در خصوص واسطه
شاید شنیده باشید
مثلا طرف هر قدر بزرگ و عزیز باشه فرشته بزرگتری برای استقبال یا گرفتن جانش مامور میشه یعنی واسطه ای از جانب خدا و عزراییل
تا جایی که ممکنه به اصطلاح خود حضرت عزراییل شخصا (اصطلاحا) در کنار شخص حاضر بشند یا با دقت بیشتری بر این امر ناظر باشند ...
در مورد ارتباط با خدا هم میتونه به همین شکل باشه
و بنا بر مصلحت یا ظرفیت و حتی ماموریت موجود , واسطه ای بزرگتر یا فرستنده فرستاده ارتباط برقرار کنه
چیزی که شنیدیم و درک کردیم اینه که تا امروز فقط موسی ع مورد چنین عنایتی قرار گرفته
اما نشنیده ها و ندیده ها حاکی بر این نیست که دیگر پیامبران ظرفیت یا صلاحیت چنین ارتباطی رو نداشتند
شاید مصلحت یا ماموریت چنین حکمی داشته که ارتباط با واسطه صورت بگیره ...
نقل قول:
دوست بزرگوار این گونه فرضیات را خواهشا کنار بگذارید ! زیرا نظریاتی که خالی از پشتبانه باشد ارزشی ندارد ! ان چه مسلم است خداوند بدون هیچ قیدی و بدون انکه بفرماید فلانی واسطه شد میفرماید : و کلم الله موسی تکلیما : النسا 164 .......... خداوند با موسی سخن گفت .... و این سخن را نسب به هیچ کس دیگر حتی وجود مقدس اعظم الانبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و اله نمیفرماید .... لذا واسطه ای در کار نبوده ! تنها واسطه همان درخت فروزانی بوده است که بدل برای این ارتباط قرار گرفته است فقط همین ! و الله علی کل شی قدیر
دوست بزرگوار این گونه فرضیات را خواهشا کنار بگذارید ! زیرا نظریاتی که خالی از پشتبانه باشد ارزشی ندارد ! ان چه مسلم است خداوند بدون هیچ قیدی و بدون انکه بفرماید فلانی واسطه شد میفرماید : و کلم الله موسی تکلیما : النسا 164 .......... خداوند با موسی سخن گفت .... و این سخن را نسب به هیچ کس دیگر حتی وجود مقدس اعظم الانبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و اله نمیفرماید .... لذا واسطه ای در کار نبوده ! تنها واسطه همان درخت فروزانی بوده است که بدل برای این ارتباط قرار گرفته است فقط همین ! و الله علی کل شی قدیر
[="#006400"]هوالعادل
اگر دقت کنید منم حرفی از وجود واسطه بین موسی و خدا نزدم
اما باز شما یک واسطه به اسم درخت معرفی کردید .
تفسیر قران مهمه !
و دقت شما ...
[/]
[="#000080"]انشاالله که لازم نشه برای بار بعد در یک تاپیک چنین چیزی رو کپی کنیم :[/]
نقل قول:
مشکل خیلی از دوستان مثل شما اینه که بجای پیگیری بحث
در جستجوی ضعف کلمات دیگران هستید . برای همین به نتیجه مطلوب نمیرسید .
.............
قبل از ارسال حتما به موضوع , حیطه و حوصله بحث نظر کنید .
دوست عزیز منظور از بی واسطه بودن بدون وجود فرشته ی وحی بوده که معمولن واسطه فرشته ی وحی است در سخن گفتن خدا با رسولان...الله خودش با موسی سخن گفته بی واسطه یعنی جبرئیل بدون استفاده از جبرئیل. اما درخت تجلی خدا بر موسی بوده. بطوری که نه موسی و نه هیچ بنی آدمی نمیتواند خدا را ببیند پس خداوند تجلی اش را به این صورت نشان موسی داده نه این که یک درخت را واسطه قرار بده
لذا عالم دنیا اصلا صلاحیت تحقق بخشیدن به رویای شما را ندارد ولی رویای شما در عالم باقی تحقق میبخشد زیرا در ان فضا روح انسان بوسیله ابزار و وسعتی از وجود که دارد با خدای خویش ملاقات خواهد کرد
بازم شانس آوردم در همون اول کار گفتم در بهشت نه در دنیا.....هر چند در دنیا هم شخصی میشه باشه
پاسخ در چند محور بیان می شود :
الف_ قرآنمجید راهارتباط پیامبران با خدا را سه امر میداند: "شایسته هیچ انسانی نیست کهخدا با او سخنبگوید مگر از طریق وحی و الهام به قلب یا شنیدن سخنان پروردگار از پشت حجاب و یا از طریق فرستادنرسولی کهپیام الهی را بهاو ابلاغکند".[1]
قسم دوم و سوموحی با واسطه است، قسم اول بدون واسطه است که وحی از طریق القای به قلب در بیداری و خواب و رؤیای صادقهانجاممیگرفت.
