جمع بندی ایا واقعا جوان ایرانی افسرده است؟؟ایا واقعا ملت ایران افسرده است ؟؟؟

تب‌های اولیه

257 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=arial]با سلام
عرض ادب و احترام
احساس بنده این است که سرعت تایپک خیلی بالا رفته
بنده دوساعت دارم می دوام هنوز به نصف صفحه نرسیدم

دوستان لطفا از زدن پست هایی بی ارتباط به موضوع تایپک خودداری نمایند
ان شاء الله که بحث به جای خوبی ختم بشه

دوستان با صلوات های خود تایید نمایند تا این پست هم حذف بعد از دقایقی حذف شود
اللهم صل علی محمد وال محمد

موفق وموید

محراب;707484 نوشت:
[=arial]
فقر و گرسنکی در تعالیم اسلامی موجب افسردکی نمی شود در مبانی معرفت های دینی گناه و دوری از خدا و عدم توکل و خارج شدن از ولایت الهی است که موجب افسرده شدن انسان می شود نه فقر و مشکلات

و بیشتر دوستان از ان مساله غافل اند و مدام در پست های خود کار و شغل و ازدواج و....را مطرح می نمایند

سلام...
به نظرم شما دارین با پررنگ جلوه دادن ارزش هامون و چسبوندن همه چی به دین، حقایق رو طور دیگه ای تفسیر میکنین...
درسته ... منم اشاره کردم در جای دیگری.... کسی که خدارو داشته باشه تو همه ی ابعاد زندگیش در برخورد با مشکلات مقاوم تره
و اصلا همین دین داری ش بهش امید مضاعف میده و صبرو توکلش زیاد میشه....
و بنابراین نشاط معنوی حاصل از دینداری غیــــر قابـــــل انـــــکاره
ولی آیا این جوونایی که توی همین سایت ن نه جاهای دیگه! مذهبی نیستن؟؟؟
آیا جوونایی که خدارو تو زندگیشون دارن به افسردگی دچار نمیشن؟؟
چطوری میتونین این همه ادمو این همه مثال عینی رو انکار کنین؟؟؟؟
اینا دلایل افسردگی شون عوامل بیرونی نداره؟؟؟
آیا همش برمیگرده به مشکلات دوری از خدا و اهل بیت (ع) و...
می بینید که الان امار مجرد موندن دخترای مذهبی بیشتر از بقیه افراده، این باعث افسردگی اینجور افراد نمیشه؟؟؟؟
می بینید که اون جوونی که تحصیل کرده س کاریه درعین حال مومنم هست کار نداره در نتیجه نمیتونه ازدواج کنه بنابراین افسرده میشه!!!!
می بینید که حتی فردی که از لحاظ دینداری در سطح بالایی ست و سعی کرده انتخابش خوب باشه و بنای زندگیشو براساس اموزه های دینی ش بزاره باز توی ازدواجش شکست میخوره و بنابراین افسرده میشه !!!!
می بینید که هیچ جوونی شغل مناسب با رشته شو حتی نداره واین باعث افسردگی میشه!!!!
می بینید که دختر مذهبی ای که جهیزیه نداره نمیتونه ازدواج کنه و به موقع بره سرزندگیش و بنابراین افسرده میشه!
می بینید که مشکلات چنان به جوونا فشار اوردن که بهم میرسن فقط از درداشون میگن و این باعث دپرس شدنشون نمیشه؟؟؟
پس همش برنمیگرده به دوری از دین....
که اگه اینجوری بود لااقل مذهبیا الان ادمای شادتری باید می بودن نه؟؟؟؟
و مطابق حرف شمانباید اصلا هیچ مشکلی توی زندگیشون می بود؟؟؟؟
هر چند قبول دارم مال همه جوامع هست متعلق به زمان خاصی نیست ولی خیلی از معضلات و کاستی ها باعثش شده نه دوری از خدا و عدم توکل و.... قبول ندارین؟؟؟

من افسرده ام افسردگی مزمن دارم، امروز داشتم از باشگاه میومدم یه نسیم خنک میوزید چندتا برگ زرد درخت هم رو زمین بود بخدا بوی پاییز میداد،ارومم کرد امیدم به زندگی بیشتر شد چون میدونم پاییز دوماه دیگه شروع میشه،دلم برا غمگینی و سردی وپاییز تنگ شده ،من با پاییز زنده ام خاطراتم زندیگم تمام ارزوهام او پاییز خلاصه میشه، وقتی پاییز میاد یاد گذشته هام یاد بچگی هام یا دوران دبیرستان وراهنمایی میافتم،اون موقع هم زندگیم خوب نبود تا یاد دارم همین مشکلات رو داشتم ولی دلم برا بچگی هام تنگ شده، من تو بچیگم موندم چون ازش نهایت استفاده رو نبردم همش با رنج ومشکلات بود ،من بچگی نکردم نمیخوام بزرگ بشم از اینده نفرت دارم،از فصل بهار وعید نوروز از فصل تابستان نفرت دارم ،من عاشق پاییزم من عاشق زمستانم

[=arial]

rainygirl;707382 نوشت:
من خودم همیشه خدا گفتم من یکی حاضرم دولت یه طرحی رو بزاره هیچ دختری استخدام نشه به جاش همه پسرا برن سرکار!!
ولی نمیشه چون خیلیا بهش احتیاج دارن خودم خیلیارو اینجوری میشناسم ...

با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار
موضوع رفتن دختران به سرکار زیاد به موضوع تایپک ربط ندارد
ببنیید
واقعا نمی توان گفت که چون دختران سرکار نمی روند موجب افسردگی انها می شود
خب خودتان فرمودین دولت طرحی بزاره که هیچ دختری سرکار نه و همه پسرها سرکار برن
خب بهترین راه کار است
چون پسر کار داشته باشد زود ازدواج می کند
هر ازدواج پسر مساوی است با ازدواج دختر
خب همه پسرها ازدواج بکنند یعنی که همه دخترهها ازدواج کرده اند
دخترها ازدواج بکنند مسئولیت زندکی دارند

تربیت انسان می کنند
به انسان دیکری می رسند
یعنی همان دختر خانوم سرش کرم است چرا چون باید انسانی بزرکتر را رسیدکی نماید و انسان های کوچکتر را تربیت نماید و این تربیت ملزوماتی از جمله علم و اموزش و.....می خواهد که هم اینها سرکرمی هایی است که باعث نشاط هم هست

وقتی چنین شد شادی در خانواده ها موج می زند و این خانواده اسلامی است
ولذا در روایات به کوچکترین عمل زن در خانواده و نسبت به انسانی دیگر یعنی مرد و بچه ها هزاران هزار ثواب داده شده و بهشت را زیرپای مادران می کشند
این به خاطر اهمیتی است که مادران در نقش تربیت انسان دارند

این مادران انسانهای خوبی تربیت بکنند جامعه ابادتر و سالم تر خواهد بود
خب وقتی دختر خانم ها و مادران اینده این مرز و بوم به رسالت و وظایف خود اکاه نیستند و انسانهای اینده را که قرار است مادر این کشور تربیت بکنند به خاطر مسایل مادی و مالی و برخی مشکلات تن به هر کاری می دهند جز تربیت انسان معلوم نیست عاقبت کشور چه می شود

کاری تا به اینجای بحث ندارم
ولی یه چیز جالبی که هست اینه که
ما هم از جوان های ایرانیم ! حالا شاید یه عده افسرده نباشن
ولی خیلیا رو میشناسم که اگه به مرز افسردگی نرسیده باشن حداقل شاد نیستن و اصلا از زندگی رضایت ندارن

حالا جناب محراب هی میخوان بگن نه ما افسرده نیستیم و کاملا راضی از زندگی تازه شادی درونی هم داریم!
والا من که تا حالا ندیدم کسی با این تعاریف جناب محراب ....

[=arial]

گناه کار;707584 نوشت:
حالا جناب محراب هی میخوان بگن نه ما افسرده نیستیم و کاملا راضی از زندگی تازه شادی درونی هم داریم!
والا من که تا حالا ندیدم کسی با این تعاریف جناب محراب ....

با سلام
نخیر بزرگوار
بنده به هیچ عنوان در صدد القای این مطلب نیستم که جوانان ایران بهترین زندگی را دارند
اتفاقا بنده قایلم که باید بهترین زندگی که لایق جوان مسلمان شیعه است را برای این جوانان فراهم کرد و این بنده گار خوب خدا لایق بهترین امکانات مادی اند
و گلایه از مسئولین دارم که چرا این امکانات را فراهم نمی کنند

بنده هم در این کشور زندکی می کنم
خیلی از مشکلات را از نزدیک به خاطر شغلم و زندگی در چندین شهر و با انسانهای مختلف درک می کنم
ولی همه سخن بنده این است

ایا واقعا امارهایی که در مورد جوانان ایرانی می دهند و همه را افسرده و .....نشان می دهند درست است؟؟
بنده این سوال را به بحث گذاشتم که ایا واقعا این امار ها با واقعیت جامعه ایرانی ما تطابق دارد یا نه؟؟

باز در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد

محراب;706919 نوشت:
آیا واقعا جوان ایرانی افسرده است؟

بنام خدا ، بله

محراب;707595 نوشت:
ایا واقعا امارهایی که در مورد جوانان ایرانی می دهند و همه را افسرده و .....نشان می دهند درست است؟

خیر

و ضمناً هیچکدوم از دو پاسخ بالا ناقض دیگری نیست

متاسفانه شرایط بد اجتماعی و اقتصادی کشور و گرانی های افسار گسیخته و عدم برابری توان مالی و اقتصادی خانواده ها و جوانان با نیازهای موجود و هزاران هزار مشکل که دیگه همه بالاخص خود مسوولان خبر دارند

موجی از دل زدگی و یاس را در جوانان بوجود اورده
که این را میشه براحتی در هر جمعی مشاهده کرد

در واقع کتمان کردن این واقعیت هیچ کمکی به حل این داستان نمیکنه

مسوولین باید بیشتر به مردم وجوانان نزدیک باشن تا درد اونها را بتونن درک کنن

در یک جمله وضع الان جامعه را میشه اسف بار خواند که بایستی مردم و مسوولین دست در دست هم برای رفع مشکلات کوشش کنند

محراب;707578 نوشت:
[=arial]

با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار
موضوع رفتن دختران به سرکار زیاد به موضوع تایپک ربط ندارد
ببنیید
واقعا نمی توان گفت که چون دختران سرکار نمی روند موجب افسردگی انها می شود
خب خودتان فرمودین دولت طرحی بزاره که هیچ دختری سرکار نه و همه پسرها سرکار برن
خب بهترین راه کار است
چون پسر کار داشته باشد زود ازدواج می کند
هر ازدواج پسر مساوی است با ازدواج دختر
خب همه پسرها ازدواج بکنند یعنی که همه دخترهها ازدواج کرده اند
دخترها ازدواج بکنند مسئولیت زندکی دارند

تربیت انسان می کنند
به انسان دیکری می رسند
یعنی همان دختر خانوم سرش کرم است چرا چون باید انسانی بزرکتر را رسیدکی نماید و انسان های کوچکتر را تربیت نماید و این تربیت ملزوماتی از جمله علم و اموزش و.....می خواهد که هم اینها سرکرمی هایی است که باعث نشاط هم هست

وقتی چنین شد شادی در خانواده ها موج می زند و این خانواده اسلامی است
ولذا در روایات به کوچکترین عمل زن در خانواده و نسبت به انسانی دیگر یعنی مرد و بچه ها هزاران هزار ثواب داده شده و بهشت را زیرپای مادران می کشند
این به خاطر اهمیتی است که مادران در نقش تربیت انسان دارند

این مادران انسانهای خوبی تربیت بکنند جامعه ابادتر و سالم تر خواهد بود
خب وقتی دختر خانم ها و مادران اینده این مرز و بوم به رسالت و وظایف خود اکاه نیستند و انسانهای اینده را که قرار است مادر این کشور تربیت بکنند به خاطر مسایل مادی و مالی و برخی مشکلات تن به هر کاری می دهند جز تربیت انسان معلوم نیست عاقبت کشور چه می شود

سلام....
من جواب سوال های بالامو نگرفتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آیا همه اونها نشونه افسردگی جوانان نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا هنوز بر این باورید که کناره گیری از دین باعث افسردگی ست نه مشکلات؟؟؟؟؟؟ اگر اینطور هست افسردگی جوانان مذهبی رو چه جوری توضیح میدین یا بهتره بگم توجیه می کنین؟؟؟؟؟
و اما در مورد کار که فرموردین ربطی نداره ....
اگه دقت کنین من در تایید جواب کسی اینو گفتم ....
بعدشم فعلا فقط از نظر شما ربطی به موضوع نداره وگرنه ما سر حرفمون هستیم این مشکلاته که دست به گریبان همه جوونا شده و ولم نمیکنه و
باعث افسردگی شون شده
( اگه بخواین nمورد جوون مذهبی رو مثال میزنم که افسرده شدن توروخدا نگین توکلشون ضعیفه صبرندارن و... واقعا کم آوردن درک می کنین؟؟؟)
فقط فرقشون اینه با یاداوری ایاتی مثل
وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ

فاصبر إن وعد الله حق

الیس الله بکاف عبده (زمر 36)

وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ

لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ

روحیه بگیرن امیدشون ناامید نشه و در مقابل مشکلات مقاوم تر عمل کنن!
درمورد اینکه فرمودین دختران الان به وظایف شون آشنا نیستن هم بله درسته ...
چون ارزش ها تغییر کرده ...
الان دیگه توخونه موندن و عمل به وظایف بی کلاسی حساب میشه خیلی سنتی هستی اگه اینجوری فکر کنی
بعد ازدواج هم همونقدر ازادی باید داشته باشی و نباید چیزی مانعش بشه!!!!
دخترای امروز چیزهای دیگه ای رو ارزش میدونن ...
حتی اقایون هم به شکل گیری این ناهنجاری بارفتارهاشون کمک کردن
قبلا ارج و قرب یه خانم خانه دار چقدر بود و الان چقدره؟؟؟
الان هرکی بره سرکار ولو اینکه زندگیش رها شده باشه فرزندانش دچار تربیت صحیحی نباشن و همسرش ازچندان محبتی برخوردار نباشه ولی باز موفق تر از اون خانم خونه دار دیده میشه!!!!
الان دیگه یکی از شرایط ازدواج از طرف خیلی از آقایون شاغل بودن خانمه !!! چون تصور میکنن از پس هزینه ها برنمیان...
الان از دید عموم هر زنی دستش تو جیب خودش باشه یه زن موفقه و خانم خونه دار یه آدم بیکاره که نهایتا یه غذا می پزه خونه تمیز میکنه!!!
به قول یه حاج اقایی می گفت ما باغبون رو که دوتا گل پرورش میده شغل حساب میاریم
ولی خانمای خونه دارو که تربیت بچه هامون و نسل اینده رو به عهده دارن بیکار می دونیم!!!
بله از ماست که برماست...

