand:
سخنران و مداح
باور غلط31:
طلبه بايد سخنراني کند، نه مداحي و مرثيه خواني.
پاسخ:
شيوه سنتي سخنراني، چند بخش داشت. يک سخنراني همه بخشهاي دين را پوشش ميداد، يعني عقايد، احکام و اخلاق. نيز هم شناخت ميداد و اطلاعات علمي و هم هيجان و شور که مداحي يا روضه بود.
شناخت و هيجان هر دو با هم مکمل هم هستند. [HL]شناخت مانند نور ماشين است[/HL] که در دره نيفتد و [HL][HL]هيجان مانند موتور ماشين است[/HL][/HL] که آن را به جلو براند. شخصي در درس آيتالله تبريزي درباره روضه خوان ها نکته اي گفت. ايشان بالافاصله فرمودند. صبر کنيد ما حوزه آمديم روضه خوان آقا ابي عبدالله شويم اين شديم. [HL]روضه خواني [/HL]را کم نگيريد. با توجه به اين که قشر جوان با شور و هيجان است. با بخش هيجاني دين بهتر جذب ميشود، بنابراين روحانياي که صداي خوبي دارد توفيق بيشتري در جذب دارد. بسياري از مرثيهها و مداحيها، فقط به بعد شور و هيجاني ميپردازد که اگر آنها از روحانيون فاصله بگيرند خطر بيان نکات انحرافي و غير اسلامي دارند. به همين دليل است که يک از شيوههاي مبارزه با شيعه، ايجاد جدايي و تفرقه بين مداحان و روحانيون بوده است، بنابراين، مبلغ بودن با مداحي کردن منافات ندارد و حسن کار است. از سويي هم روحانيون بايد با ارتباط دوستي با مداحان از نظر شناختي آنها را آماده کنند و شبهات آنها را پاسخگويي کنند و منابع دست اول و معتبر براي مطالعه به آنها معرفي کنند و اجازه ندهند، دشمن بين آنها تفرقه بيندازد.
ادعاي فهم دين
باور غلط 32:
برخي اولين کتاب سال اول حوزه، يعني جامعه المقدمات را خوانده اند ادعا دارند که در اسلام صاحب نظر هستند.
پاسخ:
حوزه مانند آموزش و پرورش است. همانگونه که از يک نفر که چند سال مدرسه رفته پذيرفته شده نيست که بگويد من مهندسم يا پزشک. يک نفر که يک کتاب حوزه را خوانده يا حتي يکي دو سال در حوزه درس خوانده نبايد ادعا کند که من کارشناس مذهبي هستم، چون نسبت به سنوات تحصيلي حوزه، واقعا اين مقدار چيزي نيست هر چند که دانستن آن خيلي بهتر از ندانستن است، اما اين درست نيست که چنين فردي به مردم بگويد کارشناس مذهبي هستم و بخواهد پاسخگوي مسائل شرعي و عقيدتي باشد و مردم را به کارشناسان مذهبي که عمري در حوزه درس خوانده اند، تدريس و تبليغ کردهاند ارجاع ندهد.
شبهات شبهات
شبهات شبهات شهبات....
برخي از افراد مذهبي چند كتاب حديثي مطالعه مي كنند و خيلي راحت درباره دين و مسائل آن به عنوان كارشناس نظر مي دهند. اين درست مثل اين است كه فردي كه در داروخانه نام داروها را ياد گرفته ادعا كنند كه متخصص مثلا قلب هم هست.
بسياري از شبهاتي كه براي افراد پيش مي آيد به دليل اين است كه گرفتار برداشت ناقص مي شوند و به خود هم اجازه نمي دهند از كارشناسان دين سؤال كنند كه آيا برداشت آنها از دين درست است.
يكي از شبهات شبهه حقوق زن در اسلام است كه متأسفانه خيلي ها در اين مورد شبهه دارند.
