اگر می خوایی خودتو برای ظهور آقا آماده کنی بسم الله

تب‌های اولیه

151 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بتام الله

صلوات بر محمد و ال محمد
سلام
به نظر من باید اول خودمون رو آماده کنیم قدر نعمت را بدانیم راستی از خودمون سوال کنیم در روز چند بار به یاد امام زمان میافتیم و برای ایشان دعا می کنیم آیا اصلا به ایشان فکر می کنیم درد جامعه ما اینکه اصلا امام فراموش شده ما به فوتبال بیشتر اهمییت می دهیم تا به امامان .برای پیروزی تیم فوتبال نذر میکنیم اما برای سلامتی اقا حتی یه صدقه هم نمی دهیم با این شرایط ایا امامان می اید فرضا 313 نفر هم حل باشند بابا باید جامعه اماده باشد
البته نظر من بود شاید غلط بود از کارشناسای محترم می خوام نظر بدن:Narahat az:

سلام

[SPOILER]منکه پس رفت داشتم:Ghamgin:[/SPOILER]

احسان 120;204137 نوشت:
بتام الله

صلوات بر محمد و ال محمد
سلام
به نظر من باید اول خودمون رو آماده کنیم قدر نعمت را بدانیم راستی از خودمون سوال کنیم در روز چند بار به یاد امام زمان میافتیم و برای ایشان دعا می کنیم آیا اصلا به ایشان فکر می کنیم درد جامعه ما اینکه اصلا امام فراموش شده ما به فوتبال بیشتر اهمییت می دهیم تا به امامان .برای پیروزی تیم فوتبال نذر میکنیم اما برای سلامتی اقا حتی یه صدقه هم نمی دهیم با این شرایط ایا امامان می اید فرضا 313 نفر هم حل باشند بابا باید جامعه اماده باشد
البته نظر من بود شاید غلط بود از کارشناسای محترم می خوام نظر بدن:Narahat az:

سلام و عرض ادب خدمت شما :Gol:

هدف این تاپیک هم که توسط جناب حاج علی ایجاد شد، خودسازی و کار کردن روی خودمان است. همان آماده سازی خودمان.
این تاپیک ادامه دار هست، فعلا هم تقریبا اول کار هست.
کارشناس مربوطه هم نظارت دارند.
خوشحال میشیم همراهی کنید.

تشکر :Gol:

با سلام ...
من 2 تا سوال داشتم در مورد ظهور که گفتم اگر امکانش هست اینجا در موردش بحث کنیم . شاید به جواب های راه گشایی رسیدیم .

1- زمانیکه امام خمینی قیام کردند و جلوی شاه وایسادن . هیچ جنگ مسلحانه ای نکردند چون ایشون با دل مردم حرف میزدن . سوالی که برای من پیش میاد این هستش که زمانیکه امام زمان ظهور میکنه اشخاصی مانند حضرت عیسی مسیح . حضرت خضر . حضرت ادریس . اصحاب کهف . خیلی از انسانهای پاکی که از دنیا رفته اند و دوباره از خاک بر میخیزند ... در رکاب ایشون هستند . مثلا فرض کنید ایشون ظهور میکنند و ما مثلا میبیینم با ایشون حضرت عیسی مسیح و حضرت خضر و امام خمینی و آیت الله بهجت و مرحوم قاضی و ... محشور شدند ... سوالی که برای من پیش میاد آیا اصلا ایشون نیاز به جنگ خواهند داشت . آیا ممکنه آدمایی پیدا بشن که این چیزا رو ببینین ولی به ایشون ایمان نیارن .

2-واقعا چرا از ما خواسته شده دعا کنیم ایشون ظهورشون نزدیک بشه .... یعنی اگر واقعا ما لیاقت درک ایشون رو داشته باشیم ایشون ظهور میکنن !!!

3- زمانیکه جنگ میان ایران و عراق شد ایران حداقل 43000 تا شهید داد ... 43000 نفر که جونشون رو گرفتن کف دستشون رو رفتن جلو ... یکی از این 313 نفر شدن چی میخواد ... ما باید چی کار کنیم ... من خبر دارم زمانیکه آبادان رو عراق گرفت ... امام خمینی گفت باید آبادان آزاد بشه ... مردم بدون سازمان دهی ریختن به سمت آبادان ... یکی با بیل ... یکی با کلنگ و ... واقعا من فکر میکنم یکی از این 313 تا شدن یا یکی از سربازان امام زمان شدن چیزهای بیشتری میخواد ... به نظر شما چی میخواد ...

محسن ایلخانی;204208 نوشت:
2-واقعا چرا از ما خواسته شده دعا کنیم ایشون ظهورشون نزدیک بشه .... یعنی اگر واقعا ما لیاقت درک ایشون رو داشته باشیم ایشون ظهور میکنن !!!

سلام

بله

اگر ما لایق باشیم ظهور می کنند

300 و اندی یارو پیدا کنید:Ghamgin:

محسن ایلخانی;204208 نوشت:

3- زمانیکه جنگ میان ایران و عراق شد ایران حداقل 43000 تا شهید داد ... 43000 نفر که جونشون رو گرفتن کف دستشون رو رفتن جلو ... یکی از این 313 نفر شدن چی میخواد ... ما باید چی کار کنیم ... من خبر دارم زمانیکه آبادان رو عراق گرفت ... امام خمینی گفت باید آبادان آزاد بشه ... مردم بدون سازمان دهی ریختن به سمت آبادان ... یکی با بیل ... یکی با کلنگ و ... واقعا من فکر میکنم یکی از این 313 تا شدن یا یکی از سربازان امام زمان شدن چیزهای بیشتری میخواد ... به نظر شما چی میخواد ...

با سلام و احترام
بزرگوار 313 نفر سرداران نزدیک آقا صاحب الزمان (عج) هستند...



به نام علی اعلی

سلام بر منتظران!

سالروز شهادت بی بی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) تسلیت باد!

نمی دانم شما با ذکر نام بی بی به یاد چه می افتید؟

مظلومیت؟

شهادت؟

غربت؟

صبر؟

و . . . .

اما من به یاد « امام زمان» می افتم!

درسته!

امام زمان!

خب امام زمان بی بی، حضرت علی ( علیه السلام) بودند.

و بی بی برای کمک و یاری ایشان تا پای جان ایستادند.