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

سید محمد جواد;706989 نوشت:
ببخشید ملت همچین شاد شنگول و گل بلبل هم نیستند و انچنانی که اون اشغالها و شبکهای چرت میگن هم افسرده نیستند
کلا در ایران معیار درستی برای پژوهش این زمینه وجود ندارد زیرا ملت اعتقادی به روانشناسی و... ندارند
ولی در جامعه ما پرخاشگری و بی اعصابی کم نیست
فهمیدنش هیچ خرجی نداره یه روز وقت گذراندن در تاکسی و اتوبوس مشخص میکنه ...رانندگیهای داخل شهر و درگیریهای ملت
اما مقابل این جریان هم کم نیست
افطار هر روز فضای سبزهارا ببینید چقدر خانواده خوشحال و شاد مشغول افطاری در محیطی باز هستند و چقدر با ارامش .....

و اما امار کلی و جهانی که براحتی نمیشه گفت اینها صرفا توطئه دشمن است و غرب !!!

گفت و گو نیوز:سایت فوربس، فهرست شاخص موفقیت لگاتوم را که کشورهای دنیا را بر اساس امکانات و شادی رتبه بندی کرده، منتشر کرده است.

شادترین کشورهای دنیا

1. نروژ
بندر برگن در نروژ بسیار زیبا و آرامش بخش است. این کشور اسکاندیناویی مقام نخست را در میان شادترین کشورهای دنیا کسب کرده است. این کشور همچنین مقام نخست پایتخت اجتماعی و مقام دوم در اقتصاد را به خود اختصاص داده است.

2. دانمارک
دانمارک برای چهارمین سال پی در پی مقام دوم شادترین کشور دنیا را به خود اختصاص داده است. این کشور از نظر کارآفرینی و موقعیت شغلی مقام نخست را دارد و دومین پایتخت اجتماعی دنیاست.

3.سوئد
سوئد از مقام هفتم در سال 2009 میلادی به مقام سوم در سال جاری میلادی صعود کرده است. این کشور، مقام دوم در کارآفرینی و فرصت های شغلی را دارد.

4. استرالیا
امسال، استرالیا به عنوان چهارمین کشور شاد دنیا، دومین کشور از نظر آموزش و سومین کشور برای آزادی های فردی معرفی شده است.

5.نیوزیلند
نیوزیلند، پنجمین کشور شاد دنیا است و مقام نخست را در حوزه آموزش و مقام دوم را برای آزادی های فردی و نوع حکومتش دارد.

6. کانادا
کانادا از نظر شاد بودن رتبه ششم و از نظر آزادی های فردی رتبه نخست را در جهان دارد.

7. فنلاند
این شکور هفتمین کشور شاد دنیا و سومین کشور از نظر کارآفرینی و موقعیت های شغلی و امنیت است.

8. هلند
هشتمین کشور شاد دنیا، رتبه ششم پایتخت اجتماعی و سلامت دنیا را نیز دارد.

9. سوئیس
سوئیس نهمین کشور شاد و نخستین کشور از نظر اقتصاد و حکومت است. این کشور همچنین در مقام 32 از نظر آموزش قرار دارد.

10.ایرلند
دهمین کشور شاد دنیا مقام چهارم را برای آزادی های فردی دارد.

11. لوکزامبورگ
امسال نخستین بار است که لوکزامبورک در فهرست کشورهای شاد و موفق دنیا قرار می گیرد. این کشور، در مقام 11 و بالاتر از ایالت متحده قرار گرفته است. همچنین از نظر سلامت و بهداشت نخستین کشور دنیا و از نظر آموزش مقام 42 را به خود اختصاص داده است.

12. ایالت متحده
بعد از ده سال قرار داشتن در مقام دهم، ایالت متحده آمریکا به جایگاه دوازدهم جدول سقوط کرده است. این ایالت مقام 14 دنیا را برای آزادی های فردی و مقام دوم را برای سلامت و بهداشت دارد.

13. انگلستان
ایالت پادشاهی انگلیس، ششمین کشور از نظر کارآفرینی و موقعیت های شغلی و هفتمین کشور برای نوع حکومتش است.

14. آلمان
آلمان، مقام 14 به طور کلی، پنجم برای سلامت و بهداشت و ششم برای اقتصاد دنیا را دارد.

15. ایسلند
اگرچه این کشور از نظر اقتصادی در رتبه 61 است اما نخستین کشور دنیا از نظر امنیت و اطمینان است.

16.اتریش
سرزمین آلپ، مقام 16 شادترین کشور دنیا و 10 سلامت دنیا را دارد.

17.بلژیک
بلژیک آخرین کشور اروپایی در فهرست 20 کشور برتر دنیاست. حدس بزنید کدام کشور آسیایی در رتبه بعدی قرار دارد؟

18.هنگ کنگ
این کشور بالاترین رتبه را میان کشورهای آسیایی به خود اختصاص داده است. این کشور از نظر فنی هچنان بخشی از چین است. هنگ کنک سال گذشته میلادی در مقام 18 دنیا از نظر امنیت قرار داشت اما امسال به مقام پنجم صعود کرده است.

19. سنگاپور
سومین کشور دنیا از نظر اقتصادی است.

20. تایوان
تایوان آخرین کشور شاد دنیا در فهرست 20 گانه شاخص موفقیت لگاتوم است که فوربس آن را منتشر کرده است. در ادامه 20 کشور غمگین دنیا را نام برده ایم.

............

ایران نیز در رتبه 115 قرار گرفت و از 84 به 115 تنزل یافت. هم چنین ترکیه در رده ی 77 و آذربایجان در رده ی 116 ام جدول قرار گرفتند.

ابتدا پیرامون کشورهایی که اعلام کرده اید کشورهای خوشبخت دنیا.

نخیر این خبرا نیست. هیچکدوم این کشورها در زمره کشورهای شاد نیستند.زیرا شاخص های محاسبه ای شاد و غمیگین بودن کشورها غلط است.
90 درصد این شاخص ها شاخص های اقتصادی است و اقتصادی که سازمان ملل متحد با نام اقتصاد لیبرال یا بازار آزاد مطرح کرده می باشد.
که هر کدام از این کشورها نیاز به یک تاپیک دارد.زیرا برسی عوامل موجود در آن زیاد و گسترده است.
زیرا مولفه فرهنگ ، روابط اجتماعی مردم و .... در این زمینه مهم است.

اما برای مثال:
در کشورهای نروژ ، کانادا ، استرالیا و ... بازرا کاملا بازرا آزاد است.یعنی اگر شما بروید سرکاری مشغول بشوید ، همانند ایران سازمان مجبور به بیمه کردن کارمند نیست.
برای اینکه یک کارمند بتواند از خدمات بهداشتی و درمانی مطلوب بهره ببرد باید فقط و فقط کار کند ، تا بتوان حق بیمه شرکت های خصوصی بیمه گر را بپردازد.
و اگر یک ماه قادر به کار کردن در این کشورها نباشید مسکن ، بیمه و .... تهدید می شود.و انسانها در این کشورها دچار یک زندگی رباتیک شده اند و کتابهای بسیار زیادی توسط خود روانشناسان و دانشمندان غربی چاپ و نتشر شده است.

پیرامون آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر همانند نظام آمریکا.
کشوری که بالاترین رقم خودکشی جهان را دارد.
دومین کشور دنیا در خشونت است. حتی یک هفته در آمریکا وجود ندارد که شخصی بخاطر اختلالات روانی دست به کشتار نزد.
حتی سال گذشته پلیس آمریکا فقط چند روز بدونن خشونت را سپری کرده است.یعنی هر روز پلیس فدرال آمریکا یک نفر را در خیابان با سلاح گرم یا سرد میکشد.حال در خفا بماند.
میزان فقر آمریکا هم بسیار زیاد است.بعد یک عده ساده لوح در داخل میگویند آمریکا فقیر ندارد زیرا نرخ بیکاری اش پایین است.و نمیدانند نرخ بیکاری ربطی به فقر ندارد.

بعد نمیدانم کدام روانشناس احمقی در دنیا میگوید آمریکا از نظر شادی و طراوت رتبه 12 را دارد.آمریکا جزوء افسرده ترین کشورهای جهان است.و قطعا آمریکا از ایران افسرده تر است.

شاخص اقتصادی هیچ ربطی به افسردگی ندارد.
ثروت به هیچ طریقی آرامش به دنبال نمیاورد فقط آسایش به همراه دارد.

[/]

سلام

پاک کردن صورت مساله فایده ای نداره باید راه حلی پیدا کرد همیشه تا صحبت از مشکلات و مقایسه با غرب میاد همه ذهنشون میره سمت آزادی های جنسی و ... و از این طریق سعی در انکار مسائل میکنن ولی واقعیت اینه که مشکلات جوانان ما داره با شیب بسیار زیادی به سمت بینهایت میل میکنه !

من چند تا مساله اساسی زندگی یک جوان رو مینویسم جواب این سوالات وضعیت ما رو مشخص میکنه :

1- میزان رضایت از تحصیل و دانشگاه و کلا نظام آموزشی
2- میزان رضایت از تسهیلات و شرایط ازدواج
3- میزان رضایت از امکانات تفریحی ورزشی
4- میزان رضایت از وضعیت اشتغال و آینده شغلی
5- میزان رضایت از وضعیت اقتصادی
6- میزان رضایت از وضعیت بهداشت و سلامت
7- میزان رضایت از وضعیت فرهنگی جامعه
8- میزان رضایت از امکانات زیر ساختی از جمله اینترنت !
9 - و ......

میبینید که خیلی مسائل مهمتری هم هست که نمیشه انکارشون کرد پس باید کمی فکر کنیم و دنبال راه چاره باشیم.

در پایان هم بگم همه به نوعی تا حدودی نظرشون درسته ولی نمونه این تاپیک ها که مشکلات رو بیان میکنن خیلی خیلی زیاد شده توی نت اما هیچکس راه حلی نمیده واسه همینه که همیشه درجا میزنیم و فقط وقتمون رو تلف میکنیم.

شما نمیخواد آمارها رو زیر سوال ببری بجای این حرفها یک نظر سازنده ای بده که راه حلی باشه واسه حل مشکلات.

این آمارها همه واقعی ان و همانطور که دوستمون در پست های قبلی توضیح دادن معیارهای مشخصی دارن که بین همه کشورها مشترکه و قابل استناد.

امام عشق;707648 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

ابتدا پیرامون کشورهایی که اعلام کرده اید کشورهای خوشبخت دنیا.

نخیر این خبرا نیست. هیچکدوم این کشورها در زمره کشورهای شاد نیستند.زیرا شاخص های محاسبه ای شاد و غمیگین بودن کشورها غلط است.
90 درصد این شاخص ها شاخص های اقتصادی است و اقتصادی که سازمان ملل متحد با نام اقتصاد لیبرال یا بازار آزاد مطرح کرده می باشد.
که هر کدام از این کشورها نیاز به یک تاپیک دارد.زیرا برسی عوامل موجود در آن زیاد و گسترده است.
زیرا مولفه فرهنگ ، روابط اجتماعی مردم و .... در این زمینه مهم است.

