جمع بندی این حدیث واقعی است ؟(اگر کسی به وزن کوه ابوقیس طلا در راه خدا انفاق کند٬جای حج را نمی گیرد)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
این حدیث واقعی است ؟(اگر کسی به وزن کوه ابوقیس طلا در راه خدا انفاق کند٬جای حج را نمی گیرد)

با سلام خدمت شما
میخواستم ازتون درخواست کنم که بگید این حدیث اعتبار داره یا نه
با توجه به اتفاقاتی که در حج رخ داد واقعا این حرف امام صادق منو ناامید کرد
متن حدیث اینه
:اگر کسی به وزن کوه ابوقیس طلا در راه خدا انفاق کند٬جای حج را نمی گیرد.
آدرسش هم کتاب المحاسن جلد 1 صفحه 62
ممنون میشم

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب دارم و سلام خدمت دوست محترم و عزيز با آي دي HADI1377؛ تبريک عرض ميکنم اعياد قربان و قدير را گرچه دلهاي

تمامي ما ايرانيان در عزاي از دست دادن گروه زيادي از حجاج خانه خدا اندوهگين بوده و هست و هيچ چيز نمي تواند فقدان اين عزيزان

را که به حق جزو بهترين بنده هاي خداوند بودند جبران کند .

اما در جواب اين سوال شما :

di1377;736002]با سلام خدمت شما
میخواستم ازتون درخواست کنم که بگید این حدیث اعتبار داره یا نه
با توجه به اتفاقاتی که در حج رخ داد واقعا این حرف امام صادق منو ناامید کرد


من با عنايت به مهم بودن پاسخ به سوال شما در گام ها و مراحل چندگانه به پاسخگويي شما خواهم پرداخت . اما در گام اول تنها به

سوال اصلي شما پاسخ مي دهم و اين جواب را خدمت شما عرض مي کنم که بله اين حديث با مقدمه اي در ابتداي حديث در منابع

اصلي روايات شيعه موجود است در ابتدا در اين پست به ذکر متن کامل حديث و آدرس دهي منابع روايت مي پردازم :

«چون رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از زيارت كعبه ممنوع شد، مردى بنزد آن حضرت آمد، و گفت: يا رسول اللَّه من مردى ثروتمندم، و

در سرزمينى زندگى مى‏كنم كه ديگرى نمى‏تواند امور مرا اداره كند (من خود متصدّى امور خويشم، و ديگرى بكار من قيام نمى‏كند) يا رسول

اللَّه مرا بچيزى خبر ده كه اگر آن را بجا آورم اجرى برابر با اجر حاجّ برخوردار گردم، پس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: به كوه بنگر-

يعنى ابو قبيس‏- اگر بوزن اين كوه زر انفاق كنى، چنان كه آن را در راه خداى عزّ و جلّ صدقه دهى اجر انجام دهنده حجّ را بدست

نخواهى آورد.[1]»

اما منبع اين حديث در کتب روايي عبارتند از :

ـ ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش، ج3، ص63و64.

ـابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه غفارى، 1جلد، كتاب فروشى صدوق - تهران، چاپ: اول، بى تا، ص112.

ـ روضة الواعظين / ترجمه مهدوى دامغانى / 575 / مجلس پنجاه و دوم در فضيلت حج و احكام كسى كه آن را ترك كند

ـ شهيد ثانى، زين الدين بن على، منية المريد، 1جلد، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، چاپ: اول، 1409ق، ص100.

ـ مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، 8جلد، مؤسسه اسماعيليان - قم، چاپ: دوم، 1414 ق، ج7،‌ص80.

موارد ذکر شده منبع روايت در کتب حديث شيعه بود انشا الله در پست هاي آينده در مورد متن حديث و سند راويان و معناي حديث به گفتگو خواهيم

نشست .

ادامه دارد ...........



[/HR][1] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش، ج3، ص63و64.



بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي و عزيز ؛

[quote=Hadi1377;736002]میخواستم ازتون درخواست کنم که بگید این حدیث اعتبار داره یا نه

اما در خصوص سند اين حديث تحقيقي انجام شد که بر اساس تحقيق انجام گرفته اتفاقا سند حديث هم داراي استحکام و قوت است و از روايات ضعيف و

يا جعلي به شمار نمي رود .