این نمونه برای بسیاری از انبیا از جملهپیامبر اسلام(ص) بوده اما قسم دوم مانند تکلم خدا با موسی در کوه طور است. قرآنمجید فرموده: "همین کهنزدیک آندرخت آمد، از کرانة وادی ایمن کهدر بقعة مبارکهواقع است، از درختندا شد".[2]
قسم سوم وحی توسط فرشته انجاممیشود. چنانکهقرآنکریم میفرماید: "روحالامین آنرا بر قلبتو نازلکرد".[3]
بنابراین خداوند بی واسطهبا موسی (ع) سخننگفته است.این واسطه از طریق خارج شدن صدایی از درخت ، یا امواجی بود که خداوند ایجاد کرد.
علامه طباطبایی در مورد معنای تکلمخدا با موسی (ع) میگوید: خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالمغیب برقرار نمود کهبا دیدن بعضی از مخلوقاتبه آن معنایی که مراد او استمنتقلمیشد، البتهممکناست انتقال مقارن با شنیدن صوتهایی بودهکهخداوند آنرا در خارج و یا در گوشاو ایجاد کردهاست.[4]
ب_ در باره مفهوم رویت خدا و ملاقات او باید توجه داشت که مراد درک حسی او نیست چون همان که رویت حسی خدا ناممکن است هرگونه درک حسی او نیز محال است بنابراین حال باید دید که مراد از لقاء خدا چیست ؟ گرچه در این باره جای سخن بسیار است. ولی به اختصار باید گفت لقاء الله به معنای فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن. (5)
در ملاقات ممکن الوجود با خداوند، اصل ملاقات حقیقتاً وجود دارد و در آن شکی نیست ولی باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد و به این دلیل معنای
لقاء الله از طریق تهذیب نفس و خود سازی حاصل میشود و قتی آدمی چشم جان خود با صیقل ایمان و تقوا پاک کرد چشم دل او به رؤیت جمال حضرت دوست نایل میشود، و این رؤیت با چشم دل صورت میگیرد و گرنه او منزه از آن است که کسی بتواند او را با چشم سر مشاهده کند.
امیر مؤمنان در حدیث ذعلب جمله زیبای دارد و گفته است : «لم تَره العیون بمشاهدة الابصار ولکن رأته القلوب بحقایق الایمان؛ (6 ) خدا را هیچ چشمی سر نمیتوانند ببیند لکن قلب با حقایق ایمان او را مشاهده میتواند».
از این کلام نورانی به روشنی بدست میآید که اولاً خداوند قابل رؤیت است،ثانیاً رؤیت خدا با چشم ظاهر امکان پذیر نیست. بلکه با حقایق ایمان و چشم دل مشاهده میشود. پس بنابر این مراد از لقاء الله رؤیت قلبی و ایمان حق تعالی است که نصیب مردمان پاک میشود و هر کسی توفیق لقاء الله را ندارد. گفتنی است که
موضوع دیدن (رؤیت) خداوند، یکی از بحث انگیزترین موضوعات کلامی است و در باره آن اختلاف شدیدی بین فرقههای مختلف اسلامی وجود دارد. متکلمان امامیه و معتزله معتقدند که خداوند، نه در دنیا و نه در آخرت، قابل رؤیت حسی نیست.
فرقه مجسمه، خداوند را جسم و دارای جهت میشمارند. از این ور، رؤیت حسی او را به طور مطلق، چه در دنیا و چه در آخرت، ممکن میدانند.
