ایا رسیدن به همه ی کمالات برای همه ی انسانها ممکنه؟

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا رسیدن به همه ی کمالات برای همه ی انسانها ممکنه؟

ایا رسیدن به همه ی کمالات برای همه ی انسانها ممکنه؟با وجود تفاوتهای زیادی که در امکانات لازم برای رسیدن به کمال دارند و اگر این طور نیست پس ایه ی ان اکرمکم عندالله اتقیکم رو چه طور معنی میکنمیم.ایه در صورتی دارای اعتبار است که همه بتوانند به همه ی مراحل تقوی اللهی برسند تا کریم ترین باشند.ایا برای همه ممکنه قربی به اندازه ی قرب رسول خدا داشته باشند؟و اگر نه باز دعای کمیل که مارو تشویق میکند از خدا بخواهیم بهترین خلق باشیم به چه معنی است؟[h=3][/h]

با نام الله





کارشناس بحث: استاد رئوف

hoorshid;378035 نوشت:
[=arial narrow]ایا رسیدن به همه ی کمالات برای همه ی انسانها ممکنه؟با وجود تفاوتهای زیادی که در امکانات لازم برای رسیدن به کمال دارند و اگر این طور نیست پس ایه ی [=arial black]ان اکرمکم عندالله اتقیکم رو چه طور معنی میکنمیم.ایه در صورتی دارای اعتبار است که همه بتوانند به همه ی مراحل تقوی اللهی برسند تا کریم ترین باشند.ایا برای همه ممکنه قربی به اندازه ی قرب رسول خدا داشته باشند؟و اگر نه باز دعای کمیل که مارو تشویق میکند از خدا بخواهیم بهترین خلق باشیم به چه معنی است؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

برای مسئله فوق باید به این نکته توجه کرد که رشد معنوی هرکس به اندازه تلاشی است که بر اساس دانسته های خود می کند. بسیار می شد که از مرحوم آیت الله بهجت طلب دستور العمل عرفانی می شد. ایشان بارها این مسئله را مطرح کرده بودند که هرکس به آنچه که می داند عمل کند، و اگر چنین کاری را کرد، خداوند زمینه بیشتر هدایت و معرفت را برایش فراهم می کند و بسیار این حدیث را می خواندند که : من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم(1) هرکس به آنچه می داند عمل کند، خداوند علم آنچه نمی داند را به او می دهد.

بنابراین راه های معنوی بسته نیست و ما اگر به دانسته های خود عمل کنیم، خود خداوند هدایت گر ما خواهد شد و این مسئله نه تنها در روایات بلکه در قرآن نیز بیان شده است: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (2) و كسانى كه در راه ما كوشيده ‏اند، به يقين راههاى خود را بر آنان مى‏ نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.

با توجه به مطالب فوق، می توان به مقاماتی رسید که در جهان دیگر در ردیف پیامبر و امامان جایگاهی در بهشت بیابیم. به طور مثال در حدیثی از سوی پیامبر اعظم(ص) چنین بیان شده است:

خَيرُ بَيتٍ فِى المُسلِمينَ بَيتٌ فيهِ يَتيمٌ يُحسَنُ إِلَيهِ وَشَرُّ بَيتٍ فِى المُسلِمينَ بَيتٌ فيهِ يَتيمٌ يُساءُ إِلَيهِ أَنَا وَكافِلُ اليَتيمِ فِى الجَنَّةِ هكَذا؛(3)بهترين خانه هاى مسلمانان خانه اى است كه در آن يتيمى باشد و به او نيكى كنند و بدترين خانه هاى مسلمانان خانه اى است كه در آن يتيمى باشد و با او بدى كنند، من و سرپرست يتيم در بهشت مانند دو انگشت همراهيم.(در یک جایگاه هستیم)
یکی از تفاوت های ما با معصومین در این است که آنها به دانسته های خود کاملا پایبند هستند در حالی که ما کاملا این چنین نیستیم. راه بسته نیست، می توان رفت و به مقامات بالا رسید. ولی همین پایبندی آنها و عدم التزام کامل ما یکی از اموری است که موجب تفاوت بین ما و آنها می شود.

موفق باشید

1. بحار، ج78، ص189
2. عنکبوت، 36
3.نهج الفصاحه ص470 ، ح 1510
[h=5][/h]

ممنون از شما
جناب رئوف اونچه در چنین احادیثی مثل:

رئوف;378443 نوشت:
من و سرپرست يتيم در بهشت مانند دو انگشت همراهيم.
گفته شده فکر نمیکنم به معنی این باشه که چنین فردی از نظر حد کمالی هم هم سطح با پیامبر است چون اگر اشتباه نکنم پاداش یک چیز است و کمال چیز دیگه.
سوال اصلی بنده روی کمالات است.
و اینکه ایا انسنهایی که از دو حجت درونی و بیرونی بهره مندی یکسانی نداشتند ممکنه به یک میزان کمال برسند؟اگر این طوره ایا این لزوم وجود این دو حجت در رسیدن به کمال رو نقض نمیکنه؟چون افرادی بودند که از یکی یا هر دو ینها محروم بودند.و اگر هم نه.(که فکر میکنم همین طور باشه) باز همان سوالات پست اول بنده و...

[="Tahoma"]سلام
لايكلف الله نفسا الا وسعها
هر فرد كمالگرايي پيش از آنكه به دنبال افزايش كمالاتش باشد بايد به دنبال شناخت خود و وسع و توانايي هاي خود باشد.چرا كه در آن صورت سريعتر و بيشتر مسير كمال را مي پيمايد.پس وظيفه هر كمالگرايي،پيشرفت در جهت توانايي هايش است.وخداوند بيش از وسع هركس بر او تكليف نمي كند،وعقلا نيز چنين است،افراد نبايد انتظار داشته باشند مراتب كمال را كه ديگري دست يافته او هم به همان اندازه يا بيشتر دست يابد.چرا كه استعدادها و توانايي ها متفاوت است،يكي عارف خوبي مي تواند بشود و ديگري فيلسوف خوب،وديگري هردو.وهريك در عرصه خويش به اندازه وسعي كه خداوند در وجود او گذاشته در خدمت اسلام است.وهمانگونه كه جناب رئوف گفتند؛براي رسيدن به كمال بايد در استعداد خويش نهايت تلاش را داشت:من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم هرکس به آنچه می داند عمل کند، خداوند علم آنچه نمی داند را به او می دهد. وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ و كسانى كه در راه ما كوشيده ‏اند، به يقين راههاى خود را بر آنان مى‏ نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.

كمالگرايي بيش از حد گاه آدمي را به افسردگي مي كشاند بايد مواظب بودتا گرفتار اين دام نشد.

hoorshid;378035 نوشت:
اگر نه باز دعای کمیل که مارو تشویق میکند از خدا بخواهیم بهترین خلق باشیم به چه معنی است؟

سلام.

احتمالاً یعنی صد را آرزو کن که مثلاً به شصت برسی.
خیلی بعید است که همه بتوانند به مقام پیامبر خاتم برسند و چنان که در بین موجودات مراتبی از نظر خلقت و کمال وجود دارد در بین انسان ها نیز وجود چنین مراتبی بعید نیست.

با تشکر.

hoorshid;378035 نوشت:
ایا رسیدن به همه ی کمالات برای همه ی انسانها ممکنه؟با وجود تفاوتهای زیادی که در امکانات لازم برای رسیدن به کمال دارند و اگر این طور نیست پس ایه ی ان اکرمکم عندالله اتقیکم رو چه طور معنی میکنمیم.ایه در صورتی دارای اعتبار است که همه بتوانند به همه ی مراحل تقوی اللهی برسند تا کریم ترین باشند.ایا برای همه ممکنه قربی به اندازه ی قرب رسول خدا داشته باشند؟و اگر نه باز دعای کمیل که مارو تشویق میکند از خدا بخواهیم بهترین خلق باشیم به چه معنی است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر من ممکنه بستگی دارد بخوان یا نه و تلاش کنن یا نکنن.
یا علی

hoorshid;378035 نوشت:
ایا رسیدن به همه ی کمالات برای همه ی انسانها ممکنه؟با وجود تفاوتهای زیادی که در امکانات لازم برای رسیدن به کمال دارند و اگر این طور نیست پس ایه ی ان اکرمکم عندالله اتقیکم رو چه طور معنی میکنمیم.ایه در صورتی دارای اعتبار است که همه بتوانند به همه ی مراحل تقوی اللهی برسند تا کریم ترین باشند.ایا برای همه ممکنه قربی به اندازه ی قرب رسول خدا داشته باشند؟و اگر نه باز دعای کمیل که مارو تشویق میکند از خدا بخواهیم بهترین خلق باشیم به چه معنی است؟