و امروز ما چقدر حاضریم تا به امام زمانمان کمک کنیم؟

تا کجا؟

با چه؟

دوستان بزرگوار در این تعطیلات عید، برنامه ای داشتیم برای اینکه بتونیم به معیارهای سربازی آقا نزدیک بشیم

خب اکثر بزرگواران موفق بودند.( اینو از پیامهایی که به من و سایر بزرگواران دادند میشد فهمید )

اکنون که تعطیلات هم تمام شده بیاییم یک برنامه منسجم و هماهنگ داشته باشیم و آن را ادامه بدهیم

یه جورایی همین برنامه را مرحله به مرحله پیش بریم

یه جوری نباشه که فقط مختص به همین تعطیلات عید باشه


در همینجا از استاد عرفان می خوام که برنامه مرحله بعدی رو با توجه به آغاز درس و کلاس بزرگواران تنظیم کنند

بقیه بزرگواران اگر مایلند با صلوات زدن زیر این پست موافقت خودشون رو اعلام کنند.

بیاییم یار امام زمانمان باشیم و نه باری بر دوش ایشان!

یا علی

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام به همه ی شما منتظران حضرت
متاسفانه من در تعطیلات موفق به اجرای برنامه نشدم الان هم به خاطر مشکلی که برام پیش اومده نمی تونم ذهنمو روی این قضیه معطوف کنم از همه ی شما بزرگواران التماس 2آ دارم:Ghamgin:

بی مناسب با صحبتهای حاج علی نیست:
گوش بکنید داره میاد یه صدایی از مدینه
حواستون رو جمع کنید صاحب اون صدا کیه

صدا میگه من فاطمه ام دختر پیغمبرتون
خوب میدونید که ندارم رضایت از اعمالتون

فرزند من مثل خودم غربیه و وای بر شما
این طور میخواید که ما باشیم شفیعتون روز جزا

من عاشق فرزندمم مهدی هم عاشق منه
خدا نیامرزه اونو که قلبشو زخم بزنه

من مادرم او پسرم طاقت ندارم ببینم
مهدی من غصه داره الهی هیچ وقت نبینم

رحمت بیکران الهی;196103 نوشت:

اينها رو گفتم تا به اين برسم که ما بايد يادبگيريم در دين داريمون و در خودشناسي و تهذيب نفسمون و ... استقامت داشته باشيم پايدار باشيم . همون جوري که در جاهاي مختلف قرآن اومده ( ثم استقاموا ... ) ( فاستقم کما امر ...)
حالا از اساتيد بزگوار خواهشمندم لطفا به ما ياد بدن چگونه دچار سستي و غفلت نشيم چه کار کنيم که هميشه مثل الان با ذوق و شوق به اين راه ادامه بديم ؟ چون مطمئنن اگر ما در آينده مثل الان پيگير نباشيم اين تاپيک هم مانند بقيه خاک خواهد خورد .
البته منظور حقير استقامت داشتن توي تمام مراحل دينداريمون هستش نه فقط اين تاپيک .





با سلام

بنظر حقیر اگربخواییم تو کار هامون استقامت داشته باشیم باید یک برنامه ی خوب و کامل و منظمی داشته باشیم تا کار ها و صفات برامون تبدیل به ملکه بشه و گرنه یک روز انجام میدیم یک روز انجام نمیدیم تا اینکه به فراموشی کشیده میشه .

برای راهنمایی بیشتر می تونید به تاپیک زیر هم یه سر بزنید .

http://www.askdin.com/thread5974-8.html

به امید روزی که با صدای دل گرمودل نشین انا المهدی بیدار شیم

با سلام و احترام
بزرگواران با نبود استاد عرفان کار رو فقط با استاد سینا پیش خواهیم برد یا جناب حاج علی بزرگوار نظر دیگری دارند؟

با سلام و احترام
بزرگواران با نبود استاد عرفان این تایپیک چرا از رونق افتاد؟!
چرا سایت یه جوری شده؟!

ashr;211506 نوشت:
با سلام و احترام
بزرگواران با نبود استاد عرفان این تایپیک چرا از رونق افتاد؟!
چرا سایت یه جوری شده؟!

سلام.

این تاپیک با دل بچه ها و ارتباط قلبیشون با آقا می گرده نه با حضور و عدم حضور اساتید. هر وقت دلتون تنگ شد بیاید اینجا سر بزنید.

به نام علی اعلی



خير سرمان، منتظر آقاييم


در احوال يكي از مشتاقان دل‌سوخته و شيفتگان چشم‌به‌در دوخته گفته‌اند كه چهل‌شب، چهارشنبه در مسجد سهله، ملازم آستان اميد بود. هفته‌ها با عشق و شوق در انتظار امام موعود، جان مي‌داد و جان مي‌گرفت. روزها و شب‌ها مي‌گذشت و لحظه‌به‌لحظه در انتظار مي‌گذراند.


دستي به روفتن غبار راه، بر خاك مي‌كشيد و دستي به ادب خدمتگزاري بر سينه مي‌نهاد. پايي به سراسيمگي حركت بر مي‌آورد و پايي به احتياط خطر، باز مي‌كشيد. چشمي به مراقبت نظر مي‌بست و چشمي به انتظار گذر مي‌گشود.


جانش همه جانان شده بود و ذكر و فكرش همه يقين و اطمينان به وفاي وعده‌اي كه در آن تخلف نبود. چله‌نشيني سه‌شنبه شب‌هاي سهله راهي بود كه بي‌ترديد به مقصد ديدار منتهي مي‌شد و او، همة وجودش، شمعي بود كه در شعلة شوق و انتظار مي‌سوخت.


سه‌شنبه‌ها اما مي‌گذشت و او هنوز در ميان چهره‌ها، آن نگاه لاهوتي را نديده بود و در برق نگاه‌ها، آن آينة آسماني را نمي‌يافت.

سه‌شنبه‌ها مي‌رفت و هنوز در برابر مرگ چشمانش، برق زندگي نمي‌درخشيد و در ميان شام تيره‌اش، خورشيد حيات نمي‌افروخت.

به قامت رهگذران خيره مي‌شد و به قلبي كه تندتر مي‌تپيد، وعده مي‌داد و به سيماي مؤمنان مي‌نگريست و دلي سرد و خسته را به وعدة وصل، گرم مي‌كرد.

يعني مي‌شود اين وعده را تخلف باشد؟ يعني ممكن است اين انتظار به نتيجه نرسد؟ يعني مي‌شود نهالي كه با اين سه‌شنبه‌ها، اين آمدن‌ها، اين رفتن‌ها، اين اشك‌ها و اين آه‌ها برافراشته، بي‌ثمر باشد و بار و بري ندهد؟

پس تنهايي زن و بچه‌هايش چه خواهد شد؟ پس مشتري‌هايي كه از دست داده، چگونه جبران خواهد شد؟ پس پاسخ طعنه و كناية مردمان را چه بايد داد؟ پس... پس...

