بازی جالب برای رشد خلاقیت: تدابير دختر تو خونه براي به حركت درآوردن زن داداش هاي محترم؟!!!

تب‌های اولیه

655 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkGreen"]



شيوه بازي را كه فراموش نكرده ايد؟
پست اول را بخوانيد متوجه مي شويد شيوه چيست

تصور كنيد دختر تو خونه هستيد و سه زن داداش داريد هر هفته مي آيند منزل شما و شما از آنها پذيرايي مي كنيد و آنها اصلا كمك نمي دهند چه تدبيري به خرج مي دهيد كه حركتي كنند و سهيم باشند در كارها؟[/]

حامی;959834 نوشت:
شيوه بازي را كه فراموش نكرده ايد؟
پست اول را بخوانيد متوجه مي شويد شيوه چيست

تصور كنيد دختر تو خونه هستيد و سه زن داداش داريد هر هفته مي آيند منزل شما و شما از آنها پذيرايي مي كنيد و آنها اصلا كمك نمي دهند چه تدبيري به خرج مي دهيد كه حركتي كنند و سهيم باشند در كارها؟

باسلام خداقوت
1. با زبان نرم ازشون درخواست میکنیم که اندکی ما را کمک کنید ثواب دارد خدا خیرتان دهد صداش میکنیم میگیم هاااا قربون دستت اینا رو ببره بزار تو آشپز خونه happy
2. رفتیم خونشون دست به سیاه و سفید نزده تا عبرتی شود برای آیندگان :>
3. میگوییم ماشاءالله عروس به این خوبی از کجا باید پیدا شود از هر دستش یه هنر میریزی بفرما ببین الان چطوری سفره آرایی میکنه
4. براش کادو میگیریم ازش تشکر میکنیم برای کمکهایی که بهمون کرده حتی اگر اندک و جزئی(هیچ به سیاه و سفید دست نزده ها فقط غیر مستقیم میگیم خوبه یکم کمک کنی بابا )
5. خودمان را به مریضی میزنیم مثلا سرما خوردگی خانوادگی تا یه حرکتی بکنند
6. مثلا میگیم فلانی عروسش ماشاءالله چقدر هنرمنده مثلا فلان کار رو برای مادر شوهر انجام داده یا بلاعکس
7. رفتیم خونشون انقدر کمکش میکنیم که ببینه چقدر کمک کردن خوبه البته بستگی به عروسش داره توقع بی جا ایجاد نشودهااااا
فعلا اینا به ذهنم رسید یکم الان فازم(:| >:):d تازه از جنگ جهانی سوم رد شده و با مذاکرات و آتش بس8-} داریم آماده میشیم برای عقد برادر کوچیکه ان شاءالله قسمت همه مجردهای سایت البته از نوع آرامش ;))


فيلم وارونگي
بخشي از ظلم هايي كه به دختر تو خونه شده است را نمايش مي دهد

[=B Yekan]خلاصه داستان:

[=B Yekan]نیلوفر دختر جوانی است که به همراه مادر بیمار و سالخورده اش زندگی می کند. وی ارتباط خیلی خوبی با برادران و خواهرانش ندارد اما این اختلاف زمانی به چشم می آید که مادر به دلیل پدیده وارونگی هوا به بیمارستان منتقل می شود و پزشک عنوان می کند که او باید در شمال کشور زندگی کند تا بتواند زندگی اش را ادامه دهد اما...
[=B Yekan]نیلوفر دختر جوان خانواده، وضعیتی مشابه سمیه در فیلم « ابد و یک روز » دارد. او بی آنکه از او درباره فداکاری هایش سوال شود و یا اینکه خودخواسته در این مسیر قرار گیرد، برای مراقبت از مادر گمارده شده در حالی که دیگر اعضای خانواده مسیرشان را جدا کرده اند و حتی در مسئله مربوط به ارث نیز برای نیلوفر تصمیم می گیرند.



[="Tahoma"][="DarkGreen"]

اللیل والنهار;959839 نوشت:
باسلام خداقوت
1. با زبان نرم ازشون درخواست میکنیم که اندکی ما را کمک کنید ثواب دارد خدا خیرتان دهد صداش میکنیم میگیم هاااا قربون دستت اینا رو ببره بزار تو آشپز خونه
2. رفتیم خونشون دست به سیاه و سفید نزده تا عبرتی شود برای آیندگان
3. میگوییم ماشاءالله عروس به این خوبی از کجا باید پیدا شود از هر دستش یه هنر میریزی بفرما ببین الان چطوری سفره آرایی میکنه
4. براش کادو میگیریم ازش تشکر میکنیم برای کمکهایی که بهمون کرده حتی اگر اندک و جزئی(هیچ به سیاه و سفید دست نزده ها فقط غیر مستقیم میگیم خوبه یکم کمک کنی بابا )
5. خودمان را به مریضی میزنیم مثلا سرما خوردگی خانوادگی تا یه حرکتی بکنند
6. مثلا میگیم فلانی عروسش ماشاءالله چقدر هنرمنده مثلا فلان کار رو برای مادر شوهر انجام داده یا بلاعکس
7. رفتیم خونشون انقدر کمکش میکنیم که ببینه چقدر کمک کردن خوبه البته بستگی به عروسش داره توقع بی جا ایجاد نشودهااااا
فعلا اینا به ذهنم رسید یکم الان فازم تازه از جنگ جهانی سوم رد شده و با مذاکرات و آتش بس داریم آماده میشیم برای عقد برادر کوچیکه ان شاءالله قسمت همه مجردهای سایت البته از نوع آرامش

سلام عليكم
خيلي خوب بود
حتما ذهنتون فعال شده و به مرور از اين لحظه به بعد به خاطرتون مياد يادداشت كنيد فراموش نشود
مي تونيد همين بازي را در خانواده اجرا كنيد
البته
خيلي ملايم و هنرمندان مبادا زن داداش ها يا عروس ها و...فكر كنند منظوري داريدهاااا
اينجاست كه بايد دانكي اورد و باقلا بار كرد[/]

حامی;959843 نوشت:

سلام عليكم
خيلي خوب بود
حتما ذهنتون فعال شده و به مرور از اين لحظه به بعد به خاطرتون مياد يادداشت كنيد فراموش نشود
مي تونيد همين بازي را در خانواده اجرا كنيد
البته
خيلي ملايم و هنرمندان مبادا زن داداش ها يا عروس ها و...فكر كنند منظوري داريدهاااا
اينجاست كه بايد دانكي اورد و باقلا بار كرد

سلام مجدد والا اینهایی که گفتم عملیاتی شده و امتحان پس داده :>happyx_x

البته باید از شخصیت و روحیه عروس محترم اطلاعاتی کسب شود

۱. تصور میکنم اگر زن داداش نداشتم کارها بر عهده ی کی بود. مستقل فکر میکنم و خودم کارها رو انجام میدم.
۲. خودمو جای زن داداشم میذارم و سعی میکنم درکش کنم.
۳. از کسی که بتونم کمک میگیرم.
۴. بلهاش حرف میزنم و ازش کمک میخوام.
کلا انسانی هستم که از دروغ و نقشه کشیدن بدم میاد.

حامی;959834 نوشت:
دختر توخونه و زن داداش هاي محترم(600)

درود سلام
آنکس که ندیده دستی را که نوازش کنان می کُشد ،زندگی را خوب ننگریسته،از طرف خواهر شوهر،زیرش ی عکس ساطور که بین زن و مرد جدایی افکنده و ازش خون میچکه رو دیوار میذاریم تضمینی جواب میده!
ولی حقیقتا کمک نکنه!مسئله مهمی نیس که آدم ذهنشو درگیر کنه!ادم محبت و خدمت بخواد کنه،بعد منتظر فید بک و دستت درد نکنه و رفتار طرف بمونه،دیگه اسمش محبت و خدمت نیست!
محبت اینه که آدم کمک کنه،حتی فحش هم بده،بگه ممنونم که اجازه خدمت میدی
من همیشه میگم آدمی که با محبت عوض نشه،با خشم بدتر میشه
ی جمله از عطار هست که من تحریفش میکنم
بیزارم از آن خدمتگذار که به شکر من از من خشنود شود و به ناسپاسی من از من خشم گیرد پس او خود در بند من است تا من چکنم. آدم نباید خودشو تو بند طرف مقابل بذاره

اما در مورد خلاقیت جمله انیشتین رو دوس دارم،تخیل مهم تراز تفکر هستش و نیوتن گالیله و همین انیشتین با آزمایش ذهنی فرمول کشف میکردن
(اسم کتاب واسه مطالعه بیشتر:کتاب نظریه علمی چیست،استقرای خام:
آنچه مردم گمان می‌کنند که دانشمندان انجام می‌دهند نوشته موتی بن-آری)

در مورد تربیت و اینا تئوری گیمیفکیشن،آزمایش ایوان پائولوف،کارای مارتین سلیگمن پدر روانشناسی مثبت گرا، اینا رو انجام بده نتیجه خوبی میبینه

روزنه;959848 نوشت:
کلا انسانی هستم که از دروغ و نقشه کشیدن بدم میاد.