اما برای مثال:
در کشورهای نروژ ، کانادا ، استرالیا و ... بازرا کاملا بازرا آزاد است.یعنی اگر شما بروید سرکاری مشغول بشوید ، همانند ایران سازمان مجبور به بیمه کردن کارمند نیست.
برای اینکه یک کارمند بتواند از خدمات بهداشتی و درمانی مطلوب بهره ببرد باید فقط و فقط کار کند ، تا بتوان حق بیمه شرکت های خصوصی بیمه گر را بپردازد.
و اگر یک ماه قادر به کار کردن در این کشورها نباشید مسکن ، بیمه و .... تهدید می شود.و انسانها در این کشورها دچار یک زندگی رباتیک شده اند و کتابهای بسیار زیادی توسط خود روانشناسان و دانشمندان غربی چاپ و نتشر شده است.

پیرامون آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر همانند نظام آمریکا.
کشوری که بالاترین رقم خودکشی جهان را دارد.
دومین کشور دنیا در خشونت است. حتی یک هفته در آمریکا وجود ندارد که شخصی بخاطر اختلالات روانی دست به کشتار نزد.
حتی سال گذشته پلیس آمریکا فقط چند روز بدونن خشونت را سپری کرده است.یعنی هر روز پلیس فدرال آمریکا یک نفر را در خیابان با سلاح گرم یا سرد میکشد.حال در خفا بماند.
میزان فقر آمریکا هم بسیار زیاد است.بعد یک عده ساده لوح در داخل میگویند آمریکا فقیر ندارد زیرا نرخ بیکاری اش پایین است.و نمیدانند نرخ بیکاری ربطی به فقر ندارد.

بعد نمیدانم کدام روانشناس احمقی در دنیا میگوید آمریکا از نظر شادی و طراوت رتبه 12 را دارد.آمریکا جزوء افسرده ترین کشورهای جهان است.و قطعا آمریکا از ایران افسرده تر است.

شاخص اقتصادی هیچ ربطی به افسردگی ندارد.
ثروت به هیچ طریقی آرامش به دنبال نمیاورد فقط آسایش به همراه دارد.


ایران گل بلبل خود بهشت خدا رو زمین

محراب;707496 نوشت:
[=arial]

با سلام
بزرگوار این هم حرف درستی نیست
چه کسی گفته هر کس نهایت لذت های دنیا را دیده باشد خودکش می کند؟؟؟
جوان 17 و 18 سال غربی چه لذتی دیده است؟؟؟
بیشتر خودکشی ها ناشی از عدم پاسخگویابی به سوالات اعتقادی و فطری است
ا
ز کجا امدنش و به کجا رفتنش و چرایی هستی و چرا زندکی و .......اینهاست که جوان غربی را به پوچگرایی و بهیلسم می کشاند
اگرحرف شما عزیز درست است پس چرا کسانی که غرق در نعمت های مادی دنیا هستند مثل خیلی از بچه شاهزادگان و ثروتمندان و .....که به چنین اعمالی دست نمی زند؟؟

به هیچ عنوان رسیدن به مشکلات مادی دنیا علتی برای خودکشی نمی تواند باشد؟؟؟
این مساله با مبانی دینی ما هم در تضاد است که خداوند لذت های مادی را خلق کرده است که انسان در نهایت به خودکشی دست بزند؟؟؟؟
این حرف از نظر اعتقادی درست نیست


عرض کردم که این تست ها هم نشات گرفته از ان تفکر است
یعنی تفکر اومانستی و انسان محوری
شما در ان تست ها خبری از مسایل دینی نمی بینید و اگر هم باشد طبق نظریات خودشان شخصی است و فردی و نه دین اجتماعی
توضیحات مفصلی در تایپک ابتدایی دادم
انها مثلا گریه کردن به امام حسین(ع) را قطعا موجب افسردگی می دانند چرا چون ناراحتی است
انها قطعا رابطه با خدا و گریه و مناجات را افسردگی می دانند چون گریه است و ناراحتی
و.................

عرض کردن شاخصه هامان با هم متفاوت است یکی دینی است و یکی غیر دینی و اینها در تضاد هم اند

خوب بجای اینکه به زور تو مخ ما کنید ما شادیم. یک تست روانشناسی درست کنید. البته تو سوالات روانشناسی بلاد کفر چیزی از گریه برای امام حسین و ... ندیدم ولی شما داخل تست خودتون درج کنید.
البته بگم با شما مشکلی ندارم خواستم تو بحثتون شرکت کنم.

yaHosseinDS;707744 نوشت:
خوب بجای اینکه به زور تو مخ ما کنید ما شادیم. یک تست روانشناسی درست کنید. البته تو سوالات روانشناسی بلاد کفر چیزی از گریه برای امام حسین و ... ندیدم ولی شما داخل تست خودتون درج کنید.
البته بگم با شما مشکلی ندارم خواستم تو بحثتون شرکت کنم.

سلام علیکم و رحمه الله

این آمارها اگر هم صحیح باشند , کامل نمیتوانند باشند . اگر بررسی سلامت روانی عمومی جامعه بشکل نسبی آن صورت بگیرد این آمار کاملا تغئیر خواهد کرد و سنجش میزان امیدواری به زندگی نسبی در کشورهای اسلامی درگیر جنگ داخلی بسیار بالاتر از این کشورهاست .

مثلا اگر یک درصد از شرایط تحریم یا نامدیریتی و یا اخلال و فساد اقتصادی که بر ما وارد شده برای این کشورها اتفاق بیفتد خودتان میتوانید حدس بزنید آمارهای حقیقی چه چیزی را نشان خواهند داد.

من خودم جوان ایرانی هستم و قرص افسردگی مصرف میکنم.:khandeh!:
من کامل به حرفشون موافق نیستم ولی به عینه میبینم که کسایی که اندکی به یه سری هنجارها پایبند هستند در ایران اسلامیدچار افسردگی میشن.چون محیط جامعه برای جوونی که بخواد به ارزشهای اسلام پایبند باشه یه جهنم واقعیه!جهنــــــــــــــــــــــــــــم:Ghamgin:

فاتح;707762 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

این آمارها اگر هم صحیح باشند , کامل نمیتوانند باشند . اگر بررسی سلامت روانی عمومی جامعه بشکل نسبی آن صورت بگیرد این آمار کاملا تغئیر خواهد کرد و سنجش میزان امیدواری به زندگی نسبی در کشورهای اسلامی درگیر جنگ داخلی بسیار بالاتر از این کشورهاست .

مثلا اگر یک درصد از شرایط تحریم یا نامدیریتی و یا اخلال و فساد اقتصادی که بر ما وارد شده برای این کشورها اتفاق بیفتد خودتان میتوانید حدس بزنید آمارهای حقیقی چه چیزی را نشان خواهند داد.

سلام
در نقل قولی که شما کردید بنده نگفتم آمار اونا درسته. انسان موجودی پیچیده هست و نمیشه با یک امتحان اخلاق و ذهنش را شناخت. پس علم روانشناسی مانند همه علوم ناقصه و جای بحثی نیست. اما تست روانشناسی که بصورت آماری گرفته میشود نیز نسبی هست اما قابل تکیه کردن. من کاری به بدبینی و سیاسی بازی ندارم شاید باشد شاید هم نباشد دارم خودم و جامعه را می بینم. اگر شخصیت محترمی تست روانشناسی فلان فرد یا کشور را قبول ندارد خوب یک تست روانشناسی دینی و یا داخلی ارائه بدهد. واقعا شاید آب سر بالا می رود و ما بیخود فکر میکنیم که جامعه سیاه است.

yaHosseinDS;707075 نوشت:
افسردگی زمانی اتفاق می افته که احساس می کنید تنها هستید. حالا شما چطوری با خدا تنهایی خود را از بین می برید؟

قبول ندارم.افسردگی از فشار زیاد هم ناشی میشه.

آقا چرا بنده میگم جامعه افسرده هست.
یکی بیاد دلیل اینکه چرا میگم جامعه افسرده هست رو از من بپرسه!
جناب محراب کاری از دستتون بر نمیاد ولی لااقل می پرسیدید. همه فقط جبهه میگیرن.

rainygirl;707617 نوشت:
الان دیگه یکی از شرایط ازدواج از طرف خیلی از آقایون شاغل بودن خانمه !!! چون تصور میکنن از پس هزینه ها برنمیان...
الان از دید عموم هر زنی دستش تو جیب خودش باشه یه زن موفقه و خانم خونه دار یه آدم بیکاره که نهایتا یه غذا می پزه خونه تمیز میکنه!!!
به قول یه حاج اقایی می گفت ما باغبون رو که دوتا گل پرورش میده شغل حساب میاریم
ولی خانمای خونه دارو که تربیت بچه هامون و نسل اینده رو به عهده دارن بیکار می دونیم!!!
بله از ماست که برماست...

بنده یکی از شرایطم خانه دار بودن خانمه!
دکتری هسته ای هم داشته باشه نمیذارم بره سر کار! اولین مسئله خواستگاریم همینه ...اولین اولین...!خواست بسم الله بریم ادامه!نخواست ی فکری میکنیم!

چرا آمار طلاق داره تو ایران هم زیاد میشه؟
یکی از دلایلش خانم های شاغله!
*********
در ايران تحت تاثير جوسازي هاي كشورهاي غربي به بهانه مسائل حقوق بشري و حقوق زنان، در ميدان دادن به زنان و تشويق آنان به حضور اجتماعي آنقدر جوگير شديم كه امروز بيش از 60 درصد پذيرفته شدگان دانشگاه ها در سال دختران و زنان هستند و جمعيت زنان شاغل به شدت و بسيار پرشتاب افزايش يافته است كه البته هنوز اين موج برخاسته به آسمان فرود نيامده تا آثار و تبعات سوء آن كاملا آشكار شود.

در ایران حتی دیدگاهی که در غرب بر اساس آن حقوق زنان و مردان در ازای مشاغلشان برابر نیست، کنار گذاشته شده که البته این کار ناصوابی نیست ولی ناشی از همان جوزدگی ذاتی ما ایرانیان است. تشدید و افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه فواید بسیاری دارد که از جمله آن ها اطلاع و آگاهی یافتن زنان از حقوق فردی و اجتماعی ایشان است، اما نباید نادیده انگاشت که این رویه مضراتی نیز دارد که از جمله آن ها افزایش توقعات زنان است که این یکی نیز فی النفسه عیب و اشکالی ندارد، ولی در جامعه ای مثل ایران که در ساحت اجتماع تقریبا به طور دائم در حال گذار از مراحل مختلف رشد اجتماعی است، مضرات آن بیشتر نمود می یابد، مثل این مسئله که امروز سطح سواد و تحصیلات دختران نسبت به پسران در حال ارتقاست و این باعث کاهش فرصتهای ازدواج مناسب برای دختران خواهد بود. یکی دیگر از مضرات این مسئله که اتفاقا موضوع این نوشتار هم هست، احساس کسب استقلال مالی نزد زنان شاغل است که بی شک یکی از عوامل اصلی تسهیل روند تن دادن به طلاق نزد زنان است. طبیعی است، زنی که احساس می کند، استقلال مالی داشته و می تواند خود و زندگی اش را از این نظر تامین کند، کمتر به خود اجازه می دهد، در برابر یک مرد، حتی اگر مرد زندگی اش باشد، تمکین کرده و از خواسته ها و تمنیات خود بگذرد. نگارنده (حداقل به دلیل شمولیت قاعده زن ذلیلی) موکدا تاکید دارد که این مسئله به معنای مخالفت با حضور اجتماعی زنان به شکل تحصیل، کار یا فعالیتهای اجتماعی دیگر نیست، بلکه تذکر یک آفت اجتماعی خطرناک است که در صورت بی توجهی بیشتر تبعات آن گسترده تر و عمیق تر خواهد شد. متاسفانه تعداد و آمار زنان مطلقه، بیوه و حتی پیردختران در دستگاه های دولتی به شدت در حال افزایش است که در کنار دلایل دیگر یکی از دلایل آن دریافت حقوق های برابر با مردان است و حتی تعداد زنانی که تمایل به ادامه تحصیل ضمن خدمت دارند تا به این واسطه پایه شغلی و حقوقی خود را افزایش دهند، به مراتب بیشتر از مردان است که این مسئله نوید تشدید این مشکل را می دهد. یک بررسی مختصر و دم دستی از آمار شاغلین در وزارتخانه ها، سازمان ها و ادارات دولتی از نهاد ریاست جمهوری، اداره مجلس، قوه قضائیه گرفته تا دستگاه ها و مجموعه های ذیربط نشان می دهد که این نگرانی واقعا ارزش توجه بیش از این را دارد.

محراب;707506 نوشت:
[=arial]

با سلام
پاسخ این مطالب گذشت که مقایسه در چنین شرایطی ان هم کشور ما با کشور های غربی به هیچ وجه درست نیست
طلاق و ...ربطی به افسردگی ندارد بی بند و باری که بین دختر و پسرها به وجودامده و هر دختری در خیابان با دیدن پسری عاشق و کشته مرده اش می شود و یا برعکس و به حرف هیچ کسی کوش نمی دهد جز هوای نفس خود عاقبتی جز این نخواهد داشت پس اینها به افسردگی ربط ندارد

مشکلات عموی کشور راهم عرض کردم که همه کشور ها دارند و نمی توان فقر و گرسنکی را دلیل بر افسردگی دانست

عرض سلام و ادب خدمت کارشناس عزیز

البته پیامدهای طلاق (نه خود طلاق) و استفاده بی رویه از محصولات آرایشی و دیدن فیلمهای مبتذل و استفاده از فیلتر شکن یا حتی این جوکهایی که روزانه دست میلیونها نفر میچرخد تا حدودی میتواند بیانگر افسردگی اشخاص باشد که در پی تسکین خود هستند اما راه رو به اشتباه رفتند...

