اینجا پلی به گروه فقه وحقوق است

تب‌های اولیه

60 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام علیکم :

به هر حال در پاسخ به آن دسته از دوستان گرامی ، که با تنظیم شکواییه و مطرح نمودن آن در دادسرا موافق هستند . باید عرض کنم که : میتوانید از سوال کننده محترم سرکار بزرگوار سادات بخواهید ، که این کار را عملا آزمایش کند و نتیجه آنرا در همین تاپیک اعلام کند . تا صدق گفتار بنده و استاد طه و سرکار شایسته ، ثابت شود .

هر چند که بنده و استاد طه و سرکار شایسته ، هیچگاه در صدد ثابت کردن مطلبی به کسی نبوده و نیستیم . فقط خواستیم به سوال کننده محترم ، راهنمایی درستی ارائه کرده باشیم .
پاینده باشید .

در مورد تفسیر قانونی نیز به راحتی میتوان به متون استفساریه موجود در اداره حقوقی قوه محترم قضاییه مراجعه نمود . تا صحت و سقم تفسیر بنده مشخص شود .

امة الله;190247 نوشت:
این تفسیر شماست یا قانون؟ در ثانی شما اول ثابت کنید که موارد مذکور همه مصادیق بوده و از باب مصداق نیست! بحث دوم و آیین و شکلی بوده و فرع بحث اول است. لذا اول شما ثابت کنید جرم نیست بعد بگویید چه قراری ثابت میشه یا نمیشه!

سلام بر بقیةالله الاعم ومنتظرانش

در حقوق قضایی جمهوری اسلامی ایران که از فقه امامیه نشأت میگیرد وارکان آن بر پایه ی رویه ی فقهی میباشد قیاس وجود ندارد وقضات موظفند در موارد خلاء قانونی ویا تعریف شبه آمیز برای موضوعی از روش تطبیق و تمثیل استفاده کنند . واین حکم فقهی واجب الاجرا میباشد زیرا در میان شیعیان حاکم وقاضی باید فقیه وفقه شناس واکثرا" مجتهد باشند .

حال ما بر طبق اصول فقه که روش استنباط حکم فقهی را بر مجتهد می شناساند بخواهیم موضوع مطروحه را که ایجاد هیاهو و سروصدا و مسدود نمودن معبر یک کوچه ی فرعی را در نظر بگیریم اگر بخواهیم آن را با موضوع ماده ی 618 قیاس کنیم وبگوییم چون عده ای برای چند ساعت مخل آسایش و مانع از حق میباشند ؛ این حکم طبق روش قیاس مردود است زیرا یک کلی را با یک کلی دیگر مقایسه نموده ایم .

اما اگر این مطلب را به صورت جزئی و به صورت استدلال تمثیلی با روش جزء به جزئی مورد بر رسی وتطبیق قرار دهیم اینگونه تفسیر میشود
مزاحمت در قانون مذکورعبارت است از

ماده 618 - هرکس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب و کار باز دارد

ازباب تفسیر جزئیات : هرکس = اطلاق بر عموم دارد - با هیاهو وجنجال = کلمه ی جنجال توسط حرف ربط «و» مکمل تفسیری هیاهو گردیده وآن را به فعل با قصد مجرمانه تخصیص زده (در حالیکه در این گونه موارد هیاهو هست ولی معمولا" جنجال به معنای لغوی وحقوقی نیست) - «یا» = حرف تعریف مصداق و برقراری ارتباط معنایی (توضیح اینکه اگر« و » آمده بود مینوانستیم انطباق مورد نظر شما را فراهم کنیم ) -حرکات غیر متعارف = حرکاتی که در عرف از گرد همایی خانواده ی اسلامی دور از شؤن میباشد که معمولا" مراسم تالارها در کشور ما طبق ضوابط عرف هستند زیرا مراسم ختم ویا عروسی معمولا" مراسمی خانوادگی هستند .

موجب= باعث وسبب ومسبب (در فعل مجرمانه قصد از ارکان مجرمیت تلقی میشود در اینجا موجب ومسبب قصد تعریف بعدی را ندارد )

اخلال در نظم و آسایش وآرامش عمومی = اینجا موضوع عمومی بودن تخصیص است برای تعریف مجرمیت در این قانون . موضوع عمومی باید از طریق مراجع قانونی متصدی امر عمومی پیگیری شود مثل دادستان اما اگر دقت کنید در اینجا عده ای شاکی خصوصی باید دادخواست تنظیم کنند

متاسفانه بنده در حصرشدیدکمبود وقت وزمان قرار دارم به نظرم تا اینجا مطلب کمی جا افتاده باشد از این طریق که نوشته ام اگر مطلب را در سایتهای فقه وحقوق سرچ کنید حتما" مطالب مفید را در این مورد بهتر به دست خواهید آورد

برای تمام دوستان آرزوی موفقیت دارم .