دلِ پريشان و جانِ نگرانش را سيلاب فكر و خيال و نگراني مي‌برد و در اين حال و روز آشفته، يكي هم آمده بود تا نمك بر زخم اين پريشاني بپاشد:

«اين پيرمرد نادان چرا اينجا مزاحم من مي‌شود؟ اين آدم بيكار چرا وسط اين پريشاني، بر درد و فكرم مي‌افزايد؟ آقا جان! بساطت را جمع كن، ببر جاي ديگر. من ۳۹ هفته است، درست بر لب همين سكو مي‌نشينم. بلند شو آقا جان! تو مي‌داني در اين هفته‌ها چه كشيده‌ام تا بتوانم اين لحظه‌ها و دقايق با تمركز و دقت كامل روبه‌روي در بنشينم و منتظر محبوب باشم؟ تو از حال و روز من خبر داري؟ تو از سوختگي دل و جانم آگاهي؟ نيستي... اگر بودي كه الآن قدم‌هاي حضورت را ميان آرامش و سكوت انتظارم نمي‌گذاشتي! اگر از شوق معنوي و عشق عرفاني من خبر داشتي كه اكنون اين خلوت را چنين نمي‌آشفتي».

مرد به صداي رهگذر ميانه‌بالاي گندمگون روي مي‌گرداند. رهگذر آرام مي‌پرسد: «برادر، مشكلي هست؟ چيزي شده؟» مرد بي‌حوصله و ناآرام مي‌گويد: «نه آقا، شما بفرماييد، مشكلي نيست، حل مي‌شود».

رهگذر مي‌رود ـ آرام و پنهان همان‌طور كه آمده است ـ و مرد موفق مي‌شود زحمت پير همسايه را رفع كند و دوباره به انتظار و سكوت و خلوت و ذكر مشغول گردد. دقيقه‌ها مي‌گذرند، اين دقيقه‌هاي آخر. لحظه‌ها سپري مي‌شوند ... اين لحظه‌هاي آخر.

حتى از خواندن نماز شب هم مي‌ترسد، نكند لحظه‌اي محبوب بگذرد و او آن لحظه را درنيابد. سر به سجده نمي‌گذارد، مباد كه آني مولا حاضر باشد و او آن «آن» را درك نكند. به صفحة قرآن نظر نمي‌كند، از ترس آنكه حقيقت وحي، بر زمين شوقش نازل شود و او آن فرصت عمر را از دست دهد.

خيره به چشمان و نگاه‌ها و چهره‌ها مي‌ماند تا اذان صبح را مي‌گويند و نماز مي‌خوانند و هوا روشن مي‌شود و مردمان مي‌روند. مرد ناباورانه به آسمان نگاه مي‌كند و به در زل مي‌زند و نااميدانه مي‌گريد، تلخ و سياه. در خود فرو مي‌رود. از خودش خسته است. در محبت و لطف آقا شك كند يا در لياقت و قابليت خود؟ با وعدة قطعي و حتمي چه كند؟

روزي نمي‌گذرد كه پيغام مولا را يكي از اهل دل به او مي‌رساند: «بيهوده گله مكن. ما آمديم به وعده و وفا كرديم به پيمان. آمديم و سراغت را گرفتيم و احوالت را پرسيديم. تو به دعواي كودكانه با آن پيرمرد مشغول بودي!»

امروز هم، همه ما ادعاي چله‌نشيني در سهلة روزگار و جمكران زندگي داريم. همه بر سينة شوق مي‌زنيم و علم انتظار برافراشته‌ايم. همه اشك مهر و محبت مي‌ريزيم و چشم بر در دوخته‌ايم.

همه در اين كشور، از انتظار دم مي‌زنيم و از موعود سخن مي‌گوييم؛ اما آيا انتظار نشانه‌اي ندارد؟ رفتار و كردارمان چقدر بوي انتظار مي‌دهد؟

اگر امروز سرور و مولايمان بر اين خانه بگذرد، در رفتار ما چه مشاهده خواهد کرد؟


اگر امروز، محبوب به حال و روزمان نظر كند، چه خواهد ديد جز دعواهاي كودكانه و ستيزه‌جويي‌هاي ناشي از منيت و نفسانيت؟ چه خواهد يافت جز خودپسندي‌ها و خودپرستي‌ها؟ بوي كدام انتظار و رنگ كدام شوق در رفتار و كردارمان هست؟

در تهمت‌زدن‌ها و ناسزاگفتن‌ها و دروغ‌بافتن‌ها و فتنه‌انگيختن‌ها و حرام‌خوردن‌ها و خيانت‌ورزيدن‌ها و غفلت‌كردن‌هايمان، آيا نشاني از حال و روز منتظران هست؟

«...خير سرمان منتظر آقاييم» و به امانت‌هايش خيانت مي‌كنيم!

خير سرمان منتظر آقاييم و همديگر را به چشم دشمن خوني مي‌بينيم!

خير سرمان منتظر آقاييم و از تقوى و تشرع و ديانت، چون خاطرات گذشته يا گنجينه‌هاي باستاني سخن مي‌گوييم!

حال و روز ما كجا به منتظران مي‌ماند؟ حرف‌زدن‌هايمان، راه‌رفتن‌هايمان، زندگي‌هايمان چه نقشي از انتظار دارد؟

آنكه منتظر است، مگر همة وجودش فكر و ذكر مولا نيست؟ آنكه ادعاي انتظار دارد، مگر همة خواب و خيالش، شيفتگي ديدار محبوب نيست؟

پس كجاست آن نشانه‌ها و علامت‌ها؟ كجاست آن انتظار؟ با چه كسي نفاق مي‌ورزيم؟ براي چه كسي بازيگري مي‌كنيم؟ به چه كسي دروغ مي‌گوييم؟

تلخ است... اما راست. دردآور است... اما حقيقي. شرمبار است... اما واقعي؛ که نيمة شعبان، برايمان يك مناسبت شده براي تعارف و تشريفات؛ مناسبتي كه روابط عمومي اداره و سازمان و نهاد متبوعمان، پرچمي بياويزد و چراغي برافروزد و كسي گلي بدهد و كسي شيريني و شربتي بخورد و باز... روز از نو و روزي از نو.

مناسبتي در كنار مناسبت‌ها، جشني مانند بقية جشن‌ها، سخنراني و شعرخواني و... ما أكثر الضجيج... ناله و فرياد و سر و صدا فراوان است. آوازهاي خوش بسيار است. فريادهاي گوشخراش كم نيست.