و این برمیگرده به داشتن ایمان ضعیف. در واقع همان ایمان ضعیف است که موجبات این قبیل افسردگیها را در افراد تشدید میکند...

کسیکه با معیارهای مادی ازدواج میکند با فردی که پایبند دین نیست و به راحتی طلاق میگیرد این از ضعف ایمان است. همینطور است در دیر ازدواج کردن و روابط دختر و پسرها وو

و نبود شغل یا شغل مناسب تنها یکی از دلایلی است که میتواند ایجاد افسردگی کند. وجدانا جند درصد از این افرادی که گرفتار این افسردگیها هستند ازدواج نکردنشان بدلیل سختگیری در ازدواج نیست و فقط به نداشتن شغل برمیگردد..
ضمن اینکه نداشتن شغل و فقر و این مسائل هم در بین مذهبیها کمتر ایجاد افسردگی میکند

monji-sec;707779 نوشت:
بنده یکی از شرایطم خانه دار بودن خانمه!

سلام طاعات قبول حق
بنده دیدم خانم های شاغلی رو که خانه داریشون هم عالی هست و زندگی خیلی خیلی خوبی دارن....
مهم اینه که اگه خانمی میره سر کار و شاغل هست باید اولویت زندگیش خونه داری و همسر و فرزندانش باشه و بعد کار...درسته اینطوری خسته میشه ولی خودش قبول کرده که کار هم کنه...

سلام علیکم و رحمه الله

hameda;707769 نوشت:
من خودم جوان ایرانی هستم و قرص افسردگی مصرف میکنم.
من کامل به حرفشون موافق نیستم ولی به عینه میبینم که کسایی که اندکی به یه سری هنجارها پایبند هستند در ایران اسلامیدچار افسردگی میشن.چون محیط جامعه برای جوونی که بخواد به ارزشهای اسلام پایبند باشه یه جهنم واقعیه!جهنـــــــــــــــ� �ــــــــــــم

در هر جامعه ای رضایت مندی کامل از وضعیت جامعه برای افراد اتفاق نمی افتد . گاها فشار بر قشری زیاد است و بر قشری کمتر و زمانی دیگر این مساله برعکس میشود. ولی یک فرد مذهبی انسان نیرومندتری است چراکه اولا تکلیف محور است و ثانیا امید در او به توانائی فردی یا گروهی منحصر نمیشود لذا این قشر بر عکس دیگر افراد که نتیجه محورند به سادگی نا امید نمیشوند .

yaHosseinDS;707778 نوشت:
آقا چرا بنده میگم جامعه افسرده هست.
یکی بیاد دلیل اینکه چرا میگم جامعه افسرده هست رو از من بپرسه!
جناب محراب کاری از دستتون بر نمیاد ولی لااقل می پرسیدید. همه فقط جبهه میگیرن.

بفرمائید . چرا جامعه افسرده است ؟

بلا;707810 نوشت:
سلام طاعات قبول حق
بنده دیدم خانم های شاغلی رو که خانه داریشون هم عالی هست و زندگی خیلی خیلی خوبی دارن....
مهم اینه که اگه خانمی میره سر کار و شاغل هست باید اولویت زندگیش خونه داری و همسر و فرزندانش باشه و بعد کار...درسته اینطوری خسته میشه ولی خودش قبول کرده که کار هم کنه...

این موضوع به تاپیک بی ارتباطه و جناب محرابو میندازیم زحمت:Nishkhand: ولی این یدونرم بگم:
درسته شاید حرف شما درست باشه!
ولی مثه این میمونه یه
دانش آموز هم تو وایبر اینا باشه هم درس بخونه بگه درسمم میخونم بابا:khaneh:

monji-sec;707779 نوشت:
بنده یکی از شرایطم خانه دار بودن خانمه!
دکتری هسته ای هم داشته باشه نمیذارم بره سر کار! اولین مسئله خواستگاریم همینه ...اولین اولین...!خواست بسم الله بریم ادامه!نخواست ی فکری میکنیم!

چرا آمار طلاق داره تو ایران هم زیاد میشه؟
یکی از دلایلش خانم های شاغله!
*********
در ايران تحت تاثير جوسازي هاي كشورهاي غربي به بهانه مسائل حقوق بشري و حقوق زنان، در ميدان دادن به زنان و تشويق آنان به حضور اجتماعي آنقدر جوگير شديم كه امروز بيش از 60 درصد پذيرفته شدگان دانشگاه ها در سال دختران و زنان هستند و جمعيت زنان شاغل به شدت و بسيار پرشتاب افزايش يافته است كه البته هنوز اين موج برخاسته به آسمان فرود نيامده تا آثار و تبعات سوء آن كاملا آشكار شود.

در ایران حتی دیدگاهی که در غرب بر اساس آن حقوق زنان و مردان در ازای مشاغلشان برابر نیست، کنار گذاشته شده که البته این کار ناصوابی نیست ولی ناشی از همان جوزدگی ذاتی ما ایرانیان است. تشدید و افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه فواید بسیاری دارد که از جمله آن ها اطلاع و آگاهی یافتن زنان از حقوق فردی و اجتماعی ایشان است، اما نباید نادیده انگاشت که این رویه مضراتی نیز دارد که از جمله آن ها افزایش توقعات زنان است که این یکی نیز فی النفسه عیب و اشکالی ندارد، ولی در جامعه ای مثل ایران که در ساحت اجتماع تقریبا به طور دائم در حال گذار از مراحل مختلف رشد اجتماعی است، مضرات آن بیشتر نمود می یابد، مثل این مسئله که امروز سطح سواد و تحصیلات دختران نسبت به پسران در حال ارتقاست و این باعث کاهش فرصتهای ازدواج مناسب برای دختران خواهد بود. یکی دیگر از مضرات این مسئله که اتفاقا موضوع این نوشتار هم هست، احساس کسب استقلال مالی نزد زنان شاغل است که بی شک یکی از عوامل اصلی تسهیل روند تن دادن به طلاق نزد زنان است. طبیعی است، زنی که احساس می کند، استقلال مالی داشته و می تواند خود و زندگی اش را از این نظر تامین کند، کمتر به خود اجازه می دهد، در برابر یک مرد، حتی اگر مرد زندگی اش باشد، تمکین کرده و از خواسته ها و تمنیات خود بگذرد. نگارنده (حداقل به دلیل شمولیت قاعده زن ذلیلی) موکدا تاکید دارد که این مسئله به معنای مخالفت با حضور اجتماعی زنان به شکل تحصیل، کار یا فعالیتهای اجتماعی دیگر نیست، بلکه تذکر یک آفت اجتماعی خطرناک است که در صورت بی توجهی بیشتر تبعات آن گسترده تر و عمیق تر خواهد شد. متاسفانه تعداد و آمار زنان مطلقه، بیوه و حتی پیردختران در دستگاه های دولتی به شدت در حال افزایش است که در کنار دلایل دیگر یکی از دلایل آن دریافت حقوق های برابر با مردان است و حتی تعداد زنانی که تمایل به ادامه تحصیل ضمن خدمت دارند تا به این واسطه پایه شغلی و حقوقی خود را افزایش دهند، به مراتب بیشتر از مردان است که این مسئله نوید تشدید این مشکل را می دهد. یک بررسی مختصر و دم دستی از آمار شاغلین در وزارتخانه ها، سازمان ها و ادارات دولتی از نهاد ریاست جمهوری، اداره مجلس، قوه قضائیه گرفته تا دستگاه ها و مجموعه های ذیربط نشان می دهد که این نگرانی واقعا ارزش توجه بیش از این را دارد.


بله موافقم:ok: منم همینارو گفتم اگه دقت کرده باشین:khandeh!:....
منم میگم چرا باید جامعه سمتی بره که هم آقایون هم خانمها فکر کنن اشتغال در بیرون منزل بهتره از خونه داری و رسیدن به بچه س؟؟؟

من خودم هزار مورد رو میتونم واستون ردیف کنم که وقتی میان اولین حرفشون دخترخانم شاغلن؟؟؟؟ یادشون میره این سوالو باید خانواده دختر بپرسن و اصلا کاربیرون جزء وظایف اوناس نه طرفشون !!!!!تازه اگه درآمدی هم باشه خانم وظیفه ای نداره واسه خونه خرج کنه ولی خیلیا از قبل ازدواج روش حساب میکنن:|
البته بگما خیلی زیاد خانمای خونه داری که ازصبح تاشب به کارای الکی مشغولن و به زندگیشون نمیرسن مقصرن:ajab:
و نگرش جامعه روخراب کردن وباعث بدبینی جامعه نسبت به قشر خونه دارمیشن

مردم فکر میکنن یه خانم خونه دار یه خانم بی نظمه که حتی وظایف شخصی شم درست انجام نمیده
ازصبح تاشب یا غیبت اینو اونو میکنه یا میره خونه بقیه اخرم یه غذای بی حوصله افتضاحو برمیداره جلوی شوهرش میزاره
خیلیام اینجوری هستن ... متاسفانه!!!!

درحالیکه خونه داری وهمسر داری و تربیت فرزند واقعا چیزی نیست که سرسری گرفته بشه
میرن واسه مدرک این همه سال درس میخونن اونوقت واسه این چیزا دوتا کتاب نمیخونن!:reading:
واسه خیاطی گلدوزی آشپزی و...... کلی کلاس هست ولی یه کلاس واسه همسرداری و تربیت فرزندو اینا نمیزارن!:no:

بعد نسل جدید که تفکراتی کاملا متناقض با این افراد بی مسئولیت دارن:moteajeb:
ولی خب در هرصورت تمایل دارن زندگی رو به شکل سنتی ش بچرخونن و از حساسیت وظایفشون به خوبی آگاه ن باید پاسوز اونا بشن و از طرف هم سن وسالای خودشون برچسب تفکرات عصر حجر ودختر سنتی و .... بخورن و از طرف بقیه اجتماع هم که ادامه رو همون خانمای خونه دار بی مسئولیت شناخته بشن!!!!

و این وسط دختری که برای آیندش شاغل بودنو انتخاب کنه خیلی موفق شناخته میشه و
کسی که خونه داری رو انتخاب کنه مشابه نسل قبلی و سنتی و بیکار!!!!:hey:

همینجا خودم اضافه میکنم این مطالب زیاد ربطی نداشت به افسردگی جوانان!
(هرچند خود فکر کردن به این حرفا افسردگی میار:))
جناب محراب واقعا معذرت میخوام ولی فقط خواستم یکم از دردای جامعه رو یادآوری کنم:):okey:
بعدشم حرف حرف میاره دیگه.....

نقل قول:

در ایران حتی دیدگاهی که در غرب بر اساس آن حقوق زنان و مردان در ازای مشاغلشان برابر نیست، کنار گذاشته شده که البته این کار ناصوابی نیست ولی ناشی از همان جوزدگی ذاتی ما ایرانیان است. تشدید و افزایش حضور اجتماعی زنان در جامعه فواید بسیاری دارد که از جمله آن ها اطلاع و آگاهی یافتن زنان از حقوق فردی و اجتماعی ایشان است، اما نباید نادیده انگاشت که این رویه مضراتی نیز دارد که از جمله آن ها افزایش توقعات زنان است که این یکی نیز فی النفسه عیب و اشکالی ندارد، ولی در جامعه ای مثل ایران که در ساحت اجتماع تقریبا به طور دائم در حال گذار از مراحل مختلف رشد اجتماعی است، مضرات آن بیشتر نمود می یابد، مثل این مسئله که امروز سطح سواد و تحصیلات دختران نسبت به پسران در حال ارتقاست و این باعث کاهش فرصتهای ازدواج مناسب برای دختران خواهد بود. یکی دیگر از مضرات این مسئله که اتفاقا موضوع این نوشتار هم هست، احساس کسب استقلال مالی نزد زنان شاغل است که بی شک یکی از عوامل اصلی تسهیل روند تن دادن به طلاق نزد زنان است. طبیعی است، زنی که احساس می کند، استقلال مالی داشته و می تواند خود و زندگی اش را از این نظر تامین کند، کمتر به خود اجازه می دهد، در برابر یک مرد، حتی اگر مرد زندگی اش باشد، تمکین کرده و از خواسته ها و تمنیات خود بگذرد. نگارنده (حداقل به دلیل شمولیت قاعده زن ذلیلی) موکدا تاکید دارد که این مسئله به معنای مخالفت با حضور اجتماعی زنان به شکل تحصیل، کار یا فعالیتهای اجتماعی دیگر نیست، بلکه تذکر یک آفت اجتماعی خطرناک است که در صورت بی توجهی بیشتر تبعات آن گسترده تر و عمیق تر خواهد شد. متاسفانه تعداد و آمار زنان مطلقه، بیوه و حتی پیردختران در دستگاه های دولتی به شدت در حال افزایش است که در کنار دلایل دیگر یکی از دلایل آن دریافت حقوق های برابر با مردان است و حتی تعداد زنانی که تمایل به ادامه تحصیل ضمن خدمت دارند تا به این واسطه پایه شغلی و حقوقی خود را افزایش دهند، به مراتب بیشتر از مردان است که این مسئله نوید تشدید این مشکل را می دهد. یک بررسی مختصر و دم دستی از آمار شاغلین در وزارتخانه ها، سازمان ها و ادارات دولتی از نهاد ریاست جمهوری، اداره مجلس، قوه قضائیه گرفته تا دستگاه ها و مجموعه های ذیربط نشان می دهد که این نگرانی واقعا ارزش توجه بیش از این را دارد.

