ایا خدا به فسق و فحشاء دستور میدهد؟

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا خدا به فسق و فحشاء دستور میدهد؟

بنام خدا

درود بر راستجویان

پرسش این است که آیا برای یکبار هم شده که خداوند به کارهای زشت( فسق و فحشاء) دستور دهد و راضی شود ؟

به نام خدا.

خدا چون در كمال قرار داره نميتونه ( صفات سلبي ) امر به بدي بكنه.

مشرکان وقتی کار زشتی انجام می دادند می گفتند خدا به ما دستور داده خداوند در جواب آنها می گوید
:إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ: اين كار شما زشت است و خداوند كسى را بكار زشت مأمور نمى‏كند. چرا مطلبى را بخدا نسبت مى‏دهيد كه بآن عالم نيستيد؟! آيا اين كار صحيح است كه شما با جهل و بيخردى مطلبى را بخدا نسبت بدهيد؟ در پاسخ اين سؤال اگر مى‏گفتند: نه، سند محكوميت خود را امضاء كرده بودند و اگر مى‏گفتند: بله، خود را رسوا مى‏كردند و زيرا جهل و بيخردى خود صحه مى‏گذاشتند(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏9، ص: 81)

ان الله خیر الماکرین.
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور
والذین کفروا اولیائهم الطاغوت
یخرجونهم من النور الی الظلمات.

در این اخراج و راندن بسمت ضلالت
صفات :
مانع - دافع - حافظ - مغتی - هادی المضلین - نور - و دیگر صفات الهی از دید انسان فاجر حذف میشود.

او کور می گردد و بر قلب گوشها و چشمهایش مهر نهاده میشود.

اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون

صدق الله العلی العظیم

یاحق


بنام خدا

درود بر راستجویان

ایا خدا به فسق و فحشاء دستور میدهد؟
پرسش این است که آیا برای یکبار هم شده که خداوند به کارهای زشت( فسق و فحشاء) دستور دهد و راضی شود ؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا.

خدا چون در كمال قرار داره نميتونه ( صفات سلبي ) امر به بدي بكنه.
[="red"]امضاء » ستايشگر[/]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشرکان وقتی کار زشتی انجام می دادند می گفتند خدا به ما دستور داده خداوند در جواب آنها می گوید
:إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ: اين كار شما زشت است و خداوند كسى را بكار زشت مأمور نمى‏كند. چرا مطلبى را بخدا نسبت مى‏دهيد كه بآن عالم نيستيد؟! آيا اين كار صحيح است كه شما با جهل و بيخردى مطلبى را بخدا نسبت بدهيد؟ در پاسخ اين سؤال اگر مى‏گفتند: نه، سند محكوميت خود را امضاء كرده بودند و اگر مى‏گفتند: بله، خود را رسوا مى‏كردند و زيرا جهل و بيخردى خود صحه مى‏گذاشتند(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏9، ص: 81)
[="red"]امضاء » اعتماد[/]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

bina88;40824 نوشت:
ان الله خیر الماکرین.
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور
والذین کفروا اولیائهم الطاغوت
یخرجونهم من النور الی الظلمات.

در این اخراج و راندن بسمت ضلالت
صفات :
مانع - دافع - حافظ - مغتی - هادی المضلین - نور - و دیگر صفات الهی از دید انسان فاجر حذف میشود.

او کور می گردد و بر قلب گوشها و چشمهایش مهر نهاده میشود.

اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون

صدق الله العلی العظیم

یاحق

درود بر دوستان راستجو

خوب همه نپذیرفتید که خدا به فسق و فجور و زشتی ها دستور دهد !!!!

[="red"]پس این آیه زیر چیست؟[/]

[="blue"]وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيةً[="black"] [="red"]أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا[/] [/]فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرً[/]ا(الإسراء/16)

[="red"][="black"][="blue"]و چون بخواهيم شهري را هلاک کنيم به خوشگذرانانش[/] [="red"]فرمان می دهیم[/] [="blue"]تا در آن به فسق [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يکسره] زير و زبر کنيم[/][/][/]

در حالیکه در جای دیگر گفته

إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى [="red"]وَينْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ[/] [="red"]وَالْبَغْي [="black"]يعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[/][/](النحل/90)

[="microsoft sans serif"] و در جای دیگر گفته که شیطان به فحشاء دستور می دهد ؟[/]

[="blue"]الشَّيطَانِ فَإِنَّهُ يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ[/]

[="red"]وجای دیگر گفته که خدا هیچگاه به فحشاء دستور نمی دهد [/]

وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا [="blue"]قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ[/] أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(الأعراف/28)
و چون کار زشتي کنند مي‏گويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است [="red"]بگو قطعا خدا به کار زشت فرمان نمي‏دهد [/]آيا چيزي را که نمي‏دانيد به خدا نسبت مي‏دهيد