برخي هم ريشه شبهه آنها به اين بر مي گردد كه كار برخي از متدينان را به حساب دين مي گذارند مثلا رفتار بد يك متدين را مي بينند مي گويند اگر دين اين است من اين دين را نخواستم. در حالي كه اين منطق نادرست است. يعني بايد بگويد اين فرد است آيا دين هم اين رفتارش را تأييد مي كند يا نه؟
خب اينجا لازم است تحقيق شود كه آيا دين هم فلان رفتار فلان متدين را قبول دارد يا نه
[h=3]اسلام به ذات خود ندارد عيبي/
هر عيب كه هست از مسلماني ماست[/h]
تبليغ در فضاي مجازي
عزیز جاان
پزشکی با طب اسلامی و سنتی فرق داره بهتر بود بگین دستی در طب اسلامی و سنتی داشته باشند ..
طرف 7 سال آزگار درس های به این سختی رو نمیخونه با کلی کشیک تو بیمارستان و شب بیداری و فکر سربازی و کارآموزی تو بدترین شرایط مناطق محروم همراه با حجم وحشتناک دروسش و امتحان های سخت بعد هم خودشو بکشه امتحان بورد و تخصص قبول بشه که با کسیکه درباره طب اسلامی و سنتی اطلاعات داره برابر باشه ..
[="Arial"][="DarkSlateGray"] _Member_;496512 نوشت:
سلام ،درسته که یه پزشک همه این کارو میکنه ولی بهتره بدونید طب اسلامی ..یا بهتر از اون طب قرانی روش درمان همه بیماری ها رو داره حتی بدون تجویز قرص و دارو های شیمیایی!!
اگر مشکلی هست کلیدشم دست خداونده ..
اگر بیماری هم به وجود اومده قطعا خدا میدونسته و درمانشو تو قران گذاشته منتهی چشم دل میخواد که ببینه ... الهی که هیچ کس دچار بیماری نشه ان شاءالله
هر چیز که خداوند افریده قطعا،مفیده مثل عسل .. زیتون .. و خیلی چیزای دیگه !
ما نمیخوایم مخالفت کنیم با پزشکا و بگیم اونا بد هستن ! اصلا این طور نیست ..زنده باشن ان شاءالله و دستشون هم درد نکنه و خیلی زحمت میکن و تلاش میکنن..خدا عجرشون بده..
واقعا افتخار ما هستن ..:Gol:[/]
عزیزم
تو پستی که از من فرستاده شد نظری درباره طب سنتی یا اسلامی دادم ؟
علاقه دارم درباره طب اسلامی و سنتی نظر بدم ولی نه این تاپیک
من توضیح دادم پزشکی با طب سنتی و اسلامی فرق داره شما از همین واژه (طب اسلامی) برای توصیف استفاده کنید نه پزشکی صحبت دیگه ای تو پستم درباره طب اسلامی نکردم نه گفتم خوبه نه گفتم بده نه گفتم شما میگین پزشکی بده نه گفتم شما میگین پزشکی خوبه چون مربوط به این تاپیک نیست ..
هر واژه و کلمه ای مخصوص توضیح و توصیف یه مفهوم خاص هستن که نباید اشتباهی یا به جای واژه دیگه به کار برده بشن ..
سلام بر شما
شخصي روي تابلوي مطلبش زده بود متخصص قلب و عروق، حلق و گوش و بيني و گوارش و اطفال و اعصاب و روان ...ديگه تابلو جدا نداشت زده بود و غيره
الان زمان تخصص است و تخصص هم زير مجموعه هاي تخصصي دارند.
يعني الان خود متخصص چشم انواع او اقسامي دارند
در همين رشته روان شناسي كه من از بين رشته هاش باليني رو كار كردم خود اساتيدم اصرار دارند كه در باليني هم در گرايش خاصي مثل افسردگي يا وسواس كار كنند و...
نمي دونم چرا خيلي ها اصرار دارد طلبه علوم منقول و معقول را همگي را بداند.
در زمان تخصص ها اگر يك طلبه يك همر در رشته تخصصي خود مثل تربيت يا اخلاق هم كار كند با زير شاخه هايي كه دارد وقت هم بايد از برزخ قرض بگيريد.
البته در حوزه داريم افرادي كه گرايش طب سنتي، و اسلامي را دنبال مي كنند.