حق یارتان :Sham:

نقل قول:
به نظر شما اگه پدری قبلا با دوتا از پسراش زندگی میکرده وتمامی اموالش در ید خودشو واین دو فرزندش بوده ولی حالا فوت کرده وبعد از مدتی این دو پسر با دیگر برادر خواهراشون میشینن اموال پدر رو تقسیم میکنن ولی اصل نکته اینجاست که این دوتا پسر مقداری از اموال رو که میدونن دیگر ورثه ازش بی اطلاعن تقسیم نمیکنن واین در حالیه که سایر وراث هم اصلا نمیفهمن که اینا مقداری از ماترک رو ازشون مخفی کردن وزیر تقسیم نامه رو امضا میکنن ولی از قضا بعد از 5 سال دستشون رو میشه .حالا بنظر شما ایا کار این دو پسر جنبه کیفری داره یا نه .اگه کیفریه چه عنوانی بر عمل اونها میشه بار کرد؟

سلام
دوباره با یک سوال حقوقی دیگه مزاحم شدم:Nishkhand:

سوال مذکور از سرکار آل یس بود.
ببینیم چه جوابهایی داده شده است.

نقل قول:
سلام
فکر کنم
اول از همه خیانت در امانت است! چون این مال امانت پدرشون بوده که باید به صاحبش می رسید
دوم غصب است چون ظاهرا ارث مال مشاع برای همه طلبکارها و وراث است.
ماده 674 ق.م.ا: هرگاه اموال منقول یا غیرمنقول یا نوشتههایی از قبیل سفته و چک و قبض و نظایر آن به عهده اجاره یا امانت یا رهن یا برای وکالت یا هرکار با اجرت یا بی اجرت به کسی داده شده و بنابراین بوده که اشیاء مذکور مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی که آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین آنها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

نقل قول:
نقل

بنابراین بوده که اشیاء مذکور مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی که آن اشیاء نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین آنها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

ظاهرا این قسمت با این مساله متناسب است.


این جواب حقیر بود.

تایید سرکار آل یس از جواب حقیر

نقل قول:
من خودم کاملا با نظر شما موافقم اما من همین پرونده رو دارم دنبال میکنم در مرحله بدوی رای صادر شد مبنی بر اینکه جنبه کیفری نداره ولی حالا که تقاضای تجدید نظر دادم مبنی بر اینکه خیانت در امانته واستدلالاتی دقیقا شبیه استدلال شما اوردم والبته یه سری نکته های جالب دیگه اوردم در مرحله تجدید نظر قرار عدم استماع دعوا رد شد وبرای بررسی بیشتر دوباره به مرحله بدوی ارجاع شد ولی بحثی که هست اینه که ضرر که عنصر اصلیه خیانت در امامنته همچین اثباتش یذره سخته و به نظر من وکیل اونا میتونه ادعا کنه که تمامی اموال همچنان هستن واگه از اونها استفاده ای شده میبایست دادخواست اجرت المثل رو به دادگاه حقوقی تقدیم کرد وپرونده دیگه جنبه کیفری نداره . ولی از نظر من خیلی بی عدالتیه که جنبه کیفریه پرونده منتفی بشه. جایی هم خوندم که این کار عنوان کتمان حقیقت یا همون دروغ محسوب میشه که در ق. م.ا .ما برای دروغ قانونی وضع نشده وجرم به کاری اطلاق میشه که در قانون برای اون مجازات در نظر گرفته باشن ..قانون ماهم که فوق العاده ناقصه وهمش با ایین نامه وبند وتبصره وصله خورده با این وجود هنوزم ناقصه...

نقل قول:
در مرحله بدوی رای صادر شد مبنی بر اینکه جنبه کیفری نداره ولی حالا که تقاضای تجدید نظر دادم مبنی بر اینکه خیانت در امانته واستدلالاتی دقیقا شبیه استدلال شما اوردم والبته یه سری نکته های جالب دیگه اوردم در مرحله تجدید نظر قرار عدم استماع دعوا رد شد وبرای بررسی بیشتر دوباره به مرحله بدوی ارجاع شد

این محور دعوی است
آ[="red"]یا عنصر مادی مذکور(کتمان دو پسر مال ورثه) خیانت در امانت محسوب می شود؟؟؟؟؟؟[/]
که در نتیجه پرونده جنبه کیفری پیدا کرده و دو پسر تحت تعقیب و مجازات قرار بگیرن

سلام
از باب مقدمه باید به سیر شکل گیری همین جرم در قانون فرانسه نگاهی داشت, چون قوانین فعلی ما در حد زیادی رو نوشت قانون فرانسه است.

