ایران اسلامی و سرایی برای مداح نمایان و رقاصان(کارشناس:کاوه)

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایران اسلامی و سرایی برای مداح نمایان و رقاصان(کارشناس:کاوه)

با سلام
انشاء الله به توفیق حضرت حق، بر آنم که در اینجا درباره مناسبت ایران اسلامی و جامعه مداحان و رقاصان و نیز بررسی عملکرد هر سه مطلبی بنویسم. البته قصد دارم دیدگاهای مختلفی از جمله اسلام ایرانی، و جایگاه مداحان و رقاصان در آن را نیز مورد توجه قرار دهم. به هر حال شاید نگاهی هم به ولنتاین در این مقال بشود. به شرط آنکه ...
منتظر باشید انشاء الله بزودی...

کاوه;85396 نوشت:
به ولنتاین

:Gig::_loool:

کاوه;85396 نوشت:
قصد دارم دیدگاهای مختلفی از جمله اسلام ایرانی،

سلام
اسلام ایرانی چه صیغه ای است دیگر ؟
مگر اسلام ایرانی و عربی دارد ؟
شما بعنوان کارشناس یک سایت دینی نباید این توهمات را تقویت بفرمایید
موفق در پناه حق

من که نفهمیدم موضوع این بحث چیه.
مداح کجا رقاص کجا
اینا چه ربطی داره به ولنتاین
اینا بازم چه ربطی داره به اسلام

بقول دوستمون اسلام ایرانی دیگه چیه؟ حالا آمریکایی بگی شنیدیم ولی ایرانیشو ندیده بودم.

سلام و درود :Gol:

کاوه;85396 نوشت:
انشاء الله به توفیق حضرت حق، بر آنم که در اینجا درباره مناسبت ایران اسلامی و جامعه مداحان و رقاصان و نیز بررسی عملکرد هر سه مطلبی بنویسم

بهتر نیست یکم صبور باشیم تا استاد کاوه مطالب شان را بنویسند

بعد نقد و بررسی کنیم؟؟!!!

هنوز که توضیحاتشون را ننوشتن!!!!

علی یارتان:Gol:

کاوه;85396 نوشت:
با سلام
انشاء الله به توفیق حضرت حق، بر آنم که در اینجا درباره مناسبت ایران اسلامی و جامعه مداحان و رقاصان و نیز بررسی عملکرد هر سه مطلبی بنویسم. البته قصد دارم دیدگاهای مختلفی از جمله اسلام ایرانی، و جایگاه مداحان و رقاصان در آن را نیز مورد توجه قرار دهم. به هر حال شاید نگاهی هم به ولنتاین در این مقال بشود. به شرط آنکه ...
منتظر باشید انشاء الله بزودی...

[=Verdana]با سلام
و تشکر از کاوه عزیز به خاطر این مطلب به جا و جالب .:Kaf:
[=Verdana]تا استاد عزیز کاوه تشریف بیاورند بنده با اجازه این بزرگوار مطالبی را ارائه میدهم

حامد;85456 نوشت:
سلام
اسلام ایرانی چه صیغه ای است دیگر ؟
مگر اسلام ایرانی و عربی دارد ؟
شما بعنوان کارشناس یک سایت دینی نباید این توهمات را تقویت بفرمایید
موفق در پناه حق

[=Verdana]حامد گرامی
شما چه فکر می کنید؟
ایران اسلامی درست است یا اسلام ایرانی؟
دو مفهوم کلی اسلام و ایران دو دایره مساوی و یا کاملاً بی ارتباط با هم نیستند و رابطه بزرگی و کوچکی این دو دایره عموم و خصوص مطلق نیست به گونه ای که یکی به طور کامل در دیگری قرار گیرد.
وقتی می گوییم رابطه مسلمان و ایرانی عموم و خصوص من وجه هست یعنی این که نسبیت وجود دارد ولی آنچه که فراتر از این رابطه های منطقی باید مدنظر قرار دهیم چند واقعیت عمده است:
اول این که قرائت های اسلامی در جامعه ما متعددند و منافع ملی را تحت الشعاع خود قرار می دهند.
دوم این که مفهوم ایران و ایرانی با همه قومیت های آن تعریف واحدی دارد و با منافع ملی سازگارتر است.:Sham:
و سوم این که سخن از هویت ترکیبی ایرانیان با دو مولفه فرهنگ ایرانی و فرهنگ دینی و رابطه هرکدام با منافع ملی به محاسبات دقیق و بازمهندسی نیاز دارد.
آیات 198 و 199 سوره شعرا و سخن امام جعفر صادق(ع) درباره آن که فرمودند:اگر قرآن بر عجم نازل شده بود ، عرب به آن ایمان نمی آورد ولی قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این برای عجم فضیلتی است، موید این مطلب است که پذیرش اسلام از سوی ایرانیان نشانه بزرگی و بالندگی جامعه ایرانی است و نه ترک هویت و تمدن ایرانی.