سلام
لازم نیست همه انسانها توانایی و استعداد رسیدن به تمام مراتب کمال را داشته باشند تا به آن دعوت شوند بلکه اگر این دعوت در هریک از انسانها یا عده ای از ایشان موجب کمالی شود باز هم دعوت صحیح است چرا که رشد و کمال با ارزش است و برای تحق این امر با ارزش ( ولو نه به حد ایده آل ) می توان دعوت کرد و زحمت کشید
این مساله را بر سیستم آموزشی کشورها منطبق سازید
در همه کشورها دعوت به تحصیل هست اما مفهومش ان نیست که همه پروفسور می شوند اگر برخی در حد خواندن و نوشتن هم رشد کنند باز ارزش دارد این دعوت صورت گیرد
والله الموفق

کمال جسمی : جسم در نوزادی یه تیکه گوشت کوچیکه ای ن به مرور بزرگه میشه و بعد یه مدت به اون حدی که نیازه میرسه مثلا میشه 100 کیلو
کمال روحی: برای این کمال نمی تونیم حدی قائل بشیم چون میتونه وصل بشه به اون کمال مطلق به کمال بی نهایت و هم چنین میتونه تنزل پیدا
کنه بره زیر صفر
برای اینکه بدونیم در چه سطحی از کمال روحی قرار داریم می تونیم خود با حضرت علی (ع) و پیامبر خاتم ( ص) مقایسه کنیم چون نمونه انسان های کامل هستن
و هم چنین هر کسی به اندازه ظرفیتی که داره میتونه از این کمال مطلق برخوردار بشه.

مؤمن;392727 نوشت:
احتمالاً یعنی صد را آرزو کن که مثلاً به شصت برسی.
خیلی بعید است که همه بتوانند به مقام پیامبر خاتم برسند و چنان که در بین موجودات مراتبی از نظر خلقت و کمال وجود دارد در بین انسان ها نیز وجود چنین مراتبی بعید نیست.

حامد;392786 نوشت:
لازم نیست همه انسانها توانایی و استعداد رسیدن به تمام مراتب کمال را داشته باشند تا به آن دعوت شوند بلکه اگر این دعوت در هریک از انسانها یا عده ای از ایشان موجب کمالی شود باز هم دعوت صحیح است چرا که رشد و کمال با ارزش است و برای تحق این امر با ارزش ( ولو نه به حد ایده آل ) می توان دعوت کرد و زحمت کشید
این مساله را بر سیستم آموزشی کشورها منطبق سازید
در همه کشورها دعوت به تحصیل هست اما مفهومش ان نیست که همه پروفسور می شوند اگر برخی در حد خواندن و نوشتن هم رشد کنند باز ارزش دارد این دعوت صورت گیرد
والله الموفق

خب مسئله این است که نگاه من به متون دینی چه قران و چه حدیث صحت صد درصدی است به خاطر[=arial] ما [=arial narrow]یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی(البته یقینا شما هم همین نظر و دارید)
به نظرم منطقی نیست انسان رو تشویق به دعایی بکنن که اصلا بستر فراهم شدن ندارد!یعنی بپذیریم ظرفیت رسیدن به مقام پیامبر اصلا در ما نیست و بعد گفتند این دعا رو بکن!!؟منطقی نیست!

ببینید دوستان همه ابتدا از شکم مادر متولد میشوند و یه روحی به تمام انسان ها تزریق میشه
پس نتیجه میریم در بدو ورود به دنیا همه ظرفیت روحی یکسانی دارن بنابراین اگر ما از کودکی اتصال
یابیم به خداوندی که دارای کمال مطلق هست مطمئنا به کمال بی نهایتی میرسیم و نزدیکی به کمال
پیامبر هم در این صورت امکان داره. بنابراین همه چی دست انسان هست
فرض کنید ما یه استخر میسازیم که گنجایش 1000 لیتر رو داره اما اگه این از لجن پر بشه از کمالش که
هزار لیتر هست کاسته میشه و تا این لجن خارج نشه هرگز به کمال مطلق نخواهد رسید

در ظاهر خیر زیرا یا خود انسانها به دنبالش نمی روند بر اثر غفلت یا اصلا اگر غافل هم نباشد

به دلیل مثلا حرام خوری والدین خدای ناکرده بر اولاد هم تاثیر کرده و اولاد به دنبال معنویات نمی رود

اما برای اکثریت انسانها اگر بخواهند می شود البته دسته اول هم که غافلند اگر از غفلت خارج شوند و خودشان به دنبال کمالات و معنویات بروند می شود

حتی آن افراد نادر که والدین حرامخوار یا فاسد داشته اند از بچه یزید ملعون بعید می دانم کمتر باشند اگر بخواهند می شود ( این که از پسر یزید نام بردم زیرا او از کار پدرش متنفر بود

و ضمن در خلافت را حق خود نمی دانست و آنقدر به خاطر مصیبت حضرت امام حسین ع گریه کرد تا مرد یا او را کشتند )

سلام.
خواهرم، سرکار هورشید.

hoorshid;378035 نوشت:
پس ایه ی ان اکرمکم عندالله اتقیکم رو چه طور معنی میکنمیم.ایه در صورتی دارای اعتبار است که همه بتوانند به همه ی مراحل تقوی اللهی برسند تا کریم ترین باشند.ایا برای همه ممکنه قربی به اندازه ی قرب رسول خدا داشته باشند؟

چند شطرنج باز را در نظر بگیرید که همه در یک سطح یاشند (از هر لحاظ).
این چند نفر هر چقدر با هم بازی کنند، نتایج مساوی خواهد بود.
در این حالت رتبه بندی آنها غیرممکن و در واقع بیمعناست.
این موضوع هیچگاه درک نخواهد شد که آنان در چه سطحی هستند. آیا به حد کمال در این بازی رسیده‌اند یا هنوز در سطوح پائین ترند.

درجات کمال نسبت به هم معنا پیدا میکنند. و تا اختلافی در درجات انسانها نباشد اولا هیچگاه مشخص نمیشود که آن افراد در کدامین پله قرار دارند. ثانیاً در هر پله که باشند، درجا خواهند زد و هیچگاه پیشرفت نخواهند کرد.

بنابراین اصلاً برای اینکه رسیدن به کمال در چیزی مفهوم پیدا کند، ناگزیر از اختلاف و عدم تساوی خواهد بود.
معنای آیه نیز همین است. کریم ترین یا گرامی‌ ترین، تنها با عدم تساوی متبلور میشود. و این ملاک لازم است که بیان شود تا درجاتی که به علت وجود اختلافها، مشخص شده‌اند قابل پیمایش باشند.
بدون ذکر ملاک و هدف، باز هم انسانها قادر به پیمایش مراحل نیستند و در جائی که باشند متوقف می‌گردند.

همچنین تقوا، علاوه بر درجاتی که دارد نسبی هم می‌باشد. عملی از یک انسان معمولی ممکن است حامل تقوای بیشتری نسبت به عملی دیگر از یک عالم دینی باشد.
مانند کسی که 2 ریال دارد و 1 ریالش را میبخشد و کسی که 100 ریال دارد و 2 ریالش را میبخشد. اولی بخشنده تر است.
پس ممکن است درجه کمال کسی کم باشد و نیز درجه تقوایش. اما ارزش عملی که انجام میدهد با توجه به بضاعتش آنقدر زیاد باشد که از نظر خداوند گرامی و کریم باشد.

hoorshid;392836 نوشت:
خب مسئله این است که نگاه من به متون دینی چه قران و چه حدیث صحت صد درصدی است به خاطر ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی(البته یقینا شما هم همین نظر و دارید)
به نظرم منطقی نیست انسان رو تشویق به دعایی بکنن که اصلا بستر فراهم شدن ندارد!یعنی بپذیریم ظرفیت رسیدن به مقام پیامبر اصلا در ما نیست و بعد گفتند این دعا رو بکن!!؟منطقی نیست!

سلام و عرض ادب خدمت شما سرکار هورشید.

خوب اینجا هم باید بپذیریم که مانند خیلی موارد دیگر این تشویق نوعی است. یعنی برای نوع انسان است و قرار نیست همه بهره یکسانی ببرند. برای همه الگویی قرار داده شده که انسان ها به سمت او حرکت کنند. هرچند عده ای تا ابد هم نتوانند به بالاترین مقام متصور برسند.