اما مساله اصلي و بررسي بنيادي بايد بر روي متن روايت صورت گيرد تا برداشت ما از متن حديث تصحيح گردد.

براي فهم بهتر متن روايت لازم است تا برخي از نکات را خدمت شما دوست عزيز از باب مقدمات لازم براي درک صحيح حديث بيان کنم .

دوست عزيز و محترم ، روايات نيز مانند آيات داراي شان نزول هستند که البته در برخي از موارد حکم روايت را تنها به همان مورد خاص اختصاص مي دهد .

بيانم را توضيح مي دهم .ببينيد بخشي از آيات قرآن داراي شان نزول هستند يعني اتفاق و يا حادثه اي قبل از نزول آيه افتاده و زمينه نزول آن آيات را فراهم

کرده است در خصوص روايات معصومين عليهم السلام اين مساله شايع تر است چرا که اصلا حضور اين عزيزان در بين مردم به دليل پاسخگو بودن آنان به

مسائل خاص آنان بود البته در اين ميان بخشي از اين احکام عام بود يعني به درد تمام مردم تا روز قيامت مي خورد چنان که در روايت

شريف بيان شده است که « حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرامه حرام الي يوم القيامه» اما بخشي از روايات بيان شده از سوي ائمه تنها در صورت

موقعيت و شرايط خاص قابليت اجرا دارد و در غير اين موقعيت اين حکم قابل اجرا نيست .

يکي از روايت هايي که بايد آن را در شرايط خاص و با در نظر گرفتن موقعيت ويژه صورت گرفته در نظر گرفت همين روايت است براي تحليل چگونگي اين

مساله به عبارت هاي زير دقت کنيد :

از مهمترين بخش هاي اين روايت که صدور اين روايت را خاص و ويژه زمان خاصي قرار مي دهد مطلع آغازين روايت است که اشاره شده است :« چون

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از زيارت كعبه ممنوع شد..»

اين بخش از روايت به خوبي نشان مي دهد که شرايط صدور اين روايت زماني است که امکان تشرف به حج به دليل مانع خارجي که همانا به خطر افتادن

جان شريف پيامبر صلي الله عليه و آله و يارانشان بوده براي تمامي مسلمانان به شکل آزاد وجود نداشته است و به همين دليل مسلمين از درک فضيلت

اين واجب الهي به دليل حراست از جان بي بهره بوده اند و اين پيام را با خود به همراه دارد که در زماني که جان انسان در خطر باشد ، برخي از واجبات به

شکل علني و برخي از واجبات مانند حج به طور کلي موقتا از عهده انسان سلب مي شود .

در ادامه روايت چنين آمده است: «....مردى بنزد آن حضرت آمد، و گفت: يا رسول اللَّه من مردى ثروتمندم، و در سرزمينى زندگى مى‏كنم كه ديگرى نمى‏تواند

امور مرا اداره كند (من خود متصدّى امور خويشم، و ديگرى بكار من قيام نمى‏كند) يا رسول اللَّه مرا بچيزى خبر ده كه اگر آن را بجا آورم اجرى برابر با اجر

حاجّ برخوردار گردم»

ادامه روايت به اين مساله اشاره دارد که اولا فردي که اين سوال را دارد از مسلمانان مقيم در موطن پيامبر صلي الله عليه و آله نيست و علاوه بر اين وي از

آزادي کامل از لحاظ جاني برخوردار است زيرا مي تواند حج خانه خدا را به انجام رساند اما به دليل اين که مسلمين و پيامبر صلي الله عليه و آله از اين امر

به دليل شرايط خاص خود اجتناب مي کنند وي نيز گمان مي کند او هم مشمول همان حکم عدم وجوب حج است .

و به همين دليل از پيامبر صلي الله عليه از عملي معادل با آن سوال مي کند که آن را به انجام رساند .

البته احتمال ديگري نيز در مفهوم روايت وجود دارد و آن عبارت است از اين که فرد از مشکلات جاني پيش رو براي پيامبر صلي الله عليه و آله و ساير

مسلمين خبر دارد و به همين دليل چون گمان مي کند که که اين واجب الهي در حق او هم وجوب ندارد به دنبال انجام واجب ديگري است.