باسلام
دروغ و نقشه چیه
وقتی خودم رو جای عروس محترم میزارم میبینم اونم دوست داره یکی تو کارهای که وقتی یه مهمون میاد بهش کمک کنه البته بماند مهمان یک دو ساعته رو به هیچ وجه بنده نمیزارم دست به سیاه و سفید بزنه ولی یکی که چند روز میاد ماندگار هستش خب اگه کمکی هم بکنه خدا خیرش بده ازش هم ممنون میشم ولی هیچ وقت انتظار انجام کاری ندارم
همون طور که بهش کمک میکنم انتظارو توقع تشکر ندارم و منتی هم نیست بلاخره انسان هستیم یک روز ممکنه برای کارهایی که طول روز داشتیم خسته باشیم وقتی مهمونی میاد دوست داشته باشیم یکی کمکمون کنه
همین
گاهی افراد واقعا احساس نمیکنند یه کمک ساده چقدر ممکنه طرف مقابل رو خوشحال کنه و دلها رو بهم نزدیکتر و مهربونی ها رو بیشتر بکنه

[="Teal"]

حامی;959837 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]

شيوه بازي را كه فراموش نكرده ايد؟
پست اول را بخوانيد متوجه مي شويد شيوه چيست

تصور كنيد دختر تو خونه هستيد و سه زن داداش داريد هر هفته مي آيند منزل شما و شما از آنها پذيرايي مي كنيد و آنها اصلا كمك نمي دهند چه تدبيري به خرج مي دهيد كه حركتي كنند و سهيم باشند در كارها؟

[/][/QUOTE

1. اگر برای شستن ظرفا از جاش پا نشه خیلی محترمانه جلوی همه دستمال سفره رو میدم دستش میگم زحمت سفره رو بکش،نتونه در بره از زیرش Smile

2. اگر برای شستن ظرفها از جاش پاشه ولی توی آشپزخونه الکی خودشو مشغول کنه یه کار میسپرم بهش انجام بده تموم شه یه کار کوچیک دیگه Smile همینجوری خرده کارا جمع شه Smile

5. یه کاری رو تاآخر خودم انجام نمیدم مثلا چای میریزم یا میوه آماده میکنم ولی بهش میگم میشه تعارف کنی من فلان کارو انجام بدم؟!

4.وقتی رفتم خونه شون مطابق خودش رفتار میکنم اگر کمک نکنه قطعا من هم فقط مث یه مهمون غریبه رفتار میکنم زشتی کارشو بفهمه ...

5. زمانیکه باهام کمک کنه باهاش گرم تر میگیرم تا بفهمه این کار به نفع خودشه و رابطه ش باهام بهتر میشه Lol

6.با زدن مثالایی لابه لای حرفام حسمو نسبت به اینجور افراد میگم ...

7.توی کارا ازش کمک میگیرم مثلا میخوام غذا بکشم یا تزیین کنم ازش نظر میخوام یابهش میسپرم

البته بگم اینا امتحان شده س و جوابم داده ...[/]

[="Arial"]سلام و بسیااااااااااااااااااااااااااااااااااااارررررررررررررررررر ممنونم که این تایپیک که عاشقشم رو فعال کردین..

اگه وقت شه حتما شرکت میکنم و فکر خلاقم رو میسنجم...

بیچاره زن داداش

آدم که نباید با زن داداش این حرفا رو داشته باشه. خیلی راحت میگه.... بیا فلان کارو انجام بده

هیچ راه دیگه ای هم به ذهنم نمی رسه. بارش مارش تعطیل : (

اللیل والنهار;959864 نوشت:
باسلام
دروغ و نقشه چیه
وقتی خودم رو جای عروس محترم میزارم میبینم اونم دوست داره یکی تو کارهای که وقتی یه مهمون میاد بهش کمک کنه البته بماند مهمان یک دو ساعته رو به هیچ وجه بنده نمیزارم دست به سیاه و سفید بزنه ولی یکی که چند روز میاد ماندگار هستش خب اگه کمکی هم بکنه خدا خیرش بده ازش هم ممنون میشم ولی هیچ وقت انتظار انجام کاری ندارم
همون طور که بهش کمک میکنم انتظارو توقع تشکر ندارم و منتی هم نیست بلاخره انسان هستیم یک روز ممکنه برای کارهایی که طول روز داشتیم خسته باشیم وقتی مهمونی میاد دوست داشته باشیم یکی کمکمون کنه
همین
گاهی افراد واقعا احساس نمیکنند یه کمک ساده چقدر ممکنه طرف مقابل رو خوشحال کنه و دلها رو بهم نزدیکتر و مهربونی ها رو بیشتر بکنه

سلام
منظورم از اون جمله شوخی بود یعنی نمیتونم خلاقیت زیادی داشته باشم.

1.یه چاقو میگیرم دسم بعد ولش میکنم میگم ..دیگه بقیه کارها با شما
2.زنگ میزنم دختره همسایه بیاد برا کمک
3.به داداشم میگم یه زن دیگه بگیره
4.یه مامانش اینا میگم به دخترتون بگین تو کارها کمک کنه
5.وقتی اومدن خونه گوشی میگیرم دسم تا چن ساعت میرم میمونم تو اتاق
6.زنگ میزنم غذا از بیرون بیاد
7.تو کانال وظایف عروس عضوشون میکنم
8.یه فیلم در مورده عروس خوب و کمک اینا براشون میزارم ببینن
9.براشون فال میگیرم بنویسه عروس باید تو خونه کمک کنه به خواهر شوور
10.میبرمشون دکتر به دکتر میگم بهشون بگه باید به خونواده شوهر کمک کنی
11.یه کادو میگیرم یه نامه میندازم توش میویسم بخاطره کمک هاتون ازتون ممنونم
12.پیش فامیلا میگم عروس های ما نمیزارن من دس به سیاهو سفید بزنم
13.همزمان عروس یکی از فامیلارو دعوت هم میکنم که کمک کنه
14.به محض ورودشون میگم یا کمک کنید یا بفرمایین بیرون
15.یه تیشرت میپوشم و حرفمو مینویسم پشتش که(( بابا پاشو تو هم کمک کن))
16.از عروس های دیگه پیششون تعریف میکنم
17.به داداشم میگم پاشو کمک کن
18.موقع خدافظی میگم چقد خسته شدین
19.اخر هفته ها که بخوان بیان بهونه میارم که نیستیم ایشالا یه روز دیگه
20.ازشون تعریف میکنم

اگه بازم کم بود بگم

البته تا 200 هم میشه پیشرفت اینها مجاز و یکم واقعی بودن..البته من مخالفم این رفتارهام..اصن دوس ندارم عروس کمک کنه یا ازش انتظار بره

guest;959965 نوشت:
1.یه چاقو میگیرم دسم بعد ولش میکنم میگم ..دیگه بقیه کارها با شما
2.زنگ میزنم دختره همسایه بیاد برا کمک
3.به داداشم میگم یه زن دیگه بگیره
4.یه مامانش اینا میگم به دخترتون بگین تو کارها کمک کنه
5.وقتی اومدن خونه گوشی میگیرم دسم تا چن ساعت میرم میمونم تو اتاق
6.زنگ میزنم غذا از بیرون بیاد
7.تو کانال وظایف عروس عضوشون میکنم
8.یه فیلم در مورده عروس خوب و کمک اینا براشون میزارم ببینن
9.براشون فال میگیرم بنویسه عروس باید تو خونه کمک کنه به خواهر شوور
10.میبرمشون دکتر به دکتر میگم بهشون بگه باید به خونواده شوهر کمک کنی
11.یه کادو میگیرم یه نامه میندازم توش میویسم بخاطره کمک هاتون ازتون ممنونم
12.پیش فامیلا میگم عروس های ما نمیزارن من دس به سیاهو سفید بزنم
13.همزمان عروس یکی از فامیلارو دعوت هم میکنم که کمک کنه
14.به محض ورودشون میگم یا کمک کنید یا بفرمایین بیرون
15.یه تیشرت میپوشم و حرفمو مینویسم پشتش که(( بابا پاشو تو هم کمک کن))
16.از عروس های دیگه پیششون تعریف میکنم
17.به داداشم میگم پاشو کمک کن
18.موقع خدافظی میگم چقد خسته شدین
19.اخر هفته ها که بخوان بیان بهونه میارم که نیستیم ایشالا یه روز دیگه
20.ازشون تعریف میکنم

اگه بازم کم بود بگم

البته تا 200 هم میشه پیشرفت اینها مجاز و یکم واقعی بودن..البته من مخالفم این رفتارهام..اصن دوس ندارم عروس کمک کنه یا ازش انتظار بره