اهل حدیث و اشاعره نیز رأی میانهای را برگزیده اند. آن ها بر این باورند که در آخرت، مؤمنان میتوانند خداوند را با چشم مشاهده کنند. اشعری در این باره میگوید: خداوند در آخرت با چشم دیده میشود؛ چنان که قرص کامل ماه در شب بدر دیده میشود و مؤمنان او را میبینند.
اشعری ها بر این اعتقادند که مردم در قیامت خدا را با چشم ظاهری میبینند و معمولا به این آیه شریفه استناد می کنند: «وجوه یومئذ ناضرة الی ربها ناظره؛ (7) صورتهایی در آن روز، شاداب است و به سوی پروردگارش مینگرد».
اما باید گفت که آیه مذکور در مورد پاداش های روحانی و معنوی بندگان است که تنها به ذات پاک پروردگار امید دارند؛ یعنی با نگاهی با چشم دل و از طریق شهود باطنی، آن کمال و جمال مطلق را مشاهده میکنند و مجذوب ذات بیمثالش میشوند.
همچنین آیات دیگر مانند این آیه بر مطلب ما دلالت دارند: «لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار؛ (8) چشم های ظاهری و حسی، او را نمیبینند و او چشم ها را میبیند».
با توجه به این که هر یک از فرقههای یاد شده، کوشیده اند علاوه بر آوردن دلایل عقلی و نقلی بر ادعای خود، به نقد دلایل گروه مخالفت بپردازند، بحث «رؤیت» به مبحثی مفصل و گسترده تبدیل شده
است. گفتنی است که رؤیت با چشم، خواه به همین کیفیتی باشد که امروز است و یا با تحول به شکل دیگر، به هر حال، یک امر مادی و طبیعی است که با اندازه و شکل و رنگ و عمق سروکار دارد و اینها همه اموری مادی و طبیعی هستند و محال است بهذات پاک پروردگار، چه در دنیا و چه در آخرت،ارتباطی پیدا کند. (9) محل اختلاف در این بحث، دیدن حسی خداوند به مدد قوه بینایی و عضو حسی آن، یعنی چشم است.
اما اگر مقصود از رؤیت، نوعی شهود قلبی و ادراک باطنی باشد، هیچ بحث و گفتگویی در امکان آن نیست. وقوع چنین مشاهده ای که از آن به «رؤیت قلبی» در مقابل «رؤیت حسی» تعبیر میکنیم ، هم در دنیا و هم در آخرت، ممکن خواهد بود.
پینوشتها:
1 شوری (42) آیة 51.
2 قصص (28) آیة 30.
3 شعراء (26) آیة 194.
4 علامه طبا طبایی . المیزان، نشر جامعه مدرسین قم . با ترجمه مسوی همدانی . ج 8، ص 352.
5. میرزا جواد ملکی تبریزی،رساله لقاء الله، نشر آل علی قم 1382 ش.ص 7 ـ 6،
6. صدوق، التوحید،نشر جامعة مدرسین، قم 1416ق. ص 305،
7. قیامت (75)، آیه 22-23.
8. انعام (6)، آیه 103.
9. ناصر مکارم پیام قرآن،نشر مدرسه امیر المؤمنین، قم 1378 ش. ج 4، ص 233،
http://www.askdin.com/thread38732-2.html
جمع بندی _2
سوال : اگر امکان داره این احادیثی که در مورد حضرت علی (ع) است رو هم توضیح بدید که حضرت می فرماید آن آتش من بودم....که با موسی(ع) صحبت کرد...ویا جایی دیگر شنیدم که فرمودند که آنکه بر روح حضرت آدم دمید من علی بودم!!! آیا حضرت علی(ع) نماد قدرت خداست؟ از طرفی من شنیدم عمر حضرت علی(ع) چند میلیارد سال است و هنوز هم زنده هستند....
پاسخ :
در ابتدا باید گفت : جای تردید نیست که علی ع آن آندازه عمر نداشته وهنوز زنده نمی باشد. چون آن حضرت در سیزده ماه رجب به دنیا آمد مورخان چنین روزی را روز تولد حضرت نقل کرده اند. مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمد. (1) ودر 19 ماه رمضان با ضرب شمشیر زهراگین ابن ملجم به شهادت رسید .