خدا نكند همان آقايي كه از كنار اين خانه مي‌گذرد و مشغوليت‌ها و نزاع‌هاي كودكانه‌مان دلش را خون مي‌كند، بخواهد ما را بيازمايد. خدا نكند، بگويد يكي‌تان براي من از ديگري بگذريد.‌ يكي‌تان براي من سكوت كنيد. يكي‌تان صندلي‌تان را رها سازيد. يكي‌تان بر دست و روي رفيقتان بوسه زنيد و با هم مهربان شويد. خدا نكند آقايمان بخواهد ما مدعيان انتظار را بيازمايد. خدا نكند آقايمان بپرسد هنوز كه آزمون سخت‌تر ظهور نرسيده، با آزمون سخت اطاعت از پرچمدار من چه كرده‌ايد؟ شما مدعيان ولايت‌مداري و رهبردوستي و ذوب‌شدن در ولايت؟

كارنامة همه‌مان سياه است؛ بي‌تعارف و ملاحظه.‌ اوضاع همه‌مان خراب است؛ بي‌دروغ و مجامله. جز آنان كه به مصداق «قضى نحبه» رفته‌اند و جز اندك‌شمار كسان كه به معيار «من ينتظر» در آزمون صداقت درد مي‌كشند، همه بايد سر از خجالت و شرم به زير افكنيم.

همه بايد استغفار كنيم و عذر تقصير بياوريم و زبان ببنديم و خاموش شويم. همه در شتاب تند دروغ‌ورزي و نفاق‌گستري، گرفتار سرازيري فاصله‌ها شده‌ايم و اکنون بايد اندكي با خود و مولايمان صداقت پيشه كنيم و سر بر خاك توبه بگذاريم.

جز ظاهر و شكلمان، در كدام باطن با غير منتظران فرق داريم؟ جز الفاظ و كلماتمان، در كدام حقيقت با ديگران تفاوت مي‌كنيم؟ آنان كه حتى نام آن بزرگ را نشنيده‌اند، با ما جز در اين سر و شكل چه مرزي دارند

لكة شرم تقصير را جز به آب استغفار و توبة نمي‌توان زدود. با خود راست باشيم و همه سر بر خاك بگذاريم و دل بر دست گيريم و زبان به اعتراف بگشاييم. شايد خدا به دعاي نيم‌شب مادران و پدران شهيد، شايد به آه سوختگان صادق جانباز، شايد به نالة راستي و درستي مؤمنان گمنام نمازجمعه‌هاي بي‌نشان و... ما مدعيان پرآواز را هم ببخشد و به راه بازگرداند.

استغفرالله ربی و اتوب الیه
منبع

به نام علی اعلی

سادات;211986 نوشت:

این تاپیک با دل بچه ها و ارتباط قلبیشون با آقا می گرده نه با حضور و عدم حضور اساتید. هر وقت دلتون تنگ شد بیاید اینجا سر بزنید.

سلام

ممنون از سرکار سادات گرامی

و این هم وا گویه ای از دلم (آقا جان! معذرت میخوام):

از جور زمانه ما شكايت داريم

اندازه كوه و صخره حاجت داريم

ما مشكلمان گرانى و بي‌كاريست

آقا به نبودنت كه عادت داريم

هر جمعه كه شد بيا كه ما منتظريم

اين هفته فقط نيا، عروسى داريم!

.........

اي ناگهانِ حتمي پروردگار!

آن گوشه سياه

گويا کنار چاه

چيزي فتاده بود!

ياد شما که هست؟

در گوشه سياه، کنار چاه، چيزي فتاده بود

گويا ز چشم‌هاي قشنگ و نگاهتان

در ظلمتي غريب

جايي فتاده بود

آقاي خوب من

شايد پرنده بود... بالش شکسته بود

شايد که خسته بود

يا بال‌هاي کوچک او سخت بسته بود

آنجا فتاده بود

از ياد رفته بود

آقاي خوب من! آقاي مهربان!

من آن پرنده‌ام...

بي بال و خسته‌ام... آنجا نشسته‌ام

عمريست در گوشه تاريک آن اتاق

بي‌بال و بي‌فروغ

با آرزوي آن که مرا هم رهت بري

آنجا نشسته‌ام

اميد بسته ام...



به نام علی اعلی

امروز توی خیابون، پشت شیشه ماشین جلویی نوشته شده بود: تعجیل در فرج مولا صلوات!

بی اختیار صلواتی فرستادم

به اطرافم نگاه کردم

یکی دو ماشنی دیگر هم همین عبارت را با زرق و برق و فونت دیگری نوشته بودند.

خوشحال شدم

از کنار یکی از همین ماشنها رد شدم

به راننده اش نگاهی انداختم

ناخودآگاه نگاهم به صندلی کنار راننده افتاد!

چه می دیدم!

خانمی که حجاب مناسبی نداشت

و صدایی که نامناسب تر بود!

ناخوداگاه به یاد اون جمله پشت ماشین افتادم

تعجیل فرجش صلوات!

نه به این صلوات و نه به آن . . . !

یاد دعواهایی افتادم که با صلوات ختم به خیر می شدند.

شاید برای شما هم از این دست اتفاقات پیشآمده باشد که برای جلوگیری از یک غائله و یا ماجرایی نا خوشایند گفته اید: بلند صلوات

و بقیه هم به احترام صلوات دیگر ماجرا را کش نداده اند و ماجرا ختم به خیر شده است.

شاید صلواتهای ما هم از این دست باشد

شاید حال انتظار و دردسرهای آن را نداریم و بلند می گوییم: تعجیل فرجش صلوات!

کاش اینگونه نباشد!!!

کاش






بسم الله
سلام
راستش دیگه داشتم از دست این گروه شاکی میشدم
یه روزی اومدم اینجا و با خوشحالی خودم رو عضو گروه دونستم
اولش نمیخواستم بیام.چون خودمو لایق همراهی نمیدونستم
اما به کمک دوستان کم کم اعتماد به نفسم بالا رفت و پیش رفتم.حرف نمیزدم اما سعی میکردم همراهی کنم

همه تون شروع کردید......

حالا اینهمه مدت گذشته بود و حتی کسی به این تاپیک سر نمیزد
هر روز با خودم فکر میکردم حتما همه دارن سخت کار میکنن و از همدیگه سبقت میگیرن
حتما همه اینقدر مشغولن که وقت پست دادن اینجا رو ندارن
شاید هم صداشو در نمیارن که از بقیه جلو بزنن
بعد گفتم نه.این تیکه آخرش نیست
سرباز آقا که حسود نمیشه!!!!!
پس حتما همه در سکوتی عادلانه دارن پیش میرن
و فقط منم که پسرفت داشتم
پس وای بر من........
و خوشا به حال سربازان جدید آقا.....
خوش به حال شمایی که هنوز به این تاپیک سر میزنید و ....
خوش به حالتون....
التماس دعا............................................التماس دعا...............................