[=Verdana]برقراری رابطه ای که این دو را به اهداف جهانی هر کدام برساند از وظایف سیاستمداران است.
جهان گرایی اسلامی وعده خداوند است ولی مسلمانان نگاه های متفاوتی به آن دارند.
آنچه که مسلمانان برسر آن اتفاق نظر دارند نمادهای مشترکی همچون کتاب خدا و پیامبر و آیین های مذهبی است و براین اساس ، پیمان نامه های فردی و اجتماعی نانوشته ای بین مسلمانان وجود دارد که به آنان هویت جهانی می دهد.
این هویت جهانی در صورت همگرایی بیشتر سازمان های مردم نهاد محلی و سازمان های بین المللی غیردولتی می تواند سرنوشت تاریخ را بسازد.
آنچه که ما ایرانیان در این حرکت بسوی آینده به آن نیاز داریم بیش از هر چیز بازمهندسی هویت ملی است.:Sham:
پیش از اسلام ایرانی ها سعی داشته اند تا یک تناسب منطقی بین هویت دینی و ملی خود بوجود آورند ، به گونه ای که آیین مزدک و نژاد آریایی برابر با هم درنظر گرفته می شدند.
چرا شیعه و ایرانی بودن نتوانند رابطه این همانی با یکدیگر داشته باشند.
:Sham:

مدل واتیکان در دنیای مسیحیت بی ارتباط با این نوشتار نیست.شیعه با این که در نقاط مختلف آسیا ، آفریقا ، اروپا ، آمریکا و البته بیشتر در جغرافیای خاورمیانه دیده می شود اما فقط در ساختار نظام سیاسی ایران است که تعریف شده و دارای جایگاه حکومتی است.حکومت شیعه در ایران یک واقعیت است و می تواند رهبری معنوی شیعیان را در افق برنامه ریزی های بلندمدت کاملاً در پی داشته باشد.
اما این همانند هر پدیده سیاسی دیگری می تواند هم فرصت باشد و هم تهدید.از این رو ، با کمک محاسبات دقیق نباید اجازه داد بر جنبه های تهدیدزایی آن که فراوان نیز هستند افزوده شود.:Sham:
طرح مکتب ایرانی در این چند ماه اخیر بدون محاسبات دقیق ملی از سوی سیاستمداران کشورمان صورت گرفته است.
مگر می شود اسلامیت و ایرانیت را در شرایط موجود دو دایره مساوی در نظر گرفت.
شیعه به عنوان بخشی از اسلام و ایرانی بودن به این رابطه نزدیک تر هستند.:Sham:
افزایش جایگاه معنوی کشورمان در بین شیعیان جهان با استفاده از تمامی اقدامات ممکن فرهنگی راهبرد خوبی برای رسیدن به این هدف در آینده بلندمدت به نظر می رسد.

[=Verdana]درباره شهروندان اهل سنت و حتی قومیت های ایرانی که همواره در برهه های حساس تاریخی در راه وطن جانفشانی کرده اند و بیشتر در نواحی مرزی کشورمان زندگی می کنند معتقد است ایشان در ساختارهای محلی و بومی باید به نقش های بزرگ تری دست یابند.:Sham:
همانگونه که افزایش برد منافع ملی باید متناسب با امکانات و قدرت ملی باشد ، افزایش برد منافع ایدئولوژیک کشور و معرفی شیعه به عنوان آوانگارد جهان اسلام و نماینده تمامی ادیان اسلامی با همه تنوعی که دارند و با توجه به هزینه ها و محدودیت های ملی باید به زمان مناسب تری در آْینده درازمدت موکول شده و با برنامه ریزی استراتژیک در افق زمانی دورتری جستجو شود.
فرهنگ و هویت ایرانی از سه بخش مکمل یکدیگر تشکیل شده است ::Sham:

1-تاریخ و تمدن ایران ، کشوری که قدمت چند هزار ساله دارد با آمیزه ای از اسطوره ها ، افسانه ها ، شخصیت ها و سنت های اخلاقی و پسندیده در ایران باستان و پس از اسلام که بسیاری از آن ها همچون زبان پارسی ، آیین نوروز ، جشن های ایرانی ، شاهنامه و ده ها اثر ملی و نام آشنای دیگر برای جهانیان همچنان وحدت آفرین ، هویت بخش و در راه کمال جویی ملت ما نقش سازنده ای دارند و اگر مانند این سرمایه ها ، برخی بخش های مغفول و یا نادیده گرفته شده فرهنگ ایرانی نیز بازآفرینی و ترویج شوند به مهندسی فرهنگی جامعه برپایه تمامی ظرفیت های فرهنگی کشور و رسیدن به یک استراتژی جامع فرهنگی براساس آن کمک شایان توجهی می کند.
مفروض اساسی در این بازآفرینی باید این باشد که پارسیان همواره موحد بوده اند.:Sham:

[=Verdana]
2- مسلمان بودن است که همزمان با پذیرش اسلام از سوی ایرانیان به افتخار ایرانی بودن ما ، وجهی متعالی تر داده است.:Sham:
ایرانی بودن و فرهنگ دینی ما از پیش از اسلام همراه یکدیگر بوده اند در مهندسی فرهنگی جامعه ایرانی یک دیدگاه مبتنی براین است که در یک رابطه هم نشینی ، فرهنگ اسلامی به صورت ایرانی درآمده و فرهنگ شیعه نمود بارز آن است.:Sham:
اسلام یک دین اجتماعی است و هر جامعه به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می برد و ایرانیان در این راه ، به گواه تاریخ موفق تر بوده اند و خدمات فراوانی به اسلام ارایه کرده اند.
پارسیان همواره از دو وجه دنیوی و اخروی دین همزمان کمال استفاده را برده اند.
توسعه بی بدیل دانش و فرهنگ بشری ازسوی ایرانیان در قبل و بعد از اسلام از افتخارات جامعه ایرانی است.

3-انقلاب سال 57 بخش سوم فرهنگ ایرانی است که بیش از سه دهه از حیات پربار آن می گذرد و اینک در دهه چهارم بیش از گذشته نیازمند توجه بیشتر به عناصر هویت ساز ایرانی درچارچوب یک استراتژی جامع فرهنگی است تا بتواند با سایر فرهنگ ها همکاری و ارتباط درون زا داشته باشد.

براساس آنچه گفته شد واژگان ایران اسلامی و اسلام ایرانی واژگان دقیقی نیستند و فراتر و دقیق تر از این تقسیم بندی باید منافع ملی کشورمان در سه سطح ملی ، منطقه ای و جهانی و با افق های زمانی متفاوت به گونه ای طراحی شود که در سطح ملی بیشتر در درون جغرافیای ایران و در افق برنامه ریزی های کوتاه مدت و میان مدت پیگیری شود.
در سطح منطقه ای بیشتر در افق برنامه ریزی های بلندمدت بیش از ده سال تلاش شود تا جهان گرایی ایران شیعی و مرکزیت شیعه در ایران تقویت شود و در سطح جهانی و در افق های زمانی بیش از بیست سال پس از تامین منافع ملی کشورمان در ابعاد داخلی و در سطح منطقه ای از دکترین ام القرای اسلامی که براساس آن ج.ا.ایران ، آوانگارد جهان اسلام خواهد بود می توان پیروی کرد.
[=Verdana]علیرضا سعیدآبادی

حلس;85462 نوشت:
من که نفهمیدم موضوع این بحث چیه.
مداح کجا رقاص کجا
اینا چه ربطی داره به ولنتاین
اینا بازم چه ربطی داره به اسلام

بقول دوستمون اسلام ایرانی دیگه چیه؟ حالا آمریکایی بگی شنیدیم ولی ایرانیشو ندیده بودم.

[=Verdana]با سلام
دوست گرامی اگر نگاه عمیقی به این گفتار کاوه گرامی بیاندازیم و کمی تحقیق کنیم متوجه میشویم که ربط آنها نه تنها بی دلیل نیست بلکه رابطه تنگا تنگی
[=Verdana].پیدا کردند [=Verdana]!:Sham:
[=Verdana]و مهمتر ارتباط آنها با اسلام است![=Verdana]:Sham:
[=Verdana]

آنچه شخصيتهاي مذهبی ایران چندان انتظارش را نداشتند این بود که برخي طیفهای مذهبی که گرایش سیاسی هوادار حکومت اسلامی را دارند، سوگواری های ماه محرم را به گونه ای برگزار کنند که اعتراض مراجع تقلید رسمی را به همراه داشته باشد.:Sham:


مداحان مطرب !!
مداحان که در طول تاريخ عزاداريهای مذهب شيعه، در واقع برای گرم کردن منابر و پس از وعظ روحانیان مردم را می گریاندند، در حال حاضر چنان قدرتی گرفته اند که منبر را تحت الشعاع قرار داده و میان جوانان مذهبی، شهرت و هواداران بیشتری نسبت به روحانیان به دست آورده اند.

برخي از اين مداحان جوان و خواهان "شهرت هاي کاذب" از سبکهائي در خواندن خود استفاده ميکنند که بيشتر به ريتم موسيقي هاي پاپ و جاز شبيه است تا عزاداري :Sham::Sham:

نمونه اي از اين سبکهاي سخيف که چند ساليست متداول شده با پيچاندن صدا در گلو و ريه ها و سين سين کردن هاي سريع ( بجاي حسين حسين ) حالتي شبيه به صداي ريتم ضرب جاز پديد مي آورد و سينه زنان را از حال خود بي خود ميکند يعني همان صداي تحريک کننده و هيجان انگيز حرام غنا ! :Sham::Sham:

در نمونه هاي پيشرفته تر آن نيز يک نفر سين سين ميکند و نفر دوم شروع به خواندن ميکند و شما بهترين ريتمهاي مبتذل موسيقي را ديگر ميتوانيد در مجالس عزاي فرزند زهرا بشنويد و نيازي به رفتن به دانس هاي دبي نداريد ، ضمن اينکه پول که نميگيرند هيچ ، تازه شام هم ميدهند

این سبکهای جدید که از موسیقيهای هندی و پاکستانی و بعضاً ریتمهای موسيقي هاي لوس آنجلسي بهره می برد، برخي جوانان مذهبی کم تجربه تر را به خود جذب کرده و همین موضوع باعث مخالفتهای احتیاط آمیزی شده است که مداحان قدیمی تر و البته روحانیان به آن دامن می زنند.