خیلی جالب بود مخصوصا مورد ۷ laughing

[="Teal"]

guest;959965 نوشت:
1.یه چاقو میگیرم دسم بعد ولش میکنم میگم ..دیگه بقیه کارها با شما
2.زنگ میزنم دختره همسایه بیاد برا کمک
3.به داداشم میگم یه زن دیگه بگیره
4.یه مامانش اینا میگم به دخترتون بگین تو کارها کمک کنه
5.وقتی اومدن خونه گوشی میگیرم دسم تا چن ساعت میرم میمونم تو اتاق
6.زنگ میزنم غذا از بیرون بیاد
7.تو کانال وظایف عروس عضوشون میکنم
8.یه فیلم در مورده عروس خوب و کمک اینا براشون میزارم ببینن
9.براشون فال میگیرم بنویسه عروس باید تو خونه کمک کنه به خواهر شوور
10.میبرمشون دکتر به دکتر میگم بهشون بگه باید به خونواده شوهر کمک کنی
11.یه کادو میگیرم یه نامه میندازم توش میویسم بخاطره کمک هاتون ازتون ممنونم
12.پیش فامیلا میگم عروس های ما نمیزارن من دس به سیاهو سفید بزنم
13.همزمان عروس یکی از فامیلارو دعوت هم میکنم که کمک کنه
14.به محض ورودشون میگم یا کمک کنید یا بفرمایین بیرون
15.یه تیشرت میپوشم و حرفمو مینویسم پشتش که(( بابا پاشو تو هم کمک کن))
16.از عروس های دیگه پیششون تعریف میکنم
17.به داداشم میگم پاشو کمک کن
18.موقع خدافظی میگم چقد خسته شدین
19.اخر هفته ها که بخوان بیان بهونه میارم که نیستیم ایشالا یه روز دیگه
20.ازشون تعریف میکنم

اگه بازم کم بود بگم

البته تا 200 هم میشه پیشرفت اینها مجاز و یکم واقعی بودن..البته من مخالفم این رفتارهام..اصن دوس ندارم عروس کمک کنه یا ازش انتظار بره

والا اینجوری که شما شمشیر رو از رو بستی
باید فاتحه اون رابطه رو خوند laughing
شایدم به خاطر اینه زن داداش نداری کلا و فقط تخیلاتت رو گفتی ;))[/]

guest;959965 نوشت:
1.یه چاقو میگیرم دسم بعد ولش میکنم میگم ..دیگه بقیه کارها با شما
2.زنگ میزنم دختره همسایه بیاد برا کمک
3.به داداشم میگم یه زن دیگه بگیره
4.یه مامانش اینا میگم به دخترتون بگین تو کارها کمک کنه
5.وقتی اومدن خونه گوشی میگیرم دسم تا چن ساعت میرم میمونم تو اتاق
6.زنگ میزنم غذا از بیرون بیاد
7.تو کانال وظایف عروس عضوشون میکنم
8.یه فیلم در مورده عروس خوب و کمک اینا براشون میزارم ببینن
9.براشون فال میگیرم بنویسه عروس باید تو خونه کمک کنه به خواهر شوور
10.میبرمشون دکتر به دکتر میگم بهشون بگه باید به خونواده شوهر کمک کنی
11.یه کادو میگیرم یه نامه میندازم توش میویسم بخاطره کمک هاتون ازتون ممنونم
12.پیش فامیلا میگم عروس های ما نمیزارن من دس به سیاهو سفید بزنم
13.همزمان عروس یکی از فامیلارو دعوت هم میکنم که کمک کنه
14.به محض ورودشون میگم یا کمک کنید یا بفرمایین بیرون
15.یه تیشرت میپوشم و حرفمو مینویسم پشتش که(( بابا پاشو تو هم کمک کن))
16.از عروس های دیگه پیششون تعریف میکنم
17.به داداشم میگم پاشو کمک کن
18.موقع خدافظی میگم چقد خسته شدین
19.اخر هفته ها که بخوان بیان بهونه میارم که نیستیم ایشالا یه روز دیگه
20.ازشون تعریف میکنم

اگه بازم کم بود بگم

البته تا 200 هم میشه پیشرفت اینها مجاز و یکم واقعی بودن..البته من مخالفم این رفتارهام..اصن دوس ندارم عروس کمک کنه یا ازش انتظار بره

باسلام
بسیار عالی
8. ازشون سوال میکنم عروستون چه جور عروسی هستش بهتون تو کارهای خونه کمک میکنه
9. به براردم میگم به خانومش بگه که کمک کنه
10. لطیفه و طنز داستان در مورد این جور موضوعات براش میخونم و میفرستم
11. میگم مادر گرامی از اینکه عروسش کمک کنه تو کارها خیلی خوشش میاد
13. همین که اومد گله کنه بگه عروسمون فلان کار رو کرده میگم آره بعضی از عروسها هم اخلاقهای خاصی دارند مثلا تو کارها وقتی میبینند که خسته هستی کمک نمی کنند
14. یه متن مینویسم در مورد کمک کردن میزنم رو آینه یا جایی که جلو دید باشه
15. یا از روش پدر گرامی استفاده میکنم که هی میخواد بکه به مادرتون کمک کنید میگه خانم کاش که یه دختر داشتی کمکتون میکرد Smile
16. زن عموی گرامی خیلی جالب هستند عروس از راه نرسیده میگه هااا قربون دست دخترا چای دم کردن بریز بیار اصلا نمیزاره عروس تفکر کنه چه اتفاقی افتاد الان اصلا

[="Teal"]

اللیل والنهار;960038 نوشت:
باسلام
بسیار عالی
8. ازشون سوال میکنم عروستون چه جور عروسی هستش بهتون تو کارهای خونه کمک میکنه
9. به براردم میگم به خانومش بگه که کمک کنه
10. لطیفه و طنز داستان در مورد این جور موضوعات براش میخونم و میفرستم
11. میگم مادر گرامی از اینکه عروسش کمک کنه تو کارها خیلی خوشش میاد
13. همین که اومد گله کنه بگه عروسمون فلان کار رو کرده میگم آره بعضی از عروسها هم اخلاقهای خاصی دارند مثلا تو کارها وقتی میبینند که خسته هستی کمک نمی کنند
14. یه متن مینویسم در مورد کمک کردن میزنم رو آینه یا جایی که جلو دید باشه
15. یا از روش پدر گرامی استفاده میکنم که هی میخواد بکه به مادرتون کمک کنید میگه خانم کاش که یه دختر داشتی کمکتون میکرد Smile
16. زن عموی گرامی خیلی جالب هستند عروس از راه نرسیده میگه هااا قربون دست دخترا چای دم کردن بریز بیار اصلا نمیزاره عروس تفکر کنه چه اتفاقی افتاد الان اصلا

اینا درست ....
ولی واقعا بعضی خانواده ها خیلی باهم رودروایسی دارن
و فرقی م نداره حتی با عروسی که الان جزو اعضای خانواده محسوب میشه،توی اینجور مواقع نمیشه این راهکارها رو عملی کرد و فک میکنم فقط گزینه
"مث خودش باش " جواب بده ...[/]

ترگل;960039 نوشت:

اینا درست ....
ولی واقعا بعضی خانواده ها خیلی باهم رودروایسی دارن
و فرقی م نداره حتی با عروسی که الان جزو اعضای خانواده محسوب میشه،توی اینجور مواقع نمیشه این راهکارها رو عملی کرد و فک میکنم فقط گزینه
"مث خودش باش " جواب بده ...

خب مثلا همین روش زن عمو یه بار دیدن عروسمون دیگه از دفع بعدش خودش بدون اینکه مادرم چیزی بگن بلند میشه کمک میکنه چون میدید که انصافا ما همچین رفتار نمیکنم

یا همین روش پدر گرامی تا ما حرکتی بکنیم عروسمون کمک کرده البته مادر بنده خیلی هوای عروسش رو داره

ولی گاهی افراد کلا یه طوری تربیت شدن که دست به سیاه و سفید نمی زنند که هیچ کارهای خودشون هم انتظار دارند بقیه انجام بدن بیشتر حرف بنده رو این نوع از رفتار هستش

عکس العمل مشابه گاهی فرد رو متوجه نمیکنه که رفتارش می تونه بهتر از اینی که هست باشه Smile

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

الرحیل;959916 نوشت:
آدم که نباید با زن داداش این حرفا رو داشته باشه.

ممنون از مشاركت شما
اين درسته براي جايي كه زن داداش چتر باز نباشد:khandeh:

عروسه طوري برنامه اش را مي چيد كه موقع اذان مغرب در ماه مبارك مي رسيد و سفره پهن بود. سريع كيفشو كناري ميذاشت
و مي گفت مامان جون چه كار داريد براتون كنممممممممممممم؟!
مامانه گفت:‌شما اذان بگيد هخخخخخخخ=d>[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

guest;959965 نوشت:
2.زنگ میزنم دختره همسایه بیاد برا کمک

كارايي
اين راه حل چيزي شبيه اعجاز است[/]

guest;959965 نوشت:
البته تا 200 هم میشه پیشرفت اینها مجاز و یکم واقعی بودن..البته من مخالفم این رفتارهام..اصن دوس ندارم عروس کمک کنه یا ازش انتظار بره

خيلي عاليه
خيلي واقعا
بگيد
اين بارش فكري فوق العاده است
اين نشان مي دهد شما خلاق هستيد
نبايد جلوي بارش فكري را بگيريد
بعد از بارش و تمام شدن آن
راه حل ها را يكي يكي بررسي مي شود و شوخي ها و فانتزي ها و تخيلي ها كنار زده ميشه
مهم اينه كه ما ياد بگيريم تا زماني كه ناراحتيم و مضطرب ذهن بلوكه ميشه
مثل پولهايي كه دولت زور زد بياره نميشه از ذهن كمكي خواست
خوب بود
اگر مسائل زندگي هم هيجانات را مديريت كنيد و راه كارها را بنويسيد
ممكنه به ديگران حتي مشاور هم راه هايي پيشنهاد دهيد در اين موارد