نکته دیگر در باره وجود نوری امر مومنان است در این باب باید گفت : در روایت رسول فرمود: «خداوند مرا از حضرت نور خود آفرید . از نور من علی را خلق کرد. از نور علی فاطمه را خلق نمود . از من و علی و فاطمه، حسن و حسین را آفرید، آن گاه از صلب حسین نُه امام دیگر خلق کرد . همه پیش ازاین که خداوند آسمان و زمین و فرشتگان و آدمیان را بیافریند ،در مقام علم الهی به صورت نوری بودیم و او را تسبیح مینمودیم».(2)
اما در باره مفهوم آن گونه روایات باید گفت به فرض صحت آن روایات مراد این است که ممکن است خداوند بوسله نور بهترین مخلوقات خود بعد از ختمی مرتبت که علی ع است بر موسی کلیم تجلی کرده باشد . واین محذوری ندارد چون خداوند بدون واسطه بر کسی تجلی نمی کند در مسله مورد بحث نیز ممکن است از طریق نور وجود امیر مومنان بر موسی جلوه نموده باشد .
پی نوشت:
1 . شیخ مفید .ارشاد مفید، نشر دار الکتبالاسلامیه تهران . ص 2؛
2.ارزگانی . پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی،مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش. ص 202،
دوست بزرگوار این گونه فرضیات را خواهشا کنار بگذارید ! زیرا نظریاتی که خالی از پشتبانه باشد ارزشی ندارد ! ان چه مسلم است خداوند بدون هیچ قیدی و بدون انکه بفرماید فلانی واسطه شد میفرماید : و کلم الله موسی تکلیما : النسا 164 .......... خداوند با موسی سخن گفت .... و این سخن را نسب به هیچ کس دیگر حتی وجود مقدس اعظم الانبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و اله نمیفرماید .... لذا واسطه ای در کار نبوده ! تنها واسطه همان درخت فروزانی بوده است که بدل برای این ارتباط قرار گرفته است فقط همین ! و الله علی کل شی قدیر
[="#006400"]هوالعادل
اگر دقت کنید منم حرفی از وجود واسطه بین موسی و خدا نزدم
اما باز شما یک واسطه به اسم درخت معرفی کردید .
تفسیر قران مهمه !
و دقت شما ...
[/]
[="#000080"]انشاالله که لازم نشه برای بار بعد در یک تاپیک چنین چیزی رو کپی کنیم :[/]
دوست عزیز
منظور از بی واسطه بودن بدون وجود فرشته ی وحی بوده که معمولن واسطه فرشته ی وحی است در سخن گفتن خدا با رسولان...الله خودش با موسی سخن گفته بی واسطه یعنی جبرئیل بدون استفاده از جبرئیل. اما درخت تجلی خدا بر موسی بوده. بطوری که نه موسی و نه هیچ بنی آدمی نمیتواند خدا را ببیند پس خداوند تجلی اش را به این صورت نشان موسی داده نه این که یک درخت را واسطه قرار بده
http://www.askdin.com/thread38732.html
جمع بندی _1
اگر حضرت موسی(ع) با خدا صحبت کرده، من هم شک ندارم روزی خدا را با چشم خواهم دید
پاسخ در چند محور بیان می شود :
الف_ قرآنمجید راهارتباط پیامبران با خدا را سه امر میداند: "شایسته هیچ انسانی نیست کهخدا با او سخنبگوید مگر از طریق وحی و الهام به قلب یا شنیدن سخنان پروردگار از پشت حجاب و یا از طریق فرستادنرسولی کهپیام الهی را بهاو ابلاغکند".[1]
قسم دوم و سوموحی با واسطه است، قسم اول بدون واسطه است که وحی از طریق القای به قلب در بیداری و خواب و رؤیای صادقهانجاممیگرفت.
این نمونه برای بسیاری از انبیا از جملهپیامبر اسلام(ص) بوده اما قسم دوم مانند تکلم خدا با موسی در کوه طور است. قرآنمجید فرموده: "همین کهنزدیک آندرخت آمد، از کرانة وادی ایمن کهدر بقعة مبارکهواقع است، از درختندا شد".[2]
قسم سوم وحی توسط فرشته انجاممیشود. چنانکهقرآنکریم میفرماید: "روحالامین آنرا بر قلبتو نازلکرد".[3]
بنابراین خداوند بی واسطهبا موسی (ع) سخننگفته است.این واسطه از طریق خارج شدن صدایی از درخت ، یا امواجی بود که خداوند ایجاد کرد.