من از اشكي كه مي ريزد ز چشم يار مي ترسم
از آن روزي كه اربابم شود بيمار مي ترسم
رها كن صحبت يعقوب و دوري فرزند
من از گرداندن يوسف سر بازار مي ترسم
همه گويند اين جمعه بيا ... اما درنگي كن
از اين كه باز عاشورا شود تكرار مي ترسم

[spoiler]
پست خالی دادن هم خوبه.لا اقل به یکی یاد آوری میکنید که یه روز چی تو ذهنت بود........کاش هر چند وقت این تاپیک یه گردگیری بشه........کاش.......
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم[/spoiler]

حالا که اینطور شد ازین به بعد میام و شعرهای امام زمانیم رو اینجا میذارم
اینطوری شاید دلتون بسوزه و کاری بکنید برای این گروه
بابا دیدن این تاپیک ها هم سعادت میخواد.
من از همه شما بدترم.از همه عقب ترم.شماها که فرشته اید
من دعواهام با خودم سر واجبات و محرماته.موندم چرا شما حرکتی نمیکنید واسه خودتون!!!!!!!!!!!!!یه ذره بجنبید سرباز آقائید ها!!!!!!!!
از ما گفتن...........

یه قراری هم بذاریم.هروقت وارد این تاپیک شدید لا اقل یه بار بگیم:
اللهم عجل لولیک الفرج

[spoiler]البته تا آخر امتحانا دست نگه دارید هم بد نیست.یا فعالیت کمتر[/spoiler]

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

مائده عزیز سلام
ناراحت نباش
علت اصلی این پست نزدن ها این بود که جناب عرفان فرموده بودند تو این تاپیک خیلی پست نزنید که افراد جدید بتونن مطالعه کنن . با رفتن ایشون درسته که گام های بعدی ارسال نشد ولی ما همچنان به این جا سر میزدیم و منتظر برنامه .
الان که جناب استاد شدن مدیر انجمن اخلاق و این انجمن داره به سلامتی سر و سامون میگیره یه کم دیگه منتظر بمون ان شاء الله گام بعدی هم گفته میشه .
اگه بخوایم تاپیکو با پست خالی یا تکراری پر کنیم از هدف اصلی ( برنامه عملی ) باز میمونیم .
پس بهتره به عنوان سرباز امام زمان (عج ) ان شاءالله تمرین صبر کنم .

التماس دعای فرج

یا علی

maedeh-r;229112 نوشت:

یه قراری هم بذاریم.هروقت وارد این تاپیک شدید لا اقل یه بار بگیم:

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج


به نام علی اعلی

نیمه شعبان سال گذشته بود چقدر نذر و نیاز کردیم تا تو بیایی

چقدر ختم صلوات گرفتیم

چقدر دعای فرج خواندیم

فقط به این امید که امسال سال ظهورت باشد

اما یکسال گذشت و همانند یکهزار و هفتادو سه سال گذشته، نیامدی

مولای من!

آقای من!

می دانیم که لایق سربازی تو نیستیم

می دانیم که حتی لایق نام تو نیستیم مهدی جان!

ولی از کودکی به ما گفته اند تو روزی خواهی آمد

و آن روز خوبی ها بر بدی ها پیروز می شود

آن روز هر چه بدی هست نابود می شود و هرچه خوبی هست نمود پیدا می کند.

ای امام خوبی ها

ای خلیفة الله!

من هر قدر که بد باشم، اما شاکر خداوند بزرگ هستم که بذر مهر و محبت تو را در دلم نهاده است.

و از پدر و مادرم هم سپاسگزارم که از کودکی مرا با نام تو بزرگ کرده اند.

نامی که برای من یادآور همه خوبیهاست

گرچه برای سربازی تو، فقط نام کافی نیست

این روش و سیره زندگی توست که سربازهایت را می سازد.

بندگی خدا

و من چقدر از این سیره تو دورم! خیلی دور

و این روزها که حال و هوای پیرامون ما، بوی تو را می دهد

عطر حضورت را بیشتر احساس می کنم

امام مهربانی ها و خوبی ها!

بیا!

بیا که از جور زمانه خسته ایم!

بیا که از تنهایی به ستوه آمده ایم!

بیا که از این شیطان های انسان نما خسته شده ایم!

بیا که از دوری تو خسته شدیم!

و من این بار می گویم: مهدی جان! بیا

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج


الهم عجل لولیک الفرج
ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﻇﻬﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻨﻪ ﺑﺴﺘﻢ
ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺁﻗﺎ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻫﺴﺘﻢ
ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ ، ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﯾﺴﺖ ، ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍﻏﺎﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺗﻮ ، ﻧﯿﺰﻩ ﻫﻢ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﺴﺖ
ﺩﺭﻭﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﺁﻗﺎ
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﻣﻠﺦ ﺯﺩﻩ ﺁﻗﺎ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﯽ ِ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺗﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻥ ﺷﺪﻥ ِ ﺍﯾﻦ ﺑﻬﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺮﻭﺩﻥ ﺷﻌﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﻌﺖ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻋﺒﻮﺭ ، ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ

ﻋﻤﺮﻡ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪ ﻧﺸﺪ ﯾﺎﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ
ﺁﻗﺎ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﻻ‌ﯾﻖ ﺩﯾﺪﺍﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ

ﻏﻔﻠﺖ ﺑﺴﺎﻁ ﮐﺮﺩ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻃﻔﻞ ﺩﻝ
ﻭﺍﯾَﻢ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﻫﯽِ ﺑﺎﺯﺍﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ

ﻭﺍﺻﻞ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻋَﺮﺿﻪ ﺣﺴﻦ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ
ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ

ﺑﺎﺭﯼ ﺯ ﺩﻭﺵ ﺣﻀﺮﺗﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ

ﺍﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻏﺮﯾﺒﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﺸﺪ ﻋﻤﺎﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ

ﺑﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺳﺮ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻭ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﺍﺫﻧﻢ ﺑﺪﻩ ﻓﺪﺍﯾﯽ ﻭ ﺳﺮﺩﺍﺭﺗﺎﻥ ﺷﻮﻡ

آقا بیا نه نیا!!!!!!!!
این اشعار خیلی تکان دهنده هستند انشاءلله که شامل حال ما نشود
از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!
------------ --------- --------- --------- ----
ما لشگری از سلاح روسی داریم
در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم
------------ --------- --------- --------- ----
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم...
------------ --------- --------- --------- ----
ما قیمت روز ارز را می دانیم
معیار بهای بورس در تهرانیم
فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است
هر روز دعای عهد را می خوانیم
------------ --------- --------- --------- ----
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو
وبلاگ مذهبی انتظار(www.entezar.samenblog.com(

اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج

[spoiler]یه زمانی تاپیک پر سرو صدایی بود....................یه زمانی....[/spoiler]

[=times new roman]السلام علیک یا أباصالح المهدی ادرکنی «عج»


خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم

هر شب سراغی از گل نرگس بگیریم


[SPOILER]
آقا جون چرا...
چرا هر چی دعا میکنیم استجابت نمیشه
مگه نمیگن در این شبهای عزیز اگه خداوند رو به امام حسین ع قسم بدیم حتما حاجتمون رو برآورده میکنه
پس چرا دعاهای من به اجابت نمیرسه
چرا...؟
:hey::crying::hey:

[/SPOILER]

[="Tahoma"]

[=Times New Roman]


اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

محمد و آل پاكيزه اش


[=Times New Roman]

اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره:Sham:

گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی


از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی

گاهی اگر در چاه مانند پدر آه

اندوه مادر را حکایت کرده باشی

گاهی اگر زیر درختان مدینه

بعد از زیارت استراحت کرده باشی

گاهی اگر بعد از وضو، مکثی کنی تا

آیینه ای را غرق حیرت کرده باشی

در سال های سال دوری و صبوری

چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی

حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند

گاهی نمازی را امامت کرده باشی

یا در لباس ناشناسی در شب قدر

از خود حدیثی را روایت کرده باشی

یا در میان کوچه های تنگ و خسته

نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی

پس بوده ای و هستی و می آیی از راه

تا حق دل ها را رعایت کرده باشی

پس مردمک های نگاه ما عقیم اند

تو حاضری بی آنکه غیبت کرده باشی


العجل یوسف زهرا س
العجل

اقای من....


يا صاحب الزمان ! داستان يوسف را گفتن وشنيدن به بهانه ي توست .

شرمنده ايم .

مي دانيم گناهان ما همان چاه غيبت توست .

مي دانيم كوتاهيها ، نادانيها و سستيهاي ما ، ستمهايي است كه در حق تو كرده ايم .

يعقوب به پسران گفت : به جستجوي يوسف برخيزيد ،

و ما با روسياهي و شرمندگي ، آمده ايم تا از تو نشاني بگيريم .

به ما گفته اند اگر به جستجوي تو برخيزيم ، نشاني از تو مي يابيم .

اما اي فرزند احمد ! آيا راهي به سوي تو هست تا به ديدارت آييم .

اگر بگويند براي يافتن تو بايد بيابانها را در نورديم ، در مي نورديم .

اگر بگويند براي ديدار تو بايد سر به كوه و صحرا گذاريم ، مي گذاريم .

اي يوسف زهرا !

خاندان يعقوب پريشان و گرفتار بودند ،

ما و خاندانمان نيز گرفتاريم ،

روي پريشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببين .

به ما ترحم كن كه بيچاره ايم و مضطر

اي عزيزِ مصرِ وجود !

سراسر جهان را تيره روزي فرا گرفته است .

نيازمنديم ! محتاجيم و در عين حال گناهكار

از ما بگذر و پيمانه جانمان را از محبت پر كن .

يابن الحسن !

برادران يوسف وقتي به نزد او آمدند كالايي – هر چند اندك – آورده بودند ،

سفارش نامه اي هم از يعقوب داشتند .

اما ...

اي آقا ! اي كريم ! اي سرور !

ما درماندگان ، دستمان خالي و رويمان سياه است .

آن كالاي اندك را هم نداريم .

اما... نه ،

كالايي هر چند ناقابل و كم بها آورده ايم .

دل شكسته داريم

و مقدورمان هم سري است كه در پايت افكنيم .

نااميديم و به اميد آمده ايم .

افسرده ايم و چشم به لطف و احسان تو دوخته ايم .

سفارش نامه اي هم داريم .

پهلوي شكسته مادر مظلومه ات زهرا را به شفاعت آورده ايم .

يا صاحب الزمان !

به يقين ، تو از يوسف مهربانتري .

تو از يوسف بخشنده تري .

به فريادمان برس ، درمانده ايم .

اي يوسف گم گشته ! و اي گم گشته ي يعقوب !

يعقوب وار ، چه شبها و روزها كه در فراق تو آرام و قرار نداريم .

در دوران پر درد هجران ، اشك مي ريزيم و مي گوييم :

تا به كي حيران و سرگردان تو باشيم .

تا به كي رخ ناديده ترا وصف كنيم .

با چه زباني و چه بياني از اوصاف تو بگوييم و چگونه با تو نجوا كنيم .

سخت است بر ما ، كه از دوري تو ، روز و شب اشك بريزيم .

سخت است بر ما ، كه مردم نادان تر واگذارند .

سخت است بر ما ، كه دوستان ، ياد ترا كوچك شمارند .

يا بقّيةالله !

خسته ايم و افسرده ،

نالانيم و پژمرده ،

گريه امانمان را بريده است .

غم دوري ، ديوانه مان كرده است .

اما نمي دانيم چه شيريني و حلاوتي در اين درد و دوري است كه مي گوييم :

كجاست آن كه از غم هجران تو ناشكيبايي كند .

تا من نيز در بي قراري ، ياريش دهم

كجاست آن چشم گرياني كه از دوري تو اشك بريزد ؟

تا من او را در گريه ياري دهم

مولاي من ! ديدگانمان از فراق تو بي فروغ گشته اند .

و مي دانيم پيراهن يوسف ، يادگار ابراهيم ، نزد توست .

و اي كاش نسيمي از كوي تو ،

بوي آن پيراهن را به مشام جان ما برساند .

و اي كاش پيكي ، پيراهن ترا به ارمغان بياورد

تا نور ديدگانمان گردد .

اي كاش پيش از مردن ، يك بار ترا به يك نگاه ببينيم .

درازي دوران غيبت ، فروغ از چشمانمان برده است

كي مي شود شب و روز ترا ببينيم و چشمانمان به ديدار تو روشن گردد ؟

شكست و سرافكندگي ، خوار و بي مقدارمان كرده است .

كي مي شود ترا ببينيم كه پرچم پيروزي را برافراشته اي ؟

و ببينيم طعم تلخ شكست و سرافكندگي را به دشمن چشانده اي .

كي مي شود كه ببينيم ياغيان و منكران حق را نابود كرده اي ؟

و ببينيم پشت سركشان را شكسته اي .

كي مي شود كه ببينيم ريشه ستمگران را بركنده اي ؟

و اگر آن روز فرا رسد ...

و ما شاهد آن باشيم ،

شكرگزار و سپاسگو نجوا مي كنيم :

الحمدلله رب العالمين

یعنی باید ما بدبخت بیچاره ها باز هم منتظر بمونیم این پولدار ها گوشت و پوست و استخوان مارو خوردن پس کجایی کجای امام زمان نه دیگه میشه ازدواج کرد نه زندگی زوار مملکت هم در رفته حداقل روی اونها که تو رو میخوان زمین ننداز ما کافر ها به درک

یار من یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
ای گل نرگس کسی بر غربتت اشکی نریخت
نازنین اینجا، خداهم پیششان محبوب نیست
نوبهارم در فراقت هیچ کس محزون نشد
منجی انسانیت، اینجا شرایط جور نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند
این دعاها بر زبان است جنسشان مرغوب نیست

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
دوستان لطفا توجه داشته باشید،این گونه شعرهایی که در قالب "گل نرگس نیا"،"بیا ولی نیای بهتره..."که الان متاسفانه خیلی زیاد شده و بین بچه مذهبی ها هم دست به دست می شه (یه سرچ بکنین ،نتایجی که میاد ساعت ها مشغولتون می کنه!!)اصلا جالب نیست .اینکه ما بادیدن چنین سطوری، سری تکون بدیم و فکر کنیم وصف حالمونه یا وصف حال خیلی هاست و تاییدش کنیم،طنز تلخیه که حکایت بیان منکر را داره!می گن کار ناشایستی که انجام دادید بازگو نکنید چرا که قبح آن از بین می ره!
این اصلا قشنگ نیست که بشینیم بگیم ما می گیم منتظریم اما... ،
همه ام همین طور هستن... ،
اینکه غیر مذهبیا ببینن و بگن بابا خودتونم...