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

اللیل والنهار;960038 نوشت:
باسلام
بسیار عالی
8. ازشون سوال میکنم عروستون چه جور عروسی هستش بهتون تو کارهای خونه کمک میکنه
9. به براردم میگم به خانومش بگه که کمک کنه
10. لطیفه و طنز داستان در مورد این جور موضوعات براش میخونم و میفرستم
11. میگم مادر گرامی از اینکه عروسش کمک کنه تو کارها خیلی خوشش میاد
13. همین که اومد گله کنه بگه عروسمون فلان کار رو کرده میگم آره بعضی از عروسها هم اخلاقهای خاصی دارند مثلا تو کارها وقتی میبینند که خسته هستی کمک نمی کنند
14. یه متن مینویسم در مورد کمک کردن میزنم رو آینه یا جایی که جلو دید باشه
15. یا از روش پدر گرامی استفاده میکنم که هی میخواد بکه به مادرتون کمک کنید میگه خانم کاش که یه دختر داشتی کمکتون میکرد Smile
16. زن عموی گرامی خیلی جالب هستند عروس از راه نرسیده میگه هااا قربون دست دخترا چای دم کردن بریز بیار اصلا نمیزاره عروس تفکر کنه چه اتفاقی افتاد الان اصلا

خيلي عاليه
ادامه دهيد
بعد
از بين همه نظرها راه حل هاي منطقي و كاربردي را غربال مي كنيم[/]

سلام جناب حامی ..ممنونم شما همیشه به همه لطف دارین..فقط اینکه من تنبلم..باور کنین اگه شروع کنم بنویسم انگار دارم از رو متنی چیزی مینویسم ..کلمات پشت سره هم میاد..ولی باور کنین برای همین هم تنبلیم میاد..نمیدونم چرا..

فقط شما بگین تا چن تا برم..200 خوبه؟:khaneh:

شما خودتون کمش کنین بشه :khaneh:40

میگم عزیزم اونا رو زحمت میکشی بیاری؟ (میگه الان ....بعد دیگه نمیاره :|)
میگم...بابا یه کمکی کن(به شوخی) (میگه شرمنده بخدا....بعد همچنان میشینه :|)
بلند بلند غر میزنم (اونم به داداشم غز میزنه :|)
بگم بلد نیستم و ضعف از خودم نشون بدم (اونم خودشو بالا میگیره و باز میشینه :|)

کلا باید یه پوست موز بندازی جلو پاشون تا بخورن زمین پاهه بشکنه که ما هم خیالمون راحت باشه هم اونا :|;;)

من به شدت مخالفم که میزبان حتی برای کارهای کم هم مهمان رو بخدمت بگیره. یک حدیثی شنیده ام که کارکردن مهمان در خانه میزبان از کم خردی میزبان است. بنابراین اگر هر روز هم بیایند دو ساعت بنشینند و بروند بنده اصلا نخواهم گذاشت که دست به سیاه و سفید بزنند. چون خودم مهمانی خانوادگی که میرفتم دور از جون مثل خر ازم کار میکشیدن از جمله شستن ظرفها، جمع و پهن کردن سفره توسط دخترها جلوی اون همه مرد، خشک کردن ظرفها بعد از شستن که به نظرم نکبت ترین کاری بوده که در خانه میزبان انجام دادم. یادمه یکسال که عمویم دعوت کرده بود همه رفتند مهمانی بجز من! و تنها شب در خانه ماندم چون دلم نمیخواست بروم انجا کار کنم. بعد از دو ساعت عمویم زنگ زد و با خنده گفت که پاشو بیا حالا این دفعه ظرفها رو خودمون میشوریم و سفره رو هم خودمون جمع میکنیم، به قدری عصبانی شدم که نگو. متاسفانه میزبان فکر میکنه که حق داره از مهمان کار بخواد و اگر مهمان کار نکنه منتی هست که میزبان به سرش گذاشته. حدود 10 ساله در هیچ یک از میهمانی های بزرگ خانوادگی شرکت نمیکنم چون شرکت من مساوی است با خر حمالی کردن به مدت حداقل سه ساعت. حتی با وجود اینکه خودشان دختر دارند اما دخترهایشان می نشینند و ما را بلند می کنند برای کار. مهمانی سه چهار نفره هم که دیگه کمک کردن نمی خواد یک ظرف میوه و 4 تا چایی و شکلات و فوقش آبمیوه. نهار هم یه سفره کوچک انداخته میشه لازم نیست ملت رو از جاشون بلند کنیم که رژه برن و این و اونو تو سفره بگذارن و بردارن.

اصلا تعجب میکنم که جناب حامی چرا این سوال رو مطرح کردند؟ یکبار هست که فردی به خانه شما می آید و اذیت میکند. مثلا بی جهت ریخت و پاش دارد، بچه اش را کنترل نمیکند، مبلهایتان را به گند میکشد و مدام از غذای شما ایراد میگیرد و شما را جلوی بقیه خجالت میدهد و ... که در این صورت برای حفظ شان خود بهتر است رفت و امد را با ایشان کم کنیم و یا به غذاهای ساده و تمیز و غیر چرب و چیل بسنده کنیم و به این شکل ماهی یکبار سعادت دیدارشان را داشته باشیم. من ترجیح میدهم به شیوه مودبانه و محترمانه و زیرکانه و بدون بکار گرفتن اونها در خونه، بهشون بفهمونم که هر هفته تشریف نیارن!

به نظرم اشتباهه که عروس در خانه مادر شوهر و خواهر شوهر کار کنه . یکوقت هست که میزبان بیماری داره و خوب نمیتونه پذیرایی کنه یا خود میزبان داوطلب میشه و برخی کاهای سبک رو انجام میده و یا بهتر اینکه آقایان مهمان و میزبان زحمت انجام کارهای سنگین مثل جارو و پذیرایی و سفره و ... رو میکشن که بسیار هم خوبه. اما به نظرم اینکه روی رفتار کسی کار کنیم تا تو خونه ما کار کنه جالب نیست، حتی اگر عروس چتر باز باشه!

اگر عروس کسی بشم داوطلبانه پیشنهاد کمک میدم اما اگر خودم عروس بیارم یا زن برادرم رو دعوت کنم و اونها هم تعارف بزنن که کاری بکنن قبول نمیکنم و اگر زیاد اصرار کنند با شرمندگی زیاد یه کار سبک بهشون میدم.

یاس...;960090 نوشت:
میگم عزیزم اونا رو زحمت میکشی بیاری؟ (میگه الان ....بعد دیگه نمیاره )
میگم...بابا یه کمکی کن(به شوخی) (میگه شرمنده بخدا....بعد همچنان میشینه )
بلند بلند غر میزنم (اونم به داداشم غز میزنه )
بگم بلد نیستم و ضعف از خودم نشون بدم (اونم خودشو بالا میگیره و باز میشینه )

کلا باید یه پوست موز بندازی جلو پاشون تا بخورن زمین پاهه بشکنه که ما هم خیالمون راحت باشه هم اونا

ترگل;960039 نوشت:
"مث خودش باش " جواب بده ...

باسلام
این راهکار برای این مورد مناسب هستش فکر کنم happy

nobelist;960092 نوشت:
سفره توسط دخترها جلوی اون همه مرد،

nobelist;960092 نوشت:
حق داره از مهمان کار بخواد

nobelist;960092 نوشت:
مثلا بی جهت ریخت و پاش دارد، بچه اش را کنترل نمیکند، مبلهایتان را به گند میکشد و مدام از غذای شما ایراد میگیرد و شما را جلوی بقیه خجالت میدهد و ... که در این صورت برای حفظ شان خود بهتر است رفت و امد را با ایشان کم کنیم

باسلام
L-)
ماشاءالله چه دل پری داشتید برای هیچ کس خوب نباشه برای شما یکی خیلی خوب بود بارش خوبی شد یکم سبک شدیدlaughing
در مورد عروس محترم صحبت میشه ها مثل بقیه نیست که مثل دختر دوم سوم جهارم خونه میمونه بخصوصی وقتی بیاید و نرود

مثلا یک هفته اومده مونده خونه شما

بنده هم اجازه نمیدم مهمونی که یکی دو ساعت اومده دست به سیاه سفید بزنه حتی خودم هم کاری انجام نمیدم مثلا ظرف شستن اینا رو میزارم وقتی رفت که تو این چند ساعت کنارش باشم

ولی وقتی طولانی باشه و دیگه عروس که مهمون نیست یه جورایی صاحب خونه هستش وقتی تو طول هفته اکثر روزهای خونه خودشون نباشند

نقل قول:
مهم اينه كه ما ياد بگيريم تا زماني كه ناراحتيم و مضطرب ذهن بلوكه ميشه
مثل پولهايي كه دولت زور زد بياره نميشه از ذهن كمكي خواست

سلام
بله من هم در غم رفتن مدیر سایت و اضطراب اینکه مدیر جدید چه سیاستی در قبال کانون در پیش خواهد گرفت بودم؛ وگرنه خلاقیتم ایرادی نداره. اصلا هم اهل فرافکنی نیستم :-"

[SPOILER]برای سرپل دعا کنید. [/SPOILER]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

guest;960071 نوشت:
سلام جناب حامی ..ممنونم شما همیشه به همه لطف دارین..فقط اینکه من تنبلم..باور کنین اگه شروع کنم بنویسم انگار دارم از رو متنی چیزی مینویسم ..کلمات پشت سره هم میاد..ولی باور کنین برای همین هم تنبلیم میاد..نمیدونم چرا..