مداحان قدیمی و استخوان دارتر این سبکها را نمی پسندند و دور از شأن مجالس سوگواری سالار شهيدان می دانند و روحانیان صدای این مداحان را غنا، يعنی موسيقی نامشروع به حساب می آورند و به نوعی حرام می دانند. :Sham:


[=Verdana]

همین مخالفتها باعث شد که ( سید جواد ذاکر ) مداح جوان ترک زبانی که محبوبیت فراوانی میان جوانان مذهبی داشت و پيراهن آستین کوتاه به تن می کرد و البته با سبکهایی جدید می خواند، از سوی روحانیان طرد و صدایش حرام اعلام شود.:Sham::Sham:
البته شايان ذکر است سيد ذاکر چند سال پيش بخاطر ابتلاء به سرطان حنجره فوت نمود.

در موارد نادري از اين دست مداحي هاي سبک جديد و مد روز پسند علاوه بر ريتم جاز شما با انواع شرکيات و کفر نيز همنوا ميشويد و بعنوان مثال مداح ميگويد ( لاالله الا زينب ) يعني نيست خدائي جز زينب :Sham:

و مثال هائي از اين دست که علماي طراز اول معتقدند شنيدن و نشستن در اين مجالس و سکوت در برابر آن نه تنها فاقد اجر الهي است که باعث وهن مذهب پاک شيعه بوده و حرام است و کسي که اين حرف را ميزند اگر به حرف خود واقف باشد مشرک بوده و حتي ظرفي که از آن غذا ميخورد نجس است :Sham::Sham:

در جائي ديگر از مداحي يکي از مداحان در مورد حضرت رقيه ميشنويم :

سحر اومدم نبودي
به شکارُ رفته بودي
تو که سگ نبرده بودي ؟
به شکار رفته بودي !!!

سئوال اينجاست که آيا حضرت رقيه مظلومه شکارچي بوده يا نعوذ بالله سگ دوست بوده و آيا اجباري هست که هر حرف مزخرفي را که در ذهنمان ميگذرد شعر کرده و در مجالس بيان کنيم ؟

چرا سعي نميکنيم روحيه شجاعت ، قهرماني ، انسانيت ، صبر و رضايت در برابر تقدير الهي را تبليغ کنيم چرا فکر ميکنيم که اگر خود را سگ بناميم ائمه از ما خوشنود ميشوند

روزي حضرت علي به شهري رفتند ، مردم آن شهر يه منظور احترام به مقام حضرت علي عليه السلام پياده به دنبال اسب حضرت علي شروع به دويدن کردند ، امام فرمدند چرا اينچنين ميکنيد و آن مردم گفتند ما رسممان است به منظور احترام به بزرگانمان پياده به دنبال مرکب و اسب آنها ميدويم اما امام آنها را نهي کرده و فرمودند چه معصيت بي لذت و بي منفعتي انجام ميدهيد

حال جائيکه امام متقيان حتي اين مقدار جزئي خوار کردن خود در برابر ديگران ، حتي براي آن مقام عالي را جايز نميدانند

آيا فرزند بزرگوار آن حضرت از اينکه ما بگوئيم منم سگ رقيه خوشنود ميشوند ؟ :Sham::Sham:

، آري رقيه و امام حسين سگ لازم ندارند آنها انسان مومن و مهربان و بامعرفت و اهل وفاداري را اجر مي نهند نه سگان درگاه را

اما این آخر ماجرا نبود، ( عبدالرضا هلالی ) مداحی که در سال 1360 به دنیا آمده در واقع همان کارهای سید ذاکر را ادامه داده است و بنابر شهرت فوق العاده و هواداران بسیاری که میان جوانان مذهبی پیدا کرده، مداحان قدیمی و روحانیان برخورد مسالمت آمیزی با او دارند، در حال حاضر صدای هلالی در بازارهای مذهبی ایران و حتی کربلا و نجف هواداران بسیاری دارد و به نظر می رسد مخالفان او بیشتر به همین دلیل هلالی را تحمل می کنند


[=Verdana]در سبکهای جدید که مداحان جوان آنها را توسعه می دهند، موسیقی بر شعر پیشی می گیرد و گاهی کلمات به صورت آهنگی بی معنا در می آید که با ریتمهای تند و به نوعی با ضرب پای مداح و اطرافیانش !!! همان چيزی که حتي جوانان غير مذهبی دوست دارند: همراه است، ضرب و ریتم به همراه بر سینه زدنهاي سریع و تند.