مگر خدا بخشنده و مهربان و هدایتگر نیست پس این چه دستوری است که او برای فسق انجام می دهد ؟؟؟؟

با عرض پوزش من اطلاعات حوزوی و قرآنی ندارم ولی جسارتا دانسته های خود را می نویسم . در این مورد که نگاشته اید امر به قشر خوشگذرانان شده است
عرضم اینست که اگرما در مورد اعمال و افعال خداوند و سنت ها ی گوناگون الهی مطالعه و تفکر کنیم فهم و درک این مسایل دشوار نیست به طور مثال درک این مورد که« خدا می خواهد که عده ای درگمراهی بمانند» از سوال شما هم دشوار تر است ولی با کلیدی که اشاره کردم بسیار آسان است نظر شما چیست؟ والسلام

غلامعلی نوری *;40875 نوشت:
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا(الإسراء/16) و چون بخواهيم شهري را هلاک کنيم به خوشگذرانانش فرمان می دهیم تا در آن به فسق [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يکسره]

باز بی دقتی بزرگ از استاد مدعی
دادش یه بار دیگه آیه را معنا کن ....
ففسقوا که مفعول امرنا نیست ؟
فای فسقوا مشکل را حل میکند ؟
می فرماید ما آنها را امر می کنیم اما آنها امر ما را گوش نمی کنند و فسق وفجور در شهر می کنند

وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (78)

فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79)

آقای نوری حداقل به یک تفسیر ساده هم که شده مراجعه کنید آیه درباره سردمداران کفر است هنگامى كه ما تصميم بر هلاكت قومى بگيريم نخست اوامر خود را براى" مترفين" و سردمداران آنها بيان مى‏كنيم، سپس به هنگامى كه آنها به مخالفت و خروج از اطاعت برخيزند و استحقاق مجازات پيدا كنند، ما آنها را شديدا درهم مى‏كوبيم و هلاك مى‏كنيم" (وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً
) «1».

مجید;40948 نوشت:
باز بی دقتی بزرگ از استاد مدعی
دادش یه بار دیگه آیه را معنا کن ....
ففسقوا که مفعول امرنا نیست ؟
فای فسقوا مشکل را حل میکند ؟
می فرماید ما آنها را امر می کنیم اما آنها امر ما را گوش نمی کنند و فسق وفجور در شهر می کنند

وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (78)

فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79)

آهان همین رو میخواستم بگی استاد بزرگ خوب شد گفتی

این ها که گفتی تفسیره نه ترجمه عزیز من
و تفسیر یعنی همواره پرانتز بیاوری و طوری ترجمه را شاخ و برگ و آرایش و گریم کنی که به نفع ذهنیات و تعصبات و مصالح خودمان باشد

شما عزیز این جمله که میگویید ما آنها را امر می کنیم اما آنها امر ما را گوش نمی کنند را از کجای ترجمه ی آیه در آورده اید ؟؟؟؟

اگر لازم بود که بگوید آنها نافرمانی کردند و حرف گوش کن نبودند لاا قل حرفی از [="red"]عصیان[/] می گفت مثل

امرنا مترفیها [="red"] فعصوا[/] ففسقوا

شما بد جوری دارید تفسیر به رای می کنید چرا که مصالحتان اقتضاء می کند و ترجمه ها را با تفاسیرتان به نفع مصالح مصادره می کنید

در ضمن برای بر طرف شدن شک از ترجمه به چند نمونه از تر جمه های معروف خودتان مراجعه کنید

من خودم ترجمه های خرم شاهی؛ معزی ؛بهرام پور ؛پور جوادی ؛فولاد وند را دیده ام که تقریبا مشابه هم
ترجمه کرده اند

وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (78)

فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

غلامعلی نوری !

گاهی اوقات فکر میکنم فقط واسه اینکه بیای و مخ کاربرای سایت و کاربگیری به چیز دیگه ای فکر نمی کنی !
آنچنان مطمئن بعضی از اصول دینی رو رد میکنی و بر دانسته های خودت پافشاری میکنی که آدم نمی دونه بخنده یا گریه کنه !
دوست من

خودت خوب خوب میدونی که خداوند هرگز به فساد و فحشا و ظلم راضی نمیشه ، چه برسه که بخواد امر کنه ! این قضیه تا اون حد جدیه که خود خدا در قرآن فرموده :

وَمَا اللَّهُ يرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ(آل عمران/108)

وَمَا اللَّهُ يرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ(غافر/31)

خداوند هرگز حتی اراده ظلم هم نسبت به بندگان نمی کنه چه برسه که بخواد بهش دستور بده !

جواب کاملاً مشخصه چون اگه خدا بخواد به بدی دستور بده دیگه از خدایی ساقطه و جداً سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يصِفُونَ

و مطمئناً تأکید شیعه برای باور عدل بعنوان اصلی از اصول دین در همین رابطه است !