فقط شما بگین تا چن تا برم..200 خوبه؟

شما خودتون کمش کنین بشه

سلام
اتفاقا هر قدر بيشتر مي شود تفكرهاي خاص خلاقانه بيشتر خودش را نشان مي دهد
راهكارهاي ابتدايي را معمولا افراد به ذهنشان مي رسد
برخي خيلي زود كنار مي كشند با من نمي تونم
نميشه چيزي به يادم نمياد زود مي كشند كنار
ولي
تفكر خلاق وقت خواب هم فعال است
يعني قوه خيال ما خواب و بيداري ندارد هميشه فعال است
وقتي ما بذر تفكر را در آن مي كاريم
خودش فعالانه دنبال راهكار است
برويد ببينيم
تا كجا مي رويد
به قول برخي حضرات علي بركه الله @};-[/]

حامی;960131 نوشت:

سلام
اتفاقا هر قدر بيشتر مي شود تفكرهاي خاص خلاقانه بيشتر خودش را نشان مي دهد
راهكارهاي ابتدايي را معمولا افراد به ذهنشان مي رسد
برخي خيلي زود كنار مي كشند با من نمي تونم
نميشه چيزي به يادم نمياد زود مي كشند كنار
ولي
تفكر خلاق وقت خواب هم فعال است
يعني قوه خيال ما خواب و بيداري ندارد هميشه فعال است
وقتي ما بذر تفكر را در آن مي كاريم
خودش فعالانه دنبال راهكار است
برويد ببينيم
تا كجا مي رويد
به قول برخي حضرات علي بركه الله @};-

22.میتونیم ببریم کلاس اشپزی ثبت نامش کنیم بعد بگی غذای اخره هفته تو خونه ما با شما
23.یه کتاب براش میخریم مینویسیم تقدیم به عروس زحمت کش در خونه مخصوصا اخره هفته ها
24.میبریمش پارک از فواید کار برای خانواده شوهر باهاش صحبت میکنیم
25.میگیم عروس همسایه بیاد ظرفارو بشوره
26.زنگ میزنیم به 118 درخواست کمک میکنیم
27.بهش میگیم به سلیقه خودت شام امشب با شما
28.هر دفعه از اقوام خودش دعوت میکنیم
29.سینی چایی رو همون دفعه اول خالی میکنیم روش تا حساب کار دسش بیاد
30.یه موش ول میکنیم تو اتاق نشیمن میگیم تو اشپزخونه موش نیستش
31.بهش میگیم چاق شدی ..
33.بهش میگیم چی گفتی عزیزم ..می خوای ظرفارو بشوری اوکی حرفی نیست..
34.موقع دعوت بهش میگیم ..خدا مرگت نده اگه زودتر بیای واسه کمک
35.کفشاشو خیس میکنیم میزاریم دم در
36.توی کیفش قاشق چنگال خودشو میزاریم ببره بشوره
37.از یه مادر بزرگ دعوت میکنیم همون شب مهمونمون باشه و بهش گیر بده
38.مادر شوهر از خاطرات خودش تو خونه شوور خودش براش تعریف میکنه
39.روی مبل سوزن میزاریم .میگیم بفرمایین اشزخونه پیش ما
40.چراغارو خاموش میکنیم هلش میدیم سمت کارهای انجام نشده ..
41.چنتا داستان ساختگی از کار نکردن در منزل شوهر براش میگیم
42.چن تا کاغذ میاریم مینویسیم اهمه کارها با من..رو همه کاغذا همین جملرو مینویسیم..میدیم عروس ورداره بعد میگیم قرعه با اسم شما در اومد
43.یه شب میاد میریم جاش یه هفته میمونیم خونشون
44.گوشیو بر میداریم الکی از عروس فامیل تعریف میکنیم جلوش
45.ازش میپرسیم تو عمرت کار کردی میگه بله میگیم پس بفرمایین اشپز خونه..
46.ناخونامون 2 سانتی بلند میکنیم میگیم هر کی ناخونش کوتاهتر بود کارها با اون
47.میتونیم دستو پاهاشو ببندم بگیم میخوای کمک کنی یا همینجوری به نشستن ادامه بدی
48.جلو ساختمون ی سگ میبندیم میگیم به مهمونایی که کار نمیکنه حساس
49.میریم گواهی پزشکی میگیریم نشونش میدیم
50.هر هفته اخره هفته ها خونه تکونی را میندازیم
51.بیچاره دیگه به غلط کردم افتاد فکنم بسشه دوس ندارم اصن این حرفارو بگم

الان خوابم میومد..همینارو تونستم

فقط یه چیزی حس میکنم دیگه زیاد نکته ندارن خلاقیت ها اینطور نیست..همش سطحی هستن..(خلاقیتم تموم شد یعنی)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

nobelist;960093 نوشت:
به نظرم اشتباهه که عروس در خانه مادر شوهر و خواهر شوهر کار کنه . یکوقت هست که میزبان بیماری داره و خوب نمیتونه پذیرایی کنه یا خود میزبان داوطلب میشه و برخی کاهای سبک رو انجام میده و یا بهتر اینکه آقایان مهمان و میزبان زحمت انجام کارهای سنگین مثل جارو و پذیرایی و سفره و ... رو میکشن که بسیار هم خوبه. اما به نظرم اینکه روی رفتار کسی کار کنیم تا تو خونه ما کار کنه جالب نیست، حتی اگر عروس چتر باز باشه!

اگر عروس کسی بشم داوطلبانه پیشنهاد کمک میدم اما اگر خودم عروس بیارم یا زن برادرم رو دعوت کنم و اونها هم تعارف بزنن که کاری بکنن قبول نمیکنم و اگر زیاد اصرار کنند با شرمندگی زیاد یه کار سبک بهشون میدم.

سلام علكيم
فعلا بايد فقط بباريم
بعدا راهكار غربال مي شود و نقد[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

guest;960132 نوشت:
22.میتونیم ببریم کلاس اشپزی ثبت نامش کنیم بعد بگی غذای اخره هفته تو خونه ما با شما
23.یه کتاب براش میخریم مینویسیم تقدیم به عروس زحمت کش در خونه مخصوصا اخره هفته ها
24.میبریمش پارک از فواید کار برای خانواده شوهر باهاش صحبت میکنیم
25.میگیم عروس همسایه بیاد ظرفارو بشوره
26.زنگ میزنیم به 118 درخواست کمک میکنیم
27.بهش میگیم به سلیقه خودت شام امشب با شما
28.هر دفعه از اقوام خودش دعوت میکنیم
29.سینی چایی رو همون دفعه اول خالی میکنیم روش تا حساب کار دسش بیاد
30.یه موش ول میکنیم تو اتاق نشیمن میگیم تو اشپزخونه موش نیستش
31.بهش میگیم چاق شدی ..
33.بهش میگیم چی گفتی عزیزم ..می خوای ظرفارو بشوری اوکی حرفی نیست..
34.موقع دعوت بهش میگیم ..خدا مرگت نده اگه زودتر بیای واسه کمک
35.کفشاشو خیس میکنیم میزاریم دم در
36.توی کیفش قاشق چنگال خودشو میزاریم ببره بشوره
37.از یه مادر بزرگ دعوت میکنیم همون شب مهمونمون باشه و بهش گیر بده
38.مادر شوهر از خاطرات خودش تو خونه شوور خودش براش تعریف میکنه
39.روی مبل سوزن میزاریم .میگیم بفرمایین اشزخونه پیش ما
40.چراغارو خاموش میکنیم هلش میدیم سمت کارهای انجام نشده ..
41.چنتا داستان ساختگی از کار نکردن در منزل شوهر براش میگیم
42.چن تا کاغذ میاریم مینویسیم اهمه کارها با من..رو همه کاغذا همین جملرو مینویسیم..میدیم عروس ورداره بعد میگیم قرعه با اسم شما در اومد
43.یه شب میاد میریم جاش یه هفته میمونیم خونشون
44.گوشیو بر میداریم الکی از عروس فامیل تعریف میکنیم جلوش
45.ازش میپرسیم تو عمرت کار کردی میگه بله میگیم پس بفرمایین اشپز خونه..
46.ناخونامون 2 سانتی بلند میکنیم میگیم هر کی ناخونش کوتاهتر بود کارها با اون
47.میتونیم دستو پاهاشو ببندم بگیم میخوای کمک کنی یا همینجوری به نشستن ادامه بدی
48.جلو ساختمون ی سگ میبندیم میگیم به مهمونایی که کار نمیکنه حساس
49.میریم گواهی پزشکی میگیریم نشونش میدیم
50.هر هفته اخره هفته ها خونه تکونی را میندازیم
51.بیچاره دیگه به غلط کردم افتاد فکنم بسشه دوس ندارم اصن این حرفارو بگم

52 به داداشمون ميگم تو خونه اين بازي را انجام دهيد ولي نگيد من گفتم هااااا( ذهنشون بازتر ميشه)[/]