با تشکر و آرزوی توفیق الهی. :Hedye:


[/HR]پانویس: البته حقیر نگاهم به حدیث نگاه صددرصدی نیست.

hoorshid;392836 نوشت:
خب مسئله این است که نگاه من به متون دینی چه قران و چه حدیث صحت صد درصدی است به خاطر ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی(البته یقینا شما هم همین نظر و دارید)
به نظرم منطقی نیست انسان رو تشویق به دعایی بکنن که اصلا بستر فراهم شدن ندارد!یعنی بپذیریم ظرفیت رسیدن به مقام پیامبر اصلا در ما نیست و بعد گفتند این دعا رو بکن!!؟منطقی نیست!

سلام
کسی جز خدا و آنکس که او اگاهش سازد از استعدادها خبر ندارد لذا همه برنامه های لازم برای کمال و سعادت ارائه شد در بالاترین حدش تا هر کس به اندازه استعدادش بردارد
اما ارائه تمام این برنامه به این معنا نیست که تک تک افراد استعداد رسیدن به همه مراتب را دارند
اما نبوت
کسی را به نبوت دعوت نکرده اند بلکه نبوت به نبی خاتم ختم شد
حتی انحصار امامت در 12 امام به معنای عدم استعداد برای احراز این مقام برای دیگران است
اما سایر کمالات ظاهری و باطنی برای صاحبان استعدادش قابل دسترسی است
والله الموفق

hoorshid;378561 نوشت:
ممنون از شما
جناب رئوف اونچه در چنین احادیثی مثل:
گفته شده فکر نمیکنم به معنی این باشه که چنین فردی از نظر حد کمالی هم هم سطح با پیامبر است چون اگر اشتباه نکنم پاداش یک چیز است و کمال چیز دیگه.
سوال اصلی بنده روی کمالات است.
و اینکه ایا انسنهایی که از دو حجت درونی و بیرونی بهره مندی یکسانی نداشتند ممکنه به یک میزان کمال برسند؟اگر این طوره ایا این لزوم وجود این دو حجت در رسیدن به کمال رو نقض نمیکنه؟چون افرادی بودند که از یکی یا هر دو ینها محروم بودند.و اگر هم نه.(که فکر میکنم همین طور باشه) باز همان سوالات پست اول بنده و...


با سلام خدمت شما دوست گرامی

و عرض پوزش به جهت تاخیر در پاسخگویی

چند مطلب:

- کمال با ثواب متفاوت است و در بحث باید به این مسئله توجه کرد.

- همان طور که در پاسخ قبلی عرض شد، اگر افرادی به پیامبر و امام دسترسی نداشته باشد ولی به یافته های خود از حقیقت که از طریق عقل و فطرت به دست آمده است، پایبند باشند، طبق وعده ای که در متون دینی داده شده است (آیه و احادیث پاسخ نخست) خداوند آنها را هدایت می کند.

- نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که این مسئله ضرورت نبوت را از بین نمی برد زیرا مهمترین و شاخص ترین راه هدایت خداوند فرستادن انبیاء است و اگر بر فرض شخصی باشد که در محدوده ی پیام یک نبی قرار نگیرد، خداوند راه دیگری را برای هدایت او فراهم میکند و این مسئله روند عمومی نیست بلکه روند عمومی آن است که برای هدایت بشر پیامبران فرستاده شوند. با توجه به این مسئله امکان هدایت فرد از طرق خاص، منافاتی با ضرورت هدایت عمومی مردم ندارد.

موفق باشید

رئوف;393610 نوشت:
- نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که این مسئله ضرورت نبوت را از بین نمی برد زیرا مهمترین و شاخص ترین راه هدایت خداوند فرستادن انبیاء است و اگر بر فرض شخصی باشد که در محدوده ی پیام یک نبی قرار نگیرد، خداوند راه دیگری را برای هدایت او فراهم میکند و این مسئله روند عمومی نیست بلکه روند عمومی آن است که برای هدایت بشر پیامبران فرستاده شوند. با توجه به این مسئله امکان هدایت فرد از طرق خاص، منافاتی با ضرورت هدایت عمومی مردم ندارد.

من اینو یه جای دیگه سایتم نوشتم ولی کسی جواب نداد
مگه شما نمیگین دین واسه رسیدن به کمال ضروری است؟
خب یعنی بدون دین نباید بشه به کمال رسید حالا یه عده هستن بدون دین به کمال رسیدن
پس دین ضروری نیس واسه رسیدن به کمال چون یه سریا دین نداشتن به کمالم رسیدن.
پس اصا دین ضروری نیس!و لازمم نیس خدا واسه بنده هاش دین یا پیامبر بفرسته بدون دین هم میشه کامل شد

mona690;393832 نوشت:

من اینو یه جای دیگه سایتم نوشتم ولی کسی جواب نداد
مگه شما نمیگین دین واسه رسیدن به کمال ضروری است؟
خب یعنی بدون دین نباید بشه به کمال رسید حالا یه عده هستن بدون دین به کمال رسیدن
پس دین ضروری نیس واسه رسیدن به کمال چون یه سریا دین نداشتن به کمالم رسیدن.
پس اصا دین ضروری نیس!و لازمم نیس خدا واسه بنده هاش دین یا پیامبر بفرسته بدون دین هم میشه کامل شد


با سلام خدمت شما دوست گرامی

منظور شما از اینکه افرادی بدون دین به کمال رسیده اند، چه کسانی هستند؟

اگر منظور شما افرادی هستند که در شرایط خاص بوده اند بنده عرض کردم که این افراد در صورتی به کمال می رسند که به حداقل خوبی هایی که می شناسند، ملتزم باشند، این مسئله نیز حالت استثناء را دارد و قاعده ای کلی نیست. در ضمن چنین افرادی نیز پس از پایبندی به اصول اولیه، به انحاء مختلفی به مواردی می رسد که از سوی انبیاء بیان شده است.

موفق باشید

رئوف;394121 نوشت:
اگر منظور شما افرادی هستند که در شرایط خاص بوده اند بنده عرض کردم که این افراد در صورتی به کمال می رسند که به حداقل خوبی هایی که می شناسند، ملتزم باشند، این مسئله نیز حالت استثناء را دارد و قاعده ای کلی نیست. در ضمن چنین افرادی نیز پس از پایبندی به اصول اولیه، به انحاء مختلفی به مواردی می رسد که از سوی انبیاء بیان شده است.

فرقی نداره.
یک دسته بودن دین نداشتن فقط به عقلشون عمل کردن
به قول شما حداقل خوبی هارو رعایت کردن و...
به کمالم رسیدن.
خب پس میشه بدون دین به کمال رسید.
مگه نمیگین دین برای رسیدن به کمال ضروریه؟یعنی بدون دین نمیشه به کمال رسید دیگه.بعد خودتون میگین یه سریا رسیدن.یعنی ضروری نیس.
یعنی دلیلی نداره خدا پیامبر بفرسته.چون بعضی ادما پیامبر نداشتن به کمالم رسیدن.پس بدون پیامبرم میشه به کمال رسید.

mona690;394442 نوشت:
خب پس میشه بدون دین به کمال رسید.

سلام علیکم و رحمه الله

بستگی دارد تعریف شما از کمال چه باشد.
بدون مکتب و مدرسه رفتن و پای درس و راهنمائی های معلم نشستن هم
شاید بشود ( شاید بشود ) سواد خواندن و نوشتن آموخت
ولی اینکه این سواد آموزی تا چه حد درست باشد و حروف لغات و جملات تا چه اندازه درست و بجا نوشته شود بستگی دارد برداشت شخص از حروف و لغات و جملات و نهایتا و در مجموع تعریف او از سواد چه چیزی است.

سرشت انسان سرشتی اهلی است . او ذاتا خوبی ها را می پسندد و از بدی ها بری است . حال چه آن خوبی بنا بر تائیدات درونی مورد پذیرش درونی او واقع شود یا بر اساس تائیدات عقلی نهایتا لنگ لنگان در پی آن میرود.

این سرشت و نهاد در صورتی که تحت غلبه غرایز او باشد آنرا تائید میکند و عقل در پی توجیه آن بر می آید.

و اگر بر فرض حفظ پاکی درونی معطوف به بعد الهی اش باشد در نبود وحی از آموزه های ناقص متنعم شده و به سادگی از مسیر منحرف میگردد.

لذا پیامبرانی را خداوند فرستادتا نعمت هدایت و کمال را برای انسان فرستاده باشد و او بی نیاز است از هدایت یا گمراهی هر کسی .