[=Verdana]شعرهای آهنگهای مداحی را نیز همین جوانان می گویند و در این شعرها، امامان شیعه مانند معشوق وصف می شوند و به ليلي و مجنون شباهت داده ميشوند و افراد خود را پسر خاله حضرت عباس و امام حسين به حساب آورده و شعرها و حرفهاي خودموني به خورد مستمع ميدهند ! و حرمت عظيم اين ائمه را براي لحظه اي خوش بودن نقض ميکنند و صدا و سيما نيز با بزرگنمائي اين مداحان بجاي ترويج عبدالله بودن مردم را به عبدالحال بودن ترغيب ميکند تا مردم حال کنند:Sham::Sham:

[=Verdana]
اعتراض مراجع :

[=Verdana]آیت الله ناصر مکارم شیرازی از جمله روحانیان عاليرتبه ای است که به شکل علنی به مخالفت با آنچه بدعت در آیین عزاداری می داند پرداخته و انتقاد او که از تلویزیون دولتی ایران هم پخش شده،( مطربان مذهبي !!! ):Sham:[=Verdana] نشانگر این است که روحانیان مذهبي از رشد چشمگیر نسل تازه ای از مداحان کم تجربه در چند ساله اخیر خرسند نیستند.

[=Verdana]آيت الله فاضل لنكراني نيز با انتقاد از تزلزل اعتقادي از سوي برخي شعرا و مداحان گفته بود : [=Verdana]متأسفانه در برخي مجالس از اموري استفاده مي‌شود كه انسان را از حد انسانيت ساقط مي‌كند و يا اينکه از اشعار شرك‌آميز استفاده مي‌شو[=Verdana]د.

[=Verdana]به نظر اينجانب واجب است شرعاً با اين امور كه موجب تزلزل اعتقادي مردم و تضعيف دين و مكتب است مقابله شود.:Sham:

[=Verdana]مداحان نسل جوان علاوه بر آهنگهای تازه، نوع خاصی از لباس، مو و ریش را هم میان هوادارانشان ترویج می کنند.

[=Verdana]( عبدالرضا هلالی ) خود از کسانی است که برای اولین بار ریش بلند گذاشت و پیراهن سیاه خاصی با آستین به اصطلاح "شمشیری" مداحی به تن کرد.

[=Verdana]طولی نکشید که نوع پوشش او به سلیقه عمومی هوادارنش تبدیل شد و امروز می توان در بازارچه مهستان لباس خاص هلالی را خرید.:Sham:

[=Verdana]

[=Verdana] به نظر می رسد رسمهای جدید سوگواری و آیینهای تازه مذهبی با ورود جوانان متولد سالهای انقلاب رشد بیشتری پیدا کند و این در حالی است که گمان می رود رهبران مذهبی ایران هنوز برنامه خاصی در برخورد با آن تدارک ندیده اند.

[=Verdana]


نمونه :

در يکي از هيات هاي مذهبي اصفهان نيز مداحي که بعدا معلوم شد بيشتر مطرب مجالس است تا مداح ، شعر ( تو عزيز دلمي )منصور خواننده لوس آنجلسی را براي سينه زني و عزاداري امام حسين با همان ريتم و شعر استفاده ميکرد و فقط کلمه ( حسين ) در آن اضافه شده بود که با استقبال و حتي نيشخند نوجوانان کم تجربه و اعتراض آشکار و پنهان بزرگترها و افراد تجربه دار تر مواجه گرديد تا جائي که اين هيات در بين هياتهاي ديگر مسخره عام و خاص شده بود.:Sham::Sham:

همچنين در محلي ديگر ، مداحي چنان نام مقدس اباعبدالله الحسين را با ريتم سريع و جاز مانند خود تکرار ميکرد که آن منظره تاثر انگيز بيشتر به دانس هاي لوس آنجلسي شباهت پيدا کرده بود تا مجلس عزاي عزيز فاطمه زهرا

و باز هم سازمان سيا :

رئيس سابق سازمان جاسوسي آمريکا (سيا) در يک کنفرانس مطبوعاتي گفته بود بزودي ايجاد انحراف در هيات هاي مذهبي و مجالس عزاداري شيعه بخصوص امام سوم آنها را که بشدت به آن معتقد هستند را آغاز ميکنيم وي متذکر شد 12 سال بر روي اين پروژه تحقيق و بررسي گرديده است تا امروز به آن عمل شود.:Sham:

وي نقطه هدف در اين کار را مداحان و سر دسته هاي مذهبي عنوان کرد و گفت معمولا اين افراد علاقه عجيبي به معروف شدن و شاخص شدن ( کسوت بازي ) دارند و ما نيز با روشهاي مخصوص خود به آنها پر و بال داده ، معروف کرده و سپس و براي مقاصد خود از آنها استفاده ميکنيم .