نقل قول:
بازنگری مجدد ماده 674ق.م.ا
خقوق فرانسه خیانت در امانت را از ابتداءا از مصادیق جرم سرقت می شمرد
در سال 1791میلادی این جرم را از جرم سرقت تفکیک کرد, اما با یک شرط که این جرم در ضمن عقد ودیعه محقق گردد.
در سال 1810میلادی سپردن مال برای انجام کار با اجرت را اضافه کرد
و نهایتا در سال 1830 موارد اجاره سپردن مال برای انجام کار بدون اجرت , وکالت , رهن, عاریه را نیز اضافه کرد.

نقل قول:
ظاهرا این عقود در حصری بودن آنها برای تحقق جرم خیانت است. که نتیجه و اثر آن محدود شدن قلمرو خیانت در امانت است.
دکترین حقوقی برای گسترش قلمرو عنصر قانونی خیانت در امانت , از قیاس استفاده کرده و و وکالت قانونی را در حکم وکالت عقدی و... محسوب کردند, به این ترتیب موقعیت قانونی نیز می توانست خائن در امانت محسوب شود.
بعدها قانون فرانسه که متوجه محدودیت قلمرو خیانت در امانت شد,به طور کلی هر آنچه سپرده شده که به نوعی باید مسترد شده باشد, و شخص عمدا مانع استرداد آن شود را خیانت در امانت دانسته!

نقل قول:
! به این ترتیب اولا حصری بودن خیانت در ضمن عقود معین را حذف کرده و سپس نتیجه خیانت را به عنوان عنصر قانونی معرفی کرده است.
ا[="red"]ما در نظام حقوقی ایران[/] که ماده مذکور را از قانون فرانسه گرفته بود!
متاسفانه قلمرو خیانت را [="red"]محصور در عقود معین [/]کرده است, و از طرف دیگر [="red"]امانت قانونی را نیز شامل عنصر قانونی جرم خیانت در امانت ندانسته است.[/]
لذا در نظام خقوقی فعلی جرم خیانت مستلزم این است که از طریق عقد خاصی باشد.
پس [="red"]رای دادگاه بدوی درست است[/].

[="red"]سلام
دادن وکالت پدر به دو پسر در تقسیم ارث یک نوع وکالت قانونی و امانت قانونی لحاظ می شود.[/]

سلام
البته سرکار طه این عنصر مادی را مشمول جرم تزویر دانستند!
و دو پسر را از این جهت قابل تعقیب و مجازات می دانند!
که اشاره آن خالی از لطف نیست.

نقل قول:
به نظر بنده از جنبه ی کیفری میتوان به مورد گرفتن امضاء جهت تقسیم کامل ترکه ی متوفی که خلاف واقع بوده وتحت عنوان جعل وتزویر تعریف میشود استناد نمود .

ماده 536 - هركس در اسناد يا نوشته هاي غير رسمي جعل يا تزوير كند يا با علم به جعل و تزوير آنها رامور استفاده قراردهد علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا دوسال يا به سه تا دوازده ميليون ريال جزاي نقدي محكوم خواهد شد

نقل قول:

نقل قول:
باسلام خدمت دوستان بزرگوار از جمله جناب اشکان

در مورد مصداق مطلب مورد بحث با موضوع جعل در ماده ی 536 قانون مجازات اسلامی باید عرض کنم که اگر دقت مینمودید ذر کنار کلمه ی جعل از کلمه ی تزویر نیز استفاده شده که این بخش از قانون مشمول همین تقسیم نامه ی ارث میشود .

واژه تزویر در فرهنگ به معنی دروغپردازی ، مکر کردن و آراستن کلام با چیز دیگر آمده و معنای مراد شده در قانون مجازات اسلامی با معنای لغوی آن مطابقت دارد.


نقل قول:
قانونگذار فقط در ماده ۵۳۲ کلمه تزویر را به تنهایی و بدون همراهی لفظ جعل استعمال کرده و مصادیقی را به صورت مثال برای آن آورده است .

هر گونه تغییر و تبدیل و دست بردن و به طور کلی تحریف در احکام ، تقریرات و اسناد (رسمی وغیر رسمی) و غیر آنها در دایره شمول تزویر قرار دارد و با توجه به جمله « و غیر آنها » مذکور در ماده یاد شده شبهه حصری بودن ، عناوین احصائی ازبین میرود . شاخص برای قرار گرفتن مصادیق جرم در ماده ۵۳۲ استفاده غیراستقلالی و جزئی از آنها میباشدبا تشکر از اشکان بزرگوار بنده در همان مطلب قبلی باید دقت بیشتری مینمودم زیرا ماده ی536 با توجه به تعریف ماده ی 532 قابل استناد میباشد


از سرکار طه می خواهم این عبارت رو بیشتر توضیح بدهند

[="red"]شاخص برای قرار گرفتن مصادیق جرم در ماده ۵۳۲ استفاده غیراستقلالی و جزئی از آنها میباشد[/]