یاحق

mona690;394442 نوشت:

فرقی نداره.
یک دسته بودن دین نداشتن فقط به عقلشون عمل کردن
به قول شما حداقل خوبی هارو رعایت کردن و...
به کمالم رسیدن.
خب پس میشه بدون دین به کمال رسید.
مگه نمیگین دین برای رسیدن به کمال ضروریه؟یعنی بدون دین نمیشه به کمال رسید دیگه.بعد خودتون میگین یه سریا رسیدن.یعنی ضروری نیس.
یعنی دلیلی نداره خدا پیامبر بفرسته.چون بعضی ادما پیامبر نداشتن به کمالم رسیدن.پس بدون پیامبرم میشه به کمال رسید.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

رسیدن به کمال نیازمند راهنماست.
این راهنما پیامبران هستند.
اگر و تنها اگر کسی به هر دلیلی به این پیامبران دسترسی نداشته باشد ولی به خوبی های حداقلی پایبند باشد، از راه های دیگری به او کمک می شود. البته این مسئله در صورتی است که به پیامبر دسترسی نداشته باشد ولی اگر دسترسی داشته باشد و پایبند نباشد، امید به راهی دیگر، یک امید واهی است. بنابراین افرادی که از نظر شما به کمال رسیده اند تنها از این جهت به کمال رسیده اند که به پیامبر دیگری دسترسی نداشته اند و خداوند راه دیگری برای آنها قرار داده است و اگر به پیامبری دسترسی می داشتند، یقینا باید طبق آموزه های پیامبر پیش می رفتند و راه دیگر معنا ندارد.

به طور خلاصه، مدعا این است که برای هدایت نیاز به پیامبر وجود دارد و این مسئله یک مسئله نوعی است به این معنا که ممکن است گروه کمی نیز باشند که چنین دسترسی ای نداشته باشند. حال اگر افرادی جزء این اقلیت بودند، برای اینکه در حق آنها اجحاف نشود، خداوند راه هایی را برای آنها قرار می دهد و این یک حال اضطراری و خاص است و ضرری به اصل نوعی ما وارد نمی کند. مانند اینکه گفته شود که تمام انسان ها برای زنده ماندن نیاز به غذا و آب دارند و کسی اشکال کند که افراد معدودی را می شناسد که از طریق سرم تغذیه می کنند. این مسئله اشکالی به قانون کلی نیست زیرا این قانون یک قانون نوعی است و به نوع بشر اشاره دارد و در صدد بیان حال اکثریت افراد است نه اقلیت ها و استثنائات.

موفق باشید

[="Indigo"]

رئوف;394483 نوشت:
به طور خلاصه، مدعا این است که برای هدایت نیاز به پیامبر وجود دارد و این مسئله یک مسئله نوعی است به این معنا که ممکن است گروه کمی نیز باشند که چنین دسترسی ای نداشته باشند. حال اگر افرادی جزء این اقلیت بودند، برای اینکه در حق آنها اجحاف نشود، خداوند راه هایی را برای آنها قرار می دهد و این یک حال اضطراری و خاص است و ضرری به اصل نوعی ما وارد نمی کند. مانند اینکه گفته شود که تمام انسان ها برای زنده ماندن نیاز به غذا و آب دارند و کسی اشکال کند که افراد معدودی را می شناسد که از طریق سرم تغذیه می کنند. این مسئله اشکالی به قانون کلی نیست زیرا این قانون یک قانون نوعی است و به نوع بشر اشاره دارد و در صدد بیان حال اکثریت افراد است نه اقلیت ها و استثنائات.

ببینید مسله ملومه!
اصا همون سرم
تا وقتی سرم هست یعنی بقیه راهای غذا خوردن ضروری نیس دیگه
راحت تر هست بهتر هست ولی ضروری نیست
در مورد دینم همینطور.
تهش میشه اینکه بهتره باشه نه اینکه باید باشه[/]

mona690;395948 نوشت:

ببینید مسله ملومه!
اصا همون سرم
تا وقتی سرم هست یعنی بقیه راهای غذا خوردن ضروری نیس دیگه
راحت تر هست بهتر هست ولی ضروری نیست
در مورد دینم همینطور.
تهش میشه اینکه بهتره باشه نه اینکه باید باشه


با سلام خدمت شما دوست گرامی

نتیجه شما درست نیست و برای هدایت بشر وجود پیامبر ضروری است. مثال سرم نیز تا حدی فضای بحث را ترسیم می کند و کامل نیست با این حال حتی در مورد مثال سرم نیز باید توجه کرد که برای داشتن یک انسان کامل که از دوران کودکی تا بزرگسالی رشد کرده باشد و تمام اجزاء بدنش دارای قدرت و توان معمول باشد، نمی توان او را تنها از راه سرم تغذیه کرد. انسان باید از غذاهای مختلف تغذیه کند تا بدنی سالم و رشدی کامل داشته باشد و این مسئله با سرم حاصل نمی شود.

مسئله دیگر این است که برای افرادی که به پیامبر دسترسی ندارد نیز راه هدایت (در صورت پایبندی به خوبی های حداقلی) در بسیاری از مواقع رسیدن معارف پیامبران است و این افراد با واسطه هایی به معارف و آموزه های پیامبران دست می یابند و در این حالت نیز مجددا هدایت آنها به پیامبران باز می گردد.

موفق باشید

سلام

پاسخگوی گرامی ایا برداشت من از نوشته های شما صحیح است؟؟؟

تقوای کسی را با تقوای دیگری مقایسه نمیکنند، بلکه تقوای هر کس با تقوای حداکثری خودش مقایسه میشود .
مثل دو شاگرد که ضریب هوشی مثلا 100و 130دارند که عملکردشان با توجه به شرایط خودشان سنجیده میشود .
و اینجاست که معنای اکرمکم عندالله اتقاکیم معنایی درست به خودش میگیرد .
اگر کسی بتواند از استعدادها درونی و موقعیتهای بیرونی نهایت استفاده را برای تقوا ببرد نزد خداوند گرامی تر خواهد بود

اگر خیر که متاسفانه باید بگویم شما پاسخ قانع کننده ای نداده اید چون در هیچ برداشت دیگری نمیتوان برای این ایه توجیه اورد

و اگر بله یک اشکال وارد است ...
انرا میگویم ولی فعلا شما پاسخ دهید

[="Indigo"]

رئوف;396381 نوشت:
مسئله دیگر این است که برای افرادی که به پیامبر دسترسی ندارد نیز راه هدایت (در صورت پایبندی به خوبی های حداقلی) در بسیاری از مواقع رسیدن معارف پیامبران است و این افراد با واسطه هایی به معارف و آموزه های پیامبران دست می یابند و در این حالت نیز مجددا هدایت آنها به پیامبران باز می گردد.

من نمیخوام بی ادبی کنمو بحثو الکی کش بدم ولی واقعا نمیدونم چه طوری بپرسم متوجه منظورم بشین.
وقتی میگیم فلان برنامه وجودش برای رسیدن به یه هدف ضروری است یعنی اون برنامه باید انحصاری باشه و گرنه ضروری نیس.
حالا یا اون بسیاری از مواقع که نوشتین باید بشه( همیشه ) یا این انحصار از بین میره.در نتیجه ضرورت نیست.
یعنی الان دوتا راه اریم واسه رسیدن به کمال
یک:دین
دو: پایبندی به خوبی های حداقلی
پس رسیدن به کمال انحصارا در عمل به دین نیست.
اگه دین در دسترس بود خب بید بهش عمل کر اگه نبود میریم راه دوم.
حالا که انحصار نیست پس نمیشه بگیم اگه خدا دین نفرسته حکمتش میره زیر سوال چون دین در دسترس نباشه هم هنوز یه راه دیگه داریم.نقض غرض خلقت نمیشه.یعنی بهتره خا دین فرسته ولی نفرستادم مشکل انچنانیی پیش نمیاد بالاخره مردم میتونن بدون دین هم به کمال برسن[/]

رئوف;393610 نوشت:

- همان طور که در پاسخ قبلی عرض شد، اگر افرادی به پیامبر و امام دسترسی نداشته باشد ولی به یافته های خود از حقیقت که از طریق عقل و فطرت به دست آمده است، پایبند باشند، طبق وعده ای که در متون دینی داده شده است (آیه و احادیث پاسخ نخست) خداوند آنها را هدایت می کند.