درود
حرف شما منو یاد یکی از دوستان توی همین اسک دین میندازه که میگفت من از هیچ دختری سر پل صراط نمیگذرم چون با درس خوندنش و بهتر شدن رتبه ش از من توی کنکور باعث میشه من دانشگاه خوب قبول نشم...
حالا درست و غلطی ش رو خودتون قضاوت کنید

یه سری هم اشاره کردن به فرار مغز ها و ... که به نظرم نباید اون جوون رو سرزنش کرد چون اون جوون بخاطر مشکلاتی از جمله نبود کار و ... فرار میکنه بلکه باید مسئولین رو سرزنش کرد که چرا برای اون جوون شرایط مناسب رو فراهم نکردند
همین الان نهایت شرایطی که به هر نخبه میدن اینه که بنیاد نخبگان ماهانه هفتاد هشتاد هزارتومن به اعضاش میده،به غیر از این هیچ کمک دیگه ای نمیکنن

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


عرض سلام و ادب خدمت دوستان

خیلی جالبه دوستان فقط میگویند صورت مسئله را پاک میکنند!!!!!
کدام صورت مسئله؟

اولا که واقعیت آمریکا ، نروژ و .... کاملا مشخص میکند که هیچکدام از این کشورها به هیچ وجه کشور شاد تلقی نمی شوند.
در ثانی واقعا منظور شما از نبود تفریح در کشور چیست؟؟؟؟؟

در کشور سالن های ورزشی وجود ندارد؟
در کشور پارک ، کوه ، جنگل ، و ... وجود ندارد؟
یه عده هم که در بعضی از پارکهای شهر تهران هر غلطی( فساد اخلاقی) را میکنند. پس منظور از تفریح چیست؟؟؟؟؟
خواهشا از بالا بودن قیمت سالن های ورزشی سخن نگویید که قیمتش از قیمت کشورهایی با نظام اقتصادی سرمایه داری کمتر است.
پارک و کوه و جنگل هم که هزینه نمی خواهد.

نکنه منظورتون از تفریح انواع پارتی هاست!!!!؟
نکنه منظورتون از تفریح کازینوهاست!!!!؟
و هزار مورد دیگر.....
قبول اینها تفریح( البته کاذب) تاثیر این رفتارهای ناهنجار در بالا بردن شادابی چیست!!!!؟
فساد اخلاقی تاثیرش در شادابی چیست!!!!؟

وقتی افراد می آیند یکی از افسرده ترین کشورهای دنیا (آمریکا) را کشور شاد به حساب می آورند باید هم چنین برداشتهای سطحی داشته باشند.
کشور آمریکا را که شادی تلقی میکنید.
بالاترین آمار خودکشی را دارد.
بالاترین آمار کشتار و جنایت را دارد.
بالاترین رقم کشتار توسط مامورین را دارد.
بالاترین رقم میزان فقر را دارد.
بالاترین رقم آزار جنسی زنان را دارد.از فروش زنان گرفته تا تجاوز به زنان.
بالاترین رقم برده داری نوین را دارد.
تنها برتری آمریکا فقط تکنولوژی آن است که تکنولوژی به هیچ صراطی نه آرامش به دنبال دارد و نه شادابی.
و آمریکا منهای تکنولوژِی عقب افتاده ترین کشور دنیاست.


و ایران هزار مرتبه بهتر ز آمریکاست.
[/]

امام عشق;710119 نوشت:
ایران هزار مرتبه بهتر ز آمریکاست
سلام داداش عزیز. خوب هستی انشاالله؟ چه خبرا؟

خیلی از پست ها رو نخوندم و کلی نظرم رو میگم
شاید اون دوستانی که دارن میگن توی ایران شادی نیست دو تا اشتباه کردن (شاید هم من نخوندم و اشتباه کنم. نمیدونم)

1 - مقایسه با سایر کشورها مثل آمریکا
دوستان عزیز چرا با سایر کشورها مقایسه میکنید؟ وقتی با بقیه کشورها مقایسه کنیم بهانه میدیم دست این
"امام عشق" که بیاد رای ما رو بزنه :Khandidan!:
ولی جدی نیازی نیست حتماً با کشور دیگه ای مقایسه بشیم. کافیه با خودمون مقایسه بشیم. آیا ما الان شاد هستیم؟ باید به این پرسش پاسخ بدیم

2 - بد بیان کردن شادی و افسردگی
متاسفانه برخی از دوستلان داخل سایت یا جاهای دیگه ، نکاتی رو به عنوان شادی معرفی میکنن که اصلاً شادی نیست بلکه بی بند و باری هست. اما منظور از افسردگی و غمگینی ، لزوماً به معنای نبودن این مصادیق فساد نیست

ایرانی ها خیلی زود قضاوت میکنن و بد بین هستند...همین باعث افسردگیه...وگرنه به جز این دوتا ملت خوبی داریم.

سلام
نمیشه جواب سوالتونو با ی "بله" و "خیر" کوچولو داد!
من فک میکنم جوون ایرانی اونقدری ک تو آمارا نشون میدن افسرده نیس! اما خب از زندگیشو وضعیتی ک توشم هس راضی نیس! ب هیچ وجه....

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت برادر گرامی.

Reza-D;710182 نوشت:
سلام داداش عزیز. خوب هستی انشاالله؟ چه خبرا؟

خیلی از پست ها رو نخوندم و کلی نظرم رو میگم
شاید اون دوستانی که دارن میگن توی ایران شادی نیست دو تا اشتباه کردن (شاید هم من نخوندم و اشتباه کنم. نمیدونم)

1 - مقایسه با سایر کشورها مثل آمریکا
دوستان عزیز چرا با سایر کشورها مقایسه میکنید؟ وقتی با بقیه کشورها مقایسه کنیم بهانه میدیم دست این
"امام عشق" که بیاد رای ما رو بزنه :Khandidan!:
ولی جدی نیازی نیست حتماً با کشور دیگه ای مقایسه بشیم. کافیه با خودمون مقایسه بشیم. آیا ما الان شاد هستیم؟ باید به این پرسش پاسخ بدیم

2 - بد بیان کردن شادی و افسردگی
متاسفانه برخی از دوستلان داخل سایت یا جاهای دیگه ، نکاتی رو به عنوان شادی معرفی میکنن که اصلاً شادی نیست بلکه بی بند و باری هست. اما منظور از افسردگی و غمگینی ، لزوماً به معنای نبودن این مصادیق فساد نیست

برادر گرامی بنده هیچوقت منکر مشکلات در کشور نیستم.هیچ مسئولی هم در کشور چنین ادعای نکرد که مشکلی وجود ندارد.
اما بنده به شخصه کشور را با تمام معایبش دوست دارم و تحمل توهین به کشور را هم ندارم. چه شخص توهین کننده خودی باشد و چه نخودی.

آن شخصی که فقط یاد گرفته است کشور را با کشورهای دیگر مقایسه کند در نظر من هیچ جایگاهی ندارد(( حتی سر یک سوزن )).
زیرا هنوز یاد نگرفته است برای بهبود و از بین بردن معایب کشور نباید آن را با دیگر کشورها مقایسه کرد.بلکه باید عیبها را شناسایی کرد و با توجه به ظرفیت داخلی آن را اصلاح کرد.در تاریخ کشور ایران هموراه کسانی که نگاه به بیرون داشتند باعث نابودی این کشور شده اند. کسانی که دست گدایی دراز کردنند کشور را فلج کردند.

بحث افسردگی هم یک بحثی است که نگاه به بیرون غلط و ویران کننده است.
و باید ابتدا دلایل افسردگی مطرح بشود. افسرده کیست و چه معیارهای دارد.
ظرفیت داخلی چیست.و این ظرفیت چه نقشی در شادابی دارد.
معایب بر سر راه شادابی چیست؟ و....
وقتی این مسائل روشن شد و اگر کسی منکر این مسائل شد آنوقت از بیرون مثال زده شود.
یعنی ابتدا از منظر عقلی و منطقی اثبات شود سپس یک مثال برای محکم کردن اثبات بیان شود.


بیشترین معیار در بیان افسردگی پارمترهای اقتصادی است.
واقعا اقتصاد یک خانواده چقدر در شادابی تاثیر دارد؟
پارمتر امنیت در شادابی مطرح نمیشود که غلط است.
پارمتر هنجارهای اجتماعی در شادابی مطرح نمی شود که غلط است.
پارمتر خانواده در شادابی مطرح نمی شود که غلط است.
پارمتر فرهنگی در شادابی مطرح نمیشود که غلط است.
و .................
شاخص تعیین شادابی غلط است زیرا 90 درصد این شاخص پارمترهای اقتصادی است.


زمانی که شاخص درست باشد و تمام پارمترهای شادابی در آن جای داشته باشند نتیجه می شود که جوان ایرانی افسرده نیست.

و من الله توفیق:Gol:.[/]

امام عشق;710430 نوشت:
زمانی که شاخص درست باشد و تمام پارمترهای شادابی در آن جای داشته باشند نتیجه می شود که جوان ایرانی افسرده نیست
توی بخش های ابتدایی فرمایش شما که تقریباً اختلافی نداریم. در این مورد که باید پارامترها رو درست انخاب کرد هم اختلافی نداریم
اما اینکه اگر پارامترها درست باشد ، نتیجه این میشود که
جوان ایرانی افسرده نیست رو با شما اختلاف نظر دارم

چطور به این نتیجه رسیدید؟!
بیایم یه بار برخی شاخص ها که معرفی کردید رو بررسی کنیم

امام عشق;710430 نوشت:
واقعا اقتصاد یک خانواده چقدر در شادابی تاثیر دارد؟
وقتی صحبت از اقتصاد میشه ، صرفاً منظور پول نیست. اقتصاد (در معنایی که مد نظر ماست) خودش شامل چندین پارامتر میشه. مثل: نسبت درآمد به هزینه ها ، امنیت شغلی ، آینده نگری و قدرت پس انداز ، مقدار ساعات اشتغال و......

1 - در بحث تناسب دخل و خرج مهمترین موضوعی که نادیده گرفته میشه ، حوادث پیش بینی نشده هستن. در حالت عادی میشه با حقوق کم زندگی کرد ، اما اگر بچمون بیمار بشه چی؟ اگر آخر برج مهمان سرزده بیاد چی؟ اگر یه تصادف برامون پیش بیاد چی؟ اگر پدر آدم دستش خالی بشه و از ما قرض بخواد چی؟

2 - امنیت شغلی تو کشور ما از درجهء بسیار پایینی برخورداره. بخصوص از وقتی که شغل قراردادی و پیمانکاری اومده دیگه میزان این امنیت تقریباً به 0 رسیده. مگر برای اونهایی که پارتی داشته باشن

3 - هر انسان عاقلی سعی میکنه برای آینده هم فکر کنه. برای آیندهء فرزندان و همچنین روزگار پیری. با شرایط اقتصادی ما ، امکان پس انداز برای خیلی ها وجود نداره

4 - میزان حقوق دریافتی به نسبت ساعات کار چندان مناسب نیست. ضمن اینکه چون اداره کار میزان حداقل حقوق رو مطابق با نمردن انسان تعیین میکنه!!! تنها راه مردم برای دریافت حقوق بیشتر اضافه کاریه! در حالیکه اضافه کاری باید راهی برای بالا بردن سطح مطلوبات باشه ، نه راهی برای دریافت حداقل ها

این یکی طولانی شد. سعی میکنم بقیه رو در یک تاپیک جمع کنم

امام عشق;710430 نوشت:
پارمتر امنیت در شادابی مطرح نمیشود که غلط است
کی گفته که پارامتر امنیت مطرح نمیشه؟!
اتفاقاً یکی از گلایه های مردم عدم برخورد قاطع با مخلین نظم عمومی هست
چهرهء برخی کیف قاپ ها رو نصف مردم شهر میشناسن. چرا؟ چون هر بار دستگیر میشه ، یه جریمهء نقدی ، یه تعهد ، آزاد!