اگه با این دید به آیات نگاه کنی این آیه هیچ مشکلی نداره ولی اگه بخوای با استفاده از متشابهات فتنه انگیزی کنی ، مطمئن باش همه آیات این ظرفیت رو دارن میتونی واسه هر کدومشون یه تابیپیک جدا بزنی !

خوددانی

یا علی

celyanic;40976 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

غلامعلی نوری !

گاهی اوقات فکر میکنم فقط واسه اینکه بیای و مخ کاربرای سایت و کاربگیری به چیز دیگه ای فکر نمی کنی !

آقا حمید زیاد حرف بیربطی هم نزدی آفرین

سلام بر همه كساني كه در جهت فهم دقيق قرآن تلاش مي كنند .


مدتي پيش جناب غلامعلي تلاش زيادي داشتند كه يكي از ثقلين ، كه روايات اهل بيت بود را مخدوش و غير قابل استناد جلوه كند كه با كمك حضرت حق موفق نشدند و كار به جايي رسيد كه خود نيز براي اهداف خودشان از بعضي روايات استفاده كردند .

و اكنون مدتي است به ثقل ديگري كه پيامبر براي امتش باقي گذاشته ؛ پرداخته و مي خواهد قرآن و كلام خدا را خلاف آنچه عقل و دين به آن بها مي دهد ، تفسير به راي نمايد ؛ كه انشاءالله در اين وادي نيز ، كاري از پيش نخواهد برد.

نهايتا ميزان اعتقادات و ايمانش بيشتر روشن خواهد شد.

اما چند نكته اي در مورد اين فرمايش نوري

غلامعلی نوری *;40965 نوشت:
این ها که گفتی تفسیره نه ترجمه عزیز من و تفسیر یعنی همواره پرانتز بیاوری و طوری ترجمه را توضیح دهی که به نفع ذهنیات و تعصبات و مصالح خودمان باشد

همه مي دانند كه ترجمه يك واژه از يك زبان به زبان ديگر كه بتواند تمام معاني و مفاهيم را نيز منتقل كند هميشه ممكن نيست.

حال اگر واژه ها در كنار يكديگر قرار گيرند و با چينش خاصي كه ؛ فصاحت و بلاغت و ديگر آرايه هاي ادبي در آن بكار گرفته شود ؛ ترجمه اي كه بتواند در قالب همان تعداد كلمه اين جمله را به زبان ديگر منتقل كند ، ممكن نيست . ويا بسيار دشوار است .

بله سخنان معمولي كه فصاحت و بلاغت خاصي ندارند ؛ انتقال مفهوم آنها ( نه ترجمه واژه به واژه )كار دشواري نيست.

اما قرآن كه فصاحت و بلاغت آن در اوج است ، با ترجمه چند واژه به عمق مفاهيم آن نخواهيم رسيد و نيازمند تفسير است .

چنانكه مي بينيد نوري دچار اشتباه شده است .

كاش نوري يك ضرب المثل كردي كه تا حدودي فصاحت و بلاغت داشت را مي آورد و سعي مي كرد تمام مفاهيم آن را باهمان تعداد واژه به زبان فارسي ترجمه كند و ديگران كه با زبان كردي آشنا هستند قضاوت كنند كه آيا تمام مفاهيم آن را منتقل كرده است يا نه !

چگونه شعر حافظ كه به فارسي نوشته شده نيازمند تفسير است ولي قرآن به تفسير نياز ندارد.

البته تفسير هم شرايطي دارد و بايد طبق مفاد آيات ديگر و يا روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) باشد . در غير اين صورت تفسير به راي خواهد بود كه متاسفانه جناب نوري گرفتار شده اند .

البته اين كار نوري تازگي ندارد قبلا هم خيلي ها تلاش كردند كه با سخنانشان قران را مخدوش و ناقص جلوه دهند ولي خداوند خود حافظ قرآن است .

يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو كره الكافرون

انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون

اميدواريم كه نوري با تاملي بيشتر ، در اين ماه خدا كه دست و پاي شياطين بسته است ، به جاي اينكه به قرآن بتازند ؛ از آن دفاع كنند .

موفق باشيد.:Gol::Gol::Gol:

با سلام
برادر نوری
اینقدر در باب کلمات و لغات خودتون رو معطل نکنین با ریزبینی و تواناییهای شما بعید می دانم که خودتون به مفاهیم این آیات آگاه نباشین دست از این بازیها بردارین هر چند برای تفکر و فرا بردن اندیشه ها از غالب کلمات این بازی های معماگونه شما بد نیست
تشکر
یا حق

غلامعلی نوری *;40875 نوشت:
درود بر دوستان راستجو خوب همه نپذیرفتید که خدا به فسق و فجور و زشتی ها دستور دهد !!!! پس این آیه زیر چیست؟ وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا(الإسراء/16) و چون بخواهيم شهري را هلاک کنيم به خوشگذرانانش فرمان می دهیم تا در آن به فسق [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يکسره] زير و زبر کنيم

به نام خدا

آیه شریفه از آیاتی است که قرائت های مختلفی در آن وارد شده است و نیز کلمه امر نیز از کلماتی است که حدود پنج معنای مختلف برایش گفتند 1- دستور و فرمان 2- کار 3- امارت 4- زیاد شدن و ...