جناب رئوف تا انجایی که اطلاع دارم استعداد انسانها در رسین به کمالات متفاوت است درسته؟
اگر این طور است چرا ما در دعای ندبه از خدا بهترین خلق بودن رو میخوایم؟
با ایه ای که عرض شد قبلا ان اکرمکم عند الله اتقیکم.کسی که به کمال بالاتری برسد پیش خداوند مقام و منزلت بیشتری هم دارد و کریم تر است.وقتی انسانها دو عامل برای رسیدن به کمال دارند یکی بیرونی(استعداد خدا دادی)و یکی درونی(تلاش انسان) چنین ملاکی چه معنیی دارد در حالی که عامل بیرونی در همه یکسان نیست و مقام ما نزد خداوند فقط وابسته به درونی نیست؟

  • البته منظورم از استعداد خدا دادی صرفا ظرف وجود انسانها نیست.شرایط محیطی هم هست.مثل جامعه یا خانواه مذهبی تفاوت های موجود در دسترسی به کلام الهی و منذر(که میتواند رسول،مبغ یا غیر ان باشد) و... است

ممنون از شما

بعضي راه رسيدن به کمالات را در مدرک و بعضي در پول و بعضي فاميل يا بعضي مي‌گويند نام است يا مقام است يا نان است هر کسي يک چيزي مي‌گويد و هر که کمال خود را در يک چيزي مي‌بيند. اما قرآن مي‌گويد که همه راهها بسته است و فقط يک راه باز است و تنها راه اين است: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ» (آل‌عمران/92) لن يعني هرگز. تنالوا يعني هرگز نمي‌رسيد و هرگز نائل نمي‌شويد. برّ يعني چه؟ برّ به معناي خير و برکت گسترده است. به زمين‌هاي بزرگي که براي کشت و زراعت سکونت مهيا است مي‌گويند: برّ. «فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» (انعام/59) بَرّ و بِرّ يک واژه هستند به بيابانها مي‌گويند بر چون که خيلي گسترده‌اند. قرآن به ايمان، عمل صالح، جهاد و نماز و وفاي به عهد مي‌گويد: «لَيْسَ الْبِرَّ» (بقره/177) اين «وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ» برّ را مي‌گويد ايمان، عمل صالح، وفاي به عهد، والصّابرين، والموفون بعهدهم. خلاصه به تمام کارهاي خير مي‌گويد:برّ. به ما هم گفته است کسي که کار خير مي‌کند به او کمک کنيد. «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» (مائده/2) يک کسي که کمک مي‌کند شما هم دسته جمعي کمکش کنيد و نگوييد که در شرح وظايف بنده نيست. به يک کسي که کار خيري انجام مي‌دهد کمک کنيد. علامت مؤمن اين است که در همه کارهاي خير سهمي و شرکتي داشته باشد و منتظر ابلاغ دولت و مأموريت و اضافه کار و اجازه و اين‌ها را نداشته باشد. برّ است خوب کمک کن. «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل‌عمران/92)

*zohreh*;396438 نوشت:
سلام

پاسخگوی گرامی ایا برداشت من از نوشته های شما صحیح است؟؟؟

تقوای کسی را با تقوای دیگری مقایسه نمیکنند، بلکه تقوای هر کس با تقوای حداکثری خودش مقایسه میشود .
مثل دو شاگرد که ضریب هوشی مثلا 100و 130دارند که عملکردشان با توجه به شرایط خودشان سنجیده میشود .
و اینجاست که معنای اکرمکم عندالله اتقاکیم معنایی درست به خودش میگیرد .
اگر کسی بتواند از استعدادها درونی و موقعیتهای بیرونی نهایت استفاده را برای تقوا ببرد نزد خداوند گرامی تر خواهد بود

اگر خیر که متاسفانه باید بگویم شما پاسخ قانع کننده ای نداده اید چون در هیچ برداشت دیگری نمیتوان برای این ایه توجیه اورد

و اگر بله یک اشکال وارد است ...
انرا میگویم ولی فعلا شما پاسخ دهید


با سلام خدمت شما دوست گرامی

فهم شما صحیح است.

موفق باشید

mona690;396587 نوشت:

من نمیخوام بی ادبی کنمو بحثو الکی کش بدم ولی واقعا نمیدونم چه طوری بپرسم متوجه منظورم بشین.
وقتی میگیم فلان برنامه وجودش برای رسیدن به یه هدف ضروری است یعنی اون برنامه باید انحصاری باشه و گرنه ضروری نیس.
حالا یا اون بسیاری از مواقع که نوشتین باید بشه( همیشه ) یا این انحصار از بین میره.در نتیجه ضرورت نیست.
یعنی الان دوتا راه اریم واسه رسیدن به کمال
یک:دین
دو: پایبندی به خوبی های حداقلی
پس رسیدن به کمال انحصارا در عمل به دین نیست.
اگه دین در دسترس بود خب بید بهش عمل کر اگه نبود میریم راه دوم.
حالا که انحصار نیست پس نمیشه بگیم اگه خدا دین نفرسته حکمتش میره زیر سوال چون دین در دسترس نباشه هم هنوز یه راه دیگه داریم.نقض غرض خلقت نمیشه.یعنی بهتره خا دین فرسته ولی نفرستادم مشکل انچنانیی پیش نمیاد بالاخره مردم میتونن بدون دین هم به کمال برسن

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ترسیم خوبی از بحث ارائه کردید. پاسخ بنده این است که خوبی های حداقلی و نیز مسیری که بعدها بدان منتج خواهد شد، همان مسائلی است که در دین بیان شده اند و زمینه رسیدن آنها به انسان ها نیز توسط وحی و به واسطه پیامبران بوده است. به عبارت دیگر، خوبی هایی که به فرد در نتیجه پایبندی به خوبی های حداقلی می رسد، اموری است که توسط وحی از سوی خداوند بیان شده است و حال تحت عنوان پیام پیامبران و یا حتی بدون این عنوان به افراد منتقل می شود.

موفق باشید

hoorshid;396588 نوشت:

جناب رئوف تا انجایی که اطلاع دارم استعداد انسانها در رسین به کمالات متفاوت است درسته؟
اگر این طور است چرا ما در دعای ندبه از خدا بهترین خلق بودن رو میخوایم؟
با ایه ای که عرض شد قبلا ان اکرمکم عند الله اتقیکم.کسی که به کمال بالاتری برسد پیش خداوند مقام و منزلت بیشتری هم دارد و کریم تر است.وقتی انسانها دو عامل برای رسیدن به کمال دارند یکی بیرونی(استعداد خدا دادی)و یکی درونی(تلاش انسان) چنین ملاکی چه معنیی دارد در حالی که عامل بیرونی در همه یکسان نیست و مقام ما نزد خداوند فقط وابسته به درونی نیست؟

  • البته منظورم از استعداد خدا دادی صرفا ظرف وجود انسانها نیست.شرایط محیطی هم هست.مثل جامعه یا خانواه مذهبی تفاوت های موجود در دسترسی به کلام الهی و منذر(که میتواند رسول،مبغ یا غیر ان باشد) و... است

ممنون از شما



با سلام خدمت شما دوست گرامی

ظاهرا پیش از این به سوال پرداخته ایم ولی با این حال عرض می کنم:
ملاک قضاوت در مورد هر فردی این نیست که در مقایسه با دیگران به چه اندازه موفق عمل کرده است. به عبارت دیگر، چنین نیست که مسابقه تقوای الهی، مانند یک مسابقه دو باشد که در آن هرکسی نخست به خط پایان برسد، برنده باشد. در مسابقه تقوا، هرکسی با خودش مسابقه می دهد. و این مهم است که با توجه به امکانات و شرایطی که دارد و میزان تلاشی که کرده است، به کجا رسیده است. بنابراین محبوب ترین ها در درگاه الهی افرادی هستند که بر اساس شرایط خودشان، بهترین عملکردها را داشته باشند. (خانم زهره هم در آخرین متن شان به این مطلب پرداخته اند.)

موفق باشید

رئوف;396922 نوشت:
ظاهرا پیش از این به سوال پرداخته ایم ولی با این حال عرض می کنم:
ملاک قضاوت در مورد هر فردی این نیست که در مقایسه با دیگران به چه اندازه موفق عمل کرده است. به عبارت دیگر، چنین نیست که مسابقه تقوای الهی، مانند یک مسابقه دو باشد که در آن هرکسی نخست به خط پایان برسد، برنده باشد. در مسابقه تقوا، هرکسی با خودش مسابقه می دهد. و این مهم است که با توجه به امکانات و شرایطی که دارد و میزان تلاشی که کرده است، به کجا رسیده است. بنابراین محبوب ترین ها در درگاه الهی افرادی هستند که بر اساس شرایط خودشان، بهترین عملکردها را داشته باشند. (خانم زهره هم در آخرین متن شان به این مطلب پرداخته اند.)