همكار روحاني اي داشتم كه خودش پزشك بود كه با هم در كلينكي كار مي كرديم ايشان در كارهاي طلبگي كه سر از خود كار نمي كرد ارجاع مي داد به اضافه اين كه هر علمي اگر براساس روش تحقيق جلو نرود به بن بست مي خورد.
حتي خود احاديث پزشكي نياز به يك دانشكده مجزا دارند كه دكتر رفيعي (سخنران مشهور) با اين كه متخصص علم حديث بودند ادعايي در اين زمينه نمي كردند و مي فرمودند بايد سند و شرايط صدور احاديث پزشكي هم بررسي شود به عنوان نمونه نمي توان به طور قاطع گفت عسل شفاي در بيماري با هر منشايي است
تأمل فرماييد.
مروجان ازدواج موقت
باور غلط 34:
روحانيون از هر ازدواج موقتي دفاع ميکنند و مروج ازدواج موقت هستند.
پاسخ:
دين سه بخش دارد، باورهاي ديني، احکام ديني و اخلاق. انسان متعادل کامل در سه بخش رشد ميکند و اينها را از هم جدا نميکند. برخي برداشت گزينشي و ذوقي و هوسي از دين دارند يعني مثل علماي بني اسرائيل و مسيحي عمل ميکنند، قسمتي از حق را که به نفع خودشان است ميگيرند و بخشهاي ديگر را رها ميکنند. از نظر اخلاقي، اسلام مخالف هوسراني جنسي است و از نظر اسلام ازدواج موقت فلسفه و حکمتي دارد. برخي به بهانه ثواب، هوسراني ميکنند و خيال ميکنند کارشان خداپسندانه است. برخي هم ميدانند که اسلام با هوسراني مخالف است اما اسير شهوت خود هستند. چرا عده اي فقط ثواب را در اين امر ميبينند در قرض الحسنه، عيادت از مريض، گذشت، يتيم نوازي، رفع حوائج مؤمنان، و...نميبينند. روحانيون هم بايد مراقب باشند افراد هوسران از سخنان ايشان سؤاستفاده نکنند تا ازدواج موقت که حکم خداست و فلسفه حکيمانه اي دارد با هوسراني عده اي مرد و زن مشوه نشود. براي مطالعه بيشتر در قسمت معرفي سايت ها مقالهاي از حضرت آيتالله مکارم شيرازي را مطالعه کنيد.Link
علم روش تحقيق
در روش تحقيق براي اين كه چيزي را رد يا ثابت كنيم روش هاي علمي بيان شده است و در بيشتر واحدهاي دانشگاهي اين درس وجود دارد و افرادي كه پايان نامه نوشته اند با اين روش تا حدودي آشنا هستند.[HL](تنها افراد عوام يا مغرض هستند كه آسمون و ريسمون را به هم مي بافند و بدون علم سخن مي گويند)[/HL]
اگر ما گتره اي درباره چيزي سخن بگوييم دانشمندان علم روش تحقيق و آمار و فرشتگان ملكوت تعجب مي كنند كه اي ببين اين چه طوري آسمون و ريسمون را به هم مي بافد و معيار حقيقت را چيزي بيان مي كند كه به گمانش مي رسد يا شنيده است. آيا اگر علمكرد روحاني اي را ديديم بد بود مي توانيم تعميم بدهيم(با روش آمار جور در نمي آيد
استاد گلزاري برخي نسبت هايي را كه به روحانيون و فرزندان و خانواده آنها داده بودند را با روش علمي آزمون گرفت و ثابت كرد كه اين طور نيست كه [HL]«تا نباشد چيزكي مردم نگويندچيزها»[/HL] حرفي است كه كليت ندارد و مثلي است كه تكيه گاه علمي ندارد
در روايات داريم كه اگر سخن گفتن نقره باشد سكوت طلا است.
وقتي ما سخني را نمي دانيم نبايد چيزي بگوييم و مسؤوليت و بار خود را سنگين كنيم
مردي در اواخر عمر به مرحوم فلسفي پيغام داد كه من پشت سر شما زيادي بد و بيراه گفتم حلالم كنيد ايشان گفتند من حلال كردم ولي برو از آنهايي كه با تهمت ها و سخنان نابجايت از دين برگرداندي حلاليت بطلبيد
بنابراين همگي لازم است رعايت كنيم
دستورات دين را از اسلام شناسان بپرسيم تا درباره يك موضوع ديني تحقيق جامعي نكرده ايد آن را رد نكنيم و نظر ندهيم. دروغ كليد همه بدي ها و شرور است مراقب باشيم به جهت خودمان را از عنايت حق محروم نكنيم.
