ای جان تورا چه میشود که اینچنین میل به رفتن داری ؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ای جان تورا چه میشود که اینچنین میل به رفتن داری ؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش گاهی اوقات انسان درمراحلی از زندگی میل ضمنی وگاهی هم حسی به رفتن از این عالم را در خود احساس میکند .در برخی موارد این حس ومیل به انحراف کشیده میشود ودر برخی افراد میل به خودکشی را رقم میزند . درنتیجه میل به رجعت از این عالم میتواند به دو صورت میل حقیقی ویا میل کاذب باشد علل وعوامل میل کاذب (خودکشی ) توسط روانشناسان با تمام ابعادش مورد توجه وبررسی قرار گرفته است . اما میل حقیقی به رفتن از این دنیا چه زمانی ایجاد میشود؟ .عوامل آن چیست ؟ حکم آن از نظر اسلام چیست ؟

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد بصیر

••ostad••;527428 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش گاهی اوقات انسان درمراحلی از زندگی میل ضمنی وگاهی هم حسی به رفتن از این عالم را در خود احساس میکند .در برخی موارد این حس ومیل به انحراف کشیده میشود ودر برخی افراد میل به خودکشی را رقم میزند . درنتیجه میل به رجعت از این عالم میتواند به دو صورت میل حقیقی ویا میل کاذب باشد علل وعوامل میل کاذب (خودکشی ) توسط روانشناسان با تمام ابعادش مورد توجه وبررسی قرار گرفته است . اما میل حقیقی به رفتن از این دنیا چه زمانی ایجاد میشود؟ .عوامل آن چیست ؟ حکم آن از نظر اسلام چیست ؟

باسلام و احترام
باتوجه به این که سرکار خانم «استاد» خودشان از محققین محترم هستند و در این زمینه تخصص دارند و همچنین احساس می کنم که حرفهای خوبی در مورد سوالی که مطرح کرده اند دارند، بنده از خودشان درخواست می کنم که جواب این پرسش را خودشان مورد بررسی قرار دهند و ما از سیر بحثی که ایجاد می شود استفاده خواهیم کرد ان شاءالله.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

باتشکر وسپاس فراوان از جناب استاد گرامی بصیر :Gol:

یکی قطره باران زابری چکید
خجل شد چوپهنای دریا بدید./
که جایی که دریاست، من کیستم
گراوهست، حقا که من نیستم.
بنده نیز همان قطره ام که از استاد بزرگوار تقاضا دارم در بحث ما را همراهی نمایند . بنده نیز در تکمله ی بحث پیرو خواهم بود . مضافا" این که یکی از اهداف بنده ورود در وادی چگونگی روشن شدن دیدگان دل به انوار الهی و خستگی جان از تزاحم وتعارض ماده وجسم با روح وجان است که در زمان ومکان محصور میباشندو چرایی این که روح وجان از این حصر بدون هدف ناخشنودند وذاتا" میل پرواز به سوی جانان دارند . وهمچنین برسی عواملی که انسان را از این میل برحذر میدارد ودور میکند.


خداوند در آیات2 تا 15حجر و 32 تا 44طور و آیات 1 تا 6قمر، به غبار زندگی بر جان و روان آدمی اشاره می کند که شخص را چنان تیره و تار می گرداند که حقایق عینی و محسوس و ملموس را نمی بیند و به انکار شق القمر و یا هر معجزه آشکار دیگری که در برابر دیدگانش رخ می دهد، می پردازد.خداوند به صراحت از زنگار قلوب و دل ها، در آیاتی از جمله 14مطففین اشاره می کند و می گوید که لجاجت و بهانه جویی بسیاری از مردم به سبب همین زنگار دل هاست.

روح در چهار بعد قابليت پرورش دارد:


الف) ديني
ب) اخلاقي و عرفاني
ج) عقلي
د) زيبائي و هنر

با استفاده از تفسير الميزان آيه سوره مائده كه فرموده: "عليكم انفسكم" (بر شما باد مراقبت از جان و روح تان) مسئوليت مهم انسان در رعايت و مراقبت و پرورش "نفس" به خوبي روشن است.
به راستي همه ما چه مقدار از عمر و ساعات زندگي مان را در مقام توجه و عمل به اين آيه قرار داده‌ايم؟

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

سوره مائده ، آيه 105

يايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهتديتم الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم تعملون

اى كسانى كه ايمان آورده ايد بر شما باد رعايت نفس خودتان ، چه آنان كه گمراه شده اند گمراهيشان بشما ضرر نمى رساند اگر شما خود راه را از دست ندهيد، بازگشت همه شما به خداست و پس از آن آگاهتان مى كند به آنچه عمل مى كرديد. (105)

قرآن با اين حال ناطق است به اينكه بشر چه سعادتمندش و چه گمراهش به سوى خدا مى رود.از اينجا معلوم مى شود كه قرآن مقدس ، آدميان را به گم شده خود يعنى ثوابى كه به حكم فطرت در جستجوى آن است يا همان سعادت و سرانجام نيكى كه گفته شد، راهنمائى مى كند، و مى فرمايد: گمشده شما نزد خداى سبحان است . هر كس به درگاهش ‍ هدايت شود گمشده اش را پيدا كرده ، و هر كس گمراه شود از آن محروم شده است

خداوندتعالى در اين آيات بيان مى كند كه همه راهروان خواه ناخواه به سوى خدا گام بر مى دارند، چيزى كه هست بعضى راهشان كوتاه و رشد و رستگارى شان مسلم است ، و بعضى راههاى شان طولانى و غير منتهى به سعادت است ، و برگشت كار سالك اين راه جز به هلاكت و نابودى نيست .