و وقتي اصالت ، مفهوم و تقّدس را از آنها بگيريم خود به خود اصل کار نيز از داخل شکست ميخورد و بي مفهوم ميشود .:Sham:

وي شکست ناپذير تر بودن شيعه نسبت به اهل سنت را وجود اعتقاد عميق شيعيان به امام سوم ( اباعبدالله الحسين ) بيان کرد و گفت در ايران بر روي اين کار ميکنيم که شخص متدين انسان نا مناسب و مشکل داري نشان داده شود تا افراد بسوي مذهب نرفته و يا مذهبي بودن خود را مخفي کنند

به نظر شما سازمان جاسوسي آمريکا بهتر از ما خودمان را نميشناسد و از ما استفاده ابزاري نميکند ؟

نظر شما چيست

[=Verdana]دیروز در تاپیک [=Verdana] جمهوری اسلامی [=Verdana]و [=Verdana]فراماسونها[=Verdana]سخنی به دوستی گفتم که سالهاست آنها دارند کار میکنند و ما بی خبریم !!!!!!!!
[=Verdana]یا علی ع

رضا;85529 نوشت:
حامد گرامی شما چه فکر می کنید؟ ایران اسلامی درست است یا اسلام ایرانی؟

سلام
اول باید بفرمایید منظورتان از اسلام و ایران چیست ؟
اسلام آیین الهی است که توسط محمد ص برای تمام جهانیان آورده شده است و اختصاص به هیچ ملت یا مردم حتی فردی ندارد
اما منظورتان از ایران چیست ؟ اگر منظورتان ایران جغرافیایی است ( که مطمئنا نیست ) هیچ نسبتی بین مکتب اسلام و زمین و خاک وجود ندارد . اگر منظورتان ایران فرهنگی است منظور کدام دوره از فرهنگ ایران است . مطمئنا به هر دوره ای که بخواهید استناد کنید تفاوتهای زیادی بین فرهنگ ایران و اسلام وجود دارد که آنرا از مصداق تام بودن برای اسلام خارج می کند .
تنها می توان به ایران حکومتی تکیه ای کرد و آن ایران کنونی است که عزم و اراده اکثریت ملتش بر حاکم کردن فرهنگ اصیل اسلامی در قالب یک نظام حکومتی است .
برعکس شما بنده فکر می کنم دخیل کردن عنوان ایرانی در عنوان اسلامی با توجه به تاثیر پذیری دائم ملتها از افکار و اندیشه ها موجب حیرت افراد کم اطلاع از اسلام خواهد شد همانطور که فرهنگ کنونی ما موجب حیرت بسیاری از جوانان و با اصطلاح بحران هویتی شده است چرا که فرهنگ عمومی یک فرهنگ متلون و سیال است که قابل تکیه نیست .
تنها کلماتی که از بزرگانی همچون امام برای ما در این خصوص راهگشاست جملاتی مثل : "اسلام جمهوری اسلامی " است . جمهوری اسلامی هم بر مبنای قانون اساسی چیزی جز سعی و تلاش در اجرایی کردن اسلام در حد مقدور نیست .
بنده بیش از اینکه به اسلام قومیتی ( ایرانی ) قائل باشم به اسلام شخصیتی ( امام خمینی ) معتقدم چون شخصیت امام در شناسایی اسلام از فرهنگ عمومی که هر روز تحت تاثیر عاملی عوض و بدل می شود قابل اعتمادتر است .
مطلب آخر اینکه تشیع در بعضی کشورها از ایران نیز باسابقه تر است ( یمن ) و فراموش نکنیم که قرنها ایران تحت حکومت امویان و عباسیان و حکومتهای غیر شیعی بوده اند و نمی توان آن حکومتها را در فرهنگ این ملت بی تاثیر دانست .
نتیجه اینکه شعار اسلام ایرانی چیزی جز دوری ملتهای مسلمان از ایران و حکومت شیعی آن در بر نخواهد داشت چون اولین شعار هر مسلمانی نفی قومیتها و اعتبار آن در اسلام است .
بین واتیکان و ایران هم تفاوت این است که هیچکس واتیکان را یک کشور با ملیت خاص نمی داند .
پس عنوان ایران اسلامی مناسب است چه اینکه نشان می دهد این کشور و ملت می خواهند در تحت فرهنگ اسلام خود را ارتقاء دهند هرچند اکنون از آن فاصله داشته باشند .
موفق باشید

[=&quot]روضه دروغ خوانان عصر قاجار

[=&quot]محدّث نوري در لؤلؤ و مرجان در توصيف روضه خواني‏هاي دروغ در عهد قاجار مي‏گويد :

[=&quot]«و امّا اين جماعت [ : روضه دروغ خوانان] در هر منبر که برآيند، تازه‏اي آرند؛ و در هر مجلس که درآيند، مشتي از تخم دروغ بکارند؛ و هرگاه فتوري در سامعين بينند، خبري فوراً ببافند؛ و اگر خبر معتبري نقل کنند، از او شاخ و برگ بي‏اندازه در آورند. و لهذا منقولات ايشان، از ضبط و حساب و جمع آوري در مطاوي کتاب، گذشته و کرام الکاتبين را به تعب و عجز درآورده ... .