[HL]آزمون دروغ و نادان سنج
[/HL]رسول خدا صلي الله عليه و سلم مي فرمايند: [HL]كَفَي بِالمَرْءِ كِذْبًا اَن يَحْدُثَ بِكُلِّ ما سَمِعَ. [/HL]يعني براي دروغگويي شخص همين بس است كه هر چه را مي شنود بگويد.
يك تجربه مشاوره اي
يكي از همكارانم در يكي از مراكز تحقيقي قم، اهل تبريز بود. خيلي از مواقع مي ديدمش كه تو هم است و كشتياش غرقه.
روزي بهش گفتم چرا اين قدر گرفته اي.
اون روز چيزي نگفت.
ي روز با اصرار گفت ميشه بعد از كار ناهار مهمونم باشي؟
گفتم رد احسان جايز نيست چرا نه؟:Nishkhand: البته مي دونستم دنبال خلوتي مي گردد درد و دل كند.
ناهار را كه جاي شما خالي خورديم شروع كرديم درباره مشكلاتش صحبت كنيم. بدجوري غصه دار بود.
مي گفت زندگي ام خيلي شيرين شروع شد همه اين تلخي ها از آن روز لعنتي شروع شد:
ادامه دارد............
فعلا تو خماري بمونيد تا روزي برگردم:Nishkhand:
سلام جناب استاد حامی هنوز منتظریم که چه شد بالاخره...
يك تجربه مشاوره اي
يكي از همكارانم در يكي از مراكز تحقيقي قم، اهل تبريز بود. خيلي از مواقع مي ديدمش كه تو هم است و كشتياش غرقه.
روزي بهش گفتم چرا اين قدر گرفته اي.
اون روز چيزي نگفت.
ي روز با اصرار گفت ميشه بعد از كار ناهار مهمونم باشي؟
گفتم رد احسان جايز نيست چرا نه؟:Nishkhand: البته مي دونستم دنبال خلوتي مي گردد درد و دل كند.
ناهار را كه جاي شما خالي خورديم شروع كرديم درباره مشكلاتش صحبت كنيم. بدجوري غصه دار بود.
مي گفت زندگي ام خيلي شيرين شروع شد همه اين تلخي ها از آن روز لعنتي شروع شد:
وقتي عقد كرديم به همسرم گفتم بهتر است زندگي مان را با زيارت كريمه اهل بيت حضرت معصومه(س)شروع كنيم. براي زيارت به قم آمديم
يكي از دوستان اصرار كرد كه شب بياييد منزل ما.
شب شد خسته و كوفته به منزل دوستم رفتيم ولي بزم دوستانه اين قدر شيرين بود كه من با دوستم و خانمم هم با همسر دوستم تا صبح بيدار بوديم
فردا صبح از منزل دوستمان خداحافظي كرديم من هرچه بيشتر سراغ همسرم مي رفتم مي ديدم كه او از من بيشتر فاصله عاطفي مي گيرد گاهي به زور لبخندي مي زد.
تو راه برگشت به تبريك از شيشه بيرون نگاه مي كرد و گريه مي كرد
داشتم ديوانه مي شدم خدايا چرا مثل بچه ها شد اي كاش حرف مي زد تا متوجه مي شدم از چه ناراحت است هرچه به ذهنم رسيد از او پرسيدم ولي نتوانستم علت را كشف كنم
تا اين كه بالاخره
روزي دهان باز كرد و گفت كه اون شب خانم دوستت مي گفت طلبه ها دنبال ازدواج موقت مي روند
هرچه استدلال آوردم فايده نداشت
تا الانم اين سخن مانند ويروسي در ذهن او اثرات تخريبي دارد و و زندگي ما را خراب كرده تا جايي كه با داشتن دو فرزند احساس مي كنم زندگي ما ادامه نخواهد داشت.