لااقل اگر هنوز به این نرسیدیم که دغدغه قلبیمون ظهور آقا باشه،واقعا نرسیدیم که خیلی از کارا که می کنیم،بی برنامه گیها و بدقولی ها و... چیزایی هست که اماممون رو رنج می ده و ما دوست نداریم ایشون رو رنج بدیم پس به همین خاطر خیلی کارها رو نمی کنیم و بسیاری دیگه رو انجام می دیم تا زمینه ظهور ایشون رو فراهم کنیم،این رو بگذاریم به حساب مشکلات خودمون! این رو بگذاریم توی لیست مناجات ها و درد دل های شبانمون با آقا صاحب الزمان،که از ایشون بخواهیم آنچه دوست داریم . برزبان می آوریم به برکت وجود نازنینشون بردلمان بنشانن. نه اینکه بیایم پلاکارد دست بگیریم و اعلام کنیم...
البته بنده مطمئن هستم که دوستانی که این اشعار را می نویسن بیشتر از جنبه ادبی و چینش جالب آنها لذت بردن و یا قصد تلنگر زدن و بیدار کردن دوستانشان را دارند،کمااینکه من هم اولین بارها که چنین ایمیل هایی برام می آمد جالب بود برام اما وقتی می بینم چقدر زیاد شده و دیگه کمتر کسی به فکر فرو می ره؛حس می کنم که این نشانه خوبی نیست!
پس نباید پروبالش بدیم و ما هم ادامه دهنده زنجیر باشیم !!
یا ربّ الحسین
بحقّ الحسین

اشف صدرالحسین
بظهورالحجّة

[="Arial Black"][="Blue"]

besharat;277565 نوشت:
سلام
دوستان لطفا توجه داشته باشید،این گونه شعرهایی که در قالب "گل نرگس نیا"،"بیا ولی نیای بهتره..."که الان متاسفانه خیلی زیاد شده و بین بچه مذهبی ها هم دست به دست می شه (یه سرچ بکنین ،نتایجی که میاد ساعت ها مشغولتون می کنه!!)اصلا جالب نیست .اینکه ما بادیدن چنین سطوری، سری تکون بدیم و فکر کنیم وصف حالمونه یا وصف حال خیلی هاست و تاییدش کنیم،طنز تلخیه که حکایت بیان منکر را داره!می گن کار ناشایستی که انجام دادید بازگو نکنید چرا که قبح آن از بین می ره!
این اصلا قشنگ نیست که بشینیم بگیم ما می گیم منتظریم اما... ،
همه ام همین طور هستن... ،
اینکه غیر مذهبیا ببینن و بگن بابا خودتونم... لااقل اگر هنوز به این نرسیدیم که دغدغه قلبیمون ظهور آقا باشه،واقعا نرسیدیم که خیلی از کارا که می کنیم،بی برنامه گیها و بدقولی ها و... چیزایی هست که اماممون رو رنج می ده و ما دوست نداریم ایشون رو رنج بدیم پس به همین خاطر خیلی کارها رو نمی کنیم و بسیاری دیگه رو انجام می دیم تا زمینه ظهور ایشون رو فراهم کنیم،این رو بگذاریم به حساب مشکلات خودمون! این رو بگذاریم توی لیست مناجات ها و درد دل های شبانمون با آقا صاحب الزمان،که از ایشون بخواهیم آنچه دوست داریم . برزبان می آوریم به برکت وجود نازنینشون بردلمان بنشانن. نه اینکه بیایم پلاکارد دست بگیریم و اعلام کنیم...
البته بنده مطمئن هستم که دوستانی که این اشعار را می نویسن بیشتر از جنبه ادبی و چینش جالب آنها لذت بردن و یا قصد تلنگر زدن و بیدار کردن دوستانشان را دارند،کمااینکه من هم اولین بارها که چنین ایمیل هایی برام می آمد جالب بود برام اما وقتی می بینم چقدر زیاد شده و دیگه کمتر کسی به فکر فرو می ره؛حس می کنم که این نشانه خوبی نیست! پس نباید پروبالش بدیم و ما هم ادامه دهنده زنجیر باشیم !

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه دوستان و سروران گرامیم و با تشکر فراوان از جناب besharat بخاطر نکته بسیار خوبشان
من نیز با ایشان موافقم و معتقدم پلاکارد کردن این مطالب به مرور زمان تاثیر مثبت این تلنگرها را از میان برده و از قبح برخی حجابهای ظلمانی ما کاسته و مفاهیم ناشایست و نادرستی را در اذهان جایگزین میکند[/]

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

من انقد احساس گناه میکنم که واقعا روم نمیشه بگم
اللهم عجل لولیک الفرج

بسم الله الرحمن الرحیم


اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ

خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

محمد و آل پاكيزه اش
[=Times New Roman]

اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره:Sham:

[=&quot]همه ما گاهی به یکدیگر دروغ می گوییم. تعدادی از ما به خدا هم دروغ می گوییم. من با این دروغ ها کاری ندارم. حرفم این است که «

بیاییم در سال جدید لااقل به خودمان دروغ نگوییم ». مدتیست دستم به نوشتن متون مذهبی نمی رود. آنچه در این نوشته می بینید،

نخست خطاب به خودم است و سپس خطاب به هرکدام از دوستانم که ممکن است دچار چنین مسأله ای باشند. دروغ هایی که ما به

یکدیگر، خدا، امام زمان علیه السلام یا خودمان می گوییم، زمینه های گوناگونی دارند. نظر من در این متن، یک دروغِ خاص است. تصمیم

بگیریم که این دروغ خاص را نگوییم. البته به خودمان. این دروغ این است که « من منتظر امام زمان علیه السلام هستم ». شاید گفتن این

دروغ، برای روز سیزدهم نوروز بد نباشد چون به اندازه کافی بزرگ هست ولی در سایر ایام سال چطور؟ نکند شما دوست عزیز که در حال