امام عشق;710430 نوشت:
پارمتر خانواده در شادابی مطرح نمی شود که غلط است
یه سر به تاپیک های ازدواج بزنید. پاسخ این یکی رو خودتون پیدا میکنید :ok:

امام عشق;710430 نوشت:
پارمتر فرهنگی در شادابی مطرح نمیشود که غلط است
رسیدیم سر اصل مطلب!
اصلاً بزرگترین مشکل ما در حال حاضر همین فرهنگه. با هر نوع زاویه ای که نگاه کنیم ، چه دینی ، چه غیر دینی ، اگر موشکافانه بررسی کنیم خواهیم دید که اساسی ترین مشکل امروز کشور ما فرهنگه

نکته:

شاید بفرمایید بیان من از این نظر نبود که اینها رو نادیده بگیرم ، بلکه خودم به اینها اشاره کردم. اما حرفم این بود که چرا اینها به عنوان شاخص افسردگی مطرح نمیشن؟

پاسخ:

اول اینکه شما فرمودید 90 درصد صحبت از اقتصاد میکنن. من قبول دارم که صحبت از اقتصاد خیلی بیشتره ، اما نه 90 درصد!
شما افراد بسیار زیادی رو میتونید پیدا کنید که از عدم وجود سایر شاخص ها مثل: امنیت ، کار ، ازدواج ، فرهنگ و..... شکایت دارن

دوم ، الزامی نیست که مردم شاخص ها رو بطور دقیق بشناسن. کسی از خونه میاد بیرون و می بینه که راحت نیست ، خوشحال نیست ، سرزنده نیست
ممکنه این شخص خودش ندونه که مثلاً بخاطر نبود فرهنگ چنین حالتی داره (یا بدونه اما نتونه خوب بیان کنه) ، ولی از این مشکل تاثیرش رو گرفته

امام عشق;710430 نوشت:
زمانی که شاخص درست باشد
مطلب آخر اینکه علاوه بر شاخص هایی که شما فرمودید ، شاخص های دیگری هم برای درک اینکه جوانان ایران افسردگی دارن یا خیر ، وجود داره
تعدادی از عوامل افسردگی و کم شدن امید در جوانان رو مینویسم براتون

نبود امکان ازدواج
آیا این شاخص الان برای جوانان ما حل شده؟

قرار نداشتن در جایگاه مناسب
جوانی که حسابداری خونده رو میذارن انباردار و جوانی که مکانیک خونده رو میذارن مسئول خرید!!!

عدم استفاده از ظرفیت ها و شکوفا نشدن استعدادها
اکثر استعدادها با کمترین پاسخ مواجه میشن. به قدری داشتن استعداد و توانایی کار عملی در کشور ما بی ارزش شده که خیلی از دانشجوهای ما تنها و تنها به یک کار در دانشگاه مشغول هستن:
پاس کردن واحد

معتبر شدن رابطه بجای ضابطه
اصولاً توی ایران برای اشتغال دو چیز نیازه. الف) مدرک تحصیلی (مدرک خالی) - ب) پارتی!

عدم اعتماد به مسئولین
کارکرد ضعیف برخی مسئولین و عدم برخورد قاطعانه با اونها باعث شده مردم به مسئولین کم اعتماد ، و در مواردی بی اعتماد بشن

سیاست زدگی بیش از حد
سیاست جزء اصلی زندگی جوانان ما رو تشکیل میده. نه اینکه خودشون بخوان ، بلکه اقتضای کشورمون اینه
تلویزیون = سیاست
روزنامه = سیاست
اینترنت = سیاست
بحث روز = سیاست
و.......
نتیجه اینکه جوان میخواد فقط بره یه جایی که فقط سیاست نباشه ، حالا هر چی که میخواد باشه

گیر کردن مسئولین در پوستهء دین
معرفی دین به صورتی که بیشتر مسائل ظاهری رو در بر میگیره ، جوان ها رو از دین دور کرده. الان تعریف مذهبی برای دختر اینه که چادر بزنه و برای پسر اینه که ریش بذاره و پیراهنش رو بزنه روی شلوار. دشمن از اینترنت و ماهواره عبور کرده و رسیده به قرار دادن مخاطب در متن رسانه! (مثل کینکت در ایکس باکس) ، اون وقت مسئولین ما هنوز میخوان ، با گذاشتن پوستر یه آقاهه که داره نماز میخونه روی دیوار محل ، دین رو تبلیغ کنن!

عدم پذیرش تغییرات ، از سوی مسئولین و والدین (نگاه سنتی بیش از حد)
اگر به برخی مسئولین باشه ، میگن جوان ها توی چادر زندگی کنن و فقط شیر و خرما بخورن! هنوز ظرح ها و اظهار نظرات برخی مسئولین و برخی پدر و مادرها ، رنگ و شکل 50 سال پیش رو داره. ارزش اصول سر جای خودش محفوظه ، هرچند که قدیمی باشه. اگر مطلبی درست باشه باید بهش عمل کرد ، حتی اگر قدیمی باشه. اما باید یه روز بیدار بشیم که دنیا داره تغییر میکنه

موضوع اینجاست که اصل تغییر در دنیا اجتناب ناپذیره و نمیشه جلوی اون رو گرفت
اما میشه تغییرات رو دسته بندی کرد
هر تغییری دو حالت داره. یا خوبه یا بد
تغییراتی که خوب هستن رو باید پذیرفت و تغییراتی که بد هستن رو باید تبیین کرد و تغییری صحیح رو جایگزین اون کرد
اما مشکل اینجاست که بعضی ها تو کشور ما تغییر درست رو نمیپذیرن به این دلیل که مال غربی هاست!
تغییر غلط رو هم فقط نفی و فیلتر میکنن اما مقابله کردن.... ابدا

دوستان ببخشید خیلی طولانی شد. اینها دردی هستن که توی سینه دارم

به نظر من همه ی این مشکلات یه جوری گره خورده به اقتصاد،تا وقتی اقتصادمون درست نشه همیشه یه جای کار میلنگه
اقتصاد که درست بشه کم کم فرهنگ هم درست میشه

امام عشق;710430 نوشت:
آن شخصی که فقط یاد گرفته است کشور را با کشورهای دیگر مقایسه کند در نظر من هیچ جایگاهی ندارد(( حتی سر یک سوزن )).
زیرا هنوز یاد نگرفته است برای بهبود و از بین بردن معایب کشور نباید آن را با دیگر کشورها مقایسه کرد

تا وقتی دو جسم رو با هم مقایسه نکنیم چگونه معایب و محاسن رو میتونیم تشخیص بدیم؟
حرف آخر من اینه من کاری با آمار ها ندارم!دیگران هم ندارن!
وقتی من و بقیه دوستان میبیننن دورو بریاشون مثه شمع دارن آب میشن! نمیتونن بگن نه!
یادش بخیر یکی میگفت همه چی آرومه من چقدر خوشبختم!
الان فهمیدم منظورش چی بوده:ok:
من نمیتونم به دوست افسردم بگم نه تو افسرده نیسی؟ تو داری میری عزاداری!روحت سبک میشه!تو پر شورو نشاطی!
واقعا میشه با این معیار ها به یک شخص افسرده درمان داد؟
خود خداوند هم با این معیار ها افسردگی رو راهکار میده؟
خدا فک کنم آیه هم واسش باشه که رنگ سبز رو مایه آرامش و افسردگی اعلام میکنه!
یعنی چی؟بابا منظورش اینه برین مسافرت برین بیرون تفریح!
شما بگین نه اون که شادی نیست؟ اون ک نشاط نیست!
بازهم میگم نه تنها من!بلکه خیلیای دیگه 2 سال میشه خدا رو گواه میگیرم پارک هم نرفتم!(دقیقا 2 ساله پارک هم نرفتم)
چرا؟دلخوشی نیست! پول نیست پارک چارتا بستنی بخری چارتا وسیله شهربازی سوار شی!
پول نیست ماشین نیست بنزین گرونه !پاشی بری دیدنی های کشورتو ببینی!

از نظر من اگه ما فرهنگ مولوی سعدی و حافظ رو نداشتیم از اینی که هستیم افسرده تر میشدیم
البته میدونم فراد زیادی نمیخونن اما فرهنگشون در ایران جا افتاده
این متن رو بخونید جالبه

ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﭼﯿﻦ ‏(cri‏)؛

ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ آن مهندسی ژاپنی که درعسلویه بوشهر کار میکند

ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ" ﺯﺍﻣﺒﯽﻫﺎ " ﻫﯿﭻ ﻫﺪﻑ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺐﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ .
متن کامل ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ‏«ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﺍﻣﺒﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ‏» ﺑﺪﯾﻦ ﺷﺮﺡ ﺍﺳﺖ :

"ﯾﮏ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﻮﻝ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺁﺭﺯﻭﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ برآﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﻫﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﯾﮑﯽ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﺘﯽ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ،
ﯾﮑﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ
ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﻭ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﯾﮏ ﺳﺎﯾﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﯿﺲﺑﻮﮎ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻓﻀﺎﻧﻮﺭﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﯾﺦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ .

ﺣﺎﻻ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﮕﯿﺮ.
ﻧﻔﺮ ﻧﺨﺴﺖ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ،
ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﭘﻮﻝ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ،
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﻮﻝ ﻫﻨﮕﻔﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ،
ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺛﺮﻭﺕ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻧﺮﻭﺩ .

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺣﻞ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ.

ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ، ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ :
ﺗﻮمان ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ.>>

ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ‏« ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻥ‏» ، ﺍﺭﺍﺋﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ!

ﮐﺴﯽ ﻧﺬﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﺪ،

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﻍﮔﻮﯾﯽ ﯾﺎ
رياكاری ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ.

آنان دور قبر امام زاده پول میريزند و اعتقاد دارند تا پول ندهند نذرشان پذيرفته نيست.

مردمی به اين ابلهی حتی در جنگل آمازون هم نيست ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﺍﯼ ﻧﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ بيچاره را ﻣﯽﮐﺸﻨﺪ
ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ
ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
و ﮐﻠﻪﭘﺎﭼﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺻﺒﺢ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﻨﮕﮏ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﻞ میﮐﻨﻨﺪ.

ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﻭﺳﺖﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ
ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞﻫﺎﯼ ﻣﺪﻝ باﻻ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖﺷﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺿﻊﺷﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﻃﺮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻨﺪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎ ﻣﯽﭘﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﺮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭصورتيكه پرايد يا ﺳﺎﻧﺘﺎﻓﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺎﺟﺮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻼﯼ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﻻﺭ ﻭ ﯾﻮﺭﻭ ﺧﺮﯾﺪﻩﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺳﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﭘﺲ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ، ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺭﺯ ﻭ ﺳﮑﻪ ﺭﺍ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ،
ﭼﻮﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ و در واقع زندگی ندارند.
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ.

ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺳﺎﯾﺪ ﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥﻫﺎﯼ ﺗﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﻗﺴﻂ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.

ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﻤﻪﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﮊﯾﺮ ﺩﺯﺩﮔﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽﭘﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، با اينكه وضع خوبی دارند،
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .
ﺁﻥﻫﺎ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﻣﺪﺭﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ
ﻭ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﯽﻫﺎﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻭ ﺗﺒﻠﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ
ولی روز و شب تكراری و زندگی شبيه مردگان دارند.

دروغ و فريب و تظاهر و بی هدفی شخصيت اصلی آنان است.
تمام سخنشان دم زدن از معنويات است در حاليكه دروغ ميگويند و تمام فكر آنها پول است.

آنان ازدواج را مقدس ميدانند ولي تمام عقدنامه انها پولی و مادی است.

آنها اعتقاد دارند كه خدايشان هم مانند خودشان پولی است و با هفت تومان صدقه هفتاد نوع بلا را دفع ميكند و با ديدن خون نذری گوسفند و گاوی از گناهان آنان ميگذرد.

من بجز ايران در خيلی كشورها كار كرده ام و يا مسافرت رفته ام
ولی چنین موجوداتی را هيچ جا ندیده ام.

آنان به خدای ناديده و عذاب وحشتناك اعتقاد دارند ولی همه جرم و گناهی هم مرتكب ميشوند.
اعمالی كه محال است يك ژاپنی كه پيرو مكتب انسانی شينتو است انجام دهد.

انان مشروب را حرام مي دانند ولی از ما ژاپنیها كه آنرا مقدس می دانيم بيشتر ميخورند.

بسم الله الرحمن الرحیم

Reza-D;710614 نوشت:
وقتی صحبت از اقتصاد میشه ، صرفاً منظور پول نیست. اقتصاد (در معنایی که مد نظر ماست) خودش شامل چندین پارامتر میشه. مثل: نسبت درآمد به هزینه ها ، امنیت شغلی ، آینده نگری و قدرت پس انداز ، مقدار ساعات اشتغال و......