علامه طباطبایی در مورد معنای تکلمخدا با موسی (ع) میگوید: خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالمغیب برقرار نمود کهبا دیدن بعضی از مخلوقاتبه آن معنایی که مراد او استمنتقلمیشد، البتهممکناست انتقال مقارن با شنیدن صوتهایی بودهکهخداوند آنرا در خارج و یا در گوشاو ایجاد کردهاست.[4]
ب_ در باره مفهوم رویت خدا و ملاقات او باید توجه داشت که مراد درک حسی او نیست چون همان که رویت حسی خدا ناممکن است هرگونه درک حسی او نیز محال است بنابراین حال باید دید که مراد از لقاء خدا چیست ؟ گرچه در این باره جای سخن بسیار است. ولی به اختصار باید گفت لقاء الله به معنای فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن. (5)
در ملاقات ممکن الوجود با خداوند، اصل ملاقات حقیقتاً وجود دارد و در آن شکی نیست ولی باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد و به این دلیل معنای
لقاء الله از طریق تهذیب نفس و خود سازی حاصل میشود و قتی آدمی چشم جان خود با صیقل ایمان و تقوا پاک کرد چشم دل او به رؤیت جمال حضرت دوست نایل میشود، و این رؤیت با چشم دل صورت میگیرد و گرنه او منزه از آن است که کسی بتواند او را با چشم سر مشاهده کند.
امیر مؤمنان در حدیث ذعلب جمله زیبای دارد و گفته است : «لم تَره العیون بمشاهدة الابصار ولکن رأته القلوب بحقایق الایمان؛ (6 ) خدا را هیچ چشمی سر نمیتوانند ببیند لکن قلب با حقایق ایمان او را مشاهده میتواند».
از این کلام نورانی به روشنی بدست میآید که اولاً خداوند قابل رؤیت است،ثانیاً رؤیت خدا با چشم ظاهر امکان پذیر نیست. بلکه با حقایق ایمان و چشم دل مشاهده میشود. پس بنابر این مراد از لقاء الله رؤیت قلبی و ایمان حق تعالی است که نصیب مردمان پاک میشود و هر کسی توفیق لقاء الله را ندارد. گفتنی است که
موضوع دیدن (رؤیت) خداوند، یکی از بحث انگیزترین موضوعات کلامی است و در باره آن اختلاف شدیدی بین فرقههای مختلف اسلامی وجود دارد. متکلمان امامیه و معتزله معتقدند که خداوند، نه در دنیا و نه در آخرت، قابل رؤیت حسی نیست.
فرقه مجسمه، خداوند را جسم و دارای جهت میشمارند. از این ور، رؤیت حسی او را به طور مطلق، چه در دنیا و چه در آخرت، ممکن میدانند.
اهل حدیث و اشاعره نیز رأی میانهای را برگزیده اند. آن ها بر این باورند که در آخرت، مؤمنان میتوانند خداوند را با چشم مشاهده کنند. اشعری در این باره میگوید: خداوند در آخرت با چشم دیده میشود؛ چنان که قرص کامل ماه در شب بدر دیده میشود و مؤمنان او را میبینند.
اشعری ها بر این اعتقادند که مردم در قیامت خدا را با چشم ظاهری میبینند و معمولا به این آیه شریفه استناد می کنند: «وجوه یومئذ ناضرة الی ربها ناظره؛ (7) صورتهایی در آن روز، شاداب است و به سوی پروردگارش مینگرد».
اما باید گفت که آیه مذکور در مورد پاداش های روحانی و معنوی بندگان است که تنها به ذات پاک پروردگار امید دارند؛ یعنی با نگاهی با چشم دل و از طریق شهود باطنی، آن کمال و جمال مطلق را مشاهده میکنند و مجذوب ذات بیمثالش میشوند.
همچنین آیات دیگر مانند این آیه بر مطلب ما دلالت دارند: «لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار؛ (8) چشم های ظاهری و حسی، او را نمیبینند و او چشم ها را میبیند».