ممنون از شما
فقط دوتا سوال دیگه دارم
یکی اینکه انسان چه طور بفهمد نهایت جایی که میتونه بهش برسه کجاست؟به قول سرکار زهره نهایت نمرش چنده؟
مثلا ایت الله جوادی میگفتن از خدا بخوایم اون جلوه ای رو که از خودش به حضرت موسی نشان داد به ما هم نشان بده و...این موارد فقط برای تشویق است و یا تحققش ممکنه؟
دوم اینکه حریص بودن نسبت به کملات بالاتر غلط است؟

[="Arial"][="Black"]سلام همه انسان ها به سطح کمال نمیرسند!فقط بعضی از مردم که علم بسیار بالایی دارندولی من فکر میکنم در اون دعا گفته شده که ادم هایی مثل من و بقیه هم میتونیم با سعی و تلاش به کمال برسیم!![/]

hoorshid;397662 نوشت:

ممنون از شما
فقط دوتا سوال دیگه دارم
یکی اینکه انسان چه طور بفهمد نهایت جایی که میتونه بهش برسه کجاست؟به قول سرکار زهره نهایت نمرش چنده؟
مثلا ایت الله جوادی میگفتن از خدا بخوایم اون جلوه ای رو که از خودش به حضرت موسی نشان داد به ما هم نشان بده و...این موارد فقط برای تشویق است و یا تحققش ممکنه؟
دوم اینکه حریص بودن نسبت به کملات بالاتر غلط است؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

نظر بنده این است که ما باید "از تعارف کم کنیم و بر مبلغ بیافزاییم" به این معنا که گاهی بحث های نظری مانعی می شود از رسیدن به اصل مطلب. یکی از آفات علومی که به نحو نظری به خداشناسی می پردازد همین است که گاهی تا سوالات بسیار ریز را هم مطرح و بررسی می کند ولی در مقام عمل معلوم نیست که چقدر فعال است. کسانی که به این رشته ها مشغول هستند باید مواظب این آفت باشند و سعی کنند علاوه بر بحث های نظری، خداوند در زندگی آنها جاری باشد و در واقع خداوند را موجودی زنده و حاضر بدانند نه موجودی غایب.
با توجه به این مقدمه، فرمایش آیت الله جوادی، صرف تشویق نیست، چنین اموری ممکن است ولی برای افرادی که گام در راه بگذراند.

در مورد سوال دوم نیز عرض می شود که اگر منظور از حریص بود خصلتی است که جنبه منفی ندارد و منظورتان غبطه خوردن و داشتن آرزو برای رسیدن به چنین مقاماتی است، اشکالی ندارد. ولی همان طور که پیش از این نیز از آیت الله بهجت خدمتتان نقل قول کردم، تا انسان به دانسته هایش عمل نکند، طلب معارف بیشتر درست نیست.

موفق باشید

[="Indigo"]

رئوف;396915 نوشت:
ترسیم خوبی از بحث ارائه کردید. پاسخ بنده این است که خوبی های حداقلی و نیز مسیری که بعدها بدان منتج خواهد شد، همان مسائلی است که در دین بیان شده اند و زمینه رسیدن آنها به انسان ها نیز توسط وحی و به واسطه پیامبران بوده است. به عبارت دیگر، خوبی هایی که به فرد در نتیجه پایبندی به خوبی های حداقلی می رسد، اموری است که توسط وحی از سوی خداوند بیان شده است و حال تحت عنوان پیام پیامبران و یا حتی بدون این عنوان به افراد منتقل می شود.

یعنی یک فرد با عقلش به تنهایی این خوبی های حداقلی را تشخیص نمیده؟!؟
به نظرم این درست نیست.انسانها در این موراد اشتراکات زیادی دارن.این نشان میده فرد قدرت تشخیص این مسئله را دارد
جدا از این به هر حال فردی که به دین دسترسی نداشته با عقلش تشخیص داده که این خوبیا چین...[/]

mona690;399110 نوشت:

یعنی یک فرد با عقلش به تنهایی این خوبی های حداقلی را تشخیص نمیده؟!؟
به نظرم این درست نیست.انسانها در این موراد اشتراکات زیادی دارن.این نشان میده فرد قدرت تشخیص این مسئله را دارد
جدا از این به هر حال فردی که به دین دسترسی نداشته با عقلش تشخیص داده که این خوبیا چین...

با سلام خدمت شما دوست گرامی

منظور بنده این است که آنچه که خوبی های حداقلی نامیده شده است، مورد تایید دین است و آموزه های دینی نیز آنها را تایید می کند . از سوی دیگر مسائلی که فراتر از این خوبی های حداقلی هستند، توسط پیامبران برای بشر به ارمغان آمده اند و منحصر در این پیام است.

موفق باشید

رئوف;399312 نوشت:
منظور بنده این است که آنچه که خوبی های حداقلی نامیده شده است، مورد تایید دین است و آموزه های دینی نیز آنها را تایید می کند . از سوی دیگر مسائلی که فراتر از این خوبی های حداقلی هستند، توسط پیامبران برای بشر به ارمغان آمده اند و منحصر در این پیام است.

مسئله این نیست که اموزه های دینی تاییدش کردن
مسئله اینه که اون ادم بدون اینکه اسمی از دین به گوشش رسیده باشه اونا رو فهمیده و انجام داده.این یعنی بدون دین میشه راهیو پیدا کرد که بشه باهاش به کمال رسید.یعنی انحصاری که شما فرض کردین هس مثال نقض داره پس انحصاری اصلا وجود نداره

رئوف;396922 نوشت:
ظاهرا پیش از این به سوال پرداخته ایم ولی با این حال عرض می کنم:
ملاک قضاوت در مورد هر فردی این نیست که در مقایسه با دیگران به چه اندازه موفق عمل کرده است. به عبارت دیگر، چنین نیست که مسابقه تقوای الهی، مانند یک مسابقه دو باشد که در آن هرکسی نخست به خط پایان برسد، برنده باشد. در مسابقه تقوا، هرکسی با خودش مسابقه می دهد. و این مهم است که با توجه به امکانات و شرایطی که دارد و میزان تلاشی که کرده است، به کجا رسیده است. بنابراین محبوب ترین ها در درگاه الهی افرادی هستند که بر اساس شرایط خودشان، بهترین عملکردها را داشته باشند

سلام
موضوع قضاوت و نجات اخروی نیست
موضوع این است که صرف تلاش مساوی بین انسانها چگونه میتوان مقامات و درجات مساوی را ثابت کرد؟
طبق اصل حرکت جوهری فعلیت انسان شرط درجات اوست ،نه میران تلاش او
لذا نمیتوان گفت که به عنوان مثال اگر فردی نسبت به شرایط محیطی خود به اندازه آیت الله بهجت تلاش کرد الزاما هم مقام با اوست
اینجاست که سوال پیش می آید چرا؟
شاید بتوان گفت نجات برای همه فراهم است اما درجات بالا برای همه ، خیر

معلق;401133 نوشت:
سلام
موضوع قضاوت و نجات اخروی نیست
موضوع این است که صرف تلاش مساوی بین انسانها چگونه میتوان مقامات و درجات مساوی را ثابت کرد؟
طبق اصل حرکت جوهری فعلیت انسان شرط درجات اوست ،نه میران تلاش او
لذا نمیتوان گفت که به عنوان مثال اگر فردی نسبت به شرایط محیطی خود به اندازه آیت الله بهجت تلاش کرد الزاما هم مقام با اوست
اینجاست که سوال پیش می آید چرا؟
شاید بتوان گفت نجات برای همه فراهم است اما درجات بالا برای همه ، خیر

ان طور که بنده متوجه شدم منظور جناب رئوف این نیست که همه به یک درجه میرسند بلکه همه ی این افراد میتوانند به کمال مطلوب خود برسند.همان که سرکار زهره هم بیان کردند....
همان طور که کمال یک سنگ با کمال یک فرشته با کمال یک انسان و... متفاوت است کمال نهایی بین انسانها نیز متفاوت است.و دارای درجات مختلفند.یعنی همه از 100 سنجیده نمیشوند.یا به قول جناب رئوف مثل یک مسابقه ی دو نیست که یک خط پایان مشترک برای همه باشد هر کس در یک زمین جدا مسابقه میدهد و مطلوب هر کس با دیگری متفاوت است

hoorshid;401194 نوشت:
ان طور که بنده متوجه شدم منظور جناب رئوف این نیست که همه به یک درجه میرسند بلکه همه ی این افراد میتوانند به کمال مطلوب خود برسند.همان که سرکار زهره هم بیان کردند....
همان طور که کمال یک سنگ با کمال یک فرشته با کمال یک انسان و... متفاوت است کمال نهایی بین انسانها نیز متفاوت است.و دارای درجات مختلفند.یعنی همه از 100 سنجیده نمیشوند.یا به قول جناب رئوف مثل یک مسابقه ی دو نیست که یک خط پایان مشترک برای همه باشد هر کس در یک زمین جدا مسابقه میدهد و مطلوب هر کس با دیگری متفاوت است