حامی;960135 نوشت:
52 به داداشمون ميگم تو خونه اين بازي را انجام دهيد ولي نگيد من گفتم هااااا( ذهنشون بازتر ميشه)

53فيلم برداري مي كنيم و بعد پخش و باز پخش مي كنيم تا ديگران بگويند ا شما دست به سياه و سفيد نميزنيد؟!!! (خودمون و مادرمون هم هي كمرمونو مي گيريم كه يعني درد مي كنه)
54فيلم برداري مي كنيم و بعد پخش و باز پخش مي كنيم تا خودشون به فكر وادشته شوند؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

guest;960132 نوشت:
22.میتونیم ببریم کلاس اشپزی ثبت نامش کنیم بعد بگی غذای اخره هفته تو خونه ما با شما
23.یه کتاب براش میخریم مینویسیم تقدیم به عروس زحمت کش در خونه مخصوصا اخره هفته ها
24.میبریمش پارک از فواید کار برای خانواده شوهر باهاش صحبت میکنیم
25.میگیم عروس همسایه بیاد ظرفارو بشوره
26.زنگ میزنیم به 118 درخواست کمک میکنیم
27.بهش میگیم به سلیقه خودت شام امشب با شما
28.هر دفعه از اقوام خودش دعوت میکنیم
29.سینی چایی رو همون دفعه اول خالی میکنیم روش تا حساب کار دسش بیاد
30.یه موش ول میکنیم تو اتاق نشیمن میگیم تو اشپزخونه موش نیستش
31.بهش میگیم چاق شدی ..
33.بهش میگیم چی گفتی عزیزم ..می خوای ظرفارو بشوری اوکی حرفی نیست..
34.موقع دعوت بهش میگیم ..خدا مرگت نده اگه زودتر بیای واسه کمک
35.کفشاشو خیس میکنیم میزاریم دم در
36.توی کیفش قاشق چنگال خودشو میزاریم ببره بشوره
37.از یه مادر بزرگ دعوت میکنیم همون شب مهمونمون باشه و بهش گیر بده
38.مادر شوهر از خاطرات خودش تو خونه شوور خودش براش تعریف میکنه
39.روی مبل سوزن میزاریم .میگیم بفرمایین اشزخونه پیش ما
40.چراغارو خاموش میکنیم هلش میدیم سمت کارهای انجام نشده ..
41.چنتا داستان ساختگی از کار نکردن در منزل شوهر براش میگیم
42.چن تا کاغذ میاریم مینویسیم اهمه کارها با من..رو همه کاغذا همین جملرو مینویسیم..میدیم عروس ورداره بعد میگیم قرعه با اسم شما در اومد
43.یه شب میاد میریم جاش یه هفته میمونیم خونشون
44.گوشیو بر میداریم الکی از عروس فامیل تعریف میکنیم جلوش
45.ازش میپرسیم تو عمرت کار کردی میگه بله میگیم پس بفرمایین اشپز خونه..
46.ناخونامون 2 سانتی بلند میکنیم میگیم هر کی ناخونش کوتاهتر بود کارها با اون
47.میتونیم دستو پاهاشو ببندم بگیم میخوای کمک کنی یا همینجوری به نشستن ادامه بدی
48.جلو ساختمون ی سگ میبندیم میگیم به مهمونایی که کار نمیکنه حساس
49.میریم گواهی پزشکی میگیریم نشونش میدیم
50.هر هفته اخره هفته ها خونه تکونی را میندازیم
51.بیچاره دیگه به غلط کردم افتاد فکنم بسشه دوس ندارم اصن این حرفارو بگم

واقعا عاليه ادامه دهيد[/]

[="Arial"]

حامی;960137 نوشت:

واقعا عاليه ادامه دهيد

چشم ادامه میدیم..فقط حس نمیکنید یکم خلاقیت ها داره ضعیف میشه یا نه خوب میشه..

17. یه برگه برمیدارم میگیم بنویسیم امروز از ساعت فالان تا فلان چه کارهایی انجام دادیم (زمانی که منزل ما بودن هااا)
18. بعد رفتیم خونشون این کار رو انجام میدم (یعنی ببین چقدر کمک کردیم یاد بگیر
19. یه کفش بر میداریم میگیم تا آخر ساعت یه کار انجام شده نداشته باشیم ، باید این سوسکها رو بزنید بکشید(اونی که بیکاره بلاخره باید یه کاری بکنه میدونیم از سوسک میترسه)

نمیدونم چرا نمی تونم با بد جنسی بنویسم که چه کارهایی میشه کرد که حساب کار دستش بیادb-)x_x;)) هی که میخوام بنویسم عذاب وجدان میگیرم منصرف میشم از نوشتن

[SPOILER]
20. مهمونی دعوتش نمیکنم میگم آخه کارشون زیاده گفتم شما خسته میشی
21. میفرستمش یه مدت بره زیر دست زن عمو تا راه بیفته
22. زنگ میزنیم میگم از خوردن وخوابیدن خسته شدیم امروز تشریف بیاریدخونه ما یکم کار کنیم وزنمون زیاد شده یه ورزشی بشه برامون
23. انقدر از مضرات کم تحرکی میخونیم براش که از ترسش که شده باشه یه کاری بکنه
[/SPOILER]

24. دوتا کیف یکی برای خودم یکی برا ایشون پول میدم بهش میگم هر بار که من کار کردم بنداز تو کیف من هر بار شما کار کردی بنداز تو کیف خودتون
25. به بچه داداشم یاد میدم به مامانش بگه این همه نشین یه حرکتی بکن عمه خسته شد
26. ظرف رو میدم دست بچه میگم ببر بده بگو مامان بشور
27. انقدر از بچه کار میکشم که مادر دلش بسوزه باید کمک کنه

28. یک بار تو جمع خانوادگی نشسته بودیم یکی داشت جارو میزد حیاط رو یکی گفت بیا بشین شما هم تا میبینی یکی خونه هست برای اینکه خودی نشون بدی هی الکی این جارو رو بگیر دستت
بعد همین بهانه ای شد که بپرسند ما چطور که این فرد نظرش رو در مورد تک تک افراد گفتش که یکی کلا کار نکنه یکی پشت صحنه هستش کسی کار کردنش رو نمیبینه از این حرفها
فکر کنم راهکار خوبی باشه :> که به شوخی هم که شده بهش بگیم ماشاءالله شما که دست به سیاه و سفید نمیزنی happy

29. بچه ها رو جمع میکنیم باهاشون بازی میکنیم بعد هی به موضوعات تربیتی که میشه به بقیه هم کمک کرد از این چیزها پیش این عروس خانم

guest;960132 نوشت:
43.یه شب میاد میریم جاش یه هفته میمونیم خونشون

این روش رو برای یک از اقوام اجرایی کردن خیلی خوب جواب میده :d البته یکم هم نیابد رفتید فعالیت کنید
یا نمیان که اصلا راضی نیستیم همچین اتفاقی بیفته وقتی هم میان به اندازه میان و خیلی هم کمک میکنند اگه بخوان چند روز بموند
این روش رو هم زن عموی گرامی عملیاتی کردند که ماشاءالله استاد هستندتو این کارها
اصلا محاله یکی بره خونه شون بیکار بمونه ماشاءالله یه سر و زبونی دارند کلا ملت گویا دیگه مثل چی میشند
تو خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه هاااولی میره خونه شون دیگه اصلا یه لحظه هم زمین نمیشینه با رضایت هم همه کارهارو انجام میدن هاااا
از بس که زبون چرب و نرمی داره

کارو میده دستت میگه ها دستت درد نکنه من دیگه پیر شدم دیگه نوبت شما جووناست #:-s#:-s

عمه گرامی هم میگه برا من کار کنید برا خودتون یاد بگیرید اینم روش خوبیه

الان ینی هر راه حلی میشه نوشت؟ حتی اکه الکی و شوخی و غیر عملی باشه؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یاس...;960150 نوشت:
الان ینی هر راه حلی میشه نوشت؟ حتی اکه الکی و شوخی و غیر عملی باشه؟

بله
حتي تخيلي و طنز و شوخي
و اساس اين بازي همين است
و منبع تفكر خلاق بارش ذهني بدون بازداري است
و نتايج بسيار عالي دارد[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]دو راهكار
ميگيم چندتا كار هست
هر كسي خواست خودش يكي را لطف كنه انجام بده
نخواستيد قرعه كشي مي كنيم اتفاقا با مزه هم هست
ولي اين راهكار ها بايد منزل زن داداش هم باشه فقط تفكر خلاق ما براي منزل خودمان نباشد
[/]