مؤ منين مسؤول گمراهى اهل ضلالت نيستند. از ضلالت آنها نهراسند و تحت تاثيرقرار نگيرندو
كوتاه سخن ، آيه شريفه براى مؤ منين و غير مؤ منين دو راه فرض فرموده كه هر دو منتهى بسوى خداى سبحان است

در حقيقت آيه شريفه براى انسان راهى و هدفى فرض كرده كه هر كس بسوى آن هدف حركت مى كند، و چنين فرض كرده كه بعضى كمال مراقبت را در گم نشدن و راه را از دست ندادن بكار برده و به هدف مى رسند، و بعضى ديگر از راه منحرف شده و گمراه مى گردند، و بدون ترديد بنظر چنين مى آيد كه آن هدفى را كه قرآن منظور نظر همه مى داند جز سعادت زندگى و سرانجام نيك چيزى نيست .

مؤ منين مسؤول گمراهى اهل ضلالت نيستند. از ضلالت آنها نهراسند و تحت تاثيرقرار نگيرند

و كوتاه سخن ، آيه شريفه براى مؤ منين و غير مؤ منين دو راه فرض فرموده كه هر دو منتهى بسوى خداى سبحان است

منبع :تفسیر المیزان جلد 6

••ostad••;530490 نوشت:
مؤ منين مسؤول گمراهى اهل ضلالت نيستند. از ضلالت آنها نهراسند و تحت تاثيرقرار نگيرند
و كوتاه سخن ، آيه شريفه براى مؤ منين و غير مؤ منين دو راه فرض فرموده كه هر دو منتهى بسوى خداى سبحان است

سلام بر بقیةالله الاعظم منتظرانش

در این تفسیر جناب علامه طبا طبایی دو دو پارادکس اعتقادی وعملی (مؤمنین وغیر مؤمنین) را که در راه های جداگانه قرار دارند (راه ایشان نیز متضاد است) هردو را به سوی خدا منتهی میدانند . در حالی که غیر مؤمن ذات اعتقادش وهمچنین راهش از مؤمن جداست .پس چگونه است که این دو متضاد همه جانبه به یک مقصد منتهی میشوند ؟ آن هم مقصدی به قداست خدا!!!

حق یارتان :Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

انسان درواقع موجودی است که ازاصل خود به سبب نافرمانی وگناه به دور افتاده ، وبه این دنیا تبعید شده تا بتواند با این فرصت اندک به اصل خود بازگردد واز این سر در گمی در عالم هستی رهایی یابد.

خداوند در قرآن کریم زندگی انسان را به این شکل بیان فرموده :

إعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَْیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَكُمْ وَ تَكاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعجَْبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمُ‏َّ یهَِیجُ فَترََاهُ مُصْفَرًّا ثمُ‏َّ یَكُونُ حُطَامًا وَ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الحَْیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(20- حدید)
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشك مى‏شود بگونه‏اى كه آن را زردرنگ مى‏بینى سپس تبدیل به كاه مى‏شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.

«لعب‏» به معناى بازى قانونمندى است كه اطفال به منظور رسیدن به غرضى خیالى آن را انجام مى‏دهند. «لهو» به معناى هر عمل سرگرم كننده‏اى است كه انسان را از كارى مهم و حیاتى و وظیفه‏اى واجب باز بدارد. «زینت» عبارت از آن است كه چیز مرغوبى را ضمیمه چیز دیگرى كنى تا مردم به خاطر زیبایی این مجذوب آن شوند. «تفاخر» به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است و «تكاثر در اموال و اولاد» به این معنا است كه شخصى به دیگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بیشترى دارم.(9)

مراحل پنجگانه زندگی دنیایی

گاهی بعضی از انسان هاشخصیتشان در همان مرحله ی اول ودوممتوقف میگردد وتا زمان کهولت وپیری کودکانی هستند با جسمی پیر فقط به فکر سرگرمی ومعرکه گیری هستند وزندگی در دنیا را بازی میپنداند
گاهی برخی از افراد در دوران جوانی متوقف شدهوزندگی را فقط تجمل پرستی میدانند

این افراد درواقع کودکانی هستند با جسمی پیر که درسن کهولت نتوانستهاند روح خود را پرورش دهند وهمزمان با سیر جسم شان به سوی رحلت از دنیا جسم خود را نیز برای این رحلت آماده سازند

منابع:
(1) المیزان ج19 ص13

(2) المیزان ج19 ص12 ؛ اما تفسیر نمونه، الحاق غیر بالغین را تنها به دلیل احترام پدران بهشتی صحیح می داند و ملاک ایمان را در مورد آنها نمی پذیرد. ج22 ص429
(3) ر.ک به المیزان ج19 ص15
(4) ر.ک به المیزان ج19 ص41
(5) همان
(6) بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظ(بروج 21-22)
(7) آیه 33 سوره احزاب
(8) ر. ک به المیزان ج19 ص137
(9) المیزان ج19 ص164

موضوع قفل شده است