بنده اشاره به سوال شما داشتم كه گفتيم به احتمال قوي جواب منفي است
واما اينكه ميگوييد همه از 100 سنجيده نميشوند عدالت در نجات را ثابت ميكند نه هدايت به مقامات بالا را

معلق;401858 نوشت:
واما اينكه ميگوييد همه از 100 سنجيده نميشوند عدالت در نجات را ثابت ميكند نه هدايت به مقامات بالا را

خیر.گویا این تفاوت ، تفاوت ذاتیست!همانطور که در مورد سنگ و فشتگان و انسان و...هست.یعنی نهایت جایی که ان فرد با هدایت میتواند به ان برسد همان مرتبه است.
البته این برداشت بنده است از صحبتهای کارشناس.باز خودشان شاید توضیح بدن و اصلاح کنند بهتر باشد.

mona690;400603 نوشت:

مسئله این نیست که اموزه های دینی تاییدش کردن
مسئله اینه که اون ادم بدون اینکه اسمی از دین به گوشش رسیده باشه اونا رو فهمیده و انجام داده.این یعنی بدون دین میشه راهیو پیدا کرد که بشه باهاش به کمال رسید.یعنی انحصاری که شما فرض کردین هس مثال نقض داره پس انحصاری اصلا وجود نداره

با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیش از پرداختن به موضوع، به جهت تاخیر در پاسخگویی پوزش می خواهم(به جهت مشکلی چند روزی امکان پاسخگویی نداشتم)

در مورد مطلبی که بیان کردید باید به این مسئله توجه کرد که مراد از "کمال" چیست؟ اینکه افرادی به خوبی های حداقلی عمل کرده اند و زمینه را برای دریافت مطالب والاتر ایجاد کرده اند، خود این مسئله کمال کافی نیست. به عبارت بهتر، کمال مسئله ای نیست که تنها یک مرتبه داشته باشد،بلکه مراتب مختلفی دارد و حداقل و حداکثر آن هم بسیار با هم متفاوت است. افرادی که به خوبی های حداقلی پایبند هستند به مراحل اولیه کمال می رسند ولی رسیدن به مراحل بالاتر متوقف بر پایبندی به آموزه های انبیاء است.

موفق باشید

معلق;401133 نوشت:
سلام
موضوع قضاوت و نجات اخروی نیست
موضوع این است که صرف تلاش مساوی بین انسانها چگونه میتوان مقامات و درجات مساوی را ثابت کرد؟
طبق اصل حرکت جوهری فعلیت انسان شرط درجات اوست ،نه میران تلاش او
لذا نمیتوان گفت که به عنوان مثال اگر فردی نسبت به شرایط محیطی خود به اندازه آیت الله بهجت تلاش کرد الزاما هم مقام با اوست
اینجاست که سوال پیش می آید چرا؟
شاید بتوان گفت نجات برای همه فراهم است اما درجات بالا برای همه ، خیر


با سلام خدمت شما دوست گرامی

با عرض پوزش به جهت تاخیر در پاسخگویی

فعلیت هر انسانی به میزان تلاش اوست.
لیس للانسان الا ما سعی

موفق باشید.

خواهش میکنم
همین که برای پاسخگویی وقت میذارین متشکرم
ه

رئوف;402922 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیش از پرداختن به موضوع، به جهت تاخیر در پاسخگویی پوزش می خواهم(به جهت مشکلی چند روزی امکان پاسخگویی نداشتم)

در مورد مطلبی که بیان کردید باید به این مسئله توجه کرد که مراد از "کمال" چیست؟ اینکه افرادی به خوبی های حداقلی عمل کرده اند و زمینه را برای دریافت مطالب والاتر ایجاد کرده اند، خود این مسئله کمال کافی نیست. به عبارت بهتر، کمال مسئله ای نیست که تنها یک مرتبه داشته باشد،بلکه مراتب مختلفی دارد و حداقل و حداکثر آن هم بسیار با هم متفاوت است. افرادی که به خوبی های حداقلی پایبند هستند به مراحل اولیه کمال می رسند ولی رسیدن به مراحل بالاتر متوقف بر پایبندی به آموزه های انبیاء است.

موفق باشید

خب اونی کا این اموزه هارو نداشته و بهش نرسیده چه گناهی کرده که باید محروم شه؟
مثلا یه افریقایی بیچاره که صب تا شب حتی نمیتونه غذایی پیدا کنه برای خوردن و زنده موندن چه جوری بره تحقیق کنه که الان بودا درسته یا اسلام یا...؟
یا یکی که تو یه روستای کوچیک تو این قبایل بومی به دنیا میاد که از دوروبرش خبر درس حسابی نداره؟حالا الان وسایل ارتباطی قویه تازه اونم نه همه جا ولی تا چن سال پیش چی؟
یا...

میخوام اینو بگم که اگه هدف خلقت یه ادم رسیدن به یه کمال خاصی باشه خدا باید امکانات رسیدن به اون کمالم بده بهش دیگه.حالا امکانات بهش نرسیده اون ادمم به اون کمالی که براش خلق شده نمیرسه به قول شما میرسه به یه کمال پایین تر.

[="Indigo"]

رئوف;402926 نوشت:
فعلیت هر انسانی به میزان تلاش اوست.
لیس للانسان الا ما سعی

یعنی خود ادما با تلاششون تعیین میکنن که نهایت کمالشون کجاس؟
خب این به شرطی جواب درستیه به ایرادشون که امکانات ادمام یکی باشه ینی همه چی به همون سعی ربط داشته باشه ولی شما تو پست قبلم گفتین اونی که به حرف دین بهش نرسیده ولی به خوبیای حداقلی عمل کرده به کمال پایین تر میرسه؟!!!!...
پس اینجوری اون (الا) که تو یه هست مشکل ار میشه...[/]

mona690;403348 نوشت:
خواهش میکنم
همین که برای پاسخگویی وقت میذارین متشکرم
هخب اونی کا این اموزه هارو نداشته و بهش نرسیده چه گناهی کرده که باید محروم شه؟
مثلا یه افریقایی بیچاره که صب تا شب حتی نمیتونه غذایی پیدا کنه برای خوردن و زنده موندن چه جوری بره تحقیق کنه که الان بودا درسته یا اسلام یا...؟
یا یکی که تو یه روستای کوچیک تو این قبایل بومی به دنیا میاد که از دوروبرش خبر درس حسابی نداره؟حالا الان وسایل ارتباطی قویه تازه اونم نه همه جا ولی تا چن سال پیش چی؟
یا...

میخوام اینو بگم که اگه هدف خلقت یه ادم رسیدن به یه کمال خاصی باشه خدا باید امکانات رسیدن به اون کمالم بده بهش دیگه.حالا امکانات بهش نرسیده اون ادمم به اون کمالی که براش خلق شده نمیرسه به قول شما میرسه به یه کمال پایین تر.



با سلام خدمت شما دوست گرامی

پاسخ سوالات شما پیش از این داده شده است با این حال مجددا عرض می کنم:

- پیام الهی توسط پیامبران برای تمام اقوام ارسال شده است. بحث اصلی و سوال نخست این تاپیک در مورد موارد خاص و افرادی است که از جوامع به دور بوده اند.

- مطلب بعدی این بود که اگر کسی به حقایقی که یافته و به خوبی های حداقلی پایبند باشد، راه برای رسیدن به معارف بیشتری که توسط پیامبران آمده است، برای او نیز باز خواهد شد.

موفق باشید

سلام

[SPOILER]

ببخشید پستم طولانی است ولی خواستم واضح توضیح بدم
ببینید من برای بحث کردن نمیام تو این سایت این سوال مدتهاست ذهن منو مشغول کرده و اگر جواب منطقی براش پیدا نکنم یه جورایی ریشه ی همه ی اعتقاداتم زده میشه...و ا الان هم اخرین باره احتمالا که دارم سعی میکنم جواب پیدا کنم چون قبلا هم از کسای دیگه پرسیدم ولی... به هر حال خواستم بگم برام جوابش خیلی مهمه ببخشید انقدر بحثو طول میدم!

[/SPOILER]

رئوف;403673 نوشت:
- پیام الهی توسط پیامبران برای تمام اقوام ارسال شده است. بحث اصلی و سوال نخست این تاپیک در مورد موارد خاص و افرادی است که از جوامع به دور بوده اند.

بله خب بحث منم روی همین است همین افراد خاص.
رئوف;403673 نوشت:
مطلب بعدی این بود که اگر کسی به حقایقی که یافته و به خوبی های حداقلی پایبند باشد، راه برای رسیدن به معارف بیشتری که توسط پیامبران آمده است، برای او نیز باز خواهد شد.