[=&quot]نتيجه واضحه و ثمره ظاهره آن، وهني باشد عظيم، بر مذهب و ملّت جعفريه، و سپردن اسباب سخريه و استهزا و خنده به دست مخالفين و قياس کردن ايشان، ساير احاديث و منقولات اماميه را به اين اخبار موهونه و قصص کاذبه. تا کار به آن‏جا رسيد که در کتب خود نوشته‏اند که شيعه، بيت کذب است. و اگر کسي منکر شود، کافي است ايشان را براي اثبات اين دعوي، آوردن کتاب مقتل معروف را به ميدان».[=&quot][1]

[=&quot]وي در جاي ديگر از کتاب، در اين باره گلايه مي ‏کند و بيان مي ‏دارد :

[=&quot]«اجمالاً سکوت متمکّنين، سبب تجرّي و بي‏مبالاتي اين طايفه بي‏انصاف [ : از روضه دروغ خوانان] شده، حتّي در حرم‏هاي شريفه و روضات متبرّکه، خصوصاً حرم صاحب عزا حضرت سيّدالشهدا (ارواحنا وارواح العالمين له الفداء) در اغلب اوقات، سيّما در اسحار - که موسم گريه و ناله و استغفار است - به اقسام دروغ‏هاي عجيبه و گاهي به آوازهاي مطربه، آن محضر انور را تاريک نمايند و افواج ملائکه رحمت را ... از آن‏جا بيرون کند و بندگان خدا را از حالت عبادت و انابه و تضرع بيندازند و در زمره «سادين عن سبيل اللَّه» داخل شوند. با اين حال، کسي ايشان را منعي نکند. و علاوه، گاهي تعجب کنند از عدم استجابت دعا تحت آن قبه ساميه و ندانند قبه ‏اي نمانده؛ حرمي نمانده؛ مَلَکي نمانده؛ فيضي نمانده؛ بلکه ملعب بعضي است و مکسب بعضي؛ گاهي به سرمايه مال دنيا و گاهي به سرمايه امور دينيه؛ و خرابي آن جماعت، سرايت به ديگران کرده. نقّال‏ها با قصص کاذبه طولاني، بساط نقّالي و کلّاشي را مدّتي است در صحن مقدس مي‏اندازند و سه ساعت مشغول گفتن دروغ‏هاي معلومه واضحه [مي‏شوند] و جمعي از اوباش و اراذل دورشان جمع شده. اگر اين محفل کثيف، محلّ لعن و سخط حضرت جبار منتقم (جلّ جلاله) در بيابان دور از آبادي منعقد مي‏شد، بر مسلمين لازم بود آن را متفرق کنند و از آن عمل قبيح، منع نمايند؛ چه رسد در صحن شريف - که در زير پا، قبور هزارها مؤمنين و اخيار، و محلّ عبرت و پند گرفتن و براي آنها دعا کردن و قرآن خواندن [است]؛ و بالا، معراج ملائکه و محلّ تردّد ايشان و اشتغال مجاورين ايشان به گريه و ناله و نماز و استغفار براي زوّار. امّا نه آن زوّار که خود مشغول آن منکر قبيح است يا معين و ياور اوست يا چنين قبحي را در چنان انجمن الهي مي‏بيند [امّا بي‏تفاوت] مي‏گذرد و اصلاً ملتفت به قبح آن نمي‏شود. چه رسد به آن‏که متأثّر و غمگين شود؛ چه رسد به آن‏که در مقام منع درآيد. پس حال سزاوار است که ارباب دانش و بينش، مجالس مصائب جديده حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام را ترتيب مي‏دادند و صدماتي که بر آن وجود مبارک مي‏رسد، از [جانب] زائر و مجاور و خادم و حامل علوم آن حضرت و متعبّدين و ناسکين و مأمومين و غير ايشان، به انواع و اقسامش و در شب و روز، جمع کرده، به دست ديندار دل سوزي دهد که در مجالس اهل تقوا و ديانت و غيرت و مصيبت بخواند و بسوزند و بگريند و از خداي تعالي، تعجيل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و قامع کفر و نفاق و عدوان را بخواهند.[=&quot][2]
[=&quot]1[=&quot]- لولو و مرجان، محدث نوری، [=&quot]ص 136 و 216.


[=&quot][2] [=&quot]- همان، ص 389 – 388 .