با این حساب نمی شود به ضرس قاطع در این باره حرف زد

آنچنان که در مجمع البیان و کتب تفسیر دیگر نیز آمده "امرنا" بوجوه متعدد قرائت شده است

امرنا: عموم اين كلمه را بفتح همزه و ميم خوانده‏اند. يعقوب «آمرنا» خوانده.

قرائت على ع و حسن و ابو العاليه و قتاده و جماعتى نيز همين است. ابن عباس و ابو عثمان نهدى «امّرنا» خوانده‏اند.

حسن و يحيى بن يعمر «امرنا» بفتح همزه و كسر ميم خوانده‏اند. ابو عبيده گويد: «امرنا» يعنى «اكثرنا» (زياد كرديم). ابو على گويد: «امرنا» يا به معناى «اكثرنا» (فراوان ساختيم) است، يا به معناى امر كرديم و فرمان داديم. و بنا بر اين مقصود اين است كه چون بخواهيم مردم قريه‏اى را هلاك كنيم، به افراد ثروتمند آنها فرمان مى‏دهيم و آنها نافرمانى مى‏كنند و هلاكشان مى‏كنيم.

قرائت «آمرنا» نيز به معناى «اكثرنا» است. همچنين «امّرنا»، بديهى است كه اگر به معناى دستور بگيريم، لازم مى‏آيد كه تنها افراد متنعم، از جانب خداوند مكلف باشند، در حالى كه همه مردم مكلف هستند. جايز نيست كه اين كلمه را به معناى امارت دادن بگيريم، زيرا در هر قريه‏اى يك امير بيشتر نيست.

در مورد قرائت اخير نيز، گفته‏اند: همان معناى بسيار كردن را مى‏دهد

معنای دیگر ایه نیز این چنین است: أَمَرْنا مُتْرَفِيها

صفت «قريه» است. يعنى: هر گاه بخواهيم قريه‏اى را- كه طبقه مرفه آن را امر كرده‏ايم و آنها نافرمانى كرده‏اند، هلاك كنيم- ... بنا بر اين جواب «اذا» محذوف است و نيازى هم به آن نيست، زيرا ظاهر است. مثل: حَتَّى إِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها ... فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (زمر 74، 73: تا وقتى كه آمدند و درهاى آن گشوده شد ... و اجر صاحبان عمل نيكوست) (ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 108)

این را نیز باید بدانیم که امر در اینجا وقتی می تواند به معنای دستور و فرمان باشد که طبق قرائت (امر )بر وزن ذهب باشد اما بنا بر قرائت های دیگر باید به معنی کثر (زیاد شد) یا امارت و امیر شدن باشد

silence;40984 نوشت:
با سلام
برادر نوری
اینقدر در باب کلمات و لغات خودتون رو معطل نکنین با ریزبینی و تواناییهای شما بعید می دانم که خودتون به مفاهیم این آیات آگاه نباشین دست از این بازیها بردارین هر چند برای تفکر و فرا بردن اندیشه ها از غالب کلمات این بازی های معماگونه شما بد نیست
تشکر
یا حق

[="Microsoft Sans Serif"]بله درود بر راست پذیران گرامی :Kaf:

آخه دوست ندارم نه خودم و نه دوستانم آلزایمر بگیریم :Gig:

ولی جالب اینجاست با این پیچوندن مطلب کینه ها و احساساتی شدن شون بعضی ها چقدر زیبا برام

آشکار میشه چقدر بعضی ها سریع از مطالب من دست پاچه میشن :Khandidan!:

اینها فکر می کنند که فقط خودشون مسلمان واقعی اند و هر که بر خلاف فکر اونا فکر کنه مرتد و کافره

باور کنید بهشتی برین ارث امثال منه چون بدنبال درک واقعی دین هستم نه عمل به نسخه پیچی دیگران

و من ادامه خواهم داد تا اندیشه ها را بیدار کنم اگرچه نادانان را خوش نیاید (ولو کره الجاهلون )

غلامعلی نوری *;41098 نوشت:
بله درود بر راست پذیران گرامی آخه دوست ندارم نه خودم و نه دوستانم آلزایمر بگیریم ولی جالب اینجاست با این پیچوندن مطلب کینه ها و احساساتی شدن شون بعضی ها چقدر زیبا برام آشکار میشه چقدر بعضی ها سریع از مطالب من دست پاچه میشن اینها فکر می کنند که فقط خودشون مسلمان واقعی اند و هر که بر خلاف فکر اونا فکر کنه مرتد و کافره باور کنید بهشتی برین ارث امثال منه چون بدنبال درک واقعی دین هستم نه عمل به نسخه پیچی دیگران و من ادامه خواهم داد تا اندیشه ها را بیدار کنم اگرچه نادانان را خوش نیاید (ولو کره الجاهلون )

براوو براوو ای ول داره کارات

معلوم میشه بهشت رو اجدادت درست کردن که شما ازش ارث میبری!!!!