این یعنی به کمالات بالاتر نمیرسه درسته؟چون تو پست قبل گفتین:
رئوف;402922 نوشت:
در مورد مطلبی که بیان کردید باید به این مسئله توجه کرد که مراد از "کمال" چیست؟ اینکه افرادی به خوبی های حداقلی عمل کرده اند و زمینه را برای دریافت مطالب والاتر ایجاد کرده اند، خود این مسئله کمال کافی نیست. به عبارت بهتر، کمال مسئله ای نیست که تنها یک مرتبه داشته باشد،بلکه مراتب مختلفی دارد و حداقل و حداکثر آن هم بسیار با هم متفاوت است. افرادی که به خوبی های حداقلی پایبند هستند به مراحل اولیه کمال می رسند ولی رسیدن به مراحل بالاتر متوقف بر پایبندی به آموزه های انبیاء است.

ببینید میخوام اینو بگم که شما با این مطلب در واقع میگویید عملا عمل به خوبی های حداقلی برای نوع انسان کافی است تا به مراحل اولیه کمال برسد.(الان فرض رو بر این میذاریم که این نوع انسان هیچ پیامبری براش نیمده البته) در واقع برای این میگم نوع انسان که یک عده بودند که با وجود نداشتن پیامبر به مراحل اولیه کمال رسیدن یا حداقل راه رسیدن براشون بسته نبوده و با توجه به وطلبی که قبلا گفتم ینی:
mona690;396587 نوشت:

وقتی میگیم فلان برنامه وجودش برای رسیدن به یه هدف ضروری است یعنی اون برنامه باید انحصاری باشه و گرنه ضروری نیس.
حالا یا اون بسیاری از مواقع که نوشتین باید بشه( همیشه ) یا این انحصار از بین میره.در نتیجه ضرورت نیست.
یعنی الان دوتا راه اریم واسه رسیدن به کمال
یک:دین
دو: پایبندی به خوبی های حداقلی
پس رسیدن به کمال انحصارا در عمل به دین نیست.
اگه دین در دسترس بود خب بید بهش عمل کر اگه نبود میریم راه دوم.
حالا که انحصار نیست پس نمیشه بگیم اگه خدا دین نفرسته حکمتش میره زیر سوال چون دین در دسترس نباشه هم هنوز یه راه دیگه داریم.نقض غرض خلقت نمیشه.یعنی بهتره خدا دین فرسته ولی نفرستادم مشکل انچنانیی پیش نمیاد بالاخره مردم میتونن بدون دین هم به کمال برسن


پس انحصار در رسیدن به مراحل اولیه کمال(حداقل!!) از بین میره.تا اینجا درست؟
حالا شما گفتین :
رئوف;402922 نوشت:
رسیدن به مراحل بالاتر متوقف بر پایبندی به آموزه های انبیاء است.
پس این افراد راهی ندارند برای رسیدن به کمالات بالاتر.

خب حالا دوتا وضعیت ممکنه:
یک. رسیدن به کمالات بالاتر برای بشر یک ضرورت است و بشر اگر نتواند به ان برسه نقض حکمت خداوند شده.که در این صورت باز برمیگردیم به خانه ی اول و همون بحث های قبلی که در مورد اصل رسیدن به کمال مطرح بود.و این که کمالات بالاتر رو از این افراد نفی کنیم نمیتونه پاسخ به سوال باشد
دو.رسیدن به کمالات بالاتر ضرورتی ندارد که از اینجا نتیجه میشه که ارسال رسل ضروری نیس.یعنی باشه بهتره ولی الزامی نیست که حتما باشه.چون همون انحصار که گفتم از بین میره.

راستی ممکنه جواب پست 44رم بدین؟
مرسی

رئوف;402922 نوشت:
در مورد مطلبی که بیان کردید باید به این مسئله توجه کرد که مراد از "کمال" چیست؟ اینکه افرادی به خوبی های حداقلی عمل کرده اند و زمینه را برای دریافت مطالب والاتر ایجاد کرده اند، خود این مسئله کمال کافی نیست. به عبارت بهتر، کمال مسئله ای نیست که تنها یک مرتبه داشته باشد،بلکه مراتب مختلفی دارد و حداقل و حداکثر آن هم بسیار با هم متفاوت است. افرادی که به خوبی های حداقلی پایبند هستند به مراحل اولیه کمال می رسند ولی رسیدن به مراحل بالاتر متوقف بر پایبندی به آموزه های انبیاء است.
یعنی وجود انبیا فقط برای رسیدن به مراحل بالاتر است؟و برای رسیدن به مراحل اولیه کمال نیاز به نبی نیست؟!!

mona690;404591 نوشت:
سلام
....
خب حالا دوتا وضعیت ممکنه:
یک. رسیدن به کمالات بالاتر برای بشر یک ضرورت است و بشر اگر نتواند به ان برسه نقض حکمت خداوند شده.که در این صورت باز برمیگردیم به خانه ی اول و همون بحث های قبلی که در مورد اصل رسیدن به کمال مطرح بود.و این که کمالات بالاتر رو از این افراد نفی کنیم نمیتونه پاسخ به سوال باشد
دو.رسیدن به کمالات بالاتر ضرورتی ندارد که از اینجا نتیجه میشه که ارسال رسل ضروری نیس.یعنی باشه بهتره ولی الزامی نیست که حتما باشه.چون همون انحصار که گفتم از بین میره.
...
مرسی


با سلام خدمت شما دوست گرامی

- بشر قابلیت رسیدن به کمالات بالاتر را دارد و بر خداوند است که وسیله رسیدن به این کمالات را برای او فراهم کند. با توجه به این مسئله، وجود پیامبران ضروری است.

- رسیدن به کمالات والا، متوقف بر پیام پیامبران است و اگر کسی به این پیام ها دسترسی نداشته باشد، امکان چنین کمالی از او سلب می شود البته باید به این مطلب توجه کرد که اگر کسی به خوبی های حداقلی پایبند باشد، چنین پیام هایی بنا به وعده های الهی، به چنین افرادی خواهد رسید.

- نباید کمال را امر واحدی تلقی کرد و صرف رسیدن به مرتبه پایین آن را به معنای آن دانست که بشر به کمال، بدون پیامبر رسیده است زیرا کمال امری مشکک است و مراحل بسیاری وجود دارد که با راهنمای پیامبران قابل وصول است.

موفق باشید

هارب;408552 نوشت:
یعنی وجود انبیا فقط برای رسیدن به مراحل بالاتر است؟و برای رسیدن به مراحل اولیه کمال نیاز به نبی نیست؟!!


با سلام خدمت شما دوست گرامی

برای انسان هایی که از قدرت فهم بالایی برخورداند، امکان دست یابی به خوبی های حداقلی وجود دارد، هرچند در مقام عمل و همچنین در بحث از جزئیات، همین خوبی های حداقلی نیز محل اختلاف عقلا می شود. با این می توان گفت خوبی های حداقلی لا اقل برای برخی انسان ها، قابل دسترسی است. البته روشن است که استمرار کشف خوبی ها در مراحل بالاتر متوقف بر پیام پیامبران است.

موفق باشید

رئوف;408713 نوشت:
برای انسان هایی که از قدرت فهم بالایی برخورداند، امکان دست یابی به خوبی های حداقلی وجود دارد، هرچند در مقام عمل و همچنین در بحث از جزئیات، همین خوبی های حداقلی نیز محل اختلاف عقلا می شود. با این می توان گفت خوبی های حداقلی لا اقل برای برخی انسان ها، قابل دسترسی است. البته روشن است که استمرار کشف خوبی ها در مراحل بالاتر متوقف بر پیام پیامبران است.

پس اگه کسی نخواست به مراحل بالاتر برسه نیاز نیس از دستورات انبیا پیروی کنه؟و میشه فقط با خوبی های حداقلیی که عقل تشخیصش میده به بهشت رفت؟

samansami;408756 نوشت:
پس اگه کسی نخواست به مراحل بالاتر برسه نیاز نیس از دستورات انبیا پیروی کنه؟و میشه فقط با خوبی های حداقلیی که عقل تشخیصش میده به بهشت رفت؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

مطلبی که بیان کردید، نتیجه سخن بنده نیست. به شما پیشنهاد می کنم پاسخ های قبلی بنده مخصوصا پاسخ های اولیه را مطالعه کنید.

رفتن به بهشت متوقف بر پیروی از میزان حقیقتی که یافته ایم است، اگر کسی به پیام پیامبران دست یافته ولی از آن اطاعت نکند، در واقع در مقابل حقیقت ایستاده است و چنین فردی شایسته رفتن به بهشت نیست.

موفق باشید

موضوع قفل شده است