از همين رو پيامبر صلي الله عليه و اله در پاسخ او را تشويق و مصمم به انجام حج کرده و با اين توصيه خطرات پيش رو براي مسلمين را در مورد وي

منتفي مي دانند . حضرت براي اين که اصل اهتمام به حج در اذهان امري غير لازم و واجبي بدون اولويت جلوه نکند، براي تشويق و ايجاد انگيزه براي فرد

سوال کننده از مثالي بهره مند مي شود که ثواب حج را براي وي و با توجه به موقعيت او تبيين مي کند .

بدون شک ذکر اين ثواب بسيار در صورتي است که حاجي با معرفت و بينش کامل به انجام اين واجب الهي بپردازد .

ادامه دارد .....



سوال:
آیا این حدیث از امام صادق (علیه السلام) که می فرمایند: «اگر کسی به وزن کوه ابوقیس طلا در راه خدا انفاق کند٬جای حج را نمی گیرد.» با اتفاقاتی که برای حجاج در سال ۱۳۹۴ افتاده قابل توجیه است؟

پاسخ:
متن این روایت در منابع اصلي روايات شيعه موجود است با این کیفیت:
«چون رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از زيارت كعبه ممنوع شد، مردى بنزد آن حضرت آمد، و گفت: يا رسول اللَّه من مردى ثروتمندم، و در سرزمينى زندگى مى‏كنم كه ديگرى نمى‏تواند امور مرا اداره كند (من خود متصدّى امور خويشم، و ديگرى به كار من قيام نمى‏كند) يا رسول اللَّه مرا به چيزى خبر ده كه اگر آن را بجا آورم اجرى برابر با اجر حاجّ برخوردار گردم، پس پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: به كوه بنگر-يعنى ابو قبيس‏- اگر بوزن اين كوه زر انفاق كنى، چنان كه آن را در راه خداى عزّ و جلّ صدقه دهى اجر انجام دهنده حجّ را بدست نخواهى آورد.(۱)»
در خصوص سند این حدیث؛ بر اساس تحقيق انجام گرفته سند حديث هم داراي استحکام و قوت است و از روايات ضعيف و يا جعلي به شمار نمي رود .
اما مساله اصلي و بررسي بنيادي بايد بر روي متن روايت صورت گيرد تا برداشت ها از متن حديث تصحيح گردد.براي فهم بهتر متن روايت لازم است تا برخي از نکات؛ از باب مقدمات لازم براي درک صحيح حديث بيان شود. روايات نيز مانند آيات داراي شان نزول هستند که البته در برخي از موارد حکم روايت را تنها به همان مورد خاص اختصاص مي دهد .بخشي از آيات قرآن داراي شان نزول هستند يعني اتفاق و يا حادثه اي قبل از نزول آيه افتاده و زمينه نزول آن آيات را فراهم کرده است در خصوص روايات معصومين (عليهم السلام) اين مساله شايع تر است چرا که اصلا حضور اين عزيزان در بين مردم به دليل پاسخگو بودن آنان به مسائل خاص آنان بود البته در اين ميان بخشي از اين احکام عام بود يعني به درد تمام مردم تا روز قيامت مي خورد چنان که در روايت شريف بيان شده است که « حلال محمد حلال الي يوم القيامه و حرامه حرام الي يوم القيامه» اما بخشي از روايات بيان شده از سوي ائمه تنها در صورت موقعيت و شرايط خاص قابليت اجرا دارد و در غير اين موقعيت اين حکم قابل اجرا نيست .
يکي از روايت هايي که بايد آن را در شرايط خاص و با در نظر گرفتن موقعيت ويژه صورت گرفته در نظر گرفت همين روايت است براي تحليل چگونگي اين مساله به عبارت هاي زير دقت کنيد : از مهمترين بخش هاي اين روايت که صدور اين روايت را خاص و ويژه زمان خاصي قرار مي دهد مطلع آغازين روايت است که اشاره شده است :« چون رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) از زيارت كعبه ممنوع شد..»
اين بخش از روايت به خوبي نشان مي دهد که شرايط صدور اين روايت زماني است که امکان تشرف به حج به دليل مانع خارجي که همانا به خطر افتادن جان شريف پيامبر (صلي الله عليه و آله) و يارانشان بوده براي تمامي مسلمانان به شکل آزاد وجود نداشته است و به همين دليل مسلمين از درک فضيلت اين واجب الهي به دليل حراست از جان بي بهره بوده اند و اين پيام را با خود به همراه دارد که در زماني که جان انسان در خطر باشد ، برخي از واجبات به شکل علني و برخي از واجبات مانند حج به طور کلي موقتا از عهده انسان سلب مي شود .
در ادامه روايت چنين آمده است: «....مردى به نزد آن حضرت آمد، و گفت: يا رسول اللَّه من مردى ثروتمندم و در سرزمينى زندگى مى‏كنم كه ديگرى نمى‏تواند امور مرا اداره كند (من خود متصدّى امور خويشم، و ديگرى بكار من قيام نمى‏كند) يا رسول اللَّه مرا به چيزى خبر ده كه اگر آن را بجا آورم اجرى برابر با اجرحاجّ برخوردار گردم»
ادامه روايت به اين مساله اشاره دارد که اولا فردي که اين سوال را دارد از مسلمانان مقيم در موطن پيامبر صلي الله عليه و آله نيست و علاوه بر اين وي از آزادي کامل از لحاظ جاني برخوردار است زيرا مي تواند حج خانه خدا را به انجام رساند اما به دليل اين که مسلمين و پيامبر (صلي الله عليه و آله) از اين امر به دليل شرايط خاص خود اجتناب مي کنند وي نيز گمان مي کند او هم مشمول همان حکم عدم وجوب حج است .
و به همين دليل از پيامبر (صلي الله عليه و آله) از عملي معادل با آن سوال مي کند که آن را به انجام رساند .البته احتمال ديگري نيز در مفهوم روايت وجود دارد و آن عبارت است از اين که فرد از مشکلات جاني پيش رو براي پيامبر (صلي الله عليه و آله) و سايرمسلمين خبر دارد و به همين دليل چون گمان مي کند که که اين واجب الهي در حق او هم وجوب ندارد به دنبال انجام واجب ديگري است.از همين رو پيامبر (صلي الله عليه و اله) در پاسخ او را تشويق و مصمم به انجام حج کرده و با اين توصيه؛ خطرات پيش رو براي مسلمين را در مورد وي منتفي مي دانند . حضرت براي اين که اصل اهتمام به حج در اذهان امري غير لازم و واجبي بدون اولويت جلوه نکند، براي تشويق و ايجاد انگيزه براي فرد سوال کننده از مثالي بهره مند مي شود که ثواب حج را براي وي و با توجه به موقعيت او تبيين مي کند .بدون شک ذکر اين ثواب بسيار در صورتي است که حاجي با معرفت و بينش کامل به انجام اين واجب الهي بپردازد .