ببینم عزیز با شداد نسبتی نداری؟؟؟

زلال حدیث;41008 نوشت:
به نام خدا

آیه شریفه از آیاتی است که قرائت های مختلفی در آن وارد شده است و نیز کلمه امر نیز از کلماتی است که حدود پنج معنای مختلف برایش گفتند 1- دستور و فرمان 2- کار 3- امارت 4- زیاد شدن و ...

با این حساب نمی شود به ضرس قاطع در این باره حرف زد

آنچنان که در مجمع البیان و کتب تفسیر دیگر نیز آمده "امرنا" بوجوه متعدد قرائت شده است

امرنا: عموم اين كلمه را بفتح همزه و ميم خوانده‏اند. يعقوب «آمرنا» خوانده.

قرائت على ع و حسن و ابو العاليه و قتاده و جماعتى نيز همين است. ابن عباس و ابو عثمان نهدى «امّرنا» خوانده‏اند.

حسن و يحيى بن يعمر «امرنا» بفتح همزه و كسر ميم خوانده‏اند. ابو عبيده گويد: «امرنا» يعنى «اكثرنا» (زياد كرديم). ابو على گويد: «امرنا» يا به معناى «اكثرنا» (فراوان ساختيم) است، يا به معناى امر كرديم و فرمان داديم. و بنا بر اين مقصود اين است كه چون بخواهيم مردم قريه‏اى را هلاك كنيم، به افراد ثروتمند آنها فرمان مى‏دهيم و آنها نافرمانى مى‏كنند و هلاكشان مى‏كنيم.

قرائت «آمرنا» نيز به معناى «اكثرنا» است. همچنين «امّرنا»، بديهى است كه اگر به معناى دستور بگيريم، لازم مى‏آيد كه تنها افراد متنعم، از جانب خداوند مكلف باشند، در حالى كه همه مردم مكلف هستند. جايز نيست كه اين كلمه را به معناى امارت دادن بگيريم، زيرا در هر قريه‏اى يك امير بيشتر نيست.

در مورد قرائت اخير نيز، گفته‏اند: همان معناى بسيار كردن را مى‏دهد

معنای دیگر ایه نیز این چنین است: أَمَرْنا مُتْرَفِيها

صفت «قريه» است. يعنى: هر گاه بخواهيم قريه‏اى را- كه طبقه مرفه آن را امر كرده‏ايم و آنها نافرمانى كرده‏اند، هلاك كنيم- ... بنا بر اين جواب «اذا» محذوف است و نيازى هم به آن نيست، زيرا ظاهر است. مثل: حَتَّى إِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها ... فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ (زمر 74، 73: تا وقتى كه آمدند و درهاى آن گشوده شد ... و اجر صاحبان عمل نيكوست) (ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 108)

این را نیز باید بدانیم که امر در اینجا وقتی می تواند به معنای دستور و فرمان باشد که طبق قرائت (امر )بر وزن ذهب باشد اما بنا بر قرائت های دیگر باید به معنی کثر (زیاد شد) یا امارت و امیر شدن باشد

[="microsoft sans serif"]درود بر زلال حدیث

آقا ببین یک نفر دیگه آمد ببینه منظور من چیه؟؟

چقدر منتظر شدم افراد بجای جبهه گیری های شتابدار اینگونه امرنا را تفسیر کنند!!!

آفرین بر شما زلال جواب خوبی آوردی

من خودم می دانستم که نخستین بار مفسری بنام ابو عبیده سه تفسیر برای امر نا آورده بود

آمرنا ، امّر نا ؛ اکثرنا

خوب دوستان دیگر چقدر شتابدار کار می کنند و بجای توهین و تکفیر حرفی از معنا نمی آورند

قران گفته

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ(المائدة/8)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! همواره براي خدا قيام کنيد، و از روي عدالت،گواهي دهيد! دشمني با جمعيتي، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنيد، که به پرهيزگاري نزديکتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، که از آنچه انجام مي‌دهيد، با خبر است!