با توجه به این که هر یک از فرقههای یاد شده، کوشیده اند علاوه بر آوردن دلایل عقلی و نقلی بر ادعای خود، به نقد دلایل گروه مخالفت بپردازند، بحث «رؤیت» به مبحثی مفصل و گسترده تبدیل شده
است. گفتنی است که رؤیت با چشم، خواه به همین کیفیتی باشد که امروز است و یا با تحول به شکل دیگر، به هر حال، یک امر مادی و طبیعی است که با اندازه و شکل و رنگ و عمق سروکار دارد و اینها همه اموری مادی و طبیعی هستند و محال است بهذات پاک پروردگار، چه در دنیا و چه در آخرت،ارتباطی پیدا کند. (9) محل اختلاف در این بحث، دیدن حسی خداوند به مدد قوه بینایی و عضو حسی آن، یعنی چشم است.
اما اگر مقصود از رؤیت، نوعی شهود قلبی و ادراک باطنی باشد، هیچ بحث و گفتگویی در امکان آن نیست. وقوع چنین مشاهده ای که از آن به «رؤیت قلبی» در مقابل «رؤیت حسی» تعبیر میکنیم ، هم در دنیا و هم در آخرت، ممکن خواهد بود.
پینوشتها:
1 شوری (42) آیة 51.
2 قصص (28) آیة 30.
3 شعراء (26) آیة 194.
4 علامه طبا طبایی . المیزان، نشر جامعه مدرسین قم . با ترجمه مسوی همدانی . ج 8، ص 352.
5. میرزا جواد ملکی تبریزی،رساله لقاء الله، نشر آل علی قم 1382 ش.ص 7 ـ 6،
6. صدوق، التوحید،نشر جامعة مدرسین، قم 1416ق. ص 305،
7. قیامت (75)، آیه 22-23.
8. انعام (6)، آیه 103.
9. ناصر مکارم پیام قرآن،نشر مدرسه امیر المؤمنین، قم 1378 ش. ج 4، ص 233،
http://www.askdin.com/thread38732-2.html
جمع بندی _2
سوال : اگر امکان داره این احادیثی که در مورد حضرت علی (ع) است رو هم توضیح بدید که حضرت می فرماید آن آتش من بودم....که با موسی(ع) صحبت کرد...ویا جایی دیگر شنیدم که فرمودند که آنکه بر روح حضرت آدم دمید من علی بودم!!! آیا حضرت علی(ع) نماد قدرت خداست؟ از طرفی من شنیدم عمر حضرت علی(ع) چند میلیارد سال است و هنوز هم زنده هستند....
پاسخ :
در ابتدا باید گفت : جای تردید نیست که علی ع آن آندازه عمر نداشته وهنوز زنده نمی باشد. چون آن حضرت در سیزده ماه رجب به دنیا آمد مورخان چنین روزی را روز تولد حضرت نقل کرده اند. مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمد. (1) ودر 19 ماه رمضان با ضرب شمشیر زهراگین ابن ملجم به شهادت رسید .
نکته دیگر در باره وجود نوری امر مومنان است در این باب باید گفت : در روایت رسول فرمود: «خداوند مرا از حضرت نور خود آفرید . از نور من علی را خلق کرد. از نور علی فاطمه را خلق نمود . از من و علی و فاطمه، حسن و حسین را آفرید، آن گاه از صلب حسین نُه امام دیگر خلق کرد . همه پیش ازاین که خداوند آسمان و زمین و فرشتگان و آدمیان را بیافریند ،در مقام علم الهی به صورت نوری بودیم و او را تسبیح مینمودیم».(2)
اما در باره مفهوم آن گونه روایات باید گفت به فرض صحت آن روایات مراد این است که ممکن است خداوند بوسله نور بهترین مخلوقات خود بعد از ختمی مرتبت که علی ع است بر موسی کلیم تجلی کرده باشد . واین محذوری ندارد چون خداوند بدون واسطه بر کسی تجلی نمی کند در مسله مورد بحث نیز ممکن است از طریق نور وجود امیر مومنان بر موسی جلوه نموده باشد .
پی نوشت:
1 . شیخ مفید .ارشاد مفید، نشر دار الکتبالاسلامیه تهران . ص 2؛
2.ارزگانی . پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی،مؤسسه آثار امام خمینی 1386ش. ص 202،