51.میبریمش خونه سالمندان میگیم این اخره عاقبت عروس های از زیر کار درو
52.تنهاش میزاریم میریم میمونیم تو اشپز خونه
53.خودومونو میزنیم به خواب تا موقع شام هم بیدار نمیشیم
54.بهش یه پیشبند هدیه میدیم با یه دسکش
56.میگیم حالا که شما هستین ما بریم بیرون زود بر میگردیم برا شام
57.از عروس غایب تعریف میکنیم میگیم خیلی کمک میکنه
58.میریم کتاب مینویسیم بعد میدیم بخونه
59.تست های ریاضی میارم براش میگم شما اینارو حل کن ما تو اشپزخونه ایم
60.تو اشپزخونه اهنگ میزارم.
61.براش قصه میگم..یکی بود یکی نبود یه عروس بد بود..
62.از دختره همسایه پیشش تعریف میکنم که هنوزم ازدواج نکرده ..کاش..
63.پا میشم دو رکعت نماز حاجت میخونم..بلکه کمکی کنه
64.از یه مشاور هر دفعه دعوت میکنیم بیاد برامون سخنرانی کنه
65.یه فیلم ترسناک میزاریم از ترسش پاشه بیاد
66.براش جشن شروع کار در خانه شوور میگیریم
67.از فامیل ها دعوت میکنیم بیان برا تماشا
68.یه بنر میزنیم جلو در روش مینویسیم.عروس باید به خانواده شوورش کمک کند
69.یه طوطی میاریم خونه بهش میگیم بگه عروس پاشو تو کارا کمک کن
70.از فواید کار و کمک به سلامتی براش میگیم
71.ازش میخوایم نظرشو در مورده یه عروس خوب بگه
72.خونرو سرد میکنیم.تا نتونه بشینه پاشه برا کمک
73.موقع رفتن یه لیست مینویسیم از کارهایی که انجام داده میدیم دسش
74.بهش میگیم ایجارو مث خونه خودت بدون و پاشو کمک
75.یه پرسشنامه مینویسیم میدیم بهش میخوایم ازش پرش کنه
76.ازش میخوایم از کارهایی که زنداداشش انجام نداده برامون تعریف کنه
77.وقتی دیدیم میاد خونه به ساعت نگا میکنیم...
78.پامونو گچ میگیریم
79.به مامانش یا ابجیش زنگ میزنیم میگیم بیان کمک
80.شعر..مزد ان گرفت که کار کرد رو براش میخونیم
81.اسمشو برا نیروهای داوطلب کمک به زلزله زده ها مینویسیم
82.زنگ میزنیم 110 بیان ببرنش
83.شمارشو میدیم به انجمن عروس های خوب
84.کارهای باقی موندرو مینویسیم تو کاغذ ازش میخوایم یکیشو برداره
85.یه دفترچه خاطرات براش میگیریم میگیم شب هایی که میاد خونمون بنویسه چه کارهایی که کرده
86.یه قابلمه میدیم دسش ازش عکس میگیریم میگیم برای بستن دهن فامیلا باید ازت مدرک داشته باشیم
87.بهش میگیم دس بالای دس بسیار هست
88.میبریمش باغ وحش از همزیستیه حیوانات براش توضیح میدیم خخخ
89.براش بادکنک میخریم مینویسیم به کمک شما نیازمندیم
90.پیشش میگیم این گربه هم گربه نشد دس به سیاه و سفید نمیزنه فقط موقع شام میاد میخوره میره
91.ایمیل میزنیم بهش و میگیم یک عروس خوب باید..
92.سرمونو میندازیم کارار میکنیم راحت منت هیشکیو هم نمیکشیم
93.اسمس میزنیم میگیم امشب شام چی دوس دارین بخورین..هر چی گفت میگیم پس بی زحمت زودتر بیا خودت درس کن
94.دختره خونواده خودش میره زن داداش عروسشون میشه
95.ازش راهکار میخوایم برای عروس هایی که کمک نمیکنن
96.بهش میگیم عروستم مث خودت میشه
97.اسکرین سیور لپ تاپ رو مینویسیم عروس ما که دس به سیاه سفید نمیزنه بعدش میزاریم جلوش میریم دنباله کارمون
98.به دوسم میگم بیاد از عرسشون تعریف کنه
99.پدره عروس در اومد فکنم بسه
100.اللهم صلی علی محمد و ال محمد

فقط 81=)).....عالی بود

باسلام
30. مسابقه کی می تون اینا رو تو 10 دقیقه جمع کنه ترتیب میدیم
31. به بزرگتر فامیل میگیم نصیحتش بکنه
32. به بزرگتر فامیل مادر بزرگ مثلا میگیم بپرس عروست تو خونه کمک میکنه
33. تو جمع فامیل میگیم از کارکردن عروسهاشون تعریف کنن ببنیم کی عروسش کدبانوتر هستش بیشتر کارهایی که تو خونه مادر شوهر انجام دادن مد نظر هستش بعد برای عروس که فعالتر بوده یه کادو میگیریم با هزینه دسته جمعی
34. میریم خونشون رو بهم میریزیم به هوای کمک کردن بعد همون شکلی میزاریم بمونه برمیگردیم
35. میگیم بیا خونمون با اینکه میدونیم امروز قراره زنگ بزنند جایی کار داریم غذا و کارها رو نصفه نیمه میزاریم میریم میگیم شرمنده کار پیش اومد تا من بیایم یه زحمتی بکش اینا رو انجام بده
36. هی به برادرمون میگیم قبلا مجرد بودی بیشتر کمک میکردی تو کارهای خونه کمال همنشین شاید در من اثر کرد
37. یه چماق میزارم دم در یه برگه که امضا کنه من موندگار شدم به مدت طولانی باید در کارهای خانه کمک کنم یا قبولش میکنه یا....
38. یه برنامه مینویسم میدم دستش میگم روزهایی که کار نداریم رو براتون مشخص کردم اون روزها تشریف بیارید باتشکر
39. یکی میخواد بره خواستگاری پیش عروس میگم خوب تحقیق کنید ها بعضی عروس ها اخلاقهای خاص دارند مثلا خیلی تنبل هستند دست به سیاه و سفید نمی زنند
40. جناب حامی عروس که تو خونه خودش اکثر کارهاش رو انتظار داره شوهرش از سرکار برگشت انجام بده چه انتظاراتی دارید که باید کارهای خونه مادر شوهر رو انجام بده :)ظرفیت عروس رو اول در نظر بگیرید زیاد سختگیری کنید میزاره کلا میره هاااا
41. خوراکی خوش مزه که دوست داره میپذیم میگیم کارها اگه زود تموم بشه میخوریم برای عروسهای شکمون خوبه
42. وای فای خونه رو خاموش میکنم میگم به خاطر اغتشاشات قطع شده(منظور ار اغتشاشات رو گرفتید دیگه /:):shookhi:)

43. یکی از شروط ضمن عقد اصلا یه بخش اضافه میکنیم خواسته های خواهر شوهر از عروس خانم

سلام

guest;960191 نوشت:
51.میبریمش خونه سالمندان میگیم این اخره عاقبت عروس های از زیر کار درو
52.تنهاش میزاریم میریم میمونیم تو اشپز خونه
53.خودومونو میزنیم به خواب تا موقع شام هم بیدار نمیشیم
54.بهش یه پیشبند هدیه میدیم با یه دسکش
56.میگیم حالا که شما هستین ما بریم بیرون زود بر میگردیم برا شام
57.از عروس غایب تعریف میکنیم میگیم خیلی کمک میکنه
58.میریم کتاب مینویسیم بعد میدیم بخونه
59.تست های ریاضی میارم براش میگم شما اینارو حل کن ما تو اشپزخونه ایم
60.تو اشپزخونه اهنگ میزارم.
61.براش قصه میگم..یکی بود یکی نبود یه عروس بد بود..
62.از دختره همسایه پیشش تعریف میکنم که هنوزم ازدواج نکرده ..کاش..
63.پا میشم دو رکعت نماز حاجت میخونم..بلکه کمکی کنه
64.از یه مشاور هر دفعه دعوت میکنیم بیاد برامون سخنرانی کنه
65.یه فیلم ترسناک میزاریم از ترسش پاشه بیاد
66.براش جشن شروع کار در خانه شوور میگیریم
67.از فامیل ها دعوت میکنیم بیان برا تماشا
68.یه بنر میزنیم جلو در روش مینویسیم.عروس باید به خانواده شوورش کمک کند
69.یه طوطی میاریم خونه بهش میگیم بگه عروس پاشو تو کارا کمک کن
70.از فواید کار و کمک به سلامتی براش میگیم
71.ازش میخوایم نظرشو در مورده یه عروس خوب بگه
72.خونرو سرد میکنیم.تا نتونه بشینه پاشه برا کمک
73.موقع رفتن یه لیست مینویسیم از کارهایی که انجام داده میدیم دسش
74.بهش میگیم ایجارو مث خونه خودت بدون و پاشو کمک
75.یه پرسشنامه مینویسیم میدیم بهش میخوایم ازش پرش کنه
76.ازش میخوایم از کارهایی که زنداداشش انجام نداده برامون تعریف کنه
77.وقتی دیدیم میاد خونه به ساعت نگا میکنیم...
78.پامونو گچ میگیریم
79.به مامانش یا ابجیش زنگ میزنیم میگیم بیان کمک
80.شعر..مزد ان گرفت که کار کرد رو براش میخونیم
81.اسمشو برا نیروهای داوطلب کمک به زلزله زده ها مینویسیم
82.زنگ میزنیم 110 بیان ببرنش
83.شمارشو میدیم به انجمن عروس های خوب
84.کارهای باقی موندرو مینویسیم تو کاغذ ازش میخوایم یکیشو برداره
85.یه دفترچه خاطرات براش میگیریم میگیم شب هایی که میاد خونمون بنویسه چه کارهایی که کرده
86.یه قابلمه میدیم دسش ازش عکس میگیریم میگیم برای بستن دهن فامیلا باید ازت مدرک داشته باشیم
87.بهش میگیم دس بالای دس بسیار هست
88.میبریمش باغ وحش از همزیستیه حیوانات براش توضیح میدیم خخخ
89.براش بادکنک میخریم مینویسیم به کمک شما نیازمندیم
90.پیشش میگیم این گربه هم گربه نشد دس به سیاه و سفید نمیزنه فقط موقع شام میاد میخوره میره
91.ایمیل میزنیم بهش و میگیم یک عروس خوب باید..
92.سرمونو میندازیم کارار میکنیم راحت منت هیشکیو هم نمیکشیم
93.اسمس میزنیم میگیم امشب شام چی دوس دارین بخورین..هر چی گفت میگیم پس بی زحمت زودتر بیا خودت درس کن
94.دختره خونواده خودش میره زن داداش عروسشون میشه
95.ازش راهکار میخوایم برای عروس هایی که کمک نمیکنن
96.بهش میگیم عروستم مث خودت میشه
97.اسکرین سیور لپ تاپ رو مینویسیم عروس ما که دس به سیاه سفید نمیزنه بعدش میزاریم جلوش میریم دنباله کارمون
98.به دوسم میگم بیاد از عرسشون تعریف کنه
99.پدره عروس در اومد فکنم بسه
100.اللهم صلی علی محمد و ال محمد