[=&quot]او، علما را براي مبارزه با روضه ‏خواني‏هاي دروغ فراخوانده، در سفارشي گلايه ‏آميز مي‏گويد :

[=&quot]شايسته چنان بود که فقهاي راسخين و حارسان شهرستان دين مبين، قلعه متين ملّت احمدي و طريقه علوي را بهتر از اين حفظ نمايند و اين رقم عار و ننگ [ : روضه‏هاي دروغ] را از آن بردارند و دامن پاک پاکيزه کيش جعفري را از تلوّث به امثال اين قاذورات و کثافات، پاک نمايند و نشر امثال آن کتاب [ : «منتخب طريحي» ]و نظايرش و نقل از آنها را نهي کنند و نگذارند روضه خوانان - که قوه تميز ميان صحيح و سقيم و با اصل و پايه را ندارند - به آنها رجوع کنند. و اگر نپذيرفتند، در مجالس و ماتم کده‏ها دعوتشان نکنند؛ و اگر به مجلس ديگران خوانده شدند، به آن‏جا نروند؛ و اگر ندانسته در آن‏جا حاضر شدند، چون مشغول خواندن شدند، محضِ اعلاء کلمه حق و نهي از فعل منکر، بي‏ملاحظه احدي، از جاي برخيزند؛ که در آن، فايده عظيمه است براي تنبيه آن جماعت و پذيرفتن آنچه به ايشان گفتند و بنا گذاشتن بر درستکاري. نه آن‏که بنشينند و گوش دهند و بعد از فراغ و دعا، خواننده را به کلمه «احسنت» و «طيّب اللَّه» تمجيد و توصيف کنند».[=&quot][1]

[=&quot]در عهد ناصر الدين شاه، علاوه بر قمه ‏زني، رسوم ديگري نيز در زمره آداب عزاداري و مظاهر دينداري عامّه وارد شدند؛ رسومي که عموماً سابقه پيشيني نداشته و يا به اراده شاه - که همان‏طور که پيش‏تر اشاره شد، بر ديني، غير دين علما بود - و يا در بستري که او فراهم آورده بود، شکل گرفته بودند. از جمله رايج‏ترين اين رسوم، يکي «شمايل گرايي» و ديگري رسم «چهل و يک منبر» بود.

[=&quot]گسترش شمايل کشي از چهره اهل بيت‏عليهم السلام و خصوصاً حضرت علي عليه السلام از شاخصه‏هاي اين دوره است. به گزارش مورّخان و سفرنامه نويسان، در ايران آن روز، غالب مردم در خانه خود نقاشي‏اي از حضرت علي نگهداري مي ‏کردند. و البته در اين نقاشي‏ها، صورت آن حضرت پوشيده مي ‏ماند؛ چرا که به باور عموم، هيچ نقاشي را ياراي تصوير کردن آن چهره نبود. تنها شخص شاه بود که شمايل بزرگي از چهره کامل آن حضرت را در اختيار داشت و مراسمي رسمي را هم براي تعظيم و گرامي داشتِ آن وضع کرده بود؛ مراسمي «پرستش گونه» که آشکارا با ناخرسندي علما مواجه مي ‏شد. هر چند اين مخالفت، چندان تأثيري بر عمل عامّه نتوانست بگذارد.

[=&quot]

[=&quot][1] [=&quot]- همان، ص 219 – 220 .

[=&quot]ادوارد پولاک، در گزارشي از رواج شمايل گرايي در ايران عهد ناصري و عکس العمل روحانيان، خبر داده و بيان مي‏دارد :[=&quot] [=&quot]آنها [ : شيعيان] به عکس‏ها و تصاوير دلبستگي دارند و تقريباً در تمام خانه‏هاي مردم فرو دست، تصويري از حضرت علي عليه السلام هست که آن را با عدم مهارت بر چوب کنده کاري کرده‏اند. چون مي‏گويند که چهره آن چندان زيبا و دلپسند بوده است که هيچ نقاشي از عهده کشيدن آن بر نمي‏آيد، همواره آن صورت را پوشيده نمايانده‏اند. شاه چنين مي‏پندارد که [نسخه اصلي] شمايل واقعي حضرت علي در تملّک اوست. ظاهراً اين شمايل را براي وي از هندوستان آورده‏اند و آن را در جعبه‏اي طلا که ميناکاري زيبايي روي آن ديده مي‏شود، حفظ مي‏کنند. هنگامي که اين شمايل را به اتاق مي‏آورند، تمام درباريان تعظيم مي‏کنند. شاه نيز در برابر اين شمايل، تعظيم غرّايي مي‏کند. چندين سال پيش، وي طريقتي را بنيان نهاد که هدف آن تکريم از اين شمايل حضرت علي بود ... امّا روحانيان با اکراه بسيار در اين جلسات حضور مي‏يابند. زيرا آنان در تمام اين تشريفات، به حق، نوعي شمايل پرستي مي‏ديدند که به صراحت تمام برخلاف نص قرآن بود.[=&quot][1]

[=&quot]برگرفته از: کتاب «گزارشی اجمالی از عزاداری امام حسین در دوران قاجار»، محسن حسام ظاهری
[=&quot][1] [=&quot]- ایران و ایرانیان، ص 223 .

این عده از مداحانی که شما فرمودین دو حالت داره
یا نیتشون خیره یا پول و مادیات رو هدف گرفتند
صورت دوم که معلومه تکلیفشون
دسته اول هم باید بدونن هدف وسیله رو توجیح نمی کنه

موضوع قفل شده است