ومن اینچنین عمل می کنم

اگر چه زلال هم به من توهین کند و من با او دشمنم ولی عادلانه می گویم در اینجا کارش درست است

لایجرمنکم شنان قوم علی الاتعدلوا

[/]

[=&quot]هنگامى كه ما تصميم بر هلاكت قومى بگيريم نخست اوامر خود را براى" مترفين" و سردمداران آنها بيان مى‏كنيم، سپس به هنگامى كه آنها به مخالفت و خروج از اطاعت برخيزند و استحقاق مجازات پيدا كنند، ما آنها را شديدا درهم [/]
[=&quot] مى‏كوبيم و هلاك مى‏كنيم‏[/]
[=&quot]يعنى: هر گاه پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبران، بخواهيم اهل قريه‏اى را هلاك كنيم، رؤساى قريه را به طاعت و پيروى پيامبران امر مى‏كنيم و اين امر را همواره تكرار مى‏كنيم و دلايل بى‏شمارى براى آنها آماده مى‏سازيم، تا بر معصيت- كاران اتمام حجت شود و ترسانيده شوند، ولى آنها هم چنان در معصيت‏ها غوطه‏ور مى‏شوند و از فرمانبردارى ما امتناع مى‏كنند. در اين وقت، واجب مى‏شود كه به تهديد خود جامه عمل بپوشانيم و آنها را هلاك سازيم.[/]
[=&quot]علت اينكه: فقط «مترفين» يعنى طبقه متنعم و مرفه را ذكر مى‏كند، اين است كه: ديگران تابع آنها هستند و هر امرى كه به آن طبقه شود، براى همه مردم است.[/]
[=&quot]و اينكه فرمود:" ما به مترفين آن قوم دستور داديم تا در آن قريه‏ها فسق و فجور كنند" با اينكه از كلام خداى تعالى اين معنا را مى‏دانيم كه هرگز امر تشريعى به فسق و فجور نكرده و بلكه صريحا فرموده:" قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ" ، لذا مى‏فهميم كه اين امر، امر تشريعى نبوده.[/]
[=&quot]و اما تعلق نگرفتن امر تكوينى، به معصيت، از آن جهت كه معصيت است نيز واضح است بلكه واضح‏تر از امر تشريعى است، زيرا اگر خداوند امر تكوينى به عملى كند، آن عمل، ضرورى شده و ديگر متعلق به اختيار كسى نمى‏شود، و وقتى عملى اختيارى انسان نشد انجامش معصيت نيست، هم چنان كه قرآن كريم در معناى امر تكوينى خداوند فرموده است:[/]
[=&quot]" إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ".[/]
[=&quot]بنا بر اين اگر متعلق امر، در جمله" امرنا" اطاعت باشد، امر به معناى حقيقى يعنى امر تشريعى خواهد بود، يعنى امرى كه با زبان پيغمبرشان به ايشان ابلاغ شده، پيامبرى كه مبعوث شدنش براى انذار ايشان به عذاب خدا در صورت مخالفت امر او بوده است، انذار مردم از مختصات فرستادگان خداست.[/]
[=&quot]پس قوم هر پيغمبرى اگر مخالفت كنند و از امر پروردگارشان فسق بورزند، قول عذاب برايشان محقق مى‏شود، يعنى مبتلا به عذاب و هلاكت مى‏گردند.[/]
[=&quot] [/]

غلامعلی نوری *;40965 نوشت:
این ها که گفتی تفسیره نه ترجمه عزیز من و تفسیر یعنی همواره پرانتز بیاوری و طوری ترجمه را شاخ و برگ و آرایش و گریم کنی که به نفع ذهنیات و تعصبات و مصالح خودمان باشد شما عزیز این جمله که میگویید ما آنها را امر می کنیم اما آنها امر ما را گوش نمی کنند را از کجای ترجمه ی آیه در آورده اید ؟؟؟؟

چشم حالا ترجمه بدون تفسير ميارم
مترفين را امر مي كنيم پس آنها عصيان مي كنند ؟چي عصيان مي كنند ؟
به دور از تعصب آيا فسقوا مفعول امرنا است ؟
يا اينكه متعلق امرنا محذوف است ؟

مجید;41113 نوشت:
چشم حالا ترجمه بدون تفسير ميارم
مترفين را امر مي كنيم پس آنها عصيان مي كنند ؟چي عصيان مي كنند ؟
به دور از تعصب آيا فسقوا مفعول امرنا است ؟
يا اينكه متعلق امرنا محذوف است ؟

[="black"][="black"]ببین اگر می خواهی چیزی را در تقدیر بگیری من هم می توانم مخالف آن را در تقدیر بگیرم

بهترین کار این است که اگر می توانی تفسیر قرآن به قرآن بیاوری که حرفی در آن نباشد

اینها به کنار مگر پست زلال حدیث را نخواندی که چطوری تفاسیر متعددی برای امر نا آورده بود با کلاه با تشدید باتجمیع !!!
[/][/]