نتیجه گیری:
سند روایت فوق از اعتبار و اتقان کامل برخوردار است. اما بررسی متن روایت باید بر اساس شان نزول روایت صورت گیرد. در ابتدای روایت ذکر شده است که چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از حج منع شده بود و دلیل عدم شرکت ایشان نیز به لحاظ امینت جانی خود ایشان و یارانشان بوده و نیز در متن روایت ذکر شده که ایشان به فردی که امکان شرکت در مراسم حج دارد این توصیه را دارند که فریضه­ی حج که یکی از مهمترین گردهمایی های مسلمین است ترک نشود. بنابراین توصیه حضرت به انجام حج در هر شرایط و موقعیتی نبوده است.

منابع:
۱. ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش، ج3، ص63و64 ؛ ابن بابويه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه غفارى، 1جلد، كتاب فروشى صدوق - تهران، چاپ: اول، بى تا، ص112؛ روضة الواعظين ، ترجمه مهدوى دامغانى ، 575،مجلس پنجاه و دوم در فضيلت حج و احكام كسى كه آن را ترك كند؛ شهيد ثانى، زين الدين بن على، منية المريد، 1جلد، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، چاپ: اول، 1409ق، ص100 ؛ مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، 8جلد، مؤسسه اسماعيليان - قم، چاپ: دوم، 1414 ق، ج7،‌ص80.

موضوع قفل شده است