1 - در بحث تناسب دخل و خرج مهمترین موضوعی که نادیده گرفته میشه ، حوادث پیش بینی نشده هستن. در حالت عادی میشه با حقوق کم زندگی کرد ، اما اگر بچمون بیمار بشه چی؟ اگر آخر برج مهمان سرزده بیاد چی؟ اگر یه تصادف برامون پیش بیاد چی؟ اگر پدر آدم دستش خالی بشه و از ما قرض بخواد چی؟

2 - امنیت شغلی تو کشور ما از درجهء بسیار پایینی برخورداره. بخصوص از وقتی که شغل قراردادی و پیمانکاری اومده دیگه میزان این امنیت تقریباً به 0 رسیده. مگر برای اونهایی که پارتی داشته باشن

3 - هر انسان عاقلی سعی میکنه برای آینده هم فکر کنه. برای آیندهء فرزندان و همچنین روزگار پیری. با شرایط اقتصادی ما ، امکان پس انداز برای خیلی ها وجود نداره

4 - میزان حقوق دریافتی به نسبت ساعات کار چندان مناسب نیست. ضمن اینکه چون اداره کار میزان حداقل حقوق رو مطابق با نمردن انسان تعیین میکنه!!! تنها راه مردم برای دریافت حقوق بیشتر اضافه کاریه! در حالیکه اضافه کاری باید راهی برای بالا بردن سطح مطلوبات باشه ، نه راهی برای دریافت حداقل ها

این یکی طولانی شد. سعی میکنم بقیه رو در یک تاپیک جمع کنم



دوست گرامی رشته بنده اقتصاد است.
شاخص شادابی در اقتصاد هیچ ربطی به امنیت شغلی ندارد ، هیچ ربطی به ساعات کاری ندارد..بلکه به تولید ناخالص داخلی یا GDP دارد.
تعریف بنده و یا شما ملاک نیست.
آن چیزی که مورد محاسبه قرار میگیرد ملاک است. و آن چیزی که توسط تمام سازمانهای بین الملل به آن توجه می شود همان GDP است نه چیز دیگر.
و بالا یا پایین بودن این متغییر ارتباطی به شادابی یا افسردگی ندارد.زیرا امروز کشورهای که به عنوان کشورهای شاداب مورد اشاره قرار میگیرند به هیچ وجه شاداب نیستند.

یک نکته. میزان حقوق دریافتی در ایران کاملا درست است.و اگر مزایایی که بعد از استخدام به کارمندان و یا کارگران داده می شود را هم حساب کنیم از سطح استاندارد هم بالاتر است.نسبت به کشورهایی با نظام اقتصادی سرمایه داری.


Reza-D;710618 نوشت:
کی گفته که پارامتر امنیت مطرح نمیشه؟!
اتفاقاً یکی از گلایه های مردم عدم برخورد قاطع با مخلین نظم عمومی هست
چهرهء برخی کیف قاپ ها رو نصف مردم شهر میشناسن. چرا؟ چون هر بار دستگیر میشه ، یه جریمهء نقدی ، یه تعهد ، آزاد!

خواهشا امنیت را به وجود داشتن دزد در کشور مرتبط نکنید.
دزد و کیف قاپ و ... در تمام دنیا وجود دارد.وجود دزد در کشوری دلیل بر عدم امنیت نیست.
منظور از امنیت این است که امروز در این کشور یک زن ساعت 11 شب با فرزندش راحت میتونه در خیابان تردد کنه.
و هیچ کشور اروپایی و آمریکایی نمیتواند ادعا کند چنین امنیتی را دارد.
اینکه قیافه یک کیف قاپ رو نصف مردم میشناسند و نیروی انتظامی کاری نمیکند دو حالت دارد.
یا این خبر کذب است. یا مردم شکایتی نمیکنند.
و اگر خبرتان درست است بنده آدرس میدهم بروید شکایت کنید.

Reza-D;710618 نوشت:
یه سر به تاپیک های ازدواج بزنید. پاسخ این یکی رو خودتون پیدا میکنید

دوست گرامی چرا شما جزء را به کل تامیم میدهید؟ تامیم جزء به کل غلط است.
چه کسی گفته خانواده به ازدواج محدود است؟؟؟؟؟
درضمن کاهش ازدواج دلیل اقتصادی دارد نه دلیل از بین رفتن بنیان خانواده ها.

Reza-D;710618 نوشت:
اول اینکه شما فرمودید 90 درصد صحبت از اقتصاد میکنن. من قبول دارم که صحبت از اقتصاد خیلی بیشتره ، اما نه 90 درصد!
شما افراد بسیار زیادی رو میتونید پیدا کنید که از عدم وجود سایر شاخص ها مثل: امنیت ، کار ، ازدواج ، فرهنگ و..... شکایت دارن

دوست گرامی ان چیز که توسط سازمان ملل به عنوان شادابی بیان می شود.GDP است. که یک شاخص اقتصادی است.
و به این دلیل است که کشور نروژ یک کشور شاداب تلقی شد. آمریکا که محور جرم جنایت است و خودکشی داوزدهمین کشور شاد دنیا شد.
یکبار دیگر میگویم. اینکه بنده چه بگویم و شما چه بگویید مهم نیست ، مهم این است که امروز 90 درصد شاخص محاسباتی شادابی ، شاخص اقتصادی است.

اگر قرار بود شاخص فرهنگی ، اجتماعی و .... محاسبه بشود آمریکا جزء افسرده ترین ترین کشورهای دنیا می شد.
شما چه قبول کنید و قبول نکنید امروز در دنیا شاخص شادابی 90 درصد اقتصادی است.و این غلط است.


[/HR]

و اما پیرامون فرهنگ انقدراهم که شما میگویید فرهنگ ما مشکل ندارد.
در این باره می توانید به تاپیک های زیر مراجعه کنید.

برسی فرهنگ غرب و اثرات منفی آن در زندگی بشر

برسی جایگاه و هویت زن در جوامع غربی و کشور ایران با معیار قرار دادن اسلام

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

amirabdi;710634 نوشت:
به نظر من همه ی این مشکلات یه جوری گره خورده به اقتصاد،تا وقتی اقتصادمون درست نشه همیشه یه جای کار میلنگه
اقتصاد که درست بشه کم کم فرهنگ هم درست میشه

اتفاقا تا زمانی که مصرف گرایی مردم و دولت از بین نرود اقتصاد درست نمیشود.
تا زمانی واردات و صادرات کنترل نشود اقتصاد درست نمیشود.
[/]

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

monji-sec;710655 نوشت:
تا وقتی دو جسم رو با هم مقایسه نکنیم چگونه معایب و محاسن رو میتونیم تشخیص بدیم؟
حرف آخر من اینه من کاری با آمار ها ندارم!دیگران هم ندارن!
وقتی من و بقیه دوستان میبیننن دورو بریاشون مثه شمع دارن آب میشن! نمیتونن بگن نه!
یادش بخیر یکی میگفت همه چی آرومه من چقدر خوشبختم!
الان فهمیدم منظورش چی بوده
من نمیتونم به دوست افسردم بگم نه تو افسرده نیسی؟ تو داری میری عزاداری!روحت سبک میشه!تو پر شورو نشاطی!
واقعا میشه با این معیار ها به یک شخص افسرده درمان داد؟
خود خداوند هم با این معیار ها افسردگی رو راهکار میده؟
خدا فک کنم آیه هم واسش باشه که رنگ سبز رو مایه آرامش و افسردگی اعلام میکنه!
یعنی چی؟بابا منظورش اینه برین مسافرت برین بیرون تفریح!
شما بگین نه اون که شادی نیست؟ اون ک نشاط نیست!
بازهم میگم نه تنها من!بلکه خیلیای دیگه 2 سال میشه خدا رو گواه میگیرم پارک هم نرفتم!(دقیقا 2 ساله پارک هم نرفتم)
چرا؟دلخوشی نیست! پول نیست پارک چارتا بستنی بخری چارتا وسیله شهربازی سوار شی!
پول نیست ماشین نیست بنزین گرونه !پاشی بری دیدنی های کشورتو ببینی!

نخیر.... پیدا کردن مشکلات ارتباطی با مقایسه کردن ندارد.
مقایسه کردن قبل از عیب یابی 100 درصد تخریب کننده است نه اباد کننده. و باعث می شود عیبها بیشتر شود.

افسردگی زمانی بالا میرود که مسئولین بجای اینکه بیایند مشکلات را درست کنند ، میگوند تنها راه از بین رفتن مشکلات غرب زدگی است.
افسردگی زمانی بالا میرود که به مردم القاء کنید فلان کشور خوب است و ما بدیم.این القاء باعث بی ثباتی میشود ، باعث کاهش اعتماد به نفس می شود.
باعث بالا رفتن جرم و جنایت می شود. باعث کاهش ازدواج می شود ، باعث افزایش فساد اخلاقی می شود.
افسردگی زمانی بالا میرود که به مردم القاء کنید ما بدبختیم. بیان کلمه ما بدبختیم قطعا بدبختی به همراه می اورد.قطعا فساد به همراه میاورد.


به اسم جلاله ی خدا قسم آنکس که با حرفش باعث تضعیف بشود ، باعث سر خوردگی بشود ، باعث دلسردی مردم بشود و .... گناه کار است.
[/]

[=arial]با سلام

عرض ادب و احترام
خدمت دوستان عزیز

ممنون و سپاس از دوستانی که در مباحث شرکت نمودند
دوستان عزیز اخرین نظران خود را بیان نمایند
تا تایپک را جمع بندی نماییم

:Gol::Gol::Gol::Gol:
منتظر اخرین نظرات دوستان هستیم
موفق وموید

نقل قول:

اتفاقا تا زمانی که مصرف گرایی مردم و دولت از بین نرود اقتصاد درست نمیشود.
تا زمانی واردات و صادرات کنترل نشود اقتصاد درست نمیشود.

حداقل اقتصاد ما یکی توی خیلی از زمینه ها ثابت کرده که واردات ممنوع بشه رشد نمیکنه چون اونطوری رقابت از بین میره و قیمت ها همینطوری میره بالاتر (یه چیزایی که الان خیلی توی جامعه شاهدش هستیم) فکر کنم یه دفعه دیگه هم بحث کرده بودیم ولی باز نمیخوام بحث رو اینجا شروع کنم،اون اقتصادی که شما میگی اقتصاد مقاومتی هست که توی ده سال گذشته ثابت شد توی ایران کاربردی نداره و قابل اجرا نیست
بحث مصرف گرایی هم منظورتون رو نمیفهمم یعنی چی؟نکنه انتظار دارید توی همه ی زمینه ها خودکفا بشیم؟(چیزی که گویا خیلی از دولتمردان بزرگمون ازمون انتظار داشتن)
اگرم منظورتون اینه که مصرف گرایی رو به صورت کامل ترک کنیم که خوب انتظاری ست بس غیر ممکن چون هیچ کشوری (حتی اون کشور های خوبش) کاملا به زمینه ی خودکفایی نرسیده و هنوز توی خیلی از زمینه ها داره محصولات بقیه ی کشور ها رو مصرف میکنه،کشور ما که دیگه جای خودش دارد

نقل قول:

نخیر.... پیدا کردن مشکلات ارتباطی با مقایسه کردن ندارد.
مقایسه کردن قبل از عیب یابی 100 درصد تخریب کننده است نه اباد کننده. و باعث می شود عیبها بیشتر شود.

افسردگی زمانی بالا میرود که مسئولین بجای اینکه بیایند مشکلات را درست کنند ، میگوند تنها راه از بین رفتن مشکلات غرب زدگی است.
افسردگی زمانی بالا میرود که به مردم القاء کنید فلان کشور خوب است و ما بدیم.این القاء باعث بی ثباتی میشود ، باعث کاهش اعتماد به نفس می شود.
باعث بالا رفتن جرم و جنایت می شود. باعث کاهش ازدواج می شود ، باعث افزایش فساد اخلاقی می شود.
افسردگی زمانی بالا میرود که به مردم القاء کنید ما بدبختیم. بیان کلمه ما بدبختیم قطعا بدبختی به همراه می اورد.قطعا فساد به همراه میاورد.


به اسم جلاله ی خدا قسم آنکس که با حرفش باعث تضعیف بشود ، باعث سر خوردگی بشود ، باعث دلسردی مردم بشود و .... گناه کار است.

درسته متاسفانه حرفتون تا حدی
ولی متاسفانه سطح زندگی ایرانیان توی سطح خیلی پایین تری از سایر مردم جهان قرار داره(البته باز خدارو شکر از بعضی ها بالاتریم)
نمیتونید از مردم انتظار داشته باشید که سطح زندگی شون انقدر بیاد پایین اونوقت شاد و خوش و خرم زندگی کنن
کاهش ازدواج و ... هم دلایل ش بیشتر اقتصاد هستش
باز هم به نظرم دلیل اصلی افسردگی مردم این بار سنگین مشکلات اقتصادی هستش(به شخصه از مسبب این مشکلات،هرکی که میخواد باشه،نمیگذرم،اون دنیا باید جواب پس بده)
کلا الان این مسائل بیشتر از اونکه حلش با مردم باشه با دولته

عجیبه که وقتی دوستان میان و با کشورهای دیگه مقایسه میکنن میفرمایید:

امام عشق;710430 نوشت:
آن شخصی که فقط یاد گرفته است کشور را با کشورهای دیگر مقایسه کند در نظر من هیچ جایگاهی ندارد(( حتی سر یک سوزن )).
زیرا هنوز یاد نگرفته است برای بهبود و از بین بردن معایب کشور نباید آن را با دیگر کشورها مقایسه کرد.بلکه باید عیبها را شناسایی کرد و با توجه به ظرفیت داخلی آن را اصلاح کرد.در تاریخ کشور ایران هموراه کسانی که نگاه به بیرون داشتند باعث نابودی این کشور شده اند

و وقتی من میام طبق شاخص هایی که شما ارائه دادید نظر میدم ، میفرمایید:

امام عشق;710670 نوشت:
شما چه قبول کنید و قبول نکنید امروز در دنیا شاخص شادابی 90 درصد اقتصادی است

بالاخره شما شاخص جهانی رو ملاک میدونید یا شاخص هایی که خودتون گفتید؟!
آخرش ما طبق شاخص های جهانی حرف بزنیم یا طبق شاخص هایی که شما گفتید؟!