باسمه تعالی

با سلام و تشکر از دوستان رهرو حق
خدای متعال در سوره اعراف آیه 28 می فرماید:قل ان الله لا یامر بالفحشاء اتقولون علی الله ما لا تعلمون
جناب آقای غلامعلی شما تفسیر قرآن با قرآن را ملاک قرار دادید این هم جواب شما از قرآن که خدای متعال هیچگاه امر تشریعی به بدی نمی کند بنابراین که امر در آیه شریغه امر (تشریعی) باشد،متعلق « امرنا» نمی تواند فحشاء باشد.
در مورد متعلق «امرنا» احتمالی دیگر نیز داده شده است و آن این است که امر تکوینی باشد و متعلق آن فسق و فجور باشد.
بنابر این معنا این می شود كه ما نعمت را برايشان افاضه نموده و بر سبيل املاء و استدراج فراوانش كرديم تا بدين وسيله دسترسيشان به فسق بيشتر گشته و فسق را از حد بگذرانند و قول بر آنان محقق گردد تا عذاب نازل شود.
علامه طباطبایی از بین این دو احتمال، احتمال اول را بعید می داند به دو دلیل:
يكى اينكه خلاف ظاهر است، چون ظاهر اينكه مى‏ گوئيم:" دستورش دادم و او چنين و چنان كرد" اين است كه دستور به عين همان عملى كه او كرده صادر شده است، و در آيه مورد بحث هم ظاهر اين است كه امر به خود فسق تعلق گرفته باشد، نه به طاعت.
دوم اينكه تا همه اهل يك شهر فسق نورزند بلاى عمومى نازل نمى ‏شود، و با اين حال وجهى نيست كه امر تنها متوجه مترفين شود.1
1.ترجمه الميزان، ج‏13، ص: 82

والسلام علی من اتبع الهدی:Gol:

سعید;41142 نوشت:
باسمه تعالی

با سلام و تشکر از دوستان رهرو حق
خدای متعال در سوره اعراف آیه 28 می فرماید:قل ان الله لا یامر بالفحشاء اتقولون علی الله ما لا تعلمون
جناب آقای غلامعلی شما تفسیر قرآن با قرآن را ملاک قرار دادید این هم جواب شما از قرآن که خدای متعال هیچگاه امر به بدی نمی کند ولی این احتمال را هم بدهید که منظور خداوند از آیات غیر آن چیزی باشد که شما فهمیدید.
والسلام علی من اتبع الهدی:gol:

[="black"] آفرین بسیار خوب وجدانا من دیگه حرفی در برابر خدا ندارم
آن جمله ی آخر و بحق شما تمام کاسه و کوزه مرا در هم شکست ای کاش دیگران هم بجای داوری شتابزده وتوهین مرادر برابر اینگونه جمله ی زیبایی قرار می دادند
من در برابر خدا تسلیمم و جمله شما از روی تفکر بود نه احساسات تعصبی پس رجز خوانی و سازو برگ پیشروی مرا متلاشی کرد سپاسگزارم از این چنین جمله ی کوتاه و زیبایی
ومن این چنین به حق گواهی میدهم و از شکسته شدن غرورم در برابر خدا استقبال می کنم [/]

سلام

غلامعلی نوری *;41155 نوشت:
آفرین بسیار خوب وجدانا من دیگه حرفی در برابر خدا ندارم آن جمله ی آخر و بحق شما تمام کاسه و کوزه مرا در هم شکست

کاش قبل از اینکه کلام خدا رو بفهمی ادعای فهم قرآن نکنی و آتش تهیه دشمنان خدا نباشی .

خوشحالم که یک کلمه یاد گرفتی

فعلا خداحافظ
:Kaf:

وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
ترجمه:
چون كار زشتى كنند مى‏گويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد (۲۸)
ادرس:
سوره ۷: الأعراف - جزء ۸ ایه 28

إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾
ترجمه :
شیطان شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و [وامى‏دارد] تا بر خدا چيزى را كه نمى‏دانيد بربنديد
ادرس : سوره ۲: البقرة - جزء ۲ - ایه ۱۶۹

وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا(الإسراء/16)

معنی کلمه
أَمَرْنَا
در حکمتها و مقدرات خداوندی چه معنائی دارد؟

آیا این کلمه همان امرنائی است که من و شما بکار میبریم؟

او بعنوان خالق چگونه بخواهد قریه ای را نابود سازد دستور می دهد همانطوریکه ما دستور می دهیم ؟

مثلا دروغ می گوئیم فتنه گری می کنیم یا بمب اتمی می اندازیم

او نیز همان کارها را می کند ؟

خیر عزیز من خداوند به اندازه یک طرفه العیون آنها را رها می کند و شیطان کارش را بلد است

پس امرنای من و شما با امرنای خدا متفاوت است

یاحق

غلامعلی نوری *;41106 نوشت:
اگر چه زلال هم به من توهین کند و من با او دشمنم ولی عادلانه می گویم در اینجا کارش درست است لایجرمنکم شنان قوم علی الاتعدلوا

به نام خدا

جناب نوری

بنده نه با شما دشمنم و نه به شما توهین میکنم البته از باب طنز و مزاح مطالبی نوشتم اگر برداشت توهین شده بنده از شما معذرت می خواهم

ضمنا مواردی از شما و حضورتون در سایت تشکر کردم و عرض نمودم که حضور شما موجب غنی تر شدن بحثهاست

حتی از مسئولین سایت هم خواستم سعه صدر بیشتری بکار گیرند تا بحث ها آزادانه تر باشه و هی به شما گیر ندهند