جدی تا 100 رفتی؟! :Kaf::Kaf::Kaf:

اللیل والنهار;960149 نوشت:
این روش رو هم زن عموی گرامی عملیاتی کردند که ماشاءالله استاد هستندتو این کارها
اصلا محاله یکی بره خونه شون بیکار بمونه ماشاءالله یه سر و زبونی دارند کلا ملت گویا دیگه مثل چی میشند
تو خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه هاااولی میره خونه شون دیگه اصلا یه لحظه هم زمین نمیشینه با رضایت هم همه کارهارو انجام میدن هاااا
از بس که زبون چرب و نرمی داره

میشه بگید زن عمو جان یه دوره کلاس تربیتی بیان برامون بذارن؟ (کاملا جدی دارم میگم)

سلام و عرض ادب
اگه اجازه بدین منم نظرم رو عرض کنم
راستش منم مثل بعضی از دوستان که گفتند ،خیلی شفافم . نظرم اینه که خانم برادر شرعا وظیفه و تکلیفی نداره که در منزل مادر شوهر کار کنه مگر اینکه اخلاقا خودش تمایل داشته باشه. لذا با تیکه و کنایه و بکاربردن شیوه های مختلف کاملا مخالفم.
البته اینم بگم خانم برادر خودم توی این 16-17 سال که عروس مادرم هست شاید حتی یکبار هم مادرم به ایشون نگفته باشه فلان کار رو بکن .اما خودش هر وقت تا هر میزانی که تمایل داشته باشه وقتی منزل مادرم میاد کمک میکنه. همیشه هم موضع گیری خانواده من به گونه ای بوده که این لطف،براش تکلیف نشه و تصور نکنه هربار میاد خونه ما باید مثلا ظرفهای شام رو بشوره میتونه اگه یه بار مثلا حوصله نداشت نشوره و هیچ عکس العمل منفی ایی هم نمی بینه. تقریبا همیشه سریع خودم برای شستن ظروف میرم پای سینک و بهشون میگم خودم میشورم(واقعا صادقانه و بدون تعارف ) ولی ایشون با اصرار خودشون زحمت میکشن.
البته معتقدم که این مساله به روحیات افراد برمیگرده . یکنفر ممکنه چنین برخوردی باهاش،اونو از ریل درک درست خارج کنه و یا خودش اصولا آدم بدون انظباط اخلاقی باشه ،بی دعوت جایی بره یا کلا اهل حضور بسیارپر رنگ در منزل اقوام باشه خب در اینصورت اگر خودش اهل رفتار اخلاق مدارانه نباشه مسلما آدم به مشکل بر میخوره .
ولی در کل نظرم اینه که مسلمون باید پاش رو از دایره شرع خارج نذاره ضمن اینکه خودش و اخلاقیاتش رو محترمانه و با ظرافت اخلاقی مرضی الهی به دیگران معرفی کنه.
مثال میزنم:
مثلا من بی دعوت جایی نمیرم یعنی زمانی میرم که صاحب خونه منو دعوت کنه- منظورم از دعوت یک دعوت رسمی و ... نیست همینکه فرضا خواهرم یا خانم برادرم زنگ میزنه میگه امشب بیایین منزل ما بدون تک و تعارف و کلاس گذاشتن قبول میکنم- ولی همین رفتن ساده که حتی ممکنه سفره ساده ایی هم در پی داشته باشه رو بی دعوت نمیرم چون ممکنه صاحب خونه آمادگی جسمی یا روحی یا ... برای پذیرایی از من رو نداشته باشه لذا وقتی میگه بیایین یعنی آمادگی داره خودم هم خودم رو همینطور در فامیل معرفی کردم یعنی اگر کسی رو دعوت کنم معنی اش اینه که توانایی پذیرایی از این تعداد مهمون رو دارم و توقع ندارم کسی از مهمونها بلند شه و به من کمک کنه البته تقریبا همیشه هم من به عنوان مهمان ، کمک میکنم و هم کسانی که منزلمون میان به عنوان مهمان به من کمک میکنند منظورم اینه که اگر توقعات بر مبنای صحیحشون پایه ریزی بشند ،کمتر شاهد دلخوری ها یا سوء استفاده ها یا توسل به شیوه های مختلف برای رساندن پیاممون هستیم.

[="Arial"]

مدیر محتوایی نرم افزارها;960387 نوشت:
سلام و عرض ادب
اگه اجازه بدین منم نظرم رو عرض کنم
راستش منم مثل بعضی از دوستان که گفتند ،خیلی شفافم . نظرم اینه که خانم برادر شرعا وظیفه و تکلیفی نداره که در منزل مادر شوهر کار کنه مگر اینکه اخلاقا خودش تمایل داشته باشه. لذا با تیکه و کنایه و بکاربردن شیوه های مختلف کاملا مخالفم.
البته اینم بگم خانم برادر خودم توی این 16-17 سال که عروس مادرم هست شاید حتی یکبار هم مادرم به ایشون نگفته باشه فلان کار رو بکن .اما خودش هر وقت تا هر میزانی که تمایل داشته باشه وقتی منزل مادرم میاد کمک میکنه. همیشه هم موضع گیری خانواده من به گونه ای بوده که این لطف،براش تکلیف نشه و تصور نکنه هربار میاد خونه ما باید مثلا ظرفهای شام رو بشوره میتونه اگه یه بار مثلا حوصله نداشت نشوره و هیچ عکس العمل منفی ایی هم نمی بینه. تقریبا همیشه سریع خودم برای شستن ظروف میرم پای سینک و بهشون میگم خودم میشورم(واقعا صادقانه و بدون تعارف ) ولی ایشون با اصرار خودشون زحمت میکشن.
البته معتقدم که این مساله به روحیات افراد برمیگرده . یکنفر ممکنه چنین برخوردی باهاش،اونو از ریل درک درست خارج کنه و یا خودش اصولا آدم بدون انظباط اخلاقی باشه ،بی دعوت جایی بره یا کلا اهل حضور بسیارپر رنگ در منزل اقوام باشه خب در اینصورت اگر خودش اهل رفتار اخلاق مدارانه نباشه مسلما آدم به مشکل بر میخوره .
ولی در کل نظرم اینه که مسلمون باید پاش رو از دایره شرع خارج نذاره ضمن اینکه خودش و اخلاقیاتش رو محترمانه و با ظرافت اخلاقی مرضی الهی به دیگران معرفی کنه.
مثال میزنم:
مثلا من بی دعوت جایی نمیرم یعنی زمانی میرم که صاحب خونه منو دعوت کنه- منظورم از دعوت یک دعوت رسمی و ... نیست همینکه فرضا خواهرم یا خانم برادرم زنگ میزنه میگه امشب بیایین منزل ما بدون تک و تعارف و کلاس گذاشتن قبول میکنم- ولی همین رفتن ساده که حتی ممکنه سفره ساده ایی هم در پی داشته باشه رو بی دعوت نمیرم چون ممکنه صاحب خونه آمادگی جسمی یا روحی یا ... برای پذیرایی از من رو نداشته باشه لذا وقتی میگه بیایین یعنی آمادگی داره خودم هم خودم رو همینطور در فامیل معرفی کردم یعنی اگر کسی رو دعوت کنم معنی اش اینه که توانایی پذیرایی از این تعداد مهمون رو دارم و توقع ندارم کسی از مهمونها بلند شه و به من کمک کنه البته تقریبا همیشه هم من به عنوان مهمان ، کمک میکنم و هم کسانی که منزلمون میان به عنوان مهمان به من کمک میکنند منظورم اینه که اگر توقعات بر مبنای صحیحشون پایه ریزی بشند ،کمتر شاهد دلخوری ها یا سوء استفاده ها یا توسل به شیوه های مختلف برای رساندن پیاممون هستیم.

شما بفرمایین پست اول رو بخونید بعد نظر بدید..

منم گفتم مخالفم..ولی تو بازی شرکت کردم..

به نظرم باید تو اسکدین یه خونه تکونی در مورده مدیراش انجام بده...