در شرایطی که بنده با ملاک های خود شما صحبت کردم و هیچ اسمی از شاخص های غربی یا سازمان ملل نیاوردم ، شما میخواید به زور هم که شده صحبت های من رو با نظریه غربی ها پیوند بزنید و بعد با اثبات اینکه نظریهء غربی ها همراه با عناد هست و ملاک درستی نداره ، نتیجه گیری کنید که پس ایرانی ها افسرده نیستند. اما این کار شما یعنی سفسطه

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

amirabdi;710676 نوشت:
حداقل اقتصاد ما یکی توی خیلی از زمینه ها ثابت کرده که واردات ممنوع بشه رشد نمیکنه چون اونطوری رقابت از بین میره و قیمت ها همینطوری میره بالاتر (یه چیزایی که الان خیلی توی جامعه شاهدش هستیم) فکر کنم یه دفعه دیگه هم بحث کرده بودیم ولی باز نمیخوام بحث رو اینجا شروع کنم،اون اقتصادی که شما میگی اقتصاد مقاومتی هست که توی ده سال گذشته ثابت شد توی ایران کاربردی نداره و قابل اجرا نیست
بحث مصرف گرایی هم منظورتون رو نمیفهمم یعنی چی؟نکنه انتظار دارید توی همه ی زمینه ها خودکفا بشیم؟(چیزی که گویا خیلی از دولتمردان بزرگمون ازمون انتظار داشتن)
اگرم منظورتون اینه که مصرف گرایی رو به صورت کامل ترک کنیم که خوب انتظاری ست بس غیر ممکن چون هیچ کشوری (حتی اون کشور های خوبش) کاملا به زمینه ی خودکفایی نرسیده و هنوز توی خیلی از زمینه ها داره محصولات بقیه ی کشور ها رو مصرف میکنه،کشور ما که دیگه جای خودش دارد


دوست گرامی خواهشا اقتصادی بحث کنید.
واردات بی رویه دولتها در ایران.
حدودا نزدیک به 30 شرکت بزرگ ایران که در عرصه بین الملل هم فعالیت میکردند را ورشکست کرد.
واردات سیمان بی کیفیت توسط این دولت هم 20 کارخانه تولید سیمان در کشور را در استانه ورشکستگی قرار داد.
بنده یک تاپیک در باره اقتصاد ایجاد کرده ام. اگر سوال اقتصادی دارید تشریف بیاورید تا بحث کنیم.

amirabdi;710676 نوشت:
درسته متاسفانه حرفتون تا حدی
ولی متاسفانه سطح زندگی ایرانیان توی سطح خیلی پایین تری از سایر مردم جهان قرار داره(البته باز خدارو شکر از بعضی ها بالاتریم)
نمیتونید از مردم انتظار داشته باشید که سطح زندگی شون انقدر بیاد پایین اونوقت شاد و خوش و خرم زندگی کنن
کاهش ازدواج و ... هم دلایل ش بیشتر اقتصاد هستش
باز هم به نظرم دلیل اصلی افسردگی مردم این بار سنگین مشکلات اقتصادی هستش(به شخصه از مسبب این مشکلات،هرکی که میخواد باشه،نمیگذرم،اون دنیا باید جواب پس بده)
کلا الان این مسائل بیشتر از اونکه حلش با مردم باشه با دولته

ولی سطح زندگی در ایران انقدراهم که میگویید پایین نیست.
در پست های قبلیم به این بحث کمی اشاره کرده ام.
[/]

این یه ترفند برای نشون دادن ایران به یه کشوره افسردست تا جوونای ما بیشتر غرب زده بشن

بسم الله الرحمن الرحیم

Reza-D;710679 نوشت:
و وقتی من میام طبق شاخص هایی که شما ارائه دادید نظر میدم ، میفرمایید:

البته بنده مقایسه نکرده ام.
بلکه گفته ام شاخص محاسباتی در تمام دنیا ، 90 درصد اقتصادی است.
Reza-D;710679 نوشت:
در شرایطی که بنده با ملاک های خود شما صحبت کردم و هیچ اسمی از شاخص های غربی یا سازمان ملل نیاوردم ، شما میخواید به زور هم که شده صحبت های من رو با نظریه غربی ها پیوند بزنید و بعد با اثبات اینکه نظریهء غربی ها همراه با عناد هست و ملاک درستی نداره ، نتیجه گیری کنید که پس ایرانی ها افسرده نیستند. اما این کار شما یعنی سفسطه

شما هم در شاخص های خود تامیم جزء به کل کرده اید.
یعنی بنیان خانوده را به ازدواج محدود کرده اید.
امنیت را به دزدی و کیف قاپی محدود کرده اید.و....

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

Reza-D;710685 نوشت:
در معنایی که مورد نظر ماست. یعنی اونچه که مردم به عنوان مشکل اقتصادی و دلیلی برای شاد نبودن مطرح میکنن


بنده هم گفتم اقتصاد تاثیر زیادی در شادابی ندارد.کل شرایط اقتصادی 10 درصد ( اون هم شاید ) در شادابی تاثیر داشته باشد.
ثروت آسایش به همراه می اورد اما آرامش خیر.
آرامش ارتباطی با ثروت ندارد.
Reza-D;710685 نوشت:
اول اینکه من صحبتی از اصل دزدی نکردم. این رو دقیقاً از کجای کلام من آوردید؟
دوم ، توی ایران یه زن ساعت 11 شب آزادانه میتونه بره بیرون؟! نمیگم که چیز عجیبیه ، کاملاً طبیعیه که این ساعت خطرناک باشه و ایرادی به ایران وارد نیست. اما جوری نفرمایید که انگار قمه کش ها و زورگیرهای ایران رو تا حالا ندیدید
سوم ، اینکه مردم قیافهء یک کیف قاپ را میشناسد ، دو حالت ندارد! بلکه فقط 1 حالت دارد
اینکه قانون برخورد درستی با دزد نمیکنه

ابتدا اینکه اگر مطالب خودتون رو درست بخونید میفهمید که در پاسخ به بحث امنیت ، کیف قاپ و دزد را مطرح کردید.
پیرامون قمه کش. قمه کش ها جایی ابراز وجود میکنند که مردم بترسند.

Reza-D;710685 نوشت:
عزیز اصلاً حرفهای من رو نمیخونیا! میگم قانونه!

خواهشا الکی نگویید قانون کاری نمیکند. که این حرف از پایه غلط است.
دوست گرامی آمار تمام بخش عظم شکایت از ارزل را دارم.
اینکه شما تلفن کنید و بگویید فلانی ، فلان غلط را کرده است. روش کاملا غلطی است.
تا زمانی شکایت مکتوب نشود ، و فردی شاکی خصوصی نداشته باشد ، کلانتری نمی تواند با فرد برخورد کند.
پس عیب مردم را پای قانون ننویسید.ترس مردم را پای قانون ننویسید.
اگر مردم فلان شهر ترس دارند که شخصا بروند دادسرا وشکایت کنند میتوانند یک طومار نوشته ، امضاء کرده و برای دادستان استان بفرستند.آنگاه دادستان از سمت عموم شکایت میکند.و برخورد میشود.
خواهش ناآگاهی مردم و ترس مردم را پای قانون نگذارید.


اگر هم ماموری تخلف کرد بروید دادسرای نظامی.

Reza-D;710685 نوشت:
عجب! تا الان که میفرمودید اقتصاد چندان دخالتی در افسردگی نداره. اصلاً همین حرف شما رو قبول میکنیم. آیا مشکلات اقتصادی که باعث میشه جوان نتونه ازدواج کنه ، دلیلی برای افسردگی نیست؟

لطفا جمله را کامل و درست بخوانید.
گفتن مشکل عدم ازدواج اقتصادی است نه بخاطر افسردگی.
کجای این جمله آمده است که اقتصاد در افسردگی نقش دارد.
عدم ازدواج چند درصد باعث افسردگی میشود؟ لابد از نظر شما بالای 70 درصد!!!!!

Reza-D;710685 نوشت:
پس کلاً برای فهمیدن اینکه در ایران افسردگی هست یا نه ، هیچ شاخیص قابل قبول نیست!

شما از هر شاخص یک جزء را بلد میکنید و فکر میکنید آن شاخص درست و کامل است.[/]

امام عشق;710673 نوشت:
افسردگی زمانی بالا میرود که به مردم القاء کنید فلان کشور خوب است و ما بدیم.

سلام
ما بد نیستیم
ولی کشورهایی خیلی خیلی خیلی ذلیل تر از ما در 30 سال گذشته به کجا رسیده اند ما چه ؟با این همه نعمات خداوند که در این مملکت هست

امام عشق;710682 نوشت:
البته بنده مقایسه نکرده ام.
بلکه گفته ام شاخص محاسباتی در تمام دنیا ، 90 درصد اقتصادی است
خب به من چه ارتباطی داره؟
این دلیل رو باید برای کسانی بیارید که طبق اون شاخص نظر میدن. نه من

امام عشق;710682 نوشت:
شما هم در شاخص های خود تامیم جزء به کل کرده اید
رشوه گرفتن در ادارات ، پارتی بازی بودن مشاغل و.... جزء هستن؟!
واقعاً انتظار دارید در کشوری که داعیهء مهدوی بودن داره ، مثل فیلم های کابوی ملت با اسلحه بریزن تو خیابون و همدیگه رو بکشن تا بشه شاخص کل؟!

امام عشق;710682 نوشت:
بنیان خانوده را به ازدواج محدود کرده اید
اول اینکه اون یک مثال بود ، نه تمام موارد
دوم ، مگه ازدواج از کم اهمیتی برخورداره؟ مگه ازدواج همون موضوعی نیست که پیامبر(ص) فرمودن نصف دین و بلکه دو سوم دین به همین ازدواج بستگی داره؟

امام عشق;710682 نوشت:
امنیت را به دزدی و کیف قاپی محدود کرده اید
من اصلاً صحبتی از خود کیف قاپی نکردم. بلکه نوع برخورد مسئولین رو گفتم
این دو موضوع خیلی متفاوته. این برخورد هم بسیار دیده شده و لطفاً باز از قاعدهء جزء و کل استفاده نکنید

و یک نکته. درمورد غرب هم که فرمودید از نظر فرهنگی و.... ته جدول خواهند بود. من هم معتقد نیستم که اونها خیلی با فرهنگ هستن. ایرادهایی دارن که فقط خدا میدونه چقدر بده. تا اینجا قبول. اما مشکل از اینجا شروع میشه که اکثر ابتذالی که به غرب نسبت داده میشه بحث روابط جنسیه. در حالیکه ماها گناهانی رو مرتکب میشیم که خیلی بدتر از روابط جنسی هستن ، ولی خب برای اینکه نشون بدیم ما خیلی خوبیم و غرب خیلی آلوده ، مدام زشتی روابط جنسی رو برجسته میکنیم ، جوری که انگار یگانه گناه بر روی زمین فقط و فقط روابط جنسیه!

برادر من خودم انگلستان بودم. (البته کوچیک بودم). توی انگلستان فاسد! شما وقتی سوار تاکسی بشی و مسیری رو طی کنی ، بعد از پیاده شدن ، کرایه رو طبق متری که طی شده از شما میگیرن. اما در ایران علوی ، شما چه 1 متر بری چه 100 متر چه 1000 متر ، کرایه همون کورس رو ازت میگیرن!

طبق قانون شرکت نفت (که قانون ابتدایی کارش طبق نظر همین غربی ها بود) ساعت شروع کار شما از لحظه ای هست که از خونه بیرون میزنی تا زمانی که به خونه برسی. یعنی اون ساعاتی که بخاطر شرکت شما توی مسیر هستید هم حقوق داری. در اصطلاح به این حقوق میگن تراول تایم (زمان سفر ، اسمشم انگلیسیه!). اما توی سایر ادارات خبری از این حقوق نیست و ورود و خروج شما ملاک قرار میگیره و ساعاتی که در مسیر هستید به شرکت مربوط نیست!

احتمال میدم که الان بفرمایید: اینها جزئی هستن و به کل ربط ندارن!

سید محمد جواد;710698 نوشت:
سلام
ما بد نیستیم
ولی کشورهایی خیلی خیلی خیلی ذلیل تر از ما در 30 سال گذشته به کجا رسیده اند ما چه ؟با این همه نعمات خداوند که در این مملکت هست

داداش کشورهای دیگه چه پیشرفتی کردن اخه؟

کره تو زمینه صوتی تصویری و اتومبیل و کامپیوتر از بهترین های دنیاست. در حالیکه صنعت اتومبیل سازی رو چند سال بعد از ما شروع کرد
اما چه اهمیتی داره؟

سینما و بازی های یارانه ای روز به روز پیشرفت میکنن و با تکنولوژی ناب ،بهترین بستر رو برای جذب کودکان و جوان های ما فراهم میکنن
اما چه اهمیتی داره؟

اینترنت مدام در حال گسترشه و زندگی ما رو داره تحت الشعاع خودش قرار میده و مثل یه موج میمونه که جوان های ما رو میبره
اما چه اهمیتی داره؟

من که هیچ اهمیتی تو اینا نمی بینم! شما می بینی؟!

موضوع قفل شده است