و حتی حضور امثال شما رو به وجه تفاوت مکتب حدیثی و علمی قم و ری با حوزه حدیثی و علمی بغداد ، بیان کردم

منظور اینکه حوزه علمی شیخ مفید به جهت در بر داشتن عقاید متفاوت و نیاز به جواب گویی به همه پر بار تر از حوزه شیخ صدوق در ری و قم بوده به جهت نداشتن رقیب لذا از سطح کلامی پائین تری برخوردار بوده

اما من با شما دشمن نیستم چون سیره اجداد طاهرینم و نیز فرموده قرآن چنین است که

ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ (فصلت 34)

ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَة و چنان چه می دانید فرمود السیئه و نفرمود السیئ یعنی بدی را دفع کن نه بد را

و این را همه باید توجه کنیم که بدی و سیئه ،به جهل و جمود و ....گفته میشود و بد و سیئ به فردی که جهل و جمود در خود دارد ،گفته می شود و ما باید بدی را از بینمان دفع و دور کنیم نه فرد را و در نتیجه

فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ :Gol: :hamdel:






با سلام


این موضوع اساس جبر واختیار است وبسی مهم وسرنوشت ساز اما لازم است تاملی بر آیات زیر داشته باشیم :

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ( انعام107)


وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ( انعام 112)


سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آَبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ (148) قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ (149)

پس مشرکین درست میگفتند البته از جهتی که هر قوه و نیرویی از خدای متعال است : لا حول ولا قوة الا بالله .


وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آَبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (35 نحل)

وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ (20)


وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآَمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ( یونس99)


وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ( اسرا 118)

وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ( نحل9)


تِلْكَ آَيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (252) تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآَتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آَمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ( بقره253)




وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آَتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (48 مائده)


وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآَيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ( انعام35)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آَمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (یس47)

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (93)


وجواب قاطع از خود الله جل وعلا :

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ( انسان 30)

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ( تکویر29)


واحادیث :

1 - عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن محمد بن حكيم، عن محمد بن مسلم قال سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: إن في بعض ما أنزل الله من كتبه أني أنا الله لا إله إلا أنا، خلقت الخير وخلقت الشر، فطوبى لمن أجريت على يديه الخير وويل لمن أجريت على يديه الشر وويل لمن يقول: كيف ذا وكيف ذا.صحيح


2 - علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن بكار بن كردم، عن مفضل بن عمر، وعبدالمؤمن الانصاري، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قال الله عز وجل: أنا الله لا إله إلا أنا، خالق الخير والشر فطوبى لمن أجريت على يديه الخير و ويل لمن أجريت على يديه الشر وويل لمن يقول: كيف ذا وكيف هذا، قال يونس: يعني من ينكر هذا الامر بتفقه فيه.اصول كافي .صحيح

بنابراین فقط وفقط با دعا وتضرع از خود حضرت حق باید خواست که مارا مشمول فتنه و مکرش قرار ندهد .


ومولای عارفان وسید ساجدان (ع) نیز ناله میکرد که :

اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ وَلا تَمْكُرْ بي في حيلَتِكَ مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ ...


أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ( اعراف 99)

محال است خدایی که نقص وعیب در او نیست به فحشا که نقص است فرمان دهد .( قل کل یعمل علی شاکله )

حتي پرسيدن اين سوال هم جالب نيست خدا پاك است و مسلما پاكي ها را هم دوست دارد در حالي كه فسق و فحشا در عين ناپاكي هستند در ضمن خدا يك دليل براي نماز خواندن را هم دور كردن نماز از فحشا ميداند و به اقامه ي نماز دستور ميدهد تا به سمت فحشا نرويم.(ان الصلاه تنها عن الفحشا و المنكر)

با سلام

أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها

اين امر نمى‏تواند امر به فسق باشد زيرا: إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ اعراف/ 28 پس نمى‏شود گفت: امر به فسق مى‏كنيم آنها نيز فاسق مى‏شوند، پس متعلق آن بايد طاعت باشد، يعنى مترفين را امر به طاعت مى‏كنيم ولى آنها از اطاعت خارج مى‏شوند در اين صورت وعده عذاب حتمى مى‏گردد.

الميزان و كشّاف ترجيح مى‏دهند كه مراد از «امرنا» اكثار نعمت و فراوان كردن وسائل زندگى باشد يعنى: نعمت و وسائل معيشت آنها را زياد ميكنيم، در كشاف مى‏گويد: امر مجاز است زيرا حقيقت امر كه امر كند فاسق شويد ناممكن است، وجه مجاز آنست كه نعمت آنها را فراوان كند و آن را وسيله معاصى و شهوات گردانند، نگارنده گويد: نظير اين است آيه: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً :

هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا (كاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) در اين هنگام، همگى مأيوس شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد). انعام/ 44

تفسير أحسن الحديث، ج‏6، ص: 49

موضوع قفل شده است