خواندن این متن هستی، فکر کنی که این حرف دروغ نیست؟ برای اثبات دروغ بودن این ادعا، چند جمله می نویسم و هرکس را با

وجدانش تنها می گذارم تا قضاوت کند که آیا مانند من دروغگو هست یا خیر. آیا برای منتظر بودن کافیست که کسی در صدر تمامی

دعاهایش، برای تعجیل در فرج دعا کند؟ آیا داشتن ریش و صورت آراسته و انگشتر عقیق و لباس ساده برای اثبات این ادعا کافیست؟ آیا

رعایت حجاب اسلامی برای خانم ها کفایت می کند که بدانند منتظر حقیقی هستند؟ آیا ملاک منتظر بودن این است که کسی در ایام نیمه

شعبان به برگزاری جشن و مجلس سرور و تبلیغ برای وجود مقدس امام عصر علیه السلام بپردازد؟ آیا صِرفِ مدرّس جلسه بودن یا دانش

آموز یک جلسه اعتقادی بودن، نشان دهنده وجود روحیه انتظار در ماست؟ آیا گوش دادن به سی دی های نیایش و دعا و سرودهای

مذهبی برای این ادعا کافیست؟ آیا آغاز کردن روز با نام امام زمان علیه السلام ثابت می کند که ما منتظر هستیم؟ آیا این مطلب که سایر

دوستانمان ما را به عنوان یکی از « دوستان حضرت » بشناسند، کفایت می کند که ما از زمره منتظرین آن جناب باشیم؟ آیا انجام اعمال

عبادی به نیابت از وجود اقدس مهدوی علامت منتظر بودن است؟ آیا حتی اشک ریختن گاه و بیگاه در فراق آن امام غایب از نظر، برای

اثبات انتظار کافیست؟ دقت کنید که منظور من از طرح پرسش های فوق این نیست که خدای ناکرده بخواهم از ارزش این اعمال بکاهم یا

زبانم لال، اصالت و اهمیت آنها را زیر سؤال ببرم. تمامی آنچه در پرسش های فوق طرح کردم، از ارزش های حقیقی و اصیل دینی

هستند. غرض این است که بگویم آیا من واقعا منتظر هستم؟ یا دائماً به خودم و دیگران دروغ می گویم؟ اکنون به جملات زیر دقت کنید:

آرشیو چت های شبانه و روزانه من یکی از نشانه های واقعیت وجودی من هستند. دعای سومم (بعد از دعا بر تعجیل فرج و عاقبت به

خیری) نشان دهنده خواسته حقیقی من است. آن دسته از اس ام اس هایی که بعد از خواندن بلافاصله پاک می کنم، واقعیت مرا بهتر

معرفی می کنند. پسوردهایی که روی گوشی موبایلم و پرونده های مخفی نوت بوکم گذاشته ام، بیانگر عمق ذات من هستند. حرف

هایی که در خلوت، بین من و برخی اشخاص ردّ و بدل می شوند، معرّف درجه معنوی ام هستند. پیام های خصوصی صفحه فیس بوکم

مرا بهتر معرّفی می کنند. آن پیام هایی که به فرستندگانشان تاکید کرده ام هرگز روی صفحه ام ننویسند. من آنها هستم. وقتی در یک

سفر تفریحی هستم، آنچه فکر اصلی مرا تشکیل می دهد، منِ واقعیِ من است. آنچه موقع خواب به آن فکر می کنم و با آن فکر به

خواب می روم. خواسته های قلبی پنهانی ام. منتهای آرزوهای دست نیافتنی ام. من اینها هستم. در یک کلام باید بگویم، من عبارتم از «

دغدغه های حقیقی و نه نمایشی ام ». اگر کسی بعد از تمام این حرف ها، باز هم حس می کند منتظر امام زمان علیه السلام است،

مخاطب نوشته من نیست و این روسیاه، از عمق جان از او بابت تصدیع وقت گران بهایش عذر می خواهم و التماس دعای فراوان از

محضرش دارم. اما اگر کسی با خواندن این متن مختصر حس می کند تا امروز به خودش دروغ گفته، بیاید تصمیم بگیرد در سال جدید،

لااقل به خودش دروغ نگوید. یا علی مدد
http://mfa121.persianblog.ir/

:Sham:آقا به جان امام حسین علیه السلام بیا و ما را از این همه گناه و ظلم و فساد نجات بده .به جان مادرت .:Sham:
-------------------------------------------------
:Gol:برای سلامتی آقا امام زمان صلوات :Gol:
---------------------------------
:hamdel:یا حسین شهید
:hamdel:

امروز داشتم اخبار خبرگزاریها را مطالعه می کردم

تا به ابن خبر رسیدم

http://www.tabnak.ir/fa/news/288879/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D8%B9%D9%86%D8%A7-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C

از ته دل سوختم . قلبم آتش گرفت.

خدایا ما انسانها چقدر بیرحم و وحشی شدیم.

چون تنها بودم .کمی گریه هم کردم

تنها با دعای عهد استاد فرهمند کمی آرام شدم.

اللهم عجل لولیک الفرج

peyman1351;296829 نوشت:
امروز داشتم اخبار خبرگزاریها را مطالعه می کردم تا به ابن خبر رسیدم http://www.tabnak.ir/fa/news/288879/...a7%d8%b4%db%8c از ته دل سوختم . قلبم آتش گرفت. خدایا ما انسانها چقدر بیرحم و وحشی شدیم. چون تنها بودم .کمی گریه هم کردم تنها با دعای عهد استاد فرهمند کمی آرام شدم. اللهم عجل لولیک الفرج

وایــــــــ خداااا

گاهی کلمات عاجز اند برای اینکه حسِ آدم را منتقل کنند

الهم عجل لولیک الفرج

فقط همین...

:Gol:اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان (عج):Gol:
:Doaa:

بسم الله الرحمن الرحیم

دیگه نمیدونم آقا صاحب الزمان رو به چی قسم بدم تا بیاد؟؟

به پهلوی شکسته مادرش فاطمه؟:Sham:

به سر بریده جدش حسین؟ :Ghamgin:

به خدا نمیدونم چی بگم؟ فقط میدونم همه باید دست به یک حرکت دسته جمعی بزنیم تا خدا دلش به حالمون بسوزه و امام ما رو برسونه.

حالا شما فکر کنید ببینید چه بکنیم؟؟

بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو *** تمام عمر دوختم دو چشم خود به راه تو

بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو *** بدین امید زنده ام که گردم از سپاه تو

گفتم شبی به مهدی، اذن نگاه خواهم *** گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم

آلودگی دلهایمان از حد هشدار فراتر رفته است

نفس هایمان به شماره افتاده

سال هاست زندگی مان تعطیل رسمی است.....

هوای باریدن نداری مولا جان؟

اللهم عجل لولیک الفرج

